بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر(1)
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.(1)
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 2
ستايش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانيان است.
All praise is due to Allah, the Lord of the Worlds.
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 3
(خداوندي که) بخشنده و بخشايشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته).
The Beneficent, the Merciful.
مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ 4
(خداوندي که) مالک روز جزاست.
Master of the Day of Judgment.
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ 5
(پروردگارا!) تنها تو را مي‌پرستيم؛ و تنها از تو ياري مي‌جوييم.
Thee do we serve and Thee do we beseech for help.
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ 6
ما را به راه راست هدايت کن...
Keep us on the right path.
صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ 7
راه کساني که آنان را مشمول نعمت خود ساختي؛ نه کساني که بر آنان غضب کرده‌اي؛ و نه گمراهان.
The path of those upon whom Thou hast bestowed favors. Not (the path) of those upon whom Thy wrath is brought down, nor of those who go astray.

تذهیب
بقره
تذهیب

الم 1
الم (بزرگ است خداوندي که اين کتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).
Alif Lam Mim.
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ 2
آن کتاب با عظمتي است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.
This Book, there is no doubt in it, is a guide to those who guard (against evil).
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ 3
(پرهيزکاران) کساني هستند که به غيب [=آنچه از حس پوشيده و پنهان است‌] ايمان مي‌آورند؛ و نماز را برپا مي‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبي که به آنان روزي داده‌ايم، انفاق مي‌کنند.
Those who believe in the unseen and keep up prayer and spend out of what We have given them.
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 4
و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان مي‌آورند؛ و به رستاخيز يقين دارند.
And who believe in that which has been revealed to you and that which was revealed before you and they are sure of the hereafter.
أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 5
آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.
These are on a right course from their Lord and these it is that shall be successful.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 6
کساني که کافر شدند، براي آنان تفاوت نمي‌کند که آنان را (از عذاب الهي) بترساني يا نترساني؛ ايمان نخواهند آورد.
Surely those who disbelieve, it being alike to them whether you warn them, or do not warn them, will not believe.
خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 7
خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پرده‌اي افکنده شده؛ و عذاب بزرگي در انتظار آنهاست.
Allah has set a seal upon their hearts and upon their hearing and there is a covering over their eyes, and there is a great punishment for them.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ 8
گروهي از مردم کساني هستند که مي‌گويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده‌ايم.» در حالي که ايمان ندارند.
And there are some people who say: We believe in Allah and the last day; and they are not at all believers.
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ 9
مي‌خواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالي که جز خودشان را فريب نمي‌دهند؛ (اما) نمي‌فهمند.
They desire to deceive Allah and those who believe, and they deceive only themselves and they do not perceive.
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ 10
در دلهاي آنان يک نوع بيماري است؛ خداوند بر بيماري آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهايي که ميگفتند، عذاب دردناکي در انتظار آنهاست.
There is a disease in their hearts, so Allah added to their disease and they shall have a painful chastisement because they lied.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ 11
و هنگامي که به آنان گفته شود: «در زمين فساد نکنيد» مي‌گويند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ايم»!
And when it is said to them, Do not make mischief in the land, they say: We are but peace-makers.
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ 12
آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولي نمي‌فهمند.
Now surely they themselves are the mischief makers, but they do not perceive.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ 13
و هنگامي که به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مي‌گويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولي نمي‌دانند!
And when it is said to them: Believe as the people believe, they say: Shall we believe as the fools believe? Now surely they themselves are the fools, but they do not know.
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ 14
و هنگامي که افراد باايمان را ملاقات مي‌کنند، و مي‌گويند: «ما ايمان آورده‌ايم!» (ولي) هنگامي که با شيطانهاي خود خلوت مي‌کنند، مي‌گويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مي‌کنيم!»
And when they meet those who believe, they say: We believe; and when they are alone with their Shaitans, they say: Surely we are with you, we were only mocking.
اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ 15
خداوند آنان را استهزا مي‌کند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مي‌دارد، تا سرگردان شوند.
Allah shall pay them back their mockery, and He leaves them alone in their inordinacy, blindly wandering on.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ 16
آنان کساني هستند که «هدايت» را به «گمراهي» فروخته‌اند؛ و (اين) تجارت آنها سودي نداده؛ و هدايت نيافته‌اند.
These are they who buy error for the right direction, so their bargain shall bring no gain, nor are they the followers of the right direction.
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ 17
آنان [= منافقان‌] همانند کسي هستند که آتشي افروخته (تا در بيابان تاريک، راه خود را پيدا کند)، ولي هنگامي که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفاني مي‌فرستد و) آن را خاموش مي‌کند؛ و در تاريکيهاي وحشتناکي که چشم کار نمي‌کند، آنها را رها مي‌سازد.
Their parable is like the parable of one who kindled a fire, but when it had illumined all around him, Allah took away their light, and left them in utter darkness-- they do not see.
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ 18
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمي‌گردند!
Deaf, dumb (and) blind, so they will not turn back.
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ 19
يا همچون باراني از آسمان، که در شب تاريک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاي خود مي‌گذارند؛ تا صداي صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).
Or like abundant rain from the cloud in which is utter darkness and thunder and lightning; they put their fingers into their ears because of the thunder peal, for fear of death, and Allah encompasses the unbelievers.
يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 20
(روشنائي خيره کننده) برق، نزديک است چشمانشان را بربايد. هر زمان که (برق جستن مي‌کند، و صفحه بيابان را) براي آنها روشن مي‌سازد، (چند گامي) در پرتو آن راه مي‌روند؛ و چون خاموش مي‌شود، توقف مي‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مي‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چيز تواناست.
The lightning almost takes away their sight; whenever it shines on them they walk in it, and when it becomes dark to them they stand still; and if Allah had pleased He would certainly have taken away their hearing and their sight; surely Allah has power over all things.
يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 21
اي مردم! پروردگار خود را پرستش کنيد؛ آن کس که شما، و کساني را که پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزکار شويد.
O men! serve your Lord Who created you and those before you so that you may guard (against evil).
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ 22
آن کس که زمين را بستر شما، و آسمان [= جو زمين‌] را همچون سقفي بالاي سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبي فرو فرستاد؛ و به وسيله آن، ميوه‌ها را پرورش داد؛ تا روزي شما باشد. بنابر اين، براي خدا همتاياني قرار ندهيد، در حالي که مي‌دانيد (هيچ يک از آنها، نه شما را آفريده‌اند، و نه شما را روزي مي‌دهند).
Who made the earth a resting place for you and the heaven a canopy and (Who) sends down rain from the cloud, then brings forth with it subsistence for you of the fruits; therefore do not set up rivals to Allah while you know.
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 23
و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پيامبر] نازل کرده‌ايم شک و ترديد داريد ،( دست کم) يک سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را - غير خدا - براي اين کار، فرا خوانيد اگر راست مي‌گوييد!
And if you are in doubt as to that which We have revealed to Our servant, then produce a chapter like it and call on your witnesses besides Allah if you are truthful.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ 24
پس اگر چنين نکنيد - که هرگز نخواهيد کرد - از آتشي بترسيد که هيزم آن، بدنهاي مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و براي کافران، آماده شده است!
But if you do (it) not and never shall you do (it), then be on your guard against the fire of which men and stones are the fuel; it is prepared for the unbelievers.
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ 25
به کساني که ايمان آورده، و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، بشارت ده که باغهايي از بهشت براي آنهاست که نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان که ميوه‌اي از آن، به آنان داده شود، مي‌گويند: «اين همان است که قبلا به ما روزي داده شده بود.(ولي اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوه‌هايي که براي آنها آورده مي‌شود، همه (از نظر خوبي و زيبايي) يکسانند. و براي آنان همسراني پاک و پاکيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.
And convey good news to those who believe and do good deeds, that they shall have gardens in which rivers flow; whenever they shall be given a portion of the fruit thereof, they shall say: This is what was given to us before; and they shall be given the like of it, and they shall have pure mates in them, and in them, they shall abide.
إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِينَ 26
خداوند از اين که (به موجودات ظاهرا کوچکي مانند) پشه، و حتي کمتر از آن، مثال بزند شرم نمي‌کند. (در اين ميان) آنان که ايمان آورده‌اند، مي‌دانند که آن، حقيقتي است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پيموده‌اند، (اين موضوع را بهانه کرده) مي‌گويند: «منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟!» (آري،) خدا جمع زيادي را با آن گمراه، و گروه بسياري را هدايت مي‌کند؛ ولي تنها فاسقان را با آن گمراه مي‌سازد!
Surely Allah is not ashamed to set forth any parable-- (that of) a gnat or any thing above that; then as for those who believe, they know that it is the truth from their Lord, and as for those who disbelieve, they say: What is it that Allah means by this parable: He causes many to err by it and many He leads aright by it! but He does not cause to err by it (any) except the transgressors,
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 27
فاسقان کساني هستند که پيمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، ميشکنند؛ و پيوندهايي را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روي زمين فساد ميکنند؛ اينها زيانکارانند.
Who break the covenant of Allah after its confirmation and cut asunder what Allah has ordered to be joined, and make mischief in the land; these it is that are the losers.
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 28
چگونه به خداوند کافر مي‌شويد؟! در حالي که شما مردگان (و اجسام بي‌روحي) بوديد ، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را مي‌ميراند؛ و بار ديگر شما را زنده مي‌کند؛ سپس به سوي او بازگردانده مي‌شويد.(بنابر اين، نه حيات و زندگي شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه داريد از خداست).
How do you deny Allah and you were dead and He gave you life? Again He will cause you to die and again bring you to life; then you shall be brought back to Him.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 29
او خدايي است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براي شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است.
He it is Who created for you all that is in the earth, and He directed Himself to the heaven, so He made them complete seven heavens, and He knows all things.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ 30
(به خاطر بياور) هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روي زمين، جانشيني [= نماينده‌اي‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آيا کسي را در آن قرار مي‌دهي که فساد و خونريزي کند؟! (زيرا موجودات زميني ديگر، که قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزي آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مي‌آوريم، و تو را تقديس مي‌کنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقي را مي‌دانم که شما نمي‌دانيد.»
And when your Lord said to the angels, I am going to place in the earth a khalif, they said: What! wilt Thou place in it such as shall make mischief in it and shed blood, and we celebrate Thy praise and extol Thy holiness? He said: Surely I know what you do not know.
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 31
سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرينش و نامگذاري موجودات‌] را همگي به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مي‌گوييد، اسامي اينها را به من خبر دهيد!»
And He taught Adam all the names, then presented them to the angels; then He said: Tell me the names of those if you are right.
قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ 32
فرشتگان عرض کردند: «منزهي تو! ما چيزي جز آنچه به ما تعليم داده‌اي، نمي‌دانيم؛ تو دانا و حکيمي.»
They said: Glory be to Thee! we have no knowledge but that which Thou hast taught us; surely Thou art the Knowing, the Wise.
قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ 33
فرمود: «اي آدم! آنان را از اسامي (و اسرار) اين موجودات آگاه کن.» هنگامي که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم که من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشکار ميکنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!»
He said: O Adam! inform them of their names. Then when he had informed them of their names, He said: Did I not say to you that I surely know what is ghaib in the heavens and the earth and (that) I know what you manifest and what you hide?
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ 34
و (ياد کن) هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: «براي آدم سجده و خضوع کنيد!» همگي سجده کردند؛ جز ابليس که سر باز زد، و تکبر ورزيد، (و به خاطر نافرماني و تکبرش) از کافران شد.
And when We said to the angels: Make obeisance to Adam they did obeisance, but Iblis (did it not). He refused and he was proud, and he was one of the unbelievers.
وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ 35
و گفتيم: «اي آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهاي) آن، از هر جا مي‌خواهيد، گوارا بخوريد؛ (اما) نزديک اين درخت نشويد؛ که از ستمگران خواهيد شد.
And We said: O Adam! Dwell you and your wife in the garden and eat from it a plenteous (food) wherever you wish and do not approach this tree, for then you will be of the unjust.
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ 36
پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون کرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگي (به زمين) فرود آييد! در حالي که بعضي دشمن ديگري خواهيد بود. و براي شما در زمين، تا مدت معيني قرارگاه و وسيله بهره برداري خواهد بود.»
But the Shaitan made them both fall from it, and caused them to depart from that (state) in which they were; and We said: Get forth, some of you being the enemies of others, and there is for you in the earth an abode and a provision for a time.
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 37
سپس آدم از پروردگارش کلماتي دريافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذير و مهربان است.
Then Adam received (some) words from his Lord, so He turned to him mercifully; surely He is Oft-returning (to mercy), the Merciful.
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 38
گفتيم: «همگي از آن، فرود آييد! هرگاه هدايتي از طرف من براي شما آمد، کساني که از آن پيروي کنند، نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين شوند.»
We said: Go forth from this (state) all; so surely there will come to you a guidance from Me, then whoever follows My guidance, no fear shall come upon them, nor shall they grieve.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 39
و کساني که کافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و هميشه در آن خواهند بود.
And (as to) those who disbelieve in and reject My communications, they are the inmates of the fire, in it they shall abide.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ 40
اي فرزندان اسرائيل! نعمتهايي را که به شما ارزاني داشتم به ياد آوريد! و به پيماني که با من بسته‌ايد وفا کنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا کنم.( و در راه انجام وظيفه، و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد!
O children of Israel! call to mind My favor which I bestowed on you and be faithful to (your) covenant with Me, I will fulfill (My) covenant with you; and of Me, Me alone, should you be afraid.
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ 41
و به آنچه نازل کرده‌ام [= قرآن‌] ايمان بياوريد! که نشانه‌هاي آن، با آنچه در کتابهاي شماست، مطابقت دارد؛ و نخستين کافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصري، نشانه‌هاي قرآن و پيامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنيد!) و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم)!
And believe in what I have revealed, verifying that which is with you, and be not the first to deny it, neither take a mean price in exchange for My communications; and Me, Me alone should you fear.
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ 42
و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينکه مي‌دانيد کتمان نکنيد!
And do not mix up the truth with the falsehood, nor hide the truth while you know (it).
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ 43
و نماز را بپا داريد، و زکات را بپردازيد، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنيد (و نماز را با جماعت بگزاريد)!
And keep up prayer and pay the poor-rate and bow down with those who bow down.
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 44
آيا مردم را به نيکي (و ايمان به پيامبري که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مي‌کنيد، اما خودتان را فراموش مي‌نماييد؛ با اينکه شما کتاب (آسماني) را مي‌خوانيد! آيا نمي‌انديشيد؟!
What! do you enjoin men to be good and neglect your own souls while you read the Book; have you then no sense?
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ 45
از صبر و نماز ياري جوئيد؛ (و با استقامت و مهار هوسهاي دروني و توجه به پروردگار ، نيرو بگيريد؛) و اين کار، جز براي خاشعان، گران است.
And seek assistance through patience and prayer, and most surely it is a hard thing except for the humble ones,
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ 46
آنها کساني هستند که مي‌دانند ديدارکننده پروردگار خويشند، و به سوي او بازمي‌گردند.
Who know that they shall meet their Lord and that they shall return to Him.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ 47
اي بني اسرائيل! نعمتهايي را که به شما ارزاني داشتم به خاطر بياوريد؛ و (نيز به ياد آوريد که) من، شما را بر جهانيان، برتري بخشيدم.
O children of Israel! call to mind My favor which I bestowed on you and that I made you excel the nations.
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ 48
و از آن روز بترسيد که کسي مجازات ديگري را نمي‌پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مي‌شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه ياري مي‌شوند.
And be on your guard against a day when one soul shall not avail another in the least, neither shall intercession on its behalf be accepted, nor shall any compensation be taken from it, nor shall they be helped.
وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ 49
و (نيز به ياد آوريد) آن زمان که شما را از چنگال فرعونيان رهايي بخشيديم؛ که همواره شما را به بدترين صورت آزار مي‌دادند: پسران شما را سر مي‌بريدند؛ و زنان شما را (براي کنيزي) زنده نگه مي‌داشتند. و در اينها، آزمايش بزرگي از طرف پروردگارتان براي شما بود.
And when We delivered you from Firon's people, who subjected you to severe torment, killing your sons and sparing your women, and in this there was a great trial from your Lord.
وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ 50
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که دريا را براي شما شکافتيم؛ و شما را نجات داديم؛ و فرعونيان را غرق ساختيم؛ در حالي که شما تماشا مي‌کرديد.
And when We parted the sea for you, so We saved you and drowned the followers of Firon and you watched by.
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ 51
و (به ياد آوريد) هنگامي را که با موسي چهل شب وعده گذارديم؛ (و او، براي گرفتن فرمانهاي الهي، به ميعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نموديد؛ در حالي که ستمکار بوديد.
And when We appointed a time of forty nights with Musa, then you took the calf (for a god) after him and you were unjust.
ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 52
سپس شما را بعد از آن بخشيديم؛ شايد شکر (اين نعمت را) بجا آوريد.
Then We pardoned you after that so that you might give thanks.
وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 53
و (نيز به خاطر آوريد) هنگامي را که به موسي، کتاب و وسيله تشخيص (حق از باطل) را داديم؛ تا هدايت شويد.
And when We gave Musa the Book and the distinction that you might walk aright.
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 54
و زماني را که موسي به قوم خود گفت: «اي قوم من! شما با انتخاب گوساله (براي پرستش) به خود ستم کرديد! پس توبه کنيد؛ و به سوي خالق خود باز گرديد! و خود را [=يکديگر را] به قتل برسانيد! اين کار، براي شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا که او توبه‌پذير و رحيم است.
And when Musa said to his people: O my people! you have surely been unjust to yourselves by taking the calf (for a god), therefore turn to your Creator (penitently), so kill your people, that is best for you with your Creator: so He turned to you (mercifully), for surely He is the Oft-returning (to mercy), the Merciful.
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ 55
و (نيز به ياد آوريد) هنگامي را که گفتيد: «اي موسي! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالي که تماشا مي‌کرديد.
And when you said: O Musa! we will not believe in you until we see Allah manifestly, so the punishment overtook you while you looked on.
ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 56
سپس شما را پس از مرگتان، حيات بخشيديم؛ شايد شکر (نعمت او را) بجا آوريد.
Then We raised you up after your death that you may give thanks.
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 57
و ابر را بر شما سايبان قرار داديم؛ و «من» [= شيره مخصوص و لذيذ درختان ] و «سلوي» [= مرغان مخصوص شبيه کبوتر] را بر شما فرستاديم؛ (و گفتيم:) «از نعمتهاي پاکيزه‌اي که به شما روزي داده‌ايم بخوريد!» (ولي شما کفران کرديد!) آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم مي‌نمودند.
And We made the clouds to give shade over you and We sent to you manna and quails: Eat of the good things that We have given you; and they did not do Us any harm, but they made their own souls suffer the loss.
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ 58
و (به خاطر بياوريد) زماني را که گفتيم: «در اين شهر [= بيت المقدس‌] وارد شويد! و از نعمتهاي فراوان آن، هر چه مي‌خواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاي شما را ببخشيم؛ و به نيکوکاران پاداش بيشتري خواهيم داد.»
And when We said: Enter this city, then eat from it a plenteous (food) wherever you wish, and enter the gate making obeisance, and say, forgiveness. We will forgive you your wrongs and give more to those who do good (to others).
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 59
اما افراد ستمگر، اين سخن را که به آنها گفته شده بود، تغيير دادند؛ (و به جاي آن، جمله استهزاآميزي گفتند؛) لذا بر ستمگران، در برابر اين نافرماني ، عذابي از آسمان فرستاديم.
But those who were unjust changed it for a saying other than that which had been spoken to them, so We sent upon those who were unjust a pestilence from heaven, because they transgressed.
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 60
و (به ياد آوريد) زماني را که موسي براي قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاي خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد؛ آن‌گونه که هر يک (از طوايف دوازده‌گانه بني اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را مي‌شناختند! (و گفتيم:) «از روزيهاي الهي بخوريد و بياشاميد! و در زمين فساد نکنيد!»
And when Musa prayed for drink for his people, We said: Strike the rock with your staff. So there gushed from it twelve springs; each tribe knew its drinking place: Eat and drink of the provisions of Allah and do not act corruptly in the land, making mischief.
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ 61
و (نيز به خاطر بياوريد) زماني را که گفتيد: «اي موسي! هرگز حاضر نيستيم به يک نوع غذا اکتفا کنيم! از خداي خود بخواه که از آنچه زمين مي‌روياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براي ما فراهم سازد.» موسي گفت: «آيا غذاي پست‌تر را به جاي غذاي بهتر انتخاب مي‌کنيد؟! (اکنون که چنين است، بکوشيد از اين بيابان) در شهري فرود آئيد؛ زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براي شما هست.» و (مهر) ذلت و نياز، بر پيشاني آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائي شدند ؛ چرا که آنان نسبت به آيات الهي، کفر مي‌ورزيدند؛ و پيامبران را به ناحق مي‌کشتند. اينها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.
And when you said: O Musa! we cannot bear with one food, therefore pray Lord on our behalf to bring forth for us out of what the earth grows, of its herbs and its cucumbers and its garlic and its lentils and its onions. He said: Will you exchange that which is better for that which is worse? Enter a city, so you will have what you ask for. And abasement and humiliation were brought down upon them, and they became deserving of Allah's wrath; this was so because they disbelieved in the communications of Allah and killed the prophets unjustly; this was so because they disobeyed and exceeded the limits.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 62
کساني که (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‌اند، و کساني که به آئين يهود گرويدند و نصاري و صابئان [= پيروان يحيي‌] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هيچ‌گونه ترس و اندوهي براي آنها نيست. (هر کدام از پيروان اديان الهي، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل کرده‌اند، مأجور و رستگارند.)
Surely those who believe, and those who are Jews, and the Christians, and the Sabians, whoever believes in Allah and the Last day and does good, they shall have their reward from their Lord, and there is no fear for them, nor shall they grieve.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 63
و (به ياد آوريد) زماني را که از شما پيمان گرفتيم؛ و کوه طور را بالاي سر شما قرار داديم؛ (و به شما گفتيم:) «آنچه را (از آيات و دستورهاي خداوند) به شما داده‌ايم، با قدرت بگيريد؛ و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد (و به آن عمل کنيد)؛ شايد پرهيزکار شويد!»
And when We took a promise from you and lifted the mountain over you: Take hold of the law (Tavrat) We have given you with firmness and bear in mind what is in it, so that you may guard (against evil).
ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ 64
سپس شما پس از اين، روگردان شديد؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زيانکاران بوديد.
Then you turned back after that; so were it not for the grace of Allah and His mercy on you, you would certainly have been among the losers.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ 65
به طور قطع از حال کساني از شما، که در روز شنبه نافرماني و گناه کردند، آگاه شده‌ايد! ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينه‌هايي طردشده درآييد!»
And certainly you have known those among you who exceeded the limits of the Sabbath, so We said to them: Be (as) apes, despised and hated.
فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ 66
ما اين کيفر را درس عبرتي براي مردم آن زمان و نسلهاي بعد از آنان، و پند و اندرزي براي پرهيزکاران قرار داديم.
So We made them an example to those who witnessed it and those who came after it, and an admonition to those who guard (against evil).
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ 67
و (به ياد آوريد) هنگامي را که موسي به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مي‌دهد ماده‌گاوي را ذبح کنيد (و قطعه‌اي از بدن آن را به مقتولي که قاتل او شناخته نشده بزنيد، تا زنده شود و قاتل خويش را معرفي کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آيا ما را مسخره مي‌کني؟» (موسي) گفت: «به خدا پناه مي‌برم از اينکه از جاهلان باشم!»
And when Musa said to his people: Surely Allah commands you that you should sacrifice a cow; they said: Do you ridicule us? He said: I seek the protection of Allah from being one of the ignorant.
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ 68
گفتند: «(پس) از خداي خود بخواه که براي ما روشن کند اين ماده‌گاو چگونه ماده‌گاوي باشد؟» گفت: خداوند مي‌فرمايد: «ماده‌گاوي است که نه پير و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان؛ بلکه ميان اين دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهيد.»
They said: Call on your Lord for our sake to make it plain to us what she is. Musa said: He says, Surely she is a cow neither advanced in age nor too young, of middle age between that (and this); do therefore what you are commanded.
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِينَ 69
گفتند: «از پروردگار خود بخواه که براي ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند مي‌گويد: «گاوي باشد زرد يکدست، که رنگ آن، بينندگان را شاد و مسرور سازد.»
They said: Call on your Lord for our sake to make it plain to us what her color is. Musa said: He says, Surely she is a yellow cow; her color is intensely yellow, giving delight to the beholders.
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ 70
گفتند: «از خدايت بخواه براي ما روشن کند که چگونه گاوي بايد باشد؟ زيرا اين گاو براي ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد!»
They said: Call on your Lord for our sake to make it plain to us what she is, for surely to us the cows are all alike, and if Allah please we shall surely be guided aright.
قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ 71
گفت: خداوند مي‌فرمايد: «گاوي باشد که نه براي شخم زدن رام شده؛ و نه براي زراعت آبکشي کند؛ از هر عيبي برکنار باشد، و حتي هيچ‌گونه رنگ ديگري در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردي!» سپس (چنان گاوي را پيدا کردند و) آن را سر بريدند؛ ولي مايل نبودند اين کار را انجام دهند.
Musa said: He says, Surely she is a cow not made submissive that she should plough the land, nor does she irrigate the tilth; sound, without a blemish in her. They said: Now you have brought the truth; so they sacrificed her, though they had not the mind to do (it).
وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ 72
و (به ياد آوريد) هنگامي را که فردي را به قتل رسانديد؛ سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختيد؛ و خداوند آنچه را مخفي مي‌داشتيد، آشکار مي‌سازد.
And when you killed a man, then you disagreed with respect to that, and Allah was to bring forth that which you were going to hide.
فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 73
سپس گفتيم: «قسمتي از گاو را به مقتول بزنيد! (تا زنده شود، و قاتل را معرفي کند.) خداوند اين‌گونه مردگان را زنده مي‌کند؛ و آيات خود را به شما نشان مي‌دهد؛ شايد انديشه کنيد!»
So We said: Strike the (dead body) with part of the (Sacrificed cow), thus Allah brings the dead to life, and He shows you His signs so that you may understand.
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 74
سپس دلهاي شما بعد از اين واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، يا سخت‌تر! چرا که پاره‌اي از سنگها مي‌شکافد، و از آن نهرها جاري مي‌شود؛ و پاره‌اي از آنها شکاف برمي‌دارد ، و آب از آن تراوش مي‌کند؛ و پاره‌اي از خوف خدا (از فراز کوه) به زير مي‌افتد؛ (اما دلهاي شما، نه از خوف خدا مي‌تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انساني است!) و خداوند از اعمال شما غافل نيست.
Then your hearts hardened after that, so that they were like rocks, rather worse in hardness; and surely there are some rocks from which streams burst forth, and surely there are some of them which split asunder so water issues out of them, and surely there are some of them which fall down for fear of Allah, and Allah is not at all heedless of what you do.
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 75
آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينکه عده‌اي از آنان، سخنان خدا را مي‌شنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مي‌کردند، در حالي که علم و اطلاع داشتند؟!
Do you then hope that they would believe in you, and a party from among them indeed used to hear the Word of Allah, then altered it after they had understood it, and they know (this).
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 76
و هنگامي که مؤمنان را ملاقات کنند، مي‌گويند: «ايمان آورده‌ايم.» ولي هنگامي که با يکديگر خلوت مي‌کنند، (بعضي به بعضي ديگر اعتراض کرده،) مي‌گويند: «چرا مطالبي را که خداوند (در باره صفات پيامبر اسلام) براي شما بيان کرد، به مسلمانان بازگو مي‌کنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آيا نمي‌فهميد؟!»
And when they meet those who believe they say: We believe, and when they are alone one with another they say: Do you talk to them of what Allah has disclosed to you that they may contend with you by this before your Lord? Do you not then understand?
أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ 77
آيا اينها نمي‌دانند خداوند آنچه را پنهان مي‌دارند يا آشکار مي‌کنند مي‌داند؟!
Do they not know that Allah knows what they keep secret and what they make known?
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ 78
و پاره‌اي از آنان عواماني هستند که کتاب خدا را جز يک مشت خيالات و آرزوها نمي‌دانند؛ و تنها به پندارهايشان دل بسته‌اند.
And there are among them illiterates who know not the Book but only lies, and they do but conjecture.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ 79
پس واي بر آنها که نوشته‌اي با دست خود مي‌نويسند، سپس مي‌گويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاي کمي بفروشند. پس واي بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واي بر آنان از آنچه از اين راه به دست مي‌آورند!
Woe, then, to those who write the book with their hands and then say: This is from Allah, so that they may take for it a small price; therefore woe to them for what their hands have written and woe to them for what they earn.
وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 80
و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزي، به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا پيماني از خدا گرفته‌ايد؟! -و خداوند هرگز از پيمانش تخلف نمي‌ورزد- يا چيزي را که نمي‌دانيد به خدا نسبت مي‌دهيد»؟!
And they say: Fire shall not touch us but for a few days. Say: Have you received a promise from Allah, then Allah will not fail to perform His promise, or do you speak against Allah what you do not know?
بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 81
آري، کساني که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند؛ و جاودانه در آن خواهند بود.
Yea! whoever earns evil and his sins beset him on every side, these are the inmates of the fire; in it they shall abide.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 82
و آنها که ايمان آورده، و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند؛ و هميشه در آن خواهند ماند.
And (as for) those who believe and do good deeds, these are the dwellers of the garden; in it they shall abide.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ 83
و (به ياد آوريد) زماني را که از بني اسرائيل پيمان گرفتيم که جز خداوند يگانه را پرستش نکنيد؛ و به پدر و مادر و نزديکان و يتيمان و بينوايان نيکي کنيد؛ و به مردم نيک بگوييد؛ نماز را برپا داريد؛ و زکات بدهيد. سپس (با اينکه پيمان بسته بوديد) همه شما -جز عده کمي- سرپيچي کرديد؛ و (از وفاي به پيمان خود) روي‌گردان شديد.
And when We made a covenant with the children of Israel: You shall not serve any but Allah and (you shall do) good to (your) parents, and to the near of kin and to the orphans and the needy, and you shall speak to men good words and keep up prayer and pay the poor-rate. Then you turned back except a few of you and (now too) you turn aside.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ 84
و هنگامي را که از شما پيمان گرفتيم که خون هم را نريزيد؛ و يکديگر را از سرزمين خود، بيرون نکنيد. سپس شما اقرار کرديد؛ (و بر اين پيمان) گواه بوديد.
And when We made a covenant with you: You shall not shed your blood and you shall not turn your people out of your cities; then you gave a promise while you witnessed.
ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 85
اما اين شما هستيد که يکديگر را مي‌کشيد و جمعي از خودتان را از سرزمينشان بيرون مي‌کنيد؛ و در اين گناه و تجاوز، به يکديگر کمک مي‌نماييد؛ (و اينها همه نقض پيماني است که با خدا بسته‌ايد) در حالي که اگر بعضي از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مي‌دهيد و آنان را آزاد مي‌سازيد! با اينکه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضي از دستورات کتاب آسماني ايمان مي‌آوريد، و به بعضي کافر مي‌شويد؟! براي کسي از شما که اين عمل (تبعيض در ميان احکام و قوانين الهي) را انجام دهد، جز رسوايي در اين جهان، چيزي نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مي‌شوند. و خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد غافل نيست.
Yet you it is who slay your people and turn a party from among you out of their homes, backing each other up against them unlawfully and exceeding the limits; and if they should come to you, as captives you would ransom them-- while their very turning out was unlawful for you. Do you then believe in a part of the Book and disbelieve in the other? What then is the re ward of such among you as do this but disgrace in the life of this world, and on the day of resurrection they shall be sent back to the most grievous chastisement, and Allah is not at all heedless of what you do.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ 86
اينها همان کسانند که آخرت را به زندگي دنيا فروخته‌اند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمي‌شود؛ و کسي آنها را ياري نخواهد کرد.
These are they who buy the life of this world for the hereafter, so their chastisement shall not be lightened nor shall they be helped.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّيْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ 87
ما به موسي کتاب (تورات) داديم؛ و بعد از او، پيامبراني پشت سر هم فرستاديم؛ و به عيسي بن مريم دلايل روشن داديم؛ و او را به وسيله روح القدس تأييد کرديم. آيا چنين نيست که هر زمان، پيامبري چيزي بر خلاف هواي نفس شما آورد، در برابر او تکبر کرديد (و از ايمان آوردن به او خودداري نموديد)؛ پس عده‌اي را تکذيب کرده، و جمعي را به قتل رسانديد؟!
And most certainly We gave Musa the Book and We sent apostles after him one after another; and We gave Isa, the son of Marium, clear arguments and strengthened him with the holy spirit, What! whenever then an apostle came to you with that which your souls did not desire, you were insolent so you called some liars and some you slew.
وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ 88
و (آنها از روي استهزا) گفتند: دلهاي ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چيزي نمي‌فهميم. آري، همين طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همين دليل، چيزي درک نمي‌کنند؛) و کمتر ايمان مي‌آورند.
And they say: Our hearts are covered. Nay, Allah has cursed them on account of their unbelief; so little it is that they believe.
وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ 89
و هنگامي که از طرف خداوند، کتابي براي آنها آمد که موافق نشانه‌هايي بود که با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزي بر کافران مي‌دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامي که اين کتاب، و پيامبري را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!
And when there came to them a Book from Allah verifying that which they have, and aforetime they used to pray for victory against those who disbelieve, but when there came to them (Prophet) that which they did not recognize, they disbelieved in him; so Allah's curse is on the unbelievers.
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ 90
ولي آنها در مقابل بهاي بدي، خود را فروختند؛ که به ناروا، به آياتي که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خويش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آيات خود را نازل مي‌کند؟! از اين رو به خشمي بعد از خشمي (از سوي خدا) گرفتار شدند. و براي کافران مجازاتي خوارکننده است.
Evil is that for which they have sold their souls-- that they should deny what Allah has revealed, out of envy that Allah should send down of His grace on whomsoever of His servants He pleases; so they have made themselves deserving of wrath upon wrath, and there is a disgraceful punishment for the unbelievers.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 91
و هنگامي که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ايمان بياوريد!»مي‌گويند: «ما به چيزي ايمان مي‌آوريم که بر خود ما نازل شده است.» و به غير آن، کافر مي‌شوند؛ در حالي که حق است؛ و آياتي را که بر آنها نازل شده، تصديق مي‌کند. بگو: «اگر (راست مي‌گوييد، و به آياتي که بر خودتان نازل شده) ايمان داريد، پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين، به قتل مي‌رسانديد؟!»
And when it is said to them, Believe in what Allah has revealed, they say: We believe in that which was revealed to us; and they deny what is besides that, while it is the truth verifying that which they have. Say: Why then did you kill Allah's Prophets before if you were indeed believers?
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ 92
و (نيز) موسي آن همه معجزات را براي شما آورد، و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب کرديد؛ در حالي که ستمگر بوديد.
And most certainly Musa came to you with clear arguments, then you took the calf (for a god) in his absence and you were unjust.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 93
و (به ياد آوريد) زماني را که از شما پيمان گرفتيم؛ و کوه طور را بالاي سر شما برافراشتيم؛ (و گفتيم:) «اين دستوراتي را که به شما داده‌ايم محکم بگيريد، و درست بشنويد!» آنها گفتند: «شنيديم؛ ولي مخالفت کرديم.» و دلهاي آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آميخته شد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدي به شما مي‌دهد، اگر ايمان داريد!»
And when We made a covenant with you and raised the mountain over you: Take hold of what We have given you with firmness and be obedient. They said: We hear and disobey. And they were made to imbibe (the love of) the calf into their hearts on account of their unbelief. Say: Evil is that which your belief bids you if you are believers.
قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 94
بگو: «اگر آن (چنان که مدعي هستيد) سراي ديگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه ساير مردم، پس آرزوي مرگ کنيد اگر راست مي‌گوييد!»
Say: If the future abode with Allah is specially for you to the exclusion of the people, then invoke death if you are truthful.
وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ 95
ولي آنها، به خاطر اعمال بدي که پيش از خود فرستاده‌اند، هرگز آرزوي مرگ نخواهند کرد؛ و خداوند از ستمگران آگاه است.
And they will never invoke it on account of what their hands have sent before, and Allah knows the unjust.
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ 96
و آنها را حريص‌ترين مردم -حتي حريصتر از مشرکان- بر زندگي (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهي يافت؛ (تا آنجا) که هر يک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالي که اين عمر طولاني، او را از کيفر (الهي) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بيناست.
And you will most certainly find them the greediest of men for life (greedier) than even those who are polytheists; every one of them loves that he should be granted a life of a thousand years, and his being granted a long life will in no way remove him further off from the chastisement, and Allah sees what they do.
قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ 97
(آنها مي‌گويند: «چون فرشته‌اي که وحي را بر تو نازل مي‌کند، جبرئيل است، و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نمي‌آوريم!») بگو: «کسي که دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالي که کتب آسماني پيشين را تصديق مي‌کند؛ و هدايت و بشارت است براي مؤمنان.»
Say: Whoever is the enemy of Jibreel-- for surely he revealed it to your heart by Allah's command, verifying that which is before it and guidance and good news for the believers.
مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ 98
کسي که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئيل و ميکائيل باشد (کافر است؛ و) خداوند دشمن کافران است.
Whoever is the enemy of Allah and His angels and His apostles and Jibreel and Meekaeel, so surely Allah is the enemy of the unbelievers.
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ 99
ما نشانه‌هاي روشني براي تو فرستاديم؛ و جز فاسقان کسي به آنها کفر نمي‌ورزد.
And certainly We have revealed to you clear communications and none disbelieve in them except the transgressors.
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 100
و آيا چنين نيست که هر بار آنها [=يهود] پيماني (با خدا و پيامبر)بستند، جمعي آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آري، بيشتر آنان ايمان نمي‌آورند.
What! whenever they make a covenant, a party of them cast it aside? Nay, most of them do not believe.
وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ 101
و هنگامي که فرستاده‌اي از سوي خدا به سراغشان آمد، و با نشانه‌هايي که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعي از آنان که به آنها کتاب (آسماني) داده شده بود ، کتاب خدا را پشت سر افکندند؛ گويي هيچ از آن خبر ندارند!!
And when there came to them an Apostle from Allah verifying that which they have, a party of those who were given the Book threw the Book of Allah behind their backs as if they knew nothing.
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 102
و (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مي‌خواندند پيروي کردند. سليمان هرگز (دست به سحر نيالود؛ و) کافر نشد؛ ولي شياطين کفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پيروي کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، براي آشنايي با طرز ابطال آن، به مردم ياد مي‌دادند. و) به هيچ کس چيزي ياد نمي‌دادند، مگر اينکه از پيش به او مي‌گفتند: «ما وسيله آزمايشيم کافر نشو! (و از اين تعليمات، سوء استفاده نکن!)» ولي آنها از آن دو فرشته، مطالبي را مي‌آموختند که بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايي بيفکنند؛ ولي هيچ گاه نمي‌توانند بدون اجازه خداوند، به انساني زيان برسانند. آنها قسمتهايي را فرامي‌گرفتند که به آنان زيان مي‌رسانيد و نفعي نمي‌داد. و مسلما مي‌دانستند هر کسي خريدار اين گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌اي نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مي‌دانستند!!
And they followed what the Shaitans chanted of sorcery in the reign of Sulaiman, and Sulaiman was not an unbeliever, but the Shaitans disbelieved, they taught men sorcery and that was sent down to the two angels at Babel, Harut and Marut, yet these two taught no man until they had said, "Surely we are only a trial, therefore do not be a disbeliever." Even then men learned from these two, magic by which they might cause a separation between a man and his wife; and they cannot hurt with it any one except with Allah's permission, and they learned what harmed them and did not profit them, and certainly they know that he who bought it should have no share of good in the hereafter and evil was the price for which they sold their souls; had they but known this.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 103
و اگر آنها ايمان مي‌آوردند و پرهيزکاري پيشه مي‌کردند، پاداشي که نزد خداست ، براي آنان بهتر بود، اگر آگاهي داشتند!!
And if they had believed and guarded themselves (against evil), reward from Allah would certainly have been better; had they but known (this).
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ 104
اي افراد باايمان! (هنگامي که از پيغمبر تقاضاي مهلت براي درک آيات قرآن مي‌کنيد) نگوييد: «راعنا»؛ بلکه بگوييد: «انظرنا». (زيرا کلمه اول، هم به معني «ما را مهلت بده!»، و هم به معني «ما را تحميق کن!» مي‌باشد؛ و دستاويزي براي دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده مي‌شود) بشنويد! و براي کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکي است.
O you who believe! do not say Raina and say Unzurna and listen, and for the unbelievers there is a painful chastisement.
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 105
کافران اهل کتاب، و (همچنين) مشرکان، دوست ندارند که از سوي خداوند، خير و برکتي بر شما نازل گردد؛ در حالي که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص مي‌دهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.
Those who disbelieve from among the followers of the Book do not like, nor do the polytheists, that the good should be sent down to you from your Lord, and Allah chooses especially whom He pleases for His mercy, and Allah is the Lord of mighty grace.
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 106
هر حکمي را نسخ کنيم، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مي‌آوريم. آيا نمي‌دانستي که خداوند بر هر چيز توانا است؟!
Whatever communications We abrogate or cause to be forgotten, We bring one better than it or like it. Do you not know that Allah has power over all things?
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 107
آيا نمي‌دانستي که حکومت آسمانها و زمين، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلي در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولي و ياوري براي شما نيست. (و اوست که مصلحت شما را مي‌داند و تعيين مي‌کند).
Do you not know that Allah's is the kingdom of the heavens and the earth, and that besides Allah you have no guardian or helper?
أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ 108
آيا مي‌خواهيد از پيامبر خود، همان تقاضاي (نامعقولي را) بکنيد که پيش از اين، از موسي کردند؟! (و با اين بهانه‌جويي‌ها، از ايمان آوردن سر باز زدند.) کسي که کفر را به جاي ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است.
Rather you wish to put questions to your Apostle, as Musa was questioned before; and whoever adopts unbelief instead of faith, he indeed has lost the right direction of the way.
وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 109
بسياري از اهل کتاب، از روي حسد -که در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مي‌کردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اينکه حق براي آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنيد و گذشت نماييد؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزي تواناست.
Many of the followers of the Book wish that they could turn you back into unbelievers after your faith, out of envy from themselves, (even) after the truth has become manifest to them; but pardon and forgive, so that Allah should bring about His command; surely Allah has power over all things.
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 110
و نماز را برپا داريد و زکات را ادا کنيد؛ و هر کار خيري را براي خود از پيش مي‌فرستيد، آن را نزد خدا (در سراي ديگر) خواهيد يافت؛ خداوند به اعمال شما بيناست.
And keep up prayer and pay the poor-rate and whatever good you send before for yourselves, you shall find it with Allah; surely Allah sees what you do.
وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 111
آنها گفتند: «هيچ کس، جز يهود يا نصاري، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اين آرزوي آنهاست! بگو: «اگر راست مي‌گوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد!»
And they say: None shall enter the garden (or paradise) except he who is a Jew or a Christian. These are their vain desires. Say: Bring your proof if you are truthful.
بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 112
آري، کسي که روي خود را تسليم خدا کند و نيکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين مي‌شوند. (بنابر اين، بهشت خدا در انحصار هيچ گروهي نيست.)
Yes! whoever submits himself entirely to Allah and he is the doer of good (to others) he has his reward from his Lord, and there is no fear for him nor shall he grieve.
وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْ‏ءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 113
يهوديان گفتند: «مسيحيان هيچ موقعيتي (نزد خدا) ندارند»، و مسيحيان نيز گفتند: «يهوديان هيچ موقعيتي ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالي که هر دو دسته، کتاب آسماني را مي‌خوانند (و بايد از اين گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (ديگر، همچون مشرکان) نيز، سخني همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قيامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوري مي‌کند.
And the Jews say: The Christians do not follow anything (good) and the Christians say: The Jews do not follow anything (good) while they recite the (same) Book. Even thus say those who have no knowledge, like to what they say; so Allah shall judge between them on the day of resurrection in what they differ.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ 114
کيست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيري کرد و سعي در ويراني آنها نمود؟! شايسته نيست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد اين (کانونهاي عبادت) شوند. بهره آنها در دنيا (فقط)رسوايي است و در سراي ديگر، عذاب عظيم (الهي)!!
And who is more unjust than he who prevents (men) from the masjids of Allah, that His name should be remembered in them, and strives to ruin them? (As for) these, it was not proper for them that they should have entered them except in fear; they shall meet with disgrace in this world, and they shall have great chastisement in the hereafter.
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ 115
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست! خداوند بي‌نياز و داناست!
And Allah's is the East and the West, therefore, whither you turn, thither is Allah's purpose; surely Allah is Ample-giving, Knowing.
وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ 116
و (يهود و نصاري و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندي براي خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند!
And they say: Allah has taken to himself a son. Glory be to Him; rather, whatever is in the heavens and the earth is His; all are obedient to Him.
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 117
هستي بخش آسمانها و زمين اوست! و هنگامي که فرمان وجود چيزي را صادر کند، تنها مي‌گويد: «موجود باش!» و آن، فوري موجود مي‌شود.
Wonderful Originator of the heavens and the earth, and when He decrees an affair, He only says to it, Be, so there it is.
وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَةٌ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ 118
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمي‌گويد؟! و يا چرا آيه و نشانه‌اي براي خود ما نمي‌آيد؟!» پيشينيان آنها نيز، همين گونه سخن مي‌گفتند؛ دلها و افکارشان مشابه يکديگر است؛ ولي ما (به اندازه کافي) آيات و نشانه‌ها را براي اهل يقين (و حقيقت‌جويان) روشن ساخته‌ايم.
And those who have no knowledge say: Why does not Allah speak to us or a sign come to us? Even thus said those before them, the like of what they say; their hearts are all alike. Indeed We have made the communications clear for a people who are sure.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ 119
ما تو را به حق، براي بشارت و بيم دادن (مردم جهان) فرستاديم؛ و تو مسئول (گمراهي) دوزخيان (پس از ابلاغ رسالت) نيستي!
Surely We have sent you with the truth as a bearer of good news and as a warner, and you shall not be called upon to answer for the companions of the flaming fire.
وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 120
هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسليم خواسته‌هاي آنها شوي، و) از آيين (تحريف يافته) آنان، پيروي کني. بگو: «هدايت، تنها هدايت الهي است!» و اگر از هوي و هوسهاي آنان پيروي کني، بعد از آنکه آگاه شده‌اي، هيچ سرپرست و ياوري از سوي خدا براي تو نخواهد بود.
And the Jews will not be pleased with you, nor the Christians until you follow their religion. Say: Surely Allah's guidance, that is the (true) guidance. And if you follow their desires after the knowledge that has come to you, you shall have no guardian from Allah, nor any helper.
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 121
کساني که کتاب آسماني به آنها داده‌ايم [= يهود و نصاري‌] آن را چنان که شايسته آن است مي‌خوانند؛ آنها به پيامبر اسلام ايمان مي‌آورند؛ و کساني که به او کافر شوند، زيانکارند.
Those to whom We have given the Book read it as it ought to be read. These believe in it; and whoever disbelieves in it, these it is that are the losers.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ 122
اي بني اسرائيل! نعمت مرا، که به شما ارزاني داشتم، به ياد آوريد! و(نيز به خاطر آوريد) که من شما را بر جهانيان برتري بخشيدم!
O children of Israel, call to mind My favor which I bestowed on you and that I made you excel the nations.
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ 123
از روزي بترسيد که هيچ کس از ديگري دفاع نمي‌کند؛ و هيچ‌گونه عوضي از او قبول نمي‌شود؛ و شفاعت، او را سود نمي‌دهد؛ و (از هيچ سوئي) ياري نمي‌شوند!
And be on your guard against a day when no soul shall avail another in the least neither shall any compensation be accepted from it, nor shall intercession profit it, nor shall they be helped.
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ 124
(به خاطر آوريد) هنگامي که خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگوني آزمود. و او به خوبي از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض کرد: «از دودمان من (نيز اماماني قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمکاران نمي‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)».
And when his Lord tried Ibrahim with certain words, he fulfilled them. He said: Surely I will make you an Imam of men. Ibrahim said: And of my offspring? My covenant does not include the unjust, said He.
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ 125
و (به خاطر بياوريد) هنگامي که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان براي مردم قرار داديم! و (براي تجديد خاطره،) از مقام ابراهيم، عبادتگاهي براي خود انتخاب کنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر کرديم که: «خانه مرا براي طواف‌کنندگان و مجاوران و رکوع‌کنندگان و سجده‌کنندگان، پاک و پاکيزه کنيد!»
And when We made the House a pilgrimage for men and a (place of) security, and: Appoint for yourselves a place of prayer on the standing-place of Ibrahim. And We enjoined Ibrahim and Ismail saying: Purify My House for those who visit (it) and those who abide (in it) for devotion and those who bow down (and) those who prostrate themselves.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 126
و (به ياد آوريد) هنگامي را که ابراهيم عرض کرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امني قرار ده! و اهل آن را -آنها که به خدا و روز بازپسين، ايمان آورده‌اند- از ثمرات (گوناگون)، روزي ده!» (گفت:) «ما دعاي تو را اجابت کرديم؛ و مؤمنان را از انواع برکات، بهره‌مند ساختيم؛ (اما به آنها که کافر شدند، بهره کمي خواهيم داد؛ سپس آنها را به عذاب آتش مي‌کشانيم؛ و چه بد سرانجامي دارند»
And when Ibrahim said: My Lord, make it a secure town and provide its people with fruits, such of them as believe in Allah and the last day. He said: And whoever disbelieves, I will grant him enjoyment for a short while, then I will drive him to the chastisement of the fire; and it is an evil destination.
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 127
و (نيز به ياد آوريد) هنگامي را که ابراهيم و اسماعيل، پايه‌هاي خانه (کعبه) را بالا مي‌بردند، (و مي‌گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذير، که تو شنوا و دانايي!
And when Ibrahim and Ismail raised the foundations of the House: Our Lord! accept from us; surely Thou art the Hearing, the Knowing:
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 128
پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتي که تسليم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير ، که تو توبه‌پذير و مهرباني!
Our Lord! and make us both submissive to Thee and (raise) from our offspring a nation submitting to Thee, and show us our ways of devotion and turn to us (mercifully), surely Thou art the Oft-returning (to mercy), the Merciful.
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 129
پروردگارا! در ميان آنها پيامبري از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بياموزد، و پاکيزه کند؛ زيرا تو توانا و حکيمي (و بر اين کار، قادري)!»
Our Lord! and raise up in them an Apostle from among them who shall recite to them Thy communications and teach them the Book and the wisdom, and purify them; surely Thou art the Mighty, the Wise.
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ 130
چز افراد سفيه و نادان، چه کسي از آيين ابراهيم، (با آن پاکي و درخشندگي،) روي‌گردان خواهد شد؟! ما او را در اين جهان برگزيديم؛ و او در جهان ديگر، از صالحان است.
And who forsakes the religion of Ibrahim but he who makes himself a fool, and most certainly We chose him in this world, and in the hereafter he is most surely among the righteous.
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ 131
در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بياور! (و در برابر حق، تسليم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت؛ و) گفت: «در برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم.»
When his Lord said to him, Be a Muslim, he said: I submit myself to the Lord of the worlds.
وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 132
و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر،) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خويش گفتند:) «فرزندان من! خداوند اين آيين پاک را براي شما برگزيده است؛ و شما، جز به آيين اسلام [= تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد!»
And the same did Ibrahim enjoin on his sons and (so did) Yaqoub. O my sons! surely Allah has chosen for you (this) faith, therefore die not unless you are Muslims.
أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ 133
آيا هنگامي که مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چيز را مي‌پرستيد؟» گفتند: «خداي تو، و خداي پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يکتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم.»
Nay! were you witnesses when death visited Yaqoub, when he said to his sons: What will you serve after me? They said: We will serve your God and the God of your fathers, Ibrahim and Ismail and Ishaq, one God only, and to Him do we submit.
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ 134
آنها امتي بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست؛ و شما هيچ‌گاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود.
This is a people that have passed away; they shall have what they earned and you shall have what you earn, and you shall not be called upon to answer for what they did.
وَ قالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 135
(اهل کتاب) گفتند: «يهودي يا مسيحي شويد، تا هدايت يابيد!» بگو: «(اين آيينهاي تحريف شده، هرگز نمي‌تواند موجب هدايت گردد،) بلکه از آيين خالص ابراهيم پيروي کنيد! و او هرگز از مشرکان نبود!»
And they say: Be Jews or Christians, you will be on the right course. Say: Nay! (we follow) the religion of Ibrahim, the Hanif, and he was not one of the polytheists.
قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عِيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ 136
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده‌ايم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد ، و (همچنين) آنچه به موسي و عيسي و پيامبران (ديگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در ميان هيچ يک از آنها جدايي قائل نمي‌شويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم؛ (و تعصبات نژادي و اغراض شخصي، سبب نمي‌شود که بعضي را بپذيريم و بعضي را رها کنيم.)»
Say: We believe in Allah and (in) that which had been revealed to us, and (in) that which was revealed to Ibrahim and Ismail and Ishaq and Yaqoub and the tribes, and (in) that which was given to Musa and Isa, and (in) that which was given to the prophets from their Lord, we do not make any distinction between any of them, and to Him do we submit.
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 137
اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آورده‌ايد ايمان بياورند، هدايت يافته‌اند؛ و اگر سرپيچي کنند، از حق جدا شده‌اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مي‌کند؛ و او شنونده و داناست.
If then they believe as you believe in Him, they are indeed on the right course, and if they turn back, then they are only in great opposition, so Allah will suffice you against them, and He is the Hearing, the Knowing.
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ 138
رنگ خدايي (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام؛) و چه رنگي از رنگ خدايي بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مي‌کنيم.
(Receive) the baptism of Allah, and who is better than Allah in baptising? and Him do we serve.
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ 139
بگو: «آيا در باره خداوند با ما محاجه مي‌کنيد؟! در حالي که او، پروردگار ما و شماست؛ و اعمال ما از آن ما، و اعمال شما از آن شماست؛ و ما او را با اخلاص پرستش مي‌کنيم، (و موحد خالصيم).»
Say: Do you dispute with us about Allah, and He is our Lord and your Lord, and we shall have our deeds and you shall have your deeds, and we are sincere to Him.
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 140
يا مي‌گوييد: «ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، يهودي يا نصراني بودند»؟! بگو: «شما بهتر مي‌دانيد يا خدا؟! (و با اينکه مي‌دانيد آنها يهودي يا نصراني نبودند، چرا حقيقت را کتمان مي‌کنيد؟)» و چه کسي ستمکارتر است از آن کس که گواهي و شهادت الهي را که نزد اوست، کتمان مي‌کند؟! و خدا از اعمال شما غافل نيست.
Nay! do you say that Ibrahim and Ismail and Yaqoub and the tribes were Jews or Christians? Say: Are you better knowing or Allah? And who is more unjust than he who conceals a testimony that he has from Allah? And Allah is not at all heedless of what you do.
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ 141
(به هر حال) آنها امتي بودند که درگذشتند. آنچه کردند، براي خودشان است؛ و آنچه هم شما کرده‌ايد، براي خودتان است؛ و شما مسئول اعمال آنها نيستيد.
This is a people that have passed away; they shall have what they earned and you shall have what you earn, and you shall not be called upon to answer for what they did.
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 142
به زودي سبک‌مغزان از مردم مي‌گويند: «چه چيز آنها [= مسلمانان‌] را، از قبله‌اي که بر آن بودند، بازگردانيد؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر کس را بخواهد، به راه راست هدايت مي‌کند.»
The fools among the people will say: What has turned them from their qiblah which they had? Say: The East and the West belong only to Allah; He guides whom He likes to the right path.
وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ 143
همان‌گونه (که قبله شما، يک قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميانه‌اي قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط؛) تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‌اي را که قبلا بر آن بودي، تنها براي اين قرار داديم که افرادي که از پيامبر پيروي مي‌کنند، از آنها که به جاهليت بازمي‌گردند، مشخص شوند. و مسلما اين حکم، جز بر کساني که خداوند آنها را هدايت کرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد که نمازهاي شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان [= نماز] شما را ضايع نمي‌گرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است.
And thus We have made you a medium (just) nation that you may be the bearers of witness to the people and (that) the Apostle may be a bearer of witness to you; and We did not make that which you would have to be the qiblah but that We might distinguish him who follows the Apostle from him who turns back upon his heels, and this was surely hard except for those whom Allah has guided aright; and Allah was not going to make your faith to be fruitless; most surely Allah is Affectionate, Merciful to the people.
قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ 144
نگاه‌هاي انتظارآميز تو را به سوي آسمان (براي تعيين قبله نهايي) مي‌بينيم! اکنون تو را به سوي قبله‌اي که از آن خشنود باشي، باز مي‌گردانيم. پس روي خود را به سوي مسجد الحرام کن! و هر جا باشيد، روي خود را به سوي آن بگردانيد! و کساني که کتاب آسماني به آنها داده شده، بخوبي مي‌دانند اين فرمان حقي است که از ناحيه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهاي خود خوانده‌اند که پيغمبر اسلام، به سوي دو قبله، نماز مي‌خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفي داشتن اين آيات) غافل نيست!
Indeed We see the turning of your face to heaven, so We shall surely turn you to a qiblah which you shall like; turn then your face towards the Sacred Mosque, and wherever you are, turn your face towards it, and those who have been given the Book most surely know that it is the truth from their Lord; and Allah is not at all heedless of what they do.
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ 145
سوگند که اگر براي (اين گروه از) اهل کتاب، هرگونه آيه (و نشانه و دليلي) بياوري، از قبله تو پيروي نخواهند کرد؛ و تو نيز، هيچ‌گاه از قبله آنان، پيروي نخواهي نمود. (آنها نبايد تصور کنند که بار ديگر، تغيير قبله امکان‌پذير است!) و حتي هيچ‌يک از آنها، پيروي از قبله ديگري نخواهد کرد! و اگر تو، پس از اين آگاهي، متابعت هوسهاي آنها کني، مسلما از ستمگران خواهي بود!
And even if you bring to those who have been given the Book every sign they would not follow your qiblah, nor can you be a follower of their qiblah, neither are they the followers of each other's qiblah, and if you follow their desires after the knowledge that has come to you, then you shall most surely be among the unjust.
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 146
کساني که کتاب آسماني به آنان داده‌ايم، او [= پيامبر] را همچون فرزندان خود مي‌شناسند؛ (ولي) جمعي از آنان، حق را آگاهانه کتمان مي‌کنند!
Those whom We have given the Book recognize him as they recognize their sons, and a party of them most surely conceal the truth while they know (it).
الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ 147
اين (فرمان تغيير قبله) حکم حقي از طرف پروردگار توست، بنابراين، هرگز از ترديدکنندگان در آن مباش!
The truth is from your Lord, therefore you should not be of the doubters.
وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 148
هر طايفه‌اي قبله‌اي دارد که خداوند آن را تعيين کرده است؛ (بنابراين، زياد در باره قبله گفتگو نکنيد! و به جاي آن،) در نيکي‌ها و اعمال خير، بر يکديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را (براي پاداش و کيفر در برابر اعمال نيک و بد، در روز رستاخيز،) حاضر مي‌کند؛ زيرا او، بر هر کاري تواناست.
And every one has a direction to which he should turn, therefore hasten to (do) good works; wherever you are, Allah will bring you all together; surely Allah has power over all things.
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 149
از هر جا (و از هر شهر و نقطه‌اي) خارج شدي، (به هنگام نماز،) روي خود را به جانب «مسجد الحرام» کن! اين دستور حقي از طرف پروردگار توست! و خداوند، از آنچه انجام مي‌دهيد، غافل نيست!
And from whatsoever place you come forth, turn your face towards the Sacred Mosque; and surely it is the very truth from your Lord, and Allah is not at all heedless of what you do.
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 150
و از هر جا خارج شدي، روي خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بوديد، روي خود را به سوي آن کنيد! تا مردم، جز ظالمان (که دست از لجاجت برنمي‌دارند،) دليلي بر ضد شما نداشته باشند؛ (زيرا از نشانه‌هاي پيامبر، که در کتب آسماني پيشين آمده، اين است که او، به سوي دو قبله، نماز مي‌خواند.) از آنها نترسيد! و (تنها) از من بترسيد! (اين تغيير قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شايد هدايت شويد!
And from whatsoever place you come forth, turn your face towards the Sacred Mosque; and wherever you are turn your faces towards it, so that people shall have no accusation against you, except such of them as are unjust; so do not fear them, and fear Me, that I may complete My favor on you and that you may walk on the right course.
كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ 151
همان‌گونه (که با تغيير قبله، نعمت خود را بر شما کامل کرديم،) رسولي از خودتان در ميان شما فرستاديم؛ تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاک کند؛ و به شما، کتاب و حکمت بياموزد؛ و آنچه را نمي‌دانستيد، به شما ياد دهد.
Even as We have sent among you an Apostle from among you who recites to you Our communications and purifies you and teaches you the Book and the wisdom and teaches you that which you did not know.
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ 152
پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم! و شکر مرا گوييد و (در برابر نعمتهايم) کفران نکنيد!
Therefore remember Me, I will remember you, and be thankful to Me, and do not be ungrateful to Me.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ 153
اي افرادي که ايمان آورده‌ايد! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است.
O you who believe! seek assistance through patience and prayer; surely Allah is with the patient.
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ 154
و به آنها که در راه خدا کشته مي‌شوند، مرده نگوييد! بلکه آنان زنده‌اند،ولي شما نمي‌فهميد!
And do not speak of those who are slain in Allah's way as dead; nay, (they are) alive, but you do not perceive.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ 155
قطعا همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و کاهش در مالها و جانها و ميوه‌ها، آزمايش مي‌کنيم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!
And We will most certainly try you with somewhat of fear and hunger and loss of property and lives and fruits; and give good news to the patient,
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ 156
آنها که هر گاه مصيبتي به ايشان مي‌رسد، مي‌گويند: «ما از آن خدائيم؛ و به سوي او بازمي‌گرديم!»
Who, when a misfortune befalls them, say: Surely we are Allah's and to Him we shall surely return.
أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ 157
اينها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدايت‌يافتگان!
Those are they on whom are blessings and mercy from their Lord, and those are the followers of the right course.
إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ 158
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‌هاي) خداست! بنابراين، کساني که حج خانه خدا و يا عمره انجام مي‌دهند، مانعي نيست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعي صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بي‌رويه مشرکان، که بتهايي بر اين دو کوه نصب کرده بودند، از موقعيت اين دو مکان مقدس نمي‌کاهد!) و کسي که فرمان خدا را در انجام کارهاي نيک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وي) آگاه است.
Surely the Safa and the Marwa are among the signs appointed by Allah; so whoever makes a pilgrimage to the House or pays a visit (to it), there is no blame on him if he goes round them both; and whoever does good spontaneously, then surely Allah is Grateful, Knowing.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ 159
کساني که دلايل روشن، و وسيله هدايتي را که نازل کرده‌ايم، بعد از آنکه در کتاب براي مردم بيان نموديم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت مي‌کند؛ و همه لعن‌کنندگان نيز، آنها را لعن مي‌کنند؛
Surely those who conceal the clear proofs and the guidance that We revealed after We made it clear in the Book for men, these it is whom Allah shall curse, and those who curse shall curse them (too).
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 160
مگر آنها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نيک،) اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند؛ آشکار ساختند؛) من توبه آنها را مي‌پذيرم؛ که من تواب و رحيمم.
Except those who repent and amend and make manifest (the truth), these it is to whom I turn (mercifully); and I am the Oft-returning (to mercy), the Merciful.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ 161
کساني که کافر شدند، و در حال کفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود!
Surely those who disbelieve and die while they are disbelievers, these it is on whom is the curse of Allah and the angels and men all;
خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ 162
هميشه در آن (لعن و دوري از رحمت پروردگار) باقي مي‌مانند؛ نه در عذاب آنان تخفيف داده مي‌شود، و نه مهلتي خواهند داشت!
Abiding in it; their chastisement shall not be lightened nor shall they be given respite.
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ 163
و خداي شما، خداوند يگانه‌اي است، که غير از او معبودي نيست! اوست بخشنده و مهربان (و داراي رحمت عام و خاص)!
And your God is one God! there is no god but He; He is the Beneficent, the Merciful.
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 164
در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و کشتيهايي که در دريا به سود مردم در حرکتند، و آبي که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايي که ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه‌هايي است (از ذات پاک خدا و يگانگي او) براي مردمي که عقل دارند و مي‌انديشند!
Most surely in the creation of the heavens and the earth and the alternation of the night and the day, and the ships that run in the sea with that which profits men, and the water that Allah sends down from the cloud, then gives life with it to the earth after its death and spreads in it all (kinds of) animals, and the changing of the winds and the clouds made subservient between the heaven and the earth, there are signs for a people who understand.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ 165
بعضي از مردم، معبودهايي غير از خداوند براي خود انتخاب مي‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مي‌دارند. اما آنها که ايمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودي غير خدا برگزيدند،) هنگامي که عذاب (الهي) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت ، از آن خداست؛ و خدا داراي مجازات شديد است؛ (نه معبودهاي خيالي که از آنها مي‌هراسند.)
And there are some among men who take for themselves objects of worship besides Allah, whom they love as they love Allah, and those who believe are stronger in love for Allah and O, that those who are unjust had seen, when they see the chastisement, that the power is wholly Allah's and that Allah is severe in requiting (evil).
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ 166
در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه‌کننده) از پيروان خود، بيزاري مي‌جويند؛ و کيفر خدا را مشاهده مي‌کنند؛ و دستشان از همه جا کوتاه مي‌شود.
When those who were followed shall renounce those who followed (them), and they see the chastisement and their ties are cut asunder.
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ 167
و (در اين هنگام) پيروان مي‌گويند: «کاش بار ديگر به دنيا برمي‌گشتيم، تا از آنها [= پيشوايان گمراه‌] بيزاري جوييم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بيزاري جستند! (آري،) خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت حسرت‌زايي به آنان نشان مي‌دهد؛ و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد!
And those who followed shall say: Had there been for us a return, then we would renounce them as they have renounced us. Thus will Allah show them their deeds to be intense regret to them, and they shall not come forth from the fire.
يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ 168
اي مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاکيزه بخوريد! و از گامهاي شيطان، پيروي نکنيد! چه اينکه او، دشمن آشکار شماست!
O men! eat the lawful and good things out of what is in the earth, and do not follow the footsteps of the Shaitan; surely he is your open enemy.
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 169
او شما را فقط به بديها و کار زشت فرمان مي‌دهد؛ (و نيز دستور مي‌دهد) آنچه را که نمي‌دانيد، به خدا نسبت دهيد.
He only enjoins you evil and indecency, and that you may speak against Allah what you do not know.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ 170
و هنگامي که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پيروي کنيد!» مي‌گويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي‌نماييم.» آيا اگر پدران آنها، چيزي نمي‌فهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروي خواهند کرد)؟!
And when it is said to them, Follow what Allah has revealed, they say: Nay! we follow what we found our fathers upon. What! and though their fathers had no sense at all, nor did they follow the right way.
وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ 171
مثل (تو در دعوت) کافران، بسان کسي است که (گوسفندان و حيوانات را براي نجات از چنگال خطر،) صدا مي‌زند؛ ولي آنها چيزي جز سر و صدا نمي‌شنوند؛ (و حقيقت و مفهوم گفتار او را درک نمي‌کنند. اين کافران، در واقع) کر و لال و نابينا هستند؛ از اين رو چيزي نمي‌فهمند!
And the parable of those who disbelieve is as the parable of one who calls out to that which hears no more than a call and a cry; deaf, dumb (and) blind, so they do not understand.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ 172
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از نعمتهاي پاکيزه‌اي که به شما روزي داده‌ايم، بخوريد و شکر خدا را بجا آوريد؛ اگر او را پرستش مي‌کنيد!
O you who believe! eat of the good things that We have provided you with, and give thanks to Allah if Him it is that you serve.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 173
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولي) آن کس که مجبور شود، در صورتي که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهي بر او نيست؛ (و مي‌تواند براي حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.
He has only forbidden you what dies of itself, and blood, and flesh of swine, and that over which any other (name) than (that of) Allah has been invoked; but whoever is driven to necessity, not desiring, nor exceeding the limit, no sin shall be upon him; surely Allah is Forgiving, Merciful.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 174
کساني که کتمان مي‌کنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهاي کمي مي‌فروشند، آنها جز آتش چيزي نمي‌خورند؛ (و هدايا و اموالي که از اين رهگذر به دست مي‌آورند، در حقيقت آتش سوزاني است.) و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمي‌گويد؛ و آنان را پاکيزه نمي‌کند؛ و براي آنها عذاب دردناکي است.
Surely those who conceal any part of the Book that Allah has revealed and take for it a small price, they eat nothing but fire into their bellies, and Allah will not speak to them on the day of resurrection, nor will He purify them, and they shall have a painful chastisement.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ 175
اينان، همانهايي هستند که گمراهي را با هدايت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کرده‌اند؛ راستي چقدر در برابر عذاب خداوند، شکيبا هستند!!
These are they who buy error for the right direction and chastisement for forgiveness; how bold they are to encounter fire.
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ 176
اينها، به خاطر آن است که خداوند، کتاب (آسماني) را به حق، (و توأم با نشانه‌ها و دلايل روشن،) نازل کرده؛ و آنها که در آن اختلاف مي‌کنند، (و با کتمان و تحريف، اختلاف به وجود مي‌آورند،) در شکاف و (پراکندگي) عميقي قرار دارند.
This is because Allah has revealed the Book with the truth; and surely those who go against the Book are in a great opposition.
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ 177
نيکي، (تنها) اين نيست که (به هنگام نماز،) روي خود را به سوي مشرق و (يا) مغرب کنيد؛ (و تمام گفتگوي شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛) بلکه نيکي (و نيکوکار) کسي است که به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و کتاب (آسماني)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌اي که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مي‌کند؛ نماز را برپا مي‌دارد و زکات را مي‌پردازد؛ و (همچنين) کساني که به عهد خود -به هنگامي که عهد بستند-وفا مي‌کنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مي‌دهند؛ اينها کساني هستند که راست مي‌گويند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اينها هستند پرهيزکاران!
It is not righteousness that you turn your faces towards the East and the West, but righteousness is this that one should believe in Allah and the last day and the angels and the Book and the prophets, and give away wealth out of love for Him to the near of kin and the orphans and the needy and the wayfarer and the beggars and for (the emancipation of) the captives, and keep up prayer and pay the poor-rate; and the performers of their promise when they make a promise, and the patient in distress and affliction and in time of conflicts-- these are they who are true (to themselves) and these are they who guard (against evil).
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ 178
اي افرادي که ايمان آورده‌ايد! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسي از سوي برادر (ديني) خود، چيزي به او بخشيده شود، (و حکم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروي کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده ديه را در نظر بگيرد.) و او [= قاتل‌] نيز، به نيکي ديه را (به ولي مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) اين، تخفيف و رحمتي است از ناحيه پروردگار شما! و کسي که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکي خواهد داشت.
O you who believe! retaliation is prescribed for you in the matter of the slain, the free for the free, and the slave for the slave, and the female for the female, but if any remission is made to any one by his (aggrieved) brother, then prosecution (for the bloodwit) should be made according to usage, and payment should be made to him in a good manner; this is an alleviation from your Lord and a mercy; so whoever exceeds the limit after this he shall have a painful chastisement.
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 179
و براي شما در قصاص، حيات و زندگي است، اي صاحبان خرد! شايد شما تقوا پيشه کنيد.
And there is life for you in (the law of) retaliation, O men of understanding, that you may guard yourselves.
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ 180
بر شما نوشته شده: «هنگامي که يکي از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبي [= مالي‌] از خود به جاي گذارده، براي پدر و مادر و نزديکان، بطور شايسته وصيت کند! اين حقي است بر پرهيزکاران!»
Bequest is prescribed for you when death approaches one of you, if he leaves behind wealth for parents and near relatives, according to usage, a duty (incumbent) upon those who guard (against evil).
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 181
پس کساني که بعد از شنيدنش آن را تغيير دهند، گناه آن، تنها بر کساني است که آن (وصيت) را تغيير مي‌دهند؛ خداوند، شنوا و داناست.
Whoever then alters it after he has heard it, the sin of it then is only upon those who alter it; surely Allah is Hearing, Knowing.
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 182
و کسي که از انحراف وصيت کننده (و تمايل يک‌جانبه او به بعض ورثه)، يا از گناه او (که مبادا وصيت به کار خلافي کند) بترسد، و ميان آنها را اصلاح دهد، گناهي بر او نيست؛ (و مشمول حکم تبديل وصيت نمي‌باشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
But he who fears an inclination to a wrong course or an act of disobedience on the part of the testator, and effects an agreement between the parties, there is no blame on him. Surely Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 183
اي افرادي که ايمان آورده‌ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد.
O you who believe! fasting is prescribed for you, as it was prescribed for those before you, so that you may guard (against evil).
أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 184
چند روز معدودي را (بايد روزه بداريد!) و هر کس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادي از روزهاي ديگر را (روزه بدارد) و بر کساني که روزه براي آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکيني را اطعام کنند؛ و کسي که کار خيري انجام دهد، براي او بهتر است؛ و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد!
For a certain number of days; but whoever among you is sick or on a journey, then (he shall fast) a (like) number of other days; and those who are not able to do it may effect a redemption by feeding a poor man; so whoever does good spontaneously it is better for him; and that you fast is better for you if you know.
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 185
(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است؛ ماهي که قرآن، براي راهنمايي مردم ، و نشانه‌هاي هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بيمار يا در سفر است، روزهاي ديگري را به جاي آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتي شما را مي‌خواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است که اين روزها را تکميل کنيد؛ و خدا را بر اينکه شما را هدايت کرده، بزرگ بشمريد؛ باشد که شکرگزاري کنيد!
The month of Ramazan is that in which the Quran was revealed, a guidance to men and clear proofs of the guidance and the distinction; therefore whoever of you is present in the month, he shall fast therein, and whoever is sick or upon a journey, then (he shall fast) a (like) number of other days; Allah desires ease for you, and He does not desire for you difficulty, and (He desires) that you should complete the number and that you should exalt the greatness of Allah for His having guided you and that you may give thanks.
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ 186
و هنگامي که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزديکم! دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا مي‌خواند، پاسخ مي‌گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند)!
And when My servants ask you concerning Me, then surely I am very near; I answer the prayer of the suppliant when he calls on Me, so they should answer My call and believe in Me that they may walk in the right way.
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 187
آميزش جنسي با همسرانتان، در شب روزهايي که روزه مي‌گيريد، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زينت هم و سبب حفظ يکديگريد). خداوند مي‌دانست که شما به خود خيانت مي‌کرديد؛ (و اين کار ممنوع را انجام مي‌داديد؛) پس توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد. اکنون با آنها آميزش کنيد، و آنچه را خدا براي شما مقرر داشته، طلب نماييد! و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد صبح، از رشته سياه (شب) براي شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکميل کنيد! و در حالي که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌ايد، با زنان آميزش نکنيد! اين، مرزهاي الهي است؛ پس به آن نزديک نشويد! خداوند، اين چنين آيات خود را براي مردم، روشن مي‌سازد، باشد که پرهيزکار گردند!
It is made lawful to you to go into your wives on the night of the fast; they are an apparel for you and you are an apparel for them; Allah knew that you acted unfaithfully to yourselves, so He has turned to you (mercifully) and removed from you (this burden); so now be in contact with them and seek what Allah has ordained for you, and eat and drink until the whiteness of the day becomes distinct from the blackness of the night at dawn, then complete the fast till night, and have not contact with them while you keep to the mosques; these are the limits of Allah, so do not go near them. Thus does Allah make clear His communications for men that they may guard (against evil).
وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ 188
و اموال يکديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خود نخوريد! و براي خوردن بخشي از اموال مردم به گناه، (قسمتي از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهيد، در حالي که مي‌دانيد (اين کار، گناه است)!
And do not swallow up your property among yourselves by false means, neither seek to gain access thereby to the judges, so that you may swallow up a part of the property of men wrongfully while you know.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 189
در باره «هلالهاي ماه» از تو سؤال مي‌کنند؛ بگو: «آنها، بيان اوقات (و تقويم طبيعي) براي (نظام زندگي) مردم و (تعيين وقت) حج است». و (آن چنان که در جاهليت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام مي‌پوشيدند، از در خانه وارد نمي‌شدند، و از نقب پشت خانه وارد مي‌شدند، نکنيد!) کار نيک، آن نيست که از پشت خانه‌ها وارد شويد؛ بلکه نيکي اين است که پرهيزگار باشيد! و از در خانه‌ها وارد شويد و تقوا پيشه کنيد، تا رستگار گرديد!
They ask you concerning the new moon. Say: They are times appointed for (the benefit of) men, and (for) the pilgrimage; and it is not righteousness that you should enter the houses at their backs, but righteousness is this that one should guard (against evil); and go into the houses by their doors and be careful (of your duty) to Allah, that you may be successful.
وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ 190
و در راه خدا، با کساني که با شما مي‌جنگند، نبرد کنيد! و از حد تجاوز نکنيد ، که خدا تعدي‌کنندگان را دوست نمي‌دارد!
And fight in the way of Allah with those who fight with you, and do not exceed the limits, surely Allah does not love those who exceed the limits.
وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ 191
و آنها را [= بت پرستاني که از هيچ گونه جنايتي ابا ندارند] هر کجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آن جا که شما را بيرون ساختند [= مکه‌]، آنها را بيرون کنيد! و فتنه (و بت پرستي) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنيد! مگر اينکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيکار کردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاي کافران!
And kill them wherever you find them, and drive them out from whence they drove you out, and persecution is severer than slaughter, and do not fight with them at the Sacred Mosque until they fight with you in it, but if they do fight you, then slay them; such is the recompense of the unbelievers.
فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 192
و اگر خودداري کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است.
But if they desist, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ 193
و با آنها پيکار کنيد! تا فتنه (و بت پرستي، و سلب آزادي از مردم،) باقي نماند؛ و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدي جز بر ستمکاران روا نيست.
And fight with them until there is no persecution, and religion should be only for Allah, but if they desist, then there should be no hostility except against the oppressors.
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ 194
ماه حرام، در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل کنيد.) و تمام حرامها، (قابل) قصاص است. و (به طور کلي) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدي کنيد! و از خدا بپرهيزيد (و زياده روي ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزکاران است!
The Sacred month for the sacred month and all sacred things are (under the law of) retaliation; whoever then acts aggressively against you, inflict injury on him according to the injury he has inflicted on you and be careful (of your duty) to Allah and know that Allah is with those who guard (against evil).
وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 195
و در راه خدا، انفاق کنيد! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نيفکنيد! و نيکي کنيد! که خداوند، نيکوکاران را دوست مي‌دارد.
And spend in the way of Allah and cast not yourselves to perdition with your own hands, and do good (to others); surely Allah loves the doers of good.
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 196
و حج و عمره را براي خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعي مانند ترس از دشمن يا بيماري، اجازه نداد که پس از احرام‌بستن، وارد مکه شويد،) آنچه از قرباني فراهم شود (ذبح کنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهاي خود را نتراشيد، تا قرباني به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسي از شما بيمار بود، و يا ناراحتي در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و کفاره‌اي از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندي بدهد! و هنگامي که (از بيماري و دشمن) در امان بوديد، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قرباني براي او ميسر است (ذبح کند)! و هر که نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامي که باز مي‌گرديد، روزه بدارد! اين، ده روز کامل است. (البته) اين براي کسي است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد [= اهل مکه و اطراف آن نباشد]. و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد که او، سخت‌کيفر است!
And accomplish the pilgrimage and the visit for Allah, but if, you are prevented, (send) whatever offering is easy to obtain, and do not shave your heads until the offering reaches its destination; but whoever among you is sick or has an ailment of the head, he (should effect) a compensation by fasting or alms or sacrificing, then when you are secure, whoever profits by combining the visit with the pilgrimage (should take) what offering is easy to obtain; but he who cannot find (any offering) should fast for three days during the pilgrimage and for seven days when you return; these (make) ten (days) complete; this is for him whose family is not present in the Sacred Mosque, and be careful (of your duty) to Allah, and know that Allah is severe in requiting (evil).
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ 197
حج، در ماه‌هاي معيني است! و کساني که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کرده‌اند، (بايد بدانند که) در حج، آميزش جنسي با زنان، و گناه و جدال نيست! و آنچه از کارهاي نيک انجام دهيد، خدا آن را مي‌داند. و زاد و توشه تهيه کنيد، که بهترين زاد و توشه، پرهيزکاري است! و از من بپرهيزيد اي خردمندان!
The pilgrimage is (performed in) the well-known months; so whoever determines the performance of the pilgrimage therein, there shall be no intercourse nor fornication nor quarrelling amongst one another; and whatever good you do, Allah knows it; and make provision, for surely the provision is the guarding of oneself, and be careful (of your duty) to Me, O men of understanding.
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ 198
گناهي بر شما نيست که از فضل پروردگارتان (و از منافع اقتصادي در ايام حج) طلب کنيد (که يکي از منافع حج، پي ريزي يک اقتصاد صحيح است). و هنگامي که از «عرفات» کوچ کرديد، خدا را نزد «مشعر الحرام» ياد کنيد! او را ياد کنيد همان‌طور که شما را هدايت نمود و قطعا شما پيش از اين، از گمراهان بوديد.
There is no blame on you in seeking bounty from your Lord, so when you hasten on from "Arafat", then remember Allah near the Holy Monument, and remember Him as He has guided you, though before that you were certainly of the erring ones.
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 199
سپس از همان‌جا که مردم کوچ مي‌کنند، (به سوي سرزمين مني) کوچ کنيد! و از خداوند، آمرزش بطلبيد، که خدا آمرزنده مهربان است!
Then hasten on from the Place from which the people hasten on and ask the forgiveness of Allah; surely Allah is Forgiving, Merciful.
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ 200
و هنگامي که مناسک (حج) خود را انجام داديد، خدا را ياد کنيد، همانند يادآوري از پدرانتان (آن‌گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بيشتر! (در اين مراسم ، مردم دو گروهند:) بعضي از مردم مي‌گويند: «خداوندا! به ما در دنيا، (*نيکي*) عطا کن!» ولي در آخرت، بهره‌اي ندارند.
So when you have performed your devotions, then laud Allah as you lauded your fathers, rather a greater lauding. But there are some people who say, Our Lord! give us in the world, and they shall have no resting place.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ 201
و بعضي مي‌گويند: «پروردگارا! به ما در دنيا (*نيکي*) عطا کن! و در آخرت نيز (*نيکي*) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاه دار!»
And there are some among them who say: Our Lord! grant us good in this world and good in the hereafter, and save us from the chastisement of the fire.
أُولئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ 202
آنها از کار (و دعاي) خود، نصيب و بهره‌اي دارند؛ و خداوند، سريع الحساب است.
They shall have (their) portion of what they have earned, and Allah is swift in reckoning.
وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 203
و خدا را در روزهاي معيني ياد کنيد! (روزهاي 11 و 12 و 13 ماه ذي حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهي بر او نيست، و هر که تأخير کند، (و سه روز انجام دهد نيز) گناهي بر او نيست؛ براي کسي که تقوا پيشه کند. و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد شما به سوي او محشور خواهيد شد!
And laud Allah during the numbered days; then whoever hastens off in two days, there is no blame on him, and whoever remains behind, there is no blame on him, (this is) for him who guards (against evil), and be careful (of your duty) to Allah, and know that you shall be gathered together to Him.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ 204
و از مردم، کساني هستند که گفتار آنان، در زندگي دنيا مايه اعجاب تو مي‌شود؛ (در ظاهر، اظهار محبت شديد مي‌کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مي‌گيرند. (اين در حالي است که) آنان، سرسخت‌ترين دشمنانند.
And among men is he whose speech about the life of this world causes you to wonder, and he calls on Allah to witness as to what is in his heart, yet he is the most violent of adversaries.
وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ 205
(نشانه آن، اين است که) هنگامي که روي برمي‌گردانند (و از نزد تو خارج مي‌شوند)، در راه فساد در زمين، کوشش مي‌کنند، و زراعتها و چهارپايان را نابود مي‌سازند؛ (با اينکه مي‌دانند) خدا فساد را دوست نمي‌دارد.
And when he turns back, he runs along in the land that he may cause mischief in it and destroy the tilth and the stock, and Allah does not love mischief-making.
وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ 206
و هنگامي که به آنها گفته شود: «از خدا بترسيد!» (لجاجت آنان بيشتر مي‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه مي‌کشاند. آتش دوزخ براي آنان کافي است؛ و چه بد جايگاهي است!
And when it is said to him, guard against (the punishment of) Allah; pride carries him off to sin, therefore hell is sufficient for him; and certainly it is an evil resting place.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ 207
بعضي از مردم (با ايمان و فداکار، همچون علي (ع) در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودي خدا مي‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
And among men is he who sells himself to seek the pleasure of Allah; and Allah is Affectionate to the servants.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ 208
اي کساني که ايمان آورده‌ايد همگي در صلح و آشتي درآييد! و از گامهاي شيطان، پيروي نکنيد؛ که او دشمن آشکار شماست‌
O you who believe! enter into submission one and all and do not follow the footsteps of Shaitan; surely he is your open enemy.
فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 209
و اگر بعد از اين همه نشانه‌هاي روشن، که براي شما آمده است، لغزش کرديد (و گمراه شديد)، بدانيد (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانيد کرد؛) که خداوند، توانا و حکيم است.
But if you slip after clear arguments have come to you, then know that Allah is Mighty, Wise.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ 210
آيا (پيروان فرمان شيطان، پس از اين همه نشانه‌ها و برنامه‌هاي روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سايه‌هائي از ابرها به سوي آنان بيايند (و دلايل تازه‌اي در اختيارشان بگذارند؟! با اينکه چنين چيزي محال است!) و همه چيز انجام شده، و همه کارها به سوي خدا بازمي‌گردد.
They do not wait aught but that Allah should come to them in the shadows of the clouds along with the angels, and the matter has (already) been decided; and (all) matters are returned to Allah.
سَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ كَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 211
از بني اسرائيل بپرس: «چه اندازه نشانه‌هاي روشن به آنها داديم؟» (ولي آنان، نعمتها و امکانات مادي و معنوي را که خداوند در اختيارشان گذاشته بود، در راه غلط به کار گرفتند.) و کسي که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تبديل کند (و در مسير خلاف به کار گيرد، گرفتار عذاب شديد الهي خواهد شد) که خداوند شديد العقاب است.
Ask the Israelites how many a clear sign have We given them; and whoever changes the favor of Allah after it has come to him, then surely Allah is severe in requiting (evil).
زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ 212
زندگي دنيا براي کافران زينت داده شده است، از اين‌رو افراد باايمان را (که گاهي دستشان تهي است)، مسخره مي‌کنند؛ در حالي که پرهيزگاران در قيامت، بالاتر از آنان هستند؛ (چراکه ارزشهاي حقيقي در آنجا آشکار مي‌گردد، و صورت عيني به خود مي‌گيرد؛) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزي مي‌دهد.
The life of this world is made to seem fair to those who disbelieve, and they mock those who believe, and those who guard (against evil) shall be above them on the day of resurrection; and Allah gives means of subsistence to whom he pleases without measure.
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 213
مردم (در آغاز) يک دسته بودند؛ (و تضادي در ميان آنها وجود نداشت. بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايي در ميان آنها پيدا شد، در اين حال) خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ تا مردم را بشارت و بيم دهند و کتاب آسماني، که به سوي حق دعوت مي‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوري کند. (افراد باايمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهي از) کساني که کتاب را دريافت داشته بودند، و نشانه‌هاي روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگري، در آن اختلاف کردند. خداوند ، آنهايي را که ايمان آورده بودند، به حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبري نمود. (اما افراد بي‌ايمان، همچنان در گمراهي و اختلاف، باقي ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدايت مي‌کند.
(All) people are a single nation; so Allah raised prophets as bearers of good news and as warners, and He revealed with them the Book with truth, that it might judge between people in that in which they differed; and none but the very people who were given it differed about it after clear arguments had come to them, revolting among themselves; so Allah has guided by His will those who believe to the truth about which they differed and Allah guides whom He pleases to the right path.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ 214
آيا گمان کرديد داخل بهشت مي‌شويد، بي‌آنکه حوادثي همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند که پيامبر و افرادي که ايمان آورده بودند گفتند: «پس ياري خدا کي خواهد آمد؟!» (در اين هنگام، تقاضاي ياري از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشيد، ياري خدا نزديک است!
Or do you think that you would enter the garden while yet the state of those who have passed away before you has not come upon you; distress and affliction befell them and they were shaken violently, so that the Apostle and those who believed with him said: When will the help of Allah come? Now surely the help of Allah is nigh!
يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ 215
از تو سؤال مي‌کنند چه چيز انفاق کنند؟ بگو: «هر خير و نيکي (و سرمايه سودمند مادي و معنوي) که انفاق مي‌کنيد، بايد براي پدر و مادر و نزديکان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خيري که انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است.( لازم نيست تظاهر کنيد، او مي‌داند).
They ask you as to what they should spend. Say: Whatever wealth you spend, it is for the parents and the near of kin and the orphans and the needy and the wayfarer, and whatever good you do, Allah surely knows it.
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 216
جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد؛ در حالي که برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا مي‌داند، و شما نمي‌دانيد.
Fighting is enjoined on you, and it is an object of dislike to you; and it may be that you dislike a thing while it is good for you, and it may be that you love a thing while it is evil for you, and Allah knows, while you do not know.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 217
از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال مي‌کنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهي) بزرگ است؛ ولي جلوگيري از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و کفر ورزيدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، که مردم را به کفر، تشويق و از ايمان بازمي‌دارد) حتي از قتل بالاتر است. و مشرکان، پيوسته با شما مي‌جنگند ، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند؛ ولي کسي که از آيينش برگردد ، و در حال کفر بميرد، تمام اعمال نيک (گذشته) او، در دنيا و آخرت، برباد مي‌رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و هميشه در آن خواهند بود.
They ask you concerning the sacred month about fighting in it. Say: Fighting in it is a grave matter, and hindering (men) from Allah's way and denying Him, and (hindering men from) the Sacred Mosque and turning its people out of it, are still graver with Allah, and persecution is graver than slaughter; and they will not cease fighting with you until they turn you back from your religion, if they can; and whoever of you turns back from his religion, then he dies while an unbeliever-- these it is whose works shall go for nothing in this world and the hereafter, and they are the inmates of the fire; therein they shall abide.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 218
کساني که ايمان آورده و کساني که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
Surely those who believed and those who fled (their home) and strove hard in the way of Allah these hope for the mercy of Allah and Allah is Forgiving, Merciful.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ 219
در باره شراب و قمار از تو سؤال مي‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگي است؛ و منافعي (از نظر مادي) براي مردم در بردارد؛ (ولي) گناه آنها از نفعشان بيشتر است. و از تو مي‌پرسند چه چيز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نيازمندي خود.» اينچنين خداوند آيات را براي شما روشن مي‌سازد، شايد انديشه کنيد!
They ask you about intoxicants and games of chance. Say: In both of them there is a great sin and means of profit for men, and their sin is greater than their profit. And they ask you as to what they should spend. Say: What you can spare. Thus does Allah make clear to you the communications, that you may ponder,
فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 220
(تا انديشه کنيد) درباره دنيا و آخرت! و از تو در باره يتيمان سؤال مي‌کنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگي خود را با زندگي آنان بياميزيد، (مانعي ندارد؛) آنها برادر (ديني) شما هستند.» (و همچون يک برادر با آنها رفتار کنيد!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمي‌شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مي‌اندازد؛ (و دستور مي‌دهد در عين سرپرستي يتيمان، زندگي و اموال آنها را بکلي از اموال خود، جدا سازيد؛ ولي خداوند چنين نمي‌کند؛) زيرا او توانا و حکيم است.
On this world and the hereafter. And they ask you concerning the orphans Say: To set right for them (their affairs) is good, and if you become co-partners with them, they are your brethren; and Allah knows the mischief-maker and the pacemaker, and if Allah had pleased, He would certainly have caused you to fall into a difficulty; surely Allah is Mighty, Wise.
وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 221
و با زنان مشرک و بت‌پرست، تا ايمان نياورده‌اند، ازدواج نکنيد! (اگر چه جز به ازدواج با کنيزان، دسترسي نداشته باشيد؛ زيرا) کنيز باايمان، از زن آزاد بت‌پرست، بهتر است؛ هر چند (زيبايي، يا ثروت، يا موقعيت او) شما را به شگفتي آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‌پرست، تا ايمان نياورده‌اند، در نياوريد! (اگر چه ناچار شويد آنها را به همسري غلامان باايمان درآوريد؛ زيرا) يک غلام باايمان، از يک مرد آزاد بت‌پرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعيت و زيبايي او،) شما را به شگفتي آورد. آنها دعوت به سوي آتش مي‌کنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مي‌نمايد، و آيات خويش را براي مردم روشن مي‌سازد؛ شايد متذکر شوند!
And do not marry the idolatresses until they believe, and certainly a believing maid is better than an idolatress woman, even though she should please you; and do not give (believing women) in marriage to idolaters until they believe, and certainly a believing servant is better than an idolater, even though he should please you; these invite to the fire, and Allah invites to the garden and to forgiveness by His will, and makes clear His communications to men, that they may be mindful.
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ 222
و از تو، در باره خون حيض سؤال مي‌کنند، بگو: «چيز زيانبار و آلوده‌اي است؛ از اين‌رو در حالت قاعدگي، از آنان کناره‌گيري کنيد! و با آنها نزديکي ننمايد، تا پاک شوند! و هنگامي که پاک شدند، از طريقي که خدا به شما فرمان داده، با آنها آميزش کنيد! خداوند، توبه‌کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نيز) دوست دارد.
And they ask you about menstruation. Say: It is a discomfort; therefore keep aloof from the women during the menstrual discharge and do not go near them until they have become clean; then when they have cleansed themselves, go in to them as Allah has commanded you; surely Allah loves those who turn much (to Him), and He loves those who purify themselves.
نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ 223
زنان شما، محل بذرافشاني شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهيد، مي‌توانيد با آنها آميزش کنيد. و (سعي نمائيد از اين فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نيکي براي خود، از پيش بفرستيد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد کرد و به مؤمنان، بشارت ده!
Your wives are a tilth for you, so go into your tilth when you like, and do good beforehand for yourselves, and be careful (of your duty) to Allah, and know that you will meet Him, and give good news to the believers.
وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 224
خدا را در معرض سوگندهاي خود قرار ندهيد! و براي اينکه نيکي کنيد، و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح کنيد (سوگند ياد ننماييد)! و خداوند شنوا و داناست.
And make not Allah because of your swearing (by Him) an obstacle to your doing good and guarding (against evil) and making peace between men, and Allah is Hearing, Knowing.
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ 225
خداوند شما را به خاطر سوگندهايي که بدون توجه ياد مي‌کنيد، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهاي شما کسب کرده، (و سوگندهايي که از روي اراده و اختيار، ياد مي‌کنيد،) مؤاخذه مي‌کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.
Allah does not call you to account for what is vain in your oaths, but He will call you to account for what your hearts have earned, and Allah is Forgiving, Forbearing.
لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 226
کساني که زنان خود را «ايلاء» مي‌نمايند [= سوگند ياد مي‌کنند که با آنها ، آميزش‌جنسي ننمايند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن اين چهار ماه، وضع خود را با همسر خويش، از نظر ادامه زندگي يا طلاق، روشن سازند.) اگر (در اين فرصت،) بازگشت کنند، (چيزي بر آنها نيست؛ زيرا) خداوند،آمرزنده و مهربان است.
Those who swear that they will not go in to their wives should wait four months; so if they go back, then Allah is surely Forgiving, Merciful.
وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 227
و اگر تصميم به جدايي گرفتند، (آن هم با شرايطش مانعي ندارد؛) خداوند شنوا و داناست.
And if they have resolved on a divorce, then Allah is surely Hearing, Knowing.
وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 228
زنان مطلقه، بايد به مدت سه مرتبه عادت ماهانه ديدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! [= عده نگه دارند] و اگر به خدا و روز رستاخيز، ايمان دارند، براي آنها حلال نيست که آنچه را خدا در رحمهايشان آفريده، کتمان کنند. و همسرانشان، براي بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگي زناشويي) در اين مدت، (از ديگران) سزاوارترند؛ در صورتي که (براستي) خواهان اصلاح باشند. و براي آنان، همانند وظايفي که بر دوش آنهاست، حقوق شايسته‌اي قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برتري دارند؛ و خداوند توانا و حکيم است.
And the divorced women should keep themselves in waiting for three courses; and it is not lawful for them that they should conceal what Allah has created in their wombs, if they believe in Allah and the last day; and their husbands have a better right to take them back in the meanwhile if they wish for reconciliation; and they have rights similar to those against them in a just manner, and the men are a degree above them, and Allah is Mighty, Wise.
الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَنْ يَخافا أَلاَّ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 229
طلاق، (طلاقي که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهداري کند (و آشتي نمايد)، يا با نيکي او را رها سازد (و از او جدا شود). و براي شما حلال نيست که چيزي از آنچه به آنها داده‌ايد، پس بگيريد؛ مگر اينکه دو همسر، بترسند که حدود الهي را برپا ندارند. اگر بترسيد که حدود الهي را رعايت نکنند، مانعي براي آنها نيست که زن، فديه و عوضي بپردازد (و طلاق بگيرد). اينها حدود و مرزهاي الهي است؛ از آن، تجاوز نکنيد! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.
Divorce may be (pronounced) twice, then keep (them) in good fellowship or let (them) go with kindness; and it is not lawful for you to take any part of what you have given them, unless both fear that they cannot keep within the limits of Allah; then if you fear that they cannot keep within the limits of Allah, there is no blame on them for what she gives up to become free thereby. These are the limits of Allah, so do not exceed them and whoever exceeds the limits of Allah these it is that are the unjust.
فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 230
اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار ديگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر اينکه همسر ديگري انتخاب کند (و با او، آميزش‌جنسي نمايد. در اين صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهي ندارد که بازگشت کنند؛ (و با همسر اول، دوباره ازدواج نمايد؛) در صورتي که اميد داشته باشند که حدود الهي را محترم ميشمرند. اينها حدود الهي است که (خدا) آن را براي گروهي که آگاهند، بيان مي‌نمايد.
So if he divorces her she shall not be lawful to him afterwards until she marries another husband; then if he divorces her there is no blame on them both if they return to each other (by marriage), if they think that they can keep within the limits of Allah, and these are the limits of Allah which He makes clear for a people who know.
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 231
و هنگامي که زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاي «عده» رسيدند، يا به طرز صحيحي آنها را نگاه داريد (و آشتي کنيد)، و يا به طرز پسنديده‌اي آنها را رها سازيد! و هيچ‌گاه به خاطر زيان رساندن و تعدي کردن، آنها را نگاه نداريد! و کسي که چنين کند، به خويشتن ستم کرده است. (و با اين اعمال، و سوء استفاده از قوانين الهي،) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسماني و علم و دانشي که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند مي‌دهد! و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد خداوند از هر چيزي آگاه است (و از نيات کساني که از قوانين او، سوء استفاده مي‌کنند، با خبر است)!
And when you divorce women and they reach their prescribed time, then either retain them in good fellowship or set them free with liberality, and do not retain them for injury, so that you exceed the limits, and whoever does this, he indeed is unjust to his own soul; and do not take Allah's communications for a mockery, and remember the favor of Allah upon you, and that which He has revealed to you of the Book and the Wisdom, admonishing you thereby; and be careful (of your duty to) Allah, and know that Allah is the Knower of all things.
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكُمْ أَزْكى لَكُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 232
و هنگامي که زنان را طلاق داديد و عده خود را به پايان رساندند، مانع آنها نشويد که با همسران (سابق) خويش، ازدواج کنند! اگر در ميان آنان، به طرز پسنديده‌اي تراضي برقرار گردد. اين دستوري است که تنها افرادي از شما، که ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند مي‌گيرند (و به آن، عمل مي‌کنند). اين (دستور)، براي رشد (خانواده‌هاي) شما مؤثرتر، و براي شستن آلودگيها مفيدتر است؛ و خدا مي‌داند و شما نمي‌دانيد.
And when you have divorced women and they have ended-- their term (of waiting), then do not prevent them from marrying their husbands when they agree among themselves in a lawful manner; with this is admonished he among you who believes in Allah and the last day, this is more profitable and purer for you; and Allah knows while you do not know.
وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 233
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شير مي‌دهند. (اين) براي کسي است که بخواهد دوران شيرخوارگي را تکميل کند. و بر آن کس که فرزند براي او متولد شده [= پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شايسته (در مدت شير دادن بپردازد؛ حتي اگر طلاق گرفته باشد.) هيچ کس موظف به بيش از مقدار توانايي خود نيست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نيز لازم است اين کار را انجام دهد [= هزينه مادر را در دوران شيرخوارگي تأمين نمايد]. و اگر آن دو، با رضايت يکديگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شير بازگيرند، گناهي بر آنها نيست. و اگر (با عدم توانايي، يا عدم موافقت مادر) خواستيد دايه‌اي براي فرزندان خود بگيريد، گناهي بر شما نيست؛ به شرط اينکه حق گذشته مادر را به طور شايسته بپردازيد. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و بدانيد خدا، به آنچه انجام مي‌دهيد، بيناست!
And the mothers should suckle their children for two whole years for him who desires to make complete the time of suckling; and their maintenance and their clothing must be-- borne by the father according to usage; no soul shall have imposed upon it a duty but to the extent of its capacity; neither shall a mother be made to suffer harm on account of her child, nor a father on account of his child, and a similar duty (devolves) on the (father's) heir, but if both desire weaning by mutual consent and counsel, there is no blame on them, and if you wish to engage a wet-nurse for your children, there is no blame on you so long as you pay what you promised for according to usage; and be careful of (your duty to) Allah and know that Allah sees what you do.
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 234
و کساني که از شما مي‌ميرند و همسراني باقي مي‌گذارند، بايد چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عده نگه دارند)! و هنگامي که به آخر مدتشان رسيدند، گناهي بر شما نيست که هر چه مي‌خواهند، در باره خودشان به طور شايسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل مي‌کنيد، آگاه است.
And (as for) those of you who die and leave wives behind, they should keep themselves in waiting for four months and ten days; then when they have fully attained their term, there is no blame on you for what they do for themselves in a lawful manner; and Allah is aware of what you do.
وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ 235
و گناهي بر شما نيست که به طور کنايه، (از زناني که همسرانشان مرده‌اند) خواستگاري کنيد، و يا در دل تصميم بر اين کار بگيريد (بدون اينکه آن را اظهار کنيد). خداوند مي‌دانست شما به ياد آنها خواهيد افتاد؛ (و با خواسته طبيعي شما به شکل معقول، مخالف نيست؛) ولي پنهاني با آنها قرار زناشويي نگذاريد، مگر اينکه به طرز پسنديده‌اي (به طور کنايه) اظهار کنيد! (ولي در هر حال،) اقدام به ازدواج ننماييد، تا عده آنها سرآيد! و بدانيد خداوند آنچه را در دل داريد، مي‌داند! از مخالفت او بپرهيزيد! و بدانيد خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمي‌کند)!
And there is no blame on you respecting that which you speak indirectly in the asking of (such) women in marriage or keep (the proposal) concealed within your minds; Allah knows that you will mention them, but do not give them a promise in secret unless you speak in a lawful manner, and do not confirm the marriage tie until the writing is fulfilled, and know that Allah knows what is in your minds, therefore beware of Him, and know that Allah is Forgiving, Forbearing.
لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ 236
اگر زنان را قبل از آميزش‌جنسي يا تعيين مهر، (به عللي) طلاق دهيد، گناهي بر شما نيست. (و در اين موقع،) آنها را (با هديه‌اي مناسب،) بهره‌مند سازيد! آن کس که توانايي دارد، به اندازه تواناييش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هديه‌اي شايسته (که مناسب حال دهنده و گيرنده باشد) بدهد! و اين بر نيکوکاران، الزامي است.
There is no blame on you if you divorce women when you have not touched them or appointed for them a portion, and make provision for them, the wealthy according to his means and the straitened in circumstances according to his means, a provision according to usage; (this is) a duty on the doers of good (to others).
وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 237
و اگر آنان را، پيش از آن که با آنها تماس بگيريد و (آميزش‌جنسي کنيد) طلاق دهيد، در حالي که مهري براي آنها تعيين کرده‌ايد، (لازم است) نصف آنچه را تعيين کرده‌ايد (به آنها بدهيد) مگر اينکه آنها (حق خود را) ببخشند؛ يا (در صورتي که صغير و سفيه باشند، ولي آنها، يعني) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشيدن تمام مهر به آنها) به پرهيزکاري نزديکتر است، و گذشت و نيکوکاري را در ميان خود فراموش نکنيد، که خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد، بيناست!
And if you divorce them before you have touched them and you have appointed for them a portion, then (pay to them) half of what you have appointed, unless they relinquish or he should relinquish in whose hand is the marriage tie; and it is nearer to righteousness that you should relinquish; and do not neglect the giving of free gifts between you; surely Allah sees what you do.
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ 238
در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطي [= نماز ظهر] کوشا باشيد! و از روي خضوع و اطاعت، براي خدا بپاخيزيد!
Attend constantly to prayers and to the middle prayer and stand up truly obedient to Allah.
فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ 239
و اگر (به خاطر جنگ، يا خطر ديگري) بترسيد، (نماز را) در حال پياده يا سواره انجام دهيد! اما هنگامي که امنيت خود را بازيافتيد، خدا را ياد کنيد! [= نماز را به صورت معمولي بخوانيد!] همان‌گونه که خداوند، چيزهايي را که نمي‌دانستيد، به شما تعليم داد.
But if you are in danger, then (say your prayers) on foot or on horseback; and when you are secure, then remember Allah, as He has taught you what you did not know.
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِي ما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 240
و کساني که از شما در آستانه مرگ قرارمي‌گيرند و همسراني از خود به‌جا مي‌گذارند، بايد براي همسران خود وصيت کنند که تا يک سال، آنها را (با پرداختن هزينه زندگي) بهره‌مند سازند؛ به شرط اينکه آنها (از خانه شوهر) بيرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند). و اگر بيرون روند، (حقي در هزينه ندارند؛ ولي) گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه در باره خود، به طور شايسته انجام مي‌دهند. و خداوند، توانا و حکيم است.
And those of you who die and leave wives behind, (make) a bequest in favor of their wives of maintenance for a year without turning (them) out, then if they themselves go away, there is no blame on you for what they do of lawful deeds by themselves, and Allah is Mighty, Wise.
وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ 241
و براي زنان مطلقه، هديه مناسبي لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). اين، حقي است بر مردان پرهيزکار.
And for the divorced women (too) provision (must be made) according to usage; (this is) a duty on those who guard (against evil).
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 242
اين چنين، خداوند آيات خود را براي شما شرح مي‌دهد؛ شايد انديشه کنيد!
Allah thus makes clear to you His communications that you may understand.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ 243
آيا نديدي جمعيتي را که از ترس مرگ، از خانه‌هاي خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بيماري طاعون، از شرکت در ميدان جهاد خودداري نمودند). خداوند به آنها گفت: بميريد! (و به همان بيماري، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ (و ماجراي زندگي آنها را درس عبرتي براي آيندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مي‌کند؛ ولي بيشتر مردم، شکر (او را) بجا نمي‌آورند.
Have you not considered those who went forth from their homes, for fear of death, and they were thousands, then Allah said to them, Die; again He gave them life; most surely Allah is Gracious to people, but most people are not grateful.
وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 244
و در راه خدا، پيکار کنيد! و بدانيد خداوند، شنوا و داناست.
And fight in the way of Allah, and know that Allah is Hearing, Knowing.
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 245
کيست که به خدا «قرض الحسنه‌اي» دهد، (و از اموالي که خدا به او بخشيده، انفاق کند،) تا آن را براي او، چندين برابر کند؟ و خداوند است (که روزي بندگان را) محدود يا گسترده مي‌سازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزي آنها نمي‌شود). و به سوي او باز مي‌گرديد (و پاداش خود را خواهيد گرفت).
Who is it that will offer of Allah a goodly gift, so He will multiply it to him manifold, and Allah straitens and amplifies, and you shall be returned to Him.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ 246
آيا مشاهده نکردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، که به پيامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب کن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيکار کنيم. پيامبر آنها گفت: «شايد اگر دستور پيکار به شما داده شود، (سرپيچي کنيد، و) در راه خدا، جهاد و پيکار نکنيد!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پيکار نکنيم، در حالي که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ايم، (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شده‌اند)؟!» اما هنگامي که دستور پيکار به آنها داده شد، جز عده کمي از آنان، همه سرپيچي کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.
Have you not considered the chiefs of the children of Israel after Musa, when they said to a prophet of theirs: Raise up for us a king, (that) we may fight in the way of Allah. He said: May it not be that you would not fight if fighting is ordained for you? They said: And what reason have we that we should not fight in the way of Allah, and we have indeed been compelled to abandon our homes and our children. But when fighting was ordained for them, they turned back, except a few of them, and Allah knows the unjust.
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ 247
و پيامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را براي زمامداري شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اينکه ما از او شايسته‌تريم، و او ثروت زيادي ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مي‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسيع است؛ و (از لياقت افراد براي منصب‌ها) آگاه است.»
And their prophet said to them: Surely Allah has raised Talut to be a king over you. They said: How can he hold kingship over us while we have a greater right to kingship than he, and he has not been granted an abundance of wealth? He said: Surely Allah has chosen him in preference to you, and He has increased him abundantly in knowledge and physique, and Allah grants His kingdom to whom He pleases, and Allah is Amplegiving, Knowing.
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 248
و پيامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، اين است که (*صندوق عهد*) به سوي شما خواهد آمد. (همان صندوقي که) در آن، آرامشي از پروردگار شما، و يادگارهاي خاندان موسي و هارون قرار دارد؛ در حالي که فرشتگان، آن را حمل مي‌کنند. در اين موضوع، نشانه‌اي (روشن) براي شماست؛ اگر ايمان داشته باشيد.»
And the prophet said to them: Surely the sign of His kingdom is, that there shall come to you the chest in which there is tranquillity from your Lord and residue of the relics of what the children of Musa and the children of Haroun have left, the angels bearing it; most surely there is a sign in this for those who believe.
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ 249
و هنگامي که طالوت (به فرماندهي لشکر بني اسرائيل منصوب شد، و) سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسيله يک نهر آب، آزمايش مي‌کند؛ آنها (که به هنگام تشنگي،) از آن بنوشند، از من نيستند؛ و آنها که جز يک پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمي، همگي از آن آب نوشيدند. سپس هنگامي که او، و افرادي که با او ايمان آورده بودند، (و از بوته آزمايش، سالم به‌در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمي نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عده‌اي) گفتند: «امروز، ما توانايي مقابله با (*جالوت*) و سپاهيان او را نداريم.» اما آنها که مي‌دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند: «چه بسيار گروه‌هاي کوچکي که به فرمان خدا، بر گروه‌هاي عظيمي پيروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‌کنندگان) است.
So when Talut departed with the forces, he said: Surely Allah will try you with a river; whoever then drinks from it, he is not of me, and whoever does not taste of it, he is surely of me, except he who takes with his hand as much of it as fills the hand; but with the exception of a few of them they drank from it. So when he had crossed it, he and those who believed with him, they said: We have today no power against Jalut and his forces. Those who were sure that they would meet their Lord said: How often has a small party vanquished a numerous host by Allah's permission, and Allah is with the patient.
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ 250
و هنگامي که در برابر (*جالوت*) و سپاهيان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پيمانه شکيبايي و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاي ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيت کافران، پيروز بگردان!
And when they went out against Jalut and his forces they said: Our Lord, pour down upon us patience, and make our steps firm and assist us against the unbelieving people.
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ 251
[152]سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نيرومند و شجاعي که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت؛ و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشيد؛ و از آنچه مي‌خواست به او تعليم داد. و اگر خداوند، بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نمي‌کرد، زمين را فساد فرامي‌گرفت، ولي خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد.
So they put them to flight by Allah's permission. And Dawood slew Jalut, and Allah gave him kingdom and wisdom, and taught him of what He pleased. And were it not for Allah's repelling some men with others, the earth would certainly be in a state of disorder; but Allah is Gracious to the creatures.
تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ 252
اينها، آيات خداست که به حق، بر تو مي‌خوانيم؛ و تو از رسولان (ما) هستي.
These are the communications of Allah: We recite them to you with truth; and most surely you are (one) of the apostles.
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ وَ لكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ 253
بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم؛ برخي از آنها، خدا با او سخن مي‌گفت؛ و بعضي را درجاتي برتر داد؛ و به عيسي بن مريم، نشانه‌هاي روشن داديم؛ و او را با «روح القدس» تأييد نموديم؛ (ولي فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا مي‌خواست، کساني که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‌هاي روشن که براي آنها آمد، جنگ و ستيز نمي‌کردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولي اين امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضي ايمان آوردند و بعضي کافر شدند؛ (و جنگ و خونريزي بروز کرد. و باز) اگر خدا مي‌خواست، با هم پيکار نمي‌کردند؛ ولي خداوند، آنچه را مي‌خواهد، (از روي حکمت) انجام مي‌دهد (و هيچ‌کس را به قبول چيزي مجبور نمي‌کند).
We have made some of these apostles to excel the others among them are they to whom Allah spoke, and some of them He exalted by (many degrees of) rank; and We gave clear miracles to Isa son of Marium, and strengthened him with the holy spirit. And if Allah had pleased, those after them would not have fought one with another after clear arguments had come to them, but they disagreed; so there were some of them who believed and others who denied; and if Allah had pleased they would not have fought one with another, but Allah brings about what He intends.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ 254
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از آنچه به شما روزي داده‌ايم، انفاق کنيد! پيش از آنکه روزي فرا رسد که در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از کيفر را براي خود خريداري کنيد)، و نه دوستي (و رفاقتهاي مادي سودي دارد)، و نه شفاعت؛ (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم مي‌کنند، هم به ديگران).
O you who believe! spend out of what We have given you before the day comes in which there is no bargaining, neither any friendship nor intercession, and the unbelievers-- they are the unjust.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ 255
هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، که قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند؛ هيچگاه خواب سبک و سنگيني او را فرانمي‌گيرد؛ (و لحظه‌اي از تدبير جهان هستي، غافل نمي‌ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ کيست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعت‌کنندگان، براي آنها که شايسته شفاعتند، از مالکيت مطلقه او نمي‌کاهد.) آنچه را در پيش روي آنها [= بندگان‌] و پشت سرشان است مي‌داند؛ (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يکسان است.) و کسي از علم او آگاه نمي‌گردد؛ جز به مقداري که او بخواهد. (اوست که به همه چيز آگاه است؛ و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بي‌پايان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمين را دربرگرفته؛ و نگاهداري آن دو [= آسمان و زمين ]، او را خسته نميکند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست.
Allah is He besides Whom there is no god, the Everliving, the Self-subsisting by Whom all subsist; slumber does not overtake Him nor sleep; whatever is in the heavens and whatever is in the earth is His; who is he that can intercede with Him but by His permission? He knows what is before them and what is behind them, and they cannot comprehend anything out of His knowledge except what He pleases, His knowledge extends over the heavens and the earth, and the preservation of them both tires Him not, and He is the Most High, the Great.
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 256
در قبول دين، اکراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابر اين، کسي که به طاغوت [= بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] کافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محکمي چنگ زده است، که گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
There is no compulsion in religion; truly the right way has become clearly distinct from error; therefore, whoever disbelieves in the Shaitan and believes in Allah he indeed has laid hold on the firmest handle, which shall not break off, and Allah is Hearing, Knowing.
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 257
خداوند، ولي و سرپرست کساني است که ايمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوي نور بيرون مي‌برد. (اما) کساني که کافر شدند، اولياي آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوي ظلمتها بيرون مي‌برند؛ آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند.
Allah is the guardian of those who believe. He brings them out of the darkness into the light; and (as to) those who disbelieve, their guardians are Shaitans who take them out of the light into the darkness; they are the inmates of the fire, in it they shall abide.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 258
آيا نديدي (و آگاهي نداري از) کسي [= نمرود] که با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زيرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمي ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامي که ابراهيم گفت: «خداي من آن کسي است که زنده مي‌کند و مي‌ميراند.» او گفت: «من نيز زنده مي‌کنم و مي‌ميرانم!» (و براي اثبات اين کار و مشتبه‌ساختن بر مردم دستور داد دو زنداني را حاضر کردند، فرمان آزادي يکي و قتل ديگري را داد) ابراهيم گفت: «خداوند، خورشيد را از افق مشرق مي‌آورد؛ (اگر راست مي‌گويي که حاکم بر جهان هستي تويي،) خورشيد را از مغرب بياور!» (در اينجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمي‌کند.
Have you not considered him (Namrud) who disputed with Ibrahim about his Lord, because Allah had given him the kingdom? When Ibrahim said: My Lord is He who gives life and causes to die, he said: I give life and cause death. Ibrahim said: So surely Allah causes the sun to rise from the east, then make it rise from the west; thus he who disbelieved was confounded; and Allah does not guide aright the unjust people.
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 259
يا همانند کسي که از کنار يک آبادي (ويران شده) عبور کرد، در حالي که ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مي‌کند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يکصد سال ميراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردي؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشي از يک روز.» فرمود: «نه، بلکه يکصد سال درنگ کردي! نگاه کن به غذا و نوشيدني خود (که همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچ‌گونه تغيير نيافته است! (خدايي که يک چنين مواد فاسدشدني را در طول اين مدت، حفظ کرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينکه تو را نشانه‌اي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اکنون) به استخوانها(ي مرکب سواري خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مي‌دهيم، و گوشت بر آن مي‌پوشانيم!» هنگامي که (اين حقايق) بر او آشکار شد، گفت: «مي‌دانم خدا بر هر کاري توانا است».
Or the like of him (Uzair) who passed by a town, and it had fallen down upon its roofs; he said: When will Allah give it life after its death? So Allah caused him to die for a hundred years, then raised him to life. He said: How long have you tarried? He said: I have tarried a day, or a part of a day. Said He: Nay! you have tarried a hundred years; then look at your food and drink-- years have not passed over it; and look at your ass; and that We may make you a sign to men, and look at the bones, how We set them together, then clothed them with flesh; so when it became clear to him, he said: I know that Allah has power over all things.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 260
و (به خاطر بياور) هنگامي را که ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مي‌کني؟» فرمود: «مگر ايمان نياورده‌اي؟!» عرض کرد: «آري، ولي مي‌خواهم قلبم آرامش يابد.» فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بياميز)! سپس بر هر کوهي، قسمتي از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوي تو مي‌آيند! و بدان خداوند قادر و حکيم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايي بر جمع آنها دارد)».
And when Ibrahim said: My Lord! show me how Thou givest life to the dead, He said: What! and do you not believe? He said: Yes, but that my heart may be at ease. He said: Then take four of the birds, then train them to follow you, then place on every mountain a part of them, then call them, they will come to you flying; and know that Allah is Mighty, Wise.
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ 261
کساني که اموال خود را در راه خدا انفاق مي‌کنند، همانند بذري هستند که هفت خوشه بروياند؛ که در هر خوشه، يکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براي هر کس بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، دو يا چند برابر مي‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست.
The parable of those who spend their property in the way of Allah is as the parable of a grain growing seven ears (with) a hundred grains in every ear; and Allah multiplies for whom He pleases; and Allah is Ample-giving, Knowing
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 262
کساني که اموال خود را در راه خدا انفاق مي‌کنند، سپس به دنبال انفاقي که کرده‌اند، منت نمي‌گذارند و آزاري نمي‌رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسي دارند، و نه غمگين مي‌شوند.
(As for) those who spend their property in the way of Allah, then do not follow up what they have spent with reproach or injury, they shall have their reward from their Lord, and they shall have no fear nor shall they grieve.
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ 263
گفتار پسنديده (در برابر نيازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاي آنها)، از بخششي که آزاري به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بي‌نياز و بردبار است.
Kind speech and forgiveness is better than charity followed by injury; and Allah is Self-sufficient, Forbearing.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ 264
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! بخششهاي خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! همانند کسي که مال خود را براي نشان دادن به مردم، انفاق مي‌کند؛ و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمي‌آورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگي است که بر آن، (قشر نازکي از) خاک باشد؛ (و بذرهايي در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشويد،) و آن را صاف (و خالي از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاري که انجام داده‌اند، چيزي به دست نمي‌آورند؛ و خداوند، جمعيت کافران را هدايت نمي‌کند.
O you who believe! do not make your charity worthless by reproach and injury, like him who spends his property to be seen of men and does not believe in Allah and the last day; so his parable is as the parable of a smooth rock with earth upon it, then a heavy rain falls upon it, so it leaves it bare; they shall not be able to gain anything of what they have earned; and Allah does not guide the unbelieving people.
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 265
و (کار) کساني که اموال خود را براي خشنودي خدا، و تثبيت (ملکات انساني در) روح خود، انفاق مي‌کنند، همچون باغي است که در نقطه بلندي باشد، و بارانهاي درشت به آن برسد، (و از هواي آزاد و نور آفتاب، به حد کافي بهره گيرد،) و ميوه خود را دو چندان دهد (که هميشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد، بيناست.
And the parable of those who spend their property to seek the pleasure of Allah and for the certainty 'of their souls is as the parable of a garden on an elevated ground, upon which heavy rain falls so it brings forth its fruit twofold but if heavy rain does not fall upon it, then light rain (is sufficient); and Allah sees what you do.
أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ 266
آيا کسي از شما دوست دارد که باغي از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زير درختان آن، نهرها بگذرد، و براي او در آن (باغ)، از هر گونه ميوه‌اي وجود داشته باشد، در حالي که به سن پيري رسيده و فرزنداني (کوچک و) ضعيف دارد؛ (در اين هنگام،) گردبادي (کوبنده)، که در آن آتش (سوزاني) است، به آن برخورد کند و شعله‌ور گردد و بسوزد؟! (همين‌طور است حال کساني که انفاقهاي خود را، با ريا و منت و آزار، باطل مي‌کنند.) اين چنين خداوند آيات خود را براي شما آشکار مي‌سازد؛ شايد بينديشيد (و با انديشه، راه حق را بيابيد)!
Does one of you like that he should have a garden of palms and vines with streams flowing beneath it; he has in it all kinds of fruits; and old age has overtaken him and he has weak offspring, when, (lo!) a whirlwind with fire in it smites it so it becomes blasted; thus Allah makes the communications clear to you, that you may reflect.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ 267
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از قسمتهاي پاکيزه اموالي که (از طريق تجارت) به دست آورده‌ايد، و از آنچه از زمين براي شما خارج ساخته‌ايم (از منابع و معادن و درختان و گياهان)، انفاق کنيد! و براي انفاق، به سراغ قسمتهاي ناپاک نرويد در حالي که خود شما، (به هنگام پذيرش اموال،) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد؛ مگر از روي اغماض و کراهت! و بدانيد خداوند، بي‌نياز و شايسته ستايش است.
O you who believe! spend (benevolently) of the good things that you earn and or what We have brought forth for you out of the earth, and do not aim at what is bad that you may spend (in alms) of it, while you would not take it yourselves unless you have its price lowered, and know that Allah is Self-sufficient, Praiseworthy.
الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ 268
شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستي مي‌دهد؛ و به فحشا (و زشتيها) امر مي‌کند؛ ولي خداوند وعده «آمرزش» و «فزوني» به شما مي‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعده‌هاي خود، وفا مي‌کند.)
Shaitan threatens you with poverty and enjoins you to be niggardly, and Allah promises you forgiveness from Himself and abundance; and Allah is Ample-giving, Knowing.
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ 269
(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شايسته بداند) مي‌دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خير فراواني داده شده است. و جز خردمندان، (اين حقايق را درک نمي‌کنند، و) متذکر نمي‌گردند.
He grants wisdom to whom He pleases, and whoever is granted wisdom, he indeed is given a great good and none but men of understanding mind.
وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ 270
و هر چيز را که انفاق مي‌کنيد، يا (اموالي را که) نذر کرده‌ايد (در راه خدا انفاق کنيد)، خداوند آنها را مي‌داند. و ستمگران ياوري ندارند.
And whatever alms you give or (whatever) vow you vow, surely Allah knows it; and the unjust shall have no helpers.
إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 271
اگر انفاقها را آشکار کنيد، خوب است! و اگر آنها را مخفي ساخته و به نيازمندان بدهيد، براي شما بهتر است! و قسمتي از گناهان شما را مي‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهيد شد.) و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است.
If you give alms openly, it is well, and if you hide it and give it to the poor, it is better for you; and this will do away with some of your evil deeds; and Allah is aware of what you do.
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ 272
هدايت آنها (به‌طور اجبار،) بر تو نيست؛ (بنابر اين، ترک انفاق به غير مسلمانان، براي اجبار به اسلام، صحيح نيست؛) ولي خداوند، هر که را بخواهد (و شايسته بداند)، هدايت مي‌کند. و آنچه را از خوبيها و اموال انفاق مي‌کنيد، براي خودتان است؛ (ولي) جز براي رضاي خدا، انفاق نکنيد! و آنچه از خوبيها انفاق مي‌کنيد، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده مي‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد.
To make them walk in the right way is not incumbent on you, but Allah guides aright whom He pleases; and whatever good thing you spend, it is to your own good; and you do not spend but to seek Allah's pleasure; and whatever good things you spend shall be paid back to you in full, and you shall not be wronged.
لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ 273
(انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته؛ و شرکت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نمي‌دهد تا براي تأمين هزينه زندگي، دست به کسب و تجارتي بزنند؛) نمي‌توانند مسافرتي کنند (و سرمايه‌اي به دست آورند؛) و از شدت خويشتن‌داري، افراد ناآگاه آنها را بي‌نياز مي‌پندارند؛ اما آنها را از چهره‌هايشان مي‌شناسي؛ و هرگز با اصرار چيزي از مردم نمي‌خواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبي در راه خدا انفاق کنيد، خداوند از آن آگاه است.
(Alms are) for the poor who are confined in the way of Allah-- they cannot go about in the land; the ignorant man thinks them to be rich on account of (their) abstaining (from begging); you can recognise them by their mark; they do not beg from men importunately; and whatever good thing you spend, surely Allah knows it.
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 274
آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مي‌کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين مي‌شوند.
(As for) those who spend their property by night and by day, secretly and openly, they shall have their reward from their Lord and they shall have no fear, nor shall they grieve.
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 275
کساني که ربا مي‌خورند، (در قيامت) برنمي‌خيزند مگر مانند کسي که بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمي‌تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهي زمين مي‌خورد، گاهي بپا مي‌خيزد). اين، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتي ميان آن دو نيست.)» در حالي که خدا بيع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر کسي اندرز الهي به او رسد، و (از رباخواري) خودداري کند، سودهايي که در سابق [= قبل از نزول حکم تحريم‌] به دست آورده، مال اوست؛ (و اين حکم، گذشته را شامل نمي‌گردد؛) و کار او به خدا واگذار مي‌شود؛ (و گذشته او را خواهد بخشيد.) اما کساني که بازگردند (و بار ديگر مرتکب اين گناه شوند)، اهل آتشند؛ و هميشه در آن مي‌مانند.
Those who swallow down usury cannot arise except as one whom Shaitan has prostrated by (his) touch does rise. That is because they say, trading is only like usury; and Allah has allowed trading and forbidden usury. To whomsoever then the admonition has come from his Lord, then he desists, he shall have what has already passed, and his affair is in the hands of Allah; and whoever returns (to it)-- these are the inmates of the fire; they shall abide in it.
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ 276
خداوند، ربا را نابود مي‌کند؛ و صدقات را افزايش مي‌دهد! و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهکاري را دوست نمي‌دارد.
Allah does not bless usury, and He causes charitable deeds to prosper, and Allah does not love any ungrateful sinner.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 277
کساني که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين مي‌شوند.
Surely they who believe and do good deeds and keep up prayer and pay the poor-rate they shall have their reward from their Lord, and they shall have no fear, nor shall they grieve.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 278
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقي مانده، رها کنيد؛ اگر ايمان داريد!
O you who believe! Be careful of (your duty to) Allah and relinquish what remains (due) from usury, if you are believers.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ 279
اگر (چنين) نمي‌کنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيکار خواهند کرد! و اگر توبه کنيد، سرمايه‌هاي شما، از آن شماست [= اصل سرمايه، بدون سود]؛ نه ستم مي‌کنيد، و نه بر شما ستم وارد مي‌شود.
But if you do (it) not, then be apprised of war from Allah and His Apostle; and if you repent, then you shall have your capital; neither shall you make (the debtor) suffer loss, nor shall you be made to suffer loss.
وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 280
و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايي، مهلت دهيد! (و در صورتي که براستي قدرت پرداخت را ندارد،) براي خدا به او ببخشيد بهتر است؛ اگر (منافع اين کار را) بدانيد!
And if (the debtor) is in straitness, then let there be postponement until (he is in) ease; and that you remit (it) as alms is better for you, if you knew.
وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 281
و از روزي بپرهيزيد (و بترسيد) که در آن روز، شما را به سوي خدا بازمي‌گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده مي‌شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مي‌بينند، نتايج اعمال خودشان است.)
And guard yourselves against a day in which you shall be returned to Allah; then every soul shall be paid back in full what it has earned, and they shall not be dealt with unjustly.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 282
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که بدهي مدت‌داري (به خاطر وام يا داد و ستد) به يکديگر پيدا کنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسنده‌اي از روي عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و کسي که قدرت بر نويسندگي دارد، نبايد از نوشتن -همان طور که خدا به او تعليم داده- خودداري کند! پس بايد بنويسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، بايد املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهيزد، و چيزي را فروگذار ننمايد! و اگر کسي که حق بر ذمه اوست، سفيه (يا از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايي بر املاکردن ندارد، بايد ولي او (به جاي او،) با رعايت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يک مرد و دو زن، از کساني که مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب کنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يکي انحرافي يافت، ديگري به او يادآوري کند. و شهود نبايد به هنگامي که آنها را (براي شهادت) دعوت مي‌کنند، خودداري نمايند! و از نوشتن (بدهي خود،) چه کوچک باشد يا بزرگ،ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديکتر، و براي شهادت مستقيم تر، و براي جلوگيري از ترديد و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر مي‌باشد؛ مگر اينکه داد و ستد نقدي باشد که بين خود، دست به دست مي‌کنيد. در اين صورت، گناهي بر شما نيست که آن را ننويسيد. ولي هنگامي که خريد و فروش (نقدي) مي‌کنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين کنيد، از فرمان پروردگار خارج شده‌ايد. از خدا بپرهيزيد! و خداوند به شما تعليم مي‌دهد؛ خداوند به همه چيز داناست.
O you who believe! when you deal with each other in contracting a debt for a fixed time, then write it down; and let a scribe write it down between you with fairness; and the scribe should not refuse to write as Allah has taught him, so he should write; and let him who owes the debt dictate, and he should be careful of (his duty to) Allah, his Lord, and not diminish anything from it; but if he who owes the debt is unsound in understanding, or weak, or (if) he is not able to dictate himself, let his guardian dictate with fairness; and call in to witness from among your men two witnesses; but if there are not two men, then one man and two women from among those whom you choose to be witnesses, so that if one of the two errs, the second of the two may remind the other; and the witnesses should not refuse when they are summoned; and be not averse to writing it (whether it is) small or large, with the time of its falling due; this is more equitable in the sight of Allah and assures greater accuracy in testimony, and the nearest (way) that you may not entertain doubts (afterwards), except when it is ready merchandise which you give and take among yourselves from hand to hand, then there is no blame on you in not writing it down; and have witnesses when you barter with one another, and let no harm be done to the scribe or to the witness; and if you do (it) then surely it will be a transgression in you, and be careful of (your duty) to Allah, Allah teaches you, and Allah knows all things.
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ 283
و اگر در سفر بوديد، و نويسنده‌اي نيافتيد، گروگان بگيريد! (گروگاني که در اختيار طلبکار قرار گيرد.) و اگر به يکديگر اطمينان (کامل) داشته باشيد، (گروگان لازم نيست، و) بايد کسي که امين شمرده شده (و بدون گروگان، چيزي از ديگري گرفته)، امانت (و بدهي خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدايي که پروردگار اوست. بپرهيزد! و شهادت را کتمان نکنيد! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام مي‌دهيد، داناست.
And if you are upon a journey and you do not find a scribe, then (there may be) a security taken into possession; but if one of you trusts another, then he who is trusted should deliver his trust, and let him be careful (of his duty to) Allah, his Lord; and do not conceal testimony, and whoever conceals it, his heart is surely sinful; and Allah knows what you do.
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 284
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مي‌کند.سپس هر کس را بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، مي‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مي‌کند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد.
Whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's; and whether you manifest what is in your minds or hide it, Allah will call you to account according to it; then He will forgive whom He pleases and chastise whom He pleases, and Allah has power over all things.
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ 285
پيامبر، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملا مؤمن مي‌باشد.) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ايمان آورده‌اند؛ (و مي‌گويند:) ما در ميان هيچ يک از پيامبران او، فرق نمي‌گذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت کرديم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داريم)؛ و بازگشت (ما) به سوي توست.»
The apostle believes in what has been revealed to him from his Lord, and (so do) the believers; they all believe in Allah and His angels and His books and His apostles; We make no difference between any of His apostles; and they say: We hear and obey, our Lord! Thy forgiveness (do we crave), and to Thee is the eventual course.
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ 286
خداوند هيچ کس را، جز به اندازه تواناييش، تکليف نمي‌کند. (انسان،) هر کار (نيکي) را انجام دهد، براي خود انجام داده؛ و هر کار (بدي) کند، به زيان خود کرده است. (مؤمنان مي‌گويند:) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا کرديم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکليف سنگيني بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغيان،) بر کساني که پيش از ما بودند، قرار دادي! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوي! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايي، پس ما را بر جمعيت کافران، پيروز گردان!
Allah does not impose upon any soul a duty but to the extent of its ability; for it is (the benefit of) what it has earned and upon it (the evil of) what it has wrought: Our Lord! do not punish us if we forget or make a mistake; Our Lord! do not lay on us a burden as Thou didst lay on those before us, Our Lord do not impose upon us that which we have not the strength to bear; and pardon us and grant us protection and have mercy on us, Thou art our Patron, so help us against the unbelieving people.

تذهیب
آل عمران
تذهیب

الم 1
الم‌
Alif Lam Mim.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ 2
معبودي جز خداوند يگانه زنده و پايدار و نگهدارنده، نيست.
Allah, (there is) no god but He, the Everliving, the Self-subsisting by Whom all things subsist
نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ 3
(همان کسي که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانه‌هاي کتب پيشين، منطبق است؛ و «تورات» و «انجيل» را.
He has revealed to you the Book with truth, verifying that which is before it, and He revealed the Tavrat and the Injeel aforetime, a guidance for the people, and He sent the Furqan.
مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ 4
پيش از آن، براي هدايت مردم فرستاد؛ و (نيز) کتابي که حق را از باطل مشخص مي‌سازد، نازل کرد؛ کساني که به آيات خدا کافر شدند، کيفر شديدي دارند؛ و خداوند (براي کيفر بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است.
Surely they who disbelieve in the communications of Allah they shall have a severe chastisement; and Allah is Mighty, the Lord of retribution.
إِنَّ اللَّهَ لا يَخْفى عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ 5
هيچ چيز، در آسمان و زمين، بر خدا مخفي نمي‌ماند. (بنابر اين، تدبير آنها بر او مشکل نيست.)
Allah-- surely nothing is hidden from Him in the earth or in the heaven.
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 6
او کسي است که شما را در رحم (مادران)، آنچنان که مي‌خواهد تصوير مي‌کند. معبودي جز خداوند توانا و حکيم، نيست.
He it is Who shapes you in the wombs as He likes; there is no god but He, the Mighty, the Wise
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ 7
او کسي است که اين کتاب (آسماني) را بر تو نازل کرد، که قسمتي از آن، آيات «محکم» [= صريح و روشن‌] است؛ که اساس اين کتاب مي‌باشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مي‌گردد.) و قسمتي از آن، «متشابه» است [= آياتي که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن مي‌رود؛ ولي با توجه به آيات محکم، تفسير آنها آشکار مي‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگيزي کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستي) براي آن مي‌طلبند؛ در حالي که تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي‌گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمي‌شوند (و اين حقيقت را درک نمي‌کنند).
He it is Who has revealed the Book to you; some of its verses are decisive, they are the basis of the Book, and others are allegorical; then as for those in whose hearts there is perversity they follow the part of it which is allegorical, seeking to mislead and seeking to give it (their own) interpretation. but none knows its interpretation except Allah, and those who are firmly rooted in knowledge say: We believe in it, it is all from our Lord; and none do mind except those having understanding.
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ 8
(راسخان در علم، مي‌گويند:) «پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنکه ما را هدايت کردي، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوي خود، رحمتي بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‌اي!
Our Lord! make not our hearts to deviate after Thou hast guided us aright, and grant us from Thee mercy; surely Thou art the most liberal Giver.
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ 9
پروردگارا! تو مردم را، براي روزي که ترديدي در آن نيست، جمع خواهي کرد؛ زيرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمي‌کند. (ما به تو و رحمت بي‌پايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)»
Our Lord! surely Thou art the Gatherer of men on a day about which there is no doubt; surely Allah will not fail (His) promise.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ 10
ثروتها و فرزندان کساني که کافر شدند، نمي‌تواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد؛ (و از کيفر، رهايي بخشد.) و آنان خود، آتشگيره دوزخند.
(As for) those who disbelieve, surely neither their wealth nor their children shall avail them in the least against Allah, and these it is who are the fuel of the fire.
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ 11
(عادت آنان در انکار و تحريف حقايق،) همچون عادت آل فرعون و کساني است که پيش از آنها بودند؛ آيات ما را تکذيب کردند، و خداوند آنها را به (کيفر) گناهانشان گرفت؛ و خداوند، شديد العقاب است.
Like the striving of the people of Firon and those before them; they rejected Our communications, so Allah destroyed them on account of their faults; and Allah is severe in requiting (evil).
قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ 12
به آنها که کافر شدند بگو: «(از پيروزي موقت خود در جنگ احد، شاد نباشيد!) بزودي مغلوب خواهيد شد؛ (و سپس در رستاخيز) به سوي جهنم، محشور خواهيد شد. و چه بد جايگاهي است!
Say to those who disbelieve: You shall be vanquished, and driven together to hell; and evil is the resting-place.
قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ 13
در دو گروهي که (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتي) براي شما بود: يک گروه، در راه خدا نبرد مي‌کرد؛ و جمع ديگري که کافر بود، (در راه شيطان و بت،) در حالي که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مي‌ديدند. (و اين خود عاملي براي وحشت و شکست آنها شد.)و خداوند، هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، با ياري خود، تأييد مي‌کند. در اين، عبرتي است براي بينايان!
Indeed there was a sign for you in the two hosts (which) met together in encounter; one party fighting in the way of Allah and the other unbelieving, whom they saw twice as many as themselves with the sight of the eye and Allah strengthens with His aid whom He pleases; most surely there is a lesson in this for those who have sight.
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ 14
محبت امور مادي، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاي ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولي) اينها (در صورتي که هدف نهايي آدمي را تشکيل دهند،) سرمايه زندگي پست (مادي) است؛ و سرانجام نيک (و زندگي والا و جاويدان)، نزد خداست.
The love of desires, of women and sons and hoarded treasures of gold and silver and well bred horses and cattle and tilth, is made to seem fair to men; this is the provision of the life of this world; and Allah is He with Whom is the good goal (of life).
قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ 15
بگو: «آيا شما را از چيزي آگاه کنم که از اين (سرمايه‌هاي مادي)، بهتر است؟» براي کساني که پرهيزگاري پيشه کرده‌اند، (و از اين سرمايه‌ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مي‌کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايي است که نهرها از پاي درختانش مي‌گذرد؛ هميشه در آن خواهند بود؛ و همسراني پاکيزه، و خشنودي خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بيناست.
Say: Shall I tell you what is better than these? For those who guard (against evil) are gardens with their Lord, beneath which rivers flow, to abide in them, and pure mates and Allah's pleasure; and Allah sees the servants.
الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ 16
همان کساني که مي‌گويند: «پروردگارا! ما ايمان آورده‌ايم؛ پس گناهان ما را بيامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار!»
Those who say: Our Lord! surely we believe, therefore forgive us our faults and save us from the chastisement of the fire.
الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ 17
آنها که (در برابر مشکلات، و در مسير اطاعت و ترک گناه،) استقامت مي‌ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مي‌کنند، و در سحرگاهان، استغفار مي‌نمايند.
The patient, and the truthful, and the obedient, and those who spend (benevolently) and those who ask forgiveness in the morning times.
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 18
خداوند، (با ايجاد نظام واحد جهان هستي،) گواهي مي‌دهد که معبودي جز او نيست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه‌اي بر اين مطلب،) گواهي مي‌دهند؛ در حالي که (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد؛ معبودي جز او نيست، که هم توانا و هم حکيم است.
Allah bears witness that there is no god but He, and (so do) the angels and those possessed of knowledge, maintaining His creation with justice; there is no god but He, the Mighty, the Wise.
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ 19
دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و کساني که کتاب آسماني به آنان داده شد، اختلافي (در آن) ايجاد نکردند، مگر بعد از آگاهي و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود؛ و هر کس به آيات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مي‌رسد؛ زيرا) خداوند، سريع الحساب است.
Surely the (true) religion with Allah is Islam, and those to whom the Book had been given did not show opposition but after knowledge had come to them, out of envy among themselves; and whoever disbelieves in the communications of Allah then surely Allah is quick in reckoning.
فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ 20
اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شده‌ايم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= يهود و نصاري‌] و بي‌سوادان [= مشرکان‌] بگو: «آيا شما هم تسليم شده‌ايد؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسليم شوند، هدايت مي‌يابند؛ و اگر سرپيچي کنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست.
But if they dispute with you, say: I have submitted myself entirely to Allah and (so) every one who follows me; and say to those who have been given the Book and the unlearned people: Do you submit yourselves? So if they submit then indeed they follow the right way; and if they turn back, then upon you is only the delivery of the message and Allah sees the servants.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ 21
کساني که نسبت به آيات خدا کفر مي‌ورزند و پيامبران را بناحق مي‌کشند، و (نيز) مردمي را که امر به عدالت مي‌کنند به قتل مي‌رسانند، و به کيفر دردناک (الهي) بشارت ده!
Surely (as for) those who disbelieve in the communications of Allah and slay the prophets unjustly and slay those among men who enjoin justice, announce to them a painful chastisement.
أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ 22
آنها کساني هستند که اعمال (نيکشان، به خاطر اين گناهان بزرگ،) در دنيا و آخرت تباه شده، و ياور و مددکار (و شفاعت کننده‌اي) ندارند.
Those are they whose works shall become null in this world as well as the hereafter, and they shall have no helpers.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُدْعَوْنَ إِلى كِتابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ 23
آيا نديدي کساني را که بهره‌اي از کتاب (آسماني) داشتند، به سوي کتاب الهي دعوت شدند تا در ميان آنها داوري کند، سپس گروهي از آنان، (با علم و آگاهي،) روي مي‌گردانند، در حالي که (از قبول حق) اعراض دارند؟
Have you not considered those (Jews) who are given a portion of the Book? They are invited to the Book of Allah that it might decide between them, then a part of them turn back and they withdraw.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ وَ غَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 24
اين عمل آنها، به خاطر آن است که مي‌گفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزي به ما نمي‌رسد. (و کيفر ما، به خاطر امتيازي که بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.)» اين افترا (و دروغي که به خدا بسته بودند،) آنها را در دينشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند).
This is because they say: The fire shall not touch us but for a few days; and what they have forged deceives them in the matter of their religion.
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 25
پس چه گونه خواهند بود هنگامي که آنها را براي روزي که شکي در آن نيست [= روز رستاخيز] جمع کنيم، و به هر کس، آنچه (از اعمال براي خود) فراهم کرده ، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زيرا محصول اعمال خود را مي‌چينند).
Then how will it be when We shall gather them together on a day about which there is no doubt, and every soul shall be fully paid what it has earned, and they shall not be dealt with unjustly?
قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 26
بگو: «بارالها! مالک حکومتها تويي؛ به هر کس بخواهي، حکومت مي‌بخشي؛ و از هر کس بخواهي، حکومت را مي‌گيري؛ هر کس را بخواهي، عزت مي‌دهي؛ و هر که را بخواهي خوار مي‌کني. تمام خوبيها به دست توست؛ تو بر هر چيزي قادري.
Say: O Allah, Master of the Kingdom! Thou givest the kingdom to whomsoever Thou pleasest and takest away the kingdom from whomsoever Thou pleasest, and Thou exaltest whom Thou pleasest and abasest whom Thou pleasest in Thine hand is the good; surety, Thou hast power over all things.
تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ 27
شب را در روز داخل مي‌کني، و روز را در شب؛ و زنده را از مرده بيرون مي‌آوري، و مرده را زنده؛ و به هر کس بخواهي، بدون حساب، روزي مي‌بخشي.»
Thou makest the night to pass into the day and Thou makest the day to pass into the night, and Thou bringest forth the living from the dead and Thou bringest forth the dead from the living, and Thou givest sustenance to whom Thou pleasest without measure.
لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ 28
افراد باايمان نبايد به جاي مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنين کند، هيچ رابطه‌اي با خدا ندارد (و پيوند او بکلي از خدا گسسته مي‌شود)؛ مگر اينکه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاي مهمتري تقيه کنيد). خداوند شما را از (نافرماني) خود، برحذر مي‌دارد؛ و بازگشت (شما) به سوي خداست.
Let not the believers take the unbelievers for friends rather than believers; and whoever does this, he shall have nothing of (the guardianship of) Allah, but you should guard yourselves against them, guarding carefully; and Allah makes you cautious of (retribution from) Himself; and to Allah is the eventual coming.
قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 29
بگو: «اگر آنچه را در سينه‌هاي شماست، پنهان داريد يا آشکار کنيد، خداوند آن را مي‌داند؛ و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است، آگاه مي‌باشد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست.
Say: Whether you hide what is in your hearts or manifest it, Allah knows it, and He knows whatever is in the heavens and whatever is in the earth, and Allah has power over all things.
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ 30
روزي که هر کس، آنچه را از کار نيک انجام داده، حاضر مي‌بيند؛ و آرزو مي‌کند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زماني زيادي باشد. خداوند شما را از (نافرماني) خودش، برحذر مي‌دارد؛ و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.»
On the day that every soul shall find present what it has done of good and what it has done of evil, it shall wish that between it and that (evil) there were a long duration of time; and Allah makes you to be cautious of (retribution from) Himself; and Allah is Compassionate to the servants.
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 31
بگو: «اگر خدا را دوست مي‌داريد، از من پيروي کنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»
Say: If you love Allah, then follow me, Allah will love you and forgive you your faults, and Allah is Forgiving, Merciful.
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ 32
بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنيد! و اگر سرپيچي کنيد، خداوند کافران را دوست نمي‌دارد.»
Say: Obey Allah and the Apostle; but if they turn back, then surely Allah does not love the unbelievers.
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ 33
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برتري داد.
Surely Allah chose Adam and Nuh and the descendants of Ibrahim and the descendants of Imran above the nations.
ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 34
آنها فرزندان و (دودماني) بودند که (از نظر پاکي و تقوا و فضيلت،) بعضي از بعض ديگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهاي آنها در مسير رسالت خود، آگاه مي‌باشد).
Offspring one of the other; and Allah is Hearing, Knowing.
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 35
(به ياد آوريد) هنگامي را که همسر «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براي تو نذر کردم، که «محرر» (و آزاد، براي خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، که تو شنوا و دانايي!
When a woman of Imran said: My Lord! surely I vow to Thee what is in my womb, to be devoted (to Thy service); accept therefore from me, surely Thou art the Hearing, the Knowing.
فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ 36
ولي هنگامي که او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولي خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمي‌تواند وظيفه خدمتگزاري معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسه‌هاي) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مي‌دهم.»
So when she brought forth, she said: My Lord! Surely I have brought it forth a female-- and Allah knew best what she brought forth-- and the male is not like the female, and I have named it Marium, and I commend her and her offspring into Thy protection from the accursed Shaitan.
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ 37
خداوند، او [= مريم‌] را به طرز نيکويي پذيرفت؛ و به طرز شايسته‌اي، (نهال وجود) او را رويانيد (و پرورش داد)؛ و کفالت او را به «زکريا» سپرد. هر زمان زکريا وارد محراب او مي‌شد، غذاي مخصوصي در آن جا مي‌ديد. از او پرسيد: «اي مريم! اين را از کجا آورده‌اي؟!» گفت: «اين از سوي خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بي حساب روزي مي‌دهد.»
So her Lord accepted her with a good acceptance and made her grow up a good growing, and gave her into the charge of Zakariya; whenever Zakariya entered the sanctuary to (see) her, he found with her food. He said: O Marium! whence comes this to you? She said: It is from Allah. Surely Allah gives to whom He pleases without measure.
هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ 38
در آنجا بود که زکريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکيزه‌اي (نيز) به من عطا فرما، که تو دعا را مي‌شنوي!»
There did Zakariya pray to his Lord; he said: My Lord! grant me from Thee good offspring; surely Thou art the Hearer of prayer.
فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ 39
و هنگامي که او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» يحيي «بشارت مي‌دهد؛ (کسي) که کلمه خدا [= مسيح‌] را تصديق مي‌کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاي سرکش برکنار، و پيامبري از صالحان است.»
Then the angels called to him as he stood praying in the sanctuary: That Allah gives you the good news of Yahya verifying a Word from Allah, and honorable and chaste and a prophet from among the good ones.
قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ 40
او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندي براي من باشد، در حالي که پيري به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدين گونه خداوند هر کاري را بخواهد انجام مي‌دهد.»
He said: My Lord! when shall there be a son (born) to me, and old age has already come upon me, and my wife is barren? He said: even thus does Allah what He pleases.
قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزاً وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ 41
(زکريا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانه‌اي براي من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهي گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علت ظاهري، براي گفتگو با مردم از کار مي‌افتد.) پروردگار خود را (به شکرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو!
He said: My Lord! appoint a sign for me. Said He: Your sign is that you should not speak to men for three days except by signs; and remember your Lord much and glorify Him in the evening and the morning.
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ 42
و (به ياد آوريد) هنگامي را که فرشتگان گفتند: «اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتري داده است.
And when the angels said: O Marium! surely Allah has chosen you and purified you and chosen you above the women of the world.
يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ 43
اي مريم! (به شکرانه اين نعمت) براي پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوع‌کنندگان، رکوع کن!
O Marium! keep to obedience to your Lord and humble yourself, and bow down with those who bow.
ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ 44
(اي پيامبر!) اين، از خبرهاي غيبي است که به تو وحي مي‌کنيم؛ و تو در آن هنگام که قلمهاي خود را (براي قرعه‌کشي) به آب مي‌افکندند تا کداميک کفالت و سرپرستي مريم را عهده‌دار شود، و (نيز) به هنگامي که (دانشمندان بني اسرائيل، براي کسب افتخار سرپرستي او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتي؛ و همه اينها، از راه وحي به تو گفته شد.)
This is of the announcements relating to the unseen which We reveal to you; and you were not with them when they cast their pens (to decide) which of them should have Marium in his charge, and you were not with them when they contended one with another.
إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ 45
(به ياد آوريد) هنگامي را که فرشتگان گفتند: «اي مريم! خداوند تو را به کلمه‌اي [= وجود باعظمتي‌] از طرف خودش بشارت مي‌دهد که نامش «مسيح، عيسي پسر مريم» است؛ در حالي که در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود؛ و از مقربان (الهي) است.
When the angels said: O Marium, surely Allah gives you good news with a Word from Him (of one) whose name is the '. Messiah, Isa son of Marium, worthy of regard in this world and the hereafter and of those who are made near (to Allah).
وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِينَ 46
و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و ميانسال شدن) سخن خواهد گفت؛ و از شايستگان است.»
And he shall speak to the people when in the cradle and when of old age, and (he shall be) one of the good ones.
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 47
(مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندي براي من باشد، در حالي که انساني با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اين‌گونه هر چه را بخواهد مي‌آفريند! هنگامي که چيزي را مقرر دارد (و فرمان هستي آن را صادر کند)، فقط به آن مي‌گويد: «موجود باش!» آن نيز فورا موجود مي‌شود.
She said: My Lord! when shall there be a son (born) to I me, and man has not touched me? He said: Even so, Allah creates what He pleases; when He has decreed a matter, He only says to it, Be, and it is.
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ 48
و به او، کتاب و دانش و تورات و انجيل، مي‌آموزد.
And He will teach him the Book and the wisdom and the Tavrat and the Injeel.
وَ رَسُولاً إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 49
و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوي بني اسرائيل (قرار داده، که به آنها مي‌گويد:) من نشانه‌اي از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‌ام؛ من از گل، چيزي به شکل پرنده مي‌سازم؛ سپس در آن مي‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌اي مي‌گردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلايان به برص [= پيسي‌] را بهبودي مي‌بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مي‌کنم؛ و از آنچه مي‌خوريد، و در خانه‌هاي خود ذخيره مي‌کنيد، به شما خبر مي‌دهم؛ مسلما در اينها، نشانه‌اي براي شماست، اگر ايمان داشته باشيد!
And (make him) an apostle to the children of Israel: That I have come to you with a sign from your Lord, that I determine for you out of dust like the form of a bird, then I breathe into it and it becomes a bird with Allah's permission and I heal the blind and the leprous, and bring the dead to life with Allah's permission and I inform you of what you should eat and what you should store in your houses; most surely there is a sign in this for you, if you are believers.
وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 50
و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مي‌کنم؛ و (آمده‌ام) تا پاره‌اي از چيزهايي را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضي از چهارپايان و ماهيها،) حلال کنم؛ و نشانه‌اي از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‌ام؛ پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت کنيد!
And a verifier of that which is before me of the Taurat and that I may allow you part of that which has been forbidden t you, and I have come to you with a sign from your Lord therefore be careful of (your duty to) Allah and obey me.
إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ 51
خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر را)! اين است راه راست!»
Surely Allah is my Lord and your Lord, therefore serve Him; this is the right path.
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ 52
هنگامي که عيسي از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کيست که ياور من به سوي خدا (براي تبليغ آيين او) گردد؟» حواريان [= شاگردان مخصوص او] گفتند: «ما ياوران خداييم؛ به خدا ايمان آورديم؛ و تو (نيز) گواه باش که ما اسلام آورده‌ايم.
But when Isa perceived unbelief on their part, he said Who will be my helpers in Allah's way? The disciples said: We are helpers (in the way) of Allah: We believe in Allah and bear witness that we are submitting ones.
رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ 53
پروردگارا! به آنچه نازل کرده‌اي، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروي نموديم؛ ما را در زمره گواهان بنويس!»
Our Lord! we believe in what Thou hast revealed and we follow the apostle, so write us down with those who bear witness.
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ 54
و (يهود و دشمنان مسيح، براي نابودي او و آيينش،) نقشه کشيدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چاره‌جويي کرد؛ و خداوند، بهترين چاره‌جويان است.
And they planned and Allah (also) planned, and Allah is the best of planners.
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ 55
(به ياد آوريد) هنگامي را که خدا به عيسي فرمود: «من تو را برمي‌گيرم و به سوي خود، بالا مي‌برم و تو را از کساني که کافر شدند، پاک مي‌سازم؛ و کساني را که از تو پيروي کردند، تا روز رستاخيز، برتر از کساني که کافر شدند، قرارمي‌دهم؛ سپس بازگشت شما به سوي من است و در ميان شما، در آنچه اختلاف داشتيد، داوري مي‌کنم.
And when Allah said: O Isa, I am going to terminate the period of your stay (on earth) and cause you to ascend unto Me and purify you of those who disbelieve and make those who follow you above those who disbelieve to the day of resurrection; then to Me shall be your return, so l will decide between you concerning that in which you differed.
فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ 56
اما آنها که کافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انکار کردند،) در دنيا و آخرت، آنان را مجازات دردناکي خواهم کرد؛ و براي آنها، ياوراني نيست.
Then as to those who disbelieve, I will chastise them with severe chastisement in this world and the hereafter, and they shall have no helpers.
وَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ 57
اما آنها که ايمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد؛ و خداوند، ستمکاران را دوست نمي‌دارد.»
And as to those who believe and do good deeds, He will pay them fully their rewards; and Allah does not love the unjust.
ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ 58
اينها را که بر تو مي‌خوانيم، از نشانه‌ها(ي حقانيت تو) است، و يادآوري حکيمانه است.
This We recite to you of the communications and the wise reminder.
إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 59
مثل عيسي در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر اين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيت او نيست.)
Surely the likeness of Isa is with Allah as the likeness of Adam; He created him from dust, then said to him, Be, and he was.
الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ 60
اينها حقيقتي است از جانب پروردگار تو؛ بنابر اين، از ترديد کنندگان مباش!
(This is) the truth from your Lord, so be not of the disputers.
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ 61
هرگاه بعد از علم و دانشي که (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) کساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
But whoever disputes with you in this matter after what has come to you of knowledge, then say: Come let us call our sons and your sons and our women and your women and our near people and your near people, then let us be earnest in prayer, and pray for the curse of Allah on the liars.
إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 62
اين همان سرگذشت واقعي (مسيح) است. (و ادعاهايي همچون الوهيت او، يا فرزند خدا بودنش، بي‌اساس است.) و هيچ معبودي، جز خداوند يگانه نيست؛ و خداوند توانا و حکيم است.
Most surely this is the true explanation, and there is no god but Allah; and most surely Allah-- He is the Mighty, the Wise.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ 63
اگر (با اين همه شواهد روشن، باز هم از پذيرش حق) روي گردانند، (بدان که طالب حق نيستند؛ و) خداوند از مفسده‌جويان، آگاه است.
But if they turn back, then surely Allah knows the mischief-makers.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ 64
بگو: «اي اهل کتاب! بياييد به سوي سخني که ميان ما و شما يکسان است؛ که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم؛ و بعضي از ما، بعضي ديگر را -غير از خداي يگانه- به خدايي نپذيرد.» هرگاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد که ما مسلمانيم!»
Say: O followers of the Book! come to an equitable proposition between us and you that we shall not serve any but Allah and (that) we shall not associate aught with Him, and (that) some of us shall not take others for lords besides Allah; but if they turn back, then say: Bear witness that we are Muslims.
يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْراهِيمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الْإِنْجِيلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 65
اي اهل کتاب! چرا درباره ابراهيم، گفتگو و نزاع مي‌کنيد (و هر کدام، او را پيرو آيين خودتان معرفي مي‌نماييد)؟! در حالي که تورات و انجيل، بعد از او نازل شده است! آيا انديشه نمي‌کنيد؟!
O followers of the Book! why do you dispute about Ibrahim, when the Taurat and the Injeel were not revealed till after him; do you not then understand?
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 66
شما کساني هستيد که درباره آنچه نسبت به آن آگاه بوديد، گفتگو و ستيز کرديد؛ چرا درباره آنچه آگاه نيستيد، گفتگو مي‌کنيد؟! و خدا مي‌داند، و شما نمي‌دانيد.
Behold! you are they who disputed about that of which you had knowledge; why then do you dispute about that of which you have no knowledge? And Allah knows while you do not know.
ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 67
ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني؛ بلکه موحدي خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشرکان نبود.
Ibrahim was not a Jew nor a Christian but he was (an) upright (man), a Muslim, and he was not one of the polytheists.
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ 68
سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند که از او پيروي کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند؛ همچنين) اين پيامبر و کساني که (به او) ايمان آورده‌اند (از همه سزاوارترند)؛ و خداوند، ولي و سرپرست مؤمنان است.
Most surely the nearest of people to Ibrahim are those who followed him and this Prophet and those who believe and Allah is the guardian of the believers.
وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ 69
جمعي از اهل کتاب (از يهود)، دوست داشتند (و آرزو مي‌کردند) شما را گمراه کنند؛ (اما آنها بايد بدانند که نمي‌توانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمي‌کنند مگر خودشان را، و نمي‌فهمند!
A party of the followers of the Book desire that they should lead you astray, and they lead not astray but themselves, and they do not perceive.
يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ 70
اي اهل کتاب! چرا به آيات خدا کافر مي‌شويد، در حالي که (به درستي آن) گواهي مي‌دهيد؟!
O followers of the Book! Why do you disbelieve in the communications of Allah while you witness (them)?
يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ 71
اي اهل کتاب! چرا حق را با باطل (مي‌زميزيد و) مشتبه مي‌کنيد (تا ديگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقيقت را پوشيده مي‌داريد در حالي که مي‌دانيد؟!
O followers of the Book! Why do you confound the truth with the falsehood and hide the truth while you know?
وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 72
و جمعي از اهل کتاب (از يهود) گفتند: «(برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد؛ و در پايان روز، کافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند! (زيرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسماني پيشين مي‌دانند؛ و اين توطئه کافي است که آنها را متزلزل سازد).
And a party of the followers of the Book say: Avow belief in that which has been revealed to those who believe, in the first part of the day, and disbelieve at the end of it, perhaps they go back on their religion.
وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ 73
و جز به کسي که از آيين شما پيروي مي‌کند، (واقعا) ايمان نياوريد!» بگو: «هدايت، هدايت الهي است! (و اين توطئه شما، در برابر آن بي اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنيد) به کسي همانند شما (کتاب آسماني) داده مي‌شود، يا اينکه مي‌توانند در پيشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسي نيست؛ بلکه) به دست خداست؛ و به هر کس بخواهد (و شايسته بداند،) مي‌دهد؛ و خداوند، واسع [= داراي مواهب گسترده‌] و آگاه (از موارد شايسته آن) است.
And do not believe but in him who follows your religion. Say: Surely the (true) guidance is the guidance of Allah-- that one may be given (by Him) the like of what you were given; or they would contend with you by an argument before your Lord. Say: Surely grace is in the hand of Allah, He gives it to whom He pleases; and Allah is Ample-giving, Knowing.
يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 74
هر کس را بخواهد، ويژه رحمت خود مي‌کند؛ و خداوند، داراي مواهب عظيم است.»
He specially chooses for His mercy whom He pleases; and Allah is the Lord of mighty grace.
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 75
و در ميان اهل کتاب، کساني هستند که اگر ثروت زيادي به رسم امانت به آنها بسپاري، به تو باز مي‌گردانند؛ و کساني هستند که اگر يک دينار هم به آنان بسپاري، به تو باز نمي‌گردانند؛ مگر تا زماني که بالاي سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلط) باشي! اين بخاطر آن است که مي‌گويند: «ما در برابر اميين [= غير يهود]، مسؤول نيستيم.» و بر خدا دروغ مي‌بندند؛ در حالي که مي‌دانند (اين سخن دروغ است).
And among the followers of the Book there are some such that if you entrust one (of them) with a heap of wealth, he shall pay it back to you; and among them there are some such that if you entrust one (of them) with a dinar he shall not pay it back to you except so long as you remain firm in demanding it; this is because they say: There is not upon us in the matter of the unlearned people any way (to reproach); and they tell a lie against Allah while they know.
بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ 76
آري، کسي که به پيمان خود وفا کند و پرهيزگاري پيشه نمايد، (خدا او را دوست مي‌دارد؛ زيرا) خداوند پرهيزگاران را دوست دارد.
Yea, whoever fulfills his promise and guards (against evil)-- then surely Allah loves those who guard (against evil).
إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 77
کساني که پيمان الهي و سوگندهاي خود (به نام مقدس او) را به بهاي ناچيزي مي‌فروشند، آنها بهره‌اي در آخرت نخواهند داشت؛ و خداوند با آنها سخن نمي‌گويد و به آنان در قيامت نمي‌نگرد و آنها را (از گناه) پاک نمي‌سازد؛ و عذاب دردناکي براي آنهاست.
(As for) those who take a small price for the covenant of Allah and their own oaths-- surely they shall have no portion in the hereafter, and Allah will not speak to them, nor will He look upon them on the day of resurrection nor will He purify them, and they shall have a painful chastisement.
وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 78
در ميان آنها [= يهود] کساني هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان مي‌گردانند که گمان کنيد (آنچه را مي‌خوانند،) از کتاب (خدا) است؛در حالي که از کتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مي‌گويند: «آن از طرف خداست!» با اينکه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مي‌بندند در حالي که مي‌دانند!
Most surely there is a party amongst those who distort the Book with their tongue that you may consider it to be (a part) of the Book, and they say, It is from Allah, while it is not from Allah, and they tell a lie against Allah whilst they know.
ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ 79
براي هيچ بشري سزاوار نيست که خداوند، کتاب آسماني و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش کنيد!» بلکه (سزاوار مقام او، اين است که بگويد:) مردمي الهي باشيد، آن‌گونه که کتاب خدا را مي‌آموختيد و درس مي‌خوانديد! (و غير از خدا را پرستش نکنيد!)
It is not meet for a mortal that Allah should give him the Book and the wisdom and prophethood, then he should say to men: Be my servants rather than Allah's; but rather (he would say): Be worshippers of the Lord because of your teaching the Book and your reading (it yourselves).
وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 80
و نه اينکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب کنيد. آيا شما را، پس از آنکه مسلمان شديد، به کفر دعوت مي‌کند؟!
And neither would he enjoin you that you should take the angels and the prophets for lords; what! would he enjoin you with unbelief after you are Muslims?
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ 81
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)،پيمان مؤکد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبري به سوي شما آمد که آنچه را با شماست تصديق مي‌کند، به او ايمان بياوريد و او را ياري کنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان مؤکد بستيد؟» گفتند: «(آري) اقرار داريم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم.»
And when Allah made a covenant through the prophets: Certainly what I have given you of Book and wisdom-- then an apostle comes to you verifying that which is with you, you must believe in him, and you must aid him. He said: Do you affirm and accept My compact in this (matter)? They said: We do affirm. He said: Then bear witness, and I (too) am of the bearers of witness with you.
فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ 82
پس کسي که بعد از اين (پيمان محکم)، روي گرداند، فاسق است.
Whoever therefore turns back after this, these it is that are the transgressors.
أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ 83
آيا آنها غير از آيين خدا مي‌طلبند؟! (آيين او همين اسلام است؛) و تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند، از روي اختيار يا از روي اجبار، در برابر (فرمان) او تسليمند، و همه به سوي او بازگردانده مي‌شوند.
Is it then other than Allah's religion that they seek (to follow), and to Him submits whoever is in the heavens and the earth, willingly or unwillingly, and to Him shall they be returned.
قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ 84
بگو: «به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسي و عيسي و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در ميان هيچ يک از آنان فرقي نمي‌گذاريم؛ و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم.»
Say: We believe in Allah and what has been revealed to us, and what was revealed to Ibrahim and Ismail and Ishaq and Yaqoub and the tribes, and what was given to Musa and Isa and to the prophets from their Lord; we do not make any distinction between any of them, and to Him do we submit.
وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ 85
و هر کس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آييني براي خود انتخاب کند، از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانکاران است.
And whoever desires a religion other than Islam, it shall not be accepted from him, and in the hereafter he shall be one of the losers.
كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 86
چگونه خداوند جمعيتي را هدايت مي‌کند که بعد از ايمان و گواهي به حقانيت رسول و آمدن نشانه‌هاي روشن براي آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعيت ستمکاران را هدايت نخواهد کرد!
How shall Allah guide a people who disbelieved after their believing and (after) they had borne witness that the Apostle was true and clear arguments had come to them; and Allah does not guide the unjust people.
أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ 87
کيفر آنها، اين است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگي بر آنهاست.
(As for) these, their reward is that upon them is the curse of Allah and the angels and of men, all together.
خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ 88
همواره در اين لعن (و طرد و نفرين) مي‌مانند؛ مجازاتشان تخفيف نمي‌يابد؛ و به آنها مهلت داده نمي‌شود.
Abiding in it; their chastisement shall not be lightened nor shall they be respited.
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 89
مگر کساني که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمايند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآيند، که توبه آنها پذيرفته خواهد شد؛) زيرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است.
Except those who repent after that and amend, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ 90
کساني که پس از ايمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در اين راه اصرار ورزيدند،) هيچ‌گاه توبه آنان، (که از روي ناچاري يا در آستانه مرگ صورت مي‌گيرد،) قبول نمي‌شود؛ و آنها گمراهان (واقعي)اند (چرا که هم راه خدا را گم کرده‌اند، و هم راه توبه را!).
Surely, those who disbelieve after their believing, then increase in unbelief, their repentance shall not be accepted, and these are they that go astray.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْ‏ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ 91
کساني که کافر شدند و در حال کفر از دنيا رفتند، اگر چه روي زمين پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فديه (و کفاره اعمال بد خويش) بپردازند، هرگز از هيچ‌يک آنها قبول نخواهد شد؛ و براي آنان، مجازات دردناک است؛ و ياوراني ندارند.
Surely, those who disbelieve and die while they are unbelievers, the earth full of gold shall not be accepted from one of them, though he should offer to ransom himself with it, these it is who shall have a painful chastisement, and they shall have no helpers.
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ 92
هرگز به (حقيقت) نيکوکاري نمي‌رسيد مگر اينکه از آنچه دوست مي‌داريد، (در راه خدا) انفاق کنيد؛ و آنچه انفاق مي‌کنيد، خداوند از آن آگاه است.
By no means shall you attain to righteousness until you spend (benevolently) out of what you love; and whatever thing you spend, Allah surely knows it.
كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَنِي إِسْرائِيلَ إِلاَّ ما حَرَّمَ إِسْرائِيلُ عَلى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 93
همه غذاها(ي پاک) بر بني اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات، بر خود تحريم کرده بود؛ (مانند گوشت شتر که براي او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست مي‌گوييد تورات را بياوريد و بخوانيد! (اين نسبتهايي که به پيامبران پيشين مي‌دهيد، حتي در تورات تحريف شده شما نيست!)»
All food was lawful to the children of Israel except that which Israel had forbidden to himself, before the Taurat was revealed. Say: Bring then the Taurat and read it, if you are truthful.
فَمَنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 94
بنا بر اين، آنها که بعد از اين به خدا دروغ مي‌بندند، ستمگرند! (زيرا از روي علم و عمد چنين مي‌کنند).
Then whoever fabricates a lie against Allah after this, these it is that are the unjust.
قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 95
بگو: «خدا راست گفته (و اينها در آيين پاک ابراهيم نبوده) است. بنا بر اين، از آيين ابراهيم پيروي کنيد، که به حق گرايش داشت، و از مشرکان نبود!»
Say: Allah has spoken the truth, therefore follow the religion of Ibrahim, the upright one; and he was not one of the polytheists.
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ 96
نخستين خانه‌اي که براي مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمين مکه است، که پر برکت، و مايه هدايت جهانيان است.
Most surely the first house appointed for men is the one at Bekka, blessed and a guidance for the nations.
فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ 97
در آن، نشانه‌هاي روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است؛ و هر کس داخل آن [= خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و براي خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانايي رفتن به سوي آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بي‌نياز است.
In it are clear signs, the standing place of Ibrahim, and whoever enters it shall be secure, and pilgrimage to the House is incumbent upon men for the sake of Allah, (upon) every one who is able to undertake the journey to it; and whoever disbelieves, then surely Allah is Self-sufficient, above any need of the worlds.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ 98
بگو: «اي اهل کتاب! چرا به آيات خدا کفر مي‌ورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالي که انجام مي‌دهيد!»
Say: O followers of the Book! why do you disbelieve in the communications of Allah? And Allah is a witness of what you do.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 99
بگو: «اي اهل کتاب! چرا افرادي را که ايمان آورده‌اند، از راه خدا بازمي‌داريد، و مي‌خواهيد اين راه را کج سازيد؟! در حالي که شما (به درستي اين راه) گواه هستيد؛ و خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد، غافل نيست!»
Say: O followers of the Book! why do you hinder him who believes from the way of Allah? You seek (to make) it crooked, while you are witness, and Allah is not heedless of what you do.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقاً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ كافِرِينَ 100
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر از گروهي از اهل کتاب، (که کارشان نفاق‌افکني و شعله‌ورساختن آتش کينه و عداوت است) اطاعت کنيد، شما را پس از ايمان، به کفر بازمي‌گردانند.
O you who believe! if you obey a party from among those who have been given the Book, they will turn you back as unbelievers after you have believed.
وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 101
و چگونه ممکن است شما کافر شويد، با اينکه (در دامان وحي قرار گرفته‌ايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مي‌شود، و پيامبر او در ميان شماست؟! (بنابر اين، به خدا تمسک جوييد!) و هر کس به خدا تمسک جويد، به راهي راست، هدايت شده است.
But how can you disbelieve while it is you to whom the communications of Allah are recited, and among you is His Apostle? And whoever holds fast to Allah, he indeed is guided to the right path.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 102
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! آن گونه که حق تقوا و پرهيزکاري است، از خدا بپرهيزيد! و از دنيا نرويد، مگر اينکه مسلمان باشيد! (بايد گوهر ايمان را تا پايان عمر، حفظ کنيد!)
O you who believe! be careful of (your duty to) Allah with the care which is due to Him, and do not die unless you are Muslims.
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 103
و همگي به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‌]، چنگ زنيد ، و پراکنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد که چگونه دشمن يکديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفره‌اي از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد؛ اين چنين، خداوند آيات خود را براي شما آشکار مي‌سازد؛ شايد پذيراي هدايت شويد.
And hold fast by the covenant of Allah all together and be not disunited, and remember the favor of Allah on you when you were enemies, then He united your hearts so by His favor you became brethren; and you were on the brink of a pit of fire, then He saved you from it, thus does Allah make clear to you His communications that you may follow the right way.
وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 104
بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيکي، و امر به معروف و نهي از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.
And from among you there should be a party who invite to good and enjoin what is right and forbid the wrong, and these it is that shall be successful.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 105
و مانند کساني نباشيد که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ (آن هم) پس از آنکه نشانه‌هاي روشن (پروردگار) به آنان رسيد! و آنها عذاب عظيمي دارند.
And be not like those who became divided and disagreed after clear arguments had come to them, and these it is that shall have a grievous chastisement.
يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 106
(آن عذاب عظيم) روزي خواهد بود که چهره‌هائي سفيد، و چهره‌هائي سياه مي‌گردد، اما آنها که صورتهايشان سياه شده، (به آنها گفته مي‌شود:) آيا بعد از ايمان، و (اخوت و برادري در سايه آن،) کافر شديد؟! پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه کفر مي‌ورزيديد!
On the day when (some) faces shall turn white and (some) faces shall turn black; then as to those whose faces turn black: Did you disbelieve after your believing? Taste therefore the chastisement because you disbelieved.
وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 107
و اما آنها که چهره‌هايشان سفيد شده، در رحمت خداوند خواهند بود؛ و جاودانه در آن مي‌مانند.
And as to those whose faces turn white, they shall be in Allah's mercy; in it they shall-abide.
تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعالَمِينَ 108
اينها آيات خداست؛ که بحق بر تو مي‌خوانيم. و خداوند (هيچ گاه) ستمي براي (احدي از) جهانيان نمي‌خواهد.
These are the communications of Allah which We recite to you with truth, and Allah does not desire any injustice to the creatures.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ 109
و (چگونه ممکن است خدا ستم کند؟! در حالي که) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مال اوست؛ و همه کارها، به سوي او باز مي‌گردد (و به فرمان اوست.)
And whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's; and to Allah all things return
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ 110
شما بهترين امتي بوديد که به سود انسانها آفريده شده‌اند؛ (چه اينکه) امر به معروف و نهي از منکر مي‌کنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل کتاب، (به چنين برنامه و آيين درخشاني،) ايمان آورند، براي آنها بهتر است! (ولي تنها) عده کمي از آنها با ايمانند، و بيشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)
You are the best of the nations raised up for (the benefit of) men; you enjoin what is right and forbid the wrong and believe in Allah; and if the followers of the Book had believed it would have been better for them; of them (some) are believers and most of them are transgressors.
لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ 111
آنها [= اهل کتاب، مخصوصا» يهود] هرگز نمي‌توانند به شما زيان برسانند، جز آزارهاي مختصر؛ و اگر با شما پيکار کنند، به شما پشت خواهند کرد (و شکست مي‌خورند؛ سپس کسي آنها را ياري نمي‌کند.
They shall by no means harm you but with a slight evil; and if they fight with you they shall turn (their) backs to you, then shall they not be helped.
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ 112
هر جا يافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، (و تجديد نظر در روش ناپسند خود،) و (يا) با ارتباط به مردم (و وابستگي به اين و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند؛ و مهر بيچارگي بر آنها زده شده؛ چرا که آنها به آيات خدا، کفر مي‌ورزيدند و پيامبران را بناحق مي‌کشتند. اينها بخاطر آن است که گناه کردند؛ و (به حقوق ديگران،) تجاوز مي‌نمودند.
Abasement is made to cleave to them wherever they are found, except under a covenant with Allah and a covenant with men, and they have become deserving of wrath from Allah, and humiliation is made to cleave to them; this is because they disbelieved in the communications of Allah and slew the prophets unjustly; this is because they disobeyed and exceeded the limits.
لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ 113
آنها همه يکسان نيستند؛ از اهل کتاب، جمعيتي هستند که (به حق و ايمان) قيام مي‌کنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مي‌خوانند؛ در حالي که سجده مي‌نمايند.
They are not all alike; of the followers of the Book there is an upright party; they recite Allah's communications in the nighttime and they adore (Him).
يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ 114
به خدا و روز ديگر ايمان مي‌آورند؛ امر به معروف و نهي از منکر مي‌کنند؛ و در انجام کارهاي نيک، پيشي مي‌گيرند؛ و آنها از صالحانند.
They believe in Allah and the last day, and they enjoin what is right and forbid the wrong and they strive with one another in hastening to good deeds, and those are among the good.
وَ ما يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ 115
و آنچه از اعمال نيک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد! (و پاداش شايسته آن را مي‌بينند.) و خدا از پرهيزکاران، آگاه است.
And whatever good they do, they shall not be denied it, and Allah knows those who guard (against evil).
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 116
کساني که کافر شدند، هرگز نمي‌توانند در پناه اموال و فرزندانشان، از مجازات خدا در امان بمانند! آنها اصحاب دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند.
(As for) those who disbelieve, surely neither their wealth nor their children shall avail them in the least against Allah; and these are the inmates of the fire; therein they shall abide.
مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 117
آنچه آنها در اين زندگي پست دنيوي انفاق مي‌کنند، همانند باد سوزاني است که به زراعت قومي که بر خود ستم کرده (و در غير محل و وقت مناسب، کشت نموده‌اند)، بوزد؛ و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نکرده؛ بلکه آنها، خودشان به خويشتن ستم مي‌کنند.
The likeness of what they spend in the life of this world is as the likeness of wind in which is intense cold (that) smites the seed produce of a people who have done injustice to their souls and destroys it; and Allah is not unjust to them, but they are unjust to themselves.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ 118
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! محرم اسراري از غير خود، انتخاب نکنيد! آنها از هرگونه شر و فسادي در باره شما، کوتاهي نمي‌کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه‌هاي) دشمني از دهان (و کلام)شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهايشان پنهان مي‌دارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راه‌هاي پيشگيري از شر آنها) را براي شما بيان کرديم اگر انديشه کنيد!
O you who believe! do not take for intimate friends from among others than your own people; they do not fall short of inflicting loss upon you; they love what distresses you; vehement hatred has already appeared from out of their mouths, and what their breasts conceal is greater still; indeed, We have made the communications clear to you, if you will understand.
ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 119
شما کساني هستيد که آنها را دوست مي‌داريد؛ اما آنها شما را دوست ندارند! در حالي که شما به همه کتابهاي آسماني ايمان داريد (و آنها به کتاب آسماني شما ايمان ندارند). هنگامي که شما را ملاقات مي‌کنند، (به دروغ) مي‌گويند: «ايمان آورده‌ايم!» اما هنگامي که تنها مي‌شوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مي‌گزند! بگو: «با همين خشمي که داريد بميريد! خدا از (اسرار) درون سينه‌ها آگاه است.»
Lo! you are they who will love them while they do not love you, and you believe in the Book (in) the whole of it; and when they meet you they say: We believe, and when they are alone, they bite the ends of their fingers in rage against you. Say: Die in your rage; surely Allah knows what is in the breasts.
إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ 120
اگر نيکي به شما برسد، آنها را ناراحت مي‌کند؛ و اگر حادثه ناگواري براي شما رخ دهد، خوشحال مي‌شوند. (اما) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگاري پيشه کنيد، نقشه‌هاي (خائنانه) آنان، به شما زياني نمي‌رساند؛ خداوند به آنچه انجام مي‌دهند، احاطه دارد.
If good befalls you, it grieves them, and if an evil afflicts you, they rejoice at it; and if you are patient and guard yourselves, their scheme will not injure you in any way; surely Allah comprehends what they do.
وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 121
و (به ياد آور) زماني را که صبحگاهان، از ميان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براي مؤمنان، بيرون رفتي! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاي مختلفي را که درباره طرح جنگ گفته مي‌شد، مي‌شنيد؛ و انديشه‌هايي را که بعضي در سر مي‌پروراندند، مي‌دانست).
And when you did go forth early in the morning from your family to lodge the believers in encampments for war and Allah is Hearing, Knowing.
إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 122
(و نيز به ياد آور) زماني را که دو طايفه از شما تصميم گرفتند سستي نشان دهند (و از وسط راه بازگردند)؛ و خداوند پشتيبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از اين فکر بازگردند)؛ و افراد باايمان، بايد تنها بر خدا توکل کنند!
When two parties from among you had determined that they should show cowardice, and Allah was the guardian of them both, and in Allah should the believers trust.
وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 123
خداوند شما را در «بدر» ياري کرد (و بر دشمنان خطرناک، پيروز ساخت)؛ در حالي که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بوديد. پس، از خدا بپرهيزيد (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پيامبر نکنيد)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشيد!
And Allah did certainly assist you at Badr when you were weak; be careful of (your duty to) Allah then, that you may give thanks.
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ 124
در آن هنگام که تو به مؤمنان مي‌گفتني: «آيا کافي نيست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود مي‌آيند، ياري کند؟!»
When you said to the believers: Does it not suffice you that your Lord should assist you with three thousand of the angels sent down?
بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ 125
آري، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه کنيد، و دشمن به همين زودي به سراغ شما بيايد، خداوند شما را به پنج هراز نفر از فرشتگان، که نشانه‌هايي با خود دارند، مدد خواهد داد!
Yea! if you remain patient and are on your guard, and they come upon you in a headlong manner, your Lord will assist you with five thousand of the havoc-making angels.
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ 126
ولي اينها را خداوند فقط بشارت، و براي اطمينان خاطر شما قرار داده؛ وگرنه، پيروزي تنها از جانب خداوند تواناي حکيم است!
And Allah did not make it but as good news for you, and that your hearts might be at ease thereby, and victory is only from Allah, the Mighty, the Wise.
لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ 127
(اين وعده را که خدا به شما داده،) براي اين است که قسمتي از پيکر لشکر کافران را قطع کند؛ يا آنها را با ذلت برگرداند؛ تا مأيوس و نااميد، (به وطن خود) بازگردند.
That He may cut off a portion from among those who disbelieve, or abase them so that they should return disappointed of attaining what they desired.
لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‏ءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ 128
هيچ‌گونه اختياري (در باره عفو کافران، يا مؤمنان فراري از جنگ،) براي تو نيست؛ مگر اينکه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، يا مجازات کند؛ زيرا آنها ستمگرند.
You have no concern in the affair whether He turns to them (mercifully) or chastises them, for surely they are unjust.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 129
و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، مي‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد، مجازات مي‌کند؛ و خداوند آمرزنده مهربان است.
And whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's; He forgives whom He pleases and chastises whom He pleases; and Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 130
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد!
O you who believe! do not devour usury, making it double and redouble, and be careful of (your duty to) Allah, that you may be successful.
وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ 131
و از آتشي بپرهيزيد که براي کافران آماده شده است!
And guard yourselves against the fire which has been prepared for the unbelievers.
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 132
و خدا و پيامبر را اطاعت کنيد، تا مشمول رحمت شويد!
And obey Allah and the Apostle, that you may be shown mercy.
وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ 133
و شتاب کنيد براي رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتي که وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براي پرهيزگاران آماده شده است.
And hasten to forgiveness from your Lord; and a Garden, the extensiveness of which is (as) the heavens and the earth, it is prepared for those who guard (against evil).
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 134
همانها که در توانگري و تنگدستي، انفاق مي‌کنند؛ و خشم خود را فرو مي‌برند؛ و از خطاي مردم درمي‌گذرند؛ و خدا نيکوکاران را دوست دارد.
Those who spend (benevolently) in ease as well as in straitness, and those who restrain (their) anger and pardon men; and Allah loves the doers of good (to others).
وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 135
و آنها که وقتي مرتکب عمل زشتي شوند، يا به خود ستم کنند، به ياد خدا مي‌افتند؛ و براي گناهان خود، طلب آمرزش مي‌کنند -و کيست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمي‌ورزند، با اينکه مي‌دانند.
And those who when they commit an indecency or do injustice to their souls remember Allah and ask forgiveness for their faults-- and who forgives the faults but Allah, and (who) do not knowingly persist in what they have done.
أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ 136
آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهايي است که از زير درختانش، نهرها جاري است؛ جاودانه در آن ميمانند؛ چه نيکو است پاداش اهل عمل!
(As for) these-- their reward is forgiveness from their Lord, and gardens beneath which rivers flow, to abide in them, and excellent is the reward of the laborers.
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ 137
پيش از شما، سنت‌هايي وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهايي داشتند؛ که شما نيز، همانند آن را داريد.) پس در روي زمين، گردش کنيد و ببينيد سرانجام تکذيب‌کنندگان (آيات خدا) چگونه بود؟!
Indeed there have been examples before you; therefore travel in the earth and see what was the end of the rejecters.
هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ 138
اين، بياني است براي عموم مردم؛ و هدايت و اندرزي است براي پرهيزگاران!
This is a clear statement for men, and a guidance and an admonition to those who guard (against evil).
وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 139
و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد!
And be not infirm, and be not grieving, and you shall have the upper hand if you are believers.
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ 140
اگر (در ميدان احد،) به شما جراحتي رسيد (و ضربه‌اي وارد شد)، به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتي همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها(ي پيروزي و شکست) را در ميان مردم مي‌گردانيم؛ (-و اين خاصيت زندگي دنياست-) تا خدا، افرادي را که ايمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از ميان شما، شاهداني بگيرد. و خدا ظالمان را دوست نمي‌دارد.
If a wound has afflicted you (at Ohud), a wound like it has also afflicted the (unbelieving) people; and We bring these days to men by turns, and that Allah may know those who believe and take witnesses from among you; and Allah does not love the unjust.
وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ 141
و تا خداوند، افراد باايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند)؛ و کافران را به تدريج نابود سازد.
And that He may purge those who believe and deprive the unbelievers of blessings.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ 142
آيا چنين پنداشتيد که (تنها با ادعاي ايمان) وارد بهشت خواهيد شد، در حالي که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!
Do you think that you will enter the garden while Allah has not yet known those who strive hard from among you, and (He has not) known the patient.
وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ 143
و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پيش از آنکه با آن روبه‌رو شويد، آرزو مي‌کرديد؛ سپس آن را با چشم خود ديديد، در حالي که به آن نگاه مي‌کرديد (و حاضر نبوديد به آن تن دردهيد! چقدر ميان گفتار و کردار شما فاصله است؟!)
And certainly you desired death before you met it, so indeed you have seen it and you look (at it)
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ 144
محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگري نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا کشته شود، شما به عقب برمي‌گرديد؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهليت و کفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرري نمي‌زند؛ و خداوند بزودي شاکران (و استقامت‌کنندگان) را پاداش خواهد داد.
And Muhammad is no more than an apostle; the apostles have already passed away before him; if then he dies or is killed will you turn back upon your heels? And whoever turns back upon his heels, he will by no means do harm to Allah in the least and Allah will reward the grateful.
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ 145
هيچ‌کس، جز به فرمان خدا، نمي‌ميرد؛ سرنوشتي است تعيين شده؛ (بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهي است.) هر کس پاداش دنيا را بخواهد (و در زندگي خود، در اين راه گام بردارد،) چيزي از آن به او خواهيم داد؛ و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او مي‌دهيم؛ و بزودي سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.
And a soul will not die but with the permission of Allah the term is fixed; and whoever desires the reward of this world, I shall give him of it, and whoever desires the reward of the hereafter I shall give him of it, and I will reward the grateful.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ 146
چه بسيار پيامبراني که مردان الهي فراواني به همراه آنان جنگ کردند! آنها هيچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مي‌رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند)؛ و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد.
And how many a prophet has fought with whom were many worshippers of the Lord; so they did not become weak-hearted on account of what befell them in Allah's way, nor did they weaken, nor did they abase themselves; and Allah loves the patient.
وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ 147
سخنشان تنها اين بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاي ما در کارها، چشم‌پوشي کن! قدمهاي ما را استوار بدار! و ما را بر جمعيت کافران، پيروز گردان!
And their saying was no other than that they said: Our Lord! forgive us our faults and our extravagance in our affair and make firm our feet and help us against the unbelieving people.
فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 148
از اين‌رو خداوند پاداش اين جهان، و پاداش نيک آن جهان را به آنها داد؛ و خداوند نيکوکاران را دوست مي‌دارد.
So Allah gave them the reward of this world and better reward of the hereafter and Allah loves those who do good (to others).
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ 149
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر از کساني که کافر شده‌اند اطاعت کنيد، شما را به گذشته‌هايتان بازمي‌گردانند؛ و سرانجام، زيانکار خواهيد شد.
O you who believe! if you obey those who disbelieve they will turn you back upon your heels, so you will turn back losers.
بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ 150
(آنها تکيه‌گاه شما نيستند،) بلکه ولي و سرپرست شما، خداست؛ و او بهترين ياوران است.
Nay! Allah is your Patron and He is the best of the helpers.
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ 151
بزودي در دلهاي کافران، بخاطر اينکه بدون دليل، چيزهايي را براي خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مي‌افکنيم؛ و جايگاه آنها، آتش است؛ و چه بد جايگاهي است جايگاه ستمکاران!
We will cast terror into the hearts of those who disbelieve, because they set up with Allah that for which He has sent down no authority, and their abode is the fire, and evil is the abode of the unjust.
وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ 152
خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پيروزي بر دشمن در احد،) تحقق بخشيد؛ در آن هنگام (که در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل مي‌رسانديد؛ (و اين پيروزي ادامه داشت) تا اينکه سست شديد؛ و (بر سر رهاکردن سنگرها،) در کار خود به نزاع پرداختيد؛ و بعد از آن که آنچه را دوست مي‌داشتيد (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرماني کرديد. بعضي از شما، خواهان دنيا بودند؛ و بعضي خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پيروزي شما به شکست انجاميد؛) تا شما را آزمايش کند. و او شما را بخشيد؛ و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد.
And certainly Allah made good to you His promise when you slew them by His permission, until when you became weak-hearted and disputed about the affair and disobeyed after He had shown you that which you loved; of you were some who desired this world and of you were some who desired the hereafter; then He turned you away from them that He might try you; and He has certainly pardoned you, and Allah is Gracious to the believers.
إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 153
(به خاطر بياوريد) هنگامي را که از کوه بالا ميرفتيد؛ و جمعي در وسط بيابان پراکنده شدند؛ و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمي‌کرديد، و پيامبر از پشت سر، شما را صدا مي‌زد. سپس اندوه‌ها را يکي پس از ديگري به شما جزا داد؛ اين بخاطر آن بود که ديگر براي از دست رفتن (غنايم جنگي) غمگين نشويد، و نه بخاطر مصيبت‌هايي که بر شما وارد مي‌گردد. و خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است.
When you ran off precipitately and did not wait for any one, and the Apostle was calling you from your rear, so He gave you another sorrow instead of (your) sorrow, so that you might not grieve at what had escaped you, nor (at) what befell you; and Allah is aware of what you do.
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 154
سپس بدنبال اين غم و اندوه، آرامشي بر شما فرستاد. اين آرامش، بصورت خواب سبکي بود که (در شب بعد از حادثه احد،) گروهي از شما را فرا گرفت؛ اماگروه ديگري در فکر جان خويش بودند؛ (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاي نادرستي -همچون گمانهاي دوران جاهليت- درباره خدا داشتند؛ و مي‌گفتند: «آيا چيزي از پيروزي نصيب ما مي‌شود؟!» بگو: «همه کارها (و پيروزيها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چيزي را پنهان مي‌دارند که براي تو آشکار نمي‌سازند؛ مي‌گويند: «اگر ما سهمي از پيروزي داشتيم، در اين جا کشته نمي‌شديم!» بگو: «اگر هم در خانه‌هاي خود بوديد، آنهايي که کشته‌شدن بر آنها مقرر شده بود، قطعا به سوي آرامگاه‌هاي خود، بيرون مي‌آمدند (و آنها را به قتل مي‌رساندند). و اينها براي اين است که خداوند، آنچه در سينه‌هايتان پنهان داريد، بيازمايد؛ و آنچه را در دلهاي شما (از ايمان) است، خالص گرداند؛ و خداوند از آنچه در درون سينه‌هاست، با خبر است.
Then after sorrow He sent down security upon you, a calm coming upon a party of you, and (there was) another party whom their own souls had rendered anxious; they entertained about Allah thoughts of ignorance quite unjustly, saying: We have no hand in the affair. Say: Surely the affair is wholly (in the hands) of Allah. They conceal within their souls what they would not reveal to you. They say: Had we any hand in the affair, we would not have been slain here. Say: Had you remained in your houses, those for whom slaughter was ordained would certainly have gone forth to the places where they would be slain, and that Allah might test what was in your breasts and that He might purge what was in your hearts; and Allah knows what is in the breasts.
إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ 155
کساني که در روز روبرو شدن دو جمعيت با يکديگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شيطان آنها را بر اثر بعضي از گناهاني که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشيد. خداوند، آمرزنده و بردبار است.
(As for) those of you who turned back on the day when the two armies met, only the Shaitan sought to cause them to make a slip on account of some deeds they had done, and certainly Allah has pardoned them; surely Allah is Forgiving, Forbearing.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كانُوا غُزًّى لَوْ كانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 156
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! همانند کافران نباشيد که چون برادرانشان به مسافرتي مي‌روند، يا در جنگ شرکت مي‌کنند (و از دنيا مي‌روند و يا کشته مي‌شوند)، مي‌گويند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمي‌مردند و کشته نمي‌شدند!» (شما از اين گونه سخنان نگوييد،) تا خدا اين حسرت را بر دل آنها [= کافران‌] بگذارد. خداوند، زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ (و زندگي و مرگ، به دست اوست؛) و خدا به آنچه انجام مي‌دهيد، بيناست.
O you who believe! be not like those who disbelieve and say of their brethren when they travel in the earth or engage in fighting: Had they been with us, they would not have died and they would not have been slain; so Allah makes this to be an intense regret in their hearts; and Allah gives life and causes death and Allah sees what you do.
وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ 157
اگر هم در راه خدا کشته شويد يا بميريد، (زيان نکرده‌ايد؛ زيرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود،) جمع آوري ميکنند، بهتر است!
And if you are slain in the way of Allah or you die, certainly forgiveness from Allah and mercy is better than what they amass.
وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ 158
و اگر بميريد يا کشته شويد، به سوي خدا محشور مي‌شويد. (بنابراين، فاني نمي‌شويد که از فنا، وحشت داشته باشيد.)
And if indeed you die or you are slain, certainly to Allah shall you be gathered together.
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ 159
به (برکت) رحمت الهي، در برابر آنان [= مردم‌] نرم (و مهربان) شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراکنده مي‌شدند. پس آنها را ببخش و براي آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامي که تصميم گرفتي، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
Thus it is due to mercy from Allah that you deal with them gently, and had you been rough, hard hearted, they would certainly have dispersed from around you; pardon them therefore and ask pardon for them, and take counsel with them in the affair; so when you have decided, then place your trust in Allah; surely Allah loves those who trust.
إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 160
اگر خداوند شما را ياري کند، هيچ کس بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از ياري شما بردارد، کيست که بعد از او، شما را ياري کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند بايد توکل کنند!
If Allah assists you, then there is none that can overcome you, and if He forsakes you, who is there then that can assist you after Him? And on Allah should the believers rely.
وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 161
(گمان کرديد ممکن است پيامبر به شما خيانت کند؟! در حالي که) ممکن نيست هيچ پيامبري خيانت کند! و هر کس خيانت کند، روز رستاخيز، آنچه را در آن خيانت کرده، با خود (به صحنه محشر) مي‌آورد؛ سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، بطور کامل داده مي‌شود؛ و (به همين دليل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهند ديد).
And it is not attributable to a prophet that he should act unfaithfully; and he who acts unfaithfully shall bring that in respect of which he has acted unfaithfully on the day of resurrection; then shall every soul be paid back fully what it has earned, and they shall not be dealt with unjustly.
أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 162
آيا کسي که از رضاي خدا پيروي کرده، همانند کسي است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جايگاه او جهنم، و پايان کار او بسيار بد است.
Is then he who follows the pleasure of Allah like him who has made himself deserving of displeasure from Allah, and his abode is hell; and it is an evil destination.
هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ 163
هر يک از آنان، درجه و مقامي در پيشگاه خدا دارند؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهند، بيناست.
There are (varying) grades with Allah, and Allah sees what they do.
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ 164
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگي بخشيد] هنگامي که در ميان آنها، پيامبري از خودشان برانگيخت؛ که آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهي آشکاري بودند.
Certainly Allah conferred a benefit upon the believers when He raised among them an Apostle from among themselves, reciting to them His communications and purifying them, and teaching them the Book and the wisdom, although before that they were surely in manifest error.
أَ وَ لَمَّا أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها قُلْتُمْ أَنَّى هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 165
آيا هنگامي که مصيبتي (در ميدان جنک احد) به شما رسيد، در حالي که دو برابر آن را (در ميدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بوديد، گفتيد: «اين مصيبت از کجاست؟!» بگو: «از ناحيه خود شماست (که در ميدان جنگ احد، با دستور پيامبر مخالفت کرديد)! خداوند بر هر چيزي قادر است. (و چنانچه روش خود را اصلاح کنيد، در آينده شما را پيروز مي‌کند.)»
What! when a misfortune befell you, and you had certainly afflicted (the unbelievers) with twice as much, you began to say: Whence is this? Say: It is from yourselves; surely Allah has power over all things.
وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ 166
و آنچه (در روز احد،) در روزي که دو دسته [= مؤمنان و کافران‌] با هم نبرد کردند به شما رسيد، به فرمان خدا (و طبق سنت الهي) بود؛ و براي اين بود که مؤمنان را مشخص کند.
And what befell you on the day when the two armies met (at Ohud) was with Allah's knowledge, and that He might know the believers.
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا وَ قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ 167
و نيز براي اين بود که منافقان شناخته شوند؛ آنهايي که به ايشان گفته شد: «بياييد در راه خدا نبرد کنيد! يا (حداقل) از حريم خود، دفاع نماييد!» گفتند: «اگر مي‌دانستيم جنگي روي خواهد داد، از شما پيروي مي‌کرديم. (اما مي‌دانيم جنگي نمي‌شود.)» آنها در آن هنگام، به کفر نزديکتر بودند تا به ايمان؛ به زبان خود چيزي مي‌گويند که در دلهايشان نيست! و خداوند از آنچه کتمان مي‌کنند، آگاهتر است.
And that He might know the hypocrites; and it was said to them: Come, fight in Allah's way, or defend yourselves. They said: If we knew fighting, we would certainly have followed you. They were on that day much nearer to unbelief than to belief. They say with their mouths what is not in their hearts, and Allah best knows what they conceal.
الَّذِينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 168
(منافقان) آنها هستند که به برادران خود -در حالي که از حمايت آنها دست کشيده بودند- گفتند: «اگر آنها از ما پيروي مي‌کردند، کشته نمي‌شدند!» بگو: «(مگر شما مي‌توانيد مرگ افراد را پيش‌بيني کنيد؟!) پس مرگ را از خودتان دور سازيد اگر راست مي‌گوييد!»
Those who said of their brethren whilst they (themselves) held back: Had they obeyed us, they would not have been killed. Say: Then avert death from yourselves if you speak the truth.
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ 169
(اي پيامبر!) هرگز گمان مبر کساني که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شوند.
And reckon not those who are killed in Allah's way as dead; nay, they are alive (and) are provided sustenance from their Lord;
فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 170
آنها بخاطر نعمتهاي فراواني که خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند؛ و بخاطر کساني که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهيدان آينده ]، خوشوقتند؛ (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مي‌بينند؛ و مي‌دانند) که نه ترسي بر آنهاست، و نه غمي خواهند داشت.
Rejoicing in what Allah has given them out of His grace and they rejoice for the sake of those who, (being left) behind them, have not yet joined them, that they shall have no fear, nor shall they grieve.
يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 171
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نيز) مسرورند؛ و (مي‌بينند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضايع نمي‌کند؛ (نه پاداش شهيدان، و نه پاداش مجاهداني که شهيد نشدند).
They rejoice on account of favor from Allah and (His) grace, and that Allah will not waste the reward of the believers.
الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ 172
آنها که دعوت خدا و پيامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتي که به ايشان رسيد، اجابت کردند؛ (و هنوز زخمهاي ميدان احد التيام نيافته بود، به سوي ميدان «حمرار الاسد» حرکت نمودند؛) براي کساني از آنها، که نيکي کردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگي است.
(As for) those who responded (at Ohud) to the call of Allah and the Apostle after the wound had befallen them, those among them who do good (to others) and guard (against evil) shall have a great reward.
الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ 173
اينها کساني بودند که (بعضي از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن ] براي (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافي است؛ و او بهترين حامي ماست.»
Those to whom the people said: Surely men have gathered against you, therefore fear them, but this increased their faith, and they said: Allah is sufficient for us and most excellent is the Protector.
فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ 174
به همين جهت، آنها (از اين ميدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند؛ در حالي که هيچ ناراحتي به آنان نرسيد؛ و از رضاي خدا، پيروي کردند؛ و خداوند داراي فضل و بخشش بزرگي است.
So they returned with favor from Allah and (His) grace, no evil touched them and they followed the pleasure of Allah; and Allah is the Lord of mighty grace.
إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 175
اين فقط شيطان است که پيروان خود را (با سخنان و شايعات بي‌اساس،) مي‌ترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد!
It is only the Shaitan that causes you to fear from his friends, but do not fear them, and fear Me if you are believers.
وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 176
کساني که در راه کفر، شتاب ميکنند، تو را غمگين نسازند! به يقين، آنها هرگز زياني به خداوند نمي‌رسانند. (بعلاوه) خدا مي‌خواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد؛ و در نتيجه،) بهره‌اي براي آنها در آخرت قرار ندهد. و براي آنها مجازات بزرگي است!
And let not those grieve you who fall into unbelief hastily; surely they can do no harm to Allah at all; Allah intends that He should not give them any portion in the hereafter, and they shall have a grievous chastisement.
إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 177
(آري،) کساني که ايمان را دادند و کفر را خريداري کردند، هرگز به خدا زياني نمي‌رسانند؛ و براي آنها، مجازات دردناکي است!
Surely those who have bought unbelief at the price of faith shall do no harm at all to Allah, and they shall have a painful chastisement.
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ 178
آنها که کافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت مي‌دهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مي‌دهيم فقط براي اينکه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براي آنها، عذاب خوارکننده‌اي (آماده شده) است!
And let not those who disbelieve think that Our granting them respite is better for their souls; We grant them respite only that they may add to their sins; and they shall have a disgraceful chastisement.
ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ 179
چنين نبود که خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه که شما هستيد واگذارد؛ مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد. و نيز چنين نبود که خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از اين راه بشناسيد؛ اين بر خلاف سنت الهي است؛) ولي خداوند از ميان رسولان خود، هر کس را بخواهد برميگزيند؛ (و قسمتي از اسرار نهان را که براي مقام رهبري او لازم است، در اختيار او مي‌گذارد.) پس (اکنون که اين جهان، بوته آزمايش پاک و ناپاک است،) به خدا و رسولان او ايمان بياوريد! و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه کنيد، پاداش بزرگي براي شماست.
On no account will Allah leave the believers in the condition which you are in until He separates the evil from the good; nor is Allah going to make you acquainted with the unseen, but Allah chooses of His apostles whom He pleases; therefore believe in Allah and His apostles; and if you believe and guard (against evil), then you shall have a great reward.
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 180
کساني که بخل مي‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خويش به آنان داده، انفاق نمي‌کنند، گمان نکنند اين کار به سود آنها است؛ بلکه براي آنها شر است؛ بزودي در روز قيامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقي به گردنشان مي‌افکنند. و ميراث آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است.
And let not those deem, who are niggardly in giving away that which Allah has granted them out of His grace, that it is good for them; nay, it is worse for them; they shall have that whereof they were niggardly made to cleave to their necks on the resurrection day; and Allah's is the heritage of the heavens and the earth; and Allah is aware of what you do.
لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ 181
خداوند، سخن آنها را که گفتند: «خدا فقير است، و ما بي‌نيازيم»، شنيد! به زودي آنچه را گفتند، خواهيم نوشت؛ و (همچنين) کشتن پيامبران را بناحق (مي‌نويسيم)؛ و به آنها مي‌گوييم: «بچشيد عذاب سوزان را (در برابر کارهايتان!)»
Allah has certainly heard the saying of those who said: Surely Allah is poor and we are rich. I will record what they say, and their killing the prophets unjustly, and I will say: Taste the chastisement of burning.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ 182
اين بخاطر چيزي است که دستهاي شما از پيش فرستاده (و نتيجه کار شماست) و بخاطر آن است که خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمي‌کند.
This is for what your own hands have sent before and because Allah is not in the least unjust to the servants.
الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 183
(اينها) همان کساني (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته که به هيچ پيامبري ايمان نياوريم تا (اين معجزه را انجام دهد:) يک قرباني بياورد، که آتش [= صاعقه آسماني‌] آن را بخورد!» بگو: «پيامبراني پيش از من، براي شما آمدند؛ و دلايل روشن، و آنچه را گفتيد آوردند؛ پس چرا آنها را به قتل رسانديد اگر راست مي‌گوييد؟!»
(Those are they) who said: Surely Allah has enjoined us that we should not believe in any apostle until he brings us an offering which the fire consumes. Say: Indeed, there came to you apostles before me with clear arguments and with that which you demand; why then did you kill them if you are truthful?
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنِيرِ 184
پس (اگر اين بهانه‌جويان،) تو را تکذيب کنند، (چيز تازه‌اي نيست؛) رسولان پيش از تو (نيز) تکذيب شدند؛ پيامبراني که دلايل آشکار، و نوشته‌هاي متين و محکم، و کتاب روشني‌بخش آورده بودند.
But if they reject you, so indeed were rejected before you apostles who came with clear arguments and scriptures and the illuminating book.
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ 185
هر کسي مرگ را مي‌چشد؛ و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قيامت خواهيد گرفت؛ آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات يافته و رستگار شده‌اند و زندگي دنيا، چيزي جز سرمايه فريب نيست!
Every soul shall taste of death, and you shall only be paid fully your reward on the resurrection day; then whoever is removed far away from the fire and is made to enter the garden he indeed has attained the object; and the life of this world is nothing but a provision of vanities.
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 186
به يقين (همه شما) در اموال و جانهاي خود، آزمايش مي‌شويد! و از کساني که پيش از شما به آنها کتاب (آسماني) داده شده [= يهود]، و (همچنين) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد! و اگر استقامت کنيد و تقوا پيشه سازيد، (شايسته‌تر است؛ زيرا) اين از کارهاي مهم و قابل اطمينان است.
You shall certainly be tried respecting your wealth and your souls, and you shall certainly hear from those who have been given the Book before you and from those who are polytheists much annoying talk; and if you are patient and guard (against evil), surely this is one of the affairs (which should be) determined upon.
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ 187
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که خدا، از کساني که کتاب (آسماني) به آنها داده شده، پيمان گرفت که حتما آن را براي مردم آشکار سازيد و کتمان نکنيد! ولي آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهاي کمي فروختند؛ و چه بد متاعي مي‌خرند؟!
And when Allah made a covenant with those who were given the Book: You shall certainly make it known to men and you shall not hide it; but they cast it behind their backs and took a small price for it; so evil is that which they buy.
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 188
گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال مي‌شوند، و دوست دارند در برابر کار (نيکي) که انجام نداده‌اند مورد ستايش قرار گيرند، از عذاب (الهي) برکنارند! (بلکه) براي آنها، عذاب دردناکي است!
Do not think those who rejoice for what they have done and love that they should be praised for what they have not done-- so do by no means think them to be safe from the chastisement, and they shall have a painful chastisement.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 189
و حکومت آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خدا بر همه چيز تواناست.
And Allah's is the kingdom of the heavens and the earth, and Allah has power over all things.
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ 190
مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌هاي (روشني) براي خردمندان است.
Most surely in the creation of the heavens and the earth and the alternation of the night and the day there are signs for men who understand.
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ 191
همانها که خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابيده‌اند، ياد مي‌کنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مي‌انديشند؛ (و مي‌گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‌اي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!
Those who remember Allah standing and sitting and lying on their sides and reflect on the creation of the heavens and the earth: Our Lord! Thou hast not created this in vain! Glory be to Thee; save us then from the chastisement of the fire:
رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ 192
پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افکني، او را خوار و رسوا ساخته‌اي! و براي افراد ستمگر، هيچ ياوري نيست!
Our Lord! surely whomsoever Thou makest enter the fire, him Thou hast indeed brought to disgrace, and there shall be no helpers for the unjust:
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ 193
پروردگارا! ما صداي منادي (تو) را شنيديم که به ايمان دعوت مي‌کرد که: «به پروردگار خود، ايمان بياوريد!» و ما ايمان آورديم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بديهاي ما را بپوشان! و ما را با نيکان (و در مسير آنها) بميران!
Our Lord! surely we have heard a preacher calling to the faith, saying: Believe in your Lord, so we did believe; Our Lord! forgive us therefore our faults, and cover our evil deeds and make us die with the righteous.
رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ 194
پروردگارا! آنچه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودي، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچ‌گاه از وعده خود، تخلف نمي‌کني.
Our Lord! and grant us what Thou hast promised us by Thy apostles; and disgrace us not on the day of resurrection; surely Thou dost not fail to perform the promise.
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ 195
خداوند، درخواست آنها را پذيرفت؛ (و فرمود:) من عمل هيچ عمل‌کننده‌اي از شما را، زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم کرد؛ شما همنوعيد، و از جنس يکديگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‌هاي خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بيقين گناهانشان را مي‌بخشم؛ و آنها را در باغهاي بهشتي، که از زير درختانش نهرها جاري است، وارد مي‌کنم. اين پاداشي است از طرف خداوند؛ و بهترين پاداشها نزد پروردگار است.
So their Lord accepted their prayer: That I will not waste the work of a worker among you, whether male or female, the one of you being from the other; they, therefore, who fled and were turned out of their homes and persecuted in My way and who fought and were slain, I will most certainly cover their evil deeds, and I will most certainly make them enter gardens beneath which rivers flow; a reward from Allah, and with Allah is yet better reward.
لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ 196
رفت و آمد (پيروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفريبد!
Let it not deceive you that those who disbelieve go to and fro in the cities fearlessly.
مَتاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ 197
اين متاع ناچيزي است؛ و سپس جايگاهشان دوزخ، و چه بد جايگاهي است!
A brief enjoyment! then their abode is hell, and evil is the resting-place.
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ 198
ولي کساني (که ايمان دارند، و) از پروردگارشان مي‌پرهيزند، براي آنها باغهايي از بهشت است، که از زير درختانش نهرها جاري است؛ هميشه در آن خواهند بود. اين، نخستين پذيرايي است که از سوي خداوند به آنها مي‌رسد؛ و آنچه در نزد خداست، براي نيکان بهتر است!
But as to those who are careful of (their duty to) their Lord, they shall have gardens beneath which rivers flow, abiding in them; an entertainment from their Lord, and that which is with Allah is best for the righteous.
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعِينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ 199
و از اهل کتاب، کساني هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گرديده، ايمان دارند؛ در برابر (فرمان) خدا خاضعند؛ و آيات خدا را به بهاي ناچيزي نمي‌فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سريع الحساب است. (تمام اعمال نيک آنها را به سرعت حساب مي‌کند، و پاداش مي‌دهد.)
And most surely of the followers of the Book there are those who believe in Allah and (in) that which has been revealed to you and (in) that which has been revealed to them, being lowly before Allah; they do not take a small price for the communications of Allah; these it is that have their reward with their Lord; surely Allah is quick in reckoning.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 200
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنيد! و در برابر دشمنان (نيز)، پايدار باشيد و از مرزهاي خود، مراقبت کنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد!
O you who believe! be patient and excel in patience and remain steadfast, and be careful of (your duty to) Allah, that you may be successful.

تذهیب
نساء
تذهیب

يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً 1
اي مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان کسي که همه شما را از يک انسان آفريد؛ و همسر او را (نيز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراواني (در روي زمين) منتشر ساخت. و از خدايي بپرهيزيد که (همگي به عظمت او معترفيد؛ و) هنگامي که چيزي از يکديگر مي‌خواهيد، نام او را مي‌بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز کنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست.
O people! be careful of (your duty to) your Lord, Who created you from a single being and created its mate of the same (kind) and spread from these two, many men and women; and be careful of (your duty to) Allah, by Whom you demand one of another (your rights), and (to) the ties of relationship; surely Allah ever watches over you.
وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً 2
و اموال يتيمان را (هنگامي که به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنيد! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن يا تبديل نمودن) نخوريد، زيرا اين گناه بزرگي است!
And give to the orphans their property, and do not substitute worthless (things) for (their) good (ones), and do not devour their property (as an addition) to your own property; this is surely a great crime.
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا 3
و اگر مي‌ترسيد که (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نکنيد، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشي کنيد و) با زنان پاک (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر مي‌ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نکنيد، تنها يک همسر بگيريد، و يا از زناني که مالک آنهائيد استفاده کنيد، اين کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيري مي‌کند.
And if you fear that you cannot act equitably towards orphans, then marry such women as seem good to you, two and three and four; but if you fear that you will not do justice (between them), then (marry) only one or what your right hands possess; this is more proper, that you may not deviate from the right course.
وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً 4
و مهر زنان را (بطور کامل) بعنوان يک بدهي (يا عطيه،) به آنان بپردازيد! (ولي) اگر آنها چيزي از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنيد!
And give women their dowries as a free gift, but if they of themselves be pleased to give up to you a portion of it, then eat it with enjoyment and with wholesome result.
وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً 5
اموال خود را، که خداوند وسيله قوام زندگي شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزي دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد!
And do not give away your property which Allah has made for you a (means of) support to the weak of understanding, and maintain them out of (the profits of) it, and clothe them and speak to them words of honest advice.
وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً 6
و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند، بيازماييد! اگر در آنها رشد (کافي) يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد! و پيش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روي اسراف نخوريد! هر کس که بي‌نياز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداري کند؛ و آن کس که نيازمند است، به طور شايسته (و مطابق زحمتي که مي‌کشد،) از آن بخورد. و هنگامي که اموالشان را به آنها بازمي‌گردانيد، شاهد بگيريد! اگر چه خداوند براي محاسبه کافي است.
And test the orphans until they attain puberty; then if you find in them maturity of intellect, make over to them their property, and do not consume it extravagantly and hastily, lest they attain to full age; and whoever is rich, let him abstain altogether, and whoever is poor, let him eat reasonably; then when you make over to them their property, call witnesses in their presence; and Allah is enough as a Reckoner.
لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَفْرُوضاً 7
براي مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بر جاي مي‌گذارند، سهمي است؛ و براي زنان نيز، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مي‌گذارند، سهمي؛ خواه آن مال، کم باشد يا زياد؛ اين سهمي است تعيين شده و پرداختني.
Men shall have a portion of what the parents and the near relatives leave, and women shall have a portion of what the parents and the near relatives leave, whether there is little or much of it; a stated portion.
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً 8
و اگر بهنگام تقسيم (ارث)، خويشاوندان (و طبقه‌اي که ارث نمي‌برند) و يتيمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چيزي از آن اموال را به آنها بدهيد! و با آنان به طور شايسته سخن بگوييد!
And when there are present at the division the relatives and the orphans and the needy, give them (something) out of it and speak to them kind words.
وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً 9
کساني که اگر فرزندان ناتواني از خود بيادگار بگذارند از آينده آنان مي‌ترسند، بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهيزند، و سخني استوار بگويند.
And let those fear who, should they leave behind them weakly offspring, would fear on their account, so let them be careful of (their duty to) Allah, and let them speak right words.
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً 10
کساني که اموال يتيمان را به ظلم و ستم مي‌خورند، (در حقيقت،) تنها آتش مي‌خورند؛ و بزودي در شعله‌هاي آتش (دوزخ) مي‌سوزند.
(As for) those who swallow the property of the orphans unjustly, surely they only swallow fire into their bellies and they shall enter burning fire.
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً 11
خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مي‌کند که سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث از آن آنهاست؛ و اگر يکي باشد، نيمي (از ميراث،) از آن اوست. و براي هر يک از پدر و مادر او، يک ششم ميراث است، اگر (ميت) فرزندي داشته باشد؛ و اگر فرزندي نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براي مادر او يک سوم است (و بقيه از آن پدر است)؛ و اگر او برادراني داشته باشد، مادرش يک ششم مي‌برد (و پنج ششم باقيمانده، براي پدر است). (همه اينها،) بعد از انجام وصيتي است که او کرده، و بعد از اداي دين است -شما نمي‌دانيد پدران و مادران و فرزندانتان، کداميک براي شما سودمندترند!- اين فريضه الهي است؛ و خداوند، دانا و حکيم است.
Allah enjoins you concerning your children: The male shall have the equal of the portion of two females; then if they are more than two females, they shall have two-thirds of what the deceased has left, and if there is one, she shall have the half; and as for his parents, each of them shall have the sixth of what he has left if he has a child, but if he has no child and (only) his two parents inherit him, then his mother shall have the third; but if he has brothers, then his mother shall have the sixth after (the payment of) a bequest he may have bequeathed or a debt; your parents and your children, you know not which of them is the nearer to you in usefulness; this is an ordinance from Allah: Surely Allah is Knowing, Wise.
وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ 12
و براي شما، نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندي نداشته باشند؛ و اگر فرزندي داشته باشند، يک چهارم از آن شماست؛ پس از انجام وصيتي که کرده‌اند، و اداي دين (آنها). و براي زنان شما، يک چهارم ميراث شماست، اگر فرزندي نداشته باشيد؛ و اگر براي شما فرزندي باشد، يک هشتم از آن آنهاست؛ بعد از انجام وصيتي که کرده‌ايد، و اداي دين. و اگر مردي بوده باشد که کلاله [= خواهر يا برادر] از او ارث مي‌برد، يا زني که برادر يا خواهري دارد، سهم هر کدام، يک ششم است (اگر برادران و خواهران مادري باشند)؛ و اگر بيش از يک نفر باشند، آنها در يک سوم شريکند؛ پس از انجام وصيتي که شده، و اداي دين؛ بشرط آنکه (از طريق وصيت و اقرار به دين،) به آنها ضرر نزند. اين سفارش خداست؛ و خدا دانا و بردبار است.
And you shall have half of what your wives leave if they have no child, but if they have a child, then you shall have a fourth of what they leave after (payment of) any bequest they may have bequeathed or a debt; and they shall have the fourth of what you leave if you have no child, but if you have a child then they shall have the eighth of what you leave after (payment of) a bequest you may have bequeathed or a debt; and if a man or a woman leaves property to be inherited by neither parents nor offspring, and he (or she) has a brother or a sister, then each of them two shall have the sixth, but if they are more than that, they shall be sharers in the third after (payment of) any bequest that may have been bequeathed or a debt that does not harm (others); this is an ordinance from Allah: and Allah is Knowing, Forbearing.
تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 13
اينها مرزهاي الهي است؛ و هر کس خدا و پيامبرش را اطاعت کند، (و قوانين او را محترم بشمرد،) خداوند وي را در باغهايي از بهشت وارد مي‌کند که همواره، آب از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن مي‌مانند؛ و اين، پيروزي بزرگي است!
These are Allah's limits, and whoever obeys Allah and His Apostle, He will cause him to enter gardens beneath which rivers flow, to abide in them; and this is the great achievement.
وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ 14
و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد مي‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکننده‌اي است.
And whoever disobeys Allah and His Apostle and goes beyond His limits, He will cause him to enter fire to abide in it, and he shall have an abasing chastisement.
وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً 15
و کساني از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! اگر گواهي دادند، آنان [= زنان‌] را در خانه ها(ي خود) نگاه داريد تا مرگشان فرارسد؛ يا اينکه خداوند، راهي براي آنها قرار دهد.
And as for those who are guilty of an indecency from among your women, call to witnesses against them four (witnesses) from among you; then if they bear witness confine them to the houses until death takes them away or Allah opens some way for them.
وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً 16
و از ميان شما، آن مردان و زناني که (همسر ندارند، و) مرتکب آن کار (زشت) مي‌شوند، آنها را آزار دهيد (و حد بر آنان جاري نماييد)! و اگر توبه کنند، و (خود را) اصلاح نمايند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذريد! زيرا خداوند، توبه‌پذير و مهربان است.
And as for the two who are guilty of indecency from among you, give them both a punishment; then if they repent and amend, turn aside from them; surely Allah is Oft-returning (to mercy), the Merciful.
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً 17
پذيرش توبه از سوي خدا، تنها براي کساني است که کار بدي را از روي جهالت انجام مي‌دهند، سپس زود توبه مي‌کنند. خداوند، توبه چنين اشخاصي را مي‌پذيرد؛ و خدا دانا و حکيم است.
Repentance with Allah is only for those who do evil in ignorance, then turn (to Allah) soon, so these it is to whom Allah turns (mercifully), and Allah is ever Knowing, Wise.
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً 18
براي کساني که کارهاي بد را انجام مي‌دهند، و هنگامي که مرگ يکي از آنها فرا مي‌رسد مي‌گويد: «الان توبه کردم!» توبه نيست؛ و نه براي کساني که در حال کفر از دنيا مي‌روند؛ اينها کساني هستند که عذاب دردناکي برايشان فراهم کرده‌ايم.
And repentance is not for those who go on doing evil deeds, until when death comes to one of them, he says: Surely now I repent; nor (for) those who die while they are unbelievers. These are they for whom We have prepared a painful chastisement.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً 19
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! براي شما حلال نيست که از زنان، از روي اکراه (و ايجاد ناراحتي براي آنها،) ارث ببريد! و آنان را تحت فشار قرار ندهيد که قسمتي از آنچه را به آنها داده‌ايد (از مهر)، تملک کنيد! مگر اينکه آنها عمل زشت آشکاري انجام دهند. و با آنان، بطور شايسته رفتار کنيد! و اگر از آنها، (بجهتي) کراهت داشتيد، (فورا تصميم به جدايي نگيريد!) چه بسا چيزي خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراواني در آن قرار مي‌دهد!
O you who believe! it is not lawful for you that you should take women as heritage against (their) will, and do not straiten them in order that you may take part of what you have given them, unless they are guilty of manifest indecency, and treat them kindly; then if you hate them, it may be that you dislike a thing while Allah has placed abundant good in it.
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً 20
و اگر تصميم گرفتيد که همسر ديگري به جاي همسر خود انتخاب کنيد، و مال فراواني (بعنوان مهر) به او پرداخته‌ايد، چيزي از آن را پس نگيريد! آيا براي بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل مي‌شويد؟!
And if you wish to have (one) wife in place of another and you have given one of them a heap of gold, then take not from it anything; would you take it by slandering (her) and (doing her) manifest wrong?
وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً 21
و چگونه آن را باز پس مي‌گيريد، در حالي که شما با يکديگر تماس و آميزش کامل داشته‌ايد؟ و (از اين گذشته،) آنها (هنگام ازدواج،) از شما پيمان محکمي گرفته‌اند!
And how can you take it when one of you has already gone in to the other and they have made with you a firm covenant?
وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلاً 22
با زناني که پدران شما با آنها ازدواج کرده‌اند، هرگز ازدواج نکنيد! مگر آنچه درگذشته (پيش از نزول اين حکم) انجام شده است؛ زيرا اين کار، عملي زشت و تنفرآور و راه نادرستي است.
And marry not woman whom your fathers married, except what has already passed; this surely is indecent and hateful, and it is an evil way.
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 23
حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه‌ها، و خاله‌ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادراني که شما را شير داده‌اند، و خواهران رضاعي شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش يافته‌اند از همسراني که با آنها آميزش جنسي داشته‌ايد -و چنانچه با آنها آميزش جنسي نداشته‌ايد، (دختران آنها) براي شما مانعي ندارد- و (همچنين) همسرهاي پسرانتان که از نسل شما هستند (-نه پسرخوانده‌ها-) و (نيز حرام است بر شما) جمع ميان دو خواهر کنيد؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.
Forbidden to you are your mothers and your daughters and your sisters and your paternal aunts and your maternal aunts and brothers' daughters and sisters' daughters and your mothers that have suckled you and your foster-sisters and mothers of your wives and your step-daughters who are in your guardianship, (born) of your wives to whom you have gone in, but if you have not gone in to them, there is no blame on you (in marrying them), and the wives of your sons who are of your own loins and that you should have two sisters together, except what has already passed; surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً 24
و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌ايد؛ (زيرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اينها احکامي است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها (که گفته شد)، براي شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختيار کنيد؛ در حالي که پاکدامن باشيد و از زنا، خودداري نماييد. و زناني را که متعه [= ازدواج موقت‌] مي‌کنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهي بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يکديگر توافق کرده‌ايد. (بعدا مي‌توانيد با توافق، آن را کم يا زياد کنيد.) خداوند، دانا و حکيم است.
And all married women except those whom your right hands possess (this is) Allah's ordinance to you, and lawful for you are (all women) besides those, provided that you seek (them) with your property, taking (them) in marriage not committing fornication. Then as to those whom you profit by, give them their dowries as appointed; and there is no blame on you about what you mutually agree after what is appointed; surely Allah is Knowing, Wise.
وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 25
و آنها که توانايي ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باايمان را ندارند، مي‌توانند با زنان پاکدامن از بردگان باايماني که در اختيار داريد ازدواج کنند -خدا به ايمان شما آگاه‌تر است؛ و همگي اعضاي يک پيکريد- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزويج نماييد، و مهرشان را به خودشان بدهيد؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهاني بگيرند. و در صورتي که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافي عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. اين (اجازه ازدواج با کنيزان) براي کساني از شماست که بترسند (از نظر غريزه جنسي) به زحمت بيفتند؛ و (با اين حال نيز) خودداري (از ازدواج با آنان) براي شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.
And whoever among you has not within his power ampleness of means to marry free believing women, then (he may marry) of those whom your right hands possess from among your believing maidens; and Allah knows best your faith: you are (sprung) the one from the other; so marry them with the permission of their masters, and give them their dowries justly, they being chaste, not fornicating, nor receiving paramours; and when they are taken in marriage, then if they are guilty of indecency, they shall suffer half the punishment which is (inflicted) upon free women. This is for him among you who fears falling into evil; and that you abstain is better for you, and Allah is Forgiving, Merciful.
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 26
خداوند مي‌خواهد (با اين دستورها، راه‌هاي خوشبختي و سعادت را) براي شما آشکار سازد، و به سنتهاي (صحيح) پيشينيان رهبري کند. و خداوند دانا و حکيم است.
Allah desires to explain to you, and to guide you into the ways of those before you, and to turn to you (mercifully), and Allah is Knowing, Wise.
وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلاً عَظِيماً 27
خدا مي‌خواهد شما را ببخشد (و از آلودگي پاک نمايد)، اما آنها که پيرو شهواتند، مي‌خواهند شما بکلي منحرف شويد.
And Allah desires that He should turn to you (mercifully), and those who follow (their) lusts desire that you should deviate (with) a great deviation.
يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً 28
خدا ميخواهد (با احکام مربوط به ازدواج با کنيزان و مانند آن،) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعيف آفريده شده؛ (و در برابر طوفان غرايز، مقاومت او کم است)
Allah desires that He should make light your burdens, and man is created weak.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً 29
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اموال يکديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينکه تجارتي با رضايت شما انجام گيرد. و خودکشي نکنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است.
O you who believe! do not devour your property among yourselves falsely, except that it be trading by your mutual consent; and do not kill your people; surely Allah is Merciful to you.
وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً 30
و هر کس اين عمل را از روي تجاوز و ستم انجام دهد، بزودي او را در آتشي وارد خواهيم ساخت؛ و اين کار براي خدا آسان است.
And whoever does this aggressively and unjustly, We will soon cast him into fire; and this is easy to Allah.
إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً 31
اگر از گناهان بزرگي که از آن نهي مي‌شويد پرهيز کنيد، گناهان کوچک شما را مي‌پوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبي وارد مي‌سازيم.
If you shun the great sins which you are forbidden, We will do away with your small sins and cause you to enter an honorable place of entering.
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً 32
برتريهايي را که خداوند براي بعضي از شما بر بعضي ديگر قرار داده آرزو نکنيد! (اين تفاوتهاي طبيعي و حقوقي، براي حفظ نظام زندگي شما، و بر طبق عدالت است. ولي با اين حال،) مردان نصيبي از آنچه به دست مي‌آورند دارند، و زنان نيز نصيبي؛ (و نبايد حقوق هيچ‌يک پايمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، براي رفع تنگناها طلب کنيد! و خداوند به هر چيز داناست.
And do not covet that by which Allah has made some of you excel others; men shall have the benefit of what they earn and women shall have the benefit of what they earn; and ask Allah of His grace; surely Allah knows all things.
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيداً 33
براي هر کسي، وارثاني قرار داديم، که از ميراث پدر و مادر و نزديکان ارث ببرند؛ و (نيز) کساني که با آنها پيمان بسته‌ايد، نصيبشان را بپردازيد! خداوند بر هر چيز، شاهد و ناظر است.
And to every one We have appointed heirs of what parents and near relatives leave; and as to those with whom your rights hands have ratified agreements, give them their portion; surely Allah is a witness over all things.
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً 34
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايي که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهايي که از اموالشان (در مورد زنان) مي‌کنند. و زنان صالح، زناني هستند که متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقي که خدا براي آنان قرار داده، حفظ مي‌کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشي و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوري نماييد! و (اگر هيچ راهي جز شدت عمل، براي وادار کردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه کنيد! و اگر از شما پيروي کردند، راهي براي تعدي بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست.)
Men are the maintainers of women because Allah has made some of them to excel others and because they spend out of their property; the good women are therefore obedient, guarding the unseen as Allah has guarded; and (as to) those on whose part you fear desertion, admonish them, and leave them alone in the sleeping-places and beat them; then if they obey you, do not seek a way against them; surely Allah is High, Great.
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيراً 35
و اگر از جدايي و شکاف ميان آن دو (همسر) بيم داشته باشيد، يک داور از خانواده شوهر، و يک داور از خانواده زن انتخاب کنيد (تا به کار آنان رسيدگي کنند). اگر اين دو داور، تصميم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک مي‌کند؛ زيرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نيات همه، با خبر است).
And if you fear a breach between the two, then appoint judge from his people and a judge from her people; if they both desire agreement, Allah will effect harmony between them, surely Allah is Knowing, Aware.
وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً 36
و خدا را بپرستيد! و هيچ‌چيز را همتاي او قرار ندهيد! و به پدر و مادر، نيکي کنيد؛ همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان، و همسايه نزديک، و همسايه دور، و دوست و همنشين، و واماندگان در سفر، و بردگاني که مالک آنها هستيد؛ زيرا خداوند، کسي را که متکبر و فخر فروش است، (و از اداي حقوق ديگران سرباز مي‌زند،) دوست نمي‌دارد.
And serve Allah and do not associate any thing with Him and be good to the parents and to the near of kin and the orphans and the needy and the neighbor of (your) kin and the alien neighbor, and the companion in a journey and the wayfarer and those whom your right hands possess; surely Allah does not love him who is proud, boastful;
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً 37
آنها کساني هستند که بخل مي‌ورزند، و مردم را به بخل دعوت مي‌کنند، و آنچه را که خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنها داده، کتمان مي‌نمايند. (اين عمل، در حقيقت از کفرشان سرچشمه گرفته؛) و ما براي کافران، عذاب خوارکننده‌اي آماده کرده‌ايم.
Those who are niggardly and bid people to be niggardly and hide what Allah has given them out of His grace; and We have prepared for the unbelievers a disgraceful chastisement.
وَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَرِيناً فَساءَ قَرِيناً 38
و آنها کساني هستند که اموال خود را براي نشان‌دادن به مردم انفاق مي‌کنند، و ايمان به خدا و روز بازپسين ندارند؛ (چرا که شيطان، رفيق و همنشين آنهاست؛) و کسي که شيطان قرين او باشد، بد همنشين و قريني است.
And those who spend their property (in alms) to be seen of the people and do not believe in Allah nor in the last day; and as for him whose associate is the Shaitan, an evil associate is he!
وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً 39
چه مي‌شد اگر آنها به خدا و روز بازپسين ايمان مي‌آوردند، و از آنچه خدا به آنان روزي داده، (در راه او) انفاق مي‌کردند؟! و خداوند از (اعمال و نيات) آنها آگاه است.
And what (harm) would it have done them if they had believed in Allah and the last day and spent (benevolently) of what Allah had given them? And Allah knows them.
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً 40
خداوند (حتي) به اندازه سنگيني ذره‌اي ستم نمي‌کند؛ و اگر کار نيکي باشد، آن را دو چندان مي‌سازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمي (در برابر آن) مي‌دهد.
Surely Allah does not do injustice to the weight of an atom, and if it is a good deed He multiplies it and gives from Himself a great reward.
فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً 41
حال آنها چگونه است آن روزي که از هر امتي، شاهد و گواهي (بر اعمالشان) مي‌آوريم، و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد؟
How will it be, then, when We bring from every people a witness and bring you as a witness against these?
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً 42
در آن روز، آنها که کافر شدند و با پيامبر (ص) بمخالفت برخاستند، آرزو مي‌کنند که اي کاش (خاک بودند، و) خاک آنها با زمينهاي اطراف يکسان مي‌شد (و بکلي محو و فراموش مي‌شدند). در آن روز، (با آن همه گواهان،) سخني را نمي‌توانند از خدا پنهان کنند.
On that day will those who disbelieve and disobey the Apostle desire that the earth were levelled with them, and they shall not hide any word from Allah.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً 43
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! در حال مستي به نماز نزديک نشويد، تا بدانيد چه مي‌گوييد! و همچنين هنگامي که جنب هستيد -مگر اينکه مسافر باشيد- تا غسل کنيد. و اگر بيماريد، يا مسافر، و يا «قضاي حاجت» کرده‌ايد، و يا با زنان آميزش جنسي داشته‌ايد، و در اين حال، آب (براي وضو يا غسل) نيافتيد، با خاک پاکي تيمم کنيد! (به اين طريق که) صورتها و دستهايتان را با آن مسح نماييد. خداوند، بخشنده و آمرزنده است.
O you who believe! do not go near prayer when you are Intoxicated until you know (well) what you say, nor when you are under an obligation to perform a bath-- unless (you are) travelling on the road-- until you have washed yourselves; and if you are sick, or on a journey, or one of you come from the privy or you have touched the women, and you cannot find water, betake yourselves to pure earth, then wipe your faces and your hands; surely Allah is Pardoning, Forgiving.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ 44
آيا نديدي کساني را که بهره‌اي از کتاب (خدا) به آنها داده شده بود، (به جاي اينکه از آن، براي هدايت خود و ديگران استفاده کنند، براي خويش) گمراهي مي‌خرند، و مي‌خواهند شما نيز گمراه شويد؟
Have you not considered those to whom a portion of the Book has been given? They buy error and desire that you should go astray from the way.
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِكُمْ وَ كَفى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ كَفى بِاللَّهِ نَصِيراً 45
خدا به دشمنان شما آگاهتر است؛ (ولي آنها زياني به شما نمي‌رسانند.) و کافي است که خدا ولي شما باشد؛ و کافي است که خدا ياور شما باشد.
And Allah best knows your enemies; and Allah suffices as a Guardian, and Allah suffices as a Helper.
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً 46
بعضي از يهود، سخنان را از جاي خود، تحريف مي‌کنند؛ و (به جاي اينکه بگويند: «شنيديم و اطاعت کرديم»)، مي‌گويند: «شنيديم و مخالفت کرديم! و (نيز مي‌گويند:) بشنو! که هرگز نشنوي! و (از روي تمسخر مي‌گويند:) راعنا [= ما را تحميق کن! ]» تا با زبان خود، حقايق را بگردانند و در آيين خدا، طعنه زنند. ولي اگر آنها (به جاي اين همه لجاجت) مي‌گفتند: «شنيديم و اطاعت کرديم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقايق را درک کنيم)»، براي آنان بهتر،و با واقعيت سازگارتر بود. ولي خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از اين رو جز عده کمي ايمان نمي‌آورند.
Of those who are Jews (there are those who) alter words from their places and say: We have heard and we disobey and: Hear, may you not be made to hear! and: Raina, distorting (the word) with their tongues and taunting about religion; and if they had said (instead): We have heard and we obey, and hearken, and unzurna it would have been better for them and more upright; but Allah has cursed them on account of their unbelief, so they do not believe but a little.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً 47
اي کساني که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پيامبر خود) نازل کرديم -و هماهنگ با نشانه‌هايي است که با شماست- ايمان بياوريد، پيش از آنکه صورتهايي را محو کنيم، سپس به پشت سر بازگردانيم، يا آنها را از رحمت خود دور سازيم، همان گونه که «اصحاب سبت» [= گروهي از تبهکاران بني اسرائيل‌] را دور ساختيم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدني است!
O you who have been given the Book! believe that which We have revealed, verifying what you have, before We alter faces then turn them on their backs, or curse them as We cursed the violaters of the Sabbath, and the command of Allah shall be executed.
إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظِيماً 48
خداوند (هرگز) شرک را نمي‌بخشد! و پايين‌تر از آن را براي هر کس (بخواهد و شايسته بداند) مي‌بخشد. و آن کسي که براي خدا، شريکي قرار دهد، گناه بزرگي مرتکب شده است.
Surely Allah does not forgive that anything should be associated with Him, and forgives what is besides that to whomsoever He pleases; and whoever associates anything with Allah, he devises indeed a great sin.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً 49
آيا نديدي کساني را که خودستايي مي‌کنند؟! (اين خود ستاييها، بي‌ارزش است؛) بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستايش مي‌کند؛ و کمترين ستمي به آنها نخواهد شد.
Have you not considered those who attribute purity to themselves? Nay, Allah purifies whom He pleases; and they shall not be wronged the husk of a date stone.
انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى بِهِ إِثْماً مُبِيناً 50
ببين چگونه بر خدا دروغ مي‌بندند! و همين گناه آشکار، (براي مجازات آنان) کافي است.
See how they forge the lie against Allah, and this is sufficient as a manifest sin.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً 51
آيا نديدي کساني را که بهره‌اي از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با اين حال)، به «جبت» و «طاغوت» [= بت و بت‌پرستان‌] ايمان مي‌آورند، و درباره کافران مي‌گويند: «آنها، از کساني که ايمان آورده‌اند، هدايت يافته‌ترند»؟!
Have you not seen those to whom a portion of the Book has been given? They believe in idols and false deities and say of those who disbelieve: These are better guided in the path than those who believe.
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً 52
آنها کساني هستند که خداوند، ايشان را از رحمت خود، دور ساخته است؛ و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، ياوري براي او نخواهي يافت.
Those are they whom Allah has cursed, and whomever Allah curses you shall not find any helper for him.
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً 53
آيا آنها [= يهود] سهمي در حکومت دارند (که بخواهند چنين داوري کنند)؟ در حالي که اگر چنين بود، (همه چيز را در انحصار خود مي‌گرفتند،) و کمترين حق را به مردم نمي‌دادند.
Or have they a share in the kingdom? But then they would not give to people even the speck in the date stone.
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً 54
يا اينکه نسبت به مردم [= پيامبر و خاندانش‌]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مي‌ورزند؟ ما به آل ابراهيم، (که يهود از خاندان او هستند نيز،) کتاب و حکمت داديم؛ و حکومت عظيمي در اختيار آنها [= پيامبران بني اسرائيل‌] قرار داديم.
Or do they envy the people for what Allah has given them of His grace? But indeed We have given to Ibrahim's children the Book and the wisdom, and We have given them a grand kingdom.
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً 55
ولي جمعي از آنها به آن ايمان آوردند؛ و جمعي راه (مردم را) بر آن بستند. و شعله فروزان آتش دوزخ، براي آنها کافي است!
So of them is he who believes in him, and of them is he who turns away from him, and hell is sufficient to burn.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَزِيزاً حَكِيماً 56
کساني که به آيات ما کافر شدند، بزودي آنها را در آتشي وارد مي‌کنيم که هرگاه پوستهاي تنشان (در آن) بريان گردد (و بسوزد)، پوستهاي ديگري به جاي آن قرار مي‌دهيم، تا کيفر (الهي) را بچشند. خداوند، توانا و حکيم است (و روي حساب، کيفر مي‌دهد).
(As for) those who disbelieve in Our communications, We shall make them enter fire; so oft as their skins are thoroughly burned, We will change them for other skins, that they may taste the chastisement; surely Allah is Mighty, Wise.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً 57
و کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، بزودي آنها را در باغهايي از بهشت وارد مي‌کنيم که نهرها از زير درختانش جاري است؛ هميشه در آن خواهند ماند؛ و همسراني پاکيزه براي آنها خواهد بود؛ و آنان را در سايه‌هاي گسترده (و فرح بخش) جاي ميدهيم.
And (as for) those who believe and do good deeds, We will make them enter gardens beneath which rivers flow, to abide in them for ever; they shall have therein pure mates, and We shall make them enter a dense shade.
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً 58
خداوند به شما فرمان مي‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهيد! و هنگامي که ميان مردم داوري مي‌کنيد، به عدالت داوري کنيد! خداوند، اندرزهاي خوبي به شما مي‌دهد! خداوند، شنوا و بيناست.
Surely Allah commands you to make over trusts to their owners and that when you judge between people you judge with justice; surely Allah admonishes you with what is excellent; surely Allah is Seeing, Hearing.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً 59
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.
O you who believe! obey Allah and obey the Apostle and those in authority from among you; then if you quarrel about anything, refer it to Allah and the Apostle, if you believe in Allah and the last day; this is better and very good in the end.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيداً 60
آيا نديدي کساني را که گمان مي‌کنند به آنچه (از کتابهاي آسماني که) بر تو و بر پيشينيان نازل شده، ايمان آورده‌اند، ولي مي‌خواهند براي داوري نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اينکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شيطان مي‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بيراهه‌هاي دور دستي بيفکند.
Have you not seen those who assert that they believe in what has been revealed to you and what was revealed before you? They desire to summon one another to the judgment of the Shaitan, though they were commanded to deny him, and the Shaitan desires to lead them astray into a remote error.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً 61
و هنگامي که به آنها گفته شود: «به سوي آنچه خداوند نازل کرده، و به سوي پيامبر بياييد»، منافقان را مي‌بيني که (از قبول دعوت) تو، اعراض مي‌کنند!
And when it is said to them: Come to what Allah has revealed and to the Apostle, you will see the hypocrites turning away from you with (utter) aversion.
فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً 62
پس چگونه وقتي به خاطر اعمالشان، گرفتار مصيبتي مي‌شوند، سپس به سراغ تو مي‌آيند، سوگند ياد مي‌کنند که منظور (ما از بردن داوري نزد ديگران)، جز نيکي کردن و توافق (ميان طرفين نزاع،) نبوده است؟!
But how will it be when misfortune befalls them on account of what their hands have sent before? Then they will come to you swearing by Allah: We did not desire (anything) but good and concord.
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً 63
آنها کساني هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، مي‌داند. از (مجازات) آنان صرف نظر کن! و آنها را اندرز ده! و با بياني رسا، نتايج اعمالشان را به آنها گوشزد نما!
These are they of whom Allah knows what is in their hearts; therefore turn aside from them and admonish them, and speak to them effectual words concerning themselves.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً 64
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر براي اين که به فرمان خدا، از وي اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامي که به خود ستم مي‌کردند (و فرمانهاي خدا را زير پا مي‌گذاردند)، به نزد تو مي‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش مي‌کردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار مي‌کرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مي‌يافتند.
And We did not send any apostle but that he should be obeyed by Allah's permission; and had they, when they were unjust to themselves, come to you and asked forgiveness of Allah and the Apostle had (also) asked forgiveness for them, they would have found Allah Oft-returning (to mercy), Merciful.
فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً 65
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينکه در اختلافات خود، تو را به داوري طلبند؛ و سپس از داوري تو، در دل خود احساس ناراحتي نکنند؛ و کاملا تسليم باشند.
But no! by your Lord! they do not believe (in reality) until they make you a judge of that which has become a matter of disagreement among them, and then do not find any straitness in their hearts as to what you have decided and submit with entire submission.
وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً 66
اگر (همانند بعضي از امتهاي پيشين،) به آنان دستور مي‌داديم: «يکديگر را به قتل برسانيد»، و يا: «از وطن و خانه خود، بيرون رويد»، تنها عده کمي از آنها عمل مي‌کردند! و اگر اندرزهايي را که به آنان داده مي‌شد انجام مي‌دادند، براي آنها بهتر بود؛ و موجب تقويت ايمان آنها مي‌شد.
And if We had prescribed for them: Lay down your lives or go forth from your homes, they would not have done it except a few of them; and if they had done what they were admonished, it would have certainly been better for them and best in strengthening (them);
وَ إِذاً لَآتَيْناهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْراً عَظِيماً 67
و در اين صورت، پاداش بزرگي از ناحيه خود به آنها مي‌داديم.
And then We would certainly have given them from Ourselves a great reward.
وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً 68
و آنان را به راه راست، هدايت مي‌کرديم.
And We would certainly have guided them in the right path.
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً 69
و کسي که خدا و پيامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخيز،) همنشين کساني خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پيامبران و صديقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفيقهاي خوبي هستند!
And whoever obeys Allah and the Apostle, these are with those upon whom Allah has bestowed favors from among the prophets and the truthful and the martyrs and the good, and a goodly company are they!
ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ عَلِيماً 70
اين موهبتي از ناحيه خداست. و کافي است که او، (از حال بندگان، و نيات و اعمالشان) آگاه است.
This is grace from Allah, and sufficient is Allah as the Knower.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً 71
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! آمادگي خود را (در برابر دشمن) حفظ کنيد و در دسته‌هاي متعدد، يا بصورت دسته واحد، (طبق شرايط هر زمان و هر مکان،) به سوي دشمن حرکت نماييد!
O you who believe! take your precaution, then go forth in detachments or go forth in a body.
وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً 72
در ميان شما، افرادي (منافق) هستند، که (هم خودشان سست مي‌باشند، و هم) ديگران را به سستي مي‌کشانند؛ اگر مصيبتي به شما برسد، مي‌گويند: «خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبوديم، تا شاهد (آن مصيبت) باشيم!»
And surely among you is he who would certainly hang back! If then a misfortune befalls you he says: Surely Allah conferred a benefit on me that I was not present with them.
وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً 73
و اگر غنيمتي از جانب خدا به شما برسد، درست مثل اينکه هرگز ميان شما و آنها دوستي و مودتي نبوده، مي‌گويند: «اي کاش ما هم با آنها بوديم، و به رستگاري (و پيروزي) بزرگي مي‌رسيديم!»
And if grace from Allah come to you, he would certainly cry out, as if there had not been any friendship between you and him: Would that I had been with them, then I should have attained a mighty good fortune.
فَلْيُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً 74
کساني که زندگي دنيا را به آخرت فروخته‌اند، بايد در راه خدا پيکار کنند!و آن کس که در راه خدا پيکار کند، و کشته شود يا پيروز گردد، پاداش بزرگي به او خواهيم داد.
Therefore let those fight in the way of Allah, who sell this world's life for the hereafter; and whoever fights in the way of Allah, then be he slain or be he victorious, We shall grant him a mighty reward.
وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً 75
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکاني که (به دست ستمگران)تضعيف شده‌اند، پيکار نمي‌کنيد؟! همان افراد (ستمديده‌اي) که مي‌گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براي ما سرپرستي قرار ده! و از جانب خود، يار و ياوري براي ما تعيين فرما!
And what reason have you that you should not fight in the way of Allah and of the weak among the men and the women and the children, (of) those who say: Our Lord! cause us to go forth from this town, whose people are oppressors, and give us from Thee a guardian and give us from Thee a helper.
الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً 76
کساني که ايمان دارند، در راه خدا پيکار مي‌کنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيکار کنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا که نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است.
Those who believe fight in the way of Allah, and those who disbelieve fight in the way of the Shaitan. Fight therefore against the friends of the Shaitan; surely the strategy of the Shaitan is weak.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً 77
آيا نديدي کساني را که (در مکه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا کنيد! و زکات بپردازيد!» (اما آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولي هنگامي که (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعي از آنان، از مردم مي‌ترسيدند، همان گونه که از خدا مي‌ترسند، بلکه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتي؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديکي تأخير نينداختي؟!» به آنها بگو: «سرمايه زندگي دنيا، ناچيز است!و سراي آخرت، براي کسي که پرهيزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شکاف هسته خرمايي، به شما ستم نخواهد شد!
Have you not seen those to whom it was said: Withhold your hands, and keep up prayer and pay the poor-rate; but when fighting is prescribed for them, lo! a party of them fear men as they ought to have feared Allah, or (even) with a greater fear, and say: Our Lord! why hast Thou ordained fighting for us? Wherefore didst Thou not grant us a delay to a near end? Say: The provision of this world is short, and the hereafter is better for him who guards (against evil); and you shall not be wronged the husk of a date stone.
أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً 78
هر جا باشيد، مرگ شما را درمي‌يابد؛ هر چند در برجهاي محکم باشيد! و اگر به آنها [= منافقان‌] حسنه (و پيروزي) برسد، مي‌گويند: «اين، از ناحيه خداست.»و اگر سيئه (و شکستي) برسد، مي‌گويند: «اين، از ناحيه توست.» بگو: «همه اينها از ناحيه خداست.» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخني را درک کنند؟!
Wherever you are, death will overtake you, though you are in lofty towers, and if a benefit comes to them, they say: This is from Allah; and if a misfortune befalls them, they say: This is from you. Say: All is from Allah, but what is the matter with these people that they do not make approach to understanding what is told (them)?
ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً 79
(آري،) آنچه از نيکيها به تو مي‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدي به تو مي‌رسد، از سوي خود توست. و ما تو را رسول براي مردم فرستاديم؛ و گواهي خدا در اين باره، کافي است!
Whatever benefit comes to you (O man!), it is from Allah, and whatever misfortune befalls you, it is from yourself, and We have sent you (O Prophet!), to mankind as an apostle; and Allah is sufficient as a witness.
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً 80
کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسي که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاديم (و در برابر او، مسؤول نيستي).
Whoever obeys the Apostle, he indeed obeys Allah, and whoever turns back, so We have not sent you as a keeper over them.
وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً 81
آنها در حضور تو مي‌گويند: «فرمانبرداريم»؛ اما هنگامي که از نزد تو بيرون مي‌روند، جمعي از آنان بر خلاف گفته‌هاي تو، جلسات سري شبانه تشکيل مي‌دهند؛ آنچه را در اين جلسات مي‌گويند، خداوند مي‌نويسد. اعتنايي به آنها نکن! (و از نقشه‌هاي آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکل کن! کافي است که او يار و مدافع تو باشد.
And they say: Obedience. But when they go out from your presence, a party of them decide by night upon doing otherwise than what you say; and Allah writes down what they decide by night, therefore turn aside from them and trust in Allah, and Allah is sufficient as a protector.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً 82
آيا درباره قرآن نمي‌انديشند؟! اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي‌يافتند.
Do they not then meditate on the Quran? And if it were from any other than Allah, they would have found in it many a discrepancy.
وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً 83
و هنگامي که خبري از پيروزي يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مي‌سازند؛ در حالي که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافي دارند- بازگردانند، از ريشه‌هاي مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمي، همگي از شيطان پيروي مي‌کرديد (و گمراه مي‌شديد).
And when there comes to them news of security or fear they spread it abroad; and if they had referred it to the Apostle and to those in authority among them, those among them who can search out the knowledge of it would have known it, and were it not for the grace of Allah upon you and His mercy, you would have certainly followed the Shaitan save a few
فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلاً 84
در راه خدا پيکار کن! تنها مسؤول وظيفه خود هستي! و مؤمنان را (بر اين کار،) تشويق نما! اميد است خداوند از قدرت کافران جلوگيري کند (حتي اگر تنها خودت به ميدان بروي)! و خداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناکتر است.
Fight then in Allah's way; this is not imposed on you except In relation to yourself, and rouse the believers to ardor maybe Allah will restrain the fighting of those who disbelieve and Allah is strongest in prowess and strongest to give an exemplary punishment.
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقِيتاً 85
کسي که شفاعت [= تشويق و کمک‌] به کار نيکي کند، نصيبي از آن براي او خواهد بود؛ و کسي که شفاعت [= تشويق و کمک‌] به کار بدي کند، سهمي از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چيز است.
Whoever joins himself (to another) in a good cause shall have a share of it, and whoever joins himself (to another) in an evil cause shall have the responsibility of it, and Allah controls all things.
وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسِيباً 86
هرگاه به شما تحيت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد؛ يا (لااقل) به همان گونه پاسخ گوييد! خداوند حساب همه چيز را دارد.
And when you are greeted with a greeting, greet with a better (greeting) than it or return it; surely Allah takes account of all things.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً 87
خداوند، معبودي جز او نيست! و به يقين، همه شما را در روز رستاخيز -که شکي در آن نيست- جمع مي‌کند! و کيست که از خداوند، راستگوتر باشد؟
Allah, there is no god but He-- He will most certainly gather you together on the resurrection day, there is no doubt in it; and who is more true in word than Allah?
فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً 88
چرا درباره منافقين دو دسته شده‌ايد؟! (بعضي جنگ با آنها را ممنوع، و بعضي مجاز مي‌دانيد.) در حالي که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملا وارونه کرده است! آيا شما مي‌خواهيد کساني را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدايت کنيد؟! در حالي که هر کس را خداوند گمراه کند، راهي براي او نخواهي يافت.
What is the matter with you, then, that you have become two parties about the hypocrites, while Allah has made them return (to unbelief) for what they have earned? Do you wish to guide him whom Allah has caused to err? And whomsoever Allah causes to err, you shall by no means find a way for him.
وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 89
آنان آرزو مي‌کنند که شما هم مانند ايشان کافر شويد، و مساوي يکديگر باشيد. بنابر اين، از آنها دوستاني انتخاب نکنيد، مگر اينکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمايند. هرگاه از اين کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير کنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و يار و ياوري اختيار نکنيد!.
They desire that you should disbelieve as they have disbelieved, so that you might be (all) alike; therefore take not from among them friends until they fly (their homes) in Allah's way; but if they turn back, then seize them and kill them wherever you find them, and take not from among them a friend or a helper.
إِلاَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً 90
مگر آنها که با همپيمانان شما، پيمان بسته‌اند؛ يا آنها که به سوي شما مي‌آيند، و از پيکار با شما، يا پيکار با قوم خود ناتوان شده‌اند؛ (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانايي مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط مي‌کند تا با شما پيکار کنند. پس اگر از شما کناره‌گيري کرده و با شما پيکار ننمودند، (بلکه) پيشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمي‌دهد که متعرض آنان شويد.
Except those who reach a people between whom and you there is an alliance, or who come to you, their hearts shrinking from fighting you or fighting their own people; and if Allah had pleased, He would have given them power over you, so that they should have certainly fought you; therefore if they withdraw from you and do not fight you and offer you peace, then Allah has not given you a way against them.
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً 91
بزودي جمعيت ديگري را مي‌يابيد که مي‌خواهند هم از ناحيه شما در امان باشند، و هم از ناحيه قوم خودشان (که مشرکند. لذا نزد شما ادعاي ايمان مي‌کنند؛ ولي) هر زمان آنان را به سوي فتنه (و بت پرستي) بازگردانند، با سر در آن فرو مي‌روند! اگر از درگيري با شما کنار نرفتند و پيشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشيدند، آنها را هر جا يافتيد اسير کنيد و (يا) به قتل برسانيد! آنها کساني هستند که ما براي شما، تسلط آشکاري نسبت به آنان قرار داده‌ايم.
You will find others who desire that they should be safe from you and secure from their own people; as often as they are sent back to the mischief they get thrown into it headlong; therefore if they do not withdraw from you, and (do not) offer you peace and restrain their hands, then seize them and kill them wherever you find them; and against these We have given you a clear authority.
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً 92
هيچ فرد باايماني مجاز نيست که مؤمني را به قتل برساند، مگر اينکه اين کار از روي خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عين حال،) کسي که مؤمني را از روي خطا به قتل رساند، بايد يک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهايي به کسان او بپردازد؛ مگر اينکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهي باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولي مقتول باايمان بوده، (تنها) بايد يک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نيست). و اگر از جمعيتي باشد که ميان شما و آنها پيماني برقرار است، بايد خونبهاي او را به کسان او بپردازد، و يک برده مؤمن (نيز) آزاد کند. و آن کس که دسترسي (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پي در پي روزه مي‌گيرد. اين، (يک نوع تخفيف، و) توبه الهي است. و خداوند، دانا و حکيم است.
And it does not behoove a believer to kill a believer except by mistake, and whoever kills a believer by mistake, he should free a believing slave, and blood-money should be paid to his people unless they remit it as alms; but if he be from a tribe hostile to you and he is a believer, the freeing of a believing slave (suffices), and if he is from a tribe between whom and you there is a convenant, the blood-money should be paid to his people along with the freeing of a believing slave; but he who cannot find (a slave) should fast for two months successively: a penance from Allah, and Allah is Knowing, Wise.
وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً 93
و هر کس، فرد باايماني را از روي عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالي که جاودانه در آن مي‌ماند؛ و خداوند بر او غضب مي‌کند؛ و او را از رحمتش دور مي‌سازد؛ و عذاب عظيمي براي او آماده ساخته است.
And whoever kills a believer intentionally, his punishment is hell; he shall abide in it, and Allah will send His wrath on him and curse him and prepare for him a painful chastisement.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً 94
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که در راه خدا گام مي‌زنيد (و به سفري براي جهاد مي‌رويد)، تحقيق کنيد! و بخاطر اينکه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمي) به دست آوريد، به کسي که اظهار صلح و اسلام مي‌کند نگوييد: «مسلمان نيستي» زيرا غنيمتهاي فراواني (براي شما) نزد خداست. شما قبلا چنين بوديد؛ و خداوند بر شما منت نهاد (و هدايت شديد). پس، (بشکرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق کنيد! خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.
O you who believe! when you go to war in Allah's way, make investigation, and do not say to any one who offers you peace: You are not a believer. Do you seek goods of this world's life! But with Allah there are abundant gains; you too were such before, then Allah conferred a benefit on you; therefore make investigation; surely Allah is aware of what you do.
لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً 95
(هرگز) افراد باايماني که بدون بيماري و ناراحتي، از جهاد بازنشستند، با مجاهداني که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، يکسان نيستند! خداوند، مجاهداني را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترک‌کنندگان جهاد] برتري مهمي بخشيده؛ و به هر يک از اين دو گروه (به نسبت اعمال نيکشان،) خداوند وعده پاداش نيک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمي برتري بخشيده است.
The holders back from among the believers, not having any injury, and those who strive hard in Allah's way with their property and their persons are not equal; Allah has made the strivers with their property and their persons to excel the holders back a (high) degree, and to each (class) Allah has promised good; and Allah shall grant to the strivers above the holders back a mighty reward:
دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 96
درجات (مهمي) از ناحيه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصيب آنان مي‌گردد)؛ و (اگر لغزشهايي داشته‌اند،) خداوند آمرزنده و مهربان است.
(High) degrees from Him and protection and mercy, and Allah is Forgiving, Merciful.
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً 97
کساني که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالي که به خويشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اينکه مسلمان بوديد، در صف کفار جاي داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها [= فرشتگان‌] گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنيد؟!» آنها (عذري نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدي دارند.
Surely (as for) those whom the angels cause to die while they are unjust to their souls, they shall say: In what state were you? They shall say: We were weak in the earth. They shall say: Was not Allah's earth spacious, so that you should have migrated therein? So these it is whose abode is hell, and it is an evil resort
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً 98
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکاني که براستي تحت فشار قرار گرفته‌اند (و حقيقتا مستضعفند)؛ نه چاره‌اي دارند، و نه راهي (براي نجات از آن محيط آلوده) مي‌يابند.
Except the weak from among the men and the children who have not in their power the means nor can they find a way (to escape);
فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً 99
ممکن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است.
So these, it may be, Allah will pardon them, and Allah is Pardoning, Forgiving.
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 100
کسي که در راه خدا هجرت کند، جاهاي امن فراوان و گسترده‌اي در زمين مي‌يابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوي خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است.
And whoever flies in Allah's way, he will find in the earth many a place of refuge and abundant resources, and whoever goes forth from his house flying to Allah and His Apostle, and then death overtakes him, his reward is indeed with Allah and Allah is Forgiving, Merciful.
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً 101
هنگامي که سفر مي‌کنيد، گناهي بر شما نيست که نماز را کوتاه کنيد اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسيد؛ زيرا کافران، براي شما دشمن آشکاري هستند.
And when you journey in the earth, there is no blame on you if you shorten the prayer, if you fear that those who disbelieve will cause you distress, surely the unbelievers are your open enemy.
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً 102
و هنگامي که در ميان آنها باشي، و (در ميدان جنگ) براي آنها نماز را برپا کني، بايد دسته‌اي از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاحهايشان را با خود برگيرند؛ و هنگامي که سجده کردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشت سر شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر که نماز نخوانده‌اند (و مشغول پيکار بوده‌اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند؛ آنها بايد وسايل دفاعي و سلاحهايشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند؛ (زيرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهاي خود غافل شويد و يکباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح )هستيد، مانعي ندارد که سلاحهاي خود را بر زمين بگذاريد؛ ولي وسايل دفاعي (مانند زره و خود را) با خود برداريد خداوند، عذاب خوارکننده‌اي براي کافران فراهم ساخته است.
And when you are among them and keep up the prayer for them, let a party of them stand up with you, and let them take their arms; then when they have prostrated themselves let them go to your rear, and let another party who have not prayed come forward and pray with you, and let them take their precautions and their arms; (for) those who disbelieve desire that you may be careless of your arms and your luggage, so that they may then turn upon you with a sudden united attack, and there is no blame on you, if you are annoyed with rain or if you are sick, that you lay down your arms, and take your precautions; surely Allah has prepared a disgraceful chastisement for the unbelievers.
فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً 103
و هنگامي که نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد کنيد؛ ايستاده، و نشسته، و در حالي که به پهلو خوابيده‌ايد! و هرگاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زايل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهيد، زيرا نماز، وظيفه ثابت و معيني براي مؤمنان است!
Then when you have finished the prayer, remember Allah standing and sitting and reclining; but when you are secure (from danger) keep up prayer; surely prayer is a timed ordinance for the believers.
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً 104
و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! (زيرا) اگر شما درد و رنج مي‌بينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مي‌بينند؛ ولي شما اميدي از خدا داريد که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکيم است.
And be not weak hearted in pursuit of the enemy; if you suffer pain, then surely they (too) suffer pain as you suffer pain, and you hope from Allah what they do not hope; and Allah is Knowing, Wise.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً 105
ما اين کتاب را بحق بر تو نازل کرديم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت کني؛ و از کساني مباش که از خائنان حمايت نمايي!
Surely We have revealed the Book to you with the truth that you may judge between people by means of that which Allah has taught you; and be not an advocate on behalf of the treacherous.
وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 106
و از خداوند، طلب آمرزش نما! که خداوند، آمرزنده و مهربان است.
And ask forgiveness of Allah; surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً 107
و از آنها که به خود خيانت کردند، دفاع مکن! زيرا خداوند، افراد خيانت‌پيشه گنهکار را دوست ندارد.
And do not plead on behalf of those who act unfaithfully to their souls; surely Allah does not love him who is treacherous, sinful;
يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً 108
آنها زشتکاري خود را از مردم پنهان مي‌دارند؛ اما از خدا پنهان نمي‌دارند، و هنگامي که در مجالس شبانه، سخناني که خدا راضي نبود مي‌گفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام مي‌دهند، احاطه دارد.
They hide themselves from men and do not hide themselves from Allah, and He is with them when they meditate by night words which please Him not, and Allah encompasses what they do.
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً 109
آري، شما همانا هستيد که در زندگي اين جهان، از آنان دفاع کرديد! اما کيست که در برابر خداوند، در روز رستاخيز از آنها دفاع کند؟! يا چه کسي است که وکيل و حامي آنها باشد؟!
Behold! you are they who (may) plead for them in this world's life, but who will plead for them with Allah on the resurrection day, or who shall be their protector?
وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً 110
کسي که کار بدي انجام دهد يا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.
And whoever does evil or acts unjustly to his soul, then asks forgiveness of Allah, he shall find Allah Forgiving, Merciful.
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً 111
و کسي که گناهي مرتکب شود، به زيان خود مرتکب شده؛ خداوند، دانا و حکيم است.
And whoever commits a sin, he only commits it against his own soul; and Allah is Knowing, Wise.
وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً 112
و کسي که خطا يا گناهي مرتکب شود، سپس بيگناهي را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشکاري بر دوش گرفته است.
And whoever commits a fault or a sin, then accuses of it one innocent, he indeed takes upon himself the burden of a calumny and a manifest sin.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً 113
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهي از آنان تصميم داشتند تو را گمراه کنند؛ اما جز خودشان را گمراه نمي‌کنند؛ و هيچ‌گونه زياني به تو نمي‌رسانند. و خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد؛ و آنچه را نمي‌دانستي، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است.
And were it not for Allah's grace upon you and His mercy a party of them had certainly designed to bring you to perdition and they do not bring (aught) to perdition but their own souls, and they shall not harm you in any way, and Allah has revealed to you the Book and the wisdom, and He has taught you what you did not know, and Allah's grace on you is very great.
لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً 114
در بسياري از سخنان درگوشي (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودي نيست؛ مگر کسي که (به اين وسيله،) امر به کمک به ديگران، يا کار نيک، يا اصلاح در ميان مردم کند؛ و هر کس براي خشنودي پروردگار چنين کند، پاداش بزرگي به او خواهيم داد.
There is no good in most of their secret counsels except (in his) who enjoins charity or goodness or reconciliation between people; and whoever does this seeking Allah's pleasure, We will give him a mighty reward.
وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً 115
کسي که بعد از آشکار شدن حق، با پيامبر مخالفت کند، و از راهي جز راه مؤمنان پيروي نمايد، ما او را به همان راه که مي‌رود مي‌بريم؛ و به دوزخ داخل مي‌کنيم؛ و جايگاه بدي دارد.
And whoever acts hostilely to the Apostle after that guidance has become manifest to him, and follows other than the way of the believers, We will turn him to that to which he has (himself) turned and make him enter hell; and it is an evil resort.
إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً 116
خداوند، شرک به او را نمي‌آمرزد؛ (ولي) کمتر از آن را براي هر کس بخواهد (و شايسته بداند) مي‌آمرزد. و هر کس براي خدا همتايي قرار دهد، در گمراهي دوري افتاده است.
Surely Allah does not forgive that anything should be associated with Him, and He forgives what is besides this to whom He pleases; and whoever associates anything with Allah, he indeed strays off into a remote error.
إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطاناً مَرِيداً 117
آنچه غير از خدا مي‌خوانند، فقط بتهايي است (بي‌روح)، که هيچ اثري ندارد؛ و (يا) شيطان سرکش و ويرانگر است.
They do not call besides Him on anything but idols, and they do not call on anything but a rebellious Shaitan.
لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً 118
خدا او را از رحمت خويش دور ساخته؛ و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معيني خواهم گرفت!
Allah has cursed him; and he said: Most certainly I will take of Thy servants an appointed portion:
وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً 119
و آنها را گمراه مي‌کنم! و به آرزوها سرگرم مي‌سازم! و به آنان دستور مي‌دهم که (اعمال خرافي انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشکافند، و آفرينش پاک خدايي را تغيير دهند! (و فطرت توحيد را به شرک بيالايند!)» و هر کس، شيطان را به جاي خدا ولي خود برگزيند، زيان آشکاري کرده است.
And most certainly I will lead them astray and excite in them vain desires, and bid them so that they shall slit the ears of the cattle, and most certainly I will bid them so that they shall alter Allah's creation; and whoever takes the Shaitan for a guardian rather than Allah he indeed shall suffer a manifest loss.
يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً 120
شيطان به آنها وعده‌ها(ي دروغين) مي‌دهد؛ و به آرزوها، سرگرم مي‌سازد؛ در حالي که جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمي‌دهد.
He gives them promises and excites vain desires in them; and the Shaitan does not promise them but to deceive.
أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً 121
آنها [= پيروان شيطان‌] جايگاهشان جهنم است؛ و هيچ راه فراري ندارند.
These are they whose abode is hell, and they shall not find any refuge from it.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلاً 122
و کساني که ايمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، بزودي آن را در باغهايي از بهشت وارد مي‌کنيم که نهرها از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کيست که در گفتار و وعده‌هايش، از خدا صادقتر باشد؟!
And (as for) those who believe and do good, We will make them enter into gardens beneath which rivers flow, to abide therein for ever; (it is) a promise of Allah, true (indeed), and who is truer of word than Allah?
لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 123
(فضيلت و برتري) به آرزوهاي شما و آرزوهاي اهل کتاب نيست؛ هر کس عمل بدي انجام دهد، کيفر داده مي‌شود؛ و کسي را جز خدا، ولي و ياور خود نخواهد يافت.
(This) shall not be in accordance with your vain desires nor in accordance with the vain desires of the followers of the Book; whoever does evil, he shall be requited with it, and besides Allah he will find for himself neither a guardian nor a helper.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً 124
و کسي که چيزي از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي که ايمان داشته باشد، چنان کساني داخل بهشت مي‌شوند؛ و کمترين ستمي به آنها نخواهد شد.
And whoever does good deeds whether male or female and he (or she) is a believer-- these shall enter the garden, and they shall not be dealt with a jot unjustly.
وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً 125
دين و آيين چه کسي بهتر است از آن کس که خود را تسليم خدا کند، و نيکوکار باشد، و پيرو آيين خالص و پاک ابراهيم گردد؟ و خدا ابراهيم را به دوستي خود، انتخاب کرد.
And who has a better religion than he who submits himself entirely to Allah? And he is the doer of good (to others) and follows the faith of Ibrahim, the upright one, and Allah took Ibrahim as a friend.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطاً 126
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چيزي احاطه دارد.
And whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's; and Allah encompasses all things.
وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتامَى النِّساءِ اللاَّتِي لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً 127
از تو درباره حکم زنان سؤال مي‌کنند؛ بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مي دهد: آنچه در قرآن درباره زنان يتيمي که حقوقشان را به آنها نمي‌دهيد، و مي‌خواهيد با آنها ازدواج کنيد، و نيز آنچه درباره کودکان صغير و ناتوان براي شما بيان شده است، (قسمتي از سفارشهاي خداوند در اين زمينه مي‌باشد؛ و نيز به شما سفارش مي‌کند که) با يتيمان به عدالت رفتار کنيد! و آنچه از نيکيها انجام مي‌دهيد؛ خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شايسته مي‌دهد).
And they ask you a decision about women. Say: Allah makes known to you His decision concerning them, and that which is recited to you in the Book concerning female orphans whom you do not give what is appointed for them while you desire to marry them, and concerning the weak among children, and that you should deal towards orphans with equity; and whatever good you do, Allah surely knows it.
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً 128
و اگر زني، از طغيان و سرکشي يا اعراض شوهرش، بيم داشته باشد، مانعي ندارد با هم صلح کنند (و زن يا مرد، از پاره‌اي از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نمايد.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غريزه حب ذات، در اين گونه موارد) بخل مي‌ورزند. و اگر نيکي کنيد و پرهيزگاري پيشه سازيد (و بخاطر صلح، گذشت نماييد)، خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است (و پاداش شايسته به شما خواهد داد).
And if a woman fears ill usage or desertion on the part of her husband, there is no blame on them, if they effect a reconciliation between them, and reconciliation is better, and avarice has been made to be present in the (people's) minds; and if you do good (to others) and guard (against evil), then surely Allah is aware of what you do.
وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 129
شما هرگز نمي‌توانيد (از نظر محبت قلبي) در ميان زنان، عدالت برقرار کنيد، هر چند کوشش نماييد! ولي تمايل خود را بکلي متوجه يک طرف نسازيد که ديگري را بصورت زني که شوهرش را از دست داده درآوريد! و اگر راه صلاح و پرهيزگاري پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است.
And you have it not in your power to do justice between wives, even though you may wish (it), but be not disinclined (from one) with total disinclination, so that you leave her as it were in suspense; and if you effect a reconciliation and guard (against evil), then surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ كانَ اللَّهُ واسِعاً حَكِيماً 130
(اما) اگر (راهي براي اصلاح در ميان خود نيابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بي‌نياز مي‌کند؛ و خداوند، داراي فضل و کرم، و حکيم است.
And if they separate, Allah will render them both free from want out of His ampleness, and Allah is Ample-giving, Wise.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً 131
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن خداست. و ما به کساني که پيش از شما، کتاب آسماني به آنها داده شده بود، سفارش کرديم، (همچنين) به شما (نيز) سفارش مي‌کنيم که از (نافرماني) خدا بپرهيزيد! و اگر کافر شويد، (به خدا زياني نمي‌رسد؛ زيرا) براي خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، و خداوند، بي‌نياز و ستوده است.
And whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's and certainly We enjoined those who were given the Book before you and (We enjoin) you too that you should be careful of (your duty to) Allah; and if you disbelieve, then surely whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's and Allah is Self-sufficient, Praise-worthy.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً 132
براي خداست آنچه در آسمانها و زمين است؛ و کافي است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد.
And whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's, and Allah is sufficient as a Protector.
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى ذلِكَ قَدِيراً 133
اي مردم! اگر او بخواهد، شما را از ميان مي‌برد و افراد ديگري را (به جاي شما) مي آورد، و خداوند، بر اين کار تواناست.
If He please, He can make you pass away, O people! and bring others; and Allah has the power to do this.
مَنْ كانَ يُرِيدُ ثَوابَ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً 134
کساني که پاداش دنيوي بخواهند، (و در قيد نتايج معنوي و اخروي نباشند، در اشتباهند؛ زيرا) پاداش دنيا و آخرت نزد خداست؛ و خداوند، شنوا و بيناست.
Whoever desires the reward of this world, then with Allah is the reward of this world and the hereafter; and Allah is Hearing, Seeing.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً 135
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! کاملا قيام به عدالت کنيد! براي خدا شهادت دهيد، اگر چه (اين گواهي) به زيان خود شما، يا پدر و مادر و نزديکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غني يا فقير باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمايت کند. بنابراين، از هوي و هوس پيروي نکنيد؛ که از حق، منحرف خواهيد شد! و اگر حق را تحريف کنيد، و يا از اظهار آن، اعراض نماييد، خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است.
O you who believe! be maintainers of justice, bearers of witness of Allah's sake, though it may be against your own selves or (your) parents or near relatives; if he be rich or poor, Allah is nearer to them both in compassion; therefore do not follow (your) low desires, lest you deviate; and if you swerve or turn aside, then surely Allah is aware of what you do.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً 136
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! به خدا و پيامبرش، و کتابي که بر او نازل کرده، و کتب (آسماني) که پيش از اين فرستاده است، ايمان (واقعي) بياوريد کسي که خدا و فرشتگان او و کتابها و پيامبرانش و روز واپسين را انکار کند، در گمراهي دور و درازي افتاده است.
O you who believe! believe in Allah and His Apostle and the Book which He has revealed to His Apostle and the Book which He revealed before; and whoever disbelieves in Allah and His angels and His apostles and the last day, he indeed strays off into a remote error.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً 137
کساني که ايمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ايمان آوردند، و ديگربار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد، و آنها را به راه (راست) هدايت نخواهد کرد.
Surely (as for) those who believe then disbelieve, again believe and again disbelieve, then increase in disbelief, Allah will not forgive them nor guide them in the (right) path.
بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً 138
به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکي در انتظار آنهاست!
Announce to the hypocrites that they shall have a painful chastisement:
الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً 139
همانها که کافران را به جاي مؤمنان، دوست خود انتخاب مي‌کنند. آيا عزت و آبرو نزد آنان مي‌جويند؟ با اينکه همه عزتها از آن خداست؟!
Those who take the unbelievers for guardians rather than believers. Do they seek honor from them? Then surely all honor is for Allah.
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً 140
و خداوند (اين حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنويد افرادي آيات خدا را انکار و استهزا مي‌کنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگري بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و کافران را همگي در دوزخ جمع مي‌کند.
And indeed He has revealed to you in the Book that when you hear Allah's communications disbelieved in and mocked at do not sit with them until they enter into some other discourse; surely then you would be like them; surely Allah will gather together the hypocrites and the unbelievers all in hell.
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً 141
منافقان همانها هستند که پيوسته انتظار مي‌کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پيروزي نصيب شما گردد، مي‌گويند: مگر ما با شما نبوديم؟ (پس ما نيز در افتخارات و غنايم شريکيم!) «و اگر بهره‌اي نصيب کافران گردد، به آنان مي‌گويند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسليم در برابر مؤمنان، تشويق نمي‌کرديم؟ (پس با شما شريک خواهيم بود!)» خداوند در روز رستاخيز، ميان شما داوري مي‌کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطي نداده است.
Those who wait for (some misfortune to befall) you then If you have a victory from Allah they say: Were we not with you? And if there is a chance for the unbelievers, they say: Did we not acquire the mastery over you and defend you from the believers? So Allah shall Judge between you on the day of resurrection, and Allah will by no means give the unbelievers a way against the believers.
إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً 142
منافقان مي‌خواهند خدا را فريب دهند؛ در حالي که او آنها را فريب مي‌دهد؛ و هنگامي که به نماز برمي‌خيزند، با کسالت برمي‌خيزند؛ و در برابر مردم ريا مي‌کنند؛ و خدا را جز اندکي ياد نمي‌نمايند!
Surely the hypocrites strive to deceive Allah, and He shall requite their deceit to them, and when they stand up to prayer they stand up sluggishly; they do it only to be seen of men and do not remember Allah save a little.
مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً 143
آنها افراد بي‌هدفي هستند که نه سوي اينها، و نه سوي آنهايند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران!) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهي براي او نخواهي يافت.
Wavering between that (and this), (belonging) neither to these nor to those; and whomsoever Allah causes to err, you shall not find a way for him.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً 144
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! غير از مؤمنان، کافران را ولي و تکيه‌گاه خود قرار ندهيد! آيا مي‌خواهيد (با اين عمل،) دليل آشکاري بر ضد خود در پيشگاه خدا قرار دهيد؟!
O you who believe! do not take the unbelievers for friends rather than the believers; do you desire that you should give to Allah a manifest proof against yourselves?
إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً 145
منافقان در پايين‌ترين درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز ياوري براي آنها نخواهي يافت! (بنابر اين، از طرح دوستي با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهيزيد!)
Surely the hypocrites are in the lowest stage of the fire and you shall not find a helper for them.
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً 146
مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمايند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دين خود را براي خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باايمان، پاداش عظيمي خواهد داد.
Except those who repent and amend and hold fast to Allah and are sincere in their religion to Allah, these are with the believers, and Allah will grant the believers a mighty reward.
ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً 147
خدا چه نيازي به مجازات شما دارد اگر شکرگزاري کنيد و ايمان آوريد؟ خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نيات شما را مي‌داند، و به اعمال نيک، پاداش نيک مي دهد.)
Why should Allah chastise you if you are grateful and believe? And Allah is the Multiplier of rewards, Knowing
لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً 148
خداوند دوست ندارد کسي با سخنان خود، بديها(ي ديگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
Allah does not love the public utterance of hurtful speech unless (it be) by one to whom injustice has been done; and Allah is Hearing, Knowing.
إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً 149
اگر نيکيها را آشکار يا مخفي سازيد، و از بديها گذشت نماييد، خداوند بخشنده و تواناست (و با اينکه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت مي‌کند).
If you do good openly or do it in secret or pardon an evil then surely Allah is Pardoning, Powerful.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً 150
کساني که خدا و پيامبران او را انکار مي‌کنند، و مي‌خواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مي‌گويند: «به بعضي ايمان مي‌آوريم، و بعضي را انکار مي کنيم» و مي‌خواهند در ميان اين دو، راهي براي خود انتخاب کنند...
Surely those who disbelieve in Allah and His apostles and (those who) desire to make a distinction between Allah and His apostles and say: We believe in some and disbelieve in others, and desire to take a course between (this and) that.
أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً 151
آنها کافران حقيقي‌اند؛ و براي کافران، مجازات خوارکننده‌اي فراهم ساخته‌ايم.
These it is that are truly unbelievers, and We have prepared for the unbelievers a disgraceful chastisement.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 152
(ولي) کساني که به خدا و رسولان او ايمان آورده، و ميان احدي از آنها فرق نمي‌گذارند، پاداششان را خواهد داد؛ خداوند، آمرزنده و مهربان است.
And those who believe in Allah and His apostles and do not make a distinction between any of them-- Allah will grant them their rewards; and Allah is Forgiving, Merciful.
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً 153
اهل کتاب از تو مي‌خواهند کتابي از آسمان (يکجا) بر آنها نازل کني؛ (در حالي که اين يک بهانه است؛) آنها از موسي، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده!» و بخاطر اين ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامري) را، پس از آن همه دلايل روشن که براي آنها آمد، (به خدايي) انتخاب کردند، ولي ما از آن درگذشتيم (و عفو کرديم) و به موسي، برهان آشکاري داديم.
The followers of the Book ask you to bring down to them a book from heaven; so indeed they demanded of Musa a greater thing than that, for they said: Show us Allah manifestly; so the lightning overtook them on account of their injustice. Then they took the calf (for a god), after clear signs had come to them, but We pardoned this; and We gave to Musa clear authority.
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً 154
و کوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم؛ و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم، و به آنها گفتيم: «(براي توبه،) از در (بيت المقدس) با خضوع درآييد!» و (نيز) گفتيم: «روز شنبه تعدي نکنيد (و دست از کار بکشيد!)» و از آنان (در برابر همه اينها،) پيمان محکمي گرفتيم.
And We lifted the mountain (Sainai) over them at (the taking of the covenant) and We said to them: Enter the door making obeisance; and We said to them: Do not exceed the limits of the Sabbath, and We made with them a firm covenant.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً 155
(ولي) بخاطر پيمان‌شکني آنها، و انکار آيات خدا، و کشتن پيامبران بناحق، و بخاطر اينکه (از روي استهزا) مي‌گفتند: «بر دلهاي ما، پرده افکنده (شده و سخنان پيامبر را درک نمي‌کنيم!» رانده درگاه خدا شدند.) آري، خداوند بعلت کفرشان، بر دلهاي آنها مهر زده؛ که جز عده کمي (که راه حق مي‌پويند و لجاج ندارند،) ايمان نمي‌آورند.
Therefore, for their breaking their covenant and their disbelief in the communications of Allah and their killing the prophets wrongfully and their saying: Our hearts are covered; nay! Allah set a seal upon them owing to their unbelief, so they shall not believe except a few.
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً 156
و (نيز) بخاطر کفرشان، و تهمت بزرگي که بر مريم زدند.
And for their unbelief and for their having uttered against Marium a grievous calumny.
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً 157
و گفتارشان که: «ما، مسيح عيسي بن مريم، پيامبر خدا را کشتيم!» در حالي که نه او را کشتند، و نه بر دار آويختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کساني که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروي مي‌کنند؛ و قطعا او را نکشتند!
And their saying: Surely we have killed the Messiah, Isa son of Marium, the apostle of Allah; and they did not kill him nor did they crucify him, but it appeared to them so (like Isa) and most surely those who differ therein are only in a doubt about it; they have no knowledge respecting it, but only follow a conjecture, and they killed him not for sure.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً 158
بلکه خدا او را به سوي خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکيم است.
Nay! Allah took him up to Himself; and Allah is Mighty, Wise.
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً 159
و هيچ يک از اهل کتاب نيست مگر اينکه پيش از مرگش به او [= حضرت مسيح‌] ايمان مي‌آورد؛ و روز قيامت، بر آنها گواه خواهد بود.
And there is not one of the followers of the Book but most certainly believes in this before his death, and on the day of resurrection he (Isa) shall be a witness against them.
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً 160
بخاطر ظلمي که از يهود صادر شد، و (نيز) بخاطر جلوگيري بسيار آنها از راه خدا، بخشي از چيزهاي پاکيزه را که بر آنها حلال بود، حرام کرديم.
Wherefore for the iniquity of those who are Jews did We disallow to them the good things which had been made lawful for them and for their hindering many (people) from Allah's way.
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً 161
و (همچنين) بخاطر ربا گرفتن، در حالي که از آن نهي شده بودند؛ و خوردن اموال مردم بباطل؛ و براي کافران آنها، عذاب دردناکي آماده کرده‌ايم.
And their taking usury though indeed they were forbidden it and their devouring the property of people falsely, and We have prepared for the unbelievers from among them a painful chastisement.
لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً 162
ولي راسخان در علم از آنها، و مؤمنان (از امت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مي‌آورند. (همچنين) نمازگزاران و زکات‌دهندگان و ايمان‌آورندگان به خدا و روز قيامت، بزودي به همه آنان پاداش عظيمي خواهيم داد.
But the firm in knowledge among them and the believers believe in what has been revealed to. you and what was revealed before you, and those who keep up prayers and those who give the poor-rate and the believers in Allah and the last day, these it is whom We will give a mighty reward.
إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عِيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً 163
ما به تو وحي فرستاديم؛ همان گونه که به نوح و پيامبران بعد از او وحي فرستاديم؛ و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [= بني اسرائيل‌] و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحي نموديم؛ و به داوود زبور داديم.
Surely We have revealed to you as We revealed to Nuh, and the prophets after him, and We revealed to Ibrahim and Ismail and Ishaq and Yaqoub and the tribes, and Isa and Ayub and Yunus and Haroun and Sulaiman and We gave to Dawood
وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً 164
و پيامبراني که سرگذشت آنها را پيش از اين، براي تو باز گفته‌ايم؛ و پيامبراني که سرگذشت آنها را بيان نکرده‌ايم؛ و خداوند با موسي سخن گفت. (و اين امتياز، از آن او بود.)
And (We sent) apostles We have mentioned to you before and apostles we have not mentioned to you; and to Musa, Allah addressed His Word, speaking (to him):
رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً 165
پيامبراني که بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتي براي مردم بر خدا باقي نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکيم است.
(We sent) apostles as the givers of good news and as warners, so that people should not have a plea against Allah after the (coming of) apostles; and Allah is Mighty, Wise.
لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً 166
ولي خداوند گواهي مي‌دهد به آنچه بر تو نازل کرده؛ که از روي علمش نازل کرده است، و فرشتگان (نيز) گواهي مي‌دهند؛ هر چند گواهي خدا کافي است.
But Allah bears witness by what He has revealed to you that He has revealed it with His knowledge, and the angels bear witness (also); and Allah is sufficient as a witness.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِيداً 167
کساني که کافر شدند، و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، در گمراهي دوري گرفتار شده‌اند.
Surely (as for) those who disbelieve and hinder (men) from Allah's way, they indeed have strayed off into a remote
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً 168
کساني که کافر شدند، و (به خود و ديگران) ستم کردند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشيد، و آنان را به هيچ راهي هدايت نخواهد کرد،
Surely (as for) those who disbelieve and act unjustly Allah will not forgive them nor guide them to a path
إِلاَّ طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً 169
مگر به راه دوزخ! که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين کار براي خدا آسان است!
Except the path of hell, to abide in it for ever, and this is easy to Allah.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً 170
اي مردم! پيامبر(ي که انتظارش را مي‌کشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد؛ به او ايمان بياوريد که براي شما بهتر است! و اگر کافر شويد، (به خدا زياني نمي رسد، زيرا) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، و خداوند، دانا و حکيم است.
O people! surely the Apostle has come to you with the truth from your Lord, therefore believe, (it shall be) good for you and If you disbelieve, then surely whatever is in the heavens and the earth is Allah's; and Allah is Knowing, Wise.
يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً 171
اي اهل کتاب! در دين خود، غلو (و زياده روي) نکنيد! و در باره خدا، غير از حق نگوييد! مسيح عيسي بن مريم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مريم القا نمود؛ و روحي (شايسته) از طرف او بود. بنابر اين، به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد! و نگوييد: «(خداوند) سه‌گانه است!» (از اين سخن) خودداري کنيد که براي شما بهتر است! خدا، تنها معبود يگانه است؛ او منزه است که فرزندي داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمين است؛ و براي تدبير و سرپرستي آنها، خداوند کافي است.
O followers of the Book! do not exceed the limits in your religion, and do not speak (lies) against Allah, but (speak) the truth; the Messiah, Isa son of Marium is only an apostle of Allah and His Word which He communicated to Marium and a spirit from Him; believe therefore in Allah and His apostles, and say not, Three. Desist, it is better for you; Allah is only one Allah; far be It from His glory that He should have a son, whatever is in the heavens and whatever is in the earth is His, and Allah is sufficient for a Protector.
لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعاً 172
هرگز مسيح از اين ابا نداشت که بنده خدا باشد؛ و نه فرشتگان مقرب او (از اين ابا دارند). و آنها که از عبوديت و بندگي او، روي برتابند و تکبر کنند، بزودي همه آنها را (در قيامت) نزد خود جمع خواهد کرد.
The Messiah does by no means disdain that he should be a servant of Allah, nor do the angels who are near to Him, and whoever disdains His service and is proud, He will gather them all together to Himself.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 173
اما آنها که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را بطور کامل خواهد داد؛ و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و آنها را که ابا کردند و تکبر ورزيدند، مجازات دردناکي خواهد کرد؛ و براي خود، غير از خدا، سرپرست و ياوري نخواهند يافت.
Then as for those who believe and do good, He will pay them fully their rewards and give them more out of His grace; and as for those who disdain and are proud, He will chastise them with a painful chastisement. And they shall not find for themselves besides Allah a guardian or a helper
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً 174
اي مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براي شما آمد؛ و نور آشکاري به سوي شما نازل کرديم.
O people! surely there has come to you manifest proof from your Lord and We have sent to you clear light.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً 175
اما آنها که به خدا ايمان آوردند و به (آن کتاب آسماني) چنگ زدند، بزودي همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و در راه راستي، به سوي خودش هدايت مي‌کند.
Then as for those who believe in Allah and hold fast by Him, He will cause them to enter into His mercy and grace and guide them to Himself on a right path.
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 176
از تو (در باره ارث خواهران و برادران) سؤال مي‌کنند، بگو: «خداوند، حکم کلاله (خواهر و برادر) را براي شما بيان مي‌کند: اگر مردي از دنيا برود، که فرزند نداشته باشد، و براي او خواهري باشد، نصف اموالي را که به جا گذاشته، از او (ارث) مي‌برد؛ و (اگر خواهري از دنيا برود، وارث او يک برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث مي‌برد، در صورتي که (ميت) فرزند نداشته باشد؛ و اگر دو خواهر (از او) باقي باشند دو سوم اموال را مي‌برند؛ و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را ميان خود تقسيم مي‌کنند؛ و) براي هر مذکر، دو برابر سهم مؤنث است. خداوند (احکام خود را) براي شما بيان مي‌کند تا گمراه نشويد؛ و خداوند به همه چيز داناست.»
They ask you for a decision of the law. Say: Allah gives you a decision concerning the person who has neither parents nor offspring; if a man dies (and) he has no son and he has a sister, she shall have half of what he leaves, and he shall be her heir she has no son; but if there be two (sisters), they shall have two-thirds of what he leaves; and if there are brethren, men and women, then the male shall have the like of the portion of two females; Allah makes clear to you, lest you err; and Allah knows all things.

تذهیب
مائده
تذهیب

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ 1
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! به پيمانها (و قراردادها) وفا کنيد! چهارپايان (و جنين آنها) براي شما حلال شده است؛ مگر آنچه بر شما خوانده مي‌شود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صيد را حلال نشمريد! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم مي‌کند.
O you who believe! fulfill the obligations. The cattle quadrupeds are allowed to you except that which is recited to you, not violating the prohibition against game when you are entering upon the performance of the pilgrimage; surely Allah orders what He desires.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 2
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شعائر و حدود الهي (و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بي‌نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براي به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي‌آيند! اما هنگامي که از احرام بيرون آمديد، صيدکردن براي شما مانعي ندارد. و خصومت با جمعيتي که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) بازداشتند، نبايد شما را وادار به تعدي و تجاوز کند! و (همواره) در راه نيکي و پرهيزگاري با هم تعاون کنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدي همکاري ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد که مجازات خدا شديد است!
O you who believe! do not violate the signs appointed by Allah nor the sacred month, nor (interfere with) the offerings, nor the sacrificial animals with garlands, nor those going to the sacred house seeking the grace and pleasure of their Lord; and when you are free from the obligations of the pilgrimage, then hunt, and let not hatred of a people-- because they hindered you from the Sacred Masjid-- incite you to exceed the limits, and help one another in goodness and piety, and do not help one another in sin and aggression; and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is severe in requiting (evil).
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 3
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حيواناتي که به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه‌شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‌شدن از بلندي بميرند، و آنها که به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتي که روي بتها (يا در برابر آنها) ذبح مي‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنين) قسمت کردن گوشت حيوان به وسيله چوبه‌هاي تير مخصوص بخت آزمايي؛ تمام اين اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آيين شما،مأيوس شدند؛ بنابر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم- اما آنها که در حال گرسنگي، دستشان به غذاي ديگري نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعي ندارد که از گوشتهاي ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
Forbidden to you is that which dies of itself, and blood, and flesh of swine, and that on which any other name than that of Allah has been invoked, and the strangled (animal) and that beaten to death, and that killed by a fall and that killed by being smitten with the horn, and that which wild beasts have eaten, except what you slaughter, and what is sacrificed on stones set up (for idols) and that you divide by the arrows; that is a transgression. This day have those who disbelieve despaired of your religion, so fear them not, and fear Me. This day have I perfected for you your religion and completed My favor on you and chosen for you Islam as a religion; but whoever is compelled by hunger, not inclining willfully to sin, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ 4
از تو سؤال مي‌کنند چه چيزهايي براي آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکيزه است، براي شما حلال گرديده؛ (و نيز صيد) حيوانات شکاري و سگهاي آموخته (و تربيت يافته) که از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد داده‌ايد، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه اين حيوانات براي شما (صيد مي‌کنند و) نگاه مي‌دارند، بخوريد؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن حيوان براي شکار،) بر آن ببريد؛ و از (معصيت) خدا بپرهيزيد که خداوند سريع الحساب است!»
They ask you as to what is allowed to them. Say: The good things are allowed to you, and what you have taught the beasts and birds of prey, training them to hunt-- you teach them of what Allah has taught you-- so eat of that which they catch for you and mention the name of Allah over it; and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is swift in reckoning.
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ 5
امروز چيزهاي پاکيزه براي شما حلال شده؛ و (همچنين) طعام اهل کتاب، براي شما حلال است؛ و طعام شما براي آنها حلال؛ و (نيز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامي که مهر آنها را بپردازيد و پاکدامن باشيد؛ نه زناکار، و نه دوست پنهاني و نامشروع گيريد. و کسي که انکار کند آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، اعمال او تباه مي‌گردد؛ و در سراي ديگر، از زيانکاران خواهد بود.
This day (all) the good things are allowed to you; and the food of those who have been given the Book is lawful for you and your food is lawful for them; and the chaste from among the believing women and the chaste from among those who have been given the Book before you (are lawful for you); when you have given them their dowries, taking (them) in marriage, not fornicating nor taking them for paramours in secret; and whoever denies faith, his work indeed is of no account, and in the hereafter he shall be one of the losers.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 6
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که به نماز مي‌ايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل [= برآمدگي پشت پا] مسح کنيد! و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد (و غسل کنيد)! و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يکي از شما از محل پستي آمده [= قضاي حاجت کرده‌]، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسي کرده‌ايد)، و آب (براي غسل يا وضو) نيابيد، با خاک پاکي تيمم کنيد! و از آن، بر صورت [= پيشاني‌] و دستها بکشيد! خداوند نمي‌خواهد مشکلي براي شما ايجاد کند؛ بلکه مي‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد؛ شايد شکر او را بجا آوريد!
O you who believe! when you rise up to prayer, wash your faces and your hands as far as the elbows, and wipe your heads and your feet to the ankles; and if you are under an obligation to perform a total ablution, then wash (yourselves) and if you are sick or on a journey, or one of you come from the privy, or you have touched the women, and you cannot find water, betake yourselves to pure earth and wipe your faces and your hands therewith, Allah does not desire to put on you any difficulty, but He wishes to purify you and that He may complete His favor on you, so that you may be grateful.
وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 7
و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، و پيماني را که با تأکيد از شما گرفت، آن زمان که گفتيد: «شنيديم و اطاعت کرديم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد که خدا، از آنچه درون سينه‌هاست، آگاه است!
And remember the favor of Allah on you and His covenant with which He bound you firmly, when you said: We have heard and we obey, and be careful of (your duty to) Allah, surely Allah knows what is in the breasts.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 8
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! همواره براي خدا قيام کنيد، و از روي عدالت،گواهي دهيد! دشمني با جمعيتي، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنيد، که به پرهيزگاري نزديکتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، که از آنچه انجام مي‌دهيد، با خبر است!
O you who believe! Be upright for Allah, bearers of witness with justice, and let not hatred of a people incite you not to act equitably; act equitably, that is nearer to piety, and he careful of (your duty to) Allah; surely Allah is Aware of what you do.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ 9
خداوند، به آنها که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، وعده آمرزش و پاداش عظيمي داده است.
Allah has promised to those who believe and do good deeds (that) they shall have forgiveness and a mighty reward.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ 10
و کساني که کافر شدند و آيات ما را تکذيب کردند، اهل دوزخند.
And (as for) those who disbelieve and reject our communications, these are the companions of the name.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 11
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! نعمتي را که خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد؛ آن زمان که جمعي (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوي شما دراز کنند (و شما را از ميان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهيزيد! و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند!
O you who believe! remember Allah's favor on you when a people had determined to stretch forth their hands towards you, but He withheld their hands from you, and be careful of (your duty to) Allah; and on Allah let the believers rely.
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ 12
خدا از بني اسرائيل پيمان گرفت. و از آنها، دوازده نقيب [= سرپرست‌] برانگيختيم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را ياري کنيد، و به خدا قرض الحسن بدهيد [= در راه او، به نيازمندان کمک کنيد]، گناهان شما را مي‌پوشانم [= مي بخشم‌]؛ و شما را در باغهايي از بهشت، که نهرها از زير درختانش جاري است، وارد مي‌کنم. اما هر کس از شما بعد از اين کافر شود، از راه راست منحرف گرديده است.
And certainly Allah made a covenant with the children of Israel, and We raised up among them twelve chieftains; and Allah said: Surely I am with you; if you keep up prayer and pay the poor-rate and believe in My apostles and assist them and offer to Allah a goodly gift, I will most certainly cover your evil deeds, and I will most certainly cause you to enter into gardens beneath which rivers flow, but whoever disbelieves from among you after that, he indeed shall lose the right way.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 13
ولي بخاطر پيمان‌شکني، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم؛ و دلهاي آنان را سخت و سنگين نموديم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحريف مي‌کنند؛ و بخشي از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خيانتي (تازه) از آنها آگاه مي‌شوي، مگر عده کمي از آنان؛ ولي از آنها درگذر و صرف‌نظر کن، که خداوند نيکوکاران را دوست مي‌دارد!
But on account of their breaking their covenant We cursed them and made their hearts hard; they altered the words from their places and they neglected a portion of what they were reminded of; and you shall always discover treachery in them excepting a few of them; so pardon them and turn away; surely Allah loves those who do good (to others).
وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ 14
و از کساني که ادعاي نصرانيت (و ياري مسيح) داشتند (نيز) پيمان گرفتيم؛ ولي آنها قسمت مهمي را از آنچه به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند؛ از اين رو در ميان آنها، تا دامنه قيامت، عداوت و دشمني افکنديم. و خداوند، (در قيامت) آنها را از آنچه انجام مي‌دادند (و نتايج آن)، آگاه خواهد ساخت.
And with those who say, We are Christians, We made a covenant, but they neglected a portion of what they were reminded of, therefore We excited among them enmity and hatred to the day of resurrection; and Allah will inform them of what they did.
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ 15
اي اهل کتاب! پيامبر ما، که بسياري از حقايق کتاب آسماني را که شما کتمان مي‌کرديد روشن مي‌سازد، به سوي شما آمد؛ و از بسياري از آن، (که فعلا افشاي آن مصلحت نيست،) صرف نظر مي‌نمايد. (آري،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاري به سوي شما آمد.
O followers of the Book! indeed Our Apostle has come to you making clear to you much of what you concealed of the Book and passing over much; indeed, there has come to you light and a clear Book from Allah;
يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 16
خداوند به برکت آن، کساني را که از خشنودي او پيروي کنند، به راه‌هاي سلامت، هدايت مي‌کند؛ و به فرمان خود، از تاريکيها به سوي روشنايي مي‌برد؛ و آنها را به سوي راه راست، رهبري مي‌نمايد.
With it Allah guides him who will follow His pleasure into the ways of safety and brings them out of utter darkness into light by His will and guides them to the right path.
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 17
آنها که گفتند: «خدا، همان مسيح بن مريم است»، بطور مسلم کافر شدند؛ بگو: «اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه کساني را که روي زمين هستند هلاک کند، چه کسي مي‌تواند جلوگيري کند؟ (آري،) حکومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مي‌آفريند؛ (حتي انساني بدون پدر، مانند مسيح؛) و او، بر هر چيزي تواناست.»
Certainly they disbelieve who say: Surely, Allah-- He is the Messiah, son of Marium. Say: Who then could control anything as against Allah when He wished to destroy the Messiah son of Marium and his mother and all those on the earth? And Allah's is the kingdom of the heavens and the earth and what is between them; He creates what He pleases; and Allah has power over all things,
وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ 18
يهود و نصاري گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستيم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مي‌کند؟! بلکه شما هم بشري هستيد از مخلوقاتي که آفريده؛ هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، مي‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مي‌کند؛ و حکومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آن اوست؛ و بازگشت همه موجودات، به سوي اوست.»
And the Jews and the Christians say: We are the sons of Allah and His beloved ones. Say: Why does He then chastise you for your faults? Nay, you are mortals from among those whom He has created, He forgives whom He pleases and chastises whom He pleases; and Allah's is the kingdom of the heavens and the earth and what is between them, and to Him is the eventual coming.
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 19
اي اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتي ميان پيامبران، به سوي شما آمد؛ در حالي که حقايق را براي شما بيان مي‌کند؛ تا مبادا (روز قيامت) بگوييد: «نه بشارت دهنده‌اي به سراغ ما آمد، و نه بيم دهنده‌اي»! (هم اکنون، پيامبر) بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده، به سوي شما آمد! و خداوند بر همه چيز تواناست.
O followers of the Book! indeed Our Apostle has come to you explaining to you after a cessation of the (mission of the) apostles, lest you say: There came not to us a giver of good news or a warner, so indeed there has come to you a giver of good news and a warner; and Allah has power over all things.
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ 20
(به ياد آوريد) هنگامي را که موسي به قوم خود گفت: «اي قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکر شويد هنگامي که در ميان شما، پيامبراني قرار داد؛ (و زنجير بندگي و اسارت فرعوني را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختيار خود قرار داد؛ و به شما چيزهايي بخشيد که به هيچ يک از جهانيان نداده بود!
And when Musa said to his people: O my people! remember the favor of Allah upon you when He raised prophets among you and made you kings and gave you what He had not given to any other among the nations.
يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ 21
اي قوم! به سرزمين مقدسي که خداوند براي شما مقرر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نکنيد) که زيانکار خواهيد بود!»
O my people! enter the holy land which Allah has prescribed for you and turn not on your backs for then you will turn back losers.
قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ 22
گفتند: «اي موسي! در آن (سرزمين)، جمعيتي (نيرومند و) ستمگرند؛ و ما هرگز وارد آن نمي‌شويم تا آنها از آن خارج شوند؛ اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهيم شد!»
They said: O Musa! surely there is a strong race in it, and we will on no account enter it until they go out from it, so if they go out from it, then surely we will enter.
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 23
(ولي) دو نفر از مرداني که از خدا مي‌ترسيدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ايمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامي که وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توکل کنيد اگر ايمان داريد!»
Two men of those who feared, upon both of whom Allah had bestowed a favor, said: Enter upon them by the gate, for when you have entered it you shall surely be victorious, and on Allah should you rely if you are believers.
قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ 24
(بني اسرائيل) گفتند: «اي موسي! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همينجا نشسته‌ايم»!
They said: O Musa! we shall never enter it so long as they are in it; go therefore you and your Lord, then fight you both surely we will here sit down.
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ 25
(موسي) گفت: «پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيت گنهکار، جدايي بيفکن!»
He said: My Lord! Surely I have no control (upon any) but my own self and my brother; therefore make a separation between us and the nation of transgressors.
قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ 26
خداوند (به موسي) فرمود: «اين سرزمين (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسيد)؛ پيوسته در زمين (در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) اين جمعيت گنهکار، غمگين مباش!»
He said: So it shall surely be forbidden to them for forty years, they shall wander about in the land, therefore do not grieve for the nation of transgressors.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ 27
و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامي که هر کدام، کاري براي تقرب (به پروردگار) انجام دادند؛ اما از يکي پذيرفته شد، و از ديگري پذيرفته نشد؛ (برادري که عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر ديگر) گفت: «(من چه گناهي دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مي‌پذيرد!
And relate to them the story of the two sons of Adam with truth when they both offered an offering, but it was accepted from one of them and was not accepted from the other. He said: I will most certainly slay you. (The other) said: Allah only accepts from those who guard (against evil).
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ 28
اگر تو براي کشتن من، دست دراز کني، من هرگز به قتل تو دست نمي‌گشايم، چون از پروردگار جهانيان مي‌ترسم!
If you will stretch forth your hand towards me to slay me, I am not one to stretch forth my hand towards you to slay you surely I fear Allah, the Lord of the worlds:
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ 29
من مي‌خواهم تو با گناه من و خودت (از اين عمل) بازگردي (و بار هر دو گناه را به دوش کشي)؛ و از دوزخيان گردي. و همين است سزاي ستمکاران!
Surely I wish that you should bear the sin committed against me and your own sin, and so you would be of the inmates of the fire, and this is the recompense of the unjust.
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ 30
نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغيب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زيانکاران شد.
Then his mind facilitated to him the slaying of his brother so he slew him; then he became one of the losers
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ 31
سپس خداوند زاغي را فرستاد که در زمين، جستجو (و کندوکاو) مي‌کرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «واي بر من! آيا من نتوانستم مثل اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوايي، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشيمان شد.
Then Allah sent a crow digging up the earth so that he might show him how he should cover the dead body of his brother. He said: Woe me! do I lack the strength that I should be like this crow and cover the dead body of my brother? So he became of those who regret.
مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ 32
به همين جهت، بر بني اسرائيل مقرر داشتيم که هر کس، انساني را بدون ارتکاب قتل يا فساد در روي زمين بکشد، چنان است که گويي همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است که گويي همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلايل روشن براي بني اسرائيل آوردند، اما بسياري از آنها، پس از آن در روي زمين، تعدي و اسراف کردند.
For this reason did We prescribe to the children of Israel that whoever slays a soul, unless it be for manslaughter or for mischief in the land, it is as though he slew all men; and whoever keeps it alive, it is as though he kept alive all men; and certainly Our apostles came to them with clear arguments, but even after that many of them certainly act extravagantly in the land.
إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ 33
کيفر آنها که با خدا و پيامبرش به جنگ برمي‌خيزند، و اقدام به فساد در روي زمين مي‌کنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مي‌برند،) فقط اين است که اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاي (چپ) آنها، بعکس يکديگر، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايي آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات عظيمي دارند.
The punishment of those who wage war against Allah and His apostle and strive to make mischief in the land is only this, that they should be murdered or crucified or their hands and their feet should be cut off on opposite sides or they should be imprisoned; this shall be as a disgrace for them in this world, and in the hereafter they shall have a grievous chastisement,
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 34
مگر آنها که پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه کنند؛ پس بدانيد (خدا توبه آنها را مي‌پذيرد؛) خداوند آمرزنده و مهربان است.
Except those who repent before you have them in your power; so know that Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 35
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‌اي براي تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد کنيد، باشد که رستگار شويد!
O you who believe! be careful of (your duty to) Allah and seek means of nearness to Him and strive hard in His way that you may be successful.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ يَوْمِ الْقِيامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 36
بيقين کساني که کافر شدند، اگر تمام آنچه روي زمين است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را براي نجات از کيفر روز قيامت بدهند، از آنان پذيرفته نخواهد شد؛ و مجازات دردناکي خواهند داشت.
Surely (as for) those who disbelieve, even if they had what is in the earth, all of it, and the like of it with it, that they might ransom themselves with it from the punishment of the day of resurrection, it shall not be accepted from them, and they shall have a painful punishment.
يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ 37
پيوسته مي‌خواهند از آتش خارج شوند، ولي نمي‌توانند از آن خارج گردند؛ و براي آنها مجازاتي پايدار است.
They would desire to go forth from the fire, and they shall not go forth from it, and they shall have a lasting punishment.
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 38
دست مرد دزد و زن دزد را، به کيفر عملي که انجام داده‌اند، بعنوان يک مجازات الهي، قطع کنيد! و خداوند توانا و حکيم است.
And (as for) the man who steals and the woman who steals, cut off their hands as a punishment for what they have earned, an exemplary punishment from Allah; and Allah is Mighty, Wise.
فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 39
اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مي‌پذيرد؛ (و از اين مجازات؛ معاف مي‌شود، زيرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
But whoever repents after his iniquity and reforms (himself), then surely Allah will turn to him (mercifully); surely Allah is Forgiving, Merciful.
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 40
آيا نمي‌داني که حکومت و فرمانروائي آسمانها و زمين از آن خداست؟ هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، کيفر مي‌کند؛ و هر کس را بخواهد و شايسته بداند، مي‌بخشد؛ و خداوند بر هر چيزي قادر است.
Do you not know that Allah-- His is the kingdom of the heavens and the earth; He chastises whom He pleases; and forgives whom He pleases and Allah has power over all things.
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ 41
اي فرستاده (خدا)! آنها که در مسير کفر شتاب مي‌کنند و با زبان مي‌گويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهي از يهوديان که خوب به سخنان تو گوش مي‌دهند، تا دستاويزي براي تکذيب تو بيابند؛ آنها جاسوسان گروه ديگري هستند که خودشان نزد تو نيامده‌اند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مي‌کنند، و (به يکديگر) مي‌گويند: «اگر اين (که ما مي‌خواهيم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوري کرد،) بپذيريد، وگرنه (از او) دوري کنيد!» (ولي) کسي را که خدا (بر اثر گناهان پي‌درپي او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نيستي؛ آنها کساني هستند که خدا نخواسته دلهايشان را پاک کند؛ در دنيا رسوايي، و در آخرت مجازات بزرگي نصيبشان خواهد شد.
O Apostle! let not those grieve you who strive together in hastening to unbelief from among those who say with their mouths: We believe, and their hearts do not believe, and from among those who are Jews; they are listeners for the sake of a lie, listeners for another people who have not come to you; they alter the words from their places, saying: If you are given this, take it, and if you are not given this, be cautious; and as for him whose temptation Allah desires, you cannot control anything for him with Allah. Those are they for whom Allah does not desire that He should purify their hearts; they shall have disgrace in this world, and they shall have a grievous chastisement in the hereafter.
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ 42
آنها بسيار به سخنان تو گوش مي‌دهند تا آن را تکذيب کنند؛ مال حرام فراوان مي خورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داوري کن، يا (اگر صلاح دانستي) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف‌نظر کني، به تو هيچ زياني نمي‌رسانند؛ و اگر ميان آنها داوري کني، با عدالت داوري کن، که خدا عادلان را دوست دارد!
(They are) listeners of a lie, devourers of what is forbidden; therefore if they come to you, judge between them or turn aside from them, and if you turn aside from them, they shall not harm you in any way; and if you judge, judge between them with equity; surely Allah loves those who judge equitably.
وَ كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ 43
چگونه تو را به داوري مي‌طلبند؟! در حالي که تورات نزد ايشان است؛ و در آن، حکم خدا هست. (وانگهي) پس از داوري‌خواستن از حکم تو، (چرا) روي مي گردانند؟! آنها مؤمن نيستند.
And how do they make you a judge and they have the Taurat wherein is Allah's judgment? Yet they turn back after that, and these are not the believers.
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ 44
ما تورات را نازل کرديم در حالي که در آن، هدايت و نور بود؛ و پيامبران، که در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براي يهود حکم مي‌کردند؛ و (همچنين) علما و دانشمندان به اين کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوري مي‌نمودند. بنابر اين، (بخاطر داوري بر طبق آيات الهي،) از مردم نهراسيد! و از من بترسيد! و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد! و آنها که به احکامي که خدا نازل کرده حکم نمي‌کنند، کافرند.
Surely We revealed the Taurat in which was guidance and light; with it the prophets who submitted themselves (to Allah) judged (matters) for those who were Jews, and the masters of Divine knowledge and the doctors, because they were required to guard (part) of the Book of Allah, and they were witnesses thereof; therefore fear not the people and fear Me, and do not take a small price for My communications; and whoever did not judge by what Allah revealed, those are they that are the unbelievers.
وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 45
و بر آنها [= بني اسرائيل‌] در آن [= تورات‌]، مقرر داشتيم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بيني در برابر بيني، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان مي‌باشد؛ و هر زخمي، قصاص دارد؛ و اگر کسي آن را ببخشد (و از قصاص، صرف‌نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب مي‌شود؛ و هر کس به احکامي که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است.
And We prescribed to them in it that life is for life, and eye for eye, and nose for nose, and ear for ear, and tooth for tooth, and (that there is) reprisal in wounds; but he who foregoes it, it shall be an expiation for him; and whoever did not judge by what Allah revealed, those are they that are the unjust.
وَ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ 46
و بدنبال آنها [= پيامبران پيشين‌]، عيسي بن مريم را فرستاديم در حالي که کتاب تورات را که پيش از او فرستاده شده بود تصديق داشت؛ و انجيل را به او داديم که در آن، هدايت و نور بود؛ و (اين کتاب آسماني نيز) تورات را، که قبل از آن بود، تصديق مي‌کرد؛ و هدايت و موعظه‌اي براي پرهيزگاران بود.
And We sent after them in their footsteps Isa, son of Marium, verifying what was before him of the Taurat and We gave him the Injeel in which was guidance and light, and verifying what was before it of Taurat and a guidance and an admonition for those who guard (against evil).
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ 47
اهل انجيل [= پيروان مسيح‌] نيز بايد به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کساني که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمي‌کنند، فاسقند.
And the followers of the Injeel should have judged by what Allah revealed in it; and whoever did not judge by what Allah revealed, those are they that are the transgressors.
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ 48
و اين کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کرديم، در حالي که کتب پيشين را تصديق مي‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامي که خدا نازل کرده، در ميان آنها حکم کن! از هوي و هوسهاي آنان پيروي نکن! و از احکام الهي، روي مگردان! ما براي هر کدام از شما، آيين و طريقه روشني قرار داديم؛ و اگر خدا مي‌خواست، همه شما را امت واحدي قرارمي‌داد؛ ولي خدا مي‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد؛ (و استعدادهاي مختلف شما را پرورش دهد). پس در نيکيها بر يکديگر سبقت جوييد! بازگشت همه شما، به سوي خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف مي‌کرديد؛ به شما خبر خواهد داد.
And We have revealed to you the Book with the truth, verifying what is before it of the Book and a guardian over it, therefore judge between them by what Allah has revealed, and do not follow their low desires (to turn away) from the truth that has come to you; for every one of you did We appoint a law and a way, and if Allah had pleased He would have made you (all) a single people, but that He might try you in what He gave you, therefore strive with one another to hasten to virtuous deeds; to Allah is your return, of all (of you), so He will let you know that in which you differed;
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ 49
و در ميان آنها [= اهل کتاب‌]، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوري کن! و از هوسهاي آنان پيروي مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامي که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داوري تو)، روي گردانند، بدان که خداوند مي‌خواهد آنان را بخاطر پاره‌اي از گناهانشان مجازات کند؛ و بسياري از مردم فاسقند.
And that you should judge between them by what Allah has revealed, and do not follow their low desires, and be cautious of them, lest they seduce you from part of what Allah has revealed to you; but if they turn back, then know that Allah desires to afflict them on account of some of their faults; and most surely many of the people are transgressors.
أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ 50
آيا آنها حکم جاهليت را (از تو) مي‌خواهند؟! و چه کسي بهتر از خدا، براي قومي که اهل يقين هستند، حکم مي‌کند؟!
Is it then the judgment of (the times of) ignorance that they desire? And who is better than Allah to judge for a people who are sure?
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 51
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! يهود و نصاري را ولي (و دوست و تکيه‌گاه خود،) انتخاب نکنيد! آنها اولياي يکديگرند؛ و کساني که از شما با آنان دوستي کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعيت ستمکار را هدايت نمي‌کند
O you who believe! do not take the Jews and the Christians for friends; they are friends of each other; and whoever amongst you takes them for a friend, then surely he is one of them; surely Allah does not guide the unjust people.
فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ 52
(ولي) کساني را که در دلهايشان بيماري است مي‌بيني که در (دوستي با آنان)، بر يکديگر پيشي مي‌گيرند، و مي‌گويند: «مي‌ترسيم حادثه‌اي براي ما اتفاق بيفتد (و نياز به کمک آنها داشته باشيم!)» شايد خداوند پيروزي يا حادثه ديگري از سوي خود (به نفع مسلمانان) پيش بياورد؛ و اين دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشيمان گردند!
But you will see those in whose hearts is a disease hastening towards them, saying: We fear lest a calamity should befall us; but it may be that Allah will bring the victory or a punishment from Himself, so that they shall be regretting on account of what they hid in their souls.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ 53
آنها که ايمان آورده‌اند مي‌گويند: «آيا اين (منافقان) همانها هستند که با نهايت تأکيد سوگند ياد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اينجا رسيد؟!)» (آري،) اعمالشان نابود گشت، و زيانکار شدند.
And those who believe will say: Are these they who swore by Allah with the most forcible of their oaths that they were most surely with you? Their deeds shall go for nothing, so they shall become losers.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ 54
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هر کس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زياني نمي‌رساند؛ خداوند جمعيتي را مي‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مي‌کنند، و از سرزنش هيچ ملامتگري هراسي ندارند. اين، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شايسته ببيند) مي‌دهد؛ و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست.
O you who believe! whoever from among you turns back from his religion, then Allah will bring a people, He shall love them and they shall love Him, lowly before the believers, mighty against the unbelievers, they shall strive hard in Allah's way and shall not fear the censure of any censurer; this is Allah's Face, He gives it to whom He pleases, and Allah is Ample-giving, Knowing.
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ 55
سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مي‌دارند، و در حال رکوع، زکات مي‌دهند.
Only Allah is your Vali and His Apostle and those who believe, those who keep up prayers and pay the poor-rate while they bow.
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ 56
و کساني که ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را بپذيرند، پيروزند؛ (زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز است.
And whoever takes Allah and His apostle and those who believe for a guardian, then surely the party of Allah are they that shall be triumphant.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 57
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! افرادي که آيين شما را به باد استهزاء و بازي مي‌گيرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولي خود انتخاب نکنيد؛ و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد!
O you who believe! do not take for guardians those who take your religion for a mockery and a joke, from among those who were given the Book before you and the unbelievers; and be careful of (your duty to) Allah if you are believers.
وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ 58
آنها هنگامي که (اذان مي‌گوييد، و مردم را) به نماز فرا مي‌خوانيد، آن را به مسخره و بازي مي‌گيرند؛ اين بخاطر آن است که آنها جمعي نابخردند.
And when you call to prayer they make it a mockery and a joke; this is because they are a people who do not understand.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ 59
بگو: «اي اهل کتاب! آيا به ما خرده مي‌گيريد؟ (مگر ما چه کرده‌ايم) جز اينکه به خداوند يگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده، ايمان آورده‌ايم. و اين، بخاطر آن است که بيشتر شما، از راه حق، خارج شده‌ايد.»
Say: O followers of the Book! do you find fault with us (for aught) except that we believe in Allah and in what has been revealed to us and what was revealed before, and that most of you are transgressors?
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ 60
بگو: «آيا شما را از کساني که موقعيت و پاداششان نزد خدا برتر از اين است، با خبر کنم؟ کساني که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ کرده،) و از آنها، ميمونها و خوکهايي قرار داده، و پرستش بت کرده‌اند؛ موقعيت و محل آنها، بدتر است؛ و از راه راست، گمراهترند. »
Say: Shall I inform you of (him who is) worse than this in retribution from Allah? (Worse is he) whom Allah has cursed and brought His wrath upon, and of whom He made apes and swine, and he who served the Shaitan; these are worse in place and more erring from the straight path.
وَ إِذا جاؤُكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما كانُوا يَكْتُمُونَ 61
هنگامي که نزد شما مي‌آيند، مي‌گويند: «ايمان آورده‌ايم!» (اما) با کفر وارد مي‌شوند، و با کفر خارج مي‌گردند؛ و خداوند، از آنچه کتمان مي‌کردند، آگاهتر است!
And when they come to you, they say: We believe; and indeed they come in with unbelief and indeed they go forth with it; and Allah knows best what they concealed.
وَ تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 62
بسياري از آنان را مي‌بيني که در گناه و تعدي، و خوردن مال حرام، شتاب مي‌کنند! چه زشت است کاري که انجام مي‌دادند!
And you will see many of them striving with one another to hasten in sin and exceeding the limits, and their eating of what is unlawfully acquired; certainly evil is that which they do.
لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ 63
چرا دانشمندان نصاري و علماي يهود، آنها را از سخنان گناه‌آميز و خوردن مال حرام، نهي نمي‌کنند؟! چه زشت است عملي که انجام مي‌دادند!
Why do not the learned men and the doctors of law prohibit them from their speaking of what is sinful and their eating of what is unlawfully acquired? Certainly evil is that which they work.
وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ 64
و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت (الهي) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، مي‌بخشد! ولي اين آيات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغيان و کفر بسياري از آنها مي‌افزايد. و ما در ميان آنها تا روز قيامت عداوت و دشمني افکنديم. هر زمان آتش جنگي افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و براي فساد در زمين، تلاش مي‌کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
And the Jews say: The hand of Allah is tied up! Their hands shall be shackled and they shall be cursed for what they say. Nay, both His hands are spread out, He expends as He pleases; and what has been revealed to you from your Lord will certainly make many of them increase in inordinacy and unbelief; and We have put enmity and hatred among them till the day of resurrection; whenever they kindle a fire for war Allah puts it out, and they strive to make mischief in the land; and Allah does not love the mischief-makers.
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ 65
و اگر اهل کتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه کنند، گناهان آنها را مي‌بخشيم؛ و آنها را در باغهاي پرنعمت بهشت، وارد مي‌سازيم.
And if the followers of the Book had believed and guarded (against evil) We would certainly have covered their evil deeds and We would certainly have made them enter gardens of bliss
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ 66
و اگر آنان، تورات و انجيل و آنچه را از سوي پروردگارشان بر آنها نازل شده [= قرآن‌] برپا دارند، از آسمان و زمين، روزي خواهند خورد؛ جمعي از آنها، معتدل و ميانه‌رو هستند، ولي بيشترشان اعمال بدي انجام مي‌دهند.
And if they had kept up the Taurat and the Injeel and that which was revealed to them from their Lord, they would certainly have eaten from above them and from beneath their feet there is a party of them keeping to the moderate course, and (as for) most of them, evil is that which they do
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ 67
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام نداده‌اي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه مي‌دارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نمي‌کند.
O Apostle! deliver what has been revealed to you from your Lord; and if you do it not, then you have not delivered His message, and Allah will protect you from the people; surely Allah will not guide the unbelieving people.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ 68
اي اهل کتاب! شما هيچ آيين صحيحي نداريد، مگر اينکه تورات و انجيل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا داريد. ولي آنچه بر تو از سوي پروردگارت نازل شده، (نه تنها مايه بيداري آنها نمي‌گردد، بلکه) بر طغيان و کفر بسياري از آنها مي‌افزايد. بنابر اين، از اين قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگين مباش!
Say: O followers of the Book! you follow no good till you keep up the Taurat and the Injeel and that which is revealed to you from your Lord; and surely that which has been revealed to you from your Lord shall make many of them increase in inordinacy and unbelief; grieve not therefore for the unbelieving people.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 69
آنها که ايمان آورده‌اند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد.
Surely those who believe and those who are Jews and the Sabians and the Christians whoever believes in Allah and the last day and does good-- they shall have no fear nor shall they grieve.
لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ 70
ما از بني اسرائيل پيمان گرفتيم؛ و رسولاني به سوي آنها فرستاديم؛ (ولي) هر زمان پيامبري حکمي بر خلاف هوسها و دلخواه آنها مي‌آورد، عده‌اي را تکذيب مي‌کردند؛ و عده‌اي را مي‌کشتند.
Certainly We made a covenant with the children of Israel and We sent to them apostles; whenever there came to them an apostle with what that their souls did not desire, some (of them) did they call liars and some they slew.
وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ 71
گمان کردند مجازاتي در کار نخواهد بود! از اين‌رو (از ديدن حقايق و شنيدن سخنان حق،) نابينا و کر شدند؛ سپس (بيدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذيرفت، ديگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسياري از آنها کور و کر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام مي‌دهند، بيناست.
And they thought that there would be no affliction, so they became blind and deaf; then Allah turned to them mercifully, but many of them became blind and deaf; and Allah is well seeing what they do.
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ 72
آنها که گفتند: «خداوند همان مسيح بن مريم است»، بيقين کافر شدند، (با اينکه خود) مسيح گفت: اي بني اسرائيل! خداوند يگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنيد! زيرا هر کس شريکي براي خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است؛ و جايگاه او دوزخ است؛ و ستمکاران، يار و ياوري ندارند.
Certainly they disbelieve who say: Surely Allah, He is the Messiah, son of Marium; and the Messiah said: O Children of Israel! serve Allah, my Lord and your Lord. Surely whoever associates (others) with Allah, then Allah has forbidden to him the garden, and his abode is the fire; and there shall be no helpers for the unjust.
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 73
آنها که گفتند: «خداوند، يکي از سه خداست» (نيز) بيقين کافر شدند؛ معبودي جز معبود يگانه نيست؛ و اگر از آنچه مي‌گويند دست بر ندارند، عذاب دردناکي به کافران آنها (که روي اين عقيده ايستادگي کنند،) خواهد رسيد.
Certainly they disbelieve who say: Surely Allah is the third (person) of the three; and there is no god but the one Allah, and if they desist not from what they say, a painful chastisement shall befall those among them who disbelieve.
أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 74
يا به سوي خدا بازنمي‌گردند، و از او طلب آمرزش نمي‌کنند؟ (در حالي که) خداوند آمرزنده مهربان است.
Will they not then turn to Allah and ask His forgiveness? And Allah is Forgiving, Merciful.
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ 75
مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پيش از وي نيز، فرستادگان ديگري بودند، مادرش، زن بسيار راستگويي بود؛ هر دو، غذا مي‌خوردند؛ (با اين حال، چگونه دعوي الوهيت مسيح و پرستش مريم را داريد؟!) بنگر چگونه نشانه را براي آنها آشکار مي‌سازيم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده مي‌شوند!
The Messiah, son of Marium is but an apostle; apostles before him have indeed passed away; and his mother was a truthful woman; they both used to eat food. See how We make the communications clear to them, then behold, how they are turned away.
قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 76
بگو: «آيا جز خدا چيزي را مي‌پرستيد که مالک سود و زيان شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»
Say: Do you serve besides Allah that which does not control for you any harm, or any profit? And Allah-- He is the Hearing, the Knowing.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ 77
بگو: «اي اهل کتاب! در دين خود، غلو (و زياده روي) نکنيد! و غير از حق نگوييد! و از هوسهاي جمعيتي که پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروي ننماييد!»
Say: O followers of the Book! be not unduly immoderate in your religion, and do not follow the low desires of people who went astray before and led many astray and went astray from the right path.
لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ 78
کافران بني اسرائيل، بر زبان داوود و عيسي بن مريم، لعن (و نفرين) شدند! اين بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مي‌نمودند.
Those who disbelieved from among the children of Israel were cursed by the tongue of Dawood and Isa, son of Marium; this was because they disobeyed and used to exceed the limit.
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ 79
آنها از اعمال زشتي که انجام مي‌دادند، يکديگر را نهي نمي‌کردند؛ چه بدکاري انجام مي‌دادند!
They used not to forbid each other the hateful things (which) they did; certainly evil was that which they did.
تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ 80
بسياري از آنها را مي‌بيني که کافران (و بت‌پرستان) را دوست مي‌دارند (و با آنها طرح دوستي مي‌ريزند)؛ نفس (سرکش) آنها، چه بد اعمالي از پيش براي (معاد) آنها فرستاد! که نتيجه آن، خشم خداوند بود؛ و در عذاب (الهي) جاودانه خواهند ماند.
You will see many of them befriending those who disbelieve; certainly evil is that which their souls have sent before for them, that Allah became displeased with them and in chastisement shall they abide.
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ 81
و اگر به خدا و پيامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ايمان مي‌آوردند، (هرگز) آنان [= کافران‌] را به دوستي اختيار نمي‌کردند؛ ولي بسياري از آنها فاسقند.
And had they believed in Allah and the prophet and what was revealed to him, they would not have taken them for friends but! most of them are transgressors.
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ 82
بطور مسلم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشرکان خواهي يافت؛ و نزديکترين دوستان به مؤمنان را کساني مي‌يابي که مي‌گويند: «ما نصاري هستيم»؛ اين بخاطر آن است که در ميان آنها، افرادي عالم و تارک دنيا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبر نمي‌ورزند.
Certainly you will find the most violent of people in enmity for those who believe (to be) the Jews and those who are polytheists, and you will certainly find the nearest in friendship to those who believe (to be) those who say: We are Christians; this is because there are priests and monks among them and because they do not behave proudly.
وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ 83
و هر زمان آياتي را که بر پيامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاي آنها را مي‌بيني که (از شوق،) اشک مي‌ريزد، بخاطر حقيقتي که دريافته‌اند؛ آنها مي‌گويند: «پروردگارا! ايمان آورديم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره ياران محمد) بنويس!
And when they hear what has been revealed to the apostle you will see their eyes overflowing with tears on account of the truth that they recognize; they say: Our Lord! we believe, so write us down with the witnesses (of truth).
وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ 84
چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسيده است، ايمان نياوريم، در حالي که آرزو داريم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!»
And what (reason) have we that we should not believe in Allah and in the truth that has come to us, while we earnestly desire that our Lord should cause us to enter with the good people?
فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ 85
خداوند بخاطر اين سخن، به آنها باغهايي از بهشت پاداش داد که از زير درختانش، نهرها جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است جزاي نيکوکاران!
Therefore Allah rewarded them on account of what they said, with gardens in which rivers flow to abide in them; and this is the reward of those who do good (to others).
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ 86
و کساني که کافر شدند و آيات ما را تکذيب کردند، همانها اهل دوزخند.
And (as for) those who disbelieve and reject Our communications, these are the companions of the flame.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ 87
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! چيزهاي پاکيزه را که خداوند براي شما حلال کرده است، حرام نکنيد! و از حد، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمي‌دارد.
O you who believe! do not forbid (yourselves) the good things which Allah has made lawful for you and do not exceed the limits; surely Allah does not love those who exceed the limits.
وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ 88
و از نعمتهاي حلال و پاکيزه‌اي که خداوند به شما روزي داده است، بخوريد! و از (مخالفت) خداوندي که به او ايمان داريد، بپرهيزيد!
And eat of the lawful and good (things) that Allah has given you, and be careful of (your duty to) Allah, in Whom you believe.
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 89
خداوند شما را بخاطر سوگندهاي بيهوده (و خالي از اراده،) مؤاخذه نمي‌کند؛ ولي در برابر سوگندهايي که (از روي اراده) محکم کرده‌ايد، مؤاخذه مي‌نمايد. کفاره اين‌گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاي معمولي است که به خانواده خود مي‌دهيد؛ يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و يا آزاد کردن يک برده؛ و کسي که هيچ کدام از اينها را نيابد، سه روز روزه مي‌گيرد؛ اين، کفاره سوگندهاي شماست به هنگامي که سوگند ياد مي‌کنيد (و مخالفت مي‌نماييد). و سوگندهاي خود را حفظ کنيد (و نشکنيد!) خداوند آيات خود را اين چنين براي شما بيان مي‌کند، شايد شکر او را بجا آوريد!
Allah does not call you to account for what is vain in your oaths, but He calls you to account for the making of deliberate oaths; so its expiation is the feeding of ten poor men out of the middling (food) you feed your families with, or their clothing, or the freeing of a neck; but whosoever cannot find (means) then fasting for three days; this is the expiation of your oaths when you swear; and guard your oaths. Thus does Allah make clear to you His communications, that you may be Fateful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 90
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعي بخت‌آزمايي ]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد!
O you who believe! intoxicants and games of chance and (sacrificing to) stones set up and (dividing by) arrows are only an uncleanness, the Shaitan's work; shun it therefore that you may be successful.
إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ 91
شيطان مي‌خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهي اکيد،) خودداري خواهيد کرد؟!
The Shaitan only desires to cause enmity and hatred to spring in your midst by means of intoxicants and games of chance, and to keep you off from the remembrance of Allah and from prayer. Will you then desist?
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ 92
اطاعت خدا و اطاعت پيامبر کنيد! و (از مخالفت فرمان او) بترسيد! و اگر روي برگردانيد، (مستحق مجازات خواهيد بود؛ و) بدانيد بر پيامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چيز ديگري نيست (و اين وظيفه را در برابر شما، انجام داده است).
And obey Allah and obey the apostle and be cautious; but if you turn back, then know that only a clear deliverance of the message is (incumbent) on Our apostle.
لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 93
بر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، گناهي در آنچه خورده‌اند نيست؛ (و نسبت به نوشيدن شراب، قبل از نزول حکم تحريم، مجازات نمي‌شوند؛) اگر تقوا پيشه کنند، و ايمان بياورند، و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پيشه کنند و ايمان آورند؛ سپس تقوا پيشه کنند و نيکي نمايند. و خداوند، نيکوکاران را دوست مي‌دارد.
On those who believe and do good there is no blame for what they eat, when they are careful (of their duty) and believe and do good deeds, then they are careful (of their duty) and believe, then they are careful (of their duty) and do good (to others), and Allah loves those who do good (to others).
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ 94
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! خداوند شما را به چيزي از شکار که (به نزديکي شما مي‌آيد، بطوري که) دستها و نيزه‌هايتان به آن مي‌رسد، مي‌آزمايد؛ تا معلوم شود چه کسي باايمان به غيب، از خدا مي‌ترسد؛ و هر کس بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکي خواهد داشت.
O you who believe! Allah will certainly try you in respect of some game which your hands and your lances can reach, that Allah might know who fears Him in secret; but whoever exceeds the limit after this, he shall have a painful punishment.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ 95
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! در حال احرام، شکار نکنيد، و هر کس از شما عمدا آن را به قتل برساند، بايد کفاره‌اي معادل آن از چهارپايان بدهد؛ کفاره‌اي که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصديق کنند؛ و به صورت قرباني به (حريم) کعبه برسد؛ يا (به جاي قرباني،) اطعام مستمندان کند؛ يا معادل آن، روزه بگيرد، تا کيفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولي هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام مي‌گيرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.
O you who believe! do not kill game while you are on pilgrimage, and whoever among you shall kill it intentionally, the compensation (of it) is the like of what he killed, from the cattle, as two just persons among you shall judge, as an offering to be brought to the Kaaba or the expiation (of it) is the feeding of the poor or the equivalent of it in fasting, that he may taste the unwholesome result of his deed; Allah has pardoned what is gone by; and whoever returns (to it), Allah will inflict retribution on him; and Allah is Mighty, Lord of Retribution.
أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 96
صيد دريا و طعام آن براي شما و کاروانيان حلال است؛ تا (در حال احرام) از آن بهره‌مند شويد؛ ولي مادام که محرم هستيد، شکار صحرا براي شما حرام است؛ و از (نافرماني) خدايي که به سوي او محشور مي‌شويد، بترسيد!
Lawful to you is the game of the sea and its food, a provision for you and for the travellers, and the game of the land is forbidden to you so long as you are on pilgrimage, and be careful of (your duty to) Allah, to Whom you shall be gathered.
جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 97
خداوند، کعبه -بيت الحرام- را وسيله‌اي براي استواري و سامان بخشيدن به کار مردم قرار داده؛ و همچنين ماه حرام، و قربانيهاي بي‌نشان، و قربانيهاي نشاندار را؛ اين‌گونه احکام (حساب شده و دقيق،) بخاطر آن است که بدانيد خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مي‌داند؛ و خدا به هر چيزي داناست.
Allah has made the Kaaba, the sacred house, a maintenance for the people, and the sacred month and the offerings and the sacrificial animals with garlands; this is that you may know that Allah knows whatever is in the heavens and whatever is in the earth, and that Allah is the Knower of all things.
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 98
بدانيد خدا داراي مجازات شديد، و (در عين حال) آمرزنده و مهربان است.
Know that Allah is severe in requiting (evil) and that Allah is Forgiving, Merciful.
ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ 99
پيامبر وظيفه‌اي جز رسانيدن پيام (الهي) ندارد؛ (و مسؤول اعمال شما نيست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان مي‌داريد مي‌داند.
Nothing is (incumbent) on the Apostle but to deliver (the message), and Allah knows what you do openly and what you hide.
قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 100
بگو: «(هيچ‌گاه) ناپاک و پاک مساوي نيستند؛ هر چند فزوني ناپاکها، تو را به شگفتي اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اي صاحبان خرد، شايد رستگار شويد!
Say: The bad and the good are not equal, though the abundance of the bad may please you; so be careful of (your duty to) Allah, O men of understanding, that you may be successful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ 101
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از چيزهايي نپرسيد که اگر براي شما آشکار گردد، شما را ناراحت مي‌کند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنيد، براي شما آشکار مي‌شود؛ خداوند آنها را بخشيده (و ناديده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.
O you who believe! do not put questions about things which if declared to you may trouble you, and if you question about them when the Quran is being revealed, they shall be declared to you; Allah pardons this, and Allah is Forgiving, Forbearing.
قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ 102
جمعي از پيشينيان شما، از آن سئوال کردند؛ و سپس با آن به مخالفت برخاستند. (ممکن است شما هم چنين سرنوشتي پيدا کنيد.)
A people before you indeed asked such questions, and then became disbelievers on account of them.
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ 103
خداوند هيچ‌گونه «بحيره» و «سائبه» و «وصيله» و «حام» قرار نداده است [اشاره به چهار نوع از حيوانات اهلي است که در زمان جاهليت، استفاده از آنها را بعللي حرام مي‌دانستند؛ و اين بدعت، در اسلام ممنوع شد.] ولي کساني که کافر شدند، بر خدا دروغ مي‌بندند؛ و بيشتر آنها نمي‌فهمند!
Allah has not ordained (the making of) a bahirah or a saibah or a wasilah or a hami but those who disbelieve fabricate a lie against Allah, and most of them do not understand.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ 104
و هنگامي که به آنها گفته شود: «به سوي آنچه خدا نازل کرده، و به سوي پيامبر بياييد!»، مي‌گويند: «آنچه از پدران خود يافته‌ايم، ما را بس است!»؛ آيا اگر پدران آنها چيزي نمي‌دانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروي مي‌کنند)؟!
And when it is said to them, Come to what Allah has revealed and to the Apostle, they say: That on which we found our fathers is sufficient for us. What! even though their fathers knew nothing and did not follow the right way.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 105
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! مراقب خود باشيد! اگر شما هدايت يافته‌ايد، گمراهي کساني که گمراه شده‌اند، به شما زياني نمي‌رساند. بازگشت همه شما به سوي خداست؛ و شما را از آنچه عمل مي‌کرديد، آگاه مي‌سازد.
O you who believe! take care of your souls; he who errs cannot hurt you when you are on the right way; to Allah is your return, of all (of you), so He will inform you of what you did.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمِينَ 106
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که مرگ يکي از شما فرا رسد، در موقع وصيت بايد از ميان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ يا اگر مسافرت کرديد، و مصيبت مرگ شما فرا رسيد، (و در آن جا مسلماني نيافتيد،) دو نفر از غير خودتان را به گواهي بطلبيد، و اگر به هنگام اداي شهادت، در صدق آنها شک کرديد، آنها را بعد از نماز نگاه مي‌داريد تا سوگند ياد کنند که: «ما حاضر نيستيم حق را به چيزي بفروشيم، هر چند در مورد خويشاوندان ما باشد! و شهادت الهي را کتمان نمي‌کنيم، که از گناهکاران خواهيم بود!»
O you who believe! call to witness between you when death draws nigh to one of you, at the time of making the will, two just persons from among you, or two others from among others than you, if you are travelling in the land and the calamity of death befalls you; the two (witnesses) you should detain after the prayer; then if you doubt (them), they shall both swear by Allah, (saying): We will not take for it a price, though there be a relative, and we will not hide the testimony of Allah for then certainly we should be among the sinners.
فَإِنْ عُثِرَ عَلى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيانِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما وَ مَا اعْتَدَيْنا إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ 107
و اگر اطلاعي حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهي شده‌اند (و حق را کتمان کرده‌اند)، دو نفر از کساني که نسبت به ميت، اولي هستند، به جاي آنها قرار مي‌گيرند، و به خدا سوگند ياد مي‌کنند که: «گواهي ما، از گواهي آن دو، به حق نزديکتر است! و ما تجاوزي نکرده‌ايم؛ که اگر چنين کرده باشيم، از ظالمان خواهيم بود!»
Then if it becomes known that they both have been guilty of a sin, two others shall stand up in their place from among those who have a claim against them, the two nearest in kin; so they two should swear by Allah: Certainly our testimony is truer than the testimony of those two, and we have not exceeded the limit, for then most surely we should be of the unjust.
ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ 108
اين کار، نزديکتر است به اينکه گواهي بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و يا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهايي جاي سوگندهاي آنها را بگيرد. از (مخالفت) خدا بپرهيزيد، و گوش فرا دهيد! و خداوند، جمعيت فاسقان را هدايت نمي‌کند.
This is more proper in order that they should give testimony truly or fear that other oaths be given after their oaths; and be careful of (your duty to) Allah, and hear; and Allah does not guide the transgressing people.
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ 109
(از) روزي (بترسيد) که خداوند، پيامبران را جمع مي‌کند، و به آنها مي‌گويد: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخي به شما داده شد؟»، مي‌گويند: «ما چيزي نمي‌دانيم؛ تو خود، از همه اسرار نهان آگاهي.»
On the day when Allah will assemble the apostles, then say: What answer were you given? They shall say: We have no knowledge, surely Thou art the great Knower of the unseen things.
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ 110
(به خاطر بياور) هنگامي را که خداوند به عيسي بن مريم گفت: «ياد کن نعمتي را که به تو و مادرت بخشيدم! زماني که تو را با» روح القدس «تقويت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگي، با مردم سخن مي‌گفتي؛ و هنگامي که کتاب و حکمت و تورات و انجيل را به تو آموختم؛ و هنگامي که به فرمان من، از گل چيزي بصورت پرنده مي‌ساختي، و در آن مي‌دميدي، و به فرمان من، پرنده‌اي مي‌شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بيماري پيسي را به فرمان من، شفا مي‌دادي؛ و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مي‌کردي؛ و هنگامي که بني اسرائيل را از آسيب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلايل روشن براي آنها آوردي، ولي جمعي از کافران آنها گفتند: اينها جز سحر آشکار نيست!»
When Allah will say: O Isa son of Marium! Remember My favor on you and on your mother, when I strengthened you I with the holy Spirit, you spoke to the people in the cradle and I when of old age, and when I taught you the Book and the wisdom and the Taurat and the Injeel; and when you determined out of clay a thing like the form of a bird by My permission, then you breathed into it and it became a bird by My permission, and you healed the blind and the leprous by My permission; and when you brought forth the dead by My permission; and when I withheld the children of Israel from you when you came to them with clear arguments, but those who disbelieved among them said: This is nothing but clear enchantment.
وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ 111
و (به ياد آور) زماني را که به حواريون وحي فرستادم که: «به من و فرستاده من، ايمان بياوريد!» آنها گفتند: «ايمان آورديم، و گواه باش که ما مسلمانيم!»
And when I revealed to the disciples, saying, Believe in Me and My apostle, they said: We believe and bear witness that we submit (ourselves).
إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 112
در آن هنگام که حواريون گفتند: «اي عيسي بن مريم! آيا پروردگارت مي‌تواند مائده‌اي از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!»
When the disciples said: O Isa son of Marium! will your Lord consent to send down to us food from heaven? He said: Be careful of (your duty to) Allah if you are believers.
قالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَيْها مِنَ الشَّاهِدِينَ 113
گفتند: «(ما نظر بدي نداريم،) مي‌خواهيم از آن بخوريم، و دلهاي ما (به رسالت تو) مطمئن گردد؛ و بدانيم به ما راست گفته‌اي؛ و بر آن، گواه باشيم.»
They said: We desire that we should eat of it and that our hearts should be at rest, and that we may know that you have indeed spoken the truth to us and that we may be of the witnesses to it.
قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 114
عيسي بن مريم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‌اي بر ما بفرست! تا براي اول و آخر ما، عيدي باشد، و نشانه‌اي از تو؛ و به ما روزي ده! تو بهترين روزي دهندگاني!»
Isa the son of Marium said: O Allah, our Lord! send down to us food from heaven which should be to us an ever-recurring happiness, to the first of us and to the last of us, and a sign from Thee, and grant us means of subsistence, and Thou art the best of the Providers.
قالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ 115
خداوند (دعاي او را مستجاب کرد؛ و) فرمود: «من آن را بر شما نازل مي‌کنم؛ ولي هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پويد)، او را مجازاتي مي‌کنم که احدي از جهانيان را چنان مجازات نکرده باشم!»
Allah said: Surely I will send it down to you, but whoever shall disbelieve afterwards from among you, surely I will chastise him with a chastisement with which I will not chastise, anyone among the nations.
وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ 116
و آنگاه که خداوند به عيسي بن مريم مي‌گويد: «آيا تو به مردم گفتي که من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب کنيد؟!»، او مي‌گويد: «منزهي تو! من حق ندارم آنچه را که شايسته من نيست، بگويم! اگر چنين سخني را گفته باشم، تو مي‌داني! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهي؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نيستم! بيقين تو از تمام اسرار و پنهانيها باخبري.
And when Allah will say: O Isa son of Marium! did you say to men, Take me and my mother for two gods besides Allah he will say: Glory be to Thee, it did not befit me that I should say what I had no right to (say); if I had said it, Thou wouldst indeed have known it; Thou knowest what is in my mind, and I do not know what is in Thy mind, surely Thou art the great Knower of the unseen things.
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ 117
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادي، چيزي به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندي را بپرستيد که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زماني که در ميان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولي هنگامي که مرا از ميانشان برگرفتي، تو خود مراقب آنها بودي؛ و تو بر هر چيز، گواهي!
I did not say to them aught save what Thou didst enjoin me with: That serve Allah, my Lord and your Lord, and I was a witness of them so long as I was among them, but when Thou didst cause me to die, Thou wert the watcher over them, and Thou art witness of all things.
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 118
(با اين حال،) اگر آنها را مجازات کني، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نيستند)؛ و اگر آنان را ببخشي، توانا و حکيمي! (نه کيفر تو نشانه بي‌حکمتي است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»
If Thou shouldst chastise them, then surely they are Thy servants; and if Thou shouldst forgive them, then surely Thou art the Mighty, the Wise.
قالَ اللَّهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 119
خداوند مي‌گويد: «امروز، روزي است که راستي راستگويان، به آنها سود مي‌بخشد؛ براي آنها باغهايي از بهشت است که نهرها از زير (درختان) آن مي‌گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مي‌مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ اين، رستگاري بزرگ است!»
Allah will say: This is the day when their truth shall benefit the truthful ones; they shall have gardens beneath which rivers flow to abide in them for ever: Allah is well pleased with them and they are well pleased with Allah; this is the mighty achievement.
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 120
حکومت آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست، از آن خداست؛ و او بر هر چيزي تواناست.
Allah's is the kingdom of the heavens and the earth and what is in them; and He has power over all things.

تذهیب
انعام
تذهیب

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ 1
ستايش براي خداوندي است که آسمانها و زمين را آفريد، و ظلمتها و نور را پديد آورد؛ اما کافران براي پروردگار خود، شريک و شبيه قرارمي‌دهند (با اينکه دلايل توحيد و يگانگي او، در آفرينش جهان آشکار است)!
All praise is due to Allah, Who created the heavens and the earth and made the darkness and the light; yet those who disbelieve set up equals with their Lord.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ 2
او کسي است که شما را از گل آفريد؛ سپس مدتي مقرر داشت (تا انسان تکامل يابد)؛ و اجل حتمي نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با اين همه، شما (مشرکان در توحيد و يگانگي و قدرت او،) ترديد مي‌کنيد!
He it is Who created you from clay, then He decreed a term; and there is a term named with Him; still you doubt.
وَ هُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ فِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ 3
اوست خداوند در آسمانها و در زمين؛ پنهان و آشکار شما را مي‌داند؛ و از آنچه (انجام مي‌دهيد و) به دست مي‌آوريد، با خبر است.
And He is Allah in the heavens and in the earth; He knows your secret (thoughts) and your open (words), and He knows what you earn.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ 4
هيچ نشانه و آيه‌اي از آيات پروردگارشان براي آنان نمي‌آيد، مگر اينکه از آن رويگردان مي‌شوند!
And there does not come to them any communication of the communications of their Lord but they turn aside from it
فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 5
آنان، حق را هنگامي که سراغشان آمد، تکذيب کردند! ولي بزودي خبر آنچه را به باد مسخره مي‌گرفتند، به آنان مي‌رسد؛ (و از نتايج کار خود، آگاه مي‌شوند).
So they have indeed rejected the truth when it came to them; therefore the truth of what they mocked at will shine upon them.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ 6
آيا نديدند چقدر از اقوام پيشين را هلاک کرديم؟! اقوامي که (از شما نيرومندتر بودند؛ و) قدرتهايي به آنها داده بوديم که به شما نداديم؛ بارانهاي پي‌درپي براي آنها فرستاديم؛ و از زير (آباديهاي) آنها، نهرها را جاري ساختيم؛ (اما هنگامي که سرکشي و طغيان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کرديم؛ و جمعيت ديگري بعد از آنان پديد آورديم.
Do they not consider how many a generation We have destroyed before them, whom We had established in the earth as We have not established you, and We sent the clouds pouring rain on them in abundance, and We made the rivers to flow beneath them, then We destroyed them on account of their faults and raised up after them another generation.
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ 7
(حتي) اگر ما نامه‌اي روي صفحه‌اي بر تو نازل کنيم، و (علاوه بر ديدن و خواندن،) آن را با دستهاي خود لمس کنند، باز کافران مي‌گويند: «اين، چيزي جز يک سحر آشکار نيست»!
And if We had sent to you a writing on a paper, then they had touched it with their hands, certainly those who disbelieve would have said: This is nothing but clear enchantment.
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ 8
(از بهانه‌هاي آنها اين بود که) گفتند: «چرا فرشته‌اي بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوي خدا همراهي کند؟!)» ولي اگر فرشته‌اي بفرستيم، (و موضوع، جنبه حسي و شهود پيدا کند،) کار تمام مي‌شود؛ (يعني اگر مخالفت کنند،) ديگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک مي‌شوند).
And they say: Why has not an angel been sent down to him? And had We sent down an angel, the matter would have certainly been decided and then they would not have been respited.
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ 9
و اگر او را فرشته‌اي قرارمي‌داديم، حتما وي را بصورت انساني درمي‌آورديم؛ (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه مي‌ساختيم؛ همان‌طور که آنها کار را بر ديگران مشتبه مي‌سازند!
And if We had made him angel, We would certainly have made him a man, and We would certainly have made confused to them what they make confused.
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 10
(با اين حال، نگران نباش!) جمعي از پيامبران پيش از تو را استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را مسخره مي‌کردند، دامانشان را مي‌گرفت؛ (و عذاب الهي بر آنها فرود آمد).
And certainly apostles before you were mocked at, but that which they mocked at encompassed the scoffers among them.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ 11
بگو: «روي زمين گردش کنيد! سپس بنگريد سرانجام تکذيب‌کنندگان آيات الهي چه شد؟!»
Say: Travel in the land, then see what was the end of the rejecters.
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 12
بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است، از آن کيست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده؛ (و به همين دليل،) بطور قطع همه شما را در روز قيامت، که در آن شک و ترديدي نيست، گرد خواهد آورد. (آري،) فقط کساني که سرمايه‌هاي وجود خويش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ايمان نمي‌آورند.
Say: To whom belongs what is in the heavens and the earth? Say: To Allah; He has ordained mercy on Himself; most certainly He will gather you on the resurrection day-- there is no doubt about it. (As for) those who have lost their souls, they will not believe.
وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 13
و براي اوست آنچه در شب و روز قرار دارد؛ و او، شنوا و داناست.
And to Him belongs whatever dwells in the night and the day; and He is the Hearing, the Knowing.
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 14
بگو: «آيا غير خدا را ولي خود انتخاب کنم؟! (خدايي) که آفريننده آسمانها و زمين است؛ اوست که روزي مي‌دهد، و از کسي روزي نمي‌گيرد.» بگو: «من مأمورم که نخستين مسلمان باشم؛ و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!»
Say: Shall I take a guardian besides Allah, the Originator of the heavens and the earth, and He feeds (others) and is not (Himself) fed. Say: I am commanded to be the first who submits himself, and you should not be of the polytheists.
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 15
بگو: «من (نيز) اگر نافرماني پروردگارم کنم، از عذاب روزي بزرگ [= روز رستاخيز] مي‌ترسم!
Say: Surely I fear, if I disobey my Lord, the chastisement of a grievous day.
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ 16
آن کس که در آن روز، مجازات الهي به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خويش ساخته؛ و اين همان پيروزي آشکار است.»
He from whom it is averted on that day, Allah indeed has shown mercy to him; and this is a manifest achievement.
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 17
اگر خداوند زياني به تو برساند، هيچ کس جز او نمي‌تواند آن را برطرف سازد! و اگر خيري به تو رساند، او بر همه چيز تواناست؛ (و از قدرت او، هرگونه نيکي ساخته است.)
And if Allah touch you with affliction, there is none to take it off but He; and if He visit you with good, then He has power over all things.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ 18
اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است؛ و اوست حکيم آگاه!
And He is the Supreme, above His servants; and He is the Wise, the Aware.
قُلْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ 19
بگو: «بالاترين گواهي، گواهي کيست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه ميان من و شماست؛ و (بهترين دليل آن اين است که) اين قرآن بر من وحي شده، تا شما و تمام کساني را که اين قرآن به آنها مي‌رسد، بيم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آيا براستي شما گواهي مي‌دهيد که معبودان ديگري با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنين گواهي نمي‌دهم». بگو: «اوست تنها معبود يگانه؛ و من از آنچه براي او شريک قرارمي‌دهيد، بيزارم!»
Say: What thing is the weightiest in testimony? Say: Allah is witness between you and me; and this Quran has been revealed to me that with it I may warn you and whomsoever it reaches. Do you really bear witness that there are other gods with Allah? Say: I do not bear witness. Say: He is only one Allah, and surely I am clear of that which you set up (with Him).
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 20
آنان که کتاب آسماني به ايشان داده‌ايم، بخوبي او [= پيامبر] را مي‌شناسند، همان‌گونه که فرزندان خود را مي‌شناسند؛ فقط کساني که سرمايه وجود خود را از دست داده‌اند، ايمان نمي‌آورند.
Those whom We have given the Book recognize him as they recognize their sons; (as for) those who have lost their souls, they will not believe.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ 21
چه کسي ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [= همتايي براي او قائل شده‌]، و يا آيات او را تکذيب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد!
And who is more unjust than he who forges a lie against Allah or (he who) gives the lie to His communications; surely the unjust will not be successful.
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ 22
آن روز که همه آنها را محشور مي‌کنيم؛ سپس به مشرکان مي‌گوييم: «معبودهايتان، که همتاي خدا مي‌پنداشتيد، کجايند؟» (چرا به ياري شما نمي‌شتابند؟!)
And on the day when We shall gather them all together, then shall We say to those who associated others (with Allah): Where are your associates whom you asserted?
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ 23
سپس پاسخ و عذر آنها، چيزي جز اين نيست که مي‌گويند: «به خداوندي که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبوديم!»
Then their excuse would be nothing but that they would say: By Allah, our Lord, we were not polytheists.
انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 24
ببين چگونه به خودشان (نيز) دروغ مي‌گويند، و آنچه را بدروغ همتاي خدا مي‌پنداشتند، از دست مي‌دهند!
See how they lie against their own souls, and that which they forged has passed away from them.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 25
پاره‌اي از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامي‌دهند؛ ولي بر دلهاي آنان پرده‌ها افکنده‌ايم تا آن را نفهمند؛ و در گوش آنها، سنگيني قرار داده‌ايم. و (آنها بقدري لجوجند که) اگر تمام نشانه‌هاي حق را ببينند، ايمان نمي‌آورند؛ تا آنجا که وقتي به سراغ تو مي‌آيند که با تو پرخاشگري کنند، کافران مي‌گويند: «اينها فقط افسانه‌هاي پيشينيان است!»
And of them is he who hearkens to you, and We have cast veils over their hearts lest they understand it and a heaviness into their ears; and even if they see every sign they will not believe in it; so much so that when they come to you they only dispute with you; those who disbelieve say: This is naught but the stories of the ancients.
وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ 26
آنها ديگران را از آن بازمي‌دارند؛ و خود نيز از آن دوري مي‌کنند؛ آنها جز خود را هلاک نمي‌کنند، ولي نمي‌فهمند!
And they prohibit (others) from it and go far away from it, and they only bring destruction upon their own souls while they do not perceive.
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 27
کاش (حال آنها را) هنگامي که در برابر آتش (دوزخ) ايستاده‌اند، ببيني! مي‌گويند: اي کاش (بار ديگر، به دنيا) بازگردانده مي‌شديم، و آيات پروردگارمان را تکذيب نمي‌کرديم، و از مؤمنان مي‌بوديم!
And could you see when they are made to stand before the fire, then they shall say: Would that we were sent back, and we would not reject the communications of our Lord and we would be of the believers.
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 28
(آنها در واقع پشيمان نيستند،) بلکه اعمال و نياتي را که قبلا پنهان مي‌کردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتاده‌اند). و اگر بازگردند، به همان اعمالي که از آن نهي شده بودند بازمي‌گردند؛ آنها دروغگويانند.
Nay, what they concealed before shall become manifest to them; and if they were sent back, they would certainly go back to that which they are forbidden, and most surely they are liars.
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ 29
آنها گفتند: «چيزي جز اين زندگي دنياي ما نيست؛ و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد!»
And they say: There is nothing but our life of this world, and we shall not be raised.
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 30
اگر آنها را به هنگامي که در پيشگاه پروردگارشان ايستاده‌اند، ببيني! (به آنها) مي‌گويد: «آيا اين حق نيست؟» مي‌گويند: «آري، قسم به پروردگارمان (حق است!)» مي‌گويد: «پس مجازات را بچشيد به سزاي آنچه انکار مي‌کرديد!»
And could you see when they are made to stand before their Lord. He will say: Is not this the truth? They will say: Yea! by our Lord. He will say: Taste then the chastisement because you disbelieved.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ 31
آنها که لقاي پروردگار را تکذيب کردند، مسلما زيان ديدند؛ (و اين تکذيب، ادامه مي يابد) تا هنگامي که ناگهان قيامت به سراغشان بيايد؛ مي‌گويند: «اي افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهي کرديم!» و آنها (بار سنگين) گناهانشان را بر دوش مي‌کشند؛ چه بد باري بر دوش خواهند داشت!
They are losers indeed who reject the meeting of Allah; until when the hour comes upon them all of a sudden they shall say: O our grief for our neglecting it! and they shall bear their burdens on their backs; now surely evil is that which they bear.
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 32
زندگي دنيا، چيزي جز بازي و سرگرمي نيست! و سراي آخرت، براي آنها که پرهيزگارند، بهتر است! آيا نمي‌انديشيد؟!
And this world's life is naught but a play and an idle sport and certainly the abode of the hereafter is better for those who guard (against evil); do you not then understand?
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ 33
ما مي‌دانيم که گفتار آنها، تو را غمگين مي‌کند؛ ولي (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذيب نمي‌کنند؛ بلکه ظالمان، آيات خدا را انکار مي‌نمايند.
We know indeed that what they say certainly grieves you, but surely they do not call you a liar; but the unjust deny the communications of Allah.
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ 34
پيش از تو نيز پيامبراني تکذيب شدند؛ و در برابر تکذيبها، صبر و استقامت کردند؛ و (در اين راه،) آزار ديدند، تا هنگامي که ياري ما به آنها رسيد. (تو نيز چنين باش! و اين، يکي از سنتهاي الهي است؛) و هيچ چيز نمي‌تواند سنن خدا را تغيير دهد؛ و اخبار پيامبران به تو رسيده است.
And certainly apostles before you were rejected, but they were patient on being rejected and persecuted until Our help came to them; and there is none to change the words of Allah, and certainly there has come to you some information about the apostles.
وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ 35
و اگر اعراض آنها بر تو سنگين است، چنانچه بتواني نقبي در زمين بزني، يا نردباني به آسمان بگذاري (و اعماق زمين و آسمانها را جستجو کني، چنين کن) تا آيه (و نشانه ديگري) براي آنها بياوري! (ولي بدان که اين لجوجان، ايمان نمي‌آورند!) اما اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدايت جمع خواهد کرد. (ولي هدايت اجباري، چه سودي دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!
And if their turning away is hard on you, then if you can seek an opening (to go down) into the earth or a ladder (to ascend up) to heaven so that you should bring them a sign and if Allah had pleased He would certainly have gathered them all on guidance, therefore be not of the ignorant.
إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ 36
تنها کساني (دعوت تو را) مي‌پذيرند که گوش شنوا دارند؛ اما مردگان (و آنها که روح انساني را از دست داده‌اند، ايمان نمي‌آورند؛ و) خدا آنها را (در قيامت) برمي‌انگيزد؛ سپس به سوي او، بازمي‌گردند.
Only those accept who listen; and (as to) the dead, Allah will raise them, then to Him they shall be returned.
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 37
و گفتند: «چرا نشانه (و معجزه‌اي) از طرف پروردگارش بر او نازل نمي‌شود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانه‌اي نازل کند؛ ولي بيشتر آنها نمي‌دانند!»
And they say: Why has not a sign been sent down to him from his Lord? Say: Surely Allah is able to send down a sign, but most of them do not know.
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ 38
هيچ جنبنده‌اي در زمين، و هيچ پرنده‌اي که با دو بال خود پرواز مي‌کند، نيست مگر اينکه امتهايي همانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين کتاب، فرو گذار نکرديم؛ سپس همگي به سوي پروردگارشان محشور مي‌گردند.
And there is no animal that walks upon the earth nor a bird that flies with its two wings but (they are) genera like yourselves; We have not neglected anything in the Book, then to their Lord shall they be gathered.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 39
آنها که آيات ما را تکذيب کردند، کرها و لالهايي هستند که در تاريکيها قرار دارند. هر کس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه مي‌کند؛ و هر کس را بخواهد (و شايسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد.
And they who reject Our communications are deaf and dumb, in utter darkness; whom Allah pleases He causes to err and whom He pleases He puts on the right way.
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 40
بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد، يا رستاخيز برپا شود، آيا (براي حل مشکلات خود،) غير خدا را مي‌خوانيد اگر راست مي‌گوييد؟!»
Say: Tell me if the chastisement of Allah should overtake you or the hour should come upon you, will you call (on others) besides Allah, if you are truthful?
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ 41
(نه،) بلکه تنها او را مي‌خوانيد! و او اگر بخواهد، مشکلي را که بخاطر آن او را خوانده‌ايد، برطرف مي‌سازد؛ و آنچه را (امروز) همتاي خدا قرارمي‌دهيد، (در آن روز) فراموش خواهيد کرد.
Nay, Him you call upon, so He clears away that for which you pray if He pleases and you forget what you set up (with Him).
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ 42
ما به سوي امتهايي که پيش از تو بودند، (پيامبراني) فرستاديم؛ (و هنگامي که با اين پيامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدت و رنج و ناراحتي مواجه ساختيم؛ شايد (بيدار شوند و در برابر حق،) خضوع کنند و تسليم گردند!
And certainly We sent (apostles) to nations before you then We seized them with distress and affliction in order that they might humble themselves.
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 43
چرا هنگامي که مجازات ما به آنان رسيد، (خضوع نکردند و) تسليم نشدند؟! بلکه دلهاي آنها قساوت پيدا کرد؛ و شيطان، هر کاري را که مي‌کردند، در نظرشان زينت داد!
Yet why did they not, when Our punishment came to them, humble themselves? But their hearts hardened and the Shaitan made what they did fair-seeming to them.
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ 44
(آري،) هنگامي که (اندرزها سودي نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآوري شده بود فراموش کردند، درهاي همه چيز (از نعمتها) را به روي آنها گشوديم؛ تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات کرديم)؛ در اين هنگام، همگي مأيوس شدند؛ (و درهاي اميد به روي آنها بسته شد).
But when they neglected that with which they had been admonished, We opened for them the doors of all things, until when they rejoiced in what they were given We seized them suddenly; then lo! they were in utter despair.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 45
و (به اين ترتيب،) دنباله (زندگي) جمعيتي که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستايش مخصوص خداوند، پروردگار جهانيان است.
So the roots of the people who were unjust were cut off; and all praise is due to Allah, the Lord of the worlds.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَلى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ 46
بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند، گوش و چشمهايتان را بگيرد، و بر دلهاي شما مهر نهد (که چيزي را نفهميد)، چه کسي جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببين چگونه آيات را به گونه‌هاي مختلف براي آنها شرح مي‌دهيم، سپس آنها روي مي‌گردانند!
Say: Have you considered that if Allah takes away your hearing and your sight and sets a seal on your hearts, who is the god besides Allah that can bring it to you? See how We repeat the communications, yet they turn away.
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ 47
بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب خدا بطور ناگهاني (و پنهاني) يا آشکارا به سراغ شما بيايد، آيا جز جمعيت ستمکار هلاک مي‌شوند؟!»
Say: Have you considered if the chastisement of Allah should overtake you suddenly or openly, will any be destroyed but the unjust people?
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 48
ما پيامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بيم دهنده، نمي‌فرستيم؛ آنها که ايمان بياورند و (خويشتن را) اصلاح کنند، نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين مي‌شوند.
And We send not apostles but as announcers of good news and givers of warning, then whoever believes and acts aright, they shall have no fear, nor shall they grieve.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 49
و آنها که آيات ما را تکذيب کردند، عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانيها به آنان مي‌رسد.
And (as for) those who reject Our communications, chastisement shall afflict them because they transgressed.
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ 50
بگو: «من نمي‌گويم خزاين خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بياموزد،) از غيب آگاه نيستم! و به شما نمي‌گويم من فرشته‌ام؛ تنها از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي مي‌کنم.» بگو: «آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا نمي‌انديشيد؟!»
Say: I do not say to you, I have with me the treasures of Allah, nor do I know the unseen, nor do I say to you that I am an angel; I do not follow aught save that which is revealed to me. Say: Are the blind and the seeing one alike? Do you not then reflect?
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 51
و به وسيله آن (قرآن)، کساني را که از روز حشر و رستاخيز مي‌ترسند، بيم ده! (روزي که در آن،) ياور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌اي جز او [= خدا] ندارند؛ شايد پرهيزگاري پيشه کنند!
And warn with it those who fear that they shall be gathered to their Lord-- there is no guardian for them, nor any intercessor besides Him-- that they may guard (against evil).
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ 52
و کساني را که صبح و شام خدا را مي‌خوانند، و جز ذات پاک او نظري ندارند، از خود دور مکن! نه چيزي از حساب آنها بر توست، و نه چيزي از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کني، از ستمگران خواهي بود!
And do not drive away those who call upon their Lord in the morning and the evening, they desire only His favor; neither are you answerable for any reckoning of theirs, nor are they answerable for any reckoning of yours, so that you should drive them away and thus be of the unjust.
وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ 53
و اين چنين بعضي از آنها را با بعض ديگر آزموديم (توانگران را بوسيله فقيران)؛ تا بگويند: «آيا اينها هستند که خداوند از ميان ما (برگزيده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ايمان بخشيده است؟!» آيا خداوند، شاکران را بهتر نمي‌شناسد؟!
And thus do We try some of them by others so that they say: Are these they upon whom Allah has conferred benefit from among us? Does not Allah best know the grateful?
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 54
هرگاه کساني که به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدي از روي ناداني کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد، (مشمول رحمت خدا مي‌شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»
And when those who believe in Our communications come to you, say: Peace be on you, your Lord has ordained mercy on Himself, (so) that if any one of you does evil in ignorance, then turns after that and acts aright, then He is Forgiving, Merciful.
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ 55
و اين چنين آيات را برميشمريم، (تا حقيقت بر شما روشن شود،) و راه گناهکاران آشکار گردد.
And thus do We make distinct the communications and so that the way of the guilty may become clear.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ 56
بگو: «من از پرستش کساني که غير از خدا مي‌خوانيد، نهي شده‌ام!» بگو: «من از هوي و هوسهاي شما، پيروي نمي‌کنم؛ اگر چنين کنم، گمراه شده‌ام؛ و از هدايت‌يافتگان نخواهم بود!»
Say: I am forbidden to serve those whom you call upon besides Allah. Say: I do not follow your low desires. for then indeed I should have gone astray and I should not be of those who go aright.
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ 57
بگو: «من دليل روشني از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذيب کرده‌ايد! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهي) عجله داريد، به دست من نيست !حکم و فرمان، تنها از آن خداست! حق را از باطل جدا مي‌کند، و او بهترين جداکننده (حق از باطل) است.»
Say: Surely I have manifest proof from my Lord and you call it a lie; I have not with me that which you would hasten; the judgment is only Allah's; He relates the truth and He is the best of deciders.
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ 58
بگو: «اگر آنچه درباره آن عجله داريد نزد من بود، (و به درخواست شما ترتيب‌اثر مي‌دادم، عذاب الهي بر شما نازل مي‌گشت؛) و کار ميان من و شما پايان گرفته بود؛ ولي خداوند ظالمان را بهتر مي‌شناسد (و بموقع مجازات مي‌کند.)»
Say: If that which you desire to hasten were with me, the matter would have certainly been decided between you and me; and Allah best knows the unjust.
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 59
کليدهاي غيب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسي آنها را نمي‌داند. او آنچه را در خشکي و درياست مي‌داند؛ هيچ برگي (از درختي) نمي‌افتد، مگر اينکه از آن آگاه است؛ و نه هيچ دانه‌اي در تاريکيهاي زمين، و نه هيچ تر و خشکي وجود دارد، جز اينکه در کتابي آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.
And with Him are the keys of the unseen treasures-- none knows them but He; and He knows what is in the land and the sea, and there falls not a leaf but He knows it, nor a grain in the darkness of the earth, nor anything green nor dry but (it is all) in a clear book.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 60
او کسي است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مي‌گيرد؛ و از آنچه در روز کرده‌ايد، با خبر است؛ سپس در روز شما را (از خواب) برمي‌انگيزد؛ و (اين وضع همچنان ادامه مي‌يابد) تا سرآمد معيني فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوي اوست؛ و سپس شما را از آنچه عمل مي‌کرديد، با خبر مي‌سازد.
And He it is Who takes your souls at night (in sleep), and He knows what you acquire in the day, then He raises you up therein that an appointed term may be fulfilled; then to Him is your return, then He will inform you of what you were doing.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ 61
او بر بندگان خود تسلط کامل دارد؛ و مراقباني بر شما مي‌گمارد؛ تا زماني که يکي از شما را مرگ فرا رسد؛ (در اين موقع،) فرستادگان ما جان او را مي‌گيرند؛ و آنها (در نگاهداري حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهي نمي‌کنند.
And He is the Supreme, above His servants, and He sends keepers over you; until when death comes to one of you, Our apostles cause him to die, and they are not remiss.
ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ 62
سپس (تمام بندگان) به سوي خدا، که مولاي حقيقي آنهاست، بازمي‌گردند. بدانيد که حکم و داوري، مخصوص اوست؛ و او، سريعترين حسابگران است!
Then are they sent back to Allah, their Master, the True one; now surely His is the judgment and He is swiftest in taking account.
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 63
بگو: «چه کسي شما را از تاريکيهاي خشکي و دريا رهايي مي‌بخشد؟ در حالي که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهاني مي‌خوانيد؛ (و مي‌گوييد:) اگر از اين (خطرات و ظلمتها) ما را رهايي مي‌بخشد، از شکرگزاران خواهيم بود.»
Say: Who is it that delivers you from the dangers of the land and the sea (when) you call upon Him (openly) humiliating yourselves, and in secret: If He delivers us from this, we should certainly be of the grateful ones.
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ 64
بگو: «خداوند شما را از اينها، و از هر مشکل و ناراحتي، نجات مي‌دهد؛ باز هم شما براي او شريک قرار مي‌دهيد! (و راه کفر مي‌پوييد.)»
Say: Allah delivers you from them and from every distress, but again you set up others (with Him).
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ 65
بگو: «او قادر است که از بالا يا از زير پاي شما، عذابي بر شما بفرستد؛ يا بصورت دسته‌هاي پراکنده شما را با هم بياميزد؛ و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يک از شما بوسيله ديگري بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براي آنها) بازگو مي‌کنيم! شايد بفهمند (و بازگردند)!
Say: He has the power that He should send on you a chastisement from above you or from beneath your feet, or that He should throw you into confusion, (making you) of different parties; and make some of you taste the fighting of others. See how We repeat the communications that they may understand.
وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ 66
قوم و جمعيت تو، آن (آيات الهي) را تکذيب و انکار کردند، در حالي که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ايمان‌آوردن) شما نيستم! (وظيفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ايمان.)»
And your people call it a lie and it is the very truth. Say: I am not placed in charge of you.
لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ 67
هر خيري (که خداوند به شما داده،) سرانجام قرارگاهي دارد، (و در موعد خود انجام ميگيرد.) و بزودي خواهيد دانست!
For every prophecy is a term, and you will come to know (it).
وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 68
هرگاه کساني را ديدي که آيات ما را استهزا مي‌کنند، از آنها روي بگردان تا به سخن ديگري بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از يادآمدن با اين جمعيت ستمگر منشين!
And when you see those who enter into false discourses about Our communications, withdraw from them until they enter into some other discourse, and if the Shaitan causes you to forget, then do not sit after recollection with the unjust people.
وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 69
و (اگر) افراد با تقوا (براي ارشاد و اندرز با آنها بنشينند)، چيزي از حساب (و گناه) آنها بر ايشان نيست؛ ولي (اين کار، بايد تنها) براي يادآوري آنها باشد، شايد (بشنوند و) تقوي پيشه کنند!
And nought of the reckoning of their (deeds) shall be against those who guard (against evil), but (theirs) is only to remind, haply they may guard.
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ 70
و رها کن کساني را که آيين (فطري) خود را به بازي و سرگرمي گرفتند، و زندگي دنيا، آنها را مغرور ساخته، و با اين (قرآن)، به آنها يادآوري نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قيامت) جز خدا، نه ياوري دارند، و نه شفاعت‌کننده‌اي! و (چنين کسي) هر گونه عوضي بپردازد، از او پذيرفته نخواهد شد؛ آنها کساني هستند که گرفتار اعمالي شده‌اند که خود انجام داده‌اند؛ نوشابه‌اي از آب سوزان براي آنهاست؛ و عذاب دردناکي بخاطر اينکه کفر مي‌ورزيدند (و آيات الهي را انکار) مي‌کردند.
And leave those who have taken their religion for a play and an idle sport, and whom this world's life has deceived, and remind (them) thereby lest a soul should be given up to destruction for what it has earned; it shall not have besides Allah any guardian nor an intercessor, and if it should seek to give every compensation, it shall not be accepted from it; these are they who shall be given up to destruction for what they earned; they shall have a drink of boiling water and a painful chastisement because they disbelieved.
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ 71
بگو: «آيا غير از خدا، چيزي را بخوانيم (و عبادت کنيم) که نه سودي به حال مال دارد، نه زياني؛ و (به اين ترتيب،) به عقب برگرديم بعد از آنکه خداوند ما را هدايت کرده است؟! همانند کسي که بر اثر وسوسه‌هاي شيطان، در روي زمين راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالي که ياراني هم دارد که او را به هدايت دعوت مي‌کنند (و مي‌گويند:) به سوي ما بيا!» بگو: «تنها هدايت خداوند، هدايت است؛ و ما دستور داديم که تسليم پروردگار عالميان باشيم.
Say: Shall we call on that besides Allah, which does not benefit us nor harm us, and shall we be returned back on our heels after Allah has guided us, like him whom the Shaitans have made to fall down perplexed in the earth? He has companions who call him to the right way, (saying): Come to us. Say: Surely the guidance of Allah, that is the (true) guidance, and we are commanded that we should submit to the Lord of the worlds.
وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 72
و (نيز به ما فرمان داده شده به) اينکه: نماز را برپا داريد! و از او بپرهيزيد! و تنها اوست که به سويش محشور خواهيد شد.»
And that you should keep up prayer and be careful of (your duty to) Him; and He it is to Whom you shall be gathered.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ 73
اوست که آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ و آن روز که (به هر چيز) مي‌گويد: «موجود باش!» موجود مي‌شود؛ سخن او، حق است؛ و در آن روز که در «صور» دميده مي‌شود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکيم و آگاه.
And He it is Who has created the heavens and the earth with truth, and on the day He says: Be, it is. His word is the truth, and His is the kingdom on the day when the trumpet shall be blown; the Knower of the unseen and the seen; and He is the Wise, the Aware.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 74
(به خاطر بياوريد) هنگامي را که ابراهيم به پدرش [= عمويش‌] «آزر» گفت: «آيا بتهائي را معبودان خود انتخاب مي‌کني؟! من، تو و قوم تو را در گمراهي آشکاري مي‌بينم.»
And when Ibrahim said to his sire, Azar: Do you take idols for gods? Surely I see you and your people in manifest error.
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ 75
و اين چنين، ملکوت آسمانها و زمين (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهيم نشان داديم؛ (تا به آن استدلال کند،) و اهل يقين گردد.
And thus did We show Ibrahim the kingdom of the heavens and the earth and that he might be of those who are sure.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ 76
هنگامي که (تاريکي) شب او را پوشانيد، ستاره‌اي مشاهده کرد، گفت: «اين خداي من است؟» اما هنگامي که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم !»
So when the night over-shadowed him, he saw a star; said he: Is this my Lord? So when it set, he said: I do not love the setting ones.
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ 77
و هنگامي که ماه را ديد که (سينه افق را) مي‌شکافد، گفت: «اين خداي من است؟» اما هنگامي که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمايي نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.»
Then when he saw the moon rising, he said: Is this my Lord? So when it set, he said: If my Lord had not guided me I should certainly be of the erring people.
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ 78
و هنگامي که خورشيد را ديد که (سينه افق را) مي‌شکافت، گفت: «اين خداي من است؟ اين (که از همه) بزرگتر است!» اما هنگامي که غروب کرد، گفت: «اي قوم من از شريکهايي که شما (براي خدا) مي‌سازيد، بيزارم!
Then when he saw the sun rising, he said: Is this my Lord? Is this the greatest? So when it set, he said: O my people! surely I am clear of what you set up (with Allah).
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ 79
من روي خود را به سوي کسي کردم که آسمانها و زمين را آفريده؛ من در ايمان خود خالصم؛ و از مشرکان نيستم!
Surely I have turned myself, being upright, wholly to Him Who originated the heavens and the earth, and I am not of the polytheists.
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ 80
ولي قوم او [= ابراهيم‌]، با وي به گفتگو و ستيز پرداختند؛ گفت: «آيا درباره خدا با من گفتگو و ستيز مي‌کنيد؟! در حالي که خداوند، مرا با دلايل روشن هدايت کرده؛ و من از آنچه شما همتاي (خدا) قرار مي‌دهيد، نمي‌ترسم (و به من زياني نمي رسانند)! مگر پروردگارم چيزي را بخواهد! وسعت آگاهي پروردگارم همه چيز را در برمي‌گيرد؛ آيا متذکر (و بيدار) نمي‌شويد؟!
And his people disputed with him. He said: Do you dispute with me respecting Allah? And He has guided me indeed; and I do not fear in any way those that you set up with Him, unless my Lord pleases; my Lord comprehends all things in His knowledge; will you not then mind?
وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 81
چگونه من از بتهاي شما بترسم؟! در حالي که شما از اين نمي‌ترسيد که براي خدا، همتايي قرار داده‌ايد که هيچ گونه دليلي درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگوييد) کدام يک از اين دو دسته (بت‌پرستان و خداپرستان)، شايسته‌تر به ايمني (از مجازات) هستند اگر مي‌دانيد؟!
And how should I fear what you have set up (with Him), while you do not fear that you have set up with Allah that for which He has not sent down to you any authority; which then of the two parties is surer of security, if you know?
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 82
(آري،) آنها که ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرک و ستم نيالودند، ايمني تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدايت‌يافتگانند!»
Those who believe and do not mix up their faith with iniquity, those are they who shall have the security and they are those who go aright.
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ 83
اينها دلايل ما بود که به ابراهيم در برابر قومش داديم! درجات هر کس را بخواهيم (و شايسته بدانيم،) بالا مي‌بريم؛ پروردگار تو، حکيم و داناست.
And this was Our argument which we gave to Ibrahim against his people; We exalt in dignity whom We please; surely your Lord is Wise, Knowing.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 84
و اسحاق و يعقوب را به او [= ابراهيم‌] بخشيديم؛ و هر دو را هدايت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
And We gave to him Ishaq and Yaqoub; each did We guide, and Nuh did We guide before, and of his descendants, Dawood and Sulaiman and Ayub and Yusuf and Musa and Haroun; and thus do We reward those who do good (to others).
وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى وَ عِيسى وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ 85
و (همچنين) زکريا و يحيي و عيسي و الياس را؛ همه از صالحان بودند.
And Zakariya and Yahya and Isa and Ilyas; every one was of the good;
وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِينَ 86
و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط را؛ و همه را بر جهانيان برتري داديم.
And Ismail and Al-Yasha and Yunus and Lut; and every one We made to excel (in) the worlds:
وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 87
و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادي را برتري داديم) و برگزيديم و به راه راست، هدايت نموديم.
And from among their fathers and their descendants and their brethren, and We chose them and guided them into the right way.
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 88
اين، هدايت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمايي مي‌کند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نيکي) که انجام داده‌اند، نابود مي‌گردد (و نتيجه‌اي از آن نمي‌گيرند).
This is Allah's guidance, He guides thereby whom He pleases of His servants; and if they had set up others (with Him), certainly what they did would have become ineffectual for them.
أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ 89
آنها کساني هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان داديم؛ و اگر (بفرض) نسبت به آن کفر ورزند، (آيين حق زمين نمي‌ماند؛ زيرا) کسان ديگري را نگاهبان آن مي‌سازيم که نسبت به آن، کافر نيستند.
These are they to whom We gave the book and the wisdom and the prophecy; therefore if these disbelieve in it We have already entrusted with it a people who are not disbelievers in it.
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْعالَمِينَ 90
آنها کساني هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشي از شما نمي‌طلبم! اين (رسالت)، چيزي جز يک يادآوري براي جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)»
These are they whom Allah guided, therefore follow their guidance. Say: I do not ask you for any reward for it; it is nothing but a reminder to the nations.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ 91
آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هيچ چيز بر هيچ انساني، نفرستاده است!» بگو: «چه کسي کتابي را که موسي آورد، نازل کرد؟! کتابي که براي مردم، نور و هدايت بود؛ 0اما شما) آن را بصورت پراکنده قرارمي‌دهيد؛ قسمتي را آشکار، و قسمت زيادي را پنهان مي‌داريد؛ و مطالبي به شما تعليم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهاي لجاجت‌آميزشان رها کن، تا بازي کنند!
And they do not assign to Allah the attributes due to Him when they say: Allah has not revealed anything to a mortal. Say: Who revealed the Book which Musa brought, a light and a guidance to men, which you make into scattered writings which you show while you conceal much? And you were taught what you did not know, (neither) you nor your fathers. Say: Allah then leave them sporting in their vain discourses.
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ 92
و اين کتابي است که ما آن را نازل کرديم؛ کتابي است پربرکت، که آنچه را پيش از آن آمده، تصديق مي‌کند؛ (آن را فرستاديم تا مردم را به پاداشهاي الهي، بشارت دهي،) و تا (اهل) ام‌القري [= مکه‌] و کساني را که گرد آن هستند، بترساني! (يقين بدان) آنها که به آخرت ايمان دارند، و به آن ايمان مي‌آورند؛ و بر نمازهاي خويش، مراقبت مي کنند!
And this is a Book We have revealed, blessed, verifying that which is before it, and that you may warn the metropolis and those around her; and those who believe in the hereafter believe in it, and they attend to their prayers constantly.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ 93
چه کسي ستمکارتر است از کسي که دروغي به خدا ببندد، يا بگويد: «بر من، وحي فرستاده شده»، در حالي که به او وحي نشده است، و کسي که بگويد: «من نيز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل مي‌کنم»؟! و اگر ببيني هنگامي که (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته‌اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مي‌گويند: «جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دروغهايي که به خدا بستيد و نسبت به آيات او تکبر ورزيديد، مجازات خوارکننده‌اي خواهيد ديد»! (به حال آنها تأسف خواهي خورد)
And who is more unjust than he who forges a lie against Allah, or says: It has been revealed to me; while nothing has been revealed to him, and he who says: I can reveal the like of what Allah has revealed? and if you had seen when the unjust shall be in the agonies of death and the angels shall spread forth their hands: Give up your souls; today shall you be recompensed with an ignominious chastisement because you spoke against Allah other than the truth and (because) you showed pride against His communications.
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ 94
و (روز قيامت به آنها گفته مي‌شود:) همه شما تنها به سوي ما بازگشت نموديد، همان‌گونه که روز اول شما را آفريديم! و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سر گذارديد! و شفيعاني را که شريک در شفاعت خود مي‌پنداشتيد، با شما نمي‌بينيم! پيوندهاي شما بريده شده است؛ و تمام آنچه را تکيه‌گاه خود تصور مي‌کرديد، از شما دور و گم شده‌اند!
And certainly you have come to Us alone as We created you at first, and you have left behind your backs the things which We gave you, and We do not see with you your intercessors about whom you asserted that they were (Allah's) associates in respect to you; certainly the ties between you are now cut off and what you asserted is gone from you.
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ 95
خداوند، شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج مي‌سازد، و مرده را از زنده بيرون مي‌آورد؛ اين است خداي شما! پس چگونه از حق منحرف مي‌شويد؟!
Surely Allah causes the grain and the stone to germinate; He brings forth the living from the dead and He is the bringer forth of the dead from the living; that is Allah! how are you then turned away.
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ 96
او شکافنده صبح است؛ و شب را مايه آرامش، و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده است؛ اين، اندازه‌گيري خداوند تواناي داناست!
He causes the dawn to break; and He has made the night for rest, and the sun and the moon for reckoning; this is an arrangement of the Mighty, the Knowing.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 97
او کسي است که ستارگان را براي شما قرار داد، تا در تاريکيهاي خشکي و دريا، به وسيله آنها راه يابيد! ما نشانه‌ها(ي خود) را براي کساني که مي‌دانند، (و اهل فکر و انديشه‌اند) بيان داشتيم!
And He it is Who has made the stars for you that you might follow the right way thereby in the darkness of the land and the sea; truly We have made plain the communications for a people who know.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ 98
او کسي است که شما را از يک نفس آفريد! و شما دو گروه هستيد: بعضي پايدار (از نظر ايمان يا خلقت کامل)، و بعضي ناپايدار؛ ما آيات خود را براي کساني که مي‌فهمند، تشريح نموديم!
And He it is Who has brought you into being from a single soul, then there is (for you) a resting-place and a depository; indeed We have made plain the communications for a people who understand.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 99
او کسي است که از آسمان، آبي نازل کرد، و به وسيله آن، گياهان گوناگون رويانديم؛ و از آن، ساقه‌ها و شاخه‌هاي سبز، خارج ساختيم؛ و از آنها دانه‌هاي متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفه‌هايي با رشته‌هاي باريک بيرون فرستاديم؛ و باغهايي از انواع انگور و زيتون و انار، (گاه) شبيه به يکديگر، و (گاه) بي‌شباهت! هنگامي که ميوه مي دهد، به ميوه آن و طرز رسيدنش بنگريد که در آن، نشانه‌هايي (از عظمت خدا) براي افراد باايمان است!
And He it is Who sends down water from the cloud, then We bring forth with it buds of all (plants), then We bring forth from it green (foliage) from which We produce grain piled up (in the ear); and of the palm-tree, of the sheaths of it, come forth clusters (of dates) within reach, and gardens of grapes and olives and pomegranates, alike and unlike; behold the fruit of it when it yields the fruit and the ripening of it; most surely there are signs in this for a people who believe.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَصِفُونَ 100
آنان براي خدا همتاياني از جن قرار دادند، در حالي که خداوند همه آنها را آفريده است؛ و براي خدا، به دروغ و از روي جهل، پسران و دختراني ساختند؛ منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مي‌کنند!
And they make the jinn associates with Allah, while He created them, and they falsely attribute to Him sons and daughters without knowledge; glory be to Him, and highly exalted is He above what they ascribe (to Him).
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 101
او پديد آورنده آسمانها و زمين است؛ چگونه ممکن است فرزندي داشته باشد؟! حال آنکه همسري نداشته، و همه چيز را آفريده؛ و او به همه چيز داناست.
Wonderful Originator of the heavens and the earth! How could He have a son when He has no consort, and He (Himself) created everything, and He is the Knower of all things.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ 102
(آري،) اين است پروردگار شما! هيچ معبودي جز او نيست؛ آفريدگار همه چيز است؛ او را بپرستيد و او نگهبان و مدبر همه موجودات است.
That is Allah, your Lord, there is no god but He; the Creator of all things, therefore serve Him, and He has charge of all things.
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ 103
چشمها او را نمي‌بينند؛ ولي او همه چشمها را مي‌بيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است.
Vision comprehends Him not, and He comprehends (all) vision; and He is the Knower of subtleties, the Aware.
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ 104
دلايل روشن از طرف پروردگارتان براي شما آمد؛ کسي که (به وسيله آن، حق را) ببيند، به سود خود اوست؛ و کسي که از ديدن آن چشم بپوشد، به زيان خودش مي‌باشد؛ و من نگاهبان شما نيستم (و شما را بر قبول ايمان مجبور نمي‌کنم)
Indeed there have come to you clear proofs from your Lord; whoever will therefore see, it is for his own soul and whoever will be blind, it shall be against himself and I am not a keeper over you.
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 105
و اينچنين آيات (خود) را تشريح مي‌کنيم؛ بگذار آنها بگويند: «تو درس خوانده‌اي (و آنها را از ديگري آموخته‌اي)»! مي‌خواهيم آن را براي کساني که آماده درک حقايقند، روشن سازيم.
And thus do We repeat the communications and that they may say: You have read; and that We may make it clear to a people who know.
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ 106
از آنچه که از سوي پروردگارت بر تو وحي شده، پيروي کن! هيچ معبودي جز او نيست! و از مشرکان، روي بگردان!
Follow what is revealed to you from your Lord; there is no god but He; and withdraw from the polytheists.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ 107
اگر خدا مي‌خواست، (همه به اجبار ايمان مي‌آوردند،) و هيچ يک مشرک نمي‌شدند؛ و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار نداده‌ايم؛ و وظيفه نداري آنها را (به ايمان) مجبور سازي!
And if Allah had pleased, they would not have set up others (with Him) and We have not appointed you a keeper over them, and you are not placed in charge of them.
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 108
(به معبود) کساني که غير خدا را مي‌خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روي (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اينچنين براي هر امتي عملشان را زينت داديم سپس بازگشت همه آنان به سوي پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل مي‌کردند، آگاه مي‌سازد (و پاداش و کيفر مي‌دهد).
And do not abuse those whom they call upon besides Allah, lest exceeding the limits they should abuse Allah out of ignorance. Thus have We made fair seeming to every people their deeds; then to their Lord shall be their return, so He will inform them of what they did.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ 109
با نهايت اصرار، به خدا سوگند ياد کردند که اگر نشانه‌اي [= معجزه‌اي‌] براي آنان بيايد، حتما به آن ايمان مي‌آورند؛ بگو: «معجزات فقط از سوي خداست (و در اختيار من نيست که به ميل شما معجزه‌اي بياورم)؛ و شما از کجا مي‌دانيد که هرگاه معجزه‌اي بيايد (ايمان مي‌آورند؟ خير،) ايمان نمي‌آورند!»
And they swear by Allah with the strongest of their oaths, that if a sign came to them they would most certainly believe in it. Say: Signs are only with Allah; and what should make you know that when it comes they will not believe?
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ 110
و ما دلها و چشمهاي آنها را واژگونه مي‌سازيم؛ (آري آنها ايمان نمي‌آورند) همان‌گونه که در آغاز، به آن ايمان نياوردند! و آنان را در حال طغيان و سرکشي، به خود وامي‌گذاريم تا سرگردان شوند!
And We will turn their hearts and their sights, even as they did not believe in it the first time, and We will leave them in their inordinacy, blindly wandering on.
وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ 111
(و حتي) اگر فرشتگان را بر آنها نازل مي‌کرديم، و مردگان با آنان سخن مي‌گفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مي‌نموديم، هرگز ايمان نمي‌آوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولي بيشتر آنها نمي‌دانند!
And even if We had sent down to them the angels and the dead had spoken to them and We had brought together all things before them, they would not believe unless Allah pleases, but most of them are ignorant.
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ 112
اينچنين در برابر هر پيامبري، دشمني از شياطين انس و جن قرار داديم؛ آنها بطور سري (و درگوشي) سخنان فريبنده و بي‌اساس (براي اغفال مردم) به يکديگر مي‌گفتند؛ و اگر پروردگارت مي‌خواست، چنين نمي‌کردند؛ (و مي‌توانست جلو آنها را بگيرد؛ ولي اجبار سودي ندارد.) بنابر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار!
And thus did We make for every prophet an enemy, the Shaitans from among men and jinn, some of them suggesting to others varnished falsehood to deceive (them), and had your Lord pleased they would not have done it, therefore leave them and that which they forge.
وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ 113
نتيجه (وسوسه‌هاي شيطان و تبليغات شيطان‌صفتان) اين خواهد شد که دلهاي منکران قيامت، به آنها متمايل گردد؛ و به آن راضي شوند؛ و هر گناهي که بخواهند، انجام دهند!
And that the hearts of those who do not believe in the hereafter may incline to it and that they may be well pleased with it and that they may earn what they are going to earn (of evil).
أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ 114
(با اين حال،) آيا غير خدا را به داوري طلبم؟! در حالي که اوست که اين کتاب آسماني را، که همه چيز در آن آمده، به سوي شما فرستاده است؛ و کساني که به آنها کتاب آسماني داده‌ايم مي‌دانند اين کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر اين از ترديدکنندگان مباش!
Shall I then seek a judge other than Allah? And He it is Who has revealed to you the Book (which is) made plain; and those whom We have given the Book know that it is revealed by your Lord with truth, therefore you should not be of the disputers.
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 115
و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسيد؛ هيچ کس نمي‌تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست.
And the word of your Lord has been accomplished truly and justly; there is none who can change His words, and He is the Hearing, the Knowing.
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ 116
اگر از بيشتر کساني که در روي زمين هستند اطاعت کني، تو را از راه خدا گمراه مي کنند؛ (زيرا) آنها تنها از گمان پيروي مي‌نمايند، و تخمين و حدس (واهي) مي‌زنند.
And if you obey most of those in the earth, they will lead you astray from Allah's way; they follow but conjecture and they only lie.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ 117
پروردگارت به کساني که از راه او گمراه گشته‌اند، آگاهتر است؛ و همچنين از کساني که هدايت يافته‌اند.
Surely your Lord-- He best knows who goes astray from His way, and He best knows those who follow the right course.
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ 118
از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بريدن) بر آن گفته شده، بخوريد (و غير از آن نخوريد) اگر به آيات او ايمان داريد!
Therefore eat of that on which Allah's name has been mentioned if you are believers in His communications.
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ 119
چرا از چيزها [= گوشتها]ئي که نام خدا بر آنها برده شده نمي‌خوريد؟! در حالي که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بيان کرده است! مگر اينکه ناچار باشيد؛ (که در اين صورت، خوردن از گوشت آن حيوانات جايز است.) و بسياري از مردم، به خاطر هوي و هوس و بي‌دانشي، (ديگران را) گمراه مي‌سازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر مي‌شناسد.
And what reason have you that you should not eat of that on which Allah's name has been mentioned, and He has already made plain to you what He has forbidden to you-- excepting what you are compelled to; and most surely many would lead (people) astray by their low desires out of ignorance; surely your Lord-- He best knows those who exceed the limits.
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ 120
گناهان آشکار و پنهان را رها کنيد! زيرا کساني که گناه مي‌کنند، بزودي در برابر آنچه مرتکب مي‌شدند، مجازات خواهند شد.
And abandon open and secret sin; surely they who earn sin shall be recompensed with what they earned.
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ 121
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد! اين کار گناه است؛ و شياطين به دوستان خود مطالبي مخفيانه القا مي‌کنند، تا با شما به مجادله برخيزند؛ اگر از آنها اطاعت کنيد، شما هم مشرک خواهيد بود!
And do not eat of that on which Allah's name has not been mentioned, and that is most surely a transgression; and most surely the Shaitans suggest to their friends that they should contend with you; and if you obey them, you shall most surely be polytheists.
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 122
آيا کسي که مرده بود، سپس او را زنده کرديم، و نوري برايش قرار داديم که با آن در ميان مردم راه برود، همانند کسي است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! اين گونه براي کافران، اعمال (زشتي) که انجام مي‌دادند، تزيين شده (و زيبا جلوه کرده) است.
Is he who was dead then We raised him to life and made for him a light by which he walks among the people, like him whose likeness is that of one in utter darkness whence he cannot come forth? Thus what they did was made fair seeming to the unbelievers.
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ 123
و (نيز) اين گونه در هر شهر و آبادي، بزرگان گنهکاري قرار داديم؛ (افرادي که همه گونه قدرت در اختيارشان گذارديم؛ اما آنها سوء استفاده کرده، و راه خطا پيش گرفتند؛) و سرانجام کارشان اين شد که به مکر (و فريب مردم) پرداختند؛ ولي تنها خودشان را فريب مي‌دهند و نمي‌فهمند!
And thus have We made in every town the great ones to be its guilty ones, that they may plan therein; and they do not plan but against their own souls, and they do not perceive.
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ 124
و هنگامي که آيه‌اي براي آنها بيايد، مي‌گويند: «ما هرگز ايمان نمي‌آوريم، مگر اينکه همانند چيزي که به پيامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد! بزودي کساني که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مکر (و فريب و نيرنگي) که مي‌کردند، گرفتار حقارت در پيشگاه خدا، و عذاب شديد خواهند شد.
And when a communication comes to them they say: We will not believe till we are given the like of what Allah's apostles are given. Allah best knows where He places His message. There shall befall those who are guilty humiliation from Allah and severe chastisement because of what they planned.
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ 125
آن کس را که خدا بخواهد هدايت کند، سينه‌اش را براي (پذيرش) اسلام، گشاده مي سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينه‌اش را آنچنان تنگ مي‌کند که گويا مي‌خواهد به آسمان بالا برود؛ اين گونه خداوند پليدي را بر افرادي که ايمان نمي‌آورند قرار مي‌دهد!
Therefore (for) whomsoever Allah intends that He would guide him aright, He expands his breast for Islam, and (for) whomsoever He intends that He should cause him to err, He makes his breast strait and narrow as though he were ascending upwards; thus does Allah lay uncleanness on those who do not believe.
وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ 126
و اين راه مستقيم (و سنت جاويدان) پروردگار توست؛ ما آيات خود را براي کساني که پند مي‌گيرند، بيان کرديم!
And this is the path of your Lord, (a) right (path); indeed We have made the communications clear for a people who mind.
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 127
براي آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود؛ و او، ولي و ياور آنهاست بخاطر اعمال (نيکي) که انجام مي‌دادند.
They shall have the abode of peace with their Lord, and He is their guardian because of what they did.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِياؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خالِدِينَ فِيها إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ 128
در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور ميسازد، (مي‌گويد:) اي جمعيت شياطين و جن! شما افراد زيادي از انسانها را گمراه ساختيد! دوستان و پيروان آنها از ميان انسانها مي‌گويند: «پروردگارا! هر يک از ما دو گروه [= پيشوايان و پيروان‌گمراه‌] از ديگري استفاده کرديم؛ (ما به لذات هوس آلود و زودگذر رسيديم؛ و آنها بر ما حکومت کردند؛) و به اجلي که براي ما مقرر داشته بودي رسيديم.» (خداوند) مي‌گويد: «آتش جايگاه شماست؛ جاودانه در آن خواهيد ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حکيم و داناست.
And on the day when He shall gather them all together: O assembly of jinn! you took away a great part of mankind. And their friends from among the men shall say: Our Lord! some of us profited by others and we have reached our appointed term which Thou didst appoint for us. He shall say: The fire is your abode, to abide in it, except as Allah is pleased; surely your Lord is Wise, Knowing.
وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 129
ما اين‌گونه بعضي از ستمگران را به بعضي ديگر وامي‌گذاريم به سبب اعمالي که انجام مي‌دادند.
And thus do We make some of the iniquitous to befriend others on account of what they earned.
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ 130
(در آن روز به آنها مي‌گويد:) اي گروه جن و انس! آيا رسولاني از شما به سوي شما نيامدند که آيات مرا برايتان بازگو مي‌کردند، و شما را از ملاقات چنين روزي بيم مي دادند؟! آنها مي‌گويند: «بر ضد خودمان گواهي مي‌دهيم؛ (آري،) ما بد کرديم)» و زندگي (پر زرق و برق) دنيا آنها را فريب داد؛ و به زيان خود گواهي مي‌دهند که کافر بودند!
O assembly of jinn and men! did there not come to you apostles from among you, relating to you My communications and warning you of the meeting of this day of yours? They shall say: We bear witness against ourselves; and this world's life deceived them, and they shall bear witness against their own souls that they were unbelievers.
ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ 131
اين بخاطر آن است که پروردگارت هيچ‌گاه (مردم) شهرها و آباديها را بخاطر ستمهايشان در حال غفلت و بي‌خبري هلاک نمي‌کند. (بلکه قبلا رسولاني براي آنها مي‌فرستد.)
This is because your Lord would not destroy towns unjustly while their people were negligent.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ 132
و براي هر يک (از اين دو دسته)، درجات (و مراتبي) است از آنچه عمل کردند؛ و پروردگارت از اعمالي که انجام مي‌دهند، غافل نيست.
And all have degrees according to what they do; and your Lord is not heedless of what they do.
وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ 133
پروردگارت بي‌نياز و مهربان است؛ (پس به کسي ستم نمي‌کند؛ بلکه همه، نتيجه اعمال خود را مي‌گيرند؛) اگر بخواهد، همه شما را مي‌برد؛ سپس هر کس را بخواهد جانشين شما مي‌سازد؛ همان‌طور که شما را از نسل اقوام ديگري به وجود آورد.
And your Lord is the Self-sufficient one, the Lord of mercy; if He pleases, He may take you off, and make whom He pleases successors after you, even as He raised you up from the seed of another people.
إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ 134
آنچه به شما وعده داده مي‌شود، يقينا مي‌آيد؛ و شما نمي‌توانيد (خدا را) ناتوان سازيد (و از عدالت و کيفر او فرار کنيد)!
Surely what you are threatened with must come to pass and you cannot escape (it).
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ 135
بگو: «اي قوم من! هر کار در قدرت داريد بکنيد! من (هم به وظيفه خود) عمل مي‌کنم؛ اما بزودي خواهيد دانست چه کسي سرانجام نيک خواهد داشت (و پيروزي با چه کسي است! اما) به يقين، ظالمان رستگار نخواهند شد!»
Say: O my people! act according to your ability; I too am acting; so you will soon come to know, for whom (of us) will be the (good) end of the abode; surely the unjust shall not be successful.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ 136
آنها [= مشرکان‌] سهمي از آنچه خداوند از زراعت و چهارپايان آفريده، براي او قرار دادند؛ (و سهمي براي بتها!) و بگمان خود گفتند: «اين مال خداست! و اين هم مال شرکاي ما [= يعني بتها] است!» آنچه مال شرکاي آنها بود، به خدا نمي‌رسيد؛ ولي آنچه مال خدا بود، به شرکايشان مي‌رسيد! (آري، اگر سهم بتها با کمبودي مواجه مي‌شد، مال خدا را به بتها مي‌دادند؛ اما عکس آن را مجاز نمي‌دانستند!) چه بد حکم مي‌کنند (که علاوه بر شرک، حتي خدا را کمتر از بتها مي‌دانند)!
And they set apart a portion for Allah out of what He has created of tilth and cattle, and say: This is for Allah-- so they assert-- and this for our associates; then what is for their associates, it reaches not to Allah, and whatever is (set apart) for Allah, it reaches to their associates; evil is that which they judge.
وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ 137
همين‌گونه شرکاي آنها [= بتها]، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند؛ (کودکان خود را قرباني بتها مي‌کردند، و افتخار مي‌نمودند!) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند؛ و آيينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر خدا مي‌خواست، چنين نمي‌کردند؛ (زيرا مي‌توانست جلو آنان را بگيرد؛ ولي اجبار سودي ندارد.) بنابر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مکن)!
And thus their associates have made fair seeming to most of the polytheists the killing of their children, that they may cause them to perish and obscure for them their religion; and if Allah had pleased, they would not have done it, therefore leave them and that which they forge.
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ 138
و گفتند: «اين قسمت از چهارپايان و زراعت (که مخصوص بتهاست، براي همه) ممنوع است؛ و جز کساني که ما بخواهيم -به گمان آنها- نبايد از آن بخورند! و (اينها) چهارپاياني است که سوارشدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نيز) چهارپاياني (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمي‌بردند، و به خدا دروغ مي‌بستند؛ (و مي‌گفتند: «اين احکام، همه از ناحيه اوست.») بزودي (خدا) کيفر افتراهاي آنها را مي‌دهد!
And they say: These are cattle and tilth prohibited, none shall eat them except such as We please-- so they assert-- and cattle whose backs are forbidden, and cattle on which they would not mention Allah's name-- forging a lie against Him; He shall requite them for what they forged.
وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ 139
و گفتند: «آنچه (از بچه) در شکم اين حيوانات است، مخصوص مردان ماست؛ و بر همسران ما حرام است! اما اگر مرده باشد [= مرده متولد شود]، همگي در آن شريکند.» بزودي (خدا) کيفر اين توصيف (و احکام دروغين) آنها را مي‌دهد؛ او حکيم و داناست.
And they say: What is in the wombs of these cattle is specially for our males, and forbidden to our wives, and if it be stillborn, then they are all partners in it; He will reward them for their attributing (falsehood to Allah); surely He is Wise, Knowing.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ 140
به يقين آنها که فرزندان خود را از روي جهل و ناداني کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زيرا) آنچه را خدا به آنها روزي داده بود، بر خود تحريم کردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدايت نيافته بودند.
They are lost indeed who kill their children foolishly without knowledge, and forbid what Allah has given to them forging a lie against Allah; they have indeed gone astray, and they are not the followers of the right course.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ 141
اوست که باغهاي معروش [= باغهايي که درختانش روي داربست‌ها قرار دارد]، و باغهاي غيرمعروش [= باغهايي که نياز به داربست ندارد] را آفريد؛ همچنين نخل و انواع زراعت را، که از نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند؛ و (نيز) درخت زيتون و انار را، که از جهتي با هم شبيه، و از جهتي تفاوت دارند؛ (برگ و ساختمان ظاهريشان شبيه يکديگر است، در حالي که طعم ميوه آنها متفاوت مي‌باشد.) از ميوه آن، به هنگامي که به ثمر مي‌نشيند، بخوريد! و حق آن را به هنگام درو، بپردازيد! و اسراف نکنيد، که خداوند مسرفان را دوست ندارد!
And He it is Who produces gardens (of vine), trellised and untrellised, and palms and seed-produce of which the fruits are of various sorts, and olives and pomegranates, like and unlike; eat of its fruit when it bears fruit, and pay the due of it on the day of its reaping, and do not act extravagantly; surely He does not love the extravagant.
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ 142
(او کسي است که) از چهارپايان، براي شما حيوانات باربر، و حيوانات کوچک (براي منافع ديگر) آفريد؛ از آنچه به شما روزي داده است، بخوريد! و از گامهاي شيطان پيروي ننماييد، که او دشمن آشکار شماست!
And of cattle (He created) beasts of burden and those which are fit for slaughter only; eat of what Allah has given you and do not follow the footsteps of the Shaitan; surely he is your open enemy.
ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 143
هشت جفت از چهارپايان (براي شما) آفريد؛ از ميش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آيا خداوند نرهاي آنها را حرام کرده، يا ماده‌ها را؟ يا آنچه شکم ماده‌ها در برگرفته؟ اگر راست مي‌گوييد (و بر تحريم اينها دليلي داريد)، به من خبر دهيد!»
Eight in pairs-- two of sheep and two of goats. Say: Has He forbidden the two males or the two females or that which the wombs of the two females contain? Inform me with knowledge if you are truthful.
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 144
و از شتر يک جفت، و از گاو هم يک جفت (براي شما آفريد)؛ بگو: «کداميک از اينها را خدا حرام کرده است؟ نرها يا ماده‌ها را؟ يا آنچه را شکم ماده‌ها دربرگرفته؟ يا هنگامي که خدا شما را به اين موضوع توصيه کرد، شما گواه (بر اين تحريم) بوديد؟! پس چه کسي ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مي‌بندد ، تا مردم را از روي جهل گمراه سازد؟! خداوند هيچ گاه ستمگران را هدايت نمي‌کند»
And two of camels and two of cows. Say: Has He forbidden the two males or the two females or that which the wombs of the two females contain? Or were you witnesses when Allah enjoined you this? Who, then, is more unjust than he who forges a lie against Allah that he should lead astray men without knowledge? Surely Allah does not guide the unjust people.
قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 145
بگو: «در آنچه بر من وحي شده، هيچ غذاي حرامي نمي‌يابم؛ بجز اينکه مردار باشد، يا خوني که (از بدن حيوان) بيرون ريخته، يا گوشت خوک -که اينها همه پليدند- يا حيواني که به گناه، هنگام سر بريدن، نام غير خدا [= نام بتها] بر آن برده شده است.» اما کسي که مضطر (به خوردن اين محرمات) شود، بي آنکه خواهان لذت باشد و يا زياده روي کند (گناهي بر او نيست)؛ زيرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.
Say: I do not find in that which has been revealed to me anything forbidden for an eater to eat of except that it be what has died of itself, or blood poured forth, or flesh of swine-- for that surely is unclean-- or that which is a transgression, other than (the name of) Allah having been invoked on it; but whoever is driven to necessity, not desiring nor exceeding the limit, then surely your Lord is Forgiving, Merciful.
وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما إِلاَّ ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما أَوِ الْحَوايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ 146
و بر يهوديان، هر حيوان ناخن‌دار [= حيواناتي که سم يکپارچه دارند] را حرام کرديم؛ و از گاو و گوسفند، پيه و چربيشان را بر آنان تحريم نموديم؛ مگر چربيهايي که بر پشت آنها قرار دارد، و يا در دو طرف پهلوها، و يا آنها که با استخوان آميخته است؛ اين را بخاطر ستمي که مي‌کردند به آنها کيفر داديم؛ و ما راست مي‌گوييم.
And to those who were Jews We made unlawful every animal having claws, and of oxen and sheep We made unlawful to them the fat of both, except such as was on their backs or the entrails or what was mixed with bones: this was a punishment We gave them on account of their rebellion, and We are surely Truthful.
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ 147
اگر تو را تکذيب کنند (و اين حقايق را نپذيرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گسترده‌اي دارد؛ اما مجازات او هم از مجرمان دفع شدني نيست! (و اگر ادامه دهيد کيفر شما حتمي است)
But if they give you the lie, then say: Your Lord is the Lord of All-encompassing mercy; and His punishment cannot be averted from the guilty people.
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‏ءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ 148
بزودي مشرکان (براي تبرئه خويش) مي‌گويند: «اگر خدا مي‌خواست، نه ما مشرک مي‌شديم و نه پدران ما؛ و نه چيزي را تحريم مي‌کرديم!» کساني که پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مي‌گفتند؛ و سرانجام (طعم) کيفر ما را چشيدند. بگو: «آيا دليل روشني (بر اين موضوع) داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد؟ شما فقط از پندارهاي بي‌اساس پيروي مي‌کنيد، و تخمينهاي نابجا مي‌زنيد.»
Those who are polytheists will say: If Allah had pleased we would not have associated (aught with Him) nor our fathers, nor would we have forbidden (to ourselves) anything; even so did those before them reject until they tasted Our punishment. Say: Have you any knowledge with you so you should bring it forth to us? You only follow a conjecture and you only tell lies.
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ 149
بگو: «دليل رسا (و قاطع) براي خداست (دليلي که براي هيچ کس بهانه‌اي باقي نمي‌گذارد). و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مي‌کند. (ولي چون هدايت اجباري بي‌ثمر است، اين کار را نمي‌کند.)»
Say: Then Allah's is the conclusive argument; so if He please, He would certainly guide you all.
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ 150
بگو: «گواهان خود را، که گواهي مي‌دهند خداوند اينها را حرام کرده است، بياوريد!» اگر آنها (بدروغ) گواهي دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهي نده! و از هوي و هوس کساني که آيات ما را تکذيب کردند، و کساني که به آخرت ايمان ندارند و براي خدا شريک قائلند، پيروي مکن!
Say: Bring your witnesses who should bear witness that Allah has forbidden this, then if they bear witness, do not bear witness with them; and follow not the low desires of those who reject Our communications and of those who do not believe in the hereafter, and they make (others) equal to their Lord.
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 151
بگو: «بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برايتان بخوانم: اينکه چيزي را شريک خدا قرار ندهيد! و به پدر و مادر نيکي کنيد! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشيد! ما شما و آنها را روزي مي‌دهيم؛ و نزديک کارهاي زشت نرويد، چه آشکار باشد چه پنهان! و انساني را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانيد! مگر بحق (و از روي استحقاق)؛ اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شايد درک کنيد!
Say: Come I will recite what your Lord has forbidden to you-- (remember) that you do not associate anything with Him and show kindness to your parents, and do not slay your children for (fear of) poverty-- We provide for you and for them-- and do not draw nigh to indecencies, those of them which are apparent and those which are concealed, and do not kill the soul which Allah has forbidden except for the requirements of justice; this He has enjoined you with that you may understand.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 152
و به مال يتيم، جز به بهترين صورت (و براي اصلاح)، نزديک نشويد، تا به حد رشد خود برسد! و حق پيمانه و وزن را بعدالت ادا کنيد! -هيچ کس را، جز بمقدار تواناييش، تکليف نمي‌کنيم- و هنگامي که سخني مي‌گوييد، عدالت را رعايت نماييد، حتي اگر در مورد نزديکان (شما) بوده باشد و به پيمان خدا وفا کنيد، اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش مي‌کند، تا متذکر شويد!
And do not approach the property of the orphan except in the best manner until he attains his maturity, and give full measure and weight with justice-- We do not impose on any soul a duty except to the extent of its ability; and when you speak, then be just though it be (against) a relative, and fulfill Allah's covenant; this He has enjoined you with that you may be mindful;
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 153
اين راه مستقيم من است، از آن پيروي کنيد! و از راه‌هاي پراکنده (و انحرافي) پيروي نکنيد، که شما را از طريق حق، دور مي‌سازد! اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش مي‌کند، شايد پرهيزگاري پيشه کنيد!»
And (know) that this is My path, the right one therefore follow it, and follow not (other) ways, for they will lead you away from His way; this He has enjoined you with that you may guard (against evil).
ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ 154
سپس به موسي کتاب (آسماني) داديم؛ (و نعمت خود را) بر آنها که نيکوکار بودند، کامل کرديم؛ و همه چيز را (که مورد نياز آنها بود، در آن) روشن ساختيم؛ کتابي که مايه هدايت و رحمت بود؛ شايد به لقاي پروردگارشان (و روز رستاخيز)، ايمان بياورند!
Again, We gave the Book to Musa to complete (Our blessings) on him who would do good (to others), and making plain all things and a guidance and a mercy, so that they should believe in the meeting of their Lord.
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 155
و اين کتابي است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کرديم؛ از آن پيروي کنيد،و پرهيزگاري پيشه نمائيد، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گيريد!
And this is a Book We have revealed, blessed; therefore follow it and guard (against evil) that mercy may be shown to you.
أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلى طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ 156
(ما اين کتاب را با اين امتيازات نازل کرديم) تا نگوييد: «کتاب آسماني تنها بر دو طايفه پيش از ما [= يهود و نصاري‌] نازل شده بود؛ و ما از بحث و بررسي آنها بي خبر بوديم»!
Lest you say that the Book was only revealed to two parties before us and We were truly unaware of what they read.
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ 157
يا نگوييد: «اگر کتاب آسماني بر ما نازل مي‌شد، از آنها هدايت يافته‌تر بوديم»! اينک آيات و دلايل روشن از جانب پروردگارتان، و هدايت و رحمت براي شما آمد! پس، چه کسي ستمکارتر است از کسي که آيات خدا را تکذيب کرده، و از آن روي گردانده است؟! اما بزودي کساني را که از آيات ما روي مي‌گردانند، بخاطر همين اعراض بي‌دليلشان، مجازات شديد خواهيم کرد!
Or lest you should say: If the Book had been revealed to us, we would certainly have been better guided than they, so indeed there has come to you clear proof from your Lord, and guidance and mercy. Who then is more unjust than he who rejects Allah's communications and turns away from them? We will reward those who turn away from Our communications with an evil chastisement because they turned away.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ 158
آيا جز اين انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آيند، يا خداوند (خودش) به سوي آنها بيايد، يا بعضي از آيات پروردگارت (و نشانه‌هاي رستاخيز)؟! اما آن روز که بعضي از آيات پروردگارت تحقق پذيرد، ايمان‌آوردن افرادي که قبلا ايمان نياورده‌اند، يا در ايمانشان عمل نيکي انجام نداده‌اند، سودي به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنين انتظارات نادرستي داريد،) انتظار بکشيد ما هم انتظار (کيفر شما را) مي‌کشيم!»
They do not wait aught but that the angels should come to them, or that your Lord should come, or that some of the signs of your Lord should come. On the day when some of the signs of your Lord shall come, its faith shall not profit a soul which did not believe before, or earn good through its faith. Say: Wait; we too are waiting.
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ 159
کساني که آيين خود را پراکنده ساختند، و به دسته‌هاي گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه‌اي با آنها نداري! سر و کار آنها تنها با خداست؛ سپس خدا آنها را از آنچه انجام مي‌دادند، با خبر مي‌کند.
Surely they who divided their religion into parts and became sects, you have no concern with them; their affair is only with Allah, then He will inform them of what they did.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 160
هر کس کار نيکي بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدي انجام دهد، جز بمانند آن، کيفر نخواهد ديد؛ و ستمي بر آنها نخواهد شد.
Whoever brings a good deed, he shall have ten like it, and whoever brings an evil deed, he shall be recompensed only with the like of it, and they shall not be dealt with unjustly.
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 161
بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدايت کرده؛ آييني پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا)؛ آيين ابراهيم؛ که از آيينهاي خرافي روي برگرداند؛ و از مشرکان نبود.»
Say: Surely, (as for) me, my Lord has guided me to the right path; (to) a most right religion, the faith of Ibrahim the upright one, and he was not of the polytheists.
قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 162
بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگي و مرگ من، همه براي خداوند پروردگار جهانيان است.
Say. Surely my prayer and my sacrifice and my life and my death are (all) for Allah, the Lord of the worlds;
لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ 163
همتايي براي او نيست؛ و به همين مأمور شده‌ام؛ و من نخستين مسلمانم!»
No associate has He; and this am I commanded, and I am the first of those who submit.
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ 164
بگو: «آيا غير خدا، پروردگاري را بطلبم، در حالي که او پروردگار همه چيز است؟! هيچ کس، عمل (بدي) جز به زيان خودش، انجام نمي‌دهد؛ و هيچ گنهکاري گناه ديگري را متحمل نمي‌شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوي پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتيد، خبر خواهد داد.
Say: What! shall I seek a Lord other than Allah? And He is the Lord of all things; and no soul earns (evil) but against itself, and no bearer of burden shall bear the burden of another; then to your Lord is your return, so He will inform you of that in which you differed.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 165
و او کسي است که شما را جانشينان (و نمايندگان) خود در زمين ساخت، و درجات بعضي از شما را بالاتر از بعضي ديگر قرار داد، تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد؛ به يقين پروردگار تو سريع العقاب و آمرزنده مهربان است. (کيفر کساني را که از بوته امتحان نادرست درآيند، زود مي‌دهد؛ و نسبت به حق پويان مهربان است.)
And He it is Who has made you successors in the land and raised some of you above others by (various) grades, that He might try you by what He has given you; surely your Lord is quick to requite (evil), and He is most surely the Forgiving, the Merciful.

تذهیب
اعراف
تذهیب

المص 1
المص‌
Alif Lam Mim Suad.
كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ 2
اين کتابي است که بر تو نازل شده؛ و نبايد از ناحيه آن، ناراحتي در سينه داشته باشي! تا به وسيله آن، (مردم را از عواقب سوء عقايد و اعمال نادرستشان) بيم دهي؛ و تذکري است براي مؤمنان.
A Book revealed to you-- so let there be no straitness in your breast on account of it-- that you may warn thereby, and a reminder close to the believers.
اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ 3
از چيزي که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروي کنيد! و از اوليا و معبودهاي ديگر جز او، پيروي نکنيد! اما کمتر متذکر مي‌شويد!
Follow what has been revealed to you from your Lord and do not follow guardians besides Him, how little do you mind.
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ 4
چه بسيار شهرها و آباديها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کرديم!و عذاب ما شب‌هنگام، يا در روز هنگامي که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد.
And how many a town that We destroyed, so Our punishment came to it by night or while they slept at midday.
فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ 5
و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخني نداشتند جز اينکه گفتند:«ما ظالم بوديم!» (ولي اين اعتراف به گناه، ديگر دير شده بود؛ و سودي به حالشان نداشت.)
Yet their cry, when Our punishment came to them, was nothing but that they said: Surely we were unjust.
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ 6
به يقين، (هم) از کساني که پيامبران به سوي آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم کرد؛ (و هم) از پيامبران سؤال مي‌کنيم!
Most certainly then We will question those to whom (the apostles) were sent, and most certainly We will also question the apostles;
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ 7
و مسلما (اعمالشان را) با علم (خود) براي آنان شرح خواهيم داد؛ و ما هرگز غايب نبوديم (بلکه همه جا حاضر و ناظر اعمال بندگان هستيم)!
Then most certainly We will relate to them with knowledge, and We were not absent.
وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 8
وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حق است! کساني که ميزانهاي (عمل) آنها سنگين است، همان رستگارانند!
And the measuring out on that day will be just; then as for him whose measure (of good deeds) is heavy, those are they who shall be successful;
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ 9
و کساني که ميزانهاي (عمل) آنها سبک است، افرادي هستند که سرمايه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمي که نسبت به آيات ما مي‌کردند، از دست داده‌اند.
And as for him whose measure (of good deeds) is light those are they who have made their souls suffer loss because they disbelieved in Our communications.
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ 10
ما تسلط و مالکيت و حکومت بر زمين را براي شما قرار داديم؛ و انواع وسايل زندگي را براي شما فراهم ساختيم؛ اما کمتر شکرگزاري مي‌کنيد!
And certainly We have established you in the earth and made in it means of livelihood for you; little it is that you give thanks.
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ 11
ما شما را آفريديم؛ سپس صورت بندي کرديم؛ بعد به فرشتگان گفتيم: «براي آدم خضوع کنيد!» آنها همه سجده کردند؛ جز ابليس که از سجده‌کنندگان نبود.
And certainly We created you, then We fashioned you, then We said to the angels: Prostrate to Adam. So they did prostrate except Iblis; he was not of those who prostrated.
قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ 12
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد که سجده کني؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اي و او را از گل!»
He said: What hindered you so that you did not prostrate when I commanded you? He said: I am better than he: Thou hast created me of fire, while him Thou didst create of dust.
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ 13
گفت: «از آن (مقام و مرتبه‌ات) فرود آي! تو حق نداري در آن (مقام و مرتبه) تکبر کني! بيرون رو، که تو از افراد پست و کوچکي!
He said: Then get forth from this (state), for it does not befit you to behave proudly therein. Go forth, therefore, surely you are of the abject ones.
قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ 14
گفت: «مرا تا روزي که (مردم) برانگيخته مي‌شوند مهلت ده (و زنده بگذار!)»
He said: Respite me until the day when they are raised up.
قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ 15
فرمود: «تو از مهلت داده شدگاني!»
He said: Surely you are of the respited ones.
قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ 16
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختي، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها کمين مي کنم!
He said: As Thou hast caused me to remain disappointed I will certainly lie in wait for them in Thy straight path.
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ 17
سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مي‌روم؛ و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهي يافت!»
Then I will certainly come to them from before them and from behind them, and from their right-hand side and from their left-hand side; and Thou shalt not find most of them thankful.
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ 18
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواري، بيرون رو! و سوگند ياد مي‌کنم که هر کس از آنها از تو پيروي کند، جهنم را از شما همگي پر مي‌کنم!
He said: Get out of this (state), despised, driven away; whoever of them will follow you, I will certainly fill hell with you all.
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ 19
و اي آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شويد! و از هر جا که خواستيد، بخوريد! اما به اين درخت نزديک نشويد، که از ستمکاران خواهيد بود!»
And (We said): O Adam! Dwell you and your wife in the garden; so eat from where you desire, but do not go near this tree, for then you will be of the unjust.
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ 20
سپس شيطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نکرده مگر بخاطر اينکه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!»
But the Shaitan made an evil suggestion to them that he might make manifest to them what had been hidden from them of their evil inclinations, and he said: Your Lord has not forbidden you this tree except that you may not both become two angels or that you may (not) become of the immortals.
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ 21
و براي آنها سوگند ياد کرد که من براي شما از خيرخواهانم.
And he swore to them both: Most surely I am a sincere adviser to you.
فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ 22
و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامي که از آن درخت چشيدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آيا شما را از آن درخت نهي نکردم؟! و نگفتم که شيطان براي شما دشمن آشکاري است؟!»
Then he caused them to fall by deceit; so when they tasted of the tree, their evil inclinations became manifest to them, and they both began to cover themselves with the leaves of the garden; and their Lord called out to them: Did I not forbid you both from that tree and say to you that the Shaitan is your open enemy?
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ 23
گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم کرديم! و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نکني، از زيانکاران خواهيم بود!»
They said: Our Lord! We have been unjust to ourselves, and if Thou forgive us not, and have (not) mercy on us, we shall certainly be of the losers.
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ 24
فرمود: «(از مقام خويش،) فرود آييد، در حالي که بعضي از شما نسبت به بعض ديگر، دشمن خواهيد بود! (شيطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براي شما در زمين، قرارگاه و وسيله بهره‌گيري تا زمان معيني خواهد بود.»
He said: Get forth, some of you, the enemies of others, and there is for you in the earth an abode and a provision for a time.
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ 25
فرمود: «در آن [= زمين‌] زنده مي‌شويد؛ و در آن مي‌ميريد؛ و (در رستاخيز) از آن خارج خواهيد شد.»
He (also) said: Therein shall you live, and therein shall you die, and from it shall you be raised.
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 26
اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرستاديم که اندام شما را مي‌پوشاند و مايه زينت شماست؛ اما لباس پرهيزگاري بهتر است! اينها (همه) از آيات خداست، تا متذکر (نعمتهاي او) شوند!
O children of Adam! We have indeed sent down to you clothing to cover your shame, and (clothing) for beauty and clothing that guards (against evil), that is the best. This is of the communications of Allah that they may be mindful.
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ 27
اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اينکه او و همکارانش شما را مي‌بينند از جايي که شما آنها را نمي‌بينيد؛ (اما بدانيد) ما شياطين را اولياي کساني قرار داديم که ايمان نمي‌آورند!
O children of Adam! let not the Shaitan cause you to fall into affliction as he expelled your parents from the garden, pulling off from them both their clothing that he might show them their evil inclinations, he surely sees you, he as well as his host, from whence you cannot see them; surely We have made the Shaitans to be the guardians of those who do not believe.
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 28
و هنگامي که کار زشتي انجام مي‌دهند مي‌گويند: «پدران خود را بر اين عمل يافتيم؛ و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمي‌دهد! آيا چيزي به خدا نسبت مي‌دهيد که نمي‌دانيد؟!»
And when they commit an indecency they say: We found our fathers doing this, and Allah has enjoined it on us. Say: Surely Allah does not enjoin indecency; do you say against Allah what you do not know?
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ 29
بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجه خويش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوي او کنيد! و او را بخوانيد، در حالي که دين (خود) را براي او خالص گردانيد! (و بدانيد) همان گونه که در آغاز شما را آفريد، (بار ديگر در رستاخيز) بازمي‌گرديد!
Say: My Lord has enjoined justice, and set upright your faces at every time of prayer and call on Him, being sincere to Him in obedience; as He brought you forth in the beginning, so shall you also return.
فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ 30
جمعي را هدايت کرده؛ و جمعي (که شايستگي نداشته‌اند،) گمراهي بر آنها مسلم شده است. آنها (کساني هستند که) شياطين را به جاي خداوند، اولياي خود انتخاب کردند؛ و گمان مي‌کنند هدايت يافته‌اند!
A part has He guided aright and (as for another) part, error is justly their due, surely they took the Shaitans for guardians beside Allah, and they think that they are followers of the right
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ 31
اي فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد! و (از نعمتهاي الهي) بخوريد و بياشاميد، ولي اسراف نکنيد که خداوند مسرفان را دوست نمي‌دارد!
O children of Adam! attend to your embellishments at every time of prayer, and eat and drink and be not extravagant; surely He does not love the extravagant.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 32
بگو: «چه کسي زينتهاي الهي را که براي بندگان خود آفريده، و روزيهاي پاکيزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اينها در زندگي دنيا، براي کساني است که ايمان آورده‌اند؛ (اگر چه ديگران نيز با آنها مشارکت دارند؛ ولي) در قيامت، خالص (براي مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براي کساني که آگاهند، شرح مي‌دهيم!
Say: Who has prohibited the embellishment of Allah which He has brought forth for His servants and the good provisions? Say: These are for the believers in the life of this world, purely (theirs) on the resurrection day; thus do We make the communications clear for a people who know.
قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 33
بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و (همچنين) گناه و ستم بناحق را؛ و اينکه چيزي را که خداوند دليلي براي آن نازل نکرده، شريک او قرار دهيد؛ و به خدا مطلبي نسبت دهيد که نمي‌دانيد.»
Say: My Lord has only prohibited indecencies, those of them that are apparent as well as those that are concealed, and sin and rebellion without justice, and that you associate with Allah that for which He has not sent down any authority, and that you say against Allah what you do not know.
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ 34
براي هر قوم و جمعيتي، زمان و سرآمد (معيني) است؛ و هنگامي که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتي از آن تأخير مي‌کنند، و نه بر آن پيشي مي‌گيرند.
And for every nation there is a doom, so when their doom is come they shall not remain behind the least while, nor shall they go before.
يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 35
اي فرزندان آدم! اگر رسولاني از خود شما به سراغتان بيايند که آيات مرا براي شما بازگو کنند، (از آنها پيروي کنيد؛) کساني که پرهيزگاري پيشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خويش و ديگران بکوشند)، نه ترسي بر آنهاست و نه غمناک مي شوند.
O children of Adam! if there come to you apostles from among you relating to you My communications, then whoever shall guard (against evil) and act aright-- they shall have no fear nor shall they grieve.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 36
و آنها که آيات ما را تکذيب کنند، و در برابر آن تکبر ورزند، اهل دوزخند؛ جاودانه در آن خواهند ماند.
And (as for) those who reject Our communications and turn away from them haughtily-- these are the inmates of the fire they shall abide in it.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ 37
چه کسي ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مي‌بندند، يا آيات او را تکذيب مي کنند؟! آنها نصيبشان را از آنچه مقدر شده (از نعمتها و مواهب اين جهان) مي‌برند؛ تا زماني که فرستادگان ما [= فرشتگان قبض ارواح‌] به سراغشان روند و جانشان را بگيرند؛ از آنها مي‌پرسند: «کجايند معبودهايي که غير از خدا مي‌خوانديد؟! (چرا به ياري شما نمي‌آيند؟!)» مي‌گويند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند!)» و بر ضد خود گواهي مي‌دهند که کافر بودند!
Who is then more unjust than he who forges a lie against Allah or rejects His communications? (As for) those, their portion of the Book shall reach them, until when Our apostles come to them causing them to die, they shall say: Where is that which you used to call upon besides Allah? They would say: They are gone away from us; and they shall bear witness against themselves that they were unbelievers
قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ 38
(خداوند به آنها) مي‌گويد: «در صف گروه‌هاي مشابه خود از جن و انس در آتش وارد شويد!» هر زمان که گروهي وارد مي‌شوند، گروه ديگر را لعن مي‌کنند؛ تا همگي با ذلت در آن قرار گيرند. (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود مي‌گويند: «خداوندا! اينها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کيفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کيفري براي گمراهيشان، و کيفري بخاطر گمراه ساختن ما.)» مي‌فرمايد: «براي هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولي نمي‌دانيد! (چرا که پيروان اگر گرد پيشوايان گمراه را نگرفته بودند، قدرتي بر اغواي مردم نداشتند.)»
He will say: Enter into fire among the nations that have passed away before you from among jinn and men; whenever a nation shall enter, it shall curse its sister, until when they have all come up with one another into it; the last of them shall say with regard to the foremost of them: Our Lord! these led us astray therefore give them a double chastisement of the fire. He will say: Every one shall have double but you do not know.
وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ 39
و پيشوايان آنها به پيروان خود مي‌گويند: «شما امتيازي بر ما نداشتيد؛ پس بچشيد عذاب (الهي) را در برابر آنچه انجام مي‌داديد!
And the foremost of them will say to the last of them: So you have no preference over us; therefore taste the chastisement for what you earned.
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ 40
کساني که آيات ما را تکذيب کردند، و در برابر آن تکبر ورزيدند، (هرگز) درهاي آسمان به رويشان گشوده نمي‌شود؛ و (هيچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اينکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! اين گونه، گنهکاران را جزا مي‌دهيم!
Surely (as for) those who reject Our communications and turn away from them haughtily, the doors of heaven shall not be opened for them, nor shall they enter the garden until the camel pass through the eye of the needle; and thus do We reward the guilty.
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ 41
براي آنها بستري از (آتش) دوزخ، و روي آنها پوششهايي (از آن) است؛ و اينچنين ظالمان را جزا ميدهيم!
They shall have a bed of hell-fire and from above them coverings (of it); and thus do We reward the unjust.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 42
و کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند -البته هيچ کس را جز به اندازه تواناييش تکليف نمي‌کنيم- آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند.
And (as for) those who believe and do good We do not impose on any soul a duty except to the extent of its ability-- they are the dwellers of the garden; in it they shall abide.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 43
و آنچه در دلها از کينه و حسد دارند، برمي‌کنيم (تا در صفا و صميميت با هم زندگي کنند)؛ و از زير (قصرها و درختان) آنها، نهرها جريان دارد؛ مي‌گويند: «ستايش مخصوص خداوندي است که ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدايت نکرده بود، ما (به اينها) راه نمي‌يافتيم! مسلما فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در اين هنگام) به آنان ندا داده مي‌شود که: «اين بهشت را در برابر اعمالي که انجام مي‌داديد، به ارث برديد!»
And We will remove whatever of ill-feeling is in their breasts; the rivers shall flow beneath them and they shall say: All praise is due to Allah Who guided us to this, and we would not have found the way had it not been that Allah had guided us; certainly the apostles of our Lord brought the truth; and it shall be cried out to them that this is the garden of which you are made heirs for what you did.
وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 44
و بهشتيان دوزخيان را صدا مي‌زنند که: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم؛ آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!» در اين هنگام، ندادهنده‌اي در ميان آنها ندا مي‌دهد که: «لعنت خدا بر ستمگران باد!
And the dwellers of the garden will call out to the inmates of the fire: Surely we have found what our Lord promised us to be true; have you too found what your Lord promised to be true? They will say: Yes. Then a crier will cry out among them that the curse of Allah is on the unjust.
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ 45
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمي‌دارند، و (با القاي شبهات) مي‌خواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند!»
Who hinder (people) from Allah's way and seek to make it crooked, and they are disbelievers in the hereafter.
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ 46
و در ميان آن دو [= بهشتيان و دوزخيان‌]، حجابي است؛ و بر «اعراف» مرداني هستند که هر يک از آن دو را از چهره‌شان مي‌شناسند؛ و به بهشتيان صدا مي‌زنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمي‌شوند، در حالي که اميد آن را دارند.
And between the two there shall be a veil, and on the most elevated places there shall be men who know all by their marks, and they shall call out to the dwellers of the garden: Peace be on you; they shall not have yet entered it, though they hope.
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 47
و هنگامي که چشمشان به دوزخيان مي‌افتد مي‌گويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!»
And when their eyes shall be turned towards the inmates of the fire, they shall say: Our Lord! place us not with the unjust
وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ 48
و اصحاب اعراف، مرداني (از دوزخيان را) که از سيمايشان آنها را مي‌شناسند، صدا مي‌زنند و مي‌گويند: «(ديديد که) گردآوري شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاي شما، به حالتان سودي نداد!»
And the dwellers of the most elevated places shall call out to men whom they will recognize by their marks saying: Of no avail were to you your amassings and your behaving haughtily:
أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ 49
آيا اينها [= اين واماندگان بر اعراف‌] همانان نيستند که سوگند ياد کرديد رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولي خداوند بخاطر ايمان و بعضي اعمال خيرشان، آنها را بخشيد؛ هم اکنون به آنها گفته مي‌شود:) داخل بهشت شويد، که نه ترسي داريد و نه غمناک مي‌شويد!
Are these they about whom you swore that Allah will not bestow mercy on them? Enter the garden; you shall have no fear, nor shall you grieve.
وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ 50
و دوزخيان، بهشتيان را صدا مي‌زنند که: «(محبت کنيد) و مقداري آب، يا از آنچه خدا به شما روزي داده، به ما ببخشيد!» آنها (در پاسخ) مي‌گويند: «خداوند اينها را بر کافران حرام کرده است!»
And the inmates of the fire shall call out to the dwellers of the garden, saying: Pour on us some water or of that which Allah has given you. They shall say: Surely Allah has prohibited them both to the unbelievers.
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ 51
همانها که دين و آيين خود را سرگرمي و بازيچه گرفتند؛ و زندگي دنيا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش مي‌کنيم، همان گونه که لقاي چنين روزي را فراموش کردند و آيات ما را انکار نمودند.
Who take their religion for an idle sport and a play and this life's world deceives them; so today We forsake them, as they neglected the meeting of this day of theirs and as they denied Our communications.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 52
ما کتابي براي آنها آورديم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهي شرح داديم؛ (کتابي) که مايه هدايت و رحمت براي جمعيتي است که ايمان مي‌آورند.
And certainly We have brought them a Book which We have made clear with knowledge, a guidance and a mercy for a people who believe.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 53
آيا آنها جز انتظار تأويل آيات (و فرا رسيدن تهديدهاي الهي) دارند؟ آن روز که تأويل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشيماني سودي ندارد؛ و) کساني که قبلا آن را فراموش کرده بودند مي‌گويند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آيا (امروز) شفيعاني براي ما وجود دارند که براي ما شفاعت کنند؟ يا (به ما اجازه داده شود به دنيا) بازگرديم، و اعمالي غير از آنچه انجام مي‌داديم، انجام دهيم؟!» (ولي) آنها سرمايه وجود خود را از دست داده‌اند؛ و معبودهايي را که به دروغ ساخته بودند، همگي از نظرشان :گم مي‌شوند. (نه راه بازگشتي دارند، و نه شفيعاني!)
Do they wait for aught but its final sequel? On the day when its final sequel comes about, those who neglected it before will say: Indeed the apostles of our Lord brought the truth; are there for us then any intercessors so that they should intercede on our behalf? Or could we be sent back so that we should do (deeds) other than those which we did? Indeed they have lost their souls and that which they forged has gone away from them.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 54
پروردگار شما، خداوندي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ سپس به تدبير جهان هستي پرداخت؛ با (پرده تاريک) شب، روز را مي پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، که مسخر فرمان او هستند. آگاه باشيد که آفرينش و تدبير (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوال‌ناپذير) است خداوندي که پروردگار جهانيان است!
Surely your Lord is Allah, Who created the heavens and the earth in six periods of time, and He is firm in power; He throws the veil of night over the day, which it pursues incessantly; and (He created) the sun and the moon and the stars, made subservient by His command; surely His is the creation and the command; blessed is Allah, the Lord of the worlds.
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ 55
پروردگار خود را (آشکارا) از روي تضرع، و در پنهاني، بخوانيد! (و از تجاوز، دست برداريد که) او متجاوزان را دوست نمي‌دارد!
Call on your Lord humbly and secretly; surely He does not love those who exceed the limits.
وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ 56
و در زمين پس از اصلاح آن فساد نکنيد، و او را با بيم و اميد بخوانيد! (بيم از مسؤوليتها، و اميد به رحمتش. و نيکي کنيد) زيرا رحمت خدا به نيکوکاران نزديک است!
And do not make mischief in the earth after its reformation, and call on Him fearing and hoping; surely the mercy of Allah is nigh to those who do good (to others).
وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 57
او کسي است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش مي‌فرستد؛ تا ابرهاي سنگين‌بار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوي زمينهاي مرده مي‌فرستيم؛ و به وسيله آنها، آب (حياتبخش) را نازل مي‌کنيم؛ و با آن، از هرگونه ميوه‌اي (از خاک تيره) بيرون مي‌آوريم؛ اين گونه (که زمينهاي مرده را زنده کرديم،) مردگان را (نيز در قيامت) زنده مي‌کنيم، شايد (با توجه به اين مثال) متذکر شويد!
And He it is Who sends forth the winds bearing good news before His mercy, until, when they bring up a laden cloud, We drive it to a dead land, then We send down water on it, then bring forth with it of fruits of all kinds; thus shall We bring forth the dead that you may be mindful.
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ 58
سرزمين پاکيزه 0و شيرين)، گياهش به فرمان پروردگار مي‌رويد؛ اما سرزمينهاي بد طينت (و شوره‌زار)، جز گياه ناچيز و بي‌ارزش، از آن نمي‌رويد؛ اين گونه آيات (خود) را براي آنها که شکرگزارند، بيان مي‌کنيم!
And as for the good land, its vegetation springs forth (abundantly) by the permission of its Lord, and (as for) that which is inferior (its herbage) comes forth but scantily; thus do We repeat the communications for a people who give thanks.
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 59
ما نوح را به سوي قومش فرستاديم؛ او به آنان گفت: «اي قوم من! (تنها) خداوند يگانه را پرستش کنيد، که معبودي جز او براي شما نيست! (و اگر غير او را عبادت کنيد،) من بر شما از عذاب روز بزرگي مي‌ترسم!»
Certainly We sent Nuh to his people, so he said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; surely I fear for you the chastisement of a grievous day.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 60
(ولي) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهي آشکاري مي‌بينيم!»
The chiefs of his people said: Most surely we see you in clear error.
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 61
گفت: «اي قوم من! هيچ گونه گمراهي در من نيست؛ ولي من فرستاده‌اي از جانب پروردگار جهانيانم!
He said: O my people! there is no error in me, but I am an apostle from the Lord of the worlds.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 62
رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ مي‌کنم؛ و خيرخواه شما هستم؛ و از خداوند چيزهايي مي‌دانم که شما نمي‌دانيد.
I deliver to you the messages of my Lord, and I offer you good advice and I know from Allah what you do not know.
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 63
آيا تعجب کرده‌ايد که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسيله مردي از ميان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بيمتان دهد، و (در پرتو اين دستور،) پرهيزگاري پيشه کنيد و شايد مشمول رحمت (الهي) گرديد؟!
What! do you wonder that a reminder has come to you from your Lord through a man from among you, that he might warn you and that you might guard (against evil) and so that mercy may be shown to you?
فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ 64
اما سرانجام او را تکذيب کردند؛ و ما او و کساني را که با وي در کشتي بودند، رهايي بخشيديم؛ و کساني که آيات ما را تکذيب کردند، غرق کرديم؛ چه اينکه آنها گروهي نابينا (و کوردل) بودند.
But they called him a liar, so We delivered him and those with him in the ark, and We drowned those who rejected Our communications; surely they were a blind people.
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ 65
و به سوي قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنيد، که جز او معبودي براي شما نيست! آيا پرهيزگاري پيشه نمي‌کنيد؟!»
And to Ad (We sent) their brother Hud. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; will you not then guard (against evil)?
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ 66
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و ناداني و سبک مغزي) مي‌بينيم، و ما مسلما تو را از دروغگويان مي‌دانيم!»
The chiefs of those who disbelieved from among his people said: Most surely we see you in folly, and most surely we think you to be of the liars.
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 67
گرفت: «اي قوم من! هيچ گونه سفاهتي در من نيست؛ ولي فرستاده‌اي از طرف پروردگار جهانيانم.
He said: O my people! there is no folly in me, but I am an apostle of the Lord of the worlds.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ 68
رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ مي‌کنم؛ و من خيرخواه اميني براي شما هستم.
I deliver to you the messages of my Lord and I am a faithful adviser to you:
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 69
آيا تعجب کرده‌ايد که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسيله مردي از ميان شما به شما برسد تا (از مجازات الهي) بيمتان دهد؟! و به ياد آوريد هنگامي که شما را جانشينان قوم نوح قرار داد؛ و شما را از جهت خلقت (جسماني) گسترش (و قدرت) داد؛ پس نعمتهاي خدا را به ياد آوريد، شايد رستگار شويد!»
What! do you wonder that a reminder has come to you from your Lord through a man from among you that he might warn you? And remember when He made you successors after Nuh's people and increased you in excellence in respect of make; therefore remember the benefits of Allah, that you may be successful.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 70
گفتند: «آيا به سراغ ما آمده‌اي که تنها خداي يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما مي‌پرستند، رها کنيم؟! پس اگر راست مي‌گوئي آنچه را (از بلا و عذاب الهي) به ما وعده مي‌دهي، بياور»!
They said: Have you come to us that we may serve Allah alone and give up what our fathers used to serve? Then bring to us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ 71
گفت: «پليدي و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آيا با من در مورد نامهايي مجادله مي‌کنيد که شما و پدرانتان 0بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذارده‌ايد، در حالي که خداوند هيچ دليلي درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشيد، من هم با شما انتظار مي‌کشم! (شما انتظار شکست من، و من انتظار عذاب الهي براي شما!)»
He said: Indeed uncleanness and wrath from your Lord have lighted upon you; what! do you dispute with me about names which you and your fathers have given? Allah has not sent any authority for them; wait then, I too with you will be of those who wait.
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ 72
سرانجام، او و کساني را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشيديم؛ و ريشه کساني که آيات ما را تکذيب کردند و ايمان نياوردند، قطع کرديم!
So We delivered him and those with him by mercy from Us, and We cut off the last of those who rejected Our communications and were not believers.
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 73
و به سوي (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، که جز او، معبودي براي شما نيست! دليل روشني از طرف پروردگارتان براي شما آمده: اين «ناقه» الهي براي شما معجزه‌اي است؛ او را به حال خود واگذاريد که در زمين خدا (از علفهاي بيابان) بخورد! و آن را آزار نرسانيد، که عذاب دردناکي شما را خواهد گرفت!
And to Samood (We sent) their brother Salih. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; clear proof indeed has come to you from your Lord; this is (as) Allah's she-camel for you-- a sign, therefore leave her alone to pasture on Allah's earth, and do not touch her with any harm, otherwise painful chastisement will overtake you.
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 74
و به خاطر بياوريد که شما را جانشينان قوم «عاد» قرار داد، و در زمين مستقر ساخت، که در دشتهايش، قصرها براي خود بنا مي‌کنيد؛ و در کوه‌ها، براي خود خانه‌ها مي تراشيد! بنابر اين، نعمتهاي خدا را متذکر شويد! و در زمين، به فساد نکوشيد!»
And remember when He made you successors after Ad and settled you in the land-- you make mansions on its plains and hew out houses in the mountains-- remember therefore Allah's benefits and do not act corruptly in the land, making mischief.
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ 75
(ولي) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفاني که ايمان آورده بودند، گفتند: «آيا (براستي) شما يقين داريد که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموريت يافته، ايمان آورده‌ايم.»
The chief of those who behaved proudly among his people said to those who were considered weak, to those who believed from among them: Do you know that Salih is sent by his Lord? They said: Surely we are believers in what he has been sent with
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ 76
متکبران گفتند: «(ولي) ما به آنچه شما به آن ايمان آورده‌ايد، کافريم!»
Those who were haughty said: Surely we are deniers of what you believe in.
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ 77
سپس «ناقه» را پي کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند؛ و گفتند: «اي صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستي، آنچه ما را با آن تهديد مي‌کني، بياور!»
So they slew the she-camel and revolted against their Lord's commandment, and they said: O Salih! bring us what you threatened us with, if you are one of the apostles.
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ 78
سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، (تنها) جسم بي‌جانشان در خانه‌هاشان باقي مانده بود.
Then the earthquake overtook them, so they became motionless bodies in their abode.
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ 79
(صالح) از آنها روي برتافت؛ و گفت: «اي قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خيرخواهي را انجام دادم، ولي (چه کنم که) شما خيرخواهان را دوست نداريد!»
Then he turned away from them and said: O my people I did certainly deliver to you the message of my Lord, and I gave you good advice, but you do not love those who give good advice.
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ 80
و (به خاطر آوريد) لوط را، هنگامي که به قوم خود گفت: «آيا عمل بسيار زشتي را انجام مي‌دهيد که هيچيک از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟!
And (We sent) Lut when he said to his people: What! do you commit an indecency which any one in the world has not done before you?
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ 81
آيا شما از روي شهوت به سراغ مردان مي‌رويد، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفي) هستيد!
Most surely you come to males in lust besides females; nay you are an extravagant people.
وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ 82
ولي پاسخ قومش چيزي جز اين نبود که گفتند: «اينها را از شهر و ديار خود بيرون کنيد، که اينها مردمي هستند که پاکدامني را مي‌طلبند (و با ما همصدا نيستند!)»
And the answer of his people was no other than that they said: Turn them out of your town, surely they are a people who seek to purify (themselves).
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ 83
(چون کار به اينجا رسيد،) ما او و خاندانش را رهايي بخشيديم؛ جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود.
So We delivered him and his followers, except his wife; she was of those who remained behind.
وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ 84
و (سپس چنان) باراني (از سنگ) بر آنها فرستاديم؛ (که آنها را در هم کوبيد و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد!
And We rained upon them a rain; consider then what was the end of the guilty.
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 85
و به سوي مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! خدا را بپرستيد، که جز او معبودي نداريد! دليل روشني از طرف پروردگارتان براي شما آمده است؛ بنابر اين، حق پيمانه و وزن را ادا کنيد! و از اموال مردم چيزي نکاهيد! و در روي زمين، بعد از آنکه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است، فساد نکنيد! اين براي شما بهتر است اگر با ايمان هستيد!
And to Madyan (We sent) their brother Shu'aib. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; clear proof indeed has come to you from your Lord, therefore give full measure and weight and do not diminish to men their things, and do not make mischief in the land after its reform; this is better for you if you are believers:
وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ 86
و بر سر هر راه ننشينيد که (مردم با ايمان را) تهديد کنيد و مؤمنان را از راه خدا باز داريد، و با (القاي شبهات،) آن را کج و معوج نشان دهيد! و به خاطر بياوريد زماني را که اندک بوديد، و او شما را فزوني داد! و بنگريد سرانجام مفسدان چگونه بود!
And do not lie in wait in every path, threatening and turning away from Allah's way him who believes in Him and seeking to make it crooked; and remember when you were few then He multiplied you, and consider what was the end of the mischief-makers.
وَ إِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ 87
و اگر گروهي از شما به آنچه من به آن فرستاده شده‌ام ايمان آورده‌اند، و گروهي ايمان نياورده‌اند، صبر کنيد تا خداوند ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است!
And if there is a party of you who believe in that with which am sent, and another party who do not believe, then wait patiently until Allah judges between us; and He is the best of the Judges.
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهِينَ 88
اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: «اي شعيب! به يقين، تو و کساني را که به تو ايمان آورده‌اند، از شهر و ديار خود بيرون خواهيم کرد، يا به آيين ما بازگرديد!» کفت: «آيا (مي‌خواهيد ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم؟!
The chiefs, those who were proud from among his people said: We will most certainly turn you out, O Shu'aib, and (also; those who believe with you, from our town, or you shall come back to our faith. He said: What! though we dislike (it)?
قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ 89
اگر ما به آيين شما بازگرديم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشيده، به خدا دروغ بسته‌ايم؛ و شايسته نيست که ما به آن بازگرديم مگر اينکه خدايي که پروردگار ماست بخواهد؛ علم پروردگار ما، به همه چيز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده‌ايم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما بحق داوري کن، که تو بهترين داوراني!»
Indeed we shall have forged a lie against Allah If we go back to your religion after Allah has delivered us from It, and it befits us not that we should go back to it, except if Allah our Lord please: Our Lord comprehends all things in His knowledge; in Allah do we trust: Our Lord! decide between us and our people with truth; and Thou art the best of deciders.
وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ 90
اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعيب پيروي کنيد، شما هم زيانکار خواهيد شد!»
And the chiefs of those who disbelieved from among his people said: If you follow Shu'aib, you shall then most surely be losers
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ 91
سپس زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان بصورت اجسادي بي‌جان در خانه‌هاشان مانده بودند.
Then the earthquake overtook them, so they became motionless bodies in their abode.
الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كانُوا هُمُ الْخاسِرِينَ 92
آنها که شعيب را تکذيب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گويا هرگز در آن (خانه‌ها) سکونت نداشتند! آنها که شعيب را تکذيب کردند، زيانکار بودند!
Those who called Shu'aib a liar were as though they had never dwelt therein; those who called Shu'aib a liar, they were the losers.
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى عَلى قَوْمٍ كافِرِينَ 93
سپس از آنان روي برتافت و گفت: «اي قوم من! من رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و براي شما خيرخواهي نمودم؛ با اين حال، چگونه بر حال قوم بي‌ايمان تأسف بخورم؟!»
So he turned away from them and said: O my people! certainly I delivered to you the messages of my Lord and I gave you good advice; how shall I then be sorry for an unbelieving people?
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ 94
و ما در هيچ شهر و آبادي پيامبري نفرستاديم مگر اينکه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم؛ شايد (به خود آيند، و به سوي خدا) بازگردند و تضرع کنند!
And We did not send a prophet in a town but We overtook its people with distress and affliction in order that they might humble themselves.
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 95
سپس (هنگامي که اين هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نيکي (و فراواني نعمت و رفاه) را به جاي بدي (و ناراحتي و گرفتاري) قرار داديم؛ آنچنان که فزوني گرفتند، (و همه‌گونه نعمت و برکت يافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبوديم که گرفتار اين مشکلات شديم؛) به پدران ما نيز ناراحتيهاي جسمي و مالي رسيد.» چون چنين شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتيم (و مجازات کرديم)، در حالي که نمي‌فهميدند.
Then We gave them good in the place of evil until they became many and said: Distress and happiness did indeed befall our fathers. Then We took them by surprise while they did not perceive.
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 96
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مي‌آوردند و تقوا پيشه مي‌کردند، برکات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشوديم؛ ولي (آنها حق را) تکذيب کردند؛ ما هم آنان را به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.
And if the people of the towns had believed and guarded (against evil) We would certainly have opened up for them blessings from the heaven and the earth, but they rejected, so We overtook them for what they had earned.
أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ 97
آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد در حالي که در خواب باشند؟!
What! do the people of the towns then feel secure from Our punishment coming to them by night while they sleep?
أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ 98
آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند که عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالي که سرگرم بازي هستند؟!
What! do the people of the towns feel secure from Our punishment coming to them in the morning while they play?
أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ 99
آيا آنها خود را از مکر الهي در امان مي‌دانند؟! در حالي که جز زيانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ايمن نمي‌دانند!
What! do they then feel secure from Allah's plan? But none feels secure from Allah's plan except the people who shall perish.
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ 100
آيا کساني که وارث روي زمين بعد از صاحبان آن مي‌شوند، عبرت نمي‌گيرند که اگر بخواهيم، آنها را نيز به گناهانشان هلاک مي‌کنيم، و بر دلهايشان مهر مي‌نهيم تا (صداي حق را) نشنوند؟!
Is it not clear to those who inherit the earth after its (former) residents that if We please We would afflict them on account of their faults and set a seal on their hearts so they would not hear.
تِلْكَ الْقُرى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْكافِرِينَ 101
اينها، شهرها و آباديهايي است که قسمتي از اخبار آن را براي تو شرح مي‌دهيم؛ پيامبرانشان دلايل روشن براي آنان آوردند؛ (ولي آنها چنان لجوج بودند که) به آنچه قبلا تکذيب کرده بودند، ايمان نمي‌آوردند! اين‌گونه خداوند بر دلهاي کافران مهر مي‌نهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حس تشخيصشان را سلب مي‌کند)!
These towns-- We relate to you some of their stories, and certainly their apostles came to them with clear arguments, but they would not believe in what they rejected at first; thus does Allah set a seal over the hearts of the unbelievers
وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ 102
و بيشتر آنها را بر سر پيمان خود نيافتيم؛ (بلکه) اکثر آنها را فاسق و گنهکار يافتيم!
And We did not find in most of them any (faithfulness to) covenant, and We found most of them to be certainly transgressors.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ 103
سپس بدنبال آنها [= پيامبران پيشين‌] موسي را با آيات خويش به سوي فرعون و اطرافيان او فرستاديم؛ اما آنها (با عدم پذيرش)، به آن (آيات) ظلم کردند. ببين عاقبت مفسدان چگونه بود!
Then we raised after them Musa with Our communications to Firon and his chiefs, but they disbelieved in them; consider then what was the end of the mischief makers.
وَ قالَ مُوسى يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 104
و موسي گفت: «اي فرعون! من فرستاده‌اي از سوي پروردگار جهانيانم.
And Musa said: O Firon! surely I am an apostle from the Lord of the worlds:
حَقِيقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ 105
سزاوار است که بر خدا جز حق نگويم. من دليل روشني از پروردگارتان براي شما آورده‌ام؛ پس بني اسرائيل را با من بفرست!»
(I am) worthy of not saying anything about Allah except the truth: I have come to you indeed with clear proof from your Lord, therefore send with me the children of Israel
قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 106
(فرعون) گفت: «اگر نشانه‌اي آورده‌اي، نشان بده اگر از راستگوياني!»
He said: If you have come with a sign, then bring it, if you are of the truthful ones.
فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ 107
(موسي) عصاي خود را افکند؛ ناگهان اژدهاي آشکاري شد!
So he threw his rod, then lo! it was a clear serpent.
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ 108
و دست خود را (از گريبان) بيرون آورد؛ سفيد (و درخشان) براي بينندگان بود!
And he drew forth his hand, and lo! it was white to the beholders.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ 109
اطرافيان فرعون گفتند: «بي‌شک، اين ساحري ماهر و دانا است!
The chiefs of Firon's people said: most surely this is an enchanter possessed of knowledge:
يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ 110
مي‌خواهد شما را از سرزمينتان بيرون کند؛ (نظر شما چيست، و) در برابر او چه دستوري داريد؟»
He intends to turn you out of your land. What counsel do you then give?
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ 111
(سپس به فرعون) گفتند: «(کار) او و برادرش را به تأخير انداز، و جمع‌آوري‌کنندگان را به همه شهرها بفرست...
They said: Put him off and his brother, and send collectors into the cities:
يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ 112
تا هر ساحر دانا (و کارآزموده‌اي) را به خدمت تو بياورند!»
That they may bring to you every enchanter possessed of knowledge.
وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ 113
ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آيا اگر ما پيروز گرديم، اجر و پاداش مهمي خواهيم داشت؟!»
And the enchanters came to Firon (and) said: We must surely have a reward if we are the prevailing ones.
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ 114
گفت: «آري، و شما از مقربان خواهيد بود!»
He said: Yes, and you shall certainly be of those who are near (to me).
قالُوا يا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ 115
(روز مبارزه فرا رسيد. ساحران) گفتند: «اي موسي! يا تو (وسايل سحرت را) بيفکن، يا ما مي‌افکنيم!»
They said: O Musa! will you cast, or shall we be the first to cast?
قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ 116
گفت: «شما بيفکنيد!» و هنگامي (که وسايل سحر خود را) افکندند، مردم را چشم‌بندي کردند و ترساندند؛ و سحر عظيمي پديد آوردند.
He said: Cast. So when they cast, they deceived the people's eyes and frightened them, and they produced a mighty enchantment.
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ 117
(ما) به موسي وحي کرديم که: «عصاي خود را بيفکن!» ناگهان (بصورت مار عظيمي در آمد که) وسايل دروغين آنها را بسرعت برمي‌گرفت.
And We revealed to Musa, saying: Cast your rod; then lo! it devoured the lies they told.
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 118
(در اين هنگام،) حق آشکار شد؛ و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت.
So the truth was established, and what they did became null.
فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ 119
و در آنجا (همگي) مغلوب شدند؛ و خوار و کوچک گشتند.
Thus they were vanquished there, and they went back abased.
وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ 120
و ساحران (بي‌اختيار) به سجده افتادند.
And the enchanters were thrown down, prostrating (themselves).
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ 121
و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم؛
They said: We believe in the Lord of the worlds,
رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ 122
پروردگار موسي و هارون!»
The Lord of Musa and Haroun.
قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هذا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ 123
فرعون گفت: «آيا پيش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتما اين نيرنگ و توطئه‌اي است که در اين شهر (و ديار) چيده‌ايد، تا اهلش را از آن بيرون کنيد؛ ولي بزودي خواهيد دانست!
Firon said: Do you believe in Him before I have given you permission? Surely this is a plot which you have secretly devised in this city, that you may turn out of it its people, but you shall know:
لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ 124
سوگند مي‌خورم که دستها و پاهاي شما را بطور مخالف [= دست راست با پاي چپ، يا دست چپ با پاي راست‌] قطع مي‌کنم؛ سپس همگي را به دار مي‌آويزم!
I will certainly cut off your hands and your feet on opposite sides, then will I crucify you all together.
قالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ 125
(ساحران) گفتند: «(مهم نيست،) ما به سوي پروردگارمان بازمي‌گرديم!
They said: Surely to our Lord shall we go back:
وَ ما تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآياتِ رَبِّنا لَمَّا جاءَتْنا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِينَ 126
انتقام تو از ما، تنها بخاطر اين است که ما به آيات پروردگار خويش -هنگامي که به سراغ ما آمد- ايمان آورديم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ريز! (و آخرين درجه شکيبائي را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بميران!»
And you do not take revenge on us except because we have believed in the communications of our Lord when they came to us! Our Lord: Pour out upon us patience and cause us to die in submission.
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ 127
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آيا موسي و قومش را رها مي‌کني که در زمين فساد کنند، و تو و خدايانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودي پسرانشان را مي‌کشيم، و دخترانشان را زنده نگه مي‌داريم (تا به ما خدمت کنند)؛ و ما بر آنها کاملا مسلطيم!»
And the chiefs of Firon's people said: Do you leave Musa and his people to make mischief in the land and to forsake you and your gods? He said: We will slay their sons and spare their women, and surely we are masters over them.
قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ 128
موسي به قوم خود گفت: «از خدا ياري جوييد، و استقامت پيشه کنيد، که زمين از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار مي‌کند؛ و سرانجام (نيک) براي پرهيزکاران است!»
Musa said to his people: Ask help from Allah and be patient; surely the land is Allah's; He causes such of His servants to inherit it as He pleases, and the end is for those who guard (against evil).
قالُوا أُوذِينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ 129
گفتند: «پيش از آنکه به سوي ما بيايي آزار ديديم، (هم اکنون) پس از آمدنت نيز آزار مي‌بينيم! (کي اين آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل مي‌کنيد!»
They said: We have been persecuted before you came to us and since you have come to us. He said: It may be that your Lord will destroy your enemy and make you rulers in the land, then He will see how you act.
وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 130
و ما نزديکان فرعون (و قوم او) را به خشکسالي و کمبود ميوه‌ها گرفتار کرديم، شايد متذکر گردند!
And certainly We overtook Firon's people with droughts and diminution of fruits that they may be mindful.
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 131
(اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلکه) هنگامي که نيکي (و نعمت) به آنها مي‌رسيد، مي‌گفتند: «بخاطر خود ماست.» ولي موقعي که بدي (و بلا) به آنها مي‌رسيد، مي‌گفتند: «از شومي موسي و کسان اوست»! آگاه باشيد سرچشمه همه اينها، نزد خداست؛ ولي بيشتر آنها نمي‌دانند!
But when good befell them they said: This is due to us; and when evil afflicted them, they attributed it to the ill-luck of Musa and those with him; surely their evil fortune is only from Allah but most of them do not know.
وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ 132
و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزه‌اي براي ما بياوري که سحرمان کني، ما به تو ايمان نمي‌آوريم!»
And they said: Whatever sign you may bring to us to charm us with it-- we will not believe in you.
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ 133
سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کرديم:) طوفان و ملخ و آفت گياهي و قورباغه‌ها و خون را -که نشانه‌هايي از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ (ولي باز بيدار نشدند، و) تکبر ورزيدند، و جمعيت گنهکاري بودند!
Therefore We sent upon them widespread death, and the locusts and the lice and the frog and the blood, clear signs; but they behaved haughtily and they were a guilty people.
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ 134
هنگامي که بلا بر آنها مسلط مي‌شد، مي‌گفتند: «اي موسي! از خدايت براي ما بخواه به عهدي که با تو کرده، رفتار کند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازي، قطعا به تو ايمان مي‌آوريم، و بني اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!»
And when the plague fell upon them, they said: O Musa! pray for us to your Lord as He has promised with you, if you remove the plague from us, we will certainly believe in you and we will certainly send away with you the children of Israel.
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ 135
اما هنگامي که بلا را، پس از مدت معيني که به آن مي‌رسيدند، از آنها برمي‌داشتيم، پيمان خويش را مي‌شکستند!
But when We removed the plague from them till a term which they should attain lo! they broke (the promise).
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ 136
سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق کرديم؛ زيرا آيات ما را تکذيب کردند، و از آن غافل بودند.
Therefore We inflicted retribution on them and drowned them in the sea because they rejected Our signs and were heedless of them.
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ 137
و مشرقها و مغربهاي پر برکت زمين را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زير زنجير ظلم و ستم)، واگذار کرديم؛ و وعده نيک پروردگارت بر بني اسرائيل، بخاطر صبر و استقامتي که به خرج دادند، تحقق يافت؛ و آنچه فرعون و فرعونيان (از کاخهاي مجلل) مي‌ساختند، و آنچه از باغهاي داربست‌دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبيديم!
And We made the people who were deemed weak to inherit the eastern lands and the western ones which We had blessed; and the good word of your Lord was fulfilled in the children of Israel because they bore up (sufferings) patiently; and We utterly destroyed what Firon and his people had wrought and what they built.
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ 138
و بني اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهي رسيدند که اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بني اسرائيل) به موسي گفتند: «تو هم براي ما معبودي قرار ده، همان‌گونه که آنها معبودان (و خداياني) دارند!» گفت: «شما جمعيتي جاهل و نادان هستيد!
And We made the children of Israel to pass the sea; then they came upon a people who kept to the worship of their idols They said: O Musa! make for us a god as they have (their) gods He said: Surely you are a people acting ignorantly:
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 139
اينها (را که مي‌بينيد)، سرانجام کارشان نابودي است؛ و آنچه انجام مي‌دهند، باطل (و بيهوده) است.
(As to) these, surely that about which they are shall be brought to naught and that which they do is vain.
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ 140
(سپس) گفت: «آيا غير از خداوند، مبعودي براي شما بطلبم؟! خدايي که شما را بر جهانيان (و مردم عصرتان) برتري داد!»
He said: What! shall I seek for you a god other than Allah while He has made you excel (all) created things?
وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ 141
(به خاطر بياوريد) زماني را که از (چنگال) فرعونيان نجاتتان بخشيديم! آنها که پيوسته شما را شکنجه مي‌دادند، پسرانتان را مي‌کشتند، و زنانتان را (براي خدمتگاري) زنده مي‌گذاشتند؛ و در اين، آزمايش بزرگي از سوي خدا براي شما بود.
And when We delivered you from Firon's people who subjected you to severe torment, killing your sons and sparing your women, and in this there was a great trial from your Lord.
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ 142
و ما با موسي، سي شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تکميل نموديم؛ به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسي به برادرش هارون گفت: «جانشين من در ميان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پيروي منما!»
And We appointed with Musa a time of thirty nights and completed them with ten (more), so the appointed time of his Lord was complete forty nights, and Musa said to his brother Haroun: Take my place among my people, and act well and do not follow the way of the mischief-makers.
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ 143
و هنگامي که موسي به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهي ديد! ولي به کوه بنگر، اگر در جاي خود ثابت ماند، مرا خواهي ديد!» اما هنگامي که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسي مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهي تو (از اينکه با چشم تو را ببينم)! من به سوي تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!»
And when Musa came at Our appointed time and his Lord spoke to him, he said: My Lord! show me (Thyself), so that I may look upon Thee. He said: You cannot (bear to) see Me but look at the mountain, if it remains firm in its place, then will you see Me; but when his Lord manifested His glory to the mountain He made it crumble and Musa fell down in a swoon; then when he recovered, he said: Glory be to Thee, I turn to Thee, and I am the first of the believers.
قالَ يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ 144
(خداوند) فرمود: «اي موسي! من تو را با رسالتهاي خويش، و با سخن‌گفتنم (با تو)، بر مردم برتري دادم و برگزيدم؛ پس آنچه را به تو داده‌ام بگير و از شکرگزاران باش!»
He said: O Musa! surely I have chosen you above the people with My messages and with My words, therefore take hold of what I give to you and be of the grateful ones.
وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُرِيكُمْ دارَ الْفاسِقِينَ 145
و براي او در الواح اندرزي از هر موضوعي نوشتيم؛ و بياني از هر چيز کرديم -«پس آن را با جديت بگير! و به قوم خود بگو: به نيکوترين آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخيزند، کيفرشان دوزخ است؛) و بزودي جايگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!»
And We ordained for him in the tablets admonition of every kind and clear explanation of all things; so take hold of them with firmness and enjoin your people to take hold of what is best thereof; I will show you the abode of the transgressors.
سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ 146
بزودي کساني را که در روي زمين بناحق تکبر مي‌ورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مي‌سازم! آنها چنانند که اگر هر آيه و نشانه‌اي را ببينند، به آن ايمان نمي‌آورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمي‌کنند؛ و اگر طريق گمراهي را ببينند، آن را راه خود انتخاب مي‌کنند! (همه اينها) بخاطر آن است که آيات ما را تکذيب کردند، و از آن غافل بودند!
I will turn away from My communications those who are unjustly proud in the earth; and if they see every sign they will not believe in It; and if they see the way of rectitude they do not take It for a way, and if they see the way of error. they take it for a way; this is because they rejected Our communications and were heedless of them.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 147
و کساني که آيات، و ديدار رستاخيز را تکذيب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود مي گردد؛ آيا جز آنچه را عمل مي‌کردند پاداش داده مي‌شوند؟!
And (as to) those who reject Our communications and the meeting of the hereafter, their deeds are null. Shall they be rewarded except for what they have done?
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ 148
قوم موسي بعد (از رفتن) او (به ميعادگاه خدا)، از زيورهاي خود گوساله‌اي ساختند؛ جسد بي‌جاني که صداي گوساله داشت! آيا آنها نمي‌ديدند که با آنان سخن نمي‌گويد، و به راه (راست) هدايتشان نمي‌کند؟! آن را (خداي خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند!
And Musa's people made of their ornaments a calf after him, a (mere) body, which gave a mooing sound. What! could they not see that it did not speak to them nor guide them in the way? They took it (for worship) and they were unjust.
وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ 149
و هنگامي که حقيقت به دستشان افتاد، و ديدند گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانکاران خواهيم بود!»
And when they repented and saw that they had gone astray, they said: If our Lord show not mercy to us and forgive us we shall certainly be of the losers.
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 150
و هنگامي که موسي خشمگين و اندوهناک به سوي قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشيناني برايم بوديد (و آيين مرا ضايع کرديد)! آيا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت ميعاد او)، عجله نموديد (و زود قضاوت کرديد؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوي خود کشيد؛ او گفت: «فرزند مادرم! اين گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزديک بود مرا بکشند، پس کاري نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!»
And when Musa returned to his people, wrathful (and) in violent grief, he said: Evil is it that you have done after me; did you turn away from the bidding of your Lord? And he threw down the tablets and seized his brother by the head, dragging him towards him. He said: Son of my mother! surely the people reckoned me weak and had well-nigh slain me, therefore make not the enemies to rejoice over me and count me not among the unjust people.
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِأَخِي وَ أَدْخِلْنا فِي رَحْمَتِكَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 151
(موسي) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترين مهرباناني!»
He said: My Lord! forgive me and my brother and cause us to enter into Thy mercy, and Thou art the most Merciful of the merciful ones.
إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ 152
کساني که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودي خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگي دنيا به آنها مي‌رسد؛ و اينچنين، کساني را که (بر خدا) افترا مي‌بندند، کيفر مي دهيم!
(As for) those who took the calf (for a god), surely wrath from their Lord and disgrace in this world's life shall overtake them, and thus do We recompense the devisers of lies.
وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 153
و آنها که گناه کردند، و بعد از آن توبه نمودند و ايمان آوردند، (اميد عفو او را دارند؛ زيرا) پروردگار تو، در پي اين کار، آمرزنده و مهربان است.
And (as to) those who do evil deeds, then repent after that and believe, your Lord after that is most surely Forgiving, Merciful.
وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ 154
هنگامي که خشم موسي فرو نشست؛ الواح (تورات) را برگرفت؛ و در نوشته‌هاي آن، هدايت و رحمت براي کساني بود که از پروردگار خويش مي‌ترسند (و از مخالفت فرمانش بيم دارند).
And when Musa's anger calmed down he took up the tablets, and in the writing thereof was guidance and mercy for those who fear for the sake of their Lord.
وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ 155
موسي از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براي ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامي که زمين‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مي‌خواستي، مي توانستي آنها و مرا پيش از اين نيز هلاک کني! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاک مي‌کني؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست؛ که هر کس را بخواهي (و مستحق بداني)، به وسيله آن گمراه مي‌سازي؛ و هر کس را بخواهي (و شايسته ببيني)، هدايت مي‌کني! تو ولي مايي، و ما را بيامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترين آمرزندگاني!
And Musa chose out of his people seventy men for Our appointment; so when the earthquake overtook them, he said: My Lord! if Thou hadst pleased, Thou hadst destroyed them before and myself (too); wilt Thou destroy us for what the fools among us have done? It is naught but Thy trial, Thou makest err with it whom Thou pleasest and guidest whom Thou pleasest: Thou art our Guardian, therefore forgive us and have mercy on us, and Thou art the best of the forgivers.
وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ 156
و براي ما، در اين دنيا و سراي ديگر، نيکي مقرر فرما؛ چه اينکه ما به سوي تو بازگشت کرده‌ايم! «(خداوند در برابر اين تقاضا، به موسي) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم مي‌رسانم؛ و رحمتم همه چيز را فراگرفته؛ و آن را براي آنها که تقوا پيشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آيات ما ايمان مي‌آورند، مقرر خواهم داشت!
And ordain for us good in this world's life and in the hereafter, for surely we turn to Thee. He said: (As for) My chastisement, I will afflict with it whom I please, and My mercy encompasses all things; so I will ordain it (specially) for those who guard (against evil) and pay the poor-rate, and those who believe in Our communications.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 157
همانها که از فرستاده (خدا)، پيامبر «امي» پيروي مي‌کنند؛ پيامبري که صفاتش را، در تورات و انجيلي که نزدشان است، مي‌يابند؛ آنها را به معروف دستور مي‌دهد، و از منکر باز ميدارد؛ اشيار پاکيزه را براي آنها حلال مي‌شمرد، و ناپاکيها را تحريم مي کند؛ و بارهاي سنگين، و زنجيرهايي را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مي‌دارد، پس کساني که به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش کردند، و از نوري که با او نازل شده پيروي نمودند، آنان رستگارانند.
Those who follow the Apostle-Prophet, the Ummi, whom they find written down with them in the Taurat and the Injeel (who) enjoins them good and forbids them evil, and makes lawful to them the good things and makes unlawful to them impure things, and removes from them their burden and the shackles which were upon them; so (as for) those who believe in him and honor him and help him, and follow the light which has been sent down with him, these it is that are the successful.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 158
بگو: «اي مردم! من فرستاده خدا به سوي همه شما هستم؛ همان خدايي که حکومت آسمانها و زمين، از آن اوست؛ معبودي جز او نيست؛ زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‌اش، آن پيامبر درس نخوانده‌اي که به خدا و کلماتش ايمان دارد؛ و از او پيروي کنيد تا هدايت يابيد!»
Say: O people! surely I am the Apostle of Allah to you all, of Him Whose is the kingdom of the heavens and the earth there is no god but He; He brings to life and causes to die therefore believe in Allah and His apostle, the Ummi Prophet who believes in Allah and His words, and follow him so that you may walk in the right way.
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ 159
و از قوم موسي، گروهي هستند که به سوي حق هدايت مي‌کنند؛ و به حق و عدالت حکم مي‌نمايند.
And of Musa's people was a party who guided (people) with the truth, and thereby did they do justice.
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 160
ما آنها را به دوازده گروه -که هر يک شاخه‌اي (از دودمان اسرائيل) بود - تقسيم کرديم. و هنگامي که قوم موسي (در بيابان) از او تقاضاي آب کردند، به او وحي فرستاديم که: «عصاي خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست؛ آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را مي‌شناخت. و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم؛ و بر آنها «من» و «سلوي» فرستاديم؛ (و به آنان گفتيم:) از روزيهاي پاکيزه‌اي که به شما داده‌ايم، بخوريد! (و شکر خدا را بجا آوريد! آنها نافرماني و ستم کردند؛ ولي) به ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم مي‌نمودند.
And We divided them into twelve tribes, as nations; and We revealed to Musa when his people asked him for water: Strike the rock with your staff, so outnowed from it twelve springs; each tribe knew its drinking place; and We made the clouds to give shade over them and We sent to them manna and quails: Eat of the good things We have given you. And they did not do Us any harm, but they did injustice to their own souls.
وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ 161
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که به آنها گفته شد: «در اين شهر [= بيت المقدس ] ساکن شويد، و از هر جا (و به هر کيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)! و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز! و از در (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد! که اگر چنين کنيد، گناهان شما را مي‌بخشم؛ و نيکوکاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.»
And when it was said to them: Reside in this town and eat from it wherever you wish, and say, Put down from us our heavy burdens: and enter the gate making obeisance, We will forgive you your wrongs: We will give more to those who do good (to others).
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ 162
اما ستمگران آنها، اين سخن (و آن فرمانها) را، بغير آنچه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند؛ از اين‌رو بخاطر ستمي که روا ميداشتند، بلايي از آسمان بر آنها فرستاديم (و مجازاتشان کرديم).
But those who were unjust among them changed it for a saying other than that which had been spoken to them; so We sent upon them a pestilence from heaven because they were unjust.
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 163
و از آنها درباره (سرگذشت) شهري که در ساحل دريا بود بپرس! زماني که آنها در روزهاي شنبه، تجاوز (و نافرماني) خدا مي‌کردند؛ همان هنگام که ماهيانشان، روز شنبه (که روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار مي‌شدند؛ اما در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمي‌آمدند؛ اين چنين آنها را به چيزي آزمايش کرديم که نافرماني مي‌کردند!
And ask them about the town which stood by the sea; when they exceeded the limits of the Sabbath, when their fish came to them on the day of their Sabbath, appearing on the surface of the water, and on the day on which they did not keep the Sabbath they did not come to them; thus did We try them because they transgressed.
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 164
و (به ياد آر) هنگامي را که گروهي از آنها (به گروه ديگر) گفتند: «چرا جمعي (گنهکار) را اندرز مي‌دهيد که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، يا به عذاب شديدي گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند!)» گفتند: «(اين اندرزها،) براي اعتذار (و رفع مسؤوليت) در پيشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شايد آنها (بپذيرند، و از گناه باز ايستند، و) تقوا پيشه کنند!»
And when a party of them said: Why do you admonish a with a severe chastisement? They said: To be free from blame before your Lord, and that haply they may guard (against evil).
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 165
اما هنگامي که تذکراتي را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسيد؛ و) نهي‌کنندگان از بدي را رهايي بخشيديم؛ و کساني را که ستم کردند، بخاطر نافرمانيشان به عذاب شديدي گرفتار ساختيم.
So when they neglected what they had been reminded of, We delivered those who forbade evil and We overtook those who were unjust with an evil chastisement because they transgressed.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ 166
(آري،) هنگامي که در برابر آنچه از آن نهي شده بودند سرکشي کردند، به آنها گفتيم: «به شکل ميمونهايي طردشده در آييد!»
Therefore when they revoltingly persisted in what they had been forbidden, We said to them: Be (as) apes, despised and hated.
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 167
و (نيز به خاطر بياور) هنگامي را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قيامت، کسي را بر آنها مسلط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختي قرار دهد؛ زيرا پروردگارت مجازاتش سريع، (و در عين حال، نسبت به توبه‌کاران) آمرزنده و مهربان است.
And when your Lord announced that He would certainly send against them to the day of resurrection those who would subject them to severe torment; most surely your Lord is quick to requite (evil) and most surely He is Forgiving, Merciful.
وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 168
و آنها را در زمين بصورت گروه‌هايي، پراکنده ساختيم؛ گروهي از آنها صالح، و گروهي ناصالحند. و آنها را با نيکي‌ها و بدي‌ها آزموديم، شايد بازگردند!
And We cut them up on the earth into parties, (some) of them being righteous and (others) of them falling short of that, and We tried them with blessings and misfortunes that they might turn.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 169
پس از آنها، فرزنداني جاي آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسماني، تورات) شدند؛ (اما با اين حال،) متاع اين دنياي پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح مي‌دهند) و مي‌گويند: «(اگر ما گنهکاريم توبه مي‌کنيم و) بزودي بخشيده خواهيم شد!» اما اگر متاع ديگري همانند آن به دستشان بيفتد، آن را (نيز) مي‌گيرند، (و باز حکم خدا را پشت سر مي‌افکنند.) آيا پيمان کتاب (خدا) از آنها گرفته نشده که بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگويند، و آنان بارها آنرا خوانده‌اند؟! و سراي آخرت براي پرهيزگاران بهتر است، آيا نمي‌فهميد؟!
Then there came after them an evil posterity who inherited the Book, taking only the frail good of this low life and saying: It will be forgiven us. And if the like good came to them, they would take it (too). Was not a promise taken from them in the Book that they would not speak anything about Allah but the truth, and they have read what is in it; and the abode of the hereafter is better for those who guard (against evil). Do you not then understand?
وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ 170
و آنها که به کتاب (خدا) تمسک جويند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگي خواهند داشت؛ زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم کرد!
And (as for) those who hold fast by the Book and keep up prayer, surely We do not waste the reward of the right doers.
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 171
و (نيز به خاطر بياور) هنگامي که کوه را همچون سايباني بر فراز آنها بلند کرديم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود مي‌آمد؛ (و در همين حال، از آنها پيمان گرفتيم و گفتيم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ايم، با قوت (و جديت) بگيريد! و آنچه در آن است، به ياد داشته باشيد، (و عمل کنيد،) تا پرهيزگار شويد!
And when We shook the mountain over them as if it were a covering overhead, and they thought that it was going to fall down upon them: Take hold of what We have given you with firmness, and be mindful of what is in it, so that you may guard (against evil).
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ 172
و (به خاطر بياور) زماني را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خويشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آري، گواهي مي‌دهيم!» (چنين کرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم؛ (و از پيمان فطري توحيد بي‌خبر مانديم)»!
And when your Lord brought forth from the children of Adam, from their backs, their descendants, and made them bear witness against their own souls: Am I not your Lord? They said: Yes! we bear witness. Lest you should say on the day of resurrection: Surely we were heedless of this.
أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ 173
يا بگوييد: «پدرانمان پيش از ما مشرک بودند، ما هم فرزنداني بعد از آنها بوديم؛ (و چاره‌اي جز پيروي از آنان نداشتيم؛) آيا ما را به آنچه باطل‌گرايان انجام دادند مجازات مي‌کني؟!»
Or you should say: Only our fathers associated others (with Allah) before, and we were an offspring after them: Wilt Thou then destroy us for what the vain doers did?
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 174
اين گونه، آيات را توضيح مي‌دهيم؛ و شايد به سوي حق بازگردند (و بدانند نداي توحيد در درون جانشان، از روز نخست بوده است)!
And thus do We make clear the communications, and that haply they might return.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ 175
و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آيات خود را به او داديم؛ ولي (سرانجام) خود را از آن تهي ساخت و شيطان در پي او افتاد، و از گمراهان شد!
And recite to them the narrative of him to whom We give Our communications, but he withdraws himself from them, so the Shaitan overtakes him, so he is of those who go astray.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ 176
و اگر مي‌خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مي‌برديم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کرديم) و او به پستي گراييد، و از هواي نفس پيروي کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کني، دهانش را باز، و زبانش را برون مي‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاري، باز همين کار را مي‌کند؛ (گويي چنان تشنه دنياپرستي است که هرگز سيراب نمي‌شود! (اين مثل گروهي است که آيات ما را تکذيب کردند؛ اين داستانها را (براي آنها) بازگو کن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)!
And if We had pleased, We would certainly have exalted him thereby; but he clung to the earth and followed his low desire, so his parable is as the parable of the dog; if you attack him he lolls out his tongue; and if you leave him alone he lolls out his tongue; this is the parable of the people who reject Our communications; therefore relate the narrative that they may reflect.
ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ 177
چه بد مثلي دارند گروهي که آيات ما را تکذيب کردند؛ و آنها تنها به خودشان ستم مي‌نمودند!
Evil is the likeness of the people who reject Our communications and are unjust to their own souls.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 178
آن کس را که خدا هدايت کند، هدايت يافته (واقعي) اوست؛ و کساني را که (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زيانکاران (واقعي) آنها هستند!
Whomsoever Allah guides, he is the one who follows the right way; and whomsoever He causes to err, these are the losers.
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ 179
به يقين، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [= عقلها ]يي دارند که با آن (انديشه نمي‌کنند، و) نمي‌فهمند؛ و چشماني که با آن نمي‌بينند؛ و گوشهايي که با آن نمي‌شنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلکه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدايت، باز هم گمراهند)!
And certainly We have created for hell many of the jinn and the men; they have hearts with which they do not understand, and they have eyes with which they do not see, and they have ears with which they do not hear; they are as cattle, nay, they are in worse errors; these are the heedless ones.
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 180
و براي خدا، نامهاي نيک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و کساني را که در اسماء خدا تحريف مي‌کنند (و بر غير او مي‌نهند، و شريک برايش قائل مي‌شوند)، رها سازيد! آنها بزودي جزاي اعمالي را که انجام مي‌دادند، مي‌بينند!
And Allah's are the best names, therefore call on Him thereby, and leave alone those who violate the sanctity of His names; they shall be recompensed for what they did.
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ 181
و از آنها که آفريديم، گروهي بحق هدايت مي‌کنند، و بحق اجراي عدالت مي‌نمايند.
And of those whom We have created are a people who guide with the truth and thereby they do justice.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ 182
و آنها که آيات ما را تکذيب کردند، به تدريج از جائي که نمي‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم کرد.
And (as to) those who reject Our communications, We draw them near (to destruction) by degrees from whence they know not.
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ 183
و به آنها مهلت مي‌دهم (تا مجازاتشان دردناکتر باشد)؛ زيرا طرح و نقشه من، قوي (و حساب شده) است. (و هيچ کس را قدرت فرار از آن نيست.)
And I grant them respite; surely My scheme is effective.
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ 184
آيا فکر نکردند که همنشين آنها [= پيامبر] هيچ‌گونه (اثري از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنين نسبت ناروايي به او مي‌دهند؟!) او فقط بيم دهنده آشکاري است (که مردم را متوجه وظايفشان مي‌سازد).
Do they not reflect that their companion has not unsoundness in mind; he is only a plain warner.
أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ 185
آيا در حکومت و نظام آسمانها و زمين، و آنچه خدا آفريده است، (از روي دقت و عبرت) نظر نيفکندند؟! (و آيا در اين نيز انديشه نکردند که) شايد پايان زندگي آنها نزديک شده باشد؟! (اگر به اين کتاب آسماني روشن ايمان نياورند،) بعد از آن به کدام سخن ايمان خواهند آورد؟!
Do they not consider the kingdom of the heavens and the earth and whatever things Allah has created, and that may be their doom shall have drawn nigh; what announcement would they then believe in after this?
مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ 186
هر کس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدايت کننده‌اي ندارد؛ و آنها را در طغيان و سرکشي‌شان رها مي‌سازد، تا سرگردان شوند!
Whomsoever Allah causes to err, there is no guide for him; and He leaves them alone in their inordinacy, blindly wandering on.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 187
درباره قيامت از تو سؤال مي‌کنند، کي فرامي‌رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ‌کس جز او (نمي‌تواند) وقت آن را آشکار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتي) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهاني، به سراغ شما نمي‌آيد!» (باز) از تو سؤال مي‌کنند، چنان که گويي تو از زمان وقوع آن باخبري! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.»
They ask you about the hour, when will be its taking place? Say: The knowledge of it is only with my Lord; none but He shall manifest it at its time; it will be momentous in the heavens and the earth; it will not come on you but of a sudden. They ask you as if you were solicitous about it. Say: Its knowledge is only with Allah, but most people do not know.
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 188
بگو: «من مالک سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند؛) و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراواني براي خود فراهم مي‌کردم، و هيچ بدي (و زياني) به من نمي‌رسيد؛ من فقط بيم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام براي گروهي که ايمان مي‌آورند! (و آماده پذيرش حقند)
Say: I do not control any benefit or harm for my own soul except as Allah please; and had I known the unseen I would have had much of good and no evil would have touched me; I am nothing but a warner and the giver of good news to a people who believe.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 189
او خدايي است که (همه) شما را از يک فرد آفريد؛ و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بياسايد. سپس هنگامي که با او آميزش کرد، حملي سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهاي خود ادامه مي‌داد؛ و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحي به ما دهي، از شاکران خواهيم بود!»
He it is Who created you from a single being, and of the same (kind) did He make his mate, that he might incline to her; so when he covers her she bears a light burden, then moves about with it; but when it grows heavy, they both call upon Allah, their Lord: If Thou givest us a good one, we shall certainly be of the grateful ones.
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ 190
اما هنگامي که خداوند فرزند صالحي به آنها داد، (موجودات ديگر را در اين موهبت مؤثر دانستند؛ و) براي خدا، در اين نعمت که به آنها بخشيده بود، همتاياني قائل شدند؛ خداوند برتر است از آنچه همتاي او قرار مي‌دهند!
But when He gives them a good one, they set up with Him associates in what He has given them; but high is Allah above what they associate (with Him).
أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ 191
آيا موجوداتي را همتاي او قرارمي‌دهند که چيزي را نمي‌آفرينند، و خودشان مخلوقند.
What! they associate (with Him) that which does not create any thing, while they are themselves created!
وَ لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ 192
و نمي‌توانند آنان را ياري کنند، و نه خودشان را ياري مي‌دهند.
And they have no power to give them help, nor can they help themselves.
وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ 193
و هرگاه آنها را به سوي هدايت دعوت کنيد، از شما پيروي نمي‌کنند؛ و براي شما يکسان است چه آنها را دعوت کنيد و چه خاموش باشيد؟!
And if you invite them to guidance, they will not follow you; it is the same to you whether you invite them or you are silent.
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 194
آنهايي را که غير از خدا مي‌خوانيد (و پرستش مي‌کنيد)، بندگاني همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانيد، و اگر راست مي‌گوييد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را برآورند)!
Surely those whom you call on besides Allah are in a state of subjugation like yourselves; therefore call on them, then let them answer you if you are truthful.
أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ 195
آيا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهايي دارند که با آن راه بروند؟! يا دستهايي دارند که با آن چيزي را بگيرند (و کاري انجام دهند)؟! يا چشماني دارند که با آن ببينند؟! يا گوشهايي دارند که با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هيچ‌کدام،) بگو: «(اکنون که چنين است،) بتهاي خويش را که شريک خدا قرار داده‌ايد (بر ضد من) بخوانيد، و براي من نقشه بکشيد، و لحظه‌اي مهلت ندهيد، (تا بدانيد کاري از آنها ساخته نيست)!
Have they feet with which they walk, or have they hands with which they hold, or have they eyes with which they see, or have they ears with which they hear? Say: Call your associates, then make a struggle (to prevail) against me and give me no respite.
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ 196
ولي و سرپرست من، خدايي است که اين کتاب را نازل کرده؛ و او همه صالحان را سرپرستي مي‌کند.
Surely my guardian is Allah, Who revealed the Book, and He befriends the good.
وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ 197
و آنهايي را که جز او مي‌خوانيد، نمي‌توانند ياريتان کنند، و نه (حتي) خودشان را ياري دهند؛
And those whom you call upon besides Him are not able to help you, nor can they help themselves.
وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ 198
و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، سخنانتان را نمي‌شنوند! و آنها را مي‌بيني (که با چشمهاي مصنوعيشان) به تو نگاه مي‌کنند، اما در حقيقت نمي‌بينند!»
And if you invite them to guidance, they do not hear; and you see them looking towards you, yet they do not see.
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ 199
(به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذير، و به نيکي‌ها دعوت نما، و از جاهلان روي بگردان (و با آنان ستيزه مکن)!
Take to forgiveness and enjoin good and turn aside from the ignorant.
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 200
و هرگاه وسوسه‌اي از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ که او شنونده و داناست!
And if a false imputation from the Shaitan afflict you, seek refuge in Allah; surely He is Hearing, Knowing.
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ 201
پرهيزگاران هنگامي که گرفتار وسوسه‌هاي شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و کيفر او) مي‌افتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را مي‌بينند و) ناگهان بينا مي‌گردند.
Surely those who guard (against evil), when a visitation from the Shaitan afflicts them they become mindful, then lo! they see.
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ 202
و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان (از شياطين) پيوسته در گمراهي پيش مي‌برند، و باز نمي‌ايستند!
And their brethren increase them in error, then they cease not.
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 203
هنگامي که (در نزول وحي تاخير افتد، و) آيه‌اي براي آنان نياوري، مي‌گويند: «چرا خودت (از پيش خود) آن را برنگزيدي؟!» بگو: «من تنها از چيزي پيروي مي‌کنم که بر من وحي مي‌شود؛ اين وسيله بينايي از طرف پروردگارتان، و مايه هدايت و رحمت است براي جمعيتي که ايمان مي‌آورند.
And when you bring them not a revelation they say: Why do you not forge it? Say: I only follow what is revealed to me from my Lord; these are clear proofs from your Lord and a guidance and a mercy for a people who believe.
وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 204
هنگامي که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد؛ شايد مشمول رحمت خدا شويد!
And when the Quran is recited, then listen to it and remain silent, that mercy may be shown to you.
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ 205
پروردگارت را در دل خود، از روي تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد کن؛ و از غافلان مباش!
And remember your Lord within yourself humbly and fearing and in a voice not loud in the morning and the evening and be not of the heedless ones.
إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ 206
آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هيچ‌گاه) از عبادتش تکبر نمي‌ورزند، و او را تسبيح مي‌گويند، و برايش سجده مي‌کنند.
Surely those who are with your Lord are not too proud to serve Him, and they declare His glory and prostrate in humility before Him.

تذهیب
انفال
تذهیب

يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 1
از تو درباره انفال [= غنايم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص‌] سؤال مي‌کنند ؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پيامبر است؛ پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و خصومتهايي را که در ميان شماست، آشتي دهيد! و خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد اگر ايمان داريد!
They ask you about the windfalls. Say: The windfalls are for Allah and the Apostle. So be careful of (your duty to) Allah and set aright matters of your difference, and obey Allah and His Apostle if you are believers.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ 2
مؤمنان، تنها کساني هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد؛ و هنگامي که آيات او بر آنها خوانده مي‌شود، ايمانشان فزونتر مي‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.
Those only are believers whose hearts become full of fear when Allah is mentioned, and when His communications are recited to them they increase them in faith, and in their Lord do they trust.
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ 3
آنها که نماز را برپا مي‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزي داده‌ايم، انفاق مي‌کنند.
Those who keep up prayer and spend (benevolently) out of what We have given them.
أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ 4
(آري،) مؤمنان حقيقي آنها هستند؛ براي آنان درجاتي (مهم) نزد پروردگارشان است؛ و براي آنها، آمرزش و روزي بي‌نقص و عيب است.
These are the believers in truth; they shall have from their Lord exalted grades and forgiveness and an honorable sustenance.
كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ 5
همان‌گونه که خدا تو را بحق از خانه (به سوي ميدان بدر،) بيرون فرستاد، در حالي که گروهي از مؤمنان ناخشنود بودند (؛ولي سرانجامش پيروزي بود! ناخشنودي عده‌اي از چگونگي تقسيم غنايم بدر نيز چنين است)!
Even as your Lord caused you to go forth from your house with the truth, though a party of the believers were surely averse;
يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّنَ كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ 6
آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله مي‌کردند؛ (و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود، که) گويي به سوي مرگ رانده مي‌شوند، و آن را با چشم خود مي‌نگرند!
They disputed with you about the truth after it had become clear, (and they went forth) as if they were being driven to death while they saw (it).
وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ 7
و (به ياد آريد) هنگامي را که خداوند به شما وعده داد که يکي از دو گروه [= کاروان تجاري قريش، يا لشکر مسلح آنها] نصيب شما خواهد بود؛ و شما دوست مي‌داشتيد که کاروان (غير مسلح) براي شما باشد (و بر آن پيروز شويد)؛ ولي خداوند مي‌خواهد حق را با کلمات خود تقويت، و ريشه کافران را قطع کند؛ (از اين رو شما را بر خلاف ميلتان با لشکر قريش درگير ساخت، و آن پيروزي بزرگ نصيبتان شد.)
And when Allah promised you one of the two parties that it shall be yours and you loved that the one not armed should he yours and Allah desired to manifest the truth of what was true by His words and to cut off the root of the unbelievers.
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ 8
تا حق را تثبيت کند، و باطل را از ميان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند.
That He may manifest the truth of what was true and show the falsehood of what was false, though the guilty disliked.
إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ 9
(به خاطر بياوريد) زماني را (که از شدت ناراحتي در ميدان بدر،) از پروردگارتان کمک مي‌خواستيد؛ و او خواسته شما را پذيرفت (و گفت): من شما را با يکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود مي‌آيند، ياري مي‌کنم.
When you sought aid from your Lord, so He answered you: I will assist you with a thousand of the angels following one another.
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 10
ولي خداوند، اين را تنها براي شادي و اطمينان قلب شما قرار داد؛ وگرنه، پيروزي جز از طرف خدا نيست؛ خداوند توانا و حکيم است!
And Allah only gave it as a good news and that your hearts might be at ease thereby; and victory is only from Allah; surely Allah is Mighty, Wise.
إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ 11
و (ياد آوريد) هنگامي را که خواب سبکي که مايه آرامش از سوي خدا بود، شما را فراگرفت؛ و آبي از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پليدي شيطان را از شما دور سازد؛ و دلهايتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد!
When He caused calm to fall on you as a security from Him and sent down upon you water from the cloud that He might thereby purify you, and take away from you the uncleanness of the Shaitan, and that He might fortify your hearts and steady (your) footsteps thereby.
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ 12
و (به ياد آر) موقعي را که پروردگارت به فرشتگان وحي کرد: «من با شما هستم؛ کساني را که ايمان آورده‌اند، ثابت قدم داريد! بزودي در دلهاي کافران ترس و وحشت مي‌افکنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاي دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع کنيد!
When your Lord revealed to the angels: I am with you, therefore make firm those who believe. I will cast terror into the hearts of those who disbelieve. Therefore strike off their heads and strike off every fingertip of them.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 13
اين بخاطر آن است که آنها با خدا و پيامبرش (ص) دشمني ورزيدند؛ و هر کس با خدا و پيامبرش دشمني کند، (کيفر شديدي مي‌بيند؛) و خداوند شديد العقاب است!
This is because they acted adversely to Allah and His Apostle; and whoever acts adversely to Allah and His Apostle-- then surely Allah is severe in requiting (evil).
ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ 14
اين (مجازات دنيا) را بچشيد! و براي کافران، مجازات آتش (در جهان ديگر) خواهد بود!
This-- taste it, and (know) that for the unbelievers is the chastisement of fire.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ 15
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که با انبوه کافران در ميدان نبرد روبه‌رو شويد، به آنها پشت نکنيد (و فرار ننماييد)!
O you who believe! when you meet those who disbelieve marching for war, then turn not your backs to them.
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 16
و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند -مگر آنکه هدفش کناره‌گيري از ميدان براي حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهي (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين کسي) به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهي است!
And whoever shall turn his back to them on that day-- unless he turn aside for the sake of fighting or withdraws to a company-- then he, indeed, becomes deserving of Allah's wrath, and his abode is hell; and an evil destination shall it be.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 17
اين شما نبوديد که آنها را کشتيد؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و اين تو نبودي (اي پيامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختي؛ بلکه خدا انداخت! و خدا مي‌خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبي کند؛ خداوند شنوا و داناست.
So you did not slay them, but it was Allah Who slew them, and you did not smite when you smote (the enemy), but it was Allah Who smote, and that He might confer upon the believers a good gift from Himself; surely Allah is Hearing, Knowing.
ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ 18
سرنوشت مؤمنان و کافران، همان بود که ديديد! و خداوند سست‌کننده نقشه‌هاي کافران است.
This, and that Allah is the weakener of the struggle of the unbelievers.
إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ 19
اگر شما فتح و پيروزي مي‌خواهيد، پيروزي به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خودداري کنيد، براي شما بهتر است! و اگر بازگرديد، ما هم باز خواهيم گشت؛ و جمعيت شما هر چند زياد باشد، شما را (از ياري خدا) بي‌نياز نخواهد کرد؛ و خداوند با مؤمنان است!
If you demanded a judgment, the judgment has then indeed come to you; and if you desist, it will be better for you; and if you turn back (to fight), We (too) shall turn back, and your forces shall avail you nothing, though they may be many, and (know) that Allah is with the believers.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ 20
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد؛ و سرپيچي ننماييد در حالي که (سخنان او را) مي‌شنويد!
O you who believe! obey Allah and His Apostle and do not turn back from Him while you hear.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ 21
و همانند کساني نباشيد که مي‌گفتند: «شنيديم!» ولي در حقيقت نمي‌شنيدند!
And be not like those who said, We hear, and they did not obey.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ 22
بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالي هستند که انديشه نمي‌کنند.
Surely the vilest of animals, in Allah's sight, are the deaf, the dumb, who do not understand.
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ 23
و اگر خداوند خيري در آنها مي‌دانست، (حرف حق را) به گوش آنها مي‌رساند؛ ولي (با اين حال که دارند،) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپيچي کرده و روگردان مي‌شوند.
And if Allah had known any good in them He would have made them hear, and if He makes them hear they would turn back while they withdraw.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 24
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت کنيد هنگامي که شما را به سوي چيزي مي‌خواند که شما را حيات مي‌بخشد! و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مي‌شود، و همه شما (در قيامت) نزد او گردآوري مي‌شويد!
O you who believe! answer (the call of) Allah and His Apostle when he calls you to that which gives you life; and know that Allah intervenes between man and his heart, and that to Him you shall be gathered.
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 25
و از فتنه‌اي بپرهيزيد که تنها به ستمکاران شما نمي‌رسد؛ (بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا که ديگران سکوت اختيار کردند.) و بدانيد خداوند کيفر شديد دارد!
And fear an affliction which may not smite those of you in particular who are unjust; and know that Allah is severe in requiting (evil).
وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 26
و به خاطر بياوريد هنگامي را که شما در روي زمين، گروهي کوچک و اندک و زبون بوديد؛ آنچنان که مي‌ترسيديد مردم شما را بربايند! ولي او شما را پناه داد؛ و با ياري خود تقويت کرد؛ و از روزيهاي پاکيزه بهره‌مند ساخت؛ شايد شکر نعمتش را بجا آوريد!
And remember when you were few, deemed weak in the land, fearing lest people might carry you off by force, but He sheltered you and strengthened you with His aid and gave you of the good things that you may give thanks.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ 27
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! به خدا و پيامبر خيانت نکنيد! و (نيز) در امانات خود خيانت روا مداريد، در حالي که ميدانيد (اين کار، گناه بزرگي است)!
O you who believe! be not unfaithful to Allah and the Apostle, nor be unfaithful to your trusts while you know.
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ 28
و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است؛ و (براي کساني که از عهده امتحان برآيند،) پاداش عظيمي نزد خداست!
And know that your property and your children are a temptation, and that Allah is He with Whom there is a mighty reward.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 29
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براي شما وسيله‌اي جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمي‌دهد؛ (روشن‌بيني خاصي که در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت؛) و گناهانتان را مي‌پوشاند؛ و شما را مي‌زمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است!
O you who believe! If you are careful of (your duty to) Allah, He will grant you a distinction and do away with your evils and forgive you; and Allah is the Lord of mighty grace.
وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ 30
(به خاطر بياور) هنگامي را که کافران نقشه مي‌کشيدند که تو را به زندان بيفکنند، يا به قتل برسانند، و يا (از مکه) خارج سازند؛ آنها چاره مي‌انديشيدند (و نقشه مي‌کشيدند)، و خداوند هم تدبير مي‌کرد؛ و خدا بهترين چاره جويان و تدبيرکنندگان است!
And when those who disbelieved devised plans against you that they might confine you or slay you or drive you away; and they devised plans and Allah too had arranged a plan; and Allah is the best of planners.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 31
و هنگامي که آيات ما بر آنها خوانده مي‌شود، مي‌گويند: «شنيديم؛ (چيز مهمي نيست؛) ما هم اگر بخواهيم مثل آن را مي‌گوييم؛ اينها همان افسانه‌هاي پيشينيان است!» (ولي دروغ مي‌گويند، و هرگز مثل آن را نمي‌آورند.)
And when Our communications are recited to them, they say: We have heard indeed; if we pleased we could say the like of it; this is nothing but the stories of the ancients.
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ 32
و (به خاطر بياور) زماني را که گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، باراني از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناکي براي ما بفرست!»
And when they said: O Allah! if this is the truth from Thee, then rain upon us stones from heaven or inflict on us a painful punishment.
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ 33
ولي (اي پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستي، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نيز) تا استغفار مي‌کنند، خدا عذابشان نمي‌کند.
But Allah was not going to chastise them while you were among them, nor is Allah going to chastise them while yet they ask for forgiveness.
وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 34
چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اينکه از (عبادت موحدان در کنار) مسجد الحرام جلوگيري مي‌کنند در حالي که سرپرست آن نيستند؟! سرپرست آن، فقط پرهيزگارانند؛ ولي بيشتر آنها نمي‌دانند.
And what (excuse) have they that Allah should not chastise them while they hinder (men) from the Sacred Mosque and they are not (fit to be) guardians of it; its guardians are only those who guard (against evil), but most of them do not know.
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 35
(آنها که مدعي هستند ما هم نماز داريم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چيزي جز «سوت کشيدن» «کف زدن» نبود؛ پس بچشيد عذاب (الهي) را بخاطر کفرتان!
And their prayer before the House is nothing but whistling and clapping of hands; taste then the chastisement, for you disbelieved.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ 36
آنها که کافر شدند، اموالشان را براي بازداشتن (مردم) از راه خدا خرج مي‌کنند؛ آنان اين اموال را (که براي به دست آوردنش زحمت کشيده‌اند، در اين راه) مصرف مي‌کنند، اما مايه حسرت و اندوهشان خواهد شد؛ و سپس شکست خواهند خورد؛ و (در جهان ديگر) کافران همگي به سوي دوزخ گردآوري خواهند شد.
Surely those who disbelieve spend their wealth to hinder (people) from the way of Allah; so they shall spend it, then it shall be to them an intense regret, then they shall be overcome; and those who disbelieve shall be driven together to hell.
لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 37
(اينها همه) بخاطر آن است که خداوند (مي‌خواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاکها را روي هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و يکجا در دوزخ قرار دهد؛ و اينها هستند زيانکاران!
That Allah might separate the impure from the good, and put the impure, some of it upon the other, and pile it up together, then cast it into hell; these it is that are the losers.
قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ 38
به آنها که کافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ايستند، (و ايمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد؛ و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جاري مي‌شود (؛و حکم نابودي آنان صادر مي‌گردد).
Say to those who disbelieve, if they desist, that which is past shall be forgiven to them; and if they return, then what happened to the ancients has already passed.
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 39
و با آنها پيکار کنيد، تا فتنه [= شرک و سلب آزادي‌] برچيده شود، و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداري کنند، (خداوند آنها را مي‌پذيرد؛) خدا به آنچه انجام مي‌دهند بيناست.
And fight with them until there is no more persecution and religion should be only for Allah; but if they desist, then surely Allah sees what they do.
وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ 40
و اگر سرپيچي کنند، بدانيد (ضرري به شما نمي‌رسانند؛) خداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبي! و چه ياور خوبي!
And if they turn back, then know that Allah is your Patron; most excellent is the Patron and most excellent the Helper.
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 41
بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذي‌القربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بي‌ايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آورده‌ايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
And know that whatever thing you gain, a fifth of it is for Allah and for the Apostle and for the near of kin and the orphans and the needy and the wayfarer, if you believe in Allah and in that which We revealed to Our servant, on the day of distinction, the day on which the two parties met; and Allah has power over all things.
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ 42
در آن هنگام که شما در طرف پايين بوديد، و آنها در طرف بالأ (و دشمن بر شما برتري داشت؛) و کاروان (قريش)، پايين تر از شما بود؛ (و وضع چنان سخت بود که) اگر با يکديگر وعده مي‌گذاشتيد (که در ميدان نبرد حاضر شويد)، در انجام وعده خود اختلاف مي‌کرديد؛ ولي (همه اينها) براي آن بود که خداوند، کاري را که مي‌بايست انجام شود، تحقق بخشد؛ تا آنها که هلاک (و گمراه) مي‌شوند، از روي اتمام حجت باشد؛ و آنها که زنده مي‌شوند (و هدايت مي‌يابند)، از روي دليل روشن باشد؛ و خداوند شنوا و داناست.
When you were on the nearer side (of the valley) and they were on the farthest side, while the caravan was in a lower place than you; and if you had mutually made an appointment, you would certainly have broken away from the appointment, but-- in order that Allah might bring about a matter which was to be done, that he who would perish might perish by clear proof, and he who would live might live by clear proof; and most surely Allah is Hearing, Knowing;
إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلاً وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 43
در آن هنگام که خداوند تعداد آنها را در خواب به تو کم نشان داد؛ و اگر فراوان نشان مي‌داد، مسلما سست مي‌شديد؛ و (درباره شروع جنگ با آنها) کارتان به اختلاف مي‌کشيد؛ ولي خداوند (شما را از شر اينها) سالم نگه داشت؛ خداوند به آنچه درون سينه‌هاست، داناست.
When Allah showed them to you in your dream as few; and if He had shown them to you as many you would certainly have become weak-hearted and you would have disputed about the matter, but Allah saved (you); surely He is the Knower of what is in the breasts.
وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ 44
و در آن هنگام (که در ميدان نبرد،) با هم روبه‌رو شديد، آنها را به چشم شما کم نشان مي‌داد؛ و شما را (نيز) به چشم آنها کم مي‌نمود؛ تا خداوند، کاري را که مي‌بايست انجام گيرد، صورت بخشد؛ (شما نترسيد و اقدام به جنگ کنيد، آنها هم وحشت نکنند و حاضر به جنگ شوند، و سرانجام شکست بخورند!) و همه کارها به خداوند باز مي‌گردد.
And when He showed them to you, when you met, as few in your eyes and He made you to appear little in their eyes, in order that Allah might bring about a matter which was to be done, and to Allah are all affairs returned.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 45
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که (در ميدان نبرد) با گروهي رو به رو مي‌شويد، ثابت قدم باشيد! و خدا را فراوان ياد کنيد، تا رستگار شويد!
O you who believe! when you meet a party, then be firm, and remember Allah much, that you may be successful.
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ 46
و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و کشمکش) نکنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوکت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت کنيد که خداوند با استقامت کنندگان است!
And obey Allah and His Apostle and do not quarrel for then you will be weak in hearts and your power will depart, and be patient; surely Allah is with the patient.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ 47
و مانند کساني نباشيد که از روي هوي پرستي و غرور و خودنمايي در برابر مردم، از سرزمين خود به (سوي ميدان بدر) بيرون آمدند؛ و (مردم را) از راه خدا بازمي‌داشتند؛ (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل مي‌کنند، احاطه (و آگاهي) دارد!
And be not like those who came forth from their homes in great exultation and to be seen of men, and (who) turn away from the way of Allah, and Allah comprehends what they do.
وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ 48
و (به ياد آور) هنگامي را که شيطان، اعمال آنها [= مشرکان‌] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هيچ کس از مردم بر شما پيروز نمي‌گردد! و من، همسايه (و پناه‌دهنده) شما هستم!» اما هنگامي که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يکديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزي مي‌بينم که شما نمي‌بينيد؛ من از خدا مي‌ترسم، خداوند شديدالعقاب است!»
And when the Shaitan made their works fair seeming to them, and said: No one can overcome you this day, and surely I am your protector: but when the two parties came in sight of each other he turned upon his heels, and said: Surely I am clear of you, surely I see what you do not see, surely I fear Allah; and Allah is severe in requiting (evil).
إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 49
و هنگامي را که منافقان، و آنها که در دلهايشان بيماري است مي‌گفتند: «اين گروه (مسلمانان) را دينشان مغرور ساخته است.» (آنها نمي‌دانستند که) هر کس بر خدا توکل کند، (پيروز مي‌گردد؛) خداوند قدرتمند و حکيم است!
When the hypocrites and those in whose hearts was disease said: Their religion has deceived them; and whoever trusts in Allah, then surely Allah is Mighty, Wise.
وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ 50
و اگر ببيني کافران را هنگامي که فرشتگان (مرگ)، جانشان را مي‌گيرند و بر صورت و پشت آنها مي‌زنند و (مي‌گويند:) بچشيد عذاب سوزنده را (،به حال آنان تأسف خواهي خورد)!
And had you seen when the angels will cause to die those who disbelieve, smiting their faces and their backs, and (saying): Taste the punishment of burning.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ 51
اين، در مقابل کارهايي است که از پيش فرستاده‌ايد؛ و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمي‌دارد!
This is for what your own hands have sent on before, and because Allah is not in the least unjust to the servants;
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ 52
(حال اين گروه مشرکان،) همانند حال نزديکان فرعون، و کساني است که پيش از آنان بودند؛ آنها آيات خدا را انکار کردند؛ خداوند هم آنان را به گناهانشان کيفر داد؛ خداوند قوي، و کيفرش شديد است‌
In the manner of the people of Firon and those before them; they disbelieved in Allah's communications, therefore Allah destroyed them on account of their faults; surely Allah is strong, severe in requiting (evil).
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 53
اين، بخاطر آن است که خداوند، هيچ نعمتي را که به گروهي داده، تغيير نمي‌دهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغيير دهند؛ و خداوند، شنوا و داناست!
This is because Allah has never changed a favor which He has conferred upon a people until they change their own condition; and because Allah is Hearing, Knowing;
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ 54
اين، (درست) شبيه (حال) فرعونيان و کساني است که پيش از آنها بودند؛ آيات پروردگارشان را تکذيب کردند؛ ما هم بخاطر گناهانشان، آنها را هلاک کرديم، و فرعونيان را غرق نموديم؛ و همه آنها ظالم (و ستمگر) بودند!
In the manner of the people of Firon and those before them; they rejected the communications of their Lord, therefore We destroyed them on account of their faults and We drowned Firon's people, and they were all unjust.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 55
به يقين، بدترين جنبندگان نزد خدا، کساني هستند که کافر شدند و ايمان نمي‌آورند.
Surely the vilest of animals in Allah's sight are those who disbelieve, then they would not believe.
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ 56
همان کساني که با آنها پيمان بستي؛ سپس هر بار عهد و پيمان خود را مي‌شکنند؛ و (از پيمان شکني و خيانت،) پرهيز ندارند.
Those with whom you make an agreement, then they break their agreement every time and they do not guard (against punishment).
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 57
اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابي، آنچنان به آنها حمله کن که جمعيتهايي که پشت سر آنها هستند، پراکنده شوند؛ شايد متذکر گردند (و عبرت گيرند)!
Therefore if you overtake them in fighting, then scatter by (making an example of) them those who are in their rear, that they may be mindful.
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ 58
و هرگاه (با ظهور نشانه‌هايي،) از خيانت گروهي بيم داشته باشي (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگيرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پيمانشان لغو شده است؛ زيرا خداوند، خائنان را دوست نمي‌دارد!
And if you fear treachery on the part of a people, then throw back to them on terms of equality; surely Allah does not love the treacherous.
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ 59
آنها که راه کفر پيش گرفتند، گمان نکنند (با اين اعمال،) پيش برده‌اند (و از قلمرو کيفر ما، بيرون رفته‌اند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد!
And let not those who disbelieve think that they shall come in first; surely they will not escape.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ 60
هر نيرويي در قدرت داريد، براي مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازيد! و (همچنين) اسبهاي ورزيده (براي ميدان نبرد)، تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! و (همچنين) گروه ديگري غير از اينها را، که شما نمي‌شناسيد و خدا آنها را مي‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقويت بنيه دفاعي اسلام) انفاق کنيد، بطور کامل به شما بازگردانده مي‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!
And prepare against them what force you can and horses tied at the frontier, to frighten thereby the enemy of Allah and your enemy and others besides them, whom you do not know (but) Allah knows them; and whatever thing you will spend in Allah's way, it will be paid back to you fully and you shall not be dealt with unjustly.
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 61
و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآي؛ و بر خدا توکل کن، که او شنوا و داناست!
And if they incline to peace, then incline to it and trust in Allah; surely He is the Hearing, the Knowing.
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ 62
و اگر بخواهند تو را فريب دهند، خدا براي تو کافي است؛ او همان کسي است که تو را، با ياري خود و مؤمنان، تقويت کرد...
And if they intend to deceive you-- then surely Allah is sufficient for you; He it is Who strengthened you with His help and with the believers
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 63
و دلهاي آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روي زمين است صرف مي‌کردي که ميان دلهاي آنان الفت دهي، نمي‌توانستي! ولي خداوند در ميان آنها الفت ايجاد کرد! او توانا و حکيم است!
And united their hearts; had you spent all that is in the earth, you could not have united their hearts, but Allah united them; surely He is Mighty, Wise.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 64
اي پيامبر! خداوند و مؤمناني که از تو پيروي مي‌کنند، براي حمايت تو کافي است (؛فقط بر آنها تکيه کن)!
O Prophet! Allah is sufficient for you and (for) such of the believers as follow you.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ 65
اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق کن! هرگاه بيست نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر غلبه مي‌کنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کساني که کافر شدند، پيروز مي‌گردند؛ چرا که آنها گروهي هستند که نمي‌فهمند!
O Prophet! urge the believers to war; if there are twenty patient ones of you they shall overcome two hundred, and if there are a hundred of you they shall overcome a thousand of those who disbelieve, because they are a people who do not understand.
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ 66
هم اکنون خداوند به شما تخفيف داد، و دانست که در شما ضعفي است؛ بنابراين، هرگاه يکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر پيروز مي‌شوند؛ و اگر يکهزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد! و خدا با صابران است!
For the present Allah has made light your burden, and He knows that there is weakness in you; so if there are a hundred patient ones of you they shall overcome two hundred, and if there are a thousand they shall overcome two thousand by Allah's permission, and Allah is with the patient.
ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 67
هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا کاملا بر آنها پيروز گردد (؛و جاي پاي خود را در زمين محکم کند)! شما متاع ناپايدار دنيا را مي‌خواهيد؛ (و مايليد اسيران بيشتري بگيريد، و در برابر گرفتن فديه آزاد کنيد؛ ولي خداوند، سراي ديگر را (براي شما) مي‌خواهد؛ و خداوند قادر و حکيم است!
It is not fit for a prophet that he should take captives unless he has fought and triumphed in the land; you desire the frail goods of this world, while Allah desires (for you) the hereafter; and Allah is Mighty, Wise.
لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 68
اگر فرمان سابق خدا نبود (که بدون ابلاغ، هيچ امتي را کيفر ندهد)، بخاطر چيزي [= اسيراني‌] که گرفتيد، مجازات بزرگي به شما مي‌رسيد.
Were it not for an ordinance from Allah that had already gone forth, surely there would have befallen you a great chastisement for what you had taken to.
فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 69
از آنچه به غنيمت گرفته‌ايد، حلال و پاکيزه بخوريد؛ و از خدا بپرهيزيد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است!
Eat then of the lawful and good (things) which you have acquired in war, and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 70
اي پيامبر! به اسيراني که در دست شما هستند بگو: «اگر خداوند، خيري در دلهاي شما بداند، (و نيات پاکي داشته باشيد،) بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما مي‌دهد؛ و شما را مي‌بخشد؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!»
O Prophet! say to those of the captives who are in your hands: If Allah knows anything good in your hearts, He will give to you better than that which has been taken away from you and will forgive you, and Allah is Forgiving, Merciful.
وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 71
اما اگر بخواهند با تو خيانت کنند، (تازگي ندارد) آنها پيش از اين (نيز) به خدا خيانت کردند؛ و خداوند (شما را) بر آنها پيروز کرد؛ خداوند دانا و حکيم است!
And if they intend to act unfaithfully towards you, so indeed they acted unfaithfully towards Allah before, but He gave (you) mastery over them; and Allah is Knowing, Wise.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى يُهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 72
کساني که ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و ياري نمودند، آنها ياران يکديگرند؛ و آنها که ايمان آوردند و مهاجرت نکردند، هيچ گونه ولايت [= دوستي و تعهدي‌] در برابر آنها نداريد تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دين (خود) از شما ياري طلبند، بر شماست که آنها را ياري کنيد، جز بر ضد گروهي که ميان شما و آنها، پيمان (ترک مخاصمه) است؛ و خداوند به آنچه عمل مي‌کنيد، بيناست!
Surely those who believed and fled (their homes) and struggled hard in Allah's way with their property and their souls, and those who gave shelter and helped-- these are guardians of each other; and (as for) those who believed and did not fly, not yours is their guardianship until they fly; and if they seek aid from you in the matter of religion, aid is incumbent on you except against a people between whom and you there is a treaty, and Allah sees what you do.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ 73
کساني که کافر شدند، اولياء (و ياوران و مدافعان) يکديگرند؛ اگر (اين دستور را) انجام ندهيد، فتنه و فساد عظيمي در زمين روي مي‌دهد.
And (as for) those who disbelieve, some of them are the guardians of others; if you will not do it, there will be in the land persecution and great mischief.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ 74
و آنها که ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و ياري نمودند، آنان مؤمنان حقيقي‌اند؛ براي آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزي شايسته‌اي است.
And (as for) those who believed and fled and struggled hard in Allah's way, and those who gave shelter and helped, these are the believers truly; they shall have forgiveness and honorable provision.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 75
و کساني که بعدا ايمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند؛ و خويشاوندان نسبت به يکديگر، در احکامي که خدا مقرر داشته، (از ديگران) سزاوارترند؛ خداوند به همه چيز داناست.
And (as for) those who believed afterwards and fled and struggled hard along with you, they are of you; and the possessors of relationships are nearer to each other in the ordinance of Allah; surely Allah knows all things.

تذهیب
توبه
تذهیب

بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 1
(اين، اعلام) بيزاري از سوي خدا و پيامبر او، به کساني از مشرکان است که با آنها عهد بسته‌ايد!
(This is a declaration of) immunity by Allah and His Apostle towards those of the idolaters with whom you made an agreement.
فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ 2
با اين حال، چهار ماه (مهلت داريد که آزادانه) در زمين سير کنيد (و هر جا مي‌خواهيد برويد، و بينديشيد)! و بدانيد شما نمي‌توانيد خدا را ناتوان سازيد، (و از قدرت او فرار کنيد! و بدانيد) خداوند خوارکننده کافران است!
So go about in the land for four months and know that you cannot weaken Allah and that Allah will bring disgrace to the unbelievers.
وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ 3
و اين، اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر [= روز عيد قربان‌] که: خداوند و پيامبرش از مشرکان بيزارند! با اين حال، اگر توبه کنيد، براي شما بهتر است! و اگر سرپيچي نماييد، بدانيد شما نمي‌توانيد خدا را ناتوان سازيد (و از قلمرو قدرتش خارج شويد)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده!
And an announcement from Allah and His Apostle to the people on the day of the greater pilgrimage that Allah and His Apostle are free from liability to the idolaters; therefore if you repent, it will be better for you, and if you turn back, then know that you will not weaken Allah; and announce painful punishment to those who disbelieve.
إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ 4
مگر کساني از مشرکان که با آنها عهد بستيد، و چيزي از آن را در حق شما فروگذار نکردند، و احدي را بر ضد شما تقويت ننمودند؛ پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد؛ زيرا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد!
Except those of the idolaters with whom you made an agreement, then they have not failed you in anything and have not backed up any one against you, so fulfill their agreement to the end of their term; surely Allah loves those who are careful (of their duty).
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 5
(اما) وقتي ماه‌هاي حرام پايان گرفت، مشرکان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد؛ و آنها را اسير سازيد؛ و محاصره کنيد؛ و در هر کمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازيد؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است!
So when the sacred months have passed away, then slay the idolaters wherever you find them, and take them captives and besiege them and lie in wait for them in every ambush, then if they repent and keep up prayer and pay the poor-rate, leave their way free to them; surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ 6
و اگر يکي از مشرکان از تو پناهندگي بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهي ناآگاهند!
And if one of the idolaters seek protection from you, grant him protection till he hears the word of Allah, then make him attain his place of safety; this is because they are a people who do not know.
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ 7
چگونه براي مشرکان پيماني نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالي که آنها همواره آماده شکستن پيمانشان هستند)؟! مگر کساني که نزد مسجد الحرام با آنان پيمان بستيد؛ (و پيمان خود را محترم شمردند؛) تا زماني که در برابر شما وفادار باشند، شما نيز وفاداري کنيد، که خداوند پرهيزگاران را دوست دارد!
How can there be an agreement for the idolaters with Allah and with His Apostle; except those with whom you made an agreement at the Sacred Mosque? So as long as they are true to you, be true to them; surely Allah loves those who are careful (of their duty).
كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ 8
چگونه (پيمان مشرکان ارزش دارد)، در حالي که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خويشاوندي با شما را مي‌کنند، و نه پيمان را؟! شما را با زبان خود خشنود مي‌کنند، ولي دلهايشان ابا دارد؛ و بيشتر آنها فرمانبردار نيستند!
How (can it be)! while if they prevail against you, they would not pay regard in your case to ties of relationship, nor those of covenant; they please you with their mouths while their hearts do not consent; and most of them are transgressors.
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 9
آنها آيات خدا را به بهاي کمي فروختند؛ و (مردم را) از راه او باز داشتند؛ آنها اعمال بدي انجام مي‌دادند!
They have taken a small price for the communications of Allah, so they turn away from His way; surely evil is it that they do.
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ 10
(نه تنها درباره شما،) درباره هيچ فرد باايماني رعايت خويشاوندي و پيمان را نمي‌کنند؛ و آنها همان تجاوز کارانند!
They do not pay regard to ties of relationship nor those of covenant in the case of a believer; and these are they who go beyond the limits.
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 11
(ولي) اگر توبه کنند، نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، برادر ديني شما هستند؛و ما آيات خود را براي گروهي که مي‌دانند (و مي‌انديشند)، شرح مي‌دهيم!
But if they repent and keep up prayer and pay the poor-rate, they are your brethren in faith; and We make the communications clear for a people who know.
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ 12
و اگر پيمانهاي خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان کفر پيکار کنيد؛ چرا که آنها پيماني ندارند؛ شايد (با شدت عمل) دست بردارند!
And if they break their oaths after their agreement and (openly) revile your religion, then fight the leaders of unbelief-- surely their oaths are nothing-- so that they may desist.
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 13
آيا با گروهي که پيمانهاي خود را شکستند، و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند، پيکار نمي‌کنيد؟! در حالي که آنها نخستين بار (پيکار با شما را) آغاز کردند؛ آيا از آنها مي‌ترسيد؟! با اينکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسيد، اگر مؤمن هستيد!
What! will you not fight a people who broke their oaths and aimed at the expulsion of the Apostle, and they attacked you first; do you fear them? But Allah is most deserving that you should fear Him, if you are believers.
قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ 14
با آنها پيکار کنيد، که خداوند آنان را به دست شما مجازات مي‌کند؛ و آنان را رسوا مي‌سازد؛ و سينه گروهي از مؤمنان را شفا مي‌بخشد(؛ و بر قلب آنها مرهم مي‌نهد)
Fight them, Allah will punish them by your hands and bring them to disgrace, and assist you against them and heal the hearts of a believing people.
وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 15
و خشم دلهاي آنان را از ميان مي‌برد! و خدا توبه هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، مي‌پذيرد؛ و خداوند دانا و حکيم است.
And remove the rage of their hearts; and Allah turns (mercifully) to whom He pleases, and Allah is Knowing, Wise.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 16
آيا گمان کرديد که (به حال خود) رها مي‌شويد در حالي که هنوز کساني که از شما جهاد کردند، و غير از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند، (از ديگران) مشخص نشده‌اند؟! (بايد آزمون شويد؛ و صفوف از هم جدا گردد؛) و خداوند به آنچه عمل مي‌کنيد، آگاه است!
What! do you think that you will be left alone while Allah has not yet known those of you who have struggled hard and have not taken any one as an adherent besides Allah and His Apostle and the believers; and Allah is aware of what you do.
ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ 17
مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالي که به کفر خويش گواهي مي‌دهند! آنها اعمالشان نابود (و بي‌ارزش) شده؛ و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند!
The idolaters have no right to visit the mosques of Allah while bearing witness to unbelief against themselves, these it is whose doings are null, and in the fire shall they abide.
إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ 18
مساجد خدا را تنها کسي آباد مي‌کند که ايمان به خدا و روز قيامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ اميد است چنين گروهي از هدايت‌يافتگان باشند.
Only he shall visit the mosques of Allah who believes in Allah and the latter day, and keeps up prayer and pays the poor-rate and fears none but Allah; so (as for) these, it may be that they are of the followers of the right course.
أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 19
آيا سيراب کردن حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند (عمل) کسي قرار داديد که به خدا و روز قيامت ايمان آورده، و در راه او جهاد کرده است؟!(اين دو،) نزد خدا مساوي نيستند! و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمي‌کند!
What! do you make (one who undertakes) the giving of drink to the pilgrims and the guarding of the Sacred Mosque like him who believes in Allah and the latter day and strives hard in Allah's way? They are not equal with Allah; and Allah does not guide the unjust people.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ 20
آنها که ايمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پيروز و رستگارند!
Those who believed and fled (their homes), and strove hard in Allah's way with their property and their souls, are much higher in rank with Allah; and those are they who are the achievers (of their objects).
يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ 21
پروردگارشان آنها را به رحمتي از ناحيه خود، و رضايت (خويش)، و باغهايي از بهشت بشارت مي‌دهد که در آن، نعمتهاي جاودانه دارند؛
Their Lord gives them good news of mercy from Himself and (His) good pleasure and gardens, wherein lasting blessings shall be theirs;
خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ 22
همواره و تا ابد در اين باغها (و در ميان اين نعمتها) خواهند بود؛ زيرا پاداش عظيم نزد خداوند است!
Abiding therein for ever; surely Allah has a Mighty reward with Him.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 23
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ايمان ترجيح دهند، آنها را ولي (و يار و ياور و تکيه‌گاه) خود قرار ندهيد! و کساني از شما که آنان را ولي خود قرار دهند، ستمگرند!
O you who believe! do not take your fathers and your brothers for guardians if they love unbelief more than belief; and whoever of you takes them for a guardian, these it is that are the unjust.
قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ 24
بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما، و اموالي که به دست آورده‌ايد، و تجارتي که از کساد شدنش مي‌ترسيد، و خانه هائي که به آن علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشيد که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعيت نافرمانبردار را هدايت نمي‌کند!
Say: If your fathers and your sons and your brethren and your mates and your kinsfolk and property which you have acquired, and the slackness of trade which you fear and dwellings which you like, are dearer to you than Allah and His Apostle and striving in His way, then wait till Allah brings about His command: and Allah does not guide the transgressing people.
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ 25
خداوند شما را در جاهاي زيادي ياري کرد (و بر دشمن پيروز شديد)؛ و در روز حنين (نيز ياري نمود)؛ در آن هنگام که فزوني جمعيتتان شما را مغرور ساخت، ولي (اين فزوني جمعيت) هيچ به دردتان نخورد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نموديد!
Certainly Allah helped you in many battlefields and on the day of Hunain, when your great numbers made you vain, but they availed you nothing and the earth became strait to you notwithstanding its spaciousness, then you turned back retreating.
ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ 26
سپس خداوند «سکينه» خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهايي فرستاد که شما نمي‌ديديد؛ و کافران را مجازات کرد؛ و اين است جزاي کافران!
Then Allah sent down His tranquillity upon His Apostle and upon the believers, and sent down hosts which you did not see, and chastised those who disbelieved, and that is the reward of the unbelievers.
ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 27
سپس خداوند -بعد از آن- توبه هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، مي‌پذيرد؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است.
Then will Allah after this turn (mercifully) to whom He pleases, and Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 28
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! مشرکان ناپاکند؛ پس نبايد بعد از امسال، نزديک مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر مي‌ترسيد، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بي‌نياز مي‌سازد؛ (و از راه ديگر جبران مي‌کند؛) خداوند دانا و حکيم است.
O you who believe! the idolaters are nothing but unclean, so they shall not approach the Sacred Mosque after this year; and if you fear poverty then Allah will enrich you out of His grace if He please; surely Allah is Knowing Wise.
قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ 29
با کساني از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم کرده حرام مي‌شمرند، و نه آيين حق را مي‌پذيرند، پيکار کنيد تا زماني که با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند!
Fight those who do not believe in Allah, nor in the latter day, nor do they prohibit what Allah and His Apostle have prohibited, nor follow the religion of truth, out of those who have been given the Book, until they pay the tax in acknowledgment of superiority and they are in a state of subjection.
وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ 30
يهود گفتند: «عزير پسر خداست!» و نصاري کفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخني است که با زبان خود مي‌گويند، که همانند گفتار کافران پيشين است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مي‌يابند؟!
And the Jews say: Uzair is the son of Allah; and the Christians say: The Messiah is the son of Allah; these are the words of their mouths; they imitate the saying of those who disbelieved before; may Allah destroy them; how they are turned away!
اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ 31
(آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايي در برابر خدا قرار دادند، و (همچنين) مسيح فرزند مريم را؛ در حالي که دستور نداشتند جز خداوند يکتائي را که معبودي جز او نيست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتايش قرار مي‌دهند!
They have taken their doctors of law and their monks for lords besides Allah, and (also) the Messiah son of Marium and they were enjoined that they should serve one Allah only, there is no god but He; far from His glory be what they set up (with Him).
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ 32
آنها مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولي خدا جز اين نمي‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!
They desire to put out the light of Allah with their mouths, and Allah will not consent save to perfect His light, though the unbelievers are averse.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ 33
او کسي است که رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
He it is Who sent His Apostle with guidance and the religion of truth, that He might cause it to prevail over all religions, though the polytheists may be averse.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ 34
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! بسياري از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مي‌خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمي‌دارند! و کساني که طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مي‌سازند، و در راه خدا انفاق نمي‌کنند، به مجازات دردناکي بشارت ده!
O you who believe! most surely many of the doctors of law and the monks eat away the property of men falsely, and turn (them) from Allah's way; and (as for) those who hoard up gold and silver and do not spend it in Allah's way, announce to them a painful chastisement,
يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ 35
در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهايشان را داغ مي‌کنند؛ (و به آنها مي‌گويند): اين همان چيزي است که براي خود اندوختيد (و گنجينه ساختيد)! پس بچشيد چيزي را که براي خود مي‌اندوختيد!
On the day when it shall be heated in the fire of hell, then their foreheads and their sides and their backs shall be branded with it; this is what you hoarded up for yourselves, therefore taste what you hoarded.
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ 36
تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهي، از آن روز که آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع مي‌باشد.) اين، آيين ثابت و پابرجا(ي الهي) است! بنابر اين، در اين ماه‌ها به خود ستم نکنيد (و از هرگونه خونريزي بپرهيزيد)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعي پيکار کنيد، همان گونه که آنها دسته جمعي با شما پيکار مي‌کنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
Surely the number of months with Allah is twelve months in Allah's ordinance since the day when He created the heavens and the earth, of these four being sacred; that is the right reckoning; therefore be not unjust to yourselves regarding them, and fight the polytheists all together as they fight you all together; and know that Allah is with those who guard (against evil).
إِنَّمَا النَّسِي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ 37
نسي‌ء [= جا به جا کردن و تأخير ماه‌هاي حرام‌]، افزايشي در کفر (مشرکان)است؛ که با آن، کافران گمراه مي‌شوند؛ يک سال، آن را حلال، و سال ديگر آن را حرام مي کنند، تا به مقدار ماه‌هايي که خداوند تحريم کرده بشود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تکميل گردد)؛ و به اين ترتيب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زيبا جلوه داده شده؛ و خداوند جمعيت کافران را هدايت نمي‌کند!
Postponing (of the sacred month) is only an addition in unbelief, wherewith those who disbelieve are led astray, violating it one year and keeping it sacred another, that they may agree in the number (of months) that Allah has made sacred, and thus violate what Allah has made sacred; the evil of their doings is made fairseeming to them; and Allah does not guide the unbelieving people.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ 38
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! چرا هنگامي که به شما گفته مي‌شود: «به سوي جهاد در راه خدا حرکت کنيد!» بر زمين سنگيني مي‌کنيد (و سستي به خرج مي‌دهيد)؟! آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت راضي شده‌ايد؟! با اينکه متاع زندگي دنيا، در برابر آخرت، جز اندکي نيست!
O you who believe! What (excuse) have you that when it is said to you: Go forth in Allah's way, you should incline heavily to earth; are you contented with this world's life instead of the hereafter? But the provision of this world's life compared with the hereafter is but little.
إِلاَّ تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 39
اگر (به سوي ميدان جهاد) حرکت نکنيد، شما را مجازات دردناکي مي‌کند، و گروه ديگري غير از شما را به جاي شما قرارمي‌دهد؛ و هيچ زياني به او نمي‌رسانيد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
If you do not go forth, He will chastise you with a painful chastisement and bring in your place a people other than you, and you will do Him no harm; and Allah has power over all things.
إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 40
اگر او را ياري نکنيد، خداوند او را ياري کرد؛ (و در مشکلترين ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بيرون کردند، در حالي که دومين نفر بود (و يک نفر بيشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مي‌گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در اين موقع، خداوند سکينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهايي که مشاهده نمي‌کرديد، او را تقويت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پايين قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آيين او)، بالا (و پيروز)است؛ و خداوند عزيز و حکيم است!
If you will not aid him, Allah certainly aided him when those who disbelieved expelled him, he being the second of the two, when they were both in the cave, when he said to his companion: Grieve not, surely Allah is with us. So Allah sent down His tranquillity upon him and strengthened him with hosts which you did not see, and made lowest the word of those who disbelieved; and the word of Allah, that is the highest; and Allah is Mighty, Wise.
انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 41
(همگي به سوي ميدان جهاد) حرکت کنيد؛ سبکبار باشيد يا سنگين بار! و با اموال و جانهاي خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براي شما بهتر است اگر بدانيد!
Go forth light and heavy, and strive hard in Allah's way with your property and your persons; this is better for you, if you know.
لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 42
(اما گروهي از آنها، چنانند که) اگر غنايمي نزديک (و در دسترس)، و سفري آسان باشد، (به طمع دنيا) از تو پيروي مي‌کنند؛ ولي (اکنون که براي ميدان تبوک،) راه بر آنها دور (و پر مشقت) است، (سرباز مي‌زنند؛) و بزودي به خدا سوگند ياد مي‌کنند که: «اگر توانايي داشتيم، همراه شما حرکت مي‌کرديم!» (آنها با اين اعمال و اين دروغها، در واقع) خود را هلاک مي‌کنند؛ و خداوند مي‌داند آنها دروغگو هستند!
Had it been a near advantage and a short journey, they would certainly have followed you, but the tedious journey was too long for them; and they swear by Allah: If we had been able, we would certainly have gone forth with you; they cause their own souls to perish, and Allah knows that they are most surely
عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ 43
خداوند تو را بخشيد؛ چرا پيش از آنکه راستگويان و دروغگويان را بشناسي، به آنها اجازه دادي؟! (خوب بود صبر مي‌کردي، تا هر دو گروه خود را نشان دهند!)
Allah pardon you! Why did you give them leave until those who spoke the truth had become manifest to you and you had known the liars?
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ 44
آنها که به خدا و روز جزا ايمان دارند، هيچ گاه براي ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهايشان، از تو اجازه نمي‌گيرند؛ و خداوند پرهيزگاران را مي‌شناسد.
They do not ask leave of you who believe in Allah and the latter day (to stay away) from striving hard with their property and their persons, and Allah knows those who guard (against evil).
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ 45
تنها کساني از تو اجازه (اين کار را) مي‌گيرند که به خدا و روز جزا ايمان ندارند، و دلهايشان با شک و ترديد آميخته است؛ آنها در ترديد خود سرگردانند.
They only ask leave of you who do not believe in Allah and the latter day and their hearts are in doubt, so in their doubt do they waver.
وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ 46
اگر آنها (راست مي‌گفتند، و) اراده داشتند که (بسوي ميدان جهاد) خارج شوند، وسيله‌اي براي آن فراهم مي‌ساختند! ولي خدا از حرکت آنها کراهت داشت؛ از اين رو (توفيقش را از آنان سلب کرد؛ و) آنها را (از جهاد) باز داشت؛ و به آنان گفته شد: «با «قاعدين» [= کودکان و پيران و بيماران‌] بنشينيد!»
And if they had intended to go forth, they would certainly have provided equipment for it, but Allah did not like their going forth, so He withheld them, and it was said (to them): Hold back with those who hold back.
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ 47
اگر آنها همراه شما (بسوي ميدان جهاد) خارج مي‌شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزي بر شما نمي‌افزودند؛ و بسرعت در بين شما به فتنه‌انگيزي (و ايجاد تفرقه و نفاق) مي‌پرداختند؛ و در ميان شما، افرادي (سست و ضعيف) هستند که به سخنان آنها کاملا گوش فرامي‌دهند؛ و خداوند، ظالمان را مي‌شناسد.
Had they gone forth with you, they would not have added to you aught save corruption, and they would certainly have hurried about among you seeking (to sow) dissension among you, and among you there are those who hearken for their sake; and Allah knows the unjust.
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ 48
آنها پيش از اين (نيز) در پي فتنه‌انگيزي بودند، و کارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ريختند)؛ تا آن که حق فرا رسيد، و فرمان خدا آشکار گشت (و پيروز شديد)، در حالي که آنها کراهت داشتند.
Certainly they sought (to sow) dissension before, and they meditated plots against you until the truth came, and Allah's commandment prevailed although they were averse (from it).
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ 49
بعضي از آنها مي‌گويند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنيم)، و ما را به گناه نيفکن»! آگاه باشيد آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کرده‌اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است!
And among them there is he who says: Allow me and do not try me. Surely into trial have they already tumbled down, and most surely hell encompasses the unbelievers.
إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ 50
هرگاه نيکي به تو رسد، آنها را ناراحت مي‌کند؛ و اگر مصيبتي به تو رسد، مي‌گويند: «ما تصميم خود را از پيش گرفته‌ايم.» و بازمي‌گردند در حالي که خوشحالند!
If good befalls you, it grieves them, and if hardship afflicts you, they say: Indeed we had taken care of our affair before; and they turn back and are glad.
قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 51
بگو: «هيچ حادثه‌اي براي ما رخ نمي‌دهد، مگر آنچه خداوند براي ما نوشته و مقرر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست؛ و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند!»
Say: Nothing will afflict us save what Allah has ordained for us; He is our Patron; and on Allah let the believers rely.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ 52
بگو: «آيا درباره ما، جز يکي از دو نيکي را انتظار داريد؟!(: يا پيروزي يا شهادت) ولي ما انتظار داريم که خداوند، عذابي از سوي خودش (در آن جهان) به شما برساند، يا (در اين جهان) به دست ما (مجازات شويد) اکنون که چنين است، شما انتظار بکشيد، ما هم با شما انتظار مي‌کشيم!»
Say: Do you await for us but one of two most excellent things? And we await for you that Allah will afflict you with punishment from Himself or by our hands. So wait; we too will wait with you.
قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ 53
بگو: «انفاق کنيد؛ خواه از روي ميل باشد يا اکراه، هرگز از شما پذيرفته نمي‌شود؛ چرا که شما قوم فاسقي بوديد!»
Say: Spend willingly or unwillingly, it shall not be accepted from you; surely you are a transgressing people.
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ 54
هيچ چيز مانع قبول انفاقهاي آنها نشد، جز اينکه آنها به خدا و پيامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمي‌آورند جز با کسالت، و انفاق نمي‌کنند مگر با کراهت!
And nothing hinders their spendings being accepted from them, except that they disbelieve in Allah and in His Apostle and they do not come to prayer but while they are sluggish, and they do not spend but while they are unwilling.
فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ 55
و (فزوني) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتي فرو نبرد؛ خدا مي‌خواهد آنان را به وسيله آن، در زندگي دنيا عذاب کند، و در حال کفر بميرند!
Let not then their property and their children excite your admiration; Allah only wishes to chastise them with these in this world's life and (that) their souls may depart while they are unbelievers.
وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ 56
آنها به خدا سوگند مي‌خورند که از شما هستند، در حالي که از شما نيستند؛ ولي آنها گروهي هستند که مي‌ترسند (و به خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ مي‌گويند)!
And they swear by Allah that they are most surely of you, and they are not of you, but they are a people who are afraid (of you).
لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ 57
اگر پناهگاه يا غارها يا راهي در زير زمين بيابند، بسوي آن حرکت مي‌کنند، و با سرعت و شتاب فرار مي‌کنند.
If they could find a refuge or cave or a place to enter into, they would certainly have turned thereto, running away in all haste.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ 58
و در ميان آنها کساني هستند که در (تقسيم) غنايم به تو خرده ميگيرند؛ اگر از آن (غنايم، سهمي) به آنها داده شود، راضي مي‌شوند؛ و اگر داده نشود، خشم مي‌گيرند (؛خواه حق آنها باشد يا نه)!
And of them there are those who blame you with respect to the alms; so if they are given from it they are pleased, and if they are not given from it, lo! they are full of rage.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ 59
(در حالي که) اگر به آنچه خدا و پيامبرش به آنان داده راضي باشند، و بگويند: «خداوند براي ما کافي است! و بزودي خدا و رسولش، از فضل خود به ما مي‌بخشند؛ ما تنها رضاي او را مي‌طلبيم.» (براي آنها بهتر است)!
And if they were content with what Allah and His Apostle gave them, and had said: Allah is sufficient for us; Allah will soon give us (more) out of His grace and His Apostle too; surely to Allah do we make our petition.
إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 60
زکاتها مخصوص فقرا و مساکين و کارکناني است که براي (جمع آوري) آن زحمت مي‌کشند، و کساني که براي جلب محبتشان اقدام مي‌شود، و براي (آزادي) بردگان، و (اداي دين) بدهکاران، و در راه (تقويت آيين) خدا، و واماندگان در راه؛ اين، يک فريضه (مهم) الهي است؛ و خداوند دانا و حکيم است!
Alms are only for the poor and the needy, and the officials (appointed) over them, and those whose hearts are made to incline (to truth) and the (ransoming of) captives and those in debts and in the way of Allah and the wayfarer; an ordinance from Allah; and Allah is knowing, Wise.
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 61
از آنها کساني هستند که پيامبر را آزار مي‌دهند و مي‌گويند: «او آدم خوش‌باوري است!» بگو: «خوش‌باور بودن او به نفع شماست! (ولي بدانيد) او به خدا ايمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصديق مي‌کند؛ و رحمت است براي کساني از شما که ايمان آورده‌اند!» و آنها که رسول خدا را آزار مي‌دهند، عذاب دردناکي دارند!
And there are some of them who molest the Prophet and say: He is one who believes every thing that he hears; say: A hearer of good for you (who) believes in Allah and believes the faithful and a mercy for those of you who believe; and (as for) those who molest the Apostle of Allah, they shall have a painful punishment.
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ 62
آنها براي شما به خدا سوگند ياد مي‌کنند، تا شما را راضي سازند؛ در حالي که شايسته‌تر اين است که خدا و رسولش را راضي کنند، اگر ايمان دارند!
They swear to you by Allah that they might please you and, Allah, as well as His Apostle, has a greater right that they should please Him, if they are believers.
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ 63
آيا نمي‌دانند هر کس با خدا و رسولش دشمني کند، براي او آتش دوزخ است؛ جاودانه در آن مي‌ماند؟! اين، همان رسوايي بزرگ است!
Do they not know that whoever acts in opposition to Allah and His Apostle, he shall surely have the fire of hell to abide in it? That is the grievous abasement.
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ 64
منافقان از آن بيم دارند که سوره‌اي بر ضد آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشکار مي‌سازد!»
The hypocrites fear lest a chapter should be sent down to them telling them plainly of what is in their hearts. Say: Go on mocking, surely Allah will bring forth what you fear.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ 65
و اگر از آنها بپرسي(: «چرا اين اعمال خلاف را انجام داديد؟!»)، مي‌گويند: «ما بازي و شوخي مي‌کرديم!» بگو:« آيا خدا و آيات او و پيامبرش را مسخره مي‌کرديد؟!»
And if you should question them, they would certainly say: We were only idly discoursing and sporting. Say: Was it at Allah and His communications and His Apostle that you mocked?
لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ 66
(بگو:) عذر خواهي نکنيد (که بيهوده است؛ چرا که) شما پس از ايمان آوردن، کافر شديد! اگر گروهي از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهيم، گروه ديگري را عذاب خواهيم کرد؛ زيرا مجرم بودند!
Do not make excuses; you have denied indeed after you had believed; if We pardon a party of you, We will chastise (another) party because they are guilty.
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ 67
مردان منافق و زنان منافق، همه از يک گروهند! آنها امر به منکر، و نهي از معروف مي‌کنند؛ و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مي‌بندند؛ خدا را فراموش کردند، و خدا (نيز) آنها را فراموش کرد (،و رحمتش را از آنها قطع نمود)؛ به يقين، منافقان همان فاسقانند!
The hypocritical men and the hypocritical women are all alike; they enjoin evil and forbid good and withhold their hands; they have forsaken Allah, so He has forsaken them; surely the hypocrites are the transgressors.
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ 68
خداوند به مردان و زنان منافق و کفار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان براي آنها کافي است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته؛ و عذاب هميشگي براي آنهاست!
Allah has promised the hypocritical men and the hypocritical women and the unbelievers the fire of hell to abide therein; it is enough for them; and Allah has cursed them and they shall have lasting punishment.
كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 69
(شما منافقان،) همانند کساني هستيد که قبل از شما بودند (و راه نفاق پيمودند؛ بلکه) آنها از شما نيرومندتر، و اموال و فرزندانشان بيشتر بود! آنها از بهره خود (از مواهب الهي در راه گناه و هوس) استفاده کردند؛ شما نيز از بهره خود، (در اين راه) استفاده کرديد، همان گونه که آنها استفاده کردند؛ شما (در کفر و نفاق و استهزاي مؤمنان) فرو رفتيد، همان گونه که آنها فرو رفتند؛ (ولي سرانجام) اعمالشان در دنيا و آخرت نابود شد؛ و آنها همان زيانکارانند!
Like those before you; they were stronger than you in power and more abundant in wealth and children, so they enjoyed their portion; thus have you enjoyed your portion as those before you enjoyed their portion; and you entered into vain discourses like the vain discourses in which entered those before you. These are they whose works are null in this world and the hereafter, and these are they who are the losers.
أَ لَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهِيمَ وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 70
آيا خبر کساني که پيش از آنها بودند، به آنان نرسيده است؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهيم» و «اصحاب مدين» [= قوم شعيب‌] و «شهرهاي زير و رو شده» [= قوم لوط]؛ پيامبرانشان دلايل روشن براي آنان آوردند، (ولي نپذيرفتند؛) خداوند به آنها ستم نکرد، اما خودشان بر خويشتن ستم مي‌کردند!
Has not the news of those before them come to them; of the people of Nuh and Ad and Samood, and the people of Ibrahim and the dwellers of Madyan and the overthrown cities; their apostles came to them with clear arguments; so it was not Allah Who should do them injustice, but they were unjust to themselves.
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 71
مردان و زنان باايمان، ولي (و يار و ياور) يکديگرند؛ امر به معروف، و نهي از منکر مي‌کنند؛ نماز را برپا مي‌دارند؛ و زکات را مي‌پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت مي‌کنند؛ بزودي خدا آنان را مورد رحمت خويش قرارمي‌دهد؛ خداوند توانا و حکيم است!
And (as for) the believing men and the believing women, they are guardians of each other; they enjoin good and forbid evil and keep up prayer and pay the poor-rate, and obey Allah and His Apostle; (as for) these, Allah will show mercy to them; surely Allah is Mighty, Wise.
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 72
خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايي از بهشت وعده داده که نهرها از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن‌هاي پاکيزه‌اي در بهشتهاي جاودان (نصيب آنها ساخته)؛ و (خشنودي و) رضاي خدا، (از همه اينها) برتر است؛ و پيروزي بزرگ، همين است!
Allah has promised to the believing men and the believing women gardens, beneath which rivers flow, to abide in them, and goodly dwellings in gardens of perpetual abode; and best of all is Allah's goodly pleasure; that is the grand achievement.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 73
اي پيامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتي دارند!
O Prophet! strive hard against the unbelievers and the hypocrites and be unyielding to them; and their abode is hell, and evil is the destination.
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 74
به خدا سوگند مي‌خورند که (در غياب پيامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند؛ در حالي که قطعا سخنان کفرآميز گفته‌اند؛ و پس از اسلام‌آوردنشان، کافر شده‌اند؛ و تصميم (به کار خطرناکي) گرفتند، که به آن نرسيدند. آنها فقط از اين انتقام مي‌گيرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بي‌نياز ساختند! (با اين حال،) اگر توبه کنند، براي آنها بهتر است؛ و اگر روي گردانند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت، به مجازات دردناکي کيفر خواهد داد؛ و در سراسر زمين، نه ولي و حامي دارند، و نه ياوري!
They swear by Allah that they did not speak, and certainly they did speak, the word of unbelief, and disbelieved after their Islam, and they had determined upon what they have not been able to effect, and they did not find fault except because Allah and His Apostle enriched them out of His grace; therefore if they repent, it will be good for them; and if they turn back, Allah will chastise them with a painful chastisement in this world and the hereafter, and they shall not have in the land any guardian or a helper.
وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ 75
بعضي از آنها با خدا پيمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزي دهد، قطعا صدقه خواهيم داد؛ و از صالحان (و شاکران) خواهيم بود!»
And there are those of them who made a covenant with Allah: If He give us out of His grace, we will certainly give alms and we will certainly be of the good.
فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ 76
اما هنگامي که خدا از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند و سرپيچي کردند و روي برتافتند!
But when He gave them out of His grace, they became niggardly of it and they turned back and they withdrew.
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ 77
اين عمل، (روح) نفاق را، تا روزي که خدا را ملاقات کنند، در دلهايشان برقرار ساخت. اين بخاطر آن است که از پيمان الهي تخلف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ مي‌گفتند.
So He made hypocrisy to follow as a consequence into their hearts till the day when they shall meet Him because they failed to perform towards Allah what they had promised with Him and because they told lies.
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ 78
آيا نمي‌دانستند که خداوند، اسرار و سخنان درگوشي آنها را مي‌داند؛ و خداوند داناي همه غيبها (و امور پنهاني) است؟!
Do they not know that Allah knows their hidden thoughts and their secret counsels, and that Allah is the great Knower of the unseen things?
الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 79
آنهايي که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عيبجويي مي‌کنند، و کساني را که (براي انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانائي خود دسترسي ندارند، مسخره مي‌نمايند، خدا آنها را مسخره مي‌کند؛ (و کيفر استهزاکنندگان را به آنها مي‌دهد؛) و براي آنها عذاب دردناکي است!
They who taunt those of the faithful who give their alms freely, and those who give to the extent of their earnings and scoff at them; Allah will pay them back their scoffing, and they shall have a painful chastisement.
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ 80
چه براي آنها استغفار کني، و چه نکني، (حتي) اگر هفتاد بار براي آنها استغفار کني، هرگز خدا آنها را نمي‌آمرزد! چرا که خدا و پيامبرش را انکار کردند؛ و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نمي‌کند!
Ask forgiveness for them or do not ask forgiveness for them; even if you ask forgiveness for them seventy times, Allah will not forgive them; this is because they disbelieve in Allah and His Apostle, and Allah does not guide the transgressing people.
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ 81
تخلف‌جويان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و کراهت داشتند که با اموال و جانهاي خود، در راه خدا جهاد کنند؛ و (به يکديگر و به مؤمنان) گفتند: «در اين گرما، (بسوي ميدان) حرکت نکنيد!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از اين هم گرمتر است!» اگر مي‌دانستند!
Those who were left behind were glad on account of their sitting behind Allah's Apostle and they were averse from striving in Allah's way with their property and their persons, and said: Do not go forth in the heat. Say: The fire of hell is much severe in heat. Would that they understood (it).
فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 82
از اين‌رو آنها بايد کمتر بخندند و بسيار بگريند! (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) اين، جزاي کارهايي است که انجام مي‌دادند!
Therefore they shall laugh little and weep much as a recompense for what they earned.
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ 83
هرگاه خداوند تو را بسوي گروهي از آنان بازگرداند، و از تو اجازه خروج (بسوي ميدان جهاد) بخواهند، بگو: «هيچ گاه با من خارج نخواهيد شد! و هرگز همراه من، با دشمني نخواهيد جنگيد! شما نخستين بار به کناره‌گيري راضي شديد، اکنون نيز با متخلفان بمانيد!»
Therefore if Allah brings you back to a party of them and then they ask your permission to go forth, say: By no means shall you ever go forth with me and by no means shall you fight an enemy with me; surely you chose to sit the first time, therefore sit (now) with those who remain behind.
وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ 84
هرگز بر مرده هيچ يک از آنان، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (براي دعا و طلب آمرزش،) نايست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند؛ و در حالي که فاسق بودند از دنيا رفتند!
And never offer prayer for any one of them who dies and do not stand by his grave; surely they disbelieve in Allah and His Apostle and they shall die in transgression.
وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ 85
مبادا اموال و فرزندانشان، مايه شگفتي تو گردد! (اين براي آنها نعمت نيست؛ بلکه) خدا مي‌خواهد آنها را به اين وسيله در دنيا عذاب کند، و جانشان برآيد در حالي که کافرند!
And let not their property and their children excite your admiration; Allah only wishes to chastise them with these in this world and (that) their souls may depart while they are unbelievers
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ 86
و هنگامي که سوره‌اي نازل شود (و به آنان دستور دهد) که: «به خدا ايمان بياوريد! و همراه پيامبرش جهاد کنيد!»، افرادي از آنها [= گروه منافقان‌] که توانايي دارند، از تو اجازه مي‌خواهند و مي‌گويند: «بگذار ما با قاعدين [= آنها که از جهاد معافند] باشيم!»
And whenever a chapter is revealed, saying: Believe in Allah and strive hard along with His Apostle, those having ampleness of means ask permission of you and say: Leave us (behind), that we may be with those who sit.
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ 87
(آري،) آنها راضي شدند که با متخلفان باشند؛ و بر دلهايشان مهر نهاده شده؛ از اين رو (چيزي) نمي‌فهمند!
They preferred to be with those who remained behind, and a seal is set on their hearts so they do not understand.
لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 88
ولي پيامبر و کساني که با او ايمان آوردند، با اموال و جانهايشان جهاد کردند؛ و همه نيکيها براي آنهاست؛ و آنها همان رستگارانند!
But the Apostle and those who believe with him strive hard with their property and their persons; and these it is who shall have the good things and these it is who shall be successful.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 89
خداوند براي آنها باغهايي از بهشت فراهم ساخته که نهرها از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و اين است رستگاري (و پيروزي) بزرگ!
Allah has prepared for them gardens beneath which rivers flow, to abide in them; that is the great achievement.
وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 90
و عذرآورندگان از اعراب، (نزد تو) آمدند که به آنها اجازه (عدم شرکت در جهاد) داده شود؛ و آنها که به خدا و پيامبرش دروغ گفتند، (بدون هيچ عذري در خانه خود) نشستند؛ بزودي به کساني از آنها که مخالفت کردند (و معذور نبودند)، عذاب دردناکي خواهد رسيد!
And the defaulters from among the dwellers of the desert came that permission may be given to them and they sat (at home) who lied to Allah and His Apostle; a painful chastisement shall afflict those of them who disbelieved.
لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 91
بر ضعيفان و بيماران و آنها که وسيله‌اي براي انفاق (در راه جهاد) ندارند، ايرادي نيست (که در ميدان جنگ شرکت نجويند،) هرگاه براي خدا و رسولش خيرخواهي کنند (؛و از آنچه در توان دارند، مضايقه ننمايند). بر نيکوکاران راه مؤاخذه نيست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!
It shall be no crime in the weak, nor in the sick, nor in those who do not find what they should spend (to stay behind), so long as they are sincere to Allah and His Apostle; there is no way (to blame) against the doers of good; and Allah is Forgiving, Merciful;
وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ 92
و (نيز) ايرادي نيست بر آنها که وقتي نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبي (براي جهاد) سوار کني، گفتي: «مرکبي که شما را بر آن سوار کنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالي که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛ زيرا چيزي نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به ميدان بروند)
Nor in those who when they came to you that you might carry them, you said: I cannot find that on which to carry you; they went back while their eyes overflowed with tears on account of grief for not finding that which they should spend.
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 93
راه مؤاخذه تنها به روي کساني باز است که از تو اجازه مي‌خواهند در حالي که توانگرند؛ (و امکانات کافي براي جهاد دارند؛) آنها راضي شدند که با متخلفان [= زنان و کودکان و بيماران‌] بمانند؛ و خداوند بر دلهايشان مهر نهاده؛ به همين جهت چيزي نمي‌دانند!
The way (to blame) is only against those who ask permission of you though they are rich; they have chosen to be with those who remained behind, and Allah has set a seal upon their hearts so they do not know.
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 94
هنگامي که بسوي آنها (که از جهاد تخلف کردند) باز گرديد، از شما عذرخواهي مي‌کنند؛ بگو: «عذرخواهي نکنيد، ما هرگز به شما ايمان نخواهيم آورد! چرا که خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته؛ و خدا و رسولش، اعمال شما را مي‌بينند؛ سپس به سوي کسي که داناي پنهان و آشکار است بازگشت داده مي‌شويد؛ و او شما را به آنچه انجام مي‌داديد، آگاه مي‌کند (و جزا مي‌دهد!)»
They will excuse themselves to you when you go back to them. Say: Urge no excuse, by no means will we believe you; indeed Allah has informed us of matters relating to you; and now Allah and His Apostle will see your doings, then you shall be brought back to the Knower of the unseen and the seen, then He will inform you of what you did.
سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 95
هنگامي که بسوي آنان بازگرديد، براي شما به خدا سوگند ياد مي‌کنند، تا از آنها اعراض (و صرف نظر) کنيد؛ از آنها اعراض کنيد (و روي بگردانيد)؛ چرا که پليدند! و جايگاهشان دوزخ است، بکيفر اعمالي که انجام مي‌دادند.
They will swear to you by Allah when you return to them so that you may turn aside from them; so do turn aside from them; surely they are unclean and their abode is hell; a recompense for what they earned.
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ 96
براي شما قسم ياد مي‌کنند تا از آنها راضي شويد؛ اگر شما از آنها راضي شويد، خداوند (هرگز) از جمعيت فاسقان راضي نخواهد شد!
They will swear to you that you may be pleased with them; but if you are pleased with them, yet surely Allah is not pleased with the transgressing people.
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 97
باديه‌نشينان عرب، کفر و نفاقشان شديدتر است؛ و به ناآگاهي از حدود و احکامي که خدا بر پيامبرش نازل کرده، سزاوارترند؛ و خداوند دانا و حکيم است!
The dwellers of the desert are very hard in unbelief and hypocrisy, and more disposed not to know the limits of what Allah has revealed to His Apostle; and Allah is Knowing, Wise.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 98
گروهي از (اين) اعراب باديه‌نشين، چيزي را که (در راه خدا) انفاق مي‌کنند،غرامت محسوب مي‌دارند؛ و انتظار حوادث دردناکي براي شما مي‌کشند؛ حوادث دردناک براي خود آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!
And of the dwellers of the desert are those who take what they spend to be a fine, and they wait (the befalling of) calamities to you; on them (will be) the evil calamity; and Allah is Hearing, Knowing.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 99
گروهي (ديگر) از عربهاي باديه‌نشين، به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند؛ و آنچه را انفاق مي‌کنند، مايه تقرب به خدا، و دعاي پيامبر مي‌دانند؛ آگاه باشيد اينها مايه تقرب آنهاست! خداوند بزودي آنان را در رحمت خود وارد خواهد ساخت؛ به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!
And of the dwellers of the desert are those who believe in Allah and the latter day and take what they spend to be (means of) the nearness of Allah and the Apostle's prayers; surely it shall be means of nearness for them; Allah will make them enter into His mercy; surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 100
پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کساني که به نيکي از آنها پيروي کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايي از بهشت براي آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزي بزرگ!
And (as for) the foremost, the first of the Muhajirs and the Ansars, and those who followed them in goodness, Allah is well pleased with them and they are well pleased with Him, and He has prepared for them gardens beneath which rivers flow, to abide in them for ever; that is the mighty achievement.
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِيمٍ 101
و از (ميان) اعراب باديه‌نشين که اطراف شما هستند، جمعي منافقند؛ و از اهل مدينه (نيز)، گروهي سخت به نفاق پاي بندند. تو آنها را نمي‌شناسي، ولي ما آنها را مي شناسيم. بزودي آنها را دو بار مجازات مي‌کنيم (:مجازاتي با رسوايي در دنيا، و مجازاتي به هنگام مرگ)؛ سپس بسوي مجازات بزرگي (در قيامت)فرستاده مي‌شوند.
And from among those who are round about you of the dwellers of the desert there are hypocrites, and from among the people of Medina (also); they are stubborn in hypocrisy; you do not know them; We know them; We will chastise them twice then shall they be turned back to a grievous chastisement
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 102
و گروهي ديگر، به گناهان خود اعتراف کردند؛ و کار خوب و بد را به هم آميختند؛ اميد مي‌رود که خداوند توبه آنها را بپذيرد؛ به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!
And others have confessed their faults, they have mingled a good deed and an evil one; may be Allah will turn to them (mercifully); surely Allah is Forgiving, Merciful.
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 103
از اموال آنها صدقه‌اي (بعنوان زکات) بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاک سازي و پرورش دهي! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعاي تو، مايه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!
Take alms out of their property, you would cleanse them and purify them thereby, and pray for them; surely your prayer is a relief to them; and Allah is Hearing, Knowing.
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 104
آيا نمي‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش مي‌پذيرد، و صدقات را مي‌گيرد، و خداوند توبه‌پذير و مهربان است؟!
Do they not know that Allah accepts repentance from His servants and takes the alms, and that Allah is the Oft-returning (to mercy), the Merciful?
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 105
بگو: «عمل کنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مي‌بينند! و بزودي، بسوي داناي نهان و آشکار، بازگردانده مي‌شويد؛ و شما را به آنچه عمل مي‌کرديد، خبر مي‌دهد!»
And say: Work; so Allah will see your work and (so will) His Apostle and the believers; and you shall be brought back to the Knower of the unseen and the seen, then He will inform you of what you did.
وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 106
و گروهي ديگر، به فرمان خدا واگذار شده‌اند (و کارشان با خداست)؛ يا آنها را مجازات مي‌کند، و يا توبه آنان را مي‌پذيرد (،هر طور که شايسته باشند)؛ و خداوند دانا و حکيم است!
And others are made to await Allah's command, whether He chastise them or whether He turn to them (mercifully), and Allah is Knowing, Wise.
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 107
(گروهي ديگر از آنها) کساني هستند که مسجدي ساختند براي زيان (به مسلمانان)، و (تقويت) کفر، و تفرقه‌افکني ميان مؤمنان، و کمينگاه براي کسي که از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند ياد مي‌کنند که: «جز نيکي (و خدمت)، نظري نداشته‌ايم!» اما خداوند گواهي مي‌دهد که آنها دروغگو هستند!
And those who built a masjid to cause harm and for unbelief and to cause disunion among the believers and an ambush to him who made war against Allah and His Apostle before; and they will certainly swear: We did not desire aught but good; and Allah bears witness that they are most surely liars.
لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ 108
هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست! آن مسجدي که از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده، شايسته‌تر است که در آن (به عبادت) بايستي؛ در آن، مرداني هستند که دوست مي‌دارند پاکيزه باشند؛ و خداوند پاکيزگان را دوست دارد!
Never stand in it; certainly a masjid founded on piety from the very first day is more deserving that you should stand in it; in it are men who love that they should be purified; and Allah loves those who purify themselves.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 109
آيا کسي که شالوده آن را بر تقواي الهي و خشنودي او بنا کرده بهتر است،يا کسي که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستي بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومي‌ريزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمي‌کند!
Is he, therefore, better who lays his foundation on fear of Allah and (His) good pleasure, or he who lays his foundation on the edge of a cracking hollowed bank, so it broke down with him into the fire of hell; and Allah does not guide the unjust people.
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 110
(اما) اين بنايي را که آنها ساختند، همواره بصورت يک وسيله شک و ترديد،در دلهايشان باقي مي‌ماند؛ مگر اينکه دلهايشان پاره پاره شود (و بميرند؛ وگرنه، هرگز از دل آنها بيرون نمي‌رود)؛ و خداوند دانا و حکيم است!
The building which they have built will ever continue to be a source of disquiet in their hearts, except that their hearts get cut into pieces; and Allah is Knowing, Wise.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 111
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريداري کرده، که (در برابرش) بهشت براي آنان باشد؛ (به اين گونه که:) در راه خدا پيکار مي‌کنند، مي‌کشند و کشته مي‌شوند؛ اين وعده حقي است بر او، که در تورات و انجيل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسي از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدي که با خدا کرده‌ايد؛ و اين است آن پيروزي بزرگ!
Surely Allah has bought of the believers their persons and their property for this, that they shall have the garden; they fight in Allah's way, so they slay and are slain; a promise which is binding on Him in the Taurat and the Injeel and the Quran; and who is more faithful to his covenant than Allah? Rejoice therefore in the pledge which you have made; and that is the mighty achievement.
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ 112
توبه‌کنندگان، عبادت کاران، سپاسگويان، سياحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجده‌آوران، آمران به معروف، نهي کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهاي)الهي، (مؤمنان حقيقي‌اند)؛ و بشارت ده به (اينچنين) مؤمنان!
They who turn (to Allah), who serve (Him), who praise (Him), who fast, who bow down, who prostrate themselves, who enjoin what is good and forbid what is evil, and who keep the limits of Allah; and give good news to the believers.
ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ 113
براي پيامبر و مؤمنان، شايسته نبود که براي مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزديکانشان باشند؛ (آن هم) پس از آنکه بر آنها روشن شد که اين گروه، اهل دوزخند!
It is not (fit) for the Prophet and those who believe that they should ask forgiveness for the polytheists, even though they should be near relatives, after it has become clear to them that they are inmates of the flaming fire.
وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ 114
و استغفار ابراهيم براي پدرش [= عمويش آزر]، فقط بخاطر وعده‌اي بود که به او داده بود (تا وي را بسوي ايمان جذب کند)؛ اما هنگامي که براي او روشن شد که وي دشمن خداست، از او بيزاري جست؛ به يقين، ابراهيم مهربان و بردبار بود!
And Ibrahim asking forgiveness for his sire was only owing to a promise which he had made to him; but when it became clear to him that he was an enemy of Allah, he declared himself to be clear of him; most surely Ibrahim was very tender-hearted forbearing.
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 115
چنان نبود که خداوند قومي را، پس از آن که آنها را هدايت کرد (و ايمان آوردند) گمراه (و مجازات) کند؛ مگر آنکه اموري را که بايد از آن بپرهيزند، براي آنان بيان نمايد (و آنها مخالفت کنند)؛ زيرا خداوند به هر چيزي داناست!
It is not (attributable to) Allah that He should lead a people astray after He has guided them; He even makes clear to them what they should guard against; surely Allah knows all things.
إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 116
حکومت آسمانها و زمين تنها از آن خداست؛ زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ و جز خدا، ولي و ياوري نداريد!
Surely Allah's is the kingdom of the heavens and the earth; He brings to life and causes to die; and there is not for you besides Allah any Guardian or Helper.
لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 117
مسلما خداوند رحمت خود را شامل حال پيامبر و مهاجران و انصار، که در زمان عسرت و شدت (در جنگ تبوک) از او پيروي کردند، نمود؛ بعد از آنکه نزديک بود دلهاي گروهي از آنها، از حق منحرف شود (و از ميدان جنگ بازگردند)؛ سپس خدا توبه آنها را پذيرفت، که او نسبت به آنان مهربان و رحيم است!
Certainly Allah has turned (mercifully) to the Prophet and those who fled (their homes) and the helpers who followed him in the hour of straitness after the hearts of a part of them were about to deviate, then He turned to them (mercifully); surely to them He is Compassionate, Merciful.
وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 118
(همچنين) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حد که زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتي) در وجود خويش، جايي براي خود نمي‌يافتند؛ (در آن هنگام) دانستند پناهگاهي از خدا جز بسوي او نيست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسيار توبه‌پذير و مهربان است!
And to the three who were left behind, until the earth became strait to them notwithstanding its spaciousness and their souls were also straitened to them; and they knew it for certain that there was no refuge from Allah but in Him; then He turned to them (mercifully) that they might turn (to Him); surely Allah is the Oft-returning (to mercy), the Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ 119
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد!
O you who believe! be careful of (your duty to) Allah and be with the true ones.
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 120
سزاوار نيست که اهل مدينه، و باديه‌نشيناني که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلف جويند؛ و براي حفظ جان خويش، از جان او چشم بپوشند! اين بخاطر آن است که هيچ تشنگي و خستگي، و گرسنگي در راه خدا به آنها نمي‌رسد و هيچ گامي که موجب خشم کافران مي‌شود برنمي‌دارند، و ضربه‌اي از دشمن نمي‌خورند، مگر اينکه به خاطر آن، عمل صالحي براي آنها نوشته مي‌شود؛ زيرا خداوند پاداش نيکوکاران را تباه نمي‌کند!
It did not beseem the people of Medina and those round about them of the dwellers of the desert to remain behind the Apostle of Allah, nor should they desire (anything) for themselves in preference to him; this is because there afflicts them not thirst or fatigue or hunger in Allah's way, nor do they tread a path which enrages the unbelievers, nor do they attain from the enemy what they attain, but a good work is written down to them on account of it; surely Allah does not waste the reward of the doers of good;
وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 121
و هيچ مال کوچک يا بزرگي را (در اين راه) انفاق نمي‌کنند، و هيچ سرزميني را (بسوي ميدان جهاد و يا در بازگشت) نمي‌پيمايند، مگر اينکه براي آنها نوشته مي‌شود؛ تا خداوند آن را بعنوان بهترين اعمالشان، پاداش دهد.
Nor do they spend anything that may be spent, small or great, nor do they traverse a valley, but it is written down to their credit, that Allah may reward them with the best of what they have done.
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ 122
شايسته نيست مؤمنان همگي (بسوي ميدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهي از آنان، طايفه‌اي کوچ نمي‌کند (و طايفه‌اي در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احکام اسلام) آگاهي يابند و به هنگام بازگشت بسوي قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداري کنند!
And it does not beseem the believers that they should go forth all together; why should not then a company from every party from among them go forth that they may apply themselves to obtain understanding in religion, and that they may warn their people when they come back to them that they may be cautious?
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ 123
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! با کافراني که به شما نزديکترند، پيکار کنيد! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزديک غافل نکند!) آنها بايد در شما شدت و خشونت (و قدرت) احساس کنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
O you who believe! fight those of the unbelievers who are near to you and let them find in you hardness; and know that Allah is with those who guard (against evil).
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ 124
و هنگامي که سوره‌اي نازل مي‌شود، بعضي از آنان (به ديگران) مي‌گويند: «اين سوره، ايمان کدام يک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) اما کساني که ايمان آورده‌اند، بر ايمانشان افزوده؛ و آنها (به فضل و رحمت الهي) خوشحالند.
And whenever a chapter is revealed, there are some of them who say: Which of you has it strengthened in faith? Then as for those who believe, it strengthens them in faith and they rejoice.
وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ 125
و اما آنها که در دلهايشان بيماري است، پليدي بر پليديشان افزوده؛ و از دنيا رفتند در حالي که کافر بودند.
And as for those in whose hearts is a disease, it adds uncleanness to their uncleanness and they die while they are unbelievers.
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ 126
آيا آنها نمي‌بينند که در هر سال، يک يا دو بار آزمايش مي‌شوند؟! باز توبه نمي‌کنند، و متذکر هم نمي‌گردند!
Do they not see that they are tried once or twice in every year, yet they do not turn (to Allah) nor do they mind.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ 127
و هنگامي که سوره‌اي نازل مي‌شود، بعضي از آنها [= منافقان‌] به يکديگر نگاه مي‌کنند و مي‌گويند: «آيا کسي شما را مي‌بيند؟ (اگر از حضور پيامبر بيرون رويم، کسي متوجه ما نمي‌شود!)» سپس منصرف مي‌شوند (و بيرون مي‌روند)؛ خداوند دلهايشان را (از حق) منصرف ساخته؛ چرا که آنها، گروهي هستند که نمي‌فهمند (و بي‌دانشند)!
And whenever a chapter is revealed, they cast glances at one another: Does any one see you? Then they turn away: Allah has turned away their hearts because they are a people who do not understand.
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 128
به يقين، رسولي از خود شما بسويتان آمد که رنجهاي شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدايت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
Certainly an Apostle has come to you from among yourselves; grievous to him is your falling into distress, excessively solicitous respecting you; to the believers (he is) compassionate,
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 129
اگر آنها (از حق) روي بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفايت مي‌کند؛ هيچ معبودي جز او نيست؛ بر او توکل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!»
But if they turn back, say: Allah is sufficient for me, there is no god but He; on Him do I rely, and He is the Lord of mighty power.

تذهیب
یونس
تذهیب

الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ 1
الر، اين آيات کتاب استوار و حکمت آميز است!
Alif Lam Ra. These are the verses of the wise Book.
أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ 2
آيا براي مردم، موجب شگفتي بود که به مردي از آنها وحي فرستاديم که مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان، و به کساني که ايمان آورده‌اند بشارت ده که براي آنها، سابقه نيک (و پاداشهاي مسلم) نزد پروردگارشان است؟! (اما) کافران گفتند: «اين مرد، ساحر آشکاري است!»
What! is it a wonder to the people that We revealed to a man from among themselves, saying: Warn the people and give good news to those who believe that theirs is a footing of firmness with their Lord. The unbelievers say: This is most surely a manifest enchanter.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 3
پروردگار شما، خداوندي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبير کار (جهان) پرداخت؛ هيچ شفاعت کننده‌اي، جز با اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنيد! آيا متذکر نمي‌شويد؟!
Surely your Lord is Allah, Who created the heavens and the earth in six periods, and He is firm in power, regulating the affair, there is no intercessor except after His permission; this is Allah, your Lord, therefore serve Him; will you not then mind?
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ 4
بازگشت همه شما بسوي اوست! خداوند وعده حقي فرموده؛ او آفرينش را آغاز مي‌کند، سپس آن را بازمي‌گرداند، تا کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، بعدالت جزا دهد؛ و براي کساني که کافر شدند، نوشيدني از مايع سوزان است؛ و عذابي دردناک، بخاطر آنکه کفر مي‌ورزيدند!
To Him is your return, of all (of you); the promise of Allah (made) in truth; surely He begins the creation in the first instance, then He reproduces it, that He may with justice recompense those who believe and do good; and (as for) those who disbelieve, they shall have a drink of hot water and painful punishment because they disbelieved.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 5
او کسي است که خورشيد را روشنايي، و ماه را نور قرار داد؛ و براي آن منزلگاه‌هايي مقدر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانيد؛ خداوند اين را جز بحق نيافريده؛ او آيات (خود را) براي گروهي که اهل دانشند، شرح مي‌دهد!
He it is Who made the sun a shining brightness and the moon a light, and ordained for it mansions that you might know the computation of years and the reckoning. Allah did not create it but with truth; He makes the signs manifest for a people who know.
إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ 6
مسلما در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده، آيات (و نشانه‌هايي) است براي گروهي که پرهيزگارند (و حقايق را مي‌بينند).
Most surely in the variation of the night and the day, and what Allah has created in the heavens and the earth, there are signs for a people who guard (against evil).
إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ 7
آنها که ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگي دنيا خشنود شدند و بر آن تکيه کردند، و آنها که از آيات ما غافلند،
Surely those who do not hope in Our meeting and are pleased with this world's life and are content with it, and those who are heedless of Our communications:
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 8
(همه) آنها جايگاهشان آتش است، بخاطر کارهايي که انجام مي‌دادند!
(As for) those, their abode is the fire because of what they earned.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ 9
(ولي) کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ايمانشان هدايت مي‌کند؛ از زير (قصرهاي) آنها در باغهاي بهشت، نهرها جاري است.
Surely (as for) those who believe and do good, their Lord will guide them by their faith; there shall flow from beneath them rivers in gardens of bliss.
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 10
گفتار (و دعاي) آنها در بهشت اين است که: «خداوندا، منزهي تو!» و تحيت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرين سخنشان اين است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالميان است!»
Their cry in it shall be: Glory to Thee, O Allah! and their greeting in it shall be: Peace; and the last of their cry shall be: Praise be to Allah, the Lord of the worlds.
وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ 11
اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبي»ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب مي‌کرد، (بزودي) عمرشان به پايان مي‌رسيد (و همگي نابود مي‌شدند)؛ ولي کساني را که ايمان به لقاي ما ندارند، به حال خود رها مي‌کنيم تا در طغيانشان سرگردان شوند!
And if Allah should hasten the evil to men as they desire the hastening on of good, their doom should certainly have been decreed for them; but We leave those alone who hope not for Our meeting in their inordinacy, blindly wandering on.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 12
هنگامي که به انسان زيان (و ناراحتي) رسد، ما را (در هر حال:) در حالي که به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، مي‌خواند؛ اما هنگامي که ناراحتي را از او برطرف ساختيم، چنان مي‌رود که گويي هرگز ما را براي حل مشکلي که به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براي اسرافکاران، اعمالشان زينت داده شده است (که زشتي اين عمل را درک نمي‌کنند)!
And when affliction touches a man, he calls on Us, whether lying on his side or sitting or standing; but when We remove his affliction from him, he passes on as though he had never called on Us on account of an affliction that touched him; thus that which they do is made fair-seeming to the extravagant.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ 13
ما امتهاي پيش از شما را، هنگامي که ظلم کردند، هلاک نموديم؛ در حالي که پيامبرانشان دلايل روشن براي آنها آوردند، ولي آنها ايمان نياوردند؛ اين‌گونه گروه مجرمان را کيفر مي‌دهيم!
And certainly We did destroy generations before you when they were unjust, and their apostles had come to them with clear arguments, and they would not believe; thus do We recompense the guilty people.
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ 14
سپس شما را جانشينان آنها در روي زمين -پس از ايشان- قرار داديم؛ تا ببينيم شما چگونه عمل مي‌کنيد!
Then We made you successors in the land after them so that We may see how you act.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 15
و هنگامي که آيات روشن ما بر آنها خوانده مي‌شود، کساني که ايمان به لقاي ما (و روز رستاخيز) ندارند مي‌گويند: «قرآني غير از اين بياور، يا آن را تبديل کن! (و آيات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پيش خود آن را تغيير دهم؛ فقط از چيزي که بر من وحي مي‌شود، پيروي مي‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مي‌ترسم!»
And when Our clear communications are recited to them, those who hope not for Our meeting say: Bring a Quran other than this or change it. Say: It does not beseem me that I should change it of myself; I follow naught but what is revealed to me; surely I fear, if I disobey my Lord, the punishment of a mighty day.
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 16
بگو: «اگر خدا مي‌خواست، من اين آيات را بر شما نمي‌خواندم؛ و خداوند از آن آگاهتان نمي‌کرد؛ چه اينکه مدتها پيش از اين، در ميان شما زندگي نمودم؛ (و هرگز آيه‌اي نياوردم؛) آيا نمي‌فهميد؟!»
Say: If Allah had desired (otherwise) I would not have recited it to you, nor would He have taught it to you; indeed I have lived a lifetime among you before it; do you not then understand?
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ 17
چه کسي ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مي‌بندد، يا آيات او را تکذيب مي‌کند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد!
Who is then more unjust than who forges a lie against Allah or (who) gives the lie to His communications? Surely the guilty shall not be successful.
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 18
آنها غير از خدا، چيزهايي را مي‌پرستند که نه به آنان زيان مي‌رساند، و نه سودي مي‌بخشد؛ و مي‌گويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آيا خدا را به چيزي خبر مي‌دهيد که در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتاياني که قرار مي‌دهند!
And they serve beside Allah what can neither harm them nor profit them, and they say: These are our intercessors with Allah. Say: Do you (presume to) inform Allah of what He knows not in the heavens and the earth? Glory be to Him, and supremely exalted is He above what they set up (with Him).
وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 19
(در آغاز) همه مردم امت واحدي بودند؛ سپس اختلاف کردند؛ و اگر فرماني از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‌شد (و سپس همگي به مجازات مي‌رسيدند).
And people are naught but a single nation, so they disagree; and had not a word already gone forth from your Lord, the matter would have certainly been decided between them in respect of that concerning which they disagree.
وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ 20
مي‌گويند: «چرا معجزه‌اي از پروردگارش بر او نازل نمي‌شود؟!» بگو: «غيب (و معجزات) تنها براي خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانه‌جويانه باشيد، و من هم در انتظار مجازات شما!)»
And they say: Why is not a sign sent to him from his Lord? Say: The unseen is only for Allah; therefore wait-- surely I too, with you am of those who wait.
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ 21
هنگامي که به مردم، پس از ناراحتي که به آنها رسيده است، رحمتي بچشانيم، در آيات ما نيرنگ مي‌کنند (،و براي آن نعمت و رحمت توجيهات ناروا مي‌کنند)؛ بگو: «خداوند سريعتر از شما مکر [= چاره‌جويي‌] مي‌کند؛ و رسولان [= فرشتگان ] ما، آنچه نيرنگ مي‌کنيد (و نقشه مي‌کشيد)، مي‌نويسند!»
And when We make people taste of mercy after an affliction touches them, lo! they devise plans against Our communication. Say: Allah is quicker to plan; surely Our apostles write down what you plan.
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 22
او کسي است که شما را در خشکي و دريا سير مي‌دهد؛ زماني که در کشتي قرارمي‌گيريد، و بادهاي موافق آنان را (بسوي مقصد) حرکت ميدهد و خوشحال مي‌شوند، ناگهان طوفان شديدي مي‌وزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها مي‌آيد؛ و گمان مي‌کنند هلاک خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روي اخلاص مي‌خوانند که: «اگر ما را از اين گرفتاري نجات دهي، حتما از سپاسگزاران خواهيم بود!»
He it is Who makes you travel by land and sea; until when you are in the ships, and they sail on with them in a pleasant breeze, and they rejoice, a violent wind overtakes them and the billows surge in on them from all sides, and they become certain that they are encompassed about, they pray to Allah, being sincere to Him in obedience: If Thou dost deliver us from this, we will most certainly be of the grateful ones.
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 23
اما هنگامي که خدا آنها را رهايي بخشيد، (باز) به ناحق، در زمين ستم ميکنند. اي مردم! ستمهاي شما، به زيان خود شماست! از زندگي دنيا بهره (ميبريد)، سپس بازگشت شما بسوي ماست؛ و ما، شما را به آنچه عمل ميکرديد، خبر ميدهيم!
But when He delivers them, lo! they are unjustly rebellious in the earth. O men! your rebellion is against your own souls-- provision (only) of this world's life-- then to Us shall be your return, so We will inform you of what you did.
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 24
مثل زندگي دنيا، همانند آبي است که از آسمان نازل کرده‌ايم؛ که در پي آن، گياهان (گوناگون) زمين -که مردم و چهارپايان از آن مي‌خورند- مي‌رويد؛ تا زماني که زمين، زيبايي خود را يافته و آراسته مي‌گردد، و اهل آن مطمئن مي‌شوند که مي‌توانند از آن بهره‌مند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شب‌هنگام يا در روز، (براي نابودي آن) فرامي‌رسد؛ (سرما يا صاعقه‌اي را بر آن مسلط مي‌سازيم؛) و آنچنان آن را درو مي‌کنيم که گويي ديروز هرگز (چنين کشتزاري) نبوده است! اين گونه، آيات خود را براي گروهي که مي‌انديشند، شرح مي‌دهيم!
The likeness of this world's life is only as water which We send down from the cloud, then the herbage of the earth of which men and cattle eat grows luxuriantly thereby, until when the earth puts on its golden raiment and it becomes garnished, and its people think that they have power over it, Our command comes to it, by night or by day, so We render it as reaped seed; produce, as though it had not been in existence yesterday; thus do We make clear the communications for a people who reflect.
وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 25
و خداوند به سراي صلح و سلامت دعوت مي‌کند؛ و هر کس را بخواهد (و شايسته و لايق ببيند)، به راه راست هدايت مي‌نمايد.
And Allah invites to the abode of peace and guides whom He pleases into the right path.
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 26
کساني که نيکي کردند، پاداش نيک و افزون بر آن دارند؛ و تاريکي و ذلت، چهره‌هايشان را نمي‌پوشاند؛ آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند.
For those who do good is good (reward) and more (than this); and blackness or ignominy shall not cover their faces; these are the dwellers of the garden; in it they shall abide.
وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 27
اما کساني که مرتکب گناهان شدند، جزاي بدي بمقدار آن دارند؛ و ذلت و خواري، چهره آنان را مي‌پوشاند؛ و هيچ چيز نمي‌تواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهره‌هايشان آنچنان تاريک است که) گويي با پاره‌هايي از شب تاريک، صورت آنها پوشيده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند!
And (as for) those who have earned evil, the punishment of an evil is the like of it, and abasement shall come upon them-- they shall have none to protect them from Allah-- as if their faces had been covered with slices of the dense darkness of night; these are the inmates of the fire; in it they shall abide.
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ 28
(به خاطر بياوريد) روزي را که همه آنها را جمع مي‌کنيم، سپس به مشرکان مي‌گوييم: «شما و معبودهايتان در جاي خودتان باشيد (تا به حسابتان رسيدگي شود!)» سپس آنها را از هم جدا مي‌سازيم (و از هر يک جداگانه سؤال مي‌کنيم). و معبودهايشان (به آنها) مي‌گويند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمي‌کرديد!»
And on the day when We will gather them all together, then We will say to those who associated others (with Allah): Keep where you are, you and your associates; then We shall separate them widely one from another and their associates would say: It was not us that you served:
فَكَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ 29
(آنها در پاسخ مي‌گويند:) همين بس که خدا ميان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بوديم!
Therefore Allah is sufficient as a witness between us and you that we were quite unaware of your serving (us).
هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 30
در آن جا، هر کس عملي را که قبلا انجام داده است، مي‌آزمايد. و همگي بسوي «الله» -مولا و سرپرست حقيقي خود- بازگردانده مي‌شوند؛ و چيزهايي را که بدروغ همتاي خدا قرار داده بودند، گم و نابود مي‌شوند!
There shall every soul become acquainted with what it sent before, and they shall be brought back to Allah, their true Patron, and what they devised shall escape from them.
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ 31
بگو: «چه کسي شما را از آسمان و زمين روزي مي‌دهد؟ يا چه کسي مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسي زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مي‌آورد؟ و چه کسي امور (جهان) را تدبير مي‌کند؟» بزودي (در پاسخ) مي‌گويند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پيشه نمي‌کنيد (و از خدا نمي‌ترسيد)؟!
Say: Who gives you sustenance from the heaven and the earth? Or Who controls the hearing and the sight? And Who brings forth the living from the dead, and brings forth the dead from the living? And Who regulates the affairs? Then they will say: Allah. Say then: Will you not then guard (against evil)?
فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ 32
آن است خداوند، پروردگار حق شما (داراي همه اين صفات)! با اين حال، بعد از حق، چه چيزي جز گمراهي وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روي گردان مي‌شويد؟!
This then is Allah, your true Lord; and what is there after the truth but error; how are you then turned back?
كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 33
اينچنين فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلم شده که آنها (پس از اين همه لجاجت و گناه)، ايمان نخواهند آورد!
Thus does the word of your Lord prove true against those who transgress that they do not believe.
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ 34
بگو: «آيا هيچ يک از معبودهاي شما، آفرينش را ايجاد مي‌کند و سپس بازمي‌گرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرينش را ايجاد کرده، سپس بازمي‌گرداند؛ با اين حال، چرا از حق روي‌گردان مي‌شويد؟!»
Say: Is there any one among your associates who can bring into existence the creation in the first instance, then reproduce it? Say: Allah brings the creation into existence, then He reproduces it; how are you then turned away?
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ 35
بگو: «آيا هيچ يک از معبودهاي شما، به سوي حق هدايت مي‌کند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدايت مي‌کند! آيا کسي که هدايت به سوي حق مي‌کند براي پيروي شايسته‌تر است، يا آن کس که خود هدايت نمي‌شود مگر هدايتش کنند؟ شما را چه مي‌شود، چگونه داوري مي‌کنيد؟!»
Say: Is there any of your associates who guides to the truth? Say: Allah guides to the truth. Is He then Who guides to the truth more worthy to be followed, or he who himself does not go aright unless he is guided? What then is the matter with you; how do you judge?
وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ 36
و بيشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاي بي‌اساس)، پيروي نمي‌کنند؛ (در حالي که) گمان، هرگز انسان را از حق بي‌نياز نمي‌سازد (و به حق نمي‌رساند)! به يقين، خداوند از آنچه انجام مي‌دهند، آگاه است!
And most of them do not follow (anything) but conjecture; surely conjecture will not avail aught against the truth; surely Allah is cognizant of what they do.
وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 37
شايسته نبود (و امکان نداشت) که اين قرآن، بدون وحي الهي به خدا نسبت داده شود؛ ولي تصديقي است براي آنچه پيش از آن است (از کتب آسماني)، و شرح و تفصيلي بر آنها است؛ شکي در آن نيست، و از طرف پروردگار جهانيان است.
And this Quran is not such as could be forged by those besides Allah, but it is a verification of that which is before it and a clear explanation of the book, there is no doubt in it, from the Lord of the worlds.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 38
آيا آنها مي‌گويند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مي گوييد، يک سوره همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر کس را مي‌توانيد (به ياري) طلبيد!»
Or do they say: He has forged it? Say: Then bring a chapter like this and invite whom you can besides Allah, if you are truthful.
بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ 39
(ولي آنها از روي علم و دانش قرآن را انکار نکردند؛) بلکه چيزي را تکذيب کردند که آگاهي از آن نداشتند، و هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده است! پيشينيان آنها نيز همين گونه تکذيب کردند؛ پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود!
Nay, they reject that of which they have no comprehensive knowledge, and the final sequel of it has not yet come to them; even thus did those before them reject (the truth); see then what was the end of the unjust.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ 40
بعضي از آنها، به آن ايمان مي‌آورند؛ و بعضي ايمان نمي‌آورند؛ و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر مي‌شناسد)!
And of them is he who believes in it, and of them is he who does not believe in it, and your Lord best knows the mischief-makers.
وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ 41
و اگر تو را تکذيب کردند، بگو: «عمل من براي من، و عمل شما براي شماست! شما از آنچه من انجام مي‌دهم بيزاريد و من (نيز) از آنچه شماانجام مي‌دهيد بيزارم!»
And if they call you a liar, say: My work is for me and your work for you; you are clear of what I do and I am clear of what you do.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ 42
گروهي از آنان، بسوي تو گوش فرامي‌دهند (؛اما گويي هيچ نمي‌شنوند و کرند)! آيا تو مي‌تواني سخن خود را به گوش کران برساني، هر چند نفهمند؟!
And there are those of them who hear you, but can you make the deaf to hear though they will not understand?
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ 43
و گروهي از آنان، به سوي تو مي‌نگرند (اما گويي هيچ نمي‌بينند)! آيا تو مي‌تواني نابينايان را هدايت کني، هر چند نبينند؟!
And there are those of them who look at you, but can you show the way to the blind though they will not see?
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 44
خداوند هيچ به مردم ستم نمي‌کند؛ ولي اين مردمند که به خويشتن ستم مي‌کند!
Surely Allah does not do any injustice to men, but men are unjust to themselves.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ 45
(به ياد آور) روزي را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) مي‌سازد؛ آنچنان که (احساس مي‌کنند) گويي جز ساعتي از روز، (در دنيا) توقف نکردند؛ به آن مقدار که يکديگر را (ببينند و) بشناسند! مسلما آنها که لقاي خداوند (و روز رستاخيز) را تکذيب کردند، زيان بردند و هدايت نيافتند!
And on the day when He will gather them as though they had not stayed but an hour of the day, they will know each other. They will perish indeed who called the meeting with Allah to be a lie, and they are not followers of the right direction.
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ 46
اگر ما، پاره‌اي از مجازاتهايي را که به آنها وعده داده‌ايم، (در حال حيات تو (به تو نشان دهيم، و يا) پيش از آنکه گرفتار عذاب شوند،) تو را از دنيا ببريم، در هر حال، بازگشتشان به سوي ماست؛ سپس خداوند بر آنچه آنها انجام مي‌دادند گواه است!
And if We show you something of what We threaten them with, or cause you to die, yet to Us is their return, and Allah is the bearer of witness to what they do.
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 47
براي هر امتي، رسولي است؛ هنگامي که رسولشان به سوي آنان بيايد، بعدالت در ميان آنها داوري مي‌شود؛ و ستمي به آنها نخواهد شد!
And every nation had an apostle; so when their apostle came, the matter was decided between them with justice and they shall not be dealt with unjustly.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 48
و مي‌گويند: «اگر راست مي‌گوئي، اين وعده (مجازات) کي خواهد بود؟»
And they say: When will this threat come about, if you are truthful?
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ 49
بگو: «من (حتي) براي خودم زيان و سودي را مالک نيستم، (تا چه رسد براي شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (اين مقدار مي‌دانم که) براي هر قوم و ملتي، سرآمدي است؛ هنگامي که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات يا مرگشان صادر شود،) نه ساعتي تأخير مي‌کنند، و نه پيشي مي‌گيرند!
Say: I do not control for myself any harm, or any benefit except what Allah pleases; every nation has a term; when their term comes, they shall not then remain behind for an hour, nor can they go before (their time).
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ 50
بگو: «اگر مجازات او، شب‌هنگام يا در روز به سراغ شما آيد (،آيا مي‌توانيد آن را از خود دفع کنيد؟!)» پس مجرمان براي چه عجله مي‌کنند؟!
Say: Tell me if His punishment overtakes you by night or by day! what then is there of it that the guilty would hasten on?
أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ 51
يا اينکه آنگاه که واقع شد، به آن ايمان مي‌آوريد! (به شما گفته مي‌شود:) حالا؟! در حالي که قبلا براي آن عجله مي‌کرديد! (ولي اکنون چه سود!)
And when it comes to pass, will you believe in it? What! now (you believe), and already you wished to have it hastened on.
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ 52
سپس به کساني که ستم کردند گفته مي‌شود: عذاب ابدي را بچشيد! آيا جز به آنچه انجام مي‌داديد کيفر داده مي‌شويد؟!»
Then it shall be said to those who were unjust: Taste abiding chastisement; you are not requited except for what you earned.
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ 53
از تو مي‌پرسند: «آيا آن (وعده مجازات الهي) حق است؟» بگو: «آري، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است؛ و شما نمي‌توانيد از آن جلوگيري کنيد!»
And they ask you: Is that true? Say: Aye! by my Lord! it is most surely the truth, and you will not escape.
وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 54
و هر کس که ستم کرده، اگر تمامي آنچه روي زمين است در اختيار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) براي نجات خويش مي‌دهد! و هنگامي که عذاب را ببينند،( پشيمان مي‌شوند؛ اما) پشيماني خود را کتمان مي‌کنند (،مبادا رسواتر شوند)! و در ميان آنها، بعدالت داوري مي‌شود؛ و ستمي بر آنها نخواهد شد!
And if every soul that has done injustice had all that is in the earth, it would offer it for ransom, and they will manifest regret when they see the chastisement and the matter shall be decided between them with justice and they shall not be dealt with unjustly.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 55
آگاه باشيد آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست! آگاه باشيد وعده خدا حق است، ولي بيشتر آنها نمي‌دانند!
Now surely Allah's is what is in the heavens and the earth; now surely Allah's promise is true, but most of them do not know.
هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 56
اوست که زنده مي‌کند و مي‌ميراند، و به سوي او بازگردانده مي‌شويد!
He gives life and causes death, and to Him you shall be brought back.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ 57
اي مردم! اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است؛ و درماني براي آنچه در سينه‌هاست؛ (درماني براي دلهاي شما؛) و هدايت و رحمتي است براي مؤمنان!
O men! there has come to you indeed an admonition from your Lord and a healing for what is in the breasts and a guidance and a mercy for the believers.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ 58
بگو: «به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند؛ که اين، از تمام آنچه گردآوري کرده‌اند، بهتر است!»
Say: In the grace of Allah and in His mercy-- in that they should rejoice; it is better than that which they gather.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ 59
بگو: «آيا روزيهايي را که خداوند بر شما نازل کرده ديده‌ايد، که بعضي از آن را حلال، و بعضي را حرام نموده‌ايد؟!» بگو: «آيا خداوند به شما اجازه داده، يا بر خدا افترا مي بنديد (و از پيش خود، حلال و حرام مي‌کنيد؟!)»
Say: Tell me what Allah has sent down for you of sustenance, then you make (a part) of it unlawful and (a part) lawful. Say: Has Allah commanded you, or do you forge a lie against Allah?
وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ 60
آنها که بر خدا افترا مي‌بندند، درباره (مجازات) روز رستاخيز، چه مي‌انديشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، اما اکثر آنها سپاسگزاري نمي‌کنند!
And what will be the thought of those who forge lies against Allah on the day of resurrection? Most surely Allah is the Lord of grace towards men, but most of them do not give thanks.
وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 61
در هيچ حال (و انديشه‌اي) نيستي، و هيچ قسمتي از قرآن را تلاوت نمي‌کني، و هيچ عملي را انجام نمي‌دهيد، مگر اينکه ما گواه بر شما هستيم در آن هنگام که وارد آن مي شويد! و هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفي نمي‌ماند؛ حتي به اندازه سنگيني ذره‌اي، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است!
And you are not (engaged) in any affair, nor do you recite concerning it any portion of the Quran, nor do you do any work but We are witnesses over you when you enter into it, and there does not lie concealed from your Lord the weight of an atom in the earth or in the heaven, nor any thing less than that nor greater, but it is in a clear book.
أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 62
آگاه باشيد (دوستان و) اولياي خدا، نه ترسي دارند و نه غمگين مي‌شوند!
Now surely the friends of Allah-- they shall have no fear nor shall they grieve.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ 63
همانها که ايمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهيز مي‌کردند.
Those who believe and guarded (against evil):
لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 64
در زندگي دنيا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند؛ وعده‌هاي الهي تخلف ناپذير است! اين است آن رستگاري بزرگ!
They shall have good news in this world's life and in the hereafter; there is no changing the words of Allah; that is the mighty achievement.
وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 65
سخن آنها تو را غمگين نسازد! تمام عزت (و قدرت)، از آن خداست؛ و او شنوا و داناست!
And let not their speech grieve you; surely might is wholly Allah's; He is the Hearing, the Knowing.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ 66
آگاه باشيد تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند، از آن خدا مي‌باشند! و آنها که غير خدا را همتاي او مي‌خوانند، (از منطق و دليلي) پيروي نمي‌کنند؛ آنها فقط از پندار بي اساس پيروي مي‌کنند؛ و آنها فقط دروغ مي‌گويند!
Now, surely, whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's; and they do not (really) follow any associates, who call on others besides Allah; they do not follow (anything) but conjectures, and they only lie.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ 67
او کسي است که شب را براي شما آفريد، تا در آن آرامش بيابيد؛ و روز را روشني بخش (تا به تلاش زندگي پردازيد) در اينها نشانه‌هايي است براي کساني که گوش شنوا دارند!
He it is Who made for you the night that you might rest in it, and the day giving light; most surely there are signs in it for a people who would hear.
قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 68
گفتند: «خداوند فرزندي براي خود انتخاب کرده است»! (از هر عيب و نقص و احتياجي) منزه است! او بي‌نياز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است! شما هيچ‌گونه دليلي بر اين ادعا نداريد! آيا به خدا نسبتي مي‌دهيد که نمي‌دانيد؟!
They say: Allah has taken a son (to Himself)! Glory be to Him: He is the Self-sufficient: His is what is in the heavens and what is in the earth; you have no authority for this; do you say against Allah what you do not know?
قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ 69
بگو: «آنها که به خدا دروغ مي‌بندند، (هرگز) رستگار نمي‌شوند!
Say: Those who forge a lie against Allah shall not be successful.
مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ 70
بهره‌اي (ناچيز) از دنيا دارند؛ سپس بازگشتشان بسوي ماست؛ و بعد، به آنها مجازات شديد به سزاي کفرشان مي‌چشانيم!
(It is only) a provision in this world, then to Us shall be their return; then We shall make them taste severe punishment because they disbelieved.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ 71
سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «اي قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آيات الهي، بر شما سنگين (و غير قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنيد.) من بر خدا توکل کرده‌ام! فکر خود، و قدرت معبودهايتان را جمع کنيد؛ سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند؛ (تمام جوانب کارتان را بنگريد؛) سپس به حيات من پايان دهيد، و (لحظه‌اي) مهلتم ندهيد! (اما توانايي نداريد!)
And recite to them the story of Nuh when he said to his people: O my people! if my stay and my reminding (you) by the communications of Allah is hard on you-- yet on Allah do I rely-- then resolve upon your affair and (gather) your associates, then let not your affair remain dubious to you, then have it executed against me and give me no respite:
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ 72
و اگر از قبول دعوتم روي بگردانيد، (کار نادرستي کرده‌ايد؛ چه اينکه) من از شما مزدي نمي‌خواهم؛ مزد من، تنها بر خداست! و من مأمورم که از مسلمين [= تسليم شدگان در برابر فرمان خدا] باشم!»
But if you turn back, I did not ask for any reward from you; my reward is only with Allah, and I am commanded that I should be of those who submit.
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ 73
اما آنها او را تکذيب کردند! و ما، او و کساني را که با او در کشتي بودند، نجات داديم؛ و آنان را جانشين (و وارث کافران) قرار داديم؛ و کساني را که آيات ما را تکذيب کردند، غرق نموديم! پس ببين عاقبت کار کساني که انذار شدند (و به انذار الهي اهميت ندادند)، چگونه بود!
But they rejected him, so We delivered him and those with him in the ark, and We made them rulers and drowned those who rejected Our communications; see then what was the end of the (people) warned.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ 74
سپس بعد از نوح، رسولاني به سوي قومشان فرستاديم؛ آنان دلايل روشن برايشان آوردند؛ اما آنها، به چيزي که پيش از آن تکذيب کرده بودند، ايمان نياوردند! اينچنين بر دلهاي تجاوزکاران مهر مي‌نهيم (تا چيزي را درک نکنند)!
Then did We raise up after him apostles to their people, so they came to them with clear arguments, but they would not believe in what they had rejected before; thus it is that We set seals upon the hearts of those who exceed the limits.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ 75
بعد از آنها، موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اطرافيانش فرستاديم؛ اما آنها تکبر کردند (و زير بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهي مجرم بودند!
Then did We send up after them Musa and Haroun to Firon and his chiefs with Our signs, but they showed pride and they were a guilty people.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ 76
و هنگامي که حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «اين، سحري است آشکار !»
So when the truth came to them from Us they said: This is most surely clear enchantment!
قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ 77
موسي گفت: «آيا درباره حق، هنگامي که به سوي شما آمد، (چنين) مي‌گوييد؟! آيا اين سحر است؟! در حالي که ساحران (هرگز) رستگار (و پيروز) نمي‌شوند!
Musa said: Do you say (this) of the truth when it has come to you? Is it magic? And the magicians are not successful.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ 78
گفتند: «آيا آمده‌اي که ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم، منصرف سازي؛ و بزرگي (و رياست) در روي زمين، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ايمان نمي‌آوريم!»
They said: Have you come to us to turn us away from what we found our fathers upon, and (that) greatness in the land should be for you two? And we are not going to believe in you.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ 79
فرعون گفت: «(برويد و) هر جادوگر (و ساحر) دانايي را نزد من آوريد!»
And Firon said: Bring to me every skillful magician.
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسى أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ 80
هنگامي که ساحران (به ميدان مبارزه) آمدند، موسي به آنها گفت: «آنچه (از وسايل سحر) را مي‌توانيد بيفکنيد، بيفکنيد!»
And when the magicians came, Musa said to them: Cast down what you have to cast.
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ 81
هنگامي که افکندند، موسي گفت: «آنچه شما آورديد، سحر است؛ که خداوند بزودي آن را باطل مي‌کند؛ چرا که خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمي‌کند!
So when they cast down, Musa said to them: What you have brought is deception; surely Allah will make it naught; surely Allah does not make the work of mischief-makers to thrive.
وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ 82
او حق را به وعده خويش، تحقق مي‌بخشد؛ هر چند مجرمان کراهت داشته باشند!»
And Allah will show the truth to be the truth by His words, though the guilty may be averse (to it).
فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ 83
(در آغاز،) هيچ کس به موسي ايمان نياورد، مگر گروهي از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زيرا فرعون، برتري‌جويي در زمين داشت؛ و از اسرافکاران بود!
But none believed in Musa except the offspring of his people, on account of the fear of Firon and their chiefs, lest he should persecute them; and most surely Firon was lofty in the land; and most surely he was of the extravagant.
وَ قالَ مُوسى يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ 84
موسي گفت: «اي قوم من! اگر شما به خدا ايمان آورده‌ايد، بر او توکل کنيد اگر تسليم فرمان او هستيد!»
And Musa said: O my people! if you believe in Allah, then rely on Him (alone) if you submit (to Allah).
فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 85
گفتند: «تنها بر خدا توکل داريم؛ پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده!
So they said: On Allah we rely: O our Lord! make us not subject to the persecution of the unjust people:
وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ 86
و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهايي بخش!
And do Thou deliver us by Thy mercy from the unbelieving people.
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ 87
و به موسي و برادرش وحي کرديم که: «براي قوم خود، خانه‌هايي در سرزمين مصر انتخاب کنيد؛ و خانه‌هايتان را مقابل يکديگر (و متمرکز) قرار دهيد! و نماز را برپا داريد! و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پيروز مي‌شوند!)»
And We revealed to Musa and his brother, saying: Take for your people houses to abide in Egypt and make your houses places of worship and keep up prayer and give good news to the believers.
وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ 88
موسي گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالي (سرشار) در زندگي دنيا داده‌اي، پروردگارا! در نتيجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مي‌سازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم گناهانشان،) دلهايشان را سخت و سنگين ساز، به گونه‌اي که ايمان نياورند تا عذاب دردناک را ببينند!»
And Musa said: Our Lord! surely Thou hast given to Firon and his chiefs finery and riches in this world's life, to this end, our Lord, that they lead (people) astray from Thy way: Our Lord! destroy their riches and harden their hearts so that they believe not until they see the painful punishment.
قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ 89
فرمود: «دعاي شما پذيرفته شد! استقامت به خرج دهيد؛ و از راه (و رسم) کساني که نمي‌دانند، تبعيت نکنيد!»
He said: The prayer of you both has indeed been accepted, therefore continue in the right way and do not follow the path of those who do not know.
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ 90
(سرانجام) بني اسرائيل را از دريا [= رود عظيم نيل‌] عبور داديم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامي که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ايمان آوردم که هيچ معبودي، جز کسي که بني اسرائيل به او ايمان آورده‌اند، وجود ندارد؛ و من از مسلمين هستم!»
And We made the children of Israel to pass through the sea, then Firon and his hosts followed them for oppression and tyranny; until when drowning overtook him, he said: I believe that there is no god but He in Whom the children of Israel believe and I am of those who submit.
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ 91
(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالي که قبلا عصيان کردي، و از مفسدان بودي!
What! now! and indeed you disobeyed before and you were of the mischief-makers.
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ 92
ولي امروز، بدنت را (از آب) نجات مي‌دهيم، تا عبرتي براي آيندگان باشي! و بسياري از مردم، از آيات ما غافلند!
But We will this day deliver you with your body that you may be a sign to those after you, and most surely the majority of the people are heedless to Our communications.
وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 93
(سپس) بني اسرائيل را در جايگاه صدق (و راستي) منزل داديم؛ و از روزيهاي پاکيزه به آنها عطا کرديم؛ (اما آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهي به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قيامت، در آنچه اختلاف مي‌کردند، ميان آنها داوري مي‌کند!
And certainly We lodged the children of Israel in a goodly abode and We provided them with good things; but they did not disagree until the knowledge had come to them; surely your Lord will judge between them on the resurrection day concerning that in which they disagreed.
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ 94
و اگر در آنچه بر تو نازل کرده‌ايم ترديدي داري، از کساني که پيش از تو کتاب آسماني را مي‌خواندند بپرس، به يقين، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است؛ بنابر اين، هرگز از ترديدکنندگان مباش! [مسلما او ترديدي نداشت! اين درسي براي مردم بود!]
But if you are in doubt as to what We have revealed to you, ask those who read the Book before you; certainly the truth has come to you from your Lord, therefore you should not be of the disputers.
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ 95
و از آنها مباش که آيات خدا را تکذيب کردند، که از زيانکاران خواهي بود!
And you should not be of those who reject the communications of Allah, (for) then you should be one of the losers.
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ 96
(و بدان) آنها که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق يافته، (و بجرم اعمالشان، توفيق هدايت را از آنها گرفته هرگز) ايمان نمي‌آورند،
Surely those against whom the word of your Lord has proved true will not believe,
وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ 97
هر چند تمام آيات (و نشانه‌هاي الهي) به آنان برسد، تا زماني که عذاب دردناک را ببينند! (زيرا تاريکي گناه، قلبهايشان را فرا گرفته، و راهي به روشنايي ندارند!)
Though every sign should come to them, until they witness the painful chastisement.
فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ 98
چرا هيچ يک از شهرها و آباديها ايمان نياوردند که (ايمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفيد افتد؟! مگر قوم يونس، هنگامي که آنها ايمان آوردند، عذاب رسوا کننده را در زندگي دنيا از آنان برطرف ساختيم؛ و تا مدت معيني [= پايان زندگي و اجلشان‌] آنها را بهره‌مند ساختيم.
And wherefore was there not a town which should believe so that their belief should have profited them but the people of Yunus? When they believed, We removed from them the chastisement of disgrace in this world's life and We gave them provision till a time.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ 99
و اگر پروردگار تو مي‌خواست، تمام کساني که روي زمين هستند، همگي به (اجبار) ايمان مي‌آوردند؛ آيا تو مي‌خواهي مردم را مجبور سازي که ايمان بياورند؟! (ايمان اجباري چه سودي دارد؟!)
And if your Lord had pleased, surely all those who are in the earth would have believed, all of them; will you then force men till they become believers?
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ 100
(اما) هيچ کس نمي‌تواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا (و توفيق و ياري و هدايت او)! و پليدي (کفر و گناه) را بر کساني قرارمي‌دهد که نمي‌انديشند.
And it is not for a soul to believe except by Allah's permission; and He casts uncleanness on those who will not understand.
قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ 101
بگو: «نگاه کنيد چه چيز (از آيات خدا و نشانه‌هاي توحيدش) در آسمانها و زمين است!» اما اين آيات و انذارها به حال کساني که (به خاطر لجاجت) ايمان نمي‌آورند مفيد نخواهد بود!
Say: Consider what is it that is in the heavens and the earth; and signs and warners do not avail a people who would not believe.
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ 102
آيا آنها (چيزي) جز همانند روزهاي پيشينيان (و بلاها و مجازاتهايشان) را انتظار مي‌کشند؟! بگو: «شما انتظار بکشيد، من نيز با شما انتظار مي‌کشم!»
What do they wait for then but the like of the days of those who passed away before them? Say: Wait then; surely I too am with you of those who wait.
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ 103
سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و کساني را که (به آنان) ايمان مي‌آورند، نجات مي‌دهيم و همين گونه، بر ما حق است که مؤمنان (به تو) را (نيز) رهايي بخشيم!
Then We deliver Our apostles and those who believe-- even so (now), it is binding on Us (that) We deliver the believers.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 104
بگو: «اي مردم! اگر در عقيده من شک داريد، من آنهايي را که جز خدا مي‌پرستيد، نمي‌پرستم! تنها خداوندي را پرستش مي‌کنم که شما را مي‌ميراند! و من مأمورم که از مؤمنان باشم!
Say: O people! if you are in doubt as to my religion, then (know that) I do not serve those whom you serve besides Allah but I do serve Allah, Who will cause you to die, and I am commanded that I should be of the believers.
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 105
و (به من دستور داده شده که:) روي خود را به آييني متوجه ساز که از هر گونه شرک، خالي است؛ و از مشرکان مباش!
And that you should keep your course towards the religion uprightly; and you should not be of the polytheists.
وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ 106
و جز خدا، چيزي را که نه سودي به تو مي‌رساند و نه زياني، مخوان! که اگر چنين کني، از ستمکاران خواهي بود!
And do not call besides Allah on that which can neither benefit you nor harm you, for if you do then surely you will in that case be of the unjust.
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 107
و اگر خداوند، (براي امتحان يا کيفر گناه،) زياني به تو رساند، هيچ کس جز او آن را برطرف نمي‌سازد؛ و اگر اراده خيري براي تو کند، هيچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد مي‌رساند؛ و او غفور و رحيم است!»
And if Allah should afflict you with harm, then there is none to remove it but He; and if He intends good to you there is none to repel His grace; He brings it to whom He pleases of His servants; and He is the Forgiving, the Merciful.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ 108
بگو: «اي مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ هر کس (در پرتو آن) هدايت يابد، براي خود هدايت شده؛ و هر کس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مي‌گردد؛ و من مأمور (به اجبار) شما نيستم!»
Say: O people! indeed there has come to you the truth from your Lord, therefore whoever goes aright, he goes aright only for the good of his own soul, and whoever goes astray, he goes astray only to the detriment of it, and I am not a custodian over you.
وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ 109
و از آنچه بر تو وحي مي‌شود پيروي کن، و شکيبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند فرمان (پيروزي) را صادر کند؛ و او بهترين حاکمان است!
And follow what is revealed to you and be patient till Allah should give judgment, and He is the best of the judges.

تذهیب
 هود
تذهیب

الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ 1
الر، اين کتابي است که آياتش استحکام يافته؛ سپس تشريح شده و از نزد خداوند حکيم و آگاه (نازل گرديده) است!
Alif Lam Ra (This is) a Book, whose verses are made decisive, then are they made plain, from the Wise, All-aware:
أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ 2
(دعوت من اين است) که: جز «الله» را نپرستيد! من از سوي او براي شما بيم دهنده و بشارت دهنده‌ام!
That you shall not serve (any) but Allah; surely I am a warner for you from Him and a giver of good news,
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ 3
و اينکه: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد؛ سپس بسوي او بازگرديد؛ تا شما را تا مدت معيني، (از مواهب زندگي اين جهان،) به خوبي بهره‌مند سازد؛ و به هر صاحب فضيلتي، به مقدار فضيلتش ببخشد! و اگر (از اين فرمان) روي گردان شويد، من بر شما از عذاب روز بزرگي بيمناکم!
And you that ask forgiveness of your Lord, then turn to Him; He will provide you with a goodly provision to an appointed term and bestow His grace on every one endowed with grace, and if you turn back, then surely I fear for you the chastisement of a great day.
إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 4
(بدانيد) بازگشت شما بسوي «الله» است، و او بر هر چيز تواناست!
To Allah is your return, and He has power over all things.
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 5
آگاه باشيد، آنها (سرها را به هم نزديک ساخته، و) سينه‌هاشان را در کنار هم قرارمي‌دهند، تا خود (و سخنان خويش) را از او [= پيامبر] پنهان دارند! آگاه باشيد، آنگاه که آنها لباسهايشان را به خود مي‌پيچند و خويش را در آن پنهان مي‌کنند، (خداوند) مي‌داند آنچه را پنهان مي‌کنند و آنچه را آشکار مي‌سازند؛ چرا که او، از اسرار درون سينه‌ها، آگاه است!
Now surely they fold up their breasts that they may conceal (their enmity) from Him; now surely, when they use their garments as a covering, He knows what they conceal and what they make public; surely He knows what is in the breasts.
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 6
هيچ جنبنده‌اي در زمين نيست مگر اينکه روزي او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مي‌داند؛ همه اينها در کتاب آشکاري ثبت است! [= در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا]
And there is no animal in the earth but on Allah is the sustenance of it, and He knows its resting place and its depository all (things) are in a manifest book.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ 7
او کسي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد که کداميک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگويي: «شما بعد از مرگ، برانگيخته مي‌شويد! «، مسلما» کافران مي‌گويند: «اين سحري آشکار است!»
And He it is Who created the heavens and the earth in six periods-- and His dominion (extends) on the water-- that He might manifest to you, which of you is best in action, and if you say, surely you shall be raised up after death, those who disbelieve would certainly say: This is nothing but clear magic.
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 8
و اگر مجازات را تا زمان محدودي از آنها به تأخير اندازيم، (از روي استهزا مي‌گويند: «چه چيز مانع آن شده است؟!» آگاه باشيد، آن روز که (عذاب) به سراغشان آيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد؛ (و هيچ قدرتي مانع آن نخواهد بود؛) و آنچه را مسخره مي‌کردند، دامانشان را مي‌گيرد!
And if We hold back from them the punishment until a stated period of time, they will certainly say: What prevents it? Now surely on the day when it will come to them, it shall not be averted from them and that which they scoffed at shall beset them.
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ 9
و اگر از جانب خويش، نعمتي به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بگيريم، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود!
And if We make man taste mercy from Us, then take it off from him, most surely he is despairing, ungrateful.
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ 10
و اگر بعد از شدت و رنجي که به او رسيده، نعمتهايي به او بچشانيم، مي‌گويد: «مشکلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادي و غفلت و فخرفروشي مي‌شود...
And if We make him taste a favor after distress has afflicted him, he will certainly say: The evils are gone away from me. Most surely he is exulting, boasting;
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ 11
مگر آنها که (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و کارهاي شايسته انجام دادند؛ که براي آنها، آمرزش و اجر بزرگي است!
Except those who are patient and do good, they shall have forgiveness and a great reward.
فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ 12
شايد (ابلاغ) بعض آياتي را که به تو وحي مي‌شود، (بخاطر عدم پذيرش آنها) ترک کني (و به تأخير اندازي)؛ و سينه‌ات از اين جهت تنگ (و ناراحت) شود که مي‌گويند: «چرا گنجي بر او نازل نشده؟! و يا چرا فرشته‌اي همراه او نيامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بيم دهنده‌اي؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چيز است (؛و به حساب آنان مي‌رسد)!
Then, it may be that you will give up part of what is revealed to you and your breast will become straitened by it because they say: Why has not a treasure been sent down upon him or an angel come with him? You are only a warner; and Allah is custodian over all things.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 13
آنها مي‌گويند: «او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگي است)!» بگو: «اگر راست مي‌گوييد، شما هم ده سوره ساختگي همانند اين قرآن بياوريد؛ و تمام کساني را که مي‌توانيد -غير از خدا- (براي اين کار) دعوت کنيد!»
Or, do they say: He has forged it. Say: Then bring ten forged chapters like it and call upon whom you can besides Allah, if you are truthful.
فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 14
و اگر آنها دعوت شما را نپذيرفتند، بدانيد (قرآن) تنها با علم الهي نازل شده؛ و هيچ معبودي جز او نيست! آيا با اين حال، تسليم مي‌شويد؟
But if they do not answer you, then know that it is revealed by Allah's knowledge and that there is no god but He; will you then submit?
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ 15
کساني که زندگي دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا بطور کامل به آنها مي‌دهيم؛ و چيزي کم و کاست از آنها نخواهد شد!
Whoever desires this world's life and its finery, We will pay them in full their deeds therein, and they shall not be made to. suffer loss in respect of them.
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 16
(ولي) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمي) نخواهند داشت؛ و آنچه را در دنيا (براي غير خدا) انجام دادند، بر باد مي‌رود؛ و آنچه را عمل مي‌کردند، باطل و بي‌اثر مي‌شود!
These are they for whom there is nothing but fire in the hereafter, and what they wrought in it shall go for nothing, and vain is what they do.
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ 17
آيا آن کس که دليل آشکاري از پروردگار خويش دارد، و بدنبال آن، شاهدي از سوي او مي‌باشد، و پيش از آن، کتاب موسي که پيشوا و رحمت بود (گواهي بر آن مي‌دهد، همچون کسي است که چنين نباشد)؟! آنها [= حق‌طلبان و حقيقت‌جويان‌] به او (که داراي اين ويژگيهاست،) ايمان مي‌آورند! و هر کس از گروه‌هاي مختلف به او کافر شود، آتش وعده‌گاه اوست! پس، ترديدي در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولي بيشتر مردم ايمان نمي‌آورند!
Is he then who has with him clear proof from his Lord, and a witness from Him recites it and before it (is) the Book of Musa, a guide and a mercy? These believe in it; and whoever of the (different) parties disbelieves in it, surely it is the truth from your Lord, but most men do not believe.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 18
چه کسي ستمکارتر است از کساني که بر خدا افترا مي‌بندند؟! آنان (روز رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مي‌شوند، در حالي که شاهدان [= پيامبران و فرشتگان‌] مي‌گويند: «اينها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! اي لعنت خدا بر ظالمان باد!»
And who is more unjust than he who forges a lie against Allah? These shall be brought before their Lord, and the witnesses shall say: These are they who lied against their Lord. Now surely the curse of Allah is on the unjust.
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ 19
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمي‌دارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان مي‌دهند؛ و به سراي آخرت کافرند!
Who turn away from the path of Allah and desire to make it crooked; and they are disbelievers in the hereafter.
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ 20
آنها هيچ گاه توانايي فرار در زمين را ندارند؛ و جز خدا، پشتيبانهايي نمي‌يابند! عذاب خدا براي آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم ديگران را گمراه ساختند؛) آنها هرگز توانايي شنيدن (حق را) نداشتند؛ و (حقيقت را) نمي‌ديدند!
These shall not escape in the earth, nor shall they have any guardians besides Allah; the punishment shall be doubled for them, they could not bear to hear and they did not see.
أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 21
آنان کساني هستند که سرمايه وجود خود را از دست داده‌اند؛ و تمام معبودهاي دروغين از نظرشان گم شدند...
These are they who have lost their souls, and what they forged is gone from them.
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ 22
(به ناچار) آنها در سراي آخرت، قطعا از همه زيانکارترند!
Truly in the hereafter they are the greatest losers.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 23
کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند!
Surely (as to) those who believe and do good and humble themselves to their Lord, these are the dwellers of the garden, in it they will abide.
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 24
حال اين دو گروه [= مؤمنان و منکران‌]، حال «نابينا و کر» و «بينا و شنوا» است؛ آيا اين دو، همانند يکديگرند؟! آيا پند نمي‌گيرند؟!
The likeness of the two parties is as the blind and the deaf and the seeing and the hearing: are they equal in condition? Will you not then mind?
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ 25
ما نوح را بسوي قومش فرستاديم (؛نخستين بار به آنها گفت): «من براي شما بيم‌دهنده‌اي آشکارم!
And certainly We sent Nuh to his people: Surely I am a plain warner for you:
أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ 26
جز «الله» [= خداي يگانه يکتا] را نپرستيد؛ زيرا بر شما از عذاب روز دردناکي مي‌ترسم!
That you shall not serve any but Allah, surely I fear for you the punishment of a painful day.
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ وَ ما نَرى لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ 27
اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشري همچون خودمان نمي‌بينيم! و کساني را که از تو پيروي کرده‌اند، جز گروهي اراذل ساده‌لوح، مشاهده نمي‌کنيم؛ و براي شما فضيلتي نسبت به خود نمي‌بينيم؛ بلکه شما را دروغگو تصور مي‌کنيم!»
But the chiefs of those who disbelieved from among his people said: We do not consider you but a mortal like ourselves, and we do not see any have followed you but those who are the meanest of us at first thought and we do not see in you any excellence over us; nay, we deem you liars.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ 28
(نوح) گفت: «اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتي به من داده باشد -و بر شما مخفي مانده- (آيا باز هم رسالت مرا انکار مي‌کنيد)؟! آيا ما مي‌توانيم شما را به پذيرش اين دليل روشن مجبور سازيم، با اينکه شما کراهت داريد؟!
He said: O my people! tell me if I have with me clear proof from my Lord, and He has granted me mercy from Himself and it has been made obscure to you; shall we constrain you to (accept) it while you are averse from it?
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ 29
اي قوم! من به خاطر اين دعوت، اجر و پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ايمان آورده‌اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمي‌کنم؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قيامت، خصم من خواهند بود؛) ولي شما را قوم جاهلي مي‌بينم!
And, O my people! I ask you not for wealth in return for it; my reward is only with Allah and I am not going to drive away those who believe; surely they shall meet their Lord, but I consider you a people who are ignorant:
وَ يا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 30
اي قوم! چه کسي مرا در برابر (مجازات) خدا ياري مي‌دهد اگر آنان را طرد کنم؟! آيا انديشه نمي‌کنيد؟!
And, O my people! who will help me against Allah if I drive them away? Will you not then mind?
وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ 31
من هرگز به شما نمي‌گويم خزائن الهي نزد من است! و غيب هم نمي‌دانم! و نمي‌گويم من فرشته‌ام! و (نيز) نمي‌گويم کساني که در نظر شما خوار مي‌آيند، خداوند خيري به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است! (با اين حال، اگر آنها را برانم،) در اين صورت از ستمکاران خواهم بود!»
And I do not say to you that I have the treasures of Allah and I do not know the unseen, nor do I say that I am an angel, nor do I say about those whom your eyes hold in mean estimation (that) Allah will never grant them (any) good-- Allah knows best what is in their souls-- for then most surely I should be of the unjust.
قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 32
گفتند: «اي نوح! با ما جر و بحث کردي، و زياد هم جر و بحث کردي! (بس است!) اکنون اگر راستي مي‌گويي، آنچه را (از عذاب الهي) به ما وعده مي‌دهي بياور!»
They said: O Nuh! indeed you have disputed with us and lengthened dispute with us, therefore bring to us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.
قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ 33
(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند، خواهد آورد؛ و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهيد داشت!
He said: Allah only will bring it to you if He please, and you will not escape:
وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 34
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودي به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوي او بازگشت داده مي‌شويد.»
And if I intend to give you good advice, my advice will not profit you if Allah intended that He should leave you to go astray; He is your Lord, and to Him shall you be returned.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ 35
(مشرکان) مي‌گويند: «او [= محمد (ص)] اين سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: «اگر من اينها را از پيش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است؛ ولي من از گناهان شما بيزارم!»
Or do they say: He has forged it? Say: If I have forged it, on me is my guilt, and I am clear of that of which you are guilty.
وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ 36
به نوح وحي شد که: «جز آنها که (تاکنون) ايمان آورده‌اند، ديگر هيچ کس از قوم تو ايمان نخواهد آورد! پس، از کارهايي که مي‌کردند، غمگين مباش!
And it was revealed to Nuh: That none of your people will believe except those who have already believed, therefore do not grieve at what they do:
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ 37
و (اکنون) در حضور ما و طبق وحي ما، کشتي بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدني هستند!»
And make the ark before Our eyes and (according to) Our revelation, and do not speak to Me in respect of those who are unjust; surely they shall be drowned.
وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ 38
او مشغول ساختن کشتي بود، و هر زمان گروهي از اشراف قومش بر او مي‌گذشتند، او را مسخره مي‌کردند؛ (ولي نوح) گفت: «اگر ما را مسخره مي‌کنيد، ما نيز شما را همين‌گونه مسخره خواهيم کرد!
And he began to make the ark; and whenever the chiefs from among his people passed by him they laughed at him. He said: If you laugh at us, surely we too laugh at you as you laugh (at us).
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ 39
بزودي خواهيد دانست چه کسي عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!»
So shall you know who it is on whom will come a chastisement which will disgrace him, and on whom will lasting chastisement come down.
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ 40
(اين وضع همچنان ادامه يافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسيد، و تنور جوشيدن گرفت؛ (به نوح) گفتيم: «از هر جفتي از حيوانات (از نر و ماده) يک زوج در آن (کشتي) حمل کن! همچنين خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده [= همسر و يکي از فرزندانت‌]- و همچنين مؤمنان را!» اما جز عده کمي همراه او ايمان نياوردند!
Until when Our command came and water came forth from the valley, We said: Carry in it two of all things, a pair, and your own family-- except those against whom the word has already gone forth, and those who believe. And there believed not with him but a few.
وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 41
او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شويد! و هنگام حرکت و توقف کشتي، ياد او کنيد، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!»
And he said: Embark in it, in the name of Allah be its sailing and its anchoring; most surely my Lord is Forgiving, Merciful.
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ 42
و آن کشتي، آنها را از ميان امواجي همچون کوه‌ها حرکت ميداد؛ (در اين هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشه‌اي بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!»
And it moved on with them amid waves like mountains; and Nuh called out to his son, and he was aloof: O my son! embark with us and be not with the unbelievers.
قالَ سَآوِي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ 43
گفت: «بزودي به کوهي پناه ميبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هيچ نگهداري در برابر فرمان خدا نيسست؛ مگر آن کس را که او رحم کند!» در اين هنگام، موج در ميان آن دو حايل شد؛ و او در زمره غرق‌شدگان قرار گرفت!
He said: I will betake myself for refuge to a mountain that shall protect me from the water. Nuh said: There is no protector today from Allah's punishment but He Who has mercy; and a wave intervened between them, so he was of the drowned.
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 44
و گفته شد: «اي زمين، آبت را فرو بر! و اي آسمان، خودداري کن! و آب فرو نشست و کار پايان يافت و (کشتي) بر (دامنه کوه) جودي، پهلو گرفت؛ و (در اين هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)»
And it was said: O earth, swallow down your water, and O cloud, clear away; and the water was made to abate and the affair was decided, and the ark rested on the Judi, and it was said: Away with the unjust people.
وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ 45
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکم‌کنندگان برتري!»
And Nuh cried out to his Lord and said: My Lord! surely my son is of my family, and Thy promise is surely true, and Thou art the most just of the judges.
قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ 46
فرمود: «اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است [= فرد ناشايسته‌اي است‌]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستي، از من مخواه! من به تو اندرز مي‌دهم تا از جاهلان نباشي!!»
He said: O Nuh! surely he is not of your family; surely he is (the doer of) other than good deeds, therefore ask not of Me that of which you have no knowledge; surely I admonish you lest you may be of the ignorant
قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ 47
عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه مي‌برم که از تو چيزي بخواهم که از آن آگاهي ندارم! و اگر مرا نبخشي، و بر من رحم نکني، از زيانکاران خواهم بود!»
He said: My Lord! I seek refuge in Thee from asking Thee that of which I have no knowledge; and if Thou shouldst not forgive me and have mercy on me, I should be of the losers.
قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ 48
(به نوح) گفته شد: «اي نوح! با سلامت و برکاتي از ناحيه ما بر تو و بر تمام امتهايي که با تواند، فرود آي! و امتهاي نيز هستند که ما آنها را از نعمتها بهره‌مند خواهيم ساخت، سپس عذاب دردناکي از سوي ما به آنها مي‌رسد (،چرا که اين نعمتها را کفران مي‌کنند!)»
It was said: O Nuh! descend with peace from Us and blessings on you and on the people from among those who are with you, and there shall be nations whom We will afford provisions, then a painful punishment from Us shall afflict them.
تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ 49
اينها از خبرهاي غيب است که به تو (اي پيامبر) وحي مي‌کنيم؛ نه تو، و نه قومت، اينها را پيش از اين نمي‌دانستيد! بنابر اين، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهيزگاران است!
These are announcements relating to the unseen which We reveal to you, you did not know them-- (neither) you nor your people-- before this; therefore be patient; surely the end is for those who guard (against evil).
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ 50
(ما) به سوي (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستاديم؛ (به آنها) گفت: «اي قوم من! خدا را پرستش کنيد، که معبودي جز او براي شما نيست! شما فقط تهمت مي‌زنيد (و بتها را شريک او مي‌خوانيد)!
And to Ad (We sent) their brother Hud. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than He; you are nothing but forgers (of lies).
يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ 51
اي قوم من! من از شما براي اين (رسالت)، پاداشي نمي‌طلبم؛ پاداش من، تنها بر کسي است که مرا آفريده است؛ آيا نمي‌فهميد؟!
O my people! I do not ask of you any reward for it; my reward is only with Him Who created me; do you not then understand?
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ 52
و اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنيد، سپس به سوي او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پي در پي بر شما بفرستد؛ و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد! و گنهکارانه، روي (از حق) بر نتابيد!»
And, O my people! ask forgiveness of your Lord, then turn to Him; He will send on you clouds pouring down abundance of rain and add strength to your strength, and do not turn back guilty.
قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ 53
گفتند: «اي هود! تو دليل روشني براي ما نياورده‌اي! و ما خدايان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهيم کرد! و ما (اصلا) به تو ايمان نمي‌آوريم!
They said: O Hud! you have not brought to us any clear argument and we are not going to desert our gods for your word, and we are not believers in you:
إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ 54
ما (درباره تو) فقط مي‌گوييم: بعضي از خدايان ما، به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده)اند!» (هود) گفت: «من خدا را به شهادت مي‌طلبم، شما نيز گواه باشيد که من بيزارم از آنچه شريک (خدا) قرارمي‌دهيد...
We cannot say aught but that some of our gods have smitten you with evil. He said: Surely I call Allah to witness, and do you bear witness too, that I am clear of what you associate (with Allah).
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ 55
از آنچه غير او (مي‌پرستيد)! حال که چنين است، همگي براي من نقشه بکشيد؛ و مرا مهلت ندهيد! (اما بدانيد کاري از دست شما ساخته نيست!)
Besides Him, therefore scheme against me all together; then give me no respite:
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 56
من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کرده‌ام! هيچ جنبنده‌اي نيست مگر اينکه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه‌اي با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است!
Surely I rely on Allah, my Lord and your Lord; there is no living creature but He holds it by its forelock; surely my Lord is on the right path.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ 57
پس اگر روي برگردانيد، من رسالتي را که مأمور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه ديگري را جانشين شما مي‌کند؛ و شما کمترين ضرري به او نمي‌رسايند؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است!»
But if you turn back, then indeed I have delivered to you the message with which I have been sent to you, and my Lord will bring another people in your place, and you cannot do Him any harm; surely my Lord is the Preserver of all things.
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ نَجَّيْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ 58
و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، «هود» و کساني را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم؛ و آنها را از عذاب شديد، رهايي بخشيديم!
And when Our decree came to pass, We delivered Hud and those who believed with him with mercy from Us, and We delivered them from a hard chastisement.
وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ 59
و اين قوم «عاد» بود که آيات پروردگارشان را انکار کردند؛ و پيامبران او را معصيت نمودند؛ و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پيروي کردند!
And this was Ad; they denied the communications of their Lord, and disobeyed His apostles and followed the bidding of every insolent opposer (of truth).
وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ 60
آنان، در اين دنيا و روز قيامت، لعنت (و نام ننگيني) بدنبال دارند! بدانيد «عاد»نسبت به پروردگارشان کفر ورزيدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خير و سعادت)!
And they were overtaken by curse in this world and on the resurrection day; now surely Ad disbelieved in their Lord; now surely, away with Ad, the people of Hud.
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ 61
و بسوي قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! خدا را پرستش کنيد، که معبودي جز او براي شما نيست! اوست که شما را از زمين آفريد، و آبادي آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد، که پروردگارم (به بندگان خود) نزديک، و اجابت‌کننده (خواسته‌هاي آنها) است!»
And to Samood (We sent) their brother Salih. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than He; He brought you into being from the earth, and made you dwell in it, therefore ask forgiveness of Him, then turn to Him; surely my Lord is Nigh, Answering.
قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ 62
گفتند: «اي صالح! تو پيش از اين، مايه اميد ما بودي! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند، نهي مي‌کني؟! در حالي که ما، در مورد آنچه به سوي آن دعوتمان مي‌کني، در شک و ترديد هستيم!»
They said: O Salih! surely you were one amongst us in whom great expectations were placed before this; do you (now) forbid us from worshipping what our fathers worshipped? And as to that which you call us to, most surely we are in disquieting doubt.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ 63
گفت: «اي قوم! اگر من دليل آشکاري از پروردگارم داشته باشم، و رحمتي از جانب خود به من داده باشد (،مي‌توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچي کنم)؟! اگر من نافرماني او کنم، چه کسي مي‌تواند مرا در برابر وي ياري دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمينان به زيانکار بودنتان، چيزي بر من نمي‌افزايد!
He said: O my people! tell me if I have clear proof from my Lord and He has granted to me mercy from Himself-- who will then help me against Allah if I disobey Him? Therefore you do not add to me other than loss:
وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ 64
اي قوم من! اين «ناقه» خداوند است، که براي شما نشانه‌اي است؛ بگذاريد در زمين خدا به چرا مشغول شود؛ هيچ گونه آزاري به آن نرسانيد، که بزودي عذاب خدا شما را خواهد گرفت!»
And, O my people! this will be (as) Allah's she-camel for you, a sign; therefore leave her to pasture on Allah's earth and do not touch her with evil, for then a near chastisement will overtake you.
فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ 65
(اما) آنها آن (ناقه) را از پاي در آوردند! و (صالح به آنها) گفت: «(مهلت شما تمام شد!) سه روز در خانه‌هايتان بهره‌مند گرديد؛ (و بعد از آن، عذاب الهي فرا خواهد رسيد؛) اين وعده‌اي است که دروغ نخواهد بود!»
But they slew her, so he said: Enjoy yourselves in your abode for three days, that is a promise not to be belied.
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ 66
و هنگامي که فرمان (مجازات) ما فرا رسيد، صالح و کساني را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوايي آن روز، رهايي بخشيديم؛ چرا که پروردگارت قوي و شکست ناپذير است!
So when Our decree came to pass, We delivered Salih and those who believed with him by mercy from Us, and (We saved them) from the disgrace of that day; surely your Lord is the Strong, the Mighty.
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ 67
و کساني را که ستم کرده بودند، صيحه (آسماني) فروگرفت؛ و در خانه‌هايشان به روي افتادند و مردند...
And the rumbling overtook those who were unjust, so they became motionless bodies in their abodes,
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ 68
آنچنان که گويي هرگز ساکن آن ديار نبودند! بدانيد قوم ثمود، پروردگارشان را انکار کردند! دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار)!
As though they had never dwelt in them; now surely did Samood disbelieve in their Lord; now surely, away with Samood.
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ 69
فرستادگان ما [= فرشتگان‌] براي ابراهيم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» (او نيز) گفت: «سلام!» و طولي نکشيد که گوساله برياني (براي آنها) آورد.
And certainly Our apostles came to Ibrahim with good news. They said: Peace. Peace, said he, and he made no delay in bringing a roasted calf.
فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ 70
(اما) هنگامي که ديد دست آنها به آن نمي‌رسد (و از آن نمي‌خورند، کار) آنها را زشت شمرد؛ و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوي قوم لوط فرستاده شده‌ايم!»
But when he saw that their hands were not extended towards it, he deemed them strange and conceived fear of them. They said: Fear not, surely we are sent to Lut's people.
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ 71
و همسرش ايستاده بود، (از خوشحالي) خنديد؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او يعقوب داديم.
And his wife was standing (by), so she laughed, then We gave her the good news of Ishaq and after Ishaq of (a son's son) Yaqoub.
قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ 72
گفت: «اي واي بر من! آيا من فرزند مي‌آورم در حالي که پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردي است؟! اين راستي چيز عجيبي است!»
She said: O wonder! shall I bear a son when I am an extremely old woman and this my husband an extremely old man? Most surely this is a wonderful thing.
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ 73
گفتند: «آيا از فرمان خدا تعجب ميکني؟! اين رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!»
They said: Do you wonder at Allah's bidding? The mercy of Allah and His blessings are on you, O people of the house, surely He is Praised, Glorious.
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ 74
هنگامي که ترس ابراهيم فرو نشست، و بشارت به او رسيد، درباره قوم لوط با ما مجادله مي‌کرد...
So when fear had gone away from Ibrahim and good news came to him, he began to plead with Us for Lut's people.
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ 75
چرا که ابراهيم، بردبار و دلسوز و بازگشت‌کننده (بسوي خدا) بود!
Most surely Ibrahim was forbearing, tender-hearted, oft-returning (to Allah):
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ 76
اي ابراهيم! از اين (درخواست) صرف‌نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و بطور قطع عذاب (الهي) به سراغ آنها مي‌آيد؛ و برگشت ندارد!
O Ibrahim! leave off this, surely the decree of your Lord has come to pass, and surely there must come to them a chastisement that cannot be averted.
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ 77
و هنگامي که رسولان ما [= فرشتگان عذاب‌] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پريشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختي است!» (زيرا آنها را نشناخت؛ و ترسيد قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)
And when Our apostles came to Lut, he was grieved for them, and he lacked strength to protect them, and said: This is a hard day.
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ 78
قوم او (بقصد مزاحمت ميهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلا کارهاي بد انجام مي‌دادند- گفت: «اي قوم من! اينها دختران منند؛ براي شما پاکيزه‌ترند! (با آنها ازدواج کنيد؛ و از زشتکاري چشم بپوشيد!) از خدا بترسيد؛ و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد! آيا در ميان شما يک مرد فهميده و آگاه وجود ندارد؟!»
And his people came to him, (as if) rushed on towards him, and already they did evil deeds. He said: O my people! these are my daughters-- they are purer for you, so guard against (the punishment of) Allah and do not disgrace me with regard to my guests; is there not among you one right-minded man?
قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ 79
گفتند: «تو که مي‌داني ما تمايلي به دختران تو نداريم؛ و خوب مي‌داني ما چه مي‌خواهيم!»
They said: Certainly you know that we have no claim on your daughters, and most surely you know what we desire.
قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ 80
گفت: «(افسوس!) اي کاش در برابر شما قدرتي داشتم؛ يا تکيه‌گاه و پشتيبان محکمي در اختيار من بود! (آنگاه مي‌دانستم با شما زشت‌سيرتان ددمنش چه کنم!)»
He said: Ah! that I had power to suppress you, rather I shall have recourse to a strong support.
قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ 81
(فرشتگان عذاب) گفتند: «اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم! آنها هرگز دسترسي به تو پيدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‌ات را (از اين شهر) حرکت ده! و هيچ يک از شما پشت سرش را نگاه نکند؛ مگر همسرت، که او هم به همان بلايي که آنها گرفتار مي‌شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است؛ آيا صبح نزديک نيست؟!»
They said: O Lut! we are the apostles of your Lord; they shall by no means reach you; so remove your followers in a part of the night-- and let none of you turn back-- except your wife, for surely whatsoever befalls them shall befall her; surely their appointed time is the morning; is not the morning nigh?
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ 82
و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، آن (شهر و ديار) را زير و رو کرديم؛ و باراني از سنگ [= گلهاي متحجر] متراکم بر روي هم، بر آنها نازل نموديم...
So when Our decree came to pass, We turned them upside down and rained down upon them stones, of what had been decreed, one after another.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ 83
(سنگهايي که) نزد پروردگارت نشاندار بود؛ و آن، (از ساير) ستمگران دور نيست!
Marked (for punishment) with your Lord and it is not far off from the unjust.
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ 84
و بسوي «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ گفت: «اي قوم من! خدا را پرستش کنيد، که جز او، معبود ديگري براي شما نيست! پيمانه و وزن را کم نکنيد (و دست به کم‌فروشي نزنيد)! من (هم اکنون) شما را در نعمت مي‌بينم؛ (ولي) از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناکم!
And to Madyan (We sent) their brother Shu'aib. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than He, and do not give short measure and weight: surely I see you in prosperity and surely I fear for you the punishment of an all-encompassing day.
وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 85
و اي قوم من! پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد! و بر اشياء (و اجناس) مردم، عيب نگذاريد؛ و از حق آنان نکاهيد! و در زمين به فساد نکوشيد!
And, O my people! give full measure and weight fairly, and defraud not men their things, and do not act corruptly in the land, making mischief:
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ 86
آنچه خداوند براي شما باقي گذارده (از سرمايه‌هاي حلال)، برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد! و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ايمان) نيستم!
What remains with Allah is better for you if you are believers, and I am not a keeper over you.
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ 87
گفتند: «اي شعيب! آيا نمازت به تو دستور مي‌دهد که آنچه را پدرانمان مي‌پرستيدند، ترک کنيم؛ يا آنچه را مي‌خواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟! تو که مرد بردبار و فهميده‌اي هستي!»
They said: O Shu'aib! does your prayer enjoin you that we should forsake what our fathers worshipped or that we should not do what we please with regard to our property? Forsooth you are the forbearing, the right-directing one.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ 88
گفت: «اي قوم! به من بگوييد، هرگاه من دليل آشکاري از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبي به من داده باشد، (آيا مي‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمي‌خواهم چيزي که شما را از آن باز مي‌دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانايي دارم- نمي‌خواهم! و توفيق من، جز به خدا نيست! بر او توکل کردم؛ و به سوي او بازمي‌گردم!
He said: O my people! have you considered if I have a clear proof from my Lord and He has given me a goodly sustenance from Himself, and I do not desire that in opposition to you I should betake myself to that which I forbid you: I desire nothing but reform so far as I am able, and with none but Allah is the direction of my affair to a right issue; on Him do I rely and to Him do I turn:
وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ 89
و اي قوم من! دشمني و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتي که قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد! و قوم لوط از شما چندان دور نيست!
And, O my people! let not opposition to me make you guilty so that there may befall you the like of what befell the people of Nuh, or the people of Hud, or the people of Salih, nor are the people of Lut far off from you;
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ 90
از پروردگار خود، آمرزش بطلبيد؛ و به سوي او بازگرديد؛ که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه‌کار) است!»
And ask forgiveness of your Lord, then turn to Him; surely my Lord is Merciful, Loving-kind.
قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثِيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فِينا ضَعِيفاً وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ 91
گفتند: «اي شعيب! بسياري از آنچه را مي‌گويي، ما نمي‌فهميم! و ما تو را در ميان خود، ضعيف مي‌يابيم؛ و اگر (بخاطر) قبيله کوچکت نبود، تو را سنگسار مي‌کرديم؛ و تو در برابر ما قدرتي نداري!»
They said: O Shu'aib! we do not understand much of what you say and most surely we see you to be weak among us, and were it not for your family we would surely stone you, and you are not mighty against us.
قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِما تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ 92
گفت: «اي قوم! آيا قبيله کوچک من، نزد شما عزيزتر از خداوند است؟! در حالي که (فرمان) او را پشت سر انداخته‌ايد! پروردگارم به آنچه انجام مي‌دهيد، احاطه دارد (و آگاه است)!
He said: O my people! is my family more esteemed by you than Allah? And you neglect Him as a thing cast behind your back; surely my Lord encompasses what you do:
وَ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كاذِبٌ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ 93
اي قوم! هر کاري از دستتان ساخته است، انجام دهيد، من هم کار خود را خواهم کرد؛ و بزودي خواهيد دانست چه کسي عذاب خوارکننده به سراغش مي‌آيد، و چه کسي دروغگوست! شما انتظار بکشيد، من هم در انتظارم!»
And, O my people! act according to your ability, I too am acting; you will come to know soon who it is on whom will light the punishment that will disgrace him and who it is that is a liar, and watch, surely I too am watching with you.
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ 94
و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم؛ و آنها را که ستم کردند، صيحه (آسماني) فرو گرفت؛ و در ديار خود، به رو افتادند (و مردند)...
And when Our decree came to pass We delivered Shu'aib, and those who believed with him by mercy from Us, and the rumbling overtook those who were unjust so they became motionless bodies in their abodes,
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ 95
آنچنان که گويي هرگز از ساکنان آن (ديار) نبودند! دور باد مدين (و اهل آن) از رحمت خدا، همان گونه که قوم ثمود دور شدند!
As though they had never dwelt in them; now surely perdition overtook Madyan as had perished Samood.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ 96
ما، موسي را با آيات خود و دليل آشکاري فرستاديم...
And certainly We sent Musa with Our communications and a clear authority,
إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ 97
بسوي فرعون و اطرافيانش؛ اما آنها از فرمان فرعون پيروي کردند؛ در حالي که فرمان فرعون، مايه رشد و نجات نبود!
To Firon and his chiefs, but they followed the bidding of Firon, and Firon's bidding was not right-directing.
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ 98
روز قيامت، او در پيشاپيش قومش خواهد بود؛ و (به جاي چشمه‌هاي زلال بهشت) آنها را وارد آتش مي‌کند! و چه بد آبشخوري است (آتش)، که بر آن وارد مي‌شوند!
He shall lead his people on the resurrection day, and bring them down to the fire; and evil the place to which they are brought.
وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ 99
آنان در اين جهان و روز قيامت، لعنتي بدنبال دارند؛ و چه بد عطايي است (لعن و دوري از رحمت خدا)، که نصيب آنان مي‌شود!
And they are overtaken by curse in this (world), and on the resurrection day, evil the gift which shall be given.
ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ 100
اين از اخبار شهرها و آباديهاست که ما براي تو بازگو مي‌کنيم؛ که بعضي (هنوز) برپا هستند، و بعضي درو شده‌اند (و از ميان رفته‌اند)!
This is an account of (the fate of) the towns which We relate to you; of them are some that stand and (others) mown down.
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ ما زادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ 101
ما به آنها ستم نکرديم؛ بلکه آنها خودشان بر خويشتن ستم روا داشتند! و هنگامي که فرمان مجازات الهي فرا رسيد، معبوداني را که غير از خدا مي‌خواندند، آنها را ياري نکردند؛ و جز بر هلاکت آنان نيفزودند!
And We did not do them injustice, but they were unjust to themselves, so their gods whom they called upon besides Allah did not avail them aught when the decree of your Lord came to pass; and they added but to their ruin.
وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ 102
و اينچنين است مجازات پروردگار تو، هنگامي که شهرها و آباديهاي ظالم را مجازات مي‌کند! (آري،) مجازات او، دردناک و شديد است!
And such is the punishment of your Lord when He punishes the towns while they are unjust; surely His punishment is painful, severe.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ 103
در اين، نشانه‌اي است براي کسي که از عذاب آخرت مي‌ترسد؛ همان روزي است که مردم در آن جمع مي‌شوند، و روزي که همه آن را مشاهده مي‌کنند.
Most surely there is a sign in this for him who fears the chastisement of the hereafter; this is a day on which the people shall be gathered together and this is a day that shall be witnessed.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ 104
و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودي، تأخير نمي‌اندازيم!
And We do not delay it but to an appointed term.
يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ 105
آن روز که (قيامت و زمان مجازات) فرا رسد، هيچ کس جز به اجازه او سخن نمي‌گويد؛ گروهي بدبختند و گروهي خوشبخت!
On the day when it shall come, no soul shall speak except with His permission, then (some) of them shall be unhappy and (others) happy.
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ 106
اما آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و براي آنان در آنجا، «زفير» و «شهيق» [= ناله‌هاي طولاني دم و بازدم‌] است...
So as to those who are unhappy, they shall be in the fire; for them shall be sighing and groaning in it:
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ 107
جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مي‌دهد!
Abiding therein so long as the heavens and the earth endure, except as your Lord please; surely your Lord is the mighty doer of what He intends.
وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ 108
اما آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششي است قطع نشدني!
And as to those who are made happy, they shall be in the garden, abiding in it as long as the heavens and the earth endure, except as your Lord please; a gift which shall never be cut off.
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ 109
پس شک و ترديدي (در باطل بودن) معبودهايي که آنها مي‌پرستند، به خود راه مده! آنها همان‌گونه اين معبودها را پرستش مي‌کنند که پدرانشان قبلا مي‌پرستيدند، و ما نصيب آنان را بي‌کم و کاست خواهيم داد!
Therefore be not in doubt as to what these worship; they do not worship but as their fathers worshipped before; and most surely We will pay them back in full their portion undiminished.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ 110
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ سپس در آن اختلاف شد؛ و اگر فرمان قبلي خدا (در زمينه آزمايش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در ميان آنان داوري مي‌شد! و آنها (هنوز) در شک‌اند، شکي آميخته به بدگماني!
And certainly We gave the book to Musa, but it was gone against; and had not a word gone forth from your Lord, the matter would surely have been decided between them; and surely they are in a disquieting doubt about it.
وَ إِنَّ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 111
و پروردگارت اعمال هر يک را بي‌کم و کاست به آنها خواهد داد؛ او به آنچه عمل مي‌کنند آگاه است!
And your Lord will most surely pay back to all their deeds in full; surely He is aware of what they do.
فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 112
پس همان‌گونه که فرمان يافته‌اي، استقامت کن؛ و همچنين کساني که با تو بسوي خدا آمده‌اند (بايد استقامت کنند)! و طغيان نکنيد، که خداوند آنچه را انجام مي‌دهيد مي‌بيند!
Continue then in the right way as you are commanded, as also he who has turned (to Allah) with you, and be not inordinate (O men!), surely He sees what you do.
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ 113
و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب مي‌شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولي و سرپرستي جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياري نمي‌شويد!
And do not incline to those who are unjust, lest the fire touch you, and you have no guardians besides Allah, then you shall not be helped.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ 114
در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مي‌برند؛ اين تذکري است براي کساني که اهل تذکرند!
And keep up prayer in the two parts of the day and in the first hours of the night; surely good deeds take away evil deeds this is a reminder to the mindful.
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 115
و شکيبايي کن، که خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نخواهد کرد!
And be patient, for surely Allah does not waste the reward of the good-doers.
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ 116
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتي نبودند که از فساد در زمين جلوگيري کنند؟! مگر اندکي از آنها، که نجاتشان داديم! و آنان که ستم مي‌کردند، از تنعم و کامجوئي پيروي کردند؛ و گناهکار بودند (و نابود شدند)!
But why were there not among the generations before you those possessing understanding, who should have forbidden the making of mischief in the earth, except a few of those whom We delivered from among them? And those who were unjust went after what they are made to enjoy of plenty, and they were guilty.
وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ 117
و چنين نبود که پروردگارت آباديها را بظلم و ستم نابود کند در حالي که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند!
And it did not beseem your Lord to have destroyed the towns tyrannously, while their people acted well.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ 118
و اگر پروردگارت مي‌خواست، همه مردم را يک امت (بدون هيچ گونه اختلاف) قرار مي‌داد؛ ولي آنها همواره مختلفند...
And if your Lord had pleased He would certainly have made people a single nation, and they shall continue to differ.
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ 119
مگر کسي را که پروردگارت رحم کند! و براي همين (پذيرش رحمت) آنها را آفريد! و فرمان پروردگارت قطعي شده که: جهنم را از همه (سرکشان و طاغيان) جن و انس پر خواهم کرد!
Except those on whom your Lord has mercy; and for this did He create them; and the word of your Lord is fulfilled: Certainly I will fill hell with the jinn and the men, all together.
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ 120
ما از هر يک از سرگذشتهاي انبيا براي تو بازگو کرديم، تا به وسيله آن، قلبت را آرامش بخشيم؛ و اراده‌ات قوي گردد. و در اين (اخبار و سرگذشتها،) براي تو حق، و براي مؤمنان موعظه و تذکر آمده است.
And all we relate to you of the accounts of the apostles is to strengthen your heart therewith; and in this has come to you the truth and an admonition, and a reminder to the believers.
وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ 121
و به آنها که ايمان نمي‌آورند، بگو: «هر چه در قدرت داريد، انجام دهيد! ما هم انجام مي‌دهيم!
And say to those who do not believe: Act according to your state; surely we too are acting.
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ 122
و انتظار بکشيد! ما هم منتظريم!
And wait; surely we are waiting also.
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 123
و (آگاهي از) غيب (و اسرار نهان) آسمانها و زمين، تنها از آن خداست؛ و همه کارها به سوي او بازمي‌گردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهايي که مي‌کنيد، هرگز غافل نيست!
And Allah's is the unseen in the heavens and the earth, and to Him is returned the whole of the affair; therefore serve Him and rely on Him, and your Lord is not heedless of what you do.

تذهیب
یوسف
تذهیب

الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ 1
الر، آن آيات کتاب آشکار است!
Alif Lam Ra. These are the verses of the Book that makes (things) manifest.
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 2
ما آن را قرآني عربي نازل کرديم، شايد شما درک کنيد (و بينديشيد)!
Surely We have revealed it-- an Arabic Quran-- that you may understand.
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ 3
ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن -که به تو وحي کرديم- بر تو بازگو مي‌کنيم؛ و مسلما پيش از اين، از آن خبر نداشتي!
We narrate to you the best of narratives, by Our revealing to you this Quran, though before this you were certainly one of those who did not know.
إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ 4
(به خاطر بياور) هنگامي را که يوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب ديدم که يازده ستاره، و خورشيد و ماه در برابرم سجده مي‌کنند!»
When Yusuf said to his father: O my father! surely I saw eleven stars and the sun and the moon-- I saw them making obeisance to me.
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ 5
گفت: «فرزندم! خواب خود را براي برادرانت بازگو مکن، که براي تو نقشه (خطرناکي) مي‌کشند؛ چرا که شيطان، دشمن آشکار انسان است!
He said: O my son! do not relate your vision to your brothers, lest they devise a plan against you; surely the Shaitan is an open enemy to man.
وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ يَعْقُوبَ كَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 6
و اين گونه پروردگارت تو را برمي‌گزيند؛ و از تعبير خوابها به تو مي‌آموزد؛ و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام و کامل مي‌کند، همان‌گونه که پيش از اين، بر پدرانت ابراهيم و اسحاق تمام کرد؛ به يقين، پروردگار تو دانا و حکيم است!»
And thus will your Lord choose you and teach you the interpretation of sayings and make His favor complete to you and to the children of Yaqoub, as He made it complete before to your fathers, Ibrahim and Ishaq; surely your Lord is Knowing, Wise.
لَقَدْ كانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلِينَ 7
در (داستان) يوسف و برادرانش، نشانه‌ها(ي هدايت) براي سؤال‌کنندگان بود!
Certainly in Yusuf and his brothers there are signs for the inquirers.
إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ 8
هنگامي که (برادران) گفتند: «يوسف و برادرش [= بنيامين‌] نزد پدر، از ما محبوبترند؛ در حالي که ما گروه نيرومندي هستيم! مسلما پدر ما، در گمراهي آشکاري است!
When they said: Certainly Yusuf and his brother are dearer to our father than we, though we are a (stronger) company; most surely our father is in manifest error:
اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ 9
يوسف را بکشيد؛ يا او را به سرزمين دوردستي بيفکنيد؛ تا توجه پدر، فقط به شما باشد؛ و بعد از آن، (از گناه خود توبه مي‌کنيد؛ و) افراد صالحي خواهيد بود!
Slay Yusuf or cast him (forth) into some land, so that your father's regard may be exclusively for you, and after that you may be a righteous people.
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ 10
يکي از آنها گفت: «يوسف را نکشيد! و اگر مي‌خواهيد کاري انجام دهيد، او را در نهانگاه چاه بيفکنيد؛ تا بعضي از قافله‌ها او را برگيرند (و با خود به مکان دوري ببرند)!»
A speaker from among them said: Do not slay Yusuf, and cast him down into the bottom of the pit if you must do (it), (so that) some of the travellers may pick him up.
قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ 11
(و براي انجام اين کار، برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: «پدرجان! چرا تو درباره (برادرمان) يوسف، به ما اطمينان نمي‌کني؟! در حالي که ما خيرخواه او هستيم!
They said: O our father! what reason have you that you do not trust in us with respect to Yusuf? And most surely we are his sincere well-wishers:
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ 12
فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاي کافي بخورد و تفريح کند؛ و ما نگهبان او هستيم!»
Send him with us tomorrow that he may enjoy himself and sport, and surely we will guard him well.
قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ 13
(پدر) گفت: «من از بردن او غمگين مي‌شوم؛ و از اين مي‌ترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشيد!»
He said: Surely it grieves me that you should take him off, and I fear lest the wolf devour him while you are heedless of him.
قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ 14
گفتند: «با اينکه ما گروه نيرومندي هستيم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زيانکاران خواهيم بود (و هرگز چنين چيزي) ممکن نيست!)»
They said: Surely if the wolf should devour him notwithstanding that we are a (strong) company, we should then certainly be losers.
فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 15
هنگامي که او را با خود بردند، و تصميم گرفتند وي را در مخفي‌گاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملي ساختند؛) و به او وحي فرستاديم که آنها را در آينده از اين کارشان با خبر خواهي ساخت؛ در حالي که آنها نمي‌دانند!
So when they had gone off with him and agreed that they should put him down at the bottom of the pit, and We revealed to him: You will most certainly inform them of this their affair while they do not perceive.
وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً يَبْكُونَ 16
(برادران يوسف) شب هنگام، گريان به سراغ پدر آمدند.
And they came to their father at nightfall, weeping.
قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ 17
گفتند: «اي پدر! ما رفتيم و مشغول مسابقه شديم، و يوسف را نزد اثاث خود گذارديم؛ و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهي کرد، هر چند راستگو باشيم!»
They said: O our father! surely we went off racing and left Yusuf by our goods, so the wolf devoured him, and you will not believe us though we are truthful.
وَ جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ 18
و پيراهن او را با خوني دروغين (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند؛ گفت: «هوسهاي نفساني شما اين کار را برايتان آراسته! من صبر جميل (و شکيبائي خالي از ناسپاسي) خواهم داشت؛ و در برابر آنچه مي‌گوييد، از خداوند ياري مي‌طلبم!»
And they brought his shirt with false blood upon it. He said: Nay, your souls have made the matter light for you, but patience is good and Allah is He Whose help is sought for against what you describe.
وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى دَلْوَهُ قالَ يا بُشْرى هذا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَعْمَلُونَ 19
و (در همين حال) کارواني فرا رسيد؛ و مأمور آب را (به سراغ آب) فرستادند؛ او دلو خود را در چاه افکند؛ (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! اين کودکي است (زيبا و دوست داشتني!)» و اين امر را بعنوان يک سرمايه از ديگران مخفي داشتند. و خداوند به آنچه آنها انجام مي‌دادند، آگاه بود.
And there came travellers and they sent their water-drawer and he let down his bucket. He said: O good news! this is a youth; and they concealed him as an article of merchandise, and Allah knew what they did.
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ 20
و (سرانجام،) او را به بهاي کمي -چند درهم- فروختند؛ و نسبت به( فروختن) او، بي رغبت بودند (؛چرا که مي‌ترسيدند رازشان فاش شود).
And they sold him for a small price, a few pieces of silver, and they showed no desire for him.
وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 21
و آن کس که او را از سرزمين مصر خريد [= عزيز مصر]، به همسرش گفت: «مقام وي را گرامي دار، شايد براي ما سودمند باشد؛ و يا او را بعنوان فرزند انتخاب کنيم!» و اينچنين يوسف را در آن سرزمين متمکن ساختيم! (ما اين کار را کرديم، تا او را بزرگ داريم؛ و) از علم تعبير خواب به او بياموزيم؛ خداوند بر کار خود پيروز است، ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
And the Egyptian who bought him said to his wife: Give him an honorable abode, maybe he will be useful to us, or we may adopt him as a son. And thus did We establish Yusuf in the land and that We might teach him the interpretation of sayings; and Allah is the master of His affair, but most people do not know.
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 22
و هنگامي که به بلوغ و قوت رسيد، ما «حکم» [= نبوت‌] و «علم» به او داديم؛ و اينچنين نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
And when he had attained his maturity, We gave him wisdom and knowledge: and thus do We reward those who do good.
وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ 23
و آن زن که يوسف در خانه او بود، از او تمناي کامجويي کرد؛ درها را بست و گفت: «بيا (بسوي آنچه براي تو مهياست!)» (يوسف) گفت: «پناه مي‌برم به خدا! او [= عزيز مصر] صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامي داشته؛ (آيا ممکن است به او ظلم و خيانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمي‌شوند!»
And she in whose house he was sought to make himself yield (to her), and she made fast the doors and said: Come forward. He said: I seek Allah's refuge, surely my Lord made good my abode: Surely the unjust do not prosper.
وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ 24
آن زن قصد او کرد؛ و او نيز -اگر برهان پروردگار را نمي‌ديد- قصد وي مي‌نمود! اينچنين کرديم تا بدي و فحشا را از او دور سازيم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!
And certainly she made for him, and he would have made for her, were it not that he had seen the manifest evidence of his Lord; thus (it was) that We might turn away from him evil and indecency, surely he was one of Our sincere servants.
وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلاَّ أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ 25
و هر دو به سوي در، دويدند (در حالي که همسر عزيز، يوسف را تعقيب مي‌کرد)؛ و پيراهن او را از پشت (کشيد و) پاره کرد. و در اين هنگام، آقاي آن زن را دم در يافتند! آن زن گفت: «کيفر کسي که بخواهد نسبت به اهل تو خيانت کند، جز زندان و يا عذاب دردناک، چه خواهد بود؟!»
And they both hastened to the door, and she rent his shirt from behind and they met her husband at the door. She said: What is the punishment of him who intends evil to your wife except imprisonment or a painful chastisement?
قالَ هِيَ راوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ 26
(يوسف) گفت: «او مرا با اصرار به سوي خود دعوت کرد!» و در اين هنگام، شاهدي از خانواده آن زن شهادت داد که: «اگر پيراهن او از پيش رو پاره شده، آن آن راست مي‌گويد، و او از دروغگويان است.
He said: She sought to make me yield (to her); and a witness of her own family bore witness: If his shirt is rent from front, she speaks the truth and he is one of the liars:
وَ إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ 27
و اگر پيراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ مي‌گويد، و او از راستگويان است.»
And if his shirt is rent from behind, she tells a lie and he is one of the truthful.
فَلَمَّا رَأى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ 28
هنگامي که (عزيز مصر) ديد پيراهن او [= يوسف‌] از پشت پاره شده، گفت: «اين از مکر و حيله شما زنان است؛ که مکر و حيله شما زنان، عظيم است!
So when he saw his shirt rent from behind, he said: Surely it is a guile of you women; surely your guile is great:
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِينَ 29
يوسف از اين موضوع، صرف‌نظر کن! و تو اي زن نيز از گناهت استغفار کن، که از خطاکاران بودي!»
O Yusuf! turn aside from this; and (O my wife)! ask forgiveness for your fault, surely you are one of the wrong-doers.
وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 30
(اين جريان در شهر منعکس شد؛) گروهي از زنان شهر گفتند: «همسر عزيز، جوانش [= غلامش‌] را بسوي خود دعوت مي‌کند! عشق اين جوان، در اعماق قلبش نفوذ کرده، ما او را در گمراهي آشکاري مي‌بينيم!»
And women in the city said: The chiefs wife seeks her slave to yield himself (to her), surely he has affected her deeply with (his) love; most surely we see her in manifest error.
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَ آتَتْ كُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّيناً وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ 31
هنگامي که (همسر عزيز) از فکر آنها باخبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت کرد)؛ و براي آنها پشتي (گرانبها، و مجلس باشکوهي) فراهم ساخت؛ و به دست هر کدام، چاقويي (براي بريدن ميوه) داد؛ و در اين موقع (به يوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامي که چشمشان به او افتاد، او را بسيار بزرگ (و زيبا) شمردند؛ و (بي‌توجه) دستهاي خود را بريدند؛ و گفتند: «منزه است خدا! اين بشر نيست؛ اين يک فرشته بزرگوار است!»
So when she heard of their sly talk she sent for them and prepared for them a repast, and gave each of them a knife, and said (to Yusuf): Come forth to them. So when they saw him, they deemed him great, and cut their hands (in amazement), and said: Remote is Allah (from imperfection); this is not a mortal; this is but a noble angel.
قالَتْ فَذلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرِينَ 32
(همسر عزيز) گفت: «اين همان کسي است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کرديد! (آري،) من او را به خويشتن دعوت کردم؛ و او خودداري کرد! و اگر آنچه را دستور مي‌دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد؛ و مسلما خوار و ذليل خواهد شد!»
She said: This is he with respect to whom you blamed me, and certainly I sought his yielding himself (to me), but he abstained, and if he does not do what I bid him, he shall certainly be imprisoned, and he shall certainly be of those who are in a state of ignominy.
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ 33
(يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوي آن مي‌خوانند! و اگر مکر و نيرنگ آنها را از من باز نگرداني، بسوي آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»
He said: My Lord! the prison house is dearer to me than that to which they invite me; and if Thou turn not away their device from me, I will yearn towards them and become (one) of the ignorant.
فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 34
پروردگارش دعاي او را اجابت کرد؛ و مکر آنان را از او بگردانيد؛ چرا که او شنوا و داناست!
Thereupon his Lord accepted his prayer and turned away their guile from him; surely He is the Hearing, the Knowing.
ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآياتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ 35
و بعد از آنکه نشانه‌هاي (پاکي يوسف) را ديدند، تصميم گرفتند او را تا مدتي زنداني کنند!
Then it occurred to them after they had seen the signs that they should imprison him till a time.
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ 36
و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند؛ يکي از آن دو گفت: «من در خواب ديدم که (انگور براي) شراب مي‌فشارم!» و ديگري گفت: «من در خواب ديدم که نان بر سرم حمل مي‌کنم؛ و پرندگان از آن مي‌خورند؛ ما را از تعبير اين خواب آگاه کن که تو را از نيکوکاران مي‌بينيم.»
And two youths entered the prison with him. One of them said: I saw myself pressing wine. And the other said: I saw myself carrying bread on my head, of which birds ate. Inform us of its interpretation; surely we see you to be of the doers of good.
قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ 37
(يوسف) گفت: «پيش از آنکه جيره غذايي شما فرا رسد، شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت. اين، از دانشي است که پروردگارم به من آموخته است. من آيين قومي را که به خدا ايمان ندارند، و به سراي ديگر کافرند، ترک گفتم (و شايسته چنين موهبتي شدم)!
He said: There shall not come to you the food with which you are fed, but I will inform you both of its interpretation before it comes to you; this is of what my Lord has taught me; surely I have forsaken the religion of a people who do not believe in Allah, and they are deniers of the hereafter:
وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ 38
من از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروي کردم! براي ما شايسته نبود چيزي را همتاي خدا قرار دهيم؛ اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است؛ ولي بيشتر مردم شکرگزاري نمي‌کنند!
And I follow the religion of my fathers, Ibrahim and Ishaq and Yaqoub; it beseems us not that we should associate aught with Allah; this is by Allah's grace upon us and on mankind, but most people do not give thanks:
يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ 39
اي دوستان زنداني من! آيا خدايان پراکنده بهترند، يا خداوند يکتاي پيروز؟!
O my two mates of the prison! are sundry lords better or Allah the One, the Supreme?
ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 40
اين معبودهايي که غير از خدا مي‌پرستيد، چيزي جز اسمهائي (بي‌مسما) که شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‌ايد، نيست؛ خداوند هيچ دليلي بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غير از او را نپرستيد! اين است آيين پابرجا؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
You do not serve besides Him but names which you have named, you and your fathers; Allah has not sent down any authority for them; judgment is only Allah's; He has commanded that you shall not serve aught but Him; this is the right religion but most people do not know:
يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ 41
اي دوستان زنداني من! اما يکي از شما (دو نفر، آزاد مي‌شود؛ و) ساقي شراب براي صاحب خود خواهد شد؛ و اما ديگري به دار آويخته مي‌شود؛ و پرندگان از سر او مي‌خورند! و مطلبي که درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعي و حتمي است!»
O my two mates of the prison! as for one of you, he shall give his lord to drink wine; and as for the other, he shall be crucified, so that the birds shall eat from his head, the matter is decreed concerning which you inquired.
وَ قالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ 42
و به آن يکي از آن دو نفر، که مي‌دانست رهايي مي‌يابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] يادآوري کن!» ولي شيطان يادآوري او را نزد صاحبش از خاطر وي برد؛ و بدنبال آن، (يوسف) چند سال در زندان باقي ماند.
And he said to him whom he knew would be delivered of the two: Remember me with your lord; but the Shaitan caused him to forget mentioning (it) to his lord, so he remained in the prison a few years.
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ 43
پادشاه گفت: «من در خواب ديدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را مي‌خورند؛ و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکيده؛ (که خشکيده‌ها بر سبزها پيچيدند؛ و آنها را از بين بردند.) اي جمعيت اشراف! درباره خواب من نظر دهيد، اگر خواب را تعبير مي‌کنيد!»
And the king said: Surely I see seven fat kine which seven lean ones devoured; and seven green ears and (seven) others dry: O chiefs! explain to me my dream, if you can interpret the dream.
قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعالِمِينَ 44
گفتند: «خوابهاي پريشان و پراکنده‌اي است؛ و ما از تعبير اين گونه خوابها آگاه نيستيم!»
They said: Confused dreams, and we do not know the interpretation of dreams.
وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ 45
و يکي از آن دو که نجات يافته بود -و بعد از مدتي به خاطرش آمد- گفت: «من تأويل آن را به شما خبر مي‌دهم؛ مرا (به سراغ آن جوان زنداني) بفرستيد!»
And of the two (prisoners) he who had found deliverance and remembered after a long time said: I will inform you of its interpretation, so let me go:
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا فِي سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ 46
(او به زندان آمد، و چنين گفت:) يوسف، اي مرد بسيار راستگو! درباره اين خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر مي‌خورند؛ و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشکيده؛ تا من بسوي مردم بازگردم، شايد (از تعبير اين خواب) آگاه شوند!
Yusuf! O truthful one! explain to us seven fat kine which seven lean ones devoured, and seven green ears and (seven) others dry, that I may go back to the people so that they may know.
قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ 47
گفت: «هفت سال با جديت زراعت مي‌کنيد؛ و آنچه را درو کرديد، جز کمي که مي‌خوريد، در خوشه‌هاي خود باقي بگذاريد (و ذخيره نماييد).
He said: You shall sow for seven years continuously, then what you reap leave it in its ear except a little of which you eat.
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ 48
پس از آن، هفت سال سخت (و خشکي و قحطي) مي‌آيد، که آنچه را براي آن سالها ذخيره کرده‌ايد، مي‌خورند؛ جز کمي که (براي بذر) ذخيره خواهيد کرد.
Then there shall come after that seven years of hardship which shall eat away all that you have beforehand laid up in store for them, except a little of what you shall have preserved:
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ 49
سپس سالي فرامي‌رسد که باران فراوان نصيب مردم مي‌شود؛ و در آن سال، مردم عصاره (ميوه‌ها و دانه‌هاي روغني را) مي‌گيرند (و سال پر برکتي است.)»
Then there will come after that a year in which people shall have rain and in which they shall press (grapes).
وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ 50
پادشاه گفت: «او را نزد من آوريد!» ولي هنگامي که فرستاده او نزد وي [= يوسف‌] آمد گفت: «به سوي صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجراي زناني که دستهاي خود را بريدند چه بود؟ که خداي من به نيرنگ آنها آگاه است.»
And the king said: Bring him to me. So when the messenger came to him, he said: Go back to your lord and ask him, what is the case of the women who cut their hands; surely my Lord knows their guile.
قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ 51
(پادشاه آن زنان را طلبيد و) گفت: «به هنگامي که يوسف را به سوي خويش دعوت کرديد، جريان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هيچ عيبي در او نيافتيم!» (در اين هنگام) همسر عزيز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوي خود دعوت کردم؛ و او از راستگويان است!
He said: How was your affair when you sought Yusuf to yield himself (to you)? They said: Remote is Allah (from imperfection), we knew of no evil on his part. The chief's wife said: Now has the truth become established: I sought him to yield himself (to me), and he is most surely of the truthful ones.
ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ 52
اين سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غياب به او خيانت نکردم؛ و خداوند مکر خائنان را هدايت نمي‌کند!
This is that he might know that I have not been unfaithful to him in secret and that Allah does not guide the device of the unfaithful.
وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ 53
من هرگز خودم را تبرئه نمي‌کنم، که نفس (سرکش) بسيار به بديها امر مي‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»
And I do not declare myself free, most surely (man's) self is wont to command (him to do) evil, except such as my Lord has had mercy on, surely my Lord is Forgiving, Merciful.
وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ أَمِينٌ 54
پادشاه گفت: «او [= يوسف‌] را نزد من آوريد، تا وي را مخصوص خود گردانم!» هنگامي که (يوسف نزد وي آمد و) با او صحبت کرد، (پادشاه به عقل و درايت او پي برد؛ و) گفت: «تو امروز نزد ما جايگاهي والا داري، و مورد اعتماد هستي!»
And the king said: Bring him to me, I will choose him for myself. So when he had spoken with him, he said: Surely you are in our presence today an honorable, a faithful one.
قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ 55
(يوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!»
He said: Place me (in authority) over the treasures of the land, surely I am a good keeper, knowing well.
وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 56
و اين‌گونه ما به يوسف در سرزمين (مصر) قدرت داديم، که هر جا مي‌خواست در آن منزل مي‌گزيد (و تصرف مي‌کرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهيم (و شايسته بدانيم) ميبخشيم؛ و پاداش نيکوکاران را ضايع نمي‌کنيم!
And thus did We give to Yusuf power in the land-- he had mastery in it wherever he liked; We send down Our mercy on whom We please, and We do not waste the reward of those who do good.
وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ 57
(اما) پاداش آخرت، براي کساني که ايمان آورده و پرهيزگاري داشتند، بهتر است!
And certainly the reward of the hereafter is much better for those who believe and guard (against evil).
وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ 58
(سرزمين کنعان را قحطي فرا گرفت؛) برادران يوسف (در پي مواد غذايي به مصر) آمدند؛ و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت؛ ولي آنها او را نشناختند.
And Yusuf's brothers came and went in to him, and he knew them, while they did not recognize him.
وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ 59
و هنگامي که (يوسف) بارهاي آنان را آماده ساخت، گفت: «(نوبت آينده) آن برادري را که از پدر داريد، نزد من آوريد! آيا نمي‌بينيد من حق پيمانه را ادا مي‌کنم، و من بهترين ميزبانان هستم؟!
And when he furnished them with their provision, he said: Bring to me a brother of yours from your father; do you not see that I give full measure and that I am the best of hosts?
فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَ لا تَقْرَبُونِ 60
و اگر او را نزد من نياوريد، نه کيل (و پيمانه‌اي از غله) نزد من خواهيد داشت؛ و نه (اصلا) به من نزديک شويد!»
But if you do not bring him to me, you shall have no measure (of corn) from me, nor shall you come near me.
قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ 61
گفتند: «ما با پدرش گفتگو خواهيم کرد؛ (و سعي مي‌کنيم موافقتش را جلب نمائيم؛) و ما اين کار را خواهيم کرد!»
They said: We will strive to make his father yield in respect of him, and we are sure to do (it).
وَ قالَ لِفِتْيانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 62
(سپس) به کارگزاران خود گفت: «آنچه را بعنوان قيمت پرداخته‌اند، در بارهايشان بگذاريد! شايد پس از بازگشت به خانواده خويش، آن را بشناسند؛ و شايد برگردند!»
And he said to his servants: Put their money into their bags that they may recognize it when they go back to their family, so that they may come back.
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلى أَبِيهِمْ قالُوا يا أَبانا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ 63
هنگامي که به سوي پدرشان بازگشتند، گفتند: «اي پدر! دستور داده شده که (بدون حضور برادرمان بنيامين) پيمانه‌اي (از غله) به ما ندهند؛ پس برادرمان را با ما بفرست، تا سهمي (از غله) دريافت داريم؛ و ما او را محافظت خواهيم کرد!»
So when they returned to their father, they said: O our father, the measure is withheld from us, therefore send with us our brother, (so that) we may get the measure, and we will most surely guard him.
قالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَما أَمِنْتُكُمْ عَلى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 64
گفت: «آيا نسبت به او به شما اطمينان کنم همان‌گونه که نسبت به برادرش (يوسف) اطمينان کردم (و ديديد چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترين حافظ، و مهربانترين مهربانان است»
He said: I cannot trust in you with respect to him, except as I trusted in you with respect to his brother before; but Allah is the best Keeper, and He is the most Merciful of the merciful ones.
وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَمِيرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ 65
و هنگامي که متاع خود را گشودند، ديدند سرمايه آنها به آنها بازگردانده شده! گفتند: «پدر! ما ديگر چه ميخواهيم؟! اين سرمايه ماست که به ما باز پس گردانده شده است! (پس چه بهتر که برادر را با ما بفرستي؛) و ما براي خانواده خويش مواد غذايي مي‌آوريم؛ و برادرمان را حفظ خواهيم کرد؛ و يک بار شتر زيادتر دريافت خواهيم داشت؛ اين پيمانه (بار) کوچکي است!»
And when they opened their goods, they found their money returned to them. They said: O our father! what (more) can we desire? This is our property returned to us, and we will bring corn for our family and guard our brother, and will have in addition the measure of a camel (load); this is an easy measure.
قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَنْ يُحاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ 66
گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پيمان مؤکد الهي بدهيد که او را حتما نزد من خواهيد آورد! مگر اينکه (بر اثر مرگ يا علت ديگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامي که آنها پيمان استوار خود را در اختيار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه مي‌گوييم، ناظر و نگهبان است!»
He said: I will by no means send him with you until you give me a firm covenant in Allah's name that you will most certainly bring him back to me, unless you are completely surrounded. And when they gave him their covenant, he said: Allah is the One in Whom trust is placed as regards what we say.
وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ 67
و (هنگامي که مي‌خواستند حرکت کنند، يعقوب) گفت: «فرزندان من! از يک در وارد نشويد؛ بلکه از درهاي متفرق وارد گرديد (تا توجه مردم به سوي شما جلب نشود)! و (من با اين دستور،) نمي‌توانم حادثه‌اي را که از سوي خدا حتمي است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست! بر او توکل کرده‌ام؛ و همه متوکلان بايد بر او توکل کنند!»
And he said: O my sons! do not (all) enter by one gate and enter by different gates and I cannot avail you aught against Allah; judgment is only Allah's; on Him do I rely, and on Him let those who are reliant rely.
وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 68
و هنگامي که از همان طريق که پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند، اين کار هيچ حادثه حتمي الهي را نمي‌توانست از آنها دور سازد، جز حاجتي در دل يعقوب (که از اين طريق) انجام شد (و خاطرش آرام گرفت)؛ و او به خاطر تعليمي که ما به او داديم، علم فراواني داشت؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
And when they had entered as their father had bidden them, it did not avail them aught against Allah, but (it was only) a desire in the soul of Yaqoub which he satisfied; and surely he was possessed of knowledge because We had given him knowledge, but most people do not know.
وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَخاهُ قالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 69
هنگامي که (برادران) بر يوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جاي داد و گفت: «من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام مي‌دادند، غمگين و ناراحت نباش!»
And when they went in to Yusuf. he lodged his brother with himself, saying: I am your brother, therefore grieve not at what they do.
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ 70
و هنگامي که (مأمور يوسف) بارهاي آنها را بست، ظرف آبخوري پادشاه را در بار برادرش گذاشت؛ سپس کسي صدا زد؛ «اي اهل قافله، شما دزد هستيد!»
So when he furnished them with their provisions, (someone) placed the drinking cup in his brother's bag. Then a crier cried out: O caravan! you are most surely thieves.
قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ 71
آنها رو به سوي او کردند و گفتند: «چه چيز گم کرده‌ايد؟»
They said while they were facing them: What is it that you miss?
قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ 72
گفتند: «پيمانه پادشاه را! و هر کس آن را بياورد، يک بار شتر (غله) به او داده مي‌شود؛ و من ضامن اين (پاداش) هستم!»
They said: We miss the king's drinking cup, and he who shall bring it shall have a camel-load and I am responsible for it.
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ 73
گفتند: «به خدا سوگند شما مي‌دانيد ما نيامده‌ايم که در اين سرزمين فساد کنيم؛ و ما (هرگز) دزد نبوده‌ايم!»
They said: By Allah! you know for certain that we have not come to make mischief in the land, and we are not thieves.
قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ 74
آنها گفتند: «اگر دروغگو باشيد، کيفرش چيست؟»
They said: But what shall be the requital of this, if you are liars?
قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ 75
گفتند: «هر کس (آن پيمانه) در بار او پيدا شود، خودش کيفر آن خواهد بود؛(و بخاطر اين کار، برده شما خواهد شد؛) ما اين‌گونه ستمگران را کيفر مي‌دهيم!»
They said: The requital of this is that the person in whose bag it is found shall himself be (held for) the satisfaction thereof; thus do we punish the wrongdoers.
فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِيهِ كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ 76
در اين هنگام، (يوسف) قبل از بار برادرش، به کاوش بارهاي آنها پرداخت؛ سپس آن را از بار برادرش بيرون آورد؛ اين گونه راه چاره را به يوسف ياد داديم! او هرگز نمي‌توانست برادرش را مطابق آيين پادشاه (مصر) بگيرد، مگر آنکه خدا بخواهد! درجات هر کس را بخواهيم بالا مي‌بريم؛ و برتر از هر صاحب علمي، عالمي است!
So he began with their sacks before the sack of his brother, then he brought it out from his brother's sack. Thus did We plan for the sake of Yusuf; it was not (lawful) that he should take his brother under the king's law unless Allah pleased; We raise the degrees of whomsoever We please, and above every one possessed of knowledge is the All-knowing one.
قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ 77
(برادران) گفتند: «اگر او [بنيامين‌] دزدي کند، (جاي تعجب نيست؛) برادرش (يوسف) نيز قبل از او دزدي کرد» يوسف (سخت ناراحت شد، و) اين (ناراحتي) را در درون خود پنهان داشت، و براي آنها آشکار نکرد؛ (همين اندازه) گفت: «شما (از ديدگاه من،) از نظر منزلت بدترين مردميد! و خدا از آنچه توصيف مي‌کنيد، آگاهتر است!»
They said: If he steal, a brother of his did indeed steal before; but Yusuf kept it secret in his heart and did not disclose it to them. He said: You are in an evil condition and Allah knows best what you state.
قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبِيراً فَخُذْ أَحَدَنا مَكانَهُ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ 78
گفتند: «اي عزيز! او پدر پيري دارد (که سخت ناراحت مي‌شود)؛ يکي از ما را به جاي او بگير؛ ما تو را از نيکوکاران مي‌بينيم!»
They said: O chief! he has a father, a very old man, therefore retain one of us in his stead; surely we see you to be of the doers of good.
قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ 79
گفت: «پناه بر خدا که ما غير از آن کس که متاع خود را نزد او يافته‌ايم بگيريم؛ در آن صورت، از ظالمان خواهيم بود!»
He said: Allah protect us that we should seize other than him with whom we found our property, for then most surely we would be unjust.
فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قالَ كَبِيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ 80
هنگامي که (برادران) از او مأيوس شدند، به کناري رفتند و با هم به نجوا پرداختند؛ (برادر) بزرگشان گفت: «آيا نمي‌دانيد پدرتان از شما پيمان الهي گرفته؛ و پيش از اين درباره يوسف کوتاهي کرديد؟! من از اين سرزمين حرکت نمي‌کنم، تا پدرم به من اجازه دهد؛ يا خدا درباره من داوري کند، که او بهترين حکم‌کنندگان است!
Then when they despaired of him, they retired, conferring privately together. The eldest of them said: Do you not know that your father took from you a covenant in Allah's name, and how you fell short of your duty with respect to Yusuf before? Therefore I will by no means depart from this land until my father permits me or Allah decides for me, and He is the best of the judges:
ارْجِعُوا إِلى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ 81
شما به سوي پدرتان بازگرديد و بگوييد: پدر(جان)، پسرت دزدي کرد! و ما جز به آنچه مي‌دانستيم گواهي نداديم؛ و ما از غيب آگاه نبوديم!
Go back to your father and say: O our father! surely your son committed theft, and we do not bear witness except to what we have known, and we could not keep watch over the unseen:
وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها وَ إِنَّا لَصادِقُونَ 82
(و اگر اطمينان نداري،) از آن شهر که در آن بوديم سؤال کن، و نيز از آن قافله که با آن آمديم (بپرس)! و ما (در گفتار خود) صادق هستيم!»
And inquire in the town in which we were and the caravan with which we proceeded, and most surely we are truthful.
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ 83
(يعقوب) گفت: «(هواي) نفس شما، مسأله را چنين در نظرتان آراسته است! من صبر مي‌کنم، صبري زيبا (و خالي از کفران)! اميدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند؛ چرا که او دانا و حکيم است!
He (Yaqoub) said: Nay, your souls have made a matter light for you, so patience is good; maybe Allah will bring them all together to me; surely He is the Knowing, the Wise.
وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ 84
و از آنها روي برگرداند و گفت: «وا اسفا بر يوسف!» و چشمان او از اندوه سفيد شد، اما خشم خود را فرو مي‌برد (و هرگز کفران نمي‌کرد)!
And he turned away from them, and said: O my sorrow for Yusuf! and his eyes became white on account of the grief, and he was a repressor (of grief).
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ 85
گفتند: «به خدا تو آنقدر ياد يوسف مي‌کني تا در آستانه مرگ قرار گيري، يا هلاک گردي!»
They said: By Allah! you will not cease to remember Yusuf until you are a prey to constant disease or (until) you are of those who perish.
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 86
گفت: «من غم و اندوهم را تنها به خدا مي‌گويم (و شکايت نزد او مي‌برم)! و از خدا چيزهايي مي‌دانم که شما نمي‌دانيد!
He said: I only complain of my grief and sorrow to Allah, and I know from Allah what you do not know.
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ 87
پسرانم! برويد، و از يوسف و برادرش جستجو کنيد؛ و از رحمت خدا مأيوس نشويد؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأيوس مي‌شوند!»
O my sons! Go and inquire respecting Yusuf and his brother, and despair not of Allah's mercy; surely none despairs of Allah's mercy except the unbelieving people.
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ 88
هنگامي که آنها بر او [= يوسف‌] وارد شدند، گفتند: «اي عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتي فرا گرفته، و متاع کمي (براي خريد مواد غذايي) با خود آورده‌ايم؛ پيمانه را براي ما کامل کن؛ و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش مي‌دهد!»
So when they came in to him, they said: O chief! distress has afflicted us and our family and we have brought scanty money, so give us full measure and be charitable to us; surely Allah rewards the charitable.
قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ 89
گفت: «آيا دانستيد با يوسف و برادرش چه کرديد، آنگاه که جاهل بوديد؟!»
He said: Do you know how you treated Yusuf and his brother when you were ignorant?
قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 90
گفتند: «آيا تو همان يوسفي؟!» گفت: «(آري،) من يوسفم، و اين برادر من است! خداوند بر ما منت گذارد؛ هر کس تقوا پيشه کند، و شکيبايي و استقامت نمايد، (سرانجام پيروز مي‌شود؛) چرا که خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نمي‌کند!»
They said: Are you indeed Yusuf? He said: I am Yusuf and this is my brother; Allah has indeed been gracious to us; surely he who guards (against evil) and is patient (is rewarded) for surely Allah does not waste the reward of those who do good.
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ 91
گفتند: «به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتري بخشيده؛ و ما خطاکار بوديم!»
They said: By Allah! now has Allah certainly chosen you over us, and we were certainly sinners.
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 92
(يوسف) گفت: «امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست! خداوند شما را مي‌بخشد؛ و او مهربانترين مهربانان است!
He said: (There shall be) no reproof against you this day; Allah may forgive you, and He is the most Merciful of the merciful.
اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ 93
اين پيراهن مرا ببريد، و بر صورت پدرم بيندازيد، بينا مي‌شود! و همه نزديکان خود را نزد من بياوريد!»
Take this my shirt and cast it on my father's face, he will (again) be able to see, and come to me with all your families.
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ 94
هنگامي که کاروان (از سرزمين مصر) جدا شد، پدرشان [= يعقوب‌] گفت: «من بوي يوسف را احساس مي‌کنم، اگر مرا به ناداني و کم عقلي نسبت ندهيد!»
And when the caravan had departed, their father said: Most surely I perceive the greatness of Yusuf, unless you pronounce me to be weak in judgment.
قالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ 95
گفتند: «به خدا تو در همان گمراهي سابقت هستي!»
They said: By Allah, you are most surely in your old error.
فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 96
اما هنگامي که بشارت دهنده فرا رسيد، آن (پيراهن) را بر صورت او افکند؛ ناگهان بينا شد! گفت: «آيا به شما نگفتم من از خدا چيزهايي مي‌دانم که شما نمي‌دانيد؟!»
So when the bearer of good news came he cast it on his face, so forthwith he regained his sight. He said: Did I not say to you that I know from Allah what you do not know?
قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ 97
گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بوديم!»
They said: O our father! ask forgiveness of our faults for us, surely we were sinners.
قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 98
گفت: «بزودي براي شما از پروردگارم آمرزش مي‌طلبم، که او آمرزنده و مهربان است!»
He said: I will ask for you forgiveness from my Lord; surely He is the Forgiving, the Merciful.
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ 99
و هنگامي که بر يوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: «همگي داخل مصر شويد، که انشاء الله در امن و امان خواهيد بود!»
Then when they came in to Yusuf, he took his parents to lodge with him and said: Enter safe into Egypt, if Allah please.
وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِما يَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ 100
و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگي بخاطر او به سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! اين تعبير خوابي است که قبلا ديدم؛ پروردگارم آن را حق قرار داد! و او به من نيکي کرد هنگامي که مرا از زندان بيرون آورد، و شما را از آن بيابان (به اينجا) آورد بعد از آنکه شيطان، ميان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه مي‌خواهد (و شايسته مي‌داند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکيم است!
And he raised his parents upon the throne and they fell down in prostration before him, and he said: O my father! this is the significance of my vision of old; my Lord has indeed made it to be true; and He was indeed kind to me when He brought me forth from the prison and brought you from the desert after the Shaitan had sown dissensions between me and my brothers, surely my Lord is benignant to whom He pleases; surely He is the Knowing, the Wise.
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ 101
پروردگارا! بخشي (عظيم) از حکومت به من بخشيدي، و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختي! اي آفريننده آسمانها و زمين! تو ولي و سرپرست من در دنيا و آخرت هستي، مرا مسلمان بميران؛ و به صالحان ملحق فرما!»
My Lord! Thou hast given me of the kingdom and taught me of the interpretation of sayings: Originator of the heavens and the earth! Thou art my guardian in this world and the hereafter; make me die a muslim and join me with the good.
ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ 102
اين از خبرهاي غيب است که به تو وحي مي‌فرستيم! تو (هرگز) نزد آنها نبودي هنگامي که تصميم مي‌گرفتند و نقشه مي‌کشيدند!
This is of the announcements relating to the unseen (which) We reveal to you, and you were not with them when they resolved upon their affair, and they were devising plans.
وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ 103
و بيشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشي، ايمان نمي‌آورند!
And most men will not believe though you desire it eagerly.
وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 104
و تو (هرگز) از آنها پاداشي نمي‌طلبي؛ آن نيست مگر تذکري براي جهانيان!
And you do not ask them for a reward for this; it is nothing but a reminder for all mankind.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ 105
و چه بسيار نشانه‌اي (از خدا) در آسمانها و زمين که آنها از کنارش مي‌گذرند، و از آن رويگردانند!
And how many a sign in the heavens and the earth which they pass by, yet they turn aside from it.
وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ 106
و بيشتر آنها که مدعي ايمان به خدا هستند، مشرکند!
And most of them do not believe in Allah without associating others (with Him).
أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 107
آيا ايمن از آنند که عذاب فراگيري از سوي خدا به سراغ آنان بيايد، يا ساعت رستاخيز ناگهان فرارسد، در حالي که متوجه نيستند؟!
Do they then feel secure that there may come to them an extensive chastisement from Allah or (that) the hour may come to them suddenly while they do not perceive?
قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ 108
بگو: «اين راه من است من و پيروانم، و با بصيرت کامل، همه مردم را به سوي خدا دعوت مي‌کنيم! منزه است خدا! و من از مشرکان نيستم!»
Say: This is my way: I call to Allah, I and those who follow me being certain, and glory be to Allah, and I am not one of the polytheists.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ 109
و ما نفرستاديم پيش از تو، جز مرداني از اهل آباديها که به آنها وحي مي‌کرديم! آيا (مخالفان دعوت تو،) در زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنها بودند چه شد؟! و سراي آخرت براي پرهيزکاران بهتر است! آيا فکر نمي‌کنيد؟!
And We have not sent before you but men from (among) the people of the towns, to whom We sent revelations. Have they not then travelled in the land and seen what was the end of those before them? And certainly the abode of the hereafter is best for those who guard (against evil); do you not then understand?
حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ 110
(پيامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود همچنان ادامه دادند) تا آنگاه که رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است؛ در اين هنگام، ياري ما به سراغ آنها آمد؛ آنان را که خواستيم نجات يافتند؛ و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمي‌شود!
Until when the apostles despaired and the people became sure that they were indeed told a lie, Our help came to them and whom We pleased was delivered; and Our punishment is not averted from the guilty people.
لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 111
در سرگذشت آنها درس عبرتي براي صاحبان انديشه بود! اينها داستان دروغين نبود؛ بلکه (وحي آسماني است، و) هماهنگ است با آنچه پيش روي او (از کتب آسماني پيشين) قرار دارد؛ و شرح هر چيزي (که پايه سعادت انسان است)؛ و هدايت و رحمتي است براي گروهي که ايمان مي‌آورند!
In their histories there is certainly a lesson for men of understanding. It is not a narrative which could be forged, but a verification of what is before it and a distinct explanation of all things and a guide and a mercy to a people who believe.

تذهیب
 رعد
تذهیب

المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ 1
المر، اينها آيات کتاب (آسماني) است؛ و آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حق است؛ ولي بيشتر مردم ايمان نمي‌آورند!
Alif Lam Mim Ra. These are the verses of the Book; and that which is revealed to you from your Lord is the truth, but most people do not believe.
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ 2
خدا همان کسي است که آسمانها را، بدون ستونهايي که براي شما ديدني باشد، برافراشت، سپس بر عرش استيلا يافت (و زمام تدبير جهان را در کف قدرت گرفت)؛ و خورشيد و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معيني حرکت دارند! کارها را او تدبير مي‌کند؛ آيات را (براي شما) تشريح مي‌نمايد؛ شايد به لقاي پروردگارتان يقين پيدا کنيد!
Allah is He Who raised the heavens without any pillars that you see, and He is firm in power and He made the sun and the moon subservient (to you); each one pursues its course to an appointed time; He regulates the affair, making clear the signs that you may be certain of meeting your Lord.
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 3
و او کسي است که زمين را گسترد؛ و در آن کوه‌ها و نهرهايي قرار داد؛ و در آن از تمام ميوه‌ها دو جفت آفريد؛ (پرده سياه) شب را بر روز مي‌پوشاند؛ در اينها آياتي است براي گروهي که تفکر مي‌کنند!
And He it is Who spread the earth and made in it firm mountains and rivers, and of all fruits He has made in it two kinds; He makes the night cover the day; most surely there are signs in this for a people who reflect.
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 4
و در روي زمين، قطعاتي در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوتند؛ و (نيز) باغهايي از انگور و زراعت و نخلها، (و درختان ميوه گوناگون) که گاه بر يک پايه مي‌رويند و گاه بر دو پايه؛ (و عجيب‌تر آنکه) همه آنها از يک آب سيراب مي‌شوند! و با اين حال، بعضي از آنها را از جهت ميوه بر ديگري برتري مي‌دهيم؛ در اينها نشانه‌هايي است براي گروهي که عقل خويش را به کار مي‌گيرند!
And in the earth there are tracts side by side and gardens of grapes and corn and palm trees having one root and (others) having distinct roots-- they are watered with one water, and We make some of them excel others in fruit; most surely there are signs in this for a people who understand.
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 5
و اگر (از چيزي) تعجب مي‌کني، عجيب گفتار آنهاست که مي‌گويند: «آيا هنگامي که ما خاک شديم، (بار ديگر زنده مي‌شويم و) به خلقت جديدي بازمي‌گرديم؟!» آنها کساني هستند که به پروردگارشان کافر شده‌اند؛ و آنان غل و زنجيرها در گردنشان است؛ و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند!
And if you would wonder, then wondrous is their saying: What! when we are dust, shall we then certainly be in a new creation? These are they who disbelieve in their Lord, and these have chains on their necks, and they are the inmates of the fire; in it they shall abide.
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ 6
آنها پيش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضاي شتاب در سيئه (و عذاب) مي‌کنند؛ با اينکه پيش از آنها بلاهاي عبرت انگيز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم -با اينکه ظلم مي‌کنند- داراي مغفرت است؛ و (در عين حال،) پروردگارت داراي عذاب شديد است!
And they ask you to hasten on the evil before the good, and indeed there have been exemplary punishments before them; and most surely your Lord is the Lord of forgiveness to people, notwithstanding their injustice; and most surely your Lord is severe in requiting (evil).
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ 7
کساني که کافر شدند مي‌گويند: «چرا آيه (و معجزه‌اي) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بيم دهنده‌اي! و براي هر گروهي هدايت کننده‌اي است (؛و اينها همه بهانه است، نه براي جستجوي حقيقت)!
And those who disbelieve say: Why has not a sign been sent down upon him from his Lord? You are only a warner and (there is) a guide for every people.
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ 8
خدا از جنين‌هايي که هر (انسان يا حيوان) ماده‌اي حمل مي‌کند آگاه است؛ و نيز از آنچه رحمها کم مي‌کنند (و پيش از موعد مقرر مي‌زايند)، و هم از آنچه افزون مي‌کنند (و بعد از موقع ميزايند)؛ و هر چيز نزد او مقدار معيني دارد.
Allah knows what every female bears, and that of which the wombs fall short of completion and that in which they increase; and there is a measure with Him of everything.
عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ 9
او از غيب و شهود آگاه، و بزرگ و متعالي است!
The knower of the unseen and the seen, the Great, the Most High.
سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ 10
براي او يکسان است کساني از شما که پنهاني سخن بگويند، يا آن را آشکار سازند؛ و کساني که شبانگاه مخفيانه حرکت مي‌کنند، يا در روشنايي روز.
Alike (to Him) among you is he who conceals (his) words and he who speaks them openly, and he who hides himself by night and (who) goes forth by day.
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ 11
براي انسان، مأموراني است که پي در پي، از پيش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غير حتمي‌] حفظ مي‌کنند؛ (اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند! و هنگامي که خدا اراده سوئي به قومي (بخاطر اعمالشان) کند، هيچ چيز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستي نخواهند داشت!
For his sake there are angels following one another, before him and behind him, who guard him by Allah's commandment; surely Allah does not change the condition of a people until they change their own condition; and when Allah intends evil to a people, there is no averting it, and besides Him they have no protector.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ 12
او کسي است که برق را به شما نشان مي‌دهد، که هم مايه ترس است و هم مايه اميد؛ و ابرهاي سنگين‌بار ايجاد مي‌کند!
He it is Who shows you the lightning causing fear and hope and (Who) brings up the heavy cloud.
وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ 13
و رعد، تسبيح و حمد او مي‌گويد؛ و (نيز) فرشتگان از ترس او! و صاعقه‌ها را مي‌فرستد؛ و هر کس را بخواهد گرفتار آن مي‌سازد، (در حالي که آنها با مشاهده اين همه آيات الهي، باز هم) درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتي بي‌انتها (و مجازاتي دردناک) دارد!
And the thunder declares His glory with His praise, and the angels too for awe of Him; and He sends the thunderbolts and smites with them whom He pleases, yet they dispute concerning Allah, and He is mighty in prowess.
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ إِلاَّ كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ 14
دعوت حق از آن اوست! و کساني را که (مشرکان) غير از خدا مي‌خوانند، (هرگز) به دعوت آنها پاسخ نمي‌گويند! آنها همچون کسي هستند که کفهاي (دست) خود را به سوي آب مي‌گشايد تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسيد! و دعاي کافران، جز در ضلال (و گمراهي) نيست!
To Him is due the true prayer; and those whom they pray to besides Allah give them no answer, but (they are) like one who stretches forth his two hands towards water that it may reach his mouth, but it will not reach it; and the prayer of the unbelievers is only in error.
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ 15
تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند -از روي اطاعت يا اکراه- و همچنين سايه‌هايشان، هر صبح و عصر براي خدا سجده مي‌کنند.
And whoever is in the heavens and the earth makes obeisance to Allah only, willingly and unwillingly, and their shadows too at morn and eve.
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ 16
بگو: «چه کسي پروردگار آسمانها و زمين است؟» بگو: «الله!» (سپس) بگو: «آيا اوليا (و خداياني) غير از او براي خود برگزيده‌ايد که (حتي) مالک سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آيا نابينا و بينا يکسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! آيا آنها همتاياني براي خدا قرار دادند بخاطر اينکه آنان همانند خدا آفرينشي داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چيز است؛ و اوست يکتا و پيروز!»
Say: Who is the Lord of the heavens and the earth?-- Say: Allah. Say: Do you take then besides Him guardians who do not control any profit or harm for themselves? Say: Are the blind and the seeing alike? Or can the darkness and the light be equal? Or have they set up with Allah associates who have created creation like His, so that what is created became confused to them? Say: Allah is the Creator of all things, and He is the One, the Supreme.
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ 17
خداوند از آسمان آبي فرستاد؛ و از هر دره و رودخانه‌اي به اندازه آنها سيلابي جاري شد؛ سپس سيل بر روي خود کفي حمل کرد؛ و از آنچه (در کوره‌ها،) براي به دست آوردن زينت آلات يا وسايل زندگي، آتش روي آن روشن مي‌کنند نيز کفهايي مانند آن به وجود مي‌آيد -خداوند، حق و باطل را چنين مثل مي‌زند!- اما کفها به بيرون پرتاب مي‌شوند، ولي آنچه به مردم سود مي‌رساند [= آب يا فلز خالص ] در زمين مي‌ماند؛ خداوند اينچنين مثال مي‌زند!
He sends down water from the cloud, then watercourses flow (with water) according to their measure, and the torrent bears along the swelling foam, and from what they melt in the fire for the sake of making ornaments or apparatus arises a scum like it; thus does Allah compare truth and falsehood; then as for the scum, it passes away as a worthless thing; and as for that which profits the people, it tarries in the earth; thus does Allah set forth parables.
لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى وَ الَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ 18
براي آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، (سرانجام و) نتيجه نيکوتر است؛ و کساني که دعوت او را اجابت نکردند، (آنچنان در وحشت عذاب الهي فرو مي‌روند، که) اگر تمام آنچه روي زمين است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را براي رهايي از عذاب مي‌دهند! (ولي از آنها پذيرفته نخواهد شد!)براي آنها حساب بدي است؛ و جايگاهشان جهنم، و چه بد جايگاهي است!
For those who respond to their Lord is good; and (as for) those who do not respond to Him, had they all that is in the earth and the like thereof with it they would certainly offer it for a ransom. (As for) those, an evil reckoning shall be theirs and their abode is hell, and evil is the resting-place.
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ 19
آيا کسي که مي‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسي است که نابيناست؟! تنها صاحبان انديشه متذکر مي‌شوند...
Is he then who knows that what has been revealed to you from your Lord is the truth like him who is blind? Only those possessed of understanding will mind,
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ 20
آنها که به عهد الهي وفا مي‌کنند، و پيمان را نمي‌شکنند...
Those who fulfil the promise of Allah and do not break the covenant,
وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ 21
و آنها که پيوندهايي را که خدا دستور به برقراري آن داده، برقرار ميدارند؛ و از پروردگارشان مي‌ترسند؛ و از بدي حساب (روز قيامت) بيم دارند...
And those who join that which Allah has bidden to be joined and have awe of their Lord and fear the evil reckoning.
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ 22
و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکيبايي مي‌کنند؛ و نماز را برپا مي‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزي داده‌ايم، در پنهان و آشکار، انفاق مي‌کنند؛ و با حسنات، سيئات را از ميان مي‌برند؛ پايان نيک سراي ديگر، از آن آنهاست...
And those who are constant, seeking the pleasure of their Lord, and keep up prayer and spend (benevolently) out of what We have given them secretly and openly and repel evil with good; as for those, they shall have the (happy) issue of the abode
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ 23
(همان) باغهاي جاويدان بهشتي که وارد آن مي‌شوند؛ و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دري بر آنان وارد مي‌گردند...
The gardens of perpetual abode which they will enter along with those who do good from among their parents and their spouses and their offspring; and the angels will enter in upon them from every gate:
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ 24
(و به آنان مي‌گويند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نيکوست سرانجام آن سرا(ي جاويدان)!
Peace be on you because you were constant, how excellent, is then, the issue of the abode.
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ 25
آنها که عهد الهي را پس از محکم کردن مي‌شکنند، و پيوندهايي را که خدا دستور به برقراري آن داده قطع مي‌کنند، و در روي زمين فساد مي‌نمايند، لعنت براي آنهاست؛ و بدي (و مجازات) سراي آخرت!
And those who break the covenant of Allah after its confirmation and cut asunder that which Allah has ordered to be joined and make mischief in the land; (as for) those, upon them shall be curse and they shall have the evil (issue) of the abode.
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ 26
خدا روزي را براي هر کس بخواهد (و شايسته بداند) وسيع، براي هر کس بخواهد (و مصلحت بداند،) تنگ قرارمي‌دهد؛ ولي آنها [= کافران‌] به زندگي دنيا، شاد (و خوشحال) شدند؛ در حالي که زندگي دنيا در برابر آخرت، متاع ناچيزي است!
Allah amplifies and straitens the means of subsistence for whom He pleases; and they rejoice in this world's life, and this world's life is nothing compared with the hereafter but a temporary enjoyment.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ 27
کساني که کافر شدند مي‌گويند: «چرا آيه (و معجزه)اي از پروردگارش بر او نازل نشده است؟!» بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه، و هر کس را که بازگردد، به سوي خودش هدايت مي‌کند! (کمبودي در معجزه‌ها نيست؛ لجاجت آنها مانع است!)»
And those who disbelieve say: Why is not a sign sent down upon him by his Lord? Say: Surely Allah makes him who will go astray, and guides to Himself those who turn (to Him).
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 28
آنها کساني هستند که ايمان آورده‌اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مي‌يابد!
Those who believe and whose hearts are set at rest by the remembrance of Allah; now surely by Allah's remembrance are the hearts set at rest.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ 29
آنها که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، پاکيزه‌ترين (زندگي)نصيبشان است؛ و بهترين سرانجامها!
(As for) those who believe and do good, a good final state shall be theirs and a goodly return.
كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ 30
همان گونه (که پيامبران پيشين را مبعوث کرديم،) تو را به ميان امتي فرستاديم که پيش از آنها امتهاي ديگري آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحي نموده‌ايم بر آنان بخواني، در حالي که به رحمان [= خداوندي که رحمتش همگان را فراگرفته‌] کفر مي‌ورزند؛ بگو: «او پروردگار من است! معبودي جز او نيست! بر او توکل کردم؛ و بازگشتم بسوي اوست!»
And thus We have sent you among a nation before which other nations have passed away, that you might recite to them what We have revealed to you and (still) they deny the Beneficent Allah. Say: He is my Lord, there is no god but He; on Him do I rely and to Him is my return.
وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ 31
اگر بوسيل؛ قرآن، کوه‌ها به حرکت درآيند يا زمينها قطعه قطعه شوند، يا بوسيل؛ آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ايمان نخواهند آورد!) ولي همه کارها در اختيار خداست! آيا آنها که ايمان آورده‌اند نمي‌دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدايت مي‌کند (اما هدايت اجباري سودي ندارد)! و پيوسته بلاهاي کوبنده‌اي بر کافران بخاطر اعمالشان وارد مي‌شود، و يا بنزديکي خانه آنها فرود مي‌آيد، تا وعده (نهايي) خدا فرا رسد؛ به يقين خداوند در وعد؛ خود تخلف نمي‌کند!
And even if there were a Quran with which the mountains were made to pass away, or the earth were travelled over with it, or the dead were made to speak thereby; nay! the commandment is wholly Allah's, Have not yet those who believe known that if Allah please He would certainly guide all the people? And (as for) those who disbelieve, there will not cease to afflict them because of what they do a repelling calamity, or it will alight close by their abodes, until the promise of Allah comes about; surely Allah will not fail in (His) promise.
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ 32
(تنها تو را استهزا نکردند،) پيامبران پيش از تو را نيز مورد استهزا قرار دادند؛ من به کافران مهلت دادم؛ سپس آنها را گرفتم؛ ديدي مجازات من چگونه بود؟!
And apostles before you were certainly mocked at, but I gave respite to those who disbelieved, then I destroyed them; how then was My requital (of evil)?
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ 33
آيا کسي که بالاي سر همه ايستاده، (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است،) و اعمال همه را مي‌بييند (،همچون کسي است که هيچ يک از اين صفات را ندارد)؟! آنان براي خدا همتاياني قرار دادند؛ بگو: «آنها را نام ببريد! آيا چيزي را به او خبر مي‌دهيد که از وجود آن در روي زمين بي‌خبر است، يا سخنان ظاهري (و تو خالي) مي‌گوييد؟!» (نه، شريکي براي خدا وجود ندارد؛) بلکه در نظر کافران، دروغهايشان زينت داده شده، (و بر اثر ناپاکي درون، چنين مي‌پندارند که واقعيتي دارد؛) و آنها از راه (خدا) بازداشته شده‌اند؛ و هر کس را خدا گمراه کند، راهنمايي براي او وجود نخواهد داشت!
Is He then Who watches every soul as to what it earns? And yet they give associates to Allah! Say: Give them a name; nay, do you mean to inform Him of what He does not know in the earth, or (do you affirm this) by an outward saying? Rather, their plans are made to appear fair-seeming to those who disbelieve, and they are kept back from the path; and whom Allah makes err, he shall have no guide.
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ 34
در دنيا، براي آنها عذابي (دردناک) است؛ و عذاب آخرت سخت‌تر است؛ و در برابر (عذاب) خدا، هيچ کس نمي‌تواند آنها را نگه دارد!
They shall have chastisement in this world's life, and the chastisement of the hereafter is certainly more grievous, and they shall have no protector against Allah.
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ 35
توصيف بهشتي که به پرهيزگاران وعده داده شده، (اين است که) نهرهاي آب از زير درختانش جاري است، ميوه آن هميشگي، و سايه‌اش دائمي است؛ اين سرانجام کساني است که پرهيزگاري پيشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است!
A likeness of the garden which the righteous are promised; there now beneath it rivers, its food and shades are perpetual; this is the requital of those who guarded (against evil), and the requital of the unbelievers is the fire.
وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ 36
کساني که کتاب آسماني به آنان داده‌ايم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند؛ و بعضي از احزاب (و گروه‌ها)، قسمتي از آن را انکار مي‌کنند؛ بگو: «من مأمورم که «الله» را بپرستم؛ و شريکي براي او قائل نشوم! به سوي او دعوت مي‌کنم؛ و بازگشت من بسوي اوست!»
And those to whom We have given the Book rejoice in that which has been revealed to you, and of the confederates are some who deny a part of it. Say: I am only commanded that I should serve Allah and not associate anything with Him, to Him do I invite (you) and to Him is my return.
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ 37
همان‌گونه (که به پيامبران پيشين کتاب آسماني داديم،) بر تو نيز اين (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صريحي نازل کرديم؛ و اگر از هوسهاي آنان -بعد از آنکه آگاهي براي تو آمده- پيروي کني، هيچ کس در برابر خدا، از تو حمايت و جلوگيري نخواهد کرد.
And thus have We revealed it, a true judgment in Arabic, and if you follow their low desires after what has come to you of knowledge, you shall not have against Allah any guardian or a protector.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ 38
ما پيش از تو (نيز) رسولاني فرستاديم؛ و براي آنها همسران و فرزنداني قرار داديم؛ و هيچ رسولي نمي‌توانست ا(ز پيش خود) معجزه‌اي بياورد، مگر بفرمان خدا! هر زماني نوشته‌اي دارد (و براي هر کاري، موعدي مقرر است)!
And certainly We sent apostles before you and gave them wives and children, and it is not in (the power of) an apostle to bring a sign except by Allah's permission; for every term there is an appointment.
يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ 39
خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مي‌کند؛ و «ام الکتاب» [= لوح محفوظ] نزد اوست!
Allah makes to pass away and establishes what He pleases, and with Him is the basis of the Book.
وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ 40
و اگر پاره‌اي از مجازاتها را که به آنها وعده مي‌دهيم به تو نشان دهيم، يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازاتها) تو را بميرانيم، در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستي؛ و حساب (آنها) برماست.
And We will either let you see part of what We threaten them with or cause you to die, for only the delivery of the message is (incumbent) on you, while calling (them) to account is Our (business).
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ 41
آيا نديدند که ما پيوسته به سراغ زمين مي‌آييم و از اطراف (و جوانب) آن کم مي‌کنيم؟! (و جامعه‌ها، تمدنها، و دانشمندان تدريجا از ميان مي‌روند.) و خداوند حکومت مي‌کند؛ و هيچ کس را ياراي جلوگيري يا رد احکام او نيست؛ و او سريع الحساب است!
Do they not see that We are bringing destruction upon the land by curtailing it of its sides? And Allah pronounces a doom-- there is no repeller of His decree, and He is swift to take account.
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ 42
پيش از آنان نيز کساني طرحها و نقشه‌ها کشيدند؛ ولي تمام طرحها و نقشه‌ها از آن خداست! او از کار هر کس آگاه است؛ و بزودي کفار مي‌دانند سرانجام (نيک و بد) در سراي ديگر از آن کيست!
And those before them did indeed make plans, but all planning is Allah's; He knows what every soul earns, and the unbelievers shall come to know for whom is the (better) issue of the abode.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ 43
آنها که کافر شدند مي‌گويند: «تو پيامبر نيستي!» بگو: «کافي است که خداوند، و کسي که علم کتاب (و آگاهي بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!»
And those who disbelieve say: You are not a messenger. Say: Allah is sufficient as a witness between me and you and whoever has knowledge of the Book.

تذهیب
ابراهیم
تذهیب

الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ 1
الر، (اين) کتابي است که بر تو نازل کرديم، تا مردم را از تاريکيها(ي شرک و ظلم و جهل،) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي،) بفرمان پروردگارشان در آوري، بسوي راه خداوند عزيز و حميد.
Alif Lam Ra. (This is) a Book which We have revealed to you that you may bring forth men, by their Lord's permission from utter darkness into light-- to the way of the Mighty, the Praised One,
اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ 2
همان خدايي که آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ واي بر کافران از مجازات شديد (الهي)!
(Of) Allah, Whose is whatever is in the heavens and whatever Is in the earth; and woe to the unbelievers on account of the severe chastisement,
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ 3
همانها که زندگي دنيا را بر آخرت ترجيح مي‌دهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مي‌دارند؛ و مي‌خواهند راه حق را منحرف سازند؛ آنها در گمراهي دوري هستند!
(To) those who love this world's life more than the hereafter, and turn away from Allah's path and desire to make it crooked; these are in a great error.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 4
ما هيچ پيامبري را، جز به زبان قومش، نفرستاديم؛ تا (حقايق را) براي آنها آشکار سازد؛ سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مي‌کند؛ و او توانا و حکيم است.
And We did not send any apostle but with the language of his people, so that he might explain to them clearly; then Allah makes whom He pleases err and He guides whom He pleases and He is the Mighty, the Wise.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ 5
ما موسي را با آيات خود فرستاديم؛ (و دستور داديم:) قومت را از ظلمات به نور بيرون آر! و «ايام الله» را به آنان ياد آور! در اين، نشانه‌هايي است براي هر صبر کننده شکرگزار!
And certainly We sent Musa with Our communications, saying: Bring forth your people from utter darkness into light and remind them of the days of Allah; most surely there are signs in this for every patient, grateful one.
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ 6
و (به خاطر بياور) هنگامي را که موسي به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به ياد داشته باشيد، زماني که شما را از (چنگال) آل فرعون رهايي بخشيد! همانها که شما را به بدترين وجهي عذاب مي‌کردند؛ پسرانتان را سر مي‌بريدند، و زنانتان را (براي خدمتگاري) زنده مي‌گذاشتند؛ و در اين، آزمايش بزرگي از طرف پروردگارتان براي شما بود!»
And when Musa said to his people: Call to mind Allah's favor to you when He delivered you from Firon's people, who subjected you to severe torment, and slew your sons and spared your women; and in this there was a great trial from your Lord.
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ 7
و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامي را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاري کنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسي کنيد، مجازاتم شديد است!»
And when your Lord made it known: If you are grateful, I would certainly give to you more, and if you are ungrateful, My chastisement is truly severe.
وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ 8
و موسي (به بني اسرائيل) گفت: «اگر شما و همه مردم روي زمين کافر شويد، (به خدا زياني نمي‌رسد؛ چرا که) خداوند، بي‌نياز و شايسته ستايش است!»
And Musa said: If you are ungrateful, you and those on earth all together, most surely Allah is Self-sufficient, Praised;
أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَيْهِ مُرِيبٍ 9
آيا خبر کساني که پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها که پس از ايشان بودند؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براي آنان آوردند، ولي آنها (از روي تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‌ايد، کافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوي آن مي‌خوانيد، شک و ترديد داريم!»
Has not the account reached you of those before you, of the people of Nuh and Ad and Samood, and those after them? None knows them but Allah. Their apostles come to them with clear arguments, but they thrust their hands into their mouths and said: Surely we deny that with which you are sent, and most surely we are in serious doubt as to that to which you invite us.
قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ 10
رسولان آنها گفتند: «آيا در خدا شک است؟! خدايي که آسمانها و زمين را آفريده؛ او شما را دعوت مي‌کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرري شما را باقي گذارد!» آنها گفتند: «(ما اينها را نمي‌فهميم! همين اندازه مي‌دانيم که) شما انسانهايي همانند ما هستيد، مي‌خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند بازداريد؛ شما دليل و معجزه روشني براي ما بياوريد!»
Their apostles said: Is there doubt about Allah, the Maker of the heavens and the earth? He invites you to forgive you your faults and to respite you till an appointed term. They said: You are nothing but mortals like us; you wish to turn us away from what our fathers used to worship; bring us therefore some clear authority.
قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 11
پيامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشري همانند شما هستيم، ولي خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد (و شايسته بداند)، نعمت مي‌بخشد (و مقام رسالت عطا مي‌کند)! و ما هرگز نمي‌توانيم معجزه‌اي جز بفرمان خدا بياوريم! (و از تهديدهاي شما نمي‌هراسيم؛) افراد باايمان بايد تنها بر خدا توکل کنند!
Their apostles said to them: We are nothing but mortals like yourselves, but Allah bestows (His) favors on whom He pleases of His servants, and it is not for us that we should bring you an authority except by Allah's permission; and on Allah should the believers rely.
وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ 12
و چرا بر خدا توکل نکنيم، با اينکه ما را به راه‌هاي (سعادت) رهبري کرده است؟! و ما بطور مسلم در برابر آزارهاي شما صبر خواهيم کرد (و دست از رسالت خويش بر نمي‌داريم)! و توکل‌کنندگان، بايد فقط بر خدا توکل کنند!»
And what reason have we that we should not rely on Allah? And He has indeed guided us in our ways; and certainly we would bear with patience your persecution of us; and on Allah should the reliant rely.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ 13
(ولي) کافران به پيامبران خود گفتند: «ما قطعا شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم کرد، مگر اينکه به آيين ما بازگرديد!» در اين حال، پروردگارشان به آنها وحي فرستاد که: «ما ظالمان را هلاک مي‌کنيم!
And those who disbelieved said to their apostles: We will most certainly drive you forth from our land, or else you shall come back into our religion. So their Lord revealed to them: Most certainly We will destroy the unjust.
وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ 14
و شما را بعد از آنان در زمين سکوت خواهيم داد، اين (موفقيت)، براي کسي است که از مقام (عدالت) من بترسد؛ و از عذاب (من) بيمناک باشد!»
And most certainly We will settle you in the land after them; this is for him who fears standing in My presence and who fears My threat.
وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ 15
و آنها (از خدا) تقاضاي فتح و پيروزي (بر کفار) کردند؛ و (سرانجام) هر گردنکش منحرفي نوميد و نابود شد!
And they asked for judgment and every insolent opposer was disappointed:
مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ 16
به دنبال او جهنم خواهد بود؛ و از آب بد بوي متعفني نوشانده مي‌شود!
Hell is before him and he shall be given to drink of festering water:
يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ 17
بزحمت جرعه جرعه آن را سرمي‌کشد؛ و هرگز حاضر نيست به ميل خود آن را بياشامد؛ و مرگ از هرجا به سراغ او مي‌آيد؛ ولي با اين همه نمي‌ميرد! و بدنبال آن، عذاب شديدي است!
He will drink it little by little and will not be able to swallow it agreeably, and death will come to him from every quarter, but he shall not die; and there shall be vehement chastisement before him.
مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْ‏ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ 18
اعمال کساني که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستري است در برابر تندباد در يک روز طوفاني! آنها توانايي ندارند کمترين چيزي از آنچه را انجام داده‌اند، به دست آورند؛ و اين همان گمراهي دور و دراز است!
The parable of those who disbelieve in their Lord: their actions are like ashes on which the wind blows hard on a stormy day; they shall not have power over any thing out of what they have earned; this is the great error.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ 19
آيا نديدي خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را مي‌برد و خلق تازه‌اي مي‌آورد!
Do you not see that Allah created the heavens and the earth with truth? If He please He will take you off and bring a new creation,
وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ 20
و اين کار براي خدا مشکل نيست!
And this is not difficult for Allah.
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ 21
و (در قيامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر مي‌شوند؛ در اين هنگام، ضعفا [= دنباله‌روان نادان‌] به مستکبران (و رهبران گمراه) مي‌گويند: «ما پيروان شما بوديم! آيا (اکنون که بخاطر پيروي از شما گرفتار مجازات الهي شده‌ايم،) شما حاضريد سهمي از عذاب الهي را بپذيريد و از ما برداريد؟» آنها مي‌گويند: «اگر خدا ما را هدايت کرده بود، ما نيز شما را هدايت مي‌کرديم! (ولي کار از اينها گذشته است،) چه بيتابي کنيم و چه شکيبايي، تفاوتي براي ما ندارد؛ راه گريزي براي ما نيست!»
And they shall all come forth before Allah, then the weak shall say to those who were proud: Surely we were your followers, can you therefore avert from us any part of the chastisement of Allah? They would say: If Allah had guided us, we too would have guided you; it is the same to us whether we are impatient (now) or patient, there is no place for us to fly to.
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 22
و شيطان، هنگامي که کار تمام مي‌شود، مي‌گويد: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطي نداشتم، جز اينکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابر اين، مرا سرزنش نکنيد؛ خود را سرزنش کنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و کافرم!» مسلما ستمکاران عذاب دردناکي دارند!
And the Shaitan shall say after the affair is decided: Surely Allah promised you the promise of truth, and I gave you promises, then failed to keep them to you, and I had no authority over you, except that I called you and you obeyed me, therefore do not blame me but blame yourselves: I cannot be your aider (now) nor can you be my aiders; surely I disbelieved in your associating me with Allah before; surely it is the unjust that shall have the painful punishment.
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ 23
و کساني را که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهاي بهشت وارد مي‌کنند؛ باغهايي که نهرها از زير درختانش جاري است؛ به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن مي‌مانند؛ و تحيت آنها در آن، «سلام» است.
And those who believe and do good are made to enter gardens, beneath which rivers flow, to abide in them by their Lord's permission; their greeting therein is, Peace.
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ 24
آيا نديدي چگونه خداوند «کلمه طيبه» (و گفتار پاکيزه) را به درخت پاکيزه‌اي تشبيه کرده که ريشه آن (در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!
Have you not considered how Allah sets forth a parable of a good word (being) like a good tree, whose root is firm and whose branches are in heaven,
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 25
هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مي‌دهد. و خداوند براي مردم مثلها مي‌زند، شايد متذکر شوند (و پند گيرند)!
Yielding its fruit in every season by the permission of its Lord? And Allah sets forth parables for men that they may be mindful.
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ 26
(همچنين) «کلمه خبيثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکي تشبيه کرده که از روي زمين برکنده شده، و قرار و ثباتي ندارد.
And the parable of an evil word is as an evil tree pulled up from the earth's surface; it has no stability.
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ 27
خداوند کساني را که ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مي‌دارد؛ هم در اين جهان، و هم در سراي ديگر! و ستمگران را گمراه مي‌سازد، (و لطف خود را از آنها برمي‌گيرد)؛ خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مي‌دهد!
Allah confirms those who believe with the sure word in this world's life and in the hereafter, and Allah causes the unjust to go astray, and Allah does what He pleases.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ 28
آيا نديدي کساني را که نعمت خدا را به کفران تبديل کردند، و قوم خود را به سراي نيستي و نابودي کشاندند؟!
Have you not seen those who have changed Allah's favor for ungratefulness and made their people to alight into the abode of perdition
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ 29
(سراي نيستي و نابودي، همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد مي‌شوند؛ و بد قرارگاهي است!
(Into j hell? They shall enter into it and an evil place it is to settle in.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ 30
آنها براي خدا همتاياني قرار داده‌اند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند؛ بگو: «(چند روزي از زندگي دنيا و لذات آن) بهره گيريد؛ اما عاقبت کار شما به سوي آتش (دوزخ) است!»
And they set up equals with Allah that they may lead (people) astray from His path. Say: Enjoy yourselves, for surely your return is to the fire.
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ 31
به بندگان من که ايمان آورده‌اند بگو نماز را برپا دارند؛ و از آنچه به آنها روزي داده‌ايم، پنهان و آشکار، انفاق کنند؛ پيش از آنکه روزي فرا رسد که نه در آن خريد و فروش است، و نه دوستي! (نه با مال مي‌توانند از کيفر خدا رهايي يابند، و نه با پيوندهاي مادي!)
Say to My servants who believe that they should keep up prayer and spend out of what We have given them secretly and openly before the coming of the day in which there shall be no bartering nor mutual befriending.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ 32
خداوند همان کسي است که آسمانها و زمين را آفريد؛ و از آسمان، آبي نازل کرد؛ و با آن، ميوه‌ها(ي مختلف) را براي روزي شما (از زمين) بيرون آورد؛ و کشتي‌ها را مسخر شما گردانيد، تا بر صفحه دريا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نيز) مسخر شما نمود؛
Allah is He Who created the heavens and the earth and sent down water from the clouds, then brought forth with it fruits as a sustenance for you, and He has made the ships subservient to you, that they might run their course in the sea by His command, and He has made the rivers subservient to you.
وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ 33
و خورشيد و ماه را -که با برنامه منظمي درکارند- به تسخير شما درآورد؛ و شب و روز را (نيز) مسخر شما ساخت؛
And He has made subservient to you the sun and the moon pursuing their courses, and He has made subservient to you the night and the day.
وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ 34
و از هر چيزي که از او خواستيد، به شما داد؛ و اگر نعمتهاي خدا را بشماريد، هرگز آنها را شماره نتوانيد کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!
And He gives you of all that you ask Him; and if you count Allah's favors, you will not be able to number them; most surely man is very unjust, very ungrateful.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ 35
(به ياد آوريد) زماني را که ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر [= مکه‌] را شهر امني قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
And when Ibrahim said: My Lord! make this city secure, and save me and my sons from worshipping idols:
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 36
پروردگارا! آنها [= بتها] بسياري از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پيروي کند از من است؛ و هر کس نافرماني من کند، تو بخشنده و مهرباني!
My Lord! surely they have led many men astray; then whoever follows me, he is surely of me, and whoever disobeys me, Thou surely art Forgiving, Merciful:
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ 37
پروردگارا! من بعضي از فرزندانم را در سرزمين بي‌آب و علفي، در کنار خانه‌اي که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهاي گروهي از مردم را متوجه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزي ده؛ شايد آنان شکر تو را بجاي آورند!
O our Lord! surely I have settled a part of my offspring in a valley unproductive of fruit near Thy Sacred House, our Lord! that they may keep up prayer; therefore make the hearts of some people yearn towards them and provide them with fruits; haply they may be grateful:
رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ 38
پروردگارا! تو مي‌داني آنچه را ما پنهان و يا آشکار مي‌کنيم؛ و چيزي در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست!
O our Lord! Surely Thou knowest what we hide and what we make public, and nothing in the earth nor any thing in heaven is hidden from Allah:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعاءِ 39
حمد خداي را که در پيري، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد؛ مسلما پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست.
Praise be to Allah, Who has given me in old age Ismail and Ishaq; most surely my Lord is the Hearer of prayer:
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ 40
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا: دعاي مرا بپذير!
My Lord! make me keep up prayer and from my offspring (too), O our Lord, and accept my prayer:
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ 41
پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا مي‌شود، بيامرز!
O our Lord! grant me protection and my parents and the believers on the day when the reckoning shall come to pass!
وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ 42
گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام مي‌دهند، غافل است! (نه، بلکه کيفر) آنها را براي روزي تأخير انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازمي‌ايستد...
And do not think Allah to be heedless of what the unjust do; He only respites them to a day on which the eyes shall be fixedly open,
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ 43
گردنها را کشيده، سرها را به آسمان بلندکرده، حتي پلک چشمهايشان از حرکت بازمي‌ماند؛ زيرا به هر طرف نگاه کنند، آثار عذاب آشکار است!) و (در اين حال) دلهايشان (فرومي‌ريزد؛ و از انديشه و اميد،) خالي مي‌گردد!
Hastening forward, their heads upraised, their eyes not reverting to them and their hearts vacant.
وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَ وَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ 44
و مردم را از روزي که عذاب الهي به سراغشان مي‌آيد، بترسان! آن روز که ظالمان مي‌گويند: «پروردگارا! مدت کوتاهي ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم و از پيامبران پيروي کنيم!» (اما پاسخ مي‌شنوند که:) مگر قبلا سوگند ياد نکرده بوديد که زوال و فنايي براي شما نيست؟!
And warn people of the day when the chastisement shall come to them, then those who were unjust will say: O our Lord! respite us to a near term, (so) we shall respond to Thy call and follow the apostles. What! did you not swear before (that) there will be no passing away for you!
وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ 45
(آري شما بوديد که) در منازل (و کاخهاي) کساني که به خويشتن ستم کردند، ساکن شديد؛ و براي شما آشکار شد چگونه با آنان رفتار کرديم؛ و براي شما، مثلها (از سرگذشت پيشينيان) زديم (باز هم بيدار نشديد)!
And you dwell in the abodes of those who were unjust to themselves, and it is clear to you how We dealt with them and We have made (them) examples to you.
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ 46
آنها نهايت مکر (و نيرنگ) خود را به کار زدند؛ و همه مکرها (و توطئه‌هايشان) نزد خدا آشکار است، هر چند مکرشان چنان باشد که کوه‌ها را از جا برکند!
And they have indeed planned their plan, but their plan is with Allah, though their plan was such that the mountains should pass away thereby.
فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ 47
پس گمان مبر که خدا وعده‌اي را که به پيامبرانش داده، تخلف کند! چرا که خداوند قادر و انتقام گيرنده است.
Therefore do not think Allah (to be one) failing in His promise to His apostles; surely Allah is Mighty, the Lord of Retribution.
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ 48
در آن روز که اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاي ديگري) مبدل مي‌شود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مي‌گردند!
On the day when the earth shall be changed into a different earth, and the heavens (as well), and they shall come forth before Allah, the One, the Supreme.
وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ 49
و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجير مي‌بيني! (که دستها و گردنهايشان را به هم بسته است!)
And you will see the guilty on that day linked together in chains.
سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ 50
لباسهايشان از قطران [= ماده چسبنده بد بوي قابل اشتعال‌] است؛ و صورتهايشان را آتش مي‌پوشاند...
Their shirts made of pitch and the fire covering their faces
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ 51
تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است!
That Allah may requite each soul (according to) what it has earned; surely Allah is swift in reckoning.
هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ 52
اين (قرآن،) پيام (و ابلاغي) براي (عموم) مردم است؛ تا همه به وسيله آن انذار شوند، و بدانند او خدا يکتاست؛ و تا صاحبان مغز (و انديشه) پند گيرند!
This is a sufficient exposition for the people and that they may be warned thereby, and that they may know that He is One Allah and that those possessed of understanding may mind.

تذهیب
حجر
تذهیب

الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ 1
الر، اين آيات کتاب، و قرآن مبين است.
Alif Lam Ra. These are the verses of the Book and (of) a Quran that makes (things) clear.
رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ 2
کافران (هنگامي که آثار شوم اعمال خود را ببينند،) چه بسا آرزو مي‌کنند که اي کاش مسلمان بودند!
Often will those who disbelieve wish that they had been Muslims.
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ 3
بگذار آنها بخورند، و بهره گيرند، و آرزوها آنان را غافل سازد؛ ولي بزودي خواهند فهميد!
Leave them that they may eat and enjoy themselves and (that) hope may beguile them, for they will soon know.
وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ 4
ما اهل هيچ شهر و دياري را هلاک نکرديم مگر اينکه اجل معين (و زمان تغيير ناپذيري) داشتند!
And never did We destroy a town but it had a term made known.
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ 5
هيچ گروهي از اجل خود پيشي نمي‌گيرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد!
No people can hasten on their doom nor can they postpone (it).
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ 6
و گفتند: «اي کسي که «ذکر» [= قرآن‌] بر او نازل شده، مسلما تو ديوانه‌اي!
And they say: O you to whom the Reminder has been revealed! you are most surely insane:
لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 7
اگر راست مي‌گويي، چرا فرشتگان را نزد ما نمي‌زوري؟!»
Why do you not bring to us the angels if you are of the truthful ones?
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ 8
(اما اينها بايد بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمي‌کنيم،؛و هرگاه نازل شوند، ديگر به اينها مهلت داده نمي‌شود (؛و در صورت انکار، به عذاب الهي نابود مي‌گردند)!
We do not send the angels but with truth, and then they would not be respited.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ 9
ما قرآن را نازل کرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!
Surely We have revealed the Reminder and We will most surely be its guardian.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ 10
ما پيش از تو (نيز) پيامبراني در ميان امتهاي نخستين فرستاديم.
And certainly We sent (apostles) before you among the nations of yore.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 11
هيچ پيامبري به سراغ آنها نمي‌آمد مگر اينکه او را مسخره مي‌کردند.
And there never came an apostle to them but they mocked him.
كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ 12
ما اينچنين (و از هر طريق ممکن) قرآن را به درون دلهاي مجرمان راه مي‌دهيم!
Thus do We make it to enter into the hearts of the guilty;
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ 13
(اما با اين حال،) آنها به آن ايمان نمي‌آورند؛ روش اقوام پيشين نيز چنين بود!
They do not believe in it, and indeed the example of the former people has already passed.
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ 14
و اگر دري از آسمان به روي آنان بگشاييم، و آنها پيوسته در آن بالا روند...
And even if We open to them a gateway of heaven, so that they ascend into it all the while,
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ 15
باز مي‌گويند: «ما را چشم‌بندي کرده‌اند؛ بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‌ايم!»
They would certainly say: Only our eyes have been covered over, rather we are an enchanted people.
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ 16
ما در آسمان برجهايي قرار داديم؛ و آن را براي بينندگان آراستيم.
And certainly We have made strongholds in the heaven and We have made it fair seeming to the beholders.
وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ 17
و آن را از هر شيطان رانده شده‌اي حفظ کرديم؛
And We guard it against every accursed Shaitan,
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ 18
مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبين» او را تعقيب مي‌کند (و مي‌راند)
But he who steals a hearing, so there follows him a visible flame.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ 19
و زمين را گسترديم؛ و در آن کوه‌هاي ثابتي افکنديم؛ و از هر گياه موزون، در آن رويانديم؛
And the earth-- We have spread it forth and made in it firm mountains and caused to grow in it of every suitable thing.
وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ 20
و براي شما انواع وسايل زندگي در آن قرار داديم؛ همچنين براي کساني که شما نمي‌توانيد به آنها روزي دهيد!
And We have made in it means of subsistence for you and for him for whom you are not the suppliers.
وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ 21
و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست؛ ولي ما جز به اندازه معين آن را نازل نمي‌کنيم!
And there is not a thing but with Us are the treasures of it, and We do not send it down but in a known measure.
وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ 22
ما بادها را براي بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم؛ و از آسمان آبي نازل کرديم، و شما را با آن سيراب ساختيم؛ در حالي که شما توانايي حفظ و نگهداري آن را نداشتيد!
And We send the winds fertilizing, then send down water from the cloud so We give it to you to drink of, nor is it you who store it up.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ 23
ماييم که زنده مي‌کنيم و مي‌ميرانيم؛ و ماييم وارث (همه جهان)!
And most surely We bring to life and cause to die and We are the heirs.
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ 24
ما، هم پيشينيان شما را دانستيم؛ و هم متأخران را!
And certainly We know those of you who have gone before and We certainly know those who shall come later.
وَ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ 25
پروردگار تو، قطعا آنها را (در قيامت) جمع و محشور مي‌کند؛ چرا که او حکيم و داناست!
And surely your Lord will gather them together; surely He is Wise, Knowing.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ 26
ما انسان را از گل خشکيده‌اي (همچون سفال) که از گل بد بوي (تيره رنگي) گرفته شده بود آفريديم!
And certainly We created man of clay that gives forth sound, of black mud fashioned in shape.
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ 27
و جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کرديم!
And the jinn We created before, of intensely hot fire.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ 28
و (به خاطر بياور) هنگامي که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشري را از گل خشکيده‌اي که از گل بدبويي گرفته شده، مي‌آفرينم.
And when your Lord said to the angels: Surely I am going to create a mortal of the essence of black mud fashioned in shape.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ 29
هنگامي که کار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يک روح شايسته و بزرگ) دميدم، همگي براي او سجده کنيد!»
So when I have made him complete and breathed into him of My spirit, fall down making obeisance to him.
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ 30
همه فرشتگان، بي استثنا، سجده کردند...
So the angels made obeisance, all of them together,
إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ 31
جز ابليس، که ابا کرد از اينکه با سجده‌کنندگان باشد.
But Iblis (did it not); he refused to be with those who made obeisance.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ 32
(خداوند) فرمود: «اي ابليس! چرا با سجده‌کنندگان نيستي؟!»
He said: O Iblis! what excuse have you that you are not with those who make obeisance?
قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ 33
گفت: «من هرگز براي بشري که او را از گل خشکيده‌اي که از گل بدبويي گرفته شده است آفريده‌اي، سجده نخواهم کرد!»
He said: I am not such that I should make obeisance to a mortal whom Thou hast created of the essence of black mud fashioned in shape.
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ 34
فرمود: «از صف آنها [= فرشتگان‌] بيرون رو، که رانده‌شده‌اي (از درگاه ما!).
He said: Then get out of it, for surely you are driven away:
وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى يَوْمِ الدِّينِ 35
و لعنت (و دوري از رحمت حق) تا روز قيامت بر تو خواهد بود!»
And surely on you is curse until the day of judgment.
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ 36
گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)»
He said: My Lord! then respite me till the time when they are raised.
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ 37
فرمود: «تو از مهلت يافتگاني!
He said: So surely you are of the respited ones
إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ 38
(اما نه تا روز رستاخيز، بلکه) تا روز وقت معيني.»
Till the period of the time made known.
قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ 39
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختي، من (نعمتهاي مادي را) در زمين در نظر آنها زينت مي‌دهم، و همگي را گمراه خواهم ساخت،
He said: My Lord! because Thou hast made life evil to me, I will certainly make (evil) fair-seeming to them on earth, and I will certainly cause them all to deviate
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ 40
مگر بندگان مخلصت را.»
Except Thy servants from among them, the devoted ones.
قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ 41
فرمود: «اين راه مستقيمي است که بر عهده من است (و سنت هميشگيم)...
He said: This is a right way with Me:
إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ 42
که بر بندگانم تسلط نخواهي يافت؛ مگر گمراهاني که از تو پيروي مي‌کنند؛
Surely. as regards My servants, you have no authority, over them except those who follow you of the deviators.
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ 43
و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست!
And surely Hell is the promised place of them all:
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ 44
هفت در دارد؛ و براي هر دري، گروه معيني از آنها تقسيم شده‌اند!
It has seven gates; for every gate there shall be a separate party of them.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 45
به يقين، پرهيزگاران در باغها(ي سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‌ها هستند.
Surely those who guard (against evil) shall be in the midst of gardens and fountains:
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ 46
(فرشتگان به آنها مي‌گويند:) داخل اين باغها شويد با سلامت و امنيت!
Enter them in peace, secure.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ 47
هر گونه غل [= حسد و کينه و دشمني‌] را از سينه آنها برمي‌کنيم (و روحشان را پاک مي‌سازيم)؛ در حالي که همه برابرند، و بر تختها روبه‌روي يکديگر قرار دارند.
And We will root out whatever of rancor is in their breasts-- (they shall be) as brethren, on raised couches, face to face.
لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ 48
هيچ خستگي و تعبي در آنجا به آنها نمي‌رسد، و هيچ گاه از آن اخراج نمي‌گردند!
Toil shall not afflict them in it, nor shall they be ever ejected from it.
نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 49
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!
Inform My servants that I am the Forgiving, the Merciful,
وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ 50
و (اينکه) عذاب و کيفر من، همان عذاب دردناک است!
And that My punishment-- that is the painful punishment.
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ 51
و به آنها از مهمانهاي ابراهيم خبر ده!
And inform them of the guests of Ibrahim:
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ 52
هنگامي که بر او وارد شدند و سلام کردند؛ (ابراهيم) گفت: «ما از شما بيمناکيم!»
When they entered upon him, they said, Peace. He said: Surely we are afraid of you.
قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ 53
گفتند: «نترس، ما تو را به پسري دانا بشارت مي‌دهيم!»
They said: Be not afraid, surely we give you the good news of a boy, possessing knowledge.
قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ 54
گفت: «آيا به من (چنين) بشارت مي‌دهيد با اينکه پير شده‌ام؟! به چه چيز بشارت مي‌دهيد؟!»
He said: Do you give me good news (of a son) when old age has come upon me?-- Of what then do you give me good news!
قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ 55
گفتند: «تو را به حق بشارت داديم؛ از مأيوسان مباش!»
They said: We give you good news with truth, therefore be not of the despairing.
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ 56
گفت: «جز گمراهان، چه کسي از رحمت پروردگارش مأيوس مي‌شود؟!»
He said: And who despairs of the mercy of his Lord but the erring ones?
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ 57
(سپس) گفت: «مأموريت شما چيست اي فرستادگان خدا؟»
He said: What is your business then, O apostles?
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ 58
گفتند: «ما به سوي قومي گنهکار مأموريت يافته‌ايم (تا آنها را هلاک کنيم)!
They said: Surely we are sent towards a guilty people,
إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ 59
مگر خاندان لوط، که همگي آنها را نجات خواهيم داد...
Except Lut's followers: We will most surely deliver them all,
إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ 60
بجز همسرش، که مقدر داشتيم از بازماندگان (در شهر، و هلاک‌شوندگان) باشد!»
Except his wife; We ordained that she shall surely be of those who remain behind.
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ 61
هنگامي که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند...
So when the apostles came to Lut's followers,
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ 62
(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسي هستيد!»
He said: Surely you are an unknown people.
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ 63
گفتند: «ما همان چيزي را براي تو آورده‌ايم که آنها [= کافران‌] در آن ترديد داشتند (آري،) ما مأمور عذابيم)!
They said: Nay, we have come to you with that about which they disputed.
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ 64
ما واقعيت مسلمي را براي تو آورده‌ايم؛ و راست مي‌گوييم!
And we have come to you with the truth, and we are most surely truthful.
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ 65
پس، خانواده‌ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اينجا ببر؛ و خودت به دنبال آنها حرکت کن؛ و کسي از شما به پشت سر خويش ننگرد؛ مأمور هستيد برويد!»
Therefore go forth with your followers in a part of the night and yourself follow their rear, and let not any one of you turn round, and go forth whither you are commanded.
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ 66
و ما به لوط اين موضوع را وحي فرستاديم که صبحگاهان، همه آنها ريشه‌کن خواهند شد.
And We revealed to him this decree, that the roots of these shall be cut off in the morning.
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ 67
(از سوي ديگر،) اهل شهر (از ورود ميهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالي که شادمان بودند.
And the people of the town came rejoicing.
قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ 68
(لوط) گفت: «اينها ميهمانان منند؛ آبروي مرا نريزيد!
He said: Surely these are my guests, therefore do not disgrace me,
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ 69
و از خدا بترسيد، و مرا شرمنده نسازيد!»
And guard against (the punishment of) Allah and do not put me to shame.
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ 70
گفتند: «مگر ما تو را از جهانيان نهي نکرديم (و نگفتيم کسي را به ميهماني نپذير؟!»
They said: Have we not forbidden you from (other) people?
قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ 71
گفت: «دختران من حاضرند، اگر مي‌خواهيد کار صحيحي انجام دهيد (با آنها ازدواج کنيد، و از گناه و آلودگي بپرهيزيد!)»
He said: These are my daughters, if you will do (aught).
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ 72
به جان تو سوگند، اينها در مستي خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‌اند)!
By your life! they were blindly wandering on in their intoxication.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ 73
سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صيحه (مرگبار -بصورت صاعقه يا زمين‌لرزه-) آنها را فراگرفت!
So the rumbling overtook them (while) entering upon the time of sunrise;
فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ 74
سپس (شهر و آبادي آنها را زير و رو کرديم؛) بالاي آن را پايين قرار داديم؛ و باراني از سنگ بر آنها فرو ريختيم!
Thus did We turn it upside down, and rained down upon them stones of what had been decreed.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ 75
در اين (سرگذشت عبرت‌انگيز)، نشانه‌هايي است براي هوشياران!
Surely in this are signs for those who examine.
وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ 76
و ويرانه‌هاي سرزمين آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است؛
And surely it is on a road that still abides.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ 77
در اين، نشانه‌اي است براي مؤمنان!
Most surely there is a sign in this for the believers.
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ 78
«اصحاب الأيکه» [= صاحبان سرزمينهاي پردرخت = قوم شعيب‌] مسلما قوم ستمگري بودند!
And the dwellers of the thicket also were most surely unjust.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ 79
ما از آنها انتقام گرفتيم؛ و (شهرهاي ويران شده) اين دو [= قوم لوط و اصحاب الأيکه‌] بر سر راه (شما در سفرهاي شام)، آشکار است!
So We inflicted retribution on them, and they are both, indeed, on an open road (still) pursued.
وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ 80
و «اصحاب حجر» [= قوم ثمود] پيامبران را تکذيب کردند!
And the dwellers of the Rock certainly rejected the apostles;
وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ 81
ما آيات خود را به آنان داديم؛ ولي آنها از آن روي گرداندند!
And We gave them Our communications, but they turned aside from them;
وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ 82
آنها خانه‌هاي امن در دل کوه‌ها مي‌تراشيدند.
And they hewed houses in the mountains in security.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ 83
اما سرانجام صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت؛
So the rumbling overtook them in the morning;
فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ 84
و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهي نجات نداد!
And what they earned did not avail them.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ 85
ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز بحق نيافريديم؛ و ساعت موعود [= قيامت‌] قطعا فرا خواهد رسيد (و جزاي هر کس به او مي‌رسد)! پس، از آنها به طرز شايسته‌اي صرف‌نظر کن (و آنها را بر نادانيهايشان ملامت ننما)!
And We did not create the heavens and the earth and what is between them two but in truth; and the hour is most surely coming, so turn away with kindly forgiveness.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ 86
به يقين، پروردگار تو، آفريننده آگاه است!
Surely your Lord is the Creator of all things, the Knowing.
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ 87
ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم!
And certainly We have given you seven of the oft-repeated (verses) and the grand Quran.
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ 88
(بنابر اين،) هرگز چشم خود را به نعمتهاي (مادي)، که به گروه‌هايي از آنها [= کفار] داديم، ميفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگين مباش! و بال (عطوفت) خود را براي مؤمنين فرود آر!
Do not strain your eyes after what We have given certain classes of them to enjoy, and do not grieve for them, and make yourself gentle to the believers.
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ 89
و بگو: «من انذارکننده آشکارم!»
And say: Surely I am the plain warner.
كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ 90
(ما بر آنها عذابي مي‌فرستيم) همان گونه که بر تجزيه‌گران (آيات الهي) فرستاديم!
Like as We sent down on the dividers
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ 91
همانها که قرآن را تقسيم کردند (؛آنچه را به سودشان بود پذيرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهايشان بود رها نمودند)!
Those who made the Quran into shreds.
فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ 92
به پروردگارت سوگند، (در قيامت) از همه آنها سؤال خواهيم کرد...
So, by your Lord, We would most certainly question them all,
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ 93
از آنچه عمل مي‌کردند!
As to what they did.
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ 94
آنچه را مأموريت داري، آشکارا بيان کن! و از مشرکان روي گردان (و به آنها اعتنا نکن)!
Therefore declare openly what you are bidden and turn aside from the polytheists.
إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ 95
ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهيم کرد؛
Surely We will suffice you against the scoffers
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ 96
همانها که معبود ديگري با خدا قرار دادند؛ اما بزودي مي‌فهمند!
Those who set up another god with Allah; so they shall soon know.
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ 97
ما مي‌دانيم سينه‌ات از آنچه آنها مي‌گويند تنگ مي‌شود (و تو را سخت ناراحت مي‌کنند).
And surely We know that your breast straitens at what they say;
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ 98
(براي دفع ناراحتي آنان) پروردگارت را تسبيح و حمد گو! و از سجده‌کنندگان باش!
Therefore celebrate the praise of your Lord, and be of those who make obeisance.
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ 99
و پروردگارت را عبادت کن تا يقين [= مرگ‌] تو فرا رسد!
And serve your Lord until there comes to you that which is certain.

تذهیب
نحل
تذهیب

أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 1
فرمان خدا (براي مجازات مشرکان و مجرمان،) فرا رسيده است؛ براي آن عجله نکنيد! منزه و برتر است خداوند از آنچه همتاي او قرارمي‌دهند!
Allah's commandment has come, therefore do not desire to hasten it; glory be to Him, and highly exalted be He above what they associate (with Him).
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ 2
فرشتگان را با روح (الهي) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل مي‌کند؛ (و به آنها دستور مي‌دهد) که مردم را انذار کنيد؛ (و بگوييد:) معبودي جز من نيست؛ از (مخالفت دستور) من، بپرهيزيد!
He sends down the angels with the inspiration by His commandment on whom He pleases of His servants, saying: Give the warning that there is no god but Me, therefore be careful (of your duty) to Me.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 3
آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ او برتر است از اينکه همتايي براي او قرار مي‌دهند!
He created the heavens and the earth with the truth, highly exalted be He above what they associate (with Him).
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ 4
انسان را از نطفه بي‌ارزشي آفريد؛ و سرانجام (او موجودي فصيح، و) مدافع آشکار از خويشتن گرديد!
He created man from a small seed and lo! he is an open contender.
وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ 5
و چهارپايان را آفريد؛ در حالي که در آنها، براي شما وسيله پوشش، و منافع ديگري است؛ و از گوشت آنها مي‌خوريد!
And He created the cattle for you; you have in them warm clothing and (many) advantages, and of them do you eat.
وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ 6
و در آنها براي شما زينت و شکوه است به هنگامي که آنها را به استراحتگاهشان بازمي‌گردانيد، و هنگامي که (صبحگاهان) به صحرا مي‌فرستيد!
And there is beauty in them for you when you drive them back (to home), and when you send them forth (to pasture).
وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ 7
آنها بارهاي سنگين شما را به شهري حمل مي‌کنند که جز با مشقت زياد، به آن نمي‌رسيديد؛ پروردگارتان رؤوف و رحيم است (که اين وسايل حيات را در اختيارتان قرار داده)!
And they carry your heavy loads to regions which you could not reach but with distress of the souls; most surely your Lord is Compassionate, Merciful.
وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ 8
همچنين اسبها و استرها و الاغها را آفريد؛ تا بر آنها سوار شويد و زينت شما باشد، و چيزهايي مي‌آفريند که نمي‌دانيد.
And (He made) horses and mules and asses that you might ride upon them and as an ornament; and He creates what you do not know.
وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ 9
و بر خداست که راه راست را (به بندگان) نشان دهد؛ اما بعضي از راه‌ها بيراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مي‌کند (؛ولي اجبار سودي ندارد).
And upon Allah it rests to show the right way, and there are some deviating (ways); and if He please He would certainly guide you all aright.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ 10
او کسي است که از آسمان، آبي فرستاد، که نوشيدن شما از آن است؛ و (همچنين) گياهان و درختاني که حيوانات خود را در آن به چرا مي‌بريد، نيز از آن است.
He it is Who sends down water from the cloud for you; it gives drink, and by it (grow) the trees upon which you pasture.
يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 11
خداوند با آن (آب باران)، براي شما زراعت و زيتون و نخل و انگور، و از همه ميوه‌ها مي‌روياند؛ مسلما در اين، نشانه روشني براي انديشمندان است.
He causes to grow for you thereby herbage, and the olives, and the palm trees, and the grapes, and of all the fruits; most surely there is a sign in this for a people who reflect.
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 12
او شب و روز و خورشيد و ماه را مسخر شما ساخت؛ و ستارگان نيز به فرمان او مسخر شمايند؛ در اين، نشانه‌هايي است (از عظمت خدا،) براي گروهي که عقل خود را به کار مي‌گيرند!
And He has made subservient for you the night and the day and the sun and the moon, and the stars are made subservient by His commandment; most surely there are signs in this for a people who ponder;
وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ 13
(علاوه بر اين،) مخلوقاتي را که در زمين به رنگهاي گوناگون آفريده نيز مسخر (فرمان شما) ساخت؛ در اين، نشانه روشني است براي گروهي که متذکر مي‌شوند!
And what He has created in the earth of varied hues most surely there is a sign in this for a people who are mindful.
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 14
او کسي است که دريا را مسخر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد؛ و زيوري براي پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج کنيد؛ و کشتيها را مي‌بيني که سينه دريا را مي‌شکافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد؛ شايد شکر نعمتهاي او را بجا آوريد!
And He it is Who has made the sea subservient that you may eat fresh flesh from it and bring forth from it ornaments which you wear, and you see the ships cleaving through it, and that you might seek of His bounty and that you may give thanks.
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 15
و در زمين، کوه‌هاي ثابت و محکمي افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگيرد؛ و نهرها و راه‌هايي ايجاد کرد، تا هدايت شويد.
And He has cast great mountains in the earth lest it might be convulsed with you, and rivers and roads that you may go aright,
وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ 16
و (نيز) علاماتي قرار داد؛ و (شب هنگام) به وسيله ستارگان هدايت مي‌شوند.
And landmarks; and by the stars they find the right way.
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 17
آيا کسي که (اين گونه مخلوقات را) مي‌آفريند، همچون کسي است که نمي‌آفريند؟! آيا متذکر نمي‌شويد؟!
Is He then Who creates like him who does not create? Do you not then mind?
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 18
و اگر نعمتهاي خدا را بشماريد، هرگز نمي‌توانيد آنها را احصا کنيد؛ خداوند بخشنده و مهربان است!
And if you would count Allah's favors, you will not be able to number them; most surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ 19
خداوند آنچه را پنهان مي‌داريد و آنچه را آشکار مي‌سازيد، مي‌داند.
And Allah knows what you conceal and what you do openly.
وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ 20
معبودهايي را که غير از خدا مي‌خوانند، چيزي را خلق نمي‌کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند!
And those whom they call on besides Allah have not created anything while they are themselves created;
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ 21
آنها مردگاني هستند که هرگز استعداد حيات ندارند؛ و نمي‌دانند (عبادت‌کنندگانشان) در چه زماني محشور مي‌شوند!
Dead (are they), not living, and they know not when they shall be raised.
إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ 22
معبود شما خداوند يگانه است؛ اما کساني که به آخرت ايمان نمي‌آورند، دلهايشان (حق را) انکار مي‌کند و مستکبرند.
Your Allah is one Allah; so (as for) those who do not believe in the hereafter, their hearts are ignorant and they are proud.
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ 23
قطعا خداوند از آنچه پنهان مي‌دارند و آنچه آشکار مي‌سازند با خبر است؛ او مستکبران را دوست نمي‌دارد!
Truly Allah knows what they hide and what they manifest; surely He does not love the proud.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 24
و هنگامي که به آنها گفته شود: «پروردگار شما چه نازل کرده است؟» مي‌گويند: «اينها (وحي الهي نيست؛) همان افسانه‌هاي دروغين پيشينيان است!»
And when it is said to them, what is it that your Lord has revealed? They say: Stories of the ancients;
لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ 25
آنها بايد روز قيامت، (هم) بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند؛ و هم سهمي از گناهان کساني که بخاطر جهل، گمراهشان مي‌سازند! بدانيد آنها بار سنگين بدي بر دوش مي‌کشند!
That they may bear their burdens entirely on the day of resurrection and also of the burdens of those whom they lead astray without knowledge; now surely evil is what they bear.
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ 26
کساني که قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئه‌ها داشتند؛ ولي خداوند به سراغ شالوده (زندگي) آنها رفت؛ و آن را از اساس ويران کرد؛ و سقف از بالا بر سرشان فرو ريخت؛ و عذاب (الهي) از آن جايي که نمي‌دانستند به سراغشان آمد!
Those before them did indeed devise plans, but Allah demolished their building from the foundations, so the roof fell down on them from above them, and the punishment came to them from whence they did not perceive.
ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرِينَ 27
سپس روز قيامت خدا آنها را رسوا مي‌سازد؛ و مي‌گويد: «شريکاني که شما براي من ساختيد، و بخاطر آنها با ديگران دشمني مي‌کرديد، کجا هستيد؟!» (در اين هنگام،) کساني که به آنها علم داده شده مي‌گويند: «رسوايي و بدبختي، امروز بر کافران است!»
Then on the resurrection day He will bring them to disgrace and say: Where are the associates you gave Me, for whose sake you became hostile? Those who are given the knowledge will say: Surely the disgrace and the evil are this day upon the unbelievers:
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 28
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را مي‌گيرند در حالي که به خود ظلم کرده بودند! در اين موقع آنها تسليم مي‌شوند (و بدروغ مي‌گويند:) ما کار بدي انجام نمي‌داديم! آري، خداوند به آنچه انجام مي‌داديد عالم است!
Those whom the angels cause to die while they are unjust to themselves. Then would they offer submission: We used not to do any evil. Aye! surely Allah knows what you did.
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ 29
(به آنها گفته مي‌شود:) اکنون از درهاي جهنم وارد شويد در حالي که جاودانه در آن خواهيد بود! چه جاي بدي است جايگاه مستکبران!
Therefore enter the gates of hell, to abide therein; so certainly evil is the dwelling place of the proud.
وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ 30
(ولي هنگامي که) به پرهيزگاران گفته مي‌شد: «پروردگار شما چه چيز نازل کرده است؟» مي‌گفتند: «خير (و سعادت)» (آري،) براي کساني که نيکي کردند، در اين دنيا نيکي است؛ و سراي آخرت از آن هم بهتر است؛ و چه خوب است سراي پرهيزگاران!
And it is said to those who guard (against evil): What is it that your Lord has revealed? They say, Good. For those who do good in this world is good, and certainly the abode of the hereafter is better; and certainly most excellent is the abode of those who guard (against evil);
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ 31
باغهايي از بهشت جاويدان است که همگي وارد آن مي‌شوند؛ نهرها از زير درختانش مي‌گذرد؛ هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مي‌دهد!
The gardens of perpetuity, they shall enter them, rivers flowing beneath them; they shall have in them what they please. Thus does Allah reward those who guard (against evil),
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 32
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را مي‌گيرند در حالي که پاک و پاکيزه‌اند؛ به آنها مي‌گويند: «سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالي که انجام مي‌داديد!»
Those whom the angels cause to die in a good state, saying: Peace be on you: enter the garden for what you did.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 33
آيا آنها انتظاري جز اين دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند، يا فرمان پروردگارت (براي مجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه کنند؟! ولي توبه آنها در آن زمان بي اثر است! آري،) کساني که پيش از ايشان بودند نيز چنين کردند! خداوند به آنها ستم نکرد؛ ولي آنان به خويشتن ستم مي‌نمودند!
They do not wait aught but that the angels should come to them or that the commandment of your Lord should come to pass. Thus did those before them; and Allah was not unjust to them, but they were unjust to themselves.
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 34
و سرانجام بديهاي اعمالشان به آنها رسيد؛ و آنچه را (از وعده‌هاي عذاب) استهزا مي‌کردند، بر آنان وارد شد.
So the evil (consequences) of what they did shall afflict them and that which they mocked shall encompass them.
وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ 35
مشرکان گفتند: «اگر خدا مي‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمي‌کرديم؛ و چيزي را بدون اجازه او حرام نمي‌ساختيم!» (آري،) کساني که پيش از ايشان بودند نيز همين کارها را انجام دادند؛ ولي آيا پيامبران وظيفه‌اي جز ابلاغ آشکار دارند؟!
And they who give associates (to Allah) say: If Allah had pleased, we would not have served anything besides Allah, (neither) we nor our fathers, nor would we have prohibited anything without (order from) Him. Thus did those before them; is then aught incumbent upon the apostles except a plain delivery (of the message)?
وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ 36
ما در هر امتي رسولي برانگيختيم که: «خداي يکتا را بپرستيد؛ و از طاغوت اجتناب کنيد!» خداوند گروهي را هدايت کرد؛ و گروهي ضلالت و گمراهي دامانشان را گرفت؛ پس در روي زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تکذيب‌کنندگان چگونه بود!
And certainly We raised in every nation an apostle saying: Serve Allah and shun the Shaitan. So there were some of them whom Allah guided and there were others against whom error was due; therefore travel in the land, then see what was the end of the rejecters.
إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ 37
هر قدر بر هدايت آنها حريص باشي، (سودي ندارد؛ چرا) که خداوند کسي را که گمراه ساخت، هدايت نمي‌کند؛ و آنها ياوراني نخواهند داشت!
If you desire for their guidance, yet surely Allah does not guide him who leads astray, nor shall they have any helpers.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 38
آنها سوگندهاي شديد به خدا ياد کردند که: «هرگز خداوند کسي را که مي‌ميرد، برنمي‌انگيزد!» آري، اين وعده قطعي خداست (که همه مردگان را براي جزا بازمي‌گرداند)؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
And they swear by Allah with the most energetic of their oaths: Allah will not raise up him who dies. Yea! it is a promise binding on Him, quite true, but most people do not know;
لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كانُوا كاذِبِينَ 39
هدف اين است که آنچه را در آن اختلاف داشتند، براي آنها روشن سازد؛ و کساني که منکر شدند، بدانند دروغ مي‌گفتند!
So that He might make manifest to them that about which they differ, and that those who disbelieve might know that they were liars.
إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 40
(رستاخيز مردگان براي ما مشکل نيست؛ زيرا) وقتي چيزي را اراده مي‌کنيم، فقط به آن مي‌گوييم: «موجود باش!» بلافاصله موجود مي‌شود.
Our word for a thing when We intend it, is only that We say to it, Be, and it is.
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 41
آنها که پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت کردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبي به آنها مي‌دهيم؛ و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مي‌دانستند!
And those who fly for Allah's sake after they are oppressed, We will most certainly give them a good abode in the world, and the reward of the hereafter is certainly much greater, did they but know;
الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ 42
آنها کساني هستند که صبر و استقامت پيشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکل مي‌کنند.
Those who are patient and on their Lord do they rely.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 43
و پيش از تو، جز مرداني که به آنها وحي مي‌کرديم، نفرستاديم! اگر نمي‌دانيد، از آگاهان بپرسيد (تا تعجب نکنيد از اينکه پيامبر اسلام از ميان همين مردان برانگيخته شده است)!
And We did not send before you any but men to whom We sent revelation-- so ask the followers of the Reminder if you do not know--
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ 44
(از آنها بپرسيد که) از دلايل روشن و کتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي؛ و شايد انديشه کنند!
With clear arguments and scriptures; and We have revealed to you the Reminder that you may make clear to men what has been revealed to them, and that haply they may reflect.
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ 45
آيا توطئه‌گران از اين ايمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمين فروبرد، و يا مجازات (الهي)، از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آيد؟!...
Do they then who plan evil (deeds) feel secure (of this) that Allah will not cause the earth to swallow them or that punishment may not overtake them from whence they do not perceive?
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ 46
يا به هنگامي (که براي کسب مال و ثروت افزونتر) در رفت و آمدند، دامانشان را بگيرد در حالي که قادر به فرار نيستند؟!...
Or that He may not seize them in the course of their journeys, then shall they not escape;
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ 47
يا بطور تدريجي، با هشدارهاي خوف‌انگيز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رؤوف و رحيم است.
Or that He may not seize them by causing them to suffer gradual loss, for your Lord is most surely Compassionate, Merciful.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ 48
آيا آنها مخلوقات خدا را نديدند که سايه‌هايشان از راست و چپ حرکت دارند، و با خضوع براي خدا سجده مي‌کنند؟!
Do they not consider every thing that Allah has created? Its (very) shadows return from right and left, making obeisance to Allah while they are in utter abasement.
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ 49
(نه تنها سايه‌ها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان وجود دارد، و همچنين فرشتگان، براي خدا سجده مي‌کنند و تکبر نمي‌ورزند.
And whatever creature that is in the heavens and that is in the earth makes obeisance to Allah (only), and the angels (too) and they do not show pride.
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ 50
آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، که حاکم بر آنهاست، مي‌ترسند؛ و آنچه را مأموريت دارند انجام مي‌دهند.
They fear their Lord above them and do what they are commanded.
وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ 51
خداوند فرمان داده: «دو معبود (براي خود) انتخاب نکنيد؛ معبود (شما) همان خداي يگانه است؛ تنها از (کيفر) من بترسيد!»
And Allah has said: Take not two gods, He is only one Allah; so of Me alone should you be afraid.
وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ 52
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست؛ و دين خالص (نيز) همواره از آن او مي‌باشد؛ آيا از غير او مي‌ترسيد؟!
And whatever is in the heavens and the earth is His, and to Him should obedience be (rendered) constantly; will you then guard against other than (the punishment of) Allah?
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ 53
آنچه از نعمتها داريد، همه از سوي خداست! و هنگامي که ناراحتي به شما رسد، فقط او را مي‌خوانيد!
And whatever favor is (bestowed) on you it is from Allah; then when evil afflicts you, to Him do you cry for aid.
ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ 54
(اما) هنگامي که ناراحتي و رنج را از شما برطرف مي‌سازد، ناگاه گروهي از شما براي پروردگارشان همتا قائل مي‌شوند.
Yet when He removes the evil from you, lo! a party of you associate others with their Lord;
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ 55
(بگذار) تا نعمتهايي را که به آنها داده‌ايم کفران کنند! (اکنون) چند روزي (از متاع دنيا) بهره گيريد، اما بزودي خواهيد دانست (سرانجام کارتان به کجا خواهد کشيد)!
So that they be ungrateful for what We have given them; then enjoy yourselves; for soon will you know
وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ 56
آنان براي بتهايي که هيچ گونه سود و زياني از آنها سراغ ندارند، سهمي از آنچه به آنان روزي داده‌ايم قرارمي‌دهند؛ به خدا سوگند، (در دادگاه قيامت،) از اين افتراها که مي‌بنديد، بازپرسي خواهيد شد!
And they set apart for what they do not know a portion of what We have given them. By Allah, you shall most certainly be questioned about that which you forged.
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ 57
آنها (در پندار خود،) براي خداوند دختران قرارمي‌دهند؛ -منزه است (از اينکه فرزندي داشته باشد)- ولي براي خودشان، آنچه را ميل دارند قائل مي‌شوند...
And they ascribe daughters to Allah, glory be to Him; and for themselves (they would have) what they desire.
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ 58
در حالي که هرگاه به يکي از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فراب ناراحتي) سياه مي‌شود؛ و به شدت خشمگين مي‌گردد؛...
And when a daughter is announced to one of them his face becomes black and he is full of wrath.
يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ 59
بخاطر بشارت بدي که به او داده شده، از قوم و قبيله خود متواري مي‌گردد؛ (و نمي‌داند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم مي‌کنند!
He hides himself from the people because of the evil of that which is announced to him. Shall he keep it with disgrace or bury it (alive) in the dust? Now surely evil is what they judge.
لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 60
براي آنها که به سراي آخرت ايمان ندارند، صفات زشت است؛ و براي خدا، صفات عالي است؛ و او قدرتمند و حکيم است.
For those who do not believe in the hereafter is an evil attribute, and Allah's is the loftiest attribute; and He is the Mighty, the Wise.
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ 61
و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مي‌کرد، جنبنده‌اي را بر پشت زمين باقي نمي‌گذارد؛ ولي آنها را تا زمان معيني به تأخير مي‌اندازد. و هنگامي که اجلشان فرا رسد، نه ساعتي تأخير مي‌کنند، و نه ساعتي پيشي مي‌گيرند.
And if Allah had destroyed men for their iniquity, He would not leave on the earth a single creature, but He respites them till an appointed time; so when their doom will come they shall not be able to delay (it) an hour nor can they bring (it) on (before its time).
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ 62
آنها براي خدا چيزهايي قرارمي‌دهند که خودشان از آن کراهت دارند [= فرزندان دختر]؛ با اين حال زبانشان به دروغ مي‌گويد سرانجام نيکي دارند! از اين رو براي آنان آتش است؛ و آنها از پيشگامان (دوزخ)اند.
And they ascribe to Allah what they (themselves) hate and their tongues relate the lie that they shall have the good; there is no avoiding it that for them is the fire and that they shall be sent before.
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 63
به خدا سوگند، به سوي امتهاي پيش از تو پيامبراني فرستاديم؛ اما شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست؛ و امروز او ولي و سرپرستشان است؛ و مجازات دردناکي براي آنهاست!
By Allah, most certainly We sent (apostles) to nations before you, but the Shaitan made their deeds fair-seeming to them, so he is their guardian today, and they shall have a painful punishment.
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 64
ما قرآن را بر تو نازل نکرديم مگر براي اينکه آنچه را در آن اختلاف دارند، براي آنها روشن کني؛ و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براي قومي که ايمان مي‌آورند!
And We have not revealed to you the Book except that you may make clear to them that about which they differ, and (as) a guidance and a mercy for a people who believe.
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ 65
خداوند از آسمان، آبي فرستاد؛ و زمين را، پس از آنکه مرده بود، حيات بخشيد! در اين، نشانه روشني است براي جمعيتي که گوش شنوا دارند!
And Allah has sent down water from the cloud and therewith given life to the earth after its death; most surely there is a sign in this for a people who would listen.
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ 66
و در وجود چهارپايان، براي شما (درسهاي) عبرتي است: از درون شکم آنها، از ميان غذاهاي هضم‌شده و خون، شير خالص و گوارا به شما مي‌نوشانيم!
And most surely there is a lesson for you in the cattle; We give you to drink of what is in their bellies-- from betwixt the feces and the blood-- pure milk, easy and agreeable to swallow for those who drink.
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 67
و از ميوه‌هاي درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزي خوب و پاکيزه مي‌گيريد؛ در اين، نشانه روشني است براي جمعيتي که انديشه مي‌کنند!
And of the fruits of the palms and the grapes-- you obtain from them intoxication and goodly provision; most surely there is a sign in this for a people who ponder.
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ 68
و پروردگار تو به زنبور عسل «وحي» (و الهام غريزي) نمود که: «از کوه‌ها و درختان و داربستهايي که مردم مي‌سازند، خانه‌هايي برگزين!
And your Lord revealed to the bee saying: Make hives in the mountains and in the trees and in what they build:
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 69
سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راه‌هايي را که پروردگارت براي تو تعيين کرده است، براحتي بپيما! «از درون شکم آنها، نوشيدني با رنگهاي مختلف خارج مي‌شود که در آن، شفا براي مردم است؛ به يقين در اين امر، نشانه روشني است براي جمعيتي که مي‌انديشند.
Then eat of all the fruits and walk in the ways of your Lord submissively. There comes forth from within it a beverage of many colours, in which there is healing for men; most surely there is a sign in this for a people who reflect.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ 70
خداوند شما را آفريد؛ سپس شما را مي‌ميراند؛ بعضي از شما به نامطلوب‌ترين سنين بالاي عمر مي‌رسند، تا بعد از علم و آگاهي، چيزي ندانند (و همه چيز را فراموش کنند)؛ خداوند دانا و تواناست!
And Allah has created you, then He causes you to die, and of you is he who is brought back to the worst part of life, so that after having knowledge he does not know anything; surely Allah is Knowing, Powerful.
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ 71
خداوند بعضي از شما را بر بعضي ديگر از نظر روزي برتري داد (چرا که استعدادها و تلاشهايتان متفاوت است)! اما آنها که برتري داده شده‌اند، حاضر نيستند از روزي خود به بردگانشان بدهند و همگي در آن مساوي گردند؛ آيا آنان نعمت خدا را انکار مي‌نمايند (که شکر او را ادا نمي‌کنند)؟!
And Allah has made some of you excel others in the means of subsistence, so those who are made to excel do not give away their sustenance to those whom their right hands possess so that they should be equal therein; is it then the favor of Allah which they deny?
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ 72
خداوند براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داد؛ و از همسرانتان براي شما فرزندان و نوه‌هايي به وجود آورد؛ و از پاکيزه‌ها به شما روزي داد؛ آيا به باطل ايمان مي‌آورند، و نعمت خدا را انکار مي‌کنند؟!
And Allah has made wives for you from among yourselves, and has given you sons and grandchildren from your wives, and has given you of the good things; is it then in the falsehood that they believe while it is in the favor of Allah that they disbelieve?
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ 73
آنها غير از خدا، موجوداتي را مي‌پرستند که هيچ رزقي را براي آنان از آسمانها و زمين در اختيار ندارند؛ و توان اين کار را نيز ندارند.
And they serve besides Allah that which does not control for them any sustenance at all from the heavens and the earth, nor have they any power.
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 74
پس، براي خدا امثال (و شبيه‌ها) قائل نشويد! خدا مي‌داند، و شما نمي‌دانيد.
Therefore do not give likenesses to Allah; surely Allah knows and you do not know.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْ‏ءٍ وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ 75
خداوند مثالي زده: برده مملوکي را که قادر بر هيچ چيز نيست؛ و انسان (با ايماني) را که از جانب خود، رزقي نيکو به او بخشيده‌ايم، و او پنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده، انفاق مي‌کند؛ آيا اين دو نفر يکسانند؟! شکر مخصوص خداست، ولي اکثر آنها نمي‌دانند!
Allah sets forth a parable: (consider) a slave, the property of another, (who) has no power over anything, and one whom We have granted from Ourselves a goodly sustenance so he spends from it secretly and openly; are the two alike? (All) praise is due to Allah! Nay, most of them do not know.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 76
خداوند مثالي (ديگر) زده است: دو نفر را، که يکي از آن دو، گنگ مادرزاد است؛ و قادر بر هيچ کاري نيست؛ و سربار صاحبش مي‌باشد؛ او را در پي هر کاري بفرستد، خوب انجام نمي‌دهد؛ آيا چنين انساني، با کسي که امر به عدل و داد مي‌کند، و بر راهي راست قرار دارد، برابر است؟!
And Allah sets forth a parable of two men; one of them is dumb, not able to do anything, and he is a burden to his master; wherever he sends him, he brings no good; can he be held equal with him who enjoins what is just, and he (himself) is on the right path?
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 77
غيب آسمانها و زمين، مخصوص خداست (و او همه را مي‌داند)؛ و امر قيامت (بقدري نزديک و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و يا از آن هم نزديکتر؛ چرا که خدا بر هر چيزي تواناست!
And Allah's is the unseen of the heavens and the earth; and the matter of the hour is but as the twinkling of an eye or it is higher still; surely Allah has power over all things.
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 78
و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالي که هيچ چيز نمي‌دانستيد؛ و براي شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آوريد!
And Allah has brought you forth from the wombs of your mothers-- you did not know anything-- and He gave you hearing and sight and hearts that you may give thanks.
أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 79
آيا آنها به پرندگاني که بر فراز آسمانها نگه‌داشته شده، نظر نيفکندند؟ هيچ کس جز خدا آنها را نگاه نمي‌دارد؛ در اين امر، نشانه‌هايي (از عظمت و قدرت خدا) است براي کساني که ايمان مي‌آورند!
Do they not see the birds, constrained in the middle of the sky? None withholds them but Allah; most surely there are signs in this for a people who believe.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ 80
و خدا براي شما از خانه‌هايتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد؛ و از پوست چهارپايان نيز براي شما خانه‌هايي قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آساني مي‌توانيد آنها را جا به جا کنيد؛ و از پشم و کرک و موي آنها، براي شما اثاث و متاع (و وسايل مختلف زندگي) تا زمان معيني قرار داد.
And Allah has given you a place to abide in your houses, and He has given you tents of the skins of cattle which you find light to carry on the day of your march and on the day of your halting, and of their wool and their fur and their hair (He has given you) household stuff and a provision for a time.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ 81
و (نيز) خداوند از آنچه آفريده است سايه‌هايي براي شما قرار داده؛ و از کوه‌ها پناهگاه‌هايي؛ و براي شما پيراهنهايي آفريده، که شما را از گرما (و سرما) حفظ مي‌کند؛ و پيراهنهايي که به هنگام جنگ، حافظ شماست؛ اين گونه نعمتهايش را بر شما کامل مي‌کند، شايد تسليم فرمان او شويد!
And Allah has made for you of what He has created shelters, and He has given you in the mountains places of retreat, and He has given you garments to preserve you from the heat and coats of mail to preserve you in your fighting; even thus does He complete His favor upon you, that haply you may submit.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ 82
(با اين همه،) اگر روي برتابند، (نگران مباش؛) تو فقط وظيفه ابلاغ آشکار داري.
But if they turn back, then on you devolves only the clear deliverance (of the message).
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ 83
آنها نعمت خدا را مي‌شناسند؛ سپس آن را انکار مي‌کنند؛ و اکثرشان کافرند!
They recognize the favor of Allah, yet they deny it, and most of them are ungrateful.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ 84
(به خاطر بياوريد) روزي را که از هر امتي گواهي بر آنان برمي‌انگيزيم؛ سپس به آنان که کفر ورزيدند، اجازه (سخن گفتن) داده نمي‌شود؛ (بلکه دست و پا و گوش و چشم، حتي پوست تن آنها گواهي مي‌دهند!) و (نيز) اجازه عذرخواهي و تقاضاي عفو به آنان نمي‌دهند!
And on the day when We will raise up a witness out of every nation, then shall no permission be given to those who disbelieve, nor shall they be made to solicit favor.
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ 85
و هنگامي که ظالمان عذاب را ببينند، نه به آنها تخفيف داده مي‌شود، و نه مهلت!
And when those who are unjust shall see the chastisement, it shall not be lightened for them, nor shall they be respited.
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ 86
و هنگامي که مشرکان معبودهايي را که همتاي خدا قرار دادند مي‌بينند، مي‌گويند: «پروردگارا! اينها همتاياني هستند که ما به جاي تو، آنها را مي‌خوانديم! «در اين هنگام، معبودان به آنها مي‌گويند: «شما دروغگو هستيد! (شما هواي نفس خود را پرستش مي‌کرديد!)»
And when those who associate (others with Allah) shall see their associate-gods, they shall say: Our Lord, these are our associate-gods on whom we called besides Thee. But they will give them back the reply: Most surely you are liars.
وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 87
و در آن روز، همگي (ناگزير) در پيشگاه خدا تسليم مي‌شوند؛ و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ مي‌بستند، گم و نابود مي‌شود!
And they shall tender submission to Allah on that day; and what they used to forge shall depart from them.
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ 88
کساني که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادي که مي‌کردند، عذابي بر عذابشان مي‌افزاييم!
(As for) those who disbelieve and turn away from Allah's way, We will add chastisement to their chastisement because they made mischief.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ 89
(به ياد آوريد) روزي را که از هر امتي، گواهي از خودشان بر آنها برمي‌انگيزيم؛ و تو را گواه بر آنان قرارمي‌دهيم! و ما اين کتاب را بر تو نازل کرديم که بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمانان است!
And on the day when We will raise up in every people a witness against them from among themselves, and bring you as a witness against these-- and We have revealed the Book to you explaining clearly everything, and a guidance and mercy and good news for those who submit.
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 90
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديکان فرمان مي‌دهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهي مي‌کند؛ خداوند به شما اندرز مي‌دهد، شايد متذکر شويد!
Surely Allah enjoins the doing of justice and the doing of good (to others) and the giving to the kindred, and He forbids indecency and evil and rebellion; He admonishes you that you may be mindful.
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ 91
و هنگامي که با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا کنيد! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنيد، در حالي که خدا را کفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده‌ايد، به يقين خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است!
And fulfill the covenant of Allah when you have made a covenant, and do not break the oaths after making them fast, and you have indeed made Allah a surety for you; surely Allah knows what you do.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ 92
همانند آن زن (سبک مغز) نباشيد که پشمهاي تابيده خود را، پس از استحکام،وامي‌تابيد! در حالي که (سوگند و پيمان) خود را وسيله خيانت و فساد قرار مي‌دهيد؛ بخاطر اينکه گروهي، جمعيتشان از گروه ديگر بيشتر است (و کثرت دشمن را بهانه‌اي براي شکستن بيعت با پيامبر مي‌شمريد)! خدا فقط شما را با اين وسيله آزمايش مي‌کند؛ و به يقين روز قيامت، آنچه را در آن اختلاف داشتيد، براي شما روشن مي‌سازد!
And be not like her who unravels her yarn, disintegrating it into pieces after she has spun it strongly. You make your oaths to be means of deceit between you because (one) nation is more numerous than (another) nation. Allah only tries you by this; and He will most certainly make clear to you on the resurrection day that about which you differed.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 93
و اگر خدا مي‌خواست، همه شما را امت واحدي قرارمي‌داد؛ (و همه را به اجبار وادار به ايمان مي‌کرد؛ اما ايمان اجباري فايده‌اي ندارد!) ولي خدا هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لايق بداند) هدايت مي‌کند! (به گروهي توفيق هدايت داده، و از گروهي سلب مي‌کند!) و يقينا شما از آنچه انجام مي‌داديد، بازپرسي خواهيد شد!
And if Allah please He would certainly make you a single nation, but He causes to err whom He pleases and guides whom He pleases; and most certainly you will be questioned as to what you did.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 94
سوگندهايتان را وسيله تقلب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد، مبادا گامي بعد از ثابت‌گشتن (بر ايمان) متزلزل شود؛ و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشيد! و براي شما، عذاب عظيمي خواهد بود!
And do not make your oaths a means of deceit between you, lest a foot should slip after its stability and you should taste evil because you turned away from Allah's way and grievous punishment be your (lot).
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 95
و (هرگز) پيمان الهي را با بهاي کمي مبادله نکنيد (و هر بهايي در برابر آن ناچيز است!) آنچه نزد خداست، براي شما بهتر است اگر مي‌دانستيد.
And do not take a small price in exchange for Allah's covenant; surely what is with Allah is better for you, did you but know.
ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 96
آنچه نزد شماست فاني مي‌شود؛ اما آنچه نزد خداست باقي است؛ و به کساني که صبر و استقامت پيشه کنند، مطابق بهترين اعمالي که انجام مي‌دادند پاداش خواهيم داد.
What is with you passes away and what is with Allah is enduring; and We will most certainly give to those who are patient their reward for the best of what they did.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 97
هر کس کار شايسته‌اي انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي که مؤمن است، او را به حياتي پاک زنده مي‌داريم؛ و پاداش آنها را به بهترين اعمالي که انجام مي‌دادند، خواهيم داد.
Whoever does good whether male or female and he is a believer, We will most certainly make him live a happy life, and We will most certainly give them their reward for the best of what they did.
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ 98
هنگامي که قرآن مي‌خواني، از شر شيطان مطرود، به خدا پناه بر!
So when you recite the Quran, seek refuge with Allah from the accursed Shaitan,
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ 99
چرا که او، بر کساني که ايمان دارند و بر پروردگارشان توکل مي‌کنند، تسلطي ندارد.
Surely he has no authority over those who believe and rely on their Lord.
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ 100
تسلط او تنها بر کساني است که او را به سرپرستي خود برگزيده‌اند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک مي‌ورزند (و فرمان شيطان را به جاي فرمان خدا، گردن مي‌نهند)
His authority is only over those who befriend him and those who associate others with Him.
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ 101
و هنگامي که آيه‌اي را به آيه ديگر مبدل کنيم [= حکمي را نسخ نماييم‌] -و خدا بهتر مي‌داند چه حکمي را نازل کند- آنها مي‌گويند: «تو افترا مي‌بندي!» اما بيشترشان (حقيقت را) نمي‌دانند!
And when We change (one) communication for (another) communication, and Allah knows best what He reveals, they say: You are only a forger. Nay, most of them do not know.
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ 102
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل کرده، تا افراد باايمان را ثابت‌قدم گرداند؛ و هدايت و بشارتي است براي عموم مسلمانان!
Say: The Holy spirit has revealed it from your Lord with the truth, that it may establish those who believe and as a guidance and good news for those who submit.
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ 103
ما مي‌دانيم که آنها مي‌گويند: «اين آيات را انساني به او تعليم مي‌دهد!» در حالي که زبان کسي که اينها را به او نسبت مي‌دهند عجمي است؛ ولي اين (قرآن)، زبان عربي آشکار است!
And certainly We know that they say: Only a mortal teaches him. The tongue of him whom they reproach is barbarous, and this is clear Arabic tongue.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 104
به يقين، کساني که به آيات الهي ايمان نمي‌آورند، خدا آنها را هدايت نمي‌کند؛ و براي آنان عذاب دردناکي است.
(As for) those who do not believe in Allah's communications, surely Allah will not guide them, and they shall have a painful punishment.
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ 105
تنها کساني دروغ مي‌بندند که به آيات خدا ايمان ندارند؛ (آري،) دروغگويان واقعي آنها هستند!
Only they forge the lie who do not believe in Allah's communications, and these are the liars.
مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 106
کساني که بعد از ايمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالي که قلبشان آرام و با ايمان است- آري، آنها که سينه خود را براي پذيرش کفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظيمي در انتظارشان!
He who disbelieves in Allah after his having believed, not he who is compelled while his heart is at rest on account of faith, but he who opens (his) breast to disbelief-- on these is the wrath of Allah, and they shall have a grievous chastisement.
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ 107
اين به خاطر آن است که زندگي دنيا (و پست را) بر آخرت ترجيح دادند؛ و خداوند افراد بي‌ايمان (لجوج) را هدايت نمي‌کند.
This is because they love this world's life more than the hereafter, and because Allah does not guide the unbelieving people.
أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ 108
آنها کساني هستند که (بر اثر فزوني گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده؛ (به همين دليل نمي‌فهمند،) و غافلان واقعي همانها هستند!
These are they on whose hearts and their hearing and their eyes Allah has set a seal, and these are the heedless ones.
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ 109
و ناچار آنها در آخرت زيانکارند.
No doubt that in the hereafter they will be the losers.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 110
اما پروردگار تو نسبت به کساني که بعد از فريب‌خوردن، (به ايمان بازگشتند و) هجرت کردند؛ سپس جهاد کردند و در راه خدا استقامت نمودند؛ پروردگارت، بعد از انجام اين کارها، بخشنده و مهربان است (و آنها را مشمول رحمت خود مي‌سازد).
Yet surely your Lord, with respect to those who fly after they are persecuted, then they struggle hard and are patient, most surely your Lord after that is Forgiving, Merciful.
يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 111
(به ياد آوريد) روزي را که هر کس (در فکر خويشتن است؛ و تنها) به دفاع از خود برمي‌خيزد؛ و نتيجه اعمال هر کسي، بي‌کم و کاست، به او داده مي‌شود؛ و به آنها ظلم نخواهد شد!
(Remember) the day when every soul shall come, pleading for itself and every soul shall be paid in full what it has done, and they shall not be dealt with unjustly.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ 112
خداوند (براي آنان که کفران نعمت مي‌کنند،) مثلي زده است: منطقه آبادي که امن و آرام و مطمئن بود؛ و همواره روزيش از هر جا مي‌رسيد؛ اما به نعمتهاي خدا ناسپاسي کردند؛ و خداوند به خاطر اعمالي که انجام مي‌دادند، لباس گرسنگي و ترس را بر اندامشان پوشانيد!
And Allah sets forth a parable: (Consider) a town safe and secure to which its means of subsistence come in abundance from every quarter; but it became ungrateful to Allah's favors, therefore Allah made it to taste the utmost degree of hunger and fear because of what they wrought.
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ 113
پيامبري از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تکذيب کردند؛ از اين رو عذاب الهي آنها را فراگرفت در حالي که ظالم بودند!
And certainly there came to them an Apostle from among them, but they rejected him, so the punishment overtook them while they were unjust.
فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ 114
پس، از آنچه خدا روزيتان کرده است، حلال و پاکيزه بخوريد؛ و شکر نعمت خدا را بجا آوريد اگر او را مي‌پرستيد!
Therefore eat of what Allah has given you, lawful and good (things), and give thanks for Allah's favor if Him do you serve.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 115
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غير خدا سر بريده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ اما کساني که ناچار شوند، در حالي که تجاوز و تعدي از حد ننمايند، (خدا آنها را مي‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.
He has only forbidden you what dies of itself and blood and flesh of swine and that over which any other name than that of Allah has been invoked, but whoever is driven to necessity, not desiring nor exceeding the limit, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ 116
به خاطر دروغي که بر زبانتان جاري مي‌شود (و چيزي را مجاز و چيزي را ممنوع مي‌کنيد،) نگوييد: «اين حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد به يقين کساني که به خدا دروغ مي‌بندند، رستگار نخواهند شد!
And, for what your tongues describe, do not utter the lie, (saying) This is lawful and this is unlawful, in order to forge a lie against Allah; surely those who forge the lie against Allah shall not prosper.
مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 117
بهره کمي است (که در اين دنيا نصيبشان مي‌شود)؛ و عذاب دردناکي در انتظار آنان است!
A little enjoyment and they shall have a painful punishment.
وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 118
چيزهايي را که پيش از اين براي تو شرح داديم، بر يهود حرام کرديم؛ ما به آنها ستم نکرديم، اما آنها به خودشان ظلم و ستم مي‌کردند!
And for those who were Jews We prohibited what We have related to you already, and We did them no injustice, but they were unjust to themselves.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ 119
اما پروردگارت نسبت به آنها که از روي جهالت، بدي کرده‌اند، سپس توبه کرده و در مقام جبران برآمده‌اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است.
Yet surely your Lord, with respect to those who do an evil in ignorance, then turn after that and make amends, most surely your Lord after that is Forgiving, Merciful.
إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 120
ابراهيم (به تنهايي) امتي بود مطيع فرمان خدا؛ خالي از هر گونه انحراف؛ و از مشرکان نبود؛
Surely Ibrahim was an exemplar, obedient to Allah, upright, and he was not of the polytheists.
شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 121
شکرگزار نعمتهاي پروردگار بود؛ خدا او را برگزيد؛ و به راهي راست هدايت نمود!
Grateful for His favors; He chose him and guided him on the right path.
وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ 122
ما در دنيا به او (همت) نيکويي داديم؛ و در آخرت از نيکان است!
And We gave him good in this world, and in the next he will most surely be among the good.
ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 123
سپس به تو وحي فرستاديم که از آيين ابراهيم -که ايماني خالص داشت و از مشرکان نبود- پيروي کن!
Then We revealed to you: Follow the faith of Ibrahim, the upright one, and he was not of the polytheists.
إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 124
(تحريمهاي) روز شنبه (براي يهود) فقط بعنوان يک مجازات بود، که در آن هم اختلاف کردند؛ و پروردگارت روز قيامت، در آنچه اختلاف داشتند، ميان آنها داوري مي‌کند!
The Sabbath was ordained only for those who differed about it, and most surely your Lord will judge between them on the resurrection day concerning that about which they differed.
ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ 125
با حکمت و اندرز نيکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشي که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسي بهتر مي‌داند چه کسي از راه او گمراه شده است؛ و او به هدايت‌يافتگان داناتر است.
Call to the way of your Lord with wisdom and goodly exhortation, and have disputations with them in the best manner; surely your Lord best knows those who go astray from His path, and He knows best those who follow the right way.
وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ 126
و هر گاه خواستيد مجازات کنيد، تنها بمقداري که به شما تعدي شده کيفر دهيد! و اگر شکيبايي کنيد، اين کار براي شکيبايان بهتر است.
And if you take your turn, then retaliate with the like of that with which you were afflicted; but if you are patient, it will certainly be best for those who are patient.
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ 127
صبر کن، و صبر تو فقط براي خدا و به توفيق خدا باشد! و بخاطر (کارهاي) آنها، اندوهگين و دلسرد مشو! و از توطئه‌هاي آنها، در تنگنا قرار مگير!
And be patient and your patience is not but by (the assistance of) Allah, and grieve not for them, and do not distress yourself at what they plan.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ 128
خداوند با کساني است که تقوا پيشه کرده‌اند، و کساني که نيکوکارند.
Surely Allah is with those who guard (against evil) and those who do good (to others).

تذهیب
اسراء
تذهیب

سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ 1
پاک و منزه است خدايي که بنده‌اش را در يک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصي -که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ايم- برد، تا برخي از آيات خود را به او نشان دهيم؛ چرا که او شنوا و بيناست.
Glory be to Him Who made His servant to go on a night from the Sacred Mosque to the remote mosque of which We have blessed the precincts, so that We may show to him some of Our signs; surely He is the Hearing, the Seeing.
وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً 2
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ و آن را وسيله هدايت بني اسرائيل ساختيم؛ (و گفتيم:) غير ما را تکيه‌گاه خود قرار ندهيد!
And We gave Musa the Book and made it a guidance to the children of Israel, saying: Do not take a protector besides Me;
ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً 3
اي فرزندان کساني که با نوح (بر کشتي) سوار کرديم! او بنده شکرگزاري بود. (شما هم مانند او باشيد، تا نجات يابيد!)
The offspring of those whom We bore with Nuh; surely he was a grateful servant.
وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً 4
ما به بني اسرائيل در کتاب (تورات) اعلام کرديم که دوبار در زمين فساد خواهيد کرد، و برتري‌جويي بزرگي خواهيد نمود.
And We had made known to the children of Israel in the Book: Most certainly you will make mischief in the land twice, and most certainly you will behave insolently with great insolence.
فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً 5
هنگامي که نخستين وعده فرا رسد، گروهي از بندگان پيکارجوي خود را بر ضد شما ميانگيزيم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتي براي به دست آوردن مجرمان)، خانه‌ها را جستجو مي‌کنند؛ و اين وعده‌اي است قطعي!
So when the promise for the first of the two came, We sent over you Our servants, of mighty prowess, so they went to and fro among the houses, and it was a promise to be accomplished.
ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً 6
سپس شما را بر آنها چيره مي‌کنيم؛ و شما را به وسيله داراييها و فرزنداني کمک خواهيم کرد؛ و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرارمي‌دهيم.
Then We gave you back the turn to prevail against them, and aided you with wealth and children and made you a numerous band.
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً 7
اگر نيکي کنيد، به خودتان نيکي مي‌کنيد؛ و اگر بدي کنيد باز هم به خود مي‌کنيد. و هنگامي که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهايتان ظاهر مي‌شود؛ و داخل مسجد (الاقصي) مي‌شوند همان گونه که بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زير سلطه خود مي‌گيرند، در هم مي‌کوبند.
If you do good, you will do good for your own souls, and if you do evil, it shall be for them. So when the second promise came (We raised another people) that they may bring you to grief and that they may enter the mosque as they entered it the first time, and that they might destroy whatever they gained ascendancy over with utter destruction.
عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً 8
اميد است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگرديد، ما هم بازمي‌گرديم؛ و جهنم را براي کافران، زندان سختي قرار داديم.
It may be that your Lord will have mercy on you, and if you again return (to disobedience) We too will return (to punishment), and We have made hell a prison for the unbelievers.
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً 9
اين قرآن، به راهي که استوارترين راه‌هاست، هدايت مي‌کند؛ و به مؤمناني که اعمال صالح انجام مي‌دهند، بشارت مي‌دهد که براي آنها پاداش بزرگي است.
Surely this Quran guides to that which is most upright and gives good news to the believers who do good that they shall have a great reward.
وَ أَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً 10
و اينکه آنها که به قيامت ايمان نمي‌آورند، عذاب دردناکي براي آنان آماده ساخته‌ايم.
And that (as for) those who do not believe in the hereafter, We have prepared for them a painful chastisement.
وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً 11
انسان (بر اثر شتابزدگي)، بديها را طلب مي‌کند آن گونه که نيکيها را مي‌طلبد؛ و انسان، هميشه عجول بوده است!
And man prays for evil as he ought to pray for good, and man is ever hasty.
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلاً 12
ما شب و روز را دو نشانه توحيد و عظمت خود قرار داديم؛ سپس نشانه شب را محو کرده، و نشانه روز را روشني‌بخش ساختيم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبيد (و به تلاش زندگي برخيزيد)، و عدد سالها و حساب را بدانيد؛ و هر چيزي را بطور مشخص و آشکار، بيان کرديم.
And We have made the night and the day two signs, then We have made the sign of the night to pass away and We have made the sign of the day manifest, so that you may seek grace from your Lord, and that you might know the numbering of years and the reckoning; and We have explained everything with distinctness.
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً 13
و هر انساني، اعمالش را بر گردنش آويخته‌ايم؛ و روز قيامت، کتابي براي او بيرون مي‌آوريم که آن را در برابر خود، گشوده مي‌بيند! (اين همان نامه اعمال اوست!)
And We have made every man's actions to cling to his neck, and We will bring forth to him on the resurrection day a book which he will find wide open:
اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً 14
(و به او مي‌گوييم:) کتابت را بخوان، کافي است که امروز، خود حسابگر خويش باشي!
Read your book; your own self is sufficient as a reckoner against you this day.
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً 15
هر کس هدايت شود، براي خود هدايت يافته؛ و آن کس که گمراه گردد، به زيان خود گمراه شده است؛ و هيچ کس بار گناه ديگري را به دوش نمي‌کشد؛ و ما هرگز (قومي را) مجازات نخواهيم کرد، مگر آنکه پيامبري مبعوث کرده باشيم (تا وظايفشان را بيان کند.)
Whoever goes aright, for his own soul does he go aright; and whoever goes astray, to its detriment only does he go astray: nor can the bearer of a burden bear the burden of another, nor do We chastise until We raise an apostle.
وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً 16
و هنگامي که بخواهيم شهر و دياري را هلاک کنيم، نخست اوامر خود را براي «مترفين» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بيان مي‌داريم، سپس هنگامي که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آنها را به شدت درهم مي‌کوبيم.
And when We wish to destroy a town, We send Our commandment to the people of it who lead easy lives, but they transgress therein; thus the word proves true against it, so We destroy it with utter destruction.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً 17
چه بسيار مردمي که در قرون بعد از نوح، زندگي مي‌کردند؛ (و طبق همين سنت،) آنها را هلاک کرديم! و کافي است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بيناست.
And how many of the generations did We destroy after Nuh! and your Lord is sufficient as Knowing and Seeing with regard to His servants' faults.
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً 18
آن کس که (تنها) زندگي زودگذر (دنيا) را مي‌طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهيم -و به هر کس اراده کنيم- مي‌دهيم؛ سپس دوزخ را براي او قرار خواهيم داد، که در آتش سوزانش مي‌سوزد در حالي که نکوهيده و رانده (درگاه خدا) است.
Whoever desires this present life, We hasten to him therein what We please for whomsoever We desire, then We assign to him the hell; he shall enter it despised, driven away.
وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً 19
و آن کس که سراي آخرت را بطلبد، و براي آن سعي و کوشش کند -در حالي که ايمان داشته باشد- سعي و تلاش او، (از سوي خدا) پاداش داده خواهد شد.
And whoever desires the hereafter and strives for it as he ought to strive and he is a believer; (as for) these, their striving shall surely be accepted.
كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً 20
هر يک از اين دو گروه را از عطاي پروردگارت، بهره و کمک مي‌دهيم؛ و عطاي پروردگارت هرگز (از کسي) منع نشده است.
All do We aid-- these as well as those-- out of the bounty of your Lord, and the bounty of your Lord is not confined.
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً 21
ببين چگونه بعضي را (در دنيا بخاطر تلاششان) بر بعضي ديگر برتري بخشيده‌ايم؛ درجات آخرت و برتريهايش، از اين هم بيشتر است!
See how We have made some of them to excel others, and certainly the hereafter is much superior in respect of excellence.
لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً 22
هرگز معبود ديگري را با خدا قرار مده، که نکوهيده و بي‌يار و ياور خواهي نشست!
Do not associate with Allah any other god, lest you sit down despised, neglected.
وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً 23
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيکي کنيد! هرگاه يکي از آن دو، يا هر دوي آنها، نزد تو به سن پيري رسند، کمترين اهانتي به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!
And your Lord has commanded that you shall not serve (any) but Him, and goodness to your parents. If either or both of them reach old age with you, say not to them (so much as) "Ugh" nor chide them, and speak to them a generous word.
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً 24
و بالهاي تواضع خويش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان‌گونه که آنها مرا در کوچکي تربيت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
And make yourself submissively gentle to them with compassion, and say: O my Lord! have compassion on them, as they brought me up (when I was) little.
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً 25
پروردگار شما از درون دلهايتان آگاهتر است؛ (اگر لغزشي در اين زمينه داشتيد) هر گاه صالح باشيد (و جبران کنيد) او بازگشت‌کنندگان را مي‌بخشد.
Your Lord knows best what is in your minds; if you are good, then He is surely Forgiving to those who turn (to Him) frequently.
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً 26
و حق نزديکان را بپرداز، و (همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذير مکن،
And give to the near of kin his due and (to) the needy and the wayfarer, and do not squander wastefully.
إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً 27
چرا که تبذيرکنندگان، برادران شياطينند؛ و شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود!
Surely the squanderers are the fellows of the Shaitans and the Shaitan is ever ungrateful to his Lord.
وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً 28
و هرگاه از آنان [= مستمندان‌] روي برتابي، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشي (تا گشايشي در کارت پديد آيد و به آنها کمک کني)، با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنها سخن بگو!
And if you turn away from them to seek mercy from your Lord, which you hope for, speak to them a gentle word.
وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً 29
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشاي، تا مورد سرزنش قرار گيري و از کار فروماني!
And do not make your hand to be shackled to your neck nor stretch it forth to the utmost (limit) of its stretching forth, lest you should (afterwards) sit down blamed, stripped off.
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً 30
به يقين، پروردگارت روزي را براي هر کس بخواهد، گشاده يا تنگ مي‌دارد؛ او نسبت به بندگانش، آگاه و بيناست.
Surely your Lord makes plentiful the means of subsistence for whom He pleases and He straitens (them); surely He is ever Aware of, Seeing, His servants.
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً 31
و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشيد! ما آنها و شما را روزي مي‌دهيم؛ مسلما کشتن آنها گناه بزرگي است!
And do not kill your children for fear of poverty; We give them sustenance and yourselves (too); surely to kill them is a great wrong.
وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلاً 32
و نزديک زنا نشويد، که کار بسيار زشت، و بد راهي است!
And go not nigh to fornication; surely it is an indecency and an evil way.
وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً 33
و کسي را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشيد، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، براي وليش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمايت است!
And do not kill any one whom Allah has forbidden, except for a just cause, and whoever is slain unjustly, We have indeed given to his heir authority, so let him not exceed the just limits in slaying; surely he is aided.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً 34
و به مال يتيم، جز به بهترين راه نزديک نشويد، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنيد، که از عهد سؤال مي‌شود!
And draw not near to the property of the orphan except in a goodly way till he attains his maturity and fulfill the promise; surely (every) promise shall be questioned about.
وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً 35
و هنگامي که پيمانه مي‌کنيد، حق پيمانه را ادا نماييد، و با ترازوي درست وزن کنيد! اين براي شما بهتر، و عاقبتش نيکوتر است.
And give full measure when you measure out, and weigh with a true balance; this is fair and better in the end.
وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً 36
از آنچه به آن آگاهي نداري، پيروي مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.
And follow not that of which you have not the knowledge; surely the hearing and the sight and the heart, all of these, shall be questioned about that.
وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً 37
و روي زمين، با تکبر راه مرو! تو نمي‌تواني زمين را بشکافي، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمي‌رسد!
And do not go about in the land exultingly, for you cannot cut through the earth nor reach the mountains in height.
كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً 38
همه اينها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است.
All this-- the evil of it-- is hateful in the sight of your Lord.
ذلِكَ مِمَّا أَوْحى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً 39
اين (احکام)، از حکمتهايي است که پروردگارت به تو وحي فرستاده؛ و هرگز معبودي با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده مي‌شوي، در حالي که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهي بود!
This is of what your Lord has revealed to you of wisdom, and do not associate any other god with Allah lest you should be thrown into hell, blamed, cast away.
أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظِيماً 40
آيا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دختراني از فرشتگان برگزيده است؟! شما سخن بزرگ (و بسيار زشتي) مي‌گوييد!
What! has then your Lord preferred to give you sons, and (for Himself) taken daughters from among the angels? Most surely you utter a grievous saying.
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَ ما يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُوراً 41
ما در اين قرآن، انواع بيانات مؤثر را آورديم تا متذکر شوند! ولي (گروهي از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمي‌افزايد.
And certainly We have repeated (warnings) in this Quran that they may be mindful, but it does not add save to their aversion.
قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ إِذاً لاَبْتَغَوْا إِلى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً 42
بگو: «اگر آنچنان که آنها مي‌گويند با او خداياني بود، در اين صورت، (خدايان) سعي مي‌کردند راهي به سوي (خداوند) صاحب عرش پيدا کنند.»
Say: If there were with Him gods as they say, then certainly they would have been able to seek a way to the Lord of power.
سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيراً 43
او پاک و برتر است از آنچه آنها مي‌گويند، بسيار برتر و منزه‌تر!
Glory be to Him and exalted be He in high exaltation above what they say.
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً 44
آسمانهاي هفتگانه و زمين و کساني که در آنها هستند، همه تسبيح او مي‌گويند؛ و هر موجودي، تسبيح و حمد او مي‌گويد؛ ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد؛ او بردبار و آمرزنده است.
The seven heavens declare His glory and the earth (too), and those who are in them; and there is not a single thing but glorifies Him with His praise, but you do not understand their glorification; surely He is Forbearing, Forgiving.
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً 45
و هنگامي که قرآن مي‌خواني، ميان تو و آنها که به آخرت ايمان نمي‌آورند، حجاب ناپيدايي قرارمي‌دهيم؛
And when you recite the Quran, We place between you and those who do not believe in the hereafter a hidden barrier;
وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً 46
و بر دلهايشان پوششهايي، تا آن را نفهمند؛ و در گوشهايشان سنگيني؛ و هنگامي که پروردگارت را در قرآن به يگانگي ياد مي‌کني، آنها پشت مي‌کنند و از تو روي بر مي‌گردانند.
And We have placed coverings on their hearts and a heaviness in their ears lest they understand it, and when you mention your Lord alone in the Quran they turn their backs in aversion.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً 47
هنگامي که به سخنان تو گوش فرامي‌دهند، ما بهتر مي‌دانيم براي چه گوش فرا مي‌دهند؛ (و همچنين) در آن هنگام که با هم نجوا مي‌کنند؛ آنگاه که ستمگران مي‌گويند: «شما جز از انساني که افسون شده، پيروي نمي‌کنيد!»
We know best what they listen to when they listen to you, and when they take counsel secretly, when the unjust say: You follow only a man deprived of reason.
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً 48
ببين چگونه براي تو مثلها زدند! در نتيجه گمراه شدند، و نمي‌توانند راه حق را پيدا کنند.
See what they liken you to! So they have gone astray and cannot find the way.
وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً 49
و گفتند: «آيا هنگامي که ما، استخوانهاي پوسيده و پراکنده‌اي شديم، دگر بار آفرينش تازه‌اي خواهيم يافت؟!»
And they say: What! when we shall have become bones and decayed particles, shall we then certainly be raised up, being a new creation?
قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً 50
بگو: «شما سنگ باشيد يا آهن،
Say: Become stones or iron,
أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً 51
يا هر مخلوقي که در نظر شما، از آن هم سخت‌تر است (و از حيات و زندگي دورتر مي‌باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگي مجدد بازگرداند). آنها بزودي مي گويند: «چه کسي ما را بازمي‌گرداند؟!» بگو: «همان کسي که نخستين بار شما را آفريد.» آنان سر خود را (از روي تعجب و انکار،) به سوي تو خم مي‌کنند و مي‌گويند: «در چه زماني خواهد بود؟!» بگو: «شايد نزديک باشد!
Or some other creature of those which are too hard (to receive life) in your minds! But they will say: Who will return us? Say: Who created you at first. Still they will shake their heads at you and say: When will it be? Say: Maybe it has drawn nigh.
يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً 52
همان روز که شما را (از قبرهايتان) فرامي‌خواند؛ شما هم اجابت مي‌کنيد در حالي که حمد او را مي‌گوييد؛ مي‌پنداريد تنها مدت کوتاهي (در جهان برزخ) درنگ کرده‌ايد!»
On the day when He will call you forth, then shall you obey Him, giving Him praise, and you will think that you tarried but a little (while).
وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً 53
به بندگانم بگو: «سخني بگويند که بهترين باشد! چرا که (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد مي‌کند؛ هميشه شيطان دشمن آشکاري براي انسان بوده است!
And say to My servants (that) they speak that which is best; surely the Shaitan sows dissensions among them; surely the Shaitan is an open enemy to man.
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً 54
پروردگار شما، از (نيات و اعمال) شما آگاهتر است؛ اگر بخواهد (و شايسته بداند)، شما را مشمول رحمت خود مي‌سازد؛ و اگر بخواهد، مجازات مي‌کند؛ و ما تو را بعنوان مأمور بر آنان نفرستاده‌ايم (که آنان را مجبور به ايمان کني!)
Your Lord knows you best; He will have mercy on you if He pleases, or He will chastise you if He pleases; and We have not sent you as being in charge of them.
وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً 55
پروردگار تو، از حال همه کساني که در آسمانها و زمين هستند، آگاهتر است؛ و (اگر تو را بر ديگران برتري داديم، بخاطر شايستگي توست،) ما بعضي از پيامبران را بر بعضي ديگر برتري داديم؛ و به داوود، زبور بخشيديم.
And your Lord best knows those who are in the heavens and the earth; and certainly We have made some of the prophets to excel others, and to Dawood We gave a scripture.
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً 56
بگو: «کساني را که غير از خدا (معبود خود) مي‌پنداريد، بخوانيد! آنها نه مي‌توانند مشکلي را از شما برطرف سازند، و نه تغييري در آن ايجاد کنند.»
Say: Call on those whom you assert besides Him, so they shall not control the removal of distress from you nor (its) transference.
أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً 57
کساني را که آنان مي‌خوانند، خودشان وسيله‌اي (براي تقرب) به پروردگارشان مي‌جويند، وسيله‌اي هر چه نزديکتر؛ و به رحمت او اميدوارند؛ و از عذاب او مي‌ترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهيز و وحشت است!
Those whom they call upon, themselves seek the means of access to their Lord-- whoever of them is nearest-- and they hope for His mercy and fear His chastisement; surely the chastisement of your Lord is a thing to be cautious of.
وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً 58
هيچ شهر و آبادي نيست مگر اينکه آن را پيش از روز قيامت هلاک مي‌کنيم؛ يا (اگر گناهکارند،) به عذاب شديدي گرفتارشان خواهيم ساخت؛ اين، در کتاب الهي [= لوح محفوظ] ثبت است.
And there is not a town but We will destroy it before the day of resurrection or chastise it with a severe chastisement; this is written in the Divine ordinance.
وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْوِيفاً 59
هيچ چيز مانع ما نبود که اين معجزات (درخواستي بهانه‌جويان) را بفرستيم جز اينکه پيشينيان (که همين درخواستها را داشتند، و با ايشان هماهنگ بودند)، آن را تکذيب کردند؛ (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه داديم؛ (معجزه‌اي) که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند (و ناقه را کشتند). ما معجزات را فقط براي بيم دادن (و اتمام حجت) مي‌فرستيم.
And nothing could have hindered Us that We should send signs except that the ancients rejected them; and We gave to Samood the she-camel-- a manifest sign-- but on her account they did injustice, and We do not send signs but to make (men) fear.
وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْياناً كَبِيراً 60
(به ياد آور) زماني را که به تو گفتيم: «پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد؛ (و از وضعشان کاملا آگاه است.) و ما آن رؤيايي را که به تو نشان داديم، فقط براي آزمايش مردم بود؛ همچنين شجره ملعونه [= درخت نفرين شده‌] را که در قرآن ذکر کرده‌ايم. ما آنها را بيم داده (و انذار) مي‌کنيم؛ اما جز طغيان عظيم، چيزي بر آنها نمي‌افزايد!»
And when We said to you: Surely your Lord encompasses men; and We did not make the vision which We showed you but a trial for men and the cursed tree in the Quran as well; and We cause them to fear, but it only adds to their great inordinacy.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً 61
(به ياد آوريد) زماني را که به فرشتگان گفتيم: «براي آدم سجده کنيد!» آنها همگي سجده کردند، جز ابليس که گفت: «آيا براي کسي سجده کنم که او را از خاک آفريده‌اي؟!»
And when We said to the angels: Make obeisance to Adam; they made obeisance, but Iblis (did it not). He said: Shall I make obeisance to him whom Thou hast created of dust?
قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً 62
(سپس) گفت: «به من بگو، اين کسي را که بر من برتري داده‌اي (به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذاري، همه فرزندانش را، جز عده کمي، گمراه و ريشه‌کن خواهم ساخت!»
He said: Tell me, is this he whom Thou hast honored above me? If Thou shouldst respite me to the day of resurrection, I will most certainly cause his progeny to perish except a few.
قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً 63
فرمود: «برو! هر کس از آنان از تو تبعيت کند، جهنم کيفر شماست، کيفري است فراوان!
He said: Be gone! for whoever of them will follow you, then surely hell is your recompense, a full recompense:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً 64
هر کدام از آنها را مي‌تواني با صدايت تحريک کن! و لشکر سواره و پياده‌ات را بر آنها گسيل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوي! و آنان را با وعده‌ها سرگرم کن! -ولي شيطان، جز فريب و دروغ، وعده‌اي به آنها نمي‌دهد-
And beguile whomsoever of them you can with your voice, and collect against them your forces riding and on foot, and share with them in wealth and children, and hold out promises to them; and the Shaitan makes not promises to them but to deceive:
إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلاً 65
(اما بدان) تو هرگز سلطه‌اي بر بندگان من، نخواهي يافت (و آنها هيچ‌گاه به دام تو گرفتار نمي‌شوند)! همين قدر کافي است که پروردگارت حافظ آنها باشد.»
Surely (as for) My servants, you have no authority over them; and your Lord is sufficient as a Protector.
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحِيماً 66
پروردگارتان کسي است که کشتي را در دريا براي شما به حرکت درمي‌آورد، تا از نعمت او بهره‌مند شويد؛ او نسبت به شما مهربان است.
Your Lord is He Who speeds the ships for you in the sea that you may seek of His grace; surely He is ever Merciful to you.
وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً 67
و هنگامي که در دريا ناراحتي به شما برسد، جز او، تمام کساني را که (براي حل مشکلات خود) مي‌خوانيد، فراموش مي‌کنيد؛ اما هنگامي که شما را به خشکي نجات دهد، روي مي‌گردانيد؛ و انسان، بسيار ناسپاس است!
And when distress afflicts you in the sea, away go those whom you call on except He; but when He brings you safe to the land, you turn aside; and man is ever ungrateful.
أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلاً 68
آيا از اين ايمن هستيد که در خشکي (با يک زلزله شديد) شما را در زمين فرو ببرد، يا طوفاني از سنگريزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان کند)، سپس حافظ (و ياوري) براي خود نيابيد؟!
What! Do you then feel secure that He will not cause a tract of land to engulf you or send on you a tornado? Then you shall not find a protector for yourselves.
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً 69
يا اينکه ايمن هستيد که بار ديگر شما را به دريا بازگرداند، و تندباد کوبنده‌اي بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس دادخواه و خونخواهي در برابر ما پيدا نکنيد؟!
Or, do you feel secure that He will (not) take you back into it another time, then send on you a fierce gale and thus drown you on account of your ungratefulness? Then you shall not find any aider against Us in the matter.
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً 70
ما آدميزادگان را گرامي داشتيم؛ و آنها را در خشکي و دريا، (بر مرکبهاي راهوار) حمل کرديم؛ و از انواع روزيهاي پاکيزه به آنان روزي داديم؛ و آنها را بر بسياري از موجوداتي که خلق کرده‌ايم، برتري بخشيديم.
And surely We have honored the children of Adam, and We carry them in the land and the sea, and We have given them of the good things, and We have made them to excel by an appropriate excellence over most of those whom We have created.
يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً 71
(به ياد آوريد) روزي را که هر گروهي را با پيشوايشان مي‌خوانيم! کساني که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادي و سرور) مي‌خوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمايي به آنان ستم نمي‌شود!
(Remember) the day when We will call every people with their Imam; then whoever is given his book in his right hand, these shall read their book; and they shall not be dealt with a whit unjustly.
وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً 72
اما کسي که در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است!
And whoever is blind in this, he shall (also) be blind in the hereafter; and more erring from the way.
وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوكَ خَلِيلاً 73
نزديک بود آنها تو را (با وسوسه‌هاي خود) از آنچه بر تو وحي کرده‌ايم بفريبند، تا غير آن را به ما نسبت دهي؛ و در آن صورت، تو را به دوستي خود برميگزينند!
And surely they had purposed to turn you away from that which We have revealed to you, that you should forge against Us other than that, and then they would certainly have taken you for a friend.
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً 74
و اگر ما تو را ثابت قدم نمي‌ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودي)، نزديک بود به آنان تمايل کني.
And had it not been that We had already established you, you would certainly have been near to incline to them a little;
إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً 75
اگر چنين مي‌کردي، ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگي دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مي‌چشانديم؛ سپس در برابر ما، ياوري براي خود نمي‌يافتي!
In that case We would certainly have made you to taste a double (punishment) in this life and a double (punishment) after death, then you would not have found any helper against Us.
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً 76
و نزديک بود (با نيرنگ و توطئه) تو را از اين سرزمين بلغزانند، تا از آن بيرونت کنند! و هرگاه چنين مي‌کردند، (گرفتار مجازات سخت الهي شده،) و پس از تو، جز مدت کمي باقي نمي‌ماندند!
And surely they purposed to unsettle you from the land that they might expel you from it, and in that case they will not tarry behind you but a little.
سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِيلاً 77
اين سنت (ما در مورد) پيامبراني است که پيش از تو فرستاديم؛ و هرگز براي سنت ما تغيير و دگرگوني نخواهي يافت!
(This is Our) course with regard to those of Our apostles whom We sent before you, and you shall not find a change in Our course.
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً 78
نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريکي شب [= نيمه شب‌] برپا دار؛ و همچنين قرآن فجر [= نماز صبح‌] را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است!
Keep up prayer from the declining of the sun till the darkness of the night and the morning recitation; surely the morning recitation is witnessed.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً 79
و پاسي از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يک وظيفه اضافي براي توست؛ اميد است پروردگارت تو را به مقامي در خور ستايش برانگيزد!
And during a part of the night, pray Tahajjud beyond what is incumbent on you; maybe your Lord will raise you to a position of great glory.
وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً 80
و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوي خود، حجتي ياري کننده برايم قرار ده!»
And say: My Lord! make me to enter a goodly entering, and cause me to go forth a goodly going forth, and grant me from near Thee power to assist (me).
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً 81
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ يقينا باطل نابود شدني است!»
And say: The truth has come and the falsehood has vanished; surely falsehood is a vanishing (thing).
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً 82
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل مي‌کنيم؛ و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمي‌افزايد.
And We reveal of the Quran that which is a healing and a mercy to the believers, and it adds only to the perdition of the unjust.
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً 83
هنگامي که به انسان نعمت مي‌بخشيم، (از حق) روي مي‌گرداند و متکبرانه دور مي‌شود؛ و هنگامي که (کمترين) بدي به او مي‌رسد، (از همه چيز) مايوس مي‌گردد!
And when We bestow favor on man, he turns aside and behaves proudly, and when evil afflicts him, he is despairing.
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِيلاً 84
بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوي) خود عمل مي‌کند؛ و پروردگارتان کساني را که راهشان نيکوتر است، بهتر مي‌شناسد.»
Say: Every one acts according to his manner; but your Lord best knows who is best guided in the path.
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً 85
و از تو درباره «روح» سؤال مي‌کنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکي از دانش، به شما داده نشده است!»
And they ask you about the soul. Say: The soul is one of the commands of my Lord, and you are not given aught of knowledge but a little.
وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنا وَكِيلاً 86
و اگر بخواهيم، آنچه را بر تو وحي فرستاده‌ايم، از تو مي‌گيريم؛ سپس کسي را نمي‌يابي که در برابر ما، از تو دفاع کند...
And if We please, We should certainly take away that which We have revealed to you, then you would not find for it any protector against Us.
إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً 87
مگر رحمت پروردگارت (شامل حالت گردد،) که فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است!
But on account of mercy from your Lord-- surely His grace to you is abundant.
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً 88
بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يکديگر را (در اين کار) کمک کنند.
Say: If men and jinn should combine together to bring the like of this Quran, they could not bring the like of it, though some of them were aiders of others.
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً 89
ما در اين قرآن، براي مردم از هر چيز نمونه‌اي آورديم (و همه معارف در آن جمع است)؛ اما بيشتر مردم (در برابر آن، از هر کاري) جز انکار، ابا داشتند!
And certainly We have explained for men in this Quran every kind of similitude, but most men do not consent to aught but denying.
وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً 90
و گفتند: «ما هرگز به تو ايمان نمي‌آوريم تا اينکه چشمه‌جوشاني از اين سرزمين (خشک و سوزان) براي ما خارج سازي...
And they say: We will by no means believe in you until you cause a fountain to gush forth from the earth for us.
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِيراً 91
يا باغي از نخل و انگور از آن تو باشد؛ و نهرها در لابه‌لاي آن جاري کني...
Or you should have a garden of palms and grapes in the midst of which you should cause rivers to flow forth, gushing out.
أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلاً 92
يا قطعات (سنگهاي) آسمان را -آنچنان که مي‌پنداري- بر سر ما فرود آري؛ يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياوري...
Or you should cause the heaven to come down upon us in pieces as you think, or bring Allah and the angels face to face (with us).
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً 93
يا براي تو خانه‌اي پر نقش و نگار از طلا باشد؛ يا به آسمان بالا روي؛ حتي اگر به آسمان روي، ايمان نمي‌آوريم مگر آنکه نامه‌اي بر ما فرود آوري که آن را بخوانيم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از اين سخنان بي‌معني)! مگر من جز انساني فرستاده خدا هستم؟!
Or you should have a house of gold, or you should ascend into heaven, and we will not believe in your ascending until you bring down to us a book which we may read. Say: Glory be to my Lord; am I aught but a mortal apostle?
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى إِلاَّ أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً 94
تنها چيزي که بعد از آمدن هدايت مانع شد مردم ايمان بياورند، اين بود (که از روي ناداني و بي‌خبري) گفتند: «آيا خداوند بشري را بعنوان رسول فرستاده است؟!»
And nothing prevented people from believing when the guidance came to them except that they said: What! has Allah raised up a mortal to be an apostle?
قُلْ لَوْ كانَ فِي الْأَرْضِ مَلائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولاً 95
بگو: «(حتي) اگر در روي زمين فرشتگاني (زندگي مي‌کردند، و) با آرامش گام برمي‌داشتند، ما فرشته‌اي را به عنوان رسول، بر آنها مي‌فرستاديم!» (چرا که رهنماي هر گروهي بايد از جنس خودشان باشد).
Say: Had there been in the earth angels walking about as settlers, We would certainly have sent down to them from the heaven an angel as an apostle.
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً 96
بگو: «همين کافي است که خداوند، ميان من و شما گواه باشد؛ چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست!
Say: Allah suffices as a witness between me and you; surely He is Aware of His servants, Seeing.
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً 97
هر کس را خدا هدايت کند، هدايت يافته واقعي اوست؛ و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هاديان و سرپرستاني غير خدا براي او نخواهي يافت؛ و روز قيامت، آنها را بر صورتهايشان محشور مي‌کنيم، در حالي که نابينا و گنگ و کرند؛ جايگاهشان دوزخ است؛ هر زمان آتش آن فرونشيند، شعله تازه‌اي بر آنان مي‌افزاييم!
And whomsoever Allah guides, he is the follower of the right way, and whomsoever He causes to err, you shall not find for him guardians besides Him; and We will gather them together on the day of resurrection on their faces, blind and dumb and deaf; their abode is hell; whenever it becomes allayed We will add to their burning.
ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً 98
اين کيفر آنهاست، بخاطر اينکه نسبت به آيات ما کافر شدند و گفتند: «آيا هنگامي که ما استخوانهاي پوسيده و خاکهاي پراکنده‌اي شديم، بار ديگر آفرينش تازه‌اي خواهيم يافت؟!»
This is their retribution because they disbelieved in Our communications and said What! when we shall have become bones and decayed particles, shall we then indeed be raised up into a new creation?
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُوراً 99
آيا نمي‌دانند خدايي که آسمانها و زمين را آفريده، قادر است مثل آنان را بيافريند (و به زندگي جديد بازشان گرداند)؟! و براي آنان سرآمدي قطعي -که شکي در آن نيست- قرار داده؛ اما ظالمان، جز کفر و انکار را پذيرا نيستند!
Do they not consider that Allah, Who created the heavens and the earth, is able to create their like, and He has appointed for them a doom about which there is no doubt? But the unjust do not consent to aught but denying.
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً 100
بگو: «اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بوديد. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظري) امساک مي‌کرديد، مبادا انفاق، مايه تنگدستي شما شود» و انسان تنگ نظر است!
Say: If you control the treasures of the mercy of my Lord, then you would withhold (them) from fear of spending, and man is niggardly.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ فَسْئَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِذْ جاءَهُمْ فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى مَسْحُوراً 101
ما به موسي نه معجزه روشن داديم؛ پس از بني اسرائيل سؤال کن آن زمان که اين (معجزات نه گانه) به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟! فرعون به او گفت: «اي موسي! گمان مي‌کنم تو ديوانه (يا ساحري)!»
And certainly We gave Musa nine clear signs; so ask the children of Israel. When he came to them, Firon said to him: Most surely I deem you, O Musa, to be a man deprived of reason.
قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلاَّ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً 102
(موسي) گفت: «تو مي‌داني اين آيات را جز پروردگار آسمانها و زمين -براي روشني دلها- نفرستاده؛ و من گمان مي‌کنم اي فرعون، تو (بزودي) هلاک خواهي شد!»
He said: Truly you know that none but the Lord of the heavens and the earth has sent down these as clear proof and most surely I believe you, O Firon, to be given over to perdition.
فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً 103
پس (فرعون) تصميم گرفت آنان را از آن سرزمين ريشه کن سازد؛ ولي ما، او و تمام کساني را که با او بودند، غرق کرديم.
So he desired to destroy them out of the earth, but We drowned him and those with him all together;
وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً 104
و بعد از آن به بني اسرائيل گفتيم: «در اين سرزمين [= مصر و شام‌] ساکن شويد! اما هنگامي که وعده آخرت فرا رسد، همه شما را دسته جمعي (به آن دادگاه عدل) مي‌آوريم»
And We said to the Israelites after him: Dwell in the land: and when the promise of the next life shall come to pass, we will bring you both together in judgment.
وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً 105
و ما قرآن را بحق نازل کرديم؛ و بحق نازل شد؛ و تو را، جز بعنوان بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده، نفرستاديم!
And with truth have We revealed it, and with truth did it come; and We have not sent you but as the giver of good news and as a warner.
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلاً 106
و قرآني که آياتش را از هم جدا کرديم، تا آن را با درنگ بر مردم بخواني؛ و آن را بتدريج نازل کرديم.
And it is a Quran which We have revealed in portions so that you may read it to the people by slow degrees, and We have revealed it, revealing in portions.
قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً 107
بگو: «خواه به آن ايمان بياوريد، و خواه ايمان نياوريد، کساني که پيش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامي که (اين آيات) بر آنان خوانده مي‌شود، سجده‌کنان به خاک مي‌افتند...
Say: Believe in it or believe not; surely those who are given the knowledge before it fall down on their faces, making obeisance when it is recited to them.
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً 108
و مي‌گويند: «منزه است پروردگار ما، که وعده‌هايش به يقين انجام‌شدني است !»
And they say: Glory be to our Lord! most surely the promise of our Lord was to be fulfilled.
وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً 109
آنها (بي‌اختيار) به زمين مي‌افتند و گريه مي‌کنند؛ و (تلاوت اين آيات، همواره) بر خشوعشان مي‌افزايد.
And they fall down on their faces weeping, and it adds to their humility.
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً 110
بگو: ««الله» را بخوانيد يا «رحمان» را، هر کدام را بخوانيد، (ذات پاکش يکي است؛ و) براي او بهترين نامهاست!» و نمازت را زياد بلند، يا خيلي آهسته نخوان؛ و در ميان آن دو، راهي (معتدل) انتخاب کن!
Say: Call upon Allah or call upon, the Beneficent Allah; whichever you call upon, He has the best names; and do not utter your prayer with a very raised voice nor be silent with regard to it, and seek a way between these.
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً 111
و بگو: «ستايش براي خداوندي است که نه فرزندي براي خود انتخاب کرده، و نه شريکي در حکومت دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلت، (حامي و) سرپرستي براي اوست!» و او را بسيار بزرگ بشمار!
And say: (All) praise is due to Allah, Who has not taken a son and Who has not a partner in the kingdom, and Who has not a helper to save Him from disgrace; and proclaim His greatness magnifying (Him).

تذهیب
کهف
تذهیب

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً 1
حمد مخصوص خدايي است که اين کتاب (آسماني) را بر بنده (برگزيده)اش نازل کرد، و هيچ گونه کژي در آن قرار نداد...
(All) praise is due to Allah, Who revealed the Book to His servant and did not make in it any crookedness.
قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً 2
در حالي که ثابت و مستقيم و نگاهبان کتابهاي (آسماني) ديگر است؛ تا (بدکاران را) از عذاب شديد او بترساند؛ و مؤمناني را که کارهاي شايسته انجام مي‌دهند، بشارت دهد که پاداش نيکويي براي آنهاست...
Rightly directing, that he might give warning of severe punishment from Him and give good news to the believers who do good that they shall have a goodly reward,
ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً 3
(همان بهشت برين) که جاودانه در آن خواهند ماند!
Staying in it for ever;
وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً 4
و (نيز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندي (براي خود) انتخاب کرده است»، انذار کند.
And warn those who say: Allah has taken a son.
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلاَّ كَذِباً 5
نه آنها (هرگز) به اين سخن يقين دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگي از دهانشان خارج مي‌شود! آنها فقط دروغ مي‌گويند!
They have no knowledge of it, nor had their fathers; a grievous word it is that comes out of their mouths; they speak nothing but a lie.
فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً 6
]گويي مي‌خواهي بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کني اگر به اين گفتار ايمان نياورند!
Then maybe you will kill yourself with grief, sorrowing after them, if they do not believe in this announcement.
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً 7
ما آنچه را روي زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازماييم که کدامينشان بهتر عمل مي‌کنند!
Surely We have made whatever is on the earth an embellishment for it, so that We may try them (as to) which of them is best in works.
وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعِيداً جُرُزاً 8
(ولي) اين زرق و برقها پايدار نيست، و ما (سرانجام) قشر روي زمين را خاک بي گياهي قرار مي‌دهيم!
And most surely We will make what is on it bare ground without herbage.
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً 9
آيا گمان کردي اصحاب کهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟!
Or, do you think that the Fellows of the Cave and the Inscription were of Our wonderful signs?
إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً 10
زماني را به خاطر بياور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوي خودت رحمتي عطا کن، و راه نجاتي براي ما فراهم ساز!»
When the youths sought refuge in the cave, they said: Our Lord! grant us mercy from Thee, and provide for us a right course in our affair.
فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً 11
ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند.
So We prevented them from hearing in the cave for a number of years.
ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً 12
سپس آنان را برانگيختيم تا بدانيم (و اين امر آشکار گردد که) کدام يک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کرده‌اند.
Then We raised them up that We might know which of the two parties was best able to compute the time for which they remained.
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً 13
ما داستان آنان را بحق براي تو بازگو مي‌کنيم؛ آنها جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم.
We relate to you their story with the truth; surely they were youths who believed in their Lord and We increased them in guidance.
وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً 14
و دلهايشان را محکم ساختيم در آن موقع که قيام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است؛ هرگز غير او معبودي را نمي‌خوانيم؛ که اگر چنين کنيم، سخني بگزاف گفته‌ايم.
And We strengthened their hearts with patience, when they stood up and said: Our Lord is the Lord of the heavens and the earth; we will by no means call upon any god besides Him, for then indeed we should have said an extravagant thing.
هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً 15
اين قوم ما هستند که معبودهايي جز خدا انتخاب کرده‌اند؛ چرا دليل آشکاري (بر اين کار) نمي‌آورند؟! و چه کسي ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!»
These our people have taken gods besides Him; why do they not produce any clear authority in their support? Who is then more unjust than he who forges a lie against Allah?
وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً 16
و (به آنها گفتيم:) هنگامي که از آنان و آنچه جز خدا مي‌پرستند کناره‌گيري کرديد، به غار پناه بريد؛ که پروردگارتان (سايه) رحمتش را بر شما مي‌گستراند؛ و در اين امر، آرامشي براي شما فراهم مي‌سازد!
And when you forsake them and what they worship save Allah, betake yourselves for refuge to the cave; your Lord will extend to you largely of His mercy and provide for you a profitable course in your affair.
وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَتَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً 17
و (اگر در آنجا بودي) خورشيد را مي‌ديدي که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مي‌گردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در محل وسيعي از آن (غار) قرار داشتند؛ اين از آيات خداست! هر کس را خدا هدايت کند، هدايت يافته واقعي اوست؛ و هر کس را گمراه نمايد، هرگز ولي و راهنمايي براي او نخواهي يافت!
And you might see the sun when it rose, decline from their cave towards the right hand, and when it set, leave them behind on the left while they were in a wide space thereof. This is of the signs of Allah; whomsoever Allah guides, he is the rightly guided one, and whomsoever He causes to err, you shall not find for him any friend to lead (him) aright.
وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً 18
و (اگر به آنها نگاه مي‌کردي) مي‌پنداشتي بيدارند؛ در حالي که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ ميگردانديم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهاي خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهباني مي‌کرد). اگر نگاهشان مي‌کردي، از آنان مي‌گريختي؛ و سر تا پاي تو از ترس و وحشت پر مي‌شد!
And you might think them awake while they were asleep and We turned them about to the right and to the left, while their dog (lay) outstretching its paws at the entrance; if you looked at them you would certainly turn back from them in flight, and you would certainly be filled with awe because of them.
وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَسائَلُوا بَيْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً 19
اين‌گونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يکديگر سؤال کنند؛ يکي از آنها گفت: «چه مدت خوابيديد؟!» گفتند: «يک روز، يا بخشي از يک روز!» (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقيقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون يک نفر از خودتان را با اين سکه‌اي که داريد به شهر بفرستيد، تا بنگرد کدام يک از آنها غذاي پاکيزه‌تري دارند، و مقداري از آن براي روزي شما بياورد. اما بايد دقت کند، و هيچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
And thus did We rouse them that they might question each other. A speaker among them said: How long have you tarried? They said: We have tarried for a day or a part of a day. (Others) said: Your Lord knows best how long you have tarried. Now send one of you with this silver (coin) of yours to the city, then let him see which of them has purest food, so let him bring you provision from it, and let him behave with gentleness, and by no means make your case known to any one:
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً 20
چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان مي‌کنند؛ يا شما را به آيين خويش بازمي‌گردانند؛ و در آن صورت، هرگز روي رستگاري را نخواهيد ديد!»
For surely if they prevail against you they would stone you to death or force you back to their religion, and then you will never succeed.
وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً 21
و اينچنين مردم را متوجه حال آنها کرديم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخيز) حق است؛ و در پايان جهان و قيام قيامت شکي نيست! در آن هنگام که ميان خود درباره کار خويش نزاع داشتند، گروهي مي‌گفتند: «بنايي بر آنان بسازيد (تا براي هميشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگوييد که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولي آنها که از رازشان آگاهي يافتند (و آن را دليلي بر رستاخيز ديدند) گفتند: «ما مسجدي در کنار (مدفن) آنها مي‌سازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»
And thus did We make (men) to get knowledge of them that they might know that Allah's promise is true and that as for the hour there is no doubt about it. When they disputed among themselves about their affair and said: Erect an edifice over them-- their Lord best knows them. Those who prevailed in their affair said: We will certainly raise a masjid over them.
سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً 22
گروهي خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمين آنها سگشان بود!» و گروهي مي‌گويند: «پنچ نفر بودند، که ششمين آنها سگشان بود.» -همه اينها سخناني بي‌دليل است- و گروهي مي‌گويند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمي، تعداد آنها را نمي‌دانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو؛ و از هيچ کس درباره آنها سؤال مکن!
(Some) say: (They are) three, the fourth of them being their dog; and (others) say: Five, the sixth of them being their dog, making conjectures at what is unknown; and (others yet) say: Seven, and the eighth of them is their dog. Say: My Lord best knows their number, none knows them but a few; therefore contend not in the matter of them but with an outward contention, and do not question concerning them any of them.
وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً 23
و هرگز در مورد کاري نگو: «من فردا آن را انجام مي‌دهم»...
And do not say of anything: Surely I will do it tomorrow,
إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً 24
مگر اينکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردي، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بياور؛ و بگو: «اميدوارم که پروردگارم مرا به راهي روشنتر از اين هدايت کند!»
Unless Allah pleases; and remember your Lord when you forget and say: Maybe my Lord will guide me to a nearer course to the right than this.
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً 25
آنها در غارشان سيصد سال درنگ کردند، و نه سال (نيز) بر آن افزودند.
And they remained in their cave three hundred years and (some) add (another) nine.
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً 26
بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است؛ غيب آسمانها و زمين از آن اوست! راستي چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولي و سرپرستي جز او ندارند! و او هيچ کس را در حکم خود شرکت نمي‌دهد!»
Say: Allah knows best how long they remained; to Him are (known) the unseen things of the heavens and the earth; how clear His sight and how clear His hearing! There is none to be a guardian for them besides Him, and He does not make any one His associate in His Judgment.
وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً 27
آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحي شده تلاوت کن! هيچ چيز سخنان او را دگرگون نمي‌سازد؛ و هرگز پناهگاهي جز او نمي‌يابي!
And recite what has been revealed to you of the Book of your Lord, there is none who can alter His words; and you shall not find any refuge besides Him.
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً 28
با کساني باش که پروردگار خود را صبح و عصر مي‌خوانند، و تنها رضاي او را مي‌طلبند! و هرگز بخاطر زيورهاي دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از کساني که قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مکن! همانها که از هواي نفس پيروي کردند، و کارهايشان افراطي است.
And withhold yourself with those who call on their Lord morning and evening desiring His goodwill, and let not your eyes pass from them, desiring the beauties of this world's life; and do not follow him whose heart We have made unmindful to Our remembrance, and he follows his low desires and his case is one in which due bounds are exceeded.
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً 29
بگو: «اين حق است از سوي پروردگارتان! هر کس مي‌خواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود)، و هر کس ميخواهد کافر گردد!» ما براي ستمگران آتشي آماده کرديم که سراپرده‌اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاي آب کنند، آبي براي آنان مياورند که همچون فلز گداخته صورتها را بريان مي‌کند! چه بد نوشيدني، و چه بد محل اجتماعي است!
And say: The truth is from your Lord, so let him who please believe, and let him who please disbelieve; surely We have prepared for the iniquitous a fire, the curtains of which shall encompass them about; and if they cry for water, they shall be given water like molten brass which will scald their faces; evil the drink and ill the resting-place.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً 30
مسلما کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، ما پاداش نيکوکاران را ضايع نخواهيم کرد!
Surely (as for) those who believe and do good, We do not waste the reward of him who does a good work.
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً 31
آنها کساني هستند که بهشت جاودان براي آنان است؛ باغهايي از بهشت که نهرها از زير درختان و قصرهايش جاري است؛ در آنجا با دستبندهايي از طلا آراسته مي‌شوند؛ و لباسهايي (فاخر) به رنگ سبز، از حرير نازک و ضخيم، دربر مي‌کنند؛ در حالي که بر تختها تکيه کرده‌اند. چه پاداش خوبي، و چه جمع نيکويي!
These it is for whom are gardens of perpetuity beneath which rivers flow, ornaments shall be given to them therein of bracelets of gold, and they shall wear green robes of fine silk and thick silk brocade interwoven with gold, reclining therein on raised couches; excellent the recompense and goodly the resting place.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً 32
(اي پيامبر!) براي آنان مثالي بزن: آن دو مرد، که براي يکي از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار داديم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشانديم؛ و در ميانشان زراعت پر برکتي قرارداديم.
And set forth to them a parable of two men; for one of them We made two gardens of grape vines, and We surrounded them both with palms, and in the midst of them We made cornfields.
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً 33
هر دو باغ، ميوه آورده بود، (ميوه‌هاي فراوان،) و چيزي فروگذار نکرده بود؛ و ميان آن دو، نهر بزرگي جاري ساخته بوديم.
Both these gardens yielded their fruits, and failed not aught thereof, and We caused a river to gush forth in their midst,
وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً 34
صاحب اين باغ، درآمد فراواني داشت؛ به همين جهت، به دوستش -در حالي که با او گفتگو مي‌کرد- چنين گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نيرومندترم!»
And he possessed much wealth; so he said to his companion, while he disputed with him: I have greater wealth than you, and am mightier in followers.
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً 35
و در حالي که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خويش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمي‌کنم هرگز اين باغ نابود شود!
And he entered his garden while he was unjust to himself. He said: I do not think that this will ever perish
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً 36
و باور نمي‌کنم قيامت برپا گردد! و اگر به سوي پروردگارم بازگردانده شوم (و قيامتي در کار باشد)، جايگاهي بهتر از اين جا خواهم يافت!»
And I do not think the hour will come, and even if I am returned to my Lord I will most certainly find a returning place better than this.
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً 37
دوست (با ايمان) وي -در حالي که با او گفتگو مي‌کرد- گفت: «آيا به خدايي که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفريد، و پس از آن تو را مرد کاملي قرار داد ، کافر شدي؟!
His companion said to him while disputing with him: Do you disbelieve in Him Who created you from dust, then from a small seed, then He made you a perfect man?
لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً 38
ولي من کسي هستم که «الله» پروردگار من است؛ و هيچ کس را شريک پروردگارم قرارنمي‌دهم!
But as for me, He, Allah, is my Lord, and I do not associate anyone with my Lord.
وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً 39
چرا هنگامي که وارد باغت شدي، نگفتي اين نعمتي است که خدا خواسته است؟! قوت (و نيرويي) جز از ناحيه خدا نيست! و اگر مي‌بيني من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمي نيست)!
And wherefore did you not say when you entered your garden: It is as Allah has pleased, there is no power save in Allah? If you consider me to be inferior to you in wealth and children,
فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً 40
شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد؛ و مجازات حساب شده‌اي از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونه‌اي که آن را به زمين بي‌گياه لغزنده‌اي مبدل کند!
Then maybe my Lord will give me what is better than your garden, and send on it a thunderbolt from heaven so that it shall become even ground without plant,
أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً 41
و يا آب آن در اعمال زمين فرو رود، آن گونه که هرگز نتواني آن را به دست آوري!»
Or its waters should sink down into the ground so that you are unable to find it.
وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى ما أَنْفَقَ فِيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً 42
(به هر حال عذاب الهي فرا رسيد،) و تمام ميوه‌هاي آن نابود شد؛ و او بخاطر هزينه هايي که در آن صرف کرده بود، پيوسته دستهاي خود را به هم مي‌ماليد -در حالي که تمام باغ بر داربستهايش فرو ريخته بود- و مي‌گفت: «اي کاش کسي را همتاي پروردگارم قرار نداده بودم!»
And his wealth was destroyed; so he began to wring his hands for what he had spent on it, while it lay, having fallen down upon its roofs, and he said: Ah me! would that I had not associated anyone with my Lord.
وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مُنْتَصِراً 43
و گروهي نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند ياري دهند؛ و از خودش (نيز) نمي‌توانست ياري گيرد.
And he had no host to help him besides Allah nor could he defend himself.
هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً 44
در آنجا ثابت شد که ولايت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است! اوست که برترين ثواب، و بهترين عاقبت را (براي مطيعان) دارد!
Here is protection only Allah's, the True One; He is best in (the giving of) reward and best in requiting.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِراً 45
(اي پيامبر!) زندگي دنيا را براي آنان به آبي تشبيه کن که از آسمان فرو مي‌فرستيم؛ و بوسيله آن، گياهان زمين (سرسبز مي‌شود و) در هم فروميرود. اما بعد از مدتي مي‌خشکد؛ و بادها آن را به هر سو پراکنده مي‌کند؛ و خداوند بر همه چيز تواناست!
And set forth to them parable of the life of this world: like water which We send down from the cloud so the herbage of the earth becomes tangled on account of it, then it becomes dry broken into pieces which the winds scatter; and Allah is the holder of power over all things.
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً 46
مال و فرزند، زينت زندگي دنياست؛ و باقيات صالحات [= ارزشهاي پايدار و شايسته‌] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميدبخش‌تر است!
Wealth and children are an adornment of the life of this world; and the ever-abiding, the good works, are better with your Lord in reward and better in expectation.
وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً 47
و روزي را به خاطر بياور که کوه‌ها را به حرکت درآوريم؛ و زمين را آشکار (و مسطح) مي‌بيني؛ و همه آنان [= انسانها] را برمي‌انگيزيم، و احدي از ايشان را فروگذار نخواهيم کرد!
And the day on which We will cause the mountains to pass away and you will see the earth a levelled plain and We will gather them and leave not any one of them behind.
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً 48
آنها همه در يک صف به (پيشگاه) پروردگارت عرضه مي‌شوند؛ (و به آنان گفته مي‌شود:) همگي نزد ما آمديد، همان گونه که نخستين بار شما را آفريديم! اما شما گمان مي‌کرديد ما هرگز موعدي برايتان قرار نخواهيم داد!
And they shall be brought before your Lord, standing in ranks: Now certainly you have come to Us as We created you at first. Nay, you thought that We had not appointed to you a time of the fulfillment of the promise.
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً 49
و کتاب [= کتابي که نامه اعمال همه انسانهاست‌] در آن جا گذارده مي‌شود، پس گنهکاران را مي‌بيني که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مي‌گويند: «اي واي بر ما! اين چه کتابي است که هيچ عمل کوچک و بزرگي را فرونگذاشته مگر اينکه آن را به شمار آورده است؟! و (اين در حالي است که) همه اعمال خود را حاضر مي‌بينند؛ و پروردگارت به هيچ کس ستم نمي‌کند.
And the Book shall be placed, then you will see the guilty fearing from what is in it, and they will say: Ah! woe to us! what a book is this! it does not omit a small one nor a great one, but numbers them (all); and what they had done they shall find present (there); and your Lord does not deal unjustly with anyone.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً 50
به ياد آريد زماني را که به فرشتگان گفتيم: «براي آدم سجده کنيد!» آنها همگي سجده کردند جز ابليس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد آيا (با اين حال،) او و فرزندانش را به جاي من اولياي خود انتخاب مي‌کنيد، در حالي که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداري از شيطان و فرزندانش به جاي اطاعت خدا،) چه جايگزيني بدي است براي ستمکاران!
And when We said to the angels: Make obeisance to Adam; they made obeisance but Iblis (did it not). He was of the jinn, so he transgressed the commandment of his Lord. What! would you then take him and his offspring for friends rather than Me, and they are your enemies? Evil is (this) change for the unjust.
ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً 51
من هرگز آنها [= ابليس و فرزندانش‌] را به هنگام آفرينش آسمانها و زمين، و نه به هنگام آفرينش خودشان، حاضر نساختم! و من هيچ گاه گمراه‌کنندگان را دستيار خود قرار نمي‌دهم!
I did not make them witnesses of the creation of the heavens and the earth, nor of the creation of their own souls; nor could I take those who lead (others) astray for aiders.
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً 52
به خاطر بياوريد روزي را که (خداوند) مي‌گويد: «همتاياني را که براي من مي‌پنداشتيد، بخوانيد (تا به کمک شما بشتابند!)» ولي هر چه آنها را مي‌خوانند،جوابشان نمي‌دهند؛ و در ميان اين دو گروه، کانون هلاکتي قرارداده‌ايم!
And on the day when He shall say: Call on those whom you considered to be My associates. So they shall call on them, but they shall not answer them, and We will cause a separation between them.
وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً 53
و گنهکاران، آتش (دوزخ) را مي‌بينند؛ و يقين مي‌کنند که با آن درمي‌آميزند،و هيچ گونه راه گريزي از آن نخواهند يافت.
And the guilty shall see the fire, then they shall know that they are going to fall into it, and they shall not find a place to which to turn away from it.
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلاً 54
و در اين قرآن، از هر گونه مثلي براي مردم بيان کرده‌ايم؛ ولي انسان بيش از هر چيز، به مجادله مي‌پردازد!
And certainly We have explained in this Quran every kind of example, and man is most of all given to contention.
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً 55
و چيزي مردم را بازنداشت از اينکه -وقتي هدايت به سراغشان آمد- ايمان بياورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اينکه (خيره‌سري کردند؛ گويي مي‌خواستند) سرنوشت پيشينيان براي آنان بيايد، يا عذاب (الهي) در برابرشان قرار گيرد!
And nothing prevents men from believing when the guidance comes to them, and from asking forgiveness of their Lord, except that what happened to the ancients should overtake them, or that the chastisement should come face to face with them.
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً 56
ما پيامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده، نمي‌فرستيم؛ اما کافران همواره مجادله به باطل مي‌کنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسيله آن از ميان بردارند! و آيات ما، و مجازاتهايي را که به آنان وعده داده شده است،به باد مسخره گرفتند!
And We do not send apostles but as givers of good news and warning, and those who disbelieve make a false contention that they may render null thereby the truth, and they take My communications and that with which they are warned for a mockery.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِيَ ما قَدَّمَتْ يَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً 57
چه کسي ستمکارتر است از آن کس که آيات پروردگارش به او تذکر داده شده، و از آن روي گرداند، و آنچه را با دستهاي خود پيش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهاي اينها پرده‌هايي افکنده‌ايم تا نفهمند؛ و در گوشهايشان سنگيني قرار داده‌ايم (تا صداي حق را نشنوند)! و از اين رو اگر آنها را به سوي هدايت بخواني، هرگز هدايت نمي‌شوند!
And who is more unjust than he who is reminded of the communications of his Lord, then he turns away from them and forgets what his two hands have sent before? Surely We have placed veils over their hearts lest they should understand it and a heaviness in their ears; and if you call them to the guidance, they will not ever follow the right course in that case.
وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً 58
و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است؛ اگر مي‌خواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات کند، عذاب را هر چه زودتر براي آنها مي‌فرستاد؛ ولي براي آنان موعدي است که هرگز از آن راه فراري نخواهند داشت!
And your Lord is Forgiving, the Lord of Mercy; were He to punish them for what they earn, He would certainly have hastened the chastisement for them; but for them there is an appointed time from which they shall not find a refuge.
وَ تِلْكَ الْقُرى أَهْلَكْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً 59
اين شهرها و آباديهايي است که ما آنها را هنگامي که ستم کردند هلاک نموديم؛ و براي هلاکتشان موعدي قرار داديم! (آنها ويرانه‌هايش را با چشم مي‌بينند، و عبرت نمي‌گيرند!)
And (as for) these towns, We destroyed them when they acted unjustly, and We have appointed a time for their destruction.
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً 60
به خاطر بياور هنگامي را که موسي به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمي‌دارم تا به محل تلاقي دو دريا برسم؛ هر چند مدت طولاني به راه خود ادامه دهم!
And when Musa said to his servant: I will not cease until I reach the junction of the two rivers or I will go on for years.
فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما نَسِيا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً 61
(ولي) هنگامي که به محل تلاقي آن دو دريا رسيدند، ماهي خود را (که براي تغذيه همراه داشتند) فراموش کردند؛ و ماهي راه خود را در دريا پيش گرفت (و روان شد).
So when they had reached the junction of the two (rivers) they forgot their fish, and it took its way into the sea, going away.
فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً 62
هنگامي که از آن جا گذشتند، (موسي) به يار همسفرش گفت: «غذاي ما را بياور، که سخت از اين سفر خسته شده‌ايم!»
But when they had gone farther, he said to his servant: Bring to us our morning meal, certainly we have met with fatigue from this our journey.
قالَ أَ رَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً 63
گفت: «به خاطر داري هنگامي که ما (براي استراحت) به کنار آن صخره پناه برديم، من (در آن جا) فراموش کردم جريان ماهي را بازگو کنم -و فقط شيطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهي بطرز شگفت‌آوري راه خود را در دريا پيش گرفت!»
He said: Did you see when we took refuge on the rock then I forgot the fish, and nothing made me forget to speak of it but the Shaitan, and it took its way into the river; what a wonder!
قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً 64
(موسي) گفت: «آن همان بود که ما مي‌خواستيم!» سپس از همان راه بازگشتند، در حالي که پي‌جويي مي‌کردند.
He said: This is what we sought for; so they returned retracing their footsteps.
فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً 65
(در آن جا) بنده‌اي از بندگان ما را يافتند که رحمت (و موهبت عظيمي) از سوي خود به او داده، و علم فراواني از نزد خود به او آموخته بوديم.
Then they found one from among Our servants whom We had granted mercy from Us and whom We had taught knowledge from Ourselves.
قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً 66
موسي به او گفت: «آيا از تو پيروي کنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايه رشد و صلاح است، به من بياموزي؟»
Musa said to him: Shall I follow you on condition that you should teach me right knowledge of what you have been taught?
قالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً 67
گفت: «تو هرگز نمي‌تواني با من شکيبايي کني!
He said: Surely you cannot have patience with me
وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً 68
و چگونه مي‌تواني در برابر چيزي که از رموزش آگاه نيستي شکيبا باشي؟!
And how can you have patience in that of which you have not got a comprehensive knowledge?
قالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِي لَكَ أَمْراً 69
(موسي) گفت: «به خواست خدا مرا شکيبا خواهي يافت؛ و در هيچ کاري مخالفت فرمان تو نخواهم کرد!»
He said: If Allah pleases, you will find me patient and I shall not disobey you in any matter.
قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْئَلْنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً 70
(خضر) گفت: «پس اگر مي‌خواهي بدنبال من بيايي، از هيچ چيز مپرس تا خودم (به موقع) آن را براي تو بازگو کنم.»
He said: If you would follow me, then do not question me about any thing until I myself speak to you about it
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً 71
آن دو به راه افتادند؛ تا آن که سوار کشتي شدند، (خضر) کشتي را سوراخ کرد. (موسي) گفت: «آيا آن را سوراخ کردي که اهلش را غرق کني؟! راستي که چه کار بدي انجام دادي!»
So they went (their way) until when they embarked in the boat he made a hole in it. (Musa) said: Have you made a hole in it to drown its inmates? Certainly you have done a grievous thing.
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً 72
گفت: «آيا نگفتم تو هرگز نمي‌تواني با من شکيبايي کني؟!»
He said: Did I not say that you will not be able to have patience with me?
قالَ لا تُؤاخِذْنِي بِما نَسِيتُ وَ لا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْراً 73
(موسي) گفت: «مرا بخاطر اين فراموشکاريم مؤاخذه مکن و از اين کارم بر من سخت مگير!»
He said: Blame me not for what I forgot, and do not constrain me to a difficult thing in my affair.
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً نُكْراً 74
باز به راه خود ادامه دادند، تا اينکه نوجواني را ديدند؛ و او آن نوجوان را کشت. (موسي) گفت: «آيا انسان پاکي را، بي آنکه قتلي کرده باشد، کشتي؟! براستي کار زشتي انجام دادي!»
So they went on until, when they met a boy, he slew him. (Musa) said: Have you slain an innocent person otherwise than for manslaughter? Certainly you have done an evil thing.
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً 75
(باز آن مرد عالم) گفت: «آيا به تو نگفتم که تو هرگز نمي‌تواني با من صبر کني؟!»
He said: Did I not say to you that you will not be able to have patience with me?
قالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْراً 76
(موسي) گفت: «بعد از اين اگر درباره چيزي از تو سؤال کردم، ديگر با من همراهي نکن؛ (زيرا) از سوي من معذور خواهي بود!»
He said: If I ask you about anything after this, keep me not in your company; indeed you shall have (then) found an excuse in my case.
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً 77
باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قريه‌اي رسيدند؛ از آنان خواستند که به ايشان غذا دهند؛ ولي آنان از مهمان کردنشان خودداري نمودند؛ (با اين حال) در آن جا ديواري يافتند که مي‌خواست فروريزد؛ و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسي) گفت: «(لااقل) مي‌خواستي در مقابل اين کار مزدي بگيري!»
So they went on until when they came to the people of a town, they asked them for food, but they refused to entertain them as guests. Then they found in it a wall which was on the point of falling, so he put it into a right state. (Musa) said: If you had pleased, you might certainly have taken a recompense for it.
قالَ هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً 78
او گفت: «اينک زمان جدايي من و تو فرا رسيده؛ اما بزودي راز آنچه را که نتوانستي در برابر آن صبر کني، به تو خبر مي‌دهم.
He said: This shall be separation between me and you; now I will inform you of the significance of that with which you could not have patience.
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً 79
اما آن کشتي مال گروهي از مستمندان بود که با آن در دريا کار مي‌کردند؛ و من خواستم آن را معيوب کنم؛ (چرا که) پشت سرشان پادشاهي (ستمگر) بود که هر کشتي (سالمي) را بزور ميگرفت!
As for the boat, it belonged to (some) poor men who worked on the river and I wished that I should damage it, and there was behind them a king who seized every boat by force.
وَ أَمَّا الْغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً 80
و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ايمان بودند؛ و بيم داشتيم که آنان را به طغيان و کفر وادارد!
And as for the boy, his parents were believers and we feared lest he should make disobedience and ingratitude to come upon them:
فَأَرَدْنا أَنْ يُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَيْراً مِنْهُ زَكاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً 81
از اين رو، خواستيم که پروردگارشان به جاي او، فرزندي پاکتر و با محبت‌تر به آن دو بدهد!
So we desired that their Lord might give them in his place one better than him in purity and nearer to having compassion.
وَ أَمَّا الْجِدارُ فَكانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ يَسْتَخْرِجا كَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً 82
و اما آن ديوار، از آن دو نوجوان يتيم در آن شهر بود؛ و زير آن، گنجي متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحي بود؛ و پروردگار تو مي‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ اين رحمتي از پروردگارت بود؛ و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم؛ اين بود راز کارهايي که نتوانستي در برابر آنها شکيبايي به خرج دهي!»
And as for the wall, it belonged to two orphan boys in the city, and there was beneath it a treasure belonging to them, and their father was a righteous man; so your Lord desired that they should attain their maturity and take out their treasure, a mercy from your Lord, and I did not do it of my own accord. This is the significance of that with which you could not have patience.
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً 83
و از تو درباره «ذو القرنين» مي‌پرسند؛ بگو: «بزودي بخشي از سرگذشت او را براي شما بازگو خواهم کرد.»
And they ask you about Zulqarnain. Say: I will recite to you an account of him.
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً 84
ما به او در روي زمين، قدرت و حکومت داديم؛ و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم.
Surely We established him in the land and granted him means of access to every thing.
فَأَتْبَعَ سَبَباً 85
او از اين اسباب، (پيروي و استفاده) کرد...
So he followed a course.
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً 86
تا به غروبگاه آفتاب رسيد؛ (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسم شد) که خورشيد در چشمه تيره و گل‌آلودي فرو مي‌رود؛ و در آن جا قومي را يافت؛ گفتيم: «اي ذو القرنين! آيا مي‌خواهي (آنان) را مجازات کني، و يا روش نيکويي در مورد آنها انتخاب نمايي؟»
Until when he reached the place where the sun set, he found it going down into a black sea, and found by it a people. We said: O Zulqarnain! either give them a chastisement or do them a benefit.
قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً 87
گفت: «اما کسي را که ستم کرده است، مجازات خواهيم کرد؛ سپس به سوي پروردگارش بازمي‌گردد، و خدا او را مجازات شديدي خواهد کرد!
He said: As to him who is unjust, we will chastise him, then shall he be returned to his Lord, and He will chastise him with an exemplary chastisement:
وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْراً 88
و اما کسي که ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشي نيکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آساني به او خواهيم داد.»
And as for him who believes and does good, he shall have goodly reward, and We will speak to him an easy word of Our command.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً 89
سپس (بار ديگر) از اسبابي (که در اختيار داشت) بهره گرفت...
Then he followed (another) course.
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً 90
تا به خاستگاه خورشيد رسيد؛ (در آن جا) ديد خورشيد بر جمعيتي طلوع مي‌کند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششي براي آنها قرار نداده بوديم (و هيچ گونه سايباني نداشتند).
Until when he reached the land of the rising of the sun, he found it rising on a people to whom We had given no shelter from It;
كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً 91
(آري) اينچنين بود (کار ذو القرنين)! و ما بخوبي از امکاناتي که نزد او بود آگاه بوديم!
Even so! and We had a full knowledge of what he had.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً 92
(باز) از اسباب مهمي (که در اختيار داشت) استفاده کرد...
Then he followed (another) course.
حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً 93
(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به ميان دو کوه رسيد؛ و در کنار آن دو (کوه) قومي را يافت که هيچ سخني را نمي‌فهميدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)!
Until when he reached (a place) between the two mountains, he found on that side of them a people who could hardly understand a word.
قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا 94
(آن گروه به او) گفتند: «اي ذو القرنين يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مي‌کنند؛ آيا ممکن است ما هزينه‌اي براي تو قرار دهيم، که ميان ما و آنها سدي ايجاد کني؟!»
They said: O Zulqarnain! surely Gog and Magog make mischief in the land. Shall we then pay you a tribute on condition that you should raise a barrier between us and them
قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً 95
(ذو القرنين) گفت: «آنچه پروردگارم در اختيار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پيشنهاد مي‌کنيد)! مرا با نيرويي ياري دهيد، تا ميان شما و آنها سد محکمي قرار دهم!
He said: That in which my Lord has established me is better, therefore you only help me with workers, I will make a fortified barrier between you and them;
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذا ساوى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً 96
قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد (و آنها را روي هم بچينيد)!» تا وقتي که کاملا ميان دو کوه را پوشانيد، گفت: «(در اطراف آن آتش بيفروزيد، و) در آن بدميد!» (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برايم بياوريد تا بر روي آن بريزم!»
Bring me blocks of iron; until when he had filled up the space between the two mountain sides, he said: Blow, until when he had made it (as) fire, he said: Bring me molten brass which I may pour over it.
فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً 97
(سرانجام چنان سد نيرومندي ساخت) که آنها [= طايفه يأجوج و مأجوج‌] قادر نبودند از آن بالا روند؛ و نمي‌توانستند نقبي در آن ايجاد کنند.
So they were not able to scale it nor could they make a hole in it.
قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا 98
(آنگاه) گفت: «اين از رحمت پروردگار من است! اما هنگامي که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مي‌کوبد؛ و وعده پروردگارم حق است!»
He said: This is a mercy from my Lord, but when the promise of my Lord comes to pass He will make it level with the ground, and the promise of my Lord is ever true.
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً 99
و در آن روز (که جهان پايان مي‌گيرد)، ما آنان را چنان رها مي‌کنيم که درهم موج مي‌زنند؛ و در صور [= شيپور] دميده مي‌شود؛ و ما همه را جمع مي‌کنيم!
And on that day We will leave a part of them in conflict with another part, and the trumpet will be blown, so We will gather them all together;
وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً 100
در آن روز، جهنم را بر کافران عرضه مي‌داريم!
And We will bring forth hell, exposed to view, on that day before the unbelievers.
الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً 101
همانها که پرده‌اي چشمانشان را از ياد من پوشانده بود، و قدرت شنوايي نداشتند!
They whose eyes were under a cover from My reminder and they could not even hear.
أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً 102
آيا کافران پنداشتند مي‌توانند بندگانم را به جاي من اولياي خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را براي پذيرايي کافران آماده کرده‌ايم!
What! do then those who disbelieve think that they can take My servants to be guardians besides Me? Surely We have prepared hell for the entertainment of the unbelievers.
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً 103
بگو: «آيا به شما خبر دهيم که زيانکارترين (مردم) در کارها، چه کساني هستند؟
Say: Shall We inform you of the greatest losers in (their) deeds?
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً 104
آنها که تلاشهايشان در زندگي دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، مي‌پندارند کار نيک انجام مي‌دهند!»
(These are) they whose labor is lost in this world's life and they think that they are well versed in skill of the work of hands.
أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً 105
آنها کساني هستند که به آيات پروردگارشان و لقاي او کافر شدند؛ به همين جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از اين رو روز قيامت، ميزاني براي آنها برپا نخواهيم کرد!
These are they who disbelieve in the communications of their Lord and His meeting, so their deeds become null, and therefore We will not set up a balance for them on the day of resurrection.
ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً 106
(آري،) اين گونه است! کيفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آيات من و پيامبرانم را به سخريه گرفتند!
Thus it is that their recompense is hell, because they disbelieved and held My communications and My apostles in mockery.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً 107
اما کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، باغهاي بهشت برين محل پذيرايي آنان خواهد بود.
Surely (as for) those who believe and do good deeds, their place of entertainment shall be the gardens of paradise,
خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً 108
آنها جاودانه در آن خواهند ماند؛ و هرگز تقاضاي نقل مکان از آن جا نمي‌کنند!
Abiding therein; they shall not desire removal from them.
قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً 109
بگو: «اگر درياها براي (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، درياها پايان مي‌گيرد. پيش از آنکه کلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن (درياها) را کمک آن قرار دهيم!»
Say: If the sea were ink for the words of my Lord, the sea would surely be consumed before the words of my Lord are exhausted, though We were to bring the like of that (sea) to add
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً 110
بگو: «من فقط بشري هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است که) به من وحي مي‌شود که تنها معبودتان معبود يگانه است؛ پس هر که به لقاي پروردگارش اميد دارد، بايد کاري شايسته انجام دهد، و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نکند!
Say: I am only a mortal like you; it is revealed to me that your god is one Allah, therefore whoever hopes to meet his Lord, he should do good deeds, and not join any one in the service of his Lord.

تذهیب
مریم
تذهیب

كهيعص 1
کهيعص‌
Kaf Ha Ya Ain Suad.
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا 2
(اين) يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده‌اش زکريا...
A mention of the mercy of your Lord to His servant Zakariya.
إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا 3
در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند...
When he called upon his Lord in a low voice,
قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا 4
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پيري تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعاي تو، از اجابت محروم نبوده‌ام!
He said: My Lord! surely my bones are weakened and my head flares with hoariness, and, my Lord! I have never been unsuccessful in my prayer to Thee:
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا 5
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناکم (که حق پاسداري از آيين تو را نگاه ندارند)! و (از طرفي) همسرم نازا و عقيم است؛ تو از نزد خود جانشيني به من ببخش...
And surely I fear my cousins after me, and my wife is barren, therefore grant me from Thyself an heir,
يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا 6
که وارث من و دودمان يعقوب باشد؛ و او را مورد رضايتت قرار ده!»
Who should inherit me and inherit from the children of Yaqoub, and make him, my Lord, one in whom Thou art well pleased.
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا 7
اي زکريا! ما تو را به فرزندي بشارت مي‌دهيم که نامش «يحيي» است؛ و پيش از اين، همنامي براي او قرار نداده‌ايم!
O Zakariya! surely We give you good news of a boy whose name shall be Yahya: We have not made before anyone his equal.
قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا 8
گفت: «پروردگارا! چگونه براي من فرزندي خواهد بود؟! در حالي که همسرم نازا و عقيم است، و من نيز از شدت پيري افتاده شده‌ام!»
He said: O my Lord! when shall I have a son, and my wife is barren, and I myself have reached indeed the extreme degree of old age?
قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً 9
فرمود: «پروردگارت اين گونه گفته (و اراده کرده)! اين بر من آسان است؛ و قبلا تو را آفريدم در حالي که چيزي نبودي!»
He said: So shall it be, your Lord says: It is easy to Me, and indeed I created you before, when you were nothing.
قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا 10
عرض کرد: «پروردگارا! نشانه‌اي براي من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو اين است که سه شبانه روز قدرت تکلم (با مردم) نخواهي داشت؛ در حالي که زبانت سالم است!»
He said: My Lord! give me a sign. He said: Your sign is that you will not be able to speak to the people three nights while in sound health.
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا 11
او از محراب عبادتش به سوي مردم بيرون آمد؛ و با اشاره به آنها گفت: «(بشکرانه اين موهبت،) صبح و شام خدا را تسبيح گوييد!»
So he went forth to his people from his place of worship, then he made known to them that they should glorify (Allah) morning and evening.
يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا 12
اي يحيي! کتاب (خدا) را با قوت بگير! و ما فرمان نبوت (و عقل کافي) در کودکي به او داديم!
O Yahya! take hold of the Book with strength, and We granted him wisdom while yet a child
وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا 13
و رحمت و محبتي از ناحيه خود به او بخشيديم، و پاکي (دل و جان)! و او پرهيزگار بود!
And tenderness from Us and purity, and he was one who guarded (against evil),
وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا 14
او نسبت به پدر و مادرش نيکوکار بود؛ و جبار (و متکبر) و عصيانگر نبود!
And dutiful to his parents, and he was not insolent, disobedient.
وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا 15
سلام بر او، آن روز که تولد يافت، و آن روز که مي‌ميرد، و آن روز که زنده برانگيخته مي‌شود!
And peace on him on the day he was born, and on the day he dies, and on the day he is raised to life
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا 16
و در اين کتاب (آسماني)، مريم را ياد کن، آن هنگام که از خانواده‌اش جدا شد، و در ناحيه شرقي (بيت المقدس) قرار گرفت؛
And mention Marium in the Book when she drew aside from her family to an eastern place;
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا 17
و ميان خود و آنان حجابي افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر براي عبادت آماده باشد). در اين هنگام، ما روح خود را بسوي او فرستاديم؛ و او در شکل انساني بي‌عيب و نقص، بر مريم ظاهر شد!
So she took a veil (to screen herself) from them; then We sent to her Our spirit, and there appeared to her a well-made man.
قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا 18
او (سخت ترسيد و) گفت: «من از شر تو، به خداي رحمان پناه مي‌برم اگر پرهيزگاري!
She said: Surely I fly for refuge from you to the Beneficent Allah, if you are one guarding (against evil).
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا 19
گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمده‌ام) تا پسر پاکيزه‌اي به تو ببخشم!»
He said: I am only a messenger of your Lord: That I will give you a pure boy.
قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا 20
گفت: «چگونه ممکن است فرزندي براي من باشد؟! در حالي که تاکنون انساني با من تماس نداشته، و زن آلوده‌اي هم نبوده‌ام!»
She said: When shall I have a boy and no mortal has yet touched me, nor have I been unchaste?
قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا 21
گفت: «مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين کار بر من آسان است! (ما او را مي‌آفرينيم، تا قدرت خويش را آشکار سازيم؛) و او را براي مردم نشانه‌اي قرار دهيم؛ و رحمتي باشد از سوي ما! و اين امري است پايان يافته (و جاي گفتگو ندارد)!»
He said: Even so; your Lord says: It is easy to Me: and that We may make him a sign to men and a mercy from Us, and it is a matter which has been decreed.
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا 22
سرانجام (مريم) به او باردار شد؛ و او را به نقطه دور دستي برد (و خلوت گزيد)
So she conceived him; then withdrew herself with him to a remote place.
فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا 23
درد زايمان او را به کنار تنه درخت خرمايي کشاند؛ (آنقدر ناراحت شد که) گفت: «اي کاش پيش از اين مرده بودم، و بکلي فراموش مي‌شدم!»
And the throes (of childbirth) compelled her to betake herself to the trunk of a palm tree. She said: Oh, would that I had died before this, and had been a thing quite forgotten!
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا 24
ناگهان از طرف پايين پايش او را صدا زد که: «غمگين مباش! پروردگارت زير پاي تو چشمه آبي (گوارا) قرار داده است!
Then (the child) called out to her from beneath her: Grieve not, surely your Lord has made a stream to flow beneath you;
وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا 25
و اين تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه‌اي بر تو فرو مي‌ريزد!
And shake towards you the trunk of the palmtree, it will drop on you fresh ripe dates:
فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا 26
(از اين غذاي لذيذ) بخور؛ و (از آن آب گوارا) بنوش؛ و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار! و هرگاه کسي از انسانها را ديدي، (با اشاره) بگو: من براي خداوند رحمان روزه‌اي نذر کرده‌ام؛ بنابراين امروز با هيچ انساني هيچ سخن نمي‌گويم! (و بدان که اين نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد کرد!)»
So eat and drink and refresh the eye. Then if you see any mortal, say: Surely I have vowed a fast to the Beneficent Allah, so I shall not speak to any man today.
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا 27
(مريم) در حالي که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد؛ گفتند: «اي مريم! کار بسيار عجيب و بدي انجام دادي!
And she came to her people with him, carrying him (with her). They said: O Marium! surely you have done a strange thing.
يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا 28
اي خواهر هارون! نه پدرت مرد بدي بود، و نه مادرت زن بد کاره‌اي!!»
O sister of Haroun! your father was not a bad man, nor, was your mother an unchaste woman.
فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا 29
(مريم) به او اشاره کرد؛ گفتند: «چگونه با کودکي که در گاهواره است سخن بگوييم؟!»
But she pointed to him. They said: How should we speak to one who was a child in the cradle?
قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا 30
(ناگهان عيسي زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدايم؛ او کتاب (آسماني) به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است!
He said: Surely I am a servant of Allah; He has given me the Book and made me a prophet;
وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا 31
و مرا -هر جا که باشم- وجودي پربرکت قرار داده؛ و تا زماني که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصيه کرده است!
And He has made me blessed wherever I may be, and He has enjoined on me prayer and poor-rate so long as I live;
وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا 32
و مرا نسبت به مادرم نيکوکار قرار داده؛ و جبار و شقي قرار نداده است!
And dutiful to my mother, and He has not made me insolent, unblessed;
وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا 33
و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم، و در آن روز که مي‌ميرم، و آن روز که زنده برانگيخته خواهم شد!»
And peace on me on the day I was born, and on the day I die, and on the day I am raised to life.
ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ 34
اين است عيسي پسر مريم؛ گفتار حقي که در آن ترديد مي‌کنند!
Such is Isa, son of Marium; (this is) the saying of truth about which they dispute.
ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 35
هرگز براي خدا شايسته نبود که فرزندي اختيار کند! منزه است او! هرگاه چيزي را فرمان دهد، مي‌گويد: «موجود باش!» همان دم موجود مي‌شود!
It beseems not Allah that He should take to Himself a son, glory to be Him; when He has decreed a matter He only says to it "Be," and it is.
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ 36
و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش کنيد؛ اين است راه راست!
And surely Allah is my Lord and your Lord, therefore serve Him; this is the right path.
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ 37
ولي (بعد از او) گروه‌هايي از ميان پيروانش اختلاف کردند؛ واي به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخيز)!
But parties from among them disagreed with each other, so woe to those who disbelieve, because of presence on a great day.
أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 38
در آن روز که نزد ما مي‌آيند، چه گوشهاي شنوا و چه چشمهاي بينايي پيدا مي‌کنند! ولي اين ستمگران امروز در گمراهي آشکارند!
How clearly shall they hear and how clearly shall they see on the day when they come to Us; but the unjust this day are in manifest error.
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ 39
آنان را از روز حسرت [= روز رستاخيز که براي همه مايه تأسف است‌] بترسان، در آن هنگام که همه چيز پايان مي‌يابد! و آنها در غفلتند و ايمان نمي‌آورند!
And warn them of the day of intense regret, when the matter shall have been decided; and they are (now) in negligence and they do not believe.
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ 40
ما، زمين و تمام کساني را که بر آن هستند، به ارث مي‌بريم؛ و همگي بسوي ما بازگردانده مي‌شوند!
Surely We inherit the earth and all those who are on it, and to Us they shall be returned.
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا 41
در اين کتاب، ابراهيم را ياد کن، که او بسيار راستگو، و پيامبر (خدا) بود!
And mention Ibrahim in the Book; surely he was a truthful man, a prophet.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً 42
هنگامي که به پدرش گفت: «اي پدر! چرا چيزي را مي‌پرستي که نه مي‌شنود، و نه مي‌بيند، و نه هيچ مشکلي را از تو حل مي‌کند؟!
When he said to his father; O my father! why do you worship what neither hears nor sees, nor does it avail you in the least:
يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا 43
اي پدر! دانشي براي من آمده که براي تو نيامده است؛ بنابر اين از من پيروي کن، تا تو را به راه راست هدايت کنم!
O my father! truly the knowledge has come to me which has not come to you, therefore follow me, I will guide you on a right path:
يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا 44
اي پدر! شيطان را پرستش مکن، که شيطان نسبت به خداوند رحمان، عصيانگر بود!
O my father! serve not the Shaitan, surely the Shaitan is disobedient to the Beneficent Allah:
يا أَبَتِ إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا 45
اي پدر! من از اين مي‌ترسم که از سوي خداوند رحمان عذابي به تو رسد، در نتيجه از دوستان شيطان باشي!»
O my father! surely I fear that a punishment from the Beneficent Allah should afflict you so that you should be a friend of the Shaitan.
قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا 46
گفت: «اي ابراهيم! آيا تو از معبودهاي من روي گرداني؟! اگر (از اين کار) دست برنداري، تو را سنگسار مي‌کنم! و براي مدتي طولاني از من دور شو!»
He said: Do you dislike my gods, O Ibrahim? If you do not desist I will certainly revile you, and leave me for a time.
قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا 47
(ابراهيم) گفت: «سلام بر تو! من بزودي از پروردگارم برايت تقاضاي عفو مي‌کنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است!
He said: Peace be on you, I will pray to my Lord to forgive you; surely He is ever Affectionate to me:
وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا 48
و از شما، و آنچه غير خدا مي‌خوانيد، کناره‌گيري مي‌کنم؛ و پروردگارم را مي‌خوانم؛ و اميدوارم در خواندن پروردگارم بي‌پاسخ نمانم!»
And I will withdraw from you and what you call on besides Allah, and I will call upon my Lord; may be I shall not remain unblessed in calling upon my Lord.
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلاًّ جَعَلْنا نَبِيًّا 49
هنگامي که از آنان و آنچه غير خدا مي‌پرستيدند کناره‌گيري کرد، ما اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم؛ و هر يک را پيامبري (بزرگ) قرار داديم!
So when he withdrew from them and what they worshipped besides Allah, We gave to him Ishaq and Yaqoub, and each one of them We made a prophet.
وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا 50
و از رحمت خود به آنان عطا کرديم؛ و براي آنها نام نيک و مقام برجسته‌اي (در ميان همه امتها) قرار داديم!
And We granted to them of Our mercy, and We left (behind them) a truthful mention of eminence for them.
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا 51
و در اين کتاب (آسماني) از موسي ياد کن، که او مخلص بود، و رسول و پيامبري والا مقام!
And mention Musa in the Book; surely he was one purified, and he was an apostle, a prophet.
وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا 52
ما او را از طرف راست (کوه) طور فراخوانديم؛ و نجواکنان او را (به خود) نزديک ساختيم؛
And We called to him from the blessed side of the mountain, and We made him draw nigh, holding communion (with Us).
وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا 53
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -که پيامبر بود- به او بخشيديم.
And We gave to him out of Our mercy his brother Haroun a prophet.
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا 54
و در اين کتاب (آسماني) از اسماعيل (نيز) ياد کن، که او در وعده‌هايش صادق، و رسول و پيامبري (بزرگ) بود!
And mention Ismail in the Book; surely he was truthful in (his) promise, and he was an apostle, a prophet.
وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا 55
او همواره خانواده‌اش را به نماز و زکات فرمان مي‌داد؛ و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
And he enjoined on his family prayer and almsgiving, and was one in whom his Lord was well pleased.
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا 56
و در اين کتاب، از ادريس (نيز) ياد کن، او بسيار راستگو و پيامبر (بزرگي) بود.
And mention Idris in the Book; surely he was a truthful man, a prophet,
وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا 57
و ما او را به مقام والايي رسانديم.
And We raised him high in Heaven.
أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا 58
آنها پيامبراني بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از کساني که با نوح بر کشتي سوار کرديم، و از دودمان ابراهيم و يعقوب، و از کساني که هدايت کرديم و برگزيديم. آنها کساني بودند که وقتي آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده مي‌شد به خاک مي‌افتادند، در حالي که سجده مي‌کردند و گريان بودند.
These are they on whom Allah bestowed favors, from among the prophets of the seed of Adam, and of those whom We carried with Nuh, and of the seed of Ibrahim and Israel, and of those whom We guided and chose; when the communications of the Beneficent Allah were recited to them, they fell down making obeisance and weeping.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا 59
اما پس از آنان، فرزندان ناشايسته‌اي روي کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پيروي نمودند؛ و بزودي (مجازات) گمراهي خود را خواهند ديد!
But there came after them an evil generation, who neglected prayers and followed and sensual desires, so they win meet perdition,
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً 60
مگر آنان که توبه کنند، و ايمان بياورند، و کار شايسته انجام دهند؛ چنين کساني داخل بهشت مي‌شوند، و کمترين ستمي به آنان نخواهد شد.
Except such as repent and believe and do good, these shall enter the garden, and they shall not be dealt with unjustly in any way:
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا 61
وارد باغهايي جاوداني مي‌شوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است؛ هر چند آن را نديده‌اند؛ مسلما وعده خدا تحقق يافتني است!
The gardens of perpetuity which the Beneficent Allah has promised to His servants while unseen; surely His promise shall come to pass.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا 62
در آن جا هرگز گفتار لغو و بيهوده‌اي نمي‌شنوند؛ و جز سلام در آن جا سخني نيست؛ و هر صبح و شام، روزي آنان در بهشت مقرر است.
They shall not hear therein any vain discourse, but only: Peace, and they shall have their sustenance therein morning and evening.
تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا 63
اين همان بهشتي است که به بندگان پرهيزگار خود، به ارث مي‌دهيم.
This is the garden which We cause those of Our servants to inherit who guard (against evil).
وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا 64
(پس از تأخير وحي، جبرئيل به پيامبر عرض کرد:) ما جز بفرمان پروردگار تو، نازل نمي‌شويم؛ آنچه پيش روي ما، و پشت سر ما، و آنچه ميان اين دو مي‌باشد، همه از آن اوست؛ و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده (و نيست)!
And we do not descend but by the command of your Lord; to Him belongs whatever is before us and whatever is behind us and whatever is between these, and your Lord is not forgetful.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا 65
همان پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن؛ و در راه عبادتش شکيبا باش! آيا مثل و مانندي براي او مي‌يابي؟!
The Lord of the heavens and the earth and what is between them, so serve Him and be patient in His service. Do you know any one equal to Him?
وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا 66
انسان مي‌گويد: «آيا پس از مردن، زنده (از قبر) بيرون خواهم آمد؟!»
And says man: What! when I am dead shall I truly be brought forth alive?
أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً 67
آيا انسان به خاطر نمي‌آورد که ما پيش از اين او را آفريديم در حالي که چيزي نبود؟!
Does not man remember that We created him before, when he was nothing?
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا 68
سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شياطين در قيامت جمع مي‌کنيم؛ سپس همه را -در حالي که به زانو درآمده‌اند- گرداگرد جهنم حاضر مي‌سازيم.
So by your Lord! We will most certainly gather them together and the Shaitans, then shall We certainly cause them to be present round hell on their knees.
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا 69
سپس از هر گروه و جمعيتي، کساني را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده‌اند، جدا مي‌کنيم.
Then We will most certainly draw forth from every sect of them him who is most exorbitantly rebellious against the Beneficent Allah.
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا 70
بعد از آن، ما بخوبي از کساني که براي سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتريم!
Again We do certainly know best those who deserve most to be burned therein.
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا 71
و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مي‌شويد؛ اين امري است حتمي و قطعي بر پروردگارت!
And there is not one of you but shall come to it; this is an unavoidable decree of your Lord.
ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا 72
سپس آنها را که تقوا پيشه کردند از آن رهايي مي‌بخشيم؛ و ظالمان را -در حالي که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمده‌اند- در آن رها مي‌سازيم.
And We will deliver those who guarded (against evil), and We will leave the unjust therein on their knees.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا 73
و هنگامي که آيات روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود، کافران به مؤمنان مي‌گويند: «کدام يک از دو گروه [= ما و شما] جايگاهش بهتر، و جلسات انس و مشورتش زيباتر، و بخشش او بيشتر است؟!»
And when Our clear communications are recited to them, those who disbelieve say to those who believe: Which of the two parties is best in abiding and best in assembly?
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً 74
چه بسيار اقوامي را پيش از آنان نابود کرديم که هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود، و هم ظاهرشان آراسته‌تر!
And how many of the generations have We destroyed before them who were better in respect of goods and outward appearance!
قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً 75
بگو: «کسي که در گمراهي است، بايد خداوند به او مهلت دهد تا زماني که وعده الهي را با چشم خود ببينند: يا عذاب (اين دنيا)، يا (عذاب) قيامت! (آن روز) خواهند دانست چه کسي جايش بدتر، و لشکرش ناتوانتر است!»
Say: As for him who remains in error, the Beneficent Allah will surely prolong his length of days, until they see what they were threatened with, either the punishment or the hour; then they shall know who is in more evil plight and weaker in forces
وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا 76
(اما) کساني که در راه هدايت گام نهادند، خداوند بر هدايتشان مي‌افزايد؛ و آثار شايسته‌اي که (از انسان) باقي مي‌ماند، ثوابش در پيشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!
And Allah increases in guidance those who go aright; and ever-abiding good works are with your Lord best in recompense and best in yielding fruit.
أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً 77
آيا ديدي کسي را که به آيات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراواني به من داده خواهد شد»؟!
Have you, then, seen him who disbelieves in Our communications and says: I shall certainly be given wealth and children?
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً 78
آيا او از غيب آگاه گشته، يا نزد خدا عهد و پيماني گرفته است؟!
Has he gained knowledge of the unseen, or made a covenant with the Beneficent Allah?
كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا 79
هرگز چنين نيست! ما بزودي آنچه را مي‌گويد مي‌نويسيم و عذاب را بر او مستمر خواهيم داشت!
By no means! We write down what he says, and We will lengthen to him the length of the chastisement
وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً 80
آنچه را او مي‌گويد (از اموال و فرزندان)، از او به ارث مي‌بريم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
And We will inherit of him what he says, and he shall come to Us alone.
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا 81
و آنان غير از خدا، معبوداني را براي خود برگزيدند تا مايه عزتشان باشد! (چه پندار خامي!)
And they have taken gods besides Allah, that they should be to them a source of strength;
كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا 82
هرگز چنين نيست! به زودي (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قيام مي‌کنند!
By no means! They shall soon deny their worshipping them, and they shall be adversaries to them.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا 83
آيا نديدي که ما شياطين را بسوي کافران فرستاديم تا آنان را شديدا تحريک کنند؟!
Do you not see that We have sent the Shaitans against the unbelievers, inciting them by incitement?
فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا 84
پس درباره آنان شتاب مکن؛ ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره ميکنيم!
Therefore be not in haste against them, We only number out to them a number (of days).
يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً 85
در آن روز که پرهيزگاران را دسته جمعي بسوي خداوند رحمان (و پاداشهاي او) محشور مي‌کنيم...
The day on which We will gather those who guard (against evil) to the Beneficent Allah to receive honors
وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً 86
و مجرمان را (همچون شتران تشنه‌کامي که به سوي آبگاه مي‌روند) به جهنم مي‌رانيم...
And We will drive the guilty to hell thirsty
لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً 87
آنان هرگز مالک شفاعت نيستند؛ مگر کسي که نزد خداوند رحمان، عهد و پيماني دارد.
They shall not control intercession, save he who has made a covenant with the Beneficent Allah.
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً 88
و گفتند: «خداوند رحمان فرزندي براي خود برگزيده است».
And they say: The Beneficent Allah has taken (to Himself) a son.
لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا 89
راستي مطلب زشت و زننده‌اي گفتيد!
Certainly you have made an abominable assertion
تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا 90
نزديک است به خاطر اين سخن آسمانها از هم متلاشي گردد، و زمين شکافته شود، و کوه‌ها بشدت فرو ريزد...
The heavens may almost be rent thereat, and the earth cleave asunder, and the mountains fall down in pieces,
أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً 91
از اين رو که براي خداوند رحمان فرزندي قائل شدند!
That they ascribe a son to the Beneficent Allah.
وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً 92
در حالي که هرگز براي خداوند رحمان سزاوار نيست که فرزندي برگزيند!
And it is not worthy of the Beneficent Allah that He should take (to Himself) a son.
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً 93
تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند، بنده اويند!
There is no one in the heavens and the earth but will come to the Beneficent Allah as a servant.
لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا 94
خداوند همه آنها را احصا کرده، و به دقت شمرده است!
Certainly He has a comprehensive knowledge of them and He has numbered them a (comprehensive) numbering.
وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً 95
و همگي روز رستاخيز، تک و تنها نزد او حاضر مي‌شوند!
And every one of them will come to Him on the day of resurrection alone.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا 96
مسلما کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، خداوند رحمان محبتي براي آنان در دلها قرار مي‌دهد!
Surely (as for) those who believe and do good deeds for them will Allah bring about love.
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا 97
و ما فقط آن [= قرآن‌] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بوسيله آن بشارت دهي، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار کني.
So We have only made it easy in your tongue that you may give good news thereby to those who guard (against evil) and warn thereby a vehemently contentious people.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً 98
چه بسيار اقوام (بي‌ايمان و گنهکاري) را که پيش از آنان هلاک کرديم؛ آيا احدي از آنها را احساس مي‌کني؟! يا کمترين صدايي از آنان مي‌شنوي؟!
And how many a generation have We destroyed before them! Do you see any one of them or hear a sound of them?

تذهیب
 طه
تذهیب

طه 1
طه‌
Ta Ha.
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى 2
ما قرآن را بر تو نازل نکرديم که خود را به زحمت بيفکني!
We have not revealed the Quran to you that you may be unsuccessful.
إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى 3
آن را فقط براي يادآوري کساني که (از خدا) مي‌ترسند نازل ساختيم.
Nay, it is a reminder to him who fears:
تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى 4
(اين قرآن) از سوي کسي نازل شده که زمين و آسمانهاي بلند را آفريده است.
A revelation from Him Who created the earth and the high heavens.
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى 5
همان بخشنده‌اي که بر عرش مسلط است.
The Beneficent Allah is firm in power.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى 6
از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمين، و آنچه ميان آن دو، و آنچه در زير خاک (پنهان) است!
His is what is in the heavens and what is in the earth and what is between them two and what is beneath the ground.
وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى 7
اگر سخن آشکارا بگويي (يا مخفي کني)، او اسرار -و حتي پنهان‌تر از آن- را نيز مي‌داند!
And if you utter the saying aloud, then surely He knows the secret, and what is yet more hidden.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى 8
او خداوندي است که معبودي جز او نيست؛ و نامهاي نيکوتر از آن اوست!
Allah-- there is no god but He; His are the very best names.
وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى 9
و آيا خبر موسي به تو رسيده است؟
And has the story of Musa come to you?
إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً 10
هنگامي که (از دور) آتشي مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکي) درنگ کنيد که من آتشي ديدم! شايد شعله‌اي از آن براي شما بياورم؛ يا بوسيله اين آتش راه را پيدا کنم!»
When he saw fire, he said to his family: Stop, for surely I see a fire, haply I may bring to you therefrom a live coal or find a guidance at the fire.
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى 11
هنگامي که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «اي موسي!
So when he came to it, a voice was uttered: O Musa:
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً 12
من پروردگار توام! کفشهايت را بيرون آر، که تو در سرزمين مقدس «طوي» هستي!
Surely I am your Lord, therefore put off your shoes; surely you are in the sacred valley, Tuwa,
وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى 13
و من تو را (براي مقام رسالت) برگزيدم؛ اکنون به آنچه بر تو وحي مي‌شود، گوش فراده!
And I have chosen you, so listen to what is revealed:
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي 14
من «الله» هستم؛ معبودي جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براي ياد من بپادار!
Surely I am Allah, there is no god but I, therefore serve Me and keep up prayer for My remembrance:
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى 15
بطور قطع رستاخيز خواهد آمد! مي‌خواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعي و کوشش خود، جزا داده شود!
Surely the hour is coming-- I am about to make it manifest-- so that every soul may be rewarded as it strives:
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى 16
پس مبادا کسي که به آن ايمان ندارد و از هوسهاي خويش پيروي مي‌کند، تو را از آن بازدارد؛ که هلاک خواهي شد!
Therefore let not him who believes not in it and follows his low desires turn you away from it so that you should perish;
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى 17
و آن چيست در دست راست تو، اي موسي؟!
And what is this in your right hand, O Musa!
قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى 18
گفت: «اين عصاي من است؛ بر آن تکيه مي‌کنم، برگ درختان را با آن براي گوسفندانم فرومي‌ريزم؛ و مرا با آن کارها و نيازهاي ديگري است.
He said: This is my staff: I recline on it and I beat the leaves with it to make them fall upon my sheep, and I have other uses for it.
قالَ أَلْقِها يا مُوسى 19
گفت: «اي موسي! آن را بيفکن.»
He said: Cast it down, O Musa!
فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى 20
پس موسي آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهايي شد که به هر سو مي‌شتافت.
So he cast it down; and lo! it was a serpent running.
قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى 21
گفت: «آن را بگير و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمي‌گردانيم.
He said: Take hold of it and fear not; We will restore it to its former state:
وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى 22
و دستت را به گريبانت ببر، تا سفيد و بي‌عيب بيرون آيد؛ اين نشانه ديگري (از سوي خداوند) است.
And press your hand to your side, it shall come out white without evil: another sign:
لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى 23
تا از نشانه‌هاي بزرگ خويش به تو نشان دهيم.
That We may show you of Our greater signs:
اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى 24
اينک به سوي فرعون برو، که او طغيان کرده است.»
Go to Firon, surely he has exceeded all limits.
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي 25
(موسي) گفت: «پروردگارا! سينه‌ام را گشاده کن؛
He said: O my Lord! Expand my breast for me,
وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي 26
و کارم را برايم آسان گردان!
And make my affair easy to me,
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي 27
و گره از زبانم بگشاي؛
And loose the knot from my tongue,
يَفْقَهُوا قَوْلِي 28
تا سخنان مرا بفهمند!
(That) they may understand my word;
وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي 29
و وزيري از خاندانم براي من قرار ده...
And give to me an aider from my family:
هارُونَ أَخِي 30
برادرم هارون را!
Haroun, my brother,
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي 31
با او پشتم را محکم کن؛
Strengthen my back by him,
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي 32
و او را در کارم شريک ساز؛
And associate him (with me) in my affair,
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً 33
تا تو را بسيار تسبيح گوييم؛
So that we should glorify Thee much,
وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً 34
و تو را بسيار ياد کنيم؛
And remember Thee oft.
إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً 35
چرا که تو هميشه از حال ما آگاه بوده‌اي!»
Surely, Thou art seeing us.
قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى 36
فرمود: «اي موسي! آنچه را خواستي به تو داده شد!
He said: You are indeed granted your petition, O Musa
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى 37
و ما بار ديگر تو را مشمول نعمت خود ساختيم...
And certainly We bestowed on you a favor at another time;
إِذْ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّكَ ما يُوحى 38
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کرديم...
When We revealed to your mother what was revealed;
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْنِي 39
که: «او را در صندوقي بيفکن، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افکند؛ و دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد!» و من محبتي از خودم بر تو افکندم، تا در برابر ديدگان [= علم‌] من، ساخته شوي (و پرورش يابي)!
Saying: Put him into a chest, then cast it down into the river, then the river shall throw him on the shore; there shall take him up one who is an enemy to Me and enemy to him, and I cast down upon you love from Me, and that you might be brought up before My eyes;
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى 40
در آن هنگام که خواهرت (در نزديکي کاخ فرعون) راه مي‌رفت و مي‌گفت: «آيا کسي را به شما نشان دهم که اين نوزاد را کفالت مي‌کند (و دايه خوبي براي او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگردانديم، تا چشمش به تو روشن شود؛ و غمگين نگردد! و تو يکي (از فرعونيان) را کشتي؛ اما ما تو را از اندوه نجات داديم! و بارها تو را آزموديم! پس از آن، سالياني در ميان مردم «مدين» توقف نمودي؛ سپس در زمان مقدر (براي فرمان رسالت) به اين جا آمدي، اي موسي!
When your sister went and said: Shall I direct you to one who will take charge of him? So We brought you back to your mother, that her eye might be cooled and she should not grieve and you killed a man, then We delivered you from the grief, and We tried you with (a severe) trying. Then you stayed for years among the people of Madyan; then you came hither as ordained, O Musa.
وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي 41
و من تو را براي خودم ساختم (و پرورش دادم)!
And I have chosen you for Myself:
اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي 42
(اکنون) تو و برادرت با آيات من برويد، و در ياد من کوتاهي نکنيد!
Go you and your brother with My communications and be not remiss in remembering Me;
اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى 43
بسوي فرعون برويد؛ که طغيان کرده است!
Go both to Firon, surely he has become inordinate;
فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى 44
اما بنرمي با او سخن بگوييد؛ شايد متذکر شود، يا (از خدا) بترسد!
Then speak to him a gentle word haply he may mind or fear.
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى 45
(موسي و هارون) گفتند: «پروردگارا! از اين مي‌ترسيم که بر ما پيشي گيرد (و قبل از بيان حق، ما را آزار دهد)؛ يا طغيان کند (و نپذيرد)!»
Both said: O our Lord! Surely we fear that he may hasten to do evil to us or that he may become inordinate.
قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى 46
فرمود: «نترسيد! من با شما هستم؛ (همه چيز را) مي‌شنوم و مي‌بينم!
He said: Fear not, surely I am with you both: I do hear and see.
فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى 47
به سراغ او برويد و بگوييد: «ما فرستادگان پروردگار توئيم! بني اسرائيل را با ما بفرست؛ و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشني از سوي پروردگارت براي تو آورده‌ايم! و درود بر آن کس باد که از هدايت پيروي مي‌کند!
So go you both to him and say: Surely we are two apostles of your Lord; therefore send the children of Israel with us and do not torment them! Indeed we have brought to you a communication from your Lord, and peace is on him who follows the guidance;
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى 48
به ما وحي شده که عذاب بر کسي است که (آيات الهي را) تکذيب کند و سرپيچي نمايد!»
Surely it has been revealed to us that the chastisement will surely come upon him who rejects and turns back.
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى 49
(فرعون) گفت: «پروردگار شما کيست، اي موسي؟!»
(Firon) said: And who is your Lord, O Musa?
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى 50
گفت: «پروردگار ما همان کسي است که به هر موجودي، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت کرده است!»
He said: Our Lord is He Who gave to everything its creation, then guided it (to its goal).
قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى 51
گفت: «پس تکليف نسلهاي گذشته (که به اينها ايمان نداشتند) چه خواهد شد؟!»
He said: Then what is the state of the former generations?
قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى 52
گفت: «آگاهي مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابي ثبت است؛ پروردگارم هرگز گمراه نمي‌شود، و فراموش نمي‌کند (و آنچه شايسته آنهاست به ايشان مي‌دهد)!
He said: The knowledge thereof is with my Lord in a book, my Lord errs not, nor does He forget;
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى 53
همان خداوندي که زمين را براي شما محل آسايش قرار داد؛ و راه‌هايي در آن ايجاد کرد؛ و از آسمان، آبي فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گياهان را (از خاک تيره) برآورديم.
Who made the earth for you an expanse and made for you therein paths and sent down water from the cloud; then thereby We have brought forth many species of various herbs.
كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى 54
هم خودتان بخوريد؛ و هم چهارپايانتان را در آن به چرا بريد! مسلما در اينها نشانه‌هاي روشني براي خردمندان است!
Eat and pasture your cattle; most surely there are signs in this for those endowed with understanding.
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى 55
ما شما را از آن [= زمين‌] آفريديم؛ و در آن بازمي‌گردانيم؛ و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مي‌آوريم!
From it We created you and into it We shall send you back and from it will We raise you a second time.
وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى 56
ما همه آيات خود را به او نشان داديم؛ اما او تکذيب کرد و سرباز زد!
And truly We showed him Our signs, all of them, but he rejected and refused.
قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسى 57
گفت: «اي موسي! آيا آمده‌اي که با سحر خود، ما را از سرزمينمان بيرون کني؟!
Said he: Have you come to us that you should turn us out of our land by your magic, O Musa?
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوىً 58
قطعا ما هم سحري همانند آن براي تو خواهيم آورد! هم اکنون (تاريخش را تعيين کن، و) موعدي ميان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلف نکنيم؛ آن هم در مکاني که نسبت به همه يکسان باشد!»
So we too will produce before you magic like it, therefore make between us and you an appointment, which we should not break, (neither) we nor you, (in) a central place.
قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى 59
گفت: «ميعاد ما و شما روز زينت [= روز عيد] است؛ به شرط اينکه همه مردم ، هنگامي که روز، بالا مي‌آيد، جمع شوند!»
(Musa) said: Your appointment is the day of the Festival and let the people be gathered together in the early forenoon.
فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى 60
فرعون آن مجلس را ترک گفت؛ و تمام مکر و فريب خود را جمع کرد؛ و سپس همه را (در روز موعود) آورد.
So Firon turned his back and settled his plan, then came.
قالَ لَهُمْ مُوسى وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى 61
موسي به آنان گفت: «واي بر شما! دروغ بر خدا نبنديد، که شما را با عذابي نابود مي‌سازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نوميد (و شکست خورده) مي‌شود!»
Musa said to them: Woe to you! do not forge a lie against Allah, lest He destroy you by a punishment, and he who forges (a lie) indeed fails to attain (his desire).
فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى 62
آنها در ميان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند؛ و مخفيانه و درگوشي با هم سخن گفتند.
So they disputed with one another about their affair and kept the discourse secret.
قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى 63
گفتند: «اين دو (نفر) مسلما ساحرند! مي‌خواهند با سحرشان شما را از سرزمينتان بيرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بين ببرند!
They said: These are most surely two magicians who wish to turn you out from your land by their magic and to take away your best traditions.
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى 64
اکنون که چنين است، تمام نيرو و نقشه خود را جمع کنيد، و در يک صف (به ميدان مبارزه) بياييد؛ امروز رستگاري از آن کسي است که برتري خود را اثبات کند!
Therefore settle your plan, then come standing in ranks and he will prosper indeed this day who overcomes.
قالُوا يا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى 65
(ساحران) گفتند: «اي موسي! آيا تو اول (عصاي خود را) مي‌افکني، يا ما کساني باشيم که اول بيفکنيم؟!»
They said: O Musa! will you cast, or shall we be the first who cast down?
قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى 66
گفت: «شما اول بيفکنيد!» در اين هنگام طنابها و عصاهاي آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مي‌رسيد که حرکت مي‌کند!
He said: Nay! cast down. then lo! their cords and their rods-- it was imaged to him on account of their magic as if they were running.
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى 67
موسي ترس خفيفي در دل احساس کرد (مبادا مردم گمراه شوند)!
So Musa conceived in his mind a fear.
قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى 68
گفتيم: «نترس! تو مسلما (پيروز و) برتري!
We said: Fear not, surely you shall be the uppermost,
وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى 69
و آنچه را در دست راست داري بيفکن، تمام آنچه را ساخته‌اند مي‌بلعد! آنچه ساخته‌اند تنها مکر ساحر است؛ و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!»
And cast down what is in your right hand; it shall devour what they have wrought; they have wrought only the plan of a magician, and the magician shall not be successful wheresoever he may come from.
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى 70
(موسي عصاي خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعيد.) ساحران همگي به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسي ايمان آورديم!»
And the magicians were cast down making obeisance; they said: We believe in the Lord of Haroun and Musa.
قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى 71
(فرعون) گفت: «آيا پيش از آنکه به شما اذن دهم به او ايمان آورديد؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف قطع مي‌کنم؛ و شما را از تنه‌هاي نخل به دار مي‌آويزم؛ و خواهيد دانست مجازات کدام يک از ما دردناکتر و پايدارتر است!»
(Firon) said: You believe in him before I give you leave; most surely he is the chief of you who taught you enchantment, therefore I will certainly cut off your hands and your feet on opposite sides, and I will certainly crucify you on the trunks of the palm trees, and certainly you will come to know which of us is the more severe and the more abiding in chastising.
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا 72
گفتند: «سوگند به آن کسي که ما را آفريده، هرگز تو را بر دلايل روشني که براي ما آمده، مقدم نخواهيم داشت! هر حکمي مي‌خواهي بکن؛ تو تنها در اين زندگي دنيا مي‌تواني حکم کني!
They said: We do not prefer you to what has come to us of clear arguments and to He Who made us, therefore decide what you are going to decide; you can only decide about this world's life.
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى 73
ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل کردي ببخشايد؛ و خدا بهتر و پايدارتر است!»
Surely we believe in our Lord that He may forgive us our sins and the magic to which you compelled us; and Allah is better and more abiding.
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى 74
هر کس در محضر پروردگارش خطاکار حاضر شود، آتش دوزخ براي اوست؛ در آن جا، نه مي‌ميرد و نه زندگي مي‌کند!
Whoever comes to his Lord (being) guilty, for him is surely hell; he shall not die therein, nor shall he live.
وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى 75
و هر کس با ايمان نزد او آيد، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنين کساني درجات عالي دارند...
And whoever comes to Him a believer (and) he has done good deeds indeed, these it is who shall have the high ranks,
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى 76
باغهاي جاويدان بهشت، که نهرها از زير درختانش جاري است، در حالي که هميشه در آن خواهند بود؛ اين است پاداش کسي که خود را پاک نمايد!
The gardens of perpetuity, beneath which rivers flow, to abide therein; and this is the reward of him who has purified himself.
وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى 77
ما به موسي وحي فرستاديم که: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر؛ و براي آنها راهي خشک در دريا بگشا؛ که نه از تعقيب (فرعونيان) خواهي ترسيد، و نه از غرق شدن در دريا!»
And certainly We revealed to Musa, saying: Travel by night with My servants, then make for them a dry path in the sea, not fearing to be overtaken, nor being afraid.
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ 78
(به اين ترتيب) فرعون با لشکريانش آنها را دنبال کردند؛ و دريا آنان را (در ميان امواج خروشان خود) بطور کامل پوشانيد!
And Firon followed them with his armies, so there came upon them of the sea that which came upon them.
وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى 79
فرعون قوم خود را گمراه ساخت؛ و هرگز هدايت نکرد!
And Firon led astray his people and he did not guide (them) aright.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى 80
اي بني اسرائيل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات داديم؛ و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذارديم؛ و «من» و «سلوي» بر شما نازل کرديم!
O children of Israel! indeed We delivered you from your enemy, and We made a covenant with you on the blessed side of the mountain, and We sent to you the manna and the quails.
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى 81
بخوريد از روزيهاي پاکيزه‌اي که به شما داده‌ايم؛ و در آن طغيان نکنيد، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب مي‌کند!
Eat of the good things We have given you for sustenance, and be not inordinate with respect to them, lest My wrath should be due to you, and to whomsoever My wrath is due be shall perish indeed.
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى 82
و من هر که را توبه کند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مي‌آمرزم!
And most surely I am most Forgiving to him who repents and believes and does good, then continues to follow the right direction.
وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى 83
اي موسي! چه چيز سبب شد که از قومت پيشي گيري، و (براي آمدن به کوه طور)عجله کني؟!
And what caused you to hasten from your people, O Musa?
قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى 84
عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پي منند؛ و من به سوي تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوي!»
He said: They are here on my track and I hastened on to Thee, my Lord, that Thou mightest be pleased.
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ 85
فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامري آنها را گمراه ساخت!»
He said: So surely We have tried your people after you, and the Samiri has led them astray.
فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي 86
موسي خشمگين و اندوهناک به سوي قوم خود بازگشت و گفت: «اي قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيکويي به شما نداد؟! آيا مدت جدايي من از شما به طول انجاميد، يا مي‌خواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کرديد؟!»
So Musa returned to his people wrathful, sorrowing. Said he: O my people! did not your Lord promise you a goodly promise: did then the time seem long to you, or did you wish that displeasure from your Lord should be due to you, so that you broke (your) promise to me?
قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ 87
گفتند: «ما به ميل و اراده خود از وعده تو تخلف نکرديم؛ بلکه مقداري از زيورهاي قوم را که با خود داشتيم افکنديم!» و سامري اينچنين القا کرد...
They said: We did not break (our) promise to you of our own accord, but we were made to bear the burdens of the ornaments of the people, then we made a casting of them, and thus did the Samiri suggest.
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ 88
و براي آنان مجسمه گوساله‌اي که صدايي همچون صداي گوساله (واقعي) داشت پديد آورد؛ و (به يکديگر) گفتند: «اين خداي شما، و خداي موسي است!» و او فراموش کرد (پيماني را که با خدا بسته بود)!
So he brought forth for them a calf, a (mere) body, which had a mooing sound, so they said: This is your god and the god of Musa, but he forgot.
أَ فَلا يَرَوْنَ أَلاَّ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَ لا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً 89
آيا نمي‌بينند که (اين گوساله) هيچ پاسخي به آنان نمي‌دهد، و مالک هيچ گونه سود و زياني براي آنها نيست؟!
What! could they not see that it did not return to them a reply, and (that) it did not control any harm or benefit for them?
وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي 90
و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اي قوم من! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفته‌ايد! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پيروي کنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد!»
And certainly Haroun had said to them before: O my people! you are only tried by it, and surely your Lord is the Beneficent Allah, therefore follow me and obey my order.
قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى 91
ولي آنها گفتند: «ما همچنان گرد آن مي‌گرديم (و به پرستش گوساله ادامه مي‌دهيم) تا موسي به سوي ما بازگردد!»
They said: We will by no means cease to keep to its worship until Musa returns to us.
قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا 92
(موسي) گفت: «اي هارون! چرا هنگامي که ديدي آنها گمراه شدند...
(Musa) said: O Haroun! what prevented you, when you saw them going astray,
أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي 93
از من پيروي نکردي؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودي؟!»
So that you did not follow me? Did you then disobey my order?
قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي 94
(هارون) گفت: «اي فرزند مادرم! [= اي برادر!] ريش و سر مرا مگير! من ترسيدم بگويي تو ميان بني اسرائيل تفرقه انداختي، و سفارش مرا به کار نبستي!»
He said: O son of my mother! seize me not by my beard nor by my head; surely I was afraid lest you should say: You have caused a division among the children of Israel and not waited for my word.
قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ 95
(موسي رو به سامري کرد و) گفت: «تو چرا اين کار را کردي، اي سامري؟!»
He said: What was then your object, O Samiri?
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي 96
گفت: «من چيزي ديدم که آنها نديدند؛ من قسمتي از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اينچنين (هواي) نفس من اين کار را در نظرم جلوه داد!»
He said: I saw (Jibreel) what they did not see, so I took a handful (of the dust) from the footsteps of the messenger, then I threw it in the casting; thus did my soul commend to me
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً 97
(موسي) گفت: «برو، که بهره تو در زندگي دنيا اين است که (هر کس با تو نزديک شود) بگوئي «با من تماس نگير!» و تو ميعادي (از عذاب خدا) داري، که هرگز تخلف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به اين معبودت که پيوسته آن را پرستش مي‌کردي! و ببين ما آن را نخست مي‌سوزانيم؛ سپس ذرات آن را به دريا مي‌پاشيم!
He said: Begone then, surely for you it will be in this life to say, Touch (me) not; and surely there is a threat for you, which shall not be made to fail to you, and look at your god to whose worship you kept (so long); we will certainly burn it, then we will certainly scatter it a (wide) scattering in the sea.
إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً 98
معبود شما تنها خداوندي است که جز او معبودي نيست؛ و علم او همه چيز را فرا گرفته است!»
Your Allah is only Allah, there is no god but He; He comprehends all things in (His) knowledge.
كَذلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً 99
اين گونه بخشي از اخبار پيشين را براي تو بازگو مي‌کنيم؛ و ما از نزد خود، ذکر (و قرآني) به تو داديم!
Thus do We relate to you (some) of the news of what has gone before; and indeed We have given to you a Reminder from Ourselves.
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً 100
هر کس از آن روي گردان شود، روز قيامت بار سنگيني (از گناه و مسؤوليت) بر دوش خواهد داشت!
Whoever turns aside from it, he shall surely bear a burden on the day of resurrection
خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً 101
در حالي که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و بد باري است براي آنها در روز قيامت!
Abiding in this (state), and evil will it be for them to bear on the day of resurrection;
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً 102
همان روزي که در «صور» دميده مي‌شود؛ و مجرمان را با بدنهاي کبود، در آن روز جمع مي‌کنيم!
On the day when the trumpet shall be blown, and We will gather the guilty, blue-eyed, on that day
يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً 103
آنها آهسته با هم گفتگو مي‌کنند؛ (بعضي مي‌گويند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقف کرديد! (و نمي‌دانند چقدر طولاني بوده است!)
They shall consult together secretly: You did tarry but ten (centuries).
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً 104
ما به آنچه آنها مي‌گويند آگاهتريم، هنگامي که نيکوروش‌ترين آنها مي‌گويد: «شما تنها يک روز درنگ کرديد!»
We know best what they say, when the fairest of them in course would say: You tarried but a day.
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً 105
و از تو درباره کوه‌ها سؤال مي‌کنند؛ بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشي کرده) برباد مي‌دهد!
And they ask you about the mountains. Say: My Lord will carry them away from the roots.
فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً 106
سپس زمين را صاف و هموار و بي‌آب و گياه رها مي‌سازد...
Then leave it a plain, smooth level
لا تَرى فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً 107
به گونه‌اي که در آن، هيچ پستي و بلندي نمي‌بيني!»
You shall not see therein any crookedness or unevenness.
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً 108
در آن روز، همه از دعوت کننده الهي پيروي نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگي از قبرها برمي‌خيزند)؛ و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع مي‌شود؛ و جز صداي آهسته چيزي نمي‌شنوي!
On that day they shall follow the inviter, there is no crookedness in him, and the voices shall be low before the Beneficent Allah so that you shall not hear aught but a soft sound.
يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً 109
در آن روز، شفاعت هيچ کس سودي نمي‌بخشد، جز کسي که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضي است.
On that day shall no intercession avail except of him whom the Beneficent Allah allows and whose word He is pleased with.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً 110
آنچه را پيش رو دارند، و آنچه را (در دنيا) پشت سرگذاشته‌اند مي‌داند؛ ولي آنها به (علم) او احاطه ندارند!
He knows what is before them and what is behind them, while they do not comprehend it in knowledge.
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً 111
و (در آن روز) همه چهره‌ها در برابر خداوند حي قيوم، خاضع مي‌شود؛ و مأيوس (و زيانکار) است آن که بار ستمي بر دوش دارد!
And the faces shall be humbled before the Living, the Self-subsistent Allah, and he who bears iniquity is indeed a failure.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً 112
(اما) آن کس که کارهاي شايسته انجام دهد، در حالي که مؤمن باشد، نه از ظلمي مي‌ترسد، و نه از نقصان حقش.
And whoever does good works and he is a believer, he shall have no fear of injustice nor of the withholding of his due.
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً 113
و اين گونه آن را قرآني عربي [= فصيح و گويا] نازل کرديم، و انواع وعيدها (و انذارها) را در آن بازگو نموديم، شايد تقوا پيشه کنند؛ يا براي آنان تذکري پديد آورد!
And thus have We sent it down an Arabic Quran, and have distinctly set forth therein of threats that they may guard (against evil) or that it may produce a reminder for them.
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً 114
پس بلندمرتبه است خداوندي که سلطان حق است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پيش از آنکه وحي آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»
Supremely exalted is therefore Allah, the King, the Truth, and do not make haste with the Quran before its revelation is made complete to you and say: O my Lord! increase me in knowledge.
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً 115
پيش از اين، از آدم پيمان گرفته بوديم؛ اما او فراموش کرد؛ و عزم استواري براي او نيافتيم!
And certainly We gave a commandment to Adam before, but he forgot; and We did not find in him any determination.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى 116
و به ياد آور هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: «براي آدم سجده کنيد!» همگي سجده کردند؛ جز ابليس که سرباز زد (و سجده نکرد)!
And when We said to the angels: Make obeisance to Adam, they made obeisance, but Iblis (did it not); he refused.
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى 117
پس گفتيم: «اي آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون کند؛ که به زحمت و رنج خواهي افتاد!
So We said: O Adam! This is an enemy to you and to your wife; therefore let him not drive you both forth from the garden so that you should be unhappy;
إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى 118
(اما تو در بهشت راحت هستي! و مزيتش) براي تو اين است که در آن گرسنه و برهنه نخواهي شد؛
Surely it is (ordained) for you that you shall not be hungry therein nor bare of clothing;
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى 119
و در آن تشنه نمي‌شوي، و حرارت آفتاب آزارت نمي‌دهد!»
And that you shall not be thirsty therein nor shall you feel the heat of the sun.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى 120
ولي شيطان او را وسوسه کرد و گفت: «اي آدم! آيا مي‌خواهي تو را به درخت زندگي جاويد، و ملکي بي‌زوال راهنمايي کنم؟!»
But the Shaitan made an evil suggestion to him; he said: O Adam! Shall I guide you to the tree of immortality and a kingdom which decays not?
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى 121
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتيشان فرو ريخت،) و عورتشان آشکار گشت و براي پوشاندن خود، از برگهاي (درختان) بهشتي جامه دوختند! (آري) آدم پروردگارش را نافرماني کرد، و از پاداش او محروم شد!
Then they both ate of it, so their evil inclinations became manifest to them, and they both began to cover themselves with leaves of the garden, and Adam disobeyed his Lord, so his life became evil (to him).
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى 122
سپس پروردگارش او را برگزيد، و توبه‌اش را پذيرفت، و هدايتش نمود.
Then his Lord chose him, so He turned to him and guided (him).
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى 123
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آييد، در حالي که دشمن يکديگر خواهيد بود! ولي هرگاه هدايت من به سراغ شما آيد، هر کس از هدايت من پيروي کند، نه گمراه مي‌شود، و نه در رنج خواهد بود!
He said: Get forth you two therefrom, all (of you), one of you (is) enemy to another. So there will surely come to you guidance from Me, then whoever follows My guidance, he shall not go astray nor be unhappy;
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى 124
و هر کس از ياد من روي گردان شود، زندگي (سخت و) تنگي خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مي‌کنيم!»
And whoever turns away from My reminder, his shall be a straitened life, and We will raise him on the day of resurrection, blind.
قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً 125
مي‌گويد: «پروردگارا! چرا نابينا محشورم کردي؟! من که بينا بودم!»
He shall say: My Lord! why hast Thou raised me blind and I was a seeing one indeed?
قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى 126
مي‌فرمايد: «آن گونه که آيات من براي تو آمد، و تو آنها را فراموش کردي؛ امروز نيز تو فراموش خواهي شد!»
He will say: Even so, Our communications came to you but you neglected them; even thus shall you be forsaken this day.
وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى 127
و اين گونه جزا مي‌دهيم کسي را که اسراف کند، و به آيات پروردگارش ايمان نياورد! و عذاب آخرت، شديدتر و پايدارتر است!
And thus do We recompense him who is extravagant and does not believe in the communications of his Lord, and certainly the chastisement of the hereafter is severer and more
أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى 128
آيا براي هدايت آنان کافي نيست که بسياري از نسلهاي پيشين را (که طغيان و فساد کردند) هلاک نموديم، و اينها در مسکنهاي (ويران شده) آنان راه مي‌روند! مسلما در اين امر، نشانه‌هاي روشني براي خردمندان است.
Does it not then direct them aright how many of the generations In whose dwelling-places they go about We destroyed before them? Most surely there are signs in this for those endowed with understanding.
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى 129
و اگر سنت و تقدير پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود، عذاب الهي بزودي دامان آنان را مي‌گرفت!
And had there not been a word (that had) already gone forth from your Lord and an appointed term, it would surely have been made to cleave (to them).
فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى 130
پس در برابر آنچه مي‌گويند، صبر کن! و پيش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن؛ تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور؛ و همچنين (برخي) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبيح گوي؛ باشد که (از الطاف الهي) خشنود شوي!
Bear then patiently what they say, and glorify your Lord by the praising of Him before the rising of the sun and before its setting, and during hours of the night do also glorify (Him) and during parts of the day, that you may be well pleased
وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى 131
و هرگز چشمان خود را به نعمتهاي مادي، که به گروه‌هايي از آنان داده‌ايم، ميفکن! اينها شکوفه‌هاي زندگي دنياست؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است!
And do not stretch your eyes after that with which We have provided different classes of them, (of) the splendor of this world's life, that We may thereby try them; and the sustenance (given) by your Lord is better and more abiding.
وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى 132
خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکيبا باش! از تو روزي نمي‌خواهيم؛ (بلکه) ما به تو روزي مي‌دهيم؛ و عاقبت نيک براي تقواست!
And enjoin prayer on your followers, and steadily adhere to it; We do not ask you for subsistence; We do give you subsistence, and the (good) end is for guarding (against evil).
وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى 133
گفتند: «چرا (پيامبر) معجزه و نشانه‌اي از سوي پروردگارش براي ما نمي‌آورد؟! (بگو:) آيا خبرهاي روشني که در کتابهاي (آسماني) نخستين بوده، براي آنها نيامد؟!
And they say: Why does he not bring to us a sign from his Lord? Has not there come to them a clear evidence of what is in the previous books?
وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى 134
اگر ما آنان را پيش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابي هلاک مي‌کرديم، (در قيامت) مي‌گفتند: «پروردگارا! چرا پيامبري براي ما نفرستادي تا از آيات تو پيروي کنيم، پيش از آنکه ذليل و رسوا شويم!»
And had We destroyed them with chastisement before this, they would certainly have said: O our Lord! why didst Thou not send to us an apostle, for then we should have followed Thy communications before that we met disgrace and shame.
قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى 135
بگو: «همه (ما و شما) در انتظاريم! (ما در انتظار وعده پيروزي، و شما در انتظار شکست ما!) حال که چنين است، انتظار بکشيد! اما بزودي مي‌دانيد چه کسي از اصحاب صراط مستقيم، و چه کسي هدايت يافته است!
Say: Every one (of us) is awaiting, therefore do await: So you will come to know who is the follower of the even path and who goes aright.

تذهیب
انبیا
تذهیب

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ 1
حساب مردم به آنان نزديک شده، در حالي که در غفلتند و روي گردانند!
Their reckoning has drawn near to men, and in heedlessness are they turning aside.
ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ 2
هيچ يادآوري تازه‌اي از طرف پروردگارشان براي آنها نمي‌آيد، مگر آنکه با بازي (و شوخي) به آن گوش مي‌دهند!
There comes not to them a new reminder from their Lord but they hear it while they sport,
لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ 3
اين در حالي است که دلهايشان در لهو و بي‌خبري فرو رفته است! و ستمگران پنهاني نجوا کردند (و گفتند): «آيا جز اين است که او بشري همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مي‌رويد، با اينکه (چشم داريد و) مي‌بينيد؟!
Their hearts trifling; and those who are unjust counsel together in secret: He is nothing but a mortal like yourselves; what! will you then yield to enchantment while you see?
قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 4
(پيامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، مي‌داند؛ و او شنوا و داناست!»
He said: My Lord knows what is spoken in the heaven and the earth, and He is the Hearing, the Knowing.
بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ 5
آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحي نيست؛) بلکه خوابهايي آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او يک شاعر است! (اگر راست مي‌گويد) بايد معجزه‌اي براي ما بياورد؛ همان گونه که پيامبران پيشين (با معجزات) فرستاده شدند!»
Nay! say they: Medleys of dreams; nay! he has forged it; nay! he is a poet; so let him bring to us a sign as the former (prophets) were sent (with).
ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ 6
تمام آباديهايي که پيش از اينها هلاک کرديم (تقاضاي معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملي شد، ولي) هرگز ايمان نياوردند؛ آيا اينها ايمان مي‌آورند؟!
There did not believe before them any town which We destroyed, will they then believe?
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 7
ما پيش از تو، جز مرداني که به آنان وحي مي‌کرديم، نفرستاديم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر!) اگر نمي‌دانيد، از آگاهان بپرسيد.
And We did not send before you any but men to whom We sent revelation, so ask the followers of the reminder if you do not
وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ 8
آنان را پيکرهايي که غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند!
And We did not make them bodies not eating the food, and they were not to abide (forever).
ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ 9
سپس وعده‌اي را که به آنان داده بوديم، وفا کرديم! آنها و هر کس را که مي‌خواستيم (از چنگ دشمنانشان) نجات داديم؛ و مسرفان را هلاک نموديم!
Then We made Our promise good to them, so We delivered them and those whom We pleased, and We destroyed the extravagant.
لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 10
ما بر شما کتابي نازل کرديم که وسيله تذکر (و بيداري) شما در آن است! آيا نمي‌فهميد؟!
Certainly We have revealed to you a Book in which is your good remembrance; what! do you not then understand?
وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ 11
چه بسيار آباديهاي ستمگري را در هم شکستيم؛ و بعد از آنها، قوم ديگري روي کار آورديم!
And how many a town which was iniquitous did We demolish, and We raised up after it another people!
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ 12
هنگامي که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند!
So when they felt Our punishment, lo! they began to fly
لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ 13
(گفتيم:) فرار نکنيد؛ و به زندگي پر ناز و نعمت، و به مسکنهاي پر زرق و برقتان بازگرديد! شايد (سائلان بيايند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانيد)!
Do not fly (now) and come back to what you were made to lead easy lives in and to your dwellings, haply you will be questioned.
قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ 14
گفتند: «اي واي بر ما! به يقين ما ستمگر بوديم!»
They said: O woe to us! surely we were unjust.
فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ 15
و همچنان اين سخن را تکرار مي‌کردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختيم!
And this ceased not to be their cry till We made them cut off, extinct.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ 16
ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روي بازي نيافريديم!
And We did not create the heaven and the earth and what is between them for sport.
لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ 17
(بفرض محال) اگر مي‌خواستيم سرگرمي انتخاب کنيم، چيزي متناسب خود انتخاب مي‌کرديم!
Had We wished to make a diversion, We would have made it from before Ourselves: by no means would We do (it).
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ 18
بلکه ما حق را بر سر باطل مي‌کوبيم تا آن را هلاک سازد؛ و اين گونه، باطل محو و نابود مي‌شود! اما واي بر شما از توصيفي که (درباره خدا و هدف آفرينش)مي‌کنيد!
Nay! We cast the truth against the falsehood, so that it breaks its head, and lo! it vanishes; and woe to you for what you describe;
وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ 19
از آن اوست آنان که در آسمانها و زمينند! و آنها که نزد اويند [= فرشتگان‌] هيچ گاه از عبادتش استکبار نمي‌ورزند، و هرگز خسته نمي‌شوند.
And whoever is in the heavens and the earth is His; and those who are with Him are not proud to serve Him, nor do they grow weary.
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ 20
(تمام) شب و روز را تسبيح مي‌گويند؛ و سست نمي‌گردند.
They glorify (Him) by night and day; they are never languid.
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ 21
آيا آنها خداياني از زمين برگزيدند که (خلق مي‌کنند و) منتشر مي‌سازند؟!
Or have they taken gods from the earth who raise (the dead).
لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ 22
اگر در آسمان و زمين، جز «الله» خدايان ديگري بود، فاسد مي‌شدند (و نظام جهان به هم مي‌خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفي که آنها مي‌کنند!
If there had been in them any gods except Allah, they would both have certainly been in a state of disorder; therefore glory be to Allah, the Lord of the dominion, above what they attribute (to Him).
لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ 23
هيچ کس نمي‌تواند بر کار او خرده بگيرد؛ ولي در کارهاي آنها، جاي سؤال و ايراد است!
He cannot be questioned concerning what He does and they shall be questioned.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ هذا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ 24
آيا آنها معبوداني جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن کساني است که با من هستند، و سخن کساني [= پيامبراني‌] است که پيش از من بودند!» اما بيشتر آنها حق را نمي‌دانند؛ و به همين دليل (از آن) روي گردانند.
Or, have they taken gods besides Him? Say: Bring your proof; this is the reminder of those with me and the reminder of those before me. Nay! most of them do not know the truth, so they turn aside.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ 25
ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينکه به او وحي کرديم که: «معبودي جز من نيست؛ پس تنها مرا پرستش کنيد.»
And We did not send before you any apostle but We revealed to him that there is no god but Me, therefore serve Me.
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ 26
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندي براي خود انتخاب کرده است»! او منزه است (از اين عيب و نقص)؛ آنها [= فرشتگان‌] بندگان شايسته اويند.
And they say: The Beneficent Allah has taken to Himself a son. Glory be to Him. Nay! they are honored servants
لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ 27
هرگز در سخن بر او پيشي نمي‌گيرند؛ و (پيوسته) به فرمان او عمل مي‌کنند.
They do not precede Him in speech and (only) according to His commandment do they act.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ 28
او اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مي‌داند؛ و آنها جز براي کسي که خدا راضي (به شفاعت براي او) است شفاعت نمي‌کنند؛ و از ترس او بيمناکند.
He knows what is before them and what is behind them, and they do not intercede except for him whom He approves and for fear of Him they tremble.
وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ 29
و هر کس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودي ديگرم»، کيفر او را جهنم مي‌دهيم! و ستمگران را اين گونه کيفر خواهيم داد.
And whoever of them should say: Surely I am a god besides Him, such a one do We recompense with hell; thus do, We recompense the unjust.
أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ 30
آيا کافران نديدند که آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يکديگر باز کرديم؛ و هر چيز زنده‌اي را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمي‌آورند؟!
Do not those who disbelieve see that the heavens and the earth were closed up, but We have opened them; and We have made of water everything living, will they not then believe?
وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ 31
و در زمين، کوه‌هاي ثابت و پابرجايي قرار داديم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، دره‌ها و راه‌هايي قرار داديم تا هدايت شوند!
And We have made great mountains in the earth lest it might be convulsed with them, and We have made in it wide ways that they may follow a right direction.
وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ 32
و آسمان را سقف محفوظي قرار داديم؛ ولي آنها از آيات آن روي‌گردانند.
And We have made the heaven a guarded canopy and (yet) they turn aside from its signs.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ 33
او کسي است که شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ هر يک در مداري در حرکتند!
And He it is Who created the night and the day and the sun and the moon; all (orbs) travel along swiftly in their celestial spheres.
وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ 34
پيش از تو (نيز) براي هيچ انساني جاودانگي قرار نداديم؛ (وانگهي آنها که انتظار مرگ تو را مي‌کشند،) آيا اگر تو بميري، آنان جاويد خواهند بود؟!
And We did not ordain abiding for any mortal before you. What! Then if you die, will they abide?
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ 35
هر انساني طعم مرگ را مي‌چشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مي‌کنيم؛ و سرانجام بسوي ما بازگردانده مي‌شويد!
Every soul must taste of death and We try you by evil and good by way of probation; and to Us you shall be brought back.
وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ 36
هنگامي که کافران تو را مي‌بينند، کاري جز استهزا کردن تو ندارند؛ (و مي‌گويند:) آيا اين همان کسي است که سخن از خدايان شما مي‌گويد؟! در حالي که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار مي‌کنند.
And when those who disbelieve see you, they do not take you but for one to be scoffed at: Is this he who speaks of your gods? And they are deniers at the mention of the Beneficent Allah.
خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ 37
(آري،) انسان از عجله آفريده شده؛ ولي عجله نکنيد؛ بزودي آياتم را به شما نشان خواهم داد!
Man is created of haste; now will I show to you My signs, therefore do not ask Me to hasten (them) on.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 38
آنها مي‌گويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) کي فرا مي‌رسد؟!»
And they say: When will this threat come to pass if you are truthful?
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ 39
ولي اگر کافران مي‌دانستند زماني که (فرا مي‌رسد) نمي‌توانند شعله‌هاي آتش را از صورت و از پشتهاي خود دور کنند، و هيچ کس آنان را ياري نمي‌کند (اين قدر درباره قيامت شتاب نمي‌کردند)!
Had those who disbelieve but known (of the time) when they shall not be able to ward off the fire from their faces nor from their backs, nor shall they be helped.
بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ 40
(آري، اين مجازات الهي) بطور ناگهاني به سراغشان مي‌آيد و مبهوتشان مي‌کند؛ آنچنان که توانايي دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمي‌شود!
Nay, it shall come on them all of a sudden and cause them to become confounded, so they shall not have the power to avert it, nor shall they be respited.
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 41
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پيامبران پيش از تو را (نيز) استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را استهزا مي‌کردند دامان مسخره‌کنندگان را گرفت (و مجازات الهي آنها را در هم کوبيد)!
And certainly apostles before you were scoffed at, then there befell those of them who scoffed that at which they had scoffed.
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ 42
بگو: «چه کسي شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه مي‌دارد؟!» ولي آنان از ياد پروردگارشان روي‌گردانند!
Say: Who guards you by night and by day from the Beneficent Allah? Nay, they turn aside at the mention of their Lord.
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ 43
آيا آنها خداياني دارند که مي‌توانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (اين خدايان ساختگي، حتي) نمي‌توانند خودشان را ياري دهند (تا چه رسد به ديگران)؛ و نه از ناحيه ما با نيرويي ياري مي‌شوند!
Or, have they gods who can defend them against Us? They shall not be able to assist themselves, nor shall they be defended from Us.
بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ 44
ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‌مند ساختيم، تا آنجا که عمر طولاني پيدا کردند (و مايه غرور و طغيانشان شد)؛ آيا نمي‌بينند که ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از آن (و اهلش) مي‌کاهيم؟! آيا آنها غالبند (يا ما)؟!
Nay, We gave provision to these and their fathers until life was prolonged to them. Do they not then see that We are visiting the land, curtailing it of its sides? Shall they then prevail?
قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ 45
بگو: «من تنها بوسيله وحي شما را انذار مي‌کنم!» ولي آنها که گوشهايشان کر است، هنگامي که انذار مي‌شوند، سخنان را نمي‌شنوند!
Say: I warn you only by revelation; and the deaf do not hear the call whenever they are warned.
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ 46
اگر کمترين عذاب پروردگارت به آنان برسد، فريادشان بلند مي‌شود که: «اي واي بر ما! ما همگي ستمگر بوديم!»
And if a blast of the chastisement of your Lord were to touch them, they will certainly say: O woe to us! surely we were unjust.
وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ 47
ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت برپا مي‌کنيم؛ پس به هيچ کس کمترين ستمي نمي‌شود؛ و اگر بمقدار سنگيني يک دانه خردل (کار نيک و بدي) باشد، ما آن را حاضر مي‌کنيم؛ و کافي است که ما حساب‌کننده باشيم!
And We will set up a just balance on the day of resurrection, so no soul shall be dealt with unjustly in the least; and though there be the weight of a grain of mustard seed, (yet) will We bring it, and sufficient are We to take account.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ 48
ما به موسي و هارون، «فرقان» [= وسيله جدا کردن حق از باطل‌] و نور، و آنچه مايه يادآوري براي پرهيزگاران است، داديم.
And certainly We gave to Musa and Haroun the Furqan and a light and a reminder for those who would guard (against evil).
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ 49
همانان که از پروردگارشان در نهان مي‌ترسند، و از قيامت بيم دارند!
(For) those who fear their Lord in secret and they are fearful of the hour.
وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ 50
و اين (قرآن) ذکر مبارکي است که (بر شما) نازل کرديم؛ آيا شما آن را انکار مي‌کنيد؟!
And this is a blessed Reminder which We have revealed; will you then deny it?
وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ 51
ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم؛ و از (شايستگي) او آگاه بوديم...
And certainly We gave to Ibrahim his rectitude before, and We knew him fully well.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ 52
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «اين مجسمه‌هاي بي‌روح چيست که شما همواره آنها را پرستش مي‌کنيد؟!»
When he said to his father and his people: What are these images to whose worship you cleave?
قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ 53
گفتند: «ما پدران خود را ديديم که آنها را عبادت مي‌کنند.»
They said: We found our fathers worshipping them.
قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 54
گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهي آشکاري بوده‌ايد!»
He said: Certainly you have been, (both) you and your fathers, in manifest error.
قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ 55
گفتند: «آيا مطلب حقي براي ما آورده‌اي، يا شوخي مي‌کني؟!»
They said: Have you brought to us the truth, or are you one of the triflers?
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ 56
گفت: «(کاملا حق آورده‌ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است که آنها را ايجاد کرده؛ و من بر اين امر، از گواهانم!
He said: Nay! your Lord is the Lord of the heavens and the earth, Who brought them into existence, and I am of those who bear witness to this:
وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ 57
و به خدا سوگند، در غياب شما، نقشه‌اي براي نابودي بتهايتان مي‌کشم!»
And, by Allah! I will certainly do something against your idols after you go away, turning back.
فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ 58
سرانجام (با استفاده از يک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد؛ شايد سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو کند)!
So he broke them into pieces, except the chief of them, that haply they may return to it.
قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ 59
(هنگامي که منظره بتها را ديدند،) گفتند: «هر کس با خدايان ما چنين کرده، قطعا از ستمگران است (و بايد کيفر سخت ببيند)!»
They said: Who has done this to our gods? Most surely he is one of the unjust.
قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ 60
(گروهي) گفتند: «شنيديم نوجواني از (مخالفت با) بتها سخن مي‌گفت که او را ابراهيم مي‌گويند.»
They said: We heard a youth called Ibrahim speak of them.
قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ 61
(جمعيت) گفتند: «او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا گواهي دهند!»
Said they: Then bring him before the eyes of the people, perhaps they may bear witness.
قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهِيمُ 62
(هنگامي که ابراهيم را حاضر کردند،) گفتند: «تو اين کار را با خدايان ما کرده‌اي، اي ابراهيم؟!»
They said: Have you done this to our gods, O Ibrahim?
قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ 63
گفت: «بلکه اين کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسيد اگر سخن مي‌گويند!»
He said: Surely (some doer) has done it; the chief of them is this, therefore ask them, if they can speak.
فَرَجَعُوا إِلى أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ 64
آنها به وجدان خويش بازگشتند؛ و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگريد!»
Then they turned to themselves and said: Surely you yourselves are the unjust;
ثُمَّ نُكِسُوا عَلى رُؤُسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ يَنْطِقُونَ 65
سپس بر سرهايشان واژگونه شدند؛ (و حکم وجدان را بکلي فراموش کردند و گفتند:) تو مي‌داني که اينها سخن نمي‌گويند!
Then they were made to hang down their heads: Certainly you know that they do not speak.
قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ 66
(ابراهيم) گفت: «آيا جز خدا چيزي را مي‌پرستيد که نه کمترين سودي براي شما دارد، و نه زياني به شما مي‌رساند! (نه اميدي به سودشان داريد، و نه ترسي از زيانشان!)
He said: What! do you then serve besides Allah what brings you not any benefit at all, nor does it harm you?
أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 67
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مي‌پرستيد! آيا انديشه نمي‌کنيد (و عقل نداريد)؟!
Fie on you and on what you serve besides Allah; what! do you not then understand?
قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ 68
گفتند: «او را بسوزانيد و خدايان خود را ياري کنيد، اگر کاري از شما ساخته است!»
They said: Burn him and help your gods, if you are going to do (anything).
قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ 69
(سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولي ما) گفتيم: «اي آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش!»
We said: O fire! be a comfort and peace to Ibrahim;
وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ 70
آنها مي‌خواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود کنند؛ ولي ما آنها را زيانکارترين مردم قرار داديم!
And they desired a war on him, but We made them the greatest losers.
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ 71
و او و لوط را به سرزمين (شام) -که آن را براي همه جهانيان پربرکت ساختيم- نجات داديم!
And We delivered him as well as Lut (removing them) to the land which We had blessed for all people.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ 72
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وي بخشيديم؛ و همه آنان را مرداني صالح قرار داديم!
And We gave him Ishaq and Yaqoub, a son's son, and We made (them) all good.
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ 73
و آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما، (مردم را) هدايت مي‌کردند؛ و انجام کارهاي نيک و برپاداشتن نماز و اداي زکات را به آنها وحي کرديم؛ و تنها ما را عبادت مي‌کردند.
And We made them Imams who guided (people) by Our command, and We revealed to them the doing of good and the keeping up of prayer and the giving of the alms, and Us (alone) did they serve;
وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ 74
و لوط را (به ياد آور) که به او حکومت و علم داديم؛ و از شهري که اعمال زشت و کثيف انجام مي‌دادند، رهايي بخشيديم؛ چرا که آنها مردم بد و فاسقي بودند!
And (as for) Lut, We gave him wisdom and knowledge, and We delivered him from the town which wrought abominations; surely they were an evil people, transgressors;
وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ 75
و او را در رحمت خود داخل کرديم؛ و او از صالحان بود.
And We took him into Our mercy; surely he was of the good.
وَ نُوحاً إِذْ نادى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ 76
و نوح را (به ياد آور) هنگامي که پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاي او را مستجاب کرديم؛ و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛
And Nuh, when he cried aforetime, so We answered him, and delivered him and his followers from the great calamity.
وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ 77
و او را در برابر جمعيتي که آيات ما را تکذيب کرده بودند ياري داديم؛ چرا که قوم بدي بودند؛ از اين رو همه آنها را غرق کرديم!
And We helped him against the people who rejected Our communications; surely they were an evil people, so We drowned them all.
وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ 78
و داوود و سليمان را (به خاطر بياور) هنگامي که درباره کشتزاري که گوسفندان بي شبان قوم، شبانگاه در آن چريده (و آن را تباه کرده) بودند، داوري مي‌کردند؛ و ما بر حکم آنان شاهد بوديم.
And Dawood and Sulaiman when they gave judgment concerning the field when the people's sheep pastured therein by night, and We were bearers of witness to their judgment.
فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَ كُلاًّ آتَيْنا حُكْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ وَ كُنَّا فاعِلِينَ 79
ما (حکم واقعي) آن را به سليمان فهمانديم؛ و به هر يک از آنان (شايستگي) داوري، و علم فراواني داديم؛ و کوه‌ها و پرندگان را با داوود مسخر ساختيم، که (همراه او) تسبيح (خدا) مي‌گفتند؛ و ما اين کار را انجام داديم!
So We made Sulaiman to understand it; and to each one We gave wisdom and knowledge; and We made the mountains, and the birds to celebrate Our praise with Dawood; and We were the doers.
وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ 80
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ کند؛ آيا شکرگزار (اين نعمتهاي خدا) هستيد؟
And We taught him the making of coats of mail for you, that they might protect you in your wars; will you then be grateful?
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عالِمِينَ 81
و تندباد را مسخر سليمان ساختيم، که بفرمان او بسوي سرزميني که آن را پربرکت کرده بوديم جريان مي‌يافت؛ و ما از همه چيز آگاه بوده‌ايم.
And (We made subservient) to Sulaiman the wind blowing violent, pursuing its course by his command to the land which We had blessed, and We are knower of all things.
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ 82
و گروهي از شياطين (را نيز مسخر او قرار داديم، که در دريا) برايش غواصي مي‌کردند؛ و کارهايي غير از اين (نيز) براي او انجام مي‌دادند؛ و ما آنها را (از سرکشي) حفظ مي‌کرديم!
And of the rebellious people there were those who dived for him and did other work besides that, and We kept guard over them;
وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 83
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالي و مشکلات به من روي آورده؛ و تو مهربانترين مهرباناني!»
And Ayub, when he cried to his Lord, (saying): Harm has afflicted me, and Thou art the most Merciful of the merciful.
فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ 84
ما دعاي او را مستجاب کرديم؛ و ناراحتيهايي را که داشت برطرف ساختيم؛ و خاندانش را به او بازگردانديم؛ و همانندشان را بر آنها افزوديم؛ تا رحمتي از سوي ما و تذکري براي عبادت‌کنندگان باشد.
Therefore We responded to him and took off what harm he had, and We gave him his family and the like of them with them: a mercy from Us and a reminder to the worshippers.
وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ 85
و اسماعيل و ادريس و ذاالکفل را (به ياد آور) که همه از صابران بودند.
And Ismail and Idris and Zulkifl; all were of the patient ones;
وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ 86
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختيم؛ چرا که آنها از صالحان بودند.
And We caused them to enter into Our mercy, surely they were of the good ones.
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ 87
و ذاالنون [= يونس‌] را (به ياد آور) در آن هنگام که خشمگين (از ميان قوم خود) رفت؛ و چنين مي‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ (اما موقعي که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ي متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودي نيست! منزهي تو! من از ستمکاران بودم!»
And Yunus, when he went away in wrath, so he thought that We would not straiten him, so he called out among afflictions: There is no god but Thou, glory be to Thee; surely I am of those who make themselves to suffer loss.
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ 88
ما دعاي او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مي‌دهيم!
So We responded to him and delivered him from the grief and thus do We deliver the believers.
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ 89
و زکريا را (به ياد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندي به من عطا کن)؛ و تو بهترين وارثاني!»
And Zakariya, when he cried to his Lord: O my Lord leave me not alone; and Thou art the best of inheritors.
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ 90
ما هم دعاي او را پذيرفتيم، و يحيي را به او بخشيديم؛ و همسرش را (که نازا بود) برايش آماده (بارداري) کرديم؛ چرا که آنان (خانداني بودند که) همواره در کارهاي خير بسرعت اقدام مي‌کردند؛ و در حال بيم و اميد ما را مي‌خواندند؛ و پيوسته براي ما (خاضع و) خاشع بودند.
So We responded to him and gave him Yahya and made his wife fit for him; surely they used to hasten, one with another In deeds of goodness and to call upon Us, hoping and fearing and they were humble before Us.
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ 91
و به ياد آور زني را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دميديم؛ و او و فرزندش [= مسيح‌] را نشانه بزرگي براي جهانيان قرار داديم!
And she who guarded her chastity, so We breathed into her of Our inspiration and made her and her son a sign for the nations.
إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ 92
اين (پيامبران بزرگ و پيروانشان) همه امت واحدي بودند (و پيرو يک هدف)؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس مرا پرستش کنيد!
Surely this Islam is your religion, one religion (only), and I am your Lord, therefore serve Me.
وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا راجِعُونَ 93
(گروهي از پيروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در ميان خود کشاندند؛ (ولي سرانجام) همگي بسوي ما بازمي‌گردند!
And they broke their religion (into sects) between them: to Us shall all come back.
فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ 94
و هر کس چيزي از اعمال شايسته بجا آورد، در حالي که ايمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسي نخواهد شد؛ و ما تمام اعمال او را (براي پاداش) مي‌نويسيم.
Therefore whoever shall do of good deeds and he is a believer, there shall be no denying of his exertion, and surely We will write (It) down for him.
وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ 95
و حرام است بر شهرها و آباديهايي که (بر اثر گناه) نابودشان کرديم (که به دنيا بازگردند؛) آنها هرگز باز نخواهند گشت!
And it is binding on a town which We destroy that they shall not return.
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ 96
تا آن زمان که «يأجوج» و «مأجوج» گشوده شوند؛ و آنها از هر محل مرتفعي بسرعت عبور مي‌کنند.
Even when Gog and Magog are let loose and they shall break forth from every elevated place.
وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا بَلْ كُنَّا ظالِمِينَ 97
و وعده حق [= قيامت‌] نزديک مي‌شود؛ در آن هنگام چشمهاي کافران از وحشت از حرکت بازمي‌ماند؛ (مي‌گويند:) اي واي بر ما که از اين (جريان) در غفلت بوديم؛ بلکه ما ستمکار بوديم!
And the true promise shall draw nigh, then lo! the eyes of those who disbelieved shall be fixedly open: O woe to us! surely we were in a state of heedlessness as to this; nay, we were unjust.
إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ 98
شما و آنچه غير خدا مي‌پرستيد، هيزم جهنم خواهيد بود؛ و همگي در آن وارد مي‌شويد.
Surely you and what you worship besides Allah are the firewood of hell; to it you shall come.
لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ 99
اگر اينها خداياني بودند، هرگز وارد آن نمي‌شدند! در حالي که همگي در آن جاودانه خواهند بود.
Had these been gods, they would not have come to it and all shall abide therein.
لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ 100
براي آنان در آن [= دوزخ‌] ناله‌هاي دردناکي است و چيزي نمي‌شنوند.
For them therein shall be groaning and therein they shall not hear.
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ 101
(اما) کساني که از قبل، وعده نيک از سوي ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاهداشته مي‌شوند.
Surely (as for) those for whom the good has already gone forth from Us, they shall be kept far off from it;
لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ 102
آنها صداي آتش دوزخ را نمي‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند.
They will not hear its faintest sound, and they shall abide in that which their souls long for.
لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ 103
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگين نمي‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان مي‌آيند، (و مي‌گويند:) اين همان روزي است که به شما وعده داده مي‌شد!
The great fearful event shall not grieve them, and the angels shall meet them: This is your day which you were promised.
يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ 104
در آن روز که آسمان را چون طوماري در هم مي‌پيچيم، (سپس) همان گونه که آفرينش را آغاز کرديم، آن را بازمي‌گردانيم؛ اين وعده‌اي است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهيم داد.
On the day when We will roll up heaven like the rolling up of the scroll for writings, as We originated the first creation, (so) We shall reproduce it; a promise (binding on Us); surely We will bring it about.
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ 105
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايسته‌ام وارث (حکومت) زمين خواهند شد!»
And certainly We wrote in the Book after the reminder that (as for) the land, My righteous servants shall inherit it.
إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ 106
در اين، ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت‌کنندگان!
Most surely in this is a message to a people who serve
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ 107
ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم.
And We have not sent you but as a mercy to the worlds.
قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 108
بگو: «تنها چيزي که به من وحي مي‌شود اين است که معبود شما خداي يگانه است؛ آيا (با اين حال) تسليم (حق) مي‌شويد؟ (و بتها را کنار مي‌گذاريد؟)»
Say: It is only revealed to me that your Allah is one Allah; will you then submit?
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ 109
اگر باز (روي گردان شوند، بگو: «من به همه شما يکسان اعلام خطر مي‌کنم؛ و نمي‌دانم آيا وعده (عذاب خدا) که به شما داده مي‌شود نزديک است يا دور!
But if they turn back, say: I have given you warning in fairness and I do not know whether what you are threatened with is near or far;
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ 110
او سخنان آشکار را مي‌داند، و آنچه را کتمان مي‌کنيد (نيز) مي‌داند (و چيزي بر او پوشيده نيست)!
Surely He knows what is spoken openly and He knows what you hide;
وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ 111
و من نمي‌دانم شايد اين آزمايشي براي شماست؛ و مايه بهره‌گيري تا مدتي (معين)!
And I do not know if this may be a trial for you and a provision till a time.
قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ 112
(و پيامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داوري فرما (و اين طغيانگران را کيفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهاي نارواي شما، از او استمداد مي‌طلبم!»
He said: O my Lord! judge Thou with truth; and our Lord is the Beneficent Allah, Whose help is sought against what you ascribe (to Him).

تذهیب
حج
تذهیب

يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ‏ءٌ عَظِيمٌ 1
اي مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسيد، که زلزله رستاخيز امر عظيمي است!
O people! guard against (the punishment from) your Lord; surely the violence of the hour is a grievous thing.
يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ 2
روزي که آن را مي‌بينيد، (آنچنان وحشت سراپاي همه را فرامي‌گيرد که) هر مادر شيردهي، کودک شيرخوارش را فراموش مي‌کند؛ و هر بارداري جنين خود را بر زمين مي‌نهد؛ و مردم را مست مي‌بيني، در حالي که مست نيستند؛ ولي عذاب خدا شديد است!
On the day when you shall see it, every woman giving suck shall quit in confusion what she suckled, and every pregnant woman shall lay down her burden, and you shall see men intoxicated, and they shall not be intoxicated but the chastisement of Allah will be severe.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ 3
گروهي از مردم، بدون هيچ علم و دانشي، به مجادله درباره خدا برمي‌خيزند؛ و از هر شيطان سرکشي پيروي مي‌کنند.
And among men there is he who disputes about Allah without knowledge and follows every rebellious Shaitan;
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ 4
بر او نوشته شده که هر کس ولايتش را بر گردن نهد، بطور مسلم گمراهش مي‌سازد، و به آتش سوزان راهنماييش مي‌کند!
Against him it is written down that whoever takes him for a friend, he shall lead him astray and conduct him to the chastisement of the burning fire.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ 5
اي مردم! اگر در رستاخيز شک داريد، (به اين نکته توجه کنيد که:) ما شما را از خاک آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چيزي شبيه گوشت جويده شده‌]، که بعضي داراي شکل و خلقت است و بعضي بدون شکل؛ تا براي شما روشن سازيم (که بر هر چيز قادريم)! و جنين‌هايي را که بخواهيم تا مدت معيني در رحم (مادران) قرارمي‌دهيم؛ (و آنچه را بخواهيم ساقظ مي‌کنيم؛)بعد شما را بصورت طفل بيرون مي‌آوريم؛ سپس هدف اين است که به حد رشد و بلوغ خويش برسيد. در اين ميان بعضي از شما مي‌ميرند؛ و بعضي آن قدر عمر مي‌کنند که به بدترين مرحله زندگي (و پيري) مي‌رسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهي، چيزي نمي‌دانند! (از سوي ديگر،) زمين را (در فصل زمستان) خشک و مرده مي‌بيني، اما هنگامي که آب باران بر آن فرو مي‌فرستيم، به حرکت درمي‌آيد و مي‌رويد؛ و از هر نوع گياهان زيبا مي‌روياند!
O people! if you are in doubt about the raising, then surely We created you from dust, then from a small seed, then from a clot, then from a lump of flesh, complete in make and incomplete, that We may make clear to you; and We cause what We please to stay in the wombs till an appointed time, then We bring you forth as babies, then that you may attain your maturity; and of you is he who is caused to die, and of you is he who is brought back to the worst part of life, so that after having knowledge he does not know anything; and you see the earth sterile land, but when We send down on it the water, it stirs and swells and brings forth of every kind a beautiful herbage.
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 6
اين بخاطر آن است که (بدانيد) خداوند حق است؛ و اوست که مردگان را زنده مي‌کند؛ و بر هر چيزي تواناست.
This is because Allah is the Truth and because He gives life to the dead and because He has power over all things
وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ 7
و اينکه رستاخيز آمدني است، و شکي در آن نيست؛ و خداوند تمام کساني را که در قبرها هستند زنده مي‌کند.
And because the hour is coming, there is no doubt about it; and because Allah shall raise up those who are in the graves.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ 8
و گروهي از مردم، بدون هيچ دانش و هيچ هدايت و کتاب روشني بخشي، درباره خدا مجادله مي‌کنند!
And among men there is he who disputes about Allah without knowledge and without guidance and without an illuminating book,
ثانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحَرِيقِ 9
آنها با تکبر و بي‌اعتنايي (نسبت به سخنان الهي)، مي‌خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! براي آنان در دنيا رسوايي است؛ و در قيامت، عذاب سوزان به آنها مي‌چشانيم!
Turning away haughtily that he may lead (others) astray from the way of Allah; for him is disgrace in this world, and on the day of resurrection We will make him taste the punishment of burning:
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ 10
(و به آنان مي‌گوييم:) اين در برابر چيزي است که دستهايتان از پيش براي شما فرستاده؛ و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمي‌کند!
This is due to what your two hands have sent before, and because Allah is not in the least unjust to the servants.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ 11
بعضي از مردم خدا را تنها با زبان مي‌پرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است)؛ همين که (دنيا به آنها رو کند و نفع و) خيري به آنان برسد، حالت اطمينان پيدا مي‌کنند؛ اما اگر مصيبتي براي امتحان به آنها برسد، دگرگون مي‌شوند (و به کفر رومي‌آورند)! (به اين ترتيب) هم دنيا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و اين همان خسران و زيان آشکار است!
And among men is he who serves Allah (standing) on the verge, so that if good befalls him he is satisfied therewith, but if a trial afflict him he turns back headlong; he loses this world as well as the hereafter; that is a manifest loss.
يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ 12
او جز خدا کسي را مي‌خواند که نه زياني به او مي‌رساند، و نه سودي؛ اين همان گمراهي بسيار عميق است.
He calls besides Allah upon that which does not harm him and that which does not profit him, that is the great straying.
يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ 13
او کسي را مي‌خواند که زيانش از نفعش نزديکتر است؛ چه بد مولا و ياوري، و چه بد مونس و معاشري!
He calls upon him whose harm is nearer than his profit; evil certainly is the guardian and evil certainly is the associate.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ 14
خداوند کساني را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، در باغهايي از بهشت وارد مي‌کند که نهرها زير درختانش جاري است؛ (آري،) خدا هر چه را اراده کند انجام مي‌دهد!
Surely Allah will cause those who believe and do good deeds to enter gardens beneath which rivers flow, surely Allah does what He pleases.
مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ 15
هر کس گمان مي‌کند که خدا پيامبرش را در دنيا و آخرت ياري نخواهد کرد (و از اين نظر عصباني است، هر کاري از دستش ساخته است بکند)، ريسماني به سقف خانه خود بياويزد، و خود را حلق آويز و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پيش رود)؛ ببيند آيا اين کار خشم او را فرو مي‌نشاند؟!
Whoever thinks that Allah will not assist him in this life and the hereafter, let him stretch a rope to the ceiling, then let him cut (it) off, then let him see if his struggle will take away that at which he is enraged.
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ 16
اين گونه ما آن [= قرآن‌] را بصورت آيات روشني نازل کرديم؛ و خداوند هر کس را بخواهد هدايت مي‌کند.
And thus have We revealed it, being clear arguments, and because Allah guides whom He intends.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ 17
مسلما کساني که ايمان آورده‌اند، و يهود و صابئان [= ستاره‌پرستان‌] و نصاري و مجوس و مشرکان، خداوند در ميان آنان روز قيامت داوري مي‌کند؛ (و حق را از باطل جدا مي‌سازد؛) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است.
Surely those who believe and those who are Jews and the Sabeans and the Christians and the Magians and those who associate (others with Allah)-- surely Allah will decide between them on the day of resurrection; surely Allah is a witness over all things.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ 18
آيا نديدي که تمام کساني که در آسمانها و کساني که در زمينند براي خدا سجده مي‌کنند؟! و (همچنين) خورشيد و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان، و بسياري از مردم! اما بسياري (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمي است؛ و هر کس را خدا خوار کند، کسي او را گرامي نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام مي‌دهد!
Do you not see that Allah is He, Whom obeys whoever is in the heavens and whoever is in the earth, and the sun and the moon and the stars, and the mountains and the trees, and the animals and many of the people; and many there are against whom chastisement has become necessary; and whomsoever Allah abases, there is none who can make him honorable; surely Allah does what He pleases.
هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ 19
اينان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند؛ کساني که کافر شدند، لباسهايي از آتش براي آنها بريده شده، و مايع سوزان و جوشان بر سرشان ريخته مي‌شود؛
These are two adversaries who dispute about their Lord; then (as to) those who disbelieve, for them are cut out garments of fire, boiling water shall be poured over their heads.
يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ 20
آنچنان که هم درونشان با آن آب مي‌شود، و هم پوستهايشان.
With it shall be melted what is in their bellies and (their) skins as well.
وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ 21
و براي آنان گرزهايي از آهن (سوزان) است.
And for them are whips of iron.
كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ 22
هر گاه بخواهند از غم و اندوه‌هاي دوزخ خارج شوند، آنها را به آن بازمي‌گردانند؛ و (به آنان گفته مي‌شود:) بچشيد عذاب سوزان را!
Whenever they will desire to go forth from it, from grief, they shall be turned back into it, and taste the chastisement of burning.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ 23
خداوند کساني را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، در باغهايي از بهشت وارد مي‌کند که از زير درختانش نهرها جاري است؛ آنان با دستبندهايي از طلا و مرواريد زينت مي‌شوند؛ و در آنجا لباسهايشان از حرير است.
Surely Allah will make those who believe and do good deeds enter gardens beneath which rivers flow; they shall be adorned therein with bracelets of gold and (with) pearls, and their garments therein shall be of silk.
وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِيدِ 24
و بسوي سخنان پاکيزه هدايت مي‌شوند، و به راه خداوند شايسته ستايش، راهنمايي مي‌گردند.
And they are guided to goodly words and they are guided into the path of the Praised One.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ 25
کساني که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنين) از مسجد الحرام، که آن را براي همه مردم، برابر قرار داديم، چه کساني که در آنجا زندگي مي‌کنند يا از نقاط دور وارد مي‌شوند (،مستحق عذابي دردناکند)؛ و هر کس بخواهد در اين سرزمين از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابي دردناک به او مي‌چشانيم!
Surely (as for) those who disbelieve, and hinder (men) from Allah's way and from the Sacred Mosque which We have made equally for all men, (for) the dweller therein and (for) the visitor, and whoever shall incline therein to wrong unjustly, We will make him taste of a painful chastisement.
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ 26
(به خاطر بياور) زماني را که جاي خانه (کعبه) را براي ابراهيم آماده ساختيم (تا خانه را بنا کند؛ و به او گفتيم:) چيزي را همتاي من قرار مده! و خانه‌ام را براي طواف‌کنندگان و قيام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان و سجودکنندگان (از آلودگي بتها و از هر گونه آلودگي) پاک ساز!
And when We assigned to Ibrahim the place of the House, saying: Do not associate with Me aught, and purify My House for those who make the circuit and stand to pray and bow and prostrate themselves.
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ 27
و مردم را دعوت عمومي به حج کن؛ تا پياده و سواره بر مرکبهاي لاغر از هر راه دوري بسوي تو بيايند...
And proclaim among men the Pilgrimage: they will come to you on foot and on every lean camel, coming from every remote path,
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ 28
تا شاهد منافع گوناگون خويش (در اين برنامه حياتبخش) باشند؛ و در ايام معيني نام خدا را، بر چهارپاياني که به آنان داده است، (به هنگام قرباني‌کردن) ببرند؛ پس از گوشت آنها بخوريد؛ و بينواي فقير را نيز اطعام نماييد!
That they may witness advantages for them and mention the name of Allah during stated days over what He has given them of the cattle quadrupeds, then eat of them and feed the distressed one, the needy.
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ 29
سپس، بايد آلودگيهايشان را برطرف سازند؛ و به نذرهاي خود وفا کنند؛ و بر گرد خانه گرامي کعبه، طواف کنند.
Then let them accomplish their needful acts of shaving and cleansing, and let them fulfil their vows and let them go round the Ancient House.
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ 30
(مناسک حج) اين است! و هر کس برنامه‌هاي الهي را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براي او بهتر است! و چهارپايان براي شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده مي‌شود. از پليديهاي بتها اجتناب کنيد! و از سخن باطل بپرهيزيد!
That (shall be so); and whoever respects the sacred ordinances of Allah, it is better for him with his Lord; and the cattle are made lawful for you, except that which is recited to you, therefore avoid the uncleanness of the idols and avoid false words,
حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ 31
(برنامه و مناسک حج را انجام دهيد) در حالي که همگي خالص براي خدا باشد!هيچ گونه همتايي براي او قائل نشويد! و هر کس همتايي براي خدا قرار دهد، گويي از آسمان سقوب کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را مي‌ربايند؛ و يا تندباد او را به جاي دوردستي پرتاب مي‌کند!
Being upright for Allah, not associating aught with Him and whoever associates (others) with Allah, it is as though he had fallen from on high, then the birds snatch him away or the wind carries him off to a far-distant place.
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ 32
اين است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دلهاست.
That (shall be so); and whoever respects the signs of Allah, this surely is (the outcome) of the piety of hearts.
لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ 33
در آن (حيوانات قرباني)، منافعي براي شماست تا زمان معيني [= روز ذبح آنها] سپس محل آن، خانه قديمي و گرامي (کعبه) است.
You have advantages in them till a fixed time, then their place of sacrifice is the Ancient House.
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ 34
براي هر امتي قربانگاهي قرار داديم، تا نام خدا را (به هنگام قرباني) بر چهارپاياني که به آنان روزي داده‌ايم ببرند، و خداي شما معبود واحدي است؛ در برابر (فرمان) او تسليم شويد و بشارت ده متواضعان و تسليم‌شوندگان را.
And to every nation We appointed acts of devotion that they may mention the name of Allah on what He has given them of the cattle quadrupeds; so your god is One God, therefore to Him should you submit, and give good news to the humble,
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ 35
همانها که چون نام خدا برده مي‌شود، دلهايشان پر از خوف (پروردگار) مي‌گردد؛ و شکيبايان در برابر مصيبتهايي که به آنان مي‌رسد؛ و آنها که نماز را برپا مي‌دارند، و از آنچه به آنان روزي داده‌ايم انفاق مي‌کنند.
(To) those whose hearts tremble when Allah is mentioned, and those who are patient under that which afflicts them, and those who keep up prayer, and spend (benevolently) out of what We have given them.
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 36
و شترهاي چاق و فربه را (در مراسم حج) براي شما از شعائر الهي قرار داديم؛ در آنها براي شما خير و برکت است؛ نام خدا را (هنگام قرباني کردن) در حالي که به صف ايستاده‌اند بر آنها ببريد؛ و هنگامي که پهلوهايشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد، و مستمندان قانع و فقيران را نيز از آن اطعام کنيد! اين گونه ما آنها را مسخرتان ساختيم، تا شکر خدا را بجا آوريد.
And (as for) the camels, We have made them of the signs of the religion of Allah for you; for you therein is much good; therefore mention the name of Allah on them as they stand in a row, then when they fall down eat of them and feed the poor man who is contented and the beggar; thus have We made them subservient to you, that you may be grateful.
لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ كَذلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ 37
نه گوشتها و نه خونهاي آنها، هرگز به خدا نمي‌رسد. آنچه به او مي‌رسد، تقوا و پرهيزگاري شماست. اين گونه خداوند آنها را مسخر شما ساخته، تا او را بخاطر آنکه شما را هدايت کرده است بزرگ بشمريد؛ و بشارت ده نيکوکاران را!
There does not reach Allah their flesh nor their blood, but to Him is acceptable the guarding (against evil) on your part; thus has He made them subservient to you, that you may magnify Allah because He has guided you aright; and give good news to those who do good (to others).
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ 38
خداوند از کساني که ايمان آورده‌اند دفاع مي‌کند؛ خداوند هيچ خيانتکار ناسپاسي را دوست ندارد!
Surely Allah will defend those who believe; surely Allah does not love any one who is unfaithful, ungrateful.
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ 39
به کساني که جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته‌اند؛ و خدا بر ياري آنها تواناست.
Permission (to fight) is given to those upon whom war is made because they are oppressed, and most surely Allah is well able to assist them;
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ 40
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اينکه مي‌گفتند: «پروردگار ما، خداي يکتاست!» و اگر خداوند بعضي از مردم را بوسيله بعضي ديگر دفع نکند، ديرها و صومعه‌ها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدي که نام خدا در آن بسيار برده مي‌شود، ويران مي‌گردد! و خداوند کساني را که ياري او کنند (و از آيينش دفاع نمايند) ياري مي‌کند؛ خداوند قوي و شکست ناپذير است.
Those who have been expelled from their homes without a just cause except that they say: Our Lord is Allah. And had there not been Allah's repelling some people by others, certainly there would have been pulled down cloisters and churches and synagogues and mosques in which Allah's name is much remembered; and surely Allah will help him who helps His cause; most surely Allah is Strong, Mighty.
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ 41
همان کساني که هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مي‌دارند، و زکات مي‌دهند، و امر به معروف و نهي از منکر مي‌کنند، و پايان همه کارها از آن خداست!
Those who, should We establish them in the land, will keep up prayer and pay the poor-rate and enjoin good and forbid evil; and Allah's is the end of affairs.
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ 42
اگر تو را تکذيب کنند، (امر تازه‌اي نيست؛) پيش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود (پيامبرانشان را) تکذيب کردند.
And if they reject you, then already before you did the people of Nuh and Ad and Samood reject (prophets).
وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ 43
و همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط؛
And the people of Ibrahim and the people of Lut,
وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ 44
و اصحاب مدين (قوم شعيب)؛ و نيز موسي (از سوي فرعونيان) تکذيب شد؛ اما من به کافران مهلت دادم، سپس آنها را مجازات کردم. ديدي چگونه (عمل آنها را)انکار نمودم (و چگونه به آنان پاسخ گفتم)؟!
As well as those of Madyan and Musa (too) was rejected, but I gave respite to the unbelievers, then did I overtake them, so how (severe) was My disapproval.
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ 45
چه بسيار شهرها و آباديهايي که آنها را نابود و هلاک کرديم در حالي که (مردمش) ستمگر بودند، بگونه‌اي که بر سقفهاي خود فروريخت! (نخست سقفها ويران گشت؛ و بعد ديوارها بر روي سقفها!) و چه بسيار چاه پر آب که بي‌صاحب ماند؛ و چه بسيار قصرهاي محکم و مرتفع!
So how many a town did We destroy while it was unjust, so it was fallen down upon its roofs, and (how many a) deserted well and palace raised high.
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ 46
آيا آنان در زمين سير نکردند، تا دلهايي داشته باشند که حقيقت را با آن درک کنند؛ يا گوشهاي شنوايي که با آن (نداي حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهاي ظاهر نابينا نمي‌شود، بلکه دلهايي که در سينه‌هاست کور مي‌شود.
Have they not travelled in the land so that they should have hearts with which to understand, or ears with which to hear? For surely it is not the eyes that are blind, but blind are the hearts which are in the breasts.
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ 47
آنان از تو تقاضاي شتاب در عذاب مي‌کنند؛ در حالي که خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد! و يک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايي است که شما مي‌شمريد!
And they ask you to hasten on the punishment, and Allah will by no means fail in His promise, and surely a day with your Lord is as a thousand years of what you number.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ 48
و چه بسيار شهرها و آباديهايي که به آنها مهلت دادم، در حالي که ستمگر بودند؛ (اما از اين مهلت براي اصلاح خويش استفاده نکردند.) سپس آنها را مجازات کردم؛ و بازگشت، تنها بسوي من است!
And how many a town to which I gave respite while it was unjust, then I overtook it, and to Me is the return.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ 49
بگو: «اي مردم! من براي شما بيم‌دهنده آشکاري هستم!
Say: O people! I am only a plain warner to you.
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ 50
آنها که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزي پر ارزشي براي آنهاست!
Then (as for) those who believe and do good, they shall have forgiveness and an honorable sustenance.
وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ 51
و آنها که در (محو) آيات ما تلاش کردند، و چنين مي‌پنداشتند که مي‌توانند بر اراده حتمي ما غالب شوند، اصحاب دوزخند!»
And (as for) those who strive to oppose Our communications, they shall be the inmates of the flaming fire.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 52
هيچ پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينکه هرگاه آرزو مي‌کرد (و طرحي براي پيشبرد اهداف الهي خود مي‌ريخت)، شيطان القائاتي در آن مي‌کرد؛ اما خداوند القائات شيطان را از ميان مي‌برد، سپس آيات خود را استحکام مي‌بخشيد؛ و خداوند عليم و حکيم است.
And We did not send before you any apostle or prophet, but when he desired, the Shaitan made a suggestion respecting his desire; but Allah annuls that which the Shaitan casts, then does Allah establish His communications, and Allah is Knowing, Wise,
لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ 53
هدف اين بود که خداوند القاي شيطان را آزموني قرار دهد براي آنها که در دلهايشان بيماري است، و آنها که سنگدلند؛ و ظالمان در عداوت شديد دور از حق قرار گرفته‌اند!
So that He may make what the Shaitan casts a trial for those in whose hearts is disease and those whose hearts are hard; and most surely the unjust are in a great opposition,
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 54
و (نيز) هدف اين بود که آگاهان بدانند اين حقي است از سوي پروردگارت، و در نتيجه به آن ايمان بياورند، و دلهايشان در برابر آن خاضع گردد؛ و خداوند کساني را که ايمان آوردند، بسوي صراط مستقيم هدايت مي‌کند.
And that those who have been given the knowledge may know that it is the truth from your Lord, so they may believe in it and their hearts may be lowly before it; and most surely Allah is the Guide of those who believe into a right path.
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ 55
کافران همواره در باره قرآن در شک هستند، تا آنکه روز قيامت بطور ناگهاني فرارسد، يا عذاب روز عقيم [= روزي که قادر بر جبران گذشته نيستند] به سراغشان آيد!
And those who disbelieve shall not cease to be in doubt concerning it until the hour overtakes them suddenly, or there comes on them the chastisement of a destructive day.
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ 56
حکومت و فرمانروايي در آن روز از آن خداست؛ و ميان آنها داوري مي‌کند: کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، در باغهاي پرنعمت بهشتند؛
The kingdom on that day shall be Allah's; He will judge between them; so those who believe and do good will be in gardens of bliss.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ 57
و کساني که کافر شدند و آيات ما را تکذيب کردند، عذاب خوارکننده‌اي براي آنهاست!
And (as for) those who disbelieve in and reject Our communications, these it is who shall have a disgraceful chastisement.
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 58
و کساني که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند يا به مرگ طبيعي از دنيا رفتند، خداوند به آنها روزي نيکويي مي‌دهد؛ که او بهترين روزي‌دهندگان است!
And (as for) those who fly in Allah's way and are then slain or die, Allah will most certainly grant them a goodly sustenance, and most surely Allah is the best Giver of sustenance.
لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ 59
خداوند آنان را در محلي وارد مي‌کند که از آن خشنود خواهند بود؛ و خداوند دانا و بردبار است.
He will certainly cause them to enter a place of entrance which they shall be well pleased with, and most surely Allah is Knowing, Forbearing.
ذلِكَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ 60
(آري،) مطلب چنين است! و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند، سپس مورد تعدي قرار گيرد، خدا او را ياري خواهد کرد؛ يقينا خداوند بخشنده و آمرزنده است!
That (shall be so); and he who retaliates with the like of that with which he has been afflicted and he has been oppressed, Allah will most certainly aid him; most surely Allah is Pardoning, Forgiving.
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ 61
اين (وعده نصرت الهي) بخاطر آن است (که او بر هر چيز قادر است؛ خداوندي) که شب را در روز، و روز را در شب داخل مي‌کند؛ و خداوند شنوا و بيناست!
That is because Allah causes the night to enter into the day and causes the day to enter into the night, and because Allah is Hearing, Seeing.
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ 62
اين بخاطر آن است که خداوند حق است؛ و آنچه را غير از او مي‌خوانند باطل است؛ و خداوند بلندمقام و بزرگ است!
That is because Allah is the Truth, and that what they call upon besides Him-- that is the falsehood, and because Allah is the High, the Great.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ 63
آيا نديدي خداوند از آسمان، آبي فرستاد، و زمين (بر اثر آن) سرسبز و خرم مي‌گردد؟! و خداوند لطيف و آگاه است.
Do you not see that Allah sends down water from the cloud so the earth becomes green? Surely Allah is Benignant, Aware.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ 64
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست؛ و خداوند بي‌نياز، و شايسته هر گونه ستايش است!
His is whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth; and most surely Allah is the Self-sufficient, the Praised.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ 65
آيا نديدي که خداوند آنچه را در زمين است مسخر شما کرد؛ و (نيز) کشتيهايي را که به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حرکت مي‌کنند؛ و آسمان [= کرات و سنگهاي آسماني‌] را نگه مي‌دارد، تا جز بفرمان او، بر زمين فرو نيفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است!
Do you not see that Allah has made subservient to you whatsoever is in the earth and the ships running in the sea by His command? And He withholds the heaven from falling on the earth except with His permission; most surely Allah is Compassionate, Merciful to men.
وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ 66
و او کسي است که شما را زنده کرد، سپس مي‌ميراند، بار ديگر زنده مي‌کند، اما اين انسان بسيار ناسپاس است.
And He it is Who has brought you to life, then He will cause you to die, then bring you to life (again); most surely man is ungrateful.
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِيمٍ 67
براي هر امتي عبادتي قرار داديم، تا آن عبادت را (در پيشگاه خدا) انجام دهند؛ پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند! بسوي پروردگارت دعوت کن، که بر هدايت مستقيم قرار داري (و راه راست همين است که تو مي‌پويي).
To every nation We appointed acts of devotion which they observe, therefore they should not dispute with you about the matter and call to your Lord; most surely you are on a right way.
وَ إِنْ جادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ 68
و اگر آنان با تو به جدال برخيزند، بگو: «خدا از کارهايي که شما انجام مي‌دهيد آگاهتر است!
And if they contend with you, say: Allah best knows what you do.
اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ 69
و خداوند در روز قيامت، ميان شما در آنچه اختلاف مي‌کرديد، داوري مي‌کند!»
Allah will judge between you on the day of resurrection respecting that in which you differ.
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ ذلِكَ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 70
آيا نمي‌دانستي خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مي‌داند؟! همه اينها در کتابي ثبت است (همان کتاب علم بي‌پايان پروردگار)؛ و اين بر خداوند آسان است!
Do you not know that Allah knows what is in the heaven and the earth? Surely this is in a book; surely this is easy to Allah.
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ 71
آنها غير از خداوند، چيزهايي را مي‌پرستند که او هيچ گونه دليلي بر آن نازل نکرده است، و چيزهايي را که علم و آگاهي به آن ندارند! و براي ستمگران، ياور و راهنمايي نيست!
And they serve besides Allah that for which He has not sent any authority, and that of which they have no knowledge; and for the unjust there shall be no helper.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 72
و هنگامي که آيات روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود، در چهره کافران آثار انکار مشاهده مي‌کني، آنچنان که نزديک است برخيزند و با مشت به کساني که آيات ما را بر آنها ميخوانند حمله کنند! بگو: «آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتش سوزنده [= دوزخ‌] که خدا به کافران وعده داده؛ و بد سرانجامي است!»
And when Our clear communications are recited to them you will find denial on the faces of those who disbelieve; they almost spring upon those who recite to them Our communications. Say: Shall I inform you of what is worse than this? The fire; Allah has promised it to those who disbelieve; and how evil the resort!
يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ 73
اي مردم! مثلي زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: کساني را که غير از خدا مي‌خوانيد، هرگز نمي‌توانند مگسي بيافرينند، هر چند براي اين کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چيزي از آنها بربايد، نمي‌توانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب‌کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان)!
O people! a parable is set forth, therefore listen to it: surely those whom you call upon besides Allah cannot create fly, though they should all gather for it, and should the fly snatch away anything from them, they could not take it back from it; weak are the invoker and the invoked.
ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ 74
خدا را آن گونه که بايد بشناسند نشناختند؛ خداوند قوي و شکست‌ناپذير است!
They have not estimated Allah with the estimation that i due to Him; most surely Allah is Strong, Mighty.
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ 75
خداوند از فرشتگان رسولاني برمي‌گزيند، و همچنين از مردم؛ خداوند شنوا و بيناست!
Allah chooses apostles from among the angels and from among the men; surely Allah is Hearing, Seeing.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ 76
آنچه را در پيش روي آنها و پشت سر آنهاست مي‌داند؛ و همه امور بسوي خدا بازمي‌گردد.
He knows what is before them and what is behind them and to Allah are all affairs turned back.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 77
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! رکوع کنيد، و سجود بجا آوريد، و پروردگارتان را عبادت کنيد، و کار نيک انجام دهيد، شايد رستگار شويد!
O you who believe! bow down and prostrate yourselves and serve your Lord, and do good that you may succeed.
وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ 78
و در راه خدا جهاد کنيد، و حق جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) کار سنگين و سختي بر شما قرار ندارد؛ از آيين پدرتان ابراهيم پيروي کنيد؛ خداوند شما را در کتابهاي پيشين و در اين کتاب آسماني «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زکات را بدهيد، و به خدا تمسک جوييد، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولاي خوب، و چه ياور شايسته‌اي!
And strive hard in (the way of) Allah, (such) a striving as is due to Him; He has chosen you and has not laid upon you an hardship in religion; the faith of your father Ibrahim; He named you Muslims before and in this, that the Apostle may be a bearer of witness to you, and you may be bearers of witness to the people; therefore keep up prayer and pay the poor-rate and hold fast by Allah; He is your Guardian; how excellent the Guardian and how excellent the Helper!

تذهیب
مومنون
تذهیب

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ 1
مؤمنان رستگار شدند؛
Successful indeed are the believers,
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ 2
آنها که در نمازشان خشوع دارند؛
Who are humble in their prayers,
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ 3
و آنها که از لغو و بيهودگي روي‌گردانند؛
And who keep aloof from what is vain,
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ 4
و آنها که زکات را انجام مي‌دهند؛
And who are givers of poor-rate,
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ 5
و آنها که دامان خود را (از آلوده‌شدن به بي‌عفتي) حفظ مي‌کنند؛
And who guard their private parts,
إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ 6
تنها آميزش جنسي با همسران و کنيزانشان دارند، که در بهره‌گيري از آنان ملامت نمي‌شوند؛
Except before their mates or those whom their right hands possess, for they surely are not blameable,
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ 7
و کساني که غير از اين طريق را طلب کنند، تجاوزگرند!
But whoever seeks to go beyond that, these are they that exceed the limits;
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ 8
و آنها که امانتها و عهد خود را رعايت مي‌کنند؛
And those who are keepers of their trusts and their covenant,
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ 9
و آنها که بر نمازهايشان مواظبت مي‌نمايند؛
And those who keep a guard on their prayers;
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ 10
(آري،) آنها وارثانند!
These are they who are the heirs,
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ 11
(وارثاني) که بهشت برين را ارث مي‌برند، و جاودانه در آن خواهند ماند!
Who shall inherit the Paradise; they shall abide therein.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ 12
و ما انسان را از عصاره‌اي از گل آفريديم؛
And certainly We created man of an extract of clay,
ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ 13
سپس او را نطفه‌اي در قرارگاه مطمئن [= رحم‌] قرار داديم؛
Then We made him a small seed in a firm resting-place,
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ 14
سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته‌]، و علقه را بصورت مضغه [= چيزي شبيه گوشت جويده شده‌]، و مضغه را بصورت استخوانهايي درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازه‌اي داديم؛ پس بزرگ است خدايي که بهترين آفرينندگان است!
Then We made the seed a clot, then We made the clot a lump of flesh, then We made (in) the lump of flesh bones, then We clothed the bones with flesh, then We caused it to grow into another creation, so blessed be Allah, the best of the creators.
ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ 15
سپس شما بعد از آن مي‌ميريد؛
Then after that you will most surely die.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ 16
سپس در روز قيامت برانگيخته مي‌شويد!
Then surely on the day of resurrection you shall be raised.
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ 17
ما بر بالاي سر شما هفت راه [= طبقات هفتگانه آسمان‌] قرار داديم؛ و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبوده‌ايم!
And certainly We made above you seven heavens; and never are We heedless of creation.
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ 18
و از آسمان، آبي به اندازه معين نازل کرديم؛ و آن را در زمين (در جايگاه مخصوصي) ساکن نموديم؛ و ما بر از بين بردن آن کاملا قادريم!
And We send down water from the cloud according to a measure, then We cause it to settle in the earth, and most surely We are able to carry it away.
فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فِيها فَواكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ 19
سپس بوسيله آن باغهايي از درختان نخل و انگور براي شما ايجاد کرديم؛ باغهايي که در آن ميوه‌هاي بسيار است؛ و از آن ميخوريد!
Then We cause to grow thereby gardens of palm trees and grapes for you; you have in them many fruits and from them do you eat;
وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ 20
و (نيز) درختي را که از طور سينا مي‌رويد [= درخت زيتون‌]، و از آن روغن و «نان خورش» براي خورندگان فراهم مي‌گردد (آفريديم)!
And a tree that grows out of Mount Sinai which produces oil and a condiment for those who eat.
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِها وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ 21
و براي شما در چهارپايان عبرتي است؛ از آنچه در درون آنهاست [= از شير] شما را سيراب مي‌کنيم؛ و براي شما در آنها منافع بسياري است؛ و از گوشت آنها مي‌خوريد؛
And most surely there is a lesson for you in the cattle: We make you to drink of what is in their bellies, and you have in them many advantages and of them you eat,
وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ 22
و بر آنها و بر کشتيها سوار مي‌شويد!
And on them and on the ships you are borne.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ 23
و ما نوح را بسوي قومش فرستاديم؛ او به آنها گفت: «اي قوم من! خداوند يکتا را بپرستيد، که جز او معبودي براي شما نيست! آيا (از پرستش بتها) پرهيز نمي‌کنيد؟!
And certainly We sent Nuh to his people, and he said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; will you not then guard (against evil)?
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ 24
جمعيت اشرافي (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «اين مرد جز بشري همچون شما نيست، که مي‌خواهد بر شما برتري جويد! اگر خدا مي‌خواست (پيامبري بفرستد) فرشتگاني نازل مي‌کرد؛ ما چنين چيزي را هرگز در نياکان خود نشنيده‌ايم!
And the chiefs of those who disbelieved from among his people said: He is nothing but a mortal like yourselves who desires that he may have superiority over you, and if Allah had pleased, He could certainly have sent down angels. We have not heard of this among our fathers of yore:
إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ 25
او فقط مردي است که به نوعي جنون مبتلاست! پس مدتي درباره او صبر کنيد (تا مرگش فرا رسد، يا از اين بيماري رهايي يابد!)»
He is only a madman, so bear with him for a time.
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ 26
(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذيبهاي آنان ياري کن!»
He said: O my Lord! help me against their calling me a liar.
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ 27
ما به نوح وحي کرديم که: «کشتي را در حضور ما، و مطابق وحي ما بساز. و هنگامي که فرمان ما (براي غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسيدن طوفان است)، از هر يک از انواع حيوانات يک جفت در کشتي سوار کن؛ و همچنين خانواده‌ات را، مگر آناني که قبلا وعده هلاکشان داده شده [= همسر و فرزند کافرت‌]؛ و ديگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگي هلاک خواهند شد.
So We revealed to him, saying: Make the ark before Our eyes and (according to) Our revelation; and when Our command is given and the valley overflows, take into it of every kind a pair, two, and your followers, except those among them against whom the word has gone forth, and do not speak to Me in respect of those who are unjust; surely they shall be drowned.
فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 28
و هنگامي که تو و همه کساني که با تو هستند بر کشتي سوار شديد، بگو: «ستايش براي خدايي است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد!»
And when you are firmly seated, you and those with you, in the ark, say: All praise is due to Allah who delivered us from the unjust people:
وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ 29
و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهي پربرکت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگاني!»
And say: O my Lord! cause me to disembark a blessed alighting, and Thou art the best to cause to alight.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ 30
(آري،) در اين ماجرا (براي صاحبان عقل و انديشه) آيات و نشانه‌هايي است؛ و ما مسلما همگان را آزمايش مي‌کنيم!
Most surely there are signs in this, and most surely We are ever trying (men).
ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ 31
سپس جمعيت ديگري را بعد از آنها به وجود آورديم.
Then We raised up after them another generation.
فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ 32
و در ميان آنان رسولي از خودشان فرستاديم که: «خدا را بپرستيد؛ جز او معبودي براي شما نيست؛ آيا (با اين همه، از شرک و بت پرستي) پرهيز نمي‌کنيد؟!»
So We sent among them an apostle from among them, saying: Serve Allah, you have no god other than Him; will you not then guard (against evil)?
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ 33
ولي اشرافيان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و ديدار آخرت را تکذيب مي‌کردند، و در زندگي دنيا به آنان ناز و نعمت داده بوديم، گفتند: «اين بشري است مثل شما؛ از آنچه مي‌خوريد مي‌خورد؛ و از آنچه مي‌نوشيد مي‌نوشد! (پس چگونه مي‌تواند پيامبر باشد؟!)
And the chiefs of his people who disbelieved and called the meeting of the hereafter a lie, and whom We had given plenty to enjoy in this world's life, said: This is nothing but a mortal like yourselves, eating of what you eat from and drinking of what you drink.
وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ 34
و اگر از بشري همانند خودتان اطاعت کنيد، مسلما زيانکاريد.
And if you obey a mortal like yourselves, then most surely you will be losers:
أَ يَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ 35
آيا او به شما وعده مي‌دهد هنگامي که مرديد و خاک و استخوانهايي (پوسيده) شديد، بار ديگر (از قبرها) بيرون آورده مي‌شويد؟!
What! does he threaten you that when you are dead and become dust and bones that you shall then be brought forth?
هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ 36
هيهات، هيهات از اين وعده‌هايي که به شما داده مي‌شود!
Far, far is that which you are threatened with.
إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ 37
مسلما غير از اين زندگي دنياي ما، چيزي در کار نيست؛ پيوسته گروهي از ما مي‌ميريم، و نسل ديگري جاي ما را مي‌گيرد؛ و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد!
There is naught but our life in this world; we die and we live and we shall not be raised again.
إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ 38
او فقط مردي دروغگوست که بر خدا افترا بسته؛ و ما هرگز به او ايمان نخواهيم آورد!»
He is naught but a man who has forged a lie against Allah, and we are not going to believe in him.
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ 39
(پيامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذيبهاي آنان ياري کن!»
He said: O my Lord! help me against their calling me a liar.
قالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ 40
خداوند) فرمود: «بزودي از کار خود پشيمان خواهند شد! (اما زماني که ديگر سودي به حالشان ندارد.)»
He said: In a little while they will most certainly be repenting.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 41
سرانجام صيحه آسماني آنها را بحق فرو گرفت؛ و ما آنها را همچون خاشاکي بر سيلاب قرار داديم؛ دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)!
So the punishment overtook them in justice, and We made them as rubbish; so away with the unjust people.
ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ 42
سپس اقوام ديگري را پس از آنها پديد آورديم.
Then We raised after them other generations.
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ 43
هيچ ارمتي بر اجل و سر رسيد حتمي خود پيشي نمي‌گيرد، و از آن تأخير نيز نمي‌کند.
No people can hasten on their doom nor can they postpone (it).
ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ 44
سپس رسولان خود را يکي پس از ديگري فرستاديم؛ هر زمان رسولي براي (هدايت) قومي مي‌آمد، او را تکذيب مي‌کردند؛ ولي ما اين امتهاي سرکش را يکي پس از ديگري هلاک نموديم، و آنها را احاديثي قرار داديم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگويي از آنان باقي ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومي که ايمان نمي‌آورند!
Then We sent Our apostles one after another; whenever there came to a people their apostle, they called him a liar, so We made some of them follow others and We made them stories; so away with a people who do not believe!
ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ 45
سپس موسي و برادرش هارون را با آيات خود و دليلي روشن فرستاديم...
Then We sent Musa and his brother Haroun, with Our communications and a clear authority,
إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ 46
بسوي فرعون و اطرافيان اشرافي او؛ اما آنها تکبر کردند، و آنها مردمي برتري‌جوي بودند.
To Firon and his chiefs, but they behaved haughtily and they were an insolent people.
فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ 47
آنها گفتند: «آيا ما به دو انسان همانند خودمان ايمان بياوريم، در حالي که قوم آنها بردگان ما هستند؟!»
And they said: What! shall we believe in two mortals like ourselves while their people serve us?
فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ 48
(آري،) آنها اين دو را تکذيب کردند؛ و سرانجام همگي هلاک شدند.
So they rejected them and became of those who were destroyed.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ 49
و ما به موسي کتاب (آسماني) داديم؛ شايد آنان [= بني اسرائيل‌] هدايت شوند.
And certainly We gave Musa the Book that they may follow a right direction.
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً وَ آوَيْناهُما إِلى رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ 50
و ما فرزند مريم [= عيسي‌] و مادرش را آيت و نشانه‌اي قرار داديم؛ و آنها را در سرزمين مرتفعي که داراي امنيت و آب جاري بود جاي داديم.
And We made the son of Marium and his mother a sign, and We gave them a shelter on a lofty ground having meadows and springs.
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ 51
اي پيامبران! از غذاهاي پاکيزه بخوريد، و عمل صالح انجام دهيد، که من به آنچه انجام مي‌دهيد آگاهم.
O apostles! eat of the good things and do good; surely I know what you do.
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ 52
و اين امت شما امت واحدي است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهيزيد!
And surely this your religion is one religion and I am your Lord, therefore be careful (of your duty) to Me.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ 53
اما آنها کارهاي خود را در ميان خويش به پراکندگي کشاندند، و هر گروهي به راهي رفتند؛ (و عجب اينکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!
But they cut off their religion among themselves into sects, each part rejoicing in that which is with them.
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ 54
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زماني (که مرگشان فرا رسد يا گرفتار عذاب الهي شوند).
Therefore leave them in their overwhelming ignorance till
أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ 55
آنها گمان مي‌کنند اموال و فرزنداني که بعنوان کمک به آنان مي‌دهيم...
Do they think that by what We aid them with of wealth and children,
نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ 56
براي اين است که درهاي خيرات را با شتاب به روي آنها بگشاييم!! (چنين نيست) بلکه آنها نمي‌فهمند (که اين وسيله امتحانشان است).
We are hastening to them of good things? Nay, they do not perceive.
إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ 57
مسلما کساني که از خوف پروردگارشان بيمناکند،
Surely they who from fear of their Lord are cautious,
وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ 58
و آنان که به آيات پروردگارشان ايمان مي‌آورند،
And those who believe in the communications of their Lord,
وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ 59
و آنها که به پروردگارشان شرک نمي‌ورزند،
And those who do not associate (aught) with their Lord,
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ 60
و آنها که نهايت کوشش را در انجام طاعات به خرج مي‌دهند و با اين حال، دلهايشان هراسناک است از اينکه سرانجام بسوي پروردگارشان بازمي‌گردند،
And those who give what they give (in alms) while their hearts are full of fear that to their Lord they must return,
أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ 61
(آري) چنين کساني در خيرات سرعت مي‌کنند و از ديگران پيشي مي‌گيرند (و مشمول عنايات ما هستند).
These hasten to good things and they are foremost in (attaining) them.
وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 62
و ما هيچ کس را جز به اندازه تواناييش تکليف نمي‌کنيم؛ و نزد ما کتابي است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن مي‌گويد؛ و به آنان هيچ ستمي نمي‌شود.
And We do not lay on any soul a burden except to the extent of its ability, and with Us is a book which speaks the truth, and they shall not be dealt with unjustly.
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هذا وَ لَهُمْ أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِكَ هُمْ لَها عامِلُونَ 63
ولي دلهاي آنها از اين نامه اعمال (و روز حساب و آيات قرآن) در بي‌خبري فرورفته؛ و اعمال (زشت) ديگري جز اين دارند که پيوسته آن را انجام مي‌دهند...
Nay, their hearts are in overwhelming ignorance with respect to it and they have besides this other deeds which they do.
حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ 64
تا زماني که متنعمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازيم؛ در اين هنگام، ناله‌هاي دردناک و استغاثه‌آميز سرمي‌دهند!
Until when We overtake those who lead easy lives among them with punishment, lo! they cry for succor.
لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ 65
(اما به آنها گفته مي‌شود:) امروز فرياد نکنيد، زيرا از سوي ما ياري نخواهيد شد!
Cry not for succor this day; surely you shall not be given help from Us.
قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ تَنْكِصُونَ 66
(آيا فراموش کرده‌ايد که) در گذشته آيات من پيوسته بر شما خوانده مي‌شد؛ اما شما اعراض کرده به عقب بازمي‌گشتيد؟!
My communications were indeed recited to you, but you used to turn back on your heels,
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ 67
در حالي که در برابر او [=پيامبر] استکبار مي‌کرديد، و شبها در جلسات خود به بدگويي مي‌پرداختيد؟!
In arrogance; talking nonsense about the Quran, and left him like one telling fables by night.
أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ 68
آيا آنها در اين گفتار نينديشيدند، يا اينکه چيزي براي آنان آمده که براي نياکانشان نيامده است؟!
Is it then that they do not ponder over what is said, or is it that there has come to them that which did not come to their fathers of old?
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ 69
يا اينکه پيامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نيستند)، از اين رو او را انکار مي‌کنند؟!
Or is it that they have not recognized their Apostle, so that they deny him?
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ 70
يا مي‌گويند او ديوانه است؟! ولي او حق را براي آنان آورده؛ اما بيشترشان از حق کراهت دارند (و گريزانند).
Or do they say: There is madness in him? Nay! he has brought them the truth, and most of them are averse from the truth.
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ 71
و اگر حق از هوسهاي آنها پيروي کند، آسمانها و زمين و همه کساني که در آنها هستند تباه مي‌شوند! ولي ما قرآني به آنها داديم که مايه يادآوري (و عزت و شرف) براي آنهاست، اما آنان از (آنچه مايه) يادآوريشان (است) رويگردانند!
And should the truth follow their low desires, surely the heavens and the earth and all those who are therein would have perished. Nay! We have brought to them their reminder, but from their reminder they turn aside.
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 72
يا اينکه تو از آنها مزد و هزينه‌اي (در برابر دعوتت) مي‌خواهي؟ با اينکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترين روزي دهندگان است!
Or is it that you ask them a recompense? But the recompense of your Lord is best, and He is the best of those who provide sustenance.
وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 73
بطور قطع و يقين، تو آنان را به راه راست دعوت مي‌کني.
And most surely you invite them to a right way.
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ 74
اما کساني که به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرفند!
And most surely those who do not believe in the hereafter are deviating from the way.
وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ 75
و اگر به آنان رحم کنيد و گرفتاريها و مشکلاتشان را برطرف سازيم، (نه تنها بيدار نمي‌شوند، بلکه) در طغيانشان لجاجت مي‌ورزند و (در اين وادي) سرگردان مي‌مانند!
And if We show mercy to them and remove the distress they have, they would persist in their inordinacy, blindly wandering on.
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ 76
ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند)، اما آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع کردند، و نه به درگاهش تضرع مي‌کنند!
And already We overtook them with chastisement, but they were not submissive to their Lord, nor do they humble themselves.
حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ 77
(اين وضع همچنان ادامه مي‌يابد) تا زماني که دري از عذاب شديد به روي آنان بگشاييم، (و چنان گرفتار مي‌شوند که) ناگهان بکلي مأيوس گردند.
Until when We open upon them a door of severe chastisement, lo! they are in despair at it.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ 78
و او کسي است که براي شما گوش و چشم و قلب [=عقل‌] ايجاد کرد؛ اما کمتر شکر او را بجا مي‌آوريد.
And He it is Who made for you the ears and the eyes and the hearts; little is it that you give thanks.
وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 79
و او کسي است که شما را در زمين آفريد؛ و به سوي او محشور مي‌شويد!
And He it is Who multiplied you in the earth, and to Him you shall be gathered.
وَ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 80
و او کسي است که زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ و رفت و آمد شب و روز از آن اوست؛ آيا انديشه نمي‌کنيد؟!
And He it is Who gives life and causes death, and (in) His (control) is the alternation of the night and the day; do you not then understand?
بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ 81
(نه،) بلکه آنان نيز مثل آنچه پيشينيان گفته بودند گفتند.
Nay, they say the like of what the ancients said:
قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ 82
آنها گفتند: «آيا هنگامي که مرديم و خاک و استخوانهايي (پوسيده) شديم، آيا بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!
They say: What! When we are dead and become dust and bones, shall we then be raised?
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 83
اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده؛ اين فقط افسانه‌هاي پيشينيان است!»
Certainly we are promised this, and (so were) our fathers aforetime; this is naught but stories of those of old.
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 84
بگو: «زمين و کساني که در آن هستند از آن کيست، اگر شما مي‌دانيد؟!»
Say: Whose is the earth, and whoever is therein, if you know?
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 85
بزودي (در پاسخ تو) مي‌گويند: «همه از آن خداست!» بگو: «آيا متذکر نمي‌شويد؟!»
They will say: Allah's. Say: Will you not then mind?
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 86
بگو: «چه کسي پروردگار آسمانهاي هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟»
Say: Who is the Lord of the seven heavens and the Lord of the mighty dominion?
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ 87
بزودي خواهند گفت: «همه اينها از آن خداست!» بگو: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد (و از خدا نمي‌ترسيد و دست از شرک برنمي‌داريد)؟!»
They will say: (This is) Allah's. Say: Will you not then guard (against evil)?
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 88
بگو: «اگر مي‌دانيد، چه کسي حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بي پناهان پناه مي‌دهد، و نياز به پناه‌دادن ندارد؟!»
Say: Who is it in Whose hand is the kingdom of all things and Who gives succor, but against Him Succor is not given, if you do but know?
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ 89
خواهند گفت: «(همه اينها) از آن خداست» بگو: «با اين حال چگونه مي‌گوييد سحر شده‌ايد (و اين سخنان سحر و افسون است)؟!»
They will say: (This is) Allah's. Say: From whence are you then deceived?
بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 90
نه، (واقع اين است که) ما حق را براي آنها آورديم؛ و آنان دروغ مي‌گويند!
Nay! We have brought to them the truth, and most surely they are liars.
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ 91
خدا هرگز فرزندي براي خود انتخاب نکرده؛ و معبود ديگري با او نيست؛ که اگر چنين مي‌شد، هر يک از خدايان مخلوقات خود را تدبير و اداره مي‌کردند و بعضي بر بعضي ديگر برتري مي‌جستند (و جهان هستي به تباهي کشيده مي‌شد)؛ منزه است خدا از آنچه آنان توصيف مي‌کنند!
Never did Allah take to Himself a son, and never was there with him any (other) god-- in that case would each god have certainly taken away what he created, and some of them would certainly have overpowered others; glory be to Allah above what they describe!
عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 92
او داناي نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه براي او همتا قرار مي‌دهند!
The Knower of the unseen and the seen, so may He be exalted above what they associate (with Him).
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ 93
بگو: «پروردگار من! اگر عذابهايي را که به آنان وعده داده مي‌شود به من نشان دهي (و در زندگيم آن را ببينم)...
Say: O my Lord! if Thou shouldst make me see what they are threatened with:
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 94
پروردگار من! مرا (در اين عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!»
My Lord! then place me not with the unjust.
وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ 95
و ما تواناييم که آنچه را به آنها وعده مي‌دهيم به تو نشان دهيم!
And most surely We are well able to make you see what We threaten them with.
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ 96
بدي را به بهترين راه و روش دفع کن (و پاسخ بدي را به نيکي ده)! ما به آنچه توصيف مي‌کنند آگاهتريم!
Repel evil by what is best; We know best what they describe.
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ 97
و بگو: «پروردگارا! از وسوسه‌هاي شياطين به تو پناه مي‌برم!
And say: O my Lord! I seek refuge in Thee from the evil suggestions of the Shaitans;
وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ 98
و از اينکه آنان نزد من حاضر شوند (نيز) -اي پروردگار من- به تو پناه مي‌برم!»
And I seek refuge in Thee! O my Lord! from their presence.
حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ 99
(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي‌دهند) تا زماني که مرگ يکي از آنان فرارسد، مي‌گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد!
Until when death overtakes one of them, he says: Send me back, my Lord, send me back;
لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ 100
شايد در آنچه ترک کردم (و کوتاهي نمودم) عمل صالحي انجام دهم!» (ولي به او مي‌گويند:) چنين نيست! اين سخني است که او به زبان مي‌گويد (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته شوند!
Haply I may do good in that which I have left. By no means! it is a (mere) word that he speaks; and before them is a barrier until the day they are raised.
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ 101
هنگامي که در «صور» دميده شود، هيچ يک از پيوندهاي خويشاوندي ميان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از يکديگر تقاضاي کمک نمي‌کنند (چون کاري از کسي ساخته نيست)!
So when the trumpet is blown, there shall be no ties of relationship between them on that day, nor shall they ask of each other.
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 102
و کساني که وزنه اعمالشان سنگين است، همان رستگارانند!
Then as for him whose good deeds are preponderant, these are the successful.
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ 103
و آنان که وزنه اعمالشان سبک باشد، کساني هستند که سرمايه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند!
And as for him whose good deeds are light, these are they who shall have lost their souls, abiding in hell
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ 104
شعله‌هاي سوزان آتش همچون شمشير به صورتهايشان نواخته مي‌شود؛ و در دوزخ چهره‌اي عبوس دارند.
The fire shall scorch their faces, and they therein shall be in severe affliction.
أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ 105
(به آنها گفته مي‌شود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمي‌شد، پس آن را تکذيب مي‌کرديد؟!
Were not My communications recited to you? But you used to reject them.
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ 106
مي‌گويند: «پروردگارا! بدبختي ما بر ما چيره شد، و ما قوم گمراهي بوديم!
They shall say: O our Lord! our adversity overcame us and we were an erring people:
رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ 107
پروردگارا! ما را از اين (دوزخ) بيرون آر، اگر بار ديگر تکرار کرديم قطعا ستمگريم (و مستحق عذاب)!»
O our Lord! Take us out of it; then if we return (to evil) surely we shall be unjust.
قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ 108
(خداوند) مي‌گويد: «دور شويد در دوزخ، و با من سخن مگوييد!
He shall say: Go away into it and speak not to Me;
إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبادِي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ 109
(فراموش کرده‌ايد) گروهي از بندگانم مي‌گفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم؛ ما را ببخش و بر ما رحم کن؛ و تو بهترين رحم کنندگاني!
Surely there was a party of My servants who said: O our Lord! we believe, so do Thou forgive us and have mercy on us, and Thou art the best of the Merciful ones.
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ 110
اما شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا شما را از ياد من غافل کردند؛ و شما به آنان مي‌خنديديد!
But you took them for a mockery until they made you forget My remembrance and you used to laugh at them.
إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ 111
ولي من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم؛ آنها پيروز و رستگارند!»
Surely I have rewarded them this day because they were patient, that they are the achievers.
قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ 112
(خداوند) مي‌گويد: «چند سال در روي زمين توقف کرديد؟»
He will say: How many years did you tarry in the earth?
قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّينَ 113
(در پاسخ) مي‌گويند: «تنها به اندازه يک روز، يا قسمتي از يک روز! از آنها که مي‌توانند بشمارند بپرس!»
They will say: We tarried a day or part of a day, but ask those who keep account.
قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 114
مي‌گويد: «(آري،) شما مقدار کمي توقف نموديد اگر مي‌دانستيد!»
He will say: You did tarry but a little-- had you but known (it):
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ 115
آيا گمان کرديد شما را بيهوده آفريده‌ايم، و بسوي ما باز نمي‌گرديد؟
What! did you then think that We had created you in vain and that you shall not be returned to Us?
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ 116
پس برتر است خداوندي که فرمانرواي حق است (از اينکه شما را بي‌هدف آفريده باشد)! معبودي جز او نيست؛ و او پروردگار عرش کريم است!
So exalted be Allah, the True King; no god is there but He, the Lord of the honorable dominion.
وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ 117
و هر کس معبود ديگري را با خدا بخواند -و مسلما هيچ دليلي بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود؛ يقينا کافران رستگار نخواهند شد!
And whoever invokes with Allah another god-- he has no proof of this-- his reckoning is only with his Lord; surely the unbelievers shall not be successful.
وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ 118
و بگو: «پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن؛ و تو بهترين رحم کنندگاني!
And say: O my Lord! forgive and have mercy, and Thou art the best of the Merciful ones.

تذهیب
نور
تذهیب

سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 1
(اين) سوره‌اي است که آن را فرو فرستاديم، و (عمل به آن را) واجب نموديم، و در آن آيات روشني نازل کرديم، شايد شما متذکر شويد!
(This is) a chapter which We have revealed and made obligatory and in which We have revealed clear communications that you may be mindful.
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 2
هر يک از زن و مرد زناکار را صد تازيانه بزنيد؛ و نبايد رأفت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراي حکم الهي مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهي از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!
(As for) the fornicatress and the fornicator, flog each of them, (giving) a hundred stripes, and let not pity for them detain you in the matter of obedience to Allah, if you believe in Allah and the last day, and let a party of believers witness their chastisement.
الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ 3
مرد زناکار جز با زن زناکار يا مشرک ازدواج نمي‌کند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار يا مشرک، به ازدواج خود درنمي‌آورد؛ و اين کار بر مؤمنان حرام شده است!
The fornicator shall not marry any but a fornicatress or idolatress, and (as for) the fornicatress, none shall marry her but a fornicator or an idolater; and it is forbidden to the believers.
وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ 4
و کساني که آنان پاکدامن را متهم مي‌کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاي خود) نمي‌آورند ، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد و شهادتشان را هرگز نپذيريد؛ و آنها همان فاسقانند!
And those who accuse free women then do not bring four witnesses, flog them, (giving) eighty stripes, and do not admit any evidence from them ever; and these it is that are the transgressors,
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 5
مگر کساني که بعد از آن توبه کنند و جبران نمايند (که خداوند آنها را مي‌بخشد) زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.
Except those who repent after this and act aright, for surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ 6
و کساني که همسران خود را (به عمل منافي عفت) متهم مي‌کنند، و گواهاني جز خودشان ندارند، هر يک از آنها بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگويان است؛
And (as for) those who accuse their wives and have no witnesses except themselves, the evidence of one of these (should be taken) four times, bearing Allah to witness that he is most surely of the truthful ones.
وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كانَ مِنَ الْكاذِبِينَ 7
و در پنجمين بار بگويد که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد.
And the fifth (time) that the curse of Allah be on him if he is one of the liars.
وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِينَ 8
آن زن نيز مي‌تواند کيفر (زنا) را از خود دور کند، به اين طريق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در اين نسبتي که به او مي‌دهد) از دروغگويان است.
And it shall avert the chastisement from her if she testify four times, bearing Allah to witness that he is most surely one of the liars;
وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْها إِنْ كانَ مِنَ الصَّادِقِينَ 9
و بار پنجم بگويد که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگويان باشد.
And the fifth (time) that the wrath of Allah be on her if he is one of the truthful.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ 10
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اينکه او توبه‌پذير و حکيم است (بسياري از شما گرفتار مجازات سخت الهي مي‌شديد)!
And were it not for Allah's grace upon you and His mercy-- and that Allah is Oft-returning (to mercy), Wise!
إِنَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ 11
مسلما کساني که آن تهمت عظيم را عنوان کردند گروهي (متشکل و توطئه‌گر) از شما بودند؛ اما گمان نکنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلکه خير شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از اين گناهي که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسي که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظيمي براي اوست!
Surely they who concocted the lie are a party from among you. Do not regard it an evil to you; nay, it is good for you. Every man of them shall have what he has earned of sin; and (as for) him who took upon himself the main part thereof, he shall have a grievous chastisement.
لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِينٌ 12
چرا هنگامي که اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و کسي که همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغي بزرگ و آشکار است؟!
Why did not the believing men and the believing women, when you heard it, think well of their own people, and say: This is an evident falsehood?
لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُونَ 13
چرا چهار شاهد براي آن نياوردند؟! اکنون که اين گواهان را نياوردند، آنان در پيشگاه خدا دروغگويانند!
Why did they not bring four witnesses of it? But as they have not brought witnesses they are liars before Allah.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِيما أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذابٌ عَظِيمٌ 14
و اگر فضل و رحمت الهي در دنيا و آخرت شامل شما نمي‌شد، بخاطر اين گناهي که کرديد عذاب سختي به شما مي‌رسيد!
And were it not for Allah's grace upon you and His mercy in this world and the hereafter, a grievous chastisement would certainly have touched you on account of the discourse which you entered into.
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ 15
به خاطر بياوريد زماني را که اين شايعه را از زبان يکديگر مي‌گرفتيد، و با دهان خود سخني مي‌گفتيد که به آن يقين نداشتيد؛ و آن را کوچک مي‌پنداشتيد در حالي که نزد خدا بزرگ است!
When you received it with your tongues and spoke with your mouths what you had no knowledge of, and you deemed it an easy matter while with Allah it was grievous.
وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهذا سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ 16
چرا هنگامي که آن را شنيديد نگفتيد: «ما حق نداريم که به اين سخن تکلم کنيم؛ خداوندا منزهي تو، اين بهتان بزرگي است»؟!
And why did you not, when you heard it, say: It does not beseem us that we should talk of it; glory be to Thee! this is a great calumny?
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 17
خداوند شما را اندرز مي‌دهد که هرگز چنين کاري را تکرار نکنيد اگر ايمان داريد!
Allah admonishes you that you should not return to the like of it ever again if you are believers.
وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 18
و خداوند آيات را براي شما بيان مي‌کند، و خدا دانا و حکيم است.
And Allah makes clear to you the communications; and Allah is Knowing, Wise.
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 19
کساني که دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناکي براي آنان در دنيا و آخرت است؛ و خداوند مي‌داند و شما نمي‌دانيد!
Surely (as for) those who love that scandal should circulate respecting those who believe, they shall have a grievous chastisement in this world and the hereafter; and Allah knows, while you do not know.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 20
و اگر فضل و رحمت الهي شامل حال شما نبود و اينکه خدا مهربان و رحيم است (مجازات سختي دامانتان را مي‌گرفت)!
And were it not for Allah's grace on you and His mercy, and that Allah is Compassionate, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 21
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از گامهاي شيطان پيروي نکنيد! هر کس پيرو شيطان شود (گمراهش مي‌سازد، زيرا) او به فحشا و منکر فرمان مي‌دهد! و اگر فضل و رحمت الهي بر شما نبود، هرگز احدي از شما پاک نمي‌شد؛ ولي خداوند هر که را بخواهد تزکيه مي‌کند، و خدا شنوا و داناست!
O you who believe! do not follow the footsteps of the Shaitan, and whoever follows the footsteps of the Shaitan, then surely he bids the doing of indecency and evil; and were it not for Allah's grace upon you and His mercy, not one of you would have ever been pure, but Allah purifies whom He pleases; and Allah is Hearing, Knowing.
وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 22
آنها که از ميان شما داراي برتري (مالي) و وسعت زندگي هستند نبايد سوگند ياد کنند که از انفاق نسبت به نزديکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دريغ نمايند؛ آنها بايد عفو کنند و چشم بپوشند؛ آيا دوست نمي‌داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
And let not those of you who possess grace and abundance swear against giving to the near of kin and the poor and those who have fled in Allah's way, and they should pardon and turn away. Do you not love that Allah should forgive you? And Allah is Forgiving, Merciful.
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 23
کساني که زنان پاکدامن و بي‌خبر (از هرگونه آلودگي) و مؤمن را متهم مي‌سازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهي بدورند و عذاب بزرگي براي آنهاست.
Surely those who accuse chaste believing women, unaware (of the evil), are cursed in this world and the hereafter, and they shall have a grievous chastisement.
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 24
در آن روز زبانها و دستها و پاهايشان بر ضد آنها به اعمالي که مرتکب مي‌شدند گواهي مي‌دهد!
On the day when their tongues and their hands and their feet shall bear witness against them as to what they did.
يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ 25
آن روز، خداوند جزاي واقعي آنان را بي‌کم و کاست مي‌دهد؛ و مي‌دانند که خداوند حق آشکار است!
On that day Allah will pay back to them in full their just reward, and they shall know that Allah is the evident Truth.
الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ 26
زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نيز به زنان ناپاک تعلق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اينان از نسبتهاي ناروايي که (ناپاکان) به آنان مي‌دهند مبرا هستند؛ و براي آنان آمرزش (الهي) و روزي پرارزشي است!
Unclean things are for unclean ones and unclean ones are for unclean things, and the good things are for good ones and the good ones are for good things; these are free from what they say; they shall have forgiveness and an honorable sustenance.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 27
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! در خانه‌هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام کنيد؛ اين براي شما بهتر است؛ شايد متذکر شويد!
O you who believe! Do not enter houses other than your own houses until you have asked permission and saluted their inmates; this is better for you, that you may be mindful.
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَ إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكى لَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ 28
و اگر کسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد؛ اين براي شما پاکيزه‌تر است؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!
But if you do not find any one therein, then do not enter them until permission is given to you; and if it is said to you: Go back, then go back; this is purer for you; and Allah is Cognizant of what you do.
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيها مَتاعٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ 29
(ولي) گناهي بر شما نيست که وارد خانه‌هاي غير مسکوني بشويد که در آن متاعي متعلق به شما وجود دارد؛ و خدا آنچه را آشکار مي‌کنيد و آنچه را پنهان مي‌داريد، مي‌داند!
It is no sin in you that you enter uninhabited houses wherein you have your necessaries; and Allah knows what you do openly and what you hide.
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ 30
به مؤمنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ اين براي آنان پاکيزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!
Say to the believing men that they cast down their looks and guard their private parts; that is purer for them; surely Allah is Aware of what they do.
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 31
و به آنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را -جز آن مقدار که نمايان است- آشکار ننمايند و (اطراف) روسري‌هاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم‌کيششان، يا بردگانشان [=کنيزانشان‌]، يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند، يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند؛ و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداي خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگي بسوي خدا بازگرديد اي مؤمنان، تا رستگار شويد!
And say to the believing women that they cast down their looks and guard their private parts and do not display their ornaments except what appears thereof, and let them wear their head-coverings over their bosoms, and not display their ornaments except to their husbands or their fathers, or the fathers of their husbands, or their sons, or the sons of their husbands, or their brothers, or their brothers' sons, or their sisters' sons, or their women, or those whom their right hands possess, or the male servants not having need (of women), or the children who have not attained knowledge of what is hidden of women; and let them not strike their feet so that what they hide of their ornaments may be known; and turn to Allah all of you, O believers! so that you may be successful.
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ 32
مردان و زنان بي‌همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و کنيزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بي‌نياز مي‌سازد؛ خداوند گشايش‌دهنده و آگاه است!
And marry those among you who are single and those who are fit among your male slaves and your female slaves; if they are needy, Allah will make them free from want out of His grace; and Allah is Ample-giving, Knowing.
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ 33
و کساني که امکاني براي ازدواج نمي‌يابند، بايد پاکدامني پيشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي‌نياز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه [=قرار داد مخصوص براي آزاد شدن‌] هستند، با آنان قرار داد ببنديد اگر رشد و صلاح در آنان احساس مي‌کنيد (که بعد از آزادي، توانايي زندگي مستقل را دارند)؛ و چيزي از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهيد! و کنيزان خود را براي دستيابي متاع ناپايدار زندگي دنيا مجبور به خود فروشي نکنيد اگر خودشان مي‌خواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر اين کار) اجبار کند، (سپس پشيمان گردد،) خداوند بعد از اين اجبار آنها غفور و رحيم است! (توبه کنيد و بازگرديد، تا خدا شما را ببخشد!)
And let those who do not find the means to marry keep chaste until Allah makes them free from want out of His grace. And (as for) those who ask for a writing from among those whom your right hands possess, give them the writing if you know any good in them, and give them of the wealth of Allah which He has given you; and do not compel your slave girls to prostitution, when they desire to keep chaste, in order to seek the frail good of this world's life; and whoever compels them, then surely after their compulsion Allah is Forgiving, Merciful.
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ 34
ما بر شما آياتي فرستاديم که حقايق بسياري را تبيين مي‌کند، و اخباري از کساني که پيش از شما بودند، و موعظه و اندرزي براي پرهيزگاران!
And certainly We have sent to you clear communications and a description of those who have passed away before you, and an admonition to those who guard (against evil).
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 35
خداوند نور آسمانها و زمين است؛ مثل نور خداوند همانند چراغداني است که در آن چراغي (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابي قرار گيرد، حبابي شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان، اين چراغ با روغني افروخته مي‌شود که از درخت پربرکت زيتوني گرفته شده که نه شرقي است و نه غربي؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزديک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود؛ نوري است بر فراز نوري؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدايت مي‌کند، و خداوند به هر چيزي داناست.
Allah is the light of the heavens and the earth; a likeness of His light is as a niche in which is a lamp, the lamp is in a glass, (and) the glass is as it were a brightly shining star, lit from a blessed olive-tree, neither eastern nor western, the oil whereof almost gives light though fire touch it not-- light upon light-- Allah guides to His light whom He pleases, and Allah sets forth parables for men, and Allah is Cognizant of all things.
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ 36
(اين چراغ پرفروغ) در خانه‌هايي قرار دارد که خداوند اذن فرموده ديوارهاي آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد)؛ خانه‌هايي که نام خدا در آنها برده مي‌شود، و صبح و شام در آنها تسبيح او مي‌گويند...
In houses which Allah has permitted to be exalted and that His name may be remembered in them; there glorify Him therein in the mornings and the evenings,
رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ 37
مرداني که نه تجارت و نه معامله‌اي آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداي زکات غافل نمي‌کند؛ آنها از روزي مي‌ترسند که در آن، دلها و چشمها زير و رو مي‌شود.
Men whom neither merchandise nor selling diverts from the remembrance of Allah and the keeping up of prayer and the giving of poor-rate; they fear a day in which the hearts and eyes shall turn about;
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ 38
(آنها به سراغ اين کارها مي‌روند) تا خداوند آنان را به بهترين اعمالي که انجام داده‌اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بيفزايد؛ و خداوند به هر کس بخواهد بي حساب روزي مي‌دهد (و از مواهب بي‌انتهاي خويش بهره‌مند مي‌سازد).
That Allah may give them the best reward of what they have done, and give them more out of His grace; and Allah gives sustenance to whom He pleases without measure.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ 39
کساني که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابي است در يک کوير که انسان تشنه از دور آن را آب مي‌پندارد؛ اما هنگامي که به سراغ آن مي‌آيد چيزي نمي‌يابد، و خدا را نزد آن مي‌يابد که حساب او را بطور کامل مي‌دهد؛ و خداوند سريع الحساب است!
And (as for) those who disbelieve, their deeds are like the mirage in a desert, which the thirsty man deems to be water; until when he comes to it he finds it to be naught, and there he finds Allah, so He pays back to him his reckoning in full; and Allah is quick in reckoning;
أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ 40
يا همچون ظلماتي در يک درياي عميق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج ديگري، و بر فراز آن ابري تاريک است؛ ظلمتهايي است يکي بر فراز ديگري، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نيست آن را ببيند! و کسي که خدا نوري براي او قرار نداده، نوري براي او نيست!
Or like utter darkness in the deep sea: there covers it a wave above which is another wave, above which is a cloud, (layers of) utter darkness one above another; when he holds out his hand, he is almost unable to see it; and to whomsoever Allah does not give light, he has no light.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ 41
آيا نديدي تمام آنان که در آسمانها و زمينند براي خدا تسبيح مي‌کنند، و همچنين پرندگان به هنگامي که بر فراز آسمان بال گسترده‌اند؟! هر يک از آنها نماز و تسبيح خود را مي‌داند؛ و خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست!
Do you not see that Allah is He Whom do glorify all those who are in the heavens and the earth, and the (very) birds with expanded wings? He knows the prayer of each one and its glorification, and Allah is Cognizant of what they do.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ 42
و از براي خداست حکومت و مالکيت آسمانها و زمين؛ و بازگشت (تمامي موجودات) بسوي اوست!
And Allah's is the kingdom of the heavens and the earth, and to Allah is the eventual coming.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ 43
آيا نديدي که خداوند ابرهايي را به آرامي مي‌راند، سپس ميان آنها پيوند مي‌دهد، و بعد آن را متراکم مي‌سازد؟! در اين حال، دانه‌هاي باران را مي‌بيني که از لابه‌لاي آن خارج مي‌شود؛ و از آسمان -از کوه‌هايي که در آن است [=ابرهايي که همچون کوه‌ها انباشته شده‌اند]- دانه‌هاي تگرگ نازل مي‌کند، و هر کس را بخواهد بوسيله آن زيان مي‌رساند، و از هر کس بخواهد اين زيان را برطرف مي‌کند؛ نزديک است درخشندگي برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!
Do you not see that Allah drives along the clouds, then gathers them together, then piles them up, so that you see the rain coming forth from their midst? And He sends down of the clouds that are (like) mountains wherein is hail, afflicting therewith whom He pleases and turning it away from whom He pleases; the flash of His lightning almost takes away the sight.
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ 44
خداوند شب و روز را دگرگون مي‌سازد؛ در اين عبرتي است براي صاحبان بصيرت!
Allah turns over the night and the day; most surely there is a lesson in this for those who have sight.
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 45
و خداوند هر جنبنده‌اي را از آبي آفريد؛ گروهي از آنها بر شکم خود راه مي‌روند، و گروهي بر دو پاي خود، و گروهي بر چهار پا راه مي‌روند؛ خداوند هر چه را بخواهد مي‌آفريند، زيرا خدا بر همه چيز تواناست!
And Allah has created from water every living creature: so of them is that which walks upon its belly, and of them is that which walks upon two feet, and of them is that which walks upon four; Allah creates what He pleases; surely Allah has power over all things.
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 46
ما آيات روشنگري نازل کرديم؛ و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقيم هدايت مي‌کند!
Certainly We have revealed clear communications, and Allah guides whom He pleases to the right way.
وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ 47
آنها مي‌گويند: «به خدا و پيامبر ايمان داريم و اطاعت مي‌کنيم!» ولي بعد از اين ادعا، گروهي از آنان رويگردان مي‌شوند؛ آنها (در حقيقت) مؤمن نيستند!
And they say: We believe in Allah and in the apostle and we obey; then a party of them turn back after this, and these are not believers.
وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ 48
و هنگامي که از آنان دعوت شود که بسوي خدا و پيامبرش بيايند تا در ميانشان داوري کند، ناگهان گروهي از آنان رويگردان مي‌شوند!
And when they are called to Allah and His Apostle that he may judge between them, lo! a party of them turn aside.
وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ 49
ولي اگر حق داشته باشند (و داوري به نفع آنان شود) با سرعت و تسليم بسوي او مي‌آيند!
And if the truth be on their side, they come to him quickly, obedient.
أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 50
آيا در دلهاي آنان بيماري است، يا شک و ترديد دارند، يا مي‌ترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند!
Is there in their hearts a disease, or are they in doubt, or do they fear that Allah and His Apostle will act wrongfully towards them? Nay! they themselves are the unjust.
إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 51
سخن مؤمنان، هنگامي که بسوي خدا و رسولش دعوت شوند تا ميان آنان داوري کند، تنها اين است که مي‌گويند: «شنيديم و اطاعت کرديم!» و اينها همان رستگاران واقعي هستند.
The response of the believers, when they are invited to Allah and His Apostle that he may judge between them, is only to say: We hear and we obey; and these it is that are the successful.
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ 52
و هر کس خدا و پيامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهيزد، چنين کساني همان پيروزمندان واقعي هستند!
And he who obeys Allah and His Apostle, and fears Allah, and is careful of (his duty to) Him, these it is that are the achievers.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 53
آنها با نهايت تأکيد سوگند ياد کردند که اگر به آنان فرمان دهي، (از خانه و اموال خود) بيرون مي‌روند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقديم مي‌کنند)؛ بگو: «سوگند ياد نکنيد؛ شما طاعت خالصانه نشان دهيد که خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!»
And they swear by Allah with the most energetic of their oaths that if you command them they would certainly go forth. Say: Swear not; reasonable obedience (is desired); surely Allah is aware of what you do.
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ 54
بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»
Say: Obey Allah and obey the Apostle; but if you turn back, then on him rests that which is imposed on him and on you rests that which is imposed on you; and if you obey him, you are on the right way; and nothing rests on the Apostle but clear delivering (of the message).
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ 55
خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند وعده مي‌دهد که قطعا آنان را حکمران روي زمين خواهد کرد، همان گونه که به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را که براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مي‌کند، آنچنان که تنها مرا مي پرستند و چيزي را شريک من نخواهند ساخت. و کساني که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
Allah has promised to those of you who believe and do good that He will most certainly make them rulers in the earth as He made rulers those before them, and that He will most certainly establish for them their religion which He has chosen for them, and that He will most certainly, after their fear, give them security in exchange; they shall serve Me, not associating aught with Me; and whoever is ungrateful after this, these it is who are the. transgressors.
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 56
و نماز را برپا داريد، و زکات را بدهيد، و رسول (خدا) را اطاعت کنيد تا مشمول رحمت (او) شويد.
And keep up prayer and pay the poor-rate and obey the Apostle, so that mercy may be shown to you.
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ 57
گمان مبر کافران مي‌توانند از چنگال مجازات الهي در زمين فرار کنند! جايگاه آنان آتش است، و چه بد جايگاهي است!
Think not that those who disbelieve shall escape in the earth, and their abode is the fire; and certainly evil is the resort!
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 58
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! بردگان شما، و همچنين کودکانتان که به حد بلوغ نرسيده‌اند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامي که لباسهاي (معمولي) خود را بيرون مي‌آوريد، و بعد از نماز عشا؛ اين سه وقت خصوصي براي شماست؛ اما بعد از اين سه وقت، گناهي بر شما و بر آنان نيست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يکديگر بگرديد (و با صفا و صميميت به يکديگر خدمت نماييد). اين گونه خداوند آيات را براي شما بيان مي‌کند، و خداوند دانا و حکيم است!
O you who believe! let those whom your right hands possess and those of you who have not attained to puberty ask permission of you three times; before the morning prayer, and when you put off your clothes at midday in summer, and after the prayer of the nightfall; these are three times of privacy for you; neither is it a sin for you nor for them besides these, some of you must go round about (waiting) upon others; thus does Allah make clear to you the communications, and Allah is Knowing, Wise.
وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 59
و هنگامي که اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همان گونه که اشخاصي که پيش از آنان بودند اجازه مي‌گرفتند؛ اينچنين خداوند آياتش را براي شما بيان مي‌کند، و خدا دانا و حکيم است!
And when the children among you have attained to puberty, let them seek permission as those before them sought permission; thus does Allah make clear to you His communications, and Allah is knowing, Wise.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 60
و زنان از کارافتاده‌اي که اميد به ازدواج ندارند، گناهي بر آنان نيست که لباسهاي (رويين) خود را بر زمين بگذارند، بشرط اينکه در برابر مردم خودآرايي نکنند؛ و اگر خود را بپوشانند براي آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست.
And (as for) women advanced in years who do not hope for a marriage, it is no sin for them if they put off their clothes without displaying their ornaments; and if they restrain themselves it is better for them; and Allah is Hearing, Knowing.
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 61
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهي نيست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهي نيست که از خانه‌هاي خودتان [=خانه‌هاي فرزندان يا همسرانتان که خانه خود شما محسوب مي‌شود بدون اجازه خاصي‌] غذا بخوريد؛ و همچنين خانه‌هاي پدرانتان، يا خانه‌هاي مادرانتان، يا خانه‌هاي برادرانتان، يا خانه‌هاي خواهرانتان، يا خانه‌هاي عموهايتان، يا خانه‌هاي عمه‌هايتان، يا خانه‌هاي داييهايتان، يا خانه‌هاي خاله‌هايتان، يا خانه‌اي که کليدش در اختيار شماست، يا خانه‌هاي دوستانتان، بر شما گناهي نيست که بطور دسته‌جمعي يا جداگانه غذا بخوريد؛ و هنگامي که داخل خانه‌اي شديد، بر خويشتن سلام کنيد، سلام و تحيتي از سوي خداوند، سلامي پربرکت و پاکيزه! اين گونه خداوند آيات را براي شما روشن مي‌کند، باشد که بينديشيد!
There is no blame on the blind man, nor is there blame on the lame, nor is there blame on the sick, nor on yourselves that you eat from your houses, or your fathers' houses or your mothers' houses, or your brothers' houses, or your sisters' houses, or your paternal uncles' houses, or your paternal aunts' houses, or your maternal uncles' houses, or your maternal aunts' houses, or what you possess the keys of, or your friends' (houses). It is no sin in you that you eat together or separately. So when you enter houses, greet your people with a salutation from Allah, blessed (and) goodly; thus does Allah make clear to you the communications that you may understand.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 62
مؤمنان واقعي کساني هستند که به خدا و رسولش ايمان آورده‌اند و هنگامي که در کار مهمي با او باشند، بي‌اجازه او جايي نمي‌روند؛ کساني که از تو اجازه مي‌گيرند، براستي به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند! در اين صورت، هر گاه براي بعضي کارهاي مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر يک از آنان که مي‌خواهي (و صلاح مي‌بيني) اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!
Only those are believers who believe in Allah and His Apostle, and when they are with him on a momentous affair they go not away until they have asked his permission; surely they who ask your permission are they who believe in Allah and His Apostle; so when they ask your permission for some affair of theirs, give permission to whom you please of them and ask forgiveness for them from Allah; surely Allah is Forgiving, Merciful.
لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 63
صدا کردن پيامبر را در ميان خود، مانند صدا کردن يکديگر قرار ندهي؛ خداوند کساني از شما را که پشت سر ديگران پنهان مي‌شوند، و يکي پس از ديگري فرار مي‌کنند مي‌داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مي‌کنند، بايد بترسند از اينکه فتنه‌اي دامنشان را بگيرد، يا عذابي دردناک به آنها برسد!
Do not hold the Apostle's calling (you) among you to be like your calling one to the other; Allah indeed knows those who steal away from among you, concealing themselves; therefore let those beware who go against his order lest a trial afflict them or there befall them a painful chastisement.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَ يَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 64
آگاه باشيد که براي خداست آنچه در آسمانها و زمين است؛ او مي‌داند آنچه را که شما بر آن هستيد، و (مي‌داند) روزي را که بسوي او بازمي‌گردند؛ و (در آن روز) آنها را از اعمالي که انجام دادند آگاه مي‌سازد؛ و خداوند به هر چيزي داناست!
Now surely Allah's is whatever is in the heavens and the earth; He knows indeed that to which you are conforming yourselves; and on the day on which they are returned to Him He will inform them of what they did; and Allah is Cognizant of all things.

تذهیب
فرقان
تذهیب

تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً 1
زوال ناپذير و پر برکت است کسي که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بيم‌دهنده جهانيان باشد.
Blessed is He Who sent down the Furqan upon His servant that he may be a warner to the nations;
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً 2
خداوندي که حکومت آسمانها و زمين از آن اوست، و فرزندي براي خود انتخاب نکرد، و همتايي در حکومت و مالکيت ندارد، و همه چيز را آفريد، و به دقت اندازه‌گيري نمود!
He, Whose is the kingdom of the heavens and the earth, and Who did not take to Himself a son, and Who has no associate in the kingdom, and Who created everything, then ordained for it a measure.
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً 3
آنان غير از خداوند معبوداني براي خود برگزيدند؛ معبوداني که چيزي را نمي‌آفرينند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زيان و سود خويش نيستند، و نه مالک مرگ و حيات و رستاخيز خويشند.
And they have taken besides Him gods, who do not create anything while they are themselves created, and they control not for themselves any harm or profit, and they control not death nor life, nor raising (the dead) to life.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً 4
و کافران گفتند: «اين فقط دروغي است که او ساخته، و گروهي ديگر او را بر اين کار ياري داده‌اند.» آنها (با اين سخن،) ظلم و دروغ بزرگي را مرتکب شدند.
And those who disbelieve say: This is nothing but a lie which he has forged, and other people have helped him at it; so indeed they have done injustice and (uttered) a falsehood.
وَ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً 5
و گفتند: «اين همان افسانه‌هاي پيشينيان است که وي آن را رونويس کرده، و هر صبح و شام بر او املا مي‌شود.»
And they say: The stories of the ancients-- he has got them written-- so these are read out to him morning and evening.
قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 6
بگو: «کسي آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمين را مي‌داند؛ او (هميشه) آمرزنده و مهربان بوده است!»
Say: He has revealed it Who knows the secret in the heavens and the earth; surely He is ever Forgiving, Merciful.
وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً 7
و گفتند: «چرا اين پيامبر غذا مي‌خورد و در بازارها راه مي‌رود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‌اي بر او نازل نشده که همراه وي مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوي او باشد)؟!
And they say: What is the matter with this Apostle that he eats food and goes about in the markets; why has not an angel been sent down to him, so that he should have been a warner with him?
أَوْ يُلْقى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْها وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً 8
يا گنجي (از آسمان) براي او فرستاده شود، يا باغي داشته باشد که از (ميوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردي مجنون پيروي مي‌کنيد!»
Or (why is not) a treasure sent down to him, or he is made to have a garden from which he should eat? And the unjust say: You do not follow any but a man deprived of reason.
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً 9
ببين چگونه براي تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پيدا کردن راه را ندارند!
See what likenesses do they apply to you, so they have gone astray, therefore they shall not be able to find a way.
تَبارَكَ الَّذِي إِنْ شاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْراً مِنْ ذلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ يَجْعَلْ لَكَ قُصُوراً 10
زوال ناپذير و بزرگ است خدايي که اگر بخواهد براي تو بهتر از اين قرار مي‌دهد: باغهايي که نهرها از زير درختانش جاري است، و (اگر بخواهد) براي تو کاخهايي مجلل قرارمي‌دهد.
Blessed is He Who, if He please, will give you what is better than this, gardens beneath which rivers flow, and He will give you palaces.
بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً 11
(اينها همه بهانه است) بلکه آنان قيامت را تکذيب کرده‌اند؛ و ما براي کسي که قيامت را تکذيب کند، آتشي شعله‌ور و سوزان فراهم کرده‌ايم!
But they reject the hour, and We have prepared a burning fire for him who rejects the hour.
إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً 12
هنگامي که اين آتش آنان را از مکاني دور ببيند، صداي وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس‌زدن شديد همراه است مي‌شنوند.
When it shall come into their sight from a distant place, they shall hear its vehement raging and roaring.
وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً 13
و هنگامي که در جاي تنگ و محدودي از آن افکنده شوند در حالي که در غل و زنجيرند، فرياد واويلاي آنان بلند مي‌شود!
And when they are cast into a narrow place in it, bound, they shall there call out for destruction.
لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً 14
(به آنان گفته مي‌شود:) امروز يک بار واويلا نگوييد، بلکه بسيار واويلا بگوييد!
Call not this day for one destruction, but call for destructions many.
قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً 15
(اي پيامبر!) بگو: «آيا اين بهتر است يا بهشت جاويداني که به پرهيزگاران وعده داده شده؟! بهشتي که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.»
Say: Is this better or the abiding garden which those who guard (against evil) are promised? That shall be a reward and a resort for them.
لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً 16
هر چه بخواهند در آنجا برايشان فراهم است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ اين وعده‌اي است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است!
They shall have therein what they desire abiding (in it); it is a promise which it is proper to be prayed for from your Lord.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ 17
(به خاطر بياور) روزي را که همه آنان و معبودهايي را که غير از خدا مي‌پرستند جمع مي‌کند، آنگاه به آنها مي‌گويد: «آيا شما اين بندگان مرا گمراه کرديد يا خود آنان راه را گم کردند؟!»
And on the day when He shall gather them, and whatever they served besides Allah, He shall say: Was it you who led astray these My servants, or did they themselves go astray from the path?
قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً 18
(در پاسخ) مي‌گويند: «منزهي تو! براي ما شايسته نبود که غير از تو اوليايي برگزينيم، ولي آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودي تا اينکه (به جاي شکر نعمت) ياد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.»
They shall say: Glory be to Thee; it was not beseeming for us that we should take any guardians besides Thee, but Thou didst make them and their fathers to enjoy until they forsook the reminder, and they were a people in perdition,
فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً 19
(خداوند به آنان مي‌گويد: ببينيد) اين معبودان، شما را در آنچه مي‌گوييد تکذيب کردند! اکنون نمي‌توانيد عذاب الهي را برطرف بسازيد، يا از کسي ياري بطلبيد! و هر کس از شما ستم کند، عذاب شديدي به او مي‌چشانيم!
So they shall indeed give you the lie in what you say, then you shall not be able to ward off or help, and whoever among you is unjust, We will make him taste a great chastisement.
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً 20
ما هيچ يک از رسولان را پيش از تو نفرستاديم مگر اينکه غذا مي‌خوردند و در بازارها راه مي‌رفتند؛ و بعضي از شما را وسيله امتحان بعضي ديگر قرارداديم، آيا صبر و شکيبايي مي‌کنيد (و از عهده امتحان برمي‌آييد)؟! و پروردگار تو همواره بصير و بينا بوده است.
And We have not sent before you any apostles but they most surely ate food and went about in the markets; and We have made some of you a trial for others; will you bear patiently? And your Lord is ever Seeing.
وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً 21
و کساني که اميدي به ديدار ما ندارند (و رستاخيز را انکار مي‌کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و يا پروردگارمان را با چشم خود نمي‌بينيم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزيدند و طغيان بزرگي کردند!
And those who do not hope for Our meeting, say: Why have not angels been sent down upon us, or (why) do we not see our Lord? Now certainly they are too proud of themselves and have revolted in great revolt.
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً 22
(آنها به آرزوي خود مي‌رسند،) اما روزي که فرشتگان را مي‌بينند، روز بشارت براي مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کيفر آنان است)! و مي‌گويند: «ما را امان دهيد، ما را معاف داريد!» (اما سودي ندارد!)
On the day when they shall see the angels, there shall be no joy on that day for the guilty, and they shall say: It is a forbidden thing totally prohibited.
وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً 23
و ما به سراغ اعمالي که انجام داده‌اند مي‌رويم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار مي‌دهيم!
And We will proceed to what they have done of deeds, so We shall render them as scattered floating dust.
أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً 24
بهشتيان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نيکوتر است!
The dwellers of the garden shall on that day be in a better abiding-place and a better resting-place.
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً 25
و (بخاطر آور) روزي را که آسمان با ابرها شکافته مي‌شود، و فرشتگان نازل مي‌گردند.
And on the day when the heaven shall burst asunder with the clouds, and the angels shall be sent down descending (in ranks).
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً 26
حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است؛ و آن روز، روز سختي براي کافران خواهد بود!
The kingdom on that day shall rightly belong to the Beneficent Allah, and a hard day shall it be for the unbelievers.
وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً 27
و (به خاطر آور) روزي را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مي‌گزد و مي‌گويد: «اي کاش با رسول (خدا) راهي برگزيده بودم!
And the day when the unjust one shall bite his hands saying: O! would that I had taken a way with the Apostle
يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً 28
اي واي بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!
O woe is me! would that I had not taken such a one for a friend!
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً 29
او مرا از يادآوري (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (ياد حق) به سراغ من آمده بود!» و شيطان هميشه خوارکنند* انسان بوده است!
Certainly he led me astray from the reminder after it had come to me; and the Shaitan fails to aid man.
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً 30
و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند».
And the Apostle cried out: O my Lord! surely my people have treated this Quran as a forsaken thing.
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفى بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً 31
(آري،) اين گونه براي هر پيامبري دشمني از مجرمان قرار داديم؛ اما (براي تو) همين بس که پروردگارت هادي و ياور (تو) باشد!
And thus have We made for every prophet an enemy from among the sinners and sufficient is your Lord as a Guide and a Helper.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلاً 32
و کافران گفتند: «چرا قرآن يکجا بر او نازل نمي‌شود؟!» اين بخاطر آن است که قلب تو را بوسيله آن محکم داريم، و (از اين رو) آن را به تدريج بر تو خوانديم.
And those who disbelieve say: Why has not the Quran been revealed to him all at once? Thus, that We may strengthen your heart by it and We have arranged it well in arranging.
وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً 33
آنان هيچ مثلي براي تو نمي‌آورند مگر اينکه ما حق را براي تو مي‌آوريم، و تفسيري بهتر (و پاسخي دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)!
And they shall not bring to you any argument, but We have brought to you (one) with truth and best in significance.
الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلى وُجُوهِهِمْ إِلى جَهَنَّمَ أُوْلئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ سَبِيلاً 34
(تو گمراه نيستي،) آنان که بر صورتهايشان بسوي جهنم محشور مي‌شوند، بدترين محل را دارند و گمراه‌ترين افرادند!
(As for) those who shall be gathered upon their faces to hell, they are in a worse plight and straying farther away from the path.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً 35
و ما به موسي کتاب (آسماني) داديم؛ و برادرش هارون را ياور او قرار داديم؛
And certainly We gave Musa the Book and We appointed with him his brother Haroun an aider.
فَقُلْنَا اذْهَبا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَدَمَّرْناهُمْ تَدْمِيراً 36
و گفتيم: «به سوي اين قوم که آيات ما را تکذيب کردند برويد!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدت آنان را درهم کوبيديم!
Then We said: Go you both to the people who rejected Our communications; so We destroyed them with utter destruction.
وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ عَذاباً أَلِيماً 37
و قوم نوح را هنگامي که رسولان (ما) را تکذيب کردند غرق نموديم، و آنان را درس عبرتي براي مردم قرار داديم؛ و براي ستمگران عذاب دردناکي فراهم ساخته‌ايم!
And the people of Nuh, when they rejected the apostles, We drowned them, and made them a sign for men, and We have prepared a painful punishment for the unjust;
وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثِيراً 38
(همچنين) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس [= گروهي که درختان صنوبر را مي‌پرستيدند] و اقوام بسيار ديگري را که در اين ميان بودند، هلاک کرديم!
And Ad and Samood and the dwellers of the Rass and many generations between them.
وَ كُلاًّ ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنا تَتْبِيراً 39
و براي هر يک از آنها مثلها زديم؛ و (چون سودي نداد،) همگي را نابود کرديم!
And to every one We gave examples and every one did We destroy with utter destruction.
وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَها بَلْ كانُوا لا يَرْجُونَ نُشُوراً 40
آنها [= مشرکان مکه‌] از کنار شهري که باران شر [= باراني از سنگهاي آسماني‌] بر آن باريده بود [= ديار قوم لوط] گذشتند؛ آيا آن را نمي‌ديدند؟! (آري، مي‌ديدند) ولي به رستاخيز ايمان نداشتند!
And certainly they have (often) passed by the town on which was rained an evil rain; did they not then see it? Nay! they did not hope to be raised again.
وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً 41
و هنگامي که تو را مي‌بينند، تنها به باد استهزايت مي‌گيرند (و مي‌گويند:) آيا اين همان کسي است که خدا او را بعنوان پيامبر برانگيخته است؟!
And when they see you, they do not take you for aught but a mockery: Is this he whom Allah has raised to be an apostle?
إِنْ كادَ لَيُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْ لا أَنْ صَبَرْنا عَلَيْها وَ سَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلاً 42
اگر ما بر پرستش خدايانمان استقامت نمي‌کرديم، بيم آن مي‌رفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامي که عذاب الهي را ببينند، بزودي مي‌فهمند چه کسي گمراهتر بوده است!
He had well-nigh led us astray from our gods had we not adhered to them patiently! And they will know, when they see the punishment, who is straying farther off from the path.
أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً 43
آيا ديدي کسي را که هواي نفسش را معبود خود برگزيده است؟! آيا تو مي‌تواني او را هدايت کني (يا به دفاع از او برخيزي)؟!
Have you seen him who takes his low desires for his god? Will you then be a protector over him?
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً 44
آيا گمان مي‌بري بيشتر آنان مي‌شنوند يا مي‌فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلکه گمراهترند!
Or do you think that most of them do hear or understand? They are nothing but as cattle; nay, they are straying farther off from the path.
أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً 45
آيا نديدي چگونه پروردگارت سايه را گسترده ساخت؟! و اگر مي‌خواست آن را ساکن قرار مي‌داد؛ سپس خورشيد را بر وجود آن دليل قرار داديم!
Have you not considered (the work of) your Lord, how He extends the shade? And if He had pleased He would certainly have made it stationary; then We have made the sun an indication of it
ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاً يَسِيراً 46
سپس آن را آهسته جمع مي‌کنيم (و نظام سايه و آفتاب را حاکم مي‌سازيم)!
Then We take it to Ourselves, taking little by little.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً 47
او کسي است که شب را براي شما لباس قرار داد، و خواب را مايه استراحت، و روز را وسيله حرکت و حيات!
And He it is Who made the night a covering for you, and the sleep a rest, and He made the day to rise up again.
وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً 48
او کسي است که بادها را بشارتگراني پيش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبي پاک‌کننده نازل کرديم...
And He it is Who sends the winds as good news before His mercy; and We send down pure water from the cloud,
لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً 49
تا بوسيله آن، سرزمين مرده‌اي را زنده کنيم؛ و آن را به مخلوقاتي که آفريده‌ايم -چهارپايان و انسانهاي بسيار- مي‌نوشانيم.
That We may give life thereby to a dead land and give it for drink, out of what We have created, to cattle and many people.
وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً 50
ما اين آيات را بصورتهاي گوناگون براي آنان بيان کرديم تا متذکر شوند، ولي بيشتر مردم از هر کاري جز انکار و کفر ابا دارند.
And certainly We have repeated this to them that they may be mindful, but the greater number of men do not consent to aught except denying.
وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً 51
و اگر مي‌خواستيم، در هر شهر و دياري بيم‌دهنده‌اي برمي‌انگيختيم (ولي اين کار لزومي نداشت).
And if We had pleased We would certainly have raised a warner in every town.
فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً 52
بنابر اين از کافران اطاعت مکن، و بوسيله آن [= قرآن‌] با آنان جهاد بزرگي بنما!
So do not follow the unbelievers, and strive against them a mighty striving with it.
وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً 53
او کسي است که دو دريا را در کنار هم قرار داد؛ يکي گوارا و شيرين، و ديگر شور و تلخ؛ و در ميان آنها برزخي قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويي هر يک به ديگري مي‌گويد:) دور باش و نزديک نيا!
And He it is Who has made two seas to flow freely, the one sweet that subdues thirst by its sweetness, and the other salt that burns by its saltness; and between the two He has made a barrier and inviolable obstruction.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً 54
او کسي است که از آب، انساني را آفريد؛ سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است.
And He it is Who has created man from the water, then He has made for him blood relationship and marriage relationship, and your Lord is powerful.
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيراً 55
آنان جز خدا چيزهايي را مي‌پرستند که نه به آنان سودي مي‌رساند و نه زياني؛ و کافران هميشه در برابر پروردگارشان (در طريق کفر) پشتيبان يکديگرند.
And they serve besides Allah that which neither profits them nor causes them harm; and the unbeliever is a partisan against his Lord.
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً 56
(اي پيامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستاديم!
And We have not sent you but as a giver of good news and as a warner.
قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً 57
بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ مگر کسي که بخواهد راهي بسوي پروردگارش برگزيند (اين پاداش من است.)»
Say: I do not ask you aught in return except that he who will, may take the way to his Lord.
وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ كَفى بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً 58
و توکل کن بر آن زنده‌اي که هرگز نمي‌ميرد؛ و تسبيح و حمد او را بجا آور؛ و همين بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!
And rely on the Ever-living Who dies not, and celebrate His praise; and Sufficient is He as being aware of the faults of His servants,
الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً 59
همان (خدايي) که آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است؛ از او بخواه که از همه چيز آگاه است!
Who created the heavens and the earth and what is between them in six periods, and He is firmly established on the throne of authority; the Beneficent Allah, so ask respecting it one aware.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفُوراً 60
و هنگامي که به آنان گفته شود: «براي خداوند رحمان سجده کنيد!» مي‌گويند:«رحمان چيست؟! (ما اصلا رحمان را نمي‌شناسيم!) آيا براي چيزي سجده کنيم که تو به ما دستور مي‌دهي؟!» (اين سخن را مي‌گويند) و بر نفرتشان افزوده مي‌شود!
And when it is said to them: Prostrate to the Beneficent Allah, they say: And what is the Allah of beneficence? Shall we prostrate to what you bid us? And it adds to their aversion.
تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً 61
جاودان و پربرکت است آن (خدايي) که در آسمان منزلگاه‌هائي براي ستارگان قرار داد؛ و در ميان آن، چراغ روشن و ماه تاباني آفريد!
Blessed is He Who made the constellations in the heavens and made therein a lamp and a shining moon.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً 62
و او همان کسي است که شب و روز را جانشين يکديگر قرار داد براي کسي که بخواهد متذکر شود يا شکرگزاري کند (و آنچه را در روز کوتاهي کرده در شب انجام دهد و به عکس).
And He it is Who made the night and the day to follow each other for him who desires to be mindful or desires to be thankful.
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً 63
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کساني هستند که با آرامش و بي‌تکبر بر زمين راه مي‌روند؛ و هنگامي که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مي‌گويند (و با بي‌اعتنايي و بزرگواري مي‌گذرند)؛
And the servants of the Beneficent Allah are they who walk on the earth in humbleness, and when the ignorant address them, they say: Peace.
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً 64
کساني که شبانگاه براي پروردگارشان سجده و قيام مي‌کنند؛
And they who pass the night prostrating themselves before their Lord and standing.
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً 65
و کساني که مي‌گويند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است!
And they who say: O our Lord! turn away from us the punishment of hell, surely the punishment thereof is a lasting
إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً 66
مسلما آن (جهنم)، بد جايگاه و بد محل اقامتي است!»
Surely it is an evil abode and (evil) place to stay.
وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً 67
و کساني که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مي‌نمايند و نه سخت‌گيري؛ بلکه در ميان اين دو، حد اعتدالي دارند.
And they who when they spend, are neither extravagant nor parsimonious, and (keep) between these the just mean.
وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً 68
و کساني که معبود ديگري را با خداوند نمي‌خوانند؛ و انساني را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمي‌کشند؛ و زنا نمي‌کنند؛ و هر کس چنين کند، مجازات سختي خواهد ديد!
And they who do not call upon another god with Allah and do not slay the soul, which Allah has forbidden except in the requirements of justice, and (who) do not commit fornication and he who does this shall find a requital of sin;
يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً 69
عذاب او در قيامت مضاعف مي‌گردد، و هميشه با خواري در آن خواهد ماند!
The punishment shall be doubled to him on the day of resurrection, and he shall abide therein in abasement;
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 70
مگر کساني که توبه کنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل مي‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!
Except him who repents and believes and does a good deed; so these are they of whom Allah changes the evil deeds to good ones; and Allah is Forgiving, Merciful.
وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً 71
و کسي که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوي خدا بازگشت مي‌کند (و پاداش خود را از او مي‌گيرد.)
And whoever repents and does good, he surely turns to Allah a (goodly) turning.
وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً 72
و کساني که شهادت به باطل نمي‌دهند (و در مجالس باطل شرکت نمي‌کنند)؛ و هنگامي که با لغو و بيهودگي برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مي‌گذرند.
And they who do not bear witness to what is false, and when they pass by what is vain, they pass by nobly.
وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً 73
و کساني که هرگاه آيات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روي آن نمي افتند.
And they who, when reminded of the communications of their Lord, do not fall down thereat deaf and blind.
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً 74
و کساني که مي‌گويند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشني چشم ما قرارده، و ما را براي پرهيزگاران پيشوا گردان!»
And they who say: O our Lord! grant us in our wives and our offspring the joy of our eyes, and make us guides to those who guard (against evil).
أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً 75
(آري،) آنها هستند که درجات عالي بهشت در برابر شکيباييشان به آنان پاداش داده مي‌شود؛ و در آن، با تحيت و سلام روبه‌رو مي‌شوند.
These shall be rewarded with high places because they were patient, and shall be met therein with greetings and salutations.
خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً 76
در حالي که جاودانه در آن خواهند ماند؛ چه قرارگاه و محل اقامت خوبي!
Abiding therein; goodly the abode and the resting-place.
قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً 77
بگو: «پروردگارم براي شما ارجي قائل نيست اگر دعاي شما نباشد؛ شما (آيات خدا و پيامبران را) تکذيب کرديد، و (اين عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!»ظ
Say: My Lord would not care for you were it not for your prayer; but you have indeed rejected (the truth), so that which shall cleave shall come.

تذهیب
شعراء
تذهیب

طسم 1
طسم‌
Ta Sin Mim.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ 2
اين آيات کتاب روشنگر است.
These are the verses of the Book that makes (things) clear.
لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ 3
گويي مي‌خواهي جان خود را از شدت اندوه از دست دهي بخاطر اينکه آنها ايمان نمي‌آورند!
Perhaps you will kill yourself with grief because they do not believe.
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ 4
اگر ما اراده کنيم، از آسمان بر آنان آيه‌اي نازل مي‌کنيم که گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد!
If We please, We should send down upon them a sign from the heaven so that their necks should stoop to it.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ 5
و هيچ ذکر تازه‌اي از سوي خداوند مهربان براي آنها نمي‌آيد مگر اينکه از آن روي‌گردان مي‌شوند!
And there does not come to them a new reminder from the Beneficent Allah but they turn aside from it.
فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 6
آنان تکذيب کردند؛ اما بزودي اخبار (کيفر) آنچه را استهزا مي‌کردند به آنان مي‌رسد!
So they have indeed rejected (the truth), therefore the news of that which they mock shall soon come to them.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ 7
آيا آنان به زمين نگاه نکردند که چقدر از انواع گياهان پرارزش در آن رويانديم؟!
Do they not see the earth, how many of every noble kind We have caused to grow in it?
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 8
در اين، نشانه روشني است (بر وجود خدا)؛ ولي بيشترشان هرگز مؤمن نبوده‌اند!
Most surely there is a sign in that, but most of them will not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 9
و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
وَ إِذْ نادى رَبُّكَ مُوسى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 10
(به خاطر بياور) هنگامي را که پروردگارت موسي را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو...
And when your Lord called out to Musa, saying: Go to the unjust people,
قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا يَتَّقُونَ 11
قوم فرعون، آيا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهيز نمي‌کنند؟!
The people of Firon: Will they not guard (against evil)?
قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ 12
(موسي) عرض کرد: «پروردگارا! از آن بيم دارم که مرا تکذيب کنند،
He said: O my Lord! surely I fear that they will reject me;
وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي فَأَرْسِلْ إِلى هارُونَ 13
و سينه‌ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافي گويا نيست؛ (برادرم) هارون را نيز رسالت ده (تا مرا ياري کند)!
And by breast straitens, and my tongue is not eloquent, therefore send Thou to Haroun (to help me);
وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ 14
و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهي دارند؛ مي‌ترسم مرا بکشند (و اين رسالت به پايان نرسد)!
And they have a crime against me, therefore I fear that they may slay me.
قالَ كَلاَّ فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ 15
فرمود: «چنين نيست، (آنان کاري نمي‌توانند انجام دهند)! شما هر دو با آيات ما (براي هدايتشان) برويد؛ ما با شما هستيم و (سخنانتان را) مي‌شنويم!
He said: By no means, so go you both with Our signs; surely We are with you, hearing;
فَأْتِيا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ 16
به سراغ فرعون برويد و بگوييد: ما فرستاده پروردگار جهانيان هستيم؛
Then come to Firon and say: Surely we are the apostles of the Lord of the worlds:
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ 17
بني اسرائيل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند)؛
Then send with us the children of Israel.
قالَ أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً وَ لَبِثْتَ فِينا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ 18
(فرعون) گفت: «آيا ما تو را در کودکي در ميان خود پرورش نداديم، و سالهايي از زندگيت را در ميان ما نبودي؟!
(Firon) said: Did we not bring you up as a child among us, and you tarried among us for (many) years of your life?
وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ 19
و سرانجام، آن کارت را (که نمي‌بايست انجام دهي) انجام دادي (و يک نفر از ما را کشتي)، و تو از ناسپاساني!»
And you did (that) deed of yours which you did, and you are one of the ungrateful.
قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ 20
(موسي) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالي که از بي‌خبران بودم!
He said: I did it then while I was of those unable to see the right course;
فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ 21
پس هنگامي که از شما ترسيدم فرار کردم؛ و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشيد، و مرا از پيامبران قرار داد!
So I fled from you when I feared you, then my Lord granted me wisdom and made me of the apostles;
وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرائِيلَ 22
آيا اين منتي است که تو بر من مي‌گذاري که بني اسرائيل را برده خود ساخته‌اي؟!»
And is it a favor of which you remind me that you have enslaved the children of Israel?
قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِينَ 23
فرعون گفت: «پروردگار عالميان چيست؟!»
Firon said: And what is the Lord of the worlds?
قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ 24
(موسي) گفت: «پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، اگر اهل يقين هستيد!».
He said: The Lord of the heavens and the earth and what is between them, if you would be sure.
قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ 25
(فرعون) به اطرافيانش گفت: «آيا نمي‌شنويد (اين مرد چه مي‌گويد)؟!»
(Firon) said to those around him: Do you not hear?
قالَ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ 26
(موسي) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نياکان شماست!»
He said: Your Lord and the Lord of your fathers of old.
قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ 27
(فرعون) گفت: «پيامبري که بسوي شما فرستاده شده مسلما ديوانه است!»
Said he: Most surely your Apostle who is sent to you is mad.
قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ 28
(موسي) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است مي‌باشد، اگر شما عقل و انديشه خود را به کار مي‌گرفتيد!»
He said: The Lord of the east and the west and what is between them, if you understand.
قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ 29
(فرعون خشمگين شد و) گفت: «اگر معبودي غير از من برگزيني، تو را از زندانيان قرار خواهم داد!»
Said he: If you will take a god besides me, I will most certainly make you one of the imprisoned.
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْ‏ءٍ مُبِينٍ 30
(موسي) گفت: «حتي اگر نشانه آشکاري براي تو بياورم (باز ايمان نمي‌آوري)؟!»
He said: What! even if I bring to you something manifest?
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 31
گفت: «اگر راست مي‌گويي آن را بياور!»
Said he: Bring it then, if you are of the truthful ones.
فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ 32
در اين هنگام موسي عصاي خود را افکند، و ناگهان مار عظيم و آشکاري شد؛
So he cast down his rod, and lo! it was an obvious serpent,
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ 33
و دست خود را (در گريبان فرو برد و) بيرون آورد، و در برابر بينندگان سفيد و روشن بود.
And he drew forth his hand, and lo! it appeared white to the onlookers.
قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ 34
(فرعون) به گروهي که اطراف او بودند گفت: «اين ساحر آگاه و ماهري است!
(Firon) said to the chiefs around him: Most surely this is a skillful magician,
يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ 35
او مي‌خواهد با سحرش شما را از سرزمينتان بيرون کند! شما چه نظر مي‌دهيد؟»
Who desires to turn you out of your land with his magic; what is it then that you advise?
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ 36
گفتند: «او و برادرش را مهلت ده؛ و مأموران را براي بسيج به تمام شهرها اعزام کن،
They said: Give him and his brother respite and send heralds into the cities
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ 37
تا هر ساحر ماهر و دانايي را نزد تو آورند!»
That they should bring to you every skillful magician.
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ 38
سرانجام ساحران براي وعده‌گاه روز معيني جمع‌آوري شدند.
So the magicians were gathered together at the appointed time on the fixed day,
وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ 39
و به مردم گفته شد: «آيا شما نيز (در اين صحنه) اجتماع مي‌کنيد...
And it was said to the people: Will you gather together?
لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ 40
تا اگر ساحران پيروز شوند، از آنان پيروي کنيم؟!»
Haply we may follow the magicians, if they are the vanquishers.
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ 41
هنگامي که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آيا اگر ما پيروز شويم، پاداش مهمي خواهيم داشت؟»
And when the magicians came, they said to Firon: Shall we get a reward if we are the vanquishers?
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ 42
گفت: «(آري،) و در آن صورت شما از مقربان خواهيد بود!»
He said: Yes, and surely you will then be of those who are made near.
قالَ لَهُمْ مُوسى أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ 43
(روز موعود فرا رسيد و همگي جمع شدند؛) موسي به ساحران گفت: «آنچه را مي‌خواهيد بيفکنيد، بيفکنيد!»
Musa said to them: Cast what you are going to cast.
فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ 44
آنها طنابها و عصاهاي خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پيروزيم!»
So they cast down their cords and their rods and said: By Firon's power, we shall most surely be victorious.
فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ 45
سپس موسي عصايش را افکند، ناگهان تمام وسايل دروغين آنها را بلعيد!
Then Musa cast down his staff and lo! it swallowed up the lies they told.
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ 46
فورا همه ساحران به سجده افتادند.
And the magicians were thrown down prostrate;
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ 47
گفتند: «ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم،
They said: We believe in the Lord of the worlds:
رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ 48
پروردگار موسي و هارون!»
The Lord of Musa and Haroun.
قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ 49
(فرعون) گفت: «آيا پيش از اينکه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته (و اين يک توطئه است)! اما بزودي خواهيد دانست! دستها و پاهاي شما را بعکس يکديگر قطع مي‌کنم، و همه شما را به دار مي‌آويزم!»
Said he: You believe in him before I give you permission; most surely he is the chief of you who taught you the magic, so you shall know: certainly I will cut off your hands and your feet on opposite sides, and certainly I will crucify you all.
قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ 50
گفتند: «مهم نيست، (هر کاري از دستت ساخته است بکن)! ما بسوي پروردگارمان بازمي‌گرديم!
They said: No harm; surely to our Lord we go back;
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ 51
ما اميدواريم که پروردگارمان خطاهاي ما را ببخشد، چرا که ما نخستين ايمان‌آورندگان بوديم!»
Surely we hope that our Lord will forgive us our wrongs because we are the first of the believers.
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ 52
و به موسي وحي کرديم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زيرا شما مورد تعقيب هستيد!»
And We revealed to Musa, saying: Go away with My servants travelling by night, surely you will be pursued.
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ 53
فرعون (از اين ماجرا آگاه شد و) مأموران بسيج نيرو را به شهرها فرستاد،
So Firon sent heralds into the cities;
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ 54
(و گفت:) اينها مسلما گروهي اندکند؛
Most surely these are a small company;
وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ 55
و اينها ما را به خشم آورده‌اند؛
And most surely they have enraged us;
وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ 56
و ما همگي آماده پيکاريم!»
And most surely we are a vigilant multitude.
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 57
(سرانجام فرعونيان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمه‌ها بيرون رانديم،
So We turned them out of gardens and springs,
وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ 58
و از گنجها و قصرهاي مجلل!
And treasures and goodly dwellings,
كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها بَنِي إِسْرائِيلَ 59
(آري،) اينچنين کرديم! و بني اسرائيل را وارث آنها ساختيم!
Even so. And We gave them as a heritage to the children of Israel.
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ 60
آنان به تعقيب بني اسرائيل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسيدند.
Then they pursued them at sunrise.
فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ 61
هنگامي که دو گروه يکديگر را ديدند، ياران موسي گفتند: «ما در چنگال فرعونيان گرفتار شديم!»
So when the two hosts saw each other, the companions of Musa cried out: Most surely we are being overtaken.
قالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ 62
(موسي) گفت: «چنين نيست! يقينا پروردگارم با من است، بزودي مرا هدايت خواهد کرد!»
He said: By no means; surely my Lord is with me: He will show me a way out.
فَأَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ 63
و بدنبال آن به موسي وحي کرديم: «عصايت را به دريا بزن!» (عصايش را به دريا زد،) و دريا از هم شکافته شد، و هر بخشي همچون کوه عظيمي بود!
Then We revealed to Musa: Strike the sea with your staff. So it had cloven asunder, and each part was like a huge mound.
وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ 64
و در آنجا ديگران [= لشکر فرعون‌] را نيز (به دريا) نزديک ساختيم!
And We brought near, there, the others.
وَ أَنْجَيْنا مُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ 65
و موسي و تمام کساني را که با او بودند نجات داديم!
And We saved Musa and those with him, all of them.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ 66
سپس ديگران را غرق کرديم!
Then We drowned the others.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 67
در اين جريان، نشانه روشني است ولي بيشترشان ايمان نياوردند! (چرا که طالب حق نبودند)
Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 68
و پروردگارت شکست‌ناپذير و مهربان است!
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِيمَ 69
و بر آنان خبر ابراهيم را بخوان،
And recite to them the story of Ibrahim.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ 70
هنگامي که به پدر و قومش گفت: «چه چيز را مي‌پرستيد؟!»
When he said to his father and his people: What do you worship?
قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفِينَ 71
گفتند: «بتهايي را مي‌پرستيم، و همه روز ملازم عبادت آنهاييم.»
They said: We worship idols, so we shall be their votaries.
قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ 72
گفت: «آيا هنگامي که آنها را مي‌خوانيد صداي شما را مي‌شنوند؟!
He said: Do they hear you when you call?
أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ 73
يا سود و زياني به شما مي‌رسانند؟!»
Or do they profit you or cause you harm?
قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ 74
گفتند: «ما فقط نياکان خود را يافتيم که چنين مي‌کنند.»
They said: Nay, we found our fathers doing so.
قالَ أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ 75
گفت: «آيا ديديد (اين) چيزهايي را که پيوسته پرستش مي‌کرديد...
He said: Have you then considered what you have been worshipping:
أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ 76
شما و پدران پيشين شما،
You and your ancient sires.
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلاَّ رَبَّ الْعالَمِينَ 77
همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالميان!
Surely they are enemies to me, but not (so) the Lord of the worlds;
الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ 78
همان کسي که مرا آفريد، و پيوسته راهنمائيم مي‌کند،
Who created me, then He has shown me the way:
وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ 79
و کسي که مرا غذا مي‌دهد و سيراب مي‌نمايد،
And He Who gives me to eat and gives me to drink:
وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ 80
و هنگامي که بيمار شوم مرا شفا مي‌دهد،
And when I am sick, then He restores me to health
وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ 81
و کسي که مرا مي‌ميراند و سپس زنده مي‌کند،
And He Who will cause me to die, then give me life;
وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ 82
و کسي که اميد دارم گناهم را در روز جزا ببخشد!
And Who, I hope, will forgive me my mistakes on the day of judgment.
رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ 83
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن!
My Lord: Grant me wisdom, and join me with the good
وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ 84
و براي من در ميان امتهاي آينده، زبان صدق (و ذکر خيري) قرار ده!
And ordain for me a goodly mention among posterity
وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ 85
و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان!
And make me of the heirs of the garden of bliss
وَ اغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ 86
و پدرم [= عمويم‌] را بيامرز، که او از گمراهان بود!
And forgive my father, for surely he is of those who have gone astray;
وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ 87
و در آن روز که مردم برانگيخته مي‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن!
And disgrace me not on the day when they are raised
يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ 88
در آن روز که مال و فرزندان سودي نمي‌بخشد،
The day on which property will not avail, nor sons
إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ 89
مگر کسي که با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد!»
Except him who comes to Allah with a heart free (from evil).
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ 90
(در آن روز،) بهشت براي پرهيزکاران نزديک مي‌شود،
And the garden shall be brought near for those who guard (against evil),
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ 91
و دوزخ براي گمراهان آشکار مي‌گردد،
And the hell shall be made manifest to the erring ones,
وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ 92
و به آنان گفته مي‌شود: «کجا هستند معبوداني که آنها را پرستش مي‌کرديد...
And it shall be said to them: Where are those that you used to worship;
مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ 93
معبودهايي غير از خدا؟! آيا آنها شما را ياري مي‌کنند، يا کسي به ياري آنها مي‌آيد؟!»
Besides Allah? Can they help you or yet help themselves?
فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ 94
در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده مي‌شوند؛
So they shall be thrown down into it, they and the erring ones,
وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ 95
و همچنين همگي لشکريان ابليس!
And the hosts of the Shaitan, all.
قالُوا وَ هُمْ فِيها يَخْتَصِمُونَ 96
آنها در آنجا در حالي که به مخاصمه برخاسته‌اند مي‌گويند:
They shall say while they contend therein:
تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ 97
«به خدا سوگند که ما در گمراهي آشکاري بوديم،
By Allah! we were certainly in manifest error,
إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ 98
چون شما را با پروردگار عالميان برابر مي‌شمرديم!
When we made you equal to the Lord of the worlds;
وَ ما أَضَلَّنا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ 99
اما کسي جز مجرمان ما را گمراه نکرد!
And none but the guilty led us astray;
فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ 100
(افسوس که امروز) شفاعت‌کنندگاني براي ما وجود ندارد،
So we have no intercessors,
وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ 101
و نه دوست گرم و پرمحبتي!
Nor a true friend;
فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 102
اي کاش بار ديگر (به دنيا) بازگرديم و از مؤمنان باشيم!»
But if we could but once return, we would be of the believers.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 103
در اين ماجرا، نشانه (و عبرتي) است؛ ولي بيشتر آنان مؤمن نبودند!
Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 104
و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ 105
قوم نوح رسولان را تکذيب کردند،
The people of Nuh rejected the apostles.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ 106
هنگامي که برادرشان نوح به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد؟!
When their brother Nuh said to them: Will you not guard (against evil)?
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ 107
مسلما من براي شما پيامبري امين هستم!
Surely I am a faithful apostle to you;
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 108
تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!
Therefore guard against (the punishment of) Allah and obey me
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ 109
من براي اين دعوت، هيچ مزدي از شما نمي‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
And I do not ask you any reward for it; my reward is only with the Lord of the worlds:
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 110
پس، تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!»
So guard against (the punishment of) Allah and obey me.
قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ 111
گفتند: «آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالي که افراد پست و بي‌ارزش از تو پيروي کرده‌اند؟!»
They said: Shall we believe in you while the meanest follow you?
قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 112
(نوح) گفت: «من چه مي‌دانم آنها چه کاري داشته‌اند!
He said: And what knowledge have I of what they do?
إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ 113
حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما مي‌فهميديد!
Their account is only with my Lord, if you could perceive
وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ 114
و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد.
And I am not going to drive away the believers;
إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ 115
من تنها انذارکننده‌اي آشکارم.»
I am naught but a plain warner.
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ 116
گفتند: «اي نوح! اگر (از حرفهايت) دست برنداري، سنگباران خواهي شد!»
They said: If you desist not, O Nuh, you shall most certainly be of those stoned to death.
قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ 117
گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذيب کردند!
He said: My Lord! Surely my people give me the lie!
فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 118
اکنون ميان من و آنها جدايي بيفکن؛ و مرا و مؤمناني را که با من هستند رهايي بخش!»
Therefore judge Thou between me and them with a (just) judgment, and deliver me and those who are with me of the believers.
فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ 119
ما، او و کساني را که با او بودند، در آن کشتي که پر (از انسان و انواع حيوانات) بود، رهايي بخشيديم!
So We delivered him and those with him in the laden ark.
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ 120
سپس بقيه را غرق کرديم!
Then We drowned the rest afterwards
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 121
در اين ماجرا نشانه روشني است؛ اما بيشتر آنان مؤمن نبودند.
Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 122
و پروردگار تو عزيز و رحيم است.
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ 123
قوم عاد (نيز) رسولان (خدا) را تکذيب کردند،
Ad gave the lie to the apostles.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ 124
هنگامي که برادرشان هود گفت: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد؟!
When their brother Hud said to them: Will you not guard (against evil)?
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ 125
مسلما من براي شما پيامبري امين هستم.
Surely I am a faithful apostle to you;
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 126
پس تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!
Therefore guard against (the punishment of) Allah and obey me:
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ 127
من در برابر اين دعوت، هيچ اجر و پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است.
And I do not ask you any reward for it; surely my reward is only with the Lord of the worlds
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ 128
آيا شما بر هر مکان مرتفعي نشانه‌اي از روي هوا و هوس مي‌سازيد؟!
Do you build on every height a monument? Vain is it that you do:
وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ 129
و قصرها و قلعه‌هاي زيبا و محکم بنا مي‌کنيد شايد در دنيا جاودانه بمانيد؟!
And you make strong fortresses that perhaps you may
وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ 130
و هنگامي که کسي را مجازات مي‌کنيد همچون جباران کيفر مي‌دهيد!
And when you lay hands (on men) you lay hands (like) tyrants;
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 131
پس تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!
So guard against (the punishment of) Allah and obey me
وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ 132
و از (نافرماني) خدايي بپرهيزيد که شما را به نعمتهايي که مي‌دانيد امداد کرده؛
And be careful of (your duty to) Him Who has given you abundance of what you know.
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ 133
شما را به چهارپايان و نيز پسران (لايق و برومند) امداد فرموده؛
He has given you abundance of cattle and children
وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 134
همچنين به باغها و چشمه‌ها!
And gardens and fountains;
إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 135
(اگر کفران کنيد،) من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي‌ترسم!»
Surely I fear for you the chastisement of a grievous day
قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ 136
آنها [= قوم عاد] گفتند: «براي ما تفاوت نمي‌کند، چه ما را انذار کني يا نکني؛ (بيهوده خود را خسته مکن)!
They said: It is the same to us whether you admonish or are not one of the admonishers
إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ 137
اين همان روش (و افسانه‌هاي) پيشينيان است!
This is naught but a custom of the ancients;
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ 138
و ما هرگز مجازات نخواهيم شد!»
And we are not going to be punished.
فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 139
آنان هود را تکذيب کردند، ما هم نابودشان کرديم؛ و در اين، آيت و نشانه‌اي است (براي آگاهان)؛ ولي بيشتر آنان مؤمن نبودند!
So they gave him the lie, then We destroyed them. Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 140
و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ 141
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذيب کردند،
Samood gave the lie to the apostles
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ 142
هنگامي که صالح به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد؟!
When their brother Salih said to them: Will you not guard (against evil)?
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ 143
من براي شما پيامبري امين هستم!
Surely I am a faithful apostle to you
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 144
پس تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!
Therefore guard against (the punishment of) Allah and obey me:
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ 145
من در برابر اين دعوت، اجر و پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
And I do not ask you any reward for it; my reward is only with the Lord of the worlds:
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ 146
آيا شما تصور مي‌کنيد هميشه در نهايت امنيت در نعمتهايي که اينجاست مي‌مانيد،
Will you be left secure in what is here;
فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 147
در اين باغها و چشمه‌ها،
In gardens and fountains,
وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ 148
در اين زراعتها و نخلهايي که ميوه‌هايش شيرين و رسيده است؟!
And cornfields and palm-trees having fine spadices?
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ 149
و از کوه‌ها خانه‌هايي مي‌تراشيد، و در آن به عيش و نوش مي‌پردازيد!
And you hew houses out of the mountains exultingly;
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 150
پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت کنيد!
Therefore guard against (the punishment of) Allah and obey me;
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ 151
و فرمان مسرفان را اطاعت نکنيد!
And do not obey the bidding of the extravagant,
الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ 152
همانها که در زمين فساد مي‌کنند و اصلاح نمي‌کنند!»
Who make mischief in the land and do not act aright.
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ 153
گفتند: «(اي صالح!) تو از افسون شدگاني (و عقل خود را از دست داده‌اي!)
They said: You are only of the deluded ones;
ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 154
تو فقط بشري همچون مائي؛ اگر راست مي‌گويي آيت و نشانه‌اي بياور!»
You are naught but a mortal like ourselves; so bring a sign if you are one of the truthful.
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ 155
گفت: «اين ناقه‌اي است (که آيت الهي است) براي او سهمي (از آب قريه)، و براي شما سهم روز معيني است!
He said: This is a she-camel; she shall have her portion of water, and you have your portion of water on an appointed time;
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ 156
کمترين آزاري به آن نرسانيد، که عذاب روزي بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!»
And do not touch her with evil, lest the punishment of a grievous day should overtake you.
فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ 157
سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پي» کردند؛ (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشيمان شدند!
But they hamstrung her, then regretted;
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 158
و عذاب الهي آنان را فرا گرفت؛ در اين، آيت و نشانه‌اي است؛ ولي بيشتر آنان مؤمن نبودند!
So the punishment overtook them. Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 159
و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ 160
قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذيب کردند،
The people of Lut gave the lie to the apostles.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ 161
هنگامي که برادرشان لوط به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد؟!
When their brother Lut said to them: Will you not guard (against evil)?
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ 162
من براي شما پيامبري امين هستم!
Surely I am a faithful apostle to you;
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 163
پس تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!
Therefore guard against (the punishment of) Allah and obey me:
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ 164
من در برابر اين دعوت، اجري از شما نمي‌طلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالميان است!
And I do not ask you any reward for it; my reward is only with the Lord of the worlds;
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ 165
آيا در ميان جهانيان، شما به سراغ جنس ذکور مي‌رويد (و همجنس بازي مي‌کنيد، آيا اين زشت و ننگين نيست؟!)
What! do you come to the males from among the creatures
وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ 166
و همسراني را که پروردگارتان براي شما آفريده است رها مي‌کنيد؟! (حقا) شما قوم تجاوزگري هستيد!»
And leave what your Lord has created for you of your wives? Nay, you are a people exceeding limits.
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ 167
گفتند: «اي لوط! اگر (از اين سخنان) دست برنداري، به يقين از اخراج شدگان خواهي بود!»
They said: If you desist not, O Lut! you shall surely be of those who are expelled.
قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ 168
گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم!
He said: Surely I am of those who utterly abhor your doing;
رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ 169
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مي‌دهند رهايي بخش!»
My Lord! deliver me and my followers from what they do.
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ 170
ما او و تمامي خاندانش را نجات داديم،
So We delivered him and his followers all,
إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ 171
جز پيرزني که در ميان بازماندگان بود!
Except an old woman, among those who remained behind.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ 172
سپس ديگران را هلاک کرديم!
Then We utterly destroyed the others.
وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ 173
و باراني (از سنگ) بر آنها فرستاديم؛ چه باران بدي بود باران انذارشدگان!
And We rained down upon them a rain, and evil was the rain on those warned.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 174
در اين (ماجراي قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آيتي است؛ اما بيشترشان مؤمن نبودند.
Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 175
و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
And most surely your Lord is the Mighty, the Merciful.
كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ 176
اصحاب ايکه [= شهري نزديک مدين‌] رسولان (خدا) را تکذيب کردند،
The dwellers of the thicket gave the lie to the apostles.
إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ 177
هنگامي که شعيب به آنها گفت: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد؟!
When Shu'aib said to them: Will you not guard (against evil)?
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ 178
مسلما من براي شما پيامبري امين هستم!
Surely I am a faithful apostle to you;
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 179
پس تقواي الهي پيشه کنيد و مرا اطاعت نماييد!
Therefore guard against (the punishment of) Allah and obey me:
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ 180
من در برابر اين دعوت، پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
And I do not ask you any reward for it, my reward is only with the Lord of the worlds;
أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ 181
حق پيمانه را ادا کنيد (و کم فروشي نکنيد)، و ديگران را به خسارت نيفکنيد!
Give a full measure and be not of those who diminish;
وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ 182
و با ترازوي صحيح وزن کنيد!
And weigh (things) with a right balance,
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 183
و حق مردم را کم نگذاريد، و در زمين تلاش براي فساد نکنيد!
And do not wrong men of their things, and do not act corruptly in the earth, making mischief.
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ 184
و از (نافرماني) کسي که شما و اقوام پيشين را آفريد بپرهيزيد!»
And guard against (the punishment of) Him who created you and the former nations.
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ 185
آنها گفتند: «تو فقط از افسون‌شدگاني!
They said: You are only of those deluded;
وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ 186
تو بشري همچون مائي، تنها گماني که درباره تو داريم اين است که از دروغگوياني!
And you are naught but a mortal like ourselves, and we know you to be certainly of the liars.
فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 187
اگر راست مي‌گويي، سنگهايي از آسمان بر سر ما بباران!»
Therefore cause a portion of the heaven to come down upon us, if you are one of the truthful.
قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ 188
(شعيب) گفت: «پروردگار من به اعمالي که شما انجام مي‌دهيد داناتر است!»
He said: My Lord knows best what you do.
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 189
سرانجام او را تکذيب کردند، و عذاب روز سايبان (سايباني از ابر صاعقه‌خيز) آنها را فراگرفت؛ يقينا آن عذاب روز بزرگي بود!
But they called him a liar, so the punishment of the day of covering overtook them; surely it was the punishment of a grievous day.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ 190
در اين ماجرا، آيت و نشانه‌اي است؛ ولي بيشتر آنها مؤمن نبودند.
Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 191
و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
And most surely your Lord is Mighty, the Merciful.
وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ 192
مسلما اين (قرآن) از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است!
And most surely this is a revelation from the Lord of the worlds.
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ 193
روح الامين آن را نازل کرده است...
The Faithful Spirit has descended with it,
عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ 194
بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشي!
Upon your heart that you may be of the warners
بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ 195
آن را به زبان عربي آشکار (نازل کرد)!
In plain Arabic language.
وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ 196
و توصيف آن در کتابهاي پيشينيان نيز آمده است!
And most surely the same is in the scriptures of the ancients.
أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِي إِسْرائِيلَ 197
آيا همين نشانه براي آنها کافي نيست که علماي بني اسرائيل بخوبي از آن آگاهند؟!
Is it not a sign to them that the learned men of the Israelites know it?
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ 198
هرگاه ما آن را بر بعضي از عجم [= غير عرب‌]ها نازل مي‌کرديم...
And if we had revealed it to any of the foreigners
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ 199
و او آن را بر ايشان مي‌خواند، به آن ايمان نمي‌آورند!
So that he should have recited it to them, they would not have believed therein.
كَذلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ 200
(آري،) اين گونه (با بياني رسا) قرآن را در دلهاي مجرمان وارد مي‌کنيم!
Thus have We caused it to enter into the hearts of the guilty.
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ 201
(اما) به آن ايمان نمي‌آورند تا عذاب دردناک را با چشم خود ببينند!
They will not believe in it until they see the painful punishment.
فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 202
ناگهان به سراغشان مي‌آيد، در حالي که توجه ندارند!
And it shall come to them all of a sudden, while they shall not perceive;
فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ 203
و (در آن هنگام) مي‌گويند: «آيا به ما مهلتي داده خواهد شد؟!»
Then they will say: Shall we be respited?
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ 204
آيا براي عذاب ما عجله مي‌کنند؟!
What! do they still seek to hasten on Our punishment?
أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ 205
به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالياني آنها را از اين زندگي بهره‌مند سازيم...
Have you then considered if We let them enjoy themselves for years,
ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ 206
سپس عذابي که به آنها وعده داده شده به سراغشان بيايد...
Then there comes to them that with which they are threatened,
ما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ 207
اين تمتع و بهره‌گيري از دنيا براي آنها سودي نخواهد داشت!
That which they were made to enjoy shall not avail them?
وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ لَها مُنْذِرُونَ 208
ما هيچ شهر و دياري را هلاک نکرديم مگر اينکه انذارکنندگاني (از پيامبران الهي) داشتند.
And We did not destroy any town but it had (its) warners,
ذِكْرى وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ 209
تا متذکر شوند؛ و ما هرگز ستمکار نبوديم! (که بدون اتمام حجت مجازات کنيم)
To remind, and We are never unjust.
وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ 210
شياطين و جنيان (هرگز) اين آيات را نازل نکردند!
And the Shaitans have not come down with it.
وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ 211
و براي آنها سزاوار نيست؛ و قدرت ندارند!
And it behoves them not, and they have not the power to do (it).
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ 212
آنها از استراق سمع (و شنيدن اخبار آسمانها) برکنارند!
Most surely they are far removed from the hearing of it.
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ 213
(اي پيامبر!) هيچ معبودي را با خداوند مخوان، که از معذبين خواهي بود!
So call not upon another god with Allah, lest you be of those who are punished.
وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ 214
و خويشاوندان نزديکت را انذار کن!
And warn your nearest relations,
وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 215
و بال و پر خود را براي مؤمناني که از تو پيروي مي‌کنند بگستر!
And be kind to him who follows you of the believers.
فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ 216
اگر تو را نافرماني کنند بگو: «من از آنچه شما انجام مي‌دهيد بيزارم!»
But if they disobey you, then say: Surely I am clear of what you do.
وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ 217
و بر خداوند عزيز و رحيم توکل کن!
And rely on the Mighty, the Merciful,
الَّذِي يَراكَ حِينَ تَقُومُ 218
همان کسي که تو را به هنگامي که (براي عبادت) برمي‌خيزي مي‌بيند؛
Who sees you when you stand up.
وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ 219
و (نيز) حرکت تو را در ميان سجده‌کنندگان!
And your turning over and over among those who prostrate themselves before Allah.
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 220
اوست خداي شنوا و دانا.
Surely He is the Hearing, the Knowing.
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ 221
آيا به شما خبر دهم که شياطين بر چه کسي نازل مي‌شوند؟!
Shall I inform you (of him) upon whom the Shaitans descend?
تَنَزَّلُ عَلى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ 222
آنها بر هر دروغگوي گنهکار نازل مي‌گردند؛
They descend upon every lying, sinful one,
يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ 223
آنچه را مي‌شنوند (به ديگران) القا مي‌کنند؛ و بيشترشان دروغگو هستند!
They incline their ears, and most of them are liars.
وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ 224
(پيامبر اسلام شاعر نيست؛) شاعران کساني هستند که گمراهان از آنان پيروي مي‌کنند.
And as to the poets, those who go astray follow them.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ 225
آيا نمي‌بيني آنها در هر وادي سرگردانند؟
Do you not see that they wander about bewildered in every valley?
وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ 226
و سخناني مي‌گويند که (به آنها) عمل نمي‌کنند؟!
And that they say that which they do not do,
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ 227
مگر کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام مي‌دهند و خدا را بسيار ياد مي کنند، و به هنگامي که مورد ستم واقع مي‌شوند به دفاع از خويشتن (و مؤمنان) برمي‌خيزند (و از شعر در اين راه کمک مي‌گيرند)؛ آنها که ستم کردند به زودي مي‌دانند که بازگشتشان به کجاست!
Except those who believe and do good and remember Allah much, and defend themselves after they are oppressed; and they who act unjustly shall know to what final place of turning they shall turn back.

تذهیب
نمل
تذهیب

طس تِلْكَ آياتُ الْقُرْآنِ وَ كِتابٍ مُبِينٍ 1
طس - اين آيات قرآن و کتاب مبين است،
Ta Sin! These are the verses of the Quran and the Book that makes (things) clear
هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ 2
وسيله هدايت و بشارت براي مؤمنان است؛
A guidance and good news for the believers,
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 3
همان کساني که نماز را برپا مي‌دارند، و زکات را ادا مي‌کنند، و آنان به آخرت يقين دارند.
Who keep up prayer and pay the poor-rate, and of the hereafter, they are sure.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ 4
کساني که به آخرت ايمان ندارند، اعمال (بد)شان را براي آنان زينت مي‌دهيم بطوري که سرگردان مي‌شوند.
As to those who do not believe in the hereafter, We have surely made their deeds fair-seeming to them, but they blindly wander on.
أُوْلئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ 5
آنان کساني هستند که عذاب بد (و دردناک) براي آنهاست؛ و آنها در آخرت، زيانکارترين مردمند!
These are they who shall have an evil punishment, and in the hereafter they shall be the greatest losers.
وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ 6
به يقين اين قرآن از سوي حکيم و دانايي بر تو القا مي‌شود.
And most surely you are made to receive the Quran from the Wise, the Knowing Allah.
إِذْ قالَ مُوسى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ 7
(به خاطر بياور) هنگامي را که موسي به خانواده خود گفت: «من آتشي از دور ديدم؛ (همين جا توقف کنيد؛) بزودي خبري از آن براي شما مي‌آورم، يا شعله آتشي تا گرم شويد.»
When Musa said to his family: Surely I see fire; I will bring to you from it some news, or I will bring to you therefrom a burning firebrand so that you may warm yourselves.
فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 8
هنگامي که نزد آتش آمد، ندايي برخاست که: «مبارک باد آن کس که در آتش است و کسي که در اطراف آن است [= فرشتگان و موسي‌] و منزه است خداوندي که پروردگار جهانيان است!
So when he came to it a voice was uttered saying: Blessed is Whoever is in the fire and whatever is about it; and glory be to Allah, the Lord of the worlds;
يا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 9
اي موسي! من خداوند عزيز و حکيمم!
O Musa! surely I am Allah, the Mighty, the Wise;
وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ 10
و عصايت را بيفکن! -هنگامي که (موسي) به آن نگاه کرد، ديد (با سرعت) همچون ماري به هر سو مي‌دود (ترسيد و) به عقب برگشت، و حتي پشت سر خود را نگاه نکرد- اي موسي! نترس، که رسولان در نزد من نمي‌ترسند!
And cast down your staff. So when he saw it in motion as if it were a serpent, he turned back retreating and did not return: O Musa! fear not; surely the apostles shall not fear in My presence;
إِلاَّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ 11
مگر کسي که ستم کند؛ سپس بدي را به نيکي تبديل نمايد، که (توبه او را مي‌پذيرم، و) من غفور و رحيمم!
Neither he who has been unjust, then he does good instead after evil, for surely I am the Forgiving, the Merciful:
وَ أَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آياتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ 12
و دستت را در گريبانت داخل کن؛ هنگامي که خارج مي‌شود، سفيد و درخشنده است بي آنکه عيبي در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نه‌گانه‌اي است که تو با آنها بسوي فرعون و قومش فرستاده مي‌شوي؛ آنان قومي فاسق و طغيانگرند!»
And enter your hand into the opening of your bosom, it shall come forth white without evil; among nine signs to Firon and his people, surely they are a transgressing people.
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ 13
و هنگامي که آيات روشني‌بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «اين سحري است آشکار!»
So when Our clear signs came to them, they said: This is clear enchantment.
وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ 14
و آن را از روي ظلم و سرکشي انکار کردند، در حالي که در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!
And they denied them unjustly and proudly while their soul had been convinced of them; consider, then how was the end of the mischief-makers.
وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِينَ 15
و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: «ستايش از آن خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.»
And certainly We gave knowledge to Dawood and Sulaiman, and they both said: Praise be to Allah, Who has made us to excel many of His believing servants.
وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ 16
و سليمان وارث داوود شد، و گفت: «اي مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده؛ اين فضيلت آشکاري است.»
And Sulaiman was Dawood's heir, and he said: O men! we have been taught the language of birds, and we have been given all things; most surely this is manifest grace.
وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ 17
لشکريان سليمان، از جن و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند؛ آنقدر زياد بودند که بايد توقف مي‌کردند تا به هم ملحق شوند!
And his hosts of the jinn and the men and the birds were gathered to him, and they were formed into groups.
حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 18
(آنها حرکت کردند) تا به سرزمين مورچگان رسيدند؛ مورچه‌اي گفت: «به لانه‌هاي خود برويد تا سليمان و لشکرش شما را پايمال نکنند در حالي که نمي‌فهمند!»
Until when they came to the valley of the Naml, a Namlite said: O Naml! enter your houses, (that) Sulaiman and his hosts may not crush you while they do not know.
فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ 19
سليمان از سخن او تبسمي کرد و خنديد و گفت: «پروردگارا! شکر نعمتهايي را که بر من و پدر و مادرم ارزاني داشته‌اي به من الهام کن، و توفيق ده تا عمل صالحي که موجب رضاي توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!»
So he smiled, wondering at her word, and said: My Lord! grant me that I should be grateful for Thy favor which Thou hast bestowed on me and on my parents, and that I should do good such as Thou art pleased with, and make me enter, by Thy mercy, into Thy servants, the good ones.
وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ 20
(سليمان) در جستجوي آن پرنده [= هدهد] برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمي‌بينم، يا اينکه او از غايبان است؟!
And he reviewed the birds, then said: How is it I see not the hoopoe or is it that he is of the absentees?
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ 21
قطعا او را کيفر شديدي خواهم داد، يا او را ذبح مي‌کنم، يا بايد دليل روشني (براي غيبتش) براي من بياورد!
I will most certainly punish him with a severe punishment, or kill him, or he shall bring to me a clear plea.
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ 22
چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: «من بر چيزي آگاهي يافتم که تو بر آن آگاهي نيافتي؛ من از سرزمين «سبا» يک خبر قطعي براي تو آورده‌ام!
And he tarried not long, then said: I comprehend that which you do not comprehend and I have brought to you a sure information from Sheba.
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ 23
من زني را ديدم که بر آنان حکومت مي‌کند، و همه چيز در اختيار دارد، و (به خصوص) تخت عظيمي دارد!
Surely I found a woman ruling over them, and she has been given abundance and she has a mighty throne:
وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ 24
او و قومش را ديدم که براي غير خدا -خورشيد- سجده مي‌کنند؛ و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از اين رو هدايت نمي‌شوند!»
I found her and her people adoring the sun instead of Allah, and the Shaitan has made their deeds fair-seeming to them and thus turned them from the way, so they do not go aright
أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ 25
چرا براي خداوندي سجده نمي‌کنند که آنچه را در آسمانها و زمين پنهان است خارج (و آشکار) مي‌سازد، و آنچه را پنهان مي‌داريد يا آشکار مي‌کنيد مي‌داند؟!
That they do not make obeisance to Allah, Who brings forth what is hidden in the heavens and the earth and knows what you hide and what you make manifest:
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 26
خداوندي که معبودي جز او نيست، و پروردگار عرش عظيم است!
Allah, there is no god but He: He is the Lord of mighty power.
قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبِينَ 27
(سليمان) گفت: «ما تحقيق مي‌کنيم ببينيم راست گفتي يا از دروغگويان هستي؟
He said: We will see whether you have told the truth or whether you are of the liars:
اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ 28
اين نامه مرا ببر و بر آنان بيفکن؛ سپس برگرد (و در گوشه‌اي توقف کن) ببين آنها چه عکس العملي نشان مي‌دهند!
Take this my letter and hand it over to them, then turn away from them and see what (answer) they return.
قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ 29
(ملکه سبا) گفت: «اي اشراف! نامه پرارزشي به سوي من افکنده شده!
She said: O chief! surely an honorable letter has been delivered to me
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 30
اين نامه از سليمان است، و چنين مي‌باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان‌
Surely it is from Sulaiman, and surely it is in the name of Allah, the Beneficent, the Merciful;
أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ 31
توصيه من اين است که نسبت به من برتري‌جويي نکنيد، و بسوي من آييد در حالي که تسليم حق هستيد!»
Saying: exalt not yourselves against me and come to me in submission.
قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ 32
(سپس) گفت: «اي اشراف (و اي بزرگان)! نظر خود را در اين امر مهم به من بازگو کنيد، که من هيچ کار مهمي را بدون حضور (و مشورت) شما انجام نداده‌ام!
She said: O chiefs! give me advice respecting my affair: I never decide an affair until you are in my presence.
قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي ما ذا تَأْمُرِينَ 33
گفتند: «ما داراي نيروي کافي و قدرت جنگي فراوان هستيم، ولي تصميم نهايي با توست؛ ببين چه دستور مي‌دهي!»
They said: We are possessors of strength and possessors of mighty prowess, and the command is yours, therefore see what you will command.
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ 34
گفت: پادشاهان هنگامي که وارد منطقه آبادي شوند آن را به فساد و تباهي مي‌کشند، و عزيزان آنجا را ذليل مي‌کنند؛ (آري) کار آنان همين‌گونه است!
She said: Surely the kings, when they enter a town, ruin it and make the noblest of its people to be low, and thus they (always) do;
وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ 35
و من (اکنون جنگ را صلاح نمي‌بينم،) هديه گرانبهايي براي آنان مي‌فرستم تا ببينم فرستادگان من چه خبر مي‌آورند (و از اين طريق آنها را بيازمايم)!»
And surely I am going to send a present to them, and shall wait to see what (answer) do the apostles bring back.
فَلَمَّا جاءَ سُلَيْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ 36
هنگامي که (فرستاده ملکه سبا)ا نزد سليمان آمد، گفت: «مي‌خواهيد مرا با مال کمک کنيد (و فريب دهيد)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است؛ بلکه شما هستيد که به هديه‌هايتان خوشحال مي‌شويد!
So when he came to Sulaiman, he said: What! will you help me with wealth? But what Allah has given me is better than what He has given you. Nay, you are exultant because of your present;
ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ 37
بسوي آنان بازگرد (و اعلام کن) با لشکرياني به سراغ آنان مي‌آييم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند؛ و آنان را از آن (سرزمين آباد) با ذلت و خواري بيرون مي‌رانيم!»
Go back to them, so we will most certainly come to them with hosts which they shall have no power to oppose, and we will most certainly expel them therefrom in abasement, and they shall be in a state of ignominy.
قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ 38
(سليمان) گفت: «اي بزرگان! کدام يک از شما تخت او را براي من مي‌آورد پيش از آنکه به حال تسليم نزد من آيند؟»
He said: O chiefs! which of you can bring to me her throne before they come to me in submission?
قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ 39
عفريتي از جن گفت: «من آن را نزد تو مي‌آورم پيش از آنکه از مجلست برخيزي و من نسبت به اين امر، توانا و امينم!»
One audacious among the jinn said: I will bring it to you before you rise up from your place; and most surely I am strong (and) trusty for it.
قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ 40
(اما) کسي که دانشي از کتاب (آسماني) داشت گفت: «پيش از آنکه چشم بر هم زني، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامي که (سليمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا ديد گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش کند که آيا شکر او را بجا مي‌آورم يا کفران مي‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مي‌کند؛ و هر کس کفران نمايد (بزيان خويش نموده است، که) پروردگار من، غني و کريم است!»
One who had the knowledge of the Book said: I will bring it to you in the twinkling of an eye. Then when he saw it settled beside him, he said: This is of the grace of my Lord that He may try me whether I am grateful or ungrateful; and whoever is grateful, he is grateful only for his own soul, and whoever is ungrateful, then surely my Lord is Self-sufficient, Honored.
قالَ نَكِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ 41
(سليمان) گفت: «تخت او را برايش ناشناس سازيد؛ ببينم آيا متوجه مي‌شود يا از کساني است که هدايت نخواهند شد؟!
He said: Alter her throne for her, we will see whether she follows the right way or is of those who do not go aright.
فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ 42
هنگامي که آمد، به او گفته شد: «آيا تخت تو اين گونه است؟» گفت: گويا خود آن است! و ما پيش از اين هم آگاه بوديم و اسلام آورده بوديم!»
So when she came, it was said: Is your throne like this? She said: It is as it were the same, and we were given the knowledge before it, and we were submissive.
وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ 43
و او را از آنچه غير از خدا ميپرستيد بازداشت، که او [= ملکه سبا] از قوم کافران بود.
And what she worshipped besides Allah prevented her, surely she was of an unbelieving people.
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 44
به او گفته شد: «داخل حياط (قصر) شو!» هنگامي که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبي است و ساق پاهاي خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد؛ اما سليمان) گفت: «(اين آب نيست،) بلکه قصري است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم؛ و (اينک) با سليمان براي خداوندي که پروردگار عالميان است اسلام آوردم!»
It was said to her: Enter the palace; but when she saw it she deemed it to be a great expanse of water, and bared her legs. He said: Surely it is a palace made smooth with glass. She said: My Lord! surely I have been unjust to myself, and I submit with Sulaiman to Allah, the Lord of the worlds.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ 45
ما به سوي «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستاديم که: خداي يگانه را بپرستيد! اما آنان به دو گروه تقسيم شدند که به مخاصمه پرداختند.
And certainly We sent to Samood their brother Salih, saying: Serve Allah; and lo! they became two sects quarrelling with each other.
قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 46
(صالح) گفت: «اي قوم من! چرا براي بدي قبل از نيکي عجله مي‌کنيد (و عذاب الهي را مي‌طلبيد نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاي آمرزش نمي‌کنيد تا شايد مشمول رحمت (او) شويد؟!»
He said: O my people! why do you seek to hasten on the evil before the good? Why do you not ask forgiveness of Allah so that you may be dealt with mercifully?
قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ 47
آنها گفتند: «ما تو را و کساني که با تو هستند به فال بد گرفتيم!» (صالح) گفت: «فال (نيک و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعيين مي‌گردد)؛ بلکه شما گروهي هستيد فريب‌خورده!
They said: We have met with ill luck on account of you and on account of those with you. He said: The cause of your evil fortune is with Allah; nay, you are a people who are tried.
وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ 48
و در آن شهر، نه گروهک بودند که در زمين فساد مي‌کردند و اصلاح نمي‌کردند.
And there were in the city nine persons who made mischief in the land and did not act aright.
قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ 49
آنها گفتند: «بياييد قسم ياد کنيد به خدا که بر او [= صالح‌] و خانواده اش شبيخون مي زنيم (و آنها را به قتل مي‌رسانيم؛) سپس به ولي دم او مي‌گوييم: ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتيم و در اين گفتار خود صادق هستيم!»
They said: Swear to each other by Allah that we will certainly make a sudden attack on him and his family by night, then we will say to his heir: We did not witness the destruction of his family, and we are most surely truthful.
وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 50
آنها نقشه مهمي کشيدند، و ما هم نقشه مهمي؛ در حالي که آنها درک نمي‌کردند!
And they planned a plan, and We planned a plan while they perceived not.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ 51
بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، که ما آنها و قومشان همگي را نابود کرديم؛
See, then, how was the end of their plan that We destroyed them and their people, all (of them).
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 52
اين خانه‌هاي آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالي مانده؛ و در اين نشانه روشني است براي کساني که آگاهند!
So those are their houses fallen down because they were unjust, most surely there is a sign in this for a people who know.
وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ 53
و کساني را که ايمان آورده و تقوا پيشه کرده بودند نجات داديم!
And We delivered those who believed and who guarded (against evil).
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ 54
و لوط را (به ياد آور) هنگامي که به قومش گفت: «آيا شما به سراغ کار بسيار زشتي مي‌رويد در حالي که (نتايج شوم آن را) مي‌بينيد؟!
And (We sent) Lut, when he said to his people: What! do you commit indecency while you see?
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ 55
آيا شما بجاي زنان، از روي شهوت به سراغ مردان مي‌رويد؟! شما قومي نادانيد!»
What! do you indeed approach men lustfully rather than women? Nay, you are a people who act ignorantly.
فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ 56
آنها پاسخي جز اين نداشتند که (به يکديگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون کنيد، که اينها افرادي پاکدامن هستند!»
But the answer of his people was no other except that they ~s said: Turn out Lut's followers from your town; surely they are a people who would keep pure!
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ 57
ما او و خانواده‌اش را نجات داديم، بجز همسرش که مقدر کرديم جزء باقي‌ماندگان (در آن شهر) باشد!
But We delivered him and his followers except his wife; We ordained her to be of those who remained behind.
وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ 58
سپس باراني (از سنگ) بر سر آنها بارانديم (و همگي زير آن مدفون شدند)؛ و چه بد است باران انذارشدگان!
And We rained on them a rain, and evil was the rain of those who had been warned.
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ 59
بگو: «حمد مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگان برگزيده‌اش!» آيا خداوند بهتر است يا بتهايي که همتاي او قرارمي‌دهند؟!
Say: Praise be to Allah and peace on His servants whom He has chosen: is Allah better, or what they associate (with Him)?
أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ 60
(آيا بتهايي که معبود شما هستند بهترند) يا کسي که آسمانها و زمين را آفريده؟! و براي شما از آسمان، آبي فرستاد که با آن، باغهايي زيبا و سرورانگيز رويانديم؛ شما هرگز قدرت نداشتيد درختان آن را برويانيد! آيا معبود ديگري با خداست؟! نه، بلکه آنها گروهي هستند که (از روي ناداني، مخلوقات را) همطراز (پروردگارشان) قرار مي‌دهند!
Nay, He Who created the heavens and the earth, and sent down for you water from the cloud; then We cause to grow thereby beautiful gardens; it is not possible for you that you should make the trees thereof to grow. Is there a god with Allah? Nay! they are people who deviate.
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ 61
يا کسي که زمين را مستقر و آرام قرار داد، و ميان آن نهرهايي روان ساخت، و براي آن کوه‌هاي ثابت و پابرجا ايجاد کرد، و ميان دو دريا مانعي قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند؛ با اين حال) آيا معبودي با خداست؟! نه، بلکه بيشتر آنان نمي‌دانند (و جاهلند)!
Or, Who made the earth a restingplace, and made in it rivers, and raised on it mountains and placed between the two seas a barrier. Is there a god with Allah? Nay! most of them do not know!
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ 62
يا کسي که دعاي مضطر را اجابت مي‌کند و گرفتاري را برطرف مي‌سازد، و شما را خلفاي زمين قرارمي‌دهد؛ آيا معبودي با خداست؟! کمتر متذکر مي‌شويد!
Or, Who answers the distressed one when he calls upon Him and removes the evil, and He will make you successors in the earth. Is there a god with Allah? Little is it that you mind!
أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَنْ يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ تَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ 63
يا کسي که شما را در تاريکيهاي صحرا و دريا هدايت مي‌کند، و کسي که بادها را بعنوان بشارت پيش از نزول رحمتش مي‌فرستد؛ آيا معبودي با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براي او شريک قرارمي‌دهند!
Or, Who guides you in utter darkness of the land and the sea, and Who sends the winds as good news before His mercy. Is there a god with Allah? Exalted by Allah above what they associate (with Him).
أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 64
يا کسي که آفرينش را آغاز کرد، سپس آن را تجديد مي‌کند، و کسي که شما را از آسمان و زمين روزي مي‌دهد؛ آيا معبودي با خداست؟! بگو: «دليلتان را بياوريد اگر راست مي‌گوييد!»
Or, Who originates the creation, then reproduces it and Who gives you sustenance from the heaven and the earth. Is there a god With Allah? Say: Bring your proof if you are truthful.
قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ 65
بگو: «کساني که در آسمانها و زمين هستند غيب نمي‌دانند جز خدا، و نمي‌دانند کي برانگيخته مي‌شوند!»
Say: No one in the heavens and the earth knows the unseen but Allah; and they do not know when they shall be raised.
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ 66
آنها [= مشرکان‌] اطلاع صحيحي درباره آخرت ندارند؛ بلکه در اصل آن شک دارند؛ بلکه نسبت به آن نابينايند!
Nay, their knowledge respecting the hereafter is slight and hasty; nay, they are in doubt about it; nay, they are quite blind to it
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ 67
و کافران گفتند: «آيا هنگامي که ما و پدرانمان خاک شديم، (زنده مي‌شويم و) از دل خاک بيرون مي‌آييم؟!
And those who disbelieve say: What! when we have become dust and our fathers (too), shall we certainly be brought forth?
لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 68
اين وعده‌اي است که به ما و پدرانمان از پيش داده شده؛ اينها همان افسانه‌هاي خرافي پيشينيان است!»
We have certainly been promised this, we and our fathers before; these are naught but stories of the ancients
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ 69
بگو: «در روي زمين سير کنيد و ببينيد عاقبت کار مجرمان به کجا رسيد!»
Say: Travel in the earth, then see how was the end of the guilty.
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ 70
از (تکذيب و انکار) آنان غمگين مباش، و سينه‌ات از توطئه آنان تنگ نشود!
And grieve not for them and be not distressed because of what they plan.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 71
آنها مي‌گويند: «اين وعده (عذاب که به ما مي‌دهيد) کي خواهد آمد اگر راست مي‌گوييد؟!»
And they say: When will this threat come to pass, if you are truthful?
قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ 72
بگو: «شايد پاره‌اي از آنچه درباره آن شتاب مي‌کنيد، نزديک و در کنار شما باشد!»
Say: Maybe there may have drawn near to you somewhat of that which you seek to hasten on.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ 73
مسلما پروردگار تو نسبت به مردم، فضل (و رحمت) دارد؛ ولي بيشترشان شکرگزار نيستند!
And surely your Lord is the Lord of grace to men, but most of them are not grateful.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ 74
و پروردگارت آنچه را در سينه‌هايشان پنهان مي‌دارند و آنچه را آشکار مي‌کنند بخوبي مي‌داند!
And most surely your Lord knows what their breasts conceal and what they manifest.
وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 75
و هيچ موجود پنهاني در آسمان و زمين نيست مگر اينکه در کتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بي‌پايان پروردگار) ثبت است!
And there is nothing concealed in the heaven and the earth but it is in a clear book.
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 76
اين قرآن اکثر چيزهايي را که بني اسرائيل در آن اختلاف دارند براي آنان بيان مي‌کند؛
Surely this Quran declares to the children of Israel most of what they differ in.
وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ 77
و مايه هدايت و رحمت براي مؤمنان است!
And most surely it is a guidance and a mercy for the believers.
إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ 78
پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حکم خود داوري مي‌کند؛ و اوست قادر دانا.
Surely your Lord will judge between them by his judgment, and He is the Mighty, the knowing.
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ 79
پس بر خدا توکل کن، که تو بر حق آشکار هستي!
Therefore rely on Allah; surely you are on the clear truth.
إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ 80
مسلما تو نمي‌تواني سخنت را به گوش مردگان برساني، و نمي‌تواني کران را هنگامي که روي برمي‌گردانند و پشت مي‌کنند فراخواني!
Surely you do not make the dead to hear, and you do not make the deaf to hear the call when they go back retreating.
وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ 81
و نيز نمي‌تواني کوران را از گمراهيشان برهاني؛ تو فقط ميتواني سخن خود را به گوش کساني برساني که آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند!
Nor can you be a guide to the blind out of their error; you cannot make to bear (any one) except those who believe in Our communications, so they submit.
وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ 82
و هنگامي که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبنده‌اي را از زمين براي آنها خارج مي‌کنيم که با آنان تکلم مي‌کند (و مي‌گويد) که مردم به آيات ما ايمان نمي‌آوردند.
And when the word shall come to pass against them, We shall bring forth for them a creature from the earth that shall wound them, because people did not believe in Our communications.
وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ 83
(به خاطر آور) روزي را که ما از هر امتي، گروهي را از کساني که آيات ما را تکذيب مي‌کردند محشور مي‌کنيم؛ و آنها را نگه مي‌داريم تا به يکديگر ملحق شوند!
And on the day when We will gather from every nation a party from among those who rejected Our communications, then they shall be formed into groups.
حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 84
تا زماني که (به پاي حساب) مي‌آيند، (به آنان) مي‌گويد: «آيا آيات مرا تکذيب کرديد و در صدد تحقيق برنيامديد؟! شما چه اعمالي انجام مي‌داديد؟!»
Until when they come, He will say: Did you reject My communications while you had no comprehensive knowledge of them? Or what was it that you did?
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ 85
در اين هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع مي‌شود، و آنها سخني ندارند که بگويند!
And the word shall come to pass against them because they were unjust, so they shall not speak.
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 86
يا نديدند که ما شب را براي آرامش آنها قرار داديم و روز را روشني‌بخش؟! در اين امور نشانه‌هاي روشني است براي کساني که ايمان مي‌آورند (و آماده قبول حقند).
Do they not consider that We have made the night that. they may rest therein, and the day to give light? Most surely there are signs in this for a people who believe.
وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ 87
و (به خاطر آوريد) روزي را که در «صور» دميده مي‌شود، و تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند در وحشت فرو مي‌روند، جز کساني که خدا خواسته؛ و همگي با خضوع در پيشگاه او حاضر مي‌شوند!
And on the day when the trumpet shall be blown, then those who are in the heavens and those who are in the earth shall be terrified except such as Allah please, and all shall come to him abased.
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ 88
کوه‌ها را مي‌بيني، و آنها را ساکن و جامد مي‌پنداري، در حالي که مانند ابر در حرکتند؛ اين صنع و آفرينش خداوندي است که همه چيز را متقن آفريده؛ او از کارهايي که شما انجام مي‌دهيد مسلما آگاه است!
And you see the mountains, you think them to be solid, and they shall pass away as the passing away of the cloud-- the handiwork of Allah Who has made every thing thoroughly; surely He is Aware of what you do.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ 89
کساني که کار نيکي انجام دهند پاداشي بهتر از آن خواهند داشت؛ و آنان از وحشت آن روز درامانند!
Whoever brings good, he shall have better than it; and they shall be secure from terror on the day.
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 90
و آنها که اعمال بدي انجام دهند، به صورت در آتش افکنده مي‌شوند؛ آيا جزايي جز آنچه عمل مي‌کرديد خواهيد داشت؟!
And whoever brings evil, these shall be thrown down on their faces into the fire; shall you be rewarded (for) aught except what you did?
إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَها وَ لَهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ 91
(بگو:) من مأمورم پروردگار اين شهر (مقدس مکه) را عبادت کنم، همان کسي که اين شهر را حرمت بخشيده؛ در حالي که همه چيز از آن اوست! و من مأمورم که از مسلمين باشم؛
I am commanded only that I should serve the Lord of this city, Who has made it sacred, and His are all things; and I am commanded that I should be of these who submit;
وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ 92
و اينکه قرآن را تلاوت کنم! هر کس هدايت شود بسود خود هدايت شده؛ و هر کس گمراه گردد (زيانش متوجه خود اوست؛) بگو: «من فقط از انذارکنندگانم!»
And that I should recite the Quran. Therefore whoever goes aright, he goes aright for his own soul, and whoever goes ' astray, then say: I am only one of the warners.
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 93
بگو: «حمد و ستايش مخصوص ذات خداست؛ بزودي آياتش را به شما نشان مي‌دهد تا آن را بشناسيد؛ و پروردگار تو از آنچه انجام مي‌دهيد غافل نيست!
And say: Praise be to Allah, He will show you His signs so that you shall recognize them; nor is your Lord heedless of what you do.

تذهیب
قصص
تذهیب

طسم 1
طسم!
Ta sin Mim.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ 2
اينها از آيات کتاب مبين است!
These are the verses of the Book that makes (things) clear.
نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 3
ما از داستان موسي و فرعون بحق بر تو مي‌خوانيم، براي گروهي که (طالب حقند و) ايمان مي‌آورند!
We recite to you from the account of Musa and Firon with truth for people who believe.
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ 4
فرعون در زمين برتري‌جويي کرد، و اهل آن را به گروه‌هاي مختلفي تقسيم نمود؛ گروهي را به ضعف و ناتواني مي‌کشاند، پسرانشان را سر مي‌بريد و زنانشان را (براي کنيزي و خدمت) زنده نگه مي‌داشت؛ او به يقين از مفسدان بود!
Surely Firon exalted himself in the land and made its people into parties, weakening one party from among them; he slaughtered their sons and let their women live; surely he was one of the mischiefmakers.
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ 5
ما مي‌خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم!
And We desired to bestow a favor upon those who were deemed weak in the land, and to make them the Imams, and to make them the heirs,
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ 6
و حکومتشان را در زمين پابرجا سازيم؛ و به فرعون و هامان و لشکريانشان، آنچه را از آنها [= بني اسرائيل‌] بيم داشتند نشان دهيم!
And to grant them power in the land, and to make Firon and Haman and their hosts see from them what they feared.
وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ 7
ما به مادر موسي الهام کرديم که: «او را شير ده؛ و هنگامي که بر او ترسيدي، وي را در دريا(ي نيل) بيفکن؛ و نترس و غمگين مباش، که ما او را به تو بازمي‌گردانيم، و او را از رسولان قرار مي‌دهيم!»
And We revealed to Musa's mothers, saying: Give him suck, then when you fear for him, cast him into the river and do not fear nor grieve; surely We will bring him back to you and make him one of the apostles.
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ 8
(هنگامي که مادر بفرمان خدا او را به دريا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکريانشان خطاکار بودند.
And Firon's family took him up that he might be an enemy and a grief for them; surely Firon and Haman and their hosts were wrongdoers.
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 9
همسر فرعون (چون ديد آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشيد شايد براي ما مفيد باشد، يا او را بعنوان پسر خود برگزينيم!» و آنها نمي‌فهميدند (که دشمن اصلي خود را در آغوش خويش مي‌پرورانند)!
And Firon's wife said: A refreshment of the eye to me and to you; do not slay him; maybe he will be useful to us, or we may take him for a son; and they did not perceive.
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 10
(سرانجام) قلب مادر موسي از همه چيز (جز ياد فرزندش) تهي گشت؛ و اگر دل او را (بوسيله ايمان و اميد) محکم نکرده بوديم، نزديک بود مطلب را افشا کند!
And the heart of Musa's mother was free (from anxiety) she would have almost disclosed it had We not strengthened her heart so that she might be of the believers.
وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 11
و (مادر موسي) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پيگيري کن!» او نيز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالي که آنان بي‌خبر بودند.
And she said to his sister: Follow him up. So she watched him from a distance while they did not perceive,
وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ 12
ما همه زنان شيرده را از پيش بر او حرام کرديم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد)؛ و خواهرش (که بيتابي مأموران را براي پيدا کردن دايه مشاهده کرد) گفت: «آيا شما را به خانواده‌اي راهنمايي کنم که مي‌توانند اين نوزاد را براي شما کفالت کنند و خيرخواه او باشند؟!»
And We ordained that he refused to suck any foster mother before, so she said: Shall I point out to you the people of a house who will take care of him for you, and they will be benevolent to him?
فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 13
ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند که وعده الهي حق است؛ ولي بيشتر آنان نمي‌دانند!
So We gave him back to his mother that her eye might be refreshed, and that she might no grieve, and that she might know that the promise of Allah is true, but most of them do not know.
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 14
و هنگامي که (موسي) نيرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او داديم؛ و اين گونه نيکوکاران را جزا مي‌دهيم!
And when he attained his maturity and became full grown, We granted him wisdom and knowledge; and thus do We reward those who do good (to others).
وَ دَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ 15
او به هنگامي که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را ديد که به جنگ و نزاع مشغولند؛ يکي از پيروان او بود (و از بني اسرائيل)، و ديگري از دشمنانش، آن که از پيروان او بود در برابر دشمنش از وي تقاضاي کمک نمود؛ موسي مشت محکمي بر سينه او زد و کار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد)؛ موسي گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاري است»
And he went into the city at a time of unvigilance on the part of its people, so he found therein two men fighting, one being of his party and the other of his foes, and he who was of his party cried out to him for help against him who was of his enemies, so Musa struck him with his fist and killed him. He said: This is on account of the Shaitan's doing; surely he is an enemy, openly leading astray.
قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 16
(سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خويشتن ستم کردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشيد، که او غفور و رحيم است!
He said: My Lord! surely I have done harm to myself, so do Thou protect me. So He protected him; surely He is the Forgiving, the Merciful.
قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ 17
عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتي که به من دادي، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود!»
He said: My Lord! because Thou hast bestowed a favor on me, I shall never be a backer of the guilty.
فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ 18
موسي در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌اي (و در جستجوي اخبار)؛ ناگهان ديد همان کسي که ديروز از او ياري طلبيده بود فرياد مي‌زند و از او کمک مي‌خواهد، موسي به او گفت: «تو آشکارا انسان (ماجراجو و) گمراهي هستي!»
And he was in the city, fearing, awaiting, when lo! he who had asked his assistance the day before was crying out to him for aid. Musa said to him: You are most surely one erring manifestly.
فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى أَ تُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ جَبَّاراً فِي الْأَرْضِ وَ ما تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ 19
و هنگامي که خواست با کسي که دشمن هر دوي آنها بود درگير شود و با قدرت مانع او گردد، (فريادش بلند شد،) گفت: «اي موسي مي‌خواهي! مرا بکشي همان گونه که ديروز انساني را کشتي؟! تو فقط مي‌خواهي جباري در روي زمين باشي، و نمي‌خواهي از مصلحان باشي!»
So when he desired to seize him who was an enemy to them both, he said: O Musa! do you intend to kill me as you killed a person yesterday? You desire nothing but that you should be a tyrant in the land, and you do not desire to be of those who act aright.
وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعى قالَ يا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ 20
(در اين هنگام) مردي با سرعت از دورترين نقطه شهر [= مرکز فرعونيان‌] آمد و گفت: «اي موسي! اين جمعيت براي کشتن تو به مشورت نشسته‌اند؛ فورا از شهر خارج شو، که من از خيرخواهان توام!»
And a man came running from the remotest part of the city. He said: O Musa! surely the chiefs are consulting together to slay you, therefore depart (at once); surely I am of those who wish well to you.
فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 21
موسي از شهر خارج شد در حالي که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌اي؛ عرض کرد: «پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم رهايي بخش!»
So he went forth therefrom, fearing, awaiting, (and) he said: My Lord! deliver me from the unjust people.
وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ 22
و هنگامي که متوجه جانب مدين شد گفت: «اميدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدايت کند!»
And when he turned his face towards Madyan, he said: Maybe my Lord will guide me in the right path.
وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ 23
و هنگامي که به (چاه) آب مدين رسيد، گروهي از مردم را در آنجا ديد که چهارپايان خود را سيراب مي‌کنند؛ و در کنار آنان دو زن را ديد که مراقب گوسفندان خويشند (و به چاه نزديک نمي‌شوند؛ موسي) به آن دو گفت: «کار شما چيست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمي‌دهيد؟!)» گفتند: «ما آنها را آب نمي‌دهيم تا چوپانها همگي خارج شوند؛ و پدر ما پيرمرد کهنسالي است (و قادر بر اين کارها نيست.)!»
And when he came to the water of Madyan, he found on it a group of men watering, and he found besides them two women keeping back (their flocks). He said: What is the matter with you? They said: We cannot water until the shepherds take away (their sheep) from the water, and our father is a very old man.
فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ 24
موسي براي (گوسفندان) آن دو آب کشيد؛ سپس رو به سايه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خير و نيکي بر من فرستي، به آن نيازمندم!»
So he watered (their sheep) for them, then went back to the shade and said: My Lord! surely I stand in need of whatever good Thou mayest send down to me.
فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 25
ناگهان يکي از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالي که با نهايت حيا گام برمي‌داشت، گفت: «پدرم از تو دعوت مي‌کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که براي ما انجام دادي به تو بپردازد.» هنگامي که موسي نزد او [= شعيب‌] آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات يافتي!»
Then one of the two women came to him walking bashfully. She said: My father invites you that he may give you the reward of your having watered for us. So when he came to him and gave to him the account, he said: Fear not, you are secure from the unjust people.
قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ 26
يکي از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن، زيرا بهترين کسي را که مي‌تواني استخدام کني آن کسي است که قوي و امين باشد (و او همين مرد است)!»
Said one of them: O my father! employ him, surely the best of those that you can employ is the strong man, the faithful one.
قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ 27
(شعيب) گفت: «من مي‌خواهم يکي از اين دو دخترم را به همسري تو درآورم به اين شرط که هشت سال براي من کار کني؛ و اگر آن را تا ده سال افزايش دهي، محبتي از ناحيه توست؛ من نمي‌خواهم کار سنگيني بر دوش تو بگذارم؛ و ان شاء الله مرا از صالحان خواهي يافت»
He said: I desire to marry one of these two daughters of mine to you on condition that you should serve me for eight years; but if you complete ten, it will be of your own free will, and I do not wish to be hard to you; if Allah please, you will find me one of the good.
قالَ ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ وَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ 28
(موسي) گفت: «(مانعي ندارد،) اين قراردادي ميان من و تو باشد؛ البته هر کدام از اين دو مدت را انجام دهم ستمي بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما مي‌گوييم گواه است!»
He said: This shall be (an agreement) between me and you; whichever of the two terms I fulfill, there shall be no wrongdoing to me; and Allah is a witness of what we say.
فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ 29
هنگامي که موسي مدت خود را به پايان رسانيد و همراه خانواده‌اش (از مدين به سوي مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشي ديد! به خانواده‌اش گفت: «درنگ کنيد که من آتشي ديدم! (مي‌روم) شايد خبري از آن براي شما بياورم، يا شعله‌اي از آتش تا با آن گرم شويد!»
So when Musa had fulfilled the term, and he journeyed with his family, he perceived on this side of the mountain a fire. He said to his family: Wait, I have seen a fire, maybe I will bring to you from it some news or a brand of fire, so that you may warm yourselves.
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 30
هنگامي که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست دره، در آن سرزمين پر برکت، از ميان يک درخت ندا داده شد که: «اي موسي! منم خداوند، پروردگار جهانيان!
And when he came to it, a voice was uttered from the right side of the valley in the blessed spot of the bush, saying: O Musa! surely I am Allah, the Lord of the worlds.
وَ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ 31
عصايت را بيفکن!» هنگامي که (عصا را افکند و) ديد همچون ماري با سرعت حرکت مي‌کند، ترسيد و به عقب برگشت، و حتي پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستي!
And saying: Cast down you staff. So when he saw it in motion as if it were a serpent, he turned back retreating, and did not return. O Musa! come forward and fear not; surely you are of those who are secure;
اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ 32
دستت را در گريبان خود فروبر، هنگامي که خارج مي‌شود سفيد و درخشنده است بدون عيب و نقص؛ و دستهايت را بر سينه‌ات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! اين دو [= معجزه عصا و يد بيضا] برهان روشن از پروردگارت بسوي فرعون و اطرافيان اوست، که آنان قوم فاسقي هستند!»
Enter your hand into the opening of your bosom, it will come forth white without evil, and draw your hand to yourself to ward off fear: so these two shall be two arguments from your Lord to Firon and his chiefs, surely they are a transgressing people.
قالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ 33
عرض کرد: «پروردگارا! من يک تن از آنان را کشته‌ام؛ مي‌ترسم مرا به قتل برسانند!
He said: My Lord! surely I killed one of them, so I fear lest they should slay me;
وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ 34
و برادرم هارون زبانش از من فصيحتر است؛ او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق کند؛ مي‌ترسم مرا تکذيب کنند!»
And my brother, Haroun, he is more eloquent of tongue than I, therefore send him with me as an aider, verifying me: surely I fear that they would reject me.
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ 35
فرمود: «بزودي بازوان تو را بوسيله برادرت محکم (و نيرومند) مي‌کنيم، و براي شما سلطه و برتري قرارمي‌دهيم؛ و به برکت آيات ما، بر شما دست نمي‌يابند؛ شما و پيروانتان پيروزيد!»
He said: We will strengthen your arm with your brother, and We will give you both an authority, so that they shall not reach you; (go) with Our signs; you two and those who follow you shall be uppermost.
فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرىً وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ 36
هنگامي که موسي معجزات روشن ما را براي آنان آورد، گفتند: «اين چيزي جز سحر نيست که بدروغ به خدا بسته شده؛ ما هرگز چنين چيزي را در نياکان خود نشنيده‌ايم!»
So when Musa came to them with Our clear signs, they said: This is nothing but forged enchantment, and we never heard of it amongst our fathers of old.
وَ قالَ مُوسى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ 37
موسي گفت: «پروردگارم از حال کساني که هدايت را از نزد او آورده‌اند، و کساني که عاقبت نيک سرا(ي دنيا و آخرت) از آن آنهاست آگاهتر است! مسلما ظالمان رستگار نخواهند شد!»
And Musa said: My Lord knows best who comes with guidance from Him, and whose shall be the good end of the abode; surely the unjust shall not be successful.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ 38
فرعون گفت: «اي جمعيت اشراف! من خدايي جز خودم براي شما سراغ ندارم. (اما براي تحقيق بيشتر،) اي هامان، برايم آتشي بر گل بيفروز (و آجرهاي محکم بساز)، و براي من برج بلندي ترتيب ده تا از خداي موسي خبر گيرم؛ هر چند من گمان مي‌کنم او از دروغگويان است!»
And Firon said: O chiefs! I do not know of any god for you besides myself; therefore kindle a fire for me, O Haman, for brick, then prepare for me a lofty building so that I may obtain knowledge of Musa's god, and most surely I think him to be one of the liars.
وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ 39
(سرانجام) فرعون و لشکريانش بدون حق در زمين استکبار کردند، و پنداشتند بسوي ما بازگردانده نمي‌شوند!
And he was unjustly proud in the land, he and his hosts, and they deemed that they would not be brought back to Us.
فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ 40
ما نيز او و لشکريانش را گرفتيم و به دريا افکنديم؛ اکنون بنگر پايان کار ظالمان چگونه بود!
So We caught hold of him and his hosts, then We cast them into the sea, and see how was the end of the unjust.
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ 41
و آنان [= فرعونيان‌] را پيشواياني قرار داديم که به آتش (دوزخ) دعوت مي‌کنند؛ و روز رستاخيز ياري نخواهند شد!
And We made them Imams who call to the fire, and on the day of resurrection they shall not be assisted.
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ 42
و در اين دنيا نيز لعنتي بدنبال آنان قرار داديم؛ و روز قيامت از زشت‌رويانند!
And We caused a curse to follow them in this world, and on the day of resurrection they shall be of those made to appear hideous.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 43
و ما به موسي کتاب آسماني داديم بعد از آنکه اقوام قرون نخستين را هلاک نموديم؛ کتابي که براي مردم بصيرت‌آفرين بود، و مايه هدايت و رحمت؛ شايد متذکر شوند!
And certainly We gave Musa the Book after We had destroyed the former generations, clear arguments for men and a guidance and a mercy, that they may be mindful.
وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ 44
تو در جانب غربي نبودي هنگامي که ما فرمان نبوت را به موسي داديم؛ و تو از شاهدان نبودي (در آن هنگام که معجزات را در اختيار موسي گذارديم)!
And you were not on the western side when We revealed to Musa the commandment, and you were not among the witnesses;
وَ لكِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَ ما كُنْتَ ثاوِياً فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ لكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ 45
ولي ما اقوامي را در اعصار مختلف خلق کرديم، و زمانهاي طولاني بر آنها گذشت (که آثار انبيا از دلهايشان محو شد؛ پس تو را با کتاب آسمانيت فرستاديم)! تو هرگز در ميان مردم مدين اقامت نداشتي تا (از وضع آنان آگاه باشي و) آيات ما را براي آنها [= مشرکان مکه‌] بخواني، ولي ما بوديم که تو را فرستاديم (و اين آيات را در اختيارت قرار داديم)!
But We raised up generations, then life became prolonged to them; and you were not dwelling among the people of Madyan, reciting to them Our communications, but We were the senders.
وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا وَ لكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 46
تو در کنار طور نبودي زماني که ما ندا داديم؛ ولي اين رحمتي از سوي پروردگارت بود (که اين اخبار را در اختيار تو نهاد) تا بوسيله آن قومي را انذار کني که پيش از تو هيچ انذارکننده‌اي براي آنان نيامده است؛ شايد متذکر شوند!
And you were not on this side of the mountain when We called, but a mercy from your Lord that you may warn a people to whom no warner came before you, that they may be mindful.
وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 47
هرگاه (پيش از فرستادن پيامبري) مجازات و مصيبتي بر اثر اعمالشان به آنان مي‌رسيد، مي‌گفتند: «پروردگارا! چرا رسولي براي ما نفرستادي تا از آيات تو پيروي کنيم و از مؤمنان باشيم؟!»
And were it not that there should befall them a disaster for what their hands have sent before, then they should say: Our Lord! why didst Thou not send to us an apostle so that we should have followed Thy communications and been of the believers!
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى مِنْ قَبْلُ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ 48
ولي هنگامي که حق از نزد ما براي آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چيزي که به موسي داده شد به اين پيامبر داده نشده است؟!» مگر بهانه‌جوياني همانند آنان، معجزاتي را که در گذشته به موسي داده شد، انکار نکردند و گفتند: «اين دو نفر [= موسي و هارون‌] دو ساحرند که دست به دست هم داده‌اند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر دو کافريم»؟!
But (now) when the truth has come to them from Us, they say: Why is he not given the like of what was given to Musa? What! did they not disbelieve in what Musa was given before? They say: Two magicians backing up each other; and they say: Surely we are unbelievers in all.
قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 49
بگو: «اگر راست مي‌گوييد (که تورات و قرآن از سوي خدا نيست)، کتابي هدايت‌بخش‌تر از اين دو از نزد خدا بياوريد، تا من از آن پيروي کنم!»
Say: Then bring some (other) book from Allah which is a better guide than both of them, (that) I may follow it, if you are truthful.
فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 50
اگر اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان که آنان تنها از هوسهاي خود پيروي مي‌کنند! و آيا گمراهتر از آن کس که پيروي هواي نفس خويش کرده و هيچ هدايت الهي را نپذيرفته، کسي پيدا مي‌شود؟! مسلما خداوند قوم ستمگر را هدايت نمي‌کند!
But if they do not answer you, then know that they only follow their low desires; and who is more erring than he who follows his low desires without any guidance from Allah? Surely Allah does not guide the unjust people.
وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 51
ما آيات قرآن را يکي پس از ديگري براي آنان آورديم شايد متذکر شوند!
And certainly We have made the word to reach them so that they may be mindful.
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ 52
کساني که قبلا کتاب آسماني به آنان داده‌ايم به آن [= قرآن‌] ايمان مي‌آورند!
(As to) those whom We gave the Book before it, they are believers in it.
وَ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ 53
و هنگامي که بر آنان خوانده شود مي‌گويند: «به آن ايمان آورديم؛ اينها همه حق است و از سوي پروردگار ماست؛ ما پيش از اين هم مسلمان بوديم!»
And when it is recited to them they say: We believe in it surely it is the truth from our Lord; surely we were submitters before this.
أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ 54
آنها کساني هستند که بخاطر شکيباييشان، اجر و پادششان را دو بار دريافت مي‌دارند؛ و بوسيله نيکيها بديها را دفع مي‌کنند؛ و از آنچه به آنان روزي داده‌ايم انفاق مي‌نمايند؛
These shall be granted their reward twice, because they are steadfast and they repel evil with good and spend out of what We have given them.
وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ 55
و هرگاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روي مي‌گردانند و مي‌گويند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان؛ سلام بر شما (سلام وداع)؛ ما خواهان جاهلان نيستيم!»
And when they hear idle talk they turn aside from it and say: We shall have our deeds and you shall have your deeds; peace be on you, we do not desire the ignorant.
إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ 56
تو نمي‌تواني کسي را که دوست داري هدايت کني؛ ولي خداوند هر کس را بخواهد هدايت مي‌کند؛ و او به هدايت يافتگان آگاهتر است!
Surely you cannot guide whom you love, but Allah guides whom He pleases, and He knows best the followers of the right way.
وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 57
آنها گفتند: «ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم، ما را از سرزمينمان مي‌ربايند!» آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم که ثمرات هر چيزي (از هر شهر و دياري) بسوي آن آورده مي‌شود؟! رزقي است از جانب ما؛ ولي بيشتر آنان نمي‌دانند!
And they say: If we follow the guidance with you, we shall be carried off from our country. What! have We not settled them in a safe, sacred territory to which fruits of every kind shall be drawn?-- a sustenance from Us; but most of them do not know.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَها فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلاَّ قَلِيلاً وَ كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ 58
و چه بسيار از شهرها و آباديهايي را که بر اثر فراواني نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک کرديم! اين خانه‌هاي آنهاست (که ويران شده)، و بعد از آنان جز اندکي کسي در آنها سکونت نکرد؛ و ما وارث آنان بوديم!
And how many a town have We destroyed which exulted in its means of subsistence, so these are their abodes, they have not been dwelt in after them except a little, and We are the inheritors,
وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ 59
و پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاک نمي‌کرد تا اينکه در کانون آنها پيامبري مبعوث کند که آيات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آباديها و شهرها را هلاک نکرديم مگر آنکه اهلش ظالم بودند!
And your Lord never destroyed the towns until He raised in their metropolis an apostle, reciting to them Our communications, and We never destroyed the towns except when their people were unjust.
وَ ما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زِينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ 60
آنچه به شما داده شده، متاع زندگي دنيا و زينت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است؛ آيا انديشه نمي‌کنيد؟!
And whatever things you have been given are only a provision of this world's life and its adornment, and whatever is with Allah is better and more lasting; do you not then understand?
أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ 61
آيا کسي که به او وعده نيکو داده‌ايم و به آن خواهد رسيد، همانند کسي است که متاع زندگي دنيا به او داده‌ايم سپس روز قيامت (براي حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟!
Is he to whom We have promised a goodly promise which he shall meet with like him whom We have provided with the provisions of this world's life, then on the day of resurrection he shall be of those who are brought up?
وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ 62
روزي را (به خاطر بياوريد) که خداوند آنان را ندا ميدهد و ميگويد: «کجا هستند همتاياني که براي من مي‌پنداشتيد؟!»
And on the day when He will call them and say: Where are those whom you deemed to be My associates?
قالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنا أَغْوَيْناهُمْ كَما غَوَيْنا تَبَرَّأْنا إِلَيْكَ ما كانُوا إِيَّانا يَعْبُدُونَ 63
گروهي (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است ميگويند: «پروردگارا! ما اينها [= عابدان‌] را گمراه کرديم؛ (آري) ما آنها را گمراه کرديم همان‌گونه که خودمان گمراه شديم؛ ما از آنان به سوي تو بيزاري مي‌جوييم؛ آنان در حقيقت ما را نمي‌پرستيدند (بلکه هواي نفس خود را پرستش مي‌کردند)!»
Those against whom the sentence has become confirmed will say: Our Lord! these are they whom we caused to err; we caused them to err as we ourselves did err; to Thee we declare ourselves to be clear (of them); they never served Us.
وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ رَأَوُا الْعَذابَ لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ 64
و به آنها [= عابدان‌] گفته مي‌شود: «معبودهايتان را که همتاي خدا مي‌پنداشتيد بخوانيد (تا شما را ياري کنند)!» معبودهايشان را مي‌خوانند، ولي جوابي به آنان نمي‌دهند! و (در اين هنگام) عذاب الهي را (با چشم خود) مي‌بينند، و آرزو مي‌کنند اي کاش هدايت يافته بودند!
And it will be said: Call your associate-gods. So they will call upon them, but they will not answer them, and they shall see the punishment; would that they had followed the right way!
وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ 65
(به خاطر آوريد) روزي را که خداوند آنان را ندا مي‌دهد و مي‌گويد: «چه پاسخي به پيامبران (من) گفتيد؟!»
And on the day when He shall call them and say: What was the answer you gave to the apostles?
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ 66
در آن روز، همه اخبار به آنان پوشيده مي‌ماند، (حتي نمي‌توانند) از يکديگر سؤالي کنند!
Then the pleas shall become obscure to them on that day, so they shall not ask each other.
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ 67
اما کسي که توبه کند، و ايمان آورد و عمل صالحي انجام دهد، اميد است از رستگاران باشد!
But as to him who repents and believes and does good, maybe he will be among the successful:
وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 68
پروردگار تو هر چه بخواهد مي‌آفريند، و هر چه بخواهد برمي‌گزيند؛ آنان (در برابر او) اختياري ندارند؛ منزه است خداوند، و برتر است از همتاياني که براي او قائل مي‌شوند!
And your Lord creates and chooses whom He pleases; to choose is not theirs; glory be to Allah, and exalted be He above what they associate (with Him).
وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ 69
و پروردگار تو مي‌داند آنچه را که سينه‌هايشان پنهان مي‌دارد و آنچه را آشکار مي‌سازند!
And your Lord knows what their breasts conceal and what they manifest.
وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 70
و او خدايي است که معبودي جز او نيست؛ ستايش براي اوست در اين جهان و در جهان ديگر؛ حاکميت (نيز) از آن اوست؛ و همه شما به سوي او بازگردانده مي‌شويد!
And He is Allah, there is no god but He! All praise is due to Him in this (life) and the hereafter, and His is the judgment, and to Him you shall be brought back.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ 71
بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند شب را تا قيامت بر شما جاودان سازد، آيا معبودي جز خدا مي‌تواند روشنايي براي شما بياورد؟! آيا نمي‌شنويد؟!»
Say: Tell me, if Allah were to make the night to continue incessantly on you till the day of resurrection, who is the god besides Allah that could bring you light? Do you not then hear?
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ 72
بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غير از خداست که شبي براي شما بياورد تا در آن آرامش يابيد؟ آيا نمي‌بينيد؟!»
Say: Tell me, if Allah were to make the day to continue incessantly on you till the day of resurrection, who is the god besides Allah that could bring you the night in which you take rest? Do you not then see?
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 73
و از رحمت اوست که براي شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشيد و هم براي بهره‌گيري از فضل خدا تلاش کنيد، و شايد شکر نعمت او را بجا آوريد!
And out of His mercy He has made for you the night and the day, that you may rest therein, and that you may seek of His grace, and that you may give thanks.
وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ 74
(به خاطر آوريد) روزي را که آنها را ندا مي‌دهد و مي‌گويد: «کجايند همتاياني که براي من مي‌پنداشتيد؟!»
And on the day when He shall call them and say: Where are those whom you deemed to be My associates?
وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 75
(در آن روز) از هر امتي گواهي برمي‌گزينيم و (به مشرکان) مي‌گوييم: «دليل خود را بياوريد!» اما آنها مي‌دانند که حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا مي‌بستند از (نظر) آنها گم خواهد شد!
And We will draw forth from among every nation a witness and say: Bring your proof; then shall they know that the truth is Allah's, and that which they forged shall depart from them.
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ 76
قارون از قوم موسي بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بوديم که حمل کليدهاي آن براي يک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آوريد) هنگامي را که قومش به او گفتند: «اين همه شادي مغرورانه مکن، که خداوند شادي‌کنندگان مغرور را دوست نمي‌دارد!
Surely Qaroun was of the people of Musa, but he rebelled against them, and We had given him of the treasures, so much so that his hoards of wealth would certainly weigh down a company of men possessed of great strength. When his people said to him: Do not exult, surely Allah does not love the exultant;
وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ 77
و در آنچه خدا به تو داده، سراي آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنيا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نيکي کرده نيکي کن؛ و هرگز در زمين در جستجوي فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
And seek by means of what Allah has given you the future abode, and do not neglect your portion of this world, and do good (to others) as Allah has done good to you, and do not seek to make mischief in the land, surely Allah does not love the mischief-makers.
قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ 78
(قارون) گفت: «اين ثروت را بوسيله دانشي که نزد من است به دست آورده‌ام!» آيا او نمي‌دانست که خداوند اقوامي را پيش از او هلاک کرد که نيرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامي که عذاب الهي فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمي‌شوند.
He said: I have been given this only on account of the knowledge I have. Did he not know that Allah had destroyed before him of the generations those who were mightier in strength than he and greater in assemblage? And the guilty shall not be asked about their faults.
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ 79
(روزي قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگي دنيا بودند گفتند: «اي کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستي که او بهره عظيمي دارد!»
So he went forth to his people in his finery. Those who desire this world's life said: O would that we had the like of what Qaroun is given; most surely he is possessed of mighty good fortune.
وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ 80
اما کساني که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «واي بر شما ثواب الهي براي کساني که ايمان آورده‌اند و عمل صالح انجام مي‌دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دريافت نمي‌کنند.»
And those who were given the knowledge said: Woe to you! Allah's reward is better for him who believes and does good, and none is made to receive this except the patient.
فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ 81
سپس ما، او و خانه‌اش را در زمين فرو برديم، و گروهي نداشت که او را در برابر عذاب الهي ياري کنند، و خود نيز نمي‌توانست خويشتن را ياري دهد.
Thus We made the earth to swallow up him and his abode; so he had no body of helpers to assist him against Allah nor was he of those who can defend themselves.
وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ 82
و آنها که ديروز آرزو مي‌کردند بجاي او باشند (هنگامي که اين صحنه را ديدند) گفتند: «واي بر ما! گويي خدا روزي را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مي‌دهد يا تنگ مي‌گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مي برد! اي واي گويي کافران هرگز رستگار نمي‌شوند!
And those who yearned for his place only the day before began to say: Ah! (know) that Allah amplifies and straitens the means of subsistence for whom He pleases of His servants; had not Allah been gracious to us, He would most surely have abased us; ah! (know) that the ungrateful are never successful.
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ 83
(آري،) اين سراي آخر تو را (تنها) براي کساني قرارمي‌دهيم که اراده برتري‌جويي در زمين و فساد را ندارند؛ و عاقبت نيک براي پرهيزگاران است!
(As for) that future abode, We assign it to those who have no desire to exalt themselves in the earth nor to make mischief and the good end is for those who guard (against evil)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 84
کسي که کار نيکي انجام دهد، براي او پاداشي بهتر از آن است؛ و به کساني که کارهاي بد انجام دهند، مجازات بدکاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود.
Whoever brings good, he shall have better than it, and whoever brings evil, those who do evil shall not be rewarded (for) aught except what they did.
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 85
آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جايگاهت [= زادگاهت‌] بازمي‌گرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر مي‌داند چه کسي (برنامه) هدايت آورده، و چه کسي در گمراهي آشکار است!»
Most surely He Who has made the Quran binding on you will bring you back to the destination. Say: My Lord knows best him who has brought the guidance and him who is in manifest error.
وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ 86
و تو هرگز اميد نداشتي که اين کتاب آسماني به تو القا گردد؛ ولي رحمت پروردگارت چنين ايجاب کرد! اکنون که چنين است، هرگز از کافران پشتيباني مکن!
And you did not expect that the Book would be inspired to you, but it is a mercy from your Lord, therefore be not a backer-up of the unbelievers.
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 87
و هرگز (آنها) تو را از آيات خداوند، بعد از آنکه بر تو نازل گشت، بازندارند! و بسوي پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش!
And let them not turn you aside from the communications of Allah after they have been revealed to you, and call (men) to your Lord and be not of the polytheists.
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 88
معبود ديگري را با خدا مخوان، که هيچ معبودي جز او نيست؛ همه چيز جز ذات (پاک) او فاني مي‌شود؛ حاکميت تنها از آن اوست؛ و همه بسوي او بازگردانده مي شويد!
And call not with Allah any other god; there is no god but He, every thing is perishable but He; His is the judgment, and to Him you shall be brought back.

تذهیب
عنکبوت
تذهیب

الم 1
الم‌
Alif Lam Mim.
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ 2
آيا مردم گمان کردند همين که بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مي‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟!
Do men think that they will be left alone on saying, We believe, and not be tried?
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ 3
ما کساني را که پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مي‌کنيم)؛ بايد علم خدا درباره کساني که راست مي‌گويند و کساني که دروغ مي‌گويند تحقق يابد!
And certainly We tried those before them, so Allah will certainly know those who are true and He will certainly know the liars.
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ 4
آيا کساني که اعمال بد انجام مي‌دهند گمان کردند بر قدرت ما چيره خواهند شد؟! چه بد داوري مي‌کنند!
Or do they who work evil think that they will escape Us? Evil is it that they judge!
مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 5
کسي که اميد به لقاء الله (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او بکوشد!) زيرا سرآمدي را که خدا تعيين کرده فرامي‌رسد؛ و او شنوا و داناست!
Whoever hopes to meet Allah, the term appointed by Allah will then most surely come; and He is the Hearing, the Knowing.
وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ 6
کسي که جهاد و تلاش کند، براي خود جهاد مي‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانيان بي نياز است.
And whoever strives hard, he strives only for his own soul; most surely Allah is Self-sufficient, above (need of) the worlds.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ 7
و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادند، گناهان آنان را مي‌پوشانيم (و مي‌بخشيم) و آنان را به بهترين اعمالي که انجام مي‌دادند پاداش مي‌دهيم.
And (as for) those who believe and do good, We will most certainly do away with their evil deeds and We will most certainly reward them the best of what they did.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 8
ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که براي من همتايي قائل شوي که به آن علم نداري، از آنها پيروي مکن! بازگشت شما به سوي من است، و شما را از آنچه انجام مي‌داديد با خبر خواهم ساخت!
And We have enjoined on man goodness to his parents, and if they contend with you that you should associate (others) with Me, of which you have no knowledge, do not obey them, to Me is your return, so I will inform you of what you did.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ 9
و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهيم کرد!
And (as for) those who believe and do good, We will most surely cause them to enter among the good.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ 10
و از مردم کساني هستند که مي‌گويند: «به خدا ايمان آورده‌ايم!» اما هنگامي که در راه خدا شکنجه و آزار مي‌بينند، آزار مردم را همچون عذاب الهي مي‌شمارند (و از آن سخت وحشت مي‌کنند)؛ ولي هنگامي که پيروزي از سوي پروردگارت (براي شما) بيايد، مي‌گويند: «ما هم با شما بوديم (و در اين پيروزي شريکيم)»!! آيا خداوند به آنچه در سينه‌هاي جهانيان است آگاه‌تر نيست؟!
And among men is he who says: We believe in Allah; but when he is persecuted in (the way of) Allah he thinks the persecution of men to be as the chastisement of Allah; and if there come assistance from your Lord, they would most certainly say: Surely we were with you. What! is not Allah the best knower of what is in the breasts of mankind.
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ 11
مسلما خداوند مؤمنان را مي‌شناسد، و به يقين منافقان را (نيز) مي‌شناسد.
And most certainly Allah will know those who believe and most certainly He will know the hypocrites.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 12
و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پيروي کنيد، (و اگر گناهي دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهيم گرفت!» آنان هرگز چيزي از گناهان اينها را بر دوش نخواهند گرفت؛ آنان به يقين دروغگو هستند!
And those who disbelieve say to those who believe: Follow our path and we will bear your wrongs. And never shall they be the bearers of any of their wrongs; most surely they are liars.
وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ 13
آنها بار سنگين (گناهان) خويش را بر دوش مي‌کشند، و (همچنين) بارهاي سنگين ديگري را اضافه بر بارهاي سنگين خود؛ و روز قيامت به يقين از تهمتهائي که مي‌بستند سؤال خواهند شد!
And most certainly they shall carry their own burdens, and other burdens with their own burdens, and most certainly they shall be questioned on the resurrection day as to what they forged.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ 14
و ما نوح را بسوي قومش فرستاديم؛ و او را در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد؛ اما سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فراگرفت در حالي که ظالم بودند.
And certainly We sent Nuh to his people, so he remained among them a thousand years save fifty years. And the deluge overtook them, while they were unjust.
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ 15
ما او و سرنشينان کشتي را رهايي بخشيديم، و آن را آيتي براي جهانيان قرار داديم!
So We delivered him and the inmates of the ark, and made it a sign to the nations.
وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 16
ما ابراهيم را (نيز) فرستاديم، هنگامي که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنيد و از (عذاب) او بپرهيزيد که اين براي شما بهتر است اگر بدانيد!
And (We sent) Ibrahim, when he said to his people: Serve Allah and be careful of (your duty to) Him; this is best for you, if you did but know:
إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 17
شما غير از خدا فقط بتهايي (از سنگ و چوب) را مي‌پرستيد و دروغي به هم مي‌بافيد؛ آنهايي را که غير از خدا پرستش مي‌کنيد، مالک هيچ رزقي براي شما نيستند؛ روزي را تنها نزد خدا بطلبيد و او را پرستش کنيد و شکر او را بجا آوريد که بسوي او بازگشت داده مي‌شويد!
You only worship idols besides Allah and you create a lie surely they whom you serve besides Allah do not control for you any sustenance, therefore seek the sustenance from Allah and serve Him and be grateful to Him; to Him you shall be brought back.
وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ 18
اگر شما (مرا) تکذيب کنيد (جاي تعجب نيست)، امتهايي پيش از شما نيز (پيامبرانشان را) تکذيب کردند؛ وظيفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نيست».
And if you reject (the truth), nations before you did indeed reject (the truth); and nothing is incumbent on the apostle but a plain delivering (of the message).
أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 19
آيا آنان نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مي‌کند، سپس بازمي‌گرداند؟! اين کار براي خدا آسان است!
What! do they not consider how Allah originates the creation, then reproduces it? Surely that is easy to Allah.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 20
بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همين‌گونه) جهان آخرت را ايجاد مي‌کند؛ يقينا خدا بر هر چيز توانا است!
Say: Travel in the earth and see how He makes the first creation, then Allah creates the latter creation; surely Allah has power over all things.
يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَرْحَمُ مَنْ يَشاءُ وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُونَ 21
هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مي‌کند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرارمي‌دهد؛ و شما را به سوي او بازمي‌گردانند.
He punishes whom He pleases and has mercy on whom He pleases, and to Him you shall be turned back.
وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 22
شما هرگز نمي‌توانيد بر اراده خدا چيره شويد و از حوزه قدرت او در زمين و آسمان بگريزيد؛ و براي شما جز خدا، ولي و ياوري نيست!»
And you shall not escape in the earth nor in the heaven, and you have neither a protector nor a helper besides Allah.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 23
کساني که به آيات خدا و ديدار او کافر شدند، از رحمت من مأيوسند؛ و براي آنها عذاب دردناکي است!
And (as to) those who disbelieve in the communications of Allah and His meeting, they have despaired of My mercy, and these it is that shall have a painful punishment.
فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 24
اما جواب قوم او [= ابراهيم‌] جز اين نبود که گفتند: «او را بکشيد يا بسوزانيد!» ولي خداوند او را از آتش رهايي بخشيد؛ در اين ماجرا نشانه‌هايي است براي کساني که ايمان مي‌آورند.
So naught was the answer of his people except that they said: Slay him or burn him; then Allah delivered him from the fire; most surely there are signs in this for a people who believe.
وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ 25
(ابراهيم) گفت: «شما غير از خدا بتهايي براي خود انتخاب کرده‌ايد که مايه دوستي و محبت ميان شما در زندگي دنيا باشد؛ سپس روز قيامت از يکديگر بيزاري مي‌جوييد و يکديگر را لعن مي‌کنيد؛ و جايگاه (همه) شما آتش است و هيچ يار و ياوري براي شما نخواهد بود!»
And he said: You have only taken for yourselves idols besides Allah by way of friendship between you in this world's life, then on the resurrection day some of you shall deny others, and some of you shall curse others, and your abode is the fire, and you shall not have any helpers.
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 26
و لوط به او [= ابراهيم‌] ايمان آورد، و (ابراهيم) گفت: «من بسوي پروردگارم هجرت مي‌کنم که او صاحب قدرت و حکيم است!»
And Lut believed in Him, and he said: I am fleeing to my Lord, surely He is the Mighty, the Wise.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ 27
و (در اواخر عمر،) اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و نبوت و کتاب آسماني را در دودمانش قرار داديم و پاداش او را در دنيا داديم و او در آخرت از صالحان است!
And We granted him Ishaq and Yaqoub, and caused the prophethood and the book to remain in his seed, and We gave him his reward in this world, and in the hereafter he will most surely be among the good.
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ 28
و لوط را فرستاديم هنگامي که به قوم خود گفت: «شما عمل بسيار زشتي انجام مي‌دهيد که هيچ يک از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است!
And (We sent) Lut when he said to his people: Most surely you are guilty of an indecency which none of the nations has ever done before you;
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 29
آيا شما به سراغ مردان مي‌رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مي‌کنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مي‌دهيد؟! «اما پاسخ قومش جز اين نبود که گفتند:» اگر راست مي‌گويي عذاب الهي را براي ما بياور!
What! do you come to the males and commit robbery on the highway, and you commit evil deeds in your assemblies? But nothing was the answer of his people except that they said: Bring on us Allah's punishment, if you are one of the truthful.
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ 30
(لوط) عرض کرد: «پروردگارا! مرا در برابر اين قوم تبهکار ياري فرما!»
He said: My Lord! help me against the mischievous people.
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ 31
و هنگامي که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براي ابراهيم آوردند، گفتند: «ما اهل اين شهر و آبادي را [و به شهرهاي قوم لوط اشاره کردند] هلاک خواهيم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند!»
And when Our apostles came to Ibrahim with the good news, they said: Surely we are going to destroy the people of this town, for its people are unjust.
قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ 32
(ابراهيم) گفت: «در اين آبادي لوط است!» گفتند: «ما به کساني که در آن هستند آگاهتريم! او و خانواده‌اش را نجات مي‌دهيم؛ جز همسرش که در ميان قوم (گنهکار) باقي خواهد ماند.»
He said: Surely in it is Lut. They said: We know well who is in it; we shall certainly deliver him and his followers, except his wife; she shall be of those who remain behind.
وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ 33
هنگامي که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از ديدن آنها بدحال و دلتنگ شد؛ گفتند: «نترس و غمگين مباش، ما تو و خانواده‌ات را نجات خواهيم داد، جز همسرت که در ميان قوم باقي مي‌ماند.
And when Our apostles came to Lut he was grieved on account of them, and he felt powerless (to protect) them; and they said: Fear not, nor grieve; surely we will deliver you and your followers, except your wife; she shall be of those who remain behind.
إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ 34
ما بر اهل اين شهر و آبادي به خاطر گناهانشان، عذابي از آسمان فرو خواهيم ريخت!»
Surely We will cause to come down upon the people of this town a punishment from heaven, because they transgressed.
وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 35
و از اين آبادي نشانه روشني (و درس عبرتي) براي کساني که مي‌انديشند باقي گذارديم!
And certainly We have left a clear sign of it for a people who understand.
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ 36
و ما بسوي «مدين»، برادرشان «شعيب» را فرستاديم؛ گفت: «اي قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نکنيد!»
And to Madyan (We sent) their brother Shuaib, so he said: O my people! serve Allah and fear the latter day and do not act corruptly in the land, making mischief.
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ 37
(ولي) آنها او را تکذيب کردند، و به اين سبب زلزله آنان را فراگرفت، و بامدادان در خانه‌هاي خود به رو در افتاده و مرده بودند!
But they rejected him, so a severe earthquake overtook them, and they became motionless bodies in their abode.
وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ 38
ما طايفه «عاد» و «ثمود» را نيز (هلاک کرديم)، و مساکن (ويران شده) آنان براي شما آشکار است؛ شيطان اعمالشان را براي آنان آراسته بود، از اين رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالي که بينا بودند.
And (We destroyed) Ad and Samood, and from their dwellings (this) is apparent to you indeed; and the Shaitan made their deeds fair-seeming to them, so he kept them back from the path, though they were endowed with intelligence and skill,
وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ 39
و «قارون» و «فرعون» و «هامان» را نيز هلاک کرديم؛ موسي با دلايل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمين برتري جويي کردند، ولي نتوانستند بر خدا پيشي گيرند!
And (We destroyed) Qaroun and Firon and Haman; and certainly Musa came to them with clear arguments, but they behaved haughtily in the land; yet they could not outstrip (Us).
فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 40
ما هر يک از آنان را به گناهانشان گرفتيم، بر بعضي از آنها طوفاني از سنگريزه فرستاديم، و بعضي از آنان را صيحه آسماني فروگرفت، و بعضي ديگر را در زمين فرو برديم، و بعضي را غرق کرديم؛ خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولي آنها خودشان بر خود ستم مي‌کردند!
So each We punished for his sin; of them was he on whom We sent down a violent storm, and of them was he whom the rumbling overtook, and of them was he whom We made to be swallowed up by the earth, and of them was he whom We drowned; and it did not beseem Allah that He should be unjust to them, but they were unjust to their own souls.
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 41
مثل کساني که غير از خدا را اولياي خود برگزيدند، مثل عنکبوت است که خانه‌اي براي خود انتخاب کرده؛ در حالي که سست‌ترين خانه‌هاي خانه عنکبوت است اگر مي‌دانستند!
The parable of those who take guardians besides Allah is as the parable of the spider that makes for itself a house; and most surely the frailest of the houses is the spider's house did they but know.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 42
خداوند آنچه را غير از او مي‌خوانند مي‌داند، و او شکست‌ناپذير و حکيم است.
Surely Allah knows whatever thing they call upon besides Him; and He is the Mighty, the Wise.
وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ 43
اينها مثالهايي است که ما براي مردم مي‌زنيم، و جز دانايان آن را درک نمي‌کنند.
And (as for) these examples, We set them forth for men, and none understand them but the learned.
خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ 44
خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ و در اين آيتي است براي مؤمنان.
Allah created the heavens and the earth with truth; most surely there is a sign in this for the believers.
اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ 45
آنچه را از کتاب (آسماني) به تو وحي شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمي‌دارد، و ياد خدا بزرگتر است؛ و خداوند مي‌داند شما چه کارهايي انجام مي‌دهيد!
Recite that which has been revealed to you of the Book and keep up prayer; surely prayer keeps (one) away from indecency and evil, and certainly the remembrance of Allah is the greatest, and Allah knows what you do.
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ 46
با اهل کتاب جز به روشي که از همه نيکوتر است مجادله نکنيد، مگر کساني از آنان که ستم کردند؛ و (به آنها) بگوييد: «ما به تمام آنچه از سوي خدا بر ما و شما نازل شده ايمان آورده‌ايم، و معبود ما و شما يکي است، و ما در برابر او تسليم هستيم!»
And do not dispute with the followers of the Book except by what is best, except those of them who act unjustly, and say: We believe in that which has been revealed to us and revealed to you, and our Allah and your Allah is One, and to Him do we submit.
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الْكافِرُونَ 47
و اين گونه، کتاب [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، کساني که کتاب (آسماني)به آنها داده‌ايم به اين کتاب ايمان مي‌آورند؛ و بعضي از اين گروه [= مشرکان‌] نيز به آن مؤمن مي‌شوند؛ و آيات ما را جز کافران انکار نمي‌کنند.
And thus have We revealed the Book to you. So those whom We have given the Book believe in it, and of these there are those who believe in it, and none deny Our communications except the unbelievers.
وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ 48
تو هرگز پيش از اين کتابي نمي‌خواندي، و با دست خود چيزي نمي‌نوشتي، مبادا کساني که در صدد (تکذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و ترديد کنند!
And you did not recite before it any book, nor did you transcribe one with your right hand, for then could those who say untrue things have doubted.
بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ 49
ولي اين آيات روشني است که در سينه دانشوران جاي دارد؛ و آيات ما را جز ستمگران انکار نمي‌کنند!
Nay! these are clear communications in the breasts of those who are granted knowledge; and none deny Our communications except the unjust.
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ 50
گفتند: «چرا معجزاتي از سوي پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل مي‌شود، نه به ميل من و شما)؛ من تنها بيم دهنده‌اي آشکارم!
And they say: Why are not signs sent down upon him from his Lord? Say: The signs are only with Allah, and I am only a plain warner.
أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 51
آيا براي آنان کافي نيست که اين کتاب را بر تو نازل کرديم که پيوسته بر آنها تلاوت مي‌شود؟! در اين، رحمت و تذکري است براي کساني که ايمان مي‌آورند (و اين معجزه بسيار واضحي است).
Is it not enough for them that We have revealed to you the Book which is recited to them? Most surely there is mercy in this and a reminder for a people who believe.
قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 52
بگو: «همين بس که خدا ميان من و شما گواه است؛ آنچه را در آسمانها و زمين است مي‌داند؛ و کساني که به باطل ايمان آوردند و به خدا کافر شدند زيانکاران واقعي هستند!
Say: Allah is sufficient as a witness between me and you; He knows what is in the heavens and the earth. And (as for) those who believe in the falsehood and disbelieve in Allah, these it is that are the losers.
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 53
آنان با شتاب از تو عذاب را مي‌طلبند؛ و اگر موعد مقرري تعيين نشده بود، عذاب (الهي) به سراغ آنان مي‌آمد؛ و سرانجام اين عذاب بطور ناگهاني بر آنها نازل مي‌شود در حالي که نمي‌دانند (و غافلند).
And they ask you to hasten on the chastisement; and had not a term been appointed, the chastisement would certainly have come to them; and most certainly it will come to them all of a sudden while they will not perceive.
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ 54
آنان با عجله از تو عذاب مي‌طلبند، در حالي که جهنم به کافران احاطه دارد!
They ask you to hasten on the chastisement, and most surely hell encompasses the unbelievers;
يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 55
آن روز که عذاب (الهي) آنها را از بالاي سر و پايين پايشان فرامي‌گيرد و به آنها مي‌گويد: «بچشيد آنچه را عمل مي‌کرديد» (روز سخت و دردناکي براي آنهاست!)
On the day when the chastisement shall cover them from above them, and from beneath their feet; and He shall say: Taste what you did.
يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ 56
اي بندگان من که ايمان آورده‌ايد! زمين من وسيع است، پس تنها مرا بپرستيد (و در برابر فشارهاي دشمنان تسليم نشويد)!
O My servants who believe! surely My earth is vast, therefore Me alone should you serve.
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ 57
هر انساني مرگ را مي‌چشد، سپس شما را بسوي ما بازمي‌گردانند.
Every soul must taste of death, then to Us you shall be brought back.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ 58
و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادند، آنان را در غرفه‌هايي از بهشت جاي مي‌دهيم که نهرها در زير آن جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ چه خوب است پاداش عمل‌کنندگان!
And (as for) those who believe and do good, We will certainly give them abode in the high places in gardens beneath which rivers flow, abiding therein; how good the reward of the workers:
الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ 59
همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل مي‌کنند.
Those who are patient, and on their Lord do they rely.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 60
چه بسا جنبنده‌اي که قدرت حمل روزي خود را ندارد، خداوند او و شما را روزي مي‌دهد؛ و او شنوا و داناست.
And how many a living creature that does not carry its sustenance: Allah sustains it and yourselves; and He is the Hearing, the Knowing.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ 61
و هر گاه از آنان بپرسي: «چه کسي آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخر کرده است؟» مي‌گويند: «الله»! پس با اين حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مي‌سازند؟!
And if you ask them, Who created the heavens and the earth and made the sun and the moon subservient, they will certainly say, Allah. Whence are they then turned away?
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 62
خداوند روزي را براي هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مي‌کند، و براي هر کس بخواهد محدود مي‌سازد؛ خداوند به همه چيز داناست!
Allah makes abundant the means of subsistence for whom He pleases of His servants, and straitens them for whom (He pleases) surely Allah is Cognizant of all things.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ 63
و اگر از آنان بپرسي: «چه کسي از آسمان آبي فرستاد و بوسيله آن زمين را پس از مردنش زنده کرد؟ مي‌گويند: «الله»! بگو: «حمد و ستايش مخصوص خداست!»اما بيشتر آنها نمي‌دانند.
And if you ask them Who is it that sends down water from the clouds, then gives life to the earth with it after its death, they will certainly say, Allah. Say: All praise is due to Allah. Nay, most of them do not understand.
وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 64
اين زندگي دنيا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست؛ و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر مي‌دانستند!
And this life of the world is nothing but a sport and a play; and as for the next abode, that most surely is the life-- did they but know!
فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ 65
هنگامي که بر سوار بر کشتي شوند، خدا را با اخلاص مي‌خوانند (و غير او را فراموش مي‌کنند)؛ اما هنگامي که خدا آنان را به خشکي رساند و نجات داد، باز مشرک مي‌شوند!
So when they ride in the ships they call upon Allah, being sincerely obedient to Him, but when He brings them safe to the land, lo! they associate others (with Him);
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ 66
(بگذار) آنچه را (از آيات) به آنها داده‌ايم انکار کنند و از لذات زودگذر زندگي بهره گيرند؛ اما بزودي خواهند فهميد!
Thus they become ungrateful for what We have given them, so that they may enjoy; but they shall soon know.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ 67
آيا نديدند که ما حرم امني (براي آنها) قرار داديم در حالي که مردم را در اطراف آنان (در بيرون اين حرم) مي‌ربايند؟! آيا به باطل ايمان مي‌آورند و نعمت خدا را کفران مي‌کنند؟!
Do they not see that We have made a sacred territory secure, while men are carried off by force from around them? Will they still believe in the falsehood and disbelieve in the favour of Allah?
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ 68
چه کسي ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته يا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذيب نمايد؟! آيا جايگاه کافران در دوزخ نيست؟!
And who is more unjust than one who forges a lie against Allah, or gives the lie to the truth when it has come to him? Will not in hell be the abode of the unbelievers?
وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ 69
و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه‌هاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.
And (as for) those who strive hard for Us, We will most certainly guide them in Our ways; and Allah is most surely with the doers of good.

تذهیب
روم
تذهیب

الم 1
الم‌
Alif Lam Mim.
غُلِبَتِ الرُّومُ 2
روميان مغلوب شدند!
The Romans are vanquished,
فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ 3
(و اين شکست) در سرزمين نزديکي رخ داد؛ اما آنان پس از (اين) مغلوبيت بزودي غلبه خواهند کرد...
In a near land, and they, after being vanquished, shall overcome,
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ 4
در چند سال همه کارها از آن خداست؛ چه قبل و چه بعد (از اين شکست و پيروزي)؛ و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پيروزي ديگري) خوشحال خواهند شد...
Within a few years. Allah's is the command before and after; and on that day the believers shall rejoice,
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 5
به سبب ياري خداوند؛ و او هر کس را بخواهد ياري مي‌دهد؛ و او صاحب قدرت و رحيم است!
With the help of Allah; He helps whom He pleases; and He is the Mighty, the Merciful;
وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 6
اين وعده‌اي است که خدا کرده؛ و خداوند هرگز از وعده‌اش تخلف نمي‌کند؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
(This is) Allah's promise! Allah will not fail His promise, but most people do not know.
يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ 7
آنها فقط ظاهري از زندگي دنيا را مي‌دانند، و از آخرت (و پايان کار) غافلند!
They know the outward of this world's life, but of the hereafter they are absolutely heedless.
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ 8
آيا آنان با خود نينديشيدند که خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز بحق و براي زمان معيني نيافريده است؟! ولي بسياري از مردم (رستاخيز و) لقاي پروردگارشان را منکرند!
Do they not reflect within themselves: Allah did not create the heavens and the earth and what is between them two but with truth, and (for) an appointed term? And most surely most of the people are deniers of the meeting of their Lord.
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 9
آيا در زمين گردش نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را (براي زراعت و آبادي)بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کيفر خود را ديدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مي‌کردند!
Have they not travelled in the earth and seen how was the end of those before them? They were stronger than these in prowess, and dug up the earth, and built on it in greater abundance than these have built on it, and there came to them their apostles with clear arguments; so it was not beseeming for Allah that He should deal with them unjustly, but they dealt unjustly with their own souls.
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ 10
سپس سرانجام کساني که اعمال بد مرتکب شدند به جايي رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
Then evil was the end of those who did evil, because they | rejected the communications of Allah and used to mock them.
اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 11
خداوند آفرينش را آغاز مي‌کند، سپس آن را بازمي‌گرداند، سپس شما را بسوي او باز مي‌گردانند!
Allah originates the creation, then reproduces it, then to Him you shall be brought back.
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ 12
آن روز که قيامت برپا مي‌شود، مجرمان در نوميدي و غم و اندوه فرو مي‌روند!
And at the time when the hour shall come the guilty shall be in despair.
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ 13
و براي آنان شفيعاني از معبودانشان نخواهد بود، و نسبت به معبودهايي که آنها را همتاي خدا قرار داده بودند کافر مي‌شوند!
And they shall not have any intercessors from among their gods they have joined with Allah, and they shall be deniers of their associate-gods.
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ 14
آن روز که قيامت برپا مي‌گردد، (مردم) از هم جدا مي‌شوند؛
And at the time when the hour shall come, at that time they shall become separated one from the other.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ 15
اما آنان که ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغي از بهشت شاد و مسرور خواهند بود.
Then as to those who believed and did good, they shall be made happy in a garden.
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ فَأُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ 16
و اما آنان که به آيات ما و لقاي آخرت کافر شدند، در عذاب الهي احضار مي‌شوند.
And as to those who disbelieved and rejected Our communications and the meeting of the hereafter, these shall be brought over to the chastisement.
فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ 17
منزه است خداوند به هنگامي که شام مي‌کنيد و صبح مي‌کنيد؛
Therefore glory be to Allah when you enter upon the time of the evening and when you enter upon the time of the morning.
وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ 18
و حمد و ستايش مخصوص اوست در آسمان و زمين، و به هنگام عصر و هنگامي که ظهر مي‌کنيد.
And to Him belongs praise in the heavens and the earth, and at nightfall and when you are at midday.
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ 19
او زنده را از مرده بيرون مي‌آورد، و مرده را از زنده، و زمين را پس از مردنش حيات مي‌بخشد، و به همين گونه روز قيامت (از گورها) بيرون آورده مي‌شويد!
He brings forth the living from the dead and brings forth the dead from the living, and gives life to the earth after its death, and thus shall you be brought forth.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ 20
از نشانه‌هاي او اين است که شما را از خاک آفريد، سپس بناگاه انسانهايي شديد و در روي زمين گسترش يافتيد!
And one of His signs is that He created you from dust, then lo! you are mortals (who) scatter.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 21
و از نشانه‌هاي او اينکه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‌هايي است براي گروهي که تفکر مي‌کنند!
And one of His signs is that He created mates for you from yourselves that you may find rest in them, and He put between you love and compassion; most surely there are signs in this for a people who reflect.
وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ 22
و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين، و تفاوت زبانها و رنگهاي شماست؛ در اين نشانه‌هايي است براي عالمان!
And one of His signs is the creation of the heavens and the earth and the diversity of your tongues and colors; most surely there are signs in this for the learned.
وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ 23
و از نشانه‌هاي او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان براي بهره‌گيري از فضل پروردگار (و تأمين معاش)؛ در اين امور نشانه‌هايي است براي آنان که گوش شنوا دارند!
And one of His signs is your sleeping and your seeking of His grace by night and (by) day; most surely there are signs in this for a people who would hear.
وَ مِنْ آياتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 24
و از آيات او اين است که برق و رعد را به شما نشان مي‌دهد که هم مايه ترس و هم اميد است (ترس از صاعقه، و اميد به نزول باران)، و از آسمان آبي فرو مي‌فرستد که زمين را بعد از مردنش بوسيله آن زنده مي‌کند؛ در اين نشانه‌هايي است براي جمعيتي که مي‌انديشند!
And one of His signs is that He shows you the lightning for fear and for hope, and sends down water from the clouds then gives life therewith to the earth after its death; most surely there are signs in this for a people who understand
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ 25
و از آيات او اين است که آسمان و زمين به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامي که شما را (در قيامت) از زمين فراخواند، ناگهان همه خارج مي‌شويد (و در صحنه محشر حضور مي‌يابيد)!
And one of His signs is that the heaven and the earth subsist by His command, then when He calls you with a (single) call from out of the earth, lo! you come forth.
وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ 26
و از آن اوست تمام کساني که در آسمانها و زمين‌اند و همگي در برابر او خاضع و مطيع‌اند!
And His is whosoever is in the heavens and the earth; all are obedient to Him.
وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 27
او کسي است که آفرينش را آغاز مي‌کند، سپس آن را بازمي‌گرداند، و اين کار براي او آسانتر مي‌باشد؛ و براي اوست توصيف برتر در آسمانها و زمين؛ و اوست توانمند و حکيم!
And He it is Who originates the creation, then reproduces it, and it is easy to Him; and His are the most exalted attributes in the heavens and the earth, and He is the Mighty, the Wise.
ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 28
خداوند مثالي از خودتان، براي شما زده است: آيا (اگر مملوک و برده‌اي داشته باشيد)، اين برده‌هاي شما هرگز در روزيهايي که به شما داده‌ايم شريک شما مي‌باشند؛ آنچنان که هر دو مساوي بوده و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان بيم داشته باشيد، آن گونه که در مورد شرکاي آزاد خود بيم داريد؟! اينچنين آيات خود را براي کساني که تعقل مي‌کنند شرح مي‌دهيم.
He sets forth to you a parable relating to yourselves: Have you among those whom your right hands possess partners in what We have given you for sustenance, so that with respect to it you are alike; you fear them as you fear each other? Thus do We make the communications distinct for a people who understand.
بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ 29
ولي ظالمان بدون علم و آگاهي، از هوي و هوسهاي خود پيروي کردند! پس چه کسي مي‌تواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدايت کند؟! و براي آنها هيچ ياوري نخواهد بود!
Nay! those who are unjust follow their low desires without any knowledge; so who can guide him whom Allah makes err? And they shall have no helpers.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 30
پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار کن! اين فطرتي است که خداوند،انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولي اکثر مردم نمي‌دانند!
Then set your face upright for religion in the right state-- the nature made by Allah in which He has made men; there is no altering of Allah's creation; that is the right religion, but most people do not know--
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ 31
اين بايد در حالي باشد که شما بسوي او بازگشت مي‌کنيد و از (مخالفت فرمان) او بپرهيزيد، نماز را برپا داريد و از مشرکان نباشيد...
Turning to Him, and be careful of (your duty to) Him and keep up prayer and be not of the polytheists
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ 32
از کساني که دين خود را پراکنده ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسيم شدند! و (عجب اينکه) هر گروهي به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!
Of those who divided their religion and became seas every sect rejoicing in what they had with them
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ 33
هنگامي که رنج و زياني به مردم برسد، پروردگار خود را مي‌خوانند و توبه‌کنان بسوي او بازمي‌گردند؛ اما همين که رحمتي از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهي از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک مي‌شوند.
And when harm afflicts men, they call upon their Lord, turning to Him, then when He makes them taste of mercy from Him, lo! some of them begin to associate (others) with their Lord,
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ 34
(بگذار) نعمتهايي را که ما به آنها داده‌ايم کفران کنند! و (از نعمتهاي زودگذر دنيا هر چه مي‌توانيد) بهره گيريد؛ اما بزودي خواهيد دانست (که نتيجه کفران و کامجوييهاي بي حساب شما چه بوده است)!
So as to be ungrateful for what We have given them; but enjoy yourselves (for a while), for you shall soon come to know.
أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ 35
آيا ما دليل محکمي بر آنان فرستاديم که از شرکشان سخن مي‌گويد (و آن را موجه مي‌شمارد)؟!
Or, have We sent down upon them an authority so that it speaks of that which they associate with Him?
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ 36
و هنگامي که رحمتي به مردم بچشانيم، از آن خوشحال مي‌شوند؛ و هرگاه رنج و مصيبتي بخاطر اعمالي که انجام داده‌اند به آنان رسد، ناگهان مأيوس مي‌شوند!
And when We make people taste of mercy they rejoice in it, and if an evil befall them for what their hands have already wrought, lo! they are in despair.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 37
آيا نديدند که خداوند روزي را براي هر کس بخواهد گسترده يا تنگ مي‌سازد؟!در اين نشانه‌هايي است براي گروهي که ايمان مي‌آورند.
Do they not see that Allah makes ample provision for whom He pleases, or straitens? Most surely there are signs in this for a people who believe.
فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 38
پس حق نزديکان و مسکينان و در راه‌ماندگان را ادا کن! اين براي آنها که رضاي خدا را مي‌طلبند بهتر است، و چنين کساني رستگارانند.
Then give to the near of kin his due, and to the needy and the wayfarer; this is best for those who desire Allah's pleasure, and these it is who are successful.
وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ 39
آنچه بعنوان ربا مي‌پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت؛ و آنچه را بعنوان زکات مي‌پردازيد و تنها رضاي خدا را مي‌طلبيد (مايه برکت است؛ و) کساني که چنين مي‌کنند داراي پاداش مضاعفند.
And whatever you lay out as usury, so that it may increase in the property of men, it shall not increase with Allah; and whatever you give in charity, desiring Allah's pleasure-- it is these (persons) that shall get manifold.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 40
خداوند همان کسي است که شما را آفريد، سپس روزي داد، بعد مي‌ميراند، سپس زنده مي‌کند؛ آيا هيچ يک از همتاياني که براي خدا قرار داده‌ايد چيزي از اين کارها را مي‌توانند انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه همتاي او قرار مي‌دهند.
Allah is He Who created you, then gave you sustenance, then He causes you to die, then brings you to life. Is there any of your associate-gods who does aught of it? Glory be to Him, and exalted be He above what they associate (with Him).
ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 41
فساد، در خشکي و دريا بخاطر کارهايي که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است؛ خدا مي‌خواهد نتيجه بعضي از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوي حق)بازگردند!
Corruption has appeared in the land and the sea on account of what the hands of men have wrought, that He may make them taste a part of that which they have done, so that they may return.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ 42
بگو: «در زمين سير کنيد و بنگريد عاقبت کساني که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرک بودند!
Say: Travel in the land, then see how was the end of those before; most of them were polytheists.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ 43
روي خود را بسوي آيين مستقيم و پايدار بدار، پيش از آنکه روزي فرا رسد که هيچ کس نمي‌تواند آن را از خدا بازگرداند؛ در آن روز مردم به گروه‌هايي تقسيم مي‌شوند:
Then turn thy face straight to the right religion before there come from Allah the day which cannot be averted; on that day they shall become separated.
مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ 44
هر کس کافر شود، کفرش بر زيان خود اوست؛ و آنها که کار شايسته انجام دهند، به سود خودشان آماده مي‌سازند.
Whoever disbelieves, he shall be responsible for his disbelief, and whoever does good, they prepare (good) for their own souls,
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ 45
اين براي آن است که خداوند کساني را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، از فضلش پاداش دهد؛ او کافران را دوست نمي‌دارد!
That He may reward those who believe and do good out of His grace; surely He does not love the unbelievers.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّياحَ مُبَشِّراتٍ وَ لِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 46
و از آيات (عظمت) خدا اين است که بادها را بعنوان بشارتگراني مي‌فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سيراب کند) و کشتيها بفرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گيريد؛ شايد شکرگزاري کنيد.
And one of His signs is that He sends forth the winds bearing good news, and that He may make your taste of His mercy, and that the ships may run by His command, and that you may seek of His grace, and that you may be grateful.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ 47
و پيش از تو پيامبراني را بسوي قومشان فرستاديم؛ آنها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولي (هنگامي که اندرزها سودي نداد) از مجرمان انتقام گرفتيم (و مؤمنان را ياري کرديم)؛ و ياري مؤمنان، همواره حقي است بر عهده ما!
And certainly We sent before you apostles to their people, so they came to them with clear arguments, then We gave the punishment to those who were guilty; and helping the believers is ever incumbent on Us.
اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشاءُ وَ يَجْعَلُهُ كِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ فَإِذا أَصابَ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ 48
خداوند همان کسي است که بادها را مي‌فرستد تا ابرهايي را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد مي‌گستراند و متراکم مي‌سازد؛ در اين هنگام دانه‌هاي باران را مي‌بيني که از لا به لاي آن خارج مي‌شود،هنگامي که اين (باران حياتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد مي‌رساند، ناگهان خوشحال مي‌شوند...
Allah is he Who sends forth the winds so they raise a cloud, then He spreads it forth in the sky as He pleases, and He breaks it up so that you see the rain coming forth from inside it; then when He causes it to fall upon whom He pleases of His servants, lo! they are joyful
وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ 49
و قطعا پيش از آنکه بر آنان نازل شود مايوس بودند!
Though they were before this, before it was sent down upon them, confounded in sure despair.
فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 50
به آثار رحمت الهي بنگر که چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مي‌کند؛ چنين کسي (که زمين مرده را زنده کرد) زنده‌کننده مردگان (در قيامت) است؛ و او بر همه چيز تواناست!
Look then at the signs of Allah's mercy, how He gives life to the earth after its death, most surely He will raise the dead to life; and He has power over all things.
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ 51
و اگر ما بادي بفرستيم (داغ و سوزان)، و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببينند، (مأيوس شده و) پس از آن راه کفران پيش مي‌گيرند!
And if We send a wind and they see it to be yellow, they would after that certainly continue to disbelieve
فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ 52
تو نمي‌تواني صداي خود را به گوش مردگان برساني، و نه سخنت را به گوش کران هنگامي که روي برگردانند و دور شوند!
For surely you cannot, make the dead to hear and you cannot make the deaf to hear the call, when they turn back and
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ 53
و (نيز) نمي‌تواني نابينايان را از گمراهيشان هدايت کني؛ تو تنها سخنت را به گوش کساني مي‌رساني که ايمان به آيات ما مي‌آورند و در برابر حق تسليمند!
Nor can you lead away the blind out of their error. You cannot make to hear any but those who believe in Our communications so they shall submit.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ 54
خدا همان کسي است که شما را آفريد در حالي که ضعيف بوديد؛ سپس بعد از ناتواني ، قوت بخشيد و باز بعد از قوت، ضعف و پيري قرار داد؛ او هر چه بخواهد مي‌آفريند، و دانا و تواناست.
Allah is He Who created you from a state of weakness then He gave strength after weakness, then ordained weakness and hoary hair after strength; He creates what He pleases, and He is the Knowing, the Powerful.
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا يُؤْفَكُونَ 55
و روزي که قيامت برپا شود، مجرمان سوگند ياد مي‌کنند که جز ساعتي (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اينچنين از درک حقيقت بازگردانده مي‌شوند.
And at the time when the hour shall come, the guilty shall swear (that) they did not tarry but an hour; thus are they ever turned away.
وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتابِ اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 56
ولي کساني که علم و ايمان به آنان داده شده مي‌گويند: «شما بفرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) درنگ کرديد، و اکنون روز رستاخيز است، اما شما نمي‌دانستيد!»
And those who are given knowledge and faith will say: Certainly you tarried according to the ordinance of Allah till the day of resurrection, so this is the day of resurrection, but you did not know.
فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ 57
آن روز عذرخواهي ظالمان سودي به حالشان ندارد، و توبه آنان پذيرفته نمي‌شود.
But on that day their excuse shall not profit those who were unjust, nor shall they be regarded with goodwill.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُبْطِلُونَ 58
ما براي مردم در اين قرآن از هر گونه مثال و مطلبي بيان کرديم؛ و اگر آيه‌اي براي آنان بياوري، کافران مي‌گويند: «شما اهل باطليد (و اينها سحر و جادو است)!»
And certainly We have set forth for men every kind of example in this Quran; and if you should bring them a communication, those who disbelieve would certainly say: You are naught but false claimants.
كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ 59
اين گونه خداوند بر دلهاي آنان که آگاهي ندارند مهر مي‌نهد!
Thus does Allah set a seal on the hearts of those who do not know.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ 60
اکنون که چنين است صبر پيشه کن که وعده خدا حق است؛ و هرگز کساني که ايمان ندارند تو را خشمگين نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)!
Therefore be patient; surely the promise of Allah is true and let not those who have no certainty hold you in light estimation.

تذهیب
لقمان
تذهیب

الم 1
الم‌
Alif Lam Mim.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ 2
اين آيات کتاب حکيم است (کتابي پرمحتوا و استوار)!
These are verses of the Book of Wisdom
هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ 3
مايه هدايت و رحمت براي نيکوکاران است.
A guidance and a mercy for the doers of goodness,
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 4
همانان که نماز را برپا مي‌دارند، و زکات را مي‌پردازند و آنها به آخرت يقين دارند.
Those who keep up prayer and pay the poor-rate and they are certain of the hereafter.
أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 5
آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران!
These are on a guidance from their Lord, and these are they who are successful:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ 6
و بعضي از مردم سخنان بيهوده را مي‌خرند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزا گيرند؛ براي آنان عذابي خوارکننده است!
And of men is he who takes instead frivolous discourse to lead astray from Allah's path without knowledge, and to take it for a mockery; these shall have an abasing chastisement.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ 7
و هنگامي که آيات ما بر او خوانده مي‌شود، مستکبرانه روي برمي‌گرداند، گويي آن را نشنيده است؛ گويي اصلا گوشهايش سنگين است! او را به عذابي دردناک بشارت ده!
And when Our communications are recited to him, he turns back proudly, as if he had not heard them, as though in his ears were a heaviness, therefore announce to him a painful chastisement.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ 8
(ولي) کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، باغهاي پرنعمت بهشت از آن آنهاست؛
(As for) those who believe and do good, they shall surely have gardens of bliss,
خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 9
جاودانه در آن خواهند ماند؛ اين وعده حتمي الهي است؛ و اوست عزيز و حکيم (شکست‌ناپذير و دانا).
Abiding in them; the promise of Allah; (a) true (promise), and He is the Mighty, the Wise.
خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ 10
(او) آسمانها را بدون ستوني که آن را ببينيد آفريد، و در زمين کوه‌هايي افکند تا شما را نلرزاند (و جايگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده‌اي روي آن منتشر ساخت؛ و از آسمان آبي نازل کرديم و بوسيله آن در روي زمين انواع گوناگوني از جفتهاي گياهان پر ارزش رويانديم.
He created the heavens without pillars as you see them, and put mountains upon the earth lest it might convulse with you, and He spread in it animals of every kind; and We sent down water from the cloud, then caused to grow therein (vegetation) of every noble kind.
هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي ما ذا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 11
اين آفرينش خداست؛ اما به من نشان دهيد معبوداني غير او چه چيز را آفريده‌اند؟! ولي ظالمان در گمراهي آشکارند.
This is Allah's creation, but show Me what those besides Him have created. Nay, the unjust are in manifest error
وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ 12
ما به لقمان حکمت داديم؛ (و به او گفتيم:) شکر خدا را بجاي آور هر کس شکرگزاري کند، تنها به سود خويش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زياني به خدا نمي‌رساند)؛ چرا که خداوند بي‌نياز و ستوده است.
And certainly We gave wisdom to Luqman, saying: Be grateful to Allah. And whoever is grateful, he is only grateful for his own soul; and whoever is ungrateful, then surely Allah is Self-sufficient, Praised.
وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ 13
(به خاطر بياور) هنگامي را که لقمان به فرزندش -در حالي که او را موعظه مي‌کرد- گفت: «پسرم! چيزي را همتاي خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگي است.»
And when Luqman said to his son while he admonished him: O my son! do not associate aught with Allah; most surely polytheism is a grievous iniquity--
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ 14
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کرديم؛ مادرش او را با ناتواني روي ناتواني حمل کرد (به هنگام بارداري هر روز رنج و ناراحتي تازه‌اي را متحمل مي‌شد)، و دوران شيرخوارگي او در دو سال پايان مي‌يابد؛ (آري به او توصيه کردم) که براي من و براي پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوي من است!
And We have enjoined man in respect of his parents-- his mother bears him with faintings upon faintings and his weaning takes two years-- saying: Be grateful to Me and to both your parents; to Me is the eventual coming.
وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 15
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چيزي را همتاي من قرار دهي، که از آن آگاهي نداري (بلکه مي‌داني باطل است)، از ايشان اطاعت مکن، ولي با آن دو، در دنيا به طرز شايسته‌اي رفتار کن؛ و از راه کساني پيروي کن که توبه‌کنان به سوي من آمده‌اند؛ سپس بازگشت همه شما به سوي من است و من شما را از آنچه عمل مي‌کرديد آگاه مي‌کنم.
And if they contend with you that you should associate with Me what you have no knowledge of, do not obey them, and keep company with them in this world kindly, and follow the way of him who turns to Me, then to Me is your return, then will I inform you of what you did--
يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ 16
پسرم! اگر به اندازه سنگيني دانه خردلي (کار نيک يا بد) باشد، و در دل سنگي يا در (گوشه‌اي از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براي حساب) مي‌آورد؛ خداوند دقيق و آگاه است!
O my son! surely if it is the very weight of the grain of a mustard-seed, even though it is in (the heart of) rock, or (high above) in the heaven or (deep down) in the earth, Allah will bring it (to light); surely Allah is Knower of subtleties, Aware;
يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 17
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهي از منکر کن، و در برابر مصايبي که به تو مي‌رسد شکيبا باش که اين از کارهاي مهم است!
O my son! keep up prayer and enjoin the good and forbid the evil, and bear patiently that which befalls you; surely these acts require courage;
وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ 18
(پسرم!) با بي‌اعتنايي از مردم روي مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست ندارد.
And do not turn your face away from people in contempt, nor go about in the land exulting overmuch; surely Allah does not love any self-conceited boaster;
وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ 19
(پسرم!) در راه‌رفتن، اعتدال را رعايت کن؛ از صداي خود بکاه (و هرگز فرياد مزن) که زشت‌ترين صداها صداي خران است.
And pursue the right course in your going about and lower your voice; surely the most hateful of voices is braying of the asses.
أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ 20
آيا نديديد خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است مسخر شما کرده، و نعمتهاي آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزاني داشته است؟! ولي بعضي از مردم بدون هيچ دانش و هدايت و کتاب روشنگري درباره خدا مجادله مي‌کنند!
Do you not see that Allah has made what is in the heavens and what is in the earth subservient to you, and made complete to you His favors outwardly and inwardly? And among men is he who disputes in respect of Allah though having no knowledge nor guidance, nor a book giving light.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ 21
و هنگامي که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پيروي کنيد!»، مي‌گويند: «نه، بلکه ما از چيزي پيروي مي‌کنيم که پدران خود را بر آن يافتيم!»آيا حتي اگر شيطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعيت مي‌کنند)؟!
And when it is said to them: Follow what Allah has revealed, they say: Nay, we follow that on which we found our fathers. What! though the Shaitan calls them to the chastisement of the burning fire!
وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ 22
کسي که روي خود را تسليم خدا کند در حالي که نيکوکار باشد، به دستگيره محکمي چنگ زده (و به تکيه‌گاه مطمئني تکيه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوي خداست.
And whoever submits himself wholly to Allah and he is the doer of good (to others), he indeed has taken hold of the firmest thing upon which one can lay hold; and Allah's is the end of affairs.
وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 23
و کسي که کافر شود، کفر او تو را غمگين نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوي ماست و ما آنها را از اعمالي که انجام داده‌اند (و نتايج شوم آن) آگاه خواهيم ساخت؛ خداوند به آنچه درون سينه‌هاست آگاه است.
And whoever disbelieves, let not his disbelief grieve you; to Us is their return, then will We inform them of what they did surely Allah is the Knower of what is in the breasts.
نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ 24
ما اندکي آنها را از متاع دنيا بهره‌مند مي‌کنيم، سپس آنها را به تحمل عذاب شديدي وادار مي‌سازيم!
We give them to enjoy a little, then will We drive them to a severe chastisement.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ 25
و هرگاه از آنان سؤال کني: «چه کسي آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلما مي‌گويند: «الله»، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفيد)!» ولي بيشتر آنان نمي‌دانند!
And if you ask them who created the heavens and the earth, they will certainly say: Allah. Say: (All) praise is due to Allah; nay! most of them do not know.
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ 26
آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، چرا که خداوند بي‌نياز و شايسته ستايش است!
What is in the heavens and the earth is Allah's; surely Allah is the Self-sufficient, the Praised.
وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 27
و اگر همه درختان روي زمين قلم شود، و دريا براي آن مرکب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اينها همه تمام مي‌شود ولي کلمات خدا پايان نمي‌گيرد؛ خداوند عزيز و حکيم است.
And were every tree that is in the earth (made into) pens and the sea (to supply it with ink), with seven more seas to increase it, the words of Allah would not come to an end; surely Allah is Mighty, Wise.
ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلاَّ كَنَفْسٍ واحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ 28
آفرينش و برانگيختن (و زندگي دوباره) همه شما (در قيامت) همانند يک فرد بيش نيست؛ خداوند شنوا و بيناست!
Neither your creation nor your raising is anything but as a single soul; surely Allah is Hearing, Seeing.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 29
آيا نديدي که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مي‌کند، و خورشيد و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد يعني به حرکت خود ادامه مي‌دهند؟! خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.
Do you not see that Allah makes the night to enter into the day, and He makes the day to enter into the night, and He has made the sun and the moon subservient (to you); each pursues its course till an appointed time; and that Allah is Aware of what you do?
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ 30
اينها همه دليل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غير از او مي‌خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است!
This is because Allah is the Truth, and that which they call upon besides Him is the falsehood, and that Allah is the High, the Great.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ 31
آيا نديدي کشتيها بر (صفحه) درياها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مي‌کنند تا بخشي از آياتش را به شما نشان دهد؟! در اينها نشانه‌هايي است براي کساني که شکيبا و شکرگزارند!
Do you not see that the ships run on in the sea by Allah's favor that He may show you of His signs? Most surely there are signs in this for every patient endurer, grateful one.
وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ 32
و هنگامي که (در سفر دريا) موجي همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاي سرشان قرار گيرد)، خدا را با اخلاص مي‌خوانند؛ اما وقتي آنها را به خشکي رساند و نجات داد، بعضي راه اعتدال را پيش مي‌گيرند (و به ايمان خود وفادار مي‌مانند، در حالي که بعضي ديگر فراموش کرده راه کفر پيش مي‌گيرند)؛ ولي آيات ما را هيچ کس جز پيمان‌شکنان ناسپاس انکار نمي‌کنند!
And when a wave like mountains covers them they call upon Allah, being sincere to Him in obedience, but when He brings them safe to the land, some of them follow the middle course; and none denies Our signs but every perfidious, ungrateful one.
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ 33
اي مردم! تقواي الهي پيشه کنيد و بترسيد از روزي که نه پدر کيفر اعمال فرزندش را تحمل مي‌کند، و نه فرزند چيزي از کيفر (اعمال) پدرش را؛ به يقين وعده الهي حق است؛ پس مبادا زندگاني دنيا شما را بفريبد، و مبادا (شيطان) فريبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد!
O people! guard against (the punishment of) your Lord and dread the day when a father shall not make any satisfaction for his son, nor shall the child be the maker of any satisfaction for his father; surely the promise of Allah is true, therefore let not this world's life deceive you, nor let the archdeceiver deceive you in respect of Allah.
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 34
آگاهي از زمان قيام قيامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مي‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها(ي مادران) است مي‌داند، و هيچ کس نمي‌داند فردا چه به دست مي‌آورد، و هيچ کس نمي‌داند در چه سرزميني مي‌ميرد؟ خداوند عالم و آگاه است!
Surely Allah is He with Whom is the knowledge of the hour, and He sends down the rain and He knows what is in the wombs; and no one knows what he shall earn on the morrow; and no one knows in what land he shall die; surely Allah is Knowing, Aware.

تذهیب
سجده
تذهیب

الم 1
الم‌
Alif Lam Mim.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 2
اين کتابي است که از سوي پروردگار جهانيان نازل شده، و شک و ترديدي در آن نيست!
The revelation of the Book, there is no doubt in it, is from the Lord of the worlds.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ 3
ولي آنان مي‌گويند: «(محمد) آن را بدروغ به خدا بسته است»، اما اين سخن حقي است از سوي پروردگارت تا گروهي را انذار کني که پيش از تو هيچ انذارکننده‌اي براي آنان نيامده است، شايد (پند گيرند و) هدايت شوند!
Or do they say: He has forged it? Nay! it is the truth from your Lord that you may warn a people to whom no warner has come before you, that they may follow the right direction.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ 4
خداوند کسي است که آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز [= شش دوران‌] آفريد، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت؛ هيچ سرپرست و شفاعت کننده‌اي براي شما جز او نيست؛ آيا متذکر نمي‌شويد؟!
Allah is He Who created the heavens and the earth and what is between them in six periods, and He mounted the throne (of authority); you have not besides Him any guardian or any intercessor, will you not then mind?
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ 5
امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين تدبير مي‌کند؛ سپس در روزي که مقدار آن هزار سال از سالهايي است که شما مي‌شمريد بسوي او بالا مي‌رود (و دنيا پايان مي‌يابد).
He regulates the affair from the heaven to the earth; then shall it ascend to Him in a day the measure of which is a thousand years of what you count.
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 6
او خداوندي است که از پنهان و آشکار با خبر است، و شکست‌ناپذير و مهربان است!
This is the Knower of the unseen and the seen, the Mighty the Merciful,
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ 7
او همان کسي است که هر چه را آفريد نيکو آفريد؛ و آفرينش انسان را از گل آغاز کرد؛
Who made good everything that He has created, and He began the creation of man from dust.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ 8
سپس نسل او را از عصاره‌اي از آب ناچيز و بي‌قدر آفريد.
Then He made his progeny of an extract, of water held in light estimation.
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ 9
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد؛ و براي شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ اما کمتر شکر نعمتهاي او را بجا مي‌آوريد!
Then He made him complete and breathed into him of His spirit, and made for you the ears and the eyes and the hearts; little is it that you give thanks.
وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ 10
آنها گفتند: «آيا هنگامي که ما (مرديم و) در زمين گم شديم، آفرينش تازه‌اي خواهيم يافت؟!» ولي آنان لقاي پروردگارشان را انکار مي‌کنند (و مي‌خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسراني خويش ادامه دهند).
And they say: What! when we have become lost in the earth, shall we then certainly be in a new creation? Nay! they are disbelievers in the meeting of their Lord.
قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ 11
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را مي‌گيرد؛ سپس شما را بسوي پروردگارتان بازمي‌گردانند.»
Say: The angel of death who is given charge of you shall cause you to die, then to your Lord you shall be brought back.
وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ 12
و اگر ببيني مجرمان را هنگامي که در پيشگاه پروردگارشان سر به زير افکنده، مي‌گويند: «پروردگارا! آنچه وعده کرده بودي ديديم و شنيديم؛ ما را بازگردان تا کار شايسته‌اي انجام دهيم؛ ما (به قيامت) يقين داريم!»
And could you but see when the guilty shall hang down their heads before their Lord: Our Lord! we have seen and we have heard, therefore send us back, we will do good; surely (now) we are certain.
وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ 13
و اگر مي‌خواستيم به هر انساني هدايت لازمش را (از روي اجبار بدهيم) مي‌داديم؛ ولي (من آنها را آزاد گذارده‌ام و) سخن و وعده‌ام حق است که دوزخ را (از افراد بي‌ايمان و گنهکار) از جن و انس همگي پر کنم!
And if We had pleased We would certainly have given to every soul its guidance, but the word (which had gone forth) from Me was just: I will certainly fill hell with the jinn and men together.
فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسِيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 14
(و به آنها مي‌گويم:) بچشيد (عذاب جهنم را)! بخاطر اينکه ديدار امروزتان را فراموش کرديد، ما نيز شما را فراموش کرديم؛ و بچشيد عذاب جاودان را به خاطر اعمالي که انجام مي‌داديد!
So taste, because you neglected the meeting of this day of yours; surely We forsake you; and taste the abiding chastisement for what you did.
إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ 15
تنها کساني که به آيات ما ايمان مي‌آورند که هر وقت اين آيات به آنان يادآوري شود به سجده مي‌افتند و تسبيح و حمد پروردگارشان را بجا مي‌آورند، و تکبر نمي‌کنند.
Only they believe in Our communications who, when they are reminded of them, fall down in prostration and celebrate the praise of their Lord, and they are not proud.
تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ 16
پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مي‌شود (و بپا مي‌خيزند و رو به درگاه خدا مي آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مي‌خوانند، و از آنچه به آنان روزي داده‌ايم انفاق مي‌کنند!
Their sides draw away from (their) beds, they call upon their Lord in fear and in hope, and they spend (benevolently) out of what We have given them.
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 17
هيچ کس نمي‌داند چه پاداشهاي مهمي که مايه روشني چشمهاست براي آنها نهفته شده، اين پاداش کارهائي است که انجام مي‌دادند!
So no soul knows what is hidden for them of that which will refresh the eyes; a reward for what they did.
أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ 18
آيا کسي که باايمان باشد همچون کسي است که فاسق است؟! نه، هرگز اين دو برابر نيستند.
Is he then who is a believer like him who is a transgressor? They are not equal.
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 19
اما کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، باغهاي بهشت جاويدان از آن آنها خواهد بود، اين وسيله پذيرايي (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام مي‌دادند.
As for those who believe and do good, the gardens are their abiding-place; an entertainment for what they did.
وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ 20
و اما کساني که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جايگاه هميشگي آنها آتش است؛ هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمي‌گردانند و به آنان گفته مي‌شود: «بچشيد عذاب آتشي را که انکار مي‌کرديد!»
And as for those who transgress, their abode is the fire; whenever they desire to go forth from it they shall be brought back into it, and it will be said to them: Taste the chastisement of the fire which you called a lie.
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 21
به آنان از عذاب نزديک (عذاب اين دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) مي‌چشانيم، شايد بازگردند!
And most certainly We will make them taste of the nearer chastisement before the greater chastisement that haply they may turn.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ 22
چه کسي ستمکارتر است از آن کس که آيات پروردگارش به او يادآوري شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلما ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت!
And who is more unjust than he who is reminded of the communications of his Lord, then he turns away from them? Surely We will give punishment to the guilty.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَلا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ 23
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ و شک نداشته باش که او آيات الهي را دريافت داشت؛ و ما آن را وسيله هدايت بني اسرائيل قرار داديم!
And certainly We gave the Book to Musa, so be not in doubt concerning the receiving of it, and We made it a guide for the children of Israel.
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ 24
و از آنان امامان (و پيشواياني) قرار داديم که به فرمان ما (مردم را) هدايت مي‌کردند؛ چون شکيبايي نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.
And We made of them Imams to guide by Our command when they were patient, and they were certain of Our communications.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 25
البته پروردگار تو ميان آنان روز قيامت در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‌کند (و هر کس را به سزاي اعمالش مي‌رساند)!
Surely your Lord will judge between them on the day of resurrection concerning that wherein they differ.
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ أَ فَلا يَسْمَعُونَ 26
آيا براي هدايت آنها همين کافي نيست که افراد زيادي را که در قرن پيش از آنان زندگي داشتند هلاک کرديم؟! اينها در مساکن (ويران شده) آنان راه مي‌روند؛ در اين آياتي است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان)؛ آيا نمي‌شنوند؟!
Does it not point out to them the right way, how many of the generations, in whose abodes they go about, did We destroy before them? Most surely there are signs in this; will they not then hear?
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُونَ 27
آيا نديدند که ما آب را بسوي زمينهاي خشک مي‌رانيم و بوسيله آن زراعتهايي مي‌رويانيم که هم چهارپايانشان از آن مي‌خورند و هم خودشان تغذيه مي‌کنند؛ آيا نمي بينند؟!
Do they not see that We drive the water to a land having no herbage, then We bring forth thereby seed-produce of which their cattle and they themselves eat; will they not then see?
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 28
آنان مي‌گويند: «اگر راست مي‌گوييد، اين پيروزي شما کي خواهد بود؟!»
And they say: When will this judgment take place, If you are truthful?
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ 29
بگو: «روز پيروزي، ايمان آوردن، سودي به حال کافران نخواهد داشت؛ و به آنها هيچ مهلت داده نمي‌شود!»
Say: On the day of judgment the faith of those who (now) disbelieve will not profit them, nor will they be respited.
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ 30
حال که چنين است، از آنها روي بگردان و منتظر باش؛ آنها نيز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!)
Therefore turn away from them and wait, surely they too are waiting.

تذهیب
احزاب
تذهیب

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً 1
اي پيامبر! تقواي الهي پيشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکيم است.
O Prophet! be careful of (your duty to) Allah and do not comply with (the wishes of) the unbelievers and the hypocrites; surely Allah is Knowing, Wise;
وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً 2
و از آنچه از سوي پروردگارت به تو وحي مي‌شود پيروي کن که خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.
And follow what is revealed to you from your Lord; surely Allah is Aware of what you do;
وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً 3
و بر خدا توکل کن، و همين بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!
And rely on Allah; and Allah is sufficient for a Protector.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَكُمُ اللاَّئِي تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِكُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ ذلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُمْ وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ 4
خداوند براي هيچ کس دو دل در درونش نيافريده؛ و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمي‌دهيد مادران شما قرار نداده؛ و (نيز) فرزندخوانده‌هاي شما را فرزند حقيقي شما قرارنداده است؛ اين سخن شماست که به دهان خود مي‌گوييد (سخني باطل و بي‌پايه)؛ اما خداوند حق را مي‌گويد و او به راه راست هدايت مي‌کند.
Allah has not made for any man two hearts within him; nor has He made your wives whose backs you liken to the backs of your mothers as your mothers, nor has He made those whom you assert to be your sons your real sons; these are the words of your mouths; and Allah speaks the truth and He guides to the way.
ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَوالِيكُمْ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ فِيما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لكِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 5
آنها را به نام پدرانشان بخوانيد که اين کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمي‌شناسيد، آنها برادران ديني و موالي شما هستند؛ اما گناهي بر شما نيست در خطاهايي که از شما سرمي‌زند (و بي‌توجه آنها را به نام ديگران صدا مي‌زنيد)، ولي آنچه را از روي عمد مي‌گوييد (مورد حساب قرار خواهد داد)؛ و خداوند آمرزنده و رحيم است.
Assert their relationship to their fathers; this is more equitable with Allah; but if you do not know their fathers, then they are your brethren in faith and your friends; and there is no blame on you concerning that in which you made a mistake, but (concerning) that which your hearts do purposely (blame may rest on you), and Allah is Forgiving, Merciful.
النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً 6
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان‌] محسوب مي‌شوند؛ و خويشاوندان نسبت به يکديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولي هستند، مگر اينکه بخواهيد نسبت به دوستانتان نيکي کنيد (و سهمي از اموال خود را به آنها بدهيد)؛ اين حکم در کتاب (الهي) نوشته شده است.
The Prophet has a greater claim on the faithful than they have on themselves, and his wives are (as) their mothers; and the possessors of relationship have the better claim in the ordinance of Allah to inheritance, one with respect to another, than (other) believers, and (than) those who have fled (their homes), except that you do some good to your friends; this is written in the Book.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً 7
(به خاطر آور) هنگامي را که از پيامبران پيمان گرفتيم، و (همچنين) از تو و از نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم، و ما از همه آنان پيمان محکمي گرفتيم (که در اداي مسؤوليت تبليغ و رسالت کوتاهي نکنند)!
And when We made a covenant with the prophets and with you, and with Nuh and Ibrahim and Musa and Isa, son of Marium, and We made with them a strong covenant
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً 8
به اين منظور که خدا راستگويان را از صدقشان (در ايمان و عمل صالح) سؤال کند؛ و براي کافران عذابي دردناک آماده ساخته است.
That He may question the truthful of their truth, and He has prepared for the unbelievers a painful punishment.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً 9
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام که لشکرهايي (عظيم) به سراغ شما آمدند؛ ولي ما باد و طوفان سختي بر آنان فرستاديم و لشکرياني که آنها را نمي‌ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شکستيم)؛ و خداوند هميشه به آنچه انجام مي‌دهيد بينا بوده است.
O you who believe! call to mind the favor of Allah to you when there came down upon you hosts, so We sent against them a strong wind and hosts, that you saw not, and Allah is Seeing what you do.
إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا 10
(به خاطر بياوريد) زماني را که آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره کردند) و زماني را که چشمها از شدت وحشت خيره شده و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاي گوناگون بدي به خدا مي‌برديد.
When they came upon you from above you and from below you, and when the eyes turned dull, and the hearts rose up to the throats, and you began to think diverse thoughts of Allah.
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً 11
آنجا بود که مؤمنان آزمايش شدند و تکان سختي خوردند!
There the believers were tried and they were shaken with severe shaking.
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً 12
و (نيز) به خاطر آوريد زماني را که منافقان و بيماردلان مي‌گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده‌هاي دروغين به ما نداده‌اند!»
And when the hypocrites and those in whose hearts was a disease began to say: Allah and His Apostle did not promise us (victory) but only to deceive.
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً 13
و (نيز) به خاطر آوريد زماني را که گروهي از آنها گفتند: «اي اهل يثرب (اي مردم مدينه)! اينجا جاي توقف شما نيست؛ به خانه‌هاي خود بازگرديد!» و گروهي از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مي‌خواستند و مي‌گفتند: «خانه‌هاي ما بي‌حفاظ است!»، در حالي که بي‌حفاظ نبود؛ آنها فقط مي‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.
And when a party of them said: O people of Yasrib! there is no place to stand for you (here), therefore go back; and a party of them asked permission of the prophet, saying. Surely our houses are exposed; and they were not exposed; they only desired to fly away.
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً 14
آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدينه بر آنان وارد مي‌شدند و پيشنهاد بازگشت به سوي شرک به آنان مي‌کردند مي‌پذيرفتند، و جز مدت کمي (براي انتخاب اين راه) درنگ نمي‌کردند!
And if an entry were made upon them from the outlying parts of it, then they were asked to wage war, they would certainly have done it, and they would not have stayed in it but a little while.
وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً 15
(در حالي که) آنان قبل از اين با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند؛ و عهد الهي مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند)!
And certainly they had made a covenant with Allah before, that) they would not turn (their) backs; and Allah's covenant shall be inquired of.
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلاً 16
بگو: «اگر از مرگ يا کشته‌شدن فرار کنيد، سودي به حال شما نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز بهره کمي از زندگاني نخواهيد گرفت!»
Say: Flight shall not do you any good if you fly from death or slaughter, and in that case you will not be allowed to enjoy yourselves but a little.
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 17
بگو: «چه کسي مي‌تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدي يا رحمتي را براي شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هيچ سرپرست و ياوري براي خود نخواهند يافت.
Say: Who is it that can withhold you from Allah if He intends to do you evil, rather He intends to show you mercy? And they will not find for themselves besides Allah any guardian or a helper.
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلاً 18
خداوند کساني که مردم را از جنگ بازمي‌داشتند و کساني را که به برادران خود مي‌گفتند: «بسوي ما بياييد (و خود را از معرکه بيرون کشيد)» بخوبي مي‌شناسد؛ و آنها (مردمي ضعيفند و) جز اندکي پيکار نمي‌کنند!
Allah knows indeed those among you who hinder others and those who say to their brethren: Come to us; and they come not to the fight but a little,
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً 19
آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند؛ و هنگامي که (لحظات) ترس (و بحراني) پيش آيد، مي‌بيني آنچنان به تو نگاه مي‌کنند، و چشمهايشان در حدقه مي‌چرخد، که گويي مي‌خواهند قالب تهي کنند! اما وقتي حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاي تند و خشن خود را با انبوهي از خشم و عصبانيت بر شما مي‌گشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مي‌کنند!) در حالي که در آن نيز حريص و بخيلند؛ آنها (هرگز) ايمان نياورده‌اند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد؛ و اين کار بر خدا آسان است.
Being niggardly with respect to you; but when fear comes, you will see them looking to you, their eyes rolling like one swooning because of death; but when the fear is gone they smite you with sharp tongues, being niggardly of the good things. These have not believed, therefore Allah has made their doing naught; and this is easy to Allah.
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلاً 20
آنها گمان مي‌کنند هنوز لشکر احزاب نرفته‌اند؛ و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مي‌دارند در ميان اعراب باديه‌نشين پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جويا گردند؛ و اگر در ميان شما باشند جز اندکي پيکار نمي‌کنند!
They think the allies are not gone, and if the allies should come (again) they would fain be in the deserts with the desert Arabs asking for news about you, and if they were among you they would not fight save a little.
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً 21
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود، براي آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي‌کنند.
Certainly you have in the Apostle of Allah an excellent exemplar for him who hopes in Allah and the latter day and remembers Allah much.
وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً وَ تَسْلِيماً 22
(اما) مؤمنان وقتي لشکر احزاب را ديدند گفتند: «اين همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.
And when the believers saw the allies, they said: This is what Allah and His Apostle promised us, and Allah and His Apostle spoke the truth; and it only increased them in faith and submission.
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً 23
در ميان مؤمنان مرداني هستند که بر سر عهدي که با خدا بستند صادقانه ايستاده‌اند؛ بعضي پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضي ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود ندادند.
Of the believers are men who are true to the covenant which they made with Allah: so of them is he who accomplished his vow, and of them is he who yet waits, and they have not changed in the least
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً 24
هدف اين است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نمايد يا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذيرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحيم است.
That Allah may reward the truthful for their truth, and punish the hypocrites if He please or turn to them (mercifully); surely Allah is Forgiving, Merciful.
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً 25
خدا کافران را با دلي پر از خشم بازگرداند بي‌آنکه نتيجه‌اي از کار خود گرفته باشند؛ و خداوند (در اين ميدان)، مؤمنان را از جنگ بي‌نياز ساخت (و پيروزي را نصيبشان کرد)؛ و خدا قوي و شکست‌ناپذير است!
And Allah turned back the unbelievers in their rage; they did not obtain any advantage, and Allah sufficed the believers in fighting; and Allah is Strong, Mighty.
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً 26
و خداوند گروهي از اهل کتاب [= يهود] را که از آنان [= مشرکان عرب‌] حمايت کردند از قلعه‌هاي محکمشان پايين کشيد و در دلهايشان رعب افکند؛ (و کارشان به جايي رسيد که) گروهي را به قتل مي‌رسانديد و گروهي را اسير مي‌کرديد!
And He drove down those of the followers of the Book who backed them from their fortresses and He cast awe into their hearts; some you killed and you took captive another part.
وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيراً 27
و زمينها و خانه‌ها و اموالشان را در اختيار شما گذاشت، و (همچنين) زميني را که هرگز در آن گام ننهاده بوديد؛ و خداوند بر هر چيز تواناست!
And He made you heirs to their land and their dwellings and their property, and (to) a land which you have not yet trodden, and Allah has power over all things.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلاً 28
اي پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‌خواهيد بياييد با هديه‌اي شما را بهره‌مند سازم و شما را بطرز نيکويي رها سازم!
O Prophet! say to your wives: If you desire this world's life and its adornment, then come, I will give you a provision and allow you to depart a goodly departing
وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً 29
و اگر شما خدا و پيامبرش و سراي آخرت را مي‌خواهيد، خداوند براي نيکوکاران شما پاداش عظيمي آماده ساخته است.»
And if you desire Allah and His Apostle and the latter abode, then surely Allah has prepared for the doers of good among you a mighty reward.
يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً 30
اي همسران پيامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشي مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براي خدا آسان است.
O wives of the prophet! whoever of you commits an open indecency, the punishment shall be increased to her doubly; and this is easy to Allah.
وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً 31
و هر کس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پرارزشي براي او آماده کرده‌ايم.
And whoever of you is obedient to Allah and His Apostle and does good, We will give to her reward doubly, and We have prepared for her an honorable sustenance.
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً 32
اي همسران پيامبر! شما همچون يکي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد؛ پس به گونه‌اي هوس‌انگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد!
O wives of the Prophet! you are not like any other of the women; If you will be on your guard, then be not soft in (your) speech, lest he in whose heart is a disease yearn; and speak a good word.
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً 33
و در خانه‌هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد؛ خداوند فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
And stay in your houses and do not display your finery like the displaying of the ignorance of yore; and keep up prayer, and pay the poor-rate, and obey Allah and His Apostle. Allah only desires to keep away the uncleanness from you, O people of the House! and to purify you a (thorough) purifying.
وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً 34
آنچه را در خانه‌هاي شما از آيات خداوند و حکمت و دانش خوانده مي‌شود ياد کنيد؛ خداوند لطيف و خبير است!
And keep to mind what is recited in your houses of the communications of Allah and the wisdom; surely Allah is Knower of subtleties, Aware.
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً 35
به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکيبا و زنان صابر و شکيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مرداني که بسيار به ياد خدا هستند و زناني که بسيار ياد خدا مي‌کنند، خداوند براي همه آنان مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
Surely the men who submit and the women who submit, and the believing men and the believing women, and the obeying men and the obeying women, and the truthful men and the truthful women, and the patient men and the patient women and the humble men and the humble women, and the almsgiving men and the almsgiving women, and the fasting men and the fasting women, and the men who guard their private parts and the women who guard, and the men who remember Allah much and the women who remember-- Allah has prepared for them forgiveness and a mighty reward.
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً 36
هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي که خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند، اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرماني خدا و رسولش را کند، به گمراهي آشکاري گرفتار شده است!
And it behoves not a believing man and a believing woman that they should have any choice in their matter when Allah and His Apostle have decided a matter; and whoever disobeys Allah and His Apostle, he surely strays off a manifest straying.
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً 37
(به خاطر بياور) زماني را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودي [به فرزند خوانده‌ات «زيد»] مي‌گفتي: «همسرت را نگاه‌دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تکرار مي‌کردي)؛ و در دل چيزي را پنهان مي‌داشتي که خداوند آن را آشکار مي‌کند؛ و از مردم مي‌ترسيدي در حالي که خداوند سزاوارتر است که از او بترسي! هنگامي که زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسري تو درآورديم تا مشکلي براي مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هايشان -هنگامي که طلاق گيرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدني است (و سنت غلط تحريم اين زنان بايد شکسته شود).
And when you said to him to whom Allah had shown favor and to whom you had shown a favor: Keep your wife to yourself and be careful of (your duty to) Allah; and you concealed in your soul what Allah would bring to light, and you feared men, and Allah had a greater right that you should fear Him. But when Zaid had accomplished his want of her, We gave her to you as a wife, so that there should be no difficulty for the believers in respect of the wives of their adopted sons, when they have accomplished their want of them; and Allah's command shall be performed.
ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً 38
هيچ گونه منعي بر پيامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نيست؛ اين سنت الهي در مورد کساني که پيش از اين بوده‌اند نيز جاري بوده؛ و فرمان خدا روي حساب و برنامه دقيقي است!
There is no harm in the Prophet doing that which Allah has ordained for him; such has been the course of Allah with respect to those who have gone before; and the command of Allah is a decree that is made absolute:
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً 39
(پيامبران) پيشين کساني بودند که تبليغ رسالتهاي الهي مي‌کردند و (تنها) از او مي ترسيدند، و از هيچ کس جز خدا بيم نداشتند؛ و همين بس که خداوند حسابگر (و پاداش‌دهنده اعمال آنها) است!
Those who deliver the messages of Allah and fear Him, and do not fear any one but Allah; and Allah is sufficient to take account.
ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً 40
محمد (ص) پدر هيچ يک از مردان شما نبوده و نيست؛ ولي رسول خدا و ختم‌کننده و آخرين پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است!
Muhammad is not the father of any of your men, but he is the Apostle of Allah and the Last of the prophets; and Allah is cognizant of all things.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً 41
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! خدا را بسيار ياد کنيد،
O you who believe! remember Allah, remembering frequently,
وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً 42
و صبح و شام او را تسبيح گوييد!
And glorify Him morning and evening.
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً 43
او کسي است که بر شما درود و رحمت مي‌فرستد، و فرشتگان او (نيز) براي شما تقاضاي رحمت مي‌کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوي نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!
He it is Who sends His blessings on you, and (so do) His angels, that He may bring you forth out of utter darkness into the light; and He is Merciful to the believers.
تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً 44
تحيت آنان در روزي که او را ديدار مي‌کنند سلام است؛ و براي آنها پاداش پرارزشي فراهم ساخته است.
Their salutation on the day that they meet Him shall be, Peace, and He has prepared for them an honourable reward.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً 45
اي پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت‌دهنده و انذارکننده!
O Prophet! surely We have sent you as a witness, and as a bearer of good news and as a warner,
وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً 46
و تو را دعوت‌کننده بسوي خدا به فرمان او قرار داديم، و چراغي روشني‌بخش!
And as one inviting to Allah by His permission, and as a light-giving torch.
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً 47
و مؤمنان را بشارت ده که براي آنان از سوي خدا فضل بزرگي است.
And give to the believers the good news that they shall have a great grace from Allah.
وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلاً 48
و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاي آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همين بس که خدا حامي و مدافع (تو) است!
And be not compliant to the unbelievers and the hypocrites, and leave unregarded their annoying talk, and rely on Allah; and Allah is sufficient as a Protector.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلاً 49
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که با زنان با ايمان ازدواج کرديد و قبل از همبستر شدن طلاق داديد، عده‌اي براي شما بر آنها نيست که بخواهيد حساب آن را نگاه داريد؛ آنها را با هديه مناسبي بهره‌مند سازيد و بطرز شايسته‌اي رهايشان کنيد.
O you who believe! when you marry the believing women, then divorce them before you touch them, you have in their case no term which you should reckon; so make some provision for them and send them forth a goodly sending forth.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللاَّتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاَّتِي هاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 50
اي پيامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‌اي براي تو حلال کرديم، و همچنين کنيزاني که از طريق غنايمي که خدا به تو بخشيده است مالک شده‌اي و دختران عموي تو، و دختران عمه‌ها، و دختران دايي تو، و دختران خاله‌ها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها براي تو حلال است) و هرگاه زن با ايماني خود را به پيامبر ببخشد (و مهري براي خود نخواهد) چنانچه پيامبر بخواهد مي‌تواند او را به همسري برگزيند؛ اما چنين ازدواجي تنها براي تو مجاز است نه ديگر مؤمنان؛ ما مي‌دانيم براي آنان در مورد همسرانشان و کنيزانشان چه حکمي مقرر داشته‌ايم (و مصلحت آنان چه حکمي را ايجاب مي‌کند)؛ اين بخاطر آن است که مشکلي (در اداي رسالت) بر تو نباشد (و از اين راه حاميان فزونتري فراهم سازي)؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!
O Prophet! surely We have made lawful to you your wives whom you have given their dowries, and those whom your right hand possesses out of those whom Allah has given to you as prisoners of war, and the daughters of your paternal uncles and the daughters of your paternal aunts, and the daughters of your maternal uncles and the daughters of your maternal aunts who fled with you; and a believing woman if she gave herself to the Prophet, if the Prophet desired to marry her-- specially for you, not for the (rest of) believers; We know what We have ordained for them concerning their wives and those whom their right hands possess in order that no blame may attach to you; and Allah is Forgiving, Merciful.
تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً 51
(موعد) هر يک از همسرانت را بخواهي مي‌تواني به تأخير اندازي، و هر کدام را بخواهي نزد خود جاي دهي؛ و هرگاه بعضي از آنان را که برکنار ساخته‌اي بخواهي نزد خود جاي دهي، گناهي بر تو نيست؛ اين حکم الهي براي روشني چشم آنان، و اينکه غمگين نباشند و به آنچه به آنان مي‌دهي همگي راضي شوند نزديکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست مي‌داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کيفر آنها عجله نمي‌کند)!
You may put off whom you please of them, and you may take to you whom you please, and whom you desire of those whom you had separated provisionally; no blame attaches to you; this is most proper, so that their eyes may be cool and they may not grieve, and that they should be pleased, all of them with what you give them, and Allah knows what is in your hearts; and Allah is Knowing, Forbearing.
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ رَقِيباً 52
بعد از اين ديگر زني بر تو حلال نيست، و نمي‌تواني همسرانت را به همسران ديگري مبدل کني [= بعضي را طلاق دهي و همسر ديگري به جاي او برگزيني‌] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنيز در ملک تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است (و با اين حکم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان، از تو برداشتيم).
It is not allowed to you to take women afterwards, nor that you should change them for other wives, though their beauty be pleasing to you, except what your right hand possesses and Allah is Watchful over all things.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً 53
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! در خانه‌هاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما براي صرف غذا اجازه داده شود، در حالي که (قبل از موعد نياييد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد؛ اما هنگامي که دعوت شديد داخل شويد؛ و وقتي غذا خورديد پراکنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد؛ اين عمل، پيامبر را ناراحت مي‌نمايد، ولي از شما شرم مي‌کند (و چيزي نمي‌گويد)؛ اما خداوند از (بيان) حق شرم ندارد! و هنگامي که چيزي از وسايل زندگي را (بعنوان عاريت) از آنان [= همسران پيامبر] مي‌خواهيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين کار براي پاکي دلهاي شما و آنها بهتر است! و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسري خود درآوريد که اين کار نزد خدا بزرگ است!
O you who believe! do not enter the houses of the Prophet unless permission is given to you for a meal, not waiting for its cooking being finished-- but when you are invited, enter, and when you have taken the food, then disperse-- not seeking to listen to talk; surely this gives the Prophet trouble, but he forbears from you, and Allah does not forbear from the truth And when you ask of them any goods, ask of them from behind a curtain; this is purer for your hearts and (for) their hearts; and it does not behove you that you should give trouble to the Apostle of Allah, nor that you should marry his wives after him ever; surely this is grievous in the sight of Allah.
إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً 54
اگر چيزي را آشکار کنيد يا آن را پنهان داريد، خداوند از همه چيز آگاه است!
If you do a thing openly or do it in secret, then surely Allah is Cognizant of all things.
لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيداً 55
بر آنان [= همسران پيامبر] گناهي نيست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خويش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگيرند)؛ و تقواي الهي را پيشه کنيد که خداوند نسبت به هر چيزي شاهد و آگاه است.
There is no blame on them in respect of their fathers, nor their brothers, nor their brothers' sons, nor their sisters' sons nor their own women, nor of what their right hands possess; and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is a witness of all things.
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً 56
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مي‌فرستد؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملا تسليم (فرمان او) باشيد.
Surely Allah and His angels bless the Prophet; O you who believe! call for (Divine) blessings on him and salute him with a (becoming) salutation.
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً 57
آنها که خدا و پيامبرش را آزار مي‌دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براي آنها عذاب خوارکننده‌اي آماده کرده است.
Surely (as for) those who speak evil things of Allah and His Apostle, Allah has cursed them in this world and the here after, and He has prepared for them a chastisement bringing disgrace.
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً 58
و آنان که مردان و زنان باايمان را به خاطر کاري که انجام نداده‌اند آزار مي‌دهند؛ بار بهتان و گناه آشکاري را به دوش کشيده‌اند.
And those who speak evil things of the believing men and the believing women without their having earned (it), they are guilty indeed of a false accusation and a manifest sin.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 59
اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسري‌هاي بلند] خود را بر خويش فروافکنند، اين کار براي اينکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهي از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.
O Prophet! say to your wives and your daughters and the women of the believers that they let down upon them their over-garments; this will be more proper, that they may be known, and thus they will not be given trouble; and Allah is Forgiving, Merciful.
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً 60
اگر منافقان و بيماردلان و آنها که اخبار دروغ و شايعات بي‌اساس در مدينه پخش مي کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مي‌شورانيم، سپس جز مدت کوتاهي نمي‌توانند در کنار تو در اين شهر بمانند!
If the hypocrites and those in whose hearts is a disease and the agitators in the city do not desist, We shall most certainly set you over them, then they shall not be your neighbors in it but for a little while;
مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً 61
و از همه جا طرد مي‌شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختي به قتل خواهند رسيد!
Cursed: wherever they are found they shall be seized and murdered, a (horrible) murdering.
سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً 62
اين سنت خداوند در اقوام پيشين است، و براي سنت الهي هيچ گونه تغيير نخواهي يافت!
(Such has been) the course of Allah with respect to those who have gone before; and you shall not find any change in the course of Allah.
يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً 63
مردم از تو درباره (زمان قيام) قيامت سؤال مي‌کنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه مي‌داني شايد قيامت نزديک باشد!
Men ask you about the hour; say: The knowledge of it is only with Allah, and what will make you comprehend that the hour may be nigh.
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً 64
خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و براي آنان آتش سوزاننده‌اي آماده نموده است،
Surely Allah has cursed the unbelievers and has prepared for them a burning fire,
خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 65
در حالي که همواره در آن تا ابد مي‌مانند، و ولي و ياوري نخواهند يافت!
To abide therein for a long time; they shall not find a protector or a helper.
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاَ 66
در آن روز که صورتهاي آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خويش پشيمان مي‌شوند و) مي‌گويند: «اي کاش خدا و پيامبر را اطاعت کرده بوديم!»
On the day when their faces shall be turned back into the fire, they shall say: O would that we had obeyed Allah and obeyed the Apostle!
وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاَ 67
و مي‌گويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کرديم و ما را گمراه ساختند!
And they shall say: O our Lord! surely we obeyed our leaders and our great men, so they led us astray from the path;
رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً 68
پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگي فرما!»
O our Lord! give them a double punishment and curse them with a great curse.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً 69
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! همانند کساني نباشيد که موسي را آزار دادند؛ و خداوند او را از آنچه در حق او مي‌گفتند مبرا ساخت؛ و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود!
O you who believe! be not like those who spoke evil things of Musa, but Allah cleared him of what they said, and he was worthy of regard with Allah.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً 70
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! تقواي الهي پيشه کنيد و سخن حق بگوييد...
O you who believe! be careful of (your duty to) Allah and speak the right word,
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً 71
تا خدا کارهاي شما را اصلاح کند و گناهانتان را بيامرزد؛ و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاري (و پيروزي) عظيمي دست يافته است!
He will put your deeds into a right state for you, and forgive you your faults; and whoever obeys Allah and His Apostle, he indeed achieves a mighty success.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً 72
ما امانت (تعهد، تکليف، و ولايت الهيه) را بر آسمانها و زمين و کوه‌ها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشيد؛ او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم کرد)!
Surely We offered the trust to the heavens and the earth and the mountains, but they refused to be unfaithful to it and feared from it, and man has turned unfaithful to it; surely he is unjust, ignorant;
لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 73
هدف اين بود که خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باايمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحيم است!
So Allah will chastise the hypocritical men and the hypocritical women and the polytheistic men and the polytheistic women, and Allah will turn (mercifully) to the believing women, and Allah is Forgiving, Merciful.

تذهیب
سبا
تذهیب

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ 1
حمد (و ستايش) مخصوص خداوندي است که تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست؛ و (نيز) حمد (و سپاس) براي اوست در سراي آخرت؛ و او حکيم و آگاه است.
(All) praise is due to Allah, Whose is what is in the heavens and what is in the earth, and to Him is due (all) praise in the hereafter; and He is the Wise, the Aware.
يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ 2
آنچه در زمين فرومي‌رود و آنچه را از آن برمي‌آيد مي‌داند، و (همچنين) آنچه از آسمان نازل مي‌شود و آنچه بر آن بالا مي‌رود؛ و او مهربان و آمرزنده است.
He knows that which goes down into the earth and that which comes out of it, and that which comes down from the heaven and that which goes up to it; and He is the Merciful, the Forgiving.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 3
کافران گفتند: «قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آري به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندي که از غيب آگاه است و به اندازه سنگيني ذره‌اي در آسمانها و زمين از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينکه در کتابي آشکار ثبت است!»
And those who disbelieve say: The hour shall not come upon us. Say: Yea! by my Lord, the Knower of the unseen, it shall certainly come upon you; not the weight of an atom becomes absent from Him, in the heavens or in the earth, and neither less than that nor greater, but (all) is in a clear book
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ 4
تا کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند پاداش دهد؛ براي آنان مغفرت و روزي پرارزشي است!
That He may reward those who believe and do good; these it is for whom is forgiveness and an honorable sustenance.
وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ 5
و کساني که سعي در (تکذيب) آيات ما داشتند و گمان کردند مي‌توانند از حوزه قدرت ما بگريزند، عذابي بد و دردناک خواهند داشت!
And (as for) those who strive hard in opposing Our communications, these it is for whom is a painful chastisement of an evil kind.
وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِي إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ 6
کساني که به ايشان علم داده شده، آنچه را از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق مي دانند و به راه خداوند عزيز و حميد هدايت مي‌کند.
And those to whom the knowledge has been given see that which has been revealed to you from your Lord, that is the truth, and it guides into the path of the Mighty, the Praised.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ 7
و کافران گفتند: «آيا مردي را به شما نشان دهيم که به شما خبر مي‌دهد هنگامي که (مرديد و) سخت از هم متلاشي شديد، (بار ديگر) آفرينش تازه‌اي خواهيد يافت؟!
And those who disbelieve say: Shall we point out to you a man who informs you that when you are scattered the utmost scattering you shall then be most surely (raised) in (to) a new creation?
أَفْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِيدِ 8
آيا او بر خدا دروغ بسته يا به نوعي جنون گرفتار است؟!» (چنين نيست)، بلکه کساني که به آخرت ايمان نمي‌آورند، در عذاب و گمراهي دوري هستند (و نشانه گمراهي آنها همين انکار شديد است).
He has forged a lie against Allah or there is madness in him. Nay! those who do not believe in the hereafter are in torment and in great error.
أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ 9
آيا به آنچه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نکردند (تا به قدرت خدا بر همه چيز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهيم آنها را (با يک زمين‌لرزه) در زمين فرومي‌بريم، يا قطعه‌هايي از سنگهاي آسماني را بر آنها فرومي‌ريزيم؛ در اين نشانه‌اي است (بر قدرت خدا) براي هر بنده توبه‌کار!
Do they not then consider what is before them and what is behind them of the heaven and the earth? If We please We will make them disappear in the land or bring down upon them a portion from the heaven; most surely there is a sign in this for every servant turning (to Allah).
وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ 10
و ما به داوود از سوي خود فضيلتي بزرگ بخشيديم؛ (ما به کوه‌ها و پرندگان گفتيم:) اي کوه‌ها و اي پرندگان! با او هم‌آواز شويد و همراه او تسبيح خدا گوييد! و آهن را براي او نرم کرديم.
And certainly We gave to Dawood excellence from Us: O mountains! sing praises with him, and the birds; and We made the iron pliant to him,
أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 11
(و به او گفتيم:) زره‌هاي کامل و فراخ بساز، و حلقه‌ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آوريد که من به آنچه انجام ميدهيد بينا هستم!
Saying: Make ample (coats of mail), and assign a time to the making of coats of mail and do good; surely I am Seeing what you do.
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِيرِ 12
و براي سليمان باد را مسخر ساختيم که صبحگاهان مسير يک ماه را مي‌پيمود و عصرگاهان مسير يک ماه را؛ و چشمه مس (مذاب) را براي او روان ساختيم؛ و گروهي از جن پيش روي او به اذن پروردگارش کار مي‌کردند؛ و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپيچي مي‌کرد، او را عذاب آتش سوزان مي‌چشانيم!
And (We made) the wind (subservient) to Sulaiman, which made a month's journey in the morning and a month's journey in the evening, and We made a fountain of molten copper to flow out for him, and of the jinn there were those who worked before him by the command of his Lord; and whoever turned aside from Our command from among them, We made him taste of the punishment of burning.
يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ 13
آنها هر چه سليمان مي‌خواست برايش درست مي‌کردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و ديگهاي ثابت (که از بزرگي قابل حمل و نقل نبود؛ و به آنان گفتيم:) اي آل داوود! شکر (اين همه نعمت را) بجا آوريد؛ ولي عده کمي از بندگان من شکرگزارند!
They made for him what he pleased of fortresses and images, and bowls (large) as watering-troughs and cooking-pots that will not move from their place; give thanks, O family of Dawood! and very few of My servants are grateful.
فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ 14
(با اين همه جلال و شکوه سليمان) هنگامي که مرگ را بر او مقرر داشتيم، کسي آنها را از مرگ وي آگاه نساخت مگر جنبنده زمين [= موريانه‌] که عصاي او را مي‌خورد (تا شکست و پيکر سليمان فرو افتاد)؛ هنگامي که بر زمين افتاد جنيان فهميدند که اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقي نمي‌ماندند!
But when We decreed death for him, naught showed them his death but a creature of the earth that ate away his staff; and when it fell down, the jinn came to know plainly that if they had known the unseen, they would not have tarried in abasing torment.
لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ 15
براي قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانه‌اي (از قدرت الهي) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظيم با ميوه‌هاي فراوان؛ و به آنها گفتيم:) از روزي پروردگارتان بخوريد و شکر او را بجا آوريد؛ شهري است پاک و پاکيزه، و پروردگاري آمرزنده (و مهربان)!
Certainly there was a sign for Saba in their abode; two gardens on the right and the left; eat of the sustenance of your Lord and give thanks to Him: a good land and a Forgiving Lord!
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ 16
اما آنها (از خدا) روي‌گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنان فرستاديم، و دو باغ (پربرکت)شان را به دو باغ (بي‌ارزش) با ميوه‌هاي تلخ و درختان شوره گز و اندکي درخت سدر مبدل ساختيم!
But they turned aside, so We sent upon them a torrent of which the rush could not be withstood, and in place of their two gardens We gave to them two gardens yielding bitter fruit and (growing) tamarisk and a few lote-trees.
ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلاَّ الْكَفُورَ 17
اين کيفر را بخاطر کفرانشان به آنها داديم؛ و آيا جز کفران کننده را کيفر مي‌دهيم؟!
This We requited them with because they disbelieved; and We do not punish any but the ungrateful.
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ 18
و ميان آنها و شهرهايي که برکت داده بوديم، آباديهاي آشکاري قرار داديم؛ و سفر در ميان آنها را بطور متناسب (با فاصله نزديک) مقرر داشتيم؛ (و به آنان گفتيم:) شبها و روزها در اين آباديها با ايمني (کامل) سفر کنيد!
And We made between them and the towns which We had blessed (other) towns to be easily seen, and We apportioned the journey therein: Travel through them nights and days, secure.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ 19
ولي (اين ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! ميان سفرهاي ما دوري بيفکن» (تا بينوايان نتوانند دوش به دوش اغنيا سفر کنند! و به اين طريق) آنها به خويشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهايي (براي عبرت ديگران) قرار داديم و جمعيتشان را متلاشي ساختيم؛ در اين ماجرا، نشانه‌هاي عبرتي براي هر صابر شکرگزار است.
And they said: O our Lord! make spaces to be longer between our journeys; and they were unjust to themselves so We made them stories and scattered them with an utter scattering; most surely there are signs in this for every patient, grateful one
وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 20
(آري) بيقين، ابليس گمان خود را درباره آنها محقق يافت که همگي از او پيروي کردند جز گروه اندکي از مؤمنان!
And certainly the Shaitan found true his conjecture concerning them, so they follow him, except a party of the believers.
وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ 21
او سلطه بر آنان نداشت جز براي اينکه مؤمنان به آخرت را از آنها که در شک هستند باز شناسيم؛ و پروردگار تو، نگاهبان همه چيز است!
And he has no authority over them, but that We may distinguish him who believes in the hereafter from him who is in doubt concerning it; and your Lord is the Preserver of all things
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ 22
بگو: «کساني را که غير از خدا (معبود خود) مي‌پنداريد بخوانيد! (آنها هرگز گرهي از کار شما نمي‌گشايند، چرا که) آنها به اندازه ذره‌اي در آسمانها و زمين مالک نيستند، و نه در (خلقت و مالکيت) آنها شريکند، و نه ياور او (در آفرينش) بودند.
Say: Call upon those whom you assert besides Allah; they do not control the weight of an atom in the heavens or in the earth nor have they any partnership in either, nor has He among them any one to back (Him) up.
وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ 23
هيچ شفاعتي نزد او، جز براي کساني که اذن داده، سودي ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زماني که اضطراب از دلهاي آنان زايل گردد (و فرمان از ناحيه او صادر شود؛ در اين هنگام مجرمان به شفيعان) مي‌گويند: «پروردگارتان چه دستوري داده؟» مي‌گويند: «حق را (بيان کرد و اجازه شفاعت درباره مستحقان داد)؛ و اوست بلندمقام و بزرگ‌مرتبه!»
And intercession will not avail aught with Him save of him whom He permits. Until when fear shall be removed from their hearts, They shall say: What is it that your Lord said? They shall say: The truth. And He is the Most High, the Great.
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 24
بگو: «چه کسي شما را از آسمانها و زمين روزي مي‌دهد؟» بگو: «الله! و ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در ضلالت آشکاري هستيم!»
Say: Who gives you the sustenance from the heavens and the earth? Say: Allah. And most surely we or you are on a right way or in manifest error
قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ 25
بگو: «شما از گناهي که ما کرده‌ايم سؤال نخواهيد شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسؤول نيستيم!»
Say: You will not be questioned as to what we are guilty of, nor shall we be questioned as to what you do.
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ 26
بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع مي‌کند، سپس در ميان ما بحق داوري مي‌نمايد (و صفوف مجرمان را از نيکوکاران جدا مي‌سازد)، و اوست داور (و جداکننده) آگاه!»
Say: Our Lord will gather us together, then will He judge between us with the truth; and He is the greatest Judge, the All-knowing.
قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ كَلاَّ بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 27
بگو: «کساني را که بعنوان شريک به او ملحق ساخته‌ايد به من نشان دهيد! هرگز چنين نيست! (او شريک و شبيهي ندارد)، بلکه او خداوند عزيز و حکيم است!
Say: Show me those whom you have joined with Him as associates; by no means (can you do it). Nay! He is Allah, the Mighty, the Wise.
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 28
و ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاي الهي) بشارت دهي و (از عذاب او) بترساني؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
And We have not sent you but to all the men as a bearer of good news and as a warner, but most men do not know.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 29
مي‌گويند: «اگر راست مي‌گوييد، اين وعده (رستاخيز) کي خواهد بود؟!»
And they say: When will this promise be (fulfilled) if you are truthful?
قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ 30
بگو: «وعده شما روزي خواهد بود که نه ساعتي از آن تأخير مي‌کنيد و نه (بر آن) پيشي خواهيد گرفت!»
Say: You have the appointment of a day from which you cannot hold back any while, nor can you bring it on.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ 31
کافران گفتند: «ما هرگز به اين قرآن و کتابهاي ديگري که پيش از آن بوده ايمان نخواهيم آورد!» اگر ببيني هنگامي که اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان (براي حساب و جزا) نگه داشته شده‌اند در حالي که هر کدام گناه خود را به گردن ديگري مي‌اندازد (از وضع آنها تعجب مي‌کني)! مستضعفان به مستکبران مي‌گويند: «اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم!»
And those who disbelieve say: By no means will we believe in this Quran, nor in that which is before it; and could you see when the unjust shall be made to stand before their Lord, bandying words one with another! Those who were reckoned weak shall say to those who were proud: Had it not been for you we would certainly have been believers.
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ 32
(اما) مستکبران به مستضعفان پاسخ مي‌دهند: «آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آنکه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبي دريافتيد)؟! بلکه شما خود مجرم بوديد!»
Those who were proud shall say to those who were deemed weak: Did we turn you away from the guidance after it had come to you? Nay, you (yourselves) were guilty
وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 33
و مستضعفان به مستکبران مي‌گويند: «وسوسه‌هاي فريبکارانه شما در شب و روز (مايه گمراهي ما شد)، هنگامي که به ما دستور مي‌داديد که به خداوند کافر شويم و همتاياني براي او قرار دهيم!» و آنان هنگامي که عذاب (الهي) را مي‌بينند پشيماني خود را پنهان مي‌کنند (تا بيشتر رسوا نشوند)! و ما غل و زنجيرها در گردن کافران مي نهيم؛ آيا جز آنچه عمل مي‌کردند به آنها جزا داده مي‌شود؟!
And those who were deemed weak shall say to those who were proud. Nay, (it was) planning by night and day when you told us to disbelieve in Allah and to set up likes with Him. And they shall conceal regret when they shall see the punishment; and We will put shackles on the necks of those who disbelieved; they shall not be requited but what they did.
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ 34
و ما در هيچ شهر و دياري پيامبري بيم‌دهنده نفرستاديم مگر اينکه مترفين آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‌ايد کافريم!»
And We never sent a warner to a town but those who led lives in ease in it said: We are surely disbelievers in what you are sent with.
وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ 35
و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بيشتر است (و اين نشانه علاقه خدا به ماست!)؛ و ما هرگز مجازات نخواهيم شد!»
And they say: We have more wealth and children, and we shall not be punished.
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 36
بگو: «پروردگار من روزي را براي هر کس بخواهد وسيع يا تنگ مي‌کند، (اين ربطي به قرب در درگاه او ندارد)؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند!
Say: Surely my Lord amplifies the means of subsistence for whom He pleases and straitens (for whom He pleases), but most men do not know.
وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ 37
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرب نمي‌سازد، جز کساني که ايمان بياورند و عمل صالحي انجام دهند که براي آنان پاداش مضاعف در برابر کارهايي است که انجام داده‌اند؛ و آنها در غرفه‌هاي (بهشتي) در (نهايت) امنيت خواهند بود!
And not your wealth nor your children, are the things which bring you near Us in station, but whoever believes and does good, these it is for whom is a double reward for what they do, and they shall be secure in the highest places.
وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ 38
و کساني که براي انکار و ابطال آيات ما تلاش مي‌کنند و مي‌پندارند از چنگ قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب (الهي) احضار مي‌شوند!
And (as for) those who strive in opposing Our communications, they shall be caused to be brought to the chastisement.
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 39
بگو: «پروردگارم روزي را براي هر کس بخواهد وسعت مي‌بخشد، و براي هر کس بخواهد تنگ (و محدود) مي‌سازد؛ و هر چيزي را (در راه او) انفاق کنيد، عوض آن را مي‌دهد (و جاي آن را پر مي‌کند)؛ و او بهترين روزي‌دهندگان است!»
Say: Surely my Lord amplifies the means of subsistence for whom He pleases of His servants and straitens (them) for whom (He pleases), and whatever thing you spend, He exceeds it in reward, and He is the best of Sustainers.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ 40
(به خاطر بياور) روزي را که خداوند همه آنان را بر مي‌انگيزد، سپس به فرشتگان مي‌گويد: «آيا اينها شما را پرستش مي‌کردند؟!»
And on the day when He will gather them all together, then will He say to the angels: Did these worship you?
قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ 41
آنها مي‌گويند: «منزهي (از اينکه همتايي داشته باشي)! تنها تو ولي مائي، نه آنها؛ (آنها ما را پرستش نمي‌کردند) بلکه جن را پرستش مي‌نمودند؛ و اکثرشان به آنها ايمان داشتند!»
They shall say: Glory be to Thee! Thou art our Guardian, not they; nay! they worshipped the jinn; most of them were believers in them.
فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ 42
(آري) امروز هيچ يک از شما نسبت به ديگري مالک سود و زياني نيست! و به ظالمان مي‌گوييم: «بچشيد عذاب آتشي را که تکذيب مي‌کرديد!»
So on that day one of you shall not control profit or harm for another, and We will say to those who were unjust: Taste the chastisement of the fire which you called a lie.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرىً وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ 43
و هنگامي که آيات روشنگر ما بر آنان خوانده مي‌شود، مي‌گويند: «او فقط مردي است که مي‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان مي‌پرستيدند بازدارد!» و مي‌گويند: «اين جز دروغ بزرگي که (به خدا) بسته شده چيز ديگري نيست!» و کافران هنگامي که حق به سراغشان آمد گفتند: «اين، جز افسوني آشکار نيست!»
And when Our clear communications are recited to them, they say: This is naught but a man who desires to turn you away from that which your fathers worshipped. And they say: This is naught but a lie that is forged. And those who disbelieve say of the truth when it comes to them: This is only clear enchantment.
وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ 44
ما (قبلا) چيزي از کتابهاي آسماني را به آنان نداده‌ايم که آن را بخوانند (و به اتکاي آن سخنان تو را تکذيب کنند)، و پيش از تو هيچ بيم‌دهنده [= پيامبري ] براي آنان نفرستاديم!
And We have not given them any books which they read, nor did We send to them before you a warner.
وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ 45
کساني که پيش از آنان بودند (نيز آيات الهي را) تکذيب کردند، در حالي که اينها به يک دهم آنچه به آنان داديم نمي‌رسند! (آري) آنها رسولان مرا تکذيب کردند؛ پس ببين مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود!
And those before them rejected (the truth), and these have not yet attained a tenth of what We gave them, but they gave the lie to My apostles, then how was the manifestation of My disapproval?
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ 46
بگو: «شما را تنها به يک چيز اندرز مي‌دهم، و آن اينکه: دو نفر دو نفر يا يک نفر يک نفر براي خدا قيام کنيد، سپس بينديشيد اين دوست و همنشين شما [= محمد] هيچ گونه جنوني ندارد؛ او فقط بيم‌دهنده شما در برابر عذاب شديد (الهي) است!»
Say: I exhort you only to one thing, that rise up for Allah's sake in twos and singly, then ponder: there is no madness in your fellow-citizen; he is only a warner to you before a severe chastisement.
قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ 47
بگو: «هر اجر و پاداشي از شما خواسته‌ام براي خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چيز گواه است!»
Say: Whatever reward I have asked of you, that is only for yourselves; my reward is only with Allah, and He is a witness of all things.
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ 48
بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پيامبران خود) مي‌افکند، که او داناي غيبها (و اسرار نهان) است.»
Say: Surely my Lord utters the truth, the great Knower of the unseen.
قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ 49
بگو: «حق آمد! و باطل (کاري از آن ساخته نيست و) نمي‌تواند آغازگر چيزي باشد و نه تجديدکننده آن!»
Say: The truth has come, and the falsehood shall vanish and shall not come back.
قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ 50
بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحيه خود گمراه مي‌شوم؛ و اگر هدايت يابم، به وسيله آنچه پروردگارم به من وحي مي‌کند هدايت مي‌يابم؛ او شنواي نزديک است !»
Say: If I err, I err only against my own soul, and if I follow a right direction, it is because of what my Lord reveals to me; surely He is Hearing, Nigh.
وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ 51
اگر ببيني هنگامي که فريادشان بلند مي‌شود اما نمي‌توانند (از عذاب الهي) بگريزند، و آنها را از جاي نزديکي (که حتي انتظارش را ندارند) مي‌گيرند (از درماندگي آنها تعجب خواهي کرد)!
And could you see when they shall become terrified, but (then) there shall be no escape and they shall be seized upon from a near place
وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ 52
و (در آن حال) مي‌گويند: «به حق ايمان آورديم!»، ولي چگونه مي‌توانند از فاصله دور به آن دسترسي پيدا کنند!
And they shall say: We believe in it. And how shall the attaining (of faith) be possible to them from a distant place?
وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ 53
آنها پيش از اين (که در نهايت آزادي بودند) به آن کافر شدند و دورا دور، و غائبانه (و بدون آگاهي). نسبت‌هاي ناروا مي‌دادند.
And they disbelieved in it before, and they utter conjectures with regard to the unseen from a distant place.
وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ 54
(سرانجام) ميان آنها و خواسته‌هايشان جدايي افکنده شد، همان گونه که با پيروان (و هم‌مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آنها در شک و ترديد بودند!
And a barrier shall be placed between them and that which they desire, as was done with the likes of them before: surely they are in a disquieting doubt.

تذهیب
فاطر
تذهیب

الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 1
ستايش مخصوص خداوندي است آفريننده آسمانها و زمين، که فرشتگان را رسولاني قرار داد داراي بالهاي دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مي‌افزايد، و او بر هر چيزي تواناست!
All praise is due to Allah, the Originator of the heavens and the earth, the Maker of the angels, apostles flying on wings, two, and three, and four; He increases in creation what He pleases; surely Allah has power over all things.
ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 2
هر رحمتي را خدا به روي مردم بگشايد، کسي نمي‌تواند جلو آن را بگيرد؛ و هر چه را امساک کند، کسي غير از او قادر به فرستادن آن نيست؛ و او عزيز و حکيم است!
Whatever Allah grants to men of (His) mercy, there is none to withhold it, and what He withholds there is none to send it forth after that, and He is the Mighty, the Wise
يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ 3
اي مردم! به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما؛ آيا آفريننده‌اي جز خدا هست که شما را از آسمان و زمين روزي دهد؟! هيچ معبودي جز او نيست؛ با اين حال چگونه به سوي باطل منحرف مي‌شويد؟!
O men! call to mind the favor of Allah on you; is there any creator besides Allah who gives you sustenance from the heaven and the earth? There is no god but He; whence are you then turned away?
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ 4
اگر تو را تکذيب کنند (غم مخور، موضوع تازه‌اي نيست) پيامبران پيش از تو نيز تکذيب شدند؛ و همه کارها بسوي خدا بازمي‌گردد.
And if they call you a liar, truly apostles before you were called liars, and to Allah are all affairs returned.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ 5
اي مردم! وعده خداوند حق است؛ مبادا زندگي دنيا شما را بفريبد، و مبادا شيطان شما را فريب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!
O men! surely the promise of Allah is true, therefore let not the life of this world deceive you, and let not the archdeceiver deceive you respecting Allah.
إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ 6
البته شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد؛ او فقط حزبش را به اين دعوت مي‌کند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند!
Surely the Shaitan is your enemy, so take him for an enemy; he only invites his party that they may be inmates of the burning
الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ 7
کساني که راه کفر پيش گرفتند، براي آنان عذابي سخت است؛ و کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست!
(As for) those who disbelieve, they shall have a severe punishment, and (as for) those who believe and do good, they shall have forgiveness and a great reward.
أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ 8
آيا کسي که عمل بدش براي او آراسته شده و آن را خوب و زيبا مي‌بيند (همانند کسي است که واقع را آنچنان که هست مي‌يابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه مي سازد و هر کس را بخواهد هدايت مي‌کند؛ پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام مي‌دهند داناست!
What! is he whose evil deed is made fairseeming to him so much so that he considers it good? Now surely Allah makes err whom He pleases and guides aright whom He pleases, so let not your soul waste away in grief for them; surely Allah is Cognizant of what they do
وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ 9
خداوند کسي است که بادها را فرستاد تا ابرهايي را به حرکت درآورند؛ سپس ما اين ابرها را به سوي زمين مرده‌اي رانديم و به وسيله آن، زمين را پس از مردنش زنده مي‌کنيم؛ رستاخيز نيز همين گونه است!
And Allah is He Who sends the winds so they raise a cloud, then We drive it on to a dead country, and therewith We give life to the earth after its death; even so is the quickening.
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ 10
کسي که خواهان عزت است (بايد از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت براي خداست؛ سخنان پاکيزه به سوي او صعود مي‌کند، و عمل صالح را بالا مي‌برد؛ و آنها که نقشه‌هاي بد مي‌کشند، عذاب سختي براي آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود مي‌شود (و به جايي نمي‌رسد)!
Whoever desires honor, then to Allah belongs the honor wholly. To Him do ascend the good words; and the good deeds, lift them up, and (as for) those who plan evil deeds, they shall have a severe chastisement; and (as for) their plan, it shall perish.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 11
خداوند شما را از خاکي آفريد، سپس از نطفه‌اي؛ سپس شما را بصورت زوجهايي قرار داد؛ هيچ جنس ماده‌اي باردار نمي‌شود و وضع حمل نمي‌کند مگر به علم او، و هيچ کس عمر طولاني نمي‌کند، يا از عمرش کاسته نمي‌شود مگر اينکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است؛ اينها همه براي خداوند آسان است.
And Allah created you of dust, then of the life-germ, then He made you pairs; and no female bears, nor does she bring forth, except with His knowledge; and no one whose life is lengthened has his life lengthened, nor is aught diminished of one's life, but it is all in a book; surely this is easy to Allah.
وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 12
دو دريا يکسان نيستند: اين يکي دريايي است که آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است، و آن يکي شور و تلخ و گلوگير؛ (اما) از هر دو گوشتي تازه مي خوريد و وسايل زينتي استخراج کرده مي‌پوشيد؛ و کشتيها را در آن مي‌بيني که آنها را مي‌شکافند (و به سوي مقصد پيش مي‌روند) تا از فضل خداوند بهره‌گيريد، و شايد شکر (نعمتهاي او را) بجا آوريد!
And the two seas are not alike: the one sweet, that subdues thirst by its excessive sweetness, pleasant to drink; and the other salt, that burns by its saltness; yet from each of them you eat fresh flesh and bring forth ornaments which you wear; and you see the ships cleave through it that you may seek of His bounty and that you may be grateful.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ 13
او شب را در روز داخل مي‌کند و روز را در شب؛ و خورشيد و ماه را مسخر (شما) کرده، هر يک تا سرآمد معيني به حرکت خود ادامه مي‌دهد؛ اين است خداوند، پروردگار شما؛ حاکميت (در سراسر عالم) از آن اوست: و کساني را که جز او مي‌خوانيد (و مي‌پرستيد) حتي به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نيستند!
He causes the night to enter in upon the day, and He causes the day to enter in upon the night, and He has made subservient (to you) the sun and the moon; each one follows its course to an appointed time; this is Allah, your Lord, His is the kingdom; and those whom you call upon besides Him do not control a straw.
إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ 14
اگر آنها را بخوانيد صداي شما را نمي‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمي‌گويند؛ و روز قيامت، شرک (و پرستش) شما را منکر مي‌شوند، و هيچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبير تو را (از حقايق) با خبر نمي‌سازد!
If you call on them they shall not hear your call, and even if they could hear they shall not answer you; and on the resurrection day they will deny your associating them (with Allah); and none can inform you like the One Who is Aware.
يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ 15
اي مردم شما (همگي) نيازمند به خدائيد؛ تنها خداوند است که بي‌نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!
O men! you are they who stand in need of Allah, and Allah is He Who is the Self-sufficient, the Praised One.
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ 16
اگر بخواهد شما را مي‌برد و خلق جديدي مي‌آورد؛
If He please, He will take you off and bring a new generation.
وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ 17
و اين براي خداوند مشکل نيست!
And this is not hard to Allah.
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ 18
هيچ گنهکاري بار گناه ديگري را بر دوش نمي‌کشد؛ و اگر شخص سنگين‌باري ديگري را براي حمل گناه خود بخواند، چيزي از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزديکان او باشد! تو فقط کساني را بيم‌مي‌دهي که از پروردگار خود در پنهاني مي‌ترسند و نماز را برپا مي‌دارند؛ و هر کس پاکي (و تقوا) پيشه کند، نتيجه آن به خودش بازمي‌گردد؛ و بازگشت (همگان) به سوي خداست!
And a burdened soul cannot bear the burden of another and if one weighed down by burden should cry for (another to carry) its burden, not aught of it shall be carried, even though he be near of kin. You warn only those who fear their Lord in secret and keep up prayer; and whoever purifies himself, he purifies himself only for (the good of) his own soul; and to Allah is the eventual coming.
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ 19
و نابينا و بينا هرگز برابر نيستند،
And the blind and the seeing are not alike
وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ 20
و نه ظلمتها و روشنايي،
Nor the darkness and the light,
وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ 21
و نه سايه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان!
Nor the shade and the heat,
وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ 22
و هرگز مردگان و زندگان يکسان نيستند! خداوند پيام خود را به گوش هر کس بخواهد مي‌رساند، و تو نمي‌تواني سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برساني!
Neither are the living and the dead alike. Surely Allah makes whom He pleases hear, and you cannot make those hear who are in the graves.
إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذِيرٌ 23
تو فقط انذارکننده‌اي، (اگر ايمان نياورند نگران نباش، وظيفه‌ات را انجام ده.)
You are naught but a warner.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فِيها نَذِيرٌ 24
ما تو را بحق براي بشارت و انذار فرستاديم؛ و هر امتي در گذشته انذارکننده‌اي داشته است!
Surely We have sent you with the truth as a bearer of good news and a warner; and there is not a people but a warner has gone among them.
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ 25
اگر تو را تکذيب کنند (عجيب نيست)؛ کساني که پيش از آنان بودند (نيز پيامبران خود را) تکذيب کردند؛ آنها با دلايل روشن و کتابهاي پند و موعظه و کتب آسماني روشنگر (مشتمل بر معارف و احکام) به سراغ آنان آمدند (اما کوردلان ايمان نياوردند).
And if they call you a liar, so did those before them indeed call (their apostles) liars; their apostles had come to them with clear arguments, and with scriptures, and with the illuminating book.
ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ 26
سپس من کافران را (بعد از اتمام حجت) گرفتم (و سخت مجازات کردم)؛ مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟!
Then did I punish those who disbelieved, so how was the manifestation of My disapproval?
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ 27
آيا نديدي خداوند از آسمان آبي فرو فرستاد که بوسيله آن ميوه‌هايي رنگارنگ (از زمين) خارج ساختيم و از کوه‌ها نيز (به لطف پروردگار) جاده‌هايي آفريده شده سفيد و سرخ و به رنگهاي مختلف و گاه به رنگ کاملا سياه!
Do you not see that Allah sends down water from the cloud, then We bring forth therewith fruits of various colors; and in the mountains are streaks, white and red, of various hues and (others) intensely black?
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ 28
و از انسانها و جنبندگان و چهارپايان انواعي با رنگهاي مختلف، (آري) حقيقت چنين است: از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مي‌ترسند؛ خداوند عزيز و غفور است!
And of men and beasts and cattle are various species of it likewise; those of His servants only who are possessed of knowledge fear Allah; surely Allah is Mighty, Forgiving.
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ 29
کساني که کتاب الهي را تلاوت مي‌کنند و نماز را برپا مي‌دارند و از آنچه به آنان روزي داده‌ايم پنهان و آشکار انفاق مي‌کنند، تجارتي (پرسود و) بي‌زيان و خالي از کساد را اميد دارند.
Surely they who recite the Book of Allah and keep up prayer and spend out of what We have given them secretly and openly, hope for a gain which will not perish.
لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ 30
(آنها اين اعمال صالح را انجام مي‌دهند) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بيفزايد که او آمرزنده و شکرگزار است!
That He may pay them back fully their rewards and give them more out of His grace: surely He is Forgiving, Multiplier of rewards.
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ 31
و آنچه از کتاب به تو وحي کرديم حق است و تصديق‌کننده و هماهنگ با کتب پيش از آن؛ خداوند نسبت به بندگانش خبير و بيناست!
And that which We have revealed to you of the Book, that is the truth verifying that which is before it; most surely with respect to His servants Allah is Aware, Seeing.
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ 32
سپس اين کتاب (آسماني) را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم؛ (اما) از ميان آنها عده‌اي بر خود ستم کردند، و عده‌اي ميانه رو بودند،و گروهي به اذن خدا در نيکيها (از همه) پيشي گرفتند، و اين، همان فضيلت بزرگ است!
Then We gave the Book for an inheritance to those whom We chose from among Our servants; but of them is he who makes his soul to suffer a loss, and of them is he who takes a middle course, and of them is he who is foremost in deeds of goodness by Allah's permission; this is the great excellence.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ 33
(پاداش آنان) باغهاي جاويدان بهشت است که در آن وارد مي‌شوند در حالي که با دستبندهايي از طلا و مرواريد آراسته‌اند، و لباسشان در آنجا حرير است!
Gardens of perpetuity, they shall enter therein; they shad be made to wear therein bracelets of gold and pearls, and their dress therein shall be silk.
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ 34
آنها مي‌گويند: «حمد (و ستايش) براي خداوندي است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است!
And they shall say: (All) praise is due to Allah, Who has made grief to depart from us; most surely our Lord is Forgiving, Multiplier of rewards,
الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ 35
همان کسي که با فضل خود ما را در اين سراي اقامت (جاويدان) جاي داد که نه در آن رنجي به ما مي‌رسد و نه سستي و واماندگي!
Who has made us alight in a house abiding for ever out of His grace; toil shall not touch us therein, nor shall fatigue therein afflict us.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ 36
و کساني که کافر شدند، آتش دوزخ براي آنهاست؛ هرگز فرمان مرگشان صادر نمي‌شود تا بميرند، و نه چيزي از عذابش از آنان تخفيف داده مي‌شود؛ اين گونه هر کفران‌کننده‌اي را کيفر مي‌دهيم!
And (as for) those who disbelieve, for them is the fire of hell; it shall not be finished with them entirely so that they should die, nor shall the chastisement thereof be lightened to them: even thus do We retribute every ungrateful one.
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ 37
آنها در دوزخ فرياد مي‌زنند: «پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحي انجام دهيم غير از آنچه انجام مي‌داديم!» (در پاسخ به آنان گفته مي‌شود:) آيا شما را به اندازه‌اي که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر مي‌شود عمر نداديم، و انذارکننده (الهي) به سراغ شما نيامد؟! اکنون بچشيد که براي ظالمان هيچ ياوري نيست!
And they shall cry therein for succour: O our Lord! take us out, we will do good deeds other than those which we used to do. Did We not preserve you alive long enough, so that he who would be mindful in it should mind? And there came to you the warner; therefore taste; because for the unjust, there is no helper.
إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 38
خداوند از غيب آسمانها و زمين آگاه است، و آنچه را در درون دلهاست مي‌داند!
Surely Allah is the Knower of what is unseen in the heavens and the earth; surely He is Cognizant of what is in the hearts.
هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً 39
اوست که شما را جانشيناني در زمين قرار داد؛ هر کس کافر شود، کفر او به زيان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چيزي نمي‌افزايد، و (نيز) کفرشان جز زيان و خسران چيزي بر آنها اضافه نمي‌کند!
He it is Who made you rulers in the land; therefore whoever disbelieves, his unbelief is against himself; and their unbelief does not increase the disbelievers with their Lord in anything except hatred; and their unbelief does not increase the disbelievers in anything except loss.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً 40
بگو: «اين معبوداني را که جز خدا مي‌خوانيد به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريده‌اند، يا اينکه شرکتي در (آفرينش و مالکيت) آسمانها دارند؟! يا به آنان کتابي (آسماني) داده‌ايم و دليلي از آن براي (شرک) خود دارند؟!» نه هيچ يک از اينها نيست، ظالمان فقط وعده‌هاي دروغين به يکديگر مي‌دهند!
Say: Have you considered your associates which you call upon besides Allah? Show me what part of the earth they have created, or have they any share in the heavens; or, have We given them a book so that they follow a clear argument thereof? Nay, the unjust do not hold out promises one to another but only to deceive.
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً 41
خداوند آسمانها و زمين را نگاه مي‌دارد تا از نظام خود منحرف نشوند؛ و هرگاه منحرف گردند، کسي جز او نمي‌تواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است!
Surely Allah upholds the heavens and the earth lest they come to naught; and if they should come to naught, there Is none who can uphold them after Him; surely He is the Forbearing, the Forgiving.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً 42
آنان با نهايت تأکيد به خدا سوگند خوردند که اگر پيامبري انذارکننده به سراغشان آيد، هدايت يافته‌ترين امتها خواهند بود؛ اما چون پيامبري براي آنان آمد، جز فرار و فاصله‌گرفتن از (حق) چيزي بر آنها نيفزود!
And they swore by Allah with the strongest of their oaths that if there came to them a warner they would be better guided than any of the nations; but when there came to them a warner it increased them in naught but aversion.
اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً 43
اينها همه بخاطر استکبار در زمين و نيرنگهاي بدشان بود؛ اما اين نيرنگها تنها دامان صاحبانش را مي‌گيرد؛ آيا آنها چيزي جز سنت پيشينيان و (عذابهاي دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براي سنت خدا تبديل نخواهي يافت، و هرگز براي سنت الهي تغييري نمي‌يابي!
(In) behaving proudly in the land and in planning evil; and the evil plans shall not beset any save the authors of it. Then should they wait for aught except the way of the former people? For you shall not find any alteration in the course of Allah; and you shall not find any change in the course of Allah.
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً 44
آيا آنان در زمين نگشتند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها که از اينان قويتر (و نيرومندتر) بودند؛ نه چيزي در آسمانها و نه چيزي در زمين از حوزه قدرت او بيرون نخواهد رفت؛ او دانا و تواناست!
Have they not travelled in the land and seen how was the end of those before them while they were stronger than these in power? And Allah is not such that any thing in the heavens or in the earth should escape Him; surely He is Knowing, Powerful.
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً 45
اگر خداوند مردم را به سبب کارهايي که انجام داده‌اند مجازات کند، جنبنده‌اي را بر پشت زمين باقي نخواهد گذاشت! ولي (به لطفش) آنها را تا سرآمد معيني تأخير مي‌اندازد (و مهلت اصلاح مي‌دهد) اما هنگامي که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضاي عملش جزا مي‌دهد) او نسبت به بندگانش بيناست (و از اعمال و نيات همه آگاه است)!
And were Allah to punish men for what they earn, He would not leave on the back of it any creature, but He respites them till an appointed term; so when their doom shall come, then surely Allah is Seeing with respect to His servants.

تذهیب
یس
تذهیب

يس 1
يس.
Ya Seen.
وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ 2
سوگند به قرآن حکيم.
I swear by the Quran full of wisdom
إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ 3
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستي،
Most surely you are one of the apostles
عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 4
بر راهي راست (قرار داري)؛
On a right way.
تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ 5
اين قرآني است که از سوي خداوند عزيز و رحيم نازل شده است‌
A revelation of the Mighty, the Merciful.
لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ 6
تا قومي را بيم دهي که پدرانشان انذار نشدند، از اين رو آنان غافلند!
That you may warn a people whose fathers were not warned, so they are heedless.
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 7
فرمان (الهي) درباره بيشتر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نمي‌آورند!
Certainly the word has proved true of most of them, so they do not believe.
إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ 8
ما در گردنهاي آنان غلهايي قرار داديم که تا چانه‌ها ادامه دارد و سرهاي آنان را به بالا نگاه داشته است!
Surely We have placed chains on their necks, and these reach up to their chins, so they have their heads raised aloft.
وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ 9
و در پيش روي آنان سدي قرار داديم، و در پشت سرشان سدي؛ و چشمانشان را پوشانده‌ايم، لذا نمي‌بينند!
And We have made before them a barrier and a barrier behind them, then We have covered them over so that they do not see.
وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 10
براي آنان يکسان است: چه انذارشان کني يا نکني، ايمان نمي‌آورند!
And it is alike to them whether you warn them or warn them not: they do not believe.
إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ 11
تو فقط کسي را انذار مي‌کني که از اين يادآوري (الهي) پيروي کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنين کسي را به آمرزش و پاداشي پرارزش بشارت ده!
You can only warn him who follows the reminder and fears the Beneficent Allah in secret; so announce to him forgiveness and an honorable reward.
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ 12
به يقين ما مردگان را زنده مي‌کنيم و آنچه را از پيش فرستاده‌اند و تمام آثار آنها را مي نويسيم؛ و همه چيز را در کتاب آشکار کننده‌اي برشمرده‌ايم!
Surely We give life to the dead, and We write down what they have sent before and their footprints, and We have recorded everything in a clear writing.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 13
و براي آنها، اصحاب قريه (انطاکيه) را مثال بزن هنگامي که فرستادگان خدا به سوي آنان آمدند؛
And set out to them an example of the people of the town, when the apostles came to it.
إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ 14
هنگامي که دو نفر از رسولان را بسوي آنها فرستاديم، اما آنان رسولان (ما) را تکذيب کردند؛ پس براي تقويت آن دو، شخص سومي فرستاديم، آنها همگي گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوي شما هستيم!»
When We sent to them two, they rejected both of them, then We strengthened (them) with a third, so they said: Surely we are apostles to you.
قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ 15
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشري همانند ما نيستيد، و خداوند رحمان چيزي نازل نکرده، شما فقط دروغ مي‌گوييد!»
They said: You are naught but mortals like ourselves, nor has the Beneficent Allah revealed anything; you only lie.
قالُوا رَبُّنا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ 16
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوي شما هستيم،
They said: Our Lord knows that we are most surely apostles to you.
وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ 17
و بر عهده ما چيزي جز ابلاغ آشکار نيست!»
And nothing devolves on us but a clear deliverance (of the message).
قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ 18
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفته‌ايم (و وجود شما را شوم مي‌دانيم)، و اگر (از اين سخنان) دست برنداريد شما را سنگسار خواهيم کرد و شکنجه دردناکي از ما به شما خواهد رسيد!
They said: Surely we augur evil from you; if you do not desist, we will certainly stone you, and there shall certainly afflict you a painful chastisement from us.
قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ 19
(رسولان) گفتند: «شومي شما از خودتان است اگر درست بينديشيد، بلکه شما گروهي اسرافکاريد!»
They said: Your evil fortune is with you; what! if you are reminded! Nay, you are an extravagant people.
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ 20
و مردي (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اي قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروي کنيد!
And from the remote part of the city there came a man running, he said: O my people! follow the apostles;
اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 21
از کساني پيروي کنيد که از شما مزدي نمي‌خواهند و خود هدايت يافته‌اند!
Follow him who does not ask you for reward, and they are the followers of the right course;
وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 22
من چرا کسي را پرستش نکنم که مرا آفريده، و همگي به سوي او بازگشت داده مي‌شويد؟!
And what reason have I that I should not serve Him Who brought me into existence? And to Him you shall be brought back;
أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ 23
آيا غير از او معبوداني را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زياني به من برساند، شفاعت آنها کمترين فايده‌اي براي من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد!
What! shall I take besides Him gods whose intercession, If the Beneficent Allah should desire to afflict me with a harm, shall not avail me aught, nor shall they be able to deliver me?
إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ 24
اگر چنين کنم، من در گمراهي آشکاري خواهم بود!
In that case I shall most surely be in clear error:
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ 25
(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهيد!»
Surely I believe in your Lord, therefore hear me.
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ 26
(سرانجام او را شهيد کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اي کاش قوم من مي‌دانستند...
It was said: Enter the garden. He said: O would that my people had known
بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ 27
که پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامي‌داشتگان قرار داده است!»
Of that on account of which my Lord has forgiven me and made me of the honored ones!
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ 28
و ما بعد از او بر قومش هيچ لشکري از آسمان نفرستاديم، و هرگز سنت ما بر اين نبود؛
And We did not send down upon his people after him any hosts from heaven, nor do We ever send down.
إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ 29
(بلکه) فقط يک صيحه آسماني بود، ناگهان همگي خاموش شدند!
It was naught but a single cry, and lo! they were still.
يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 30
افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبري براي هدايت آنان نيامد مگر اينکه او را استهزا مي‌کردند!
Alas for the servants! there comes not to them an apostle but they mock at him.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ 31
آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کرديم، آنها هرگز به سوي ايشان بازنمي‌گردند (و زنده نمي‌شوند)!
Do they not consider how many of the generations have We destroyed before them, because they do not turn to them?
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ 32
و همه آنان (روز قيامت) نزد ما احضار مي‌شوند!
And all of them shall surely be brought before Us.
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ 33
زمين مرده براي آنها آيتي است، ما آن را زنده کرديم و دانه‌هاي (غذايي) از آن خارج ساختيم که از آن مي‌خورند؛
And a sign to them is the dead earth: We give life to it and bring forth from it grain SQ they eat of it.
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ 34
و در آن باغهايي از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمه‌هايي از آن جاري ساختيم،
And We make therein gardens of palms and grapevines and We make springs to flow forth in it,
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 35
تا از ميوه آن بخورند در حالي که دست آنان هيچ دخالتي در ساختن آن نداشته است! آيا شکر خدا را بجا نمي‌آورند؟!
That they may eat of the fruit thereof, and their hands did not make it; will they not then be grateful?
سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ 36
منزه است کسي که تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مي‌روياند، و از خودشان، و از آنچه نمي‌دانند!
Glory be to Him Who created pairs of all things, of what the earth grows, and of their kind and of what they do not know.
وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 37
شب (نيز) براي آنها نشانه‌اي است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمي‌گيريم، ناگهان تاريکي آنان را فرا مي‌گيرد!
And a sign to them is the night: We draw forth from it the day, then lo! they are in the dark;
وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ 38
و خورشيد (نيز براي آنها آيتي است) که پيوسته بسوي قرارگاهش در حرکت است؛ اين تقدير خداوند قادر و داناست.
And the sun runs on to a term appointed for it; that is the ordinance of the Mighty, the Knowing.
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ 39
و براي ماه منزلگاه‌هايي قرار داديم، (و هنگامي که اين منازل را طي کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسي شکل و زرد رنگ خرما» در مي‌آيد.
And (as for) the moon, We have ordained for it stages till it becomes again as an old dry palm branch.
لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ 40
نه خورشيد را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشي مي‌گيرد؛ و هر کدام در مسير خود شناورند.
Neither is it allowable to the sun that it should overtake the moon, nor can the night outstrip the day; and all float on in a sphere.
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ 41
نشانه‌اي (ديگر از عظمت پروردگار) براي آنان است که ما فرزندانشان را در کشتيهايي پر (از وسايل و بارها) حمل کرديم.
And a sign to them is that We bear their offspring in the laden ship.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ 42
و براي آنها مرکبهاي ديگري همانند آن آفريديم.
And We have created for them the like of it, what they will ride on.
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ 43
و اگر بخواهيم آنها را غرق مي‌کنيم بطوري که نه فريادرسي داشته باشند و نه نجات داده شوند!
And if We please, We can drown them, then there shall be no succorer for them, nor shall they be rescued
إِلاَّ رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ 44
مگر اينکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معيني از اين زندگي بهره گيرند!
But (by) mercy from Us and for enjoyment till a time.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 45
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پيش رو و پشت سر شماست [= از عذابهاي الهي‌] بترسيد تا مشمول رحمت الهي شويد!» (اعتنا نمي‌کنند).
And when it is said to them: Guard against what is before you and what is behind you, that mercy may be had on you.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ 46
و هيچ آيه‌اي از آيات پروردگارشان براي آنها نمي‌آيد مگر اينکه از آن روي‌گردان مي شوند.
And there comes not to them a communication of the communications of their Lord but they turn aside from it.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 47
و هنگامي که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزي کرده انفاق کنيد!»، کافران به مؤمنان مي‌گويند: «آيا ما کسي را اطعام کنيم که اگر خدا مي‌خواست او را اطعام مي‌کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهي آشکاريد»!
And when it is said to them: Spend out of what Allah has given you, those who disbelieve say to those who believe: Shall we feed him whom, if Allah please, He could feed? You are in naught but clear error.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 48
آنها مي‌گويند: «اگر راست مي‌گوييد، اين وعده (قيامت) کي خواهد بود؟!
And they say: When will this threat come to pass, if you are truthful?
ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ 49
(اما)جز اين انتظار نمي‌کشند که يک صيحه عظيم (آسماني) آنها را فراگيرد، در حالي که مشغول جدال (در امور دنيا) هستند.
They wait not for aught but a single cry which will overtake them while they yet contend with one another.
فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ 50
(چنان غافلگير مي‌شوند که حتي) نمي‌توانند وصيتي کنند يا به سوي خانواده خود بازگردند!
So they shall not be able to make a bequest, nor shall they return to their families.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ 51
(بار ديگر) در «صور» دميده مي‌شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوي (دادگاه) پروردگارشان مي‌روند!
And the trumpet shall be blown, when lo! from their graves they shall hasten on to their Lord.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ 52
مي‌گويند: «اي واي بر ما! چه کسي ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! (آري) اين همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!»
They shall say: O woe to us! who has raised us up from our sleeping-place? This is what the Beneficent Allah promised and the apostles told the truth.
إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ 53
صيحه واحدي بيش نيست، (فريادي عظيم برمي‌خيزد) ناگهان همگي نزد ما احضار مي‌شوند!
There would be naught but a single cry, when lo! they shall all be brought before Us;
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 54
(و به آنها گفته مي‌شود:) امروز به هيچ کس ذره‌اي ستم نمي‌شود، و جز آنچه را عمل مي‌کرديد جزا داده نمي‌شويد!
So this day no soul shall be dealt with unjustly in the least; and you shall not be rewarded aught but that which you did.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ 55
بهشتيان، امروز به نعمتهاي خدا مشغول و مسرورند.
Surely the dwellers of the garden shall on that day be in an occupation quite happy.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ 56
آنها و همسرانشان در سايه‌هاي (قصرها و درختان بهشتي) بر تختها تکيه زده‌اند.
They and their wives shall be in shades, reclining on raised couches.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ 57
براي آنها در بهشت ميوه بسيار لذت‌بخشي است، و هر چه بخواهند در اختيار آنان خواهد بود!
They shall have fruits therein, and they shall have whatever they desire.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ 58
بر آنها سلام (و درود الهي) است؛ اين سخني است از سوي پروردگاري مهربان!
Peace: a word from a Merciful Lord.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ 59
(و به آنها مي‌گويند:) جدا شويد امروز اي گنهکاران!
And get aside today, O guilty ones!
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ 60
آيا با شما عهد نکردم اي فرزندان آدم که شيطان را نپرستيد، که او براي شما دشمن آشکاري است؟!
Did I not charge you, O children of Adam! that you should not serve the Shaitan? Surely he is your open enemy,
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ 61
و اينکه مرا بپرستيد که راه مستقيم اين است؟!
And that you should serve Me; this is the right way.
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ 62
او گروه زيادي از شما را گمراه کرد، آيا انديشه نکرديد؟!
And certainly he led astray numerous people from among you. What! could you not then understand?
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ 63
اين همان دوزخي است که به شما وعده داده مي‌شد!
This is the hell with which you were threatened.
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 64
امروز وارد آن شويد و به خاطر کفري که داشتيد به آتش آن بسوزيد!
Enter into it this day because you disbelieved.
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 65
امروز بر دهانشان مهر مي‌نهيم، و دستهايشان با ما سخن مي‌گويند و پاهايشان کارهايي را که انجام مي‌دادند شهادت مي‌دهند!
On that day We will set a seal upon their mouths, and their hands shall speak to Us, and their feet shall bear witness of what they earned.
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ 66
و اگر بخواهيم چشمانشان را محو کنيم؛ سپس براي عبور از راه، مي‌خواهند بر يکديگر پيشي بگيرند، اما چگونه مي‌توانند ببينند؟!
And if We please We would certainly put out their eyes, then they would run about groping for the way, but how should they see?
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ 67
و اگر بخواهيم آنها را در جاي خود مسخ مي‌کنيم (و به مجسمه‌هايي بي‌روح مبدل مي‌سازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند!
And if We please We would surely transform them in their place, then they would not be able to go on, nor will they return.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ 68
هر کس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونه‌اش مي‌کنيم (و به ناتواني کودکي باز مي‌گردانيم)؛ آيا انديشه نمي‌کنند؟!
And whomsoever We cause to live long, We reduce (him) to an abject state in constitution; do they not then understand?
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ 69
ما هرگز شعر به او [= پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست (شاعر باشد)؛ اين (کتاب آسماني) فقط ذکر و قرآن مبين است!
And We have not taught him poetry, nor is it meet for him; it is nothing but a reminder and a plain Quran,
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ 70
تا افرادي را که زنده‌اند بيم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد!
That it may warn him who would have life, and (that) the word may prove true against the unbelievers.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ 71
آيا نديدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آورده‌ايم چهارپاياني براي آنان آفريديم که آنان مالک آن هستند؟!
Do they not see that We have created cattle for them, out of what Our hands have wrought, so they are their masters?
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ 72
و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذيه مي‌کنند؛
And We have subjected them to them, so some of them they have to ride upon, and some of them they eat.
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 73
و براي آنان بهره‌هاي ديگري در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهائي گوارا؛ آيا با اين حال شکرگزاري نمي‌کنند؟!
And therein they have advantages and drinks; will they not then be grateful?
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ 74
آنان غير از خدا معبوداني براي خويش برگزيدند به اين اميد که ياري شوند!
And they have taken gods besides Allah that they may be helped.
لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ 75
ولي آنها قادر به ياري ايشان نيستند، و اين (عبادت‌کنندگان در قيامت) لشکري براي آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار مي‌شوند!
(But) they shall not be able to assist them, and they shall be a host brought up before them.
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ 76
پس سخنانشان تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان مي‌دارند و آنچه را آشکار مي‌کنند مي‌دانيم!
Therefore let not their speech grieve you; surely We know what they do in secret and what they do openly.
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ 77
آيا انسان نمي‌داند که ما او را از نطفه‌اي بي‌ارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست!
Does not man see that We have created him from the small seed? Then lo! he is an open disputant.
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ 78
و براي ما مثالي زد و آفرينش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسي اين استخوانها را زنده مي‌کند در حالي که پوسيده است؟!»
And he strikes out a likeness for Us and forgets his own creation. Says he: Who will give life to the bones when they are rotten?
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ 79
بگو: «همان کسي آن را زنده مي‌کند که نخستين بار آن را آفريد؛ و او به هر مخلوقي داناست!
Say: He will give life to them Who brought them into existence at first, and He is cognizant of all creation
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ 80
همان کسي که براي شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مي‌افروزيد!»
He Who has made for you the fire (to burn) from the green tree, so that with it you kindle (fire).
أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ 81
آيا کسي که آسمانها و زمين را آفريد، نمي‌تواند همانند آنان [= انسانهاي خاک شده‌] را بيافريند؟! آري (مي‌تواند)، و او آفريدگار داناست!
Is not He Who created the heavens and the earth able to create the like of them? Yea! and He is the Creator (of all), the Knower.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 82
فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند، تنها به آن مي‌گويد: «موجود باش!»، آن نيز بي‌درنگ موجود مي‌شود!
His command, when He intends anything, is only to say to it: Be, so it is.
فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 83
پس منزه است خداوندي که مالکيت و حاکميت همه چيز در دست اوست؛ و شما را به سوي او بازمي‌گردانند!
Therefore glory be to Him in Whose hand is the kingdom of all things, and to Him you shall be brought back.

تذهیب
صافات
تذهیب

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا 1
سوگند به (فرشتگان) صف‌کشيده (و منظم)
I swear by those who draw themselves out in ranks
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً 2
و به نهي‌کنندگان و (بازدارندگان)
Then those who drive away with reproof,
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً 3
و تلاوت‌کنندگان پياپي آيات الهي...
Then those who recite, being mindful,
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ 4
که معبود شما يگانه است؛
Most surely your Allah is One:
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ 5
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرقها!
The Lord of the heavens and the earth and what is between them, and Lord of the easts.
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ 6
ما آسمان نزديک [= پايين‌] را با ستارگان آراستيم،
Surely We have adorned the nearest heaven with an adornment, the stars,
وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ 7
تا آن را از هر شيطان خبيثي حفظ کنيم!
And (there is) a safeguard against every rebellious Shaitan.
لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ 8
آنها نمي‌توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنين کنند) از هر سو هدف قرارمي‌گيرند!
They cannot listen to the exalted assembly and they are thrown at from every side,
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ 9
آنها به شدت به عقب رانده مي‌شوند؛ و براي آنان مجازاتي دائم است!
Being driven off, and for them is a perpetual chastisement,
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ 10
مگر آنها که در لحظه‌اي کوتاه براي استراق سمع به آسمان نزديک شوند، که «شهاب ثاقب» آنها را تعقيب مي‌کند!
Except him who snatches off but once, then there follows him a brightly shining flame.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ 11
از آنان بپرس: «آيا آفرينش (و معاد) آنان سخت‌تر است يا آفرينش فرشتگان (و آسمانها و زمين)؟! ما آنان را از گل چسبنده‌اي آفريديم!
Then ask them whether they are stronger in creation or those (others) whom We have created. Surely We created them of firm clay.
بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ 12
تو از انکارشان تعجب مي‌کني، ولي آنها مسخره مي‌کنند!
Nay! you wonder while they mock,
وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ 13
و هنگامي که به آنان تذکر داده شود، هرگز متذکر نمي‌شوند!
And when they are reminded, they mind not,
وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ 14
و هنگامي که معجزه‌اي را ببينند، ديگران را نيز به استهزا دعوت مي‌کنند!
And when they see a sign they incite one another to scoff,
وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ 15
و مي‌گويند: «اين فقط سحري آشکار است!
And they say: This is nothing but clear magic:
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ 16
آيا هنگامي که ما مرديم و به خاک و استخوان مبدل شديم، بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!
What! when we are dead and have become dust and bones, shall we then certainly be raised,
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ 17
يا پدران نخستين ما (بازمي‌گردند)؟!»
Or our fathers of yore?
قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ 18
بگو: «آري، همه شما زنده مي‌شويد در حالي که خوار و کوچک خواهيد بود!
Say: Aye! and you shall be abject.
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ 19
تنها يک صيحه عظيم واقع مي‌شود، ناگهان همه (از قبرها برمي‌خيزند و) نگاه مي‌کنند!
So it shall only be a single cry, when lo! they shall see.
وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ 20
و مي‌گويند: «اي واي بر ما، اين روز جزاست!»
And they shall say: O woe to us! this is the day of requital.
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ 21
(آري) اين همان روز جدايي (حق از باطل) است که شما آن را تکذيب مي‌کرديد!
This is the day of the judgment which you called a lie.
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ 22
(در اين هنگام به فرشتگان دستور داده مي‌شود:) ظالمان و همرديفانشان و آنچه را مي‌پرستيدند...
Gather together those who were unjust and their associates, and what they used to worship
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ 23
(آري آنچه را) جز خدا مي‌پرستيدند جمع کنيد و بسوي راه دوزخ هدايتشان کنيد!
Besides Allah, then lead them to the way to hell.
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ 24
آنها را نگهداريد که بايد بازپرسي شوند!
And stop them, for they shall be questioned:
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ 25
شما را چه شده که از هم ياري نمي‌طلبيد؟!
What is the matter with you that you do not help each other?
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ 26
ولي آنان در آن روز تسليم قدرت خداوندند!
Nay! on that day they shall be submissive.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ 27
(و در اين حال) رو به يکديگر کرده و از هم مي‌پرسند...
And some of them shall advance towards others, questioning each other.
قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ 28
گروهي (مي‌گويند: «شما رهبران گمراهي بوديد که به ظاهر) از طريق خيرخواهي و نيکي وارد شديد اما جز فريب چيزي در کارتان نبود)!»
They shall say: Surely you used to come to us from the right side.
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ 29
(آنها در جواب) مي‌گويند: «شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟!
They shall say: Nay, you (yourselves) were not believers;
وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ 30
ما هيچ گونه سلطه‌اي بر شما نداشتيم، بلکه شما خود قومي طغيانگر بوديد!
And we had no authority over you, but you were an inordinate people;
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ 31
اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده، و همگي از عذاب او مي‌چشيم!
So the sentence of our Lord has come to pass against us: (now) we shall surely taste;
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ 32
ما شما را گمراه کرديم، همان گونه که خود گمراه بوديم!
So we led you astray, for we ourselves were erring.
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ 33
(آري) همه آنها [= پيشوايان و پيروان گمراه‌] در آن روز در عذاب الهي مشترکند!
So they shall on that day be sharers in the chastisement one with another.
إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ 34
ما اين گونه با مجرمان رفتار مي‌کنيم!
Surely thus do We deal with the guilty.
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ 35
چرا که وقتي به آنها گفته مي‌شد: «معبودي جز خدا وجود ندارد»، تکبر و سرکشي مي‌کردند...
Surely they used to behave proudly when it was said to them: There is no god but Allah;
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ 36
و پيوسته مي‌گفتند: «آيا ما معبودان خود را بخاطر شاعري ديوانه رها کنيم؟!»
And to say: What! shall we indeed give up our gods for the sake of a mad poet?
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ 37
چنين نيست، او حق را آورده و پيامبران پيشين را تصديق کرده است!
Nay: he has come with the truth and verified the apostles.
إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ 38
اما شما (مستکبران کوردل) بطور مسلم عذاب دردناک (الهي) را خواهيد چشيد!
Most surely you will taste the painful punishment.
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 39
و جز به آنچه انجام مي‌داديد کيفر داده نمي‌شويد،
And you shall not be rewarded except (for) what you did.
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ 40
جز بندگان مخلص خدا (که از اين کيفرها برکنارند)!
Save the servants of Allah, the purified ones.
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ 41
براي آنان [= بندگان مخلص‌] روزي معين و ويژه‌اي است،
For them is a known sustenance,
فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ 42
ميوه‌ها(ي گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامي داشته مي‌شوند...
Fruits, and they shall be highly honored,
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ 43
در باغهاي پر نعمت بهشت؛
In gardens of pleasure,
عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ 44
در حالي که بر تختها رو به روي يکديگر تکيه زده‌اند،
On thrones, facing each other.
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ 45
و گرداگردشان قدحهاي لبريز از شراب طهور را مي‌گردانند؛
A bowl shall be made to go round them from water running out of springs,
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ 46
شرابي سفيد و درخشنده، و لذتبخش براي نوشندگان؛
White, delicious to those who drink.
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ 47
شرابي که نه در آن مايه تباهي عقل است و نه از آن مست مي‌شوند!
There shall be no trouble in it, nor shall they be exhausted therewith.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ 48
و نزد آنها همسراني زيبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمي‌ورزند.
And with them shall be those who restrain the eyes, having beautiful eyes;
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ 49
گويي از (لطافت و سفيدي) همچون تخم‌مرغهايي هستند که (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انساني هرگز آن را لمس نکرده است)!
As if they were eggs carefully protected.
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ 50
(در حالي که آنها غرق گفتگو هستند) بعضي رو به بعضي ديگر کرده مي‌پرسند...
Then shall some of them advance to others, questioning each other.
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ 51
کسي از آنها مي‌گويد: «من همنشيني داشتم...
A speaker from among them shall say: Surely I had a comrade of mine,
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ 52
که پيوسته مي‌گفت: آيا (به راستي) تو اين سخن را باور کرده‌اي...
Who said: What! are you indeed of those who accept (the truth)?
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ 53
که وقتي ما مرديم و به خاک و استخوان مبدل شديم، (بار ديگر) زنده مي‌شويم و جزا داده خواهيم شد؟!»
What! when we are dead and have become dust and bones, shall we then be certainly brought to judgment?
قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ 54
(سپس) مي‌گويد: «آيا شما مي‌توانيد از او خبري بگيريد؟»
He shall say: Will you look on?
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ 55
اينجاست که نگاهي مي‌کند، ناگهان او را در ميان دوزخ مي‌بيند.
Then he looked down and saw him in the midst of hell.
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ 56
مي‌گويد: «به خدا سوگند نزديک بود مرا (نيز) به هلاکت بکشاني!
He shall say: By Allah! you had almost caused me to perish;
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ 57
و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم!
And had it not been for the favor of my Lord, I would certainly have been among those brought up.
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ 58
(سپس به ياران خود مي‌گويد: اي دوستان!) آيا ما هرگز نمي‌ميريم (و در بهشت جاودانه خواهيم بود)،
Is it then that we are not going to die,
إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ 59
و جز همان مرگ اول، مرگي به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهيم شد.
Except our previous death? And we shall not be chastised?
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 60
راستي اين همان پيروزي بزرگ است!
Most surely this is the mighty achievement.
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ 61
آري، براي مثل اين، بايد عمل‌کنندگان عمل کنند!
For the like of this then let the workers work.
أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ 62
آيا اين (نعمتهاي جاويدان بهشتي) بهتر است يا درخت (نفرت‌انگيز) زقوم؟!
Is this better as an entertainment or the tree of Zaqqum?
إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ 63
ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم!
Surely We have made it to be a trial to the unjust.
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ 64
آن درختي است که از قعر جهنم مي‌رويد!
Surely it is a tree that-grows in the bottom of the hell;
طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ 65
شکوفه آن مانند سرهاي شياطين است!
Its produce is as it were the heads of the serpents.
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ 66
آنها [= مجرمان‌] از آن مي‌خورند و شکمها را از آن پر مي‌کنند!
Then most surely they shall eat of it and fill (their) bellies with it.
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ 67
سپس روي آن آب داغ متعفني مي‌نوشند!
Then most surely they shall have after it to drink of a mixture prepared in boiling water.
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ 68
سپس بازگشت آنها به سوي جهنم است!
Then most surely their return shall be to hell.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ 69
چرا که آنها پدران خود را گمراه يافتند،
Surely they found their fathers going astray,
فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ 70
با اين حال به سرعت بدنبال آنان کشانده مي‌شوند!
So in their footsteps they are being hastened on.
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ 71
و قبل از آنها بيشتر پيشينيان (نيز) گمراه شدند!
And certainly most of the ancients went astray before them,
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ 72
ما در ميان آنها انذارکنندگاني فرستاديم،
And certainly We sent among them warners.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ 73
ولي بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود!
Then see how was the end of those warned,
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ 74
مگر بندگان مخلص خدا!
Except the servants of Allah, the purified ones.
وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ 75
و نوح، ما را خواند (و ما دعاي او را اجابت کرديم)؛ و چه خوب اجابت کننده‌اي هستيم!
And Nuh did certainly call upon Us, and most excellent answerer of prayer are We.
وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ 76
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهايي بخشيديم،
And We delivered him and his followers from the mighty distress.
وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ 77
و فرزندانش را همان بازماندگان (روي زمين) قرار داديم،
And We made his offspring the survivors.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ 78
و نام نيک او را در ميان امتهاي بعد باقي نهاديم.
And We perpetuated to him (praise) among the later generations.
سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ 79
سلام بر نوح در ميان جهانيان باد!
Peace and salutation to Nuh among the nations.
إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 80
ما اين گونه نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
Thus do We surely reward the doers of good.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ 81
چرا که او از بندگان باايمان ما بود!
Surely he was of Our believing servants.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ 82
سپس ديگران [= دشمنان او] را غرق کرديم!
Then We drowned the others
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ 83
و از پيروان او ابراهيم بود؛
And most surely Ibrahim followed his way.
إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ 84
(به خاطر بياور) هنگامي را که با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد؛
When he came to his Lord with a free heart,
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ 85
هنگامي که به پدر و قومش گفت: «اينها چيست که مي‌پرستيد؟!
When he said to his father and his people: What is it that you worship?
أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ 86
آيا غير از خدا به سراغ اين معبودان دروغين مي‌رويد؟!
A lie-- gods besides Allah-- do you desire?
فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ 87
شما درباره پروردگار عالميان چه گمان مي‌بريد؟!
What is then your idea about the Lord of the worlds?
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ 88
(سپس) نگاهي به ستارگان افکند...
Then he looked at the stars, looking up once,
فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ 89
و گفت: «من بيمارم (و با شما به مراسم جشن نمي‌آيم)!»
Then he said: Surely I am sick (of your worshipping these).
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ 90
آنها از او روي برتافته و به او پشت کردند (و بسرعت دور شدند.)
So they went away from him, turning back.
فَراغَ إِلى آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ 91
(او وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهي به معبودانشان کرد و از روي تمسخر گفت: «چرا (از اين غذاها) نمي‌خوريد؟!
Then he turned aside to their gods secretly and said: What! do you not eat?
ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ 92
(اصلا) چرا سخن نمي‌گوييد؟!»
What is the matter with you that you do not speak?
فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ 93
سپس بسوي آنها رفت و ضربه‌اي محکم با دست راست بر پيکر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شکست).
Then he turned against them secretly, smiting them with the right hand.
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ 94
آنها با سرعت به او روي آوردند.
So they (people) advanced towards him, hastening.
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ 95
گفت: «آيا چيزي را مي‌پرستيد که با دست خود مي‌تراشيد؟!
Said he: What! do you worship what you hew out?
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ 96
با اينکه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايي که مي‌سازيد!»
And Allah has created you and what you make.
قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ 97
(بت‌پرستان) گفتند: «بناي مرتفعي براي او بسازيد و او را در جهنمي از آتش بيفکنيد!»
They said: Build for him a furnace, then cast him into the burning fire.
فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ 98
آنها طرحي براي نابودي ابراهيم ريخته بودند، ولي ما آنان را پست و مغلوب ساختيم!
And they desired a war against him, but We brought them low.
وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ 99
(او از اين مهلکه بسلامت بيرون آمد) و گفت: «من به سوي پروردگارم مي‌روم، او مرا هدايت خواهد کرد!
And he said: Surely I fly to my lord; He will guide me.
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ 100
پروردگارا! به من از صالحان [= فرزندان صالح‌] ببخش!»
My Lord! grant me of the doers of good deeds.
فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ 101
ما او [= ابراهيم‌] را به نوجواني بردبار و صبور بشارت داديم!
So We gave him the good news of a boy, possessing forbearance.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ 102
هنگامي که با او به مقام سعي و کوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم که تو را ذبح مي‌کنم، نظر تو چيست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داري اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهي يافت!»
And when he attained to working with him, he said: O my son! surely I have seen in a dream that I should sacrifice you; consider then what you see. He said: O my father! do what you are commanded; if Allah please, you will find me of the patient ones.
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ 103
هنگامي که هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاک نهاد...
So when they both submitted and he threw him down upon his forehead,
وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ 104
او را ندا داديم که: «اي ابراهيم!
And We called out to him saying: O Ibrahim!
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 105
آن رؤيا را تحقق بخشيدي (و به مأموريت خود عمل کردي)!» ما اين گونه، نيکوکاران را جزا مي‌دهيم!
You have indeed shown the truth of the vision; surely thus do We reward the doers of good:
إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ 106
اين مسلما همان امتحان آشکار است!
Most surely this is a manifest trial.
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ 107
ما ذبح عظيمي را فداي او کرديم،
And We ransomed him with a Feat sacrifice.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ 108
و نام نيک او را در امتهاي بعد باقي نهاديم!
And We perpetuated (praise) to him among the later generations.
سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ 109
سلام بر ابراهيم!
Peace be on Ibrahim.
كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 110
اين گونه نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
Thus do We reward the doers of good.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ 111
او از بندگان باايمان ما است!
Surely he was one of Our believing servants.
وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ 112
ما او را به اسحاق -پيامبري از شايستگان- بشارت داديم!
And We gave him the good news of Ishaq, a prophet among the good ones.
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ 113
ما به او و اسحاق برکت داديم؛ و از دودمان آن دو، افرادي بودند نيکوکار و افرادي آشکارا به خود ستم کردند!
And We showered Our blessings on him and on Ishaq; and of their offspring are the doers of good, and (also) those who are clearly unjust to their own souls.
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلى مُوسى وَ هارُونَ 114
ما به موسي و هارون نعمت بخشيديم!
And certainly We conferred a favor on Musa and Haroun.
وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ 115
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم!
And We delivered them both and their people from the mighty distress.
وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ 116
و آنها را ياري کرديم تا بر دشمنان خود پيروز شدند!
And We helped them, so they were the vanquishers.
وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ 117
ما به آن دو، کتاب روشنگر داديم،
And We gave them both the Book that made (things) clear.
وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ 118
و آن دو را به راه راست هدايت نموديم!
And We guided them both on the right way.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ 119
و نام نيکشان را در اقوام بعد باقي گذارديم!
And We perpetuated (praise) to them among the later generations.
سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ 120
سلام بر موسي و هارون!
Peace be on Musa and Haroun.
إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 121
ما اين گونه نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
Even thus do We reward the doers of good.
إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ 122
آن دو از بندگان مؤمن ما بودند!
Surely they were both of Our believing servants.
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ 123
و الياس از رسولان (ما) بود!
And Ilyas was most surely of the apostles.
إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ 124
به خاطر بياور هنگامي را که به قومش گفت: «آيا تقوا پيشه نمي‌کنيد؟!
When he said to his people: Do you not guard (against evil)?
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ 125
آيا بت «بعل» را مي‌خوانيد و بهترين آفريدگارها را رها مي‌سازيد؟!
What! do you call upon Ba'l and forsake the best of the creators,
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ 126
خدايي که پروردگار شما و پروردگار نياکان شماست!»
Allah, your Lord and the Lord of your fathers of yore?
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ 127
اما آنها او را تکذيب کردند؛ ولي به يقين همگي (در دادگاه عدل الهي) احضار مي‌شوند!
But they called him a liar, therefore they shall most surely be brought up.
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ 128
مگر بندگان مخلص خدا!
But not the servants of Allah, the purified ones.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ 129
ما نام نيک او را در ميان امتهاي بعد باقي گذارديم!
And We perpetuated to him (praise) among the later generations.
سَلامٌ عَلى إِلْ‏ياسِينَ 130
سلام بر الياسين!
Peace be on Ilyas.
إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 131
ما اين گونه نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
Even thus do We reward the doers of good.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ 132
او از بندگان مؤمن ما است!
Surely he was one of Our believing servants.
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ 133
و لوط از رسولان (ما) است!
And Lut was most surely of the apostles.
إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ 134
و به خاطر بياور زماني را که او و خاندانش را همگي نجات داديم،
When We delivered him and his followers, all--
إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ 135
مگر پيرزني که از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)!
Except an old woman (who was) amongst those who tarried.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ 136
سپس بقيه را نابود کرديم!
Then We destroyed the others.
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ 137
و شما پيوسته صبحگاهان از کنار (ويرانه‌هاي شهرهاي) آنها مي‌گذريد...
And most surely you pass by them in the morning,
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 138
و (همچنين) شبانگاه؛ آيا نمي‌انديشيد؟!
And at night; do you not then understand?
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ 139
و يونس از رسولان (ما) است!
And Yunus was most surely of the apostles.
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ 140
به خاطر بياور زماني را که به سوي کشتي پر (از جمعيت و بار) فرار کرد.
When he ran away to a ship completely laden,
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ 141
و با آنها قرعه افکند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد!
So he shared (with them), but was of those who are cast off.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ 142
(او را به دريا افکندند) و ماهي عظيمي او را بلعيد، در حالي که مستحق سرزنش بود!
So the fish swallowed him while he did that for which he blamed himself
فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ 143
و اگر او از تسبيح‌کنندگان نبود...
But had it not been that he was of those who glorify (Us),
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ 144
تا روز قيامت در شکم ماهي مي‌ماند!
He would certainly have tarried in its belly to the day when they are raised.
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ 145
(به هر حال ما او را رهايي بخشيديم و) او را در يک سرزمين خشک خالي از گياه افکنديم در حالي که بيمار بود!
Then We cast him on to the vacant surface of the earth while he was sick.
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ 146
و بوته کدوئي بر او رويانديم (تا در سايه برگهاي پهن و مرطوبش آرامش يابد)!
And We caused to grow up for him a gourdplant.
وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ 147
و او را به سوي جمعيت يکصد هزار نفري -يا بيشتر- فرستاديم!
And We sent him to a hundred thousand, rather they exceeded.
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ 148
آنها ايمان آوردند، از اين رو تا مدت معلومي آنان را از مواهب زندگي بهره‌مند ساختيم!
And they believed, so We gave them provision till a time.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ 149
از آنان بپرس: آيا پروردگارت دختراني دارد و پسران از آن آنهاست؟!
Then ask them whether your Lord has daughters and they have sons.
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ 150
آيا ما فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنها ناظر بودند؟!
Or did We create the angels females while they were witnesses?
أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ 151
دانيد آنها با اين تهمت بزرگشان مي‌گويند:
Now surely it is of their own lie that they say:
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 152
«خداوند فرزند آورده!» ولي آنها به يقين دروغ مي‌گويند!
Allah has begotten; and most surely they are liars.
أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ 153
آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟!
Has He chosen daughters in preference to sons?
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ 154
شما را چه شده است؟! چگونه حکم مي‌کنيد؟! (هيچ مي‌فهميد چه مي‌گوييد؟!)
What is the matter with you, how is it that you judge?
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 155
آيا متذکر نمي‌شويد؟!
Will you not then mind?
أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ 156
يا شما دليل روشني در اين باره داريد؟
Or have you a clear authority?
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 157
کتابتان را بياوريد اگر راست مي‌گوييد!
Then bring your book, if you are truthful.
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ 158
آنها [= مشرکان‌] ميان او [= خداوند] و جن، (خويشاوندي و) نسبتي قائل شدند؛ در حالي که جنيان بخوبي مي‌دانند که اين بت‌پرستان در دادگاه الهي احضار مي‌شوند!
And they assert a relationship between Him and the jinn; and certainly the jinn do know that they shall surely be brought up;
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ 159
منزه است خداوند از آنچه توصيف مي‌کنند،
Glory be to Allah (for freedom) from what they describe;
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ 160
مگر بندگان مخلص خدا!
But not so the servants of Allah, the purified ones.
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ 161
شما و آنچه را پرستش مي‌کنيد،
So surely you and what you worship,
ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ 162
هرگز نمي‌توانيد کسي را (با آن) فريب دهيد،
Not against Him can you cause (any) to fall into trial,
إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ 163
مگر آنها که در آتش دوزخ وارد مي‌شوند!
Save him who will go to hell.
وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ 164
و هيچ يک از ما نيست جز آنکه مقام معلومي دارد؛
And there is none of us but has an assigned place,
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ 165
و ما همگي (براي اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستاده‌ايم؛
And most surely we are they who draw themselves out in ranks,
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ 166
و ما همه تسبيح‌گوي او هستيم!
And we are most surely they who declare the glory (of Allah).
وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ 167
آنها پيوسته مي‌گفتند:
And surely they used to say:
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ 168
«اگر يکي از کتابهاي پيشينيان نزد ما بود،
Had we a reminder from those of yore,
لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ 169
به يقين، ما بندگان مخلص خدا بوديم!»
We would certainly have been the servants of Allah-- the purified ones.
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ 170
(اما هنگامي که اين کتاب بزرگ آسماني بر آنها نازل شد،) به آن کافر شدند؛ ولي بزودي (نتيجه کار خود را) خواهند دانست!
But (now) they disbelieve in it, so they will come to know.
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ 171
وعده قطعي ما براي بندگان فرستاده ما از پيش مسلم شده...
And certainly Our word has already gone forth in respect of Our servants, the apostles:
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ 172
که آنان ياري شدگانند،
Most surely they shall be the assisted ones
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ 173
و لشکر ما پيروزند!
And most surely Our host alone shall be the victorious ones.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ 174
از آنها [= کافران‌] روي بگردان تا زمان معيني (که فرمان جهاد فرارسد)!
Therefore turn away from them till a time,
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ 175
و وضع آنها را بنگر (چه بي‌محتواست) اما بزودي (نتيجه اعمال خود را) مي‌بينند!
And (then) see them, so they too shall see.
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ 176
آيا آنها براي عذاب ما شتاب مي‌کنند؟!
What! would they then hasten on Our chastisement?
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ 177
اما هنگامي که عذاب ما در آستانه خانه‌هايشان فرود آيد، انذارشدگان صبحگاه بدي خواهند داشت!
But when it shall descend in their court, evil shall then be the morning of the warned ones.
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ 178
از آنان روي بگردان تا زمان معيني!
And turn away from them till a time
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ 179
و وضع کارشان را ببين؛ آنها نيز به زودي (نتيجه اعمال خود را) مي‌بينند!
And (then) see, for they too shall see.
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ 180
منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصيف مي‌کنند.
Glory be to your Lord, the Lord of Honor, above what they describe.
وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ 181
و سلام بر رسولان!
And peace be on the apostles.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 182
حمد و ستايش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانيان است!
And all praise is due to Allah, the Lord of the worlds.

تذهیب
ص
تذهیب

ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ 1
ص، سوگند به قرآني که داراي ذکر است (که اين کتاب، معجزه الهي است).
Suad, I swear by the Quran, full of admonition.
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ 2
ولي کافران گرفتار غرور اختلافند!
Nay! those who disbelieve are in self-exaltation and opposition.
كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ 3
چه بسيار اقوامي را که پيش از آنها هلاک کرديم؛ و به هنگام نزول عذاب فرياد مي‌زدند (و کمک مي‌خواستند) ولي وقت نجات گذشته بود!
How many did We destroy before them of the generations, then they cried while the time of escaping had passed away.
وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ 4
آنها تعجب کردند که پيامبر بيم‌دهنده‌اي از ميان آنان به سويشان آمده؛ و کافران گفتند: اين ساحر بسيار دروغگويي است!
And they wonder that there has come to them a warner from among themselves, and the disbelievers say: This is an enchanter, a liar.
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ 5
آيا او بجاي اينهمه خدايان، خداي واحدي قرار داده؟! اين براستي چيز عجيبي است!»
What! makes he the gods a single Allah? A strange thing is this, to be sure!
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ يُرادُ 6
سرکردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محکم بچسبيد، اين چيزي است که خواسته‌اند (شما را گمراه کنند)!
And the chief persons of them break forth, saying: Go and steadily adhere to your gods; this is most surely a thing sought after.
ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ 7
ما هرگز چنين چيزي در آيين ديگري نشنيده‌ايم؛ اين تنها يک آئين ساختگي است!
We never heard of this in the former faith; this is nothing but a forgery:
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ 8
آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او [= محمد] نازل شده؟!» آنها در حقيقت در اصل وحي من ترديد دارند، بلکه آنان هنوز عذاب الهي را نچشيده‌اند (که اين چنين گستاخانه سخن مي‌گويند)!
Has the reminder been revealed to him from among us? Nay! they are in doubt as to My reminder. Nay! they have not yet tasted My chastisement!
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ 9
مگر خزاين رحمت پروردگار توانا و بخشنده‌ات نزد آنهاست (تا به هر کس ميل دارند بدهند)؟!
Or is it that they have the treasures of the mercy of your Lord, the Mighty, the great Giver?
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ 10
يا اينکه مالکيت و حاکميت آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنين است) با هر وسيله ممکن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحي را بر قلب پاک محمد بگيرند)!
Or is it that theirs is the kingdom of the heavens and the earth and what is between them? Then let them ascend by any
جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ 11
(آري) اينها لشکر کوچک شکست‌خورده‌اي از احزابند!
A host of deserters of the allies shall be here put to flight.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ 12
پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تکذيب کردند!
The people of Nuh and Ad, and Firon, the lord of spikes, rejected (apostles) before them.
وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ 13
و (نيز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأيکه [= قوم شعيب‌]، اينها احزابي بودند (که به تکذيب پيامبران برخاستند)!
And Samood and the people of Lut and the dwellers of the thicket; these were the parties.
إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ 14
هر يک (از اين گروه‌ها) رسولان را تکذيب کردند، و عذاب الهي درباره آنان تحقق يافت!
There was none of them but called the apostles liars, so just was My retribution.
وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ 15
اينها (با اين اعمالشان) جز يک صيحه آسماني را انتظار نمي‌کشند که هيچ مهلت و بازگشتي براي آن وجود ندارد (و همگي را نابود مي‌سازد)!
Nor do these await aught but a single cry, there being no delay in it.
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ 16
آنها (از روي خيره‌سري) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!»
And they say: O our Lord! hasten on to us our portion before the day of reckoning.
اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ 17
در برابر آنچه مي‌گويند شکيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسيار توبه‌کننده بود!
Bear patiently what they say, and remember Our servant Dawood, the possessor of power; surely he was frequent in returning (to Allah).
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ 18
ما کوه‌ها را مسخر او ساختيم که هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح مي‌گفتند!
Surely We made the mountains to sing the glory (of Allah) in unison with him at the evening and the sunrise,
وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ 19
پرندگان را نيز دسته جمعي مسخر او کرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند)؛و همه اينها بازگشت‌کننده به سوي او بودند!
And the birds gathered together; all joined in singing with him.
وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ 20
و حکومت او را استحکام بخشيديم، (هم) دانش به او داديم و (هم) داوري عادلانه!
And We strengthened his kingdom and We gave him wisdom and a clear judgment.
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ 21
آيا داستان شاکيان هنگامي که از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسيده است؟!
And has there come to you the story of the litigants, when they made an entry into the private chamber by ascending over the walls?
إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ 22
در آن هنگام که (بي‌مقدمه) بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت کرد؛ گفتند: «نترس، دو نفر شاکي هستيم که يکي از ما بر ديگري ستم کرده؛ اکنون در ميان ما بحق داوري کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت کن!
When they entered in upon Dawood and he was frightened at them, they said: Fear not; two litigants, of whom one has acted wrongfully towards the other, therefore decide between us with justice, and do not act unjustly, and guide us to the right way.
إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ 23
اين برادر من است؛ و او نود و نه ميش دارد و من يکي بيش ندارم اما او اصرار مي‌کند که: اين يکي را هم به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه کرده است!»
Surely this is my brother; he has ninety-nine ewes and I have a single ewe; but he said: Make it over to me, and he has prevailed against me in discourse.
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ 24
(داوود) گفت: «مسلما او با درخواست يک ميش تو براي افزودن آن به ميشهايش، بر تو ستم نموده؛ و بسياري از شريکان (و دوستان) به يکديگر ستم مي‌کنند، مگر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند؛ اما عده آنان کم است!» داوود دانست که ما او را (با اين ماجرا) آزموده‌ايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد.
He said: Surely he has been unjust to you in demanding your ewe (to add) to his own ewes; and most surely most of the partners act wrongfully towards one another, save those who believe and do good, and very few are they; and Dawood was sure that We had tried him, so he sought the protection of his Lord and he fell down bowing and turned time after time (to Him).
فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ 25
ما اين عمل را بر او بخشيديم؛ و او نزد ما داراي مقامي والا و سرانجامي نيکوست!
Therefore We rectified for him this, and most surely he had a nearness to Us and an excellent resort.
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ 26
اي داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داوري کن، و از هواي نفس پيروي مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کساني که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدي بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند!
o Dawood! surely We have made you a ruler in the land; so judge between men with justice and do not follow desire, lest it should lead you astray from the path of Allah; (as for) those who go astray from the path of Allah, they shall surely have a severe punishment because they forgot the day of reckoning.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ 27
ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان کافران است؛ واي بر کافران از آتش (دوزخ)!
And We did not create the heaven and the earth and what is between them in vain; that is the opinion of those who disbelieve then woe to those who disbelieve on account of the fire.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ 28
آيا کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند همچون مفسدان در زمين قرار مي‌دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟!
Shall We treat those who believe and do good like the mischief-makers in the earth? Or shall We make those who guard (against evil) like the wicked?
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ 29
اين کتابي است پربرکت که بر تو نازل کرده‌ايم تا در آيات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند!
(It is) a Book We have revealed to you abounding in good that they may ponder over its verses, and that those endowed with understanding may be mindful.
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ 30
ما سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه بنده خوبي! زيرا همواره به سوي خدا بازگشت مي‌کرد (و به ياد او بود)!
And We gave to Dawood Sulaiman, most excellent the servant! Surely he was frequent in returning (to Allah).
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ 31
به خاطر بياور هنگامي را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند،
When there were brought to him in the evening (horses) still when standing, swift when running--
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ 32
گفت: «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مي‌خواهم از آنها در جهاد استفاده کنم»، او همچنان به آنها نگاه مي‌کرد) تا از ديدگانش پنهان شدند.
Then he said: Surely I preferred the good things to the remembrance of my Lord-- until the sun set and time for Asr prayer was over, (he said):
رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ 33
(آنها به قدري جالب بودند که گفت:) بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد! و دست به ساقها و گردنهاي آنها کشيد (و آنها را نوازش داد).
Bring them back to me; so he began to slash (their) legs and necks.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ 34
ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدي افکنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد.
And certainly We tried Sulaiman, and We put on his throne a (mere) body, so he turned (to Allah).
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ 35
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتي به من عطا کن که بعد از من سزاوار هيچ کس نباشد، که تو بسيار بخشنده‌اي!
He said: My Lord! do Thou forgive me and grant me a kingdom which is not fit for (being inherited by) anyone after me;
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ 36
پس ما باد را مسخر او ساختيم تا به فرمانش بنرمي حرکت کند و به هر جا او مي‌خواهد برود!
Then We made the wind subservient to him; it made his command to run gently wherever he desired,
وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ 37
و شياطين را مسخر او کرديم، هر بنا و غواصي از آنها را!
And the shaitans, every builder and diver,
وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ 38
و گروه ديگري (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم،
And others fettered in chains.
هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ 39
(و به او گفتيم:) اين عطاي ما است، به هر کس مي‌خواهي (و صلاح مي‌بيني) ببخش، و از هر کس مي‌خواهي امساک کن، و حسابي بر تو نيست (تو امين هستي)!
This is Our free gift, therefore give freely or withhold, without reckoning.
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ 40
و براي او [= سليمان‌] نزد ما مقامي ارجمند و سرانجامي نيکوست!
And most surely he had a nearness to Us and an excellent resort.
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ 41
و به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.
And remember Our servant Ayyub, when he called upon his Lord: The Shaitan has afflicted me with toil and torment.
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ 42
(به او گفتيم:) پاي خود را بر زمين بکوب! اين چشمه آبي خنک براي شستشو و نوشيدن است!
Urge with your foot; here is a cool washing-place and a drink.
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ 43
و خانواده‌اش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتي از سوي ما باشد و تذکري براي انديشمندان.
And We gave him his family and the like of them with them, as a mercy from Us, and as a reminder to those possessed of understanding.
وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ 44
(و به او گفتيم:) بسته‌اي از ساقه‌هاي گندم (يا مانند آن) را برگير و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکيبا يافتيم؛ چه بنده خوبي که بسيار بازگشت‌کننده (به سوي خدا) بود!
And take in your hand a green branch and beat her with It and do not break your oath; surely We found him patient; most excellent the servant! Surely he was frequent in returning (to Allah).
وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ 45
و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها(ي نيرومند) و چشمها(ي بينا)!
And remember Our servants Ibrahim and Ishaq and Yaqoub, men of power and insight.
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ 46
ما آنها را با خلوص ويژه‌اي خالص کرديم، و آن يادآوري سراي آخرت بود!
Surely We purified them by a pure quality, the keeping in mind of the (final) abode.
وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ 47
و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيکانند!
And most surely they were with Us, of the elect, the best.
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ 48
و به خاطر بياور «اسماعيل» و «اليسع» و «ذا الکفل» را که همه از نيکان بودند!
And remember Ismail and Al-Yasha and Zulkifl; and they were all of the best.
هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ 49
اين يک يادآوري است، و براي پرهيزکاران فرجام نيکويي است:
This is a reminder; and most surely there is an excellent resort for those who guard (against evil),
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ 50
باغهاي جاويدان بهشتي که درهايش به روي آنان گشوده است،
The gardens of perpetuity, the doors are opened for them.
مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ 51
در حالي که در آن بر تختها تکيه کرده‌اند و ميوه‌هاي بسيار و نوشيدنيها در اختيار آنان است!
Reclining therein, calling therein for many fruits and drink.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ 52
و نزد آنان همسراني است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته‌اند، و همسن و سالند!
And with them shall be those restraining their eyes, equals in age.
هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ 53
اين همان است که براي روز حساب به شما وعده داده مي‌شود (وعده‌اي تخلف ناپذير)!
This is what you are promised for the day of reckoning.
إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ 54
اين روزي ما است که هرگز آن را پاياني نيست!
Most surely this is Our sustenance; it shall never come to an end;
هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ 55
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براي طغيانگران بدترين محل بازگشت است:
This (shall be so); and most surely there is an evil resort for the inordinate ones;
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ 56
دوزخ، که در آن وارد مي‌شوند؛ و چه بستر بدي است!
Hell; they shall enter it, so evil is the resting-place.
هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ 57
اين نوشابه «حميم» و «غساق» است [= دو مايع سوزان و تيره رنگ‌] که بايد از آن بچشند!
This (shall be so); so let them taste it, boiling and intensely cold (drink).
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ 58
و جز اينها کيفرهاي ديگري همانند آن دارند!
And other (punishment) of the same kind-- of various sorts.
هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ 59
(به آنان گفته مي‌شود:) اين گروهي است که همراه شما وارد دوزخ مي‌شوند (اينها همان سران گمراهيند)؛ خوشامد بر آنها مباد، همگي در آتش خواهند سوخت!
This is an army plunging in without consideration along with you; no welcome for them, surely they shall enter fire.
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ 60
آنها (به رؤساي خود) مي‌گويند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که اين عذاب را شما براي ما فراهم ساختيد! چه بد قرارگاهي است اينجا!»
They shall say: Nay! you-- no welcome to you: you did proffer it to us, so evil is the resting-place.
قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ 61
(سپس) مي‌گويند: «پروردگارا! هر کس اين عذاب را براي ما فراهم ساخته، عذابي مضاعف در آتش بر او بيفزا!»
They shall say: Our Lord! whoever prepared it first for us, add Thou to him a double chastisement in the fire.
وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ 62
آنها مي‌گويند: «چرا مرداني را که ما از اشرار مي‌شمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نمي‌بينيم؟!
And they shall say: What is the matter with us that we do not see men whom we used to count among the vicious?
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ 63
آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازه‌اي حقيرند که) چشمها آنها را نمي‌بيند؟!
Was it that we (only) took them in scorn, or have our eyes (now) turned aside from them?
إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ 64
اين يک واقعيت است گفتگوهاي خصمانه دوزخيان!
That most surely is the truth: the contending one with another of the inmates of the fire.
قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ 65
بگو: «من تنها يک بيم‌دهنده‌ام؛ و هيچ معبودي جز خداوند يگانه قهار نيست!
Say: I am only a warner, and there is no god but Allah, the One, the Subduer (of all):
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ 66
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفار!»
The Lord of the heavens and the earth and what is between them, the Mighty, the most Forgiving.
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ 67
بگو: «اين خبري بزرگ است،
Say: It is a message of importance,
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ 68
که شما از آن روي‌گردانيد!
(And) you are turning aside from it:
ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ 69
من از ملأ اعلي (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامي که (درباره آفرينش آدم) مخاصمه مي‌کردند خبر ندارم!
I had no knowledge of the exalted chiefs when they contended:
إِنْ يُوحى إِلَيَّ إِلاَّ أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ 70
تنها چيزي که به من وحي مي‌شود اين است که من انذارکننده آشکاري هستم!»
Naught is revealed to me save that I am a plain warner.
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ 71
و به خاطر بياور هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشري را از گل مي‌آفرينم!
When your Lord said to the angels; Surely I am going to create a mortal from dust:
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ 72
هنگامي که آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براي او به سجده افتيد!»
So when I have made him complete and breathed into him of My spirit, then fall down making obeisance to him.
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ 73
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند،
And the angels did obeisance, all of them,
إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ 74
جز ابليس که تکبر ورزيد و از کافران بود!
But not Iblis: he was proud and he was one of the unbelievers.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ 75
گفت: «اي ابليس! چه چيز مانع تو شد که بر مخلوقي که با قدرت خود او را آفريدم سجده کني؟! آيا تکبر کردي يا از برترينها بودي؟! (برتر از اينکه فرمان سجود به تو داده شود!)»
He said: O Iblis! what prevented you that you should do obeisance to him whom I created with My two hands? Are you proud or are you of the exalted ones?
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ 76
گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اي و او را از گل!»
He said: I am better than he; Thou hast created me of fire, and him Thou didst create of dust.
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ 77
فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه مني!
He said: Then get out of it, for surely you are driven away:
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى يَوْمِ الدِّينِ 78
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود!
And surely My curse is on you to the day of judgment.
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ 79
گفت: «پروردگارا! مرا تا روزي که انسانها برانگيخته مي‌شوند مهلت ده!»
He said: My Lord! then respite me to the day that they are raised.
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ 80
فرمود: «تو از مهلت داده‌شدگاني،
He said: Surely you are of the respited ones,
إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ 81
ولي تا روز و زمان معين!»
Till the period of the time made known.
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ 82
گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد،
He said: Then by Thy Might I will surely make them live an evil life, all,
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ 83
مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!»
Except Thy servants from among them, the purified ones.
قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ 84
فرمود: «به حق سوگند، و حق مي‌گويم،
He said: The truth then is and the truth do I speak:
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ 85
که جهنم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پيروي کند، پر خواهم کرد!»
That I will most certainly fill hell with you and with those among them who follow you, all.
قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ 86
(اي پيامبر!) بگو: «من براي دعوت نبوت هيچ پاداشي از شما نمي‌طلبم، و من از متکلفين نيستم! (سخنانم روشن و همراه با دليل است!)»
Say: I do not ask you for any reward for it; nor am I of those who affect:
إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 87
اين (قرآن) تذکري براي همه جهانيان است؛
It is nothing but a reminder to the nations;
وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ 88
و خبر آن را بعد از مدتي مي‌شنويد!
And most certainly you will come to know about it after a time.

تذهیب
زمر
تذهیب

تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ 1
اين کتابي است که از سوي خداوند عزيز و حکيم نازل شده است.
The revelation of the Book is from Allah, the Mighty, the Wise.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ 2
ما اين کتاب را بحق بر تو نازل کرديم؛ پس خدا را پرستش کن و دين خود را براي او خالص گردان!
Surely We have revealed to you the Book with the truth, therefore serve Allah, being sincere to Him in obedience.
أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ 3
آگاه باشيد که دين خالص از آن خداست، و آنها که غير خدا را اولياي خود قرار دادند و دليلشان اين بود که: «اينها را نمي‌پرستيم مگر بخاطر اينکه ما را به خداوند نزديک کنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‌کند؛ خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌کننده است هرگز هدايت نمي‌کند!
Now, surely, sincere obedience is due to Allah (alone) and (as for) those who take guardians besides Him, (saying), We do not serve them save that they may make us nearer to Allah, surely Allah will judge between them in that in which they differ; surely Allah does not guide him aright who is a liar, ungrateful.
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ 4
اگر (بفرض محال) خدا مي‌خواست فرزندي انتخاب کند، از ميان مخلوقاتش آنچه را مي‌خواست برميگزيد؛ منزه است (از اينکه فرزندي داشته باشد)! او خداوند يکتاي پيروز است!
If Allah desire to take a son to Himself, He will surely choose those He pleases from what He has created. Glory be to Him: He is Allah, the One, the Subduer (of all).
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ 5
آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ شب را بر روز مي‌پيچد و روز را بر شب؛ و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد؛ هر کدام تا سرآمد معيني به حرکت خود ادامه مي‌دهند؛ آگاه باشيد که او قادر و آمرزنده است!
He has created the heavens and the earth with the truth; He makes the night cover the day and makes the day overtake the night, and He has made the sun and the moon subservient; each one runs on to an assigned term; now surely He is the Mighty, the great Forgiver.
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ 6
او شما را از يک نفس آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گل) او خلق کرد؛ و براي شما هشت زوج از چهارپايان ايجاد کرد؛ او شما را در شکم مادرانتان آفرينشي بعد از آفرينش ديگر، در ميان تاريکيهاي سه گانه، مي‌بخشد! اين است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستي) از آن اوست؛ هيچ معبودي جز او نيست؛ پس چگونه از راه حق منحرف مي‌شويد؟!
He has created you from a single being, then made its mate of the same (kind), and He has made for you eight of the cattle in pairs. He creates you in the wombs of your mothers-- a creation after a creation-- in triple darkness; that is Allah your Lord, His is the kingdom; there is no god but He; whence are you then turned away?
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 7
اگر کفران کنيد، خداوند از شما بي‌نياز است و هرگز کفران را براي بندگانش نمي پسندد؛ و اگر شکر او را بجا آوريد آن را براي شما مي‌پسندد! و هيچ گنهکاري گناه ديگري را بر دوش نمي‌کشد! سپس بازگشت همه شما به سوي پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام مي‌داديد آگاه مي‌سازد؛ چرا که او به آنچه در سينه‌هاست آگاه است!
If you are ungrateful, then surely Allah is Self-sufficient above all need of you; and He does not like ungratefulness in His servants; and if you are grateful, He likes it in you; and no bearer of burden shall bear the burden of another; then to your Lord is your return, then will He inform you of what you did; surely He is Cognizant of what is in the breasts.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ 8
هنگامي که انسان را زياني رسد، پروردگار خود را مي‌خواند و بسوي او باز مي گردد؛ اما هنگامي که نعمتي از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را مي خواند از ياد مي‌برد و براي خداوند همتاياني قرارمي‌دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزي از کفرت بهره‌گير که از دوزخياني!»
And when distress afflicts a man he calls upon his Lord turning to Him frequently; then when He makes him possess a favor from Him, he forgets that for which he called upon Him before, and sets up rivals to Allah that he may cause (men) to stray off from His path. Say: Enjoy yourself in your ungratefulness a little, surely you are of the inmates of the fire.
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ 9
(آيا چنين کسي با ارزش است) يا کسي که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مي‌ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا کساني که مي‌دانند با کساني که نمي‌دانند يکسانند؟! تنها خردمندان متذکر مي‌شوند!»
What! he who is obedient during hours of the night, prostrating himself and standing, takes care of the hereafter and hopes for the mercy of his Lord! Say: Are those who know and those who do not know alike? Only the men of understanding are mindful.
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ 10
بگو: «اي بندگان من که ايمان آورده‌ايد! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! براي کساني که در اين دنيا نيکي کرده‌اند پاداش نيکي است! و زمين خدا وسيع است، (اگر تحت فشار سران کفر بوديد مهاجرت کنيد) که صابران اجر و پاداش خود را بي‌حساب دريافت مي‌دارند!
Say: O my servants who believe! be careful of (your duty to) your Lord; for those who do good in this world is good, and Allah's earth is spacious; only the patient will be paid back their reward in full without measure.
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ 11
بگو: «من مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالي که دينم را براي او خالص کرده باشم،
Say: I am commanded that I should serve Allah, being sincere to Him in obedience.
وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ 12
و مأمورم که نخستين مسلمان باشم!
And I am commanded that I shall be the first of those who submit.
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 13
بگو: «من اگر نافرماني پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مي‌ترسم!»
Say: I fear, if I disobey my Lord, the chastisement of a grievous day.
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي 14
بگو: «من تنها خدا را مي‌پرستم در حالي که دينم را براي او خالص مي‌کنم.
Say: Allah (it is Whom) I serve, being sincere to Him in my obedience:
فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ 15
شما هر چه را جز او مي‌خواهيد بپرستيد!» بگو: «زيانکاران واقعي آنانند که سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست داده‌اند! آگاه باشيد زيان آشکار همين است!»
Serve then what you like besides Him. Say: The losers surely are those who shall have lost themselves and their families on the day of resurrection; now surely that is the clear loss.
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ 16
براي آنان از بالاي سرشان سايبانهايي از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهايي از آتش است؛ اين چيزي است که خداوند با آن بندگانش را مي‌ترساند! اي بندگان من! از نافرماني من بپرهيزيد!
They shall have coverings of fire above them and coverings beneath them; with that Allah makes His servants to fear, so be careful of (your duty to) Me, O My servants!
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى فَبَشِّرْ عِبادِ 17
و کساني که از عبادت طاغوت پرهيز کردند و به سوي خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده!
And (as for) those who keep off from the worship of the idols and turn to Allah, they shall have good news, therefore give good news to My servants,
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ 18
همان کساني که سخنان را مي‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‌کنند؛ آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.
Those who listen to the word, then follow the best of it; those are they whom Allah has guided, and those it is who are the men of understanding.
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ 19
آيا تو مي‌تواني کسي را که فرمان عذاب درباره او قطعي شده رهايي بخشي؟! آيا تو ميتواني کسي را که در درون آتش است برگيري و نجات دهي؟!
What! as for him then against whom the sentence of chastisement is due: What! can you save him who is in the fire?
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ 20
ولي آنها که تقواي الهي پيشه کردند، غرفه‌هايي در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفه‌هاي ديگري بنا شده و از زير آنها نهرها جاري است اين وعده الهي است، و خداوند در وعده خود تخلف نمي‌کند!
But (as for) those who are careful of (their duty to) their Lord, they shall have high places, above them higher places, built (for them), beneath which flow rivers; (this is) the promise of Allah: Allah will not fail in (His) promise.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ 21
آيا نديدي که خداوند از آسمان آبي فرستاد و آن را بصورت چشمه‌هايي در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتي را خارج مي‌سازد که رنگهاي مختلف دارد؛ بعد آن گياه خشک مي‌شود، بگونه‌اي که آن را زرد و بي‌روح مي‌بيني؛ سپس آن را در هم مي‌شکند و خرد مي‌کند؛ در اين مثال تذکري است براي خردمندان (از ناپايداري دنيا)!
Do you not see that Allah sends down water from the cloud, then makes it go along in the earth in springs, then brings forth therewith herbage of various colors, then it withers so that you see it becoming yellow, then He makes it a thing crushed and broken into pieces? Most surely there is a reminder in this for the men of understanding.
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 22
آيا کسي که خدا سينه‌اش را براي اسلام گشاده است و بر فراز مرکبي از نور الهي قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) واي بر آنان که قلبهايي سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهي آشکاري هستند!
What! is he whose heart Allah has opened for Islam so that he is in a light from his Lord (like the hard-hearted)? Nay, woe to those whose hearts are hard against the remembrance of Allah; those are in clear error.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ 23
خداوند بهترين سخن را نازل کرده، کتابي که آياتش (در لطف و زيبايي و عمق و محتوا) همانند يکديگر است؛ آياتي مکرر دارد (با تکراري شوق‌انگيز) که از شنيدن آياتش لرزه بر اندام کساني که از پروردگارشان مي‌ترسند مي‌افتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا مي‌شود؛ اين هدايت الهي است که هر کس را بخواهد با آن راهنمايي مي‌کند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمايي براي او نخواهد بود!
Allah has revealed the best announcement, a book conformable in its various parts, repeating, whereat do shudder the skins of those who fear their Lord, then their skins and their hearts become pliant to the remembrance of Allah; this is Allah's guidance, He guides with it whom He pleases; and (as for) him whom Allah makes err, there is no guide for him.
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ 24
آيا کسي که با صورت خود عذاب دردناک (الهي) را در روز قيامت دور مي‌سازد (همانند کسي است که هرگز آتش دوزخ به او نمي‌رسد)؟! و به ظالمان گفته مي شود: «بچشيد آنچه را به دست مي‌آورديد (و انجام مي‌داديد)!»
Is he then who has to guard himself with his own person against the evil chastisement on the resurrection day? And it will be said to the unjust: Taste what you earned.
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ 25
کساني که قبل از آنها بودند نيز (آيات ما را) تکذيب نمودند، و عذاب (الهي) از جايي که فکر نمي‌کردند به سراغشان آمد!
Those before them rejected (prophets), therefore there came to them the chastisement from whence they perceived not.
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 26
پس خداوند خواري را در زندگي اين دنيا به آنها چشانيد، و عذاب آخرت شديدتر است اگر مي‌دانستند.
So Allah made them taste the disgrace in this world's life, and certainly the punishment of the hereafter is greater; did they but know!
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 27
ما براي مردم در اين قرآن از هر نوع مثلي زديم، شايد متذکر شوند.
And certainly We have set forth to men in this Quran similitudes of every sort that they may mind.
قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 28
قرآني است فصيح و خالي از هر گونه کجي و نادرستي، شايد آنان پرهيزگاري پيشه کنند!
An Arabic Quran without any crookedness, that they may guard (against evil).
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ 29
خداوند مثالي زده است: مردي را که مملوک شريکاني است که درباره او پيوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردي که تنها تسليم يک نفر است؛ آيا اين دو يکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولي بيشتر آنان نمي‌دانند.
Allah sets forth an example: There is a slave in whom are (several) partners differing with one another, and there is another slave wholly owned by one man. Are the two alike in condition? (All) praise is due to Allah. Nay! most of them do not know.
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ 30
تو مي‌ميري و آنها نيز خواهند مرد!
Surely you shall die and they (too) shall surely die.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ 31
سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه مي‌کنيد.
Then surely on the day of resurrection you will contend one with another before. your Lord.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ 32
پس چه کسي ستمکارتر است از آن کسي که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامي که به سراغ او آمده تکذيب کند؟! آيا در جهنم جايگاهي براي کافران نيست؟!
Who is then more unjust than he who utters a lie against Allah and (he who) gives the lie to the truth when it comes to him; is there not in hell an abode for the unbelievers?
وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ 33
اما کسي که سخن راست بياورد و کسي که آن را تصديق کند، آنان پرهيزگارانند!
And he who brings the truth and (he who) accepts it as the truth-- these are they that guard (against evil).
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ 34
آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنان موجود است؛ و اين است جزاي نيکوکاران!
They shall have with their Lord what they please; that is the reward of the doers of good;
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ 35
تا خداوند بدترين اعمالي را که انجام داده‌اند (در سايه ايمان و صداقت آنها) بيامرزد، و آنها را به بهترين اعمالي که انجام مي‌دادند پاداش دهد!
So that Allah will do away with the worst of what they did and give them their reward for the best of what they do.
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ 36
آيا خداوند براي (نجات و دفاع از) بنده‌اش کافي نيست؟! اما آنها تو را از غير او مي‌ترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هيچ هدايت‌کننده‌اي ندارد!
Is not Allah sufficient for His servant? And they seek to frighten you with those besides Him; and whomsoever Allah makes err, there is no guide for him.
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ 37
و هر کس را خدا هدايت کند، هيچ گمراه‌کننده‌اي نخواهد داشت آيا خداوند توانا و داراي مجازات نيست؟!
And whom Allah guides, there is none that can lead him astray; is not Allah Mighty, the Lord of retribution?
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ 38
و اگر از آنها بپرسي: «چه کسي آسمانها و زمين را آفريده؟» حتما مي‌گويند:«خدا!» بگو: «آيا هيچ درباره معبوداني که غير از خدا مي‌خوانيد انديشه مي‌کنيد که اگر خدا زياني براي من بخواهد، آيا آنها مي‌توانند گزند او را برطرف سازند؟! و يا اگر رحمتي براي من بخواهد، آيا آنها مي‌توانند جلو رحمت او را بگيرند؟!» بگو: «خدا مرا کافي است؛ و همه متوکلان تنها بر او توکل مي‌کنند!»
And should you ask them, Who created the heavens and the earth? They would most certainly say: Allah. Say: Have you then considered that what you call upon besides Allah, would they, if Allah desire to afflict me with harm, be the removers of His harm, or (would they), if Allah desire to show me mercy, be the withholders of His mercy? Say: Allah is sufficient for me; on Him do the reliant rely.
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ 39
بگو: «اي قوم من! شما هر چه در توان داريد انجام دهيد، من نيز به وظيفه خود عمل مي‌کنم؛ اما بزودي خواهيد دانست...
Say: O my people! work in your place, surely I am a worker, so you will come to know.
مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ 40
چه کسي عذاب خوارکننده‌اي (در دنيا) به سراغش مي‌آيد، و (سپس) عذابي جاويدان (در آخرت) بر او وارد مي‌گردد!»
Who it is to whom there shall come a punishment which will disgrace him and to whom will be due a lasting punishment.
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ 41
ما اين کتاب (آسماني) را براي مردم بحق بر تو نازل کرديم؛ هر کس هدايت را پذيرد به نفع خود اوست؛ و هر کس گمراهي را برگزيند، تنها به زيان خود گمراه مي‌گردد؛ و تو مأمور اجبار آنها به هدايت نيستي.
Surely We have revealed to you the Book with the truth for the sake of men; so whoever follows the right way, it is for his own soul and whoever errs, he errs only to its detriment; and you are not a custodian over them.
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 42
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مي‌کند، و ارواحي را که نمرده‌اند نيز به هنگام خواب مي‌گيرد؛ سپس ارواح کساني که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مي‌دارد و ارواح ديگري را (که بايد زنده بمانند) بازمي‌گرداند تا سرآمدي معين؛در اين امر نشانه‌هاي روشني است براي کساني که انديشه مي‌کنند!
Allah takes the souls at the time of their death, and those that die not during their sleep; then He withholds those on whom He has passed the decree of death and sends the others back till an appointed term; most surely there are signs in this for a people who reflect.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ 43
آيا آنان غير از خدا شفيعاني گرفته‌اند؟! به آنان بگو: «آيا (از آنها شفاعت مي‌طلبيد) هر چند مالک چيزي نباشند و درک و شعوري براي آنها نباشد؟!»
Or have they taken intercessors besides Allah? Say: what! even though they did not ever have control over anything, nor do they understand.
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 44
بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زيرا) حاکميت آسمانها و زمين از آن اوست و سپس همه شما را به سوي او بازمي‌گردانند!»
Say: Allah's is the intercession altogether; His is the kingdom of the heavens and the earth, then to Him you shall be brought back.
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ 45
هنگامي که خداوند به يگانگي ياد مي‌شود، دلهاي کساني که به آخرت ايمان ندارند مشمئز (و متنفر) مي‌گردد؛ اما هنگامي که از معبودهاي ديگر ياد مي‌شود، آنان خوشحال مي‌شوند.
And when Allah alone is mentioned, the hearts of those who do not believe in the hereafter shrink, and when those besides Him are mentioned, lo! they are joyful.
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 46
بگو: «خداوندا! اي آفريننده آسمانها و زمين، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو در ميان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داوري خواهي کرد!»
Say: O Allah! Originator of the heavens and the earth, Knower of the unseen and the seen! Thou (only) judgest between Thy servants as to that wherein they differ.
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ 47
اگر ستمکاران تمام آنچه را روي زمين است مالک باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شديد روز قيامت رهايي يابند؛و از سوي خدا براي آنها اموري ظاهر مي‌شود که هرگز گمان نمي‌کردند!
And had those who are unjust all that is in the earth and the like of it with it, they would certainly offer it as ransom (to be saved) from the evil of the punishment on the day of resurrection; and what they never thought of shall become plain to them from Allah.
وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 48
در آن روز اعمال بدي را که انجام داده‌اند براي آنها آشکار مي‌شود، و آنچه را استهزا مي‌کردند بر آنها واقع مي‌گردد.
And the evil (consequences) of what they wrought shall become plain to them, and the very thing they mocked at shall beset them.
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 49
هنگامي که انسان را زياني رسد، ما را (براي حل مشکلش) مي‌خواند؛ سپس هنگامي که از جانب خود به او نعمتي دهيم، مي‌گويد: «اين نعمت را بخاطر کارداني خودم به من داده‌اند»؛ ولي اين وسيله آزمايش (آنها) است، اما بيشترشان نمي‌دانند.
So when harm afflicts a man he calls upon Us; then, when We give him a favor from Us, he says: I have been given it only by means of knowledge. Nay, it is a trial, but most of them do not know.
قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ 50
اين سخن را کساني که قبل از آنها بودند نيز گفتند، ولي آنچه را به دست مي‌آوردند براي آنها سودي نداشت!
Those before them did say it indeed, but what they earned availed them not.
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ 51
سپس بديهاي اعمالشان به آنها رسيد؛ و ظالمان اين گروه [= اهل مکه‌] نيز بزودي گرفتار بديهاي اعمالي که انجام داده‌اند خواهند شد، و هرگز نمي‌توانند از چنگال عذاب الهي بگريزند.
So there befell them the evil (consequences) of what they earned; and (as for) those who are unjust from among these, there shall befall them the evil (consequences) of what they earn, and they shall not escape.
أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 52
آيا آنها ندانستند که خداوند روزي را براي هر کس بخواهد گسترده يا تنگ مي‌سازد؟! در اين، آيات و نشانه‌هايي است براي گروهي که ايمان مي‌آورند.
Do they not know that Allah makes ample the means of subsistence to whom He pleases, and He straitens; most surely there are signs in this for a people who believe.
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 53
بگو: «اي بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
Say: O my servants! who have acted extravagantly against their own souls, do not despair of the mercy of Allah; surely Allah forgives the faults altogether; surely He is the Forgiving the Merciful.
وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ 54
و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنکه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوي هيچ کس ياري نشويد!
And return to your Lord time after time and submit to Him before there comes to you the punishment, then you shall not be helped.
وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ 55
و از بهترين دستورهائي که از سوي پروردگارتان بر شما نازل شده پيروي کنيد پيش از آنکه عذاب (الهي) ناگهان به سراغ شما آيد در حالي که از آن خبر نداريد!»
And follow the best that has been revealed to you from your Lord before there comes to you the punishment all of a sudden while you do not even perceive;
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ 56
(اين دستورها براي آن است که) مبادا کسي روز قيامت بگويد: «افسوس بر من از کوتاهيهايي که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آيات او) بودم!»
Lest a soul should say: O woe to me! for what I fell short of my duty to Allah, and most surely I was of those who laughed to scorn;
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ 57
يا بگويد: «اگر خداوند مرا هدايت مي‌کرد، از پرهيزگاران بودم!»
Or it should say: Had Allah guided me, I would certainly have been of those who guard (against evil);
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ 58
يا هنگامي که عذاب را مي‌بيند بگويد: «اي کاش بار ديگر (به دنيا) بازمي‌گشتم و از نيکوکاران بودم!»
Or it should say when it sees the punishment: Were there only a returning for me, I should be of the doers of good.
بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ 59
آري، آيات من به سراغ تو آمد، اما آن را تکذيب کردي و تکبر نمودي و از کافران بودي!
Aye! My communications came to you, but you rejected them, and you were proud and you were one of the unbelievers.
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ 60
و روز قيامت کساني را که بر خدا دروغ بستند مي‌بيني که صورتهايشان سياه است؛ آيا در جهنم جايگاهي براي متکبران نيست؟!
And on the day of resurrection you shall see those who lied against Allah; their faces shall be blackened. Is there not in hell an abode for the proud?
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 61
و خداوند کساني را که تقوا پيشه کردند با رستگاري رهايي مي‌بخشد؛ هيچ بدي به آنان نمي‌رسد و هرگز غمگين نخواهند شد.
And Allah shall deliver those who guard (against evil) with their achievement; evil shall not touch them, nor shall they grieve.
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ 62
خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است.
Allah is the Creator of every thing and He has charge over every thing.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 63
کليدهاي آسمانها و زمين از آن اوست؛ و کساني که به آيات خداوند کافر شدند زيانکارانند.
His are the treasures of the heavens and the earth; and (as for) those who disbelieve in the communications of Allah, these it is that are the losers.
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ 64
بگو: «آيا به من دستور مي‌دهيد که غير خدا را بپرستم اي جاهلان؟!»
Say: What! Do you then bid me serve others than Allah, O ignorant men?
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ 65
به تو و همه پيامبران پيشين وحي شده که اگر مشرک شوي، تمام اعمالت تباه مي‌شود و از زيانکاران خواهي بود!
And certainly, it has been revealed to you and to those before you: Surely if you associate (with Allah), your work would certainly come to naught and you would certainly be of the losers.
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ 66
بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش!
Nay! but serve Allah alone and be of the thankful.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ 67
آنها خدا را آن گونه که شايسته است نشناختند، در حالي که تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او؛ خداوند منزه و بلندمقام است از شريکيهايي که براي او مي‌پندارند
And they have not honored Allah with the honor that is due to Him; and the whole earth shall be in His grip on the day of resurrection and the heavens rolled up in His right hand; glory be to Him, and may He be exalted above what they associate (with Him).
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ 68
و در «صور» دميده مي‌شود، پس همه کساني که در آسمانها و زمينند مي‌ميرند، مگر کساني که خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مي‌شود، ناگهان همگي به پا مي‌خيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.
And the trumpet shall be blown, so all those that are in the heavens and all those that are in the earth shall swoon, except such as Allah please; then it shall be blown again, then lo! they shall stand up awaiting.
وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِي‏ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 69
و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مي‌شود، و نامه‌هاي اعمال را پيش مي‌نهند و پيامبران و گواهان را حاضر مي‌سازند، و ميان آنها بحق داوري مي‌شود و به آنان ستم نخواهد شد!
And the earth shall beam with the light of its Lord, and the Book shall be laid down, and the prophets and the witnesses shall be brought up, and judgment shall be given between them with justice, and they shall not be dealt with unjustly.
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ 70
و به هر کس آنچه انجام داده است بي‌کم و کاست داده مي‌شود؛ و او نسبت به آنچه انجام مي‌دادند از همه آگاهتر است.
And every soul shall be paid back fully what it has done, and He knows best what they do.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ 71
و کساني که کافر شدند گروه گروه به سوي جهنم رانده مي‌شوند؛ وقتي به دوزخ مي‌رسند، درهاي آن گشوده مي‌شود و نگهبانان دوزخ به آنها مي‌گويند: «آيا رسولاني از ميان شما به سويتان نيامدند که آيات پروردگارتان را براي شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند؟!» مي‌گويند: «آري، (پيامبران آمدند و آيات الهي را بر ما خواندند، و ما مخالفت کرديم!) ولي فرمان عذاب الهي بر کافران مسلم شده است.
And those who disbelieve shall be driven to hell in companies; until, when they come to it, its doors shall be opened, and the keepers of it shall say to them: Did not there come to you apostles from among you reciting to you the communications of your Lord and warning you of the meeting of this day of yours? They shall say: Yea! But the sentence of punishment was due against the unbelievers.
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ 72
به آنان گفته مي‌شود: «از درهاي جهنم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد؛ چه بد جايگاهي است جايگاه متکبران!»
It shall be said: Enter the gates of hell to abide therein; so evil is the abode of the proud.
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ 73
و کساني که تقواي الهي پيشه کردند گروه گروه به سوي بهشت برده مي‌شوند؛ هنگامي که به آن مي‌رسند درهاي بهشت گشوده مي‌شود و نگهبانان به آنان مي‌گويند:«سلام بر شما! گوارايتان باد اين نعمتها! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد!»
And those who are careful of (their duty to) their Lord shall be conveyed to the garden in companies; until when they come to it, and its doors shall be opened, and the keepers of it shall say to them: Peace be on you, you shall be happy; therefore enter it to abide.
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ 74
آنها مي‌گويند: «حمد و ستايش مخصوص خداوندي است که به وعده خويش درباره ما وفا کرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد که هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ چه نيکوست پاداش عمل کنندگان!»
And they shall say: (All) praise is due to Allah, Who has made good to us His promise, and He has made us inherit the land; we may abide in the garden where we please; so goodly is the reward of the workers.
وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 75
(در آن روز) فرشتگان را مي‌بيني که بر گرد عرش خدا حلقه زده‌اند و با ستايش پروردگارشان تسبيح مي‌گويند؛ و در ميان بندگان بحق داوري مي‌شود؛ و (سرانجام) گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانيان است!»
And you shall see the angels going round about the throne glorifying the praise of their Lord; and judgment shall be given between them with justice, and it shall be said: All praise is due to Allah, the Lord of the worlds.

تذهیب
غافر
تذهیب

حم 1
حم.
Ha Mim.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ 2
اين کتابي است که از سوي خداوند قادر و دانا نازل شده است.
The revelation of the Book is from Allah, the Mighty, the Knowing,
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ 3
خداوندي که آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراي مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هيچ معبودي جز او نيست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوي اوست.
The Forgiver of the faults and the Acceptor of repentance, Severe to punish, Lord of bounty; there is no god but He; to Him is the eventual coming.
ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ 4
تنها کساني که در آيات ما مجادله مي‌کنند که (از روي عناد) کافر شده‌اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرت‌نمايي آنان) تو را بفريبد!
None dispute concerning the communications of Allah but those who disbelieve, therefore let not their going to and fro in the cities deceive you.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ 5
پيش از آنها قوم نوح و اقوامي که بعد از ايشان بودند (پيامبرانشان را) تکذيب کردند؛ و هر امتي در پي آن بود که توطئه کند و پيامبرش را بگيرد (و آزار دهد)، و براي محو حق به مجادله باطل دست زدند؛ اما من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم)؛ ببين که مجازات من چگونه بود!
The people of Nuh and the parties after them rejected (prophets) before them, and every nation purposed against their apostle to destroy him, and they disputed by means of the falsehood that they might thereby render null the truth, therefore I destroyed them; how was then My retribution!
وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ 6
و اين گونه فرمان پروردگارت درباره کساني که کافر شدند مسلم شده که آنها همه اهل آتشند!
And thus did the word of your Lord prove true against those who disbelieved that they are the inmates of the fire.
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ 7
فرشتگاني که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف مي‌کنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مي‌گويند و به او ايمان دارند و براي مؤمنان استغفار مي‌کنند (و مي گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است؛ پس کساني را که توبه کرده و راه تو را پيروي مي‌کنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!
Those who bear the power and those around Him celebrate the praise of their Lord and believe in Him and ask protection for those who believe: Our Lord! Thou embracest all things in mercy and knowledge, therefore grant protection to those who turn (to Thee) and follow Thy way, and save them from the punishment of the hell:
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 8
پروردگارا! آنها را در باغهاي جاويدان بهشت که به آنها وعده فرموده‌اي وارد کن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکيمي!
Our Lord! and make them enter the gardens of perpetuity which Thou hast promised to them and those who do good of their fathers and their wives and their offspring, surely Thou are the Mighty, the Wise.
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 9
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر کس را که در آن روز از بديها نگاه داري، مشمول رحمتت ساخته‌اي؛ و اين است همان رستگاري عظيم!
And keep them from evil deeds, and whom Thou keepest from evil deeds this day, indeed Thou hast mercy on him, and that is the mighty achievement.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ 10
کساني را که کافر شدند روز قيامت صدا مي‌زنند که عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بيشتر است، چرا که بسوي ايمان دعوت مي‌شديد، ولي انکار مي‌کرديد!
Surely those who disbelieve shall be cried out to: Certainly Allah's hatred (of you) when you were called upon to the faith and you rejected, is much greater than your hatred of yourselves.
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ 11
آنها مي‌گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندي و دو بار زنده کردي؛ اکنون به گناهان خود معترفيم؛ آيا راهي براي خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»
They shall say: Our Lord! twice didst Thou make us subject to death, and twice hast Thou given us life, so we do confess our faults; is there then a way to get out?
ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ 12
اين بخاطر آن است که وقتي خداوند به يگانگي خوانده مي‌شد انکار مي‌کرديد، و اگر براي او همتايي مي‌پنداشتند ايمان مي‌آورديد؛ اکنون داوري مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود کيفر مي‌دهد).
That is because when Allah alone was called upon, you disbelieved, and when associates were given to Him, you believed; so judgment belongs to Allah, the High, the Great.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ 13
او کسي است که آيات خود را به شما نشان مي‌دهد و از آسمان براي شما روزي (با ارزشي) مي‌فرستد؛ تنها کساني متذکر اين حقايق مي‌شوند که بسوي خدا باز مي‌گردند.
He it is Who shows you His signs and sends down for you sustenance from heaven, and none minds but he who turns (to Him) again and again.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ 14
(تنها) خدا را بخوانيد و دين خود را براي او خالص کنيد، هرچند کافران ناخشنود باشند!
Therefore call upon Allah, being sincere to Him in obedience, though the unbelievers are averse:
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ 15
او درجات (بندگان صالح) را بالا مي‌برد، او صاحب عرش است، روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء مي‌کند تا (مردم را) از روز ملاقات [= روز رستاخيز] بيم دهد!
Possessor of the highest rank, Lord of power: He makes the inspiration to light by His command upon whom He pleases of His servants, that he may warn (men) of the day of meeting.
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ 16
روزي که همه آنان آشکار مي‌شوند و چيزي از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته مي‌شود:) حکومت امروز براي کيست؟ براي خداوند يکتاي قهار است!
(Of) the day when they shall come forth, nothing concerning them remains hidden to Allah. To whom belongs the kingdom this day? To Allah, the One, the Subduer (of all).
الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ 17
امروز هر کس در برابر کاري که انجام داده است پاداش داده مي‌شود؛ امروز هيچ ظلمي نيست؛ خداوند سريع الحساب است!
This day every soul shall be rewarded for what it has earned; no injustice (shall be done) this day; surely Allah is quick in reckoning.
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ 18
و آنها را از روز نزديک بترسان، هنگامي که از شدت وحشت دلها به گلوگاه مي‌رسد و تمامي وجود آنها مملو از اندوه مي‌گردد؛ براي ستمکاران دوستي وجود ندارد، و نه شفاعت کننده‌اي که شفاعتش پذيرفته شود.
And warn them of the day that draws near, when hearts shall rise up to the throats, grieving inwardly; the unjust shall not have any compassionate friend nor any intercessor who should be obeyed.
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ 19
او چشمهايي را که به خيانت مي‌گردد و آنچه را سينه‌ها پنهان مي‌دارند، مي‌داند.
He knows the stealthy looks and that which the breasts conceal.
وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْ‏ءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ 20
خداوند بحق داوري مي‌کند، و معبودهايي را که غير از او مي‌خوانند هيچ گونه داوري ندارند؛ خداوند شنوا و بيناست!
And Allah judges with the truth; and those whom they call upon besides Him cannot judge aught; surely Allah is the Hearing, the Seeing.
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ 21
آيا آنها روي زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ايجاد آثار مهم در زمين از اينها برتر بودند؛ ولي خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعي نداشتند!
Have they not travelled in the earth and seen how was the end of those who were before them? Mightier than these were they in strength-- and in fortifications in the land, but Allah destroyed them for their sins; and there was not for them any defender against Allah.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ 22
اين براي آن بود که پيامبرانشان پيوسته با دلايل روشن به سراغشان مي‌آمدند، ولي آنها انکار مي‌کردند؛ خداوند هم آنان را گرفت (و کيفر داد) که او قوي و مجازاتش شديد است!
That was because there came to them their apostles with clear arguments, but they rejected (them), therefore Allah destroyed them; surely He is Strong, Severe in retribution.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ 23
ما موسي را با آيات خود و دليل روشن فرستاديم...
And certainly We sent Musa with Our communications and clear authority,
إِلى فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ 24
بسوي فرعون و هامان و قارون؛ ولي آنها گفتند: «او ساحري بسيار دروغگو است!»
To Firon and Haman and Qaroun, but they said: A lying magician.
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ 25
و هنگامي که حق را از سوي ما براي آنها آورد، گفتند: «پسران کساني را که با موسي ايمان آورده‌اند بکشيد و زنانشان را (براي اسارت و خدمت) زنده بگذاريد!» اما نقشه کافران جز در گمراهي نيست (و نقش بر آب مي‌شود).
So when he brought to them the truth from Us, they said: Slay the sons of those who believe with him and keep their women alive; and the struggle of the unbelievers will only come to a state of perdition.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ 26
و فرعون گفت: «بگذاريد موسي را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زيرا من مي‌ترسم که آيين شما را دگرگون سازد، و يا در اين سرزمين فساد بر پا کند!»
And Firon said: Let me alone that I may slay Musa and let him call upon his Lord; surely I fear that he will change your religion or that he will make mischief to appear in the land.
وَ قالَ مُوسى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ 27
موسي گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مي‌برم از هر متکبري که به روز حساب ايمان نمي‌آورد!»
And Musa said: Surely I take refuge with my Lord and-- your Lord from every proud one who does not believe in the day of reckoning.
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ 28
و مرد مؤمني از آل فرعون که ايمان خود را پنهان مي‌داشت گفت: «آيا مي‌خواهيد مردي را بکشيد بخاطر اينکه مي‌گويد: پروردگار من «الله» است، در حالي که دلايل روشني از سوي پروردگارتان براي شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضي از عذابهايي را که وعده مي‌دهد به شما خواهد رسيد؛ خداوند کسي را که اسرافکار و بسيار دروغگوست هدايت نمي‌کند.
And a believing man of Firon's people who hid his faith said: What! will you slay a man because he says: My Lord is Allah, and indeed he has brought to you clear arguments from your Lord? And if he be a liar, on him will be his lie, and if he be truthful, there will befall you some of that which he threatens you (with); surely Allah does not guide him who is extravagant, a liar:
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلاَّ ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ 29
اي قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در اين سرزمين پيروزيد؛ اگر عذاب خدا به سراغ ما آيد، چه کسي ما را ياري خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمي‌دهم، و شما را جز به راه صحيح راهنمايي نمي‌کنم! (دستور، همان قتل موسي است!)»
O my people! yours is the kingdom this day, being masters in the land, but who will help us against the punishment of Allah if it come to us? Firon said: I do not show you aught but that which I see (myself), and I do not make you follow any but the right way.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ 30
آن مرد باايمان گفت: «اي قوم من! من بر شما از روزي همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناکم!
And he who believed said: O my people! surely I fear for you the like of what befell the parties:
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ 31
و از عادتي همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کساني که بعد از آنان بودند (از شرک و کفر و طغيان) مي‌ترسم؛ و خداوند ظلم و ستمي بر بندگانش نمي‌خواهد.
The like of what befell the people of Nuh and Ad and Samood and those after them, and Allah does not desire injustice for (His) servants;
وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ 32
اي قوم من! من بر شما از روزي که مردم يکديگر را صدا مي‌زنند (و از هم ياري مي‌طلبند و صدايشان به جايي نمي‌رسد) بيمناکم!
And, O my people! I fear for you the day of calling out,
يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ 33
همان روزي که روي مي‌گردانيد و فرار مي‌کنيد؛ اما هيچ پناهگاهي در برابر عذاب خداوند براي شما نيست؛ و هر کس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدايت‌کننده‌اي براي او نيست!
The day on which you will turn back retreating; there shall be no savior for you from Allah, and whomsoever Allah causes to err, there is no guide for him:
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ 34
پيش از اين يوسف دلايل روشن براي شما آورد، ولي شما همچنان در آنچه او براي شما آورده بود ترديد داشتيد؛ تا زماني که از دنيا رفت، گفتيد: هرگز خداوند بعد از او پيامبري مبعوث نخواهد کرد! اين گونه خداوند هر اسرافکار ترديدکننده‌اي را گمراه مي‌سازد!
And certainly Yusuf came to you before with clear arguments, but you ever remained in doubt as to what he brought; until when he died, you said: Allah will never raise an apostle after him. Thus does Allah cause him to err who is extravagant, a doubter
الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ 35
همانها که در آيات خدا بي‌آنکه دليلي برايشان آمده باشد به مجادله برمي‌خيزند؛ (اين کارشان) خشم عظيمي نزد خداوند و نزد آنان که ايمان آورده‌اند به بار مي‌آورد؛ اين گونه خداوند بر دل هر متکبر جباري مهر مي‌نهد!»
Those who dispute concerning the communications of Allah without any authority that He has given them; greatly hated is it by Allah and by-those who believe. Thus does Allah set a seal over the heart of every proud, haughty one.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ 36
فرعون گفت: «اي هامان! براي من بناي مرتفعي بساز، شايد به وسايلي دست يابم،
And Firon said: O Haman! build for me a tower that I may attain the means of access,
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبابٍ 37
وسايل (صعود به) آسمانها تا از خداي موسي آگاه شوم؛ هر چند گمان مي‌کنم او دروغگو باشد!» اينچنين اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق باز داشته شد؛ و توطئه فرعون (و همفکران او) جز به نابودي نمي‌انجامد!
The means of access to the heavens, then reach the god of Musa, and I surely think him to be a liar. And thus the evil of his deed was made fairseeming to Firon, and he was turned away from the way; and the struggle of Firon was not (to end) in aught but destruction.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ 38
کسي که (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: «اي قوم من! از من پيروي کنيد تا شما را به راه درست هدايت کنم.
And he who believed said: O my people! follow me, I will guide you to the right course;
يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ 39
اي قوم من! اين زندگي دنيا، تنها متاع زودگذري است؛ و آخرت سراي هميشگي است!
O my people! this life of the world is only a (passing) enjoyment, and surely the hereafter is the abode to settle;
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ 40
هر کس بدي کند، جز بمانند آن کيفر داده نمي‌شود؛ ولي هر کس کار شايسته‌اي انجام دهد -خواه مرد يا زن- در حالي که مؤمن باشد آنها وارد بهشت مي‌شوند و در آن روزي بي‌حسابي به آنها داده خواهد شد.
Whoever does an evil, he shall not be recompensed (with aught) but the like of it, and whoever does good, whether male or female, and he is a believer, these shall enter the garden, in which they shall be given sustenance without measure.
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ 41
اي قوم من! چرا من شما را به سوي نجات دعوت مي‌کنم، اما شما مرا بسوي آتش فرا مي‌خوانيد؟!
And, O my people! how is it that I call you to salvation and you call me to the fire?
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ 42
مرا دعوت مي‌کنيد که به خداوند يگانه کافر شوم و همتايي که به آن علم ندارم براي او قرار دهم، در حالي که من شما را بسوي خداوند عزيز غفار دعوت مي‌کنم!
You call on me that I should disbelieve in Allah and associate with Him that of which I have no knowledge, and I call you to the Mighty, the most Forgiving;
لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ 43
قطعا آنچه مرا بسوي آن مي‌خوانيد، نه دعوت (و حاکميتي) در دنيا دارد و نه در آخرت؛ و تنها بازگشت ما در قيامت بسوي خداست؛ و مسرفان اهل آتشند!
No doubt that what you call me to has no title to be called to in this world, nor in the hereafter, and that our turning back is to Allah, and that the extravagant are the inmates of the fire;
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ 44
و بزودي آنچه را به شما مي‌گويم به خاطر خواهيد آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بيناست!»
So you shall remember what I say to you, and I entrust my affair to Allah, Surely Allah sees the servants.
فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ 45
خداوند او را از نقشه‌هاي سوء آنها نگه داشت، و عذاب شديد بر آل فرعون وارد شد!
So Allah protected him from the evil (consequences) of what they planned, and the most evil punishment overtook Firon's people:
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ 46
عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مي‌شوند؛ و روزي که قيامت برپا شود (مي‌فرمايد:) «آل فرعون را در سخت‌ترين عذابها وارد کنيد!»
The fire; they shall be brought before it (every) morning and evening and on the day when the hour shall come to pass: Make Firon's people enter the severest chastisement.
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ 47
به خاطر بياور هنگامي را که در آتش دوزخ با هم محاجه مي‌کنند؛ ضعيفان به مستکبران مي‌گويند: «ما پيرو شما بوديم، آيا شما (امروز) سهمي از آتش را بجاي ما پذيرا مي‌شويد؟!»
And when they shall contend one with another in the fire, then the weak shall say to those who were proud: Surely we were your followers; will you then avert from us a portion of the fire?
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ 48
مستکبران مي‌گويند: «ما همگي در آن هستيم، زيرا خداوند در ميان بندگانش (بعدالت) حکم کرده است!»
Those who were proud shall say: Surely we are all in it: surely Allah has judged between the servants.
وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ 49
و آنها که در آتشند به مأموران دوزخ مي‌گويند: «از پروردگارتان بخواهيد يک روز عذاب را از ما بردارد!»
And those who are in the fire shall say to the keepers of hell: Call upon your Lord that He may lighten to us one day of the punishment.
قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ 50
آنها مي‌گويند: «آيا پيامبران شما دلايل روشن برايتان نياوردند؟!» مي‌گويند: «آري!» آنها مي‌گويند: «پس هر چه مي‌خواهيد (خدا را) بخوانيد؛ ولي دعاي کافران (به جايي نمي‌رسد و) جز در ضلالت نيست!»
They shall say: Did not your apostles come to you with clear arguments? They shall say: Yea. They shall say: Then call. And the call of the unbelievers is only in error.
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ 51
ما به يقين پيامبران خود و کساني را که ايمان آورده‌اند، در زندگي دنيا و (در آخرت) روزي که گواهان به پا مي‌خيزند ياري مي‌دهيم!
Most surely We help Our apostles, and those who believe, in this world's life and on the day when the witnesses shall stand
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ 52
روزي که عذرخواهي ظالمان سودي به حالشان نمي‌بخشد؛ و لعنت خدا براي آنها، و خانه (و جايگاه) بد نيز براي آنان است.
The day on which their excuse shall not benefit the unjust, and for them is curse and for them is the evil abode.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْهُدى وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ 53
و ما به موسي هدايت بخشيديم، و بني اسرائيل را وارثان کتاب (تورات) قرار داديم.
And certainly We gave Musa the guidance, and We made the children of Israel inherit the Book,
هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ 54
کتابي که مايه هدايت و تذکر براي صاحبان عقل بود!
A guidance and a reminder to the men of understanding.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ 55
پس (اي پيامبر!) صبر و شکيبايي پيشه کن که وعده خدا حق است، و براي گناهت استغفار کن، و هر صبح و شام تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور!
Therefore be patient; surely the promise of Allah is true; and ask protection for your fault and sing the praise of your Lord in the evening and the morning.
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ 56
کساني که در آيات خداوند بدون دليلي که براي آنها آمده باشد ستيزه‌جويي مي‌کنند، در سينه‌هايشان فقط تکبر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بيناست!
Surely (as for) those who dispute about the communications of Allah without any authority that has come to them, there is naught in their breasts but (a desire) to become great which they shall never attain to; Therefore seek refuge in Allah, surely He is the Hearing, the Seeing.
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 57
آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر است، ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.
Certainly the creation of the heavens and the earth is greater than the creation of the men, but most people do not know
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لاَ الْمُسِي‏ءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ 58
هرگز نابينا و بينا يکسان نيستند؛ همچنين کساني که ايمان آورده، و اعمال صالح انجام داده‌اند با بدکاران يکسان نخواهند بود؛ اما کمتر متذکر مي‌شويد!
And the blind and the seeing are not alike, nor those who believe and do good and the evil-doer; little is it that you are mindful.
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ 59
روز قيامت به يقين آمدني است، و شکي در آن نيست؛ ولي اکثر مردم ايمان نمي آورند!
Most surely the hour is coming, there is no doubt therein, but most people do not believe.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ 60
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم! کساني که از عبادت من تکبر مي‌ورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ مي‌شوند!»
And your Lord says: Call upon Me, I will answer you; surely those who are too proud for My service shall soon enter hell abased.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ 61
خداوند کسي است که شب را براي شما آفريد تا در آن بياساييد، و روز را روشني‌بخش قرار داد؛ خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است؛ ولي بيشتر مردم شکرگزاري نمي‌کنند!
Allah is He Who made for you the night that you may rest therein and the day to see; most surely Allah is Gracious to men, but most men do not give thanks.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ 62
اين است خداوند، پروردگار شما که آفريننده همه چيز است؛ هيچ معبودي جز او نيست؛ با اين حال چگونه از راه حق منحرف مي‌شويد؟!
That is Allah, your Lord, the Creator of everything; there is no Allah but He; whence are you then turned away?
كَذلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ 63
اينچنين کساني که آيات خدا را انکار مي‌کردند (از راه راست) منحرف مي‌شوند!
Thus were turned away those who denied the communications of Allah.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 64
خداوند کسي است که زمين را براي شما جايگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفي (بالاي سرتان)؛ و شما را صورتگري کرد، و صورتتان را نيکو آفريد؛ و از چيزهايي پاکيزه به شما روزي داد؛ اين است خداوند پروردگار شما! جاويد و پربرکت است خداوندي که پروردگار عالميان است!
Allah is He Who made the earth a resting-place for you and the heaven a canopy, and He formed you, then made goodly your forms, and He provided you with goodly things; that is Allah, your Lord; blessed then is Allah, the Lord of the worlds.
هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 65
زنده (واقعي) اوست؛ معبودي جز او نيست؛ پس او را بخوانيد در حالي که دين خود را براي او خالص کرده‌ايد! ستايش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانيان است!
He is the Living, there is no god but He, therefore call on Him, being sincere to Him in obedience; (all) praise is due to Allah, the Lord of the worlds.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ 66
بگو: «من نهي شده‌ام از اينکه معبودهايي را که شما غير از خدا مي‌خوانيد بپرستم، چون دلايل روشن از جانب پروردگارم براي من آمده است؛ و مأمورم که تنها در برابر پروردگار عالميان تسليم باشم!»
Say: I am forbidden to serve those whom you call upon besides Allah when clear arguments have come to me from my Lord, and I am commanded that I should submit to the Lord of the worlds.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 67
او کسي است که شما را از خاک آفريد، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلي (از شکم مادر) بيرون مي‌فرستد، بعد به مرحله کمال قوت خود مي‌رسيد، و بعد از آن پير مي‌شويد و (در اين ميان) گروهي از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مي‌ميرند و در نهايت به سرآمد عمر خود مي‌رسيد؛ و شايد تعقل کنيد!
He it is Who created you from dust, then from a small lifegerm, then from a clot, then He brings you forth as a child, then that you may attain your maturity, then that you may be old-- and of you there are some who are caused to die before-- and that you may reach an appointed term, and that you may understand.
هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 68
او کسي است که زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ و هنگامي که کاري را مقرر کند، تنها به آن مي‌گويد: «موجود باش!» بي‌درنگ موجود مي‌شود!
He it is Who gives life and brings death, so when He decrees an affair, He only says to it: Be, and it is.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ 69
آيا نديدي کساني را که در آيات خدا مجادله مي‌کنند، چگونه از راه حق منحرف مي شوند؟!
Have you not seen those who dispute with respect to the communications of Allah: how are they turned away?
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ 70
همان کساني که کتاب (آسماني) و آنچه رسولان خود را بدان فرستاده‌ايم تکذيب کردند؛ اما بزودي (نتيجه کار خود را) مي‌دانند!
Those who reject the Book and that with which We have sent Our Apostle; but they shall soon come to know,
إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ 71
در آن هنگام که غل و زنجيرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مي‌کشند...
When the fetters and the chains shall be on their necks; they shall be dragged
فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ 72
و در آب جوشان وارد مي‌کنند؛ سپس در آتش دوزخ افروخته مي‌شوند!
Into boiling water, then in the fire shall they be burned;
ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ 73
سپس به آنها گفته مي‌شود: «کجايند آنچه را همتاي خدا قرار مي‌داديد،
Then shall it be said to them: Where is that which you used to set up
مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ 74
همان معبودهايي را که جز خدا پرستش مي‌کرديد؟!» آنها مي‌گويند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند؛ بلکه ما اصلا پيش از اين چيزي را پرستش نمي‌کرديم»! اين گونه خداوند کافران را گمراه مي‌سازد!
Besides Allah? They shall say: They are gone away from us, nay, we used not to call upon anything before. Thus does Allah confound the unbelievers.
ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ 75
اين (عذاب) بخاطر آن است که بناحق در زمين شادي مي‌کرديد و از روي غرور و مستي به خوشحالي مي‌پرداختيد!
That is because you exulted in the land unjustly and because you behaved insolently.
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ 76
از درهاي جهنم وارد شويد و جاودانه در آن بمانيد؛ و چه بد است جايگاه متکبران!
Enter the gates of hell to abide therein, evil then is the abode of the proud.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ 77
پس (اي پيامبر) صبر کن که وعده خدا حق است؛ و هرگاه قسمتي از مجازاتهايي را که به آنها وعده داده‌ايم در حال حياتت به تو ارائه دهيم، يا تو را (پيش از آن) از دنيا ببريم (مهم نيست)؛ چرا که همه آنان را تنها بسوي ما باز مي‌گردانند!
So be patient, surely the promise of Allah is true. So should We make you see part of what We threaten them with, or should We cause you to die, to Us shall they be returned.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ 78
ما پيش از تو رسولاني فرستاديم؛ سرگذشت گروهي از آنان را براي تو بازگفته، و گروهي را براي تو بازگو نکرده‌ايم؛ و هيچ پيامبري حق نداشت معجزه‌اي جز بفرمان خدا بياورد و هنگامي که فرمان خداوند (براي مجازات آنها) صادر شود، بحق داوري خواهد شد؛ و آنجا اهل باطل زيان خواهند کرد!
And certainly We sent apostles before you: there are some of them that We have mentioned to you and there are others whom We have not mentioned to you, and it was not meet for an apostle that he should bring a sign except with Allah's permission, but when the command of Allah came, judgment was given with truth, and those who treated (it) as a lie were lost.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ 79
خداوند کسي است که چهارپايان را براي شما آفريد تا بعضي را سوار شويد و از بعضي تغذيه کنيد.
Allah is He Who made the cattle for you that you may ride on some of them, and some of them you eat.
وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ 80
و براي شما در آنها منافع بسياري (جز اينها) است، تا بوسيله آنها به مقصدي که در دل داريد برسيد؛ و بر آنها و بر کشتيها سوار مي‌شويد.
And there are advantages for you in them, and that you may attain thereon a want which is in your breasts, and upon them and upon the ships you are borne.
وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ 81
او آياتش را همواره به شما نشان مي‌دهد؛ پس کدام يک از آيات او را انکار مي‌کنيد؟!
And He shows you His signs: which then of Allah's signs will you deny?
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ 82
آيا روي زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اينها بيشتر، و نيرو و آثارشان در زمين فزونتر بود؛ اما هرگز آنچه را به دست مي‌آوردند نتوانست آنها را بي‌نياز سازد (و عذاب الهي را از آنان دور کند)!
Have they not then journeyed in the land and seen how was the end of those before them? They were more (in numbers) than these and greater in strength and in fortifications in the land, but what they earned did not avail them.
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 83
هنگامي که رسولانشان دلايل روشني براي آنان آوردند، به دانشي که خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مي‌شمردند)؛ ولي آنچه را (از عذاب) به تمسخر مي‌گرفتند آنان را فراگرفت!
Then when their apostles came to them with clear arguments, they exulted in what they had with them of knowledge, and there beset them that which they used to mock.
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ 84
هنگامي که عذاب (شديد) ما را ديدند گفتند: «هم اکنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايي که همتاي او مي‌شمرديم کافر شديم!»
But when they saw Our punishment, they said: We believe in Allah alone and we deny what we used to associate with Him.
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ 85
اما هنگامي که عذاب ما را مشاهده کردند، ايمانشان براي آنها سودي نداشت!اين سنت خداوند است که همواره در ميان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زيانکار شدند!
But their belief was not going to profit them when they had seen Our punishment; (this is) Allah's law, which has indeed obtained in the matter of His servants, and there the unbelievers are lost.

تذهیب
فصلت
تذهیب

حم 1
حم‌
Ha Mim!
تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 2
اين کتابي است که از سوي خداوند رحمان و رحيم نازل شده است؛
A revelation from the Beneficent, the Merciful Allah:
كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ 3
کتابي که آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو کرده، در حالي که فصيح و گوياست براي جمعيتي که آگاهند!
A Book of which the verses are made plain, an Arabic Quran for a people who know:
بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ 4
قرآني که بشارت دهنده و بيم دهنده است؛ ولي بيشتر آنان روي گردان شدند؛ از اين رو چيزي نمي‌شنوند!
A herald of good news and a warner, but most of them turn aside so they hear not.
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ 5
آنها گفتند: «قلبهاي ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت مي‌کني در پوششهايي قرار گرفته و در گوشهاي ما سنگيني است، و ميان ما و تو حجابي وجود دارد؛ پس تو بدنبال عمل خود باش، ما هم براي خود عمل مي‌کنيم!»
And they say: Our hearts are under coverings from that to which you call us, and there is a heaviness in our ears, and a veil hangs between us and you, so work, we too are working.
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ 6
بگو: من فقط انساني مثل شما هستم؛ اين حقيقت بر من وحي مي‌شود که معبود شما معبودي يگانه است؛ پس تمام توجه خويش را به او کنيد و از وي آمرزش طلبيد؛ واي بر مشرکان!
Say: I am only a mortal like you; it is revealed to me that your Allah is one Allah, therefore follow the right way to Him and ask His forgiveness; and woe to the polytheists;
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ 7
همانها که زکات را نمي‌پردازند، و آخرت را منکرند!
(To) those who do not give poor-rate and they are unbelievers in the hereafter.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ 8
اما کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادند، پاداشي دائمي دارند!
(As for) those who believe and do good, they shall surely have a reward never to be cut off.
قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ 9
بگو: آيا شما به آن کس که زمين را در دو روز آفريد کافر هستيد و براي او همانندهايي قرارمي‌دهيد؟! او پروردگار جهانيان است!
Say: What! do you indeed disbelieve in Him Who created the earth in two periods, and do you set up equals with Him? That is the Lord of the Worlds.
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ 10
او در زمين کوه‌هاي استواري قرار داد و برکاتي در آن آفريد و مواد غذايي آن را مقدر فرمود، - ينها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نياز تقاضا کنندگان!
And He made in it mountains above its surface, and He blessed therein and made therein its foods, in four periods: alike for the seekers.
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ 11
سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالي که بصورت دود بود؛ به آن و به زمين دستور داد: «به وجود آييد (و شکل گيريد)، خواه از روي اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روي طاعت مي‌آييم (و شکل مي‌گيريم)!»
Then He directed Himself to the heaven and it is a vapor, so He said to it and to the earth: Come both, willingly or unwillingly. They both said: We come willingly.
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ 12
در اين هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و در هر آسماني کار آن (آسمان) را وحي (و مقرر) فرمود، و آسمان پايين را با چراغهايي [= ستارگان‌] زينت بخشيديم، و (با شهابها از رخنه شياطين) حفظ کرديم، اين است تقدير خداوند توانا و دانا!
So He ordained them seven heavens in two periods, and revealed in every heaven its affair; and We adorned the lower heaven with brilliant stars and (made it) to guard; that is the decree of the Mighty, the Knowing.
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ 13
اگر آنها روي‌گردان شوند، بگو: من شما را از صاعقه‌اي همانند صاعقه عاد و ثمود مي‌ترسانم!
But if they turn aside, then say: I have warned you of a scourge like the scourge of Ad and Samood.
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ 14
در آن هنگام که رسولان از پيش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خدا را نپرستيد آنها گفتند: «اگر پروردگار ما مي‌خواست فرشتگاني نازل مي‌کرد؛ از اين رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستيد کافريم!»
When their apostles came to them from before them and from behind them, saying, Serve nothing but Allah, they said: If our Lord had pleased He would certainly have sent down angels, so we are surely unbelievers in that with which you are sent.
فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ 15
اما قوم عاد بناحق در زمين تکبر ورزيدند و گفتند: «چه کسي از ما نيرومندتر است؟!» آيا نمي‌دانستند خداوندي که آنان را آفريده از آنها قويتر است؟ و (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انکار مي‌کردند.
Then as to Ad, they were unjustly proud in the land, and they said: Who is mightier in strength than we? Did they not see that Allah Who created them was mightier than they in strength, and they denied Our communications?
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ 16
سرانجام تندبادي شديد و هول‌انگيز و سرد و سخت در روزهايي شوم و پرغبار بر آنها فرستاديم تا عذاب خوارکننده را در زندگي دنيا به آنها بچشانيم؛ و عذاب آخرت از آن هم خوارکننده‌تر است، و (از هيچ طرف) ياري نمي‌شوند!
So We sent on them a furious wind in unlucky days, that We may make them taste the chastisement of abasement in this world's life; and certainly the chastisement of the hereafter is much more abasing, and they shall not be helped.
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 17
اما ثمود را هدايت کرديم، ولي آنها نابينايي را بر هدايت ترجيح دادند؛ به همين جهت صاعقه -آن عذاب خوارکننده- به خاطر اعمالي که انجام مي‌دادند آنها را فروگرفت!
And as to Samood, We showed them the right way, but they chose error above guidance, so there overtook them the scourge of an abasing chastisement for what they earned.
وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ 18
و کساني را که ايمان آوردند و پرهيزگار بودند نجات بخشيديم!
And We delivered those who believed and guarded (against evil).
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ 19
به خاطر بياوريد روزي را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوي دوزخ مي‌برند،و صفوف پيشين را نگه مي‌دارند (تا صفهاي بعد به آنها ملحق شوند!)
And on the day that the enemies of Allah shall be brought together to the fire, then they shall be formed into groups.
حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 20
وقتي به آن مي‌رسند، گوشها و چشمها و پوستهاي تنشان به آنچه مي‌کردند گواهي مي‌دهند.
Until when they come to it, their ears and their eyes and their skins shall bear witness against them as to what they did.
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 21
آنها به پوستهاي تنشان مي‌گويند: «چرا بر ضد ما گواهي داديد؟!» آنها جواب مي‌دهند: «همان خدايي که هر موجودي را به نطق درآورده ما را گويا ساخته ؛ و او شما را نخستين بار آفريد، و بازگشتتان بسوي اوست!
And they shall say to their skins: Why have you borne witness against us? They shall say: Allah Who makes everything speak has made us speak, and He created you at first, and to Him you shall be brought back.
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ 22
شما اگر گناهانتان را مخفي مي‌کرديد نه بخاطر اين بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهاي تنتان بيم داشتيد، بلکه شما گمان مي‌کرديد که خداوند بسياري از اعمالي را که انجام مي‌دهيد نمي‌داند!
And you did not veil yourselves lest your ears and your eyes and your skins should bear witness against you, but you thought that Allah did not know most of what you did.
وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ 23
آري اين گمان بدي بود که درباره پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاکت شما گرديد، و سرانجام از زيانکاران شديد!
And that was your (evil) thought which you entertained about your Lord that has tumbled you down into perdition, so are you become of the lost ones.
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ 24
اگر صبر کنند (يا نکنند، به هر حال) دوزخ جايگاه آنهاست؛ و اگر تقاضاي عفو کنند، مورد عفو قرار نمي‌گيرند!
Then if they will endure, still the fire is their abode, and if they ask for goodwill, then are they not of those who shall be granted goodwill.
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ 25
ما براي آنها همنشيناني (زشت‌سيرت) قرار داديم که زشتيها را از پيش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند؛ و فرمان الهي در باره آنان تحقق يافت و به سرنوشت اقوام گمراهي از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند؛ آنها مسلما زيانکار بودند!
And We have appointed for them comrades so they have made fair-seeming to them what is before them and what is behind them, and the word proved true against them-- among the nations of the jinn and the men that have passed away before them-- that they shall surely be losers.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ 26
کافران گفتند: «گوش به اين قرآن فراندهيد؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنيد، شايد پيروز شويد!»
And those who disbelieve say: Do not listen to this Quran and make noise therein, perhaps you may overcome.
فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذاباً شَدِيداً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ 27
به يقين به کافران عذاب شديدي مي‌چشمانيم، و آنها را به بدترين اعمالي که انجام مي دادند کيفر مي‌دهيم!
Therefore We will most certainly make those who disbelieve taste a severe punishment, and We will most certainly reward them for the evil deeds they used to do.
ذلِكَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ 28
اين آتش کيفر دشمنان خدا است، سراي جاويدشان در آن خواهد بود، کيفري است بخاطر اينکه آيات ما را انکار مي‌کردند.
That is the reward of the enemies of Allah-- the fire; for them therein shall be the house of long abiding; a reward for their denying Our communications.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ 29
کافران گفتند: «پروردگارا! آنهايي که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زير پاي خود نهيم (و لگدمالشان کنيم) تا از پست ترين مردم باشند!»
And those who disbelieve will say: Our Lord! show us those who led us astray from among the jinn and the men that we may trample them under our feet so that they may be of the lowest.
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ 30
به يقين کساني که گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‌شوند که: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتي که به شما وعده داده شده است!
(As for) those who say: Our Lord is Allah, then continue in the right way, the angels descend upon them, saying: Fear not, nor be grieved, and receive good news of the garden which you were promised.
نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ 31
ما ياران و مددکاران شما در زندگي دنيا و آخرت هستيم؛ و براي شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنيد به شما داده مي‌شود!
We are your guardians in this world's life and in the hereafter, and you shall have therein what your souls desire and you shall have therein what you ask for:
نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ 32
اينها وسيله پذيرايي از سوي خداوند غفور و رحيم است!»
A provision from the Forgiving, the Merciful.
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ 33
چه کسي خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوي خدا مي‌کند و عمل صالح انجام مي‌دهد و مي‌گويد: «من از مسلمانانم»؟!
And who speaks better than he who calls to Allah while he himself does good, and says: I am surely of those who submit?
وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ 34
هرگز نيکي و بدي يکسان نيست؛ بدي را با نيکي دفع کن، ناگاه (خواهي ديد) همان کس که ميان تو و او دشمني است، گويي دوستي گرم و صميمي است!
And not alike are the good and the evil. Repel (evil) with what is best, when lo! he between whom and you was enmity would be as if he were a warm friend.
وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ 35
اما جز کساني که داراي صبر و استقامتند به اين مقام نمي‌رسند، و جز کساني که بهره عظيمي (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نمي‌گردند!
And none are made to receive it but those who are patient, and none are made to receive it but those who have a mighty good fortune.
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 36
و هرگاه وسوسه‌هايي از شيطان متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست!
And if an interference of the Shaitan should cause you mischief, seek refuge in Allah; surely He is the Hearing, the Knowing.
وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ 37
و از نشانه‌هاي او، شب و روز و خورشيد و ماه است؛ براي خورشيد و ماه سجده نکنيد، براي خدايي که آفريننده آنهاست سجده کنيد اگر مي‌خواهيد او را بپرستيد!
And among His signs are the night and the day and the sun and the moon; do not prostrate to the sun nor to the moon; and prostrate to Allah Who created them, if Him it is that you serve.
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ 38
و اگر (از عبادت پروردگار) تکبر کنند، کساني که نزد پروردگار تو هستند شب و روز براي او تسبيح مي‌گويند و خسته نمي‌شوند!
But if they are proud, yet those with your Lord glorify Him during the night and the day, and they are not tired.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 39
و از آيات او اين است که زمين را خشک (و بي‌جان) مي‌بيني، اما هنگامي که آب (باران) بر آن مي‌فرستيم به جنبش درمي‌آيد و نمو مي‌کند؛ همان کسي که آن را زنده کرد، مردگان را نيز زنده مي‌کند؛ او بر هر چيز تواناست!
And among His signs is this, that you see the earth still, but when We send down on it the water, it stirs and swells: most surely He Who gives it life is the Giver of life to the dead; surely He has power over all things.
إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 40
کساني که آيات ما را تحريف مي‌کنند بر ما پوشيده نخواهند بود! آيا کسي که در آتش افکنده مي‌شود بهتر است يا کسي که در نهايت امن و امان در قيامت به عرصه محشر مي‌آيد؟! هر کاري مي‌خواهيد بکنيد، او به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست!
Surely they who deviate from the right way concerning Our communications are not hidden from Us. What! is he then who is cast into the fire better, or he who comes safe on the day of resurrection? Do what you like, surely He sees what you do.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ 41
کساني که به اين ذکر [= قرآن‌] هنگامي که به سراغشان آمد کافر شدند (نيز بر ما مخفي نخواهد ماند)! و اين کتابي است قطعا شکست ناپذير...
Surely those who disbelieve in the reminder when it comes to them, and most surely it is a Mighty Book:
لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ 42
که هيچ گونه باطلي، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمي‌آيد؛ چرا که از سوي خداوند حکيم و شايسته ستايش نازل شده است!
Falsehood shall not come to it from before it nor from behind it; a revelation from the Wise, the Praised One.
ما يُقالُ لَكَ إِلاَّ ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ 43
آنچه به ناروا درباره تو مي‌گويند همان است که درباره پيامبران قبل از تو نيز گفته شده؛ پروردگار تو داراي مغفرت و (هم) داراي مجازات دردناکي است!
Naught is said to you but what was said indeed to the apostles before you; surely your Lord is the Lord of forgiveness and the Lord of painful retribution.
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ 44
هرگاه آن را قرآني عجمي قرار مي‌داديم حتما مي‌گفتند: «چرا آياتش روشن نيست؟! قرآن عجمي از پيغمبري عربي؟!» بگو: «اين (کتاب) براي کساني که ايمان آورده‌اند هدايت و درمان است؛ ولي کساني که ايمان نمي‌آورند، در گوشهايشان سنگيني است و گويي نابينا هستند و آن را نمي‌بينند؛ آنها (همچون کساني هستند که گوئي) از راه دور صدا زده مي‌شوند!»
And if We had made it a Quran in a foreign tongue, they would certainly have said: Why have not its communications been made clear? What! a foreign (tongue) and an Arabian! Say: It is to those who believe a guidance and a healing; and (as for) those who do not believe, there is a heaviness in their ears and it is obscure to them; these shall be called to from a far-off place.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ 45
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ سپس در آن اختلاف شد؛ و اگر فرماني از ناحيه پروردگارت در اين باره صادر نشده بود (که بايد به آنان مهلت داد تا اتمام حجت شود)، در ميان آنها داوري مي‌شد (و به کيفر مي‌رسيدند)؛ ولي آنها هنوز درباره آن شکي تهمت‌انگيز دارند!
And certainly We gave the Book to Musa, but it has been differed about, and had not a word already gone forth from your Lord, judgment would certainly have been given between them; and most surely they are in a disquieting doubt about it.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ 46
کسي که عمل صالحي انجام دهد، سودش براي خود اوست؛ و هر کس بدي کند، به خويشتن بدي کرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمي‌کند!
Whoever does good, it is for his own soul, and whoever does evil, it is against it; and your Lord is not in the least unjust to the servants.
إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ 47
علم به قيامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمي‌گردد؛ هيچ ميوه‌اي از غلاف خود خارج نمي‌شود، و هيچ زني باردار نمي‌گردد و وضع حمل نمي‌کند مگر به علم او؛ و آن روز که آنها را ندا مي‌دهد (و مي‌گويد:) کجايند شريکاني که براي من مي‌پنداشتيد؟! مي‌گويند: «(پروردگارا!) ما عرضه داشتيم که هيچ گواهي بر گفته خود نداريم!»
To Him is referred the knowledge of the hour, and there come not forth any of the fruits from their coverings, nor does a female bear, nor does she give birth, but with His knowledge; and on the day when He shall call out to them, Where are (those whom you called) My associates? They shall say: We declare to Thee, none of us is a witness.
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ 48
و همه معبوداني را که قبلا مي‌خواندند محو و گم مي‌شوند؛ و مي‌دانند هيچ گريزگاهي ندارند!
And away from them shall go what they called upon before, and they shall know for certain that there is no escape for them.
لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ 49
انسان هرگز از تقاضاي نيکي (و نعمت) خسته نمي‌شود؛ و هرگاه شر و بدي به او رسد، بسيار مأيوس و نوميد مي‌گردد!
Man is never tired of praying for good, and if evil touch him, then he is despairing, hopeless.
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ 50
و هرگاه او را رحمتي از سوي خود بعد از ناراحتي که به او رسيده بچشانيم مي‌گويد: «اين بخاطر شايستگي و استحقاق من بوده، و گمان نمي‌کنم قيامت برپا شود؛ و (بفرض که قيامتي باشد،) هرگاه بسوي پروردگارم بازگردانده شوم، براي من نزد او پاداشهاي نيک است. ما کافران را از اعمالي که انجام داده‌اند (بزودي) آگاه خواهيم کرد و از عذاب شديد به آنها مي‌چشانيم.
And if We make him taste mercy from Us after distress that has touched him, he would most certainly say: This is of me, and I do not think the hour will come to pass, and if I am sent back to my Lord, I shall have with Him sure good; but We will most certainly inform those who disbelieved of what they did, and We will most certainly make them taste of hard chastisement.
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ 51
و هرگاه به انسان (غافل و بي‌خبر) نعمت دهيم، روي مي‌گرداند و به حال تکبر از حق دور مي‌شود؛ ولي هرگاه مختصر ناراحتي به او رسد، تقاضاي فراوان و مستمر (براي بر طرف شدن آن) دارد!
And when We show favor to man, he turns aside and withdraws himself; and when evil touches him, he makes lengthy supplications.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقاقٍ بَعِيدٍ 52
بگو: «به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوي خداوند باشد و شما به آن کافر شويد، چه کسي گمراهتر خواهد بود از کسي که در مخالفت شديدي قرار دارد؟!
Say: Tell me if it is from Allah; then you disbelieve in it, who is in greater error than he who is in a prolonged opposition?
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ 53
به زودي نشانه‌هاي خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مي‌دهيم تا براي آنان آشکار گردد که او حق است؛ آيا کافي نيست که پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!
We will soon show them Our signs in the Universe and in their own souls, until it will become quite clear to them that it is the truth. Is it not sufficient as regards your Lord that He is a witness over all things?
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ 54
آگاه باشيد که آنها از لقاي پروردگارشان در شک و ترديدند؛ و آگاه باشيد که خداوند به همه چيز احاطه دارد!
Now surely they are in doubt as to the meeting of their Lord; now surely He encompasses all things.

تذهیب
شوری
تذهیب

حم 1
حم.
Ha Mim.
عسق 2
عسق.
Ain Sin Qaf.
كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 3
اين گونه خداوند عزيز و حکيم به تو و پيامبراني که پيش از تو بودند وحي مي‌کند.
Thus does Allah, the Mighty, the Wise, reveal to you, and (thus He revealed) to those before you.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ 4
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست؛ و او بلندمرتبه و بزرگ است!
His is what is in the heavens and what is in the earth, and He is the High, the Great.
تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 5
نزديک است آسمانها (بخاطر نسبتهاي نارواي مشرکان) از بالا متلاشي شوند و فرشتگان پيوسته تسبيح و حمد پروردگارشان را بجا مي‌آورند و براي کساني که در زمين هستند استغفار مي‌کنند؛ آگاه باشيد خداوند آمرزنده و مهربان است.
The heavens may almost rend asunder from above them and the angels sing the praise of their Lord and ask forgiveness for those on earth; now surely Allah is the Forgiving, the Merciful.
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ 6
کساني که غير خدا را ولي خود انتخاب کردند، خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه مي‌دارد؛ و تو مأمور نيستي که آنان را مجبور به قبول حق کني!
And (as for) those who take guardians besides Him, Allah watches over them, and you have not charge over them.
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ 7
و اين گونه قرآني عربي [= فصيح و گويا] را بر تو وحي کرديم تا «ام‌القري» [= مکه‌] و مردم پيرامون آن را انذار کني و آنها را از روزي که همه خلايق در آن روز جمع مي‌شوند و شک و ترديد در آن نيست بترساني؛ گروهي در بهشتند و گروهي در آتش سوزان!
And thus have We revealed to you an Arabic Quran, that you may warn the mother city and those around it, and that you may give warning of the day of gathering together wherein is no doubt; a party shall be in the garden and (another) party in the burning fire.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 8
و اگر خدا مي‌خواست همه آنها را امت واحدي قرار مي‌داد (و به زور هدايت مي‌کرد، ولي هدايت اجباري سودي ندارد)؛ اما خداوند هر کس را بخواهد در رحمتش وارد مي‌کند، و براي ظالمان ولي و ياوري نيست.
And if Allah had pleased He would surely have made them a single community, but He makes whom He pleases enter into His mercy, and the unjust it is that shall have no guardian or helper.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 9
آيا آنها غير از خدا را ولي خود برگزيدند؟! در حالي که «ولي» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده مي‌کند، و اوست که بر هر چيزي تواناست!
Or have they taken guardians besides Him? But Allah is the Guardian, and He gives life to the dead, and He has power over all things.
وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ 10
در هر چيز اختلاف کنيد، داوريش با خداست؛ اين است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کرده‌ام و به سوي او بازمي‌گردم!
And in whatever thing you disagree, the judgment thereof is (in) Allah's (hand); that is Allah, my Lord, on Him do I rely and to Him do I turn time after time.
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ 11
او آفريننده آسمانها و زمين است و از جنس شما همسراني براي شما قرار داد و جفتهايي از چهارپايان آفريد؛ و شما را به اين وسيله [= بوسيله همسران‌]زياد مي کند؛ هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست!
The Originator of the heavens and the earth; He made mates for you from among yourselves, and mates of the cattle too, multiplying you thereby; nothing like a likeness of Him; and He is the Hearing, the Seeing.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 12
کليدهاي آسمانها و زمين از آن اوست؛ روزي را براي هر کس بخواهد گسترش مي دهد يا محدود مي‌سازد؛ او به همه چيز داناست.
His are the treasures of the heavens and the earth; He makes ample and straitens the means of subsistence for whom He pleases; surely He is Cognizant of all things.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ 13
آييني را براي شما تشريع کرد که به نوح توصيه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحي فرستاديم و به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش کرديم اين بود که: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نکنيد! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سويش دعوت مي کنيد! خداوند هر کس را بخواهد برمي‌گزيند، و کسي را که به سوي او بازگردد هدايت مي‌کند.
He has made plain to you of the religion what He enjoined upon Nuh and that which We have revealed to you and that which We enjoined upon Ibrahim and Musa and Isa that keep to obedience and be not divided therein; hard to the unbelievers is that which you call them to; Allah chooses for Himself whom He pleases, and guides to Himself him who turns (to Him), frequently.
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ 14
آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم و آگاهي به سراغشان آمد؛ و اين تفرقه جويي بخاطر انحراف از حق( و عداوت و حسد) بود؛ و اگر فرماني از سوي پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معيني (زنده و آزاد) باشند، در ميان آنها داوري مي‌شد؛ و کساني که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در شک و ترديدند، شکي همراه با بدبيني!
And they did not become divided until after knowledge had come to them out of envy among themselves; and had not a word gone forth from your Lord till an appointed term, certainly judgment would have been given between them; and those who were made to inherit the Book after them are most surely in disquieting doubt concerning it.
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ 15
پس به همين خاطر تو نيز آنان را به سوي اين آيين واحد الهي دعوت کن و آنچنان که مأمور شده‌اي استقامت نما، و از هوي و هوسهاي آنان پيروي مکن، و بگو: «به هر کتابي که خدا نازل کرده ايمان آورده‌ام و مأمورم در ميان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصي در ميان ما نيست؛ و خداوند ما و شما را در يکجا جمع مي‌کند، و بازگشت (همه) به سوي اوست!»
To this then go on inviting, and go on steadfastly on the right way as you are commanded, and do not follow their low desires, and say: I believe in what Allah has revealed of the Book, and I am commanded to do justice between you: Allah is our Lord and your Lord; we shall have our deeds and you shall have your deeds; no plea need there be (now) between us and you: Allah will gather us together, and to Him is the return.
وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ 16
کساني که (از روي لجاجت) درباره خدا بعد از پذيرفتن (و ايمان به) او، محاجه مي کنند، دليلشان نزد پروردگارشان باطل و بي‌پايه است؛ و غضب بر آنهاست و عذابي شديد دارند.
And (as for) those who dispute about Allah after that obedience has been rendered to Him, their plea is null with their Lord, and upon them is wrath, and for them is severe punishment.
اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ 17
خداوند کسي است که کتاب را بحق نازل کرد و ميزان (سنجش حق و باطل و خبر قيامت) را نيز؛ تو چه مي‌داني شايد ساعت (قيام قيامت) نزديک باشد!
Allah it is Who revealed the Book with truth, and the balance, and what shall make you know that haply the hour be nigh?
يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ 18
کساني که به قيامت ايمان ندارند درباره آن شتاب مي‌کنند؛ ولي آنها که ايمان آورده‌اند پيوسته از آن هراسانند، و مي‌دانند آن حق است؛ آگاه باشيد کساني که در قيامت ترديد مي‌کنند، در گمراهي عميقي هستند.
Those who do not believe in it would hasten it on, and those who believe are in fear from it, and they know that it is the truth. Now most surely those who dispute obstinately concerning the hour are in a great error.
اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ 19
خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهي) دارد؛ هر کس را بخواهد روزي مي‌دهد و او قوي و شکست‌ناپذير است!
Allah is Benignant to His servants; He gives sustenance to whom He pleases, and He is the Strong, the Mighty.
مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ 20
کسي که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزايش مي‌دهيم و بر محصولش مي‌افزاييم؛ و کسي که فقط کشت دنيا را بطلبد، کمي از آن به او مي‌دهيم اما در آخرت هيچ بهره‌اي ندارد!
Whoever desires the gain of the hereafter, We will give him more of that gain; and whoever desires the gain of this world, We give him of it, and in the hereafter he has no portion.
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 21
آيا معبوداني دارند که بي‌اذن خداوند آييني براي آنها ساخته‌اند؟! اگر مهلت معيني براي آنها نبود، در ميانشان داوري مي‌شد (و دستور عذاب صادر مي‌گشت) و براي ظالمان عذاب دردناکي است!
Or have they associates who have prescribed for them any religion that Allah does not sanction? And were it not for the word of judgment, decision would have certainly been given between them; and surely the unjust shall have a painful punishment.
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ 22
(در آن روز) ستمگران را مي‌بيني که از اعمالي که انجام داده‌اند سخت بيمناکند، ولي آنها را فرامي‌گيرد! اما کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند در باغهاي بهشتند و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنها فراهم است؛ اين است فضل (و بخشش) بزرگ!
You will see the unjust fearing on account of what they have earned, and it must befall them; and those who believe and do good shall be in the meadows of the gardens; they shall have what they please with their Lord: that is the great grace.
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ 23
اين همان چيزي است که خداوند بندگانش را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نويد مي‌دهد! بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌]؛ و هر کس کار نيکي انجام دهد ، بر نيکي‌اش مي‌افزاييم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
That is of which Allah gives the good news to His servants, (to) those who believe and do good deeds. Say: I do not ask of you any reward for it but love for my near relatives; and whoever earns good, We give him more of good therein; surely Allah is Forgiving, Grateful.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 24
آيا مي‌گويند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالي که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مي‌نهد (و اگر خلاف بگوئي قدرت اظهار اين آيات را از تو مي‌گيرد) و باطل را محو مي‌کند و حق را بفرمانش پابرجا مي‌سازد؛ چرا که او از آنچه درون سينه‌هاست آگاه است.
Or do they say: He has forged a lie against Allah? But if Allah pleased, He would seal your heart; and Allah will blot out the falsehood and confirm the truth with His words; surely He is Cognizant of what is in the breasts.
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ 25
او کسي است که توبه را از بندگانش مي‌پذيرد و بديها را مي‌بخشد، و آنچه را انجام مي‌دهيد مي‌داند.
And He it is Who accepts repentance from His servants and pardons the evil deeds and He knows what you do;
وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْكافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ 26
و درخواست کساني را که ايمان آورده و کارهاي نيک انجام داده‌اند مي‌پذيرد و از فضل خود بر آنها مي‌افزايد؛ اما براي کافران عذاب شديدي است!
And He answers those who believe and do good deeds, and gives them more out of His grace; and (as for) the unbelievers, they shall have a severe punishment.
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ 27
هرگاه خداوند روزي را براي بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مي‌کنند؛ از اين‌رو بمقداري که مي‌خواهد (و مصلحت مي‌داند) نازل مي‌کند، که نسبه به بندگانش آگاه و بيناست!
And if Allah should amplify the provision for His servants they would certainly revolt in the earth; but He sends it down according to a measure as He pleases; surely He is Aware of, Seeing, His servants.
وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ 28
او کسي است که باران سودمند را پس از آنکه مأيوس شدند نازل مي‌کند و رحمت خويش را مي‌گستراند؛ و او ولي و (سرپرست) و ستوده است!
And He it is Who sends down the rain after they have despaired, and He unfolds His mercy; and He is the Guardian, the Praised One.
وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِيهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا يَشاءُ قَدِيرٌ 29
و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده؛ و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست!
And one of His signs is the creation of the heavens and the earth and what He has spread forth in both of them of living beings; and when He pleases He is all-powerful to gather them together.
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ 30
هر مصيبتي به شما رسد بخاطر اعمالي است که انجام داده‌ايد، و بسياري را نيز عفو مي‌کند!
And whatever affliction befalls you, it is on account of what your hands have wrought, and (yet) He pardons most (of your faults).
وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ 31
و شما هرگز نمي‌توانيد در زمين از قدرت خداوند فرار کنيد؛ و غير از خدا هيچ ولي و ياوري براي شما نيست.
And you cannot escape in the earth, and you shall not have a guardian or a helper besides Allah.
وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ 32
از نشانه‌هاي او کشتيهايي است که در دريا همچون کوه‌ها به نظر مي‌رسند!
And among His signs are the ships in the sea like mountains.
إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ 33
اگر او اراده کند، باد را ساکن مي‌سازد تا آنها بر پشت دريا بي‌حرکت بمانند؛ در اين نشانه‌هايي است براي هر صبرکننده شکرگزار!
If He pleases, He causes the wind to become still so that they lie motionless on its back; most surely there are signs in this for every patient, grateful one,
أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِما كَسَبُوا وَ يَعْفُ عَنْ كَثِيرٍ 34
يا اگر بخواهد آنها را بخاطر اعمالي که سرنشينانش مرتکب شده‌اند نابود مي‌سازد؛ و در عين حال بسياري را مي‌بخشد.
Or He may make them founder for what they have earned, and (even then) pardon most;
وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ 35
کساني که در آيات ما مجادله مي‌کنند بدانند هيچ گريزگاهي ندارند!
And (that) those who dispute about Our communications may know; there is no place of refuge for them.
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ 36
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگي دنياست، و آنچه نزد خداست براي کساني که ايمان آورده و بر پروردگارشان توکل مي‌کنند بهتر و پايدارتر است.
So whatever thing you are given, that is only a provision of this world's life, and what is with Allah is better and more lasting for those who believe and rely on their Lord.
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ 37
همان کساني که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مي‌ورزند، و هنگامي که خشمگين شوند عفو مي‌کنند.
And those who. shun the great sins and indecencies, and whenever they are angry they forgive.
وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ 38
و کساني که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا مي‌دارند و کارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست و از آنچه به آنها روزي داده‌ايم انفاق مي‌کنند،
And those who respond to their Lord and keep up prayer, and their rule is to take counsel among themselves, and who spend out of what We have given them.
وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ 39
و کساني که هرگاه ستمي به آنها رسد، (تسليم ظلم نمي‌شوند و) ياري مي‌طلبند!
And those who, when great wrong afflicts them, defend themselves.
وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ 40
کيفر بدي، مجازاتي است همانند آن؛ و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد!
And the recompense of evil is punishment like it, but whoever forgives and amends, he shall have his reward from Allah; surely He does not love the unjust.
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ 41
و کسي که بعد از مظلوم‌شدن ياري طلبد، ايرادي بر او نيست؛
And whoever defends himself after his being oppressed, these it is against whom there is no way (to blame).
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 42
ايراد و مجازات بر کساني است که به مردم ستم مي‌کنند و در زمين بناحق ظلم روا مي‌دارند؛ براي آنان عذاب دردناکي است!
The way (to blame) is only against those who oppress men and revolt in the earth unjustly; these shall have a painful punishment.
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 43
اما کساني که شکيبايي و عفو کنند، اين از کارهاي پرارزش است!
And whoever is patient and forgiving, these most surely are actions due to courage.
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ 44
کسي را که خدا گمراه کند، ولي و ياوري جز او نخواهد داشت؛ و ظالمان را (روز قيامت) مي‌بيني هنگامي که عذاب الهي را مشاهده مي‌کنند ميگويند: «آيا راهي به سوي بازگشت (و جبران) وجود دارد؟!»
And whomsoever Allah makes err, he has no guardian after Him; and you shall see the unjust, when they see the punishment, saying: Is there any way to return?
وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ 45
و آنها را مي‌بيني که بر آتش عرضه مي‌شوند در حالي که از شدت مذلت خاشعند و زير چشمي (به آن) نگاه مي‌کنند؛ و کساني که ايمان آورده‌اند مي‌گويند: «زيانکاران واقعي آنانند که خود و خانواده خويش را روز قيامت از دست داده‌اند؛ آگاه باشيد که ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند!»
And you shall see them brought before it humbling themselves because of the abasements, looking with a faint glance. And those who believe shall say: Surely the losers are they who have lost themselves and their followers on the resurrection day. Now surely the iniquitous shall remain in lasting chastisement.
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ 46
آنها جز خدا اوليا و ياوراني ندارند که ياريشان کنند؛ و هر کس را خدا گمراه سازد، هيچ راه نجاتي براي او نيست!
And they shall have no friends to help them besides Allah; and-- whomsoever Allah makes err, he shall have no way.
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ 47
اجابت کنيد دعوت پروردگار خود را پيش از آنکه روزي فرا رسد که بازگشتي براي آن در برابر اراده خدا نيست؛ و در آن روز، نه پناهگاهي داريد و نه مدافعي!
Hearken to your Lord before there comes the day from Allah for which there shall be no averting; you shall have no refuge on that day, nor shall it be yours to make a denial.
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ 48
و اگر روي‌گردان شوند (غمگين مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‌ايم؛ وظيف‌ه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامي که ما رحمتي از سوي خود به انسان بچشانيم به آن دلخوش مي‌شود، و اگر بلايي بخاطر اعمالي که انجام داده‌اند به آنها رسد (به کفران مي‌پردازند)، چرا که انسان بسيار کفران‌کننده است!
But if they turn aside, We have not sent you as a watcher over them; on you is only to deliver (the message); and surely when We make man taste mercy from Us, he rejoices thereat; and if an evil afflicts them on account of what their hands have already done, then-surely man is ungrateful.
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ 49
مالکيت و حاکميت آسمانها و زمين از آن خداست؛ هر چه را بخواهد مي‌آفريند؛ به هر کس اراده کند دختر مي‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر،
Allah's is the kingdom of the heavens and the earth; He creates what He pleases; He grants to whom He pleases daughters and grants to whom He pleases sons.
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ 50
يا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را براي آنان جمع ميکند و هر کس را بخواهد عقيم مي‌گذارد؛ زيرا که او دانا و قادر است.
Or He makes them of both sorts, male and female; and He makes whom He pleases barren; surely He is the Knowing, the Powerful.
وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ 51
و شايسته هيچ انساني نيست که خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحي يا از پشت حجاب، يا رسولي مي‌فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحي مي‌کند؛ چرا که او بلندمقام و حکيم است!
And it is not for any mortal that Allah should speak to him except by revelation or from behind a veil, or by sending a messenger and revealing by His permission what He pleases; surely He is High, Wise.
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 52
همان گونه (که بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم) بر تو نيز روحي را بفرمان خود وحي کرديم؛ تو پيش از اين نمي‌دانستي کتاب و ايمان چيست (و از محتواي قرآن آگاه نبودي)؛ ولي ما آن را نوري قرار داديم که بوسيله آن هر کس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي‌کنيم؛ و تو مسلما به سوي راه راست هدايت مي‌کني.
And thus did We reveal to you an inspired book by Our command. You did not know what the Book was, nor (what) the faith (was), but We made it a light, guiding thereby whom We please of Our servants; and most surely you show the way to the right path:
صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ 53
راه خداوندي که تمامي آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست؛ آگاه باشيد که همه کارها تنها بسوي خدا بازمي‌گردد!
The path of Allah, Whose is whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth; now surely to Allah do all affairs eventually come.

تذهیب
زخرف
تذهیب

حم 1
حم.
Ha Mim.
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ 2
سوگند به کتاب مبين (و روشنگر)،
I swear by the Book that makes things clear:
إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 3
که ما آن را قرآني فصيح و عربي قرار داديم، شايد شما (آن را) درک کنيد!
Surely We have made it an Arabic Quran that you may understand.
وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ 4
و آن در «ام‌الکتاب» [= لوح محفوظ] نزد ما بلندپايه و استوار است!
And surely it is in the original of the Book with Us, truly elevated, full of wisdom.
أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفِينَ 5
آيا اين ذکر [= قرآن‌] را از شما بازگيريم بخاطر اينکه قومي اسرافکاريد؟!
What! shall We then turn away the reminder from you altogether because you are an extravagant people?
وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ 6
چه بسيار پيامبراني که (براي هدايت) در ميان اقوام پيشين فرستاديم؛
And how many a prophet have We sent among the ancients.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 7
ولي هيچ پيامبري به سوي آنها نمي‌آمد مگر اينکه او را استهزا مي‌کردند.
And there came not to them a prophet but they mocked at him.
فَأَهْلَكْنا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشاً وَ مَضى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ 8
ولي ما کساني را که نيرومندتر از آنها بودند هلاک کرديم، و داستان پيشينيان گذشت.
Then We destroyed those who were stronger than these in prowess, and the case of the ancients has gone before,
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ 9
هر گاه از آنان بپرسي: «چه کسي آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلما مي‌گويند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفريده است»!
And if you should ask them, Who created the heavens and the earth? they would most certainly say: The Mighty, the Knowing One, has created them;
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ جَعَلَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ 10
همان کسي که زمين را محل آرامش شما قرار داد، و براي شما در آن راه‌هايي آفريد باشد، که هدايت شويد (و به مقصد برسيد)!
He Who made the earth a resting-place for you, and made in it ways for you that you may go aright;
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ 11
همان کسي که از آسمان آبي فرستاد بمقدار معين، و بوسيله آن سرزمين مرده را حيات بخشيديم؛ همين گونه (در قيامت از قبرها) شما را خارج مي‌سازند!
And He Who sends down water from the cloud according to a measure, then We raise to life thereby a dead country, even thus shall you be brought forth;
وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ 12
و همان کسي که همه زوجها را آفريد، و براي شما از کشتيها و چهارپايان مرکبهايي قرارداد که بر آن سوار مي‌شويد،
And He Who created pairs of all things, and made for you of the ships and the cattle what you ride on,
لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ 13
تا بر پشت آنها بخوبي قرار گيريد؛ سپس هنگامي که بر آنها سوار شديد، نعمت پروردگارتان را متذکر شويد و بگوييد: «پاک و منزه است کسي که اين را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانايي تسخير آن را نداشتيم؛
That you may firmly sit on their backs, then remember the favor of your Lord when you are firmly seated thereon, and say: Glory be to Him Who made this subservient to us and we were not able to do it
وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ 14
و ما به سوي پروردگارمان بازمي‌گرديم!»
And surely to our Lord we must return.
وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ 15
آنها براي خداوند از ميان بندگانش جزئي قرار دادند (و ملائکه را دختران خدا خواندند)؛ انسان کفران‌کننده آشکاري است!
And they assign to Him a part of His servants; man, to be sure, is clearly ungrateful.
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ 16
آيا از ميان مخلوقاتش دختران را براي خود انتخاب کرده و پسران را براي شما برگزيده است؟!
What! has He taken daughters to Himself of what He Himself creates and chosen you to have sons?
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ 17
در حالي که هرگاه يکي از آنها را به همان چيزي که براي خداوند رحمان شبيه قرار داده [= به تولد دختر] بشارت دهند، صورتش (از فرط ناراحتي) سياه مي‌شود و خشمگين مي‌گردد!
And when one of them is given news of that of which he sets up as a likeness for the Beneficent Allah, his face becomes black and he is full of rage.
أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ 18
آيا کسي را که در لابلاي زينتها پرورش مي‌يابد و به هنگام جدال قادر به تبيين مقصود خود نيست (فرزند خدا مي‌خوانيد)؟!
What! that which is made in ornaments and which in contention is unable to make plain speech!
وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ 19
آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند؛ آيا شاهد آفرينش آنها بوده اند؟! گواهي آنان نوشته مي‌شود و (از آن) بازخواست خواهند شد!
And they make the angels-- them who are the servants of the Beneficent Allah-- female (divinities). What! did they witness their creation? Their evidence shall be written down and they shall be questioned.
وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ 20
آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان مي‌خواست ما آنها را پرستش نمي‌کرديم!» ولي به اين امر هيچ گونه علم و يقين ندارند و جز دروغ چيزي نمي‌گويند!
And they say: If the Beneficent Allah had pleased, we should never have worshipped them. They have no knowledge of this; they only lie.
أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ 21
يا اينکه ما کتابي پيش از اين به آنان داده‌ايم و آنها به آن تمسک مي‌جويند؟!
Or have We given them a book before it so that they hold fast to it?
بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ 22
بلکه آنها مي‌گويند: «ما نياکان خود را بر آئيني يافتيم، و ما نيز به پيروي آنان هدايت يافته‌ايم.»
Nay! they say: We found our fathers on a course, and surely we are guided by their footsteps.
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ 23
و اين‌گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو پيامبر انذارکننده‌اي نفرستاديم مگر اينکه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئيني يافتيم و به آثار آنان اقتدا مي‌کنيم.»
And thus, We did not send before you any warner in a town, but those who led easy lives in it said: Surely we found our fathers on a course, and surely we are followers of their footsteps.
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ 24
(پيامبرشان) گفت: «آيا اگر من آييني هدايت‌بخش‌تر از آنچه پدرانتان را بر آن يافتيد آورده باشم (باز هم انکار مي‌کنيد)؟!» گفتند: «(آري،) ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‌ايد کافريم!»
(The warner) said: What! even if I bring to you a better guide than that on which you found your fathers? They said: Surely we are unbelievers in that with which you are sent.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ 25
به همين جهت از آنها انتقام گرفتيم؛ بنگر پايان کار تکذيب‌کنندگان چگونه بود!
So We inflicted retribution on them, then see how was the end of the rejecters.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ 26
و به خاطر بياور هنگامي را که ابراهيم به پدرش [= عمويش آزر] و قومش گفت: «من از آنچه شما مي‌پرستيد بيزارم.
And when Ibrahim said to his father and his people: Surely I am clear of what you worship,
إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ 27
مگر آن کسي که مرا آفريده، که او هدايتم خواهد کرد!»
Save Him Who created me, for surely He will guide me.
وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 28
او کلمه توحيد را کلمه پاينده‌اي در نسلهاي بعد از خود قرار داد، شايد به سوي خدا باز گردند!
And he made it a word to continue in his posterity that they may return.
بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ 29
ولي من اين گروه و پدرانشان را از مواهب دنيا بهره‌مند ساختم تا حق و فرستاده آشکار (الهي) به سراغشان آمد؛
Nay! I gave them and their fathers to enjoy until there came to them the truth and an Apostle making manifest (the truth).
وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ 30
هنگامي که حق به سراغشان آمد؛ گفتند: «اين سحر است، و ما نسبت به آن کافريم»!
And when there came to them the truth they said: This is magic, and surely we are disbelievers in it.
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ 31
و گفتند: «چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندي) از اين دو شهر (مکه و طائف) ناز ل نشده است؟!»
And they say: Why was not this Quran revealed to a man of importance in the two towns?
أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ 32
آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مي‌کنند؟! ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم کرديم و بعضي را بر بعضي برتري داديم تا يکديگر را مسخر کرده (و با هم تعاون نمايند)؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آوري مي‌کنند بهتر است!
Will they distribute the mercy of your Lord? We distribute among them their livelihood in the life of this world, and We j have exalted some of them above others in degrees, that some of them may take others in subjection; and the mercy of your Lord is better than what they amass.
وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ 33
اگر (تمکن کفار از مواهب مادي) سبب نمي‌شد که همه مردم امت واحد (گمراهي) شوند، ما براي کساني که به (خداوند) رحمان کافر مي‌شدند خانه‌هايي قرار مي‌داديم با سقفهايي از نقره و نردبانهايي که از آن بالا روند،
And were it not that all people had been a single nation, We would certainly have assigned to those who disbelieve in the Beneficent Allah (to make) of silver the roofs of their houses and the stairs by which they ascend.
وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ 34
و براي خانه‌هايشان درها و تختهايي (زيبا و نقره‌اي) قرار مي‌داديم که بر آن تکيه کنند؛
And the doors of their houses and the couches on which they recline,
وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ 35
و انواع زيورها؛ ولي تمام اينها بهره زندگي دنياست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است!
And (other) embellishments of gold; and all this is naught but provision of this world's life, and the hereafter is with your Lord only for those who guard (against evil).
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ 36
و هر کس از ياد خدا روي‌گردان شود شيطان را به سراغ او ميفرستيم پس همواره قرين اوست!
And whoever turns himself away from the remembrance of the Beneficent Allah, We appoint for him a Shaitan, so he becomes his associate.
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ 37
و آنها [= شياطين‌] اين گروه را از راه خدا بازمي‌دارند، در حالي که گمان مي‌کنند هدايت‌يافتگان حقيقي آنها هستند!
And most surely they turn them away from the path, and they think that they are guided aright:
حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ 38
تا زماني که (در قيامت) نزد ما حاضر شود مي‌گويد: اي کاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشيني بودي!
Until when he comes to Us, he says: O would that between me and you there were the distance of the East and the West; so evil is the associate!
وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ 39
(ولي به آنها مي‌گوييم:) هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودي ندارد، چرا که ظلم کرديد؛ و همه در عذاب مشترکيد!
And since you were unjust, it will not profit you this day that you are sharers in the chastisement.
أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 40
(اي پيامبر!) آيا تو مي‌تواني سخن خود را به گوش کران برساني، يا کوران و کساني را که در گمراهي آشکاري هستند هدايت کني؟!
What! can you then make the deaf to hear or guide the blind and him who is in clear error?
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ 41
و هرگاه تو را از ميان آنها ببريم، حتما از آنان انتقام خواهيم گرفت؛
But if We should take you away, still We shall inflict retribution on them;
أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ 42
يا اگر (زنده بماني و) و آنچه را (از عذاب) به آنان وعده داده‌ايم به تو نشان دهيم، باز ما بر آنها مسلطيم!
Rather We will certainly show you that which We have promised them; for surely We are the possessors of full power over them.
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 43
آنچه را بر تو وحي شده محکم بگير که تو بر صراط مستقيمي.
Therefore hold fast to that which has been revealed to you; surely you are on the right path.
وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ 44
و اين مايه يادآوري (و عظمت) تو و قوم تو است و بزودي سؤال خواهيد شد.
And most surely it is a reminder for you and your people, and you shall soon be questioned.
وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ 45
از رسولاني که پيش از تو فرستاديم بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبوداني براي پرستش قرار داديم؟!
And ask those of Our apostles whom We sent before you: Did We ever appoint gods to be worshipped besides the Beneficent Allah?
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ 46
ما موسي را با آيات خود به سوي فرعون و درباريان او فرستاديم؛ (موسي به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم»
And certainly We sent Musa with Our communications to Firon and his chiefs, so he said: Surely I am the apostle of the Lord of the worlds.
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ 47
ولي هنگامي که او آيات ما را براي آنها آورد، به آن مي‌خنديدند!
But when he came to them with Our signs, lo! they laughed at them.
وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 48
ما هيچ آيه (و معجزه‌اي) به آنان نشان نمي‌داديم مگر اينکه از ديگري بزرگتر (و مهمتر) بود؛ و آنها را به (انواع) عذاب گرفتار کرديم شايد بازگردند!
And We did not show them a sign but it was greater than its like, and We overtook them with chastisement that they may turn.
وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ 49
(وقتي گرفتار بلا مي‌شدند مي)گفتند: «اي ساحر! پروردگارت را به عهدي که با تو کرده بخوان (تا ما را از اين بلا برهاند) که ما هدايت خواهيم يافت (و ايمان مي‌آوريم)!»
And they said: O magician! call on your Lord for our sake, as He has made the covenant with you; we shall surely be the followers of the right way.
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ 50
اما هنگامي که عذاب را از آنها برطرف مي‌ساختيم پيمان خود را مي‌شکستند!
But when We removed from them the chastisement, lo! they broke the pledge.
وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ 51
فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اي قوم من! آيا حکومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمي‌بينيد؟
And Firon proclaimed amongst his people: O my people! is not the kingdom of Egypt mine? And these rivers flow beneath me; do you not then see?
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ 52
مگر نه اين است که من از اين مردي که از خانواده و طبقه پستي است و هرگز نمي‌تواند فصيح سخن بگويد برترم؟
Nay! I am better than this fellow, who is contemptible, and who can hardly speak distinctly:
فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ 53
(اگر راست مي‌گويد) چرا دستبندهاي طلا به او داده نشده، يا اينکه چرا فرشتگان دوشادوش او نيامده‌اند (تا گفتارش را تأييد کنند)؟!
But why have not bracelets of gold been put upon him, or why have there not come with him angels as companions?
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ 54
(فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتيجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومي فاسق بودند!
So he incited his people to levity and they obeyed him: surely they were a transgressing people.
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ 55
اما هنگامي که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتيم و همه را غرق کرديم.
Then when they displeased Us, We inflicted a retribution on them, so We drowned them all together,
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ 56
و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتي براي ديگران قرار داديم.
And We made them a precedent and example to the later generations.
وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ 57
و هنگامي که درباره فرزند مريم مثلي زده شد، ناگهان قوم تو بخاطر آن داد و فرياد راه انداختند.
And when a description of the son of Marium is given, lo! your people raise a clamor thereat.
وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ 58
و گفتند: «آيا خدايان ما بهترند يا او [= مسيح‌]؟! (اگر معبودان ما در دوزخند، مسيح نيز در دوزخ است، چرا که معبود واقع شده)!» ولي آنها اين مثل را جز از طريق جدال (و لجاج) براي تو نزدند؛ آنان گروهي کينه‌توز و پرخاشگرند!
And they say: Are our gods better, or is he? They do not set it forth to you save by way of disputation; nay, they are a contentious people.
إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ 59
مسيح فقط بنده‌اي بود که ما نعمت به او بخشيديم و او را نمونه و الگوئي براي بني اسرائيل قرار داديم.
He was naught but a servant on whom We bestowed favor, and We made him an example for the children of Israel.
وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ 60
و هرگاه بخواهيم به جاي شما در زمين فرشتگاني قرار مي‌دهيم که جانشين (شما) گردند!
And if We please, We could make among you angels to be successors in the land.
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ 61
و او [= مسيح‌] سبب آگاهي بر روز قيامت است. (زيرا نزول عيسي گواه نزديکي رستاخيز است)؛ هرگز در آن ترديد نکنيد؛ و از من پيروي کنيد که اين راه مستقيم است!
And most surely it is a knowledge of the hour, therefore have no doubt about it and follow me: this is the right path.
وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ 62
و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، که او دشمن آشکار شماست!
And let not the Shaitan prevent you; surely he is your j open enemy.
وَ لَمَّا جاءَ عِيسى بِالْبَيِّناتِ قالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ 63
و هنگامي که عيسي دلايل روشن (براي آنها) آورد گفت: «من براي شما حکمت آورده‌ام، و آمده‌ام تا برخي از آنچه را که در آن اختلاف داريد روشن کنم؛ پس تقواي الهي پيشه کنيد و از من اطاعت نماييد!
And when Isa came with clear arguments he said: I have come to you indeed with wisdom, and that I may make clear to you part of what you differ in; so be careful of (your duty to) Allah and obey me:
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ 64
خداوند پروردگار من و پروردگار شماست؛ (تنها) او را پرستش کنيد که راه راست همين است!»
Surely Allah is my Lord and your Lord, therefore serve Him; this is the right path:
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ 65
ولي گروه‌هايي از ميان آنها (درباره مسيح) اختلاف کردند (و بعضي او را خدا پنداشتند)؛ واي بر کساني که ستم کردند از عذاب روزي دردناک!
But parties from among them differed, so woe to those who were unjust because of the chastisement of a painful day.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ 66
آيا جز اين انتظار دارند که قيامت ناگهان به سراغشان آيد در حالي که نمي‌فهمند؟
Do they wait for aught but the hour, that it should come! upon them all of a sudden while they do not perceive?
الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ 67
دوستان در آن روز دشمن يکديگرند، مگر پرهيزگاران!
The friends shall on that day be enemies one to another, except those who guard (against evil).
يا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ 68
اي بندگان من! امروز نه ترسي بر شماست و نه اندوهگين مي‌شويد!
O My servants! there is no fear for you this day, nor shall you grieve.
الَّذِينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَ كانُوا مُسْلِمِينَ 69
همان کساني که به آيات ما ايمان آوردند و تسليم بودند.
Those who believed in Our communications and were submissive:
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ 70
(به آنها خطاب مي‌شود:) شما و همسرانتان در نهايت شادماني وارد بهشت شويد!
Enter the garden, you and your wives; you shall be made happy.
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ 71
(اين در حالي است که) ظرفها(ي غذا) و جامهاي طلائي (شراب طهور) را گرداگرد آنها مي‌گردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها مي‌خواهد و چشمها از آن لذت مي‌برد موجود است؛ و شما هميشه در آن خواهيد ماند!
There shall be sent round to them golden bowls and drinking-cups and therein shall be what their souls yearn after and (wherein) the eyes shall delight, and you shall abide therein.
وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 72
اين بهشتي است که شما وارث آن مي‌شويد بخاطر اعمالي که انجام مي‌داديد!
And this is the garden which you are given as an inheritance on account of what you did.
لَكُمْ فِيها فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ 73
و در آن براي شما ميوه‌هاي فراوان است که از آن مي‌خوريد.
For you therein are many fruits of which you shall eat.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ 74
(ولي) مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مي‌مانند.
Surely the guilty shall abide in the chastisement of hell.
لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ 75
هرگز عذاب آنان تخفيف نمي‌يابد، و در آنجا از همه چيز مأيوسند.
It shall not be abated from them and they shall therein be despairing.
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ 76
ما به آنها ستم نکرديم، آنان خود ستمکار بودند!
And We are not unjust to them, but they themselves were unjust.
وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ 77
آنها فرياد مي‌کشند: «اي مالک دوزخ! (اي کاش) پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم)!» مي‌گويد: «شما در اين جا ماندني هستيد!»
And they shall call out: O Malik! let your Lord make an end of us. He shall say: Surely you shall tarry.
لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ 78
ما حق را براي شما آورديم؛ ولي بيشتر شما از حق کراهت داشتيد!
Certainly We have brought you the truth, but most of you are averse to the truth.
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ 79
بلکه آنها تصميم محکم بر توطئه گرفتند؛ ما نيز اراده محکمي (درباره آنها) داريم!
Or have they settled an affair? Then surely We are the settlers.
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ 80
آيا آنان مي‌پندارند که ما اسرار نهاني و سخنان درگوشي آنان را نمي‌شنويم؟ آري، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مي‌نويسند!
Or do they think that We do not hear what they conceal and their secret discourses? Aye! and Our apostles with them write down.
قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ 81
بگو: «اگر براي خداوند فرزندي بود، من نخستين پرستنده او بودم!»
Say: If the Beneficent Allah has a son, I am the foremost of those who serve.
سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ 82
منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفي که آنها مي‌کنند!
Glory to the Lord of the heavens and the earth, the Lord of power, from what they describe.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ 83
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه‌ور باشند و سرگرم بازي شوند تا روزي را که به آنها وعده داده شده است ملاقات کنند (و نتيجه کار خود را ببينند)!
So leave them plunging into false discourses and sporting until they meet their day which they are threatened with.
وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ 84
او کسي است که در آسمان معبود است و در زمين معبود؛ و او حکيم و عليم است!
And He it is Who is Allah in the heavens and Allah in the earth; and He is the Wise, the Knowing.
وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 85
پر برکت و پايدار است کسي که حکومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است از آن اوست؛ و آگاهي از قيام قيامت نزد اوست و به سوي او بازگردانده مي‌شويد!
And blessed is He Whose is the kingdom of the heavens and the earth and what is between them, and with Him is the knowledge of the hour, and to Him shall you be brought back.
وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 86
کساني را که غير از او مي‌خوانند قادر بر شفاعت نيستند؛ مگر آنها که شهادت به حق داده‌اند و بخوبي آگاهند!
And those whom they call upon besides Him have no authority for intercession, but he who bears witness of the truth and they know (him).
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ 87
و اگر از آنها بپرسي چه کسي آنان را آفريده، قطعا مي‌گويند: خدا؛ پس چگونه از عبادت او منحرف مي‌شوند؟!
And if you should ask them who created them, they would certainly say: Allah. Whence are they then turned back?
وَ قِيلِهِ يا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا يُؤْمِنُونَ 88
آنها چگونه از شکايت پيامبر که مي‌گويد: «پروردگارا! اينها قومي هستند که ايمان نمي آورند» (غافل مي‌شوند؟!)
Consider his cry: O my Lord! surely they are a people who do not believe.
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ 89
پس (اکنون که چنين است) از آنان روي برگردان و بگو: «سلام بر شما»، اما بزودي خواهند دانست!
So turn away from them and say, Peace, for they shall soon come to know.

تذهیب
دخان
تذهیب

حم 1
حم‌
Ha Mim!
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ 2
سوگند به اين کتاب روشنگر،
I swear by the Book that makes manifest (the truth).
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ 3
که ما آن را در شبي پر برکت نازل کرديم؛ ما همواره انذارکننده بوده‌ايم!
Surely We revealed it on a blessed night surely We are ever warning--
فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ 4
در آن شب هر امري بر اساس حکمت (الهي) تدبير و جدا مي‌گردد.
Therein every wise affair is made distinct,
أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ 5
(آري، نزول قرآن) فرماني بود از سوي ما؛ ما (محمد (ص) را) فرستاديم!
A command from Us; surely We are the senders (of apostles),
رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 6
اينها همه بخاطر رحمتي است از سوي پروردگارت، که شنونده و داناست!
A mercy from your Lord, surely He is the Hearing, the Knowing,
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ 7
(همان) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، اگر اهل يقين هستيد!
The Lord of the heavens and the earth and what is between them, if you would be sure.
لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ 8
هيچ معبودي جز او نيست؛ زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست!
There is no god but He; He gives life and causes death, your Lord and the Lord of your fathers of yore.
بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ 9
ولي آنها در شکند و (با حقايق) بازي مي‌کنند.
Nay, they are in doubt, they sport.
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ 10
پس منتظر روزي باش که آسمان دود آشکاري پديد آورد...
Therefore keep waiting for the day when the heaven shall bring an evident smoke,
يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ 11
که همه مردم را فرامي‌گيرد؛ اين عذاب دردناکي است!
That shall overtake men; this is a painful punishment.
رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ 12
(مي‌گويند:) پروردگارا! عذاب را از ما برطرف کن که ايمان مي‌آوريم.
Our Lord! remove from us the punishment; surely we are believers.
أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ 13
چگونه: و از کجا متذکر مي‌شوند با اينکه رسول روشنگر (با معجزات و منطق روشن) به سراغشان آمد!
How shall they be reminded, and there came to them an Apostle making clear (the truth),
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ 14
سپس از او روي گردان شدند و گفتند: «او تعليم يافته‌اي ديوانه است!»
Yet they turned their backs on him and said: One taught (by others), a madman.
إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ 15
ما عذاب را کمي برطرف مي‌سازيم، ولي باز به کارهاي خود بازمي‌گرديد!
Surely We will remove the punishment a little, (but) you will surely return (to evil).
يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ 16
(ما از آنها انتقام مي‌گيريم) در آن روز که آنها را با قدرت خواهيم گرفت؛ آري ما انتقام گيرنده‌ايم!
On the day when We will seize (them) with the most violent seizing; surely We will inflict retribution.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ 17
ما پيش از اينها قوم فرعون را آزموديم و رسول بزرگواري به سراغشان آمد،
And certainly We tried before them the people of Firon, and there came to them a noble apostle,
أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ 18
(و به آنان گفت: امور) بندگان خدا را به من واگذاريد که من فرستاده اميني براي شما هستم!
Saying: Deliver to me the servants of Allah, surely I am a faithful apostle to you,
وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ 19
و در برابر خداوند تکبر نورزيد که من براي شما دليل روشني آورده‌ام!
And that do not exalt yourselves against Allah, surely I will bring to you a clear authority:
وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ 20
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي‌برم از اينکه مرا متهم کنيد!
And surely I take refuge with my Lord and your Lord that you should stone me to death:
وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ 21
و اگر به من ايمان نمي‌آوريد، از من کناره‌گيري کنيد (و مانع ايمان آوردن مردم نشويد)!
And if you do not believe in me, then leave me alone.
فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ 22
(آنها هيچ يک از اين پندها را نپذيرفتند، و موسي) به پيشگاه پروردگارش عرضه داشت: اينها قومي مجرمند!
Then he called upon his Lord: These are a guilty people.
فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلاً إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ 23
(به او دستور داده شد:) بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما تعقيب مي‌شويد!
So go forth with My servants by night; surely you will be pursued:
وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ 24
(هنگامي که از دريا گذشتيد) دريا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) که آنها لشکري غرق‌شده خواهند بود!
And leave the sea intervening; surely they are a host that shall be drowned.
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 25
(سرانجام همگي نابود شدند و) چه بسيار باغها و چشمه‌ها که از خود به جاي گذاشتند،
How many of the gardens and fountains have they left!
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ 26
و زراعتها و قصرهاي زيبا و گرانقيمت،
And cornfields and noble places!
وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ 27
و نعمتهاي فراوان ديگر که در آن (غرق) بودند!
And goodly things wherein they rejoiced;
كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ 28
اينچنين بود ماجراي آنان! و ما (اموال و حکومت) اينها را ميراث براي اقوام ديگري قرار داديم!
Thus (it was), and We gave them as a heritage to another people.
فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ 29
نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين، و نه به آنها مهلتي داده شد!
So the heaven and the earth did not weep for them, nor were they respited.
وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ 30
ما بني اسرائيل را از عذاب ذلت‌بار رهايي بخشيديم؛
And certainly We delivered the children of Israel from the abasing chastisement,
مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ 31
از فرعون که مردي متکبر و از اسرافکاران بود!
From Firon; surely he was haughty, (and) one of the extravagant.
وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ 32
ما آنها را با علم (خويش) بر جهانيان برگزيديم و برتري داديم،
And certainly We chose them, having knowledge, above the nations.
وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ 33
و آياتي (از قدرت خويش) را به آنها داديم که آزمايش آشکاري در آن بود (ولي آنان کفران کردند و مجازات شدند)!
And We gave them of the communications wherein was clear blessing.
إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ 34
اينها [= مشرکان‌] مي‌گويند:
Most surely these do say:
إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ 35
«مرگ ما جز همان مرگ اول نيست و هرگز برانگيخته نخواهيم شد!
There is naught but our first death and we shall not be raised again.
فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 36
اگر راست مي‌گوييد پدران ما را (زنده کنيد و) بياوريد (تا گواهي دهند)!»
So bring our fathers (back), if you are truthful.
أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ 37
آيا آنان بهترند يا قوم «تبع» و کساني که پيش از آنها بودند؟! ما آنان را هلاک کرديم، چرا که مجرم بودند!
Are they better or the people of Tubba and those before them? We destroyed them, for surely they were guilty.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ 38
ما آسمانها و زمين و آنچه را که در ميان اين دو است به بازي (و بي‌هدف) نيافريديم!
And We did not create the heavens and the earth and what is between them in sport.
ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 39
ما آن دو را جز بحق نيافريديم؛ ولي بيشتر آنان نمي‌دانند!
We did not create them both but with the truth, but most of them do not know.
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ 40
روز جدايي (حق از باطل) وعده‌گاه همه آنهاست!
Surely the day of separation is their appointed term, of all of them
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ 41
روزي که هيچ دوستي کمترين کمکي به دوستش نمي‌کند، و از هيچ‌سو ياري نمي‌شوند؛
The day on which a friend shall not avail (his) friend aught, nor shall they be helped,
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 42
مگر کسي که خدا او را مورد رحمت قرار داده، چرا که او عزيز و رحيم است!
Save those on whom Allah shall have mercy; surely He is the Mighty the Merciful.
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ 43
مسلما درخت زقوم...
Surely the tree of the Zaqqum,
طَعامُ الْأَثِيمِ 44
غذاي گنهکاران است،
Is the food of the sinful
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ 45
همانند فلز گداخته در شکمها مي‌جوشد؛
Like dregs of oil; it shall boil in (their) bellies,
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ 46
جوششي همچون آب سوزان!
Like the boiling of hot water.
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ 47
(آنگاه به مأموران دوزخ خطاب مي‌شود:) اين کافر مجرم را بگيريد و به ميان دوزخ پرتابش کنيد!
Seize him, then drag him down into the middle of the hell;
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ 48
سپس بر سر او از عذاب جوشان بريزيد!
Then pour above his head of the torment of the boiling water:
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ 49
(به او گفته مي‌شود:) بچش که (به پندار خود) بسيار قدرتمند و محترم بودي!
Taste; you forsooth are the mighty, the honorable:
إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ 50
اين همان چيزي است که پيوسته در آن ترديد مي‌کرديد!
Surely this is what you disputed about.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ 51
(ولي) پرهيزگاران در جايگاه امني قرار دارند،
Surely those who guard (against evil) are in a secure place,
فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 52
در ميان باغها و چشمه‌ها؛
In gardens and springs;
يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِينَ 53
آنها لباسهايي از حرير نازک و ضخيم مي‌پوشند و در مقابل يکديگر مي‌نشينند؛
They shall wear of fine and thick silk, (sitting) face to face;
كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ 54
اينچنين‌اند بهشتيان؛ و آنها را با «حور العين» تزويج مي‌کنيم!
Thus (shall it be), and We will wed them with Houris pure, beautiful ones.
يَدْعُونَ فِيها بِكُلِّ فاكِهَةٍ آمِنِينَ 55
آنها در آنجا هر نوع ميوه‌اي را بخواهند در اختيارشان قرارمي‌گيرد، و در نهايت امنيت به سر مي‌برند!
They shall call therein for every fruit in security;
لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ 56
هرگز مرگي جز همان مرگ اول (که در دنيا چشيده‌اند) نخواهند چشيد، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مي‌کند؛
They shall not taste therein death except the first death, and He will save them from the punishment of the hell,
فَضْلاً مِنْ رَبِّكَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 57
اين فضل و بخششي است از سوي پروردگارت، اين همان رستگاري بزرگ است!
A grace from your Lord; this is the great achievement.
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 58
ما آن [= قرآن‌] را بر زبان تو آسان ساختيم، شايد آنان متذکر شوند!
So have We made it easy in your tongue that they may be mindful.
فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ 59
(اما اگر نپذيرفتند) منتظر باش، آنها نيز منتظرند (تو منتظر پيروزي الهي و آنها منتظر عذاب و شکست)!
Therefore wait; surely they are waiting.

تذهیب
جاثیه
تذهیب

حم 1
حم‌
Ha Mim.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ 2
اين کتاب از سوي خداوند عزيز و حکيم نازل شده است!
The revelation of the Book is from Allah, the Mighty, the Wise.
إِنَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ 3
بي‌شک در آسمانها و زمين نشانه‌هاي (فراواني) براي مؤمنان وجود دارد؛
Most surely in the heavens and the earth there are signs for the believers.
وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ 4
و نيز در آفرينش شما و جنبندگاني که (در سراسر زمين) پراکنده ساخته، نشانه‌هايي است براي جمعيتي که اهل يقينند.
And in your (own) creation and in what He spreads abroad of animals there are signs for a people that are sure;
وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 5
و نيز در آمد و شد شب و روز، و رزق (و باراني) که خداوند از آسمان نازل کرده و بوسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده و همچنين در وزش بادها، نشانه‌هاي روشني است براي گروهي که اهل تفکرند!
And (in) the variation of the night and the day, and (in) what Allah sends down of sustenance from the cloud, then gives life thereby to the earth after its death, and (in) the changing of the winds, there are signs for a people who understand.
تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آياتِهِ يُؤْمِنُونَ 6
اينها آيات خداوند است که ما آن را بحق بر تو تلاوت مي‌کنيم؛ اگر آنها به اين آيات ايمان نياورند، به کدام سخن بعد از سخن خدا و آياتش ايمان مي‌آورند؟!
These are the communications of Allah which We recite to you with truth; then in what announcement would they believe after Allah and His communications?
وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ 7
واي بر هر دروغگوي گنهکار...
Woe to every sinful liar,
يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ 8
که پيوسته آيات خدا را مي‌شنود که بر او تلاوت مي‌شود، اما از روي تکبر اصرار بر مخالفت دارد؛ گويي اصلا آن را هيچ نشنيده است؛ چنين کسي را به عذابي دردناک بشارت ده!
Who hears the communications of Allah recited to him, then persists proudly as though he had not heard them; so announce to him a painful punishment.
وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آياتِنا شَيْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ 9
و هرگاه از بعضي آيات ما آگاه شود، آن را به باد استهزا مي‌گيرد؛ براي آنان عذاب خوارکننده‌اي است!
And when he comes to know of any of Our communications, he takes it for a jest; these it is that shall have abasing chastisement.
مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ ما كَسَبُوا شَيْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 10
و پشت سرشان دوزخ است؛ و هرگز آنچه را به دست آورده‌اند آنها را (از عذاب الهي) رهايي نمي‌بخشد، و نه اوليايي که غير از خدا براي خود برگزيدند (مايه نجاتشان خواهند بود)؛ و عذاب بزرگي براي آنهاست!
Before them is hell, and there shall not avail them aught of what they earned, nor those whom they took for guardians besides Allah, and they shall have a grievous punishment.
هذا هُدىً وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ 11
اين (قرآن) مايه هدايت است، و کساني که به آيات پروردگارشان کافر شدند، عذابي سخت و دردناک دارند!
This is guidance; and (as for) those who disbelieve in the communications of their Lord, they shall have a painful punishment on account of uncleanness.
اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 12
خداوند همان کسي است که دريا را مسخر شما کرد تا کشتيها بفرمانش در آن حرکت کنند و بتوانند از فضل او بهره گيريد، و شايد شکر نعمتهايش را بجا آوريد!
Allah is He Who made subservient to you the sea that the ships may run therein by His command, and that you may seek of His grace, and that you may give thanks.
وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 13
او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوي خودش مسخر شما ساخته؛ در اين نشانه‌هاي (مهمي) است براي کساني که انديشه مي‌کنند!
And He has made subservient to you whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth, all, from Himself; most surely there are signs in this for a people who reflect.
قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 14
به مؤمنان بگو: «کساني را که اميد به ايام الله [= روز رستاخيز] ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومي را به اعمالي که انجام مي‌دادند جزا دهد»!
Say to those who believe (that) they forgive those who do not fear the days of Allah that He may reward a people for what they earn.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ 15
هر کس کار شايسته‌اي بجا آورد، براي خود بجا آورده است؛ و کسي که کار بد مي‌کند، به زيان خود اوست؛ سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازگردانده مي‌شويد!
Whoever does good, it is for his own soul, and whoever does evil, it is against himself; then you shall be brought back to your-- Lord.
وَ لَقَدْ آتَيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ 16
ما بني اسرائيل را کتاب (آسماني) و حکومت و نبوت بخشيديم و از روزيهاي پاکيزه به آنها عطا کرديم و آنان را بر جهانيان (و مردم عصر خويش) برتري بخشيديم؛
And certainly We gave the Book and the wisdom and the prophecy to the children of Israel, and We gave them of the goodly things, and We made them excel the nations.
وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ 17
و دلايل روشني از امر نبوت و شريعت در اختيارشان قرار داديم؛ آنها اختلاف نکردند مگر بعد از علم و آگاهي؛ و اين اختلاف بخاطر ستم و برتري‌جويي آنان بود؛ اما پروردگارت روز قيامت در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‌کند.
And We gave them clear arguments in the affair, but they did not differ until after knowledge had come to them out of envy among themselves; surely your -Lord will judge between them on the day of resurrection concerning that wherein they differed.
ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ 18
سپس تو را بر شريعت و آيين حقي قرار داديم؛ از آن پيروي کن و از هوسهاي کساني که آگاهي ندارند پيروي مکن!
Then We have made you follow a course in the affair, therefore follow it, and do not follow the low desires of those who do not know.
إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ 19
آنها هرگز نمي‌توانند تو را در برابر خداوند بي‌نياز کنند (و از عذابش برهانند)؛ و ظالمان يار و ياور يکديگرند، اما خداوند يار و ياور پرهيزگاران است!
Surely they shall not avail you in the least against Allah; and surely the unjust are friends of each other, and Allah is the guardian of those who guard (against evil).
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ 20
اين (قرآن و شريعت آسماني) وسايل بينايي و مايه هدايت و رحمت است براي مردمي که (به آن) يقين دارند!
These are clear proofs for men, and a guidance and a mercy for a people who are sure.
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ 21
آيا کساني که مرتکب بديها و گناهان شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کساني قرارمي‌دهيم که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند که حيات و مرگشان يکسان باشد؟! چه بد داوري مي‌کنند!
Nay! do those who have wrought evil deeds think that We will make them like those who believe and do good-- that their life and their death shall be equal? Evil it is that they judge.
وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 22
و خداوند آسمانها و زمين را بحق آفريده است تا هر کس در برابر اعمالي که انجام داده است جزا داده شود؛ و به آنها ستمي نخواهد شد!
And Allah created the heavens and the earth with truth and that every soul may be rewarded for what it has earned and they shall not be wronged.
أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ 23
آيا ديدي کسي را که معبود خود را هواي نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهي (بر اينکه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‌اي افکنده است؟! با اين حال چه کسي مي‌تواند غير از خدا او را هدايت کند؟! آيا متذکر نمي‌شويد؟!
Have you then considered him who takes his low desire for his god, and Allah has made him err having knowledge and has set a seal upon his ear and his heart and put a covering upon his eye. Who can then guide him after Allah? Will you not then be mindful?
وَ قالُوا ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ 24
آنها گفتند: «چيزي جز همين زندگي دنياي ما در کار نيست؛ گروهي از ما مي‌ميرند و گروهي جاي آنها را مي‌گيرند؛ و جز طبيعت و روزگار ما را هلاک نمي‌کند!» آنان به اين سخن که مي‌گويند علمي ندارند، بلکه تنها حدس مي‌زنند (و گماني بي‌پايه دارند)!
And they say: There is nothing but our life in this world; we live and die and nothing destroys us but time, and they have no knowledge of that; they only conjecture.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 25
و هنگامي که آيات روشن ما بر آنها خوانده مي‌شود، دليلي در برابر آن ندارند جز اينکه مي‌گويند: «اگر راست مي‌گوييد پدران ما را (زنده کنيد) و بياوريد (تا گواهي دهند)!»
And when Our clear communications are recited to them, their argument is no other than that they say: Bring our fathers (back) if you are truthful.
قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 26
بگو: «خداوند شما را زنده مي‌کند، سپس مي‌ميراند، بار ديگر در روز قيامت که در آن ترديدي نيست گردآوري مي‌کند؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.»
Say: Allah gives you life, then He makes you die, then will He gather you to the day of resurrection wherein is no doubt, but most people do not know.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ 27
مالکيت و حاکميت آسمانها و زمين براي خداست؛ و آن روز که قيامت برپا شود اهل باطل زيان مي‌بينند!
And Allah's is the kingdom of the heavens and the earth; and on the day when the hour shall come to pass, on that day shall they perish who say false things.
وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 28
در آن روز هر امتي را مي‌بيني (که از شدت ترس و وحشت) بر زانو نشسته؛ هر امتي بسوي کتابش خوانده مي‌شود، و (به آنها مي‌گويند:) امروز جزاي آنچه را انجام مي‌داديد به شما مي‌دهند!
And you shall see every nation kneeling down; every nation shall be called to its book: today you shall be rewarded for what you did.
هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 29
اين کتاب ما است که بحق با شما سخن مي‌گويد (و اعمال شما را بازگو مي‌کند)؛ ما آنچه را انجام مي‌داديد مي‌نوشتيم!
This is Our book that speaks against you with justice; surely We wrote what you did,
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ 30
اما کساني که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد مي‌کند؛ اين همان پيروزي بزرگ است!
Then as to those who believed and did good, their Lord will make them enter into His mercy; that is the manifest achievement.
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ 31
اما کساني که کافر شدند (به آنها گفته مي‌شود:) مگر آيات من بر شما خوانده نمي‌شد و شما استکبار کرديد و قوم مجرمي بوديد؟!
As to those who disbelieved: What! were not My communications recited to you? But you were proud and you were a guilty people.
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ 32
و هنگامي که گفته مي‌شد: «وعده خداوند حق است، و در قيامت هيچ شکي نيست» ، شما مي‌گفتيد: «ما نمي‌دانيم قيامت چيست؟ ما تنها گماني در اين باره داريم، و به هيچ‌وجه يقين نداريم!»
And when it was said, Surely the promise of Allah is true and as for the hour, there is no doubt about it, you said: We do not know what the hour is; we do not think (that it will come to pass) save a passing thought, and we are not at all sure.
وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 33
و بديهاي اعمالشان براي آنان آشکار مي‌شود، و سرانجام آنچه را استهزا مي‌کردند آنها را فرامي‌گيرد!
And the evil (consequences) of what they did shall become manifest to them and that which they mocked shall encompass them.
وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ 34
و به آنها گفته مي‌شود: «امروز شما را فراموش مي‌کنيم همان‌گونه که شما ديدار امروزتان را فراموش کرديد؛ و جايگاه شما دوزخ است و هيچ ياوري نداريد!
And it shall be said: Today We forsake you as you neglected the meeting of this day of yours and your abode is the fire, and there are not for you any helpers:
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ 35
اين بخاطر آن است که شما آيات خدا را به مسخره گرفتيد و زندگي دنيا شما را فريب داد! «امروز نه آنان را از دوزخ بيرون مي‌آورند، و نه هيچ‌گونه عذري از آنها پذيرفته مي‌شود!
That is because you took the communications of Allah for a jest and the life of this world deceived you. So on that day they shall not be brought forth from it, nor shall they be granted goodwill.
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ 36
پس حمد و ستايش مخصوص خداست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار همه جهانيان!
Therefore to Allah is due (all) praise, the Lord of the heavens and the Lord of the earth, the Lord of the worlds.
وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 37
و براي اوست کبريا و عظمت در آسمانها و زمين، و اوست عزيز و حکيم!
And to Him belongs greatness in the heavens and the earth, and He is the Mighty, the Wise.

تذهیب
احقاف
تذهیب

حم 1
حم‌
Ha Mim.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ 2
اين کتاب از سوي خداوند عزيز و حکيم نازل شده است!
The revelation of the Book is from Allah, the Mighty, the Wise.
ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ 3
ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان اين دو است جز بحق و براي سرآمد معيني نيافريديم؛ اما کافران از آنچه انذار مي‌شوند روي گردانند!
We did not create the heavens and the earth and what is between them two save with truth and (for) an appointed term; and those who disbelieve turn aside from what they are warned of.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 4
به آنان بگو: «اين معبودهايي را که غير از خدا پرستش مي‌کنيد به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريده‌اند، يا شرکتي در آفرينش آسمانها دارند؟ کتابي آسماني پيش از اين، يا اثر علمي از گذشتگان براي من بياوريد (که دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مي‌گوييد!»
Say: Have you considered what you call upon besides Allah? Show me what they have created of the earth, or have they a share in the heavens? Bring me a book before this or traces of knowledge, if you are truthful.
وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ 5
چه کسي گمراهتر است از آن کس که معبودي غير خدا را مي‌خواند که تا قيامت هم به او پاسخ نمي‌گويد و از خواندن آنها (کاملا) بي‌خبر است؟! (و صداي آنها را هيچ نمي‌شنود!)
And who is in greater error than he who calls besides Allah upon those that will not answer him till the day of resurrection and they are heedless of their call?
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ 6
و هنگامي که مردم محشور مي‌شوند، معبودهاي آنها دشمنانشان خواهند بود؛ حتي عبادت آنها را انکار مي‌کنند!
And when men are gathered together they shall be their enemies, and shall be deniers of their worshipping (them).
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبِينٌ 7
هنگامي که آيات روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود، کافران در برابر حقي که براي آنها آمده مي‌گويند: «اين سحري آشکار است!»
And when Our clear communications are recited to them, those who disbelieve say with regard to the truth when it comes to them: This is clear magic.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 8
بلکه مي‌گويند: «اين آيات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن را بدروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا کند و) شما نمي‌توانيد در برابر خداوند از من دفاع کنيد! او کارهايي را که شما در آن وارد مي‌شويد بهتر مي‌داند؛ همين بس که خداوند گواه ميان من و شما باشد؛ و او آمرزنده و مهربان است!»
Nay! they say: He has forged it. Say: If I have forged it, you do not control anything for me from Allah; He knows best what you utter concerning it; He is enough as a witness between me and you, and He is the Forgiving, the Merciful.
قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ 9
بگو: «من پيامبر نوظهوري نيستم؛ و نمي‌دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحي مي‌شود پيروي مي‌کنم، و جز بيم‌دهنده آشکاري نيستم!»
Say: I am not the first of the apostles, and I do not know what will be done with me or with you: I do not follow anything but that which is revealed to me, and I am nothing but a plain warner.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 10
بگو: «به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوي خدا باشد و شما به آن کافر شويد، در حالي که شاهدي از بني اسرائيل بر آن شهادت دهد، و او ايمان آورد و شما استکبار کنيد (چه کسي گمراهتر از شما خواهد بود)؟! خداوند گروه ستمگر را هدايت نمي‌کند!»
Say: Have you considered if it is from Allah, and you disbelieve in it, and a witness from among the children of Israel has borne witness of one like it, so he believed, while you are big with pride; surely Allah does not guide the unjust people.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ 11
کافران درباره مؤمنان چنين گفتند: «اگر (اسلام) چيز خوبي بود، هرگز آنها (در پذيرش آن) بر ما پيشي نمي‌گرفتند!» و چون خودشان بوسيله آن هدايت نشدند مي‌گويند: «اين يک دروغ قديمي است!»
And those who disbelieve say concerning those who believe: If it had been a good, they would not have gone ahead of us therein. And as they do not seek to be rightly directed thereby, they say: It is an old lie.
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ 12
و پيش از آن، کتاب موسي که پيشوا و رحمت بود (نشانه‌هاي آن را بيان کرده)، و اين کتاب هماهنگ با نشانه‌هاي تورات است در حالي که به زبان عربي و فصيح و گوياست، تا ظالمان را بيم دهد و براي نيکوکاران بشارتي باشد!
And before it the Book of Musa was a guide and a mercy: and this is a Book verifying (it) in the Arabic language that it may warn those who are unjust and as good news for the doers of good.
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 13
کساني که گفتند: «پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند، نه ترسي براي آنان است و نه اندوهگين مي‌شوند.
Surely those who say, Our Lord is Allah, then they continue on the right way, they shall have no fear nor shall they grieve.
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 14
آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مي‌مانند؛ اين پاداش اعمالي است که انجام مي‌دادند.
These are the dwellers of the garden, abiding therein: a reward for what they did.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ 15
ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل مي‌کند و با ناراحتي بر زمين مي‌گذارد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است؛ تا زماني که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگي بالغ گردد مي‌گويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شکر نعمتي را که به من و پدر و مادرم دادي بجا آورم و کار شايسته‌اي انجام دهم که از آن خشنود باشي، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوي تو بازمي‌گردم و توبه مي‌کنم، و من از مسلمانانم!»
And We have enjoined on man doing of good to his parents; with trouble did his mother bear him and with trouble did she bring him forth; and the bearing of him and the weaning of him was thirty months; until when he attains his maturity and reaches forty years, he says: My Lord! grant me that I may give thanks for Thy favor which Thou hast bestowed on me and on my parents, and that I may do good which pleases Thee and do good to me in respect of my offspring; surely I turn to Thee, and surely I am of those who submit.
أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ 16
آنها کساني هستند که ما بهترين اعمالشان را قبول مي‌کنيم و از گناهانشان مي‌گذريم و در ميان بهشتيان جاي دارند؛ اين وعده راستي است که وعده داده مي‌شدند.
These are they from whom We accept the best of what they have done and pass over their evil deeds, among the dwellers of the garden; the promise of truth which they were promised.
وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 17
و کسي که به پدر و مادرش مي‌گويد: «اف بر شما! آيا به من وعده مي‌دهيد که من روز قيامت مبعوث مي‌شوم؟! در حالي که پيش از من اقوام زيادي بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پيوسته فرياد مي‌کشند و خدا را به ياري مي‌طلبند که: واي بر تو، ايمان بياور که وعده خدا حق است اما او پيوسته مي‌گويد:» اينها چيزي جز افسانه‌هاي پيشينيان نيست!
And he who says to his parents: Fie on you! do you threaten me that I shall be brought forth when generations have already passed away before me? And they both call for Allah's aid: Woe to you! believe, surely the promise of Allah is true. But he says: This is nothing but stories of the ancients.
أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ 18
آنها کساني هستند که فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام (کافري) که پيش از آنان از جن و انس بودند مسلم شده، چرا که همگي زيانکار بودند!
These are they against whom the word has proved true among nations of the jinn and the men that have already passed away before them; surely they are losers.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 19
و براي هر کدام از آنها درجاتي است بر طبق اعمالي که انجام داده‌اند، تا خداوند کارهايشان را بي‌کم و کاست به آنان تحويل دهد؛ و به آنها هيچ ستمي نخواهد شد!
And for all are degrees according to what they did, and that He may pay them back fully their deeds and they shall not be wronged.
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ 20
آن روز که کافران را بر آتش عرضه مي‌کنند (به آنها گفته مي‌شود:) از طيبات و لذائذ در زندگي دنيا خود استفاده کرديد و از آن بهره گرفتيد؛ اما امروز عذاب ذلت‌بار بخاطر استکباري که در زمين بناحق کرديد و بخاطر گناهاني که انجام مي‌داديد؛ جزاي شما خواهد بود!
And on the day when those who disbelieve shall be brought before the fire: You did away with your good things in your life of the world and you enjoyed them for a while, so today you shall be rewarded with the punishment of abasement because you were unjustly proud in the land and because you transgressed.
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 21
(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را ياد کن، آن زمان که قومش را در سرزمين «احقاف» بيم داد در حالي که پيامبران زيادي قبل از او در گذشته‌هاي دور و نزديک آمده بودند که: جز خداي يگانه را نپرستيد! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي‌ترسم!
And mention the brother of Ad; when he warned his people in the sandy plains,-- and indeed warners came before him and after him-- saying Serve none but Allah; surely I fear for you the punishment of a grievous day.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ 22
آنها گفتند: «آيا آمده‌اي که ما را (با دروغهايت) از معبودانمان بازگرداني؟! اگر راست مي‌گويي عذابي را که به ما وعده مي‌دهي بياور!»
They said: Have you come to us to turn us away from our gods; then bring us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.
قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ 23
گفت: «علم (آن) تنها نزد خداست (و او مي‌داند چه زماني شما را مجازات کند)؛ من آنچه را به آن فرستاده شده‌ام به شما مي‌رسانم، (وظيفه من همين است!) ولي شما را قومي مي‌بينيم که پيوسته در ناداني هستيد!»
He said: The knowledge is only with Allah, and I deliver to you the message with which I am sent, but I see you are a people who are ignorant.
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ 24
هنگامي که آن (عذاب الهي) را بصورت ابر گسترده‌اي ديدند که بسوي دره‌ها و آبگيرهاي آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: «اين ابري است که بر ما مي‌بارد!» (ولي به آنها گفته شد:) اين همان چيزي است که براي آمدنش شتاب مي‌کرديد، تندبادي است (وحشتناک) که عذاب دردناکي در آن است!
So when they saw it as a cloud appearing in the sky advancing towards their valleys, they said: This is a cloud which will give us rain. Nay! it is what you sought to hasten on, a blast of wind in which is a painful punishment,
تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُرى إِلاَّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ 25
همه چيز را بفرمان پروردگارش در هم ميکوبد و نابود ميکند (آري) آنها صبح کردند در حالي که چيزي جز خانه‌هايشان به چشم نمي‌خورد؛ ما اين‌گونه گروه مجرمان را کيفر مي‌دهيم!
Destroying everything by the command of its Lord, so they became such that naught could be seen except their dwellings. Thus do We reward the guilty people.
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 26
ما به آنها [= قوم عاد] قدرتي داديم که به شما نداديم، و براي آنان گوش و چشم و دل قرار داديم؛ (اما به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه عقلهايشان براي آنان هيچ سودي نداشت، چرا که آيات خدا را انکار مي‌کردند؛ و سرانجام آنچه را استهزا مي‌کردند بر آنها وارد شد!
And certainly We had established them in what We have not established you in, and We had given-- them ears and eyes and hearts, but neither their ears, nor their eyes, nor their hearts availed them aught, since they denied the communications of Allah, and that which they mocked encompassed them.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 27
ما آباديهايي را که پيرامون شما بودند نابود ساختيم، و آيات خود را بصورتهاي گوناگون (براي مردم آنها) بيان کرديم شايد بازگردند!
And certainly We destroyed the towns which are around you, and We repeat the communications that they might turn.
فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ 28
پس چرا معبوداني را که غير از خدا برگزيدند -به گمان اينکه به خدا نزديکشان سازد- آنها را ياري نکردند؟! بلکه از ميانشان گم شدند! اين بود نتيجه دروغ آنها و آنچه افترا مي‌بستند!
Why did not then those help them whom they took for gods besides Allah to draw (them) nigh (to Him)? Nay! they were lost to them; and this was their lie and what they forged.
وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ 29
(به ياد آور) هنگامي که گروهي از جن را به سوي تو متوجه ساختيم که قرآن را بشنوند؛ وقتي حضور يافتند به يکديگر گفتند: «خاموش باشيد و بشنويد!» و هنگامي که پايان گرفت، به سوي قوم خود بازگشتند و آنها را بيم دادند!
And when We turned towards you a party of the jinn who listened to the Quran; so when they came to it, they said: Be silent; then when it was finished, they turned back to their people warning (them).
قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ 30
گفتند: «اي قوم ما! ما کتابي را شنيديم که بعد از موسي نازل شده، هماهنگ با نشانه‌هاي کتابهاي پيش از آن، که به سوي حق و راه راست هدايت مي‌کند.
They said: O our people! we have listened to a Book revealed after Musa verifying that which is before it, guiding to the truth and to a right path:
يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ 31
اي قوم ما! دعوت کننده الهي را اجابت کنيد و به او ايمان آوريد تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابي دردناک پناه دهد!
O our people! accept the Divine caller and believe in Him, He will forgive you of your faults and protect you from a painful punishment.
وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 32
و هر کس به دعوت کننده الهي پاسخ نگويد، هرگز نمي‌تواند از چنگال عذاب الهي در زمين فرار کند، و غير از خدا يار و ياوري براي او نيست؛ چنين کساني در گمراهي آشکارند!»
And whoever does not accept the-Divine caller, he shall not escape in the earth and he shall not have guardians besides Him, these are in manifest error.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 33
آيا آنها نمي‌دانند خداوندي که آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مي‌تواند مردگان را زنده کند؟! آري او بر هر چيز تواناست!
Have they not considered that Allah, Who created the heavens and the earth and was not tired by their creation, is able to give life to the dead? Aye! He has surely power over all things.
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 34
روزي را به ياد آور که کافران را بر آتش عرضه مي‌دارند (و به آنها گفته مي‌شود:) آيا اين حق نيست؟! مي‌گويند: «آري، به پروردگارمان سوگند (که حق است)!» (در اين هنگام خداوند) مي‌گويد: «پس عذاب را بخاطر کفرتان بچشيد!»
And on the day when those who disbelieve shall be brought before the fire: Is it not true? They shall say: Aye! by our Lord! He will say: Then taste the punishment, because you disbelieved.
فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ 35
پس صبر کن آن‌گونه که پيامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براي (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامي که وعده‌هايي را که به آنها داده مي‌شود ببينند، احساس مي‌کنند که گويي فقط ساعتي از يک روز (در دنيا) توقف داشتند؛ اين ابلاغي است براي همگان؛ آيا جز قوم فاسق هلاک مي‌شوند؟!
Therefore bear up patiently as did the apostles endowed with constancy bear up with patience and do not seek to hasten for them (their doom). On the day that they shall see what they are promised they shall be as if they had not tarried save an hour of the day. A sufficient exposition! Shall then any be destroyed save the transgressing people?

تذهیب
محمد
تذهیب

الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ 1
کساني که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود مي‌کند!
(As for) those who disbelieve and turn away from Allah's way, He shall render their works ineffective.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ 2
و کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده -و همه حق است و از سوي پروردگارشان- نيز ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را مي‌بخشد و کارشان را اصلاح مي‌کند!
And (as for) those who believe and do good, and believe in what has been revealed to Muhammad, and it is the very truth from their Lord, He will remove their evil from them and improve their condition.
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ 3
اين بخاطر آن است که کافران از باطل پيروي کردند، و مؤمنان از حقي که از سوي پروردگارشان بود تبعيت نمودند؛ اين‌گونه خداوند براي مردم مثلهاي (زندگي) آنان را بيان مي‌کند!
That is because those who disbelieve follow falsehood, and have given them their dowries, taking (them) in marriage, not fornicating nor taking them for paramours in secret; and whoever denies faith, his work indeed is of no account, and in the hereafter he shall be one of the losers.
فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ 4
و هنگامي که با کافران (جنايت‌پيشه) در ميدان جنگ روبه‌رو شديد گردنهايشان را بزنيد، (و اين کار را همچنان ادامه دهيد) تا به اندازه کافي دشمن را در هم بکوبيد؛ در اين هنگام اسيران را محکم ببنديد؛ سپس يا بر آنان منت گذاريد (و آزادشان کنيد) يا در برابر آزادي از آنان فديه [= غرامت‌] بگيريد؛ (و اين وضع بايد همچنان ادامه يابد) تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد، (آري) برنامه اين است! و اگر خدا مي‌خواست خودش آنها را مجازات مي‌کرد، اما مي‌خواهد بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد؛ و کساني که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمي‌برد!
So when you meet in battle those who disbelieve, then smite the necks until when you have overcome them, then make (them) prisoners, and afterwards either set them free as a favor or let them ransom (themselves) until the war terminates. That (shall be so); and if Allah had pleased He would certainly have exacted what is due from them, but that He may try some of you by means of others; and (as for) those who are slain in the way of Allah, He will by no means allow their deeds to perish.
سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ 5
بزودي آنان را هدايت نموده و کارشان را اصلاح مي‌کند؛
He will guide them and improve their condition.
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ 6
و آنها را در بهشت (جاويدانش) که اوصاف آن را براي آنان بازگو کرده وارد مي‌کند.
And cause them to enter the garden which He has made known to them.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ 7
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر (آيين) خدا را ياري کنيد، شما را ياري مي‌کند و گامهايتان را استوار مي‌دارد.
O you who believe! if you help (the cause of) Allah, He will help you and make firm your feet.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ 8
و کساني که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد!
And (as for) those who disbelieve, for them is destruction and He has made their deeds ineffective.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ 9
اين بخاطر آن است که از آنچه خداوند نازل کرده کراهت داشتند؛ از اين رو خدا اعمالشان را حبط و نابود کرد!
That is because they hated what Allah revealed, so He rendered their deeds null.
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها 10
آيا در زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاک کرد؛ و براي کافران امثال اين مجازاتها خواهد بود!
Have they not then journeyed in the land and seen how was the end of those before them: Allah brought down destruction upon them, and the unbelievers shall have the like of it.
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ 11
اين براي آن است که خداوند مولا و سرپرست کساني است که ايمان آوردند؛ اما کافران مولايي ندارند!
That is because Allah is the Protector of those who believe, and because the unbelievers shall have no protector for them.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ 12
خداوند کساني را که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهايي از بهشت مي‌کند که نهرها از زير (درختانش) جاري است؛ در حالي که کافران از متاع زودگذر دنيا بهره مي‌گيرند و همچون چهارپايان مي‌خورند، و سرانجام آتش دوزخ جايگاه آنهاست!
Surely Allah will make those who believe and do good enter gardens beneath which rivers flow; and those who disbelieve enjoy themselves and eat as the beasts eat, and the fire is their abode.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ 13
و چه بسيار شهرهايي که از شهري که تو را بيرون کرد نيرومندتر بودند؛ ما همه آنها را نابود کرديم و هيچ ياوري نداشتند!
And how many a town which was far more powerful than the town of yours which has driven you out: We destroyed them so there was no helper for them.
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ 14
آيا کسي که دليل روشني از سوي پروردگارش دارد، همانند کسي است که زشتي اعمالش در نظرش آراسته شده و از هواي نفسشان پيروي مي‌کنند؟!
What! is he who has a clear argument from his Lord like him to whom the evil of his work is made fairseeming: and they follow their low desires.
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ 15
توصيف بهشتي که به پرهيزگاران وعده داده شده، چنين است: در آن نهرهايي از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهايي از شير که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهايي از شراب (طهور) که مايه لذت نوشندگان است، و نهرهايي از عسل مصفاست، و براي آنها در آن از همه انواع ميوه‌ها وجود دارد؛ و (از همه بالاتر) آمرزشي است از سوي پروردگارشان! آيا اينها همانند کساني هستند که هميشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مي‌شوند که اندرونشان را از هم متلاشي مي‌کند؟!
A parable of the garden which those guarding (against evil) are promised: Therein are rivers of water that does not alter, and rivers of milk the taste whereof does not change, and rivers of drink delicious to those who drink, and rivers of honey clarified and for them therein are all fruits and protection from their Lord. (Are these) like those who abide in the fire and who are made to drink boiling water so it rends their bowels asunder.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ 16
گروهي از آنان به سخنانت گوش فرامي‌دهند، اما هنگامي که از نزد تو خارج مي‌شوند به کساني که علم و دانش به آنان بخشيده شده (از روي استهزا) مي‌گويند: «(اين مرد) الان چه گفت؟!» آنها کساني هستند که خداوند بر دلهايشان مهر نهاده و از هواي نفسشان پيروي کرده‌اند (از اين رو چيزي نمي‌فهمند)!
And there are those of them who seek to listen to you, until when they go forth from you, they say to those who have been given the knowledge: What was it that he said just now? These are they upon whose hearts Allah has set a seal and they follow their low desires.
وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ 17
کساني که هدايت يافته‌اند، خداوند بر هدايتشان مي‌افزايد و روح تقوا به آنان مي‌بخشد!
And (as for) those who follow the right direction, He increases them in guidance and gives them their guarding (against evil).
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ 18
آيا آنها [= کافران‌] جز اين انتظاري دارند که قيامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ايمان آورند)، در حالي که هم‌اکنون نشانه‌هاي آن آمده است؛ اما هنگامي که بيايد، تذکر (و ايمان) آنها سودي نخواهد داشت!
Do they then wait for aught but the hour that it should come to them all of a sudden? Now indeed the tokens of it have (already) come, but how shall they have their reminder when it comes on them?
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ 19
پس بدان که معبودي جز «الله» نيست؛ و براي گناه خود و مردان و زنان باايمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را مي‌داند!
So know that there is no god but Allah, and, ask protection for your fault and for the believing men and the believing women; and Allah knows the place of your returning and the place of your abiding.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ 20
کساني که ايمان آورده‌اند مي‌گويند: «چرا سوره‌اي نازل نمي‌شود (که در آن فرمان جهاد باشد)؟!» اما هنگامي که سوره واضح و روشني نازل مي‌گردد که در آن سخني از جنگ است، منافقان بيماردل را مي‌بيني که همچون کسي که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه مي‌کنند؛ پس مرگ و نابودي براي آنان سزاوارتر است!
And those who believe say: Why has not a chapter been revealed? But when a decisive chapter is revealed, and fighting is mentioned therein you see those in whose hearts is a disease look to you with the look of one fainting because of death. Woe to them then!
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ 21
(ولي) اطاعت و سخن سنجيده براي آنان بهتر است؛ و اگر هنگامي که فرمان جهاد قطعي مي‌شود به خدا راست گويند (و از در صدق و صفا درآيند) براي آنها بهتر مي‌باشد!
Obedience and a gentle word (was proper); but when the affair becomes settled, then if they remain true to Allah it would certainly be better for them.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ 22
اگر (از اين دستورها) روي گردان شويد، جز اين انتظار مي‌رود که در زمين فساد و قطع پيوند خويشاوندي کنيد؟!
But if you held command, you were sure to make mischief in the land and cut off the ties of kinship!
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ 23
آنها کساني هستند که خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته، گوشهايشان را کر و چشمهايشان را کور کرده است!
Those it is whom Allah has cursed so He has made them deaf and blinded their eyes.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها 24
آيا آنها در قرآن تدبر نمي‌کنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!
Do they not then reflect on the Quran? Nay, on the hearts there are locks.
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ 25
کساني که بعد از روشن شدن هدايت براي آنها، پشت به حق کردند، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!
Surely (as for) those who return on their backs after that guidance has become manifest to them, the Shaitan has made it a light matter to them; and He gives them respite.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ 26
اين بخاطر آن است که آنان به کساني که نزول وحي الهي را کراهت داشتند گفتند: «ما در بعضي از امور از شما پيروي مي‌کنيم؟» در حالي که خداوند پنهانکاري آنان را مي‌داند.
That is because they say to those who hate what Allah has revealed: We will obey you in some of the affairs; and Allah knows their secrets.
فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ 27
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامي که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان مي‌زنند و جانشان را مي‌گيرند؟!
But how will it be when the angels cause them to die smiting their backs.
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ 28
اين بخاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم مي‌آورد پيروي کردند، و آنچه را موجب خشنودي اوست کراهت داشتند؛ از اين رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد!
That is because they follow what is displeasing to Allah and are averse to His pleasure, therefore He has made null their deeds.
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ 29
آيا کساني که در دلهايشان بيماري است گمان کردند خدا کينه‌هايشان را آشکار نمي‌کند؟!
Or do those in whose hearts is a disease think that Allah will not bring forth their spite?
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ 30
و اگر ما بخواهيم آنها را به تو نشان مي‌دهيم تا آنان را با قيافه‌هايشان بشناسي، هر چند مي‌تواني آنها را از طرز سخنانشان بشناسي؛ و خداوند اعمال شما را مي‌داند!
And if We please We would have made you know them so that you would certainly have recognized them by their marks and most certainly you can recognize them by the intent of (their) speech; and Allah knows your deeds.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ 31
ما همه شما را قطعا مي‌آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعي و صابران از ميان شما کيانند، و اخبار شما را بيازماييم!
And most certainly We will try you until We have known those among you who exert themselves hard, and the patient, and made your case manifest.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ 32
آنان که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشن‌شدن هدايت براي آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زياني به خدا نمي‌رسانند و (خداوند) بزودي اعمالشان را نابود مي‌کند!
Surely those who disbelieve and turn away from Allah's way and oppose the Apostle after that guidance has become clear to them cannot harm Allah in any way, and He will make null their deeds.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ 33
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازيد!
O you who believe! obey Allah and obey the Apostle, and do not make your deeds of no effect.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ 34
کساني که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنيا رفتند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد.
Surely those who disbelieve and turn away from Allah's way, then they die while they are unbelievers, Allah will by no means forgive them.
فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ 35
پس هرگز سست نشويد و (دشمنان را) به صلح (ذلت‌بار) دعوت نکنيد در حالي که شما برتريد، و خداوند با شماست و چيزي از (ثواب) اعمالتان را کم نمي‌کند!
And be not slack so as to cry for peace and you have the upper hand, and Allah is with you, and He will not bring your deeds to naught.
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ 36
زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي است؛ و اگر ايمان آوريد و تقوا پيشه کنيد، پاداشهاي شما را مي‌دهد و اموال شما را نمي‌طلبد،
The life of this world is only idle sport and play, and if you believe and guard (against evil) He will give you your rewards, and will not ask of you your possessions.
إِنْ يَسْئَلْكُمُوها فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَ يُخْرِجْ أَضْغانَكُمْ 37
چرا که هر گاه اموال شما را مطالبه کند و حتي اصرار نمايد، بخل مي‌ورزيد؛ و کينه و خشم شما را آشکار مي‌سازد!
If He should ask you for it and urge you, you will be niggardly, and He will bring forth your malice.
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ 38
آري، شما همان گروهي هستيد که براي انفاق در راه خدا دعوت مي‌شويد، بعضي از شما بخل مي‌ورزند؛ و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است؛ و خداوند بي‌نياز است و شما همه نيازمنديد؛ و هرگاه سرپيچي کنيد، خداوند گروه ديگري را جاي شما مي‌آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مي‌کنند).
Behold! you are those who are called upon to spend in Allah's way, but among you are those who are niggardly, and whoever is niggardly is niggardly against his own soul; and Allah is Self-sufficient and you have need (of Him), and if you turn back He will bring in your place another people, then they will not be like you.

تذهیب
فتح
تذهیب

إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً 1
ما براي تو پيروزي آشکاري فراهم ساختيم!...
Surely We have given to you a clear victory
لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً 2
تا خداوند گناهان گذشته و آينده‌اي را که به تو نسبت مي‌دادند ببخشد (و حقانيت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدايتت فرمايد؛
That Allah may forgive your community their past faults and those to follow and complete His favor to you and keep you on a right way,
وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً 3
و پيروزي شکست‌ناپذيري نصيب تو کند.
And that Allah might help you with a mighty help.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً 4
او کسي است که آرامش را در دلهاي مؤمنان نازل کرد تا ايماني بر ايمانشان بيفزايند؛ لشکريان آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند دانا و حکيم است.
He it is Who sent down tranquillity into the hearts of the believers that they might have more of faith added to their faith-- and Allah's are the hosts of the heavens and the earth, and Allah is Knowing, Wise--
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً 5
هدف (ديگر از آن فتح مبين) اين بود که مردان و زنان با ايمان را در باغهايي (از بهشت) وارد کند که نهرها از زير (درختانش) جاري است، در حالي که جاودانه در آن مي‌مانند، و گناهانشان را مي‌بخشد، و اين نزد خدا رستگاري بزرگي است!
That He may cause the believing men and the believing women to enter gardens beneath which rivers flow to abide therein and remove from them their evil; and that is a grand achievement with Allah
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً 6
و (نيز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد مي‌برند مجازات کند؛ (آري) حوادث ناگواري (که براي مؤمنان انتظار مي‌کشند) تنها بر خودشان نازل مي‌شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را براي آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامي است!
And (that) He may punish the hypocritical men and the hypocritical women, and the polytheistic men and the polytheistic women, the entertainers of evil thoughts about Allah. On them is the evil turn, and Allah is wroth with them and has cursed them and prepared hell for them, and evil is the resort.
وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً 7
لشکريان آسمانها و زمين تنها از آن خداست؛ و خداوند شکست‌ناپذير و حکيم است.!
And Allah's are the hosts of the heavens and the earth; and Allah is Mighty, Wise.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً 8
به يقين ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده فرستاديم،
Surely We have sent you as a witness and as a bearer of good news and as a warner,
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً 9
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ايمان بياوريد و از او دفاع کنيد و او را بزرگ داريد، و خدا را صبح و شام تسبيح گوييد.
That you may believe in Allah and His Apostle and may aid him and revere him; and (that) you may declare His glory, morning and evening.
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً 10
کساني که با تو بيعت مي‌کنند (در حقيقت) تنها با خدا بيعت مي‌نمايند، و دست خدا بالاي دست آنهاست؛ پس هر کس پيمان‌شکني کند، تنها به زيان خود پيمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدي که با خدا بسته وفا کند، بزودي پاداش عظيمي به او خواهد داد.
Surely those who swear allegiance to you do but swear allegiance to Allah; the hand of Allah is above their hands. Therefore whoever breaks (his faith), he breaks it only to the injury of his own soul, and whoever fulfills what he has covenanted with Allah, He will grant him a mighty reward.
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً 11
بزودي متخلفان از اعراب باديه‌نشين (عذرتراشي کرده) مي‌گويند: «(حفظ) اموال و خانواده‌هاي ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستيم در سفر حديبيه تو را همراهي کنيم)، براي ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چيزي مي‌گويند که در دل ندارند! بگو: «چه کسي مي‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زياني براي شما بخواهد، و يا اگر نفعي اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهايي که انجام مي‌دهيد آگاه است!»
Those of the dwellers of the desert who were left behind will say to you: Our property and our families kept us busy, so ask forgiveness for us. They say with their tongues what is not in their hearts. Say: Then who can control anything for you from Allah if He intends to do you harm or if He intends to do you good; nay, Allah is Aware of what you do:
بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً 12
ولي شما گمان کرديد پيامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‌هاي خود بازنخواهند گشت؛ و اين (پندار غلط) در دلهاي شما زينت يافته بود و گمان بد کرديد؛ و سرانجام (در دام شيطان افتاديد و) هلاک شديد!
Nay! you rather thought that the Apostle and the believers would not return to their families ever, and that was made fairseeming to your hearts and you thought an evil thought and you were a people doomed to perish.
وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً 13
آن کس که به خدا و پيامبرش ايمان نياورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا که ما براي کافران آتش فروزان آماده کرده‌ايم!
And whoever does not believe in Allah and His Apostle, then surely We have prepared burning fire for the unbelievers.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً 14
مالکيت و حاکميت آسمانها و زمين از آن خداست؛ هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) مي‌بخشد، و هر کس را بخواهد مجازات مي‌کند؛ و خداوند آمرزنده و رحيم است.
And Allah's is the kingdom. of the heavens and the earth; He forgives whom He pleases and punishes whom He pleases, and Allah is Forgiving, Merciful.
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً 15
هنگامي که شما براي به دست آوردن غنايمي حرکت کنيد، متخلفان (حديبيه) مي‌گويند: «بگذاريد ما هم در پي شما بيائيم، آنها مي‌خواهند کلام خدا را تغيير دهند؛ بگو: «هرگز نبايد بدنبال ما بياييد؛ اين گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودي مي‌گويند: «شما نسبت به ما حسد مي‌ورزيد!» ولي آنها جز اندکي نمي‌فهمند!
Those who are left behind will say when you set forth for the gaining of acquisitions: Allow us (that) we may follow you. They desire to change the world of Allah. Say: By no means shall you follow us; thus did Allah say before. But they will say: Nay! you are jealous of us. Nay! they do not understand but a little.
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً 16
به متخلفان از اعراب بگو: «بزودي از شما دعوت مي‌شود که بسوي قومي نيرومند و جنگجو برويد و با آنها پيکار کنيد تا اسلام بياورند؛ اگر اطاعت کنيد، خداوند پاداش نيکي به شما مي‌دهد؛ و اگر سرپيچي نماييد -همان گونه که در گذشته نيز سرپيچي کرديد- شما را با عذاب دردناکي کيفر مي‌دهد!»
Say to those of the dwellers of the desert who were left behind: You shall soon be invited (to fight) against a people possessing mighty prowess; you will fight against them until they submit; then if you obey, Allah will grant you a good reward; and if you turn back as you turned back before, He will punish you with a painful punishment.
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً 17
بر نابينا و لنگ و بيمار گناهي نيست (اگر در ميدان جهاد شرکت نکنند)؛ و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نمايد، او را در باغهاي (از بهشت) وارد مي‌کند که نهرها از زير (درختانش) جاري است؛ و آن کس که سرپيچي کند، او را به عذاب دردناکي گرفتار مي‌سازد!
There is no harm in the blind, nor is there any harm in the lame, nor is there any harm in the sick (if they do not go forth); and whoever obeys Allah and His Apostle, He will cause him to enter gardens beneath which rivers flow, and whoever turns back, He will punish him with a painful punishment.
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً 18
خداوند از مؤمنان -هنگامي که در زير آن درخت با تو بيعت کردند- راضي و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مي‌دانست؛ از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل کرد و پيروزي نزديکي بعنوان پاداش نصيب آنها فرمود؛
Certainly Allah was well pleased with the believers when they swore allegiance to you under the tree, and He knew what was in their hearts, so He sent down tranquillity on them and rewarded them with a near victory,
وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً 19
و (همچنين) غنايم بسياري که آن را به دست مي‌آوريد؛ و خداوند شکست ناپذير و حکيم است!
And many acquisitions which they will take; and Allah is Mighty, Wise.
وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً 20
خداوند غنايم فراواني به شما وعده داده بود که آنها را به دست مي‌آوريد، ولي اين يکي را زودتر براي شما فراهم ساخت؛ و دست تعدي مردم [= دشمنان‌] را از شما بازداشت تا نشانه‌اي براي مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدايت کند!
Allah promised you many acquisitions which you will take, then He hastened on this one for you and held back the hands of men from you, and that it may be a sign for the believers and that He may guide you on a right path.
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيراً 21
و نيز غنايم و فتوحات ديگري (نصيبتان مي‌کند) که شما توانايي آن را نداريد، ولي قدرت خدا به آن احاطه دارد؛ و خداوند بر همه چيز تواناست!
And others which you have not yet been able to achieve Allah has surely encompassed them, and Allah has power over all things.
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 22
و اگر کافران (در سرزمين حديبيه) با شما پيکار مي‌کردند بزودي فرار مي‌کردند، سپس ولي و ياوري نمي‌يافتند!
And if those who disbelieve fight with you, they would certainly turn (their) backs, then they would not find any protector or a helper.
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً 23
اين سنت الهي است که در گذشته نيز بوده است؛ و هرگز براي سنت الهي تغيير و تبديلي نخواهي يافت!
Such has been the course of Allah that has indeed run before, and you shall not find a change in Allah's course.
وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً 24
او کسي است که دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مکه کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنها پيروز ساخت؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست!
And He it is Who held back their hands from you and your hands from them in the valley of Mecca after He had given you victory over them; and Allah is Seeing what you do.
هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً 25
آنها کساني هستند که کافر شدند و شما را از (زيارت) مسجد الحرام و رسيدن قربانيهايتان به محل قربانگاه بازداشتند؛ و هرگاه مردان و زنان با ايماني در اين ميان بدون آگاهي شما، زير دست و پا، از بين نمي‌رفتند که از اين راه عيب و عاري ناآگاهانه به شما مي‌رسيد، (خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي‌شد)! هدف اين بود که خدا هر کس را مي‌خواهد در رحمت خود وارد کند؛ و اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا مي‌شدند، کافران را عذاب دردناکي مي‌کرديم!
It is they who disbelieved and turned you away from the Sacred Mosque and (turned off) the offering withheld from arriving at its destined place; and were it not for the believing men and the believing women, whom, not having known, you might have trodden down, and thus something hateful might have afflicted you on their account without knowledge-- so that Allah may cause to enter into His mercy whomsoever He pleases; had they been widely separated one from another, We would surely have punished those who disbelieved from among them with a painful punishment.
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً 26
(به خاطر بياوريد) هنگامي را که کافران در دلهاي خود خشم و نخوت جاهليت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شايسته‌تر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چيز دانا است.
When those who disbelieved harbored in their hearts (feelings of) disdain, the disdain of (the days of) ignorance, but Allah sent down His tranquillity on His Apostle and on the believers, and made them keep the word of guarding (against evil), and they were entitled to it and worthy of it; and Allah is Cognizant of all things.
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً 27
خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت؛ بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام مي‌شويد در نهايت امنيت و در حالي که سرهاي خود را تراشيده يا کوتاه کرده‌ايد و از هيچ کس ترس و وحشتي نداريد؛ ولي خداوند چيزهايي را مي‌دانست که شما نمي‌دانستيد (و در اين تأخير حکمتي بود)؛ و قبل از آن، فتح نزديکي (براي شما) قرار داده است.
Certainly Allah had shown to His Apostle the vision with truth: you shall most certainly enter the Sacred Mosque, if Allah pleases, in security, (some) having their heads shaved and (others) having their hair cut, you shall not fear, but He knows what you do not know, so He brought about a near victory before that.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً 28
او کسي است که رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه ادايان پيروز کند؛ و کافي است که خدا گواه اين موضوع باشد!
He it is Who sent His Apostle with the guidance and the true religion that He may make it prevail over all the religions; and Allah is enough for a witness.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً 29
محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کساني که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود مي‌بيني در حالي که همواره فضل خدا و رضاي او را مي‌طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتي که جوانه‌هاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاي خود ايستاده است و بقدري نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتي وامي‌دارد؛ اين براي آن است که کافران را به خشم آورد (ولي) کساني از آنها را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.
Muhammad is the Apostle of Allah, and those with him are firm of heart against the unbelievers, compassionate among themselves; you will see them bowing down, prostrating themselves, seeking grace from Allah and pleasure; their marks are in their faces because of the effect of prostration; that is their description in the Taurat and their description in the Injeel; like as seed-produce that puts forth its sprout, then strengthens it, so it becomes stout and stands firmly on its stem, delighting the sowers that He may enrage the unbelievers on account of them; Allah has promised those among them who believe and do good, forgiveness and a great reward.

تذهیب
حجرات
تذهیب

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 1
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! چيزي را بر خدا و رسولش مقدم نشمريد (و پيشي مگيريد)، و تقواي الهي پيشه کنيد که خداوند شنوا و داناست!
O you who believe! be not forward in the presence of Allah and His Apostle, and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is Hearing, Knowing.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ 2
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نکنيد، و در برابر او بلند سخن مگوييد (و داد و فرياد نزنيد) آن گونه که بعضي از شما در برابر بعضي بلند صدا مي‌کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالي که نمي‌دانيد!
O you who believe! do not raise your voices above the voice of the Prophet, and do not speak loud to him as you speak loud to one another, lest your deeds became null while you do not perceive.
إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ 3
آنها که صداي خود را نزد رسول خدا کوتاه مي‌کنند همان کساني هستند که خداوند دلهايشان را براي تقوا خالص نموده، و براي آنان آمرزش و پاداش عظيمي است!
Surely those who lower their voices before Allah's Apostle are they whose hearts Allah has proved for guarding (against evil); they shall have forgiveness and a great reward.
إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ 4
(ولي) کساني که تو را از پشت حجره‌ها بلند صدا مي‌زنند، بيشترشان نمي‌فهمند!
(As for) those who call out to you from behind the private chambers, surely most of them do not understand.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 5
اگر آنها صبر مي‌کردند تا خود به سراغشان آيي، براي آنان بهتر بود؛ و خداوند آمرزنده و رحيم است!
And if they wait patiently until you come out to them, it would certainly be better for them, and Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ 6
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق کنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از کرده خود پشيمان شويد!
O you who believe! if an evil-doer comes to you with a report, look carefully into it, lest you harm a people in ignorance, then be sorry for what you have done.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ 7
و بدانيد رسول خدا در ميان شماست؛ هرگاه در بسياري از کارها از شما اطاعت کند، به مشقت خواهيد افتاد؛ ولي خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کساني که داراي اين صفاتند هدايت يافتگانند!
And know that among you is Allah's Apostle; should he obey you in many a matter, you would surely fall into distress, but Allah has endeared the faith to you and has made it seemly in your hearts, and He has made hateful to you unbelief and transgression and disobedience; these it is that are the followers of a right way.
فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 8
(و اين براي شما بعنوان) فضل و نعمتي از سوي خداست؛ و خداوند دانا و حکيم است.!
By grace from Allah and as a favor; and Allah is Knowing, Wise.
وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ 9
و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتي دهيد؛ و اگر يکي از آن دو بر ديگري تجاوز کند، با گروه متجاوز پيکار کنيد تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد)، در ميان آن دو به عدالت صلح برقرار سازيد؛ و عدالت پيشه کنيد که خداوند عدالت پيشگان را دوست مي‌دارد.
And if two parties of the believers quarrel, make peace between them; but if one of them acts wrongfully towards the other, fight that which acts wrongfully until it returns to Allah's command; then if it returns, make peace between them with justice and act equitably; surely Allah loves those who act equitably.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 10
مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتي دهيد و تقواي الهي پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد!
The believers are but brethren, therefore make peace between your brethren and be careful of (your duty to) Allah that mercy may be had on you.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 11
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را مسخره کنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند؛ و نه زناني زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند؛ و يکديگر را مورد طعن و عيبجويي قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يکديگر را ياد نکنيد، بسيار بد است که بر کسي پس از ايمان نام کفرآميز بگذاريد؛ و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!
O you who believe! let not (one) people laugh at (another) people perchance they may be better than they, nor let women (laugh) at (other) women, perchance they may be better than they; and do not find fault with your own people nor call one another by nicknames; evil is a bad name after faith, and whoever does not turn, these it is that are the unjust.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ 12
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا که بعضي از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار ديگران) تجسس نکنيد؛ و هيچ يک از شما ديگري را غيبت نکند، آيا کسي از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر کراهت داريد؛ تقواي الهي پيشه کنيد که خداوند توبه‌پذير و مهربان است!
O you who believe! avoid most of suspicion, for surely suspicion in some cases is a sin, and do not spy nor let some of you backbite others. Does one of you like to eat the flesh of his dead brother? But you abhor it; and be careful of (your duty to) Allah, surely Allah is Oft-returning (to mercy), Merciful.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 13
اي مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاک امتياز نيست،) گرامي‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
O you men! surely We have created you of a male and a female, and made you tribes and families that you may know each other; surely the most honorable of you with Allah is the one among you most careful (of his duty); surely Allah is Knowing, Aware.
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 14
عربهاي باديه‌نشين گفتند: «ايمان آورده‌ايم» بگو: «شما ايمان نياورده‌ايد، ولي بگوييد اسلام آورده‌ايم، اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنيد، چيزي از پاداش کارهاي شما را فروگذار نمي‌کند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»
The dwellers of the desert say: We believe. Say: You do not believe but say, We submit; and faith has not yet entered into your hearts; and if you obey Allah and His Apostle, He will not diminish aught of your deeds; surely Allah is Forgiving, Merciful.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ 15
مؤمنان واقعي تنها کساني هستند که به خدا و رسولش ايمان آورده‌اند، سپس هرگز شک و ترديدي به خود راه نداده و با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد کرده‌اند؛ آنها راستگويانند.
The believers are only those who believe in Allah and His Apostle then they doubt not and struggle hard with their wealth and their lives in the way of Allah; they are the truthful ones.
قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 16
بگو: «آيا خدا را از ايمان خود با خبر مي‌سازيد؟! او تمام آنچه را در آسمانها و زمين است مي‌داند؛ و خداوند از همه چيز آگاه است!»
Say: Do you apprise Allah of your religion, and Allah knows what is in the heavens and what is in the earth; and Allah is Cognizant of all things.
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 17
آنها بر تو منت مي‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منت نگذاريد، بلکه خداوند بر شما منت مي‌نهد که شما را به سوي ايمان هدايت کرده است، اگر (در ادعاي ايمان) راستگو هستيد!
They think that they lay you under an obligation by becoming Muslims. Say: Lay me not under obligation by your Islam: rather Allah lays you under an obligation by guiding you to the faith if you are truthful.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 18
خداوند غيبت آسمانها و زمين را مي‌داند و نسبت به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست!»
Surely Allah knows the unseen things of the heavens and the earth; and Allah sees what you do.

تذهیب
ق
تذهیب

ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ 1
ق، سوگند به قرآن مجيد (که قيامت و رستاخيز حق است)!
Qaf. I swear by the glorious Quran (that Muhammad is the Apostle of Allah)
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هذا شَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ 2
آنها تعجب کردند که پيامبري انذارگر از ميان خودشان آمده؛ و کافران گفتند: «اين چيز عجيبي است!
Nay! they wonder that there has come to them a warner from among themselves, so the unbelievers say: This is a wonderful thing:
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ 3
آيا هنگامي که مرديم و خاک شديم (دوباره به زندگي بازمي‌گرديم)؟! اين بازگشتي بعيد است!»
What! when we are dead and have become dust? That is afar (from probable) return.
قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ 4
ولي ما مي‌دانيم آنچه را زمين از بدن آنها مي‌کاهد؛ و نزد ما کتابي است که همه چيز در آن محفوظ است!
We know indeed what the earth diminishes of them, and with Us is a writing that preserves.
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ 5
آنها حق را هنگامي که به سراغشان آمد تکذيب کردند؛ از اين رو پيوسته در کار پراکنده خود متحيرند!
Nay, they rejected the truth when it came to them, so they are (now) in a state of confusion.
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ 6
آيا آنان به آسمان بالاي سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده‌ايم، و چگونه آن را (بوسيله ستارگان) زينت بخشيده‌ايم و هيچ شکاف و شکستي در آن نيست؟!
Do they not then look up to heaven above them how We have made it and adorned it and it has no gaps?
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ 7
و زمين را گسترش داديم و در آن کوه‌هائي عظيم و استوار افکنديم و از هر نوع گياه بهجت‌انگيز در آن رويانديم،
And the earth, We have made it plain and cast in it mountains and We have made to grow therein of all beautiful kinds,
تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ 8
تا وسيله بينايي و يادآوري براي هر بنده توبه کاري باشد!
To give sight and as a reminder to every servant who turns frequently (to Allah).
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ 9
و از آسمان، آبي پربرکت نازل کرديم، و بوسيله آن باغها و دانه‌هايي را که درو مي‌کند رويانديم،
And We send down from the cloud water abounding in good, then We cause to grow thereby gardens and the grain that is reaped,
وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ 10
و نخلهاي بلندقامت که ميوه‌هاي متراکم دارند؛
And the tall palm-trees having spadices closely set one above another,
رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ 11
همه اينها براي روزي‌بخشيدن به بندگان است و بوسيله باران سرزمين مرده را زنده کرديم؛ (آري) زنده‌شدن مردگان نيز همين گونه است!
A sustenance for the servants, and We give life thereby to a dead land; thus is the rising.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ 12
پيش از آنان قوم نوح و «اصحاب الرس» [= قومي که در يمامه زندگي مي‌کردند و پيامبري به نام حنظله داشتند] و قوم ثمود (پيامبرانشان را) تکذيب کردند،
(Others) before them rejected (prophets): the people of Nuh and the dwellers of Ar-Rass and Samood,
وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ 13
و همچنين قوم عاد و فرعون و قوم لوط،
And Ad and Firon and Lut's brethren,
وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ 14
و «اصحاب الايکه» [= قوم شعيب‌] و قوم تبع (که در سرزمين يمن زندگي مي‌کردند)، هر يک از آنها فرستادگان الهي را تکذيب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقق يافت!
And the dwellers of the grove and the people of Tuba; all rejected the apostles, so My threat came to pass.
أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ 15
آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم (که قادر بر آفرينش رستاخيز نباشيم)؟! ولي آنها (با اين همه دلايل روشن) باز در آفرينش جديد ترديد دارند!
Were We then fatigued with the first creation? Yet are they in doubt with regard to a new creation.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ 16
ما انسان را آفريديم و وسوسه‌هاي نفس او را مي‌دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!
And certainly We created man, and We know what his mind suggests to him, and We are nearer to him than his life-vein.
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ 17
(به خاطر بياوريد) هنگامي را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دريافت مي‌دارند؛
When the two receivers receive, sitting on the right and on the left.
ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ 18
انسان هيچ سخني را بر زبان نمي‌آورد مگر اينکه همان دم، فرشته‌اي مراقب و آماده براي انجام مأموريت (و ضبط آن) است!
He utters not a word but there is by him a watcher at hand.
وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ 19
و سرانجام، سکرات (و بيخودي در آستانه) مرگ بحق فرامي‌رسد (و به انسان گفته مي‌شود:) اين همان چيزي است که تو از آن مي‌گريختي!
And the stupor of death will come in truth; that is what you were trying to escape.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ 20
و در «صور» دميده مي‌شود؛ آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است!
And the trumpet shall be blown; that is the day of the threatening.
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ 21
هر انساني وارد محشر مي‌گردد در حالي که همراه او حرکت دهنده و گواهي است!
And every soul shall come, with it a driver and a witness.
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ 22
(به او خطاب مي‌شود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودي و ما پرده را از چشم تو کنار زديم، و امروز چشمت کاملا تيزبين است!
Certainly you were heedless of it, but now We have removed from you your veil, so your sight today is sharp.
وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ 23
فرشته همنشين او مي‌گويد: «اين نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!»
And his companions shall say: This is what is ready with me.
أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ 24
(خداوند فرمان مي‌دهد:) هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنيد!
Do cast into hell every ungrateful, rebellious one,
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ 25
آن کسي که به شدت مانع خير و متجاوز و در شک و ترديد است (حتي ديگران را به ترديد مي افکند)؛
Forbidder of good, exceeder of limits, doubter,
الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ 26
همان کسي که معبود ديگري با خدا قرار داده، (آري) او را در عذاب شديد بيفکنيد!
Who sets up another god with Allah, so do cast him into severe chastisement.
قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ 27
و همنشينش (از شياطين) مي‌گويد: «پروردگارا! من او را به طغيان وانداشتم، لکن او خود در گمراهي دور و درازي بود!»
His companion will say: Our Lord! I did not lead him into inordinacy but he himself was in a great error.
قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ 28
(خداوند) مي‌گويد: «نزد من جدال و مخاصمه نکنيد؛ من پيشتر به شما هشدار داده‌ام (و اتمام حجت کرده‌ام)!
He will say: Do not quarrel in My presence, and indeed I gave you the threatening beforehand:
ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ 29
سخن من تغيير ناپذير است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!»
My word shall not be changed, nor am I in the least unjust to the servants.
يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ 30
(به خاطر بياوريد) روزي را که به جهنم مي‌گوييم: «آيا پر شده‌اي؟» و او مي‌گويد: «آيا افزون بر اين هم هست؟!»
On the day that We will say to hell: Are you filled up? And it will say: Are there any more?
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ 31
(در آن روز) بهشت را به پرهيزگاران نزديک مي‌کنند، و فاصله‌اي از آنان ندارد!
And the garden shall be brought near to those who guard (against evil), not far off:
هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ 32
اين چيزي است که به شما وعده داده مي‌شود، و براي کساني است که بسوي خدا بازمي‌گردند و پيمانها و احکام او را حفظ مي‌کنند،
This is what you were promised, (it is) for every one who turns frequently (to Allah), keeps (His limits);
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ 33
آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبي پرانابه در محضر او حاضر شود!
Who fears the Beneficent Allah in secret and comes with a penitent heart:
ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ 34
(به آنان گفته مي‌شود:) بسلامت وارد بهشت شويد، امروز روز جاودانگي است!
Enter it in peace, that is the day of abiding.
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ 35
هر چه بخواهند در آنجا براي آنها هست، و نزد ما نعمتهاي بيشتري است (که به فکر هيچ کس نمي‌رسد)!
They have therein what they wish and with Us is more yet.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ 36
چه بسيار اقوامي را که پيش از آنها هلاک کرديم، اقوامي که از آنان قويتر بودند و شهرها (و کشورها) را گشودند؛ آيا راه فراري (از عذاب الهي) وجود دارد!
And how many a generation did We destroy before them who were mightier in prowess than they, so they went about and about in the lands. Is there a place of refuge?
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ 37
در اين تذکري است براي آن کس که عقل دارد، يا گوش دل فرادهد در حالي که حاضر باشد!
Most surely there is a reminder in this for him who has a heart or he gives ear and is a witness.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ 38
ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز [= شش دوران‌] آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختي به ما نرسيد! (با اين حال چگونه زنده‌کردن مردگان براي ما مشکل است؟!)
And certainly We created the heavens and the earth and what is between them in six periods and there touched Us not any fatigue.
فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ 39
در برابر آنچه آنها مي‌گويند شکيبا باش، و پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور،
Therefore be patient of what they say, and sing the praise of your Lord before the rising of the sun and before the setting.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ 40
و در بخشي از شب او را تسبيح کن، و بعد از سجده‌ها!
And glorify Him in the night and after the prayers.
وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ 41
و گوش فرا ده و منتظر روزي باش که منادي از مکاني نزديک ندا مي‌دهد،
And listen on the day when the crier shall cry from a near place
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ 42
روزي که همگان صيحه رستاخيز را بحق مي‌شنوند؛ آن روز، روز خروج (از قبرها) است!
The day when they shall hear the cry in truth; that is the day of coming forth.
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ 43
ماييم که زنده مي‌کنيم و مي‌ميرانيم، و بازگشت تنها بسوي ماست!
Surely We give life and cause to die, and to Us is the eventual coming;
يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ 44
روزي که زمين به سرعت از روي آنها شکافته مي‌شود و (از قبرها) خارج مي‌گردند؛ و اين جمع کردن براي ما آسان است!
The day on which the earth shall cleave asunder under them, they will make haste; that is a gathering together easy to Us.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ 45
ما به آنچه آنها مي‌گويند آگاهتريم، و تو مأمور به اجبار آنها (به ايمان) نيستي؛ پس بوسيله قرآن، کساني را که از عذاب من مي‌ترسند متذکر ساز (وظيفه تو همين است)!
We know best what they say, and you are not one to compel them; therefore remind him by means of the Quran who fears My threat.

تذهیب
ذاریات
تذهیب

وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً 1
سوگند به بادهايي که (ابرها را) به حرکت درمي‌آورند،
I swear by the wind that scatters far and wide,
فَالْحامِلاتِ وِقْراً 2
سوگند به آن ابرها که بار سنگيني (از باران را) با خود حمل مي‌کنند،
Then those clouds bearing the load (of minute things in space).
فَالْجارِياتِ يُسْراً 3
و سوگند به کشتيهايي که به آساني به حرکت درمي‌آيند،
Then those (ships) that glide easily,
فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً 4
و سوگند به فرشتگاني که کارها را تقسيم مي‌کنند،
Then those (angels who) distribute blessings by Our command;
إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ 5
(آري سوگند به همه اينها) که آنچه به شما وعده شده قطعا راست است؛
What you are threatened with is most surely true,
وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ 6
و بي‌شک (رستاخيز) و جزاي اعمال واقع‌شدني است!
And the judgment must most surely come about.
وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ 7
قسم به آسمان که داراي چين و شکنهاي زيباست،
I swear by the heaven full of ways.
إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ 8
که شما (درباره قيامت) در گفتاري مختلف و گوناگونيد!
Most surely you are at variance with each other in what you say,
يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ 9
(تنها) کسي از ايمان به آن منحرف مي‌شود که از قبول حق سرباز مي‌زند!
He is turned away from it who would be turned away.
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ 10
کشته باد دروغگويان (و مرگ بر آنها)!
Cursed be the liars,
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ 11
همانها که در جهل و غفلت فرو رفته‌اند،
Who are in a gulf (of ignorance) neglectful;
يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ 12
و پيوسته سؤال مي‌کنند: «روز جزا چه موقع است؟!»
They ask: When is the day of judgment?
يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ 13
(آري) همان روزي است که آنها را بر آتش مي‌سوزانند!
(It is) the day on which they shall be tried at the fire.
ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ 14
(و گفته مي‌شود:) بچشيد عذاب خود را، اين همان چيزي است که براي آن شتاب داشتيد!
Taste your persecution! this is what you would hasten on.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ 15
به يقين، پرهيزگاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه‌ها قرار دارند،
Surely those who guard (against evil) shall be in gardens and fountains.
آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ 16
و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده دريافت مي‌دارند، زيرا پيش از آن (در سراي دنيا) از نيکوکاران بودند!
Taking what their Lord gives them; surely they were before that, the doers of good.
كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ 17
آنها کمي از شب را مي‌خوابيدند،
They used to sleep but little in the night.
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ 18
و در سحرگاهان استغفار مي‌کردند،
And in the morning they asked forgiveness.
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ 19
و در اموال آنها حقي براي سائل و محروم بود!
And in their property was a portion due to him who begs and to him who is denied (good).
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ 20
و در زمين آياتي براي جويندگان يقين است،
And in the earth there are signs for those who are sure,
وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ 21
و در وجود خود شما (نيز آياتي است)؛ آيا نمي‌بينيد؟!
And in your own souls (too); will you not then see?
وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ 22
و روزي شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مي‌شود!
And in the heaven is your sustenance and what you are threatened with.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ 23
سوگند به پروردگار آسمان و زمين که اين مطلب حق است همان گونه که شما سخن مي‌گوييد!
And by the Lord of the heavens and the earth! it is most surely the truth, just as you do speak.
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ 24
آيا خبر مهمانهاي بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟
Has there come to you information about the honored guests of Ibrahim?
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ 25
در آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: «سلام بر تو!» او گفت: «سلام بر شما که جمعيتي ناشناخته‌ايد!»
When they entered upon him, they said: Peace. Peace, said he, a strange people.
فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ 26
سپس پنهاني به سوي خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بريان شده‌اي را براي آنها) آورد،
Then he turned aside to his family secretly and brought a fat (roasted) calf,
فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ 27
و نزديک آنها گذارد، (ولي با تعجب ديد دست بسوي غذا نمي‌برند) گفت: «آيا شما غذا نمي‌خوريد؟!»
So he brought it near them. He said: What! will you not eat?
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ 28
و از آنها احساس وحشت کرد، گفتند: «نترس (ما رسولان و فرشتگان پروردگار توايم)!» و او را بشارت به تولد پسري دانا دادند.
So he conceived in his mind a fear on account of them. They said: Fear not. And they gave him the good news of a boy possessing knowledge.
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ 29
در اين هنگام همسرش جلو آمد در حالي که (از خوشحالي و تعجب) فرياد مي‌کشيد به صورت خود زد و گفت: «(آيا پسري خواهم آورد در حالي که) پيرزني نازا هستم؟!»
Then his wife came up in great grief, and she struck her face and said: An old barren woman!
قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ 30
گفتند: «پروردگارت چنين گفته است، و او حکيم و داناست!»
They said: Thus says your Lord: Surely He is the Wise, the Knowing.
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ 31
(ابراهيم) گفت: «مأموريت شما چيست اي فرستادگان (خدا)؟»
He said: What is your affair then, O apostles!
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ 32
گفتند: «ما به سوي قوم مجرمي فرستاده شده‌ايم...
They said: Surely we are sent to a guilty people,
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ 33
تا باراني از «سنگ - گل» بر آنها بفرستيم؛
That we may send down upon them stone of clay,
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ 34
سنگهايي که از ناحيه پروردگارت براي اسرافکاران نشان گذاشته شده است!»
Sent forth from your Lord for the extravagant.
فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 35
ما مؤمناني را که در آن شهرها(ي قوم لوط) زندگي مي‌کردند (قبل از نزول عذاب) خارج کرديم،
Then We brought forth such as were therein of the believers.
فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ 36
ولي جز يک خانواده باايمان در تمام آنها نيافتيم!
But We did not find therein save a (single) house of those who submitted (the Muslims).
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ 37
و در آن (شهرهاي بلا ديده) نشانه‌اي روشن براي کساني که از عذاب دردناک مي‌ترسند به جاي گذارديم.
And We left therein a sign for those who fear the painful punishment.
وَ فِي مُوسى إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ 38
و در (زندگي) موسي نيز (نشانه و درس عبرتي بود) هنگامي که او را با دليلي آشکار به سوي فرعون فرستاديم؛
And in Musa: When We sent him to Firon with clear authority.
فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ 39
اما او با تمام وجودش از وي روي برتافت و گفت: «اين مرد يا ساحر است يا ديوانه!»
But he turned away with his forces and said: A magician or a mad man.
فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ 40
از اين رو ما او و لشکريانش را گرفتيم و به دريا افکنديم در حالي که در خور سرزنش بود!
So We seized him and his hosts and hurled them into the sea and he was blamable.
وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ 41
و (همچنين) در سرگذشت «عاد» (آيتي است) در آن هنگام که تندبادي بي‌باران بر آنها فرستاديم،
And in Ad: When We sent upon them the destructive wind.
ما تَذَرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ 42
که بر هيچ چيز نمي‌گذشت مگر اينکه آن را همچون استخوانهاي پوسيده مي‌ساخت.
It did not leave aught on which it blew, but it made it like ashes.
وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ 43
و نيز در سرگذشت قوم «ثمود» عبرتي است در آن هنگام که به آنان گفته شد: «مدتي کوتاه بهره‌مند باشيد (و سپس منتظر عذاب)!»
And in Samood: When it was said to them: Enjoy yourselves for a while.
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ 44
آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت در حالي که (خيره خيره) نگاه مي‌کردند (بي‌آنکه قدرت دفاع داشته باشند)!
But they revolted against the commandment of their Lord, so the rumbling overtook them while they saw.
فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ 45
چنان بر زمين افتادند که توان برخاستن نداشتند و نتوانستند از کسي ياري طلبند!
So they were not able to rise up, nor could they defend themselves-
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ 46
همچنين قوم نوح را پيش از آنها هلاک کرديم، چرا که قوم فاسقي بودند!
And the people of Nuh before, surely they were a transgressing people.
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ 47
و ما آسمان را با قدرت بنا کرديم، و همواره آن را وسعت مي‌بخشيم!
And the heaven, We raised it high with power, and most surely We are the makers of things ample.
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ 48
و زمين را گسترديم، و چه خوب گستراننده‌اي هستيم!
And the earth, We have made it a wide extent; how well have We then spread (it) out.
وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 49
و از هر چيز دو جفت آفريديم، شايد متذکر شويد!
And of everything We have created pairs that you may be mindful.
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ 50
پس به سوي خدا بگريزيد، که من از سوي او براي شما بيم‌دهنده‌اي آشکارم!
Therefore fly to Allah, surely I am a plain warner to you from Him.
وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ 51
و با خدا معبود ديگري قرار ندهيد، که من براي شما از سوي او بيم‌دهنده‌اي آشکارم!
And do not set up with Allah another god: surely I am a plain warner to you from Him.
كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ 52
اين گونه است که هيچ پيامبري قبل از اينها بسوي قومي فرستاده نشد مگر اينکه گفتند: «او ساحر است يا ديوانه!»
Thus there did not come to those before them an apostle but they said: A magician or a mad man.
أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ 53
آيا يکديگر را به آن سفارش مي‌کردند (که همه چنين تهمتي بزنند)؟! نه، بلکه آنها قومي طغيانگرند.
Have they charged each other with this? Nay! they are an inordinate people.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ 54
حال که چنين است از آنها روي بگردان که هرگز در خور ملامت نخواهي بود؛
Then turn your back upon them for you are not to blame;
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ 55
و پيوسته تذکر ده، زيرا تذکر مؤمنان را سود مي‌بخشد.
And continue to remind, for surely the reminder profits the believers.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ 56
من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند (و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند)!
And I have not created the jinn and the men except that they should serve Me.
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ 57
هرگز از آنها روزي نمي‌خواهم، و نمي‌خواهم مرا اطعام کنند!
I do not desire from them any sustenance and I do not desire that they should feed Me.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ 58
خداوند روزي‌دهنده و صاحب قوت و قدرت است!
Surely Allah is the Bestower of sustenance, the Lord of Power, the Strong.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ 59
و براي کساني که ستم کردند، سهم بزرگي از عذاب است همانند سهم يارانشان (از اقوام ستمگر پيشين)؛ بنابر اين عجله نکنند!
So surely those who are unjust shall have a portion like the portion of their companions, therefore let them not ask Me to hasten on.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ 60
پس واي بر کساني که کافر شدند از روزي که به آنها وعده داده مي‌شود!
Therefore woe to those who disbelieve because of their day which they are threatened with.

تذهیب
طور
تذهیب

وَ الطُّورِ 1
سوگند به کوه طور،
I swear by the Mountain,
وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ 2
و کتابي که نوشته شده،
And the Book written
فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ 3
در صفحه‌اي گسترده،
In an outstretched fine parchment,
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ 4
و سوگند به «بيت المعمور»،
And the House (Kaaba) that is visited,
وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ 5
و سقف برافراشته،
And the elevated canopy
وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ 6
و درياي مملو و برافروخته،
And the swollen sea
إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ 7
که عذاب پروردگارت واقع مي‌شود،
Most surely the punishment of your Lord will come to pass;
ما لَهُ مِنْ دافِعٍ 8
و چيزي از آن مانع نخواهد بود!
There shall be none to avert it;
يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً 9
(اين عذاب الهي) در آن روزي است که آسمان به شدت به حرکت درمي‌آيد،
On the day when the heaven shall move from side to side
وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً 10
و کوه‌ها از جا کنده و متحرک مي‌شوند!
And the mountains shall pass away passing away (altogether).
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 11
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان،
So woe on that day to those who reject (the truth),
الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ 12
همانها که در سخنان باطل به بازي مشغولند!
Those who sport entering into vain discourses.
يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا 13
در آن روز که آنها را بزور به سوي آتش دوزخ مي‌رانند!
The day on which they shall be driven away to the fire of hell with violence.
هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ 14
(به آنها مي‌گويند:) اين همان آتشي است که آن را انکار مي‌کرديد.
This is the fire which you used to give the lie to.
أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ 15
آيا اين سحر است يا شما نمي‌بينيد؟!
Is it magic then or do you not see?
اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 16
در آن وارد شويد و بسوزيد؛ مي‌خواهيد صبر کنيد يا نکنيد، براي شما يکسان است؛ چرا که تنها به اعمالتان جزا داده مي‌شويد!
Enter into it, then bear (it) patiently, or do not bear (it) patiently, it is the same to you; you shall be requited only (for) what you did.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ 17
ولي پرهيزگاران در ميان باغهاي بهشت و نعمتهاي فراوان جاي دارند،
Surely those who guard (against evil) shall be in gardens and bliss
فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ 18
و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند!
Rejoicing because of what their Lord gave them, and their Lord saved them from the punishment of the burning fire.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 19
(به آنها گفته مي‌شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا؛ اينها در برابر اعمالي است که انجام مي‌داديد!
Eat and drink pleasantly for what you did,
مُتَّكِئِينَ عَلى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ 20
اين در حالي که بر تختهاي صف‌کشيده در کنار هم تکيه مي‌زنند، و «حور العين» را به همسري آنها درمي‌آوريم!
Reclining on thrones set in lines, and We will unite them to large-eyed beautiful ones.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ 21
کساني که ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروي از آنان ايمان اختيار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مي‌کنيم؛ و از (پاداش) عملشان چيزي نمي‌کاهيم؛ و هر کس در گرو اعمال خويش است!
And (as for) those who believe and their offspring follow them in faith, We will unite with them their offspring and We will not diminish to them aught of their work; every man is responsible for what he shall have wrought.
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ 22
و همواره از انواع ميوه‌ها و گوشتها -از هر نوع که بخواهند- در اختيارشان مي‌گذاريم!
And We will aid them with fruit and flesh such as they desire.
يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ 23
آنها در بهشت جامهاي پر از شراب طهور را که نه بيهوده‌گويي در آن است و نه گناه، از يکديگر مي‌گيرند!
They shall pass therein from one to another a cup wherein there shall be nothing vain nor any sin.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ 24
و پيوسته بر گردشان نوجواناني براي (خدمت) آنان گردش مي‌کنند که همچون مرواريدهاي درون صدفند!
And round them shall go boys of theirs as if they were hidden pearls.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ 25
در اين هنگام رو به يکديگر کرده (از گذشته) سؤال مي‌نمايند؛
And some of them shall advance towards others questioning each other.
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ 26
مي‌گويند: «ما در ميان خانواده خود ترسان بوديم (مبادا گناهان آنها دامن ما را بگيرد)!
Saying: Surely we feared before on account of our families:
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ 27
اما خداوند بر ما منت نهاد و از عذاب‌کشنده ما را حفظ کرد!
But Allah has been gracious to us and He has saved us from the punishment of the hot wind:
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ 28
ما از پيش او را مي‌خوانديم (و مي‌پرستيديم)، که اوست نيکوکار و مهربان!»
Surely we called upon Him before: Surely He is the Benign, the Merciful.
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ 29
پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نيستي!
Therefore continue to remind, for by the grace of your Lord, you are not a soothsayer, or a madman.
أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ 30
بلکه آنها مي‌گويند: «او شاعري است که ما انتظار مرگش را مي‌کشيم!»
Or do they say: A poet, we wait for him the evil accidents of time.
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ 31
بگو: «انتظار بکشيد که من هم با (شما انتظار مي‌کشم شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودي شما را با عذاب الهي)!»
Say: Wait, for surely I too with you am of those who wait.
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ 32
آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور مي‌دهد، يا قومي طغيانگرند؟
Nay! do their understandings bid them this? Or are they an inordinate people?
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ 33
يا مي‌گويند: «قرآن را به خدا افترا بسته»، ولي آنان ايمان ندارند.
Or do they say: He has forged it. Nay! they do not believe.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ 34
اگر راست مي‌گويند سخني همانند آن بياورند!
Then let them bring an announcement like it if they are truthful.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‏ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ 35
يا آنها بي هيچ آفريده شده‌اند، يا خود خالق خويشند؟!
Or were they created without there being anything, or are they the creators?
أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ 36
آيا آنها آسمانها و زمين را آفريده‌اند؟! بلکه آنها جوياي يقين نيستند!
Or did they create the heavens and the earth? Nay! they have no certainty.
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ 37
آيا خزاين پروردگارت نزد آنهاست؟! يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
Or have they the treasures of your Lord with them? Or have they been set in absolute authority?
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ 38
آيا نردباني دارند (که به آسمان بالا مي‌روند) و بوسيله آن اسرار وحي را مي‌شنوند؟! کسي که از آنها اين ادعا را دارد دليل روشني بياورد!
Or have they the means by which they listen? Then let their listener bring a clear authority.
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ 39
آيا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران (که فرشتگان را دختران خدا مي‌ناميد)؟!
Or has He daughters while you have sons?
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ 40
آيا تو از آنها پاداشي مي‌طلبي که در زير بار گران آن قرار دارند؟!
Or do you ask them for a reward, so that they are overburdened by a debt?
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ 41
آيا اسرار غيب نزد آنهاست و از روي آن مي‌نويسند؟!
Or have they the unseen so that they write (it) down?
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ 42
آيا مي‌خواهند نقشه شيطاني براي تو بکشند؟! ولي بدانند خود کافران در دام اين نقشه‌ها گرفتار مي‌شوند!
Or do they desire a war? But those who disbelieve shall be the vanquished ones in war.
أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ 43
يا معبودي غير خداوند دارند (که قول ياري به آنها داده)؟! منزه است خدا از آنچه همتاي او قرارمي‌دهند!
Or have they a god other than Allah? Glory be to Allah from what they set up (with Him).
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ 44
آنها (چنان لجوجند که) اگر ببينند قطعه سنگي از آسمان (براي عذابشان) سقوط مي‌کند مي‌گويند: «اين ابر متراکمي است!»
And if they should see a portion of the heaven coming down, they would say: Piled up clouds.
فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ 45
حال که چنين است آنها را رها کن تا روز مرگ خود را ملاقات کنند؛
Leave them then till they meet that day of theirs wherein they shall be made to swoon (with terror):
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ 46
روزي که نقشه‌هاي آنان سودي به حالشان نخواهد داشت و (از هيچ سو) ياري نمي‌شوند!
The day on which their struggle shall not avail them aught, nor shall they be helped.
وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ 47
و براي ستمگران عذابي قبل از آن است (در همين جهان)؛ ولي بيشترشان نمي‌دانند!
And surely those who are unjust shall have a punishment besides that (in the world), but most of them do not know.
وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ 48
در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو در حفاظت کامل ما قرار داري! و هنگامي که برمي‌خيزي پروردگارت را تسبيح و حمد گوي!
And wait patiently for the judgment of your Lord, for surely you are before Our eyes, and sing the praise of your Lord when you rise;
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ 49
(همچنين) به هنگام شب او را تسبيح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان (و طلوع صبح)!
And in the night, give Him glory too, and at the setting of the stars.

تذهیب
نجم
تذهیب

وَ النَّجْمِ إِذا هَوى 1
سوگند به ستاره هنگامي که افول مي‌کند،
I swear by the star when it goes down.
ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى 2
که هرگز دوست شما [= محمد «ص»] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است،
Your companion does not err, nor does he go astray;
وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى 3
و هرگز از روي هواي نفس سخن نمي‌گويد!
Nor does he speak out of desire.
إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى 4
آنچه مي‌گويد چيزي جز وحي که بر او نازل شده نيست!
It is naught but revelation that is revealed,
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى 5
آن کس که قدرت عظيمي دارد [= جبرئيل امين‌] او را تعليم داده است؛
The Lord of Mighty Power has taught him,
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى 6
همان کس که توانايي فوق العاده دارد؛ او سلطه يافت...
The Lord of Strength; so he attained completion,
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى 7
در حالي که در افق اعلي قرار داشت!
And he is in the highest part of the horizon.
ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى 8
سپس نزديکتر و نزديکتر شد...
Then he drew near, then he bowed
فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى 9
تا آنکه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو کمان يا کمتر بود؛
So he was the measure of two bows or closer still.
فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى 10
در اينجا خداوند آنچه را وحي کردني بود به بنده‌اش وحي نمود.
And He revealed to His servant what He revealed.
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى 11
قلب (پاک او) در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت.
The heart was not untrue in (making him see) what he saw.
أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى 12
آيا با او درباره آنچه (با چشم خود) ديده مجادله مي‌کنيد؟!
What! do you then dispute with him as to what he saw?
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى 13
و بار ديگر نيز او را مشاهده کرد،
And certainly he saw him in another descent,
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى 14
نزد «سدرة المنتهي»،
At the farthest lote-tree;
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى 15
که «جنت المأوي» در آنجاست!
Near which is the garden, the place to be resorted to.
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى 16
در آن هنگام که چيزي [= نور خيره‌کننده‌اي‌] سدرة المنتهي را پوشانده بود،
When that which covers covered the lote-tree;
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى 17
چشم او هرگز منحرف نشد و طغيان نکرد (آنچه ديد واقعيت بود)!
The eye did not turn aside, nor did it exceed the limit.
لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى 18
او پاره‌اي از آيات و نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد!
Certainly he saw of the greatest signs of his Lord.
أَ فَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّى 19
به من خبر دهيد آيا بتهاي «لات» و «عزي»...
Have you then considered the Lat and the Uzza,
وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى 20
و «منات» که سومين آنهاست (دختران خدا هستند)؟!
And Manat, the third, the last?
أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى 21
آيا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالي که بزعم شما دختران کم ارزش‌ترند!)
What! for you the males and for Him the females!
تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى 22
در اين صورت اين تقسيمي ناعادلانه است!
This indeed is an unjust division!
إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى 23
اينها فقط نامهايي است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشته‌ايد (نامهايي بي‌محتوا و اسمهايي بي مسما)، و هرگز خداوند دليل و حجتي بر آن نازل نکرده؛ آنان فقط از گمانهاي بي‌اساس و هواي نفس پيروي مي‌کنند در حالي که هدايت از سوي پروردگارشان براي آنها آمده است!
They are naught but names which you have named, you and your fathers; Allah has not sent for them any authority. They follow naught but conjecture and the low desires which (their) souls incline to; and certainly the guidance has come to them from their Lord.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى 24
يا آنچه انسان تمنا دارد به آن مي‌رسد؟!
Or shall man have what he wishes?
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى 25
در حالي که آخرت و دنيا از آن خداست!
Nay! for Allah is the hereafter and the former (life).
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى 26
و چه بسيار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودي نمي‌بخشد مگر پس از آنکه خدا براي هر کس بخواهد و راضي باشد اجازه (شفاعت) دهد!
And how many an angel is there in the heavens whose intercession does not avail at all except after Allah has given permission to whom He pleases and chooses.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى 27
کساني که به آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاري مي‌کنند!
Most surely they who do not believe in the hereafter name the angels with female names.
وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً 28
آنها هرگز به اين سخن دانشي ندارند، تنها از گمان بي‌پايه پيروي مي‌کنند با اينکه «گمان» هرگز انسان را از حق بي‌نياز نمي‌کند!
And they have no knowledge of it; they do not follow anything but conjecture, and surely conjecture does not avail against the truth at all.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا 29
حال که چنين است از کسي که از ياد ما روي مي‌گرداند و جز زندگي مادي دنيا را نمي‌طلبد، اعراض کن!
Therefore turn aside from him who turns his back upon Our reminder and does not desire anything but this world's life.
ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى 30
اين آخرين حد آگاهي آنهاست؛ پروردگار تو کساني را که از راه او گمراه شده‌اند بهتر مي‌شناسد، و (همچنين) هدايت‌يافتگان را از همه بهتر مي‌شناسد!
That is their goal of knowledge; surely your Lord knows best him who goes astray from His path and He knows best him who follows the right direction.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى 31
و براي خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا بدکاران را به کيفر کارهاي بدشان برساند و نيکوکاران را در برابر اعمال نيکشان پاداش دهد!
And Allah's is what is in the heavens and what is in the earth, that He may reward those who do evil according to what they do, and (that) He may reward those who do good with goodness.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى 32
همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوري مي‌کنند، جز گناهان صغيره (که گاه آلوده آن مي‌شوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است؛ او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمين آفريد و در آن موقع که بصورت جنينهايي در شکم مادرانتان بوديد؛ پس خودستايي نکنيد، او پرهيزگاران را بهتر مي‌شناسد!
Those who keep aloof from the great sins and the indecencies but the passing idea; surely your Lord is liberal in forgiving. He knows you best when He brings you forth from the earth and when you are embryos in the wombs of your mothers; therefore do not attribute purity to your souls; He knows him best who guards (against evil).
أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى 33
آيا ديدي آن کس را که (از اسلام -يا انفاق-) روي گردان شد؟!
Have you then seen him who turns his back?
وَ أَعْطى قَلِيلاً وَ أَكْدى 34
و کمي عطا کرد، و از بيشتر امساک نمود!
And gives a little and (then) withholds.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى 35
آيا نزد او علم غيب است و مي‌بيند (که ديگران مي‌توانند گناهان او را بر دوش گيرند)؟!
Has he the knowledge of the unseen so that he can see?
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى 36
يا از آنچه در کتب موسي نازل گرديده با خبر نشده است؟!
Or, has he not been informed of what is in the scriptures of Musa?
وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى 37
و در کتب ابراهيم، همان کسي که وظيفه خود را بطور کامل ادا کرد،
And (of) Ibrahim who fulfilled (the commandments):
أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى 38
که هيچ کس بار گناه ديگري را بر دوش نمي‌گيرد،
That no bearer of burden shall bear the burden of another-
وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى 39
و اينکه براي انسان بهره‌اي جز سعي و کوشش او نيست،
And that man shall have nothing but what he strives for-
وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى 40
و اينکه تلاش او بزودي ديده مي‌شود،
And that his striving shall soon be seen-
ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى 41
سپس به او جزاي کافي داده خواهد شد!
Then shall he be rewarded for it with the fullest reward-
وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى 42
(و آيا از کتب پيشين انبيا به او نرسيده است) که همه امور به پروردگارت منتهي مي‌گردد؟!
And that to your Lord is the goal-
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى 43
و اينکه اوست که خنداند و گرياند،
And that He it is Who makes (men) laugh and makes (them) weep;
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا 44
و اوست که ميراند و زنده کرد،
And that He it is Who causes death and gives life-
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى 45
و اوست که دو زوج نر و ماده را آفريد...
And that He created pairs, the male and the female
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى 46
از نطفه‌اي هنگامي که خارج مي‌شود (و در رحم مي‌ريزد)،
From the small seed when it is adapted
وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى 47
و اينکه بر خداست ايجاد عالم ديگر (تا عدالت اجرا گردد)،
And that on Him is the bringing forth a second time;
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى 48
و اينکه اوست که بي‌نياز کرد و سرمايه باقي بخشيد،
And that He it is Who enriches and gives to hold;
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى 49
و اينکه اوست پروردگار ستاره «شعرا»!
And that He is the Lord of the Sirius;
وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُولى 50
(و آيا به انسان نرسيده است که در کتب انبياي پيشين آمده) که خداوند قوم «عاد نخستين» را هلاک کرد؟!
And that He did destroy the Ad of old
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقى 51
و همچنين قوم «ثمود» را، و کسي از آنان را باقي نگذارد!
And Samood, so He spared not
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى 52
و نيز قوم نوح را پيش از آنها، چرا که آنان از همه ظالمتر و طغيانگرتر بودند!
And the people of Nuh before; surely they were most unjust and inordinate;
وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى 53
و نيز شهرهاي زير و رو شده (قوم لوط) را فرو کوبيد،
And the overthrown cities did He overthrow,
فَغَشَّاها ما غَشَّى 54
سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
So there covered them that which covered.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى 55
(بگو:) در کدام يک از نعمتهاي پروردگارت ترديد داري؟!
Which of your Lord's benefits will you then dispute about?
هذا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى 56
اين (پيامبر) بيم‌دهنده‌اي از بيم‌دهندگان پيشين است!
This is a warner of the warners of old.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ 57
آنچه بايد نزديک شود، نزديک شده است (و قيامت فرامي‌رسد)،
The near event draws nigh.
لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ 58
و هيچ کس جز خدا نمي‌تواند سختيهاي آن را برطرف سازد!
There shall be none besides Allah to remove it.
أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ 59
آيا از اين سخن تعجب مي‌کنيد،
Do you then wonder at this announcement?
وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ 60
و مي‌خنديد و نمي‌گرييد،
And will you laugh and not weep?
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ 61
و پيوسته در غفلت و هوسراني به سر مي‌بريد؟!
While you are indulging in varieties.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا 62
حال که چنين است همه براي خدا سجده کنيد و او را بپرستيد!
So make obeisance to Allah and serve (Him).

تذهیب
قمر
تذهیب

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ 1
قيامت نزديک شد و ماه از هم شکافت!
The hour drew nigh and the moon did rend asunder.
وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ 2
و هرگاه نشانه و معجزه‌اي را ببينند روي گردانده، مي‌گويند: «اين سحري مستمر است»!
And if they see a miracle they turn aside and say: Transient magic.
وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ 3
آنها (آيات خدا را) تکذيب کردند و از هواي نفسشان پيروي نمودند؛ و هر امري قرارگاهي دارد!
And they call (it) a lie, and follow their low desires; and every affair has its appointed term.
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ 4
به اندازه کافي براي بازداشتن از بديها اخبار (انبيا و امتهاي پيشين) به آنان رسيده است!
And certainly some narratives have come to them wherein is prevention--
حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ 5
اين آيات، حکمت بالغه الهي است؛ اما انذارها (براي افراد لجوج) فايده نمي‌دهد!
Consummate wisdom-- but warnings do not avail;
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْ‏ءٍ نُكُرٍ 6
بنابر اين از آنها روي بگردان، و روزي را به ياد آور که دعوت کننده الهي مردم را به امر وحشتناکي دعوت مي‌کند (دعوت به حساب اعمال)!
So turn (your) back on them (for) the day when the inviter shall invite them to a hard task,
خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ 7
آنان در حالي که چشمهايشان از شدت وحشت به زير افتاده، همچون ملخهاي پراکنده از قبرها خارج مي‌شوند،
Their eyes cast down, going forth from their graves as if they were scattered locusts,
مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ 8
در حالي که (بر اثر وحشت و اضطراب) بسوي اين دعوت کننده گردن مي‌کشند؛ کافران مي‌گويند: «امروز روز سخت و دردناکي است!»
Hastening to the inviter. The unbelievers shall say: This is a hard day.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ 9
پيش از آنها قوم نوح تکذيب کردند، (آري) بنده ما (نوح) را تکذيب کرده و گفتند: «او ديوانه است!» و (با انواع آزارها از ادامه رسالتش) بازداشته شد.
Before them the people of Nuh rejected, so they rejected Our servant and called (him) mad, and he was driven away.
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ 10
او به درگاه پروردگار عرضه داشت: «من مغلوب (اين قوم طغيانگر) شده‌ام، انتقام مرا از آنها بگير!»
Therefore he called upon his Lord: I am overcome, come Thou then to help.
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ 11
در اين هنگام درهاي آسمان را با آبي فراوان و پي‌درپي گشوديم؛
So We opened the gates of the cloud with water pouring
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ 12
و زمين را شکافتيم و چشمه‌هاي زيادي بيرون فرستاديم؛ و اين دو آب به اندازه مقدر با هم درآميختند (و درياي وحشتناکي شد)!
And We made water to flow forth in the land in springs, so the water gathered together according to a measure already ordained.
وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ 13
و او را بر مرکبي از الواح و ميخهايي ساخته شده سوار کرديم؛
And We bore him on that which was made of planks and nails
تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ 14
مرکبي که زير نظر ما حرکت مي‌کرد! اين کيفري بود براي کساني که (به او) کافر شده بودند!
Sailing, before Our eyes, a reward for him who was denied.
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 15
ما اين ماجرا را بعنوان نشانه‌اي در ميان امتها باقي گذارديم؛ آيا کسي هست که پند گيرد؟!
And certainly We left it as a sign, but is there anyone who
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ 16
(اکنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود!
How (great) was then My punishment and My warning!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 17
ما قرآن را براي تذکر آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود؟!
And certainly We have made the Quran easy for remembrance, but is there anyone who will mind?
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ 18
قوم عاد (نيز پيامبر خود را) تکذيب کردند؛ پس (ببينيد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود!
Ad treated (the truth) as a lie, so how (great) was My punishment and My warning!
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ 19
ما تندباد وحشتناک و سردي را در يک روز شوم مستمر بر آنان فرستاديم...
Surely We sent on them a tornado in a day of bitter ill-luck
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ 20
که مردم را همچون تنه‌هاي نخل ريشه‌کن شده از جا برمي‌کند!
Tearing men away as if they were the trunks of palm-trees torn up.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ 21
پس (ببينيد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود!
How (great) was then My punishment and My warning!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 22
ما قرآن را براي تذکر آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود!
And certainly We have made the Quran easy for remembrance, but is there anyone who will mind?
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ 23
طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را تکذيب کردند،
Samood rejected the warning.
فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ 24
و گفتند: «آيا ما از بشري از جنس خود پيروي کنيم؟! اگر چنين کنيم در گمراهي و جنون خواهيم بود!
So they said: What! a single mortal from among us! Shall we follow him? Most surely we shall in that case be in sure error and distress:
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ 25
آيا از ميان ما تنها بر او وحي نازل شده؟! نه، او آدم بسيار دروغگوي هوسبازي است!
Has the reminder been made to light upon him from among us? Nay! he is an insolent liar!
سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ 26
ولي فردا مي‌فهمند چه کسي دروغگوي هوسباز است!
Tomorrow shall they know who is the liar, the insolent one.
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ 27
ما «ناقه» را براي آزمايش آنها مي‌فرستيم؛ در انتظار پايان کار آنان باش و صبر کن!
Surely We are going to send the she-camel as a trial for them; therefore watch them and have patience.
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ 28
و به آنها خبر ده که آب (قريه) بايد در ميانشان تقسيم شود، (يک روز سهم ناقه، و يک روز براي آنها) و هر يک در نوبت خود بايد حاضر شوند!
And inform them that the water is shared between them; every share of the water shall be regulated.
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ 29
آنها يکي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين کار آمد و (ناقه را)پي کرد!
But they called their companion, so he took (the sword) and slew (her).
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ 30
پس (بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود!
How (great) was then My punishment and My warning!
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ 31
ما فقط يک صيحه [= صاعقه عظيم‌] بر آنها فرستاديم و بدنبال آن همگي بصورت گياه خشکي درآمدند که صاحب چهارپايان (در آغل) جمع‌آوري مي‌کند!
Surely We sent upon them a single cry, so they were like the dry fragments of trees which the maker of an enclosure collects.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 32
ما قرآن را براي يادآوري آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود؟!
And certainly We have made the Quran easy for remembrance, but is there anyone who will mind?
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ 33
قوم لوط انذارها(ي پي‌درپي پيامبرشان) را تکذيب کردند؛
The people of Lut treated the warning. as a lie.
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ 34
ما بر آنها تندبادي که ريگها را به حرکت درمي‌آورد فرستاديم (و همه را هلاک کرديم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان داديم!
Surely We sent upon them a stonestorm, except Lut's followers; We saved them a little before daybreak,
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ 35
اين نعمتي بود از ناحيه ما؛ اين گونه هر کسي را که شکر کند پاداش مي‌دهيم!
A favor from Us; thus do We reward him who gives thanks.
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ 36
او آنها را از مجازات ما بيم داد، ولي بر آنها اصرار بر مجادله و القاي شک داشتند!
And certainly he warned them of Our violent seizure, but they obstinately disputed the warning.
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ 37
آنها از لوط خواستند ميهمانانش را در اختيارشان بگذارد؛ ولي ما چشمانشان را نابينا و محو کرديم (و گفتيم:) بچشيد عذاب و انذارهاي مرا!
And certainly they endeavored to turn him from his guests, but We blinded their eyes; so taste My chastisement and My warning.
وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ 38
سرانجام صبحگاهان و در اول روز عذابي پايدار و ثابت به سراغشان آمد!
And certainly a lasting chastisement overtook them in the morning.
فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ 39
(و گفتيم:) پس بچشيد عذاب و انذارهاي مرا!
So taste My chastisement and My warning.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 40
ما قرآن را براي يادآوري آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود؟!
And certainly We have made the Quran easy for remembrance, but is there anyone who will mind?
وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ 41
و (همچنين) انذارها و هشدارها (يکي پس از ديگري) به سراغ آل فرعون آمد،
And certainly the warning came to Firon's people.
كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ 42
اما آنها همه آيات ما را تکذيب کردند، و ما آنها را گرفتيم و مجازات کرديم، گرفتن شخصي قدرتمند و توانا!
They rejected all Our communications, so We overtook them after the manner of a Mighty, Powerful One.
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ 43
آيا کفار شما بهتر از آنانند يا براي شما امان‌نامه‌اي در کتب آسماني نازل شده است؟!
Are the unbelievers of yours better than these, or is there an exemption for you in the scriptures?
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ 44
يا مي‌گويند: «ما جماعتي متحد و نيرومند و پيروزيم»؟!
Or do they say: We are a host allied together to help each other?
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ 45
(ولي بدانند) که بزودي جمعشان شکست مي‌خورد و پا به فرارمي‌گذارند!
Soon shall the hosts be routed, and they shall turn (their) backs.
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ 46
(علاوه بر اين) رستاخيز موعد آنهاست، و مجازات قيامت هولناکتر و تلختر است!
Nay, the hour is their promised time, and the hour shall be most grievous and bitter.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ 47
مجرمان در گمراهي و شعله‌هاي آتشند،
Surely the guilty are in error and distress.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ 48
در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشيده مي‌شوند (و به آنها گفته مي‌شود:) بچشيد آتش دوزخ را!
On the day when they shall be dragged upon their faces into the fire; taste the touch of hell.
إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ 49
البته ما هر چيز را به اندازه آفريديم!
Surely We have created everything according to a measure.
وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ 50
و فرمان ما يک امر بيش نيست، همچون يک چشم بر هم زدن!
And Our command is but one, as the twinkling of an eye.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 51
ما کساني را که در گذشته شبيه شما بودند هلاک کرديم؛ آيا کسي هست که پند گيرد؟!
And certainly We have already destroyed the likes of you, but is there anyone who will mind?
وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ 52
و هر کاري را انجام دادند در نامه‌هاي اعمالشان ثبت است،
And everything they have done is in the writings.
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ 53
و هر کار کوچک و بزرگي نوشته شده است.
And everything small and great is written down.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ 54
يقينا پرهيزگاران در باغها و نهرهاي بهشتي جاي دارند،
Surely those who guard (against evil) shall be in gardens and rivers,
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ 55
در جايگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!
In the seat of honor with a most Powerful King.

تذهیب
الرحمن
تذهیب

الرَّحْمنُ 1
خداوند رحمان،
The Beneficent Allah,
عَلَّمَ الْقُرْآنَ 2
قرآن را تعليم فرمود،
Taught the Quran.
خَلَقَ الْإِنْسانَ 3
انسان را آفريد،
He created man,
عَلَّمَهُ الْبَيانَ 4
و به او «بيان» را آموخت.
Taught him the mode of expression.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ 5
خورشيد و ماه با حساب منظمي مي‌گردند،
The sun and the moon follow a reckoning.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ 6
و گياه و درخت براي او سجده مي‌کنند!
And the herbs and the trees do prostrate (to Him).
وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ 7
و آسمان را برافراشت، و ميزان و قانون (در آن) گذاشت،
And the heaven, He raised it high, and He made the balance
أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ 8
تا در ميزان طغيان نکنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد)،
That you may not be inordinate in respect of the measure.
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ 9
و وزن را بر اساس عدل برپا داريد و ميزان را کم نگذاريد!
And keep up the balance with equity and do not make the measure deficient.
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ 10
زمين را براي خلايق آفريد،
And the earth, He has set it for living creatures;
فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ 11
که در آن ميوه‌ها و نخلهاي پرشکوفه است،
Therein is fruit and palms having sheathed clusters,
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ 12
و دانه‌هايي که همراه با ساقه و برگي است که بصورت کاه درمي‌آيد، و گياهان خوشبو!
And the grain with (its) husk and fragrance.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 13
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي‌کنيد (شما اي گروه جن و انس)؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ 14
انسان را از گل خشکيده‌اي همچون سفال آفريد،
He created man from dry clay like earthen vessels,
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ 15
و جن را از شعله‌هاي مختلط و متحرک آتش خلق کرد!
And He created the jinn of a flame of fire.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 16
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ 17
او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است!
Lord of the East and Lord of the West.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 18
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ 19
دو درياي مختلف (شور و شيرين، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالي که با هم تماس دارند؛
He has made the two seas to flow freely (so that) they meet together:
بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ 20
در ميان آن دو برزخي است که يکي بر ديگري غلبه نمي‌کند (و به هم نمي‌آميزند)!
Between them is a barrier which they cannot pass.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 21
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ 22
از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مي‌شود.
There come forth from them pearls, both large and small.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 23
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ 24
و براي اوست کشتيهاي ساخته شده که در دريا به حرکت درمي‌آيند و همچون کوهي هستند!
And His are the ships reared aloft in the sea like mountains.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 25
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ 26
همه کساني که روي آن [= زمين‌] هستند فاني مي‌شوند،
Everyone on it must pass away.
وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ 27
و تنها ذات ذوالجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‌ماند!
And there will endure for ever the person of your Lord, the Lord of glory and honor.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 28
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ 29
تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند از او تقاضا مي‌کنند، و او هر روز در شأن و کاري است!
All those who are in the heavens and the earth ask of Him; every moment He is in a state (of glory).
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 30
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ 31
بزودي به حساب شما مي‌پردازيم اي دو گروه انس و جن!
Soon will We apply Ourselves to you, O you two armies.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 32
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطانٍ 33
اي گروه جن و انس! اگر مي‌توانيد از مرزهاي آسمانها و زمين بگذريد، پس بگذريد، ولي هرگز نمي‌توانيد، مگر با نيرويي (فوق العاده)!
O assembly of the jinn and the men! If you are able to pass through the regions of the heavens and the earth, then pass through; you cannot pass through but with authority.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 34
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ 35
شعله‌هايي از آتش بي‌دود، و دودهايي متراکم بر شما فرستاده مي‌شود؛ و نمي‌توانيد از کسي ياري بطلبيد!
The flames of fire and smoke will be sent on you two, then you will not be able to defend yourselves.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 36
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ 37
در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناکي رخ مي‌دهد که تاب تحمل آن را نخواهيد داشت)!
And when the heaven is rent asunder, and then becomes red like red hide.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 38
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ 39
در آن روز هيچ کس از انس و جن از گناهش سؤال نمي‌شود (و همه چيز روشن است)!
So on that day neither man nor jinni shall be asked about his sin.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 40
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ 41
مجرمان از چهره‌هايشان شناخته مي‌شوند؛ و آنگاه آنها را از موهاي پيش سر، و پاهايشان مي‌گيرند (و به دوزخ مي‌افکنند)!
The guilty shall be recognized by their marks, so they shall be seized by the forelocks and the feet.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 42
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ 43
اين همان دوزخي است که مجرمان آن را انکار مي‌کردند!
This is the hell which the guilty called a lie.
يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ 44
امروز در ميان آن و آب سوزان در رفت و آمدند!
Round about shall they go between it and hot, boiling water.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 45
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ 46
و براي کسي که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتي است!
And for him who fears to stand before his Lord are two gardens.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 47
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
ذَواتا أَفْنانٍ 48
(آن دو باغ بهشتي) داراي انواع نعمتها و درختان پرطراوت است!
Having in them various kinds.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 49
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ 50
در آنها دو چشمه هميشه جاري است!
In both of them are two fountains flowing.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 51
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ 52
در آن دو، از هر ميوه‌اي دو نوع وجود دارد (هر يک از ديگري بهتر)!
In both of them are two pairs of every fruit.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 53
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ 54
اين در حالي است که آنها بر فرشهايي تکيه کرده‌اند با آسترهائي از ديبا و ابريشم، و ميوه‌هاي رسيده آن دو باغ بهشتي در دسترس است!
Reclining on beds, the inner coverings of which are of silk brocade; and the fruits of the two gardens shall be within reach.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 55
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ 56
در آن باغهاي بهشتي زناني هستند که جز به همسران خود عشق نمي‌ورزند؛ و هيچ انس و جن پيش از اينها با آنان تماس نگرفته است.
In them shall be those who restrained their eyes; before them neither man nor jinni shall have touched them.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 57
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ 58
آنها همچون ياقوت و مرجانند!
As though they were rubies and pearls.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 59
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ 60
آيا جزاي نيکي جز نيکي است؟!
Is the reward of goodness aught but goodness?
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 61
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ 62
و پايين تر از آنها، دو باغ بهشتي ديگر است.
And besides these two are two (other) gardens:
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 63
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
مُدْهامَّتانِ 64
هر دو خرم و سرسبزند!
Both inclining to blackness.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 65
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فِيهِما عَيْنانِ نَضَّاخَتانِ 66
در آنها دو چشمه جوشنده است!
In both of them are two springs gushing forth.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 67
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فِيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ 68
در آنها ميوه‌هاي فراوان و درخت خرما و انار است!
In both are fruits and palms and pomegranates.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 69
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ 70
و در آن باغهاي بهشتي زناني نيکو خلق و زيبايند!
In them are goodly things, beautiful ones.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 71
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ 72
حورياني که در خيمه‌هاي بهشتي مستورند!
Pure ones confined to the pavilions.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 73
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ 74
هيچ انس و جن پيش از ايشان با آنها تماس نگرفته (و دوشيزه‌اند)!
Man has not touched them before them nor jinni.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 75
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
مُتَّكِئِينَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ 76
اين در حالي است که بهشتيان بر تختهايي تکيه زده‌اند که با بهترين و زيباترين پارچه‌هاي سبزرنگ پوشانده شده است.
Reclining on green cushions and beautiful carpets.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ 77
پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي‌کنيد؟!
Which then of the bounties of your Lord will you deny?
تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ 78
پربرکت و زوال‌ناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو!
Blessed be the name of your Lord, the Lord of Glory and Honor!

تذهیب
واقعه
تذهیب

إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ 1
هنگامي که واقعه عظيم (قيامت) واقع شود،
When the great event comes to pass,
لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ 2
هيچ کس نمي‌تواند آن را انکار کند!
There is no belying its coming to pass--
خافِضَةٌ رافِعَةٌ 3
(اين واقعه) گروهي را پايين مي‌آورد و گروهي را بالا مي‌برد!
Abasing (one party), exalting (the other),
إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا 4
در آن هنگام که زمين بشدت به لرزه درمي‌آيد،
When the earth shall be shaken with a (severe) shaking,
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا 5
و کوه‌ها در هم کوبيده مي‌شود،
And the mountains shall be made to crumble with (an awful) crumbling,
فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا 6
و بصورت غبار پراکنده درمي‌آيد،
So that they shall be as scattered dust.
وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً 7
و شما سه گروه خواهيد بود!
And you shall be three sorts.
فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ 8
(نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)؛ چه سعادتمندان و خجستگاني!
Then (as to) the companions of the right hand; how happy are the companions of the right hand!
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ 9
گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شوماني!
And (as to) the companions of the left hand; how wretched are the companions of the left hand!
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ 10
و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند،
And the foremost are the foremost,
أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ 11
آنها مقربانند!
These are they who are drawn nigh (to Allah),
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ 12
در باغهاي پرنعمت بهشت (جاي دارند)!
In the gardens of bliss.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ 13
گروه زيادي (از آنها) از امتهاي نخستينند،
A numerous company from among the first,
وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ 14
و اندکي از امت آخرين!
And a few from among the latter.
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ 15
آنها [= مقربان‌] بر تختهايي که صف‌کشيده و به هم پيوسته است قراردارند،
On thrones decorated,
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ 16
در حالي که بر آن تکيه زده و رو به روي يکديگرند!
Reclining on them, facing one another.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ 17
نوجواناني جاودان (در شکوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان مي‌گردند،
Round about them shall go youths never altering in age,
بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ 18
با قدحها و کوزه‌ها و جامهايي از نهرهاي جاري بهشتي (و شراب طهور)!
With goblets and ewers and a cup of pure drink;
لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ 19
اما شرابي که از آن درد سر نمي‌گيرند و نه مست مي‌شوند!
They shall not be affected with headache thereby, nor shall they get exhausted,
وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ 20
و ميوه‌هايي از هر نوع که انتخاب کنند،
And fruits such as they choose,
وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ 21
و گوشت پرنده از هر نوع که مايل باشند!
And the flesh of fowl such as they desire.
وَ حُورٌ عِينٌ 22
و همسراني از حور العين دارند،
And pure, beautiful ones,
كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ 23
همچون مرواريد در صدف پنهان!
The like of the hidden pearls:
جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ 24
اينها پاداشي است در برابر اعمالي که انجام مي‌دادند!
A reward for what they used to do.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً 25
در آن (باغهاي بهشتي) نه لغو و بيهوده‌اي مي‌شنوند نه سخنان گناه آلود؛
They shall not hear therein vain or sinful discourse,
إِلاَّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً 26
تنها چيزي که مي‌شنوند «سلام» است «سلام»!
Except the word peace, peace.
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ 27
و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگاني!
And the companions of the right hand; how happy are the companions of the right hand!
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ 28
آنها در سايه درختان «سدر» بي‌خار قرار دارند،
Amid thornless lote-trees,
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ 29
و در سايه درخت «طلح» پربرگ [= درختي خوشرنگ و خوشبو]،
And banana-trees (with fruits), one above another.
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ 30
و سايه کشيده و گسترده،
And extended shade,
وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ 31
و در کنار آبشارها،
And water flowing constantly,
وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ 32
و ميوه‌هاي فراوان،
And abundant fruit,
لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ 33
که هرگز قطع و ممنوع نمي‌شود،
Neither intercepted nor forbidden,
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ 34
و همسراني بلندمرتبه!
And exalted thrones.
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً 35
ما آنها را آفرينش نويني بخشيديم،
Surely We have made them to grow into a (new) growth,
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً 36
و همه را دوشيزه قرار داديم،
Then We have made them virgins,
عُرُباً أَتْراباً 37
زناني که تنها به همسرشان عشق مي‌ورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند!
Loving, equals in age,
لِأَصْحابِ الْيَمِينِ 38
اينها همه براي اصحاب يمين است،
For the sake of the companions of the right hand.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ 39
که گروهي از امتهاي نخستينند،
A numerous company from among the first,
وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ 40
و گروهي از امتهاي آخرين!
And a numerous company from among the last.
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ 41
و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالي (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مي‌شود)!
And those of the left hand, how wretched are those of the left hand!
فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ 42
آنها در ميان بادهاي کشنده و آب سوزان قرار دارند،
In hot wind and boiling water,
وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ 43
و در سايه دودهاي متراکم و آتشزا!
And the shade of black smoke,
لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ 44
سايه‌اي که نه خنک است و نه آرامبخش!
Neither cool nor honorable.
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ 45
آنها پيش از اين (در عالم دنيا) مست و مغرور نعمت بودند،
Surely they were before that made to live in ease and plenty.
وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ 46
و بر گناهان بزرگ اصرار مي‌ورزيدند،
And they persisted in the great violation.
وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ 47
و مي‌گفتند: «هنگامي که ما مرديم و خاک و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟!
And they used to say: What! when we die and have become dust and bones, shall we then indeed be raised?
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ 48
يا نياکان نخستين ما (برانگيخته مي‌شوند)؟!»
Or our fathers of yore?
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ 49
بگو: «اولين و آخرين،
Say: The first and the last,
لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ 50
همگي در موعد روز معيني گردآوري مي‌شوند،
Shall most surely be gathered together for the appointed hour of a known day.
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ 51
سپس شما اي گمراهان تکذيب‌کننده!
Then shall you, O you who err and call it a lie!
لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ 52
قطعا از درخت زقوم مي‌خوريد،
Most surely eat of a tree of Zaqqoom,
فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ 53
و شکمها را از آن پر مي‌کنيد،
And fill (your) bellies with it;
فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ 54
و روي آن از آب سوزان مي‌نوشيد،
Then drink over it of boiling water;
فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ 55
و همچون شتران مبتلا به بيماري عطش، از آن مي‌آشاميد!
And drink as drinks the thirsty camel.
هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ 56
اين است وسيله پذيرايي از آنها در قيامت!
This is their entertainment on the day of requital.
نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ 57
»ما شما را آفريديم؛ پس چرا (آفرينش مجدد را) تصديق نمي‌کنيد؟!
We have created you, why do you not then assent?
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ 58
آيا از نطفه‌اي که در رحم مي‌ريزيد آگاهيد؟!
Have you considered the seed?
أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ 59
آيا شما آن را (در دوران جنيني) آفرينش (پي در پي) مي‌دهيد يا ما آفريدگاريم؟!
Is it you that create it or are We the creators?
نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ 60
ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم؛ و هرگز کسي بر ما پيشي نمي‌گيرد!
We have ordained death among you and We are not to be overcome,
عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ 61
تا گروهي را به جاي گروه ديگري بياوريم و شما را در جهاني که نمي‌دانيد آفرينش تازه‌اي بخشيم!
In order that We may bring in your place the likes of you and make you grow into what you know not.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ 62
شما عالم نخستين را دانستيد؛ چگونه متذکر نمي‌شويد (که جهاني بعد از آن است)؟!
And certainly you know the first growth, why do you not then mind?
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ 63
آيا هيچ درباره آنچه کشت مي‌کنيد انديشيده‌ايد؟!
Have you considered what you sow?
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 64
آيا شما آن را مي‌رويانيد يا ما مي‌رويانيم؟!
Is it you that cause it to grow, or are We the causers of growth?
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 65
هرگاه بخواهيم آن را مبدل به کاه در هم کوبيده مي‌کنيم که تعجب کنيد!
If We pleased, We should have certainly made it broken down into pieces, then would you begin to lament:
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ 66
(بگونه‌اي که بگوييد:) براستي ما زيان کرده‌ايم،
Surely we are burdened with debt:
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ 67
بلکه ما بکلي محروميم!
Nay! we are deprived.
أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ 68
آيا به آبي که مي‌نوشيد انديشيده‌ايد؟!
Have you considered the water which you drink?
أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ 69
آيا شما آن را از ابر نازل کرده‌ايد يا ما نازل مي‌کنيم؟!
Is it you that send it down from the clouds, or are We the senders?
لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ 70
هرگاه بخواهيم، اين آب گوارا را تلخ و شور قرار مي‌دهيم؛ پس چرا شکر نمي‌کنيد؟!
If We pleased, We would have made it salty; why do you not then give thanks?
أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ 71
آيا درباره آتشي که مي‌افروزيد فکر کرده‌ايد؟!
Have you considered the fire which you strike?
أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ 72
آيا شما درخت آن را آفريده‌ايد يا ما آفريده‌ايم؟!
Is it you that produce the trees for it, or are We the producers?
نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ 73
ما آن را وسيله يادآوري (براي همگان) و وسيله زندگي براي مسافران قرار داده‌ايم!
We have made it a reminder and an advantage for the wayfarers of the desert.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ 74
حال که چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح کن (و او را پاک و منزه بشمار)!
Therefore glorify the name of your Lord, the Great.
فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ 75
سوگند به جايگاه ستارگان (و محل طلوع و غروب آنها)!
But nay! I swear by the falling of stars;
وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ 76
و اين سوگندي است بسيار بزرگ، اگر بدانيد!
And most surely it is a very great oath if you only knew;
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ 77
که آن، قرآن کريمي است،
Most surely it is an honored Quran,
فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ 78
که در کتاب محفوظي جاي دارد،
In a book that is protected
لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ 79
و جز پاکان نمي‌توانند به آن دست زنند [= دست يابند].
None shall touch it save the purified ones.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 80
آن از سوي پروردگار عالميان نازل شده؛
A revelation by the Lord of the worlds.
أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ 81
آيا اين سخن را [= اين قرآن را با اوصافي که گفته شد] سست و کوچک مي‌شمريد،
Do you then hold this announcement in contempt?
وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ 82
و به جاي شکر روزيهايي که به شما داده شده آن را تکذيب مي‌کنيد؟!
And to give (it) the lie you make your means of subsistence.
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ 83
پس چرا هنگامي که جان به گلوگاه مي‌رسد (توانايي بازگرداندن آن را نداريد)؟!
Why is it not then that when it (soul) comes up to the throat,
وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ 84
و شما در اين حال نظاره مي‌کنيد (و کاري از دستتان ساخته نيست)؛
And you at that time look on--
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ 85
و ما از شما به او نزديکتريم ولي نمي‌بينيد!
And We are nearer to it than you, but you do not see--
فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ 86
اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمي‌شويد،
Then why is it not-- if you are not held under authority--
تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 87
پس آن (روح) را بازگردانيد اگر راست مي‌گوييد!
That you send it (not) back-- if you are truthful?
فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ 88
پس اگر او از مقربان باشد،
Then if he is one of those drawn nigh (to Allah),
فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ 89
در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است!
Then happiness and bounty and a garden of bliss.
وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ 90
اما اگر از اصحاب يمين باشد،
And if he is one of those on the right hand,
فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ 91
(به او گفته مي‌شود:) سلام بر تو از سوي دوستانت که از اصحاب يمينند!
Then peace to you from those on the right hand.
وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ 92
اما اگر او از تکذيب‌کنندگان گمراه باشد،
And if he is one of the rejecters, the erring ones,
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ 93
با آب جوشان دوزخ از او پذيرايي مي‌شويد!
He shall have an entertainment of boiling water,
وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ 94
و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است،
And burning in hell.
إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ 95
اين مطلب حق و يقين است!
Most surely this is a certain truth.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ 96
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح کن (و او را منزه بشمار)!
Therefore glorify the name of your Lord, the Great.

تذهیب
حدید
تذهیب

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 1
آنچه در آسمانها و زمين است براي خدا تسبيح مي‌گويند؛ و او عزيز و حکيم است.
Whatever is in the heavens and the earth declares the glory of Allah, and He is the Mighty, the Wise.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 2
مالکيت (و حاکميت) آسمانها و زمين از آن اوست؛ زنده مي‌کند و مي‌ميراند؛ و او بر هر چيز توانا است!
His is the kingdom of the heavens and the earth; He gives life and causes death; and He has power over all things.
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 3
اول و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.
He is the First and the Last and the Ascendant (over all) and the Knower of hidden things, and He is Cognizant of all things.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 4
او کسي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را در زمين فرو مي‌رود مي‌داند، و آنچه را از آن خارج مي‌شود و آنچه از آسمان نازل مي‌گردد و آنچه به آسمان بالا مي‌رود؛ و هر جا باشيد او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست!
He it is who created the heavens and the earth in six periods, and He is firm in power; He knows that which goes deep down into the earth and that which comes forth out of it, and that which comes down from the heaven and that which goes up into it, and He is with you wherever you are; and Allah sees what you do.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ 5
مالکيت آسمانها و زمين از آن اوست؛ و همه کارها به سوي او بازمي‌گردد.
His is the kingdom of the heavens and the earth; and to Allah are (all) affairs returned.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 6
شب را در روز مي‌کند و روز را در شب؛ و او به آنچه در دل سينه‌ها وجود دارد داناست.
He causes the night to enter in upon the day, and causes the day to enter in upon the night, and He is Cognizant of what is in the hearts.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ 7
به خدا و رسولش ايمان بياوريد و از آنچه شما را جانشين و نماينده (خود) در آن قرار داده انفاق کنيد؛ (زيرا) کساني که از شما ايمان بياورند و انفاق کنند، اجر بزرگي دارند!
Believe in Allah and His Apostle, and spend out of what He has made you to be successors of; for those of you who believe and spend shall have a great reward.
وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 8
چرا به خدا ايمان نياوريد در حالي که رسول (او) شما را مي‌خواند که به پروردگارتان ايمان بياوريد، و از شما پيمان گرفته است (پيماني از طريق فطرت و خرد)، اگر آماده ايمان‌آوردنيد.
And what reason have you that you should not believe in Allah? And the Apostle calls on you that you may believe in your Lord, and indeed He has made a covenant with you if you are believers.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ 9
او کسي است که آيات روشني بر بنده‌اش [= محمد] نازل مي‌کند تا شما را از تاريکيها به سوي نور برد؛ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحيم است.
He it is who sends down clear communications upon His servant, that he may bring you forth from utter darkness into light; and most surely Allah is Kind, Merciful to you.
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 10
چرا در راه خدا انفاق نکنيد در حالي که ميراث آسمانها و زمين همه از آن خداست (و کسي چيزي را با خود نمي‌برد)! کساني که قبل از پيروزي انفاق کردند و جنگيدند (با کساني که پس از پيروزي انفاق کردند) يکسان نيستند؛ آنها بلندمقامتر از کساني هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند؛ و خداوند به هر دو وعده نيک داده؛ و خدا به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.
And what reason have you that you should not spend in Allah's way? And Allah's is the inheritance of the heavens and the earth, not alike among you are those who spent before the victory and fought (and those who did not): they are more exalted in rank than those who spent and fought afterwards; and Allah has promised good to all; and Allah is Aware of what you do.
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ 11
کيست که به خدا وام نيکو دهد (و از اموالي که به او ارزاني داشته انفاق کند) تا خداوند آن را براي او چندين برابر کند؟ و براي او پاداش پرارزشي است!
Who is there that will offer to Allah a good gift so He will double it for him, and he shall have an excellent reward.
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 12
(اين پاداش بزرگ) در روزي است که مردان و زنان باايمان را مي‌نگري که نورشان پيش‌رو و در سمت راستشان بسرعت حرکت مي‌کند (و به آنها مي‌گويند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهايي از بهشت که نهرها زير (درختان) آن جاري است؛ جاودانه در آن خواهيد ماند! و اين همان رستگاري بزرگ است!
On that day you will see the faithful men and the faithful women-- their light running before them and on their right hand-- good news for you today: gardens beneath which rivers flow, to abide therein, that is the grand achievement.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ 13
روزي که مردان و زنان منافق به مؤمنان مي‌گويند: «نظري به ما بيفکنيد تا از نور شما پرتوي برگيريم!» به آنها گفته مي‌شود: «به پشت سر خود بازگرديد و کسب نور کنيد!» در اين هنگام ديواري ميان آنها زده مي‌شود که دري دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب!
On the day when the hypocritical men and the hypocritical women will say to those who believe: Wait for us, that we may have light from your light; it shall be said: Turn back and seek a light. Then separation would be brought about between them, with a wall having a door in it; (as for) the inside of it, there shall be mercy in it, and (as for) the outside of it, before it there shall be punishment.
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ 14
آنها را صدا مي‌زنند: «مگر ما با شما نبوديم؟!» مي‌گويند: «آري، ولي شما خود را به هلاکت افکنديد و انتظار (مرگ پيامبر را) کشيديد، و (در همه چيز) شک و ترديد داشتيد، و آرزوهاي دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرا رسيد، و شيطان فريبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فريب داد!
They will cry out to them: Were we not with you? They shall say: Yea! but you caused yourselves to fall into temptation, and you waited and doubted, and vain desires deceived you till the threatened punishment of Allah came, while the archdeceiver deceived you about Allah.
فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 15
پس امروز نه از شما فديه‌اي پذيرفته مي‌شود، و نه از کافران؛ و جايگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مي‌باشد؛ و چه بد جايگاهي است!
So today ransom shall not be accepted from you nor from those who disbelieved; your abode is the fire; it is your friend and evil is the resort.
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ 16
آيا وقت آن نرسيده است که دلهاي مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کساني نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسماني داده شد، سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا کرد؛ و بسياري از آنها گنهکارند!
Has not the time yet come for those who believe that their hearts should be humble for the remembrance of Allah and what has come down of the truth? And that they should not be like those who were given the Book before, but the time became prolonged to them, so their hearts hardened, and most of them are transgressors.
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 17
بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده مي‌کند! ما آيات (خود) را براي شما بيان کرديم، شايد انديشه کنيد!
Know that Allah gives life to the earth after its death; indeed, We have made the communications clear to you that you may understand.
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ 18
مردان و زنان انفاق‌کننده، و آنها که (از اين راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (اين قرض الحسنه) براي آنان مضاعف مي‌شود و پاداش پرارزشي دارند!
Surely (as for) the charitable men and the charitable women and (those who) set apart for Allah a goodly portion, it shall be doubled for them and they shall have a noble reward.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ 19
کساني که به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صديقين و شهدا نزد پروردگارشانند؛ براي آنان است پاداش (اعمال)شان و نور (ايمان)شان؛ و کساني که کافر شدند و آيات ما را تکذيب کردند، آنها دوزخيانند.
And (as for) those who believe in Allah and His apostles, these it is that are the truthful and the faithful ones in the sight of their Lord: they shall have their reward and their light, and (as for) those who disbelieve and reject Our communications, these are the inmates of the hell.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ 20
بدانيد زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي و تجمل پرستي و فخرفروشي در ميان شما و افزون طلبي در اموال و فرزندان است، همانند باراني که محصولش کشاورزان را در شگفتي فرو مي‌برد، سپس خشک مي‌شود بگونه‌اي که آن را زردرنگ مي‌بيني؛ سپس تبديل به کاه مي‌شود! و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاي الهي؛ و (به هر حال) زندگي دنيا چيزي جز متاع فريب نيست!
Know that this world's life is only sport and play and gaiety and boasting among yourselves, and a vying in the multiplication of wealth and children, like the rain, whose causing the vegetation to grow, pleases the husbandmen, then it withers away so that you will see it become yellow, then it becomes dried up and broken down; and in the hereafter is a severe chastisement and (also) forgiveness from Allah and (His) pleasure; and this world's life is naught but means of deception.
سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 21
به پيش تازيد براي رسيدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتي که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمين است و براي کساني که به خدا و رسولانش ايمان آورده‌اند؛ آماده شده است، اين فضل خداوند است که به هر کس بخواهد مي‌دهد؛ و خداوند صاحب فضل عظيم است!
Hasten to forgiveness from your Lord and to a garden the extensiveness of which is as the extensiveness of the heaven and the earth; it is prepared for those who believe in Allah and His apostles; that is the grace of Allah: He gives it to whom He pleases, and Allah is the Lord of mighty grace.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 22
هيچ مصيبتي (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روي نمي‌دهد مگر اينکه همه آنها قبل از آنکه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براي خدا آسان است!
No evil befalls on the earth nor in your own souls, but it is in a book before We bring it into existence; surely that is easy to Allah:
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ 23
اين بخاطر آن است که براي آنچه از دست داده‌ايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد؛ و خداوند هيچ متکبر فخرفروشي را دوست ندارد!
So that you may not grieve for what has escaped you, nor be exultant at what He has given you; and Allah does not love any arrogant boaster:
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ 24
همانها که بخل مي‌ورزند و مردم را به بخل دعوت مي‌کنند؛ و هر کس (از اين فرمان) روي‌گردان شود، (به خود زيان مي‌رساند نه به خدا)، چرا که خداوند بي‌نياز و شايسته ستايش است!
Those who are niggardly and enjoin niggardliness on men; and whoever turns back, then surely Allah is He Who is the Selfsufficient, the Praised.
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ 25
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها کتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کرديم که در آن نيروي شديد و منافعي براي مردم است، تا خداوند بداند چه کسي او و رسولانش را ياري مي‌کند بي‌آنکه او را ببينند؛ خداوند قوي و شکست‌ناپذير است!
Certainly We sent Our apostles with clear arguments, and sent down with them the Book and the balance that men may conduct themselves with equity; and We have made the iron, wherein is great violence and advantages to men, and that Allah may know who helps Him and His apostles in the secret; surely Allah is Strong, Mighty.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ 26
ما نوح و ابراهيم را فرستاديم، و در دودمان آن دو نبوت و کتاب قرار داديم؛ بعضي از آنها هدايت يافته‌اند و بسياري از آنها گنهکارند.
And certainly We sent Nuh and Ibrahim and We gave to their offspring the (gift of) prophecy and the Book; so there are among them those who go aright, and most of them are transgressors.
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ 27
سپس در پي آنان رسولان ديگر خود را فرستاديم، و بعد از آنان عيسي بن مريم را مبعوث کرديم و به او انجيل عطا کرديم، و در دل کساني که از او پيروي کردند رأفت و رحمت قرار داديم؛ و رهبانيتي را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بوديم؛ گرچه هدفشان جلب خشنودي خدا بود، ولي حق آن را رعايت نکردند؛ از اين‌رو ما به کساني از آنها که ايمان آوردند پاداششان را داديم؛ و بسياري از آنها فاسقند!
Then We made Our apostles to follow in their footsteps, and We sent Isa son of Marium afterwards, and We gave him the Injeel, and We put in the hearts of those who followed him kindness and mercy; and (as for) monkery, they innovated it-- We did not prescribe it to them-- only to seek Allah's pleasure, but they did not observe it with its due observance; so We gave to those of them who believed their reward, and most of them are transgressors.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 28
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! تقواي الهي پيشه کنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براي شما نوري قرار دهد که با آن (در ميان مردم و در مسير زندگي خود) راه برويد و گناهان شما را ببخشد؛ و خداوند غفور و رحيم است.
O you who believe! be careful of (your duty to) Allah and believe in His Apostle: He will give you two portions of His mercy, and make for you a light with which you will walk, and forgive you, and Allah is Forgiving, Merciful;
لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلاَّ يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ‏ءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 29
تا اهل کتاب بدانند که قادر بر چيزي از فضل خدا نيستند، و تمام فضل (و رحمت) به دست اوست، به هر کس بخواهد آن را مي‌بخشد؛ و خداوند داراي فضل عظيم است!
So that the followers of the Book may know that they do not control aught of the grace of Allah, and that grace is in Allah's hand, He gives it to whom He pleases; and Allah is the Lord of mighty grace.

تذهیب
مجادله
تذهیب

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي زَوْجِها وَ تَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ يَسْمَعُ تَحاوُرَكُما إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ 1
خداوند سخن زني را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود و به خداوند شکايت مي‌کرد شنيد (و تقاضاي او را اجابت کرد)؛ خداوند گفتگوي شما را با هم (و اصرار آن زن را درباره حل مشکلش) مي‌شنيد؛ و خداوند شنوا و بيناست.
Allah indeed knows the plea of her who pleads with you about her husband and complains to Allah, and Allah knows the contentions of both of you; surely Allah is Hearing, Seeing.
الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسائِهِمْ ما هُنَّ أُمَّهاتِهِمْ إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِي وَلَدْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ 2
کساني که از شما نسبت به همسرانشان «ظهار» مي‌کنند (و مي‌گويند: «أنت علي کظهر أمي = تو نسبت به من بمنزله مادرم هستي»)، آنان هرگز مادرانشان نيستند؛ مادرانشان تنها کساني‌اند که آنها را به دنيا آورده‌اند! آنها سخني زشت و باطل مي‌گويند؛ و خداوند بخشنده و آمرزنده است!
(As for) those of you who put away their wives by likening their backs to the backs of their mothers, they are not their mothers; their mothers are no others than those who gave them birth; and most surely they utter a hateful word and a falsehood and most surely Allah is Pardoning, Forgiving.
وَ الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 3
کساني که همسران خود را «ظهار» مي‌کنند، سپس از گفته خود بازمي‌گردند، بايد پيش از آميزش جنسي با هم، برده‌اي را آزاد کنند؛ اين دستوري است که به آن اندرز داده مي‌شويد؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!
And (as for) those who put away their wives by likening their backs to the backs of their mothers then would recall what they said, they should free a captive before they touch each other; to that you are admonished (to conform); and Allah is Aware of what you do.
فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً ذلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ 4
و کسي که توانايي (آزاد کردن برده‌اي) نداشته باشد، دو ماه پياپي قبل از آميزش روزه بگيرد؛ و کسي که اين را هم نتواند، شصت مسکين را اطعام کند؛ اين براي آن است که به خدا و رسولش ايمان بياوريد؛ اينها مرزهاي الهي است؛ و کساني که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکي دارند!
But whoever has not the means, let him fast for two months successively before they touch each other; then as for him who is not able, let him feed sixty needy ones; that is in order that you may have faith in Allah and His Apostle, and these are Allah's limits, and the unbelievers shall have a painful punishment.
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ بَيِّناتٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ 5
کساني که با خدا و رسولش دشمني مي‌کنند خوار و ذليل شدند آن‌گونه که پيشينيان خوار و ذليل شدند؛ ما آيات روشني نازل کرديم، و براي کافران عذاب خوارکننده‌اي است...
Surely those who act in opposition to Allah and His Apostle shall be laid down prostrate as those before them were laid down prostrate; and indeed We have revealed clear communications, and the unbelievers shall have an abasing chastisement.
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ 6
در آن روز که خداوند همه آنها را برمي‌انگيزد و از اعمالي که انجام دادند با خبر مي‌سازد، اعمالي که خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش کردند؛ و خداوند بر هر چيز شاهد و ناظر است!
On the day when Allah will raise them up all together, then inform them of what they did: Allah has recorded it while they have forgotten it; and Allah is a witness of all things.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 7
آيا نمي‌داني که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مي‌داند؛ هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمي‌کنند مگر اينکه خداوند چهارمين آنهاست، و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمي‌کنند مگر اينکه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادي کمتر و نه بيشتر از آن مگر اينکه او همراه آنهاست هر جا که باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مي‌سازد، چرا که خداوند به هر چيزي داناست!
Do you not see that Allah knows whatever is in the heavens and whatever is in the earth? Nowhere is there a secret counsel between three persons but He is the fourth of them, nor (between) five but He is the sixth of them, nor less than that nor more but He is with them wheresoever they are; then He will inform them of what they did on the day of resurrection: surely Allah is Cognizant of all things.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِيرُ 8
آيا نديدي کساني را که از نجوا [= سخنان درگوشي‌] نهي شدند، سپس به کاري که از آن نهي شده بودند بازمي‌گردند و براي انجام گناه و تعدي و نافرماني رسول خدا به نجوا مي‌پردازند و هنگامي که نزد تو مي‌آيند تو را تحيتي (و خوشامدي) مي‌گويند که خدا به تو نگفته است، و در دل مي‌گويند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفته‌هايمان عذاب نمي‌کند؟!» جهنم براي آنان کافي است، وارد آن مي‌شوند، و چه بد فرجامي است!
Have you not seen those who are forbidden secret counsels, then they return to what they are forbidden, and they hold secret counsels for sin and revolt and disobedience to the Apostle, and when they come to you they greet you with a greeting with which Allah does not greet you, and they say in themselves: Why does not Allah punish us for what we say? Hell is enough for them; they shall enter it, and evil is the resort.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 9
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که نجوا مي‌کنيد، و به گناه و تعدي و نافرماني رسول (خدا) نجوا نکنيد، و به کار نيک و تقوا نجوا کنيد، و از خدايي که همگي نزد او جمع مي‌شويد بپرهيزيد!
O you who believe! when you confer together in private, do not give to each other counsel of sin and revolt and disobedience to the Apostle, and give to each other counsel of goodness and guarding (against evil); and be careful of (your duty to) Allah, to Whom you shall be gathered together.
إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 10
نجوا تنها از سوي شيطان است؛ مي‌خواهد با آن مؤمنان غمگين شوند؛ ولي نمي تواند هيچ گونه ضرري به آنها برساند جز بفرمان خدا؛ پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند!
Secret counsels are only (the work) of the Shaitan that he may cause to grieve those who believe, and he cannot hurt them in the least except with Allah's permission, and on Allah let the believers rely.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 11
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشيد (و به تازه‌واردها جا دهيد)»، وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) براي شما وسعت مي‌بخشد؛ و هنگامي که گفته شود: «برخيزيد»، برخيزيد؛ اگر چنين کنيد، خداوند کساني را که ايمان آورده‌اند و کساني را که علم به آنان داده شده درجات عظيمي مي‌بخشد؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!
O you who believe! when it is said to you, Make room in (your) assemblies, then make ample room, Allah will give you ample, and when it is said: Rise up, then rise up. Allah will exalt those of you who believe, and those who are given knowledge, in high degrees; and Allah is Aware of what you do.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 12
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که مي‌خواهيد با رسول خدا نجوا کنيد (و سخنان درگوشي بگوييد)، قبل از آن صدقه‌اي (در راه خدا) بدهيد؛ اين براي شما بهتر و پاکيزه‌تر است و اگر توانايي نداشته باشيد، خداوند غفور و رحيم است!
O you who believe! when you consult the Apostle, then offer something in charity before your consultation; that is better for you and purer; but if you do not find, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 13
آيا ترسيديد فقير شويد که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداري کرديد؟! اکنون که اين کار را نکرديد و خداوند توبه شما را پذيرفت، نماز را برپا داريد و زکات را ادا کنيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد و (بدانيد) خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد با خبر است!
Do you fear that you will not (be able to) give in charity before your consultation? So when you do not do it and Allah has turned to you (mercifully), then keep up prayer and pay the poor-rate and obey Allah and His Apostle; and Allah is Aware of what you do.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 14
آيا نديدي کساني را که طرح دوستي با گروهي که مورد غضب خدا بودند ريختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ ياد مي‌کنند (که از شما هستند) در حالي که خودشان مي‌دانند (دروغ نمي‌گويند)!
Have you not seen those who befriend a people with whom Allah is wroth? They are neither of you nor of them, and they swear falsely while they know.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِيداً إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 15
خداوند عذاب شديدي براي آنان فراهم ساخته، چرا که اعمال بدي انجام مي‌دادند!
Allah has prepared for them a severe punishment; surely what they do is evil.
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ 16
آنها سوگندهاي خود را سپري قرار دادند و مردم را از راه خدا بازداشتند؛ از اين‌رو براي آنان عذاب خوارکننده‌اي است!
They make their oaths to serve as a cover so they turn away from Allah's way; therefore they shall have an abasing chastisement.
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ 17
هرگز اموال و اولادشان آنها را از عذاب الهي حفظ نمي‌کند؛ آنها اهل آتشند و جاودانه در آن مي‌مانند!
Neither their wealth nor their children shall avail them aught against Allah; they are the inmates of the fire, therein they shall abide.
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ 18
(به خاطر بياوريد) روزي را که خداوند همه آنها را برمي‌انگيزد، آنها براي خدا نيز سوگند (دروغ) ياد مي‌کنند همان‌گونه که (امروز) براي شما ياد مي‌کنند؛ و گمان مي‌کنند کاري مي‌توانند انجام دهند؛ بدانيد آنها دروغگويانند!
On the day that Allah will raise them up all, then they will swear to Him as they swear to you, and they think that they have something; now surely they are the liars.
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ 19
شيطان بر آنان مسلط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانکارانند!
The Shaitan has gained the mastery over them, so he has made them forget the remembrance of Allah; they are the Shaitan's party; now surely the Shaitan's party are the losers.
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ 20
کساني که با خدا و رسولش دشمني مي‌کنند، آنها در زمره ذليل‌ترين افرادند.!
Surely (as for) those who are in opposition to Allah and His Apostle; they shall be among the most abased.
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ 21
خداوند چنين مقرر داشته که من و رسولانم پيروز مي‌شويم؛ چرا که خداوند قوي و شکست‌ناپذير است!
Allah has written down: I will most certainly prevail, I and My apostles; surely Allah is Strong, Mighty.
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 22
هيچ قومي را که ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمي‌يابي که با دشمنان خدا و رسولش دوستي کنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان کساني هستند که خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته و با روحي از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغهايي از بهشت وارد مي‌کند که نهرها از زير (درختانش) جاري است، جاودانه در آن مي‌مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب الله»اند؛ بدانيد «حزب الله» پيروزان و رستگارانند.
You shall not find a people who believe in Allah and the latter day befriending those who act in opposition to Allah and His Apostle, even though they were their (own) fathers, or their sons, or their brothers, or their kinsfolk; these are they into whose hearts He has impressed faith, and whom He has strengthened with an inspiration from Him: and He will cause them to enter gardens beneath which rivers flow, abiding therein; Allah is well-pleased with them and they are well-pleased with Him these are Allah's party: now surely the party of Allah are the successful ones.

تذهیب
حشر
تذهیب

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 1
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، براي خدا تسبيح مي‌گويد؛ و او عزيز و حکيم است!
Whatever is in the heavens and whatever is in the earth declares the glory of Allah, and He is the Mighty, the Wise.
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ 2
او کسي است که کافران اهل کتاب را در نخستين برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هايشان بيرون راند! گمان نمي‌کرديد آنان خارج شوند، و خودشان نيز گمان مي‌کردند که دژهاي محکمشان آنها را از عذاب الهي مانع مي‌شود؛ اما خداوند از آنجا که گمان نمي‌کردند به سراغشان آمد و در دلهايشان ترس و وحشت افکند، بگونه‌اي که خانه‌هاي خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مي‌کردند؛ پس عبرت بگيريد اي صاحبان چشم!
He it is Who caused those who disbelieved of the followers of the Book to go forth from their homes at the first banishment you did not think that they would go forth, while they were certain that their fortresses would defend them against Allah; but Allah came to them whence they did not expect, and cast terror into their hearts; they demolished their houses with their own hands and the hands of the believers; therefore take a lesson, O you who have eyes!
وَ لَوْ لا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابُ النَّارِ 3
و اگر نه اين بود که خداوند ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود، آنها را در همين دنيا مجازات مي‌کرد؛ و براي آنان در آخرت نيز عذاب آتش است!
And had it not been that Allah had decreed for them the exile, He would certainly have punished them in this world, and in the hereafter they shall have chastisement of the fire.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 4
اين به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمني کردند؛ و هر کس با خدا دشمني کند (بايد بداند) که خدا مجازات شديدي دارد!
That is because they acted in opposition to Allah and His Apostle, and whoever acts in opposition to Allah, then surely Allah is severe in retributing (evil).
ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقِينَ 5
هر درخت باارزش نخل را قطع کرديد يا آن را به حال خود واگذاشتيد، همه به فرمان خدا بود؛ و براي اين بود که فاسقان را خوار و رسوا کند!
Whatever palm-tree you cut down or leave standing upon its roots, It is by Allah's command, and that He may abase the transgressors.
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 6
و آنچه را خدا از آنان [= يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزي است که شما براي به دست آوردن آن (زحمتي نکشيديد،) نه اسبي تاختيد و نه شتري؛ ولي خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط مي‌سازد؛ و خدا بر هر چيز توانا است!
And whatever Allah restored to His Apostle from them you did not press forward against it any horse or a riding camel but Allah gives authority to His apostles against whom He pleases, and Allah has power over all things.
ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ 7
آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)، و از آنچه نهي کرده خودداري نماييد؛ و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد که خداوند کيفرش شديد است!
Whatever Allah has restored to His Apostle from the people of the towns, it is for Allah and for the Apostle, and for the near of kin and the orphans and the needy and the wayfarer, so that it may not be a thing taken by turns among the rich of you, and whatever the Apostle gives you, accept it, and from whatever he forbids you, keep back, and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is severe in retributing (evil):
لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ 8
اين اموال براي فقيران مهاجراني است که از خانه و کاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند در حالي که فضل الهي و رضاي او را مي‌طلبند و خدا و رسولش را ياري مي‌کنند؛ و آنها راستگويانند!
(It is) for the poor who fled their homes and their possessions, seeking grace of Allah and (His) pleasure, and assisting Allah and His Apostle: these it is that are the truthful.
وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 9
و براي کساني است که در اين سرا [= سرزمين مدينه‌] و در سراي ايمان پيش از مهاجران مسکن گزيدند و کساني را که به سويشان هجرت کنند دوست مي‌دارند، و در دل خود نيازي به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمي‌کنند و آنها را بر خود مقدم مي‌دارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند؛ کساني که از بخل و حرص نفس خويش باز داشته شده‌اند رستگارانند!
And those who made their abode in the city and in the faith before them love those who have fled to them, and do not find in their hearts a need of what they are given, and prefer (them) before themselves though poverty may afflict them, and whoever is preserved from the niggardliness of his soul, these it is that are the successful ones.
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 10
(همچنين) کساني که بعد از آنها [= بعد از مهاجران و انصار] آمدند و مي‌گويند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حسد و کينه‌اي نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحيمي!»
And those who come after them say: Our Lord! forgive us and those of our brethren who had precedence of us in faith, and do not allow any spite to remain in our hearts towards those who believe, our Lord! surely Thou art Kind, Merciful.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ 11
آيا منافقان را نديدي که پيوسته به برادران کفارشان از اهل کتاب مي‌گفتند: «هرگاه شما را (از وطن) بيرون کنند، ما هم با شما بيرون خواهيم رفت و هرگز سخن هيچ کس را درباره شما اطاعت نخواهيم کرد؛ و اگر با شما پيکار شود، ياريتان خواهيم نمود!» خداوند شهادت مي‌دهد که آنها دروغگويانند!
Have you not seen those who have become hypocrites? They say to those of their brethren who disbelieve from among the followers of the Book: If you are driven forth, we shall certainly go forth with you, and we will never obey any one concerning you, and if you are fought against, we will certainly help you, and Allah bears witness that they are most surely liars.
لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا يَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ 12
اگر آنها را بيرون کنند با آنان بيرون نمي‌روند، و اگر با آنها پيکار شود ياريشان نخواهند کرد، و اگر ياريشان کنند پشت به ميدان کرده فرار مي‌کنند؛ سپس کسي آنان را ياري نمي‌کند!
Certainly if these are driven forth, they will not go forth with them, and if they are fought against, they will not help them, and even if they help-them, they will certainly turn (their) backs, then they shall not be helped.
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ 13
وحشت از شما در دلهاي آنها بيش از ترس از خداست؛ اين به خاطر آن است که آنها گروهي نادانند!
You are certainly greater in being feared in their hearts than Allah; that is because they are a people who do not understand
لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلاَّ فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ 14
آنها هرگز با شما بصورت گروهي نمي‌جنگند جز در دژهاي محکم يا از پشت ديوارها! پيکارشان در ميان خودشان شديد است، (اما در برابر شما ضعيف!) آنها را متحد مي‌پنداري، در حالي که دلهايشان پراکنده است؛ اين به خاطر آن است که آنها قومي هستند که تعقل نمي‌کنند!
They will not fight against you in a body save in fortified towns or from behind walls; their fighting between them is severe, you may think them as one body, and their hearts are disunited; that is because they are a people who have no sense.
كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِيباً ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 15
کار اين گروه از يهود همانند کساني است که کمي قبل از آنان بودند، طعم تلخ کار خود را چشيدند و براي آنها عذابي دردناک است!
Like those before them shortly; they tasted the evil result of their affair, and they shall have a painful punishment.
كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ 16
کار آنها همچون شيطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» اما هنگامي که کافر شد گفت: «من از تو بيزارم، من از خداوندي که پروردگار عالميان است بيم دارم!»
Like the Shaitan when he says to man: Disbelieve, but when he disbelieves, he says: I am surely clear of you; surely I fear Allah, the Lord of the worlds.
فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ 17
سرانجام کارشان اين شد که هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن مي‌مانند؛ و اين است کيفر ستمکاران!
Therefore the end of both of them is that they are both in the fire to abide therein, and that is the reward of the unjust.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 18
اي کساني که ايمان آورده‌ايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد؛ و هر کس بايد بنگرد تا براي فردايش چه چيز از پيش فرستاده؛ و از خدا بپرهيزيد که خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!
O you who believe! be careful of (your duty to) Allah, and let every soul consider what it has sent on for the morrow, and be careful of (your duty to) Allah; surely Allah is Aware of what you do.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ 19
و همچون کساني نباشيد که خدا را فراموش کردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشي» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
And be not like those who forsook Allah, so He made them forsake their own souls: these it is that are the transgressors.
لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ 20
هرگز دوزخيان و بهشتيان يکسان نيستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پيروزند!
Not alike are the inmates of the fire and the dwellers of the garden: the dwellers of the garden are they that are the achievers.
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ 21
اگر اين قرآن را بر کوهي نازل مي‌کرديم، مي‌ديدي که در برابر آن خاشع مي‌شود و از خوف خدا مي‌شکافد! اينها مثالهايي است که براي مردم مي‌زنيم، شايد در آن بينديشيد!
Had We sent down this Quran on a mountain, you would certainly have seen it falling down, splitting asunder because of the fear of Allah, and We set forth these parables to men that they may reflect.
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ 22
او خدايي است که معبودي جز او نيست، داناي آشکار و نهان است، و او رحمان و رحيم است!
He is Allah besides Whom there is no god; the Knower of the unseen and the seen; He is the Beneficent, the Merciful
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ 23
و خدايي است که معبودي جز او نيست، حاکم و مالک اصلي اوست، از هر عيب منزه است، به کسي يتم نمي‌کند، امنيت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندي شکست‌ناپذير که با اراده نافذ خود هر امري را اصلاح مي‌کند، و شايسته عظمت است؛ خداوند منزه است از آنچه شريک براي او قرارمي‌دهند!
He is Allah, besides Whom there is no god; the King, the Holy, the Giver of peace, the Granter of security, Guardian over all, the Mighty, the Supreme, the Possessor of every greatness Glory be to Allah from what they set up (with Him).
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 24
او خداوندي است خالق، آفريننده‌اي بي‌سابقه، و صورتگري (بي‌نظير)؛ براي او نامهاي نيک است؛ آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مي‌گويند؛ و او عزيز و حکيم است!
He is Allah the Creator, the Maker, the Fashioner; His are the most excellent names; whatever is in the heavens and the earth declares His glory; and He is the Mighty, the Wise.

تذهیب
ممتحنه
تذهیب

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ 1
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد! شما نسبت به آنان اظهار محبت مي‌کنيد، در حالي که آنها به آنچه از حق براي شما آمده کافر شده‌اند و رسول الله و شما را به خاطر ايمان به خداوندي که پروردگار همه شماست از شهر و ديارتان بيرون مي‌رانند؛ اگر شما براي جهاد در راه من و جلب خشنوديم هجرت کرده‌ايد؛ (پيوند دوستي با آنان برقرار نسازيد!) شما مخفيانه با آنها رابطه دوستي برقرار مي‌کنيد در حالي که من به آنچه پنهان يا آشکار مي‌سازيد از همه داناترم! و هر کس از شما چنين کاري کند، از راه راست گمراه شده است!
O you who believe! do not take My enemy and your enemy for friends: would you offer them love while they deny what has come to you of the truth, driving out the Apostle and yourselves because you believe in Allah, your Lord? If you go forth struggling hard in My path and seeking My pleasure, would you manifest love to them? And I know what you conceal and what you manifest; and whoever of you does this, he indeed has gone astray from the straight path.
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ 2
اگر آنها بر شما مسلط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدي کردن نسبت به شما مي‌گشايند، و دوست دارند شما به کفر بازگرديد!
If they find you, they will be your enemies, and will stretch forth towards you their hands and their tongues with evil, and they ardently desire that you may disbelieve.
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 3
هرگز بستگان و فرزندانتان روز قيامت سودي به حالتان نخواهند داشت؛ ميان شما جدايي مي‌افکند؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست.
Your relationship would not profit you, nor your children on the day of resurrection; He will decide between you; and Allah sees what you do.
قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ 4
براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و کساني که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامي که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مي‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما کافريم؛ و ميان ما و شما عداوت و دشمني هميشگي آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداي يگانه ايمان بياوريد! -جز آن سخن ابراهيم که به پدرش [= عمويش آزر] گفت (و وعده داد) که براي تو آمرزش طلب مي‌کنم، و در عين حال در برابر خداوند براي تو مالک چيزي نيستم (و اختياري ندارم)!- پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوي تو بازگشتيم، و همه فرجامها بسوي تو است!
Indeed, there is for you a good example in Ibrahim and those with him when they said to their people: Surely we are clear of you and of what you serve besides Allah; we declare ourselves to be clear of you, and enmity and hatred have appeared between us and you forever until you believe in Allah alone-- but not in what Ibrahim said to his father: I would certainly ask forgiveness for you, and I do not control for you aught from Allah-- Our Lord! on Thee do we rely, and to Thee do we turn, and to Thee is the eventual coming:
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 5
پروردگارا! ما را مايه گمراهي کافران قرار مده، و ما را ببخش، اي پروردگار ما که تو عزيز و حکيمي!»
Our Lord! do not make us a trial for those who disbelieve, and forgive us, our Lord! surely Thou art the Mighty, the Wise.
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ 6
(آري) براي شما در زندگي آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيکويي) بود، براي کساني که اميد به خدا و روز قيامت دارند؛ و هر کس سرپيچي کند به خويشتن ضرر زده است، زيرا خداوند بي‌نياز و شايسته ستايش است!
Certainly there is for you in them a good example, for him who fears Allah and the last day; and whoever turns back, then surely Allah is the Self-sufficient, the Praised.
عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِيرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 7
اميد است خدا ميان شما و کساني از مشرکين که با شما دشمني کردند (از راه اسلام) پيوند محبت برقرار کند؛ خداوند تواناست و خداوند آمرزنده و مهربان است.
It may be that Allah will bring about friendship between you and those whom you hold to be your enemies among them; and Allah is Powerful; and Allah is Forgiving, Merciful.
لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ 8
خدا شما را از نيکي کردن و رعايت عدالت نسبت به کساني که در راه دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهي نمي‌کند؛ چرا که خداوند عدالت‌پيشگان را دوست دارد.
Allah does not forbid you respecting those who have not made war against you on account of (your) religion, and have not driven you forth from your homes, that you show them kindness and deal with them justly; surely Allah loves the doers of justice.
إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 9
تنها شما را از دوستي و رابطه با کساني نهي مي‌کند که در امر دين با شما پيکار کردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند يا به بيرون‌راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستي داشته باشد ظالم و ستمگر است!
Allah only forbids you respecting those who made war upon you on account of (your) religion, and drove you forth from your homes and backed up (others) in your expulsion, that you make friends with them, and whoever makes friends with them, these are the unjust.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 10
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که زنان باايمان بعنوان هجرت نزد شما آيند، آنها را آزمايش کنيد -خداوند به ايمانشان آگاهتر است- هرگاه آنان را مؤمن يافتيد، آنها را بسوي کفار بازنگردانيد؛ نه آنها براي کفار حلالند و نه کفار براي آنها حلال؛ و آنچه را همسران آنها (براي ازدواج با اين زنان) پرداخته‌اند به آنان بپردازيد؛ و گناهي بر شما نيست که با آنها ازدواج کنيد هرگاه مهرشان را به آنان بدهيد و هرگز زنان کافر را در همسري خود نگه نداريد (و اگر کسي از زنان شما کافر شد و به بلاد کفر فرار کرد،) حق داريد مهري را که پرداخته‌ايد مطالبه کنيد همان‌گونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنان جدا شده‌اند) از شما مطالبه کنند؛ اين حکم خداوند است که در ميان شما حکم مي‌کند، و خداوند دانا و حکيم است!
O you who believe! when believing women come to you flying, then examine them; Allah knows best their faith; then if you find them to be believing women, do not send them back to the unbelievers, neither are these (women) lawful for them, nor are those (men) lawful for them, and give them what they have spent; and no blame attaches to you in marrying them when you give them their dowries; and hold not to the ties of marriage of unbelieving women, and ask for what you have spent, and let them ask for what they have spent. That is Allah's judgment; He judges between you, and Allah is Knowing, Wise.
وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ 11
و اگر بعضي از همسران شما از دستتان بروند (و به سوي کفار بازگردند) و شما در جنگي بر آنان پيروز شديد و غنايمي گرفتيد، به کساني که همسرانشان رفته‌اند، همانند مهري را که پرداخته‌اند بدهيد؛ و از (مخالفت) خداوندي که همه به او ايمان داريد بپرهيزيد!
And if anything (out of the dowries) of your wives has passed away from you to the unbelievers, then your turn comes, give to those whose wives have gone away the like of what they have spent, and be careful of (your duty to) Allah in Whom you believe.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلى أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنِينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتِينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 12
اي پيامبر! هنگامي که زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت کنند که چيزي را شريک خدا قرار ندهند، دزدي و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترايي پيش دست و پاي خود نياورند و در هيچ کار شايسته‌اي مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بيعت کن و براي آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است!
O Prophet! when believing women come to you giving you a pledge that they will not associate aught with Allah, and will not steal, and will not commit fornication, and will not kill their children, and will not bring a calumny which they have forged of themselves, and will not disobey you in what is good, accept their pledge, and ask forgiveness for them from Allah; surely Allah is Forgiving, Merciful.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ 13
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! با قومي که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستي نکنيد؛ آنان از آخرت مأيوسند همان‌گونه که کفار مدفون در قبرها مأيوس مي‌باشند!
O you who believe! do not make friends with a people with whom Allah is wroth; indeed they despair of the hereafter as the unbelievers despair of those in tombs.

تذهیب
صف
تذهیب

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 1
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه تسبيح خدا مي‌گويند؛ و او شکست‌ناپذير و حکيم است!
Whatever is in the heavens and whatever is in the earth declares the glory of Allah; and He is the Mighty, the Wise.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ 2
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! چرا سخني مي‌گوييد که عمل نمي‌کنيد؟!
O you who believe! why do you say that which you do not do?
كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ 3
نزد خدا بسيار موجب خشم است که سخني بگوييد که عمل نمي‌کنيد!
It is most hateful to Allah that you should say that which you do not do.
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ 4
خداوند کساني را دوست مي‌دارد که در راه او پيکار مي‌کنند گوئي بنايي آهنين‌اند!
Surely Allah loves those who fight in His way in ranks as if they were a firm and compact wall.
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ 5
(به ياد آوريد) هنگامي را که موسي به قومش گفت: «اي قوم من! چرا مرا آزار مي‌دهيد با اينکه مي‌دانيد من فرستاده خدا به سوي شما هستم؟!» هنگامي که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدايت نمي‌کند!
And when Musa said to his people: O my people! why do you give me trouble? And you know indeed that I am Allah's apostle to you; but when they turned aside, Allah made their hearts turn aside, and Allah does not guide the transgressing people.
وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ 6
و (به ياد آوريد) هنگامي را که عيسي بن مريم گفت: «اي بني اسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي که تصديق‌کننده کتابي که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] مي‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولي که بعد از من مي‌آيد و نام او احمد است!» هنگامي که او [= احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحري است آشکار»!
And when Isa son of Marium said: O children of Israel! surely I am the apostle of Allah to you, verifying that which is before me of the Taurat and giving the good news of an Apostle who will come after me, his name being Ahmad, but when he came to them with clear arguments they said: This is clear magic.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 7
چه کسي ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالي که دعوت به اسلام مي‌شود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدايت نمي‌کند!
And who is more unjust than he who forges a lie against Allah and he is invited to Islam, and Allah does not guide the unjust people.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ 8
آنان مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولي خدا نور خود را کامل مي‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند!
They desire to put out the light of Allah with their mouths but Allah will perfect His light, though the unbelievers may be averse.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ 9
او کسي است که رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
He it is Who sent His Apostle with the guidance and the true religion, that He may make it overcome the religions, all of them, though the polytheists may be averse.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ 10
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! آيا شما را به تجارتي راهنمائي کنم که شما را از عذاب دردناک رهايي مي‌بخشد؟!
O you who believe! shall I lead you to a merchandise which may deliver you from a painful chastisement?
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 11
به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جانهايتان در راه خدا جهاد کنيد؛ اين براي شما (از هر چيز) بهتر است اگر بدانيد!
You shall believe in Allah and His Apostle, and struggle hard in Allah's way with your property and your lives; that is better for you, did you but know!
يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 12
(اگر چنين کنيد) گناهانتان را مي‌بخشد و شما را در باغهايي از بهشت داخل مي‌کند که نهرها از زير درختانش جاري است و در مسکنهاي پاکيزه در بهشت جاويدان جاي مي‌دهد؛ و اين پيروزي عظيم است!
He will forgive you your faults and cause you to enter into gardens, beneath which rivers flow, and goodly dwellings in gardens of perpetuity; that is the mighty achievement;
وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ 13
و (نعمت) ديگري که آن را دوست داريد به شما مي‌بخشد، و آن ياري خداوند و پيروزي نزديک است؛ و مؤمنان را بشارت ده (به اين پيروزي بزرگ)!
And yet another (blessing) that you love: help from Allah and a victory near at hand; and give good news to the believers.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ 14
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! ياوران خدا باشيد همان‌گونه که عيسي بن مريم به حواريون گفت: «چه کساني در راه خدا ياوران من هستند؟!» حواريون گفتند: «ما ياوران خدائيم» در اين هنگام گروهي از بني اسرائيل ايمان آوردند و گروهي کافر شدند؛ ما کساني را که ايمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأييد کرديم و سرانجام بر آنان پيروز شدند!
O you who believe! be helpers (in the cause) of Allah, as~ Isa son of Marium said to (his) disciples: Who are my helpers in the cause of Allah? The disciples said: We are helpers (in the cause) of Allah. So a party of the children of Israel believed and another party disbelieved; then We aided those who believed against their enemy, and they became uppermost.

تذهیب
جمعه
تذهیب

يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ 1
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مي‌گويند، خداوندي که مالک و حاکم است و از هر عيب و نقصي مبرا، و عزيز و حکيم است!
Whatever is in the heavens and whatever is in the earth declares the glory of Allah, the King, the Holy, the Mighty, the Wise.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ 2
و کسي است که در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت که آياتش را بر آنها مي‌خواند و آنها را تزکيه مي‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مي‌آموزد هر چند پيش از آن در گمراهي آشکاري بودند!
He it is Who raised among the inhabitants of Mecca an Apostle from among themselves, who recites to them His communications and purifies them, and teaches them the Book and the Wisdom, although they were before certainly in clear error,
وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 3
و (همچنين) رسول است بر گروه ديگري که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند؛ و او عزيز و حکيم است!
And others from among them who have not yet joined them; and He is the Mighty, the Wise.
ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 4
اين فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شايسته بداند) مي‌بخشد؛ و خداوند صاحب فضل عظيم است!
That is Allah's grace; He grants it to whom He pleases, and Allah is the Lord of mighty grace.
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 5
کساني که مکلف به تورات شدند ولي حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشي هستند که کتابهايي حمل مي‌کند، (آن را بر دوش مي‌کشد اما چيزي از آن نمي‌فهمد)! گروهي که آيات خدا را انکار کردند مثال بدي دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمي‌کند!
The likeness of those who were charged with the Taurat, then they did not observe it, is as the likeness of the ass bearing books, evil is the likeness of the people who reject the communications of Allah; and Allah does not guide the unjust people.
قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 6
بگو: «اي يهوديان! اگر گمان مي‌کنيد که (فقط) شما دوستان خدائيد نه ساير مردم، پس آرزوي مرگ کنيد اگر راست مي‌گوييد (تا به لقاي محبوبتان برسيد)!»
Say: O you who are Jews, if you think that you are the favorites of Allah to the exclusion of other people, then invoke death If you are truthful.
وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ 7
ولي آنان هرگز تمناي مرگ نمي‌کنند بخاطر اعمالي که از پيش فرستاده‌اند؛ و خداوند ظالمان را بخوبي مي‌شناسد!
And they will never invoke it because of what their hands have sent before; and Allah is Cognizant of the unjust.
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 8
بگو: «اين مرگي که از آن فرار مي‌کنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوي کسي که داناي پنهان و آشکار است بازگردانده مي‌شويد؛ آنگاه شما را از آنچه انجام مي‌داديد خبر مي‌دهد!»
Say: (As for) the death from which you flee, that will surely overtake you, then you shall be sent back to the Knower of the unseen and the seen, and He will inform you of that which you did.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 9
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که براي نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوي ذکر خدا بشتابيد و خريد و فروش را رها کنيد که اين براي شما بهتر است اگر مي‌دانستيد!
O you who believe! when the call is made for prayer on Friday, then hasten to the remembrance of Allah and leave off trading; that is better for you, if you know.
فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 10
و هنگامي که نماز پايان گرفت (شما آزاديد) در زمين پراکنده شويد و از فضل خدا بطلبيد، و خدا را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد!
But when the prayer is ended, then disperse abroad in the land and seek of Allah's grace, and remember Allah much, that you may be successful.
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 11
هنگامي که آنها تجارت يا سرگرمي و لهوي را ببينند پراکنده مي‌شوند و به سوي آن مي روند و تو را ايستاده به حال خود رها مي‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزي‌دهندگان است.
And when they see merchandise or sport they break up for It, and leave you standing. Say: What is with Allah is better than sport and (better) than merchandise, and Allah is the best of Sustainers.

تذهیب
منافقون
تذهیب

إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ 1
هنگامي که منافقان نزد تو آيند مي‌گويند: «ما شهادت مي‌دهيم که يقينا تو رسول خدايي!» خداوند مي‌داند که تو رسول او هستي، ولي خداوند شهادت مي‌دهد که منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ايمان ندارند).
When the hypocrites come to you, they say: We bear witness that you are most surely Allah's Apostle; and Allah knows that you are most surely His Apostle, and Allah bears witness that the hypocrites are surely liars.
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 2
آنها سوگندهايشان را سپر ساخته‌اند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و کارهاي بسيار بدي انجام مي‌دهند!
They make their oaths a shelter, and thus turn away from Allah's way; surely evil is that which they do.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ 3
اين بخاطر آن است که نخست ايمان آوردند سپس کافر شدند؛ از اين رو بر دلهاي آنان مهر نهاده شده، و حقيقت را درک نمي‌کنند!
That is because they believe, then disbelieve, so a seal is set upon their hearts so that they do not understand.
وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ 4
هنگامي که آنها را مي‌بيني، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتي فرو مي‌برد؛ و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مي‌دهي؛ اما گويي چوبهاي خشکي هستند که به ديوار تکيه داده شده‌اند! هر فريادي از هر جا بلند شود بر ضد خود مي‌پندارند؛ آنها دشمنان واقعي تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف مي‌شوند؟!
And when you see them, their persons will please you, and If they speak, you will listen to their speech; (they are) as if they were big pieces of wood clad with garments; they think every cry to be against them. They are the enemy, therefore beware of them; may Allah destroy them, whence are they turned back?
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ 5
هنگامي که به آنان گفته شود: «بياييد تا رسول خدا براي شما استغفار کند!»، سرهاي خود را (از روي استهزا و کبر و غرور) تکان مي‌دهند؛ و آنها را مي‌بيني که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر مي‌ورزند!
And when it is said to them: Come, the Apostle of Allah will ask forgiveness for you, they turn back their heads and you may see them turning away while they are big with pride.
سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ 6
براي آنها تفاوت نمي‌کند، خواه استغفار برايشان کني يا نکني، هرگز خداوند آنان را نمي‌بخشد؛ زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمي‌کند!
It is alike to them whether you beg forgiveness for them or do not beg forgiveness for them; Allah will never forgive them; surely Allah does not guide the transgressing people.
هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ 7
آنها کساني هستند که مي‌گويند: «به افرادي که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنيد تا پراکنده شوند!» (غافل از اينکه) خزاين آسمانها و زمين از آن خداست، ولي منافقان نمي‌فهمند!
They it is who say: Do not spend upon those who are with the Apostle of Allah until they break up. And Allah's are the treasures of the heavens and the earth, but the hypocrites do not understand.
يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ 8
آنها مي‌گويند: «اگر به مدينه بازگرديم، عزيزان ذليلان را بيرون مي‌کنند!» در حالي که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولي منافقان نمي‌دانند!
They say: If we return to Medina, the mighty will surely drive out the meaner therefrom; and to Allah belongs the might and to His Apostle and to the believers, but the hypocrites do not know.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ 9
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نکند! و کساني که چنين کنند، زيانکارانند!
O you who believe! let not your wealth, or your children, divert you from the remembrance of Allah; and whoever does that, these are the losers.
وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ 10
از آنچه به شما روزي داده‌ايم انفاق کنيد، پيش از آنکه مرگ يکي از شما فرا رسد و بگويد: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمي به تأخير نينداختي تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»
And spend out of what We have given you before death comes to one of you, so that he should say: My Lord! why didst Thou not respite me to a near term, so that I should have given alms and been of the doers of good deeds?
وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 11
خداوند هرگز مرگ کسي را هنگامي که اجلش فرا رسد به تأخير نمي‌اندازد، و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.
And Allah does not respite a soul when its appointed term has come, and Allah is Aware of what you do.

تذهیب
تغابن
تذهیب

يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 1
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براي خدا تسبيح مي‌گويند؛ مالکيت و حکومت از آن اوست و ستايش از آن او؛ و او بر همه چيز تواناست!
Whatever is in the heavens and whatever is in the earth declares the glory of Allah; to Him belongs the kingdom, and to Him is due (all) praise, and He has power over all things.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 2
او کسي است که شما را آفريد (و به شما آزادي و اختيار داد)؛ گروهي از شما کافريد و گروهي مؤمن؛ و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست!
He it is Who created you, but one of you is an unbeliever and another of you is a believer; and Allah sees what you do.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ 3
آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ و شما را (در عالم جنين) تصوير کرد، تصويري زيبا و دلپذير؛ و سرانجام (همه) بسوي اوست.
He created the heavens and the earth with truth, and He formed you, then made goodly your forms, and to Him is the ultimate resort.
يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 4
آنچه را در آسمانها و زمين است مي‌داند، و از آنچه پنهان يا آشکار مي‌کنيد با خبر است؛ و خداوند از آنچه در درون سينه‌هاست آگاه است.
He knows what is in the heavens and the earth, and He knows what you hide and what you manifest; and Allah is Cognizant of what is in the hearts.
أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 5
آيا خبر کساني که پيش از اين کافر شدند به شما نرسيده است؟! (آري) آنها طعم کيفر گناهان بزرگ خود را چشيدند؛ و عذاب دردناک براي آنهاست!
Has there not come to you the story of those who disbelieved before, then tasted the evil result of their conduct, and they had a painful punishment?
ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ 6
اين بخاطر آن است که رسولان آنها (پيوسته) با دلايل روشن به سراغشان مي‌آمدند، ولي آنها (از روي کبر و غرور) گفتند: «آيا بشرهايي (مثل ما) مي‌خواهند ما را هدايت کنند؟!» از اين رو کافر شدند و روي برگرداندند؛ و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بي نياز بود، و خدا غني و شايسته ستايش است!
That is because there came to them their apostles with clear arguments, but they said: Shall mortals guide us? So they disbelieved and turned back, and Allah does not stand in need (of anything), and Allah is Self-sufficient, Praised.
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 7
کافران پنداشتند که هرگز برانگيخته نخواهند شد، بگو: «آري به پروردگارم سوگند که همه شما (در قيامت) برانگيخته خواهيد شد، سپس آنچه را عمل مي‌کرديد به شما خبر داده مي‌شود، و اين براي خداوند آسان است!»
Those who disbelieve think that they shall never be raised. Say: Aye! by my Lord! you shall most certainly be raised, then you shall most certainly be informed of what you did; and that is easy to Allah.
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 8
حال که چنين است، به خدا و رسول او و نوري که نازل کرده‌ايم ايمان بياوريد؛ و بدانيد خدا به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است!
Therefore believe in Allah and His Apostle and the Light which We have revealed; and Allah is Aware of what you do.
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 9
اين در زماني خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [= روز رستاخيز] گردآوري مي‌کند؛ آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشيماني)! و هر کس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مي‌بخشد و او را در باغهايي از بهشت که نهرها از زير درختانش جاري است وارد مي‌کند، جاودانه در آن مي مانند؛ و اين پيروزي بزرگ است!
On the day that He will gather you for the day of gathering, that is the day of loss and gain; and whoever believes in Allah and does good, He will remove from him his evil and cause him to enter gardens beneath which rivers flow, to abide therein forever; that is the great achievement.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 10
اما کساني که کافر شدند و آيات ما را تکذيب کردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن مي‌مانند، و (سرانجام آنها) سرانجام بدي است!
And (as for) those who disbelieve and reject Our communications, they are the inmates of the fire, to abide therein and evil is the resort.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ 11
هيچ مصيبتي رخ نمي‌دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مي‌کند؛ و خدا به هر چيز داناست!
No affliction comes about but by Allah's permission; and whoever believes in Allah, He guides aright his heart; and Allah is Cognizant of all things.
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ 12
اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد پيامبر را؛ و اگر روي‌گردان شويد، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظيفه‌اي ندارد!
And obey Allah and obey the Apostle, but if you turn back, then upon Our Apostle devolves only the clear delivery (of the message).
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 13
خداوند کسي است که هيچ معبودي جز او نيست، و مؤمنان بايد فقط بر او توکل کنند!
Allah, there is no god but He; and upon Allah, then, let the believers rely.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 14
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! بعضي از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشيد؛ و اگر عفو کنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد، (خدا شما را مي‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است!
O you who believe! surely from among your wives and your children there is an enemy to you; therefore beware of them; and if you pardon and forbear and forgive, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ 15
اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شما هستند؛ و خداست که پاداش عظيم نزد اوست!
Your possessions and your children are only a trial, and Allah it is with Whom is a great reward.
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 16
پس تا مي‌توانيد تقواي الهي پيشه کنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد و انفاق کنيد که براي شما بهتر است؛ و کساني که از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگارانند!
Therefore be careful of (your duty to) Allah as much as you can, and hear and obey and spend, it is better for your souls; and whoever is saved from the greediness of his soul, these it is that are the successful.
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ 17
اگر به خدا قرض‌الحسنه دهيد، آن را براي شما مضاعف مي‌سازد و شما را مي‌بخشد؛ و خداوند شکرکننده و بردبار است!
If you set apart for Allah a goodly portion, He will double it for you and forgive you; and Allah is the Multiplier (of rewards), Forbearing,
عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 18
او داناي پنهان و آشکار است؛ و او عزيز و حکيم است!
The Knower of the unseen and the seen, the Mighty, the Wise.

تذهیب
طلاق
تذهیب

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً 1
اي پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد، در زمان عده، آنها را طلاق گوييد [= زماني که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزديکي نکرده باشند ]، و حساب عده را نگه داريد؛ و از خدايي که پروردگار شماست بپرهيزيد؛ نه شما آنها را از خانه‌هايشان بيرون کنيد و نه آنها (در دوران عده) بيرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکاري انجام دهند؛ اين حدود خداست، و هر کس از حدود الهي تجاوز کند به خويشتن ستم کرده؛ تو نمي‌داني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم کند!
O Prophet! when you divorce women, divorce them for~ their prescribed time, and calculate the number of the days prescribed, and be careful of (your duty to) Allah, your Lord. Do not drive them out of their houses, nor should they themselves go forth, unless they commit an open indecency; and these are the limits of Allah, and whoever goes beyond the limits of Allah, he indeed does injustice to his own soul. You do not know that Allah may after that bring about reunion.
فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً 2
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شايسته‌اي نگه داريد يا بطرز شايسته‌اي از آنان جدا شويد؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد؛ و شهادت را براي خدا برپا داريد؛ اين چيزي است که مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مي‌شوند! و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‌کند،
So when they have reached their prescribed time, then retain them with kindness or separate them with kindness, and call to witness two men of justice from among you, and give upright testimony for Allah. With that is admonished he who believes in Allah and the latter day; and whoever is careful of (his duty to) Allah, He will make for him an outlet,
وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً 3
و او را از جايي که گمان ندارد روزي مي‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را مي‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مي‌رساند؛ و خدا براي هر چيزي اندازه‌اي قرار داده است!
And give him sustenance from whence he thinks not; and whoever trusts in Allah, He is sufficient for him; surely Allah attains His purpose; Allah indeed has appointed a measure for everything.
وَ اللاَّئِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً 4
و از زنانتان، آنان که از عادت ماهانه مأيوسند، اگر در وضع آنها (از نظر بارداري) شک کنيد، عده آنان سه ماه است، و همچنين آنها که عادت ماهانه نديده‌اند؛ و عده زنان باردار اين است که بار خود را بر زمين بگذارند؛ و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند کار را بر او آسان مي‌سازد!
And (as for) those of your women who have despaired of menstruation, if you have a doubt, their prescribed time shall be three months, and of those too who have not had their courses; and (as for) the pregnant women, their prescribed time is that they lay down their burden; and whoever is careful of (his duty to) Allah He will make easy for him his affair.
ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً 5
اين فرمان خداست که بر شما نازل کرده؛ و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند گناهانش را مي‌بخشد و پاداش او را بزرگ مي‌دارد!
That is the command of Allah which He has revealed to you, and whoever is careful of (his duty to) Allah, He will remove from him his evil and give him a big reward.
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرى 6
آنها [= زنان مطلقه‌] را هر جا خودتان سکونت داريد و در توانايي شماست سکونت دهيد؛ و به آنها زيان نرسانيد تا کار را بر آنان تنگ کنيد (و مجبور به ترک منزل شوند)؛ و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازيد تا وضع حمل کنند؛ و اگر براي شما (فرزند را) شير مي‌دهند، پاداش آنها را بپردازيد؛ و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شايسته انجام دهيد؛ و اگر به توافق نرسيديد، آن ديگري شيردادن آن بچه را بر عهده مي‌گيرد.
Lodge them where you lodge according to your means, and do not injure them in order that you may straiten them; and if they are pregnant, spend on them until they lay down their burden; then if they suckle for you, give them their recompense and enjoin one another among you to do good; and if you disagree, another (woman) shall suckle for him.
لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً 7
آنان که امکانات وسيعي دارند، بايد از امکانات وسيع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمايند؛ خداوند هيچ کس را جز به مقدار توانايي که به او داده تکليف نمي‌کند؛ خداوند بزودي بعد از سختيها آساني قرار مي‌دهد!
Let him who has abundance spend out of his abundance and whoever has his means of subsistence straitened to him, let him spend out of that which Allah has given him; Allah does not lay on any soul a burden except to the extent to which He has granted it; Allah brings about ease after difficulty.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً 8
چه بسيار شهرها و آباديها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپيچي کردند و ما بشدت به حسابشان رسيديم و به مجازات کم‌نظيري گرفتار ساختيم!
And how many a town which rebelled against the commandment of its Lord and His apostles, so We called it to account severely and We chastised it (with) a stern chastisement.
فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها وَ كانَ عاقِبَةُ أَمْرِها خُسْراً 9
آنها آثار سوء کار خود را چشيدند؛ و عاقبت کارشان خسران بود!
So it tasted the evil result of its conduct, and the end of its affair was perdition.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِيداً فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً 10
خداوند عذاب سختي براي آنها فراهم ساخته؛ پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد اي خردمنداني که ايمان آورده‌ايد! (زيرا) خداوند چيزي که مايه تذکر است بر شما نازل کرده؛
Allah has prepared for them severe chastisement, therefore be careful of (your duty to) Allah, O men of understanding who believe! Allah has indeed revealed to you a reminder,
رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً 11
رسولي به سوي شما فرستاده که آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مي‌کند تا کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، از تاريکيها بسوي نور خارج سازد! و هر کس به خدا ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهايي از بهشت وارد سازد که از زير (درختانش) نهرها جاري است، جاودانه در آن مي‌مانند، و خداوند روزي نيکويي براي او قرار داده است!
An Apostle who recites to you the clear communications of Allah so that he may bring forth those who believe and do good deeds from darkness into light; and whoever believes in Allah and does good deeds, He will cause him to enter gardens beneath which rivers now, to abide therein forever, Allah has indeed given him a goodly sustenance.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً 12
خداوند همان کسي است که هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها را؛ فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مي‌آيد تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اينکه علم او به همه چيز احاطه دارد!
Allah is He Who created seven heavens, and of the earth the like of them; the decree continues to descend among them, that you may know that Allah has power over all things and that Allah indeed encompasses all things in (His) knowledge.

تذهیب
تحریم
تذهیب

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 1
اي پيامبر! چرا چيزي را که خدا بر تو حلال کرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مي‌کني؟! و خداوند آمرزنده و رحيم است.
O Prophet! why do you forbid (yourself) that which Allah has made lawful for you; you seek to please your wives; and Allah is Forgiving, Merciful.
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ 2
خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته؛ و خداوند مولاي شماست و او دانا و حکيم است.
Allah indeed has sanctioned for you the expiation of your oaths and Allah is your Protector, and He is the Knowing the Wise.
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ 3
(به خاطر بياوريد) هنگامي را که پيامبر يکي از رازهاي خود را به بعضي از همسرانش گفت، ولي هنگامي که وي آن را افشا کرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتي از آن را براي او بازگو کرد و از قسمت ديگر خودداري نمود؛ هنگامي که پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه کسي تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت!»
And when the prophet secretly communicated a piece of information to one of his wives-- but when she informed (others) of it, and Allah made him to know it, he made known part of it and avoided part; so when he informed her of it, she said: Who informed you of this? He said: The Knowing, the one Aware, informed me.
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ 4
اگر شما (همسران پيامبر) از کار خود توبه کنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد، (کاري از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.
If you both turn to Allah, then indeed your hearts are already inclined (to this); and if you back up each other against him, then surely Allah it is Who is his Guardian, and Jibreel and -the believers that do good, and the angels after that are the aiders.
عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً 5
اميد است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاي شما همسراني بهتر براي او قرار دهد، همسراني مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‌کننده ، زناني غيرباکره و باکره!
Maybe, his Lord, if he divorce you, will give him in your place wives better than you, submissive, faithful, obedient, penitent, adorers, fasters, widows and virgins.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ 6
اي کساني که ايمان آورده‌ايد خود و خانواده خويش را از آتشي که هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد؛ آتشي که فرشتگاني بر آن گمارده شده که خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمي‌کنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند (به طور کامل) اجرا مي‌نمايند!
O you who believe! save yourselves and your families from a fire whose fuel is men and stones; over it are angels stern and strong, they do not disobey Allah in what He commands them, and do as they are commanded.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 7
اي کساني که کافر شده‌ايد امروز عذرخواهي نکنيد، چرا که تنها به اعمالتان جزا داده مي‌شويد!
O you who disbelieve! do not urge excuses today; you shall be rewarded only according to what you did.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 8
اي کساني که ايمان آورده‌ايد بسوي خدا توبه کنيد، توبه‌اي خالص؛ اميد است (با اين کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايي از بهشت که نهرها از زير درختانش جاري است وارد کند، در آن روزي که خداوند پيامبر و کساني را که با او ايمان آوردند خوار نمي‌کند؛ اين در حالي است که نورشان پيشاپيش آنان و از سوي راستشان در حرکت است، و مي‌گويند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چيز توانائي!»
O you who believe! turn to Allah a sincere turning; maybe your Lord will remove from you your evil and cause you to enter gardens beneath which rivers flow, on the day on which Allah will not abase the Prophet and those who believe with him; their light shall run on before them and on their right hands; they shall say: Our Lord! make perfect for us our light, and grant us protection, surely Thou hast power over all things.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 9
اي پيامبر! با کفار و منافقين پيکار کن و بر آنان سخت بگير! جايگاهشان جهنم است، و بد فرجامي است!
O Prophet! strive hard against the unbelievers and the hypocrites, and be hard against them; and their abode is hell; and evil is the resort.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ 10
خداوند براي کساني که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستي دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولي به آن دو خيانت کردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودي به حالشان (در برابر عذاب الهي) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه کساني که وارد مي‌شوند!»
Allah sets forth an example to those who disbelieve the wife of Nuh and the wife of Lut: they were both under two of Our righteous servants, but they acted treacherously towards them so they availed them naught against Allah, and it was said: Enter both the fire with those who enter.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 11
و خداوند براي مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌اي براي من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش!»
And Allah sets forth an example to those who believe the wife of Firon when she said: My Lord! build for me a house with Thee in the garden and deliver me from Firon and his doing, and deliver me from the unjust people:
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ 12
و همچنين به مريم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم؛ او کلمات پروردگار و کتابهايش را تصديق کرد و از مطيعان فرمان خدا بود!
And Marium, the daughter of Imran, who guarded her chastity, so We breathed into her of Our inspiration and she accepted the truth of the words of her Lord and His books, and she was of, the obedient ones.

تذهیب
ملک
تذهیب

تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 1
پربرکت و زوال‌ناپذير است کسي که حکومت جهان هستي به دست اوست، و او بر هر چيز تواناست.
Blessed is He in Whose hand is the kingdom, and He has power over all things,
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ 2
آن کس که مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد که کدام يک از شما بهتر عمل مي‌کنيد، و او شکست‌ناپذير و بخشنده است.
Who created death and life that He may try you-- which of you is best in deeds; and He is the Mighty, the Forgiving,
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ 3
همان کسي که هفت آسمان را بر فراز يکديگر آفريد؛ در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبي نمي‌بيني! بار ديگر نگاه کن، آيا هيچ شکاف و خللي مشاهده مي‌کني؟!
Who created the seven heavens one above another; you see no incongruity in the creation of the Beneficent Allah; then look again, can you see any disorder?
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ 4
بار ديگر (به عالم هستي) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوي خلل و نقصان ناکام مانده) به سوي تو باز مي‌گردد در حالي که خسته و ناتوان است!
Then turn back the eye again and again; your look shall come back to you confused while it is fatigued.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ 5
ما آسمان پايين (نزديک) را با چراغهاي فروزاني زينت بخشيديم، و آنها [= شهابها ] را تيرهايي براي شياطين قرار داديم، و براي آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختيم!
And certainly We have adorned this lower heaven with lamps and We have made these missiles for the Shaitans, and We have prepared for them the chastisement of burning.
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 6
و براي کساني که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است، و بد فرجامي است!
And for those who disbelieve in their Lord is the punishment of hell, and evil is the resort.
إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ 7
هنگامي که در آن افکنده شوند صداي وحشتناکي از آن مي‌شنوند، و اين در حالي است که پيوسته مي‌جوشد!
When they shall be cast therein, they shall hear a loud moaning of it as it heaves,
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ 8
نزديک است (دوزخ) از شدت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهي در آن افکنده مي‌شوند، نگهبانان دوزخ از آنها مي‌پرسند: «مگر بيم‌دهنده الهي به سراغ شما نيامد؟!»
Almost bursting for fury. Whenever a group is cast into it, its keeper shall ask them: Did there not come to you a warner?
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ 9
مي‌گويند: «آري، بيم‌دهنده به سراغ ما آمد، ولي ما او را تکذيب کرديم و گفتيم: خداوند هرگز چيزي نازل نکرده، و شما در گمراهي بزرگي هستيد!»
They shall say: Yea! indeed there came to us a warner, but we rejected (him) and said: Allah has not revealed anything, you are only in a great error.
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ 10
و مي‌گويند: «اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مي‌کرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!»
And they shall say: Had we but listened or pondered, we should not have been among the inmates of the burning fire.
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ 11
اينجاست که به گناه خود اعتراف مي‌کنند؛ دور باشند دوزخيان از رحمت خدا!
So they shall acknowledge their sins, but far will be (forgiveness) from the inmates of the burning fire.
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ 12
(اما) کساني که از پروردگارشان در نهان مي‌ترسند، مسلما آمرزش و پاداش بزرگي دارند!
(As for) those who fear their Lord in secret, they shall surely have forgiveness and a great reward.
وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ 13
گفتار خود را پنهان کنيد يا آشکار (تفاوتي نمي‌کند)، او به آنچه در سينه‌هاست آگاه است!
And conceal your word or manifest it; surely He is Cognizant of what is in the hearts.
أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ 14
آيا آن کسي که موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟! در حالي که او (از اسرار دقيق) باخبر و آگاه است!
Does He not know, Who created? And He is the Knower of the subtleties, the Aware.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ 15
او کسي است که زمين را براي شما رام کرد، بر شانه‌هاي آن راه برويد و از روزيهاي خداوند بخوريد؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوي اوست!
He it is Who made the earth smooth for you, therefore go about in the spacious sides thereof, and eat of His sustenance, and to Him is the return after death.
أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ 16
آيا خود را از عذاب کسي که حاکم بر آسمان است در امان مي‌دانيد که دستور دهد زمين بشکافد و شما را فرو برد و به لرزش خود ادامه دهد؟!
Are you secure of those in the heaven that He should not make the earth to swallow you up? Then lo! it shall be in a state of commotion.
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ 17
يا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مي‌دانيد که تندبادي پر از سنگريزه بر شما فرستد؟! و بزودي خواهيد دانست تهديدهاي من چگونه است!
Or are you secure of those in the heaven that He should not send down upon you a punishment? Then shall you know how was My warning.
وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ 18
کساني که پيش از آنان بودند (آيات الهي را) تکذيب کردند، اما (ببين) مجازات من چگونه بود!
And certainly those before them rejected (the truth), then how was My disapproval.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ بَصِيرٌ 19
آيا به پرندگاني که بالاي سرشان است، و گاه بالهاي خود را گسترده و گاه جمع مي‌کنند، نگاه نکردند؟! جز خداوند رحمان کسي آنها را بر فراز آسمان نگه نمي‌دارد، چرا که او به هر چيز بيناست!
Have they not seen the birds above them expanding (their wings) and contracting (them)? What is it that withholds them save the Beneficent Allah? Surely He sees everything.
أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلاَّ فِي غُرُورٍ 20
آيا اين کسي که لشکر شماست مي‌تواند شما را در برابر خداوند ياري دهد؟ ولي کافران تنها گرفتار فريبند!
Or who is it that will be a host for you to assist you besides the Beneficent Allah? The unbelievers are only in deception.
أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ 21
يا آن کسي که شما را روزي مي‌دهد، اگر روزيش را بازدارد (چه کسي مي‌تواند نياز شما را تأمين کند)؟! ولي آنها در سرکشي و فرار از حقيقت لجاجت مي‌ورزند!
Or who is it that will give you sustenance if He should withhold His sustenance? Nay! they persist in disdain and aversion.
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 22
آيا کسي که به رو افتاده حرکت مي‌کند به هدايت نزديکتر است يا کسي که راست‌قامت در صراط مستقيم گام برمي‌دارد؟!
What! is he who goes prone upon his face better guided or he who walks upright upon a straight path?
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ 23
بگو: «او کسي است که شما را آفريد و براي شما گوش و چشم و قلب قرار داد؛ اما کمتر سپاسگزاري مي‌کنيد!»
Say: He it is Who brought you into being and made for you the ears and the eyes and the hearts: little is it that you give thanks.
قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ 24
بگو: «او کسي است که شما را در زمين آفريد و به سوي او محشور مي‌شويد!»
Say: He it is Who multiplied you in the earth and to Him you shall be gathered.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ 25
آنها مي‌گويند: «اگر راست مي‌گوييد اين وعده قيامت چه زماني است؟!»
And they say: When shall this threat be (executed) if you are truthful?
قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ 26
بگو: «علم آن تنها نزد خداست؛ و من فقط بيم‌دهنده آشکاري هستم!»
Say: The knowledge (thereof is only with Allah and I am only a plain warner.
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ 27
هنگامي که آن (وعده الهي) را از نزديک مي‌بينند، صورت کافران زشت و سياه مي‌گردد، و به آنها گفته مي‌شود: «اين همان چيزي است که تقاضاي آن را داشتيد»!
But when they shall see it nigh, the faces of those who disbelieve shall be sorry, and it shall be said; This is that which you used to call for.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ 28
بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند مرا و تمام کساني را که با من هستند هلاک کند، يا مورد ترحم قرار دهد، چه کسي کافران را از عذاب دردناک پناه مي‌دهد؟!»
Say: Have you considered if Allah should destroy me and those with me-- rather He will have mercy on us; yet who will protect the unbelievers from a painful punishment?
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ 29
بگو: «او خداوند رحمان است، ما به او ايمان آورده و بر او توکل کرده‌ايم؛ و بزودي مي‌دانيد چه کسي در گمراهي آشکار است!»
Say: He is the Beneficent Allah, we believe in Him and on Him do we rely, so you shall come to know who it is that is in clear error.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ 30
بگو: «به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه کسي مي‌تواند آب جاري و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»
Say: Have you considered if your water should go down, who is it then that will bring you flowing water?

تذهیب
قلم
تذهیب

ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ 1
ن، سوگند به قلم و آنچه مينويسند،
Noon. I swear by the pen and what the angels write,
ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ 2
که به نعمت پروردگارت تو مجنون نيستي،
By the grace of your Lord you are not mad.
وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ 3
و براي تو پاداشي عظيم و هميشگي است!
And most surely you shall have a reward never to be cut off.
وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ 4
و تو اخلاق عظيم و برجسته‌اي داري!
And most surely you conform (yourself) to sublime morality.
فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ 5
و بزودي تو مي‌بيني و آنان نيز مي‌بينند،
So you shall see, and they (too) shall see,
بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ 6
که کدام يک از شما مجنونند!
Which of you is afflicted with madness.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ 7
پروردگارت بهتر از هر کس مي‌داند چه کسي از راه او گمراه شده، و هدايت‌يافتگان را نيز بهتر مي‌شناسد!
Surely your Lord best knows him who errs from His way, and He best knows the followers of the right course.
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ 8
حال که چنين است از تکذيب‌کنندگان اطاعت مکن!
So do not yield to the rejecters.
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ 9
آنها دوست دارند نرمش نشان دهي تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشي توأم با انحراف از مسير حق)!
They wish that you should be pliant so they (too) would be pliant.
وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهِينٍ 10
و از کسي که بسيار سوگند ياد مي‌کند و پست است اطاعت مکن،
And yield not to any mean swearer
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ 11
کسي که بسيار عيبجوست و به سخن چيني آمد و شد مي‌کند،
Defamer, going about with slander
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ 12
و بسيار مانع کار خير، و متجاوز و گناهکار است؛
Forbidder of good, outstepping the limits, sinful,
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ 13
علاوه بر اينها کينه توز و پرخور و خشن و بدنام است!
Ignoble, besides all that, base-born;
أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ 14
مبادا بخاطر اينکه صاحب مال و فرزندان فراوان است (از او پيروي کني)!
Because he possesses wealth and sons.
إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 15
هنگامي که آيات ما بر او خوانده مي‌شود مي‌گويد: «اينها افسانه‌هاي خرافي پيشينيان است!»
When Our communications are recited to him, he says: Stories of those of yore.
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ 16
(ولي) ما بزودي بر بيني او علامت و داغ ننگ مي‌نهيم!
We will brand him on the nose.
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ 17
ما آنها را آزموديم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمايش کرديم، هنگامي که سوگند ياد کردند که ميوه‌هاي باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند.
Surely We will try them as We tried the owners of the garden, when they swore that they would certainly cut off the produce in the morning,
وَ لا يَسْتَثْنُونَ 18
و هيچ از آن استثنا نکنند؛
And were not willing to set aside a portion (for the poor).
فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ 19
اما عذابي فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالي که همه در خواب بودند،
Then there encompassed it a visitation from your Lord while they were sleeping.
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ 20
و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلماني شد!
So it became as black, barren land.
فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ 21
صبحگاهان يکديگر را صدا زدند،
And they called out to each other in the morning,
أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ 22
که بسوي کشتزار و باغ خود حرکت کنيد اگر قصد چيدن ميوه‌ها را داريد!
Saying: Go early to your tilth if you would cut (the produce).
فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ 23
آنها حرکت کردند در حالي که آهسته با هم مي‌گفتند:»
So they went, while they consulted together secretly,
أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ 24
«مواظب باشيد امروز حتي يک فقير وارد بر شما نشود!»
Saying: No poor man shall enter it today upon you.
وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ 25
(آري) آنها صبحگاهان تصميم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگيري کنند.
And in the morning they went, having the power to prevent.
فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ 26
هنگامي که (وارد باغ شدند و) آن را ديدند گفتند: «حقا» ما گمراهيم!
But when they saw it, they said: Most surely we have gone astray
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ 27
(آري، همه چيز از دست ما رفته) بلکه ما محروميم!»
Nay! we are made to suffer privation.
قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ 28
يکي از آنها که از همه عاقلتر بود گفت: «آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمي‌گوييد؟!
The best of them said: Did I not say to you, Why do you not glorify (Allah)?
قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ 29
گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلما ما ظالم بوديم!»
They said: Glory be to our Lord, surely we were unjust.
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ 30
سپس رو به يکديگر کرده به ملامت هم پرداختند،
Then some of them advanced against others, blaming each other.
قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ 31
(و فريادشان بلند شد) گفتند: «واي بر ما که طغيانگر بوديم!
Said they: O woe to us! surely we were inordinate:
عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ 32
اميدواريم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاي آن به ما بدهد، چرا که ما به او علاقه‌منديم!»
Maybe, our Lord will give us instead one better than it; surely to our Lord do we make our humble petition.
كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ 33
اين گونه است عذاب (خداوند در دنيا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مي‌دانستند!
Such is the chastisement, and certainly the chastisement of the hereafter is greater, did they but know!
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ 34
مسلما براي پرهيزگاران نزد پروردگارشان باغهاي پر نعمت بهشت است!
Surely those who guard (against evil) shall have with their Lord gardens of bliss.
أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ 35
آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مي‌دهيم؟!
What! shall We then make (that is, treat) those who submit as the guilty?
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ 36
شما را چه مي‌شود؟! چگونه داوري مي‌کنيد؟!
What has happened to you? How do you judge?
أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ 37
آيا کتابي داريد که از آن درس مي‌خوانيد...
Or have you a book wherein you read,
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ 38
که آنچه را شما انتخاب مي‌کنيد از آن شماست؟!
That you have surely therein what you choose?
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ 39
يا اينکه عهد و پيمان مؤکد و مستمري تا روز قيامت بر ما داريد که هر چه را حکم کنيد براي شما باشد؟!
Or have you received from Us an agreement confirmed by an oath extending to the day of resurrection that you shall surely have what you demand?
سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ 40
از آنها بپرس کدام يک از آنان چنين چيزي را تضمين مي‌کند؟!
Ask them which of them will vouch for that,
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ 41
يا اينکه معبوداني دارند که آنها را شريک خدا قرار داده‌اند (و براي آنان شفاعت مي‌کنند)؟! اگر راست مي‌گويند معبودان خود را بياورند!
Or have they associates if they are truthful.
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ 42
(به خاطر بياوريد) روزي را که ساق پاها (از وحشت) برهنه مي‌گردد و دعوت به سجود مي‌شوند، اما نمي‌توانند (سجود کنند).
On the day when there shall be a severe affliction, and they shall be called upon to make obeisance, but they shall not be able,
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ 43
اين در حالي است که چشمهايشان (از شدت شرمساري) به زير افتاده، و ذلت و خواري وجودشان را فراگرفته؛ آنها پيش از اين دعوت به سجود مي‌شدند در حالي که سالم بودند (ولي امروز ديگر توانايي آن را ندارند)!
Their looks cast down, abasement shall overtake them; and they were called upon to make obeisance indeed while yet they were safe.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ 44
اکنون مرا با آنها که اين سخن را تکذيب مي‌کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمي‌دانند به تدريج به سوي عذاب پيش مي‌بريم.
So leave Me and him who rejects this announcement; We will overtake them by degrees, from whence they perceive not:
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ 45
و به آنها مهلت (بازگشت) مي‌دهم؛ چرا که نقشه‌هاي من محکم و دقيق است!
And I do bear with them, surely My plan is firm.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ 46
يا اينکه تو از آنها مزدي مي‌طلبي که پرداختش براي آنها سنگين است؟!
Or do you ask from them a reward, so that they are burdened with debt?
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ 47
يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن را مي‌نويسند (و به يکديگر مي‌دهند)؟!
Or have they (the knowledge of) the unseen, so that they write (it) down?
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ 48
اکنون که چنين است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهي [= يونس‌] مباش (که در تقاضاي مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولي شد) در آن زمان که با نهايت اندوه خدا را خواند.
So wait patiently for the judgment of your Lord, and be not like the companion of the fish, when he cried while he was in distress.
لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ 49
و اگر رحمت خدا به ياريش نيامده بود، (از شکم ماهي) بيرون افکنده مي‌شد در حالي که نکوهيده بود!
Were it not that favor from his Lord had overtaken him, he would certainly have been cast down upon the naked Found while he was blamed.
فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ 50
ولي پروردگارش او را برگزيد و از صالحان قرار داد!
Then his Lord chose him, and He made him of the good.
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ 51
نزديک است کافران هنگامي که آيات قرآن را مي‌شنوند با چشم‌زخم خود تو را از بين ببرند، و مي‌گويند: «او ديوانه است!»
And those who disbelieve would almost smite you with their eyes when they hear the reminder, and they say: Most surely he is mad.
وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 52
در حالي که اين (قرآن) جز مايه بيداري براي جهانيان نيست!
And it is naught but a reminder to the nations.

تذهیب
الحاقه
تذهیب

الْحَاقَّةُ 1
(روز رستاخيز) روزي است که مسلما واقع مي‌شود!
The sure calamity!
مَا الْحَاقَّةُ 2
چه روز واقع شدني!
What is the sure calamity!
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ 3
و تو چه مي‌داني آن روز واقع شدني چيست؟!
And what would make you realize what the sure calamity is!
كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ 4
قوم «ثمود» و «عاد» عذاب کوبنده الهي را انکار کردند (و نتيجه شومش را ديدند)!
Samood and Ad called the striking calamity a lie.
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ 5
اما قوم «ثمود» با عذابي سرکش هلاک شدند!
Then as to Samood, they were destroyed by an excessively severe punishment.
وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ 6
و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند،
And as to Ad, they were destroyed by a roaring, violent blast.
سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ 7
(خداوند) اين تندباد بنيان‌کن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) مي‌ديدي که آن قوم همچون تنه‌هاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شده‌اند!
Which He made to prevail against them for seven nights and eight days unremittingly, so that you might have seen the people therein prostrate as if they were the trunks of hollow palms.
فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ 8
آيا کسي از آنها را باقي مي‌بيني؟!
Do you then see of them one remaining?
وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ 9
و فرعون و کساني که پيش از او بودند و همچنين اهل شهرهاي زير و رو شده [=قوم لوط] مرتکب گناهان بزرگ شدند،
And Firon and those before him and the overthrown cities continuously committed sins.
فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً 10
و با فرستاده پروردگارشان مخالفت کردند؛ و خداوند (نيز) آنها را به عذاب شديدي گرفتار ساخت!
And they disobeyed the Apostle of their Lord, so He punished them with a vehement punishment.
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ 11
و هنگامي که آب طغيان کرد، ما شما را سوار بر کشتي کرديم،
Surely We bore you up in the ship when the water rose high,
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ 12
تا آن را وسيله تذکري براي شما قرار دهيم و گوشهاي شنوا آن را دريابد و بفهمد.
So that We may make it a reminder to you, and that the retaining ear might retain it.
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ 13
به محض اينکه يک بار در «صور» دميده شود،
And when the trumpet is blown with a single blast,
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً 14
و زمين و کوه‌ها از جا برداشته شوند و يکباره در هم کوبيده و متلاشي گردند،
And the earth and the mountains are borne away and crushed with a single crushing.
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ 15
در آن روز «واقعه عظيم» روي مي‌دهد،
On that day shall the great event come to pass,
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ 16
و آسمان از هم مي‌شکافد و سست مي‌گردد و فرومي‌ريزد!
And the heaven shall cleave asunder, so that on that day it shall be frail,
وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ 17
فرشتگان در اطراف آسمان قرارمي‌گيرند (و براي انجام مأموريتها آماده مي‌شوند)؛ و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل مي‌کنند!
And the angels shall be on the sides thereof; and above them eight shall bear on that day your Lord's power.
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ 18
در آن روز همگي به پيشگاه خدا عرضه مي‌شويد و چيزي از کارهاي شما پنهان نمي‌ماند!
On that day you shall be exposed to view-- no secret of yours shall remain hidden.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ 19
پس کسي که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادي و مباهات) فرياد مي‌زند که: «(اي اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!
Then as for him who is given his book in his right hand, he will say: Lo! read my book:
إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ 20
من يقين داشتم که (قيامتي در کار است و) به حساب اعمالم مي‌رسم!»
Surely I knew that I shall meet my account.
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ 21
او در يک زندگي (کاملا) رضايتبخش قرار خواهد داشت،
So he shall be in a life of pleasure,
فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ 22
در بهشتي عالي،
In a lofty garden,
قُطُوفُها دانِيَةٌ 23
که ميوه هايش در دسترس است!
The fruits of which are near at hand:
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ 24
(و به آنان گفته مي‌شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا در برابر اعمالي که در ايام گذشته انجام داديد!
Eat and drink pleasantly for what you did beforehand in the days gone by.
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ 25
اما کسي که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مي‌گويد: «اي کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمي‌دادند.
And as for him who is given his book in his left hand he shall say: O would that my book had never been given me:
وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ 26
و نمي‌دانستم حساب من چيست!
And I had not known what my account was:
يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ 27
اي کاش مرگم فرا مي‌رسيد!
O would that it had made an end (of me):
ما أَغْنى عَنِّي مالِيَهْ 28
مال و ثروتم هرگز مرا بي‌نياز نکرد،
My wealth has availed me nothing:
هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ 29
قدرت من نيز از دست رفت!»
My authority is gone away from me.
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ 30
او را بگيريد و دربند و زنجيرش کنيد!
Lay hold on him, then put a chain on him,
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ 31
سپس او را در دوزخ بيفکنيد!
Then cast him into the burning fire,
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ 32
بعد او را به زنجيري که هفتاد ذراع است ببنديد؛
Then thrust him into a chain the length of which is seventy cubits.
إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ 33
چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمي‌آورد،
Surely he did not believe in Allah, the Great,
وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ 34
و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمي‌نمود؛
Nor did he urge the feeding of the poor.
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ 35
از اين رو امروز هم در اينجا يار مهرباني ندارد،
Therefore he has not here today a true friend,
وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِينٍ 36
و نه طعامي، جز از چرک و خون!
Nor any food except refuse,
لا يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ 37
غذايي که جز خطاکاران آن را نمي‌خورند!
Which none but the wrongdoers eat.
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ 38
سوگند به آنچه مي‌بينيد،
But nay! I swear by that which you see,
وَ ما لا تُبْصِرُونَ 39
و آنچه نمي‌بينيد،
And that which you do not see.
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ 40
که اين قرآن گفتار رسول بزرگواري است،
Most surely, it is the Word brought by an honored Apostle,
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ 41
و گفته شاعري نيست، اما کمتر ايمان مي‌آوريد!
And it is not the word of a poet; little is it that you believe;
وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ 42
و نه گفته کاهني، هر چند کمتر متذکر مي‌شويد!
Nor the word of a soothsayer; little is it that you mind.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ 43
کلامي است که از سوي پروردگار عالميان نازل شده است!
It is a revelation from the Lord of the worlds.
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ 44
اگر او سخني دروغ بر ما مي‌بست،
And if he had fabricated against Us some of the sayings,
لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ 45
ما او را با قدرت مي‌گرفتيم،
We would certainly have seized him by the right hand,
ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ 46
سپس رگ قلبش را قطع مي‌کرديم،
Then We would certainly have cut off his aorta.
فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ 47
و هيچ کس از شما نمي‌توانست از (مجازات) او مانع شود!
And not one of you could have withheld Us from him.
وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ 48
و آن مسلما تذکري براي پرهيزگاران است!
And most surely it is a reminder for those who guard (against evil).
وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ 49
و ما مي‌دانيم که بعضي از شما (آن را) تکذيب مي‌کنيد!
And most surely We know that some of you are rejecters.
وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ 50
و آن مايه حسرت کافران است!
And most surely it is a great grief to the unbelievers.
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ 51
و آن يقين خالص است!
And most surely it is the true certainty
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ 52
حال که چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوي!
Therefore-glorify the name of your Lord, the Great.

تذهیب
معارج
تذهیب

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ 1
تقاضاکننده‌اي تقاضاي عذابي کرد که واقع شد!
One demanding, demanded the chastisement which must befall
لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ 2
اين عذاب مخصوص کافران است، و هيچ کس نمي‌تواند آن را دفع کند،
The unbelievers-- there is none to avert it--
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ 3
از سوي خداوند ذي المعارج [= خداوندي که فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج مي‌کنند]!
From Allah, the Lord of the ways of Ascent.
تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ 4
فرشتگان و روح [= فرشته مقرب خداوند] بسوي او عروج مي‌کنند در آن روزي که مقدارش پنجاه هزار سال است!
To Him ascend the angels and the Spirit in a day the measure of which is fifty thousand years.
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً 5
پس صبر جميل پيشه کن،
Therefore endure with a goodly patience.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً 6
زيرا آنها آن روز را دور مي‌بينند،
Surely they think it to be far off,
وَ نَراهُ قَرِيباً 7
و ما آن را نزديک مي‌بينيم!
And We see it nigh.
يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ 8
همان روز که آسمان همچون فلز گداخته مي‌شود،
On the day when the heaven shall be as molten copper
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ 9
و کوه‌ها مانند پشم رنگين متلاشي خواهد بود،
And the mountains shall be as tufts of wool
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً 10
و هيچ دوست صميمي سراغ دوستش را نمي‌گيرد!
And friend shall not ask of friend
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ 11
آنها را نشانشان مي‌دهند (ولي هر کس گرفتار کار خويشتن است)، چنان است که گنهکار دوست مي‌دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند،
(Though) they shall be made to see each other. The guilty one would fain redeem himself from the chastisement of that day by (sacrificing) his children,
وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ 12
و همسر و برادرش را،
And his wife and his brother
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ 13
و قبيله‌اش را که هميشه از او حمايت مي‌کرد،
And the nearest of his kinsfolk who gave him shelter,
وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ 14
و همه مردم روي زمين را تا مايه نجاتش گردند؛
And all those that are in the earth, (wishing) then (that) this might deliver him.
كَلاَّ إِنَّها لَظى 15
اما هرگز چنين نيست (که با اينها بتوان نجات يافت، آري) شعله‌هاي سوزان آتش است،
By no means! Surely it is a flaming fire
نَزَّاعَةً لِلشَّوى 16
دست و پا و پوست سر را مي‌کند و مي‌برد!
Dragging by the head,
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى 17
و کساني را که به فرمان خدا پشت کردند صدا مي‌زند،
It shall claim him who turned and fled (from truth),
وَ جَمَعَ فَأَوْعى 18
و (همچنين آنها که) اموال را جمع و ذخيره کردند!
And amasses (wealth) then shuts it up.
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً 19
به يقين انسان حريص و کم‌طاقت آفريده شده است،
Surely man is created of a hasty temperament
إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً 20
هنگامي که بدي به او رسد بيتابي مي‌کند،
Being greatly grieved when evil afflicts him
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً 21
و هنگامي که خوبي به او رسد مانع ديگران مي‌شود (و بخل مي‌ورزد)،
And niggardly when good befalls him
إِلاَّ الْمُصَلِّينَ 22
مگر نمازگزاران،
Except those who pray,
الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ 23
آنها که نمازها را پيوسته بجا مي‌آورند،
Those who are constant at their prayer
وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ 24
و آنها که در اموالشان حق معلومي است...
And those in whose wealth there is a fixed portion.
لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ 25
براي تقاضاکننده و محروم،
For him who begs and for him who is denied (good)
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ 26
و آنها که به روز جزا ايمان دارند،
And those who accept the truth of the judgment day
وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ 27
و آنها که از عذاب پروردگارشان بيمناکند،
And those who are fearful of the chastisement of their Lord--
إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ 28
چرا که هيچ کس از عذاب پروردگارش در امان نيست،
Surely the chastisement of their Lord is (a thing) not to be felt secure of--
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ 29
و آنها که دامان خويش را (از بي‌عفتي) حفظ مي‌کنند،
And those who guard their private parts,
إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ 30
جز با همسران و کنيزان (که در حکم همسرند آميزش ندارند)، چرا که در بهره‌گيري از اينها مورد سرزنش نخواهند بود!
Except in the case of their wives or those whom their right hands possess-- for these surely are not to be blamed,
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ 31
و هر کس جز اينها را طلب کند، متجاوز است!
But he who seeks to go beyond this, these it is that go beyond the limits--
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ 32
و آنها که امانتها و عهد خود را رعايت مي‌کنند،
And those who are faithful to their trusts and their covenant
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ 33
و آنها که با اداي شهادتشان قيام مي‌نمايند،
And those who are upright in their testimonies,
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ 34
و آنها که بر نماز مواظبت دارند،
And those who keep a guard on their prayer,
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ 35
آنان در باغهاي بهشتي (پذيرايي و) گرامي داشته مي‌شوند.
Those shall be in gardens, honored.
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ 36
اين کافران را چه مي‌شود که با سرعت نزد تو مي‌آيند...
But what is the matter with those who disbelieve that they hasten on around you,
عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ 37
از راست و چپ، گروه گروه (و آرزوي بهشت دارند)!
On the right hand and on the left, in sundry parties?
أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ 38
آيا هر يک از آنها (با اين اعمال زشتش) طمع دارد که او را در بهشت پر نعمت الهي وارد کنند؟!
Does every man of them desire that he should be made to enter the garden of bliss?
كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ 39
هرگز چنين نيست؛ ما آنها را از آنچه خودشان مي‌دانند آفريده‌ايم!
By no means! Surely We have created them of what they know.
فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ 40
سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادريم...
But nay! I swear by the Lord of the Easts and the Wests that We are certainly able
عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ 41
که جاي آنان را به کساني بدهيم که از آنها بهترند؛ و ما هرگز مغلوب نخواهيم شد!
To bring instead (others) better than them, and We shall not be overcome.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ 42
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل خود فروروند و بازي کنند تا زماني که روز موعود خود را ملاقات نمايند!
Therefore leave them alone to go on with the false discourses and to sport until they come face to face with that day of theirs with which they are threatened;
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ 43
همان روز که از قبرها بسرعت خارج مي‌شوند، گويي به سوي بتها مي‌دوند...
The day on which they shall come forth from their graves in haste, as if they were hastening on to a goal,
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ 44
در حالي که چشمهايشان از شرم و وحشت به زير افتاده، و پرده‌اي از ذلت و خواري آنها را پوشانده است! اين همان روزي است که به آنها وعده داده مي‌شد!
Their eyes cast down; disgrace shall overtake them; that is the day which they were threatened with.

تذهیب
نوح
تذهیب

إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ 1
ما نوح را به سوي قومش فرستاديم و گفتيم: «قوم خود را انذار کن پيش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آيد!»
Surely We sent Nuh to his people, saying: Warn your people before there come upon them a painful chastisement.
قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ 2
گفت: «اي قوم! من براي شما بيم‌دهنده آشکاري هستم،
He said: O my people! Surely I am a plain warner to you:
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ 3
که خدا را پرستش کنيد و از مخالفت او بپرهيزيد و مرا اطاعت نماييد!
That you should serve Allah and be careful of (your duty to) Him and obey me:
يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 4
اگر چنين کنيد، خدا گناهانتان را مي‌آمرزد و تا زمان معيني شما را عمر مي‌دهد؛ زيرا هنگامي که اجل الهي فرا رسد، تأخيري نخواهد داشت اگر مي‌دانستيد!»
He will forgive you some of your faults and grant you a delay to an appointed term; surely the term of Allah when it comes is not postponed; did you but know!
قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً 5
(نوح) گفت: «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بسوي تو) دعوت کردم،
He said: O my Lord! surely I have called my people by night and by day!
فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلاَّ فِراراً 6
اما دعوت من چيزي جز فرار از حق بر آنان نيفزود!
But my call has only made them flee the more:
وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً 7
و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ايمان بياورند و) تو آنها را بيامرزي، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباسهايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدت استکبار کردند!
And whenever I have called them that Thou mayest forgive them, they put their fingers in their ears, cover themselves with their garments, and persist and are puffed up with pride:
ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً 8
سپس من آنها را با صداي بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت کردم،
Then surely I called to them aloud:
ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً 9
سپس آشکارا و نهان (حقيقت توحيد و ايمان را) براي آنان بيان داشتم!
Then surely I spoke to them in public and I spoke to them in secret:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً 10
به آنها گفتم: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد که او بسيار آمرزنده است...
Then I said, Ask forgiveness of your Lord, surely He is the most Forgiving:
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً 11
تا بارانهاي پربرکت آسمان را پي در پي بر شما فرستد،
He will send down upon you the cloud, pouring down abundance of rain:
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً 12
و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد!
And help you with wealth and sons, and make for you gardens, and make for you rivers.
ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً 13
چرا شما براي خدا عظمت قائل نيستيد؟!
What is the matter with you that you fear not the greatness of Allah?
وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً 14
در حالي که شما را در مراحل مختلف آفريد (تا از نطفه به انسان کامل رسيديد)!
And indeed He has created you through various grades:
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً 15
آيا نمي‌دانيد چگونه خداوند هفت آسمان را يکي بالاي ديگري آفريده است،
Do you not see how Allah has created the seven heavens, one above another,
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً 16
و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنايي، و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است؟!
And made the moon therein a light, and made the sun a lamp?
وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً 17
و خداوند شما را همچون گياهي از زمين رويانيد،
And Allah has made you grow out of the earth as a growth:
ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً 18
سپس شما را به همان زمين بازمي‌گرداند، و بار ديگر شما را خارج مي‌سازد!
Then He returns you to it, then will He bring you forth a (new) bringing forth:
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً 19
و خداوند زمين را براي شما فرش گسترده‌اي قرار داد...
And Allah has made for you the earth a wide expanse,
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً 20
تا از راههاي وسيع و دره‌هاي آن بگذريد (و به هر جا مي‌خواهيد برويد)!»
That you may go along therein in wide paths.
قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً 21
نوح (بعد از نوميدي از هدايت آنان) گفت: «پروردگارا! آنها نافرماني من کردند و از کساني پيروي نمودند که اموال و فرزندانشان چيزي جز زيانکاري بر آنها نيفزوده است!
Nuh said: My Lord! surely they have disobeyed me and followed him whose wealth and children have added to him nothing but loss.
وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً 22
و (اين رهبران گمراه) مکر عظيمي به کار بردند...
And they have planned a very great plan.
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً 23
و گفتند: دست از خدايان و بتهاي خود برنداريد (به خصوص) بتهاي «ود»، «سواع»، «يغوث»، «يعوق» و «نسر» را رها نکنيد!
And they say: By no means leave your gods, nor leave Wadd, nor Suwa; nor Yaghus, and Yauq and Nasr.
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً 24
و آنها گروه بسياري را گمراه کردند! خداوندا، ظالمان را جز ضلالت ميفزا!»
And indeed they have led astray many, and do not increase the unjust in aught but error.
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً 25
(آري، سرانجام) همگي بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا ياوراني براي خود نيافتند!
Because of their wrongs they were drowned, then made to enter fire, so they did not find any helpers besides Allah.
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً 26
نوح گفت: «پروردگارا! هيچ يک از کافران را بر روي زمين باقي مگذار!
And Nuh said: My Lord! leave not upon the land any dweller from among the unbelievers:
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً 27
چرا که اگر آنها را باقي بگذاري، بندگانت را گمراه مي‌کنند و جز نسلي فاجر و کافر به وجود نمي‌آورند!
For surely if Thou leave them they will lead astray Thy servants, and will not beget any but immoral, ungrateful (children)
رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً 28
پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کساني را که با ايمان وارد خانه من شدند، و جميع مردان و زنان باايمان را بيامرز؛ و ظالمان را جز هلاکت ميفزا!»
My Lord! forgive me and my parents and him who enters my house believing, and the believing men and the believing women; and do not increase the unjust in aught but destruction!

تذهیب
جن
تذهیب

قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً 1
بگو: به من وحي شده است که جمعي از جن به سخنانم گوش فراداده‌اند، سپس گفته‌اند: «ما قرآن عجيبي شنيده‌ايم...
Say: It has been revealed to me that a party of the jinn listened, and they said: Surely we have heard a wonderful Quran,
يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً 2
که به راه راست هدايت مي‌کند، پس ما به آن ايمان آورده‌ايم و هرگز کسي را شريک پروردگارمان قرارنمي‌دهيم!
Guiding to the right way, so we believe in it, and we will not set up any one with our Lord:
وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً 3
و اينکه بلند است مقام باعظمت پروردگار ما، و او هرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نکرده است!
And that He-- exalted be the majesty of our Lord-- has not taken a consort, nor a son:
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً 4
و اينکه سفيه ما (ابليس) درباره خداوند سخنان ناروا مي‌گفت!
And that the foolish amongst us used to forge extravagant things against Allah:
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً 5
و اينکه ما گمان مي‌کرديم که انس و جن هرگز بر خدا دروغ نمي‌بندند!
And that we thought that men and jinn did not utter a lie against Allah:
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً 6
و اينکه مرداني از بشر به مرداني از جن پناه مي‌بردند، و آنها سبب افزايش گمراهي و طغيانشان مي‌شدند!
And that persons from among men used to seek refuge with persons from among jinn, so they increased them in wrongdoing:
وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً 7
و اينکه آنها گمان کردند -همان‌گونه که شما گمان مي‌کرديد- که خداوند هرگز کسي را (به نبوت )مبعوث نمي‌کند!
And that they thought as you think, that Allah would not raise anyone:
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً 8
و اينکه ما آسمان را جستجو کرديم و همه را پر از محافظان قوي و تيرهاي شهاب يافتيم!
And that we sought to reach heaven, but we found it filled with strong guards and flaming stars.
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً 9
و اينکه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمانها مي‌نشستيم؛ اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابي را در کمين خود مي‌يابد!
And that we used to sit in some of the sitting-places thereof to steal a hearing, but he who would (try to) listen now would find a flame lying in wait for him:
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً 10
و اينکه (با اين اوضاع) ما نمي‌دانيم آيا اراده شري درباره اهل زمين شده يا پروردگارشان خواسته است آنان را هدايت کند؟!
And that we know not whether evil is meant for those who are on earth or whether their Lord means to bring them good:
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً 11
و اينکه در ميان ما، افرادي صالح و افرادي غير صالحند؛ و ما گروه‌هاي متفاوتي هستيم!
And that some of us are good and others of us are below that: we are sects following different ways:
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً 12
و اينکه ما يقين داريم هرگز نمي‌توانيم بر اراده خداوند در زمين غالب شويم و نمي‌توانيم از (پنجه قدرت) او بگريزيم!
And that we know that we cannot escape Allah in the earth, nor can we escape Him by flight:
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً 13
و اينکه ما هنگامي که هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آورديم؛ و هر کس به پروردگارش ايمان بياورد، نه از نقصان مي‌ترسد و نه از ظلم!
And that when we heard the guidance, we believed in it; so whoever believes in his Lord, he should neither fear loss nor being overtaken (by disgrace):
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً 14
و اينکه گروهي از ما مسلمان و گروهي ظالمند؛ هر کس اسلام را اختيار کند راه راست را برگزيده است،
And that some of us are those who submit, and some of us are the deviators; so whoever submits, these aim at the right way:
وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً 15
و اما ظالمان آتشگيره و هيزم دوزخند!
And as to the deviators, they are fuel of hell:
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً 16
و اينکه اگر آنها [= جن و انس‌] در راه (ايمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سيرابشان مي‌کنيم!
And that if they should keep to the (right) way, We would certainly give them to drink of abundant water,
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً 17
هدف اين است که ما آنها را با اين نعمت فراوان بيازماييم؛ و هر کس از ياد پروردگارش روي گرداند، او را به عذاب شديد و فزاينده‌اي گرفتار مي‌سازد!
So that We might try them with respect to it; and whoever turns aside from the reminder of his Lord, He will make him enter into an afflicting chastisement:
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً 18
و اينکه مساجد از آن خداست، پس هيچ کس را با خدا نخوانيد!
And that the mosques are Allah's, therefore call not upon any one with Allah:
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً 19
و اينکه هنگامي که بنده خدا [= محمد (ص)] به عبادت برمي‌خاست و او را مي‌خواند، گروهي پيرامون او بشدت ازدحام مي‌کردند!»
And that when the servant of Allah stood up calling upon Him, they wellnigh crowded him (to death).
قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً 20
بگو: «من تنها پروردگارم را مي‌خوانم و هيچ کس را شريک او قرار نمي‌دهم!»
Say: I only call upon my Lord, and I do not associate any one with Him.
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً 21
بگو: «من مالک زيان و هدايتي براي شما نيستم!»
Say: I do not control for you evil or good.
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً 22
بگو: «(اگر من نيز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هيچ کس مرا در برابر او حمايت نمي‌کند و پناهگاهي جز او نمي‌يابم؛
Say: Surely no one can protect me against Allah, nor can I find besides Him any place of refuge:
إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً 23
تنها وظيفه من ابلاغ از سوي خدا و رساندن رسالات اوست؛ و هر کس نافرماني خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن مي‌مانند!
(It is) only a delivering (of communications) from Allah and His messages; and whoever disobeys Allah and His Apostle surely he shall have the fire of hell to abide therein for a long time.
حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً 24
(اين کار شکني کفار همچنان ادامه مي‌يابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببينند؛ آنگاه مي‌دانند چه کسي ياورش ضعيفتر و جمعيتش کمتر است!
Until when they see what they are threatened with, then shall they know who is weaker in helpers and fewer in number.
قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً 25
بگو: «من نمي‌دانم آنچه به شما وعده داده شده نزديک است يا پروردگارم زماني براي آن قرارمي‌دهد؟!
Say: I do not know whether that with which you are threatened be nigh or whether my Lord will appoint for it a term:
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً 26
داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمي‌سازد،
The Knower of the unseen! so He does not reveal His secrets to any,
إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً 27
مگر رسولاني که آنان را برگزيده و مراقبيني از پيش رو و پشت سر براي آنها قرار مي‌دهد...
Except to him whom He chooses as an apostle; for surely He makes a guard to march before him and after him,
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً 28
تا بداند پيامبرانش رسالتهاي پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چيز را احصار کرده است!»
So that He may know that they have truly delivered the messages of their Lord, and He encompasses what is with them and He records the number of all things.

تذهیب
مزمل
تذهیب

يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ 1
اي جامه به خود پيچيده!
O you who have wrapped up in your garments!
قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً 2
شب را، جز کمي، بپاخيز!
Rise to pray in the night except a little,
نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً 3
نيمي از شب را، يا کمي از آن کم کن،
Half of it, or lessen it a little,
أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً 4
يا بر نصف آن بيفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان؛
Or add to it, and recite the Quran as it ought to be recited.
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً 5
چرا که ما بزودي سخني سنگين به تو القا خواهيم کرد!
Surely We will make to light upon you a weighty Word.
إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً 6
مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت‌تر است!
Surely the rising by night is the firmest way to tread and the best corrective of speech.
إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً 7
و تو در روز تلاش مستمر و طولاني خواهي داشت!
Surely you have in the day time a long occupation.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً 8
و نام پروردگارت را ياد کن و تنها به او دل ببند!
And remember the name of your Lord and devote yourself to Him with (exclusive) devotion.
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً 9
همان پروردگار شرق و غرب که معبودي جز او نيست، او را نگاهبان و وکيل خود انتخاب کن،
The Lord of the East and the West-- there is no god but He-- therefore take Him for a protector.
وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً 10
و در برابر آنچه (دشمنان) مي‌گويند شکيبا باش و بطرزي شايسته از آنان دوري گزين!
And bear patiently what they say and avoid them with a becoming avoidance.
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً 11
و مرا با تکذيب‌کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمي مهلت ده،
And leave Me and the rejecters, the possessors of ease and plenty, and respite them a little.
إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً 12
که نزد ما غل و زنجيرها و (آتش) دوزخ است،
Surely with Us are heavy fetters and a flaming fire,
وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً 13
و غذايي گلوگير، و عذابي دردناک،
And food that chokes and a painful punishment,
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً 14
در آن روز که زمين و کوه‌ها سخت به لرزه درمي‌آيد، و کوه‌ها (چنان درهم کوبيده مي‌شود که) به شکل توده‌هايي از شن نرم درمي‌آيد!
On the day when the earth and the mountains shall quake and the mountains shall become (as) heaps of sand let loose.
إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً 15
ما پيامبري به سوي شما فرستاديم که گواه بر شماست، همان گونه که به سوي فرعون رسولي فرستاديم!
Surely We have sent to you an Apostle, a witness against you, as We sent an apostle to Firon.
فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً 16
(ولي) فرعون به مخالفت و نافرماني آن رسول برخاست، و ما او را سخت مجازات کرديم!
But Firon disobeyed the apostle, so We laid on him a violent hold.
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً 17
شما (نيز) اگر کافر شويد، چگونه خود را (از عذاب الهي) بر کنار مي‌داريد؟! در آن روز که کودکان را پير مي‌کند،
How, then, will you guard yourselves, if you disbelieve, on the day which shall make children grey-headed?
السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً 18
و آسمان از هم شکافته مي‌شود، و وعده او شدني و حتمي است.
The heaven shall rend asunder thereby; His promise is ever brought to fulfillment.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً 19
اين هشدار و تذکري است، پس هر کس بخواهد راهي به سوي پروردگارش برمي‌گزيند!
Surely this is a reminder, then let him, who will take the way to his Lord.
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 20
پروردگارت مي‌داند که تو و گروهي از آنها که با تو هستند نزديک دو سوم از شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مي‌خيزند؛ خداوند شب و روز را اندازه‌گيري مي‌کند؛ او مي‌داند که شما نمي‌توانيد مقدار آن را (به دقت) اندازه‌گيري کنيد (براي عبادت کردن)، پس شما را بخشيد؛ اکنون آنچه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد او مي‌داند بزودي گروهي از شما بيمار مي‌شوند، و گروهي ديگر براي به دست آوردن فضل الهي (و کسب روزي) به سفر مي‌روند، و گروهي ديگر در راه خدا جهاد مي‌کنند (و از تلاوت قرآن بازمي‌مانند)، پس به اندازه‌اي که براي شما ممکن است از آن تلاوت کنيد و نماز را بر پا داريد و زکات بپردازيد و به خدا «قرض الحسنه» دهيد [= در راه او انفاق نماييد] و (بدانيد) آنچه را از کارهاي نيک براي خود از پيش مي‌فرستيد نزد خدا به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت؛ و از خدا آمرزش بطلبيد که خداوند آمرزنده و مهربان است!
Surely your Lord knows that you pass in prayer nearly two-thirds of the night, and (sometimes) half of it, and (sometimes) a third of it, and (also) a party of those with you; and Allah measures the night and the day. He knows that you are not able to do it, so He has turned to you (mercifully), therefore read what is easy of the Quran. He knows that there must be among you sick, and others who travel in the land seeking of the bounty of Allah, and others who fight in Allah's way, therefore read as much of it as is easy (to you), and keep up prayer and pay the poor-rate and offer to Allah a goodly gift, and whatever of good you send on beforehand for yourselves, you will find it with Allah; that is best and greatest in reward; and ask forgiveness of Allah; surely Allah is Forgiving, Merciful.

تذهیب
مدثر
تذهیب

يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ 1
اي جامه خواب به خود پيچيده (و در بستر آرميده)!
O you who are clothed!
قُمْ فَأَنْذِرْ 2
برخيز و انذار کن (و عالميان را بيم ده)،
Arise and warn,
وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ 3
و پروردگارت را بزرگ بشمار،
And your Lord do magnify,
وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ 4
و لباست را پاک کن،
And your garments do purify,
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ 5
و از پليدي دوري کن،
And uncleanness do shun,
وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ 6
و منت مگذار و فزوني مطلب،
And bestow not favors that you may receive again with increase,
وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ 7
و بخاطر پروردگارت شکيبايي کن!
And for the sake of your Lord, be patient.
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ 8
هنگامي که در «صور» دميده شود،
For when the trumpet is sounded,
فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ 9
آن روز، روز سختي است،
That, at that time, shall be a difficult day,
عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ 10
و براي کافران آسان نيست!
For the unbelievers, anything but easy.
ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً 11
مرا با کسي که او را خود به تنهايي آفريده‌ام واگذار!
Leave Me and him whom I created alone,
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً 12
همان کسي که براي او مال گسترده‌اي قرار دادم،
And give him vast riches,
وَ بَنِينَ شُهُوداً 13
و فرزنداني که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند،
And sons dwelling in his presence,
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً 14
و وسايل زندگي را از هر نظر براي وي فراهم ساختم!
And I adjusted affairs for him adjustably;
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ 15
باز هم طمع دارد که بر او بيفزايم!
And yet he desires that I should add more!
كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً 16
هرگز چنين نخواهد شد؛ چرا که او نسبت به آيات ما دشمني مي‌ورزد!
By no means! surely he offers opposition to Our communications.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً 17
و بزودي او را مجبور مي‌کنم که از قله زندگي بالا رود (سپس او را به زير مي‌افکنم)!
I will make a distressing punishment overtake him.
إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ 18
او (براي مبارزه با قرآن) انديشه کرد و مطلب را آماده ساخت!
Surely he reflected and guessed,
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ 19
مرگ بر او باد! چگونه (براي مبارزه با حق) مطلب را آماده کرد!
But may he be cursed how he plotted;
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ 20
باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب (و نقشه شيطاني خود را) آماده نمود!
Again, may he be cursed how he plotted;
ثُمَّ نَظَرَ 21
سپس نگاهي افکند،
Then he looked,
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ 22
بعد چهره درهم کشيد و عجولانه دست به کار شد؛
Then he frowned and scowled,
ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ 23
سپس پشت (به حق) کرد و تکبر ورزيد،
Then he turned back and was big with pride,
فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ 24
و سرانجام گفت: «اين (قرآن) چيزي جز افسون و سحري همچون سحرهاي پيشينيان نيست!
~Then he said: This is naught but enchantment, narrated (from others);
إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ 25
اين فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!»
This is naught but the word of a mortal.
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ 26
(اما) بزودي او را وارد سقر [= دوزخ‌] مي‌کنم!
I will cast him into hell.
وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ 27
و تو نمي‌داني «سقر» چيست!
And what will make you realize what hell is?
لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ 28
(آتشي است که) نه چيزي را باقي مي‌گذارد و نه چيزي را رها مي‌سازد!
It leaves naught nor does it spare aught.
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ 29
پوست تن را بکلي دگرگون مي‌کند!
It scorches the mortal.
عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ 30
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده‌اند!
Over it are nineteen.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِيَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْبَشَرِ 31
مأموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار داديم، و تعداد آنها را جز براي آزمايش کافران معين نکرديم تا اهل کتاب [= يهود و نصاري‌] يقين پيدا کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل کتاب و مؤمنان (در حقانيت اين کتاب آسماني) ترديد به خود راه ندهند، و بيماردلان و کافران بگويند: «خدا از اين توصيف چه منظوري دارد؟!» (آري) اين گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه مي‌سازد و هر کس را بخواهد هدايت مي‌کند! و لشکريان پروردگارت را جز او کسي نمي‌داند، و اين جز هشدار و تذکري براي انسانها نيست!
And We have not made the wardens of the fire others than angels, and We have not made their number but as a trial for those who disbelieve, that those who have been given the book may be certain and those who believe may increase in faith, and those who have been given the book and the believers may not doubt, and that those in whose hearts is a disease and the unbelievers may say: What does Allah mean by this parable? Thus does Allah make err whom He pleases, and He guides whom He pleases, and none knows the hosts of your Lord but He Himself; and this is naught but a reminder to the mortals.
كَلاَّ وَ الْقَمَرِ 32
اينچنين نيست که آنها تصور مي‌کنند سوگند به ماه،
Nay; I swear by the moon,
وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ 33
و به شب، هنگامي که (دامن برچيند و) پشت کند،
And the night when it departs,
وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ 34
و به صبح هنگامي که چهره بگشايد،
And the daybreak when it shines;
إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ 35
که آن (حوادث هولناک قيامت) از مسائل مهم است!
Surely it (hell) is one of the gravest (misfortunes),
نَذِيراً لِلْبَشَرِ 36
هشدار و انذاري است براي همه انسانها،
A warning to mortals,
لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ 37
براي کساني از شما که مي‌خواهند پيش افتند يا عقب بمانند [= بسوي هدايت و نيکي پيش روند يا نروند]!
To him among you who wishes to go forward or remain behind.
كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ 38
(آري) هر کس در گرو اعمال خويش است،
Every soul is held in pledge for what it earns,
إِلاَّ أَصْحابَ الْيَمِينِ 39
مگر «اصحاب يمين» (که نامه اعمالشان را به نشانه ايمان و تقوايشان به دست راستشان مي‌دهند)!
Except the people of the right hand,
فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ 40
آنها در باغهاي بهشتند، و سؤال مي‌کنند...
In gardens, they shall ask each other
عَنِ الْمُجْرِمِينَ 41
از مجرمان:
About the guilty:
ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ 42
چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!»
What has brought you into hell?
قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ 43
مي‌گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم،
They shall say: We were not of those who prayed;
وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ 44
و اطعام مستمند نمي‌کرديم،
And we used not to feed the poor;
وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ 45
و پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم،
And we used to enter into vain discourse with those who entered into vain discourses.
وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ 46
و همواره روز جزا را انکار مي‌کرديم،
And we used to call the day of judgment a lie;
حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ 47
تا زماني که مرگ ما فرا رسيد!»
Till death overtook us.
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ 48
از اين رو شفاعت شفاعت‌کنندگان به حال آنها سودي نمي‌بخشد.
So the intercession of intercessors shall not avail them.
فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ 49
چرا آنها از تذکر روي گردانند؟!
What is then the matter with them, that they turn away from the admonition
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ 50
گويي گورخراني رميده‌اند،
As if they were asses taking fright
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ 51
که از (مقابل) شيري فرار کرده‌اند!
That had fled from a lion?
بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى صُحُفاً مُنَشَّرَةً 52
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه‌اي (از سوي خدا) براي او فرستاده شود!
Nay; every one of them desires that he may be given pages spread out;
كَلاَّ بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ 53
چنين نيست که آنان مي‌گويند، بلکه آنها از آخرت نمي‌ترسند!
Nay! but they do not fear the hereafter.
كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ 54
چنين نيست که آنها مي‌گويند، آن (قرآن) يک تذکر و يادآوري است!
Nay! it is surely an admonition.
فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ 55
هر کس بخواهد از آن پند مي‌گيرد؛
So whoever pleases may mind it.
وَ ما يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ 56
و هيچ کس پند نمي‌گيرد مگر اينکه خدا بخواهد؛ او اهل تقوا و اهل آمرزش است!
And they will not mind unless Allah please. He is worthy to be feared and worthy to forgive.

تذهیب
قیامه
تذهیب

لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ 1
سوگند به روز قيامت،
Nay! I swear by the day of resurrection.
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ 2
و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بيدار و ملامتگر (که رستاخيز حق است)!
Nay! I swear by the self-accusing soul.
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ 3
آيا انسان مي‌پندارد که هرگز استخوانهاي او را جمع نخواهيم کرد؟!
Does man think that We shall not gather his bones?
بَلى قادِرِينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ 4
آري قادريم که (حتي خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنيم!
Yea! We are able to make complete his very fingertips
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ 5
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او مي‌خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه کند!
Nay! man desires to give the lie to what is before him.
يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ 6
(از اين رو) مي‌پرسد: «قيامت کي خواهد بود»!
He asks: When is the day of resurrection?
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ 7
(بگو:) در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش درآيد،
So when the sight becomes dazed,
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ 8
و ماه بي‌نور گردد،
And the moon becomes dark,
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ 9
و خورشيد و ماه يک جا جمع شوند،
And the sun and the moon are brought together,
يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ 10
آن روز انسان مي‌گويد: «راه فرار کجاست؟!»
Man shall say on that day: Whither to fly to?
كَلاَّ لا وَزَرَ 11
هرگز چنين نيست، راه فرار و پناهگاهي وجود ندارد!
By no means! there shall be no place of refuge!
إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ 12
آن روز قرارگاه نهايي تنها بسوي پروردگار تو است؛
With your Lord alone shall on that day be the place of rest.
يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ 13
و در آن روز انسان را از تمام کارهايي که از پيش يا پس فرستاده آگاه مي‌کنند!
Man shall on that day be informed of what he sent before and (what he) put off.
بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ 14
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است،
Nay! man is evidence against himself,
وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ 15
هر چند (در ظاهر) براي خود عذرهايي بتراشد!
Though he puts forth his excuses.
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ 16
زبانت را بخاطر عجله براي خواندن آن [= قرآن‌] حرکت مده،
Do not move your tongue with it to make haste with it,
إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ 17
چرا که جمع‌کردن و خواندن آن بر عهده ماست!
Surely on Us (devolves) the collecting of it and the reciting of it.
فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ 18
پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروي کن!
Therefore when We have recited it, follow its recitation.
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ 19
سپس بيان و (توضيح) آن (نيز) بر عهده ماست!
Again on Us (devolves) the explaining of it.
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ 20
چنين نيست که شما مي‌پنداريد (و دلايل معاد را کافي نمي‌دانيد)؛ بلکه شما دنياي زودگذر را دوست داريد (و هوسراني بي‌قيد و شرط را)!
Nay! But you love the present life,
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ 21
و آخرت را رها مي‌کنيد!
And neglect the hereafter.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ 22
(آري) در آن روز صورتهايي شاداب و مسرور است،
(Some) faces on that day shall be bright,
إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ 23
و به پروردگارش مي‌نگرد!
Looking to their Lord.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ 24
و در آن روز صورتهايي عبوس و در هم کشيده است،
And (other) faces on that day shall be gloomy,
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ 25
زيرا مي‌داند عذابي در پيش دارد که پشت را در هم مي‌شکند!
Knowing that there will be made to befall them some great calamity.
كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ 26
چنين نيست (که انسان مي‌پندارد! او ايمان نمي‌آورد) تا موقعي که جان به گلوگاهش رسد،
Nay! When it comes up to the throat,
وَ قِيلَ مَنْ راقٍ 27
و گفته شود: «آيا کسي هست که (اين بيمار را از مرگ) نجات دهد؟!»
And it is said: Who will be a magician?
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ 28
و به جدائي از دنيا يقين پيدا کند،
And he is sure that it is the (hour of) parting
وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ 29
و ساق پاها (از سختي جان‌دادن) به هم بپيچد!
And affliction is combined with affliction;
إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ 30
(آري) در آن روز مسير همه بسوي (دادگاه) پروردگارت خواهد بود!
To your Lord on that day shall be the driving.
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى 31
(در آن روز گفته مي‌شود:) او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند،
So he did not accept the truth, nor did he pray,
وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى 32
بلکه تکذيب کرد و روي‌گردان شد،
But called the truth a lie and turned back,
ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى 33
سپس بسوي خانواده خود بازگشت در حالي که متکبرانه قدم برمي‌داشت!
Then he went to his followers, walking away in haughtiness.
أَوْلى لَكَ فَأَوْلى 34
(با اين اعمال) عذاب الهي براي تو شايسته‌تر است، شايسته‌تر!
Nearer to you (is destruction) and nearer,
ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى 35
سپس عذاب الهي براي تو شايسته‌تر است، شايسته‌تر!
Again (consider how) nearer to you and nearer.
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً 36
آيا انسان گمان مي‌کند بي‌هدف رها مي‌شود؟!
Does man think that he is to be left to wander without an aim?
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى 37
آيا او نطفه‌اي از مني که در رحم ريخته مي‌شود نبود؟!
Was he not a small seed in the seminal elements,
ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى 38
سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت،
Then he was a clot of blood, so He created (him) then made (him) perfect.
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى 39
و از او دو زوج مرد و زن آفريد!
Then He made of him two kinds, the male and the female.
أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى 40
آيا چنين کسي قادر نيست که مردگان را زنده کند؟!
Is not He able to give life to the dead?

تذهیب
انسان
تذهیب

هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً 1
آيا زماني طولاني بر انسان گذشت که چيز قابل ذکري نبود؟!
There surely came over man a period of time when he was a thing not worth mentioning.
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً 2
ما انسان را از نطفه مختلطي آفريديم، و او را مي‌آزماييم؛ (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم!
Surely We have created man from a small life-germ uniting (itself): We mean to try him, so We have made him hearing, seeing.
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً 3
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!
Surely We have shown him the way: he may be thankful or unthankful.
إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً 4
ما براي کافران، زنجيرها و غلها و شعله‌هاي سوزان آتش آماده کرده‌ايم!
Surely We have prepared for the unbelievers chains and shackles and a burning fire.
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً 5
به يقين ابرار (و نيکان) از جامي مي‌نوشند که با عطر خوشي آميخته است،
Surely the righteous shall drink of a cup the admixture of which is camphor
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً 6
از چشمه‌اي که بندگان خاص خدا از آن مي‌نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاري مي‌سازند!
A fountain from which the servants of Allah shall drink; they make it to flow a (goodly) flowing forth.
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً 7
آنها به نذر خود وفا مي‌کنند، و از روزي که شر و عذابش گسترده است مي‌ترسند،
They fulfill vows and fear a day the evil of which shall be spreading far and wide.
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً 8
و غذاي (خود) را با اينکه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسکين» و «يتيم» و «اسير» مي‌دهند!
And they give food out of love for Him to the poor and the orphan and the captive:
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً 9
(و مي‌گويند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مي‌کنيم، و هيچ پاداش و سپاسي از شما نمي‌خواهيم!
We only feed you for Allah's sake; we desire from you neither reward nor thanks:
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً 10
ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزي که عبوس و سخت است!
Surely we fear from our Lord a stern, distressful day.
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً 11
(بخاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شر آن روز نگه مي‌دارد و آنها را مي‌پذيرد در حالي که غرق شادي و سرورند!
Therefore Allah win guard them from the evil of that day and cause them to meet with ease and happiness;
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً 12
و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاي حرير بهشتي را به آنها پاداش مي‌دهد!
And reward them, because they were patient, with garden and silk,
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً 13
اين در حالي است که در بهشت بر تختهاي زيبا تکيه کرده‌اند، نه آفتاب را در آنجا مي‌بينند و نه سرما را!
Reclining therein on raised couches, they shall find therein neither (the severe heat of) the sun nor intense cold.
وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً 14
و در حالي است که سايه‌هاي درختان بهشتي بر آنها فرو افتاده و چيدن ميوه‌هايش بسيار آسان است!
And close down upon them (shall be) its shadows, and its fruits shall be made near (to them), being easy to reach.
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا 15
و در گرداگرد آنها ظرفهايي سيمين و قدحهايي بلورين مي‌گردانند (پر از بهترين غذاها و نوشيدني‌ها)،
And there shall be made to go round about them vessels of silver and goblets which are of glass,
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً 16
ظرفهاي بلوريني از نقره، که آنها را به اندازه مناسب آماده کرده‌اند!
(Transparent as) glass, made of silver; they have measured them according to a measure.
وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً 17
و در آنجا از جامهايي سيراب مي‌شوند که لبريز از شراب طهوري آميخته با زنجبيل است،
And they shall be made to drink therein a cup the admixture of which shall be ginger,
عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً 18
از چشمه‌اي در بهشت که نامش سلسبيل است!
(Of) a fountain therein which is named Salsabil.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً 19
و بر گردشان (براي پذيرايي) نوجواناني جاوداني مي‌گردند که هرگاه آنها را ببيني گمان مي‌کني مرواريد پراکنده‌اند!
And round about them shall go youths never altering in age; when you see them you will think them to be scattered pearls.
وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً 20
و هنگامي که آنجا را ببيني نعمتها و ملک عظيمي را مي‌بيني!
And when you see there, you shall see blessings and a great kingdom.
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً 21
بر اندام آنها [= بهشتيان‌] لباسهايي است از حرير نازک سبزرنگ، و از ديباي ضخيم، و با دستبندهايي از نقره آراسته‌اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مي‌نوشاند!
Upon them shall be garments of fine green silk and thick silk interwoven with gold, and they shall be adorned with bracelets of silver, and their Lord shall make them drink a pure drink.
إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً 22
اين پاداش شماست، و سعي و تلاش شما مورد قدرداني است!
Surely this is a reward for you, and your striving shall be recompensed.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلاً 23
مسلما ما قرآن را بر تو نازل کرديم!
Surely We Ourselves have revealed the Quran to you revealing (it) in portions.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً 24
پس در (تبليغ و اجراي) حکم پروردگارت شکيبا (و با استقامت) باش، و از هيچ گنهکار يا کافري از آنان اطاعت مکن!
Therefore wait patiently for the command of your Lord, and obey not from among them a sinner or an ungrateful one.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً 25
و نام پروردگارت را هر صبح و شام به ياد آور!
And glorify the name of your Lord morning and evening.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً 26
و در شبانگاه براي او سجده کن، و مقداري طولاني از شب، او را تسبيح گوي!
And during part of the night adore Him, and give glory to Him (a) long (part of the) night.
إِنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً 27
آنها زندگي زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالي که روز سختي را پشت سر خود رها مي‌کنند!
Surely these love the transitory and neglect a grievous day before them.
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِيلاً 28
ما آنها را آفريديم و پيوندهاي وجودشان را محکم کرديم، و هر زمان بخواهيم جاي آنان را به گروه ديگري مي‌دهيم!
We created them and made firm their make, and when We please We will bring in their place the likes of them by a change.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً 29
اين يک تذکر و يادآوري است، و هر کس بخواهد (با استفاده از آن) راهي به سوي پروردگارش برمي‌گزيند!
Surely this is a reminder, so whoever pleases takes to his Lord a way.
وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً 30
و شما هيچ چيز را نمي‌خواهيد مگر اينکه خدا بخواهد، خداوند دانا و حکيم بوده و هست!
And you do not please except that Allah please, surely Allah is Knowing, Wise;
يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً 31
و هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) در رحمت (وسيع) خود وارد مي‌کند، و براي ظالمان عذاب دردناکي آماده ساخته است!
He makes whom He pleases to enter into His mercy; and (as for) the unjust, He has prepared for them a painful chastisement.

تذهیب
مرسلات
تذهیب

وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً 1
سوگند به فرشتگاني که پي در پي فرستاده مي‌شوند،
I swear by the emissary winds, sent one after another (for men's benefit),
فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً 2
و آنها که همچون تند باد حرکت مي‌کنند،
By the raging hurricanes,
وَ النَّاشِراتِ نَشْراً 3
و سوگند به آنها که (ابرها را) مي‌گسترانند،
Which scatter clouds to their destined places,
فَالْفارِقاتِ فَرْقاً 4
و آنها که جدا مي‌کنند،
Then separate them one from another,
فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً 5
و سوگند به آنها که آيات بيدارگر (الهي) را (به انبيا) القا مي‌نمايند،
Then I swear by the angels who bring down the revelation,
عُذْراً أَوْ نُذْراً 6
براي اتمام حجت يا براي انذار،
To clear or to warn.
إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ 7
که آنچه به شما (درباره قيامت) وعده داده مي‌شود، يقينا واقع‌شدني است!
Most surely what you are threatened with must come to pass.
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ 8
در آن هنگام که ستارگان محو و تاريک شوند،
So when the stars are made to lose their light,
وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ 9
و (کرات) آسمان از هم بشکافند،
And when the heaven is rent asunder,
وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ 10
و در آن زمان که کوه‌ها از جا کنده شوند،
And when the mountains are carried away as dust,
وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ 11
و در آن هنگام که براي پيامبران (بمنظور اداي شهادت) تعيين وقت شود!
And when the apostles are gathered at their appointed time
لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ 12
(اين امر) براي چه روزي به تأخير افتاده؟
To what day is the doom fixed?
لِيَوْمِ الْفَصْلِ 13
براي روز جدايي (حق از باطل)!
To the day of decision.
وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ 14
تو چه مي‌داني روز جدايي چيست!
And what will make you comprehend what the day of decision is?
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 15
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ 16
آيا ما اقوام (مجرم) نخستين را هلاک نکرديم؟!
Did We not destroy the former generations?
ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ 17
سپس ديگر (مجرمان) را به دنبال آنها مي‌فرستيم!
Then did We follow them up with later ones.
كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ 18
(آري) اين گونه با مجرمان رفتار مي‌کنيم!
Even thus shall We deal with the guilty.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 19
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ 20
آيا شما را از آبي پست و ناچيز نيافريديم،
Did We not create you from contemptible water?
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ 21
سپس آن را در قرارگاهي محفوظ و آماده قرار داديم،
Then We placed it in a secure resting-place,
إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ 22
تا مدتي معين؟!
Till an appointed term,
فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ 23
ما قدرت بر اين کار داشتيم، پس ما قدرتمند خوبي هستيم (و امر معاد براي ما آسان است)!
So We proportion it-- how well are We at proportioning (things).
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 24
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً 25
آيا زمين را مرکز اجتماع انسانها قرار نداديم،
Have We not made the earth to draw together to itself,
أَحْياءً وَ أَمْواتاً 26
هم در حال حياتشان و هم مرگشان؟!
The living and the dead,
وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً 27
و در آن کوه‌هاي استوار و بلندي قرار داديم، و آبي گوارا به شما نوشانديم!
And made therein lofty mountains, and given you to drink of sweet water?
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 28
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ 29
(در آن روز به آنها گفته مي‌شود:) بي‌درنگ، به سوي همان چيزي که پيوسته آن را تکذيب مي‌کرديد برويد!
Walk on to that which you called a lie.
انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ 30
برويد به سوي سايه سه شاخه (دودهاي خفقان‌بار و آتش‌زا)!
Walk on to the covering having three branches,
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ 31
سايه‌اي که نه آرامبخش است و نه از شعله‌هاي آتش جلوگيري مي‌کند!
Neither having the coolness of the shade nor availing against the flame.
إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ 32
شراره‌هايي از خود پرتاب مي‌کند مانند يک کاخ!
Surely it sends up sparks like palaces,
كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ 33
گويي (در سرعت و کثرت) همچون شتران زردرنگي هستند (که به هر سو پراکنده مي‌شوند)!
As if they were tawny camels.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 34
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ 35
امروز روزي است که سخن نمي‌گويند (و قادر بر دفاع از خويشتن نيستند)،
This is the day on which they shall not speak,
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ 36
و به آنها اجازه داده نمي‌شود که عذرخواهي کنند!
And permission shall not be given to them so that they should offer excuses.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 37
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ 38
(و به آنها گفته مي‌شود:) امروز همان روز جدايي (حق از باطل) است که شما و پيشينيان را در آن جمع کرده‌ايم!
This is the day of decision: We have gathered you and those of yore.
فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ 39
اگر چاره‌اي در برابر من (براي فرار از چنگال مجازات) داريد انجام دهيد!
So if you have a plan, plan against Me (now).
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 40
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ 41
(در آن روز) پرهيزگاران در سايه‌هاي (درختان بهشتي) و در ميان چشمه‌ها قرار دارند،
Surely those who guard (against evil) shall be amid shades and fountains,
وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ 42
و ميوه‌هايي از آنچه مايل باشند!
And fruits such as they desire.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 43
بخوريد و بنوشيد گوارا، اينها در برابر اعمالي است که انجام مي‌داديد!
Eat and drink pleasantly because of what you did.
إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 44
ما اين گونه نيکوکاران را پاداش مي‌دهيم!
Surely thus do We reward the doers of good.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 45
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ 46
(و به مجرمان بگو:) بخوريد و بهره گيريد در اين مدت کم (از زندگي دنيا، ولي بدانيد عذاب الهي در انتظار شماست) چرا که شما مجرميد!
Eat and enjoy yourselves for a little; surely you are guilty.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 47
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ 48
و هنگامي که به آنها گفته شود رکوع کنيد رکوع نمي‌کنند!
And where it is said to them: Bow down, they do not bow down.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 49
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters.
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ 50
(و اگر آنها به اين قرآن ايمان نمي‌آورند) پس به کدام سخن بعد از آن ايمان مي‌آورند؟!
In what announcement, then, after it, will they believe?

تذهیب
نبأ
تذهیب

عَمَّ يَتَساءَلُونَ 1
آنها از چه چيز از يکديگر سؤال مي‌کنند؟!
Of what do they ask one another?
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ 2
از خبر بزرگ و پراهميت (رستاخيز)!
About the great event,
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ 3
همان خبري که پيوسته در آن اختلاف دارند!
About which they differ?
كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ 4
چنين نيست که آنها فکر مي‌کنند، و بزودي مي‌فهمند!
Nay! they shall soon come to know
ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ 5
باز هم چنين نيست که آنها مي‌پندارند، و بزودي مي‌فهمند (که قيامت حق است)!
Nay! Nay! they shall soon know.
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً 6
آيا زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم؟!
Have We not made the earth an even expanse?
وَ الْجِبالَ أَوْتاداً 7
و کوه‌ها را ميخهاي زمين؟!
And the mountains as projections (thereon)?
وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً 8
و شما را بصورت زوجها آفريديم!
And We created you in pairs,
وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً 9
و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم،
And We made your sleep to be rest (to you),
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً 10
و شب را پوششي (براي شما)،
And We made the night to be a covering,
وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً 11
و روز را وسيله‌اي براي زندگي و معاش!
And We made the day for seeking livelihood.
وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً 12
و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کرديم!
And We made above you seven strong ones,
وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً 13
و چراغي روشن و حرارت‌بخش آفريديم!
And We made a shining lamp,
وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً 14
و از ابرهاي باران‌زا آبي فراوان نازل کرديم،
And We send down from the clouds water pouring forth abundantly,
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً 15
تا بوسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم،
That We may bring forth thereby corn and herbs,
وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً 16
و باغهايي پردرخت!
And gardens dense and luxuriant.
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً 17
(آري) روز جدايي، ميعاد همگان است!
Surely the day of decision is (a day) appointed:
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً 18
روزي که در «صور» دميده مي‌شود و شما فوج فوج (به محشر) مي‌آييد!
The day on which the trumpet shall be blown so you shall come forth in hosts,
وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً 19
و آسمان گشوده مي‌شود و بصورت درهاي متعددي درمي‌آيد!
And the heaven shall be opened so that it shall be all openings,
وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً 20
و کوه‌ها به حرکت درمي‌آيد و بصورت سرابي مي‌شود!
And the mountains shall be moved off so that they shall remain a mere semblance.
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً 21
مسلما (در آن روز) جهنم کمينگاهي است بزرگ،
Surely hell lies in wait,
لِلطَّاغِينَ مَآباً 22
و محل بازگشتي براي طغيانگران!
A place of resort for the inordinate,
لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً 23
مدتهاي طولاني در آن مي‌مانند!
Living therein for ages.
لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً 24
در آنجا نه چيز خنکي مي‌چشند و نه نوشيدني گوارايي،
They shall not taste therein cool nor drink
إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً 25
جز آبي سوزان و مايعي از چرک و خون!
But boiling and intensely cold water,
جَزاءً وِفاقاً 26
اين مجازاتي است موافق و مناسب (اعمالشان)!
Requital corresponding.
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً 27
چرا که آنها هيچ اميدي به حساب نداشتند،
Surely they feared not the account,
وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً 28
و آيات ما را بکلي تکذيب کردند!
And called Our communications a lie, giving the lie (to the truth).
وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً 29
و ما همه چيز را شمارش و ثبت کرده‌ايم!
And We have recorded everything in a book,
فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً 30
پس بچشيد که چيزي جز عذاب بر شما نمي‌افزاييم!
So taste! for We will not add to you aught but chastisement.
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً 31
مسلما براي پرهيزگاران نجات و پيروزي بزرگي است:
Surely for those who guard (against evil) is achievement,
حَدائِقَ وَ أَعْناباً 32
باغهايي سرسبز، و انواع انگورها،
Gardens and vineyards,
وَ كَواعِبَ أَتْراباً 33
و حورياني بسيار جوان و هم‌سن و سال،
And voluptuous women of equal age;
وَ كَأْساً دِهاقاً 34
و جامهايي لبريز و پياپي (از شراب طهور)!
And a pure cup.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً 35
در آنجا نه سخن لغو و بيهوده‌اي مي‌شنوند و نه دروغي!
They shall not hear therein any vain words nor lying.
جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً 36
اين کيفري است از سوي پروردگارت و عطيه‌اي است کافي!
A reward from your Lord, a gift according to a reckoning:
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً 37
همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هيچ کس حق ندارد بي اجازه او سخني بگويد (يا شفاعتي کند)!
The Lord of the heavens and the earth and what is between them, the Beneficent Allah, they shall not be able to address Him.
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً 38
روزي که «روح» و «ملائکه» در يک صف مي‌ايستند و هيچ يک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمي‌گويند، و (آنگاه که مي‌گويند) درست مي‌گويند!
The day on which the spirit and the angels shall stand in ranks; they shall not speak except he whom the Beneficent Allah permits and who speaks the right thing.
ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً 39
آن روز حق است؛ هر کس بخواهد راهي به سوي پروردگارش برمي‌گزيند!
That is the sure day, so whoever desires may take refuge with his Lord.
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً 40
و ما شما را از عذاب نزديکي بيم داديم! اين عذاب در روزي خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهاي خود فرستاده مي‌بيند، و کافر مي‌گويد: «اي کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمي‌شدم)!»
Surely We have warned you of a chastisement near at hand: the day when man shall see what his two hands have sent before, and the unbeliever shall say: O! would that I were dust!

تذهیب
نازعات
تذهیب

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً 1
سوگند به فرشتگاني که (جان مجرمان را بشدت از بدنهايشان) برمي‌کشند،
I swear by the angels who violently pull out the souls of the wicked,
وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً 2
و فرشتگاني که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مي‌سازند،
And by those who gently draw out the souls of the blessed,
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً 3
و سوگند به فرشتگاني که (در اجراي فرمان الهي) با سرعت حرکت مي‌کنند،
And by those who float in space,
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً 4
و سپس بر يکديگر سبقت مي‌گيرند،
Then those who are foremost going ahead,
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً 5
و آنها که امور را تدبير مي‌کنند!
Then those who regulate the affair.
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ 6
آن روز که زلزله‌هاي وحشتناک همه چيز را به لرزه درمي‌آورد،
The day on which the quaking one shall quake,
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ 7
و بدنبال آن، حادثه دومين [= صيحه عظيم محشر] رخ مي‌دهد،
What must happen afterwards shall follow it.
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ 8
دلهايي در آن روز سخت مضطرب است،
Hearts on that day shall palpitate,
أَبْصارُها خاشِعَةٌ 9
و چشمهاي آنان از شدت ترس فروافتاده است!
Their eyes cast down.
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ 10
(ولي امروز) مي‌گويند: «آيا ما به زندگي مجدد بازمي‌گرديم؟!
They say: Shall we indeed be restored to (our) first state?
أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً 11
آيا هنگامي که استخوانهاي پوسيده‌اي شديم (ممکن است زنده شويم)؟!»
What! when we are rotten bones?
قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ 12
مي‌گويند: «اگر قيامتي در کار باشد، بازگشتي است زيانبار!»
They said: That then would be a return occasioning loss.
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ 13
ولي (بدانيد) اين بازگشت تنها با يک صيحه عظيم است!
But it shall be only a single cry,
فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ 14
ناگهان همگي بر عرصه زمين ظاهر مي‌گردند!
When lo! they shall be wakeful.
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى 15
آيا داستان موسي به تو رسيده است؟!
Has not there come to you the story of Musa?
إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً 16
در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمين مقدس «طوي» ندا داد (و گفت):
When his Lord called upon him in the holy valley, twice,
اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى 17
به سوي فرعون برو که طغيان کرده است!
Go to Firon, surely he has become inordinate.
فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى 18
و به او بگو: «آيا مي‌خواهي پاکيزه شوي؟!
Then say: Have you (a desire) to purify yourself:
وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى 19
و من تو را به سوي پروردگارت هدايت کنم تا از او بترسي (و گناه نکني)؟!»
And I will guide you to your Lord so that you should fear.
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى 20
سپس موسي بزرگترين معجزه را به او نشان داد!
So he showed him the mighty sign.
فَكَذَّبَ وَ عَصى 21
اما او تکذيب و عصيان کرد!
But he rejected (the truth) and disobeyed.
ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى 22
سپس پشت کرد و پيوسته (براي محو آيين حق) تلاش نمود!
Then he went back hastily.
فَحَشَرَ فَنادى 23
و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود،
Then he gathered (men) and called out.
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى 24
و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!»
Then he said: I am your lord, the most high.
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى 25
از اين رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنيا گرفتار ساخت!
So Allah seized him with the punishment of the hereafter and the former life.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى 26
در اين عبرتي است براي کسي که (از خدا) بترسد!
Most surely there is in this a lesson to him who fears.
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها 27
آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشکل‌تر است يا آفرينش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟!
Are you the harder to create or the heaven? He made it.
رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها 28
سقف آن را برافراشت و آن را منظم ساخت،
He raised high its height, then put it into a right good state.
وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها 29
و شبش را تاريک و روزش را آشکار نمود!
And He made dark its night and brought out its light.
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها 30
و زمين را بعد از آن گسترش داد،
And the earth, He expanded it after that.
أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها 31
و از آن آب و چراگاهش را بيرون آورد،
He brought forth from it its water and its pasturage.
وَ الْجِبالَ أَرْساها 32
و کوه‌ها را ثابت و محکم نمود!
And the mountains, He made them firm,
مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ 33
همه اينها براي بهره‌گيري شما و چهارپايانتان است!
A provision for you and for your cattle.
فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى 34
هنگامي که آن حادثه بزرگ رخ دهد،
But when the great predominating calamity comes;
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى 35
در آن روز انسان به ياد کوششهايش مي‌افتد،
The day on which man shall recollect what he strove after,
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى 36
و جهنم براي هر بيننده‌اي آشکار مي‌گردد،
And the hell shall be made manifest to him who sees
فَأَمَّا مَنْ طَغى 37
اما آن کسي که طغيان کرده،
Then as for him who is inordinate,
وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا 38
و زندگي دنيا را مقدم داشته،
And prefers the life of this world,
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى 39
مسلما دوزخ جايگاه اوست!
Then surely the hell, that is the abode.
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى 40
و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوي بازدارد،
And as for him who fears to stand in the presence of his Lord and forbids the soul from low desires,
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى 41
قطعا بهشت جايگاه اوست!
Then surely the garden-- that is the abode.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها 42
و از تو درباره قيامت مي‌پرسند که در چه زماني واقع مي‌شود؟!
They ask you about the hour, when it will come.
فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها 43
تو را با يادآوري اين سخن چه کار؟!
About what! You are one to remind of it.
إِلى رَبِّكَ مُنْتَهاها 44
نهايت آن به سوي پروردگار تو است (و هيچ کس جز خدا از زمانش آگاه نيست)!
To your Lord is the goal of it.
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها 45
کار تو فقط بيم‌دادن کساني است که از آن مي‌ترسند!
You are only a warner to him who would fear it.
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها 46
آنها در آن روز که قيام قيامت را مي‌بينند چنين احساس مي‌کنند که گويي توقفشان (در دنيا و برزخ) جز شامگاهي يا صبح آن بيشتر نبوده است!
On the day that they see it, it will be as though they had not tarried but the latter part of a day or the early part of it.

تذهیب
عبس
تذهیب

عَبَسَ وَ تَوَلَّى 1
چهره در هم کشيد و روي برتافت...
He frowned and turned (his) back,
أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى 2
از اينکه نابينايي به سراغ او آمده بود!
Because there came to him the blind man.
وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى 3
تو چه مي‌داني شايد او پاکي و تقوا پيشه کند،
And what would make you know that he would purify himself,
أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى 4
يا متذکر گردد و اين تذکر به حال او مفيد باشد!
Or become reminded so that the reminder should profit him?
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى 5
اما آن کس که توانگر است،
As for him who considers himself free from need (of you),
فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى 6
تو به او روي مي‌آوري،
To him do you address yourself.
وَ ما عَلَيْكَ أَلاَّ يَزَّكَّى 7
در حالي که اگر او خود را پاک نسازد، چيزي بر تو نيست!
And no blame is on you if he would not purify himself
وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى 8
اما کسي که به سراغ تو مي‌آيد و کوشش مي‌کند،
And as to him who comes to you striving hard,
وَ هُوَ يَخْشى 9
و از خدا ترسان است،
And he fears,
فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى 10
تو از او غافل مي‌شوي!
From him will you divert yourself.
كَلاَّ إِنَّها تَذْكِرَةٌ 11
هرگز چنين نيست که آنها مي‌پندارند؛ اين (قرآن) تذکر و يادآوري است،
Nay! surely it is an admonishment.
فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ 12
و هر کس بخواهد از آن پند مي‌گيرد!
So let him who pleases mind it.
فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 13
در الواح پرارزشي ثبت است،
In honored books,
مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 14
الواحي والاقدر و پاکيزه،
Exalted, purified,
بِأَيْدِي سَفَرَةٍ 15
به دست سفيراني است‌
In the hands of scribes
كِرامٍ بَرَرَةٍ 16
والا مقام و فرمانبردار و نيکوکار!
Noble, virtuous.
قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ 17
مرگ بر اين انسان، چقدر کافر و ناسپاس است!
Cursed be man! how ungrateful is he!
مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ 18
(خداوند) او را از چه چيز آفريده است؟!
Of what thing did He create him?
مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 19
او را از نطفه ناچيزي آفريد، سپس اندازه‌گيري کرد و موزون ساخت،
Of a small seed; He created him, then He made him according to a measure,
ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ 20
سپس راه را براي او آسان کرد،
Then (as for) the way-- He has made it easy (for him)
ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 21
بعد او را ميراند و در قبر پنهان نمود،
Then He causes him to die, then assigns to him a grave,
ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 22
سپس هرگاه بخواهد او را زنده مي‌کند!
Then when He pleases, He will raise him to life again.
كَلاَّ لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ 23
چنين نيست که او مي‌پندارد؛ او هنوز آنچه را (خدا) فرمان داده، اطاعت نکرده است!
Nay; but he has not done what He bade him.
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ 24
انسان بايد به غذاي خويش (و آفرينش آن) بنگرد!
Then let man look to his food,
أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا 25
ما آب فراوان از آسمان فرو ريختيم،
That We pour down the water, pouring (it) down in abundance,
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا 26
سپس زمين را از هم شکافتيم،
Then We cleave the earth, cleaving (it) asunder,
فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا 27
و در آن دانه‌هاي فراواني رويانديم،
Then We cause to grow therein the grain,
وَ عِنَباً وَ قَضْباً 28
و انگور و سبزي بسيار،
And grapes and clover,
وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً 29
و زيتون و نخل فراوان،
And the olive and the palm,
وَ حَدائِقَ غُلْباً 30
و باغهاي پردرخت،
And thick gardens,
وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا 31
و ميوه و چراگاه،
And fruits and herbage
مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ 32
تا وسيله‌اي براي بهره‌گيري شما و چهارپايانتان باشد!
A provision for you and for your cattle.
فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ 33
هنگامي که آن صداي مهيب [= صيحه رستاخيز] بيايد، (کافران در اندوه عميقي فرومي‌روند)!
But when the deafening cry comes,
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ 34
در آن روز که انسان از برادر خود مي‌گريزد،
The day on which a man shall fly from his brother,
وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ 35
و از مادر و پدرش،
And his mother and his father,
وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ 36
و زن و فرزندانش؛
And his spouse and his son--
لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ 37
در آن روز هر کدام از آنها وضعي دارد که او را کاملا به خود مشغول مي‌سازد!
Every man of them shall on that day have an affair which will occupy him.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ 38
چهره‌هائي در آن روز گشاده و نوراني است،
(Many) faces on that day shall be bright,
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ 39
خندان و مسرور است؛
Laughing, joyous.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ 40
و صورتهايي در آن روز غبارآلود است،
And (many) faces on that day, on them shall be dust,
تَرْهَقُها قَتَرَةٌ 41
و دود تاريکي آنها را پوشانده است،
Darkness shall cover them.
أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ 42
آنان همان کافران فاجرند!
These are they who are unbelievers, the wicked.

تذهیب
تکویر
تذهیب

إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ 1
در آن هنگام که خورشيد در هم پيچيده شود،
When the sun is covered,
وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ 2
و در آن هنگام که ستارگان بي‌فروغ شوند،
And when the stars darken,
وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ 3
و در آن هنگام که کوه‌ها به حرکت درآيند،
And when the mountains are made to pass away,
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ 4
و در آن هنگام که باارزش‌ترين اموال به دست فراموشي سپرده شود،
And when the camels are left untended,
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ 5
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند،
And when the wild animals are made to go forth,
وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ 6
و در آن هنگام که درياها برافروخته شوند،
And when the seas are set on fire,
وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ 7
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرين گردد،
And when souls are united,
وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ 8
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود:
And when the female infant buried alive is asked
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ 9
به کدامين گناه کشته شدند؟!
For what sin she was killed,
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ 10
و در آن هنگام که نامه‌هاي اعمال گشوده شود،
And when the books are spread,
وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ 11
و در آن هنگام که پرده از روي آسمان برگرفته شود،
And when the heaven has its covering removed,
وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ 12
و در آن هنگام که دوزخ شعله‌ور گردد،
And when the hell is kindled up,
وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ 13
و در آن هنگام که بهشت نزديک شود،
And when the garden is brought nigh,
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ 14
(آري در آن هنگام) هر کس مي‌داند چه چيزي را آماده کرده است!
Every soul shall (then) know what it has prepared.
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ 15
سوگند به ستارگاني که بازمي‌گردند،
But nay! I swear by the stars,
الْجَوارِ الْكُنَّسِ 16
حرکت مي‌کنند و از ديده‌ها پنهان مي‌شوند،
That run their course (and) hide themselves,
وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ 17
و قسم به شب، هنگامي که پشت کند و به آخر رسد،
And the night when it departs,
وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ 18
و به صبح، هنگامي که تنفس کند،
And the morning when it brightens,
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ 19
که اين (قرآن) کلام فرستاده بزرگواري است [= جبرئيل امين‌]
Most surely it is the Word of an honored messenger,
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ 20
که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام والائي دارد!
The processor of strength, having an honorable place with the Lord of the Dominion,
مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ 21
در آسمانها مورد اطاعت (فرشتگان) و امين است!
One (to be) obeyed, and faithful in trust.
وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ 22
و مصاحب شما [= پيامبر] ديوانه نيست!
And your companion is not gone mad.
وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ 23
او (جبرئيل) را در افق روشن ديده است!
And of a truth he saw himself on the clear horizon.
وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ 24
و او نسبت به آنچه از طريق وحي دريافت داشته بخل ندارد!
Nor of the unseen is he a tenacious concealer.
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ 25
اين (قرآن) گفته شيطان رجيم نيست!
Nor is it the word of the cursed Shaitan,
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ 26
پس به کجا مي‌رويد؟!
Whither then will you go?
إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 27
اين قرآن چيزي جز تذکري براي جهانيان نيست،
It is naught but a reminder for the nations,
لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ 28
براي کسي از شما که بخواهد راه مستقيم در پيش گيرد!
For him among you who pleases to go straight.
وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 29
و شما اراده نمي‌کنيد مگر اينکه خداوند -پروردگار جهانيان- اراده کند و بخواهد!
And you do not please except that Allah please, the Lord of the worlds.

تذهیب
انفطار
تذهیب

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ 1
آن زمان که آسمان [= کرات آسماني‌] از هم شکافته شود،
When the heaven becomes cleft asunder,
وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ 2
و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ريزند،
And when the stars become dispersed,
وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ 3
و آن زمان که درياها به هم پيوسته شود،
And when the seas are made to flow forth,
وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ 4
و آن زمان که قبرها زير و رو گردد (و مردگان خارج شوند)،
And when the graves are laid open,
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ 5
(در آن زمان) هر کس مي‌داند آنچه را از پيش فرستاده و آنچه را براي بعد گذاشته است.
Every soul shall know what it has sent before and held back.
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ 6
اي انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار کريمت مغرور ساخته است؟!
O man! what has beguiled you from your Lord, the Gracious one,
الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ 7
همان خدايي که تو را آفريد و سامان داد و منظم ساخت،
Who created you, then made you complete, then made you symmetrical?
فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ 8
و در هر صورتي که خواست تو را ترکيب نمود.
Into whatever form He pleased He constituted you.
كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ 9
(آري) آن گونه که شما مي‌پنداريد نيست؛ بلکه شما روز جزا را منکريد!
Nay! but you give the lie to the judgment day,
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ 10
و بي‌شک نگاهباناني بر شما گمارده شده...
And most surely there are keepers over you
كِراماً كاتِبِينَ 11
والا مقام و نويسنده (اعمال نيک و بد شما)،
Honorable recorders,
يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ 12
که مي‌دانند شما چه مي‌کنيد!
They know what you do.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ 13
به يقين نيکان در نعمتي فراوانند.
Most surely the righteous are in bliss,
وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ 14
و بدکاران در دوزخند،
And most surely the wicked are in burning fire,
يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ 15
روز جزا وارد آن مي‌شوند و مي‌سوزند،
They shall enter it on the day of judgment.
وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ 16
و آنان هرگز از آن غايب و دور نيستند!
And they shall by no means be absent from it.
وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ 17
تو چه مي‌داني روز جزا چيست؟!
And what will make you realize what the day of judgment is?
ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ 18
باز چه مي‌داني روز جزا چيست؟!
Again, what will make you realize what the day of judgment is?
يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ 19
روزي است که هيچ کس قادر بر انجام کاري به سود ديگري نيست، و همه امور در آن روز از آن خداست!
The day on which no soul shall control anything for (another) soul; and the command on that day shall be entirely Allah's.

تذهیب
مطففین
تذهیب

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ 1
واي بر کم‌فروشان!
Woe to the defrauders,
الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ 2
آنان که وقتي براي خود پيمانه مي‌کنند، حق خود را بطور کامل مي‌گيرند؛
Who, when they take the measure (of their dues) from men take it fully,
وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ 3
اما هنگامي که مي‌خواهند براي ديگران پيمانه يا وزن کنند، کم مي‌گذارند!
But when they measure out to others or weigh out for them, they are deficient.
أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ 4
آيا آنها گمان نمي‌کنند که برانگيخته مي‌شوند،
Do not these think that they shall be raised again
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ 5
در روزي بزرگ؛
For a mighty day,
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ 6
روزي که مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مي‌ايستند.
The day on which men shall stand before the Lord of the worlds?
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ 7
چنين نيست که آنها (درباره قيامت) مي‌پندارند، به يقين نامه اعمال بدکاران در «سجين» است!
Nay! most surely the record of the wicked is in the Sijjin.
وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ 8
تو چه مي‌داني «سجين» چيست؟
And what will make you know what the Sijjin is?
كِتابٌ مَرْقُومٌ 9
نامه‌اي است رقم زده شده و سرنوشتي است حتمي!
It is a written book.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ 10
واي در آن روز بر تکذيب‌کنندگان!
Woe on that day to the rejecters,
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ 11
همانها که روز جزا را انکار مي‌کنند.
Who give the lie to the day of judgment.
وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ 12
تنها کسي آن را انکار مي‌کند که متجاوز و گنهکار است!
And none gives the lie to it but every exceeder of limits, sinful one
إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ 13
(همان کسي که) وقتي آيات ما بر او خوانده مي‌شود مي‌گويد: «اين افسانه‌هاي پيشينيان است!»
When Our communications are recited to him, he says: Stories of those of yore.
كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ 14
چنين نيست که آنها مي‌پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاري بر دلهايشان نشسته است!
Nay! rather, what they used to do has become like rust upon their hearts.
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ 15
چنين نيست که مي‌پندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!
Nay! most surely they shall on that day be debarred from their Lord.
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ 16
سپس آنها به يقين وارد دوزخ مي‌شوند!
Then most surely they shall enter the burning fire.
ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ 17
بعد به آنها گفته مي‌شود: «اين همان چيزي است که آن را انکار مي‌کرديد!»
Then shall it be said: This is what you gave the lie to.
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ 18
چنان نيست که آنها (درباره معاد) مي‌پندارند، بلکه نامه اعمال نيکان در «عليين» است!
Nay! Most surely the record of the righteous shall be in the Iliyin.
وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ 19
و تو چه مي‌داني «عليين» چيست!
And what will make you know what the highest Iliyin is?
كِتابٌ مَرْقُومٌ 20
نامه‌اي است رقم‌خورده و سرنوشتي است قطعي،
It is a written book,
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ 21
که مقربان شاهد آنند!
Those who are drawn near (to Allah) shall witness it.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ 22
مسلما نيکان در انواع نعمت‌اند:
Most surely the righteous shall be in bliss,
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ 23
بر تختهاي زيباي بهشتي تکيه کرده و (به زيباييهاي بهشت) مي‌نگرند!
On thrones, they shall gaze;
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ 24
در چهره‌هايشان طراوت و نشاط نعمت را مي‌بيني و مي‌شناسي!
You will recognize in their faces the brightness of bliss.
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ 25
آنها از شراب (طهور) زلال دست‌نخورده و سربسته‌اي سيراب مي‌شوند!
They are made to quaff of a pure drink that is sealed (to others).
خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ 26
مهري که بر آن نهاده شده از مشک است؛ و در اين نعمتهاي بهشتي راغبان بايد بر يکديگر پيشي گيرند!
The sealing of it is (with) musk; and for that let the aspirers aspire.
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ 27
اين شراب (طهور) آميخته با «تسنيم» است،
And the admixture of it is a water of Tasnim,
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ 28
همان چشمه‌اي که مقربان از آن مي‌نوشند.
A fountain from which drink they who are drawn near (to Allah).
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ 29
بدکاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مي‌خنديدند،
Surely they who are guilty used to laugh at those who believe.
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ 30
و هنگامي که از کنارشان مي‌گذشتند آنان را با اشاره تمسخر مي‌کردند،
And when they passed by them, they winked at one another.
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ 31
و چون به سوي خانواده خود بازمي‌گشتند مسرور و خندان بودند،
And when they returned to their own followers they returned exulting.
وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ 32
و هنگامي که آنها را مي‌ديدند مي‌گفتند: «اينها گمراهانند!»
And when they saw them, they said: Most surely these are in error;
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ 33
در حالي که هرگز مأمور مراقبت و متکفل آنان [= مؤمنان‌] نبودند!
And they were not sent to be keepers over them.
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ 34
ولي امروز مؤمنان به کفار مي‌خندند،
So today those who believe shall laugh at the unbelievers;
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ 35
در حالي که بر تختهاي آراسته بهشتي نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) مي‌نگرند!
On thrones, they will look.
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ 36
آيا (با اين حال) کافران پاداش اعمال خود را گرفتند؟!
Surely the disbelievers are rewarded as they did.

تذهیب
انشقاق
تذهیب

إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ 1
در آن هنگام که آسمان [= کرات آسماني‌] شکافته شود،
When the heaven bursts asunder,
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ 2
و تسليم فرمان پروردگارش شود -و سزاوار است چنين باشد-
And obeys its Lord and it must.
وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ 3
و در آن هنگام که زمين گسترده شود،
And when the earth is stretched,
وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ 4
و آنچه در درون دارد بيرون افکنده و خالي شود،
And casts forth what is in it and becomes empty,
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ 5
و تسليم فرمان پروردگارش گردد -و شايسته است که چنين باشد-
And obeys its Lord and it must.
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ 6
اي انسان! تو با تلاش و رنج بسوي پروردگارت مي‌روي و او را ملاقات خواهي کرد!
O man! surely you must strive (to attain) to your Lord, a hard striving until you meet Him.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ 7
پس کسي که نامه اعمالش به دست راستش داده شود،
Then as to him who is given his book in his right hand,
فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً 8
بزودي حساب آساني براي او مي‌شود،
He shall be reckoned with by an easy reckoning,
وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً 9
و خوشحال به اهل و خانواده‌اش بازمي‌گردد.
And he shall go back to his people joyful.
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ 10
و اما کسي که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود،
And as to him who is given his book behind his back,
فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً 11
بزودي فرياد مي‌زند واي بر من که هلاک شدم!
He shall call for perdition,
وَ يَصْلى سَعِيراً 12
و در شعله‌هاي سوزان آتش مي‌سوزد.
And enter into burning fire.
إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً 13
چرا که او در ميان خانواده‌اش پيوسته (از کفر و گناه خود) مسرور بود!
Surely he was (erstwhile) joyful among his followers.
إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ 14
او گمان مي‌کرد هرگز بازگشت نمي‌کند!
Surely he thought that he would never return.
بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً 15
آري، پروردگارش نسبت به او بينا بود (و اعمالش را براي حساب ثبت کرد)!
Yea! surely his Lord does ever see him.
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ 16
سوگند به شفق،
But nay! I swear by the sunset redness,
وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ 17
و سوگند به شب و آنچه را جمع‌آوري مي‌کند،
And the night and that which it drives on,
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ 18
و سوگند به ماه آنگاه که بدر کامل مي‌شود،
And the moon when it grows full,
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ 19
که همه شما پيوسته از حالي به حال ديگر منتقل مي‌شويد (تا به کمال برسيد).
That you shall most certainly enter one state after another.
فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 20
پس چرا آنان ايمان نمي‌آورند؟!
But what is the matter with them that they do not believe,
وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ 21
و هنگامي که قرآن بر آنها خوانده مي‌شود سجده نمي‌کنند؟!
And when the Quran is recited to them they do not make obeisance?
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ 22
بلکه کافران پيوسته آيات الهي را انکار مي‌کنند!
Nay! those who disbelieve give the lie to the truth.
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ 23
و خداوند آنچه را در دل پنهان مي‌دارند بخوبي مي‌داند!
And Allah knows best what they hide,
فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ 24
پس آنها را به عذابي دردناک بشارت ده!
So announce to them a painful punishment~
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ 25
مگر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، که براي آنان پاداشي است قطع‌نشدني!
Except those who believe and do good; for them is a reward that shall never be cut off.

تذهیب
بروج
تذهیب

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ 1
سوگند به آسمان که داراي برجهاي بسيار است،
I swear by the mansions of the stars,
وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ 2
و سوگند به آن روز موعود،
And the promised day,
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ 3
و سوگند به «شاهد» و «مشهود»! [«شاهد»: پيامبر و گواهان اعمال، و «مشهود» : اعمال امت است‌]
And the bearer of witness and those against whom the witness is borne.
قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ 4
مرگ بر شکنجه‌گران صاحب گودال (آتش)،
Cursed be the makers of the pit,
النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ 5
آتشي عظيم و شعله‌ور!
Of the fire (kept burning) with fuel,
إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ 6
هنگامي که در کنار آن نشسته بودند،
When they sat by it,
وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ 7
و آنچه را با مؤمنان انجام مي‌دادند (با خونسردي و قساوت) تماشا مي‌کردند!
And they were witnesses of what they did with the believers.
وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ 8
آنها هيچ ايرادي بر مؤمنان نداشتند جز اينکه به خداوند عزيز و حميد ايمان آورده بودند؛
And they did not take vengeance on them for aught except that they believed in Allah, the Mighty, the Praised,
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ 9
همان کسي که حکومت آسمانها و زمين از آن اوست و خداوند بر همه چيز گواه است!
Whose is the kingdom of the heavens and the earth; and Allah is a Witness of all things.
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ 10
کساني که مردان و زنان باايمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، براي آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!
Surely (as for) those who persecute the believing men and the believing women, then do not repent, they shall have the chastisement of hell, and they shall have the chastisement of burning.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ 11
و براي کساني که ايمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند، باغهايي از بهشت است که نهرها زير درختانش جاري است؛ و اين نجات و پيروزي بزرگ است!
Surely (as for) those who believe and do good, they shall have gardens beneath which rivers flow, that is the great achievement.
إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ 12
گرفتن قهرآميز و مجازات پروردگارت به يقين بسيار شديد است!
Surely the might of your Lord is great.
إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ 13
اوست که آفرينش را آغاز مي‌کند و بازمي‌گرداند،
Surely He it is Who originates and reproduces,
وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ 14
و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است،
And He is the Forgiving, the Loving,
ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ 15
صاحب عرش و داراي مجد و عظمت است،
Lord of the Arsh, the Glorious,
فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ 16
و آنچه را مي‌خواهد انجام مي‌دهد!
The great doer of what He will.
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ 17
آيا داستان لشکرها به تو رسيده است،
Has not there come to you the story of the hosts,
فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ 18
لشکريان فرعون و ثمود؟!
Of Firon and Samood?
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ 19
ولي کافران پيوسته در تکذيب حقند،
Nay! those who disbelieve are in (the act of) giving the lie to the truth.
وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ 20
و خداوند به همه آنها احاطه دارد!
And Allah encompasses them on every side.
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ 21
(اين آيات، سحر و دروغ نيست،) بلکه قرآن باعظمت است...
Nay! it is a glorious Quran,
فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ 22
که در لوح محفوظ جاي دارد!
In a guarded tablet.

تذهیب
طارق
تذهیب

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ 1
سوگند به آسمان و کوبنده شب!
I swear by the heaven and the comer by night;
وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ 2
و تو نمي‌داني کوبنده شب چيست!
And what will make you know what the comer by night is?
النَّجْمُ الثَّاقِبُ 3
همان ستاره درخشان و شکافنده تاريکيهاست!
The star of piercing brightness;
إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ 4
(به اين آيت بزرگ الهي سوگند) که هر کس مراقب و محافظي دارد!
There is not a soul but over it is a keeper.
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ 5
انسان بايد بنگرد که از چه چيز آفريده شده است!
So let man consider of what he is created:
خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ 6
از يک آب جهنده آفريده شده است،
He is created of water pouring forth,
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ 7
آبي که از ميان پشت و سينه‌ها خارج مي‌شود!
Coming from between the back and the ribs.
إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ 8
مسلما او [= خدائي که انسان را از چنين چيز پستي آفريد] مي‌تواند او را بازگرداند!
Most surely He is able to return him (to life).
يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ 9
در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار ميشود،
On the day when hidden things shall be made manifest,
فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ 10
و براي او هيچ نيرو و ياوري نيست!
He shall have neither strength nor helper.
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ 11
سوگند به آسمان پرباران،
I swear by the raingiving heavens,
وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ 12
و سوگند به زمين پرشکاف (که گياهان از آن سر برمي‌آورند)،
And the earth splitting (with plants);
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ 13
که اين (قرآن) سخني است که حق را از باطل جدا مي‌کند،
Most surely it is a decisive word,
وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ 14
و هرگز شوخي نيست!
And it is no joke.
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً 15
آنها پيوسته حيله مي‌کنند،
Surely they will make a scheme,
وَ أَكِيدُ كَيْداً 16
و من هم در برابر آنها چاره مي‌کنم!
And I (too) will make a scheme.
فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 17
حال که چنين است کافران را (فقط) اندکي مهلت ده (تا سزاي اعمالشان را ببينند)!
So grant the unbelievers a respite: let them alone for a while.

تذهیب
اعلی
تذهیب

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى 1
منزه شمار نام پروردگار بلندمرتبه‌ات را!
Glorify the name of your Lord, the Most High,
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى 2
همان خداوندي که آفريد و منظم کرد،
Who creates, then makes complete,
وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى 3
و همان که اندازه‌گيري کرد و هدايت نمود،
And Who makes (things) according to a measure, then guides (them to their goal),
وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى 4
و آن کس را که چراگاه را به وجود آورد،
And Who brings forth herbage,
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى 5
سپس آن را خشک و تيره قرار داد!
Then makes it dried up, dust-colored.
سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى 6
ما بزودي (قرآن را) بر تو مي‌خوانيم و هرگز فراموش نخواهي کرد،
We will make you recite so you shall not forget,
إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى 7
مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را مي‌داند!
Except what Allah pleases, surely He knows the manifest, and what is hidden.
وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى 8
و ما تو را براي انجام هر کار خير آماده مي‌کنيم!
And We will make your way smooth to a state of ease.
فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى 9
پس تذکر ده اگر تذکر مفيد باشد!
Therefore do remind, surely reminding does profit.
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى 10
و بزودي کسي که از خدا مي‌ترسد متذکر مي‌شود.
He who fears will mind,
وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى 11
اما بدبخت‌ترين افراد از آن دوري مي‌گزيند،
And the most unfortunate one will avoid it,
الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى 12
همان کسي که در آتش بزرگ وارد مي‌شود،
Who shall enter the great fire;
ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى 13
سپس در آن آتش نه مي‌ميرد و نه زنده مي‌شود!
Then therein he shall neither live nor die.
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى 14
به يقين کسي که پاکي جست (و خود را تزکيه کرد)، رستگار شد.
He indeed shall be successful who purifies himself,
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى 15
و (آن که) نام پروردگارش را ياد کرد سپس نماز خواند!
And magnifies the name of his Lord and prays.
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا 16
ولي شما زندگي دنيا را مقدم مي‌داريد،
Nay! you prefer the life of this world,
وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى 17
در حالي که آخرت بهتر و پايدارتر است!
While the hereafter is better and more lasting.
إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى 18
اين دستورها در کتب آسماني پيشين (نيز) آمده است،
Most surely this is in the earlier scriptures,
صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى 19
در کتب ابراهيم و موسي.
The scriptures of Ibrahim and Musa.

تذهیب
غاشیه
تذهیب

هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ 1
آيا داستان غاشيه [= روز قيامت که حوادث وحشتناکش همه را مي‌پوشاند] به تو رسيده است؟!
Has not there come to you the news of the overwhelming calamity?
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ 2
چهره‌هايي در آن روز خاشع و ذلت‌بارند،
(Some) faces on that day shall be downcast,
عامِلَةٌ ناصِبَةٌ 3
آنها که پيوسته عمل کرده و خسته شده‌اند (و نتيجه‌اي عايدشان نشده است)،
Laboring, toiling,
تَصْلى ناراً حامِيَةً 4
و در آتش سوزان وارد مي‌گردند؛
Entering into burning fire,
تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ 5
از چشمه‌اي بسيار داغ به آنان مي‌نوشانند؛
Made to drink from a boiling spring.
لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيعٍ 6
غذائي جز از ضريع [= خار خشک تلخ و بدبو] ندارند؛
They shall have no food but of thorns,
لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ 7
غذايي که نه آنها را فربه مي‌کند و نه از گرسنگي مي‌رهاند!
Which will neither fatten nor avail against hunger.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ 8
چهره‌هايي در آن روز شاداب و باطراوتند،
(Other) faces on that day shall be happy,
لِسَعْيِها راضِيَةٌ 9
و از سعي و تلاش خود خشنودند،
Well-pleased because of their striving,
فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ 10
در بهشتي عالي جاي دارند،
In a lofty garden,
لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً 11
که در آن هيچ سخن لغو و بيهوده‌اي نمي‌شنوند!
Wherein you shall not hear vain talk.
فِيها عَيْنٌ جارِيَةٌ 12
در آن چشمه‌اي جاري است،
Therein is a fountain flowing,
فِيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ 13
در آن تختهاي زيباي بلندي است،
Therein are thrones raised high,
وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ 14
و قدحهايي (که در کنار اين چشمه) نهاده،
And drinking-cups ready placed,
وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ 15
و بالشها و پشتيهاي صف‌داده شده،
And cushions set in a row,
وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَةٌ 16
و فرشهاي فاخر گسترده!
And carpets spread out.
أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ 17
آيا آنان به شتر نمي‌نگرند که چگونه آفريده شده است؟!
Will they not then consider the camels, how they are created?
وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ 18
و به آسمان نگاه نمي‌کنند که چگونه برافراشته شده؟!
And the heaven, how it is reared aloft,
وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ 19
و به کوه‌ها که چگونه در جاي خود نصب گرديده!
And the mountains, how they are firmly fixed,
وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ 20
و به زمين که چگونه گسترده و هموار گشته است؟!
And the earth, how it is made a vast expanse?
فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ 21
پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده‌اي!
Therefore do remind, for you are only a reminder.
لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ 22
تو سلطه‌گر بر آنان نيستي که (بر ايمان) مجبورشان کني،
You are not a watcher over them;
إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ 23
مگر کسي که پشت کند و کافر شود،
But whoever turns back and disbelieves,
فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ 24
که خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مي‌کند!
Allah will chastise him with the greatest chastisement.
إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ 25
به يقين بازگشت (همه) آنان به سوي ماست،
Surely to Us is their turning back,
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ 26
و مسلما حسابشان (نيز) با ماست!
Then surely upon Us is the taking of their account.

تذهیب
فجر
تذهیب

وَ الْفَجْرِ 1
به سپيده دم سوگند،
I swear by the daybreak,
وَ لَيالٍ عَشْرٍ 2
و به شبهاي دهگانه،
And the ten nights,
وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ 3
و به زوج و فرد،
And the even and the odd,
وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ 4
و به شب، هنگامي که (به سوي روشنايي روز) حرکت مي‌کند سوگند (که پروردگارت در کمين ظالمان است)!
And the night when it departs.
هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ 5
آيا در آنچه گفته شد، سوگند مهمي براي صاحبان خرد نيست؟!
Truly in that there is an oath for those who possess understanding.
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ 6
آيا نديدي پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟!
Have you not considered how your Lord dealt with Ad,
إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ 7
و با آن شهر «ارم» باعظمت،
(The people of) Aram, possessors of lofty buildings,
الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ 8
همان شهري که مانندش در شهرها آفريده نشده بود!
The like of which were not created in the (other) cities;
وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ 9
و قوم «ثمود» که صخره‌هاي عظيم را از (کنار) دره مي‌بريدند (و از آن خانه و کاخ مي‌ساختند)!
And (with) Samood, who hewed out the rocks in the valley,
وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ 10
و فرعوني که قدرتمند و شکنجه‌گر بود،
And (with) Firon, the lord of hosts,
الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ 11
همان اقوامي که در شهرها طغيان کردند،
Who committed inordinacy in the cities,
فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ 12
و فساد فراوان در آنها به بار آوردند؛
So they made great mischief therein?
فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ 13
به همين سبب خداوند تازيانه عذاب را بر آنان فرو ريخت!
Therefore your Lord let down upon them a portion of the chastisement.
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ 14
به يقين پروردگار تو در کمينگاه (ستمگران) است!
Most surely your Lord is watching.
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ 15
اما انسان هنگامي که پروردگارش او را براي آزمايش، اکرام مي‌کند و نعمت مي‌بخشد (مغرور مي‌شود و) مي‌گويد: «پروردگارم مرا گرامي داشته است!»
And as for man, when his Lord tries him, then treats him with honor and makes him lead an easy life, he says: My Lord honors me.
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ 16
و اما هنگامي که براي امتحان، روزيش را بر او تنگ مي‌گيرد (مأيوس مي‌شود و) مي‌گويد: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»
But when He tries him (differently), then straitens to him his means of subsistence, he says: My Lord has disgraced me.
كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ 17
چنان نيست که شما مي‌پنداريد؛ شما يتيمان را گرامي نمي‌داريد،
Nay! but you do not honor the orphan,
وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ 18
و يکديگر را بر اطعام مستمندان تشويق نمي‌کنيد،
Nor do you urge one another to feed the poor,
وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا 19
و ميراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده مي‌خوريد،
And you eat away the heritage, devouring (everything) indiscriminately,
وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا 20
و مال و ثروت را بسيار دوست داريد (و بخاطر آن گناهان زيادي مرتکب مي‌شويد)!
And you love wealth with exceeding love.
كَلاَّ إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا 21
چنان نيست که آنها مي‌پندارند! در آن هنگام که زمين سخت در هم کوبيده شود،
Nay! when the earth is made to crumble to pieces,
وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا 22
و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند،
And your Lord comes and (also) the angels in ranks,
وَ جِي‏ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى 23
و در آن روز جهنم را حاضر مي‌کنند؛ (آري) در آن روز انسان متذکر مي‌شود؛ اما اين تذکر چه سودي براي او دارد؟!
And hell is made to appear on that day. On that day shall man be mindful, and what shall being mindful (then) avail him?
يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي 24
مي‌گويد: «اي کاش براي (اين) زندگيم چيزي از پيش فرستاده بودم!»
He shall say: O! would that I had sent before for (this) my life!
فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ 25
در آن روز هيچ کس همانند او [= خدا] عذاب نمي‌کند،
But on that day shall no one chastise with (anything like) His chastisement,
وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ 26
و هيچ کس همچون او کسي را به بند نمي‌کشد!
And no one shall bind with (anything like) His binding.
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ 27
تو اي روح آرام‌يافته!
O soul that art at rest!
ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً 28
به سوي پروردگارت بازگرد در حالي که هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است،
Return to your Lord, well-pleased (with him), well-pleasing (Him),
فَادْخُلِي فِي عِبادِي 29
پس در سلک بندگانم درآي،
So enter among My servants,
وَ ادْخُلِي جَنَّتِي 30
و در بهشتم وارد شو!
And enter into My garden.

تذهیب
بلد
تذهیب

لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ 1
قسم به اين شهر مقدس [= مکه‌]،
Nay! I swear by this city.
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ 2
شهري که تو در آن ساکني،
And you shall be made free from obligation in this city--
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ 3
و قسم به پدر و فرزندش [= ابراهيم خليل و فرزندش اسماعيل ذبيح‌]،
And the begetter and whom he begot.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ 4
که ما انسان را در رنج آفريديم (و زندگي او پر از رنجهاست)!
Certainly We have created man to be in distress.
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ 5
آيا او گمان مي‌کند که هيچ کس نمي‌تواند بر او دست يابد؟!
Does he think that no one has power over him?
يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالاً لُبَداً 6
مي‌گويد: «مال زيادي را (در کارهاي خير) نابود کرده‌ام!»
He shall say: I have wasted much wealth.
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ 7
آيا (انسان) گمان مي‌کند هيچ کس او را نديده (که عمل خيري انجام نداده) است؟!
Does he think that no one sees him?
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ 8
آيا براي او دو چشم قرار نداديم،
Have We not given him two eyes,
وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ 9
و يک زبان و دو لب؟!
And a tongue and two lips,
وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ 10
و او را به راه خير و شر هدايت کرديم!
And pointed out to him the two conspicuous ways?
فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ 11
ولي او از آن گردنه مهم نگذشت!
But he would not attempt the uphill road,
وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ 12
و تو نمي‌داني آن گردنه چيست!
And what will make you comprehend what the uphill road is?
فَكُّ رَقَبَةٍ 13
آزادکردن برده‌اي،
(It is) the setting free of a slave,
أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ 14
يا غذا دادن در روز گرسنگي...
Or the giving of food in a day of hunger
يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ 15
يتيمي از خويشاوندان،
To an orphan, having relationship,
أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ 16
يا مستمندي خاک‌نشين را،
Or to the poor man lying in the dust.
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ 17
سپس از کساني باشد که ايمان آورده و يکديگر را به شکيبايي و رحمت توصيه مي‌کنند!
Then he is of those who believe and charge one another to show patience, and charge one another to show compassion.
أُولئِكَ أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ 18
آنها «اصحاب اليمين»اند (که نامه اعمالشان را به دست راستشان مي‌دهند)!
These are the people of the right hand.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ 19
و کساني که آيات ما را انکار کرده‌اند افرادي شومند (که نامه اعمالشان به دست چپشان داده مي‌شود).
And (as for) those who disbelieve in our communications, they are the people of the left hand.
عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ 20
بر آنها آتشي است فروبسته (که راه فراري از آن نيست)!
On them is fire closed over.

تذهیب
شمس
تذهیب

وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها 1
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند،
I swear by the sun and its brilliance,
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها 2
و به ماه هنگامي که بعد از آن درآيد،
And the moon when it follows the sun,
وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها 3
و به روز هنگامي که صفحه زمين را روشن سازد،
And the day when it shows it,
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها 4
و به شب آن هنگام که زمين را بپوشاند،
And the night when it draws a veil over it,
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها 5
و قسم به آسمان و کسي که آسمان را بنا کرده،
And the heaven and Him Who made it,
وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها 6
و به زمين و کسي که آن را گسترانيده،
And the earth and Him Who extended it,
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها 7
و قسم به جان آدمي و آن کس که آن را (آفريده و) منظم ساخته،
And the soul and Him Who made it perfect,
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها 8
سپس فجور و تقوا (شر و خيرش) را به او الهام کرده است،
Then He inspired it to understand what is right and wrong for it;
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها 9
که هر کس نفس خود را پاک و تزکيه کرده، رستگار شده؛
He will indeed be successful who purifies it,
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها 10
و آن کس که نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است!
And he will indeed fail who corrupts it.
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها 11
قوم «ثمود» بر اثر طغيان، (پيامبرشان را) تکذيب کردند،
Samood gave the lie (to the truth) in their inordinacy,
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها 12
آنگاه که شقي‌ترين آنها بپاخاست،
When the most unfortunate of them broke forth with
فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها 13
و فرستاده الهي [= صالح‌] به آنان گفت: «ناقه خدا [= همان شتري که معجزه الهي بود] را با آبشخورش واگذاريد (و مزاحم آن نشويد)!»
So Allah's apostle said to them (Leave alone) Allah's she-camel, and (give) her (to) drink.
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها 14
ولي آنها او را تکذيب و ناقه را پي کردند (و به هلاکت رساندند)؛ از اين رو پروردگارشان آنها (و سرزمينشان) را بخاطر گناهانشان در هم کوبيد و با خاک يکسان و صاف کرد!
But they called him a liar and slaughtered her, therefore their Lord crushed them for their sin and levelled them (with the ground).
وَ لا يَخافُ عُقْباها 15
و او هرگز از فرجام اين کار [= مجازات ستمگران‌] بيم ندارد!
And He fears not its consequence.

تذهیب
لیل
تذهیب

وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى 1
قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند،
I swear by the night when it draws a veil,
وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى 2
و قسم به روز هنگامي که تجلي کند،
And the day when it shines in brightness,
وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى 3
و قسم به آن کس که جنس مذکر و مؤنث را آفريد،
And the creating of the male and the female,
إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى 4
که سعي و تلاش شما مختلف است:
Your striving is most surely (directed to) various (ends).
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى 5
اما آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهيزگاري پيش گيرد،
Then as for him who gives away and guards (against evil),
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى 6
و جزاي نيک (الهي) را تصديق کند،
And accepts the best,
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى 7
ما او را در مسير آساني قرار مي‌دهيم!
We will facilitate for him the easy end.
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى 8
اما کسي که بخل ورزد و (از اين راه) بي‌نيازي طلبد،
And as for him who is niggardly and considers himself free from need (of Allah),
وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى 9
و پاداش نيک (الهي) را انکار کند،
And rejects the best,
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى 10
بزودي او را در مسير دشواري قرار مي‌دهيم؛
We will facilitate for him the difficult end.
وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى 11
و در آن هنگام که (در جهنم) سقوط مي‌کند، اموالش به حال او سودي نخواهد داشت!
And his wealth will not avail him when he perishes.
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى 12
به يقين هدايت کردن بر ماست،
Surely Ours is it to show the way,
وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى 13
و آخرت و دنيا از آن ماست،
And most surely Ours is the hereafter and the former.
فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى 14
و من شما را از آتشي که زبانه مي‌کشد بيم مي‌دهم،
Therefore I warn you of the fire that flames:
لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى 15
کسي جز بدبخت‌ترين مردم وارد آن نمي‌شود؛
None shall enter it but the most unhappy,
الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى 16
همان کس که (آيات خدا را) تکذيب کرد و به آن پشت نمود!
Who gives the lie (to the truth) and turns (his) back.
وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى 17
و بزودي با تقواترين مردم از آن دور داشته مي‌شود،
And away from it shall be kept the one who guards most (against evil),
الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى 18
همان کس که مال خود را (در راه خدا) مي‌بخشد تا پاک شود.
Who gives away his wealth, purifying himself
وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى 19
و هيچ کس را نزد او حق نعمتي نيست تا بخواهد (به اين وسيله) او را جزا دهد،
And no one has with him any boon for which he should be rewarded,
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى 20
بلکه تنها هدفش جلب رضاي پروردگار بزرگ اوست؛
Except the seeking of the pleasure of his Lord, the Most High.
وَ لَسَوْفَ يَرْضى 21
و بزودي راضي و خشنود مي‌شود!
And he shall soon be well-pleased.

تذهیب
ضحی
تذهیب

وَ الضُّحى 1
قسم به روز در آن هنگام که آفتاب برآيد (و همه جا را فراگيرد)،
I swear by the early hours of the day,
وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى 2
و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گيرد،
And the night when it covers with darkness.
ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى 3
که خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است!
Your Lord has not forsaken you, nor has He become displeased,
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى 4
و مسلما آخرت براي تو از دنيا بهتر است!
And surely what comes after is better for you than that which has gone before.
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى 5
و بزودي پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوي!
And soon will your Lord give you so that you shall be well pleased.
أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى 6
آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟!
Did He not find you an orphan and give you shelter?
وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى 7
و تو را گمشده يافت و هدايت کرد،
And find you lost (that is, unrecognized by men) and guide (them to you)?
وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى 8
و تو را فقير يافت و بي‌نياز نمود،
And find you in want and make you to be free from want?
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ 9
حال که چنين است يتيم را تحقير مکن،
Therefore, as for the orphan, do not oppress (him).
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ 10
و سؤال‌کننده را از خود مران،
And as for him who asks, do not chide (him),
وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ 11
و نعمتهاي پروردگارت را بازگو کن!
And as for the favor of your Lord, do announce (it).

تذهیب
انشراح
تذهیب

أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ 1
آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم،
Have We not expanded for you your breast,
وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ 2
و بار سنگين تو را از تو برنداشتيم؟!
And taken off from you your burden,
الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ 3
همان باري که سخت بر پشت تو سنگيني مي‌کرد!
Which pressed heavily upon your back,
وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ 4
و آوازه تو را بلند ساختيم!
And exalted for you your esteem?
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً 5
به يقين با (هر) سختي آساني است!
Surely with difficulty is ease.
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً 6
(آري) مسلما با (هر) سختي آساني است،
With difficulty is surely ease.
فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ 7
پس هنگامي که از کار مهمي فارغ مي‌شوي به مهم ديگري پرداز،
So when you are free, nominate.
وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ 8
و به سوي پروردگارت توجه کن!
And make your Lord your exclusive object.

تذهیب
تین
تذهیب

وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ 1
قسم به انجير و زيتون [يا: قسم به سرزمين شام و بيت المقدس‌]،
I swear by the fig and the olive,
وَ طُورِ سِينِينَ 2
و سوگند به «طور سينين»،
And mount Sinai,
وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ 3
و قسم به اين شهر امن [= مکه‌]،
And this city made secure,
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ 4
که ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم،
Certainly We created man in the best make.
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ 5
سپس او را به پايين‌ترين مرحله بازگردانديم،
Then We render him the lowest of the low.
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ 6
مگر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند که براي آنها پاداشي تمام‌نشدني است!
Except those who believe and do good, so they shall have a reward never to be cut off.
فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ 7
پس چه چيز سبب مي‌شود که بعد از اين همه (دلايل روشن) روز جزا را انکار کني؟!
Then who can give you the lie after (this) about the judgment?
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ 8
آيا خداوند بهترين حکم‌کنندگان نيست؟!
Is not Allah the best of the Judges?

تذهیب
علق
تذهیب

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ 1
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفريد،
Read in the name of your Lord Who created.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ 2
همان کس که انسان را از خون بسته‌اي خلق کرد!
He created man from a clot.
اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ 3
بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است،
Read and your Lord is Most Honorable,
الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ 4
همان کسي که بوسيله قلم تعليم نمود،
Who taught (to write) with the pen
عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ 5
و به انسان آنچه را نمي‌دانست ياد داد!
Taught man what he knew not.
كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى 6
چنين نيست (که شما مي‌پنداريد) به يقين انسان طغيان مي‌کند،
Nay! man is most surely inordinate,
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى 7
از اينکه خود را بي‌نياز ببيند!
Because he sees himself free from want.
إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى 8
و به يقين بازگشت (همه) به سوي پروردگار تو است!
Surely to your Lord is the return.
أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى 9
به من خبر ده آيا کسي که نهي مي‌کند،
Have you seen him who forbids
عَبْداً إِذا صَلَّى 10
بنده‌اي را به هنگامي که نماز مي‌خواند (آيا مستحق عذاب الهي نيست)؟!
A servant when he prays?
أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى 11
به من خبر ده اگر اين بنده به راه هدايت باشد،
Have you considered if he were on the right way,
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى 12
يا مردم را به تقوا فرمان دهد (آيا نهي کردن او سزاوار است)؟!
Or enjoined guarding (against evil)?
أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى 13
به من خبر ده اگر (اين طغيانگر) حق را انکار کند و به آن پشت نمايد (آيا مستحق مجازات الهي نيست)؟!
Have you considered if he gives the lie to the truth and turns (his) back?
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى 14
آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مي‌بيند؟!
Does he not know that Allah does see?
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ 15
چنان نيست که او خيال مي‌کند، اگر دست از کار خود برندارد، ناصيه‌اش [= موي پيش سرش‌] را گرفته (و به سوي عذاب مي‌کشانيم)،
Nay! if he desist not, We would certainly smite his forehead,
ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ 16
همان ناصيه دروغگوي خطاکار را!
A lying, sinful forehead.
فَلْيَدْعُ نادِيَهُ 17
سپس هر که را مي‌خواهد صدا بزند (تا ياريش کند)!
Then let him summon his council,
سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ 18
ما هم بزودي مأموران دوزخ را صدا مي‌زنيم (تا او را به دوزخ افکنند)!
We too would summon the braves of the army.
كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ 19
چنان نيست (که آن طغيانگر مي‌پندارد)؛ هرگز او را اطاعت مکن، و سجده نما و (به خدا) تقرب جوي!
Nay! obey him not, and make obeisance and draw nigh (to Allah).

تذهیب
قدر
تذهیب

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ 1
ما آن [= قرآن‌] را در شب قدر نازل کرديم!
Surely We revealed it on the grand night.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ 2
و تو چه مي‌داني شب قدر چيست؟!
And what will make you comprehend what the grand night
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ 3
شب قدر بهتر از هزار ماه است!
The grand night is better than a thousand months.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ 4
فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براي (تقدير) هر کاري نازل مي‌شوند.
The angels and Jibreel descend in it by the permission of their Lord for every affair,
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ 5
شبي است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپيده!
Peace! it is till the break of the morning.

تذهیب
بینه
تذهیب

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ 1
کافران از اهل کتاب و مشرکان (مي‌گفتند:) دست از آيين خود برنمي‌دارند تا دليل روشني براي آنها بيايد،
Those who disbelieved from among the followers of the Book and the polytheists could not have separated (from the faithful) until there had come to them the clear evidence:
رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً 2
پيامبري از سوي خدا (بيايد) که صحيفه‌هاي پاکي را (بر آنها) بخواند،
An apostle from Allah, reciting pure pages,
فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ 3
و در آن نوشته‌هاي صحيح و پرارزشي باشد! (ولي هنگامي که آمد ايمان نياوردند، مانند اهل کتاب).
Wherein are all the right ordinances.
وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ 4
اهل کتاب (نيز در دين خدا) اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دليل روشن براي آنان آمد!
And those who were given the Book did not become divided except after clear evidence had come to them.
وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ 5
و به آنها دستوري داده نشده بود جز اينکه خدا را بپرستند در حالي که دين خود را براي او خالص کنند و از شرک به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و اين است آيين مستقيم و پايدار!
And they were not enjoined anything except that they should serve Allah, being sincere to Him in obedience, upright, and keep up prayer and pay the poor-rate, and that is the right religion.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ 6
کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخند، جاودانه در آن مي‌مانند؛ آنها بدترين مخلوقاتند!
Surely those who disbelieve from among the followers of the Book and the polytheists shall be in the fire of hell, abiding therein; they are the worst of men.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ 7
(اما) کساني که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترين مخلوقات (خدا)يند!
(As for) those who believe and do good, surely they are the -best of men.
جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ 8
پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاويدان است که نهرها از زير درختانش جاري است؛ هميشه در آن مي‌مانند! (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند؛ و اين (مقام والا) براي کسي است که از پروردگارش بترسد!
Their reward with their Lord is gardens of perpetuity beneath which rivers flow, abiding therein for ever; Allah is well pleased with them and they are well pleased with Him; that is for him who fears his Lord.

تذهیب
زلزال
تذهیب

إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها 1
هنگامي که زمين شديدا به لرزه درآيد،
When the earth is shaken with her (violent) shaking,
وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها 2
و زمين بارهاي سنگينش را خارج سازد!
And the earth brings forth her burdens,
وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها 3
و انسان مي‌گويد: «زمين را چه مي‌شود (که اين گونه مي‌لرزد)؟!»
And man says: What has befallen her?
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها 4
در آن روز زمين تمام خبرهايش را بازگو مي‌کند؛
On that day she shall tell her news,
بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها 5
چرا که پروردگارت به او وحي کرده است!
Because your Lord had inspired her.
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ 6
در آن روز مردم بصورت گروه‌هاي پراکنده (از قبرها) خارج مي‌شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود!
On that day men shall come forth in sundry bodies that they may be shown their works.
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ 7
پس هر کس هموزن ذره‌اي کار خير انجام دهد آن را مي‌بيند!
So. he who has done an atom's weight of good shall see it
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ 8
و هر کس هموزن ذره‌اي کار بد کرده آن را مي‌بيند!
And he who has done an atom's weight of evil shall see it.

تذهیب
عادیات
تذهیب

وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً 1
سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالي که نفس‌زنان به پيش مي‌رفتند،
I swear by the runners breathing pantingly,
فَالْمُورِياتِ قَدْحاً 2
و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سمهايشان با سنگهاي بيابان)،
Then those that produce fire striking,
فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً 3
و سوگند به هجوم آوران سپيده دم‌
Then those that make raids at morn,
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً 4
که گرد و غبار به هر سو پراکندند،
Then thereby raise dust,
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً 5
و (ناگهان) در ميان دشمن ظاهر شدند،
Then rush thereby upon an assembly:
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ 6
که انسان در برابر نعمتهاي پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است؛
Most surely man is ungrateful to his Lord.
وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهِيدٌ 7
و او خود (نيز) بر اين معني گواه است!
And most surely he is a witness of that.
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ 8
و او علاقه شديد به مال دارد!
And most surely he is tenacious in the love of wealth.
أَ فَلا يَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ 9
آيا نمي‌داند در آن روز که تمام کساني که در قبرها هستند برانگيخته مي‌شوند،
Does he not then know when what is in the graves is raised,
وَ حُصِّلَ ما فِي الصُّدُورِ 10
و آنچه در درون سينه‌هاست آشکار مي‌گردد،
And what is in the breasts is made apparent?
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ 11
در آن روز پروردگارشان از آنها کاملا باخبر است!
Most surely their Lord that day shall be fully aware of them.

تذهیب
قارعه
تذهیب

الْقارِعَةُ 1
آن حادثه کوبنده،
The terrible calamity!
مَا الْقارِعَةُ 2
و چه حادثه کوبنده‌اي!
What is the terrible calamity!
وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ 3
و تو چه مي‌داني که حادثه کوبنده چيست؟! (آن حادثه همان روز قيامت است!)
And what will make you comprehend what the terrible calamity is?
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ 4
روزي که مردم مانند پروانه‌هاي پراکنده خواهند بود،
The day on which men shall be as scattered moths,
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ 5
و کوه‌ها مانند پشم رنگين حلاجي‌شده مي‌گردد!
And the mountains shall be as loosened wool.
فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ 6
اما کسي که (در آن روز) ترازوهاي اعمالش سنگين است،
Then as for him whose measure of good deeds is heavy,
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ 7
در يک زندگي خشنودکننده خواهد بود!
He shall live a pleasant life.
وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ 8
و اما کسي که ترازوهايش سبک است،
And as for him whose measure of good deeds is light,
فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ 9
پناهگاهش «هاويه» [= دوزخ‌] است!
His abode shall be the abyss.
وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ 10
و تو چه مي‌داني «هاويه» چيست؟!
And what will make you know what it is?
نارٌ حامِيَةٌ 11
آتشي است سوزان!
A burning fire.

تذهیب
تکاثر
تذهیب

أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ 1
افزون طلبي (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است.
Abundance diverts you,
حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ 2
تا آنجا که به ديدار قبرها رفتيد (و قبور مردگان خود را برشمرديد و به آن افتخار کرديد)!
Until you come to the graves.
كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ 3
چنين نيست که مي‌پنداريد، (آري) بزودي خواهيد دانست!
Nay! you shall soon know,
ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ 4
باز چنان نيست که شما مي‌پنداريد؛ بزودي خواهيد دانست!
Nay! Nay! you shall soon know.
كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ 5
چنان نيست که شما خيال مي‌کنيد؛ اگر شما علم اليقين (به آخرت) داشتيد (افزون طلبي شما را از خدا غافل نمي‌کرد)!
Nay! if you had known with a certain knowledge,
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ 6
قطعا شما جهنم را خواهيد ديد!
You should most certainly have seen the hell;
ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ 7
سپس (با ورود در آن) آن را به عين اليقين خواهيد ديد.
Then you shall most certainly see it with the eye of certainty;
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ 8
سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهايي که داشته‌ايد بازپرسي خواهيد شد!
Then on that day you shall most certainly be questioned about the boons.

تذهیب
عصر
تذهیب

وَ الْعَصْرِ 1
به عصر سوگند،
I swear by the time,
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ 2
که انسانها همه در زيانند؛
Most surely man is in loss,
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ 3
مگر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و يکديگر را به حق سفارش کرده و يکديگر را به شکيبايي و استقامت توصيه نموده‌اند!
Except those who believe and do good, and enjoin on each other truth, and enjoin on each other patience.

تذهیب
همزه
تذهیب

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ 1
واي بر هر عيبجوي مسخره‌کننده‌اي!
Woe to every slanderer, defamer,
الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ 2
همان کس که مال فراواني جمع‌آوري و شماره کرده (بي‌آنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند)!
Who amasses wealth and considers it a provision (against mishap);
يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ 3
او گمان مي‌کند که اموالش او را جاودانه مي‌سازد!
He thinks that his wealth will make him immortal.
كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ 4
چنين نيست که مي‌پندارد؛ بزودي در «حطمه» [= آتشي خردکننده‌] پرتاب مي‌شود!
Nay! he shall most certainly be hurled into the crushing disaster,
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ 5
و تو چه مي‌داني «حطمه» چيست؟!
And what will make you realize what the crushing disaster is?
نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ 6
آتش برافروخته الهي است،
It is the fire kindled by Allah,
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ 7
آتشي که از دلها سرمي‌زند!
Which rises above the hearts.
إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ 8
اين آتش بر آنها فروبسته شده،
Surely it shall be closed over upon them,
فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ 9
در ستونهاي کشيده و طولاني!
In extended columns.

تذهیب
فیل
تذهیب

أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ 1
آيا نديدي پروردگارت با فيل سواران [= لشکر ابرهه که براي نابودي کعبه آمده بودند] چه کرد؟!
Have you not considered how your Lord dealt with the possessors of the elephant?
أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ 2
آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهي قرار نداد؟!
Did He not cause their war to end in confusion,
وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ 3
و بر سر آنها پرندگاني را گروه گروه فرستاد،
And send down (to prey) upon them birds in flocks,
تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ 4
که با سنگهاي کوچکي آنان را هدف قرارمي‌دادند؛
Casting against them stones of baked clay,
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ 5
سرانجام آنها را همچون کاه خورده‌شده (و متلاشي) قرار داد!
So He rendered them like straw eaten up?

تذهیب
قریش
تذهیب

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ 1
(کيفر لشکر فيل‌سواران) بخاطر اين بود که قريش (به اين سرزمين مقدس) الفت گيرند (و زمينه ظهور پيامبر فراهم شود)!
For the protection of the Qureaish--
إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ 2
الفت آنها در سفرهاي زمستانه و تابستانه (و بخاطر اين الفت به آن بازگردند)!
Their protection during their trading caravans in the winter and the summer--
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ 3
پس (بشکرانه اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت کنند،
So let them serve the Lord of this House
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ 4
همان کس که آنها را از گرسنگي نجات داد و از ترس و ناامني ايمن ساخت.
Who feeds them against hunger and gives them security against fear.

تذهیب
ماعون
تذهیب

أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ 1
آيا کسي که روز جزا را پيوسته انکار مي‌کند ديدي؟
Have you considered him who calls the judgment a lie?
فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ 2
او همان کسي است که يتيم را با خشونت مي‌راند،
That is the one who treats the orphan with harshness,
وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ 3
و (ديگران را) به اطعام مسکين تشويق نمي‌کند!
And does not urge (others) to feed the poor.
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ 4
پس واي بر نمازگزاراني که...
So woe to the praying ones,
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ 5
در نماز خود سهل‌انگاري مي‌کنند،
Who are unmindful of their prayers,
الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ 6
همان کساني که ريا مي‌کنند،
Who do (good) to be seen,
وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ 7
و ديگران را از وسايل ضروري زندگي منع مي‌نمايند!
And withhold the necessaries of life.

تذهیب
کوثر
تذهیب

إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ 1
ما به تو کوثر [= خير و برکت فراوان‌] عطا کرديم!
Surely We have given you Kausar,
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ 2
پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني کن!
Therefore pray to your Lord and make a sacrifice.
إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ 3
(و بدان) دشمن تو قطعا بريده‌نسل و بي‌عقب است!
Surely your enemy is the one who shall be without posterity,

تذهیب
کافرون
تذهیب

قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ 1
بگو: اي کافران!
Say: O unbelievers!
لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ 2
آنچه را شما مي‌پرستيد من نمي‌پرستم!
I do not serve that which you serve,
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ 3
و نه شما آنچه را من مي‌پرستم مي‌پرستيد،
Nor do you serve Him Whom I serve:
وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ 4
و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده‌ايد مي‌پرستم،
Nor am I going to serve that which you serve,
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ 5
و نه شما آنچه را که من مي‌پرستم پرستش مي‌کنيد؛
Nor are you going to serve Him Whom I serve:
لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ 6
(حال که چنين است) آيين شما براي خودتان، و آيين من براي خودم!
You shall have your religion and I shall have my religion.

تذهیب
نصر
تذهیب

إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ 1
هنگامي که ياري خدا و پيروزي فرارسد،
When there comes the help of Allah and the victory,
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً 2
و ببيني مردم گروه گروه وارد دين خدا مي‌شوند،
And you see men entering the religion of Allah in companies,
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً 3
پروردگارت را تسبيح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسيار توبه‌پذير است!
Then celebrate the praise of your Lord, and ask His forgiveness; surely He is oft-returning (to mercy).

تذهیب
مسد
تذهیب

تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ 1
بريده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)!
Perdition overtake both hands of Abu Lahab, and he will perish.
ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ 2
هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودي نبخشيد!
His wealth and what he earns will not avail him.
سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ 3
و بزودي وارد آتشي شعله‌ور و پرلهيب مي‌شود؛
He shall soon burn in fire that flames,
وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ 4
و (نيز) همسرش، در حالي که هيزم‌کش (دوزخ) است،
And his wife, the bearer of fuel,
فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ 5
و در گردنش طنابي است از ليف خرما!
Upon her neck a halter of strongly twisted rope.

تذهیب
اخلاص
تذهیب

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ 1
بگو: خداوند، يکتا و يگانه است؛
Say: He, Allah, is One.
اللَّهُ الصَّمَدُ 2
خداوندي است که همه نيازمندان قصد او مي‌کنند؛
Allah is He on Whom all depend.
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ 3
(هرگز) نزاد، و زاده نشد،
He begets not, nor is He begotten.
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ 4
و براي او هيچگاه شبيه و مانندي نبوده است!
And none is like Him.

تذهیب
فلق
تذهیب

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ 1
بگو: پناه مي‌برم به پروردگار سپيده صبح،
Say: I seek refuge in the Lord of the dawn,
مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ 2
از شر تمام آنچه آفريده است؛
From the evil of what He has created,
وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ 3
و از شر هر موجود شرور هنگامي که شبانه وارد مي‌شود؛
And from the evil of the utterly dark night when it comes,
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ 4
و از شر آنها که با افسون در گره‌ها مي‌دمند (و هر تصميمي را سست مي‌کنند)؛
And from the evil of those who blow on knots,
وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ 5
و از شر هر حسودي هنگامي که حسد مي‌ورزد!
And from the evil of the envious when he envies

تذهیب
ناس
تذهیب

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ 1
بگو: پناه مي‌برم به پروردگار مردم،
Say: I seek refuge in the Lord of men,
مَلِكِ النَّاسِ 2
به مالک و حاکم مردم،
The King of men,
إِلهِ النَّاسِ 3
به (خدا و) معبود مردم،
The god of men,
مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ 4
از شر وسوسه‌گر پنهانکار،
From the evil of the whisperings of the slinking (Shaitan),
الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ 5
که در درون سينه انسانها وسوسه مي‌کند،
Who whispers into the hearts of men,
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ 6
خواه از جن باشد يا از انسان!
From among the jinn and the men.