بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.
الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ 1
الر، اين کتابي است که آياتش استحکام يافته؛ سپس تشريح شده و از نزد خداوند حکيم و آگاه (نازل گرديده) است!
Alif Lam Ra (This is) a Book, whose verses are made decisive, then are they made plain, from the Wise, All-aware:
أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ 2
(دعوت من اين است) که: جز «الله» را نپرستيد! من از سوي او براي شما بيم دهنده و بشارت دهنده‌ام!
That you shall not serve (any) but Allah; surely I am a warner for you from Him and a giver of good news,
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ 3
و اينکه: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد؛ سپس بسوي او بازگرديد؛ تا شما را تا مدت معيني، (از مواهب زندگي اين جهان،) به خوبي بهره‌مند سازد؛ و به هر صاحب فضيلتي، به مقدار فضيلتش ببخشد! و اگر (از اين فرمان) روي گردان شويد، من بر شما از عذاب روز بزرگي بيمناکم!
And you that ask forgiveness of your Lord, then turn to Him; He will provide you with a goodly provision to an appointed term and bestow His grace on every one endowed with grace, and if you turn back, then surely I fear for you the chastisement of a great day.
إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 4
(بدانيد) بازگشت شما بسوي «الله» است، و او بر هر چيز تواناست!
To Allah is your return, and He has power over all things.
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 5
آگاه باشيد، آنها (سرها را به هم نزديک ساخته، و) سينه‌هاشان را در کنار هم قرارمي‌دهند، تا خود (و سخنان خويش) را از او [= پيامبر] پنهان دارند! آگاه باشيد، آنگاه که آنها لباسهايشان را به خود مي‌پيچند و خويش را در آن پنهان مي‌کنند، (خداوند) مي‌داند آنچه را پنهان مي‌کنند و آنچه را آشکار مي‌سازند؛ چرا که او، از اسرار درون سينه‌ها، آگاه است!
Now surely they fold up their breasts that they may conceal (their enmity) from Him; now surely, when they use their garments as a covering, He knows what they conceal and what they make public; surely He knows what is in the breasts.
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 6
هيچ جنبنده‌اي در زمين نيست مگر اينکه روزي او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مي‌داند؛ همه اينها در کتاب آشکاري ثبت است! [= در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا]
And there is no animal in the earth but on Allah is the sustenance of it, and He knows its resting place and its depository all (things) are in a manifest book.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ 7
او کسي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد که کداميک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگويي: «شما بعد از مرگ، برانگيخته مي‌شويد! «، مسلما» کافران مي‌گويند: «اين سحري آشکار است!»
And He it is Who created the heavens and the earth in six periods-- and His dominion (extends) on the water-- that He might manifest to you, which of you is best in action, and if you say, surely you shall be raised up after death, those who disbelieve would certainly say: This is nothing but clear magic.
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 8
و اگر مجازات را تا زمان محدودي از آنها به تأخير اندازيم، (از روي استهزا مي‌گويند: «چه چيز مانع آن شده است؟!» آگاه باشيد، آن روز که (عذاب) به سراغشان آيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد؛ (و هيچ قدرتي مانع آن نخواهد بود؛) و آنچه را مسخره مي‌کردند، دامانشان را مي‌گيرد!
And if We hold back from them the punishment until a stated period of time, they will certainly say: What prevents it? Now surely on the day when it will come to them, it shall not be averted from them and that which they scoffed at shall beset them.
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ 9
و اگر از جانب خويش، نعمتي به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بگيريم، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود!
And if We make man taste mercy from Us, then take it off from him, most surely he is despairing, ungrateful.
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ 10
و اگر بعد از شدت و رنجي که به او رسيده، نعمتهايي به او بچشانيم، مي‌گويد: «مشکلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادي و غفلت و فخرفروشي مي‌شود...
And if We make him taste a favor after distress has afflicted him, he will certainly say: The evils are gone away from me. Most surely he is exulting, boasting;
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ 11
مگر آنها که (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و کارهاي شايسته انجام دادند؛ که براي آنها، آمرزش و اجر بزرگي است!
Except those who are patient and do good, they shall have forgiveness and a great reward.
فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ 12
شايد (ابلاغ) بعض آياتي را که به تو وحي مي‌شود، (بخاطر عدم پذيرش آنها) ترک کني (و به تأخير اندازي)؛ و سينه‌ات از اين جهت تنگ (و ناراحت) شود که مي‌گويند: «چرا گنجي بر او نازل نشده؟! و يا چرا فرشته‌اي همراه او نيامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بيم دهنده‌اي؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چيز است (؛و به حساب آنان مي‌رسد)!
Then, it may be that you will give up part of what is revealed to you and your breast will become straitened by it because they say: Why has not a treasure been sent down upon him or an angel come with him? You are only a warner; and Allah is custodian over all things.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 13
آنها مي‌گويند: «او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگي است)!» بگو: «اگر راست مي‌گوييد، شما هم ده سوره ساختگي همانند اين قرآن بياوريد؛ و تمام کساني را که مي‌توانيد -غير از خدا- (براي اين کار) دعوت کنيد!»
Or, do they say: He has forged it. Say: Then bring ten forged chapters like it and call upon whom you can besides Allah, if you are truthful.
فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 14
و اگر آنها دعوت شما را نپذيرفتند، بدانيد (قرآن) تنها با علم الهي نازل شده؛ و هيچ معبودي جز او نيست! آيا با اين حال، تسليم مي‌شويد؟
But if they do not answer you, then know that it is revealed by Allah's knowledge and that there is no god but He; will you then submit?
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ 15
کساني که زندگي دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا بطور کامل به آنها مي‌دهيم؛ و چيزي کم و کاست از آنها نخواهد شد!
Whoever desires this world's life and its finery, We will pay them in full their deeds therein, and they shall not be made to. suffer loss in respect of them.
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 16
(ولي) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمي) نخواهند داشت؛ و آنچه را در دنيا (براي غير خدا) انجام دادند، بر باد مي‌رود؛ و آنچه را عمل مي‌کردند، باطل و بي‌اثر مي‌شود!
These are they for whom there is nothing but fire in the hereafter, and what they wrought in it shall go for nothing, and vain is what they do.
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ 17
آيا آن کس که دليل آشکاري از پروردگار خويش دارد، و بدنبال آن، شاهدي از سوي او مي‌باشد، و پيش از آن، کتاب موسي که پيشوا و رحمت بود (گواهي بر آن مي‌دهد، همچون کسي است که چنين نباشد)؟! آنها [= حق‌طلبان و حقيقت‌جويان‌] به او (که داراي اين ويژگيهاست،) ايمان مي‌آورند! و هر کس از گروه‌هاي مختلف به او کافر شود، آتش وعده‌گاه اوست! پس، ترديدي در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولي بيشتر مردم ايمان نمي‌آورند!
Is he then who has with him clear proof from his Lord, and a witness from Him recites it and before it (is) the Book of Musa, a guide and a mercy? These believe in it; and whoever of the (different) parties disbelieves in it, surely it is the truth from your Lord, but most men do not believe.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 18
چه کسي ستمکارتر است از کساني که بر خدا افترا مي‌بندند؟! آنان (روز رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مي‌شوند، در حالي که شاهدان [= پيامبران و فرشتگان‌] مي‌گويند: «اينها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! اي لعنت خدا بر ظالمان باد!»
And who is more unjust than he who forges a lie against Allah? These shall be brought before their Lord, and the witnesses shall say: These are they who lied against their Lord. Now surely the curse of Allah is on the unjust.
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ 19
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمي‌دارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان مي‌دهند؛ و به سراي آخرت کافرند!
Who turn away from the path of Allah and desire to make it crooked; and they are disbelievers in the hereafter.
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ 20
آنها هيچ گاه توانايي فرار در زمين را ندارند؛ و جز خدا، پشتيبانهايي نمي‌يابند! عذاب خدا براي آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم ديگران را گمراه ساختند؛) آنها هرگز توانايي شنيدن (حق را) نداشتند؛ و (حقيقت را) نمي‌ديدند!
These shall not escape in the earth, nor shall they have any guardians besides Allah; the punishment shall be doubled for them, they could not bear to hear and they did not see.
أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 21
آنان کساني هستند که سرمايه وجود خود را از دست داده‌اند؛ و تمام معبودهاي دروغين از نظرشان گم شدند...
These are they who have lost their souls, and what they forged is gone from them.
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ 22
(به ناچار) آنها در سراي آخرت، قطعا از همه زيانکارترند!
Truly in the hereafter they are the greatest losers.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 23
کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند!
Surely (as to) those who believe and do good and humble themselves to their Lord, these are the dwellers of the garden, in it they will abide.
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 24
حال اين دو گروه [= مؤمنان و منکران‌]، حال «نابينا و کر» و «بينا و شنوا» است؛ آيا اين دو، همانند يکديگرند؟! آيا پند نمي‌گيرند؟!
The likeness of the two parties is as the blind and the deaf and the seeing and the hearing: are they equal in condition? Will you not then mind?
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ 25
ما نوح را بسوي قومش فرستاديم (؛نخستين بار به آنها گفت): «من براي شما بيم‌دهنده‌اي آشکارم!
And certainly We sent Nuh to his people: Surely I am a plain warner for you:
أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ 26
جز «الله» [= خداي يگانه يکتا] را نپرستيد؛ زيرا بر شما از عذاب روز دردناکي مي‌ترسم!
That you shall not serve any but Allah, surely I fear for you the punishment of a painful day.
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ وَ ما نَرى لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ 27
اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشري همچون خودمان نمي‌بينيم! و کساني را که از تو پيروي کرده‌اند، جز گروهي اراذل ساده‌لوح، مشاهده نمي‌کنيم؛ و براي شما فضيلتي نسبت به خود نمي‌بينيم؛ بلکه شما را دروغگو تصور مي‌کنيم!»
But the chiefs of those who disbelieved from among his people said: We do not consider you but a mortal like ourselves, and we do not see any have followed you but those who are the meanest of us at first thought and we do not see in you any excellence over us; nay, we deem you liars.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ 28
(نوح) گفت: «اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتي به من داده باشد -و بر شما مخفي مانده- (آيا باز هم رسالت مرا انکار مي‌کنيد)؟! آيا ما مي‌توانيم شما را به پذيرش اين دليل روشن مجبور سازيم، با اينکه شما کراهت داريد؟!
He said: O my people! tell me if I have with me clear proof from my Lord, and He has granted me mercy from Himself and it has been made obscure to you; shall we constrain you to (accept) it while you are averse from it?
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ 29
اي قوم! من به خاطر اين دعوت، اجر و پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ايمان آورده‌اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمي‌کنم؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قيامت، خصم من خواهند بود؛) ولي شما را قوم جاهلي مي‌بينم!
And, O my people! I ask you not for wealth in return for it; my reward is only with Allah and I am not going to drive away those who believe; surely they shall meet their Lord, but I consider you a people who are ignorant:
وَ يا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 30
اي قوم! چه کسي مرا در برابر (مجازات) خدا ياري مي‌دهد اگر آنان را طرد کنم؟! آيا انديشه نمي‌کنيد؟!
And, O my people! who will help me against Allah if I drive them away? Will you not then mind?
وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ 31
من هرگز به شما نمي‌گويم خزائن الهي نزد من است! و غيب هم نمي‌دانم! و نمي‌گويم من فرشته‌ام! و (نيز) نمي‌گويم کساني که در نظر شما خوار مي‌آيند، خداوند خيري به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است! (با اين حال، اگر آنها را برانم،) در اين صورت از ستمکاران خواهم بود!»
And I do not say to you that I have the treasures of Allah and I do not know the unseen, nor do I say that I am an angel, nor do I say about those whom your eyes hold in mean estimation (that) Allah will never grant them (any) good-- Allah knows best what is in their souls-- for then most surely I should be of the unjust.
قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 32
گفتند: «اي نوح! با ما جر و بحث کردي، و زياد هم جر و بحث کردي! (بس است!) اکنون اگر راستي مي‌گويي، آنچه را (از عذاب الهي) به ما وعده مي‌دهي بياور!»
They said: O Nuh! indeed you have disputed with us and lengthened dispute with us, therefore bring to us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.
قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ 33
(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند، خواهد آورد؛ و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهيد داشت!
He said: Allah only will bring it to you if He please, and you will not escape:
وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 34
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودي به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوي او بازگشت داده مي‌شويد.»
And if I intend to give you good advice, my advice will not profit you if Allah intended that He should leave you to go astray; He is your Lord, and to Him shall you be returned.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ 35
(مشرکان) مي‌گويند: «او [= محمد (ص)] اين سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: «اگر من اينها را از پيش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است؛ ولي من از گناهان شما بيزارم!»
Or do they say: He has forged it? Say: If I have forged it, on me is my guilt, and I am clear of that of which you are guilty.
وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ 36
به نوح وحي شد که: «جز آنها که (تاکنون) ايمان آورده‌اند، ديگر هيچ کس از قوم تو ايمان نخواهد آورد! پس، از کارهايي که مي‌کردند، غمگين مباش!
And it was revealed to Nuh: That none of your people will believe except those who have already believed, therefore do not grieve at what they do:
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ 37
و (اکنون) در حضور ما و طبق وحي ما، کشتي بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدني هستند!»
And make the ark before Our eyes and (according to) Our revelation, and do not speak to Me in respect of those who are unjust; surely they shall be drowned.
وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ 38
او مشغول ساختن کشتي بود، و هر زمان گروهي از اشراف قومش بر او مي‌گذشتند، او را مسخره مي‌کردند؛ (ولي نوح) گفت: «اگر ما را مسخره مي‌کنيد، ما نيز شما را همين‌گونه مسخره خواهيم کرد!
And he began to make the ark; and whenever the chiefs from among his people passed by him they laughed at him. He said: If you laugh at us, surely we too laugh at you as you laugh (at us).
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ 39
بزودي خواهيد دانست چه کسي عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!»
So shall you know who it is on whom will come a chastisement which will disgrace him, and on whom will lasting chastisement come down.
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ 40
(اين وضع همچنان ادامه يافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسيد، و تنور جوشيدن گرفت؛ (به نوح) گفتيم: «از هر جفتي از حيوانات (از نر و ماده) يک زوج در آن (کشتي) حمل کن! همچنين خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده [= همسر و يکي از فرزندانت‌]- و همچنين مؤمنان را!» اما جز عده کمي همراه او ايمان نياوردند!
Until when Our command came and water came forth from the valley, We said: Carry in it two of all things, a pair, and your own family-- except those against whom the word has already gone forth, and those who believe. And there believed not with him but a few.
وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 41
او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شويد! و هنگام حرکت و توقف کشتي، ياد او کنيد، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!»
And he said: Embark in it, in the name of Allah be its sailing and its anchoring; most surely my Lord is Forgiving, Merciful.
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ 42
و آن کشتي، آنها را از ميان امواجي همچون کوه‌ها حرکت ميداد؛ (در اين هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشه‌اي بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!»
And it moved on with them amid waves like mountains; and Nuh called out to his son, and he was aloof: O my son! embark with us and be not with the unbelievers.
قالَ سَآوِي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ 43
گفت: «بزودي به کوهي پناه ميبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هيچ نگهداري در برابر فرمان خدا نيسست؛ مگر آن کس را که او رحم کند!» در اين هنگام، موج در ميان آن دو حايل شد؛ و او در زمره غرق‌شدگان قرار گرفت!
He said: I will betake myself for refuge to a mountain that shall protect me from the water. Nuh said: There is no protector today from Allah's punishment but He Who has mercy; and a wave intervened between them, so he was of the drowned.
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 44
و گفته شد: «اي زمين، آبت را فرو بر! و اي آسمان، خودداري کن! و آب فرو نشست و کار پايان يافت و (کشتي) بر (دامنه کوه) جودي، پهلو گرفت؛ و (در اين هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)»
And it was said: O earth, swallow down your water, and O cloud, clear away; and the water was made to abate and the affair was decided, and the ark rested on the Judi, and it was said: Away with the unjust people.
وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ 45
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکم‌کنندگان برتري!»
And Nuh cried out to his Lord and said: My Lord! surely my son is of my family, and Thy promise is surely true, and Thou art the most just of the judges.
قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ 46
فرمود: «اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است [= فرد ناشايسته‌اي است‌]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستي، از من مخواه! من به تو اندرز مي‌دهم تا از جاهلان نباشي!!»
He said: O Nuh! surely he is not of your family; surely he is (the doer of) other than good deeds, therefore ask not of Me that of which you have no knowledge; surely I admonish you lest you may be of the ignorant
قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ 47
عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه مي‌برم که از تو چيزي بخواهم که از آن آگاهي ندارم! و اگر مرا نبخشي، و بر من رحم نکني، از زيانکاران خواهم بود!»
He said: My Lord! I seek refuge in Thee from asking Thee that of which I have no knowledge; and if Thou shouldst not forgive me and have mercy on me, I should be of the losers.
قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ 48
(به نوح) گفته شد: «اي نوح! با سلامت و برکاتي از ناحيه ما بر تو و بر تمام امتهايي که با تواند، فرود آي! و امتهاي نيز هستند که ما آنها را از نعمتها بهره‌مند خواهيم ساخت، سپس عذاب دردناکي از سوي ما به آنها مي‌رسد (،چرا که اين نعمتها را کفران مي‌کنند!)»
It was said: O Nuh! descend with peace from Us and blessings on you and on the people from among those who are with you, and there shall be nations whom We will afford provisions, then a painful punishment from Us shall afflict them.
تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ 49
اينها از خبرهاي غيب است که به تو (اي پيامبر) وحي مي‌کنيم؛ نه تو، و نه قومت، اينها را پيش از اين نمي‌دانستيد! بنابر اين، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهيزگاران است!
These are announcements relating to the unseen which We reveal to you, you did not know them-- (neither) you nor your people-- before this; therefore be patient; surely the end is for those who guard (against evil).
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ 50
(ما) به سوي (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستاديم؛ (به آنها) گفت: «اي قوم من! خدا را پرستش کنيد، که معبودي جز او براي شما نيست! شما فقط تهمت مي‌زنيد (و بتها را شريک او مي‌خوانيد)!
And to Ad (We sent) their brother Hud. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than He; you are nothing but forgers (of lies).
يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ 51
اي قوم من! من از شما براي اين (رسالت)، پاداشي نمي‌طلبم؛ پاداش من، تنها بر کسي است که مرا آفريده است؛ آيا نمي‌فهميد؟!
O my people! I do not ask of you any reward for it; my reward is only with Him Who created me; do you not then understand?
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ 52
و اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنيد، سپس به سوي او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پي در پي بر شما بفرستد؛ و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد! و گنهکارانه، روي (از حق) بر نتابيد!»
And, O my people! ask forgiveness of your Lord, then turn to Him; He will send on you clouds pouring down abundance of rain and add strength to your strength, and do not turn back guilty.
قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ 53
گفتند: «اي هود! تو دليل روشني براي ما نياورده‌اي! و ما خدايان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهيم کرد! و ما (اصلا) به تو ايمان نمي‌آوريم!
They said: O Hud! you have not brought to us any clear argument and we are not going to desert our gods for your word, and we are not believers in you:
إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ 54
ما (درباره تو) فقط مي‌گوييم: بعضي از خدايان ما، به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده)اند!» (هود) گفت: «من خدا را به شهادت مي‌طلبم، شما نيز گواه باشيد که من بيزارم از آنچه شريک (خدا) قرارمي‌دهيد...
We cannot say aught but that some of our gods have smitten you with evil. He said: Surely I call Allah to witness, and do you bear witness too, that I am clear of what you associate (with Allah).
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ 55
از آنچه غير او (مي‌پرستيد)! حال که چنين است، همگي براي من نقشه بکشيد؛ و مرا مهلت ندهيد! (اما بدانيد کاري از دست شما ساخته نيست!)
Besides Him, therefore scheme against me all together; then give me no respite:
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 56
من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کرده‌ام! هيچ جنبنده‌اي نيست مگر اينکه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه‌اي با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است!
Surely I rely on Allah, my Lord and your Lord; there is no living creature but He holds it by its forelock; surely my Lord is on the right path.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ 57
پس اگر روي برگردانيد، من رسالتي را که مأمور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه ديگري را جانشين شما مي‌کند؛ و شما کمترين ضرري به او نمي‌رسايند؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است!»
But if you turn back, then indeed I have delivered to you the message with which I have been sent to you, and my Lord will bring another people in your place, and you cannot do Him any harm; surely my Lord is the Preserver of all things.
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ نَجَّيْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ 58
و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، «هود» و کساني را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم؛ و آنها را از عذاب شديد، رهايي بخشيديم!
And when Our decree came to pass, We delivered Hud and those who believed with him with mercy from Us, and We delivered them from a hard chastisement.
وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ 59
و اين قوم «عاد» بود که آيات پروردگارشان را انکار کردند؛ و پيامبران او را معصيت نمودند؛ و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پيروي کردند!
And this was Ad; they denied the communications of their Lord, and disobeyed His apostles and followed the bidding of every insolent opposer (of truth).
وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ 60
آنان، در اين دنيا و روز قيامت، لعنت (و نام ننگيني) بدنبال دارند! بدانيد «عاد»نسبت به پروردگارشان کفر ورزيدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خير و سعادت)!
And they were overtaken by curse in this world and on the resurrection day; now surely Ad disbelieved in their Lord; now surely, away with Ad, the people of Hud.
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ 61
و بسوي قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! خدا را پرستش کنيد، که معبودي جز او براي شما نيست! اوست که شما را از زمين آفريد، و آبادي آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد، که پروردگارم (به بندگان خود) نزديک، و اجابت‌کننده (خواسته‌هاي آنها) است!»
And to Samood (We sent) their brother Salih. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than He; He brought you into being from the earth, and made you dwell in it, therefore ask forgiveness of Him, then turn to Him; surely my Lord is Nigh, Answering.
قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ 62
گفتند: «اي صالح! تو پيش از اين، مايه اميد ما بودي! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند، نهي مي‌کني؟! در حالي که ما، در مورد آنچه به سوي آن دعوتمان مي‌کني، در شک و ترديد هستيم!»
They said: O Salih! surely you were one amongst us in whom great expectations were placed before this; do you (now) forbid us from worshipping what our fathers worshipped? And as to that which you call us to, most surely we are in disquieting doubt.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ 63
گفت: «اي قوم! اگر من دليل آشکاري از پروردگارم داشته باشم، و رحمتي از جانب خود به من داده باشد (،مي‌توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچي کنم)؟! اگر من نافرماني او کنم، چه کسي مي‌تواند مرا در برابر وي ياري دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمينان به زيانکار بودنتان، چيزي بر من نمي‌افزايد!
He said: O my people! tell me if I have clear proof from my Lord and He has granted to me mercy from Himself-- who will then help me against Allah if I disobey Him? Therefore you do not add to me other than loss:
وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ 64
اي قوم من! اين «ناقه» خداوند است، که براي شما نشانه‌اي است؛ بگذاريد در زمين خدا به چرا مشغول شود؛ هيچ گونه آزاري به آن نرسانيد، که بزودي عذاب خدا شما را خواهد گرفت!»
And, O my people! this will be (as) Allah's she-camel for you, a sign; therefore leave her to pasture on Allah's earth and do not touch her with evil, for then a near chastisement will overtake you.
فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ 65
(اما) آنها آن (ناقه) را از پاي در آوردند! و (صالح به آنها) گفت: «(مهلت شما تمام شد!) سه روز در خانه‌هايتان بهره‌مند گرديد؛ (و بعد از آن، عذاب الهي فرا خواهد رسيد؛) اين وعده‌اي است که دروغ نخواهد بود!»
But they slew her, so he said: Enjoy yourselves in your abode for three days, that is a promise not to be belied.
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ 66
و هنگامي که فرمان (مجازات) ما فرا رسيد، صالح و کساني را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوايي آن روز، رهايي بخشيديم؛ چرا که پروردگارت قوي و شکست ناپذير است!
So when Our decree came to pass, We delivered Salih and those who believed with him by mercy from Us, and (We saved them) from the disgrace of that day; surely your Lord is the Strong, the Mighty.
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ 67
و کساني را که ستم کرده بودند، صيحه (آسماني) فروگرفت؛ و در خانه‌هايشان به روي افتادند و مردند...
And the rumbling overtook those who were unjust, so they became motionless bodies in their abodes,
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ 68
آنچنان که گويي هرگز ساکن آن ديار نبودند! بدانيد قوم ثمود، پروردگارشان را انکار کردند! دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار)!
As though they had never dwelt in them; now surely did Samood disbelieve in their Lord; now surely, away with Samood.
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ 69
فرستادگان ما [= فرشتگان‌] براي ابراهيم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» (او نيز) گفت: «سلام!» و طولي نکشيد که گوساله برياني (براي آنها) آورد.
And certainly Our apostles came to Ibrahim with good news. They said: Peace. Peace, said he, and he made no delay in bringing a roasted calf.
فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ 70
(اما) هنگامي که ديد دست آنها به آن نمي‌رسد (و از آن نمي‌خورند، کار) آنها را زشت شمرد؛ و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوي قوم لوط فرستاده شده‌ايم!»
But when he saw that their hands were not extended towards it, he deemed them strange and conceived fear of them. They said: Fear not, surely we are sent to Lut's people.
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ 71
و همسرش ايستاده بود، (از خوشحالي) خنديد؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او يعقوب داديم.
And his wife was standing (by), so she laughed, then We gave her the good news of Ishaq and after Ishaq of (a son's son) Yaqoub.
قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ 72
گفت: «اي واي بر من! آيا من فرزند مي‌آورم در حالي که پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردي است؟! اين راستي چيز عجيبي است!»
She said: O wonder! shall I bear a son when I am an extremely old woman and this my husband an extremely old man? Most surely this is a wonderful thing.
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ 73
گفتند: «آيا از فرمان خدا تعجب ميکني؟! اين رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!»
They said: Do you wonder at Allah's bidding? The mercy of Allah and His blessings are on you, O people of the house, surely He is Praised, Glorious.
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ 74
هنگامي که ترس ابراهيم فرو نشست، و بشارت به او رسيد، درباره قوم لوط با ما مجادله مي‌کرد...
So when fear had gone away from Ibrahim and good news came to him, he began to plead with Us for Lut's people.
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ 75
چرا که ابراهيم، بردبار و دلسوز و بازگشت‌کننده (بسوي خدا) بود!
Most surely Ibrahim was forbearing, tender-hearted, oft-returning (to Allah):
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ 76
اي ابراهيم! از اين (درخواست) صرف‌نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و بطور قطع عذاب (الهي) به سراغ آنها مي‌آيد؛ و برگشت ندارد!
O Ibrahim! leave off this, surely the decree of your Lord has come to pass, and surely there must come to them a chastisement that cannot be averted.
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ 77
و هنگامي که رسولان ما [= فرشتگان عذاب‌] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پريشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختي است!» (زيرا آنها را نشناخت؛ و ترسيد قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)
And when Our apostles came to Lut, he was grieved for them, and he lacked strength to protect them, and said: This is a hard day.
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ 78
قوم او (بقصد مزاحمت ميهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلا کارهاي بد انجام مي‌دادند- گفت: «اي قوم من! اينها دختران منند؛ براي شما پاکيزه‌ترند! (با آنها ازدواج کنيد؛ و از زشتکاري چشم بپوشيد!) از خدا بترسيد؛ و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد! آيا در ميان شما يک مرد فهميده و آگاه وجود ندارد؟!»
And his people came to him, (as if) rushed on towards him, and already they did evil deeds. He said: O my people! these are my daughters-- they are purer for you, so guard against (the punishment of) Allah and do not disgrace me with regard to my guests; is there not among you one right-minded man?
قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ 79
گفتند: «تو که مي‌داني ما تمايلي به دختران تو نداريم؛ و خوب مي‌داني ما چه مي‌خواهيم!»
They said: Certainly you know that we have no claim on your daughters, and most surely you know what we desire.
قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ 80
گفت: «(افسوس!) اي کاش در برابر شما قدرتي داشتم؛ يا تکيه‌گاه و پشتيبان محکمي در اختيار من بود! (آنگاه مي‌دانستم با شما زشت‌سيرتان ددمنش چه کنم!)»
He said: Ah! that I had power to suppress you, rather I shall have recourse to a strong support.
قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ 81
(فرشتگان عذاب) گفتند: «اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم! آنها هرگز دسترسي به تو پيدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‌ات را (از اين شهر) حرکت ده! و هيچ يک از شما پشت سرش را نگاه نکند؛ مگر همسرت، که او هم به همان بلايي که آنها گرفتار مي‌شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است؛ آيا صبح نزديک نيست؟!»
They said: O Lut! we are the apostles of your Lord; they shall by no means reach you; so remove your followers in a part of the night-- and let none of you turn back-- except your wife, for surely whatsoever befalls them shall befall her; surely their appointed time is the morning; is not the morning nigh?
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ 82
و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، آن (شهر و ديار) را زير و رو کرديم؛ و باراني از سنگ [= گلهاي متحجر] متراکم بر روي هم، بر آنها نازل نموديم...
So when Our decree came to pass, We turned them upside down and rained down upon them stones, of what had been decreed, one after another.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ 83
(سنگهايي که) نزد پروردگارت نشاندار بود؛ و آن، (از ساير) ستمگران دور نيست!
Marked (for punishment) with your Lord and it is not far off from the unjust.
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ 84
و بسوي «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! خدا را پرستش کنيد، که جز او، معبود ديگري براي شما نيست! پيمانه و وزن را کم نکنيد (و دست به کم‌فروشي نزنيد)! من (هم اکنون) شما را در نعمت مي‌بينم؛ (ولي) از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناکم!
And to Madyan (We sent) their brother Shu'aib. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than He, and do not give short measure and weight: surely I see you in prosperity and surely I fear for you the punishment of an all-encompassing day.
وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 85
و اي قوم من! پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد! و بر اشياء (و اجناس) مردم، عيب نگذاريد؛ و از حق آنان نکاهيد! و در زمين به فساد نکوشيد!
And, O my people! give full measure and weight fairly, and defraud not men their things, and do not act corruptly in the land, making mischief:
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ 86
آنچه خداوند براي شما باقي گذارده (از سرمايه‌هاي حلال)، برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد! و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ايمان) نيستم!
What remains with Allah is better for you if you are believers, and I am not a keeper over you.
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ 87
گفتند: «اي شعيب! آيا نمازت به تو دستور مي‌دهد که آنچه را پدرانمان مي‌پرستيدند، ترک کنيم؛ يا آنچه را مي‌خواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟! تو که مرد بردبار و فهميده‌اي هستي!»
They said: O Shu'aib! does your prayer enjoin you that we should forsake what our fathers worshipped or that we should not do what we please with regard to our property? Forsooth you are the forbearing, the right-directing one.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ 88
گفت: «اي قوم! به من بگوييد، هرگاه من دليل آشکاري از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبي به من داده باشد، (آيا مي‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمي‌خواهم چيزي که شما را از آن باز مي‌دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانايي دارم- نمي‌خواهم! و توفيق من، جز به خدا نيست! بر او توکل کردم؛ و به سوي او بازمي‌گردم!
He said: O my people! have you considered if I have a clear proof from my Lord and He has given me a goodly sustenance from Himself, and I do not desire that in opposition to you I should betake myself to that which I forbid you: I desire nothing but reform so far as I am able, and with none but Allah is the direction of my affair to a right issue; on Him do I rely and to Him do I turn:
وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ 89
و اي قوم من! دشمني و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتي که قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد! و قوم لوط از شما چندان دور نيست!
And, O my people! let not opposition to me make you guilty so that there may befall you the like of what befell the people of Nuh, or the people of Hud, or the people of Salih, nor are the people of Lut far off from you;
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ 90
از پروردگار خود، آمرزش بطلبيد؛ و به سوي او بازگرديد؛ که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه‌کار) است!»
And ask forgiveness of your Lord, then turn to Him; surely my Lord is Merciful, Loving-kind.
قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثِيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فِينا ضَعِيفاً وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ 91
گفتند: «اي شعيب! بسياري از آنچه را مي‌گويي، ما نمي‌فهميم! و ما تو را در ميان خود، ضعيف مي‌يابيم؛ و اگر (بخاطر) قبيله کوچکت نبود، تو را سنگسار مي‌کرديم؛ و تو در برابر ما قدرتي نداري!»
They said: O Shu'aib! we do not understand much of what you say and most surely we see you to be weak among us, and were it not for your family we would surely stone you, and you are not mighty against us.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِما تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ 92
گفت: «اي قوم! آيا قبيله کوچک من، نزد شما عزيزتر از خداوند است؟! در حالي که (فرمان) او را پشت سر انداخته‌ايد! پروردگارم به آنچه انجام مي‌دهيد، احاطه دارد (و آگاه است)!
He said: O my people! is my family more esteemed by you than Allah? And you neglect Him as a thing cast behind your back; surely my Lord encompasses what you do:
وَ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كاذِبٌ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ 93
اي قوم! هر کاري از دستتان ساخته است، انجام دهيد، من هم کار خود را خواهم کرد؛ و بزودي خواهيد دانست چه کسي عذاب خوارکننده به سراغش مي‌آيد، و چه کسي دروغگوست! شما انتظار بکشيد، من هم در انتظارم!»
And, O my people! act according to your ability, I too am acting; you will come to know soon who it is on whom will light the punishment that will disgrace him and who it is that is a liar, and watch, surely I too am watching with you.
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ 94
و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم؛ و آنها را که ستم کردند، صيحه (آسماني) فرو گرفت؛ و در ديار خود، به رو افتادند (و مردند)...
And when Our decree came to pass We delivered Shu'aib, and those who believed with him by mercy from Us, and the rumbling overtook those who were unjust so they became motionless bodies in their abodes,
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ 95
آنچنان که گويي هرگز از ساکنان آن (ديار) نبودند! دور باد مدين (و اهل آن) از رحمت خدا، همان گونه که قوم ثمود دور شدند!
As though they had never dwelt in them; now surely perdition overtook Madyan as had perished Samood.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ 96
ما، موسي را با آيات خود و دليل آشکاري فرستاديم...
And certainly We sent Musa with Our communications and a clear authority,
إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ 97
بسوي فرعون و اطرافيانش؛ اما آنها از فرمان فرعون پيروي کردند؛ در حالي که فرمان فرعون، مايه رشد و نجات نبود!
To Firon and his chiefs, but they followed the bidding of Firon, and Firon's bidding was not right-directing.
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ 98
روز قيامت، او در پيشاپيش قومش خواهد بود؛ و (به جاي چشمه‌هاي زلال بهشت) آنها را وارد آتش مي‌کند! و چه بد آبشخوري است (آتش)، که بر آن وارد مي‌شوند!
He shall lead his people on the resurrection day, and bring them down to the fire; and evil the place to which they are brought.
وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ 99
آنان در اين جهان و روز قيامت، لعنتي بدنبال دارند؛ و چه بد عطايي است (لعن و دوري از رحمت خدا)، که نصيب آنان مي‌شود!
And they are overtaken by curse in this (world), and on the resurrection day, evil the gift which shall be given.
ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ 100
اين از اخبار شهرها و آباديهاست که ما براي تو بازگو مي‌کنيم؛ که بعضي (هنوز) برپا هستند، و بعضي درو شده‌اند (و از ميان رفته‌اند)!
This is an account of (the fate of) the towns which We relate to you; of them are some that stand and (others) mown down.
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ ما زادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ 101
ما به آنها ستم نکرديم؛ بلکه آنها خودشان بر خويشتن ستم روا داشتند! و هنگامي که فرمان مجازات الهي فرا رسيد، معبوداني را که غير از خدا مي‌خواندند، آنها را ياري نکردند؛ و جز بر هلاکت آنان نيفزودند!
And We did not do them injustice, but they were unjust to themselves, so their gods whom they called upon besides Allah did not avail them aught when the decree of your Lord came to pass; and they added but to their ruin.
وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ 102
و اينچنين است مجازات پروردگار تو، هنگامي که شهرها و آباديهاي ظالم را مجازات مي‌کند! (آري،) مجازات او، دردناک و شديد است!
And such is the punishment of your Lord when He punishes the towns while they are unjust; surely His punishment is painful, severe.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ 103
در اين، نشانه‌اي است براي کسي که از عذاب آخرت مي‌ترسد؛ همان روزي است که مردم در آن جمع مي‌شوند، و روزي که همه آن را مشاهده مي‌کنند.
Most surely there is a sign in this for him who fears the chastisement of the hereafter; this is a day on which the people shall be gathered together and this is a day that shall be witnessed.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ 104
و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودي، تأخير نمي‌اندازيم!
And We do not delay it but to an appointed term.
يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ 105
آن روز که (قيامت و زمان مجازات) فرا رسد، هيچ کس جز به اجازه او سخن نمي‌گويد؛ گروهي بدبختند و گروهي خوشبخت!
On the day when it shall come, no soul shall speak except with His permission, then (some) of them shall be unhappy and (others) happy.
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ 106
اما آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و براي آنان در آنجا، «زفير» و «شهيق» [= ناله‌هاي طولاني دم و بازدم‌] است...
So as to those who are unhappy, they shall be in the fire; for them shall be sighing and groaning in it:
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ 107
جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مي‌دهد!
Abiding therein so long as the heavens and the earth endure, except as your Lord please; surely your Lord is the mighty doer of what He intends.
وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ 108
اما آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششي است قطع نشدني!
And as to those who are made happy, they shall be in the garden, abiding in it as long as the heavens and the earth endure, except as your Lord please; a gift which shall never be cut off.
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ 109
پس شک و ترديدي (در باطل بودن) معبودهايي که آنها مي‌پرستند، به خود راه مده! آنها همان‌گونه اين معبودها را پرستش مي‌کنند که پدرانشان قبلا مي‌پرستيدند، و ما نصيب آنان را بي‌کم و کاست خواهيم داد!
Therefore be not in doubt as to what these worship; they do not worship but as their fathers worshipped before; and most surely We will pay them back in full their portion undiminished.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ 110
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ سپس در آن اختلاف شد؛ و اگر فرمان قبلي خدا (در زمينه آزمايش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در ميان آنان داوري مي‌شد! و آنها (هنوز) در شک‌اند، شکي آميخته به بدگماني!
And certainly We gave the book to Musa, but it was gone against; and had not a word gone forth from your Lord, the matter would surely have been decided between them; and surely they are in a disquieting doubt about it.
وَ إِنَّ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 111
و پروردگارت اعمال هر يک را بي‌کم و کاست به آنها خواهد داد؛ او به آنچه عمل مي‌کنند آگاه است!
And your Lord will most surely pay back to all their deeds in full; surely He is aware of what they do.
فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 112
پس همان‌گونه که فرمان يافته‌اي، استقامت کن؛ و همچنين کساني که با تو بسوي خدا آمده‌اند (بايد استقامت کنند)! و طغيان نکنيد، که خداوند آنچه را انجام مي‌دهيد مي‌بيند!
Continue then in the right way as you are commanded, as also he who has turned (to Allah) with you, and be not inordinate (O men!), surely He sees what you do.
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ 113
و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب مي‌شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولي و سرپرستي جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياري نمي‌شويد!
And do not incline to those who are unjust, lest the fire touch you, and you have no guardians besides Allah, then you shall not be helped.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ 114
در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مي‌برند؛ اين تذکري است براي کساني که اهل تذکرند!
And keep up prayer in the two parts of the day and in the first hours of the night; surely good deeds take away evil deeds this is a reminder to the mindful.
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 115
و شکيبايي کن، که خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نخواهد کرد!
And be patient, for surely Allah does not waste the reward of the good-doers.
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ 116
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتي نبودند که از فساد در زمين جلوگيري کنند؟! مگر اندکي از آنها، که نجاتشان داديم! و آنان که ستم مي‌کردند، از تنعم و کامجوئي پيروي کردند؛ و گناهکار بودند (و نابود شدند)!
But why were there not among the generations before you those possessing understanding, who should have forbidden the making of mischief in the earth, except a few of those whom We delivered from among them? And those who were unjust went after what they are made to enjoy of plenty, and they were guilty.
وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ 117
و چنين نبود که پروردگارت آباديها را بظلم و ستم نابود کند در حالي که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند!
And it did not beseem your Lord to have destroyed the towns tyrannously, while their people acted well.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ 118
و اگر پروردگارت مي‌خواست، همه مردم را يک امت (بدون هيچ گونه اختلاف) قرار مي‌داد؛ ولي آنها همواره مختلفند...
And if your Lord had pleased He would certainly have made people a single nation, and they shall continue to differ.
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ 119
مگر کسي را که پروردگارت رحم کند! و براي همين (پذيرش رحمت) آنها را آفريد! و فرمان پروردگارت قطعي شده که: جهنم را از همه (سرکشان و طاغيان) جن و انس پر خواهم کرد!
Except those on whom your Lord has mercy; and for this did He create them; and the word of your Lord is fulfilled: Certainly I will fill hell with the jinn and the men, all together.
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ 120
ما از هر يک از سرگذشتهاي انبيا براي تو بازگو کرديم، تا به وسيله آن، قلبت را آرامش بخشيم؛ و اراده‌ات قوي گردد. و در اين (اخبار و سرگذشتها،) براي تو حق، و براي مؤمنان موعظه و تذکر آمده است.
And all we relate to you of the accounts of the apostles is to strengthen your heart therewith; and in this has come to you the truth and an admonition, and a reminder to the believers.
وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ 121
و به آنها که ايمان نمي‌آورند، بگو: «هر چه در قدرت داريد، انجام دهيد! ما هم انجام مي‌دهيم!
And say to those who do not believe: Act according to your state; surely we too are acting.
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ 122
و انتظار بکشيد! ما هم منتظريم!
And wait; surely we are waiting also.
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 123
و (آگاهي از) غيب (و اسرار نهان) آسمانها و زمين، تنها از آن خداست؛ و همه کارها به سوي او بازمي‌گردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهايي که مي‌کنيد، هرگز غافل نيست!
And Allah's is the unseen in the heavens and the earth, and to Him is returned the whole of the affair; therefore serve Him and rely on Him, and your Lord is not heedless of what you do.