بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.
المص 1
المص‌
Alif Lam Mim Suad.
كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ 2
اين کتابي است که بر تو نازل شده؛ و نبايد از ناحيه آن، ناراحتي در سينه داشته باشي! تا به وسيله آن، (مردم را از عواقب سوء عقايد و اعمال نادرستشان) بيم دهي؛ و تذکري است براي مؤمنان.
A Book revealed to you-- so let there be no straitness in your breast on account of it-- that you may warn thereby, and a reminder close to the believers.
اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ 3
از چيزي که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروي کنيد! و از اوليا و معبودهاي ديگر جز او، پيروي نکنيد! اما کمتر متذکر مي‌شويد!
Follow what has been revealed to you from your Lord and do not follow guardians besides Him, how little do you mind.
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ 4
چه بسيار شهرها و آباديها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کرديم!و عذاب ما شب‌هنگام، يا در روز هنگامي که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد.
And how many a town that We destroyed, so Our punishment came to it by night or while they slept at midday.
فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ 5
و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخني نداشتند جز اينکه گفتند:«ما ظالم بوديم!» (ولي اين اعتراف به گناه، ديگر دير شده بود؛ و سودي به حالشان نداشت.)
Yet their cry, when Our punishment came to them, was nothing but that they said: Surely we were unjust.
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ 6
به يقين، (هم) از کساني که پيامبران به سوي آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم کرد؛ (و هم) از پيامبران سؤال مي‌کنيم!
Most certainly then We will question those to whom (the apostles) were sent, and most certainly We will also question the apostles;
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ 7
و مسلما (اعمالشان را) با علم (خود) براي آنان شرح خواهيم داد؛ و ما هرگز غايب نبوديم (بلکه همه جا حاضر و ناظر اعمال بندگان هستيم)!
Then most certainly We will relate to them with knowledge, and We were not absent.
وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 8
وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حق است! کساني که ميزانهاي (عمل) آنها سنگين است، همان رستگارانند!
And the measuring out on that day will be just; then as for him whose measure (of good deeds) is heavy, those are they who shall be successful;
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ 9
و کساني که ميزانهاي (عمل) آنها سبک است، افرادي هستند که سرمايه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمي که نسبت به آيات ما مي‌کردند، از دست داده‌اند.
And as for him whose measure (of good deeds) is light those are they who have made their souls suffer loss because they disbelieved in Our communications.
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ 10
ما تسلط و مالکيت و حکومت بر زمين را براي شما قرار داديم؛ و انواع وسايل زندگي را براي شما فراهم ساختيم؛ اما کمتر شکرگزاري مي‌کنيد!
And certainly We have established you in the earth and made in it means of livelihood for you; little it is that you give thanks.
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ 11
ما شما را آفريديم؛ سپس صورت بندي کرديم؛ بعد به فرشتگان گفتيم: «براي آدم خضوع کنيد!» آنها همه سجده کردند؛ جز ابليس که از سجده‌کنندگان نبود.
And certainly We created you, then We fashioned you, then We said to the angels: Prostrate to Adam. So they did prostrate except Iblis; he was not of those who prostrated.
قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ 12
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد که سجده کني؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اي و او را از گل!»
He said: What hindered you so that you did not prostrate when I commanded you? He said: I am better than he: Thou hast created me of fire, while him Thou didst create of dust.
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ 13
گفت: «از آن (مقام و مرتبه‌ات) فرود آي! تو حق نداري در آن (مقام و مرتبه) تکبر کني! بيرون رو، که تو از افراد پست و کوچکي!
He said: Then get forth from this (state), for it does not befit you to behave proudly therein. Go forth, therefore, surely you are of the abject ones.
قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ 14
گفت: «مرا تا روزي که (مردم) برانگيخته مي‌شوند مهلت ده (و زنده بگذار!)»
He said: Respite me until the day when they are raised up.
قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ 15
فرمود: «تو از مهلت داده شدگاني!»
He said: Surely you are of the respited ones.
قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ 16
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختي، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها کمين مي کنم!
He said: As Thou hast caused me to remain disappointed I will certainly lie in wait for them in Thy straight path.
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ 17
سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مي‌روم؛ و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهي يافت!»
Then I will certainly come to them from before them and from behind them, and from their right-hand side and from their left-hand side; and Thou shalt not find most of them thankful.
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ 18
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواري، بيرون رو! و سوگند ياد مي‌کنم که هر کس از آنها از تو پيروي کند، جهنم را از شما همگي پر مي‌کنم!
He said: Get out of this (state), despised, driven away; whoever of them will follow you, I will certainly fill hell with you all.
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ 19
و اي آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شويد! و از هر جا که خواستيد، بخوريد! اما به اين درخت نزديک نشويد، که از ستمکاران خواهيد بود!»
And (We said): O Adam! Dwell you and your wife in the garden; so eat from where you desire, but do not go near this tree, for then you will be of the unjust.
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ 20
سپس شيطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نکرده مگر بخاطر اينکه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!»
But the Shaitan made an evil suggestion to them that he might make manifest to them what had been hidden from them of their evil inclinations, and he said: Your Lord has not forbidden you this tree except that you may not both become two angels or that you may (not) become of the immortals.
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ 21
و براي آنها سوگند ياد کرد که من براي شما از خيرخواهانم.
And he swore to them both: Most surely I am a sincere adviser to you.
فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ 22
و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامي که از آن درخت چشيدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آيا شما را از آن درخت نهي نکردم؟! و نگفتم که شيطان براي شما دشمن آشکاري است؟!»
Then he caused them to fall by deceit; so when they tasted of the tree, their evil inclinations became manifest to them, and they both began to cover themselves with the leaves of the garden; and their Lord called out to them: Did I not forbid you both from that tree and say to you that the Shaitan is your open enemy?
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ 23
گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم کرديم! و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نکني، از زيانکاران خواهيم بود!»
They said: Our Lord! We have been unjust to ourselves, and if Thou forgive us not, and have (not) mercy on us, we shall certainly be of the losers.
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ 24
فرمود: «(از مقام خويش،) فرود آييد، در حالي که بعضي از شما نسبت به بعض ديگر، دشمن خواهيد بود! (شيطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براي شما در زمين، قرارگاه و وسيله بهره‌گيري تا زمان معيني خواهد بود.»
He said: Get forth, some of you, the enemies of others, and there is for you in the earth an abode and a provision for a time.
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ 25
فرمود: «در آن [= زمين‌] زنده مي‌شويد؛ و در آن مي‌ميريد؛ و (در رستاخيز) از آن خارج خواهيد شد.»
He (also) said: Therein shall you live, and therein shall you die, and from it shall you be raised.
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 26
اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرستاديم که اندام شما را مي‌پوشاند و مايه زينت شماست؛ اما لباس پرهيزگاري بهتر است! اينها (همه) از آيات خداست، تا متذکر (نعمتهاي او) شوند!
O children of Adam! We have indeed sent down to you clothing to cover your shame, and (clothing) for beauty and clothing that guards (against evil), that is the best. This is of the communications of Allah that they may be mindful.
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ 27
اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اينکه او و همکارانش شما را مي‌بينند از جايي که شما آنها را نمي‌بينيد؛ (اما بدانيد) ما شياطين را اولياي کساني قرار داديم که ايمان نمي‌آورند!
O children of Adam! let not the Shaitan cause you to fall into affliction as he expelled your parents from the garden, pulling off from them both their clothing that he might show them their evil inclinations, he surely sees you, he as well as his host, from whence you cannot see them; surely We have made the Shaitans to be the guardians of those who do not believe.
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 28
و هنگامي که کار زشتي انجام مي‌دهند مي‌گويند: «پدران خود را بر اين عمل يافتيم؛ و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمي‌دهد! آيا چيزي به خدا نسبت مي‌دهيد که نمي‌دانيد؟!»
And when they commit an indecency they say: We found our fathers doing this, and Allah has enjoined it on us. Say: Surely Allah does not enjoin indecency; do you say against Allah what you do not know?
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ 29
بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجه خويش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوي او کنيد! و او را بخوانيد، در حالي که دين (خود) را براي او خالص گردانيد! (و بدانيد) همان گونه که در آغاز شما را آفريد، (بار ديگر در رستاخيز) بازمي‌گرديد!
Say: My Lord has enjoined justice, and set upright your faces at every time of prayer and call on Him, being sincere to Him in obedience; as He brought you forth in the beginning, so shall you also return.
فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ 30
جمعي را هدايت کرده؛ و جمعي (که شايستگي نداشته‌اند،) گمراهي بر آنها مسلم شده است. آنها (کساني هستند که) شياطين را به جاي خداوند، اولياي خود انتخاب کردند؛ و گمان مي‌کنند هدايت يافته‌اند!
A part has He guided aright and (as for another) part, error is justly their due, surely they took the Shaitans for guardians beside Allah, and they think that they are followers of the right
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ 31
اي فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد! و (از نعمتهاي الهي) بخوريد و بياشاميد، ولي اسراف نکنيد که خداوند مسرفان را دوست نمي‌دارد!
O children of Adam! attend to your embellishments at every time of prayer, and eat and drink and be not extravagant; surely He does not love the extravagant.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 32
بگو: «چه کسي زينتهاي الهي را که براي بندگان خود آفريده، و روزيهاي پاکيزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اينها در زندگي دنيا، براي کساني است که ايمان آورده‌اند؛ (اگر چه ديگران نيز با آنها مشارکت دارند؛ ولي) در قيامت، خالص (براي مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براي کساني که آگاهند، شرح مي‌دهيم!
Say: Who has prohibited the embellishment of Allah which He has brought forth for His servants and the good provisions? Say: These are for the believers in the life of this world, purely (theirs) on the resurrection day; thus do We make the communications clear for a people who know.
قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 33
بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و (همچنين) گناه و ستم بناحق را؛ و اينکه چيزي را که خداوند دليلي براي آن نازل نکرده، شريک او قرار دهيد؛ و به خدا مطلبي نسبت دهيد که نمي‌دانيد.»
Say: My Lord has only prohibited indecencies, those of them that are apparent as well as those that are concealed, and sin and rebellion without justice, and that you associate with Allah that for which He has not sent down any authority, and that you say against Allah what you do not know.
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ 34
براي هر قوم و جمعيتي، زمان و سرآمد (معيني) است؛ و هنگامي که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتي از آن تأخير مي‌کنند، و نه بر آن پيشي مي‌گيرند.
And for every nation there is a doom, so when their doom is come they shall not remain behind the least while, nor shall they go before.
يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 35
اي فرزندان آدم! اگر رسولاني از خود شما به سراغتان بيايند که آيات مرا براي شما بازگو کنند، (از آنها پيروي کنيد؛) کساني که پرهيزگاري پيشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خويش و ديگران بکوشند)، نه ترسي بر آنهاست و نه غمناک مي شوند.
O children of Adam! if there come to you apostles from among you relating to you My communications, then whoever shall guard (against evil) and act aright-- they shall have no fear nor shall they grieve.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 36
و آنها که آيات ما را تکذيب کنند، و در برابر آن تکبر ورزند، اهل دوزخند؛ جاودانه در آن خواهند ماند.
And (as for) those who reject Our communications and turn away from them haughtily-- these are the inmates of the fire they shall abide in it.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ 37
چه کسي ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مي‌بندند، يا آيات او را تکذيب مي کنند؟! آنها نصيبشان را از آنچه مقدر شده (از نعمتها و مواهب اين جهان) مي‌برند؛ تا زماني که فرستادگان ما [= فرشتگان قبض ارواح‌] به سراغشان روند و جانشان را بگيرند؛ از آنها مي‌پرسند: «کجايند معبودهايي که غير از خدا مي‌خوانديد؟! (چرا به ياري شما نمي‌آيند؟!)» مي‌گويند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند!)» و بر ضد خود گواهي مي‌دهند که کافر بودند!
Who is then more unjust than he who forges a lie against Allah or rejects His communications? (As for) those, their portion of the Book shall reach them, until when Our apostles come to them causing them to die, they shall say: Where is that which you used to call upon besides Allah? They would say: They are gone away from us; and they shall bear witness against themselves that they were unbelievers
قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ 38
(خداوند به آنها) مي‌گويد: «در صف گروه‌هاي مشابه خود از جن و انس در آتش وارد شويد!» هر زمان که گروهي وارد مي‌شوند، گروه ديگر را لعن مي‌کنند؛ تا همگي با ذلت در آن قرار گيرند. (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود مي‌گويند: «خداوندا! اينها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کيفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کيفري براي گمراهيشان، و کيفري بخاطر گمراه ساختن ما.)» مي‌فرمايد: «براي هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولي نمي‌دانيد! (چرا که پيروان اگر گرد پيشوايان گمراه را نگرفته بودند، قدرتي بر اغواي مردم نداشتند.)»
He will say: Enter into fire among the nations that have passed away before you from among jinn and men; whenever a nation shall enter, it shall curse its sister, until when they have all come up with one another into it; the last of them shall say with regard to the foremost of them: Our Lord! these led us astray therefore give them a double chastisement of the fire. He will say: Every one shall have double but you do not know.
وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ 39
و پيشوايان آنها به پيروان خود مي‌گويند: «شما امتيازي بر ما نداشتيد؛ پس بچشيد عذاب (الهي) را در برابر آنچه انجام مي‌داديد!
And the foremost of them will say to the last of them: So you have no preference over us; therefore taste the chastisement for what you earned.
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ 40
کساني که آيات ما را تکذيب کردند، و در برابر آن تکبر ورزيدند، (هرگز) درهاي آسمان به رويشان گشوده نمي‌شود؛ و (هيچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اينکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! اين گونه، گنهکاران را جزا مي‌دهيم!
Surely (as for) those who reject Our communications and turn away from them haughtily, the doors of heaven shall not be opened for them, nor shall they enter the garden until the camel pass through the eye of the needle; and thus do We reward the guilty.
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ 41
براي آنها بستري از (آتش) دوزخ، و روي آنها پوششهايي (از آن) است؛ و اينچنين ظالمان را جزا ميدهيم!
They shall have a bed of hell-fire and from above them coverings (of it); and thus do We reward the unjust.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 42
و کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند -البته هيچ کس را جز به اندازه تواناييش تکليف نمي‌کنيم- آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند.
And (as for) those who believe and do good We do not impose on any soul a duty except to the extent of its ability-- they are the dwellers of the garden; in it they shall abide.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 43
و آنچه در دلها از کينه و حسد دارند، برمي‌کنيم (تا در صفا و صميميت با هم زندگي کنند)؛ و از زير (قصرها و درختان) آنها، نهرها جريان دارد؛ مي‌گويند: «ستايش مخصوص خداوندي است که ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدايت نکرده بود، ما (به اينها) راه نمي‌يافتيم! مسلما فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در اين هنگام) به آنان ندا داده مي‌شود که: «اين بهشت را در برابر اعمالي که انجام مي‌داديد، به ارث برديد!»
And We will remove whatever of ill-feeling is in their breasts; the rivers shall flow beneath them and they shall say: All praise is due to Allah Who guided us to this, and we would not have found the way had it not been that Allah had guided us; certainly the apostles of our Lord brought the truth; and it shall be cried out to them that this is the garden of which you are made heirs for what you did.
وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 44
و بهشتيان دوزخيان را صدا مي‌زنند که: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم؛ آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!» در اين هنگام، ندادهنده‌اي در ميان آنها ندا مي‌دهد که: «لعنت خدا بر ستمگران باد!
And the dwellers of the garden will call out to the inmates of the fire: Surely we have found what our Lord promised us to be true; have you too found what your Lord promised to be true? They will say: Yes. Then a crier will cry out among them that the curse of Allah is on the unjust.
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ 45
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمي‌دارند، و (با القاي شبهات) مي‌خواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند!»
Who hinder (people) from Allah's way and seek to make it crooked, and they are disbelievers in the hereafter.
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ 46
و در ميان آن دو [= بهشتيان و دوزخيان‌]، حجابي است؛ و بر «اعراف» مرداني هستند که هر يک از آن دو را از چهره‌شان مي‌شناسند؛ و به بهشتيان صدا مي‌زنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمي‌شوند، در حالي که اميد آن را دارند.
And between the two there shall be a veil, and on the most elevated places there shall be men who know all by their marks, and they shall call out to the dwellers of the garden: Peace be on you; they shall not have yet entered it, though they hope.
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 47
و هنگامي که چشمشان به دوزخيان مي‌افتد مي‌گويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!»
And when their eyes shall be turned towards the inmates of the fire, they shall say: Our Lord! place us not with the unjust
وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ 48
و اصحاب اعراف، مرداني (از دوزخيان را) که از سيمايشان آنها را مي‌شناسند، صدا مي‌زنند و مي‌گويند: «(ديديد که) گردآوري شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاي شما، به حالتان سودي نداد!»
And the dwellers of the most elevated places shall call out to men whom they will recognize by their marks saying: Of no avail were to you your amassings and your behaving haughtily:
أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ 49
آيا اينها [= اين واماندگان بر اعراف‌] همانان نيستند که سوگند ياد کرديد رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولي خداوند بخاطر ايمان و بعضي اعمال خيرشان، آنها را بخشيد؛ هم اکنون به آنها گفته مي‌شود:) داخل بهشت شويد، که نه ترسي داريد و نه غمناک مي‌شويد!
Are these they about whom you swore that Allah will not bestow mercy on them? Enter the garden; you shall have no fear, nor shall you grieve.
وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ 50
و دوزخيان، بهشتيان را صدا مي‌زنند که: «(محبت کنيد) و مقداري آب، يا از آنچه خدا به شما روزي داده، به ما ببخشيد!» آنها (در پاسخ) مي‌گويند: «خداوند اينها را بر کافران حرام کرده است!»
And the inmates of the fire shall call out to the dwellers of the garden, saying: Pour on us some water or of that which Allah has given you. They shall say: Surely Allah has prohibited them both to the unbelievers.
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ 51
همانها که دين و آيين خود را سرگرمي و بازيچه گرفتند؛ و زندگي دنيا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش مي‌کنيم، همان گونه که لقاي چنين روزي را فراموش کردند و آيات ما را انکار نمودند.
Who take their religion for an idle sport and a play and this life's world deceives them; so today We forsake them, as they neglected the meeting of this day of theirs and as they denied Our communications.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 52
ما کتابي براي آنها آورديم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهي شرح داديم؛ (کتابي) که مايه هدايت و رحمت براي جمعيتي است که ايمان مي‌آورند.
And certainly We have brought them a Book which We have made clear with knowledge, a guidance and a mercy for a people who believe.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 53
آيا آنها جز انتظار تأويل آيات (و فرا رسيدن تهديدهاي الهي) دارند؟ آن روز که تأويل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشيماني سودي ندارد؛ و) کساني که قبلا آن را فراموش کرده بودند مي‌گويند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آيا (امروز) شفيعاني براي ما وجود دارند که براي ما شفاعت کنند؟ يا (به ما اجازه داده شود به دنيا) بازگرديم، و اعمالي غير از آنچه انجام مي‌داديم، انجام دهيم؟!» (ولي) آنها سرمايه وجود خود را از دست داده‌اند؛ و معبودهايي را که به دروغ ساخته بودند، همگي از نظرشان :گم مي‌شوند. (نه راه بازگشتي دارند، و نه شفيعاني!)
Do they wait for aught but its final sequel? On the day when its final sequel comes about, those who neglected it before will say: Indeed the apostles of our Lord brought the truth; are there for us then any intercessors so that they should intercede on our behalf? Or could we be sent back so that we should do (deeds) other than those which we did? Indeed they have lost their souls and that which they forged has gone away from them.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 54
پروردگار شما، خداوندي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ سپس به تدبير جهان هستي پرداخت؛ با (پرده تاريک) شب، روز را مي پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، که مسخر فرمان او هستند. آگاه باشيد که آفرينش و تدبير (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوال‌ناپذير) است خداوندي که پروردگار جهانيان است!
Surely your Lord is Allah, Who created the heavens and the earth in six periods of time, and He is firm in power; He throws the veil of night over the day, which it pursues incessantly; and (He created) the sun and the moon and the stars, made subservient by His command; surely His is the creation and the command; blessed is Allah, the Lord of the worlds.
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ 55
پروردگار خود را (آشکارا) از روي تضرع، و در پنهاني، بخوانيد! (و از تجاوز، دست برداريد که) او متجاوزان را دوست نمي‌دارد!
Call on your Lord humbly and secretly; surely He does not love those who exceed the limits.
وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ 56
و در زمين پس از اصلاح آن فساد نکنيد، و او را با بيم و اميد بخوانيد! (بيم از مسؤوليتها، و اميد به رحمتش. و نيکي کنيد) زيرا رحمت خدا به نيکوکاران نزديک است!
And do not make mischief in the earth after its reformation, and call on Him fearing and hoping; surely the mercy of Allah is nigh to those who do good (to others).
وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 57
او کسي است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش مي‌فرستد؛ تا ابرهاي سنگين‌بار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوي زمينهاي مرده مي‌فرستيم؛ و به وسيله آنها، آب (حياتبخش) را نازل مي‌کنيم؛ و با آن، از هرگونه ميوه‌اي (از خاک تيره) بيرون مي‌آوريم؛ اين گونه (که زمينهاي مرده را زنده کرديم،) مردگان را (نيز در قيامت) زنده مي‌کنيم، شايد (با توجه به اين مثال) متذکر شويد!
And He it is Who sends forth the winds bearing good news before His mercy, until, when they bring up a laden cloud, We drive it to a dead land, then We send down water on it, then bring forth with it of fruits of all kinds; thus shall We bring forth the dead that you may be mindful.
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ 58
سرزمين پاکيزه 0و شيرين)، گياهش به فرمان پروردگار مي‌رويد؛ اما سرزمينهاي بد طينت (و شوره‌زار)، جز گياه ناچيز و بي‌ارزش، از آن نمي‌رويد؛ اين گونه آيات (خود) را براي آنها که شکرگزارند، بيان مي‌کنيم!
And as for the good land, its vegetation springs forth (abundantly) by the permission of its Lord, and (as for) that which is inferior (its herbage) comes forth but scantily; thus do We repeat the communications for a people who give thanks.
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 59
ما نوح را به سوي قومش فرستاديم؛ او به آنان گفت: «اي قوم من! (تنها) خداوند يگانه را پرستش کنيد، که معبودي جز او براي شما نيست! (و اگر غير او را عبادت کنيد،) من بر شما از عذاب روز بزرگي مي‌ترسم!»
Certainly We sent Nuh to his people, so he said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; surely I fear for you the chastisement of a grievous day.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 60
(ولي) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهي آشکاري مي‌بينيم!»
The chiefs of his people said: Most surely we see you in clear error.
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 61
گفت: «اي قوم من! هيچ گونه گمراهي در من نيست؛ ولي من فرستاده‌اي از جانب پروردگار جهانيانم!
He said: O my people! there is no error in me, but I am an apostle from the Lord of the worlds.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 62
رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ مي‌کنم؛ و خيرخواه شما هستم؛ و از خداوند چيزهايي مي‌دانم که شما نمي‌دانيد.
I deliver to you the messages of my Lord, and I offer you good advice and I know from Allah what you do not know.
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 63
آيا تعجب کرده‌ايد که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسيله مردي از ميان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بيمتان دهد، و (در پرتو اين دستور،) پرهيزگاري پيشه کنيد و شايد مشمول رحمت (الهي) گرديد؟!
What! do you wonder that a reminder has come to you from your Lord through a man from among you, that he might warn you and that you might guard (against evil) and so that mercy may be shown to you?
فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ 64
اما سرانجام او را تکذيب کردند؛ و ما او و کساني را که با وي در کشتي بودند، رهايي بخشيديم؛ و کساني که آيات ما را تکذيب کردند، غرق کرديم؛ چه اينکه آنها گروهي نابينا (و کوردل) بودند.
But they called him a liar, so We delivered him and those with him in the ark, and We drowned those who rejected Our communications; surely they were a blind people.
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ 65
و به سوي قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنيد، که جز او معبودي براي شما نيست! آيا پرهيزگاري پيشه نمي‌کنيد؟!»
And to Ad (We sent) their brother Hud. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; will you not then guard (against evil)?
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ 66
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و ناداني و سبک مغزي) مي‌بينيم، و ما مسلما تو را از دروغگويان مي‌دانيم!»
The chiefs of those who disbelieved from among his people said: Most surely we see you in folly, and most surely we think you to be of the liars.
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 67
گرفت: «اي قوم من! هيچ گونه سفاهتي در من نيست؛ ولي فرستاده‌اي از طرف پروردگار جهانيانم.
He said: O my people! there is no folly in me, but I am an apostle of the Lord of the worlds.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ 68
رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ مي‌کنم؛ و من خيرخواه اميني براي شما هستم.
I deliver to you the messages of my Lord and I am a faithful adviser to you:
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 69
آيا تعجب کرده‌ايد که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسيله مردي از ميان شما به شما برسد تا (از مجازات الهي) بيمتان دهد؟! و به ياد آوريد هنگامي که شما را جانشينان قوم نوح قرار داد؛ و شما را از جهت خلقت (جسماني) گسترش (و قدرت) داد؛ پس نعمتهاي خدا را به ياد آوريد، شايد رستگار شويد!»
What! do you wonder that a reminder has come to you from your Lord through a man from among you that he might warn you? And remember when He made you successors after Nuh's people and increased you in excellence in respect of make; therefore remember the benefits of Allah, that you may be successful.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 70
گفتند: «آيا به سراغ ما آمده‌اي که تنها خداي يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما مي‌پرستند، رها کنيم؟! پس اگر راست مي‌گوئي آنچه را (از بلا و عذاب الهي) به ما وعده مي‌دهي، بياور»!
They said: Have you come to us that we may serve Allah alone and give up what our fathers used to serve? Then bring to us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ 71
گفت: «پليدي و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آيا با من در مورد نامهايي مجادله مي‌کنيد که شما و پدرانتان 0بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذارده‌ايد، در حالي که خداوند هيچ دليلي درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشيد، من هم با شما انتظار مي‌کشم! (شما انتظار شکست من، و من انتظار عذاب الهي براي شما!)»
He said: Indeed uncleanness and wrath from your Lord have lighted upon you; what! do you dispute with me about names which you and your fathers have given? Allah has not sent any authority for them; wait then, I too with you will be of those who wait.
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ 72
سرانجام، او و کساني را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشيديم؛ و ريشه کساني که آيات ما را تکذيب کردند و ايمان نياوردند، قطع کرديم!
So We delivered him and those with him by mercy from Us, and We cut off the last of those who rejected Our communications and were not believers.
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 73
و به سوي (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، که جز او، معبودي براي شما نيست! دليل روشني از طرف پروردگارتان براي شما آمده: اين «ناقه» الهي براي شما معجزه‌اي است؛ او را به حال خود واگذاريد که در زمين خدا (از علفهاي بيابان) بخورد! و آن را آزار نرسانيد، که عذاب دردناکي شما را خواهد گرفت!
And to Samood (We sent) their brother Salih. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; clear proof indeed has come to you from your Lord; this is (as) Allah's she-camel for you-- a sign, therefore leave her alone to pasture on Allah's earth, and do not touch her with any harm, otherwise painful chastisement will overtake you.
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 74
و به خاطر بياوريد که شما را جانشينان قوم «عاد» قرار داد، و در زمين مستقر ساخت، که در دشتهايش، قصرها براي خود بنا مي‌کنيد؛ و در کوه‌ها، براي خود خانه‌ها مي تراشيد! بنابر اين، نعمتهاي خدا را متذکر شويد! و در زمين، به فساد نکوشيد!»
And remember when He made you successors after Ad and settled you in the land-- you make mansions on its plains and hew out houses in the mountains-- remember therefore Allah's benefits and do not act corruptly in the land, making mischief.
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ 75
(ولي) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفاني که ايمان آورده بودند، گفتند: «آيا (براستي) شما يقين داريد که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموريت يافته، ايمان آورده‌ايم.»
The chief of those who behaved proudly among his people said to those who were considered weak, to those who believed from among them: Do you know that Salih is sent by his Lord? They said: Surely we are believers in what he has been sent with
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ 76
متکبران گفتند: «(ولي) ما به آنچه شما به آن ايمان آورده‌ايد، کافريم!»
Those who were haughty said: Surely we are deniers of what you believe in.
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ 77
سپس «ناقه» را پي کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند؛ و گفتند: «اي صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستي، آنچه ما را با آن تهديد مي‌کني، بياور!»
So they slew the she-camel and revolted against their Lord's commandment, and they said: O Salih! bring us what you threatened us with, if you are one of the apostles.
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ 78
سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، (تنها) جسم بي‌جانشان در خانه‌هاشان باقي مانده بود.
Then the earthquake overtook them, so they became motionless bodies in their abode.
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ 79
(صالح) از آنها روي برتافت؛ و گفت: «اي قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خيرخواهي را انجام دادم، ولي (چه کنم که) شما خيرخواهان را دوست نداريد!»
Then he turned away from them and said: O my people I did certainly deliver to you the message of my Lord, and I gave you good advice, but you do not love those who give good advice.
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ 80
و (به خاطر آوريد) لوط را، هنگامي که به قوم خود گفت: «آيا عمل بسيار زشتي را انجام مي‌دهيد که هيچيک از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟!
And (We sent) Lut when he said to his people: What! do you commit an indecency which any one in the world has not done before you?
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ 81
آيا شما از روي شهوت به سراغ مردان مي‌رويد، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفي) هستيد!
Most surely you come to males in lust besides females; nay you are an extravagant people.
وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ 82
ولي پاسخ قومش چيزي جز اين نبود که گفتند: «اينها را از شهر و ديار خود بيرون کنيد، که اينها مردمي هستند که پاکدامني را مي‌طلبند (و با ما همصدا نيستند!)»
And the answer of his people was no other than that they said: Turn them out of your town, surely they are a people who seek to purify (themselves).
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ 83
(چون کار به اينجا رسيد،) ما او و خاندانش را رهايي بخشيديم؛ جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود.
So We delivered him and his followers, except his wife; she was of those who remained behind.
وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ 84
و (سپس چنان) باراني (از سنگ) بر آنها فرستاديم؛ (که آنها را در هم کوبيد و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد!
And We rained upon them a rain; consider then what was the end of the guilty.
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 85
و به سوي مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! خدا را بپرستيد، که جز او معبودي نداريد! دليل روشني از طرف پروردگارتان براي شما آمده است؛ بنابر اين، حق پيمانه و وزن را ادا کنيد! و از اموال مردم چيزي نکاهيد! و در روي زمين، بعد از آنکه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است، فساد نکنيد! اين براي شما بهتر است اگر با ايمان هستيد!
And to Madyan (We sent) their brother Shu'aib. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; clear proof indeed has come to you from your Lord, therefore give full measure and weight and do not diminish to men their things, and do not make mischief in the land after its reform; this is better for you if you are believers:
وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ 86
و بر سر هر راه ننشينيد که (مردم با ايمان را) تهديد کنيد و مؤمنان را از راه خدا باز داريد، و با (القاي شبهات،) آن را کج و معوج نشان دهيد! و به خاطر بياوريد زماني را که اندک بوديد، و او شما را فزوني داد! و بنگريد سرانجام مفسدان چگونه بود!
And do not lie in wait in every path, threatening and turning away from Allah's way him who believes in Him and seeking to make it crooked; and remember when you were few then He multiplied you, and consider what was the end of the mischief-makers.
وَ إِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ 87
و اگر گروهي از شما به آنچه من به آن فرستاده شده‌ام ايمان آورده‌اند، و گروهي ايمان نياورده‌اند، صبر کنيد تا خداوند ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است!
And if there is a party of you who believe in that with which am sent, and another party who do not believe, then wait patiently until Allah judges between us; and He is the best of the Judges.
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهِينَ 88
اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: «اي شعيب! به يقين، تو و کساني را که به تو ايمان آورده‌اند، از شهر و ديار خود بيرون خواهيم کرد، يا به آيين ما بازگرديد!» کفت: «آيا (مي‌خواهيد ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم؟!
The chiefs, those who were proud from among his people said: We will most certainly turn you out, O Shu'aib, and (also; those who believe with you, from our town, or you shall come back to our faith. He said: What! though we dislike (it)?
قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ 89
اگر ما به آيين شما بازگرديم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشيده، به خدا دروغ بسته‌ايم؛ و شايسته نيست که ما به آن بازگرديم مگر اينکه خدايي که پروردگار ماست بخواهد؛ علم پروردگار ما، به همه چيز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده‌ايم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما بحق داوري کن، که تو بهترين داوراني!»
Indeed we shall have forged a lie against Allah If we go back to your religion after Allah has delivered us from It, and it befits us not that we should go back to it, except if Allah our Lord please: Our Lord comprehends all things in His knowledge; in Allah do we trust: Our Lord! decide between us and our people with truth; and Thou art the best of deciders.
وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ 90
اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعيب پيروي کنيد، شما هم زيانکار خواهيد شد!»
And the chiefs of those who disbelieved from among his people said: If you follow Shu'aib, you shall then most surely be losers
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ 91
سپس زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان بصورت اجسادي بي‌جان در خانه‌هاشان مانده بودند.
Then the earthquake overtook them, so they became motionless bodies in their abode.
الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كانُوا هُمُ الْخاسِرِينَ 92
آنها که شعيب را تکذيب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گويا هرگز در آن (خانه‌ها) سکونت نداشتند! آنها که شعيب را تکذيب کردند، زيانکار بودند!
Those who called Shu'aib a liar were as though they had never dwelt therein; those who called Shu'aib a liar, they were the losers.
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى عَلى قَوْمٍ كافِرِينَ 93
سپس از آنان روي برتافت و گفت: «اي قوم من! من رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و براي شما خيرخواهي نمودم؛ با اين حال، چگونه بر حال قوم بي‌ايمان تأسف بخورم؟!»
So he turned away from them and said: O my people! certainly I delivered to you the messages of my Lord and I gave you good advice; how shall I then be sorry for an unbelieving people?
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ 94
و ما در هيچ شهر و آبادي پيامبري نفرستاديم مگر اينکه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم؛ شايد (به خود آيند، و به سوي خدا) بازگردند و تضرع کنند!
And We did not send a prophet in a town but We overtook its people with distress and affliction in order that they might humble themselves.
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 95
سپس (هنگامي که اين هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نيکي (و فراواني نعمت و رفاه) را به جاي بدي (و ناراحتي و گرفتاري) قرار داديم؛ آنچنان که فزوني گرفتند، (و همه‌گونه نعمت و برکت يافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبوديم که گرفتار اين مشکلات شديم؛) به پدران ما نيز ناراحتيهاي جسمي و مالي رسيد.» چون چنين شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتيم (و مجازات کرديم)، در حالي که نمي‌فهميدند.
Then We gave them good in the place of evil until they became many and said: Distress and happiness did indeed befall our fathers. Then We took them by surprise while they did not perceive.
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 96
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مي‌آوردند و تقوا پيشه مي‌کردند، برکات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشوديم؛ ولي (آنها حق را) تکذيب کردند؛ ما هم آنان را به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.
And if the people of the towns had believed and guarded (against evil) We would certainly have opened up for them blessings from the heaven and the earth, but they rejected, so We overtook them for what they had earned.
أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ 97
آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد در حالي که در خواب باشند؟!
What! do the people of the towns then feel secure from Our punishment coming to them by night while they sleep?
أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ 98
آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند که عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالي که سرگرم بازي هستند؟!
What! do the people of the towns feel secure from Our punishment coming to them in the morning while they play?
أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ 99
آيا آنها خود را از مکر الهي در امان مي‌دانند؟! در حالي که جز زيانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ايمن نمي‌دانند!
What! do they then feel secure from Allah's plan? But none feels secure from Allah's plan except the people who shall perish.
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ 100
آيا کساني که وارث روي زمين بعد از صاحبان آن مي‌شوند، عبرت نمي‌گيرند که اگر بخواهيم، آنها را نيز به گناهانشان هلاک مي‌کنيم، و بر دلهايشان مهر مي‌نهيم تا (صداي حق را) نشنوند؟!
Is it not clear to those who inherit the earth after its (former) residents that if We please We would afflict them on account of their faults and set a seal on their hearts so they would not hear.
تِلْكَ الْقُرى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْكافِرِينَ 101
اينها، شهرها و آباديهايي است که قسمتي از اخبار آن را براي تو شرح مي‌دهيم؛ پيامبرانشان دلايل روشن براي آنان آوردند؛ (ولي آنها چنان لجوج بودند که) به آنچه قبلا تکذيب کرده بودند، ايمان نمي‌آوردند! اين‌گونه خداوند بر دلهاي کافران مهر مي‌نهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حس تشخيصشان را سلب مي‌کند)!
These towns-- We relate to you some of their stories, and certainly their apostles came to them with clear arguments, but they would not believe in what they rejected at first; thus does Allah set a seal over the hearts of the unbelievers
وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ 102
و بيشتر آنها را بر سر پيمان خود نيافتيم؛ (بلکه) اکثر آنها را فاسق و گنهکار يافتيم!
And We did not find in most of them any (faithfulness to) covenant, and We found most of them to be certainly transgressors.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ 103
سپس بدنبال آنها [= پيامبران پيشين‌] موسي را با آيات خويش به سوي فرعون و اطرافيان او فرستاديم؛ اما آنها (با عدم پذيرش)، به آن (آيات) ظلم کردند. ببين عاقبت مفسدان چگونه بود!
Then we raised after them Musa with Our communications to Firon and his chiefs, but they disbelieved in them; consider then what was the end of the mischief makers.
وَ قالَ مُوسى يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 104
و موسي گفت: «اي فرعون! من فرستاده‌اي از سوي پروردگار جهانيانم.
And Musa said: O Firon! surely I am an apostle from the Lord of the worlds:
حَقِيقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ 105
سزاوار است که بر خدا جز حق نگويم. من دليل روشني از پروردگارتان براي شما آورده‌ام؛ پس بني اسرائيل را با من بفرست!»
(I am) worthy of not saying anything about Allah except the truth: I have come to you indeed with clear proof from your Lord, therefore send with me the children of Israel
قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 106
(فرعون) گفت: «اگر نشانه‌اي آورده‌اي، نشان بده اگر از راستگوياني!»
He said: If you have come with a sign, then bring it, if you are of the truthful ones.
فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ 107
(موسي) عصاي خود را افکند؛ ناگهان اژدهاي آشکاري شد!
So he threw his rod, then lo! it was a clear serpent.
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ 108
و دست خود را (از گريبان) بيرون آورد؛ سفيد (و درخشان) براي بينندگان بود!
And he drew forth his hand, and lo! it was white to the beholders.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ 109
اطرافيان فرعون گفتند: «بي‌شک، اين ساحري ماهر و دانا است!
The chiefs of Firon's people said: most surely this is an enchanter possessed of knowledge:
يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ 110
مي‌خواهد شما را از سرزمينتان بيرون کند؛ (نظر شما چيست، و) در برابر او چه دستوري داريد؟»
He intends to turn you out of your land. What counsel do you then give?
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ 111
(سپس به فرعون) گفتند: «(کار) او و برادرش را به تأخير انداز، و جمع‌آوري‌کنندگان را به همه شهرها بفرست...
They said: Put him off and his brother, and send collectors into the cities:
يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ 112
تا هر ساحر دانا (و کارآزموده‌اي) را به خدمت تو بياورند!»
That they may bring to you every enchanter possessed of knowledge.
وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ 113
ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آيا اگر ما پيروز گرديم، اجر و پاداش مهمي خواهيم داشت؟!»
And the enchanters came to Firon (and) said: We must surely have a reward if we are the prevailing ones.
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ 114
گفت: «آري، و شما از مقربان خواهيد بود!»
He said: Yes, and you shall certainly be of those who are near (to me).
قالُوا يا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ 115
(روز مبارزه فرا رسيد. ساحران) گفتند: «اي موسي! يا تو (وسايل سحرت را) بيفکن، يا ما مي‌افکنيم!»
They said: O Musa! will you cast, or shall we be the first to cast?
قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ 116
گفت: «شما بيفکنيد!» و هنگامي (که وسايل سحر خود را) افکندند، مردم را چشم‌بندي کردند و ترساندند؛ و سحر عظيمي پديد آوردند.
He said: Cast. So when they cast, they deceived the people's eyes and frightened them, and they produced a mighty enchantment.
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ 117
(ما) به موسي وحي کرديم که: «عصاي خود را بيفکن!» ناگهان (بصورت مار عظيمي در آمد که) وسايل دروغين آنها را بسرعت برمي‌گرفت.
And We revealed to Musa, saying: Cast your rod; then lo! it devoured the lies they told.
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 118
(در اين هنگام،) حق آشکار شد؛ و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت.
So the truth was established, and what they did became null.
فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ 119
و در آنجا (همگي) مغلوب شدند؛ و خوار و کوچک گشتند.
Thus they were vanquished there, and they went back abased.
وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ 120
و ساحران (بي‌اختيار) به سجده افتادند.
And the enchanters were thrown down, prostrating (themselves).
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ 121
و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم؛
They said: We believe in the Lord of the worlds,
رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ 122
پروردگار موسي و هارون!»
The Lord of Musa and Haroun.
قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هذا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ 123
فرعون گفت: «آيا پيش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتما اين نيرنگ و توطئه‌اي است که در اين شهر (و ديار) چيده‌ايد، تا اهلش را از آن بيرون کنيد؛ ولي بزودي خواهيد دانست!
Firon said: Do you believe in Him before I have given you permission? Surely this is a plot which you have secretly devised in this city, that you may turn out of it its people, but you shall know:
لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ 124
سوگند مي‌خورم که دستها و پاهاي شما را بطور مخالف [= دست راست با پاي چپ، يا دست چپ با پاي راست‌] قطع مي‌کنم؛ سپس همگي را به دار مي‌آويزم!
I will certainly cut off your hands and your feet on opposite sides, then will I crucify you all together.
قالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ 125
(ساحران) گفتند: «(مهم نيست،) ما به سوي پروردگارمان بازمي‌گرديم!
They said: Surely to our Lord shall we go back:
وَ ما تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآياتِ رَبِّنا لَمَّا جاءَتْنا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِينَ 126
انتقام تو از ما، تنها بخاطر اين است که ما به آيات پروردگار خويش -هنگامي که به سراغ ما آمد- ايمان آورديم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ريز! (و آخرين درجه شکيبائي را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بميران!»
And you do not take revenge on us except because we have believed in the communications of our Lord when they came to us! Our Lord: Pour out upon us patience and cause us to die in submission.
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ 127
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آيا موسي و قومش را رها مي‌کني که در زمين فساد کنند، و تو و خدايانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودي پسرانشان را مي‌کشيم، و دخترانشان را زنده نگه مي‌داريم (تا به ما خدمت کنند)؛ و ما بر آنها کاملا مسلطيم!»
And the chiefs of Firon's people said: Do you leave Musa and his people to make mischief in the land and to forsake you and your gods? He said: We will slay their sons and spare their women, and surely we are masters over them.
قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ 128
موسي به قوم خود گفت: «از خدا ياري جوييد، و استقامت پيشه کنيد، که زمين از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار مي‌کند؛ و سرانجام (نيک) براي پرهيزکاران است!»
Musa said to his people: Ask help from Allah and be patient; surely the land is Allah's; He causes such of His servants to inherit it as He pleases, and the end is for those who guard (against evil).
قالُوا أُوذِينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ 129
گفتند: «پيش از آنکه به سوي ما بيايي آزار ديديم، (هم اکنون) پس از آمدنت نيز آزار مي‌بينيم! (کي اين آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل مي‌کنيد!»
They said: We have been persecuted before you came to us and since you have come to us. He said: It may be that your Lord will destroy your enemy and make you rulers in the land, then He will see how you act.
وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 130
و ما نزديکان فرعون (و قوم او) را به خشکسالي و کمبود ميوه‌ها گرفتار کرديم، شايد متذکر گردند!
And certainly We overtook Firon's people with droughts and diminution of fruits that they may be mindful.
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 131
(اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلکه) هنگامي که نيکي (و نعمت) به آنها مي‌رسيد، مي‌گفتند: «بخاطر خود ماست.» ولي موقعي که بدي (و بلا) به آنها مي‌رسيد، مي‌گفتند: «از شومي موسي و کسان اوست»! آگاه باشيد سرچشمه همه اينها، نزد خداست؛ ولي بيشتر آنها نمي‌دانند!
But when good befell them they said: This is due to us; and when evil afflicted them, they attributed it to the ill-luck of Musa and those with him; surely their evil fortune is only from Allah but most of them do not know.
وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ 132
و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزه‌اي براي ما بياوري که سحرمان کني، ما به تو ايمان نمي‌آوريم!»
And they said: Whatever sign you may bring to us to charm us with it-- we will not believe in you.
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ 133
سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کرديم:) طوفان و ملخ و آفت گياهي و قورباغه‌ها و خون را -که نشانه‌هايي از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ (ولي باز بيدار نشدند، و) تکبر ورزيدند، و جمعيت گنهکاري بودند!
Therefore We sent upon them widespread death, and the locusts and the lice and the frog and the blood, clear signs; but they behaved haughtily and they were a guilty people.
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ 134
هنگامي که بلا بر آنها مسلط مي‌شد، مي‌گفتند: «اي موسي! از خدايت براي ما بخواه به عهدي که با تو کرده، رفتار کند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازي، قطعا به تو ايمان مي‌آوريم، و بني اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!»
And when the plague fell upon them, they said: O Musa! pray for us to your Lord as He has promised with you, if you remove the plague from us, we will certainly believe in you and we will certainly send away with you the children of Israel.
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ 135
اما هنگامي که بلا را، پس از مدت معيني که به آن مي‌رسيدند، از آنها برمي‌داشتيم، پيمان خويش را مي‌شکستند!
But when We removed the plague from them till a term which they should attain lo! they broke (the promise).
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ 136
سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق کرديم؛ زيرا آيات ما را تکذيب کردند، و از آن غافل بودند.
Therefore We inflicted retribution on them and drowned them in the sea because they rejected Our signs and were heedless of them.
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ 137
و مشرقها و مغربهاي پر برکت زمين را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زير زنجير ظلم و ستم)، واگذار کرديم؛ و وعده نيک پروردگارت بر بني اسرائيل، بخاطر صبر و استقامتي که به خرج دادند، تحقق يافت؛ و آنچه فرعون و فرعونيان (از کاخهاي مجلل) مي‌ساختند، و آنچه از باغهاي داربست‌دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبيديم!
And We made the people who were deemed weak to inherit the eastern lands and the western ones which We had blessed; and the good word of your Lord was fulfilled in the children of Israel because they bore up (sufferings) patiently; and We utterly destroyed what Firon and his people had wrought and what they built.
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ 138
و بني اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهي رسيدند که اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بني اسرائيل) به موسي گفتند: «تو هم براي ما معبودي قرار ده، همان‌گونه که آنها معبودان (و خداياني) دارند!» گفت: «شما جمعيتي جاهل و نادان هستيد!
And We made the children of Israel to pass the sea; then they came upon a people who kept to the worship of their idols They said: O Musa! make for us a god as they have (their) gods He said: Surely you are a people acting ignorantly:
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 139
اينها (را که مي‌بينيد)، سرانجام کارشان نابودي است؛ و آنچه انجام مي‌دهند، باطل (و بيهوده) است.
(As to) these, surely that about which they are shall be brought to naught and that which they do is vain.
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ 140
(سپس) گفت: «آيا غير از خداوند، مبعودي براي شما بطلبم؟! خدايي که شما را بر جهانيان (و مردم عصرتان) برتري داد!»
He said: What! shall I seek for you a god other than Allah while He has made you excel (all) created things?
وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ 141
(به خاطر بياوريد) زماني را که از (چنگال) فرعونيان نجاتتان بخشيديم! آنها که پيوسته شما را شکنجه مي‌دادند، پسرانتان را مي‌کشتند، و زنانتان را (براي خدمتگاري) زنده مي‌گذاشتند؛ و در اين، آزمايش بزرگي از سوي خدا براي شما بود.
And when We delivered you from Firon's people who subjected you to severe torment, killing your sons and sparing your women, and in this there was a great trial from your Lord.
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ 142
و ما با موسي، سي شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تکميل نموديم؛ به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسي به برادرش هارون گفت: «جانشين من در ميان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پيروي منما!»
And We appointed with Musa a time of thirty nights and completed them with ten (more), so the appointed time of his Lord was complete forty nights, and Musa said to his brother Haroun: Take my place among my people, and act well and do not follow the way of the mischief-makers.
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ 143
و هنگامي که موسي به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهي ديد! ولي به کوه بنگر، اگر در جاي خود ثابت ماند، مرا خواهي ديد!» اما هنگامي که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسي مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهي تو (از اينکه با چشم تو را ببينم)! من به سوي تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!»
And when Musa came at Our appointed time and his Lord spoke to him, he said: My Lord! show me (Thyself), so that I may look upon Thee. He said: You cannot (bear to) see Me but look at the mountain, if it remains firm in its place, then will you see Me; but when his Lord manifested His glory to the mountain He made it crumble and Musa fell down in a swoon; then when he recovered, he said: Glory be to Thee, I turn to Thee, and I am the first of the believers.
قالَ يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ 144
(خداوند) فرمود: «اي موسي! من تو را با رسالتهاي خويش، و با سخن‌گفتنم (با تو)، بر مردم برتري دادم و برگزيدم؛ پس آنچه را به تو داده‌ام بگير و از شکرگزاران باش!»
He said: O Musa! surely I have chosen you above the people with My messages and with My words, therefore take hold of what I give to you and be of the grateful ones.
وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُرِيكُمْ دارَ الْفاسِقِينَ 145
و براي او در الواح اندرزي از هر موضوعي نوشتيم؛ و بياني از هر چيز کرديم -«پس آن را با جديت بگير! و به قوم خود بگو: به نيکوترين آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخيزند، کيفرشان دوزخ است؛) و بزودي جايگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!»
And We ordained for him in the tablets admonition of every kind and clear explanation of all things; so take hold of them with firmness and enjoin your people to take hold of what is best thereof; I will show you the abode of the transgressors.
سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ 146
بزودي کساني را که در روي زمين بناحق تکبر مي‌ورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مي‌سازم! آنها چنانند که اگر هر آيه و نشانه‌اي را ببينند، به آن ايمان نمي‌آورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمي‌کنند؛ و اگر طريق گمراهي را ببينند، آن را راه خود انتخاب مي‌کنند! (همه اينها) بخاطر آن است که آيات ما را تکذيب کردند، و از آن غافل بودند!
I will turn away from My communications those who are unjustly proud in the earth; and if they see every sign they will not believe in It; and if they see the way of rectitude they do not take It for a way, and if they see the way of error. they take it for a way; this is because they rejected Our communications and were heedless of them.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 147
و کساني که آيات، و ديدار رستاخيز را تکذيب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود مي گردد؛ آيا جز آنچه را عمل مي‌کردند پاداش داده مي‌شوند؟!
And (as to) those who reject Our communications and the meeting of the hereafter, their deeds are null. Shall they be rewarded except for what they have done?
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ 148
قوم موسي بعد (از رفتن) او (به ميعادگاه خدا)، از زيورهاي خود گوساله‌اي ساختند؛ جسد بي‌جاني که صداي گوساله داشت! آيا آنها نمي‌ديدند که با آنان سخن نمي‌گويد، و به راه (راست) هدايتشان نمي‌کند؟! آن را (خداي خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند!
And Musa's people made of their ornaments a calf after him, a (mere) body, which gave a mooing sound. What! could they not see that it did not speak to them nor guide them in the way? They took it (for worship) and they were unjust.
وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ 149
و هنگامي که حقيقت به دستشان افتاد، و ديدند گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانکاران خواهيم بود!»
And when they repented and saw that they had gone astray, they said: If our Lord show not mercy to us and forgive us we shall certainly be of the losers.
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 150
و هنگامي که موسي خشمگين و اندوهناک به سوي قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشيناني برايم بوديد (و آيين مرا ضايع کرديد)! آيا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت ميعاد او)، عجله نموديد (و زود قضاوت کرديد؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوي خود کشيد؛ او گفت: «فرزند مادرم! اين گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزديک بود مرا بکشند، پس کاري نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!»
And when Musa returned to his people, wrathful (and) in violent grief, he said: Evil is it that you have done after me; did you turn away from the bidding of your Lord? And he threw down the tablets and seized his brother by the head, dragging him towards him. He said: Son of my mother! surely the people reckoned me weak and had well-nigh slain me, therefore make not the enemies to rejoice over me and count me not among the unjust people.
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِأَخِي وَ أَدْخِلْنا فِي رَحْمَتِكَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 151
(موسي) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترين مهرباناني!»
He said: My Lord! forgive me and my brother and cause us to enter into Thy mercy, and Thou art the most Merciful of the merciful ones.
إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ 152
کساني که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودي خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگي دنيا به آنها مي‌رسد؛ و اينچنين، کساني را که (بر خدا) افترا مي‌بندند، کيفر مي دهيم!
(As for) those who took the calf (for a god), surely wrath from their Lord and disgrace in this world's life shall overtake them, and thus do We recompense the devisers of lies.
وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 153
و آنها که گناه کردند، و بعد از آن توبه نمودند و ايمان آوردند، (اميد عفو او را دارند؛ زيرا) پروردگار تو، در پي اين کار، آمرزنده و مهربان است.
And (as to) those who do evil deeds, then repent after that and believe, your Lord after that is most surely Forgiving, Merciful.
وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ 154
هنگامي که خشم موسي فرو نشست؛ الواح (تورات) را برگرفت؛ و در نوشته‌هاي آن، هدايت و رحمت براي کساني بود که از پروردگار خويش مي‌ترسند (و از مخالفت فرمانش بيم دارند).
And when Musa's anger calmed down he took up the tablets, and in the writing thereof was guidance and mercy for those who fear for the sake of their Lord.
وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ 155
موسي از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براي ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامي که زمين‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مي‌خواستي، مي توانستي آنها و مرا پيش از اين نيز هلاک کني! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاک مي‌کني؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست؛ که هر کس را بخواهي (و مستحق بداني)، به وسيله آن گمراه مي‌سازي؛ و هر کس را بخواهي (و شايسته ببيني)، هدايت مي‌کني! تو ولي مايي، و ما را بيامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترين آمرزندگاني!
And Musa chose out of his people seventy men for Our appointment; so when the earthquake overtook them, he said: My Lord! if Thou hadst pleased, Thou hadst destroyed them before and myself (too); wilt Thou destroy us for what the fools among us have done? It is naught but Thy trial, Thou makest err with it whom Thou pleasest and guidest whom Thou pleasest: Thou art our Guardian, therefore forgive us and have mercy on us, and Thou art the best of the forgivers.
وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ 156
و براي ما، در اين دنيا و سراي ديگر، نيکي مقرر فرما؛ چه اينکه ما به سوي تو بازگشت کرده‌ايم! «(خداوند در برابر اين تقاضا، به موسي) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم مي‌رسانم؛ و رحمتم همه چيز را فراگرفته؛ و آن را براي آنها که تقوا پيشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آيات ما ايمان مي‌آورند، مقرر خواهم داشت!
And ordain for us good in this world's life and in the hereafter, for surely we turn to Thee. He said: (As for) My chastisement, I will afflict with it whom I please, and My mercy encompasses all things; so I will ordain it (specially) for those who guard (against evil) and pay the poor-rate, and those who believe in Our communications.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 157
همانها که از فرستاده (خدا)، پيامبر «امي» پيروي مي‌کنند؛ پيامبري که صفاتش را، در تورات و انجيلي که نزدشان است، مي‌يابند؛ آنها را به معروف دستور مي‌دهد، و از منکر باز ميدارد؛ اشيار پاکيزه را براي آنها حلال مي‌شمرد، و ناپاکيها را تحريم مي کند؛ و بارهاي سنگين، و زنجيرهايي را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مي‌دارد، پس کساني که به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش کردند، و از نوري که با او نازل شده پيروي نمودند، آنان رستگارانند.
Those who follow the Apostle-Prophet, the Ummi, whom they find written down with them in the Taurat and the Injeel (who) enjoins them good and forbids them evil, and makes lawful to them the good things and makes unlawful to them impure things, and removes from them their burden and the shackles which were upon them; so (as for) those who believe in him and honor him and help him, and follow the light which has been sent down with him, these it is that are the successful.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 158
بگو: «اي مردم! من فرستاده خدا به سوي همه شما هستم؛ همان خدايي که حکومت آسمانها و زمين، از آن اوست؛ معبودي جز او نيست؛ زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‌اش، آن پيامبر درس نخوانده‌اي که به خدا و کلماتش ايمان دارد؛ و از او پيروي کنيد تا هدايت يابيد!»
Say: O people! surely I am the Apostle of Allah to you all, of Him Whose is the kingdom of the heavens and the earth there is no god but He; He brings to life and causes to die therefore believe in Allah and His apostle, the Ummi Prophet who believes in Allah and His words, and follow him so that you may walk in the right way.
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ 159
و از قوم موسي، گروهي هستند که به سوي حق هدايت مي‌کنند؛ و به حق و عدالت حکم مي‌نمايند.
And of Musa's people was a party who guided (people) with the truth, and thereby did they do justice.
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 160
ما آنها را به دوازده گروه -که هر يک شاخه‌اي (از دودمان اسرائيل) بود - تقسيم کرديم. و هنگامي که قوم موسي (در بيابان) از او تقاضاي آب کردند، به او وحي فرستاديم که: «عصاي خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست؛ آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را مي‌شناخت. و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم؛ و بر آنها «من» و «سلوي» فرستاديم؛ (و به آنان گفتيم:) از روزيهاي پاکيزه‌اي که به شما داده‌ايم، بخوريد! (و شکر خدا را بجا آوريد! آنها نافرماني و ستم کردند؛ ولي) به ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم مي‌نمودند.
And We divided them into twelve tribes, as nations; and We revealed to Musa when his people asked him for water: Strike the rock with your staff, so outnowed from it twelve springs; each tribe knew its drinking place; and We made the clouds to give shade over them and We sent to them manna and quails: Eat of the good things We have given you. And they did not do Us any harm, but they did injustice to their own souls.
وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ 161
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که به آنها گفته شد: «در اين شهر [= بيت المقدس ] ساکن شويد، و از هر جا (و به هر کيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)! و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز! و از در (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد! که اگر چنين کنيد، گناهان شما را مي‌بخشم؛ و نيکوکاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.»
And when it was said to them: Reside in this town and eat from it wherever you wish, and say, Put down from us our heavy burdens: and enter the gate making obeisance, We will forgive you your wrongs: We will give more to those who do good (to others).
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ 162
اما ستمگران آنها، اين سخن (و آن فرمانها) را، بغير آنچه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند؛ از اين‌رو بخاطر ستمي که روا ميداشتند، بلايي از آسمان بر آنها فرستاديم (و مجازاتشان کرديم).
But those who were unjust among them changed it for a saying other than that which had been spoken to them; so We sent upon them a pestilence from heaven because they were unjust.
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 163
و از آنها درباره (سرگذشت) شهري که در ساحل دريا بود بپرس! زماني که آنها در روزهاي شنبه، تجاوز (و نافرماني) خدا مي‌کردند؛ همان هنگام که ماهيانشان، روز شنبه (که روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار مي‌شدند؛ اما در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمي‌آمدند؛ اين چنين آنها را به چيزي آزمايش کرديم که نافرماني مي‌کردند!
And ask them about the town which stood by the sea; when they exceeded the limits of the Sabbath, when their fish came to them on the day of their Sabbath, appearing on the surface of the water, and on the day on which they did not keep the Sabbath they did not come to them; thus did We try them because they transgressed.
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 164
و (به ياد آر) هنگامي را که گروهي از آنها (به گروه ديگر) گفتند: «چرا جمعي (گنهکار) را اندرز مي‌دهيد که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، يا به عذاب شديدي گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند!)» گفتند: «(اين اندرزها،) براي اعتذار (و رفع مسؤوليت) در پيشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شايد آنها (بپذيرند، و از گناه باز ايستند، و) تقوا پيشه کنند!»
And when a party of them said: Why do you admonish a with a severe chastisement? They said: To be free from blame before your Lord, and that haply they may guard (against evil).
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 165
اما هنگامي که تذکراتي را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسيد؛ و) نهي‌کنندگان از بدي را رهايي بخشيديم؛ و کساني را که ستم کردند، بخاطر نافرمانيشان به عذاب شديدي گرفتار ساختيم.
So when they neglected what they had been reminded of, We delivered those who forbade evil and We overtook those who were unjust with an evil chastisement because they transgressed.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ 166
(آري،) هنگامي که در برابر آنچه از آن نهي شده بودند سرکشي کردند، به آنها گفتيم: «به شکل ميمونهايي طردشده در آييد!»
Therefore when they revoltingly persisted in what they had been forbidden, We said to them: Be (as) apes, despised and hated.
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 167
و (نيز به خاطر بياور) هنگامي را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قيامت، کسي را بر آنها مسلط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختي قرار دهد؛ زيرا پروردگارت مجازاتش سريع، (و در عين حال، نسبت به توبه‌کاران) آمرزنده و مهربان است.
And when your Lord announced that He would certainly send against them to the day of resurrection those who would subject them to severe torment; most surely your Lord is quick to requite (evil) and most surely He is Forgiving, Merciful.
وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 168
و آنها را در زمين بصورت گروه‌هايي، پراکنده ساختيم؛ گروهي از آنها صالح، و گروهي ناصالحند. و آنها را با نيکي‌ها و بدي‌ها آزموديم، شايد بازگردند!
And We cut them up on the earth into parties, (some) of them being righteous and (others) of them falling short of that, and We tried them with blessings and misfortunes that they might turn.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 169
پس از آنها، فرزنداني جاي آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسماني، تورات) شدند؛ (اما با اين حال،) متاع اين دنياي پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح مي‌دهند) و مي‌گويند: «(اگر ما گنهکاريم توبه مي‌کنيم و) بزودي بخشيده خواهيم شد!» اما اگر متاع ديگري همانند آن به دستشان بيفتد، آن را (نيز) مي‌گيرند، (و باز حکم خدا را پشت سر مي‌افکنند.) آيا پيمان کتاب (خدا) از آنها گرفته نشده که بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگويند، و آنان بارها آنرا خوانده‌اند؟! و سراي آخرت براي پرهيزگاران بهتر است، آيا نمي‌فهميد؟!
Then there came after them an evil posterity who inherited the Book, taking only the frail good of this low life and saying: It will be forgiven us. And if the like good came to them, they would take it (too). Was not a promise taken from them in the Book that they would not speak anything about Allah but the truth, and they have read what is in it; and the abode of the hereafter is better for those who guard (against evil). Do you not then understand?
وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ 170
و آنها که به کتاب (خدا) تمسک جويند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگي خواهند داشت؛ زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم کرد!
And (as for) those who hold fast by the Book and keep up prayer, surely We do not waste the reward of the right doers.
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 171
و (نيز به خاطر بياور) هنگامي که کوه را همچون سايباني بر فراز آنها بلند کرديم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود مي‌آمد؛ (و در همين حال، از آنها پيمان گرفتيم و گفتيم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ايم، با قوت (و جديت) بگيريد! و آنچه در آن است، به ياد داشته باشيد، (و عمل کنيد،) تا پرهيزگار شويد!
And when We shook the mountain over them as if it were a covering overhead, and they thought that it was going to fall down upon them: Take hold of what We have given you with firmness, and be mindful of what is in it, so that you may guard (against evil).
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ 172
و (به خاطر بياور) زماني را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خويشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آري، گواهي مي‌دهيم!» (چنين کرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم؛ (و از پيمان فطري توحيد بي‌خبر مانديم)»!
And when your Lord brought forth from the children of Adam, from their backs, their descendants, and made them bear witness against their own souls: Am I not your Lord? They said: Yes! we bear witness. Lest you should say on the day of resurrection: Surely we were heedless of this.
أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ 173
يا بگوييد: «پدرانمان پيش از ما مشرک بودند، ما هم فرزنداني بعد از آنها بوديم؛ (و چاره‌اي جز پيروي از آنان نداشتيم؛) آيا ما را به آنچه باطل‌گرايان انجام دادند مجازات مي‌کني؟!»
Or you should say: Only our fathers associated others (with Allah) before, and we were an offspring after them: Wilt Thou then destroy us for what the vain doers did?
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 174
اين گونه، آيات را توضيح مي‌دهيم؛ و شايد به سوي حق بازگردند (و بدانند نداي توحيد در درون جانشان، از روز نخست بوده است)!
And thus do We make clear the communications, and that haply they might return.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ 175
و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آيات خود را به او داديم؛ ولي (سرانجام) خود را از آن تهي ساخت و شيطان در پي او افتاد، و از گمراهان شد!
And recite to them the narrative of him to whom We give Our communications, but he withdraws himself from them, so the Shaitan overtakes him, so he is of those who go astray.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ 176
و اگر مي‌خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مي‌برديم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کرديم) و او به پستي گراييد، و از هواي نفس پيروي کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کني، دهانش را باز، و زبانش را برون مي‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاري، باز همين کار را مي‌کند؛ (گويي چنان تشنه دنياپرستي است که هرگز سيراب نمي‌شود! (اين مثل گروهي است که آيات ما را تکذيب کردند؛ اين داستانها را (براي آنها) بازگو کن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)!
And if We had pleased, We would certainly have exalted him thereby; but he clung to the earth and followed his low desire, so his parable is as the parable of the dog; if you attack him he lolls out his tongue; and if you leave him alone he lolls out his tongue; this is the parable of the people who reject Our communications; therefore relate the narrative that they may reflect.
ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ 177
چه بد مثلي دارند گروهي که آيات ما را تکذيب کردند؛ و آنها تنها به خودشان ستم مي‌نمودند!
Evil is the likeness of the people who reject Our communications and are unjust to their own souls.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 178
آن کس را که خدا هدايت کند، هدايت يافته (واقعي) اوست؛ و کساني را که (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زيانکاران (واقعي) آنها هستند!
Whomsoever Allah guides, he is the one who follows the right way; and whomsoever He causes to err, these are the losers.
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ 179
به يقين، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [= عقلها ]يي دارند که با آن (انديشه نمي‌کنند، و) نمي‌فهمند؛ و چشماني که با آن نمي‌بينند؛ و گوشهايي که با آن نمي‌شنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلکه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدايت، باز هم گمراهند)!
And certainly We have created for hell many of the jinn and the men; they have hearts with which they do not understand, and they have eyes with which they do not see, and they have ears with which they do not hear; they are as cattle, nay, they are in worse errors; these are the heedless ones.
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 180
و براي خدا، نامهاي نيک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و کساني را که در اسماء خدا تحريف مي‌کنند (و بر غير او مي‌نهند، و شريک برايش قائل مي‌شوند)، رها سازيد! آنها بزودي جزاي اعمالي را که انجام مي‌دادند، مي‌بينند!
And Allah's are the best names, therefore call on Him thereby, and leave alone those who violate the sanctity of His names; they shall be recompensed for what they did.
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ 181
و از آنها که آفريديم، گروهي بحق هدايت مي‌کنند، و بحق اجراي عدالت مي‌نمايند.
And of those whom We have created are a people who guide with the truth and thereby they do justice.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ 182
و آنها که آيات ما را تکذيب کردند، به تدريج از جائي که نمي‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم کرد.
And (as to) those who reject Our communications, We draw them near (to destruction) by degrees from whence they know not.
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ 183
و به آنها مهلت مي‌دهم (تا مجازاتشان دردناکتر باشد)؛ زيرا طرح و نقشه من، قوي (و حساب شده) است. (و هيچ کس را قدرت فرار از آن نيست.)
And I grant them respite; surely My scheme is effective.
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ 184
آيا فکر نکردند که همنشين آنها [= پيامبر] هيچ‌گونه (اثري از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنين نسبت ناروايي به او مي‌دهند؟!) او فقط بيم دهنده آشکاري است (که مردم را متوجه وظايفشان مي‌سازد).
Do they not reflect that their companion has not unsoundness in mind; he is only a plain warner.
أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ 185
آيا در حکومت و نظام آسمانها و زمين، و آنچه خدا آفريده است، (از روي دقت و عبرت) نظر نيفکندند؟! (و آيا در اين نيز انديشه نکردند که) شايد پايان زندگي آنها نزديک شده باشد؟! (اگر به اين کتاب آسماني روشن ايمان نياورند،) بعد از آن به کدام سخن ايمان خواهند آورد؟!
Do they not consider the kingdom of the heavens and the earth and whatever things Allah has created, and that may be their doom shall have drawn nigh; what announcement would they then believe in after this?
مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ 186
هر کس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدايت کننده‌اي ندارد؛ و آنها را در طغيان و سرکشي‌شان رها مي‌سازد، تا سرگردان شوند!
Whomsoever Allah causes to err, there is no guide for him; and He leaves them alone in their inordinacy, blindly wandering on.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 187
درباره قيامت از تو سؤال مي‌کنند، کي فرامي‌رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ‌کس جز او (نمي‌تواند) وقت آن را آشکار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتي) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهاني، به سراغ شما نمي‌آيد!» (باز) از تو سؤال مي‌کنند، چنان که گويي تو از زمان وقوع آن باخبري! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.»
They ask you about the hour, when will be its taking place? Say: The knowledge of it is only with my Lord; none but He shall manifest it at its time; it will be momentous in the heavens and the earth; it will not come on you but of a sudden. They ask you as if you were solicitous about it. Say: Its knowledge is only with Allah, but most people do not know.
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 188
بگو: «من مالک سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند؛) و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراواني براي خود فراهم مي‌کردم، و هيچ بدي (و زياني) به من نمي‌رسيد؛ من فقط بيم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام براي گروهي که ايمان مي‌آورند! (و آماده پذيرش حقند)
Say: I do not control any benefit or harm for my own soul except as Allah please; and had I known the unseen I would have had much of good and no evil would have touched me; I am nothing but a warner and the giver of good news to a people who believe.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 189
او خدايي است که (همه) شما را از يک فرد آفريد؛ و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بياسايد. سپس هنگامي که با او آميزش کرد، حملي سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهاي خود ادامه مي‌داد؛ و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحي به ما دهي، از شاکران خواهيم بود!»
He it is Who created you from a single being, and of the same (kind) did He make his mate, that he might incline to her; so when he covers her she bears a light burden, then moves about with it; but when it grows heavy, they both call upon Allah, their Lord: If Thou givest us a good one, we shall certainly be of the grateful ones.
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ 190
اما هنگامي که خداوند فرزند صالحي به آنها داد، (موجودات ديگر را در اين موهبت مؤثر دانستند؛ و) براي خدا، در اين نعمت که به آنها بخشيده بود، همتاياني قائل شدند؛ خداوند برتر است از آنچه همتاي او قرار مي‌دهند!
But when He gives them a good one, they set up with Him associates in what He has given them; but high is Allah above what they associate (with Him).
أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ 191
آيا موجوداتي را همتاي او قرارمي‌دهند که چيزي را نمي‌آفرينند، و خودشان مخلوقند.
What! they associate (with Him) that which does not create any thing, while they are themselves created!
وَ لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ 192
و نمي‌توانند آنان را ياري کنند، و نه خودشان را ياري مي‌دهند.
And they have no power to give them help, nor can they help themselves.
وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ 193
و هرگاه آنها را به سوي هدايت دعوت کنيد، از شما پيروي نمي‌کنند؛ و براي شما يکسان است چه آنها را دعوت کنيد و چه خاموش باشيد؟!
And if you invite them to guidance, they will not follow you; it is the same to you whether you invite them or you are silent.
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 194
آنهايي را که غير از خدا مي‌خوانيد (و پرستش مي‌کنيد)، بندگاني همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانيد، و اگر راست مي‌گوييد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را برآورند)!
Surely those whom you call on besides Allah are in a state of subjugation like yourselves; therefore call on them, then let them answer you if you are truthful.
أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ 195
آيا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهايي دارند که با آن راه بروند؟! يا دستهايي دارند که با آن چيزي را بگيرند (و کاري انجام دهند)؟! يا چشماني دارند که با آن ببينند؟! يا گوشهايي دارند که با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هيچ‌کدام،) بگو: «(اکنون که چنين است،) بتهاي خويش را که شريک خدا قرار داده‌ايد (بر ضد من) بخوانيد، و براي من نقشه بکشيد، و لحظه‌اي مهلت ندهيد، (تا بدانيد کاري از آنها ساخته نيست)!
Have they feet with which they walk, or have they hands with which they hold, or have they eyes with which they see, or have they ears with which they hear? Say: Call your associates, then make a struggle (to prevail) against me and give me no respite.
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ 196
ولي و سرپرست من، خدايي است که اين کتاب را نازل کرده؛ و او همه صالحان را سرپرستي مي‌کند.
Surely my guardian is Allah, Who revealed the Book, and He befriends the good.
وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ 197
و آنهايي را که جز او مي‌خوانيد، نمي‌توانند ياريتان کنند، و نه (حتي) خودشان را ياري دهند؛
And those whom you call upon besides Him are not able to help you, nor can they help themselves.
وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ 198
و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، سخنانتان را نمي‌شنوند! و آنها را مي‌بيني (که با چشمهاي مصنوعيشان) به تو نگاه مي‌کنند، اما در حقيقت نمي‌بينند!»
And if you invite them to guidance, they do not hear; and you see them looking towards you, yet they do not see.
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ 199
(به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذير، و به نيکي‌ها دعوت نما، و از جاهلان روي بگردان (و با آنان ستيزه مکن)!
Take to forgiveness and enjoin good and turn aside from the ignorant.
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 200
و هرگاه وسوسه‌اي از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ که او شنونده و داناست!
And if a false imputation from the Shaitan afflict you, seek refuge in Allah; surely He is Hearing, Knowing.
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ 201
پرهيزگاران هنگامي که گرفتار وسوسه‌هاي شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و کيفر او) مي‌افتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را مي‌بينند و) ناگهان بينا مي‌گردند.
Surely those who guard (against evil), when a visitation from the Shaitan afflicts them they become mindful, then lo! they see.
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ 202
و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان (از شياطين) پيوسته در گمراهي پيش مي‌برند، و باز نمي‌ايستند!
And their brethren increase them in error, then they cease not.
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 203
هنگامي که (در نزول وحي تاخير افتد، و) آيه‌اي براي آنان نياوري، مي‌گويند: «چرا خودت (از پيش خود) آن را برنگزيدي؟!» بگو: «من تنها از چيزي پيروي مي‌کنم که بر من وحي مي‌شود؛ اين وسيله بينايي از طرف پروردگارتان، و مايه هدايت و رحمت است براي جمعيتي که ايمان مي‌آورند.
And when you bring them not a revelation they say: Why do you not forge it? Say: I only follow what is revealed to me from my Lord; these are clear proofs from your Lord and a guidance and a mercy for a people who believe.
وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 204
هنگامي که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد؛ شايد مشمول رحمت خدا شويد!
And when the Quran is recited, then listen to it and remain silent, that mercy may be shown to you.
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ 205
پروردگارت را در دل خود، از روي تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد کن؛ و از غافلان مباش!
And remember your Lord within yourself humbly and fearing and in a voice not loud in the morning and the evening and be not of the heedless ones.
إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ 206
آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هيچ‌گاه) از عبادتش تکبر نمي‌ورزند، و او را تسبيح مي‌گويند، و برايش سجده مي‌کنند.
Surely those who are with your Lord are not too proud to serve Him, and they declare His glory and prostrate in humility before Him.